مقاله انتظار چیست؟ منتظر کیست؟


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله انتظار چیست؟ منتظر کیست؟ دارای ۴۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله انتظار چیست؟ منتظر کیست؟  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله انتظار چیست؟ منتظر کیست؟،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله انتظار چیست؟ منتظر کیست؟ :

انتظار چیست؟ منتظر کیست؟

مقدمه
انتظار چیست؟ منتظر کیست؟
انتظار یک مقوله اعتقادی ـ اجتماعی است و منتظر فردی است که به خاطر اندیشه‌ای که در دل دارد خود را به شناخت و انجام یک سلسله تعهدات ویژه، وظیفه‌دار احساس می‌نماید.
از اینکه انتظار مقوله‌ای اعتقادی است پس باید ریشه در کتاب و سنت داشته باشد و از آنجا که جلوه اجتماعی دارد پس باید راه و رسم آن آموخته شود. آن زمینه‌ ریشه‌ای ـ یعنی تلاش فرهنگی در شناخت ابعاد انتظار ـ و این راه و رسم اجتماعی ـ یعنی تعهد در پیشگاه عمل ـ دو ویژگی عمده‌ای است که شخصیت والای منتظر را شکل می‌دهد گویی منتظر با دو بال

اعتقاد و عمل در فضای جامعه پرگشوده، به پرواز در می‌آید و با دو دست اندیشه و کار، در ساختن، بر مبنای باوری درونی افتاده است. به همین مختصر باید روشن شده باشد که چنین انتظاری با عنایت به مفهوم اصیل آن، اساساً و از اصل با خمودی و سستی، بیکارگی و واگذاری مسئولیت، ناآگاهی و گیجی، بهم ریختگی و تنها منتظر ماندن برای آنکه دیگری بیاید و کار را اصلاح کند، بی آنکه او خود نقشی سازنده را عهده‌دار شود، در تضاد و تعارض قطعی است و از آنجا که سازندگی با روح منتظر به هم در آمیخته از اینرو، انتظار، با تخریب به هر صورت و با هر توجیه به ظاهر موجه نمی‌سازد. در این صورت تقسیم انتظار به مثبت و منفی و ترسیم چهره‌ای از منتظر که به جای آبادانی و سازماندهی در کار خرابی و نابسامانی افتاده با تعریف اولیه این دو کلمه هیچگونه سازگاری ندارد و نشانه دور افتادن از مفهوم راستین این واژه‌هاست؛ چرا که بنابر آنچه گفته شد روح انتظار از اصل با گرایشهای

 

منفی در تضاد بوده و عمل منتظر تنها و تنها اصلاح و آبادانی را در جهت تعالی همه ابعاد طلب می‌کند.
پس انتظار در یک کلام یعنی آماده شدن و زمینه‌سازی برای رویارویی با وضعیتی نو و اعلام آمادگی برای پذیرش مسئولیت در شرایط نوینی است که از هر جهت با وضع موجودی که انسان در آن قرار دارد، متفاوت می‌باشد و چنین انتظاری را بحق می‌توان مشحون از اعتراض به اوضاع موجود جوامع و زمینه‌ساز برای اصلاحی بنیانی و تحولی چشمگیر در آن تلقی نمود.
(اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها انفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعا الی طاعتک و القاده الی سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الاخره)

«خداوندا ما به تو روی می‌آوریم، در بر پایی دولت والایت که در آن اسلام و اسلامیان را عزت و سربلندی می‌بخشی و نفاق و دورویان را ذلت و خواری نصیب می‌گردانی، تو ما را در آن نظام در شمار آنانی قرار داده که دیگران را بر طاعت تو فراخوانده و راهنمای مردم به سوی تو می‌باشند و ـ سرانجام ـ ما را در پناه آن دولت، والایی و کرامت دنیا و آخرت نصیب فرما.»
در این بیان که به صورت دعا به پیشگاه پروردگار عرضه می‌شود از یک سو برپایی نظامی الهی، با ویژگی‌های خاص خود مطرح است و از دیگر سوی، نشان از مسئولیت پذیری برای تمامی کسانی را به همراه دارد که آن آینده را انتظار می‌کشند و در پایان نیز این حقیقت، زندگی منتظر را به وسعت هر دو جهان زیر پوشش می‌گیرد، که از رهگذر چنین انتظار

واقع‌گرایانه‌ای؛ برخورداری از مواهب گسترده آن نظام ـ و در یک کلام ـ تعالی خود را در هر دو سرای در پناه آن حکومت الهی طلب نماید۱

احساس حضور

ای بستگان تن؛ به تماشای جان روید
زیرا رسول گفت: تماشا مبارک است

انسان به هر چیزی که انس و علاقه داشته باشد، از غیر آن سلب توجه خواهد نمود و هرچه شدت انس بیشتر باشد، کمال انقطاع آن، شفاف‌تر، ظهور خواهد کرد. حال اگر کانون انس و توجه انسان، وجود نورانی حضرت ولی عصر (عج) باشد و کسب کمالات مصنوعی بسیار مهم و راهگشا خواهد بود.
برای انس یافتن با حضرت بقیه‌الله (عج) راههای مختلفی وجود دارد.

۱ـ مطالعه در زندگی و احوال امام زمان (عج)، این امر باعث می‌شود تا عشق آن حضرت در دل احیاء و توجه انسان به وجود مبارکش جلب شود. زیرا آدمی تا چیزی را بخوبی نشناسد به او دل نمی‌دهد.

درباره امام زمان (عج) بیش از چهار هزار روایت به ما رسیده است در حالی که در مورد نماز به اندازه و نصف آن هم حدیث و روایت نداریم. حال براستی، چقدر از زندگی پر خیر و برکت امام عصر خود مطلع هستیم. (با وجود اینکه پیامبران گرامی اسلام می‌فرمایند:)
من مات و لم یعرف امام زمانهِ مات میته الجاهلیه.

۲ـ ایجاد ارتباط از طریق توسل و ادعیه مخصوص، همراه و با تضرع و التماس.
۳ـ اطاعت از فرامین امام، حضور یا غیاب امام، به اطاعت ما ارتباطی ندارد، زیرا چه در زمان حضور و در زمان غیاب، باید مطیع فرامین الهی امام باشیم.
۴ـ محاسبه نفس، برای یکبار هم که شده شب هنگام و یا هر وقت دیگر، مکانی خلوت بیابیم و دقایقی چند اعمال خود را در نظر آوریم و یا اینگونه فرض کنیم که در مقابل حضرت حجه‌بن الحسن (ع) ایستاده، کارهای خود را گزارش می‌دهیم و یک به یک اعمال و احوال خود را برشماریم. آنگاه ببینیم با توجه به کرده‌های خود، توان رودررو نگریستن در چشمان نورانی آن حضرت را داریم۱؟

انتظار: کلمه‌ای ژرف، و معنایی ژرفتر ;
انتظار: باوری شورآور، و شوری در باور ;
انتظار: امیدی به نوید، و نویدی به امید …
انتظار: خروشی در گسترش، و گسترشی در خروش ..
انتظار: فجری در حماسه، و حماسه‌ای در فجر …

انتظار: آفاقی در تحرک، و تحرکی در آفاق …
انتظار: فلسفه‌ای بزرگ، و عقیده ای سترگ …
انتظار: ایمانی به مقاومت، و مقاومتی در ایمان …
انتظار: تواضعی در برابر حق، و تکبری در برابر باطل …
انتظار: نفی ارزشهای واهی، و تحقیر شوکتهای پوچ …

انتظار: نقص حکمها و حکومتها، و ابطال سلطه ها و حاکمیتها …
انتظار: سرکشی در برابر بیداد و ستم ، و راهگشایی برای حکومت عدل …
انتظار: دست رد بر سینه هرچه باطل، و داغ باطله بر چهره هرچه ظلم …
انتظار: شعار پایداری، و درفش عصیان و بیداری …

انتظار: تفسیری بر خون فجر و شفق، و دستی به سوی فلق …
انتظار: آتشفشانی در اعصار، و غریوی در آفاق …
انتظار: خونی در رگ زندگی، و قلبی در سینه تاریخ …
انتظار: تبر ابراهیم، عصای موسی، شمشیر داود، و فریاد محمد …
انتظار: خروش علی، خون عاشورا، و جاری امامت …

انتظار: صلابت …
انتظار: نه …
در درون تاریکیها و سردیها، به دمیدن سپیده‌ دمان چشم داشتن، و به امید طلوع خورشید زیستن.
در تراکم هواهای کشنده اختناقها، به وزیدن نسیمهای حیاتبخش رهایی امید بستن، و به آرزوی پدیدار گشتن روزهای طلایی ارزشهای جاوید ، زنده ماندن.
در غروبهای تاریک گون نومیدی بار غرق بودن، و نوید طلوع فجر شکافنده آفاق را در دل پروردن.
در شبستان ستمهای تیرگی آفرین جهانگستر گرفتار آمدن، و جان را به مژده فرا رسیدن روزهای روزستان، تابنده ساختن.
در جهان آکنده از ستم و بیداد دست و پا زدن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهان آکنده از داد و دادگری سرشار بودن.

در حضور حکومتهای جبار و خونخوار زندگی کردن، و لحظه‌ای سر تسلیم فرود نیاوردن.
در زیر سیل خروشان تباهی و فساد قرار گرفتن، و آنی قد خم نکردن.
در سیاهیهای دوران ظلم و ظلمت و گناه گرفتار آمدن، و همواره منتظر طلوع خورشید خونین رهایی بودن.
در برابر کوه مشکلات زمانه قرار گرفتن، و چون کوه مقاوم بودن.

در مسیر جاری کوبنده زمان ایستادن، و آری‌ها را خوار شمردن، و نه نگفتن؛ …
شمشیرها و شهادتها را پذیرا شدن، و خطها و شهامتها را پاس داشتن.
این است انتظار، شعار شورآور منتظران، مقاومان، پایداران، صلابت پیشگان، شیعیان، مهدی طلبان تاریخ، …
این است انتظار ۱ …
مفهوم و حقیقت انتظار

انتظار مذهب اعتراض است، منتظر معترض به وضوح موجود و خواستار وضع مطلوب است. مذهب انتظار مذهبی است که حرف دارد و می‌تواند کاری انجام دهد. این منتظر به آنچه هست دل نمی‌بندد و به آنچه که باید باشد می‌اندیشد. او مهاجم به ظلم است و این اعتراض ریشه در یک مبارزه و «نه» ای تاریخی دارد۲ که از سقیفه و از زبان علی (ع) شنیده شد۳

اینجا سؤالی مطرح می‌شود که: دامنه این اعتراض تا کجاست؟
آیا تا رسیدن به اهدافی چون عدالت، آزادی، آگاهی و عرفان و یا تا شکوفایی و تکامل و یا …
و دیگر اینکه: این اعتراض چه نتیجه‌ای دارد و چه باری به دوش منتظر می‌گذارد و این نفی با چه اثباتی همراه می‌شود؟
در پاسخ باید گفت: که آرمان دینی و هدف بعثت نبی مکرم اسلام (ع) بالاتر از تکامل و شکوفایی استعدادهای آدمی است. چون زمانی که انسان استعدادهایش شکوفا شد مهمترین مسئولیت او شروع می‌شود که این سرمایه شکوفا شده خدادادی را در چه جهتی بکارگیرد.
در جهت کمال و صعود یا در جهت خسران و سقوط؟

این مهمترین و اساسی‌ترین مسئولیت انسان پس از تکامل و شکوفایی استعدادهای درونی اوست. پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند:
الناس معاذن کمعاذن الذهب و الفضه۱
«مردم معدن هستند ، مانند معدن طلا و نقره»
همان‌گونه که بهره‌برداری از معادن سه مرحله دارد.

اول: مطالعه و شناسایی و کشف
دوم: استخراج و استحصال
سوم: شکل دادن و تحول ایجادکردن

تا اینجا مرحله کمال و شکوفایی استعدادهاست، اما این فلز شکل گرفته که به شکل هواپیما در آمده است جهت می‌خواهد ، در جهت نابودی انسانها بکار گرفته شود یا در جهت یاری انسانها؟ پس مرحله چهارم جهت‌یابی این معدن انسان است، به کدامین سو باشد؟

ـ به سوی پایین‌تر از خود و رضایت دادن به زندگی حیوانی و همین حیات دنیوی۲؟ که این تنزل و سقوط است. گرچه انسان در هوش و حافظه و ادراکات حسی و حواس با حیوان وجه اشتراک دارد اما با قوه تفکر و تعقل و جرأت و قدرت اراده و اختیار و انتخاب از حیوان جدا شده و بر هدفی عالی استوار می‌گردد. لذا در این صورت به وجود انسان اهانت شده است.
ـ و اگر حرکت به سوی بالاتر از خودمان باشد، این تحرک و رشد تعالی است و بالاتر از انسان کیست؟ لابد، آفریننده انسان که خالق و حاکم هستی است که در نماز می‌خوانیم سبحان ربی‌اعلی و بحمده پاک است خدای من که برتر است رشد و تعالی انسان در پرتو آموزشهای دین و تبیین احکام الهی و جهت دادن آدمی در نظام اجتماعی و حکومت دینی وظیفه امامت است که پس از مقام رسالت به این مهم می‌پردازد. و اینک این امر هدایت و این عهد الهی در دستان پر مهر ولی الله الاعظم امام عصر (عج) می‌باشد که با حضرتش باید عهد و پیمان بست.

این هدف بلند برای انسان که رشد و تعالی او را تضمین می‌کند و از خسارتهای روحی و فکری فرهنگی و اجتماعی او را نجات می‌دهد. همان چیزی است که دنیای دیروز و امروز و فردا سخت بدان محتاج بوده و هست و خواهد بود. فقط و فقط در امامت که همانا تجلی اسلام راستین و ناب می‌باشد تضمین می‌شود، لذا باید برای نیل به این آرمان و این مقصد بلند فضاسازی و زمینه سازی نمود و آمادگی هایی را تحصیل نمود، آمادگی در:
ـ ذهنیت و تفکر

ـ روحیه
ـ طرح و تدبیر
ـ تربیت نیروها
ـ تشکل و سازماندهی

ـ جهت دهی و قبول مسئولیت و جایگزینی مستمر
این گونه انتظار مراحل اساسی انقلاب دینی را شکل می‌دهد۱
انتظار از دیدگاه اجتماعی
الف: آرزو، خاستگاه امید۲

هستی، موهبتی است که خالق هستی‌ها به مخلوقات خویش ارزانی داشته و آنها را بدین نعمت موجودیت بخشیده است. هر موجودی بنا به میزان درک و شعور خویش بهانه‌ای برای تداوم هستی جستجو می‌کند، این بهانه‌ها همان آرزوهایی است که در ذات خویش به آنها دلبسته است و زندگی خویش را وابسته آن می‌پندارد.
انسانها هر مقدار کمال بیشتری داشته باشند و هستی بیشتری را درک کنند. آرزوهایی بزرگتر با مفاهیمی عظیم‌تر خواهند داشت. این انسان است که در پناه بهره‌وری از عقل، هستی را وسیع‌تر می‌بیند. لذا دامن آرزوهایش گسترده‌تر از موجودات دیگر خواهد بود.

پهنه آرزوهای انسان بسیار وسیع است چنان که می‌تواند همه چیز را در خود جای دهد. حتی آنچه را که در واقعیت نمی تواند تحقق بخشد در آرزوها محقق می‌کند و غیرممکن‌ها را ممکن می‌سازد. اگرچه برخی از آرزوهای دست نیافتنی و غیرممکن را دنبال نمی‌کند و برای آن نیرو صرف نمی‌نماید، زیرا آن را عقلایی نمی‌بیند اما آن دسته از آرزوهایش که خواسته‌هایی ممکن و انجام شدنی است و گاهی با تلاش بسیار و صرف وقت و عمر زیاد به دست می‌آید و گاه به راحتی حاصل می‌شود را دنبال می‌کند. چنین خواسته‌هایی است که زندگی را تداوم می‌بخشد و تلاش را جهت می‌دهد و بذر امید را در دل می‌کارد و این امید سبب ادامه حیات و کوشش بیشتر می‌شود.

این امید است که زندگی را معنادار ساخته، سختی‌ها را آسان می‌کند و تحمل آنها را شیرین می‌نماید. زندانی، به امید آزادی، دوره محکومیت خویش را می‌گذراند. این امید آزادی است که او را پیش می‌برد و به فرداهایش معنا می‌بخشد. زیرا در یکی از همین فرداها او نیز آزادیش را دوباره بدست خواهد آمد.

بیمار به امید بهبودی، دوره بیماری را سپری می‌کند و معالجات سخت را بر خود هموار می‌سازد و شبهای طولانی را با درد می‌گذراند و تلخی داروها را تحمل می‌کند و اگر اطمینان مطلق داشت که علاجی برای او نیست و یا اگر می‌دانست شفای او غیرممکن است به هیچ یک از معالجات تن در نمی‌داد و هرگز قادر به تحمل وضعیت خویش نمی‌بود.
خلاصه اینکه هرکس به امیدی ادامه می‌دهد و پیش می‌رود، اگر امید به آینده بهتر نباشد و دورنمای زیباتری در پیش انسان گسترده نشده باشد هر انسانی متوقف می‌شود و می‌ایستد.

حذف امید در حقیقت، حذف توانایی و فلج کردن نیروی هر انسان تلاشگر است.
شما نیز حتماً بارها شنیده‌اید که: «انسان به امید زنده است»
ب: امید، بستر انتظار

تا اینجا روشن شد که انسانها در زندگی خویش در پی بهانه‌هایی هستند و این بهانه‌ها همان آرزوهاست که گاه کوچک است و گاه بزرگ، گاه کودکانه است و گاه ارزشمند. گاه تحقق‌پذیر است و گاه تحقق ناپذیر.
و با مطالعه در احوال بشر به این نتیجه می‌رسیم که امید در امتداد آرزوهای ممکن بشری پدید می‌آید و به خواسته‌های معقول آنها نیرو می‌بخشد و سبب تلاش و کوشش و مبارزه و پیش‌روی می‌شود و در انتها فهمیدیم که امید مسبب اصلی ادامه زندگی است.

امید، چشم انداز روشنی را در برابر ما ترسیم می‌کند و ما را به سوی آن می‌راند. این کشش به سوی آن آینده مطلوب که پیش رویمان قرار دارد ما را به تلاش و صبر وادار می‌کند.
تلاش برای رفع موانع موجود و صبر برای تحمل سختی‌های راه، به منظور جلو رفتن و نزدیک شدن به هدف. این تلاش و صبر میهمان چشم براهی ما برای تحقق آرزوهاست.
سر از دریچه صبح امید کردن برون

کسی که دامن شبهای انتظار گرفت
ما انتظار می‌کشیم تا امیدمان ثمر بدهد و به نتیجه برسد. نهال امیدمان را با انتظار آبیاری می‌کنیم تا میوه و نتیجه این انتظار، تحقق خواسته و هدف مطلوبمان باشد. انتظار قدمی دیگر است از جانب ما به سوی خواسته‌های ممکن و هدفهای مطلوب زندگی، خواه این هدفها بی‌ارزش باشد خواه متعالی.
کوهنوردی را در نظر بگیرید که ستیغ قله‌ای را برای فتح و صعود برگزیده است و بسوی آن در حرکت است. قله، هدف و آرزوی اوست که به آن وابسته و امیدوار شده است و این امید سبب تلاش و اقدام و خلاصه محرک اصلی اوست. انتظار رسیدن به قله سبب می‌شود تا او قدمی دیگر بردارد و میخی بکوبد و هربار سر را به سوی قله بلند و به فاصله کمتر شده خود و قله بنگرد تا بالاخره امید او نتیجه داده، انتظارش به پایان برسد و قله را فتح کند.

انتظار است که سبب می‌شود نیروهای خاموش آدمی روشن شود، جهت بگیرد و با تلاش و همت نتیجه‌ای عظیم به بار آورد هرچه آرزویی مطلوب‌تر باشد و هرچه هدفی دوست داشتنی‌تر باشد انتظارش سخت‌تر و تلاش برای آن شیرین‌تر خواهد بود. انتظار عاملی است که صبر و تلاش را به دنبال می‌آورد و رسیدن به مطلوب را ممکن می‌سازد. هرچه هدف نزدیک شود و صبر برای آن مشکل‌تر و تلاش برای آن بیشتر و جدی‌تر خواهد بود۱
رابطه انتظار و آمادگی

انتظار باید همراه آمادگی باشد، چنانکه دیده‌بان دشمن را می‌پاید، منتظر باید مواظب و مراقب تمام جوانب امور زندگی خویش و فراهم نمودن زمینه ظهور باشد.
این چیزی است که تشیع به ما آموخته که باید در مقام درگیری خودت را در یک مرحله معین آماده کنی۲ چه در رابطه با فسادهای فکری۳ و چه در قدرت روحی و چه در طرح عملی و سازماندهی و چه در برنامه عملی، در رابطه با عمل این انتظار تشیع است. چون انتظار یک عم است که در روایت داریم: افضل اعمال امتی، انتظار الفرج برترین اعمال نزد ، من انتظار فرج است.

این آمادگی فکری با بینات۴ شروع می‌شود، این بینات همان دگرگونی تلقی انسان از خودش می‌باشد. انسان باید به مرحله ای برسد که به آنچه دارد دلخوش نباشد او در انتظار چیزی است که می‌تواند باشد و باید باشد.

مؤمن منتظر، شاید به خاطر شرایطی ساکت باشد اما ساکن نیست. بنابراین تقیه در شرایط خاصش در استراتژی منتظر جایگاهی می‌تواند داشته باشد. چرا که تقیه سکون نیست بلکه حرکتی دقیق و ظریف است بخاطر شرایط گوناگون زمینه سازی قیام.

این امر مسلم است که پویایی و معنویت تشیع مزاحم دنیای مستکبران و زورگویان است و آنان روشهای گوناگونی را برای نابودی ما بکار گرفته و خواهند گرفت. لذا اسلام و خصوصاً تشیع که بر پایه عدالت اجتماعی و عدل و داد استوار است ناگزیر از درگیری با تفکر استکباری می‌باشد. چرا که خداوند به مسلمانان اجازه نداده سلطه مستکبران غیرمسلمان را بپذیرد۱ و هدف از ارسال این نامه را اجتناب از طاغوت۲ و شرایط ایمان را کفر به طاغوت۳ بیان نموده است.

پس چگونه منتظر مؤمن می‌تواند در مقابل وحشی‌گری‌های استکبار سکوت نماید و حرکتی نکنند و آمادگی لازم را جهت قیام برای از بین بردن این تفکر تحصیل ننمایند.
لذا برای پیروزی بر تفکر استکباری باید در میان ابرقدرتها و مستکبران و طاغوت‌ها نفوذ کرد و آنها را از دورن به چالش کشید که این خود جایگاه تقیه‌ را در استراتژی منتظر شیعه نمایان می‌کند. مادام که دشمن خدا در داخل گرفتار نشود در خارج امتیازی به مؤمنان نخواهد داد و میدان را ترک نخواهد کرد و مذاکره هنگامی امتیاز آفرین است که منتظر گلوی طاغوت را فشرده باشد و اگر نه او جز منافع استکباری خویش دیدگاهی ندارد و براحتی تسلیم عدل نخواهد شد. چنانکه هیچ طاغوتی در طول تاریخ تسلیم عدل نگردیده است.
لذا منتظر باید خود واکسینه باشد و با ذکر اطاعت و تقوی و ارتباط و پیوند با خدا و نیایش و قیام شب و قرائت قرآن ظرفیت و وسعت صدر خویش را افزایش دهد و در مقابل جلوه‌های دنیا و وسوسه‌های شیطان و نفس مقابله نماید و با مطالعه و شناخت نظم و زیبایی جهان و قدرت لایزال الهی و تاریخ امم و شناخت عوامل صعود و سقوط تمدن‌ها، بینش لازم را بدست آورد تا بتواند به شهادت پاسخ گوید و در برابر بدعت‌ها مقاومت کند و بدعت‌گذاران را رسوا نماید.

در مرحله آمادگی، سازماندهی و مدیریت تحت ولایت الهی (ولایت فقیه) امری ضروری و کارساز است زیرا مولا علی (ع) می‌فرماید: » انه لابد للناس من امیر مبر او فاجر۱ « (هر جامعه رهبری و حکومت می‌خواهد چه خوب باشد چه بد)
از دیگاه تشیع ولایت الهی در زمان غیبت در وجه فقیه جامع‌الشرایط تجلی می‌نماید که نصوص معتبر دارد و مخالفین فقیه باید بدانند که هیچ مکتبی بدون فقیه و هیچ ایدئولوژی بدون ایدئولوگ ادامه نمی‌یابد، لذا تاریخ فقاهت شیعه تاریخ مکتب و مذهب است.

و این سخن گروه‌های دیگر در شرایط فعلی بهتر می‌توانند جامعه را به جامعه الهی امام زمان (عج) نزدیک کنند (به سعادت برسانند) یک شعار بی‌پایه و اساس است. ولی این حرف که همین مسئولان می‌توانند و باید بتوانند بهتر از این برنامه‌ریزی و کار کنند یک مطلوب است.
سؤال این است که تکلیف منتظر واقعی در شرایط فعلی چیست؟ در برابر کمبودها و نارسائی‌ها چه باید بکنید؟ تضعیف حاکمیت ولایت فقیه؟ توجیه حاکمیت ولایت فقیه یا اینکه به تکمیل نواقص و یاری حاکمیت ولایت فقیه برخیزد؟
حقیقت این است که تضعیف خیانت است و توجیه حماقت و تکمیل، رسالت منتظر واقعی است۲

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.