مقاله مکه و قریش


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله مکه و قریش دارای ۲۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مکه و قریش  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مکه و قریش،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مکه و قریش :

مقدمه :
در این مقطع زمانی ، یاد و نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زنده تر است و این یکی از تدابیر حکمت الهی است . امروز امت اسلام و ملت ما بیش از پیش به پیغمبر اعظم خود نیازمند است به هدایت ، بشارت و انذار او و به پیام و معنویت و به رحمتی که او به انسانها درس و تعلیم داد .
امروز درس پیغمبر اسلام برای امتش و برای همه بشریت ، درس عالم شدن ، قوی شدن ، درس اخلاق و کرامت ، درس رحمت ، جهاد ، عزت و درس مقاومت است پس نام امسال به طور طبیعی نام مبارک اعظم است . در سایه این نام و ا ین یاد ملت ما درس های پیغمبر را باید مرور کند و آنها را به درس های زندگی و برنامه ای جاری خود تبدیل کند ملت ما به

شاگردی مکتب نبوی و درس محمدی (ص) افتخار می کند ما درس اخلاق و علم آموزی ، رحمت و کرامت و درس وحدتی را به ایشان به ما داد را باید در برنامه ای زندگی خودمان قرار دهیم . روح خود و فرزندانمان را با قرآن که معجزه پیامبر (ص) است گره بزنیم تا زنگارها را از قلوب بزدائیم و در عمل به اوامر قرآن و ترک خواهی آن سعادت دنیوی و اخروی را دریابیم .

مکه و قریش :
در وصف شهر مکه قبل از ظهور اسلام نقل آن است که آن شهر در دره ای تنگ و هلالی شکل و میان دو کوه قرار داشت هوای این دره بسیار گرم و خشک و آب آن از چاههایی است که از بارانهای زمستان و بهار مایه می گرفت . ته دره که بطحاء نامیده می شد خانه کعبه قرار داشت و پیرامون کعبه مسجدالحرام واقع بود و خانه اهالی تا دامنه کوهها قرار گرفته بود . اهمیت این شهر در قدیم به واسطه آن بوده که بر سر راه بازرگانی قرار داشته که از یمن به شام و فلسطین و مصر می رفته است . وجود خانه کعبه هم که در زمان جاهلیت مطاف و مزار مردم بوده براهمیت آن شهرافزوده بود به همین خاطرطوائف مختلف عرب بر سر تصرف آن با هم کشاکش داشته اند قبیله قریش از جمله این قبایل بود که در عصر ظهور اسلام

متصرف خانه کعبه بود . سلطه قریش از زماان قصی بن کلاب آغاز می شود قصی با کمک قریش ها امیر و متولی کعبه شد . قصی طایفه خود ، قریش را که تا آن زمان اکثر در دره ها و کوههای اطراف شهر می نشستند در محله مرغوب شهر یعنی پیرامون کعبه جا داد و برای آنها دارالندوه را ساخت و مناصب کلید داری و پرچمداری و سقایت و رفادت را به دست گرفت .

نظام سیاسی و اجتماعی قریش :
قریش در سایه کعبه دارای موقعیتی ممتاز و بی مانند بود که همه ساله شمار زیادی از قوم عرب بویژه شهرهای حجاز به زیارت کعبه می آمدند و موسم حج زمینه ساز معارفه هایی بود که در رونق اقتصادی بازار مکه نقش ارزشمند داشت . شش ماه از سال را قریش در دو کوچ تابستانی و زمستانی به سفرهای تجارتی می گذراندند ، به همین جهت قبیله های عرب می کوشیدند روابط خوبی با قریش داشته باشند . موقعیت کعبه و جاذبه های زیارتی آن زمینه ساز تمدنی برجسته در مکه بود که باعث شد نظام پدید آمده در آن سرزمین در مقایسه با شهرهایی چون یثرب و طائف امتیاز بیشتری داشته باشد به طور کلی پنج مسئولیت محوری در پیوند با کعبه موجب مشارکت تیره های قریش در اداره مکه بود که شامل :
۱) پرده داری حرم ( الحجابه )

۲) آب نوشانیدن به زائران ( القایه )
۳) پذیرایی مهمانان ( الرفاده )
۴) رایزنی ( دارالندوه )
۵) امور نظامی و دفاعی ( اللواء )

رقابت در میان فرزندان قصًی :
قصی دو پسر به نامهای عبدالدار و عبد مناف داشت که به هنگام پیری مناصب را به پسر بزرگ خود عبدالدار داد اما بعدها بین پسران عبد مناف و پسران عبدالدار اختلاف افتاد و آماده برای جنگ شدند ولی جنگ واقع نشد و طرفین بر آنکه مناصب تقسیم شود صلح کردند و قرار شد کلید و پرچم و ریاست دارالندوه مال عبدالداریها و سقایت و رفادت از آن عبد منافی ها بشود . در دسته اخیر هاشم که جد سلسله بنی هاشم است متصدی مناصب شد او در عصر خود رجل قریش و مردی توانگر بود که رسم سفر زمستانی و تابستانی را برای قریش معین کرد . سفر زمستانی ، سفر کاروان تجارت به یمن و سفر تابستانی تجارت به شام و فلسطین بود بدین طریق تجارت قریش به دست پسران عبد مناف منظم و بزرگ شد . هاشم در طی سفری در شهر یثرب (مدینه ) ازدواج کرد و صاحب فرزندی به نام شیبه شد . پس از مرگ هاشم ، برادرش مطلب بعد از عمویش مطلب ، مناصب موروث را به دست گرفت .
شخصیت عبدالمطلب :

عبدالمطلب از مردان بزرگ قریش بود که در جامعه آن روز مکه در فرهنگ سوداگری برآن حاکم بود از عبدالمطلب به عنوان چهره ای استثنایی یاد می شود که کمتر اعتنایی به زر و زور در او دیده نمی شود . دو حادثه بزرگ تاریخی و اعجاز آمیز زمینه ساز تجلی روشن تر او شد و عبدالمطلب را در شمار اسطوره های سرزمین حجاز قرار داد . یکی از این حوادث ، حادثه تهاجم سپاه ابرهه بود .

تهاجم سپاه ابرهه :
در پی سلطه پادشاه حبشه بر یمن ، تلاش هایی شد تا معبدی وابسته به پیروان مسیح در برابر کعبه ایجاد شود با شکست این تلاش ، غرور شاه و کارگزاران او جریحه دار شد وتصمیم به ویرانی خانه کعبه گرفتند . بدین منظور سپاه فیل سوار عظیمی به فرماندهی ابرهه ، شهر مکه را مورد تهاجم قرار دادند . در جریان این تهاجم ، رمه اشتران عبدالمطلب نیز دستخوش غارت و تاراج شد . عبدالمطلب برای باز پس گرفتن اشترانش به نزد ابرهه رفت . شکوه شخصیت عبدالمطلب چنان ابرهه را تحت تأثیر قرار داد که برحسب آن با خود گفت اگر عبدالمطلب از من انصراف از ویرانی کعبه را بخواهد قبول می کنم اما با کمال تعجب ، عبدالمطلب از او خواست که اشترانش را مسترد کند . ابرهه با دنیایی تعجب از او پرسید : کعبه که رمز شرف و سیادت شماست اینک در خطر است و تو با من از اشتران خود می گویی ؟ عبدالمطلب باخونسردی گفت : من مالک این اشتران هستم و باید در دفاع از حوزه ای بکوشم که به من تعلق دارد خانه کعبه نیز پروردگاری دارد که خود از آن دفاع خواهد کرد .

عبدالمطلب مردم مکه را از سپاه ابرهه دور کرد و در دامنه کوهی با آنها به نیایش با پروردگار خویش پرداختند فرمان تهاجم به خانه کعبه صادر شد . در حالی که فیل ها از گام برداشتن خودداری می کردند سپاه ابرهه به راه افتاد تا کعبه را ویران کند ناگهان آسمان مکه از ابری تیره و تار شد ابتدا چنین پنداشتند که این ابری طبیعی است اما این ابر ، عذاب و کیفر الهی و پرتوی از خشم خدای ابراهیم بود . دیری نگذشت که قدرت لشگر آسمانی و مدافعان کعبه در برابر پیل سواران و لشگریان ابرهه به نمایش گذاشته شد . پرنده هایی کوچک ، هریک با

سه سلاح کوچکتر در منقار که همانا سنگریزه هایی بودند ، پیل سواران را هدف قرار دادند . مردم گریز پیل سواران را به چشم دیدند . چند سال بعد داستان عبرت آموز آن تهاجم ، سوره ای از قرآن را به خود اختصاص داد . با شکست ابرهه و سرنوشت پیل سواران ، کعبه بیش از پیش شکوه و عظمت یافت و قریش نیز شرف خود را باور کرد . در این میان شخصیت عبدالمطلب از قبل بیشتر درخشید و حرمت او به عنوان سید بطحاء پاس داشته شد. حادثه مهم دیگر در زندگی عبدالمطلب کندن چاه و چشمه زمزم بود .

حفر زمزم :
این چشمه که به موجب روایت در زمان اسماعیل پیدا شده از مدتها پیش از عمر عبدالمطلب در فراز و فرود تاریخ مکه ناپدید شده بود . اینک پس از سالها ، عبدالمطلب با دیدن مکرر خوابی الهام بخش ، مأمور حفر زمزم شد و تصمیم به احیای مجدد زمزم گرفت اما دشمنانش به او می گفتند چطور می خواهی این کار را انجام دهی زیرا تو فقط یک پسر داری و کس دیگری به تو کمک نمی کند ؟ عبدالمطلب در این زمان با خدای خویش نذری کرد که اگر روزی ده پسر داشته باشد یکی را برای خدا قربانی کند . بدین ترتیب به همراه تنها پسر خود ،

حارث دست به کار حفر زمزم شد و در پی چند روز تلاش ، فوران آب او را به اوج کامیابی و نشاط رسانید بخصوص که در دستیابی به زمزم ، گنجی پیدا کرد که حاوی دو غزال زرین بود که قبیلهجرهمی ها در موقع هجرت درآنجا دفن کرده بودند و چند شمشیر و زره هم در درون این گنج قرار داشت . قریش راجع به تملک چاه آن را متعلق به جد خود اسماعیل می دانستند و برسر گنج با عبدالمطلب درافتادند قرار به قرعه شد . دو غزال به نام کعبه درآمد و شمشیرها و زره ها به نام عبدالمطلب ، که عبدالمطلب شمشیرها و زره ها را نیز به کعبه

بخشید که از شمشیرها دری ساختند و دو غزال را برآن نصب کردند که اینها نخستین زیور خانه کعبه بودند . از این به بعد سقایه و آب نوشاندن به زائران تشنه کعبه ارزشی بیش از دیگر شئون حرم پیدا کرد و دراختیار داشتن زمزم نشان سیادت و سروری تلقی می شد . چنین که در زمینه حق عبدالمطلب بر زمزم کشمکش پیش آمد در پی این ماجرا پیشنهاد شد تا حاکمیت را به کاهنی شناخته شده که در شام زندگی می کرد واگذار کنند و حکم او را بپذیرند . به این منظور عبدالمطلب به همراه بیست تن که نمایندگان بیست قبیله بودند به

سوی شام حرکت کرد . در این سفر عبدالمطلب و همراهانش در بیابانی سوزان دچار بی آبی شدند و مرگ را پیش روی خود دیدند . برآن شدند برای پیشگیری از اینکه لاشه هایشان خوراک لاشخورها شود هرکس برای خود گوری حفر کند هر که زودتر جان سپرد دیگری او را در چاله ای که حفر کرده دفن کند عبدالمطلب پس از چند لحظه از تسلیم شدن در برابر مرگ خودداری کرد و گفت تا رمق داریم پیش می رویم سخن او نور امید در دلهای بقیه نفرات انداخت و تصمیم به حرکت گرفتند ناگهان از حفره ای که متعلق به عبدالمطلب بود چشمهای آب جوشید که همگی از آن سیراب شدند با دیدن این رویداد همگی گفتند نیاز به حکم کاهن نیست ما همه حق تو را بر زمزم به رسمیت می شناسیم .

ادای نذر :
بعد از گذشت سالیانی ، عبدالمطلب صاحب ده پس شد او که نذر کرده بود از این ده پسر یکی را را در راه خدا قربانی کند پسرانش را درون کعبه جمع کرد و به نام یکایک آنها قرعه زد همه بیمش از آن بود که مبادا قرعه بر عبدالله که کوچکترین و محبوب ترین فرزندش بود اصابت کند ولی قرعه به نام عبدالله درآمد پس او در مقام ادای نذر خویش برآن شد که عبدالله را قربانی کند آن روز در تاریخ مکه از روزهای فراموش نشدنی بود که خاطره ی ذبح اسماعیل را به یاد

می آورد همه می دانستند که به هیچ وجه نمی توانند عبدالمطلب را از انجام این تعهد دینی منصرف کنند مردم به عبدالمطلب گفتند اگر این کار را کنی از این بعد قربانی کردن فرزند درمیان مردم مرسوم می شود سرانجام عبدالمطلب رضایت داد که در مورد ذبح عبدالله و قربانی کردن شماری اشتران قرعه بکشند . قرعه ها با افزودن بر شمار اشتران چندان تکرار شد که شمارشان به یکصد رأس رسید و قرعه یکصد شتر را تأیید کرد عبدالمطلب سه بار قرعه زد و هربار همان تأیید شد . غریو شادی در پی روزها اضطراب و هراس برخواست با قربانی کردن یکصد شتر خیل گرسنگان را برسر سفره ای پذیرا شدند و بدینوسیله آوازه سخاوت عبدالمطلب از مرزهای مکه گذشت . از آن وقت است که دیه انسان صد شتر شده است .

ازدواج عبدالله و آمنه
آوازه عبدالله چنان در سرزمین حجاز و شهر مکه طنین افکنده بود که بی شک ازدواج با او برای هر قبیله و خاندان افتخاری بزرگ بود که این افتخار نصیب آمنه دختر وهب شد . عبدالمطلب برای عبدالله آمنه دختر وهب رئیس طایفه بنی زهره را به زنی گرفت اما معلوم نیست آن روز که آمنه را به خانه عبدالله می بردند و مورد رشک همه دختران پرآوازه حجاز بود در ژرفای دلش احساس غم از دست دادن همسرش را داشت یا نه ؟

درنخستین ماههای بارداری آمنه ، عبدالله عازم سفری به شام شد در بازگشت از سفر بیمار شد و ناکام از دیدن یگانه فرزند خود در یثرب درگذشت . پس از چندی ، نوزادی گرانقدر با سرنوشتی پر از رمز و راز در خانه ات غم گرفته ، چشم به جهان گشود .

ولادت پیامبر اکرم به اتفاق شیعه و سنی در سال عام الفیل در ماه ربیع الاول و در روز دوشنبه بعد از طلوع فجر و در بین الطوعین بوده است . تولد او مصادف شده با خاموش شدن آتشکده فارس ، خشک شدن دریاچه ساوه و ریختن کنگره های طاق کسری .

در موقع ولادت پیغمبر ، جدش عبدالمطلب ، نوزاد را در بغل گرفت ، به کعبه برد و برای او دعا کرد و نامش را محمد نامید . آمنه نوزاد را ۳ روز شیر داد ولی چون درآن روزگار مرسوم بود که نوزادان و کودکان خاندان بزرگ را جهت بالندگی به دایه های بادیه نشین می سپردند . معمول بود زنهای بدوی به شهر مکه می آمدند تا شیردادن نوزادان را متعهد شوند و از این راه امرار معاش کنند هیچیک از آن زنان ، محمد (ص) را قبول نکرد زیرا او یتیم بود و دایه ها معمولاً چشم به دست پدران داشتند . در این میان حلیمه سعدیه که به شجاعت و فصاحت معروف بود چون نوزادی را برای شیر دادن پیدا نکرد از ناچاری محمد(ص) را قبول کرد و با خود به بادیه برد . از این پس زندگی حلیمه زیر بارش هرگونه نعمت و برکت قرار گرفت حلیمه در مدت چهارسال ، گاه کودک را به مکه می آورد و به مادر نیای بزرگوارش نشان می داد بعد از آن کودک را به مادر سپرد .

درگذشت آمنه و عبدالمطلب :
وقتی محمد (ص) ۶ ساله شد مادرش او را به یثرب ( مدینه ) برای دیدن خویشاوندان پدری خویش که از طایف بنی نجار بودند برد . در بازگشت از مدینه آمنه درگذشت و محمد (ص) با کنیز پدر خود ام ایمن که در این سفر همراهش بود به مکه بازگشت . از این پس نگهداری کودک به عهده جدش عبدالمطلب گذارده شد . وقتی پیامبر به ۸ سالگی رسید عبدالمطلب نیز درگذشت و سرپرستی محمد(ص) به عمویش ابوطالب که تنگدستی بزرگوار بود واگذار شد . مشکلات سالهای یتیمی پیامبر چنان بود که خداوند در آغاز دشواری های همه جانبه بعثت از آن یاد می کند . بزرگواری شخصیت ابوطالب ، بستر کرامت کامل آسمانی محمد شد و راه زندگی او را از قعر روابط انحراف زا و ویرانگر اجتماع بیرون کشید و به عالی ترین درجات انسانی و الهی رساند او به همراهی همسرش فاطمه بنت اسد در نگهداری از محمد بسیار کوشید .

پیشه شبانی پیامبر (ص) :
محمد(ص) براساس سنت جوامع قدیم که کودکان را از آغاز سن رشد به فعالیت و مشارکت در اقتصاد خانواده وامی داشتند به سبب ناکامی بودن درآمد ابوطالب ، تصمیم گرفت مانند بسیاری از پیامبران ، شبانی را پیشه کند . این پیشه نوعی تمرین شکیبایی بود و بهانه ای برای دوری از شهر و محیطی باشد که نمی پسندید تا بتواند به پرورش نهال فضایل باطنی و اندیشه پرداخته و در شگفتی های کتاب هستی فرصتی مناسب داشته باشد .

تجربه سفر :
پیغمبر در سن دوازده سالگی با ابوطالب به شام رفت و در بصری راهبی به نام بحیرا ، از روی آثار و علاماتی که در محمد (ص) دید ، پیغمبر آینده را شناخت و از خطر سفر در مورد او به ابوطالب گوشزد کرد و بر ضرورت احتیاط بیشتر در پاسداری از وی که نه امانت عبدالمطلب که امانت تاریخ است ، تأکید کرد . ابوطالب نیز هشدار راهب را جدی گرفت و محمد (ص) را به مکه بازگرداند

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.