گزارش کارآموزی اشنایی با امور گرافیک و امور چاپ


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  گزارش کارآموزی اشنایی با امور گرافیک و امور چاپ دارای ۷۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد گزارش کارآموزی اشنایی با امور گرافیک و امور چاپ  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی گزارش کارآموزی اشنایی با امور گرافیک و امور چاپ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن گزارش کارآموزی اشنایی با امور گرافیک و امور چاپ :

خلاصه کارآموزی

خلاصه کارآموزی:
بعد از پرکردن مدارک و تحویل آن به دفتر ارتباط و صنعت، از تاریخ۲۷/۷/۱۳۸۷در دفتر گرافیکی نوفه کارآموزی خود را آغاز کردم.
با توجه به اینکه کارآموزی من ۳۲۰ ساعت بود سه روز در هفته (روزهای زوج)به دفتر میرفتم.
در این مدت در دفتر گرافیکی نوفه زیر نظر سرپرست کارآموزی خود جناب آقای محمدی به طراحی آرم پرداختم، که گزارش دقیق و نمونه کار ها را در فصل ششم (گزارش کارآموزی )اورده ام.
کاراموزی من در تاریخ۹/۱۱/۱۳۸۷ به پایان رسید.

فصل دوم: تاریخچه دفترتبلیغاتی نوفه

تاریخچه دفترتبلیغاتی نوفه:
دفتر تبلیغاتی نوفه با مدیرت جناب آقای محمدی حدود ۱۸ سال پیش تاسیس شد.
در این دفتر تبلیغاتی فعالیتهای مربوط به گرافیک و حزه تبلیغات انجام می شود.
از جمله فعالیتهای هنری و تبلیغاتی که تا کنون در این شرکت انجام شده است می توان به:
جشنواره تجلیل از کارکنان ساعی سازمان زندانهای کشور-تیرماه ۱۳۸۷

جشن بازیگران سینمای ایران-دوره اول و دوم
همکاری با مرکز فرهنگی و هنری فدک، و طراحی پوسترنمایشهای:پنجره فولاد .اذان صبح. از خاک تا افلاک.خورشید کاروان.
طراحی پوسترهای بزرگداشت خسرو شکیابایی و ;
ودیگرفعالیتهای تبلیغاتی و گرافیکی در زمینه های مختلف.
نوفه به معنی فریاد و بانگ

فصل سوم:
مقدمه:

مقدمه ای بر مبانی هنرهای تجسمی(گرافیک):
مبانی هنرهای تجسمی را می توان به قواعد درک زبان و ابداع در هنرهای تجسمی و بصری تعبیر کرد .به وسیله شناختن و تجربه کردن مبانی هنرهای تجسمی زبان آثار هنری که با تجسم و با ارتباط بصری سروکار دارند بهتر فهمیده می شود و بهتر به کار گرفته می شود . همان طور که دانستن دستور زبان و قواعد ساختار صحیح جملات به درک بهتر از زبان نوشتاری و تفهیم بهتر مطالب کمک خواهد کرد دانستن قواعد زبان ارتباط بصری نیز به قدرت ابداع و ادراک در هنرتجسمی کمک می کند.

عموما هنرهای تجسمی به آن دسته از هنرها گفته می شود که قابلیت تجسم و شکل پذیری دارند و مستقیما به وسیله حس بصری درک می شوند هم از این جهت به آنها هنرهای بصری نیز گفتته می شود . در گذشته هنرهای تجسمی به طور خاص به نقاشی ، طراحی ، پیکره سازی، معماری ، گرافیک ، هنرهای تزیینی و برخی از آثار صنایع دستی گفته می شد . اما پس از ابداع عکاسی و سینما به دلیل رابطه ی مستقیم آنها باقوه بصری و ادراک آنها توسط قوه بینایی در مجموع به همه ی آنها هنرهای بصری می گویند.البته امروز به دلیل وسعت نوآوری ها ، پیشرفت تکنولوژی و تنوع وسعت شیوه های گوناگون ارایه اثر ، مرزهای سنتی رشته های متعدد هنر تجسمی دگرگون شده است تا جایی که دیگر برخی از آنها از یکدیگر قابل تفکیک به نظر نمیرسند.

همه اثار هنرهای تجسمی از عناصر بصری شکل یافته اند .این عناصر در درون اثر روابط زنده و فعالی با یکدیگر دارند و به هیچ وجه به عنوان عناصری مفرد و جدایی از هم تلقی نمی شود . به کارگیری عناصر بصری و کیفیت ارتباط میان آنها بستگی به روش و تجربه هنرمند در انتقال پیام اثر دارد . به بیان دیگر اثر هنری حاصل تجارب هنر مند و شناخت ائ از مواد و ابزار کار هنری است . هنر مند به طور اجتناب ناپذیری درک زیبایی شناختی ، موقعیت اجتماعی ، کیفیات روانشناختی و در مجموع ارتباط خود را با جهان در اثرش منعکس می کند.بنابر این در یک اثر هنری این جنبه ها از یکدیگر قابل تفکیک نیستند و مجموع انها به منزله یک کل ، قالب و و محتوای اثر هنری را تشکیل می دهد.در واقع هنگام بررسی یک اثر هنری تنها به تجربه و تحلیل عناصر بصری و کیفیت ارتباط میان آنها نباید بسنده کرد . بلکه از نظر زیبایی شناختی درک یک اثر تجسمی و ایجاد ارتباطبا آن بستگی به شناخت و درک کلیت آن اثر دارد.

عناصر بصری عمدتا عبارتد از :نقطه، خط ، سطح، حجم ، شکل ، بافت ، تیرگی ، روشنی، کیفیات بصری نیز عبارتد ازروابطی که در روند سازمان دادن یا نظم بخشیدن به عناصر بصری مطرح می شوند .در این روابط تعادل ، تناسب ، هماهنگی و ریتم از اهمیت بسیاری برخوردار هستند . زیرا به واسطه ی وجودآن هاست که یک اثر هنری می تواند از وحدت و یک پارچگی که مهمترین اصل سامان بخشیدن به اثر است برخوردار شود.
روند سامان بخشیدن به یک اثر تجسمی را می توان با واژه ترکیب(composition) مشخص کرد . در بهترین ترکیب بندی است که وحدت اثر به عنوان یک کل دارای انسجام درونی تحقق می یابد .

فصل چهارم:
هنر گرافیک

تاریخچه هنر گرافیک:
گرافیک از سری هنرهای تجسمی است که صد البته برای کسانی که آن را با نقاشی اشتباه میگیرند (چون شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که وقتی به کسی میگویید رشته ام گرافیک است می گوید پس چهره مرا نقاشی کن!!) باید بگویـم گـرافیک در اصل ایده و ترکیب بندی است که اکثر اوقات بین نوشته و تـصویر اتفاق می افتد و نقاشی بیشـتر تقلید طبیعت است که ایده های گرافیست ها می تواند بوسیله دسـت مثال یک نقاش اجرا شود که خیلی از هنرمندان شـاید برای اجرای بهتر و شـاید به خاطر کسری وقت طراحی نهایی رابه شخص دیگری میسپارند که از نوع اول می توان به بیلبوردهای توی خیابان اشاره کرد و گروه دوم به آقای ممیز یکی از گرافیستهای برتر ایران اشاره کرد و گاهی هم آن ایده توسط کامپیوتر و برنامه های پیشرفته اجرا می گردد که مطمئنا کار با دست از ارزش بالاتری بر خوردار است.

گرافیک در معنای لغت بمعنی ترسیمی و نگارشی است.و در دو مفهوم قدیم (سنتی) و جدید(نوین) متمایز میگردد که در مرز بین این دو پدیده چاپ قرار دارد .
همانطور که گفتم گرافیک به دو دسته قدیم و جدید و بین این دو چاپ، تقسیم میشود.
البته منظور از چاپ هم، چاپهای دستی بوسیله قالب چوبی‚ لوح فلزی(گراور) و نیز چاپ سنگی (لیتوگرافی دستی ) است و هم چاپ نیمه ماشینی مثل سیلک اسکیرین‚ لیتوگرافی جدید و هم چاپ ماشینی نظیر چاپ حروفی (لترپرس) وافست و غیره.

عنوان قدیم گرافیک یا گرافیک سنتی شامل خطاطی‚ نقاشی دو بعدی‚ کنده کاری می باشد که بیشترین نمود آن در آرایش کتابهاست که محصول همکاری نقاش ‚ خوشنویس ‚ تذهیب کار و جلدساز است.
و اما گرافیک نوین علاوه بر کتاب آرایی در عرصه تبلیغات تجاری ‚اعلانات دیواری (پوستر) و مطبوعاتی و نشان ها (مارک) وغیره می باشد و حتی در سینما و تلویزیون هم کاربرد دارد. مثل عنوان بندی (تیتراژ) فیلم و تصاویر متحرک طراحی شده (انیمیشن) .
هنر گرافیک نوین با معماری و مسائل ارتباط محیطی نیز تداخل دارد، پس این هنر علاوه بر خط ورنگ ‚به عناصر بصری دیگری چون حجم و نور وحتی حرکت برای انتقال مفاهیم کمک میگیرد.

هنر گرافیک به یکباره ساخته نشده است. این شاخه هنر دنباله رو بقیه هنرها مثل خط و نقاشی و… به اینجا رسیده است، پس برای بررسی کردن این هنر مجبوریم از اول تاریخ قدم به قدم جلو بیاییم تا به اصل برسیم.
امیدوارم این مباحث با اینکه خشک است اما سخت نباشد چون به هر جهت شیرینی خاص خود را دارد، بعد از پایان تاریخچه اگر فرصتی باقی بود حتما به کارهای اصلی گرافیک و ریزه کاراییهایش خواهیم رسید.

هنر ابتدائی، هنری است که توسط انسانهایی ایجاد شده که هنوز با تمدن آشنا نشده اند.
هنر ماقبل تاریخ: قدیمی ترین تصویر سازی کشف شده در غارهای جنوب فرانسه و شمال اسپانیا می باشد (۳۰ هزار سال پیش) که شامل گاو ‚گوزن واسب و … است. شیوه آنها واقعی گرایانه بوده است و همراه با رشد کشاورزی و دامداری تصاویر عینی جای خود را به تصاویر آرمانی داد

هنر بدوی: شامل هنر سرخپوستان ‚اسکیموها وبرخی سیاهپوستان میباشد. هنر آنان معمولا با مسایل اعتقادی آنان گره خورده است. پیکر انسان در هنر آفریقایی تجریدی (آبستره) میباشد آثار آنان در زئیر و بوربا (ق ۱۰ تا۱۲ م) بدست آمده است و حکاکی روی صخره برای سرخپوستان اهمیت فوق العاده داشته است، ولی با ورود اروپاییان به آمریکا این هنر تحت تاثیر قرار گرفت و حالا هنر آنان را به دو دوره پیش از تاریخ و تاریخی تقسیم می کنند.

از آثار دوره پیش از تاریخ میتوان به نقاشی شنی و از دوره تاریخی میتوان صورتکها را نام برد با پیدایش تمدن در هفت هزار سال قبل از میلاد در خاورمیانه ( بین النهرین) هنر تغییر کرد، تمدنهای بین النهرین سومر ،اکد، بابل و آشوریها بودند.

از سومریها مجسمه های تل اسمر و وارکا باقی مانده که دارای چشمهای بزرگ هستند و هنر مند همه حالتها را که ممکن است به مبهم شدن پیکرها بینجامد از کار خود دور می کند. اکدیان هم هنری مثل سومریها داشتند، ولی در زمان سلطنت بابلیها پادشاهی به اسم حمورابی با نوشتن قوانین بر لوحی که در نقش برجسته پشت آن از خدای خورشید الهام گرفته یکی از مشهورترین پادشاه بین النهرین شد (فکر میکنم راجع به او همه شما در کتاب راهنمایی خوانده باشید) بعد از آنان آشوریان بودند که هنرشان کنده کاری روی سنگ و نقش برجسته بوده است.

هنر صومر هم از هرم هایش پیداست که چه قدمتی دارد. آنان معتقد به کا بودند، اعتقاد داشتند کا با انسان متولد میشود ولی بعد از مرگ جسم به زندگی ادامه میدهد و در کارهایشان دو گیاه بومی «پاپیروس و لوتوس» زیاد دیده میشود، که نشانه مصر علیا و مصر سفلی است.

هنر هند که حوالی شمال رود سند در هزاره سوم پیش از میلاد تشکیل شد در موهنجودارو تعدادی مهر سنگی به دست آمده که با هنر بین النهرین پیوند دارد شیوا یکی از خدایان قدیم هند بوده که در این آثار دیده میشود (همیشه هنر در طی دوره هایی تحت تاثیر مذهب بوده است) و بعد در هند دو آیین بودایی و برهمن بوجود آمد که اولین نشانه سلطه بودا سر ستونی به شکل چهار شیر و چرخ است که امپراطوری به نام آشورکا دستور ساختش را داد، در تندیسهایی که از بودا به دست آمده تا قبل از قرن ۶ ق.م سمبولیک بوده ولی در پایان قرن نخست میلادی در قندهار تصویری طبیعی بر جای مانده است.

بعد از این به هنر یونان باستان می رسیم چهارچوب هنری آنان طبیعت پردازی بوده است و تحت تاثیر هنر مصر و بین النهرین بودند . برای اولین بار در ظروف آنها بود که پیکر انسان مورد مطالعه قرار گرفت و چیزی که در کارشان مشهود است، این است که آنها معتقد بودند که قدرت ذهن انسان، او را از حیوانات برتر میکند.
میرسیم به هنر روم که بسیار گسترده است البته قبل از آن باید هنر اتروسکها را بررسی کنیم.
هنر روم بسیار وسیع است و دیگر نیاز به مقدمه ندارد، چون به حد کافی نوشته ام . لازم به ذکر است که نوشته های زیر با استفاده ازکتاب هنر در گذر زمان ( هلن گاردن ) و دایره المعارف هنر (رویین پاکباز ) و شناخت هنر گرافیک ۱ دانشگاه نوشته شده است.

آغاز هنر سرزمین روم مردم ایتالیا ضمن آنکه در نخستین دوران حیات خویش از انوار تابان خورشید یونان روشنایی میگرفتند، خود نیز خصوصیات محکم و ریشه داری داشتند . هنر اتروسک (اتروپایی) و هنر رومی را مانند هر هنر دیگر باید همچون آمیزهای از تاثیرات بر خاسته از منابع بیرونی و عناصری از خود این سرزمین در نظر گرفت هنر رومی وارث بلافصل تمام فرهنگهای پیشین حوضه مدیترانه ، از جهات بسیار ترکیبی از هنرهای روزگار باستان بود و اساساً با کل هنر یونان تفاوت داشت . به همین دلیل در دوره بعد هنر روم نمادی از هنر روزگاران باستان به شمار میرفت از لحاظ تکامل سیاسی با تاریخ یونان در سده پنجم پیش از میلاد که با آغاز عصر پریکلس انجامید در ایتالیا قرینه ای پیدا نکرد زیرا در اینجا کشاکشهای پایان پذیر و تلخ میان قبایل ایتالیک از یک طرف و قبایل ایتالیک و اتروسکها از طرف دیگر ، فرهنگ این سرزمین را از رشد باز داشت.

اتروسکها منشا اتروسکها مانند منشا میسی ها ، صدها سال یکی از اسرار ناشناخته جهان باستان به شمار میرفت زبان اتروسکها با آنکه به خطی مشتق از یونانی نوشته میشد و در کتیبه هایی که تا کنون خوانده نشده اند آثاری از آنان دیده میشود ، ارتباطی به خانواده زبان های هند و اروپایی ندارد. تاریخ دانان جهان باستان که همانند تاریخ دانان جهان امروز شیفته حل این معما شده بودند عموماً احساس میکردند که اتروسکها در آسیای صغیر به ایتالیا کوچیده اند و مخصوصاً هرودوت (پدر تاریخ ) اعلام داشت که اتروسکها از لیدیا بر خاسته اند این سنت همچنان دوام آورده است و چون فرهنگ اتروسک ها به عنوان فرهنگی متفاوت با فرهنگ ی دیگر ساکنان ایتالیا در حدود هفتصد سال پیش از میلاد به ظهور رسید .

از صدها سال پیش تا کنون تاریخ ورود ایشان به سرزمین ایتالیا را سده هفتم پیش از میلاد دانسته اند اما اینگونه اظهار نظر ،بسیار ساده اندیشانه است توضیح کافی آنکه درباره پیوندهای علنی بین فرهنگ اتروسک و فرهنگهای کهنتر ایتالیا در آن وجود ندارد. برخی از دانشمندان امروزی معتقدند اتروسکها اعقاب بلافصل مردمی بسیار کهنتر از هند و اروپاییان هستند که از شمال به ایتالیا سرازیر شده بودند ولی این نظریه نیز به نوبه خود نمیتواند علت پیدایش برخی از عناصر فرهنگ اتروسکها مخصوصاً مراسم پیچیده و با شکوه تدفین ایشان که ظاهرا ًبا رسوم شرقی پیوند دارد روشن سازد . در نظریه تلفیقی دیگری گفته میشود که هردوت در آثارش به تاریخ خاصی اشاره نمی کند و مهاجرت عظیم ملتهای حوضه مدیترانه میتواند مربوط به دوره جابجایی و مهاجرت عظیم ملتهای حوضه مدیترانه باشد که در حدود ۱۲۰۰ پیش از میلاد به وقوع پیوست و موجب زوال تمدن میسنی شد .

در آن زمان ،مهاجرانی که از آسیای صغیر می آمدند می توانستند در ایتالیا سکونت گزیده باشند. با مردم بومی این سرزمین در هم آمیخته و فرهنگ مرسوم به ویلانوونها را که اسلاف بلافصل اتروسکها بودند، پدید آورده باشند. بنابراین این تغییراتی که در پیدایش فرهنگ اتروسکها به وقوع پیوست باید ناشی از نفوذ هر چه بیشتر عناصر ـ شرقی و یونانی ـ دانست که در اثر بسط و داد و ستد میان ایتالیا و سرزمینهای دیگربه این کشور راه میافتند . هنر اتروریایی ها ولی در کل هنر اتروریای (اتروسکها)نخستین بار در اواخر سده هشتم در شمال ایتالیا ظاهر شد و فرهنگ مزبور وسیعاً بر بخشهای مرکزی ایتالیا اثر گذاشت و تا سده دوم یا اول قبل از میلاد نیز دوام داشت و هنر هایی که در خود حل کرد سه عنصر جداگانه است :بومی که نقوش چندان با اهمیتی نداشت. شرقی که پیوندی با خاور زمین دارد .یونانی که توسط مهاجران تقویت شده مردم اتروریا در زمینه نقاشی،مجسمه سازی،فلز کاری و معماری است .
مهمترین بخش هنر آنان شامل نوعی دیوارنگاری داخل مقابر است که در آن زمان در یونان معمول نبود میتوان تاثیر یونانی را در طرح ،جزییات فنی، موضوعات و تشابه سبک نقاشی بر جای مانده از لحاظ زمانی به دو گروه تقسیم کرد: آثار قدیم تر موسوم به ارکاییک که متعلق به اوایل سده پنجم قبل از میلاد هستند و آثاری که موسوم به هلنیسی که به دهه های پایانی سده چهارم تا سده اول مربوط میشود در آنها مردگان به خوشگذرانی توام با رقص و موسیقی مشغولند و یا در حال تماشای نمایش پهلوانی .
اما در سده چهار و پس از آن خصلت واقعی گرایی و دنیوی نقاشی از بین میرود و ارواح مردگان در دنیای مهیب و تاریک زیر زمینی و تهی از شادمانیها این جهان تصویر میشوند (صحنه های شکار و ماهیگیری در یکی از اتاقکهای تدفین تـارکوینیا ـ که در آن پیکره ها نسبت به منظره طبیعی اهمـیت ثـانوی دارند ـ از جمله استادانه ترین نــمـونه های آرکـایـیک به شـمار می آیند).
در سده سوم کیفیت طراحی و اجرا افت کرد، و میل به تجسم جنبه های هولناک در صحنه های مربوط به جهان دیگر قوت گرفت. اتروسکها به تقلید از یونانیان بر روی ظروف سفالین نقاشی میکردند آنان ابتدا به شیوه سیاه نقوش و سپس از سده چهار به شیوه سرخنقوش در می آوردند . و در مورد مقبره های اتروریاییه میتوان به مقبره پلنگان در تارکوینی اشاره کرد این اتاقک کوچک به شیوه رایج در سده پنجم نقش شده است : یک صحنه مهمانی بر روی دیوار مقابل در ورودی با گروهی از رقصندگان و نوازندگان بر روی دیوارهای کناری .
این تصویرهای زنده نمای شگفت انگیز مخصوصاً همان فراوانی و شادی حیات بخش را بیان میکند که هنرشان را همان زندگی اتروسکها از خود لبریز کرده است .به نظر میرسد که سه مرد جوان که یکی شان حمایل نازک به روی سینه انداخته است و دوتای دیگر ردای زیبا به تن دارند ،شتابان از میان بیشه ای انبوه از درختهای غار زیبا و کوچک عبور میکنند در دستشان جام شرابی دارند و آندو نیز با دو نی لبک و چنگ می نوازند و گویی رقصی دایره وار دارند در نقاشیهای جهان باستان به ندرت دیده می شود که حرکتی سر شار از روح زندگی این چنین متقاعد کننده باشد و به سختی می توان از میان آثار آن زمان به اثری چنین مناسب بیان جوانی، فصل بهار، موسیقی و رقص برخورد.

این اثر یک نقاشی دیواری روی لایه ای نازک بر دیواره تخته سنگی طبیعی یا اندود گچی ساخته شده از خاک کوه است . رنگهایش ـ سیاه، آبی، قرمز، آبی سبز است . همچنان که بیشترین بخش از تازگی خود را حفظ کرده، اسم و یک هماهنگی ساده و گرم با زمینه زرد کرم خود به وجود آورده است. اتروسکهای پسین از روحیه طبیعی پر نشاط دست برداشته و به فوریالیستی آرام و متمایل به کلاسی سیسم ،مانند آنچه در پیکره زنی از خانواده از اتاقک تدفینی مقبره اوروکوس(جهان ارواح) در شهر تارکوینی (لوحه رنگی‌) دیده میشود ،روی می آورد.

بیان پخته ومتفکرانه این نقاشی پر شکوه با مضمون آرام عذاب مرده در جهان ارواح و در میان دیو های مهیب دنیای زیرین تناسب دارد در اینجا از احساس خوش بینی پیشین اتروسکها که در اثر نفوذ تدریجی ادیان جهان وطن دنیای هلنی رو به خلوص گذاشت اثری نیست زیرا ادیان مزبور نه بر شادمانی آدمی در جشنهای مراسم تدفینی بلکه بر اندوهگینی سرنوشت وی تاکید میکردند. هنر روم باستان قدرت روم که پس از اتروسکها بر ایتالیا حاکم و جانشین شد اقوام ستیزنده ایتالیا را مطیع حکومت و احد روم گردانید و سر انجام ملتهای اروپایی غربی ،مدیترانه و فلور نزدیک را زیر پرچم امپراطوری روم گردانید .

روم انقلابی پدید آورد که تا ابد در یادها خواهد ماند و امروزه نیز ملتهای جهان آن را احساس می کنند. از دجله و فرات گرفته تا مرزهای اسکاتلند قلمرو دولت واحدی بود که زیر حاکمیت مقتدر و کار آمدش مردمانی متعلق به نژادهای گوناگون و با اعتقاد است و سنتهای مختلف به سر میبرد که برتونها، گلها، اسپانیاییها، آلمانیها، آفریقاییها، مصریها، یونان، سوریان و عربها فقط چند تایی از آنها بودند . نبوغ یونانی با تابش هر چه بیشتر در عرصه های هنر قلم فلسفه تاریخ و عقل و تخیل میدرخشد یادمانهای رومیان در عرصه هنر در سراسر دنیا تحت حکومیت رومیان پراکنده شده اند . هنر رومی با آنکه در آغاز تحت تاثیر هنر اتروسکها و هنر یونانی بوده، ویژگیها و صفات متمایز کننده خود را بدست آورد. رومیان تقریباً از نخستین روزهای اقتدارشان ، کاملاً از وجود تاثیر هنر یمنان آگاه بودند.

 

جایگاه امروز گرافیک در جهان:
واژه گرافیک که در لغت به معنای نگارش و یا هنر نگارش آورده شده است امروزه به شکلی از هنرهای دیداری (بصری) گفته می شود که به بیان موضوعات از راه تصویر، خواه تصاویر چاپی، خواه جلوه های سینمایی یا تلویزیونی و غیره می پردازد. درجامعه صنعتی کنونی که رقابت تنگاتنگ شرکتهای بزرگ به نبردی بی پایان تبدیل گشته است.
شکلی از هنر گرافیک مدرن متولد شده که شاید ورای تصور هنرمندان عصر رنسانس بوده.

گرافیک کنونی به شاخه های مختلفی منشعب شده که نمی توانیم به همه آن بپردازیم و فقط فهرست وار به آنان اشاره می کنیم:
آثار گرافیکی که به چاپ منتهی می شوند:
این آثار مانند پوسترها، بروشورها، طراحی نشان (sign) و.. که در دل این محصولات تصویرسازی(illustration) صفحه آر ایی (Layout) و عکاسی به کمک یکدیگر آمده تابهترین اثر گرافیک آفریده شود.

آثاری که بصورت تصویر در سینما یا تلویزیون به نمایش در می آیند:
این آثار با استفاده از پیشرفته ترین تجهیزات تصویر برداری ، جلوه های ویژه کامپیوتری و ; بصورت وله های تصویری یا تیزرهای تبلیغاتی به کمک آثار سینمایی آمده یا در قالب تبلیغات یک محصول در ذهن بیننده جای می گیرد. گرافیک در اینترنت:

ورود این پهنه جهان گستر (world wide web) در مشاغل و زندگی عمومی مردم و همه گیر شدن آن نیاز زیبا سازی صفحات وب، هنر گرافیک را به کمک خواسته و طراحی صفحات وب و نیز تبلیغات در اینترنت ، جنبه دیگری از گرافیک را مطرح ساخته است.

علایم ارتباطی و نشانه ها در گرافیک محیطی:
کیفیت زندگی انسان به تأثیرات محیط زندگی او بستگی بسیار دارد . درحقیقت طبیعت محیط اطراف انسان ، طبیعت ذهن او را می سازد. جوامع انسانی به واسطه ی وجود ارتباطات توسعه پیدا می کنند و ارتباطات با پیچیده تر شدن زندگی افزایش می یابند. با شناخت علایم ارتباطی و نشانه ها اسرار این جهان پیچیده نیز شناخته می شود .
امروزه شهرها تبدیل به آثار هنری بزرگی شده اند که آفرینندگانی به بزرگی خود و به عدد جمعیتشان دارند که هدف نهایی آنان ، بوجود آوردن محیطی خلاق برای کسانی است که در آن زندگی می کنند .

انسان ها از دیربازهمیشه محیط زندگی خود را برای مأنوس کردن فضاها با روح خود تزئین می کرده اند. آثار به دست آمده از روزگاران دور نشان می دهد که هنرمندان آن دوران به واسطه موقعیت خاص زمان و مکان ، آثار کاربردی ـ تزئینی بسیاری را بوجود آورده اند ، همان چیزی که امروزه طراحان آن را تکمیل کرده اند و به آن نام گرافیک محیطی داده شده است .
علایم ونشانه ها ، به عنوان یک وسیله ارتباط بصری جدید که در یک نگاه قابل فهم هستند ، همه جا حضور دارند : در ساختمانی که در آن زندگی می کنیم ، درخیابان ها ، در محل کارمان ، اماکن عمومی و ; آن ها ، عناصری هستند با موجودیت فردی که توسط هر فرد قابل درک بوده و مفهومی را القا می کنند . آن ها شناسایی اماکن ، اطلاع یافتن و مسیریابی را در محیط برای ما ممکن می سازند وعلاوه بر آن یک نقش تزئینی را نیز ایفا می نمایند .

اطلاعات بصری که توسط طراح گرافیک به مردم داده می شود نه تنها مبتنی بر پژوهش های علمی است ، بلکه همچنین از لحاظ زیبایی شناسی نیز تأثیر گذاراست . این اطلاعات می توانند اطلاعات راهنمای شهری باشند یا صرفاً برای زیباسازی قسمت هایی از شهر به کار رود و یا در قالب تصاویر تبلیغاتی و تابلوهای دیواری ، اطلاعات فرهنگی ـ اجتماعی یا اقتصادی را به جامعه منتقل کنند . مسایل موجود در زندگی شهرنشینی ایجاب می کند که هنر گرافیک در نظم بخشیدن ، ایجاد تسهیلات و زیبا کردن فضاهای شهری سهیم گردد .
طراحی گرافیک محیطی سه کارکرد اصلی دارد :

۱ کمک به استفاده کنندگان درطی فضا به وسیله شناسایی .
۲ هدایت و مطلع نمودن برای بهبود محیط از لحاظ دیداری و بصری .
۳ حمایت ازامنیت عمومی

مردم علاقه مند به علایم بصری هستند که شامل گرافیک ، نور، رنگ و دیگرعوامل معماری می باشند به طوریکه یک قابلیت را دنبال کند. ( نشان و گرافیک ، هویت را بوجود می آورند ، معماری را وارد زندگی می کنند ، ذهنیت افراد را تقویت می کنند ، برانگیزاننده رفتارهستند و به گرایش های افراد در لحظات حساس تصمیم گیری در یک فضا جهت می دهند . نشانه تأثیرگذار به زیبایی شناسی یک فضا کمک می کند و سلسله ای از اطلاعات را برای رفع سردرگمی و تسهیل درک موقعیت در یک محیط فراهم می کند ، درعین حال به افراد این امکان را می دهد که حرکت کارآمدتری داخل یک مکان داشته باشند . طراحان ، محیط ها را درک می کنند و تشخیص می دهند که گرافیک و سیستم های نشانه گذاری برای مفید بودن ، باید جذاب بوده ، تکمیل کننده باشد و به صورت مشهودی با افراد ارتباط برقرار کند .

نشانه گذاری و نصب علایم به ظاهر ساده به نظر می رسد درحالیکه این کار یک موضوع طراحی پیچیده است که مستلزم مهارت های گوناگونی می باشد .هنری است در محدوده ای نامشخص بین معماری و گرافیک ( اولین هدف آن انتقال اطلاعات ، به گونه ایست که بتوان به آسانی در جهت آن علایم عمل کرد. پیام ها می باید به درستی ارائه گردند و سریع و آسان درک شوند . دومین هدف نیز این است که این علایم با اطراف و محیط خود هماهنگی داشته باشند. عوامل خاصی در رسیدن به این اهداف وجود دارد . قابل رویت بودن و توالی علایم باعث می شود که افراد بهتر بتوانند متوجه شوند . درک نادرست از اطلاعات ، زمانی ایجاد می شود که طراحی و نمایش آن ها صحیح نباشد و یا زمانی که تعداد بسیاری از این

علایم در کنار هم گذاشته شود ، بدون اینکه توجهی به تاثیر قرار گرفتن با همدیگر صورت گرفته باشد . دراین حالت نتیجه نامطلوبی را دربرخواهد داشت . جنبه ارتباطی نشانه ها زمانی می تواند به درستی صورت گیرد که آن ها در هماهنگی کامل با محیط خود ، جذاب وآموزنده نیز باشند . شلوغی و درهم ریختگی و نمایش نادرست نشانه ها توجه مردم را جلب نخواهد کرد . مردم زمانی احساس راحتی می کنند که اطرافشان امن و آشنا باشد ، آن ها نیاز دارند بدانند کجا هستند و به کجا می روند . یک سیستم خوب نشانه گذاری تمام این نیازها رارفع کرده ، مردم را به سوی راهی درست و ثابت به سمت مقصدشان راهنمایی می کند .

کار نشانه گذاری محیط به چند مرحله تقسیم می شود :
۱ برنامه ریزی برای مشخص کردن تقدم و تأخر .
۲ طراحی اصلی به منظور مشخص کردن ترتیب و تظاهر علایم .۳
۳ نظارت و کنترل کیفیت بر راه اندازی و ساخت و اطمینان حاصل کردن ازاینکه مشخصات درست انتخابات شده اند .

اندازه عامل مهمی درطراحی سیستم علایم است . نمایش اندازه مناسب یک حس آرامش و اطمینان را در بینندگان ایجاد می کند . انسان ، اندازه فضا را بوسیله حواس و در مقیاس با اندازه خود درک می کند . خود شخص واحد اندازه گیری است و ظرفیت دید انسان معیاری برای شناخت تجهیزات است . مردم نیاز دارند که به اشیاء اطرافشان به نسبت اندازه ی خودشان مرتبط شوند. علایم نباید خیلی بزرگ و نه خیلی کوچک باشند که بتوانند توجه جلب کنند . رنگ ، قبل از بافت ، فرم و مواد مصرفی دریافت می شود و به همین دلیل تاثیرش بیشتراست .

ولی در این میان آنچه ضروری است حرکت منسجم تمام عناصر یک طرح به سوی هماهنگی با محیط است . به کارگیری بجا از رنگ ، ترکیب و فرم در فضا می تواند احساس لذت و شادکامی را در محیط دو چندان کند . رنگ باید جزئی از کل فرض شود . همچنین عامل دیگر در گزینش رنگ ، کاربرد محصول است . رنگ نباید فقط برای دوره ای کوتاه دیده شود . تشخیص یک رنگ درمحیط به عواملی از جمله زمان دیدن ، رنگ زمینه ، رنگ های ثابت موجود و منابع نور طبیعی و مصنوعی بستگی دارد . در کنار رنگ عناصر ، خود فضا نیز قابلیت بالایی برای ترکیب های رنگی دارد . برای چیدمان های جسورانه و پویا ، محیط های روشن بهترین هستند و رنگ های اصلی وغنی در چنین فضاهای درخشان بیشتر رایج هستند . برای محل

هایی که کارهای فیزیکی درآن ها انجام می شود ، رنگ های عمیق وملایم ، انتخاب بهینه می باشند و رنگ هایی با رنگ مایه کم برای محیط های فعال و پر جنب و جوش مناسب ترند .رنگ های قویتر به منظور تأ کید و برانگیختن به کار می روند . توجه به شرایط اقلیمی ـ منطقه ای مورد نظر برای طراحی و درک رنگ غالب در محیط در گزینش رنگ بسیار مؤثر است.
جنس ماده ، همراه با رنگ به عنوان مکمل وسیله قدرتمندی است . مجموعه ای از این عوامل ، یعنی شکل ، جنس ماده ، رنگ ، جهت و نور موجب می شوند ما علایم محیط خود را به سهولت درک کنیم .

نوشته و حروف نیز درعلایم از اهمیت ویژه ای برخوردارند .( تنوع و شکل باید حداقل باشد و با شخصیت محیط و کاربرد مورد نظر متناسب باشد . به عنوان مثال در داخل و اطراف محوطه فرودگاه که مهم ترین عملکرد آن ارتباط سریع است نوشته های راهنمایی و رانندگی باید حروف ساده و راحت خوان داشته باشند . محیط های طبیعی و تاریخی با شکل کلاسیک تر و سنتی تر حروف سر و کار دارند . شکل و اندازه یک تابلو وعلامت ، با اندازه حروف و موقعیت آن تعیین می گردد. هنگام طراحی متن برای علایم و تابلوها ، ملاحظات زیر ازاهمیت زیادی برخوردارند:

فضای حروف ، فضای میان خطوط ، موقعیت نمادها والگوهای تزئینی ، حاشیه ، قرارگیری موضوع در مرکز یا کناره و استفاده از حروف بزرگ یا کوچک برای حروف لاتین . علایم و تابلوها از مواد و مصالح متنوعی ساخته می شوند: ورق آهن ، برنز ، آلومینیم ، چوب ، سنگ ، بتن ، آکریلیک یا فایبرگلاس . در برخی ازموارد انتخاب ماده مناسب و هماهنگ با کاربری و مفهوم علامت ، زیبایی خاص به طرح می بخشد .

تاریخچه نشانه ها نیز از ارزش مطالعه تحقیقی ـ علمی بالایی برخوردار است . گسترش تاریخی انواع نشانه ها به طور خاصی مورد بررسی قرار گرفته اند . با پیدایش نیاز به اطلاعات ارتباطی ، نشانه ها بوجود آمده و گسترش یافته اند . نصب نشانه ها از قدیمی ترین روش های تبلیغاتی هستند که در بازرگانی و نشانه های صنفی به کار می رفتند .
به محض افزایش نیاز به ارتباط با جمعیت گسترده ای از افراد ، نشانه های واضح ، مؤثر واغلب زیبا بوجود آمد و هنگامی که راه های ارتباطی و حمل و نقل پیچیده تر شد ، کاربرد نشانه ها برای اهداف جهت دار ، روز به روز افزایش یافت . در حال حاضر نشانه ها از اجزاء سازنده و اساسی محیط می باشند که به منظور استفاده مفید و مؤثرهمه امکانات مربوط به حمل و نقل و بهبود تجارت و کار و انتقال عقاید و معلومات ضروری هستند .

در نگاهی گذرا ، نشانه ها به شش طبقه عمده کوچکتر تقسیم می شوند ، هرچند که طبقه بندی نشانه ها طبق یک شیوه مشخص طبقه بندی غیر ممکن است و بخشی از جذابیت آن ها این است که در بخش های زیادی به کارمی روند .
۱ جهت یابی : نشانه هایی که محل و موقعیت را در محیط مشخص می نمایانند . چنین نشانه هایی شامل نقشه ها ، صحنه ها و طرح هایی در مدخل و نقاط مورد نظر، نکات مرجع معماری و مرز نماها می باشند .

۲ اطلاعات : بیشترین نشانه گذاری ممکن است به طور قانونی به عنوان نشانه گذاری اطلاعاتی توصیف شوند . نشانه های اطلاعاتی درهمه جای محیط وجود دارند و ممکن است مربوط به ساعات شروع کار، کالاها و وقایع احتمالی و; باشد. نشانه های راهنمای اطلاعات وسیله ای برای فهرست بندی مقادیر زیادی اطلاعات هستند . آن ها در شرایط و موقعیت های متفاوتی همچون رستوران ها ، بخش های پذیرش ، مراکز خرید و ; به کار می روند . اگر آن ها جامع باشند و در مکان مناسبی قرار بگیرند ، مانند مدخل های اصلی و نقاط تصمیم گیری ، موجب خواهند شد که سردرگمی و پرسش از کارکنان و مراجعین کاهش یابد .

۳ راهنما : این نشانه ها لوازم آشکار جهت یابی هستند ، آن ها معمولاً قسمتی از یک سیستم نشانه هستند که یا یک سیستم آزاد راه است و یا مجموعه ای از نشانه ها در قالب یک محیط کنترل شده مانند یک استادیوم ورزشی یا یک مجتمع اداری ، بیمارستان ها ، فرودگاه ها و;
۴ قانونی : نشانه های قانونی که نشانگر قواعد و دستوراتی از قبیل موارد اجرایی و یا فعالیت های ممنوع شده می باشد ، توسط مالکان و یا مقامات د یگر و یا بر اساس قوانین محلی وضع می شوند و وجود آن ها برای امنیت و حفاظت مردم در برابر خطرات است .چنین نشانه هایی برای مولدهای شیمیایی خطرناک ، ماشین آلات ، ساختمان های عمومی و صورت های مختلف حمل و نقل ضروری می باشند وعبارتند از : اخطارهای حقوقی ، قوانین امنیتی ، دستگاه های کنترل ترافیک وعلامت گذاری ها و نشانه های خروج .

۵ شناسایی : این نشانه ها اساساً لوازم طبقه بندی هستند که هدف را تصدیق و یا تشخیص یک موقعیت خاص را تثبیت می نمایند . معمولاً نیز برای تبلیغ یک کار یا فعالیت به کار می روند .شرکت های بزرگتر نشانه های هماهنگ وانبوه را به عنوان بخشی از برنامه شناسایی مشترک به کار می برند . نشانه های شناسایی داخلی در موقعیت بخش ها کمک کننده هستند . خواه در یک سوپر مارکت محلی باشند یا در یک موزه و ..

۶تزئینی : نشانه های تزئینی ظاهر یا تأثیرکلی یک محیط و یا عوامل منحصر به
فرد آن را شاخ و برگ داده و یا زیباتر می نمایند . چنین نشانه هایی برای پلاکاردها ، پرچم ها ، حصارها ، میزها و لوح ها ی یادبود به کار می روند.
قابل توجه ترین نشانه ها آن هایی هستند که شکل دهنده بخشی از هویت مشترک تجاری می باشند . منظور از هویت بصری برای بسیاری از شرکت ها قبل ازآنکه یک مسئله باشد ، یک حقیقت مورد قبول است . این موضوع به ایجاد یک ذهنیت عمومی که به آسانی قابل تشخیص باشد کمک کرده و برای بقا و رشد یک شرکت و سازمان در بازار رقابتی ضروری می نماید . و درآخراینکه نشانه ها نقش اساسی و فزاینده ای در تبلیغات و برنامه های هویت بصری بسیاری از مؤسسات و سازمان ها دارند وهمانطور که هویت بصری به نشانه ها مرتبط می شوند ، نشانه ها ممکن است شامل نام مشترک ، آرم یا نماد رنگ های تجاری ، نشانه های تایپی و ; باشند . نشانه ها جزئیات محیطی هستند و در درک ما ازمحیط های

ساختگی و پیچیده زندگی مان ضروری و لازم می باشند . نشانه ها امروز به گونه ای خلاق و آگاهانه فرصتی را برای پیشرفت و زیبا سازی محیط فراهم می کنند و شاخصه های هوشمندانه ای از سیر تغییر و تحول در جامعه می باشند . اگر جامعه ای به امور جزئی موجود در خود اهمیت دهد ، حتماً به این موضوع هم اهمیت می دهد که روی یک ساختمان چیست و یا در کوچه و خیابان چه چیزهایی هستند و در نهایت به شهر و کشور اهمیت می دهد

فصل پنجم:
نمادها

تاریخچه نمادها:
در طول تاریخ از نماد، که نوعی علامت واجد هویت بصری است، به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط استفاده شده است. تصور بر این است که انسان پیش از تاریخ با خراش دادن و ایجاد نقش بر دیوار غارهای آلتامیرا در اسپانیا و لاسکو در فرانسه تلاش داشته تا از این طریق به دیگران علائم خطر یا آگاهی دهد و یا پیام های دیگری را انتقال دهد. باستان شناسان لوازم و ابزارهایی را از یونان باستان یافته اند که بر آنها نقوش و علائم نمادینی نقش بسته که احتمالاً معرف خالق آنها بوده است.

بر تابوت های مصری نیز نقوش نمادینی حکاکی شده است که احتمالاً نشان از هنرمند خالق آن دارد. در جوامع قرون وسطایی بازرگانان و صنعتگران برای مشخص کردن کالاها یا محصولاتشان از علائم و نمادهای خاصی استفاده می کردند که شناساگر آنها بود. چاپگران اخر سده نوزدهم میلادی نیز که به مهارت ها و استادی خود فاخر بودند، بر روی تمامی چاپنقش های خود نمادهایی را به صورت حرف نشانه یا امضاء چاپ می کردند که معرف حرفه و صنعتگری آنان بود. در آغاز سده بیستم نیز گاوچرانان آمریکایی برای مشخص کردن

مالکیت دام های خود از علائم انحصاری استفاده می کردند. در واقع آنها از نوعی زبان تصویری استفاده می کردند که سابقه آن به مصریان باستان می رسد. طی دوره رکود اقتصادی در آمریکا، کارگران دوره گرد، یا در واقع پیشه ورانی که بیکار شده بودند، یک نظام ارتباطی تحلیلی و کاربردی را ابداع کردند. آنها علائم و نشانه هایی بودند که بر دیوار خانه و ساختمان ها رسم می کردند و مثلاً گویای خطراتی بود که کارگران دوره گرد را تهدید می کرد یعنی درست شبیه به روشی که انسان غار نشین از تصاویر خطی استفاده می کرد. دو دایره و یک خط رابط بین آنها شناساگر باتوم و معرف این هشدار بود که پلیس ناحهی خشن و متخاصم است. این نشانه به دیگران هشدار می داد که هر چه زودتر محله را ترک کنید. رسم چهار خط افقی بر خانه، به این معنا بود ک اگر در شکستن چوب به مالک خانه کمک کنید یک وعده غذا به عنوان دستمزد دریافت خواهد کرد. نقوش مخطط، علائم و نشانه های روی در و دیوارهای شهر را می توان همگی به عنوان تلاشی برای بیان احساسات، ایجاد ارتباط یا تلاشی جهت ابراز وجود دانست.

طراحی نشانه چهار چوب مشکل و بسیار ظریفی دارد و به ناچار طراحی باید به هنگام طراحی، درک درست و کاملی از چگونگی راه حل مسائل و ریزه کاریهای اجرای فنی و رسامی داشته باشد و بتواند با تسلط از عهده اداره و ترکیب جزییات میلیمتری و حساس فرمهای نقش برآید و موفق به بیان تصویری موجود در محدوده تنگ و مختصر نشانه شود؛ و به صورت ساده ای، همه فکرها و مفاهیمش را بنمایاند. از این بابت است که جا دارد در معرفی بهتر طراحی نشانه کوششهای فراوان و گوناگونی بشود و نشانه های معاصر ایرانی از دیدگاه مختلفی مورد مطالعه و پژوهش و نقد و بررسی قرار گیرد و کار در حد جمع آوری و معرفی نمونه های منتخب تمام نشود.

در طراحی نشانه به مانند هر کار هنرمندانه دیگر، کوچکترین تغییر در شکل و فرمها به دلیل خلاصگی و محدودیت آنها، سبب ایجاد ویژگی ها، فضاها و روحیه های جدیدی در نقش می شود و تفاوت های متعدد اجراهای قدیم و جدید را بوجود می آورد. توجه به چنین ظرایفی نه تنها باعث گسترش ارزشها و ابعاد کیفی موضوع می شود. بلکه ظرایف فنی و ریزه کاریهای هنرمندانه را از محدوده اختصاصی حرفه بیرون آورده در سطح فرهنگ عمومی مطرح می کند و باعث تعمق بیشتر عمومی می گردد. سلیقه ها را حساس تر می کند، شناخت را تعالی می بخشد و محدودیت دیدن مو را تا گستردگی پیچش مو بسط می دهد و بالاخره رضایت داشتن یک طرح خوب را به عشقی به نقش بدل می کند که بیانی تصویری، اندیشه های زیبایی را در آن متبلور کرده است.

حقایق و وقایع بیشماری که در ماوراء درک بشر قرار دارند او را واداشته تا برای ابراز اندیشه ها و مفاهیمی که بیان فهم و توصیف کلامی آنها مشکل بوده است نظامهایی از علائم گوناگون ابداع کند.
کارل گوستاویونگ می گوید واژه یا تصویری زمانی یک نماد است که متضمن چیزی در ماوراء معنای آشکار و مستقیم خود باشد. نماد دارای جنبه ای وسیعتر و «ناخودآگاه» است که هرگز نمی توان به طور دقیق آن را تعریف و یا به طور کامل آن را توصیف کرد ; ما نی امیدوار نیستیم ک بتوانیم آن را تعریف یا توصیف کنیم.
هنگامی که ذهن به پویش نماد می پردازد با اندیشه هایی برخورد پیدا میکند که در ماوراء قابلیتهای منطقی – عقلائی آن قرار دارند. اندکی تامل و در خود فر رفتن ما را به این نتیجه میرساند که بشر قادر به دریافت و درک کامل هیچ چیز نیست. او میتواند ببیند (همانگونه که بروند موناری می گوید «افراد آنچه را می بینند که می دانند» بشنود لمس کند و از طریق قوای لامسه و چشایی می تواند برای او حاصل شوند وابسته به تعداد و کیفیت قوای احساسی اوست.

زندگی ما ناشی از برقرار کردن ارتباط مان است. ما ترجیح می دهیم که فاصله های بعید زمانی و مکانی را علاوه بر به کار گیری زبان گفتاری ازعلائم نوشتاری در تمام ابعاد آن برطرف سازیم و از این طریق ایجاد ارتباط نمائیم. امروزه بیش از هر زمانی ما از علائم در جایگزینی و پر محتوا کردن علائم محدود الفبائی (یعنی حروف) استفاده می کنیم. این علائم نظیر نشانه ها یا علائم تصویری موجود در ایستگاه های راه آهن فرودگاهها خیابانها و سایر مکانهای عمومی ممکن است بر مبنای سنتی نوشتاری باشند یا نباشند. این نمادها همه جا به چشم می خورند: روی بسته قوطیهای جعبه ها روی وسایل نقلیه روی کاغذ در تابلوهای مربوط به تظاهرات در بازیهای عمومی بازارها نمایشگاهها و جشنواره ها.

از آنجا ک مدارک مستند دال بر اینند که این امر یعنی استفاده از نمادها از سر آغاز پیدایش تمدن جریان داشته است بی مناسبت به نظر نمی رسد که نگاهی کوتاه به تاریخچه چگونگی ارتباط افراد بشر با یکدیگر بیفکنی اطلاعات سودمندی درباره وجود نوعی زندگی و محیط بشر در اختیار ما می گذارد. بنابراین علامت در عمل یک ارتباط است. از طریق علائم نمادین بود که بشر توانست به نحوی ارادی با همنوعان خود ارتباط برقرار کند و در نتیجه بین آن زمان و مکان حاضر پلی ارتباط برقرار نماید.

به مرور زمان بشر توانست نیازهای خود را از طریق نمادهای ساده یا ترکیبی بیان کند. بشر امروزی بسیار بیش از بشر گذشته مجبور به استفاده از نشانه ها و نمادهاست. در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر و در حدود همین زمان در چین خط هیروگلیف و خط اندیشه نگار بر مبنای نمادهای اولیه پیدایش یافتند و رفته رفته تکامل پیدا کردند. این خطها ترکیبی از واژه و نمادهای ترسیمی است.

سومریها که ابداع خط میخی با قدمت تقریبا ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد به آنها منسوب است کار مریها و چینیها را دنبال کردند. برخی از نمادهای هیروگلیفی (مربوط به ۱۶۰۰ تا ۱۱۰۰ قبل از میلاد) شدیدا وابسته و مرتبط با نوع مصری آن است در مقابل هیروگلیفهای مربوط به دره رود سند که متعلق به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد و بسیار شبیه به خطوط اندیشه نگار چینی می باشند باید در زمره تصویر نگاشته ها به شمار آیند تا در ردیف خطوط واقعی پیدایش خطوط هیروگلیف و اندیشه نگار می تواند به عنوان مبنائی برای پایان دوران پیش از تاریخ در

نظر گرفته شود. حروف الفبا که در فاصله ۱۷۰۰ تا ۱۵۰۰ قبل از میلاد توسط فنیقی ها بنیان گذاری شد در حدود سال ۱۰۰۰ قبل از میلاد در مناطق متعلق به سامی ها و در اطراف مدیترانه گسترش یافت. یونانی ها در طی همین دوره الفبای فنیقی را اخذ کردند و با اضافه کردن حروف مصوت به آن و تغییر دادن شکل بعضی از حروف آن را کامل کردند. سپس تقریبا تمام اقوام از نظام و شکل الفبای فنیقی ها تبعیت کردند به طوری که هر یک از آنها بر مبنای این «میراث فنیقی» نیازهای الفبائی خویش را برآورده کردند. رد پای این میراث را حتی در حروف و نشانه های الکترونیکی عصر حاضر و همچنین در نمادهای منتسب به کولیان در رابطه با شکل و معنا می توان جستجو کرد نمادهای مذکور در رابطه با قلوه سنگهای منقوش

آزیلی هستند که خود به حروف جادوئی شباهت دارند. در قرن هفتم قبل از میلاد با پیدایش الفبای اتروسکی که خود مبتنی بر الفبای یونانی بود پلی میان الفبای یونانی و لاتین برقرار گردید اولین الفبای لاتین نفوذ سبک الفبای اتروسکی بر آنها را بخوبی نشان می دهد. الفبای لاتین از زمان آغاز پیدایش خود تاکنون تغییر عمده ای نکرده اند در این میان الفبای گوتیک و الفبای رونی استثنا هستند. کلمه «رونی» به معنای رمز است و این الفبا که دارای سبکی مزین میباشد ظاهرا از نمادها علائم اختصاری و برخی نشانه های رمزی ساخته شده است. هر یک از گروههای انسان های اولیه زبانی خاص خود داشتند که در طی زمان به انحاء گوناگون راه تکامل را طی کردند. مثلا اقوام اینکا به منظور برقرار کردن ارتباط با یکدیگر از ریسمان

های رنگین که به شیوه های گوناگون آنها را گره می زدند استفاده می کردند. تعداد گره های موجود در این ریسمانها دارای معنای خاصی بود. این ریسمانها که در زبان بومی پروئی «کوئیپو» نام داشت توسط افراد خاصی که به همین منظور تعلیم دیده بودند گره زده می شد و تنها همانها نیز بودند که میتوانستند معنای آنها را تعبیر کنند. «چوب خط» که عبارت بود از قطعه چوبی که چند نقطه آن کنده شده بود نه تنها به عنوان اعلام جنگ توسط استرالیائیها به کار می رفت بلکه در تجارت نیز از آن استفاده میکردند. هر یک از دو طرف معامله چوب خطی مشابه چوب خط طرف دیگر نزد خود نگاه میداشت و این امر در حکم رسید خرید یا فروش کالای مورد نظر بود. این چوب خطها که نمایان گر اشیاء افراد حیوانات و ارقام بود از جمله

دارای موارد استفاده های آماری نیز بود. تقریبا تمام زبانهای مکتوب در اصل توسط گروهی ممتاز به کار می رفت که عبارت بودند از ساحران روحانیون کیمیا گران پزشکان و منجمان و به سخن دیگر تمام کسانی که به نحوی دارای قدرت بودند. این امر هم اکنون نیز برقرار است زیرا فیزیکدانان زیست شناسان برنامه ریزان کامپیوتر دانشمندانی که در حوزه تلاقی سیبرنتیک و زیست شناسی کار می کنند و همچنین ستاره شناسان از زبان تخصصی مربوط به رشته خویش استفاده می کنند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.