مقاله پیامبر خاتم از نگاه ادیان


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
26 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله پیامبر خاتم از نگاه ادیان دارای ۷۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پیامبر خاتم از نگاه ادیان  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله پیامبر خاتم از نگاه ادیان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله پیامبر خاتم از نگاه ادیان :

پیامبر خاتم از نگاه ادیان

مقـدمه
پیامبر اعظم (ص) درجامعه ای به رسالت برانگیخته شد که مردم به لحاظ فرهنگی و تمدنی ، بسیار ابتدایی ، بسیط ، غریزه محور ، خودبنیاد ، مردسالار ، متعصب و خرافه پرست و به لحاظ اجتماعی دارای ساختاری از هم گسیخته بودند که هیچ گونه همگرایی اجتماعی میانشان به چشم نمی خورد . اداره جامعه به صورت عشیره ای و قبیله ای بود ، و هر قبیله متناسب با خلق و خو و آداب رئیس عشیره ، دارای فهم ، رفتار و منش خاصی می توانست باشد . در جامعه ای که خصلتهای غریزه محور و خرافه پرستی وجه غالب آن بود ، و مردمی که اگر گاو ماده آب

نمی خورد ، گاو نر را می زدند ؛ و شتر سالم را داغ می زدند تا شتر بیمار معالجه شود و اگر بزرگی فوت می کرد ، شتری در کنار قبرش در میان گودالی حبس می کردند و آب و علف به آن نمی دادند تا بمیرد و متوفا در روز رستاخیز بر آن سوار شود و پیاده محشور نگردد ! و در طبابت و معالجه بیمار از روشهای خاصی بهره می جستند ; در این شرایط فرهنگی ـ اجتماعی و اعتقادی ، پیامبری برگزیده شد که هدف او پی‌ریزی جامعه ای متمدن ، و تکامل بینش ، دانش و اخلاق مردم بود : « انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق » .
برای این جامعه شب زده و عقب مانده ، پیامبری برانگیخته شده بود که آموزه‌هایش بسیار

عمیق تر از بینش و رفتار آن عصر بود ؛ جامعه ای که آستانه تحمل و ظرفیت پذیرش آن بسیار اندک و حقیر بود و این مبانی ، هاضمه فرهنگی‌اش را به شدت به هم می ریخت . در این شرایط سخت و نفس‌گیر ، پیامبر (ص) مبعوث شد و به ابلاغ رسالت خویش پرداخت و گرانبارترین معانی را با ظریف ترین شکل طرح نمود .
در این فرآیند که با فراز و فرودهای پرشماری همراه بود و رنجها ، دردها و مصیبتهای بی شماری را بر پیامبر (ص) و همراهان آن بزرگوار تحمیل کرد ، جامعه ای تولید و تولد یافت که پایه‌گذار تمدنی جهان‌گستر شد .

جامعه سازی پیامبر (ص) شکل گرفت و ساختار اجتماعی مورد نظر به سرعت فراگیر شد و فضای عشیره ای و قومی و تعارض‌ها ، تضادها و خشونتها ، جای خود را به رهبری واحد داد و همگرایی ، مهرورزی ، عزت مداری و کرامت مندی ، فضای جامعه را در بر گرفت .
جامعه به سمت عقلانی شدن حرکت کرد و رفتارها و مناسبات مبتنی بر اصول عقلی قابل دفاع و منطقی ، پی‌ریزی شد .
عدالت در شؤون و ساحتهای مختلف آن ـ اعم از عدالت سیاسی ، عدالت اقتصادی ، عدالت
توزیعی ، عدالت اجتماعی و ; نضج گرفت و جامعه‌ی قائم بالقسط پایه‌گذاری شد .

در مهندسی اجتماعی پیامبر (ص) احقاق حق ، حقوق شهروندی ، حقوق اقلیتها و ; به شایستگی نهادینه شد .
و در این مسیر ، « خانواده » به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی ، مکانت ویژه ای یافت و شخصیت و شأنیت « زن » به عنوان مؤثرترین عضو خانواده احیا شد .
نسبت حاکمیت و مدیریت جامعه با مردم بر پایه‌ای بسیار پیشرو بنیان نهاده شد . در این ساختار آنچه بسیار حایز اهمیت است و تبیین شایسته ای از آن صورت نگرفته ، این است که پیامبر (ص) بر ارتقای ذهنی و بینشی جامعه بسیار تأکید داشتند .

نگاه و اهتمام پیامبر (ص) در تربیت عقلانی جامعه و انسان رشید ، کمال یافته که نگاه او به مسایل و هستی دارای عمق و ژرفای بیشتری باشد ، از مسایلی است که باید از سوی اندیشمندان مورد بازکاوی قرار گیرد.
آنچه مهم می نماید آن است که ما نیاز داریم تا به بازخوانی جامعه مطلوب پیامبر (ص) بپردازیم ؛ جامعه ای که زیرساختهای فکری و معرفتی آن بر محوریت اندیشه و رفتار پیامبر (ص) باشد و در این میان نخبگان دینی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، سازمان روحانیت ، نهادهای فرهنگی ، مطبوعات ، صدا و سیما ، هنرمندان ، نهاد سیاست و حکومت ، و گروههای مرجع که می توانند بر بخش و یا بخشهایی از جامعه اثرگذار باشند ، نقش ویژه ای را بر عهده خواهند داشت .

ضروری است در سالی که از سوی رهبر فرزانه انقلاب به نام « پیامبر اعظم (ص) » نامگذاری شده است ، تلاش ویژه ای در بازخوانی و ارایه شایسته سیره و رفتار رسول اکرم (ص) در عرصه ها و قلمروهای مختلف زندگی آن بزرگوار به عمل آید .

بازخوانی جامعه مطلوب و مورد نظر پیامبر (ص) می تواند ما را در وضعیتی شایسته و ممتاز قرار دهد و جامعه را از بسیاری آسیبها ، ناراستیها و کژیها برهاند ؛ آسیبهایی همچون : به هم خوردن تعادل اخلاقی و روانی جامعه ، از میان رفتن حریم‌های اخلاقی و انسانی ، عبور از هنجارها ، نیاز‌آفرینی های کاذب ، تزلزل در حوزه اعتماد عمومی جامعه ، آسیب پذیری نهاد خانواده ، حذف پیامهای انسانی از فضای عمومی جامعه و بسیاری از آسیبهایی که جامعه ما و جهان امروز را به شدت دچار بحران کرده است .

با رهایی از این آسیبها از طریق بازفهمی جامعه مطلوب و مورد نظر پیامبر (ص) ، جامعه ای پویا ، اخلاق مدار ، انسانی و سرشار از امید و پویش ، فرارویمان قرار خواهد گرفت و جامعه به سمت سلامت نفس و روان ، اعتمادسازی ، عدالت گرایی ، پاکدامنی ، رعایت حدود و تکالیف الهی ، همبستگی و امنیت ، هدایت خواهد شد .
خوانش اندیشمندانه سیره و سنت پیامبر (ص) و رجوع اندیشه ورزانه به قرآن و عترت، می تواند راهبردی کامل و جامع در تنظیم مناسبات و تعاملات ، ساخت و مهندسی اجتماعی مطلوب باشد و ما را به حیات طیبه نبوی و جامعه ای اعتلایافته ، رشید و برومند ، بانشاط و سالم ، پویا و تمدن ساز رهنمون شود .

پیامبـر (ص) در آیینـه ادیان الهی
اشاره
در منابع کلامی و فلسفی و اعتقادی دلایل فراوانی برای نبوت رسول اکرم (ص) ذکر شده است . یکی از مهمترین استدلالهای دانشمندان مسلمان ، گواهی پیامبران پیشین و نخبگان امتهای گذشته و علمای اهل کتاب به رسالت و نبوت آن حضرت می باشد . در این نوشتار سعی شده به گفتار برخی از انبیاء و علمای امتهای پیشین در مورد پیامبر اعظم (ص) نگاهی کوتاه داشته باشیم .

پیمان ازلی
قرآن در این رابطه می فرماید : « همانها که از فرستاده خدا پیامبر امی پیروی می کنند ، پیامبری که صفاتش را ، در تورات و انجیلی که نزدشان است می یابند . » ۱
از منظر قرآن کریم تمام اقوام پیشین و پیامبران گذشته موظف بوده اند به رسالت خاتم
الانبیاء (ص) ایمان بیاورند، زیرا خداوند از همه آنان در این رابطه پیمان گرفته و آنها اعتراف کرده بودند که اگر بعد از تولد و ظهور حضرت محمد (ص) زنده بودند، به آیین اسلام ایمان بیاورند .۲ قرآن در مورد پیمان پیامبران می فرماید : « هنگامی که خداوند از پیامبران پیشین پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتی دادم ، سپس شما را فرستاده ای آمد که آنچه به شما کتاب و حکمتی دادم ، سپس شما را فرستاده ای آمد که آنچه را با شماست، تصدیق کرد ، البته به او ایمان بیاورید و حتماً یاری‌اش کنید . آنگاه فرمود : آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید؟ گفتند : آری ، اقرار کردیم . فرمود : پس گواه باشیدو من هم با شما از گواهانم .» ۳

بر اساس این آیات ، تمام انبیای الهی ، حضرت محمد (ص) را می شناختند و موظف بودند از آن حضرت پیروی کرده و به آیین پاکش ایمان بیاورند ، رسول خدا (ص) در حقیقت خاتم پیامبران و برترین و افضل آنان است و در آخرت هم همه امتهای گذشته به همراه پیامبرانشان زیر پرچم اسلام و تابع پیامبر خاتم (ص) خواهند بود .
امام علی (ع) می فرماید : « خداوند هیچ پیامبری را از حضرت آدم تا پیامبران بعدی مبعوثنکرد ، مگر اینکه از آنان عهد و پیمان گرفت که خود و پیروانشان در صورت درک عصر حضرت خاتم الانبیاء (ص) به او ایمان آورده و یاریش کنند .» ۴

پیامبر در صحف ابراهیم (ص)
حضرت ابراهیم (ع) پیامبر بزرگ الهی وقتی خانه کعبه را در مکه بنا کرد، دست به دعا برداشته و در مورد حضرت محمد (ص) چنین گفت : پروردگارا ! در این منطقه پیامبری مبعوث فرما که اهل اینجا باشد و آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و آنان را از آلودگی ها و گناهان پاکیزه گرداند . ۵
« کعب بن غالب » از دانشمندان برجسته اهل کتاب و از اندیشمندان آیین توحیدی حضرت ابراهیم (ع) قبل از پیامبر اعظم (ص) بود . او ویژگیهای حضرت محمد (ص) را در صحف حضرت ابراهیم خوانده و به او ایمان آورده بود .۶

پیامبر خاتم از منظر یهـود
روزی پیامبر اعظم (ص) به همراه عده ای از یارانش در مدینه به عبادتگاه یهودیان رفت و مشاهده کرد که آنان به قرائت تورات حضرت موسی (ع) مشغولند . وقتی پیامبر اعظم (ص) را دیدند سکوت کرده و از ادامه قرائت تورات خودداری نمودند. پیامبر (ص) از آنان پرسید : چرا تلاوت تورات را قطع کردید !؟ همه سکوت کردند و پاسخی به پیامبر (ص) ندادند .
در گوشه ای از کنیسه یهودیان مرد بیماری دراز کشیده بود . وقتی سکوت همکیشان خود را مشاهده کرد از بستر بیماری برخاسته وگفت : ای محمد ! آنان به اوصاف و ویژگیهای تو در تورات رسیده بودند . وقتی تو را دیدند نخواستند در حضور تو و یارانت فضایل و امتیازات تو را بازگو کنند که نوعی تأیید آیین تو هم بود . سپس از بستر بیماری برخاست و با تلاش زیاد تورات را در د ست گرفته و تمام مطالب مربوط به فضایل و مناقب حضرت محمد (ص) را در آنجا قرائت کرد و گفت : ای محمد ! این اوصاف توست و ویژگیهای آیین و امت تو ، من همین جا گواهی می دهم که خدا یکی است و تو فرستاده خدای یگانه هستی ! آنگاه لحظاتی سکوت کردو نفسهایش به شماره افتاد و از دنیا رفت . حضرت دستور داد تا آن یهودی روشن ضمیر و خوش عاقبت را به روش اسلامی غسل داده و پس از نماز دفن کنند .

عبدا; بن عمر گفته است ، به خدا سوگند ویژگیهای حضرت رسول (ص) در تورات حضرت
موسی (ع) همان گونه است که خداوند در قرآن توصیف کرده و فرمود : « ای پیامبر ! ما ترا فرستادیم تا گواه نوید بخش و هشداردهنده باشی ! » ۷
در تورات موسی (ع) افزون بر صفات والای نبوی (ص) آمده است : تو استوانه استواری برای مکه بوده و بنده و فرستاده منی ، تو را متوکل نامیدم ، تو تندخو و سخت دل نیستی و در مجامع عمومی فریاد نمی کشی . تو بدی را با بدی پاداش نمی دهی ، عفو و گذشت عادت توست .

در ادامه آیات تورات ، رسول خدا (ص) این گونه ستوده می شود : خداوند متعال او را قبض روح نخواهد کرد تا این که ملت عقب مانده و کح فهم را به راه راست هدایت نموده و آنان را با ندای توحیدی « لااله الاا; » آشنا سازد ، او چشمان نابینا را روشن ساخته دلهای زنگ زده و بیمار را جلا می بخشد و گوشهای ناشنوای از حق را برای شنیدن سخن حق آماده می سازد . ۸

پیامبر (ص) در صحف ادریس
سیدبن طاووس در کتاب « سعدالسعود » می نویسد : در صحف ادریس اوصاف پیامبر خاتم (ص) به شایسته ترین وجهی بیان شده و در بخشی از آن آمده است : من برای بندگان صالح ، مخلص و باتقوایم مصطفی (ص) را پیامبر و مرتضی (ع) را امین گردانیدم . محمد (ص) پیامبر و رسول امت و مؤمنان باتقوا یاران او از میان امتش هستند . خداوند متعال به حضرت آدم (ع) خطاب کرد : ای آدم به ذریه‌ات بنگر و حضرت آدم در میان ذریه‌اش گروهی را دید که نور آنان همه جای آفاق را فرا گرفته و درخشش ویژه ای دارند ، حضرت آدم پرسید : پروردگارا ! اینان کیانند ؟ خداوند فرمود : اینها پیامبران از نسل تو هستند ; حضرت آدم گفت : خدایا چرا نور آخرین نفر از سلسله انبیا از همه درخشنده تر و تابناک‌تر است ؟ خداوند فرمود: به خاطر برتری او بر همه انبیا و اولیا . پرسید : این پیامبر کیست و نامش چیست ؟ خداوند فرمود : این محمد ، پیامبر فرستاده مورد اعتماد ، نجیب ، محرم اسرار ، برگزیده ، پاک ، خالص ، حبیب ، دوست ، گرامی ترین مخلوق در پیشگاه من است و محبوبترین ، نزدیکترین ، شناخته ترین مخلوقاتم می باشد. او از نظر علم ، حلم ، ایمان ، یقین ، صداقت ، نیکوکاری ، پاکدامنی ، تواضع و فروتنی ، پارسایی ، فرمانبری بر همه آنان برتری دارد .

عرشم و سایر آفریده ها در آسمانها و زمین پیمان گرفته ام که به او ایمان آورده و به نبوتش اقرار کنند . ای آدم ، به او ایمان بیاور که در نزد من مقام و منزلت ، فضل و وقارت فزونی یابد . حضرت آدم (ع) گفت : به خدا و پیامبرش محمد (ص) ایمان آوردم .
خداوند فرمود : من نیز فضل و کرامت تو را افزایش دادم . ای آدم تو اولین کس از پیامبرانم و فرزندت محمد (ص) آخرین آنان می باشد . ۹
خاتم النبیین در نگاه آیین مسیح (ع)

حضرت عیسی (ع) در مورد پیامبر خاتم (ص) به پیروانش مژده داده بود. در کتاب انجیل علاوه بر بیان مشخصات حضرت محمد (ص) به مسیحیان توصیه شده است که از آن حضرت پیروی کنند . قرآن در این زمینه می فرماید : « هنگامی که عیسی بن مریم گفت : ای فرزندان اسرائیل ، من فرستاده خدا به سوی شما هستم . تورات را که پیش از من بوده تصدیق می کنم و به فرستاده‌ای که پس از من می آید و نام او احمد است بشارت می دهم .»۱۰

علاوه بر آیات قرآنی و اعترافات بسیاری از کشیشان مسیحی در مورد رسالت و عظمت حضرت محمد (ص) در دایره المعارف بزرگ فرانسه آمده است : محمد مؤسس دین اسلام و فرستاده خدا و خاتم پیامبران است . کلمه « محمد » به معنای « بسیار حمد » شده است . او از ریشه حمد که به معنای تجلیل و تمجید است مشتق گردیده و تصادفاً ، نام دیگری که آن هم از ریشه « حمد » است و مرادف لفظ محمد می باشد ، یعنی « احمد » ذکر شده که احتمال قوی می رود مسیحیان عربستان آن لفظ را به جای « فارقلیط » به کار می بردند . احمد ، یعنی بسیار ستوده شده و بسیار مجلل ، ترجمه لفظ « پیرکلتوس » است که اشتباهاً لفظ « پاراکلتوس » را جای گذارده اند. به این ترتیب نویسندگان مذهبی مسلمان مکرر گوشزد کرده اند که مراد از این لفظ ( در عهد قدیم و عهد جدید ) بشارت ظهور پیامبر اعظم (ص) است . قرآن مجید در آیه شگفت‌انگیز سوره صف به این موضوع اشاره می کند .۱۱
در کتاب انجیل نیز از آن حضرت به نام « فارقلیطا » که معادل کلمه احمد است ، یاد شده است .
محمدصادق فخرالسلام مؤلف کتاب « انیس الاعلام » که خود یکی از کشیشان برجسته مسیحی بوده است ، بعد از آن که از یکی از استادان ممتازش که از سران مسیحیت بوده واقعیت شخصیت حضرت محمد (ص) را فهمیده ، به درستی آن حضرت را شناخت و به اسلام گروید ، علت ایمان او به دین محمد (ص) را در همان کتاب این گونه توضیح داده است : استادم در واتیکان دو کتاب از کتابهای تحریف نشده مسیحیان را به من نشان داد که یکی به خط یونانی و دیگری به خط سریانی بر روی پوست نوشته شده بود . در کتاب سریانی از حضرت محمد (ص) به نام

« فارقلیطا » و در کتاب یونانی آن حضرت را به نام « پریکاتوس »‌ معرفی کرده و هر دو را به نام احمد و محمد ترجمه نموده بود و تمام اوصاف و احوال حضرت محمد (ص) را ستوده و به آمدنش از زبان حضرت عیسی (ع) مژده داده بود .
یوحنا صاحب انجیل چهارم نیز آمدن او را در بابهای ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ از زبان حضرت عیسی (ع) نقل کرده است . استادم گفت : علمای نصارا قبل لز ظهور حضرت محمد (ص) اختلافی در این معنی نداشتند ، اما بعد از ظهور آن حضرت ، معنای فارقلیطا و پریکلتوس را به خاطر منافع مادی به نفع خود تغییر دادند . استادم سپس به من گفت: امروزه با آمدن دین اسلام مسیحیت منسوخ است و نجات و سعادت در پیروی از دین محمد (ص) می باشد . ۱۲
خاتم الانبیا (ص) درکلام نخبگان اهل کتاب

حسان بن ثابت می گوید : هنگامی که نوجوان بودم ، یک عالم یهودی در یثرب روزی تمام
هم کیشان خود را در شهر دور خود گرد آورده و فریاد برآورد : ای گروه یهودیان ! امشب ستاره احمد طلوع کرد و مطمئناً او در شب گذشته پا به عرصه هستی نهاد ! حسان می گوید : آن پیشگوی یهودی با همه اطلاعات از پیامبر (ص) و شناخت حقانیت او ، آن حضرت را درک کرد ، ولی به آیینش ایمان نیاورد . ۱۳

بحیرا یکی از دانشمندان آگاه جهان مسیحیت نیز هنگامی که پیامبر اکرم (ص) را در سفر شام در دوران نوجوانی حضرتش ملاقات کرد، سیمای ملکوتی و نشانه های خارق العاده ای که از وجود آن حضرت احساس و مشاهده نمود ، سؤالاتی را از ابوطالب ، عموی پیامبر نمود . آن گاه به وی گفت : این همان پیامبر موعود است که کتابهای آسمانی از رسالت جهانی و حکومت فراگیر وی خبر داده اند . تمام نشانه هایی که من از پیامبر آخرالزمان خوانده ام ، بر وی منطبق است . او همان پیامبری است که من نام او و نامهای پدر و اقوامش را در کتابهای دینی خوانده ام .

پی نوشتها :
۱- اعراف / ۱۵۷
۲- سبل الهدی و الرشاد محمد صالحی شامی ، ج۱ ، ص ۹۰
۳- آل عمران / ۸۱
۴- الدر المنثور ، جلال الدین سیوطی ، ج۲ ، ص۴۷

۵- بقره / ۱۱۹
۶- سبل الهدی والرشاد ، ج۱ ص ۱۹۶حیوه القلوب ، علامه مجلسی ، ج۲ ، ص ۶۲
۷- احزاب / ۲۵
۸- صحیح بخاری ، ج۲، ص ۱۲۱ ، مسند احمد ، ج۲ ، ص ۱۷۲
۹- بحارالانوار ، ج ۱۹ ، ص ۱۵۱
۱۰- صف / ۶
۱۱- تفسیرنمونه ، ج۳۲ ، ص ۷۷، به نقل از دایره المعارف بزرگ فرانسه ، ج۲۳ ، ص ۲۱۷۶
۱۲- تفسیر احسن الحدیث ، ج۱۱ ، ص ۱۴۷، قاموس قرآن ، ج۲ ، ص ۱۷۷
۱۳- المنظم ، ابن جوزی ، ج۲ ، ص ۲۳۶

برخـورد با همسایـه
اسلام برای همسایگان همچون خویشاوندان ، حقوقی قابل شده که اگر کسی بخواهد آنها را نادیده انگارند یا ضایع نماید ، گناهکار ، خاطی و متجاوز است .
توجه به حقوق همسایگان و مراعات و برآوردن نیازهای آنان از جمله خصلتهای پیامبر اکرم (ص) بوده است .
در این مجال به بخشی از فرمایشات آن رسول رحمت و مهربانی در خصوص احسان و نیکوکاری در حق همسایگان و رعایت حال آنان اشاره می گردد :
صداقت

رسول اکرم (ص) به مسلمانان توصیه می کردند : « اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستاده اش شما را دوست بدارند ; با همسایگان خود به نیکی رفتار کنید . » (۱)
حد همسایگی
رسول اکرم (ص) در خصوص حد همسایگی فرموده اند : « تا چهل خانه از روبرو ، پشت سر ، طرف راست و سمت چپ ، همسایه شمرده می شود . » (۲)
حق همسایگی
خاتم رسولان (ص) در تشریح حق همسایه فرموده است : « حق همسایه آن است که اگر بیماری به وی روی آورد ، عیادتش نمایی و اگر مرگش فرا رسید ، در تشیع جنازه او شرکت کنی و اگر از تو قرض خواست ، از پرداخت آن امتناع نکنی و اگر شادمانی در زندگی اش رخ داد ، بر او تبریک گویی و در مصایب و ناگواریها و در ناراحتیهای او شریک باشی و بنای خویش را از خانه او فراتر نبرده و او را از نسیم هوا محروم نکنی . (۳)

اول همسایه ، بعد خانه
رسول اکرم (ص) به پیروان آیین اسلام تأکید می کرد : « قبل از خرید خانه درباره همسایه تحقیق کنید . » (۴)
حضرت فاطمه زهرا (س) با الهام از این سخن پدر بزرگوارشان خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) فرموده اند : « ای فرزندم ! اول همسایه ، بعد خانه. »
حفظ حرمت همسایه

پیامبر اکرم (ص) درباره حفظ حرمت همسایه چنین می فرمودند :
« هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید همسایه اش را حرمت نهد و اکرام نماید . » (۵)
نیکی به همسایه
پیامبر اکرم (ص) در سخنان متعدد و موقعیتهای گوناگون به مسلمانان توصیه نموده اند : « اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستاده اش شما را دوست بدارند ; با همسایگان به نیکی رفتار کنید. (۶)
آزار نرساندن
رسول خدا (ص) فرمود : کسی که همسایه از دست او در امان نباشد ، ایمان ندارد و کسی که به خدا و روز قیامت یقین دارد ، به همسایه آزار نمی رساند . » ( ۷)
همچنین می فرمود :
« اگر همسایگانت تو را نیکوکار دانستند ، نیکوکاری و در غیر این صورت ، بدکاری ! » (۸)

پی نوشت :
۱- میزان الحکمه ۲- اصول کافی
۳- نهج الفصاحه ۴- کلمات نغز محمد (ص)
۵- المحجه البضاء ۶- نهج الفصاحه
۷- سفینه البحار ۸- نهج الفصاحه

در حدیث دیگـران ;
شخصیت منحصر به فرد ، کامل و الهی پیامبر اکرم (ص) نه تنها اندیشمندان مسلمان ، بلکه دیگر اندیشمندان مکاتب مختلف جهان را مورد شگفتی قرار داده است .
غیرممکن است کسی زندگی و شخصیت پیامبر (ص) را مطالعه کند و او را تکریم نکند ؛ شخصیتی که یکی از بزرگترین پیامبران الهی و برگزیده ترین انسانها لقب گرفته است . آنچه
می خوانید به نقل از اندیشمندان شهیر مکاتب مختلف فلسفی ، ادبی ، سیاسی و ; ، شخصیت عظیم آن بزرگوار را معرفی خواهد کرد .
هانری هاسه

اگر درباره پیامبر (ص) یک بحث اجمالی نماییم ، شخصیتی که همواره متفکر و در اندیشه است ، با نفسی که باطنش مملو از غم و اندوه باشد، در برابر ما مجسم می شود ؛ اما مدارکی که از او در دست است ، شخصی را در برابر ما می آورد که معتقد به خدای یگانه و زندگانی اخروی است و از صفات برجسته اش ، مهربانی بی شائبه ، عزم ، اراده و اعتقاد است . علاوه بر این ، مردی است حاکم ، اداره کننده ، سیاسی ، جنگی و با وجود این ، قاهر و آشوب طلب نبوده ؛ برعکس ، همیشه طالب صلح و آرامش بوده است .
توماس کارلایل

گرچه قرآن مشتمل بر آیات بلیغه توحید و تمجید مقام ارجمند خداوندی است ، ولیکن یگانه چیزی که در رأی من سزاوار تقدیس و تقدیر و مورد اعجاب است ، همانا شعاع نظرهای نافذ محمد (ص) است به اسرار امور ، که در میان آیات قرآنی ساطع و نمایان و تأثیر عمیقی در آیینه دلهای بی رنگ دارد . و این بزرگترین مزیتی است که حقاً باعث تقدیس و اعجاب است و اگر به دیده عقل بنگریم ، این معنی موهبت و فضل خداوندی است که به محمد (ص) از طرف خداوند حکیم اعطا شده است .
; در اصلاح عالم و تبلیغ توحید خداوند حق نموده روز و شب در رنج و تعب کوشش در نشر عدل و فضایل اخلاق می کرد و ابداً مانند اشخاص ضعیف النفس در تحمل شداید و رنجها طمع و میل به شهرت اسم یا نیل به سلطنت نداشت و هرگز نمی خواست هیچ قسم سیطره در عالم داشته باشد . بلکه نشر دین توحید و عدل را در عالم ، وظیفه روحی و انسانی خود می شمرد.

ارنست هگل
اسلامیت ، طرحی خیلی جدید و در عین حال ، طرز غیرمخدوش و بسیار عالی توحید می باشد.
جواهر لعل نهرو
مذهبی که پیامبر (ص) تبلیغ می کرد، به واسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن طعم دموکراسی و برابری ، مورد استقبال توده های کشورهای مجاور شد .
کارل مارکس
محمد مردی بود که ; از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دلهای ایشان روح و روانی جاودان را کاشت . بنابراین او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد ، بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است .
تولستوی

پیامبر (ص) سزاوار همه گونه احترام و اکرام می باشد . شریعت پیامبر اعظم (ص) به علت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر خواهد شد .
هربرت جرج ولز
اسلام تنها دینی است که هر بشر شرافتمند می تواند به داشتن‌‌ آن افتخار ورزد .

او قرآن مجسـم بود ;
حجه الاسلام والمسلمین محسن قرائتی
پیامبر خدا (ص) ، قرآن مجسم بود . این کلام را شیعه و سنی از همسر پیامبر ، نقل کرده اند:« کان خلقه القرآن » (۱)
اکنون این حقیقت را از لابلای آیات قرآن و کلمات پیامبر اعظم (ص) به تفصیل نقل می کنیم :
قرآن در قیامت شفیع است : « نعم الشفیع القرآن لصاحبه یوم القیامه » (۲) ، پیامبر کرم (ص) نیز فرمود : من اولین شفیع هستم . « انا اول شافع » (۳)
قرآن ، برای تمام جهانیان هشدار است : « للعالمین نذیرا (۴) ، پیامبر (ص) نیز : « نذیراً للعالمین » (۵)
قرآن ، خیرخواه است : « هوالناصح » (۶ ) پیامبر (ص) نیز : « فبالغ فی النصیحه » (۷)

قرآن ، موعظه است : « موعظه من ربکم » (۸) ، پیامبر (ص) نیز مردم را به موعظه دعوت می کند : « والموعظه الحسنه » (۹)
قرآن ، مردم را به بهترین شیوه و استوارترین راهها دعوت می کند : « یهدی للتی هی اقوم » (۱۰) حضرت علی (ع ) نیز در مورد پیامبر (ص) می فرماید : از راه و رسم پیامبر خود پیروی کنید که بهترین راه هدایت است. (۱۱)
نگاه به قرآن عبادت است . « النظر فی المصحف عباده » (۱۲) ، پیامبر (۲) هم فرمود : نگاه به من عبادت است : ( النظر الی عباده » (۱۳)
قرآن وسیله ای است تا مردم از ظلمات به نور هدایت شوند : « کتاب انزلناه الیک
لتخرج الناس من الظلمات الی النور » (۱۴) ، پیامبر (ص) نیز مبعوث شد تا مردم را از عبادت بتها به عبادت خدا و از اطاعت شیطان به اطاعت خدا ، رهبری کند . » (۱۵)
قرآن ، کتاب پیروی است : « هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه » (۱۶) ، دستور پیامبر (ص) نیز باید مورد پیروی قرار گیرد . « ما آتاکم الرسول فخذوه » (۱۷)
قرآن کتاب رحمت است : « نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شی و هدی و رحمه و بشری للمسلمین » (۱۸) ، پیامبر (۲) نیز برای هستی ، جز رحمت نیست : « و ما ارسناک الا رحمه للعالمین » (۱۹)

تلاوت قرآن و صلوات بر پیامبر (ص) ، هر دو مورد سفارش است. چنانکه امام حسن عسکری (ع) فرمود : « اکثروا ; تلاوه القرآن و الصلاه علی النبی » ( ۲۰ )
قرآن ، نور است : « و انزلنا الیکم نوراًً مبینا » (۲۱) ، پیامبر (ص) نیز نور است : « السلام علیک یا نورا; » (۲۲)
قرآن ، بیان است « هذا بیان للناس » (۲۳) ، کلام پیامبر (ص) نیز بیان است : « کلامه بیان » (۲۴)
قرآن ، مبارک است : « کتاب انزلناه مبارک » (۲۵) پیامبر (ص) نیز مبارک است : « فصل علی محمد مفتاح البرکه » (۲۶)
درباره قرآن ، لقب کریم آمده است : « انه لقرآن کریم » (۲۷) ، پیامبر نیز معدن کرامت است . « تنشافی معادن الکرامه » (۲۸)
قرآن پرچم نجات است : «‌ علم نجاه » (۲۹) ، پیامبر (ص) نیز پرچم نجات است : « علما لدلاله علیک » (۳۰)
باید فرزندان خود را با قرآن گره بزنیم و آنان را با معرفت و اطاعت محمد و آل محمد آشنا کنیم : « ادبوا اولادکم علی ثلاثه خصال : حب نبیکم و حب اهل بیته و قرائه
القرآن » (۳۱)

قرآن سراسر یقین است : « انه لحق الیقین » ‌(۳۲) رسول خدا نیز به قدری عبادت خالصانه کرد که به درجه یقین و باور رسید : « و عبدت ا; مخلصاً حتی اتاک الیقین »
(۳۳)
قرآن شفاست : « و شفاء لما فی الصدور » (۳۴) ، پیامبر (ص) نیز طبیب است : « طبیب دوار بطبه » (۳۵)
برای قرآن صفت روشنگری آمده است : « و قرآن مبین » ( ۳۶ ) برای پیامبر نیز : « قل انی انا النذیر المبین » (۳۷) قرآن عزیز است : « لکتاب عزیز » (۳۸) ، پیامبر (ص) نیز مایه عزت است . « اعز به الذله » (۳۹)

قرآن مردم را به رشد فرا می خواند: « یهدی الی الرشد » (۴۰) ، پیغمبر نیز مردم را به رشد فرا می خواند : « و هدی الی الرشد » (۴۱)
قرآن حافظ اصول کتابهای آسمانی است : « مهیمناً علیه » ، (۴۲) پیامبر (ص) نیز حافظ تمام انبیای پیشین است ، « مهیمناً علی المرسلین » (۴۳)
قرآن امام است : « علیکم بالقرآن فاتخذوه اماما » (۴۴) ، پیامبر (ص) هم امام است: « و انا ; امام المتقین » (۴۵)
قلبی که در آن قرآن است ، گرفتار عذاب الهی نمی شود : « لا یعذب ا; قلباً وعی

القرآن » (۴۶) ، امتی نیز که در میان آنان پیامبر باشد ، گرفتار عذاب الهی نمی شود :
« و ما کان ا; لیعذبهم و انت فیهم » (۴۷)
در قرآن انحرافی نیست : « لم یجعل له عوجا » (۴۸) ، و در پیامبر (ص) نیز انحرافی نیست : « انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم » (۴۹)
و خلاصه این که :
هم قرآن حرف آخر را می زند : « انه لقول فصل » (۵۰ ) ، هم کلام پیامبر (ص) آخرین حرف است : « کلامه فصل » (۵۱)
آری ، او قرآن مجسم بود .

پی نوشتها :
۱- شرح ابن ابی الحدید ، ج۶ ، ص ۳۴۰ ۲- نهج الفصاحه ، ص ۶۳۳
۳- فضایل الخمسه ، ج۱ ، ص ۴۳ ۴- سوره فرقان ، آیه ۱
۵- نهج البلاغه ، خطبه ۲۶ ۶- نهج البلاغه ، خطبه ۱۷۶
۷- نهج البلاغه ، خطبه ۹۵ ۸- سوره یونس ، آیه ۵۷
۹- نهج البلاغه ، خطبه ۱۰۹ ۱۰- سوره اسراء ، آیه ۹
۱۱- نهج البلاغه ،خطبه ۱۱۰ ۱۲- وسایل الشیعه ، ج۴، ص ۸۵۴
۱۳- فضایل الخمسه ، ج۱، ص ۱۷ ۱۴- سوره ابراهیم ، آیه ۱
۱۵- نهج البلاغه ، خطبه ۱۶- سوره انعام ، آیه ۱۵۵
۱۷- سوره حشر ، آیه ۷ ۱۸- سوره نحل ، آیه ۸۹
۱۹- سوره انبیاء ، آیه ۱۰۷ ۲۰- تحف العقول ، ص ۴۸۸
۲۱- سوره نساء ، آیه ۱۷۴ ۲۲- موسوعه زیارات المعصومین ، ج۱، ص۱۴۲
۲۳- سوره آل عمران ، آیه ۱۳۸ ۲۴- نهج البلاغه ، خطبه ۹۶

۲۵- سوره ص، آیه ۲۹ ۲۶- صحیفه سجادیه ، دعای دوم
۲۷- سوره واقعه ، آیه ۷۷ ۲۸- موسوعه زیاره المعصومین، ج۱، ص ۱۴۲
۲۹- صحیفه سجادیه ، دعای ۴۲ ۳۰- صحیفه سجادیه ، دعای ۴۲
۳۱- کنزالعمال ، حدیث ۴۵۴۰۹ ۳۲- سوره حاقه ، آیه ۵۱
۳۳- موسوعه زیاره المعصومین ، ج۱ ، ص ۹۵ ۳۴- سوره یس ، آیه ۵۷
۳۵- نهج البلاغه ، خطبه ۱۰۶ ۳۶- سوره حجر ، آیه ۱

۳۷- سوره حجر ، آیه ۸۹ ۳۸- سوره فصلت ، آیه ۴۱
۳۹- نهج البلاغه ، خطبه ۹۶ ۴۰- سوره جن ، آیه ۲۲
۴۱- نهج البلاغه ، خطبه ۱۹۵ ۴۲- سوره مائده ، آیه ۴۸
۴۳- نهج البلاغه ، خطبه ۶۳ ۴۴- نهج الفصاحه ، حدی ۱۹۷۹
۴۵- بحارالانوار ، ج۹ ، ص ۲۹۴ ۴۶- کنزالعمال ، حدیث ۲۴۰۰
۴۷- سوره انفال ، آیه ۳۳ ۴۸- سوره کهف ، آیه ۱
۴۹- سوره یس ، آیه ۴ ۵۰- سوره طارق ، آیه ۱۳
۵۱- نهج البلاغه ، خطبه ۲۷۹

شخصیت اجتماعی پیامبـر اعظم (ص)
مقـدمه :
لزوم تبیین و شناخت ابعاد مختلف وجودی پیامبر اعظم (ص) ، اعم از ابعاد اخلاقی و معنوی ، سیاسی ، فرهنگی و ; آغاز یک جهش بزرگ در میان نویسندگان و صاحب‌نظران را نوید می‌دهد . پیامدهای این امر ، از محدوده زمانی خاص فراتر می رود و تمامی گستره تاریخ را در بر می گیرد. این پیامدها نه در یک جهت و یک بعد ، بلکه در ابعاد مختلف می تواند مشاهده و بررسی شود .

بدون شک ، مقام معظم رهبری نیز با این دیدگاه وسیع و با اقدامی حکیمانه و عالمانه ، گامی بزرگ برداشتند و جانی تازه به نفسهای خسته این راه بخشیدند . امید که برکات این رویداد مبارک و میمون نه در سال ۸۵ ، بلکه در همه زمانها و مکانها ادامه یابد و راهبردهای علمی و مفید در این زمینه جستجو و کشف گردد .
پیامبر اعظم (ص) ، دارای شخصیت عظیم و همه جانبه ای بوده است که بررسی حتی یکی از ابعاد آن ، یعنی بعد اجتماعی شخصیت آن حضرت ، نیازمند بررسهای عمیق و همه جانبه است و در فرصت و مجال اندک ، این بحث قابل ارایه نیست . با این حال ، در این مقاله سعی شده می شود به برخی از مهمترین جوانب شخصیت اجتماعی آن حضرت پرداخته شود .
۱- ارتباط صمیمی و پاسخ آرام :

یکی از رمزهای موفقیت چشمگیر پیامبر اعظم (ص) مهربانی ، خوشرویی و برخورد مشفقانه و مهرآمیز و دوستی خالصانه با مخاطبان بود .
او مشرکان را به منزله بیمارانی نیازمند مداوا و مؤمنان را برادرانی محتاج راهنمایی ، و هر دو گروه را لایق شففت ورزی می دید و از این جهت برخوردی در نهایت صمیمیت ، عاطفه و دلسوزی داشت تا دلهای آنان برای پذیرش پیامهای آسمانی ، نرم و پذیرا گردد و از مقاومت و عنادشان بکاهد .
این صفات نیکو ، آن هنگام که رسول خدا (ص) ، با تند خویی و تهمت زنی مخالفان مواجه می شد، تبلور بارزتری داشت . هرگاه شخصیت آن حضرت ، آماج تیرهای تهمت و دشنام کوردلان و ناآگاهان واقع می شد ، پاسخ حضرتش پیوسته از روی کرامت نفس ، سعه صدر ، اغماض و گذشت بود .
۲- ساده زیستی

از پیامبر اعظم (ص) ، به عنوان انسانی که مواهب دنیوی را تنها در مسیر تعالی روحی می بیند و از تعلق به اسباب معیشت فارغ است ، جز ساده زیستی و دوری از تکلف و تشریفات ، انتظارنمی رود. تا جایی که آن حضرت بر روی حصیر می خوابید و یا در برخورد با افرادی که نزد آن حضرت می آمدند ، امر به آرامش می فرمود ، زیرا خود را پادشاه نمی دانست .
۳- بسط خودباوری و اعتماد به نفس :

اعتماد به نفس ، یعنی تکیه به انسان دیگر نداشتن ، کار خود را تا جایی که ممکن است ، خود انجام دادن و از احدی تقاضا نکردن . در نتیجه اعتماد به نفس ، احساس ارزشمندی در نفس انسان پدید می آید و او را آماده می سازد تا از طریق بهره گیری از لیاقتها و توانمندیهایی که دارد ، به انجام وظایفی که بر عهده اوست ، قیام نماید و در این راه ، از مشکلات و موانعی که پیش می آید ، هراسی به دل راه ندهد . از این حالت روحی در فرهنگ اسلامی ، با تعابیری چون علو همت ، مناعت طبع ، اعتماد به نفس ، عزت نفس و ; یاد می شود .
پیامبر خدا (ص) ، با انجام کارهای خود و واگذار نکردن آنها به غیر ، در مسافرتهای مختلف ، این ویژگی اخلاقی را در سطح فردی نمایان کردند . در بعد اجتماعی هم به هنگام جنگ هایی که مسلمانان از ترس شکست داشتند ، با ایجاد اعتماد به نفس ، پیروزی را برای آنان به ارمغان آوردند .
۴- خوش بینی به دیگران :

پیامبر اعظم (ص) ، آنچنان به صفای دل خود ، نسبت به اصحاب خویش علاقه داشت که فرمود : « کسی درباره اصحاب من مطلبی را که موجب دلسردی و رنجش خاطر است ، به من نگوید، دوست دارم با دلی پاک و سالم به جمع اصحاب خود بپیوندم . »
۵- توجه به ترغیب افراد :

رسول ا; (ص) ، همواره بر اصل ترغیب و تشویق افراد به اصول مورد نظر تأکید می کردند . ایشان به فرستاده خود به یمن توصیه می کنند کاری بکن که مردم ، مزایای اسلام را درک کنند و از روی میل و رغبت ، به اسلام گرایش پیدا کنند . کاری نکن که مردم از اسلام فرار کنند و متنفر شوند . مطلب را طوری تقریر نکن که واکنش روحی مردم ، فرار از اسلام باشد .
بدون شک تبیین و تشریح اصول اسلام و انقلاب اسلامی ، با ظرافتهای خاصی همراه است که اگر رعایت نشوند ، نسل جوانی که واقعیتهای گذشته را به چشم خود ندیده ، نسبت به آنها واکنش منفی نشان می دهد و نتیجه ای معکوس به بار می آورد .
۶- مبارزه با عوام فریبی

از دیدگاه پیامبر اعظم (ص) ، یکی از بیماریهای بزرگ بشر ، عوام فریبی و سنتهای پوچ و عقایدبی پایه بود ، بلکه بت پرستی با آن همه گستردگی و نفوذ ، جز نوعی عوامفریبی بزرگ نبود . لذا به مبارزه جدی با انحراف ، کمر همت بست . از آنجا که عوام فریبی ، نه تنها از بین نرفته است ، بلکه به شیوه های بسیار پیچیده و مرموز در جوامع امروزی نیز یافت می شود ، بزرگترین دست‌آورد فرهنگی سال پیامبر اعظم (ص) ، می تواند بکارگیری شیوه های فرهنگی برای مقابله با عوام‌فریبی باشد .
۷- نفی قومیت‌گرایی :

یکی از راه حل های فرهنگی پیامبر اعظم (ص) در مسیر بنیانگذاری جامعه اسلامی ، نفی قومیت گرایی و تبعیض های ناروا و ناپسند بود .
آن حضرت با گسستن مبانی نظام ارزشی حاکم بر جامعه جاهلی ، در مشارکت اجتماعی همه اقوام و گروهها ، سهمی عمده ایفا نمود . دعوت فرهنگی پیامبر اعظم (ص) به توحید ، سبب شد تا زمینه شکستن تبعیض های ظالمانه دوران جاهلیت فراهم شود، معیارهای جاهلی روابط نسبی از بین رفته و در نهایت ، بدون وابستگی قومی و قوم گرایی ، به دین جدید بگرایند .

۸- پالایش فرهنگی جامعه :
دوران قبل از پیامبر را دوران جاهلیت نامیده اند که فرهنگ و آداب و رسوم مخصوص به خوددارد . پس از بعثت پیامبر اعظم (ص) ، گرچه بسیاری از آداب و رسوم منسوخ و کهنه جاهلی از قبیل زنده به گور کردن دختران و ; از بین رفت ، اما ایشان برخی از مصادیق فرهنگی (غیرخرافی ) آن دوران را باقی گذاشتند و به آن عمل کردند . مانند حرمت ماههای حرام و ; در واقع رسول خدا (ص) ، فرهنگ جاهلی را به یکباره انکار ننمود و به پالایش و اصلاح آن دست زد .

۹- گفتمان سازنده در جامعه :
در قرآن پیامبر اعظم (ص) ، به عنوان رحمت برای تمام خلق جهان معرفی شده است ، خداوند در آیه ای به ایشان دستور می دهد که مردم را با حکمت و پند و اندرز نیکو به سوی راه پروردگار دعوت نما .

پس شرایط یک گفتمان ، زمانی تأمین می گردد که همراه با منطق و استدلال محکم و متین باشد و هم توأم با پند و اندرز ، با نحو نیکو و شایسته و هم به دنبال مناظره به بهترین طریق و شیوه باشد .
۱۰- تعداد پایگاههای اجتماعی :
رسول اکرم (ص) ، برای تمرکز بخشیدن و سازماندهی صحیح و پیوسته فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی خود، حتی در دوران دعوت نهایی ، در هر مقطع ، پایگاهی برای تبلیغ مشخص می کرد . خانه ارقم ، مسجدالحرام ، مسجد قبا و مسجدالنبی (ص) ، از جمله این پایگاه‌هاست .
نکته مهم ، کیفیت و دامنه بهره برداری آن حضرت از این پایگاههای دعوت است که برای هدفهای مختلف عبادی ، سیاسی و ; مورد استفاده قرار می گرفت .
۱۱- ترویج فرهنگ برادری :

رسول خدا (ص) ، از راههای مختلف می کوشید فرهنگ برادری و اخوت اسلامی ، در تفکر ، گفتار و عمل مسلمانان تجلی یابد . ایشان علاوه بر آن که بطور پیوسته مردم را به همدردی ، محبت ، عطوفت ، فریادرسی و مصافحه دستور داده و از بی مهری ، کناره گیری ، دروغ ، تهمت ، سخن چینی ، نیرنگ بازی و فخرفروشی نسبت به یکدیگر منع می فرمود ، دوبار ، یکی قبل از هجرت به مدینه بین مهاجرات و دیگری ، بعد از هجرت به مدینه بین مهاجران و انصار ، رسماً اقدام به عقد اخوت بین مسلمانان نمود .
این کار بزرگ در جامعه ای که روابط اجتماعی بین مردم متزلزل و ناپسند شده است و در بسیاری از مواقع بسیاری از مشکلات ، ناشی از همین امر می باشد ، می تواند منشاء بسیاری از تحولات اجتماعی گردد که در سال پیامبر اعظم (ص) نمود بیشتری دارد .
۱۲- توجه به طبقات مختلف اجتماعی بخصوص جوانان :
با توجه به روحیه حق پذیری و تلاشگری و تحرک موجود در جوانان و نیز با عنایت به حق جویی و اخلاص زیاد ضعفا و مستمندان از تعلقات جدی دنیوی ، از سوی پیامبر اعظم (ص) اهتمام ویژه ای به این اقشار معطوف گردید . به طوری که مؤمین نخستین ، بیشتر از ضعفا و جوانان بودند . در دنیای امروز که طبقات اجتماعی ، دارای طبقه بندی گسترده تر و پیچیده تری می باشند ، سخن گفتن از توجه به طبقات مختلف اجتماعی ، ارزشی جداگانه پیدا می کند . این توجه به طبقات اجتماعی ، عمدتاً از سوی دولت و مجموعه حکومت انتظار می رود و پیامد سال پیامبر اعظم (ص) ، در این زمینه نمی توند چیزی جز توجه مسؤولان به همه طبقات اجتماعی و به ویژه توجه به اقشار و طبقات مختلفی مانند جوانان ، زنان ، اقشار محروم جامعه و ; باشد.
۱۳- احترام به شخصیت و کرامت افراد جامعـه :
در طول تاریخ ، هیچ شخصیتی مانند پیامبر اعظم (ص) ، احترام و ادب برخاسته از عمق جان ، در قبال انسانها نداشته است . آن حضرت ، حتی در مقابل کافران و مشرکان ، به لحاظ حرمت انسانی ، جانب ادب را فروگذار نمی کردند و این از عوامل موفقیت چشمگیر دعوت او بود . به اصحاب خود شخصیت می داد ، رأی و عقیده آنها را کاملاً محترم می شمرد و حتی انتقاد آنها را تحمل می کرد. منشاء این التزام به حفظ حرمت انسانها را در قرآن باید جستجو کرد ، زیرا در جای‌جای قرآن کریم ، انسانیت محترم شمرده می شود .
۱۴- توجه به مسؤولیت اجتماعی افراد و رفع فساد :
پیامبر اعظم (ص) ، با مثال مشهور کشتی که یکی از مسافران در حال سوراخ کردن زیر پای خود بود و به دلیل بی احتیاطی دیگران ، همگی غرق شدند ، این موضوع مهم را بیان فرموده‌اند . چنان چه فردی در جامعه به کارهای فساد ، اعم از اخلاقی ، مالی ، و ; بپردازد و دیگران بی تفاوت بمانند ، مسلماً بتدریج همه افراد ، مضرات کارهای او را درک خواهند کرد و مانند مسافران کشتی ، همگی از کار نادرست یک نفر ، آسیب می بینند .
۱۵- رعایت اصل تساوی افراد جامعه و رفع تبعیض :
رسول خدا (ص) در این زمینه می فرمایند :
انسانها مانند دندانه های شانه با یکدیگر برابرن

د . این سخن در شرایط مکانی و زمانی بیان می گردد که درک آن بسیار سخت و غیرقابل باور بوده است . چنانچه ایشان همه را فرزند آدم می دانستند و افتخار به نژاد ، نسب ، قومیت و ; را مجاز نمی دانستند و ارتقا معنوی یک جامعه را منوط به بازپس‌گیری حق ضعفا از قدرتمندان جامعه ، بدون لکنت زبان می دانستند .
معضل تعبیض که به همراه فقر و فساد ، بارها از سوی مقام معظم رهبری به عنوان مشکلات اصلی جامعه ما مطرح شده است ، در اثر عدم رعایت تساوی افراد جامعه ایجاد شده است و نامگذاری سال ۱۳۸۵ به نام پیامبر اعظم (ص) ، می تواند ایده اصلی در زمینه محو این معضل اجتماعی محسوب گردد .

پی نوشت ها :
۱- آیتی ، محمدابراهیم ، تاریخ پیامبر اسلام
۲- ابراهیم ، حسن ، تاریخ سیاسی اسلام ، ترجمه پاینده
۳- جوادی آملی ، عبدا; ، کرامت در قرآن
۴- طباطبایی ، محیط ، تطور حکومت در اسلام
۵- محسنی ، منوچهر ، جامعه شناسی عمومی
۶- مطهری ، مرتضی ، سیری در سیره نبوی .

رسـول ا; (ص) و حقـوق ا جتماعی مردم
انسانها در زندگی فردی و اجتماعی خود ، به آسایش و آرامش نیاز دارند تا بتوانند درکنار سر و سامان دادن به امور دنیویشان ، پله های سعادت و کمال را بدون دلهره و اضطراب طی کنند .

استقرار عدالت ، بدون تردید بهترین و کارسازترین وسیله و ابزاری است که می تواند بستر آسایش و آرامش را برای انسانها و جوامع بشری فراهم سازد ، زیرا در تعریف عدالت گفته شده است« عدالت اجتماعی عبارت از این است که حق هر کسی داده شود و هر کسی بر اساس لیاقت و شایستگی که دارد ، در مقام و موقعیت مناسب خودش قرار گیرد . » (۱)
در چنین فضا و بستری است که انسانها با خیال راحت و آسوده می توانند فضایل اخلاقی و انسانی را کسب نموده و با تمرین و مهارت ، آن را در وجود خود نهادینه کنند و زمینه های سعادت و کمال و رسیدن به جوار حق را برای خود فراهم سازند .

از جمله راهکارهایی که پیامبران الهی بخصوص پیامبر گرامی خدا ، حضرت محمد مصطفی (ص) برای نجات و هدایت انسانها در دستورکار داشته اند ، استقرار عدالت اجتماعی بوده است ، لذا قرآن می فرماید : « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ; ؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب « آسمانی » و میزان « شناسایی حق و قوانین عادلانه » نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند . » (۲)

از آیه شریفه استفاده می شود که در سایه هدایت و تربیت سفیران الهی ، آحاد جامعه به
مرحله ای از رشد و بلوغ فکری برسند که سعادت و شقاوت را تشخیص داده ، شخصاً در برپایی و اجرای قوانین عدالت گستر ، سهم فعال داشته و در برخوردها و معاملات آن را مدنظر قرار دهند .

ولی این بدان معنا نیست که پیامبران الهی به انذار و موعظه و نظارت بسنده می نموده اند ، بلکه پیامبران الهی اگر خود توانایی پیدا می کردند ، دست به تشکیل حکومت و اجرای قانون و تحکیم پایه های عدالت اجتماعی می زدند . این اصل ، بویژه درباره پیامبر اعظم (ص) ، به گواهی تاریخ ، تردیدناپذیر است .

قرآن کریم در جای دیگری ، از زبان پیامبر (ص) این گونه می فرماید : « و امرت لاعدل بینکم ، من مأمور شده ام تا در بین شما عدالت را ( چه در قضاوت و داوری چه در حقوق اجتماعی ) برقرار کنم (۳) و در جای دیگر می فرماید : « قل امر ربی بالقسط ؛ بگو پروردگارم به رعایت قسط ( و عدالت ) به من فرمان داده است . » (۴)

از سیره پیامبر (ص) و هم آنچه به ما رسیده است ، در مواردی چون قضاوت و داوری ، عزل و نصب افراد و اشخاص ، تقسیم بیت المال و غنایم جنگی ، رعایت حق قسم بین همسران ، حتی صحبت کردن و نگاه نمودن به افراد و ; به خوبی می توان رعایت عدالت را از سوی پیامبر (ص) مشاهده و مطالعه کرد که هر کدام می تواند درس عبرتی باشد برای کسانی که خود را پیروان آن بزرگوار می دانند ، بخصوص آنان که اداره امور مسلمین و بیت المال را در دست دارند ، بیش از هر کس دیگری باید در رعایت عدالت ، تقوا و پاکدامنی جدیت نمایند ، زیرا پیامبر فرمود :

« پست ترین و بی مقدارترین مردم نزد خداوند ، کسی است که مسؤولیت امور مسلمین را بر عهده می گیرد و در میان آنها به عدل و داد رفتار نمی کند . » ( ۵) در جمله دیگری از زبان مبارک آن حضرت (ص) می خوانیم : « محبوب‌ترین و نزدیک‌ترین کس نزد خداوند در روزقیامت ، حاکمی است که به عدالت رفتار کرده باشد و مبغوض‌ترین و دورترین کس به خداوند ، حاکمی است که نسبت به مردم ستم کرده باشد . » (۶ )

آن بزرگوار ، از جمله توصیه هایی که به مولای متقیان علی (ع) دارند ، این است : « هنگامی که طرفین نزاع نزد تو می آیند ، حتی در نگاه کردن به آن دو ، و مقدار و چگونگی سخنانی که به آنها می گویی ، عدالت و مساوات را رعایت کن . » (۷) و خود آن حضرت نیز ( در هنگام نگاه کردن ، صحبت نمودن و استماع صحبت دیگران ) مساوات را رعایت می کردند و می فرمودند :« یک ساعت به عدالت رفتار نمودن ، بهتر از هفتاد سال عبادت کردن است . هفتاد سال که شبهایش را به نماز بگذرانی و روزهایش را روزه بگیری و یک ساعت ظلم و ستم نزد خداوند ، سنگین تر از گناهان شصت ساله است . » (۸)

بنابراین ، می توان گفت یکی از اصلی ترین راهکارهایی که پیامبر گرامی اسلام (ص) در برنامه های آسمانی خود داشته اند تا زمینه و بستر لازم را برای نجات و هدایت انسانها فراهم سازند ، حاکمیت قسط و عدالت اجتماعی در تمام زوایای زندگی انسانهاست .
پی نوشتها :
۱- المیزان ، ج۱، ص ۳۷۱
۲- حدید ، ۲۵
۳- شوری ، ۱۰
۴- اعراف ، ۲۹
۵- دشتی ، سید مصطفی حسینی ، معارف و معاریف ، ج۷ ، ص ۲۹۱
۶- موسوعه ، النعیم فی مکارم اخلاق الرسول الکریم ، ج۷، ص ۲۸۰۱
۷- تفسیر نمونه ، ج۲ ، ص ۱۲
۸- بحارالانوار ، ج۷۲‌، ص ۳۵۲

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.