مقاله خطبه عقد و مهریه


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله خطبه عقد و مهریه دارای ۱۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله خطبه عقد و مهریه  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله خطبه عقد و مهریه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله خطبه عقد و مهریه :

خطبه عقد و مهریه

مشهور آن است که خواستگارى و خطبه عقد بوسیله ابوطالب‏عموى رسول خدا(صلى الله علیه و آله)انجام گردید و پذیرش وقبول آن نیز از سوى عمرو بن اسد-عموى خدیجه-صورت گرفت.
و در برابر این گفتار مشهور،اقوال دیگرى نیز وجود دارد;
مانند اینکه خطبه عقد بوسیله حمزه بن عبد المطلب یا دیگرى‏از عموهاى آنحضرت انجام شد;
و یا اینکه پدر خدیجه-خویلد بن اسد-و یا پسر عموى‏خدیجه ورقه بن نوفل از طرف خدیجه قبول کرده و آن بانوى‏محترمه را به عقد رسول خدا درآورد;
و بلکه در پاره‏اى از روایات گفتار نابجاى دیگرى نیز نقل‏شده که خدیجه به پدر خود خویلد شرابى داده و او را مست کرد.
و او در حال مستى این ازدواج را پذیرفت چون به حال عادى‏بازگشت و از جریان مطلع گردید بناى مخالفت‏با این ازدواج راگذارده و بالاخره با وساطت و پا در میانى برخى از نزدیکان به‏ازدواج مزبور تن داده و آنرا پذیرفت; که پاسخ آن را چند تن از راویان و اهل تاریخ عهده‏دار شده‏که ما متن گفتار ابن سعد را در طبقات براى شما انتخاب کرده ونقل مى‏کنیم که پس از ذکر چند روایت‏بدین مضمون‏مى‏گوید:
«و قال محمد بن عمر:فهذا کله عندنا غلط و وهم،و الثبت‏عندنا المحفوظ عن اهل العلم ان اباها خویلد بن اسدمات قبل الفجار،و ان عمها عمرو بن اسد زوجها رسول‏الله-صلى الله علیه و آله-» (۱) .
یعنى:محمد بن عمر گفته است که تمامى این روایات درنزد ما ناصحیح و موهوم است و صحیح و ثابت نزد ما ودانشمندان آن است که پدر خدیجه یعنى خویلد بن اسد پیش ازجنگ فجار از دنیا رفته بود و عمویش عمرو بن اسد او را به‏ازدواج رسول خدا(ص)درآورد;
و نظیر همین عبارت از واقدى نقل شده (۲) و هم چنین اقوال غیر مشهور دیگر را نیز پاسخ داده و نیازى‏بذکر آنها نیست; (۳)
یک اشتباه تاریخى دیگر
و نیز در پاره‏اى از روایاتى که در مورد این ازدواج فرخنده‏رسیده ظاهرا یک اشتباه دیگرى نیز رخ داده که بجاى عموى‏خدیجه-یعنى عمرو بن اسد-ورقه بن نوفل بن اسد(بعنوان عموى‏خدیجه)آمده که این مطلب گذشته از آنکه در اصل،خلاف‏مشهور است از نظر نسبى هم اشتباه است.
زیرا ورقه بن نوفل پسر عموى خدیجه است،نه عموى‏خدیجه;
و بعید نیست که اینکار از تصرفات ناقلان حدیث‏بوده که‏چون نام عموى خدیجه در حدیث آمده بوده و ورقه بن نوفل هم‏شهرتى افسانه‏اى داشته،آن عنوان را با این نام منطبق دانسته و به‏اینصورت درآورده‏اند.
خطبه عقد
مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه و شیخ کلینى درکتاب شریف کافى با مقدارى اختلاف خطبه عقدى را که‏بوسیله ابو طالب ایراد شده نقل کرده‏اند که متن آن طبق روایت‏شیخ صدوق(ره)اینگونه است:
«الحمد لله الذى جعلنا من زرع ابراهیم و ذریه اسماعیل،و جعل لنا بیتا محجوجا و حرما آمنا یجبى الیه ثمرات کل شى‏ء، و جعلنا الحکام على الناس فى بلدنا الذى نحن‏فیه،ثم ان ابن اخى محمد بن عبد الله بن عبد المطلب‏لا یوزن برجل من قریش الا رجح،و لا یقاس باحد منهم‏الا عظم عنه،و ان کان فى المال قل،فان المال رزق حائل‏و ظل زائل،و له فى خدیجه رغبه و لها فیه رغبه،و الصداق‏ما سالتم عاجله و آجله،و له خطر عظیم و شان رفیع و لسان‏شافع جسیم‏». (۴)
یعنى:سپاس خدایرا که ما را از کشت و محصول ابراهیم وذریه اسماعیل قرار داد،و براى ما خانه مقدسى را که مقصودحاجیان است و حرم امنى است که میوه هر چیز بسوى آن گردآید بنا فرمود،و ما را در شهرى که هستیم حاکمان بر مردم قرارداد.
سپس برادر زاده‏ام محمد بن عبد الله بن عبد المطلب مردى‏است که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آنکه از اوبرتر است،و به هیچیک از آنها مقایسه نشود جز آنکه بر او افزون‏است،و او اگر چه از نظر مالى کم مال است ولى مال پیوسته درحال دگرگونى و بى‏ثباتى و همچون سایه‏اى رفتنى است،و اونسبت‏به خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است،و مهریه او را نیز هر چه نقدى و غیر نقدى بخواهید آماده است،و محمد راداستانى بزرگ و شانى والا و شهرتى عظیم خواهد بود.
و در کتاب شریف کافى اینگونه است که پس از این خطبه‏عموى خدیجه خواست‏بعنوان پاسخ ابوطالب سخن بگوید ولى به‏لکنت زبان دچار شد و نتوانست،از اینرو خدیجه خود بسخن‏آمده گفت:

عموجان:اگر چه شما بعنوان گواه اختیاردار من هستى‏ولى در اختیار انتخاب من خود شایسته‏تر از دیگران‏هستم،و اینک اى محمد من خود را به همسرى تو درمى‏آورم و مهریه نیز هر چه باشد بعهده خودم و در مال‏خودم خواهد بود،اکنون به عموى خود(ابوطالب)
دستور ده تا شترى نحر کرده و ولیمه‏اى ترتیب دهد وبنزد همسر خود آى!

ابوطالب فرمود:گواه باشید که خدیجه محمد(ص)رابهمسرى خویش پذیرفت و مهریه را نیز در مال خودضمانت کرد!
برخى از قریشیان با تعجب گفت:شگفتا!که زنان‏مهریه مردان را بعهده گیرند؟!
ابوطالب سخت‏بخشم آمده روى پاى خود ایستاد وگفت: آرى اگر مردى همانند برادر زاده من باشد زنان باگرانبهاترین مهریه خود خواهانشان مى‏شوند و اگرهمانند شما باشند جز با مهریه گرانبها حاضر به ازدواج‏نمى‏شوند!

و در روایت‏خرائج راوندى است که چون خطبه عقدبپایان رسید و-محمد صلى الله علیه و آله-برخاست تابهمراه عمویش ابوطالب بخانه برود خدیجه به‏آنحضرت عرض کرد:
«;الى بیتک فبیتى بیتک و انا جاریتک‏». (۵)
یعنى:بسوى خانه خود بیا که خانه من خانه تو است ومن هم کنیز توام!

و از کتاب المنتقى کازرونى نقل شده که چون مراسم عقدبپایان رسید خدیجه به کنیزکان خود دستور داد الت‏شادى‏بخود گرفته و دفها را بزنند و سپس به رسول خدا عرض کرد:
«;یا محمد مر عمک ابا طالب ینحر بکره من بکراتک‏و اطعم الناس على الباب و هلم فقل (۶) مع اهلک،فاطعم الناس و دخل رسول الله(ص)فقال مع اهله خدیجه‏». (۷) یعنى اى محمد به عمویت ابوطالب دستور ده شتر جوانى ازشترانت را نحر کند و مردم را بر در خانه اطعام کن و بیا در کنارخاندانت چاشت را به استراحت‏بگذران،و ابوطالب اینکار راکرد و رسول خدا(ص)بنزد خدیجه آمده و در کنار او به‏استراحت روزانه پرداخت.

و این دو حدیث دلالت‏بر کمال علاقه و عشق خدیجه نسبت‏به رسول خدا(ص)دارد چنانچه تا پایان عمر این عشق را نسبت‏به آنحضرت حفظ کرده بود.صلوات الله علیها.
مهریه چقدر بود و چه کسى پرداخت؟
در اینکه مهریه چقدر بود و پرداخت آن را چه کسى به عهده‏گرفت اختلافى در روایات دیده مى‏شود،که از آنجمله روایت‏بالا است که در آن بدون ذکر مقدار آمده است که پرداخت آن راخدیجه بعهده گرفت.
و از کشف الغمه از ابن حماد و نیز از ابن عباس نقل شده که رسول خدا(ص)خدیجه را با مهریه دوازده وقیه طلا به ازدواج‏خویش درآورد و مهریه زنان دیگر آنحضرت نیز همین مقداربود. (۸)
و در اعلام الورى طبرسى دوازده وقیه و نیم ذکر شده چنانچه‏از دانشمندان اهل سنت نیز مؤلف سیره الحلبیه همین قول را نقل‏کرده و سپس گفته است که هر وقیه چهل درهم است که درنتیجه مجموع مهریه پانصد درهم شرعى بوده.

و تفاوت دیگرى که در نقل سیره حلبیه دیده مى‏شود آن‏است که گوید:پرداخت مهریه مزبور را ابوطالب بعهده‏گرفت. (۹)
و قول دیگرى که در سیره حلبیه و سیره ابن هشام و برخى ازتواریخ دیگر آمده آن است که گفته‏اند:
«و اصدقها رسول الله-صلى الله علیه و آله-عشرین بکره‏». (۱۰) .

یعنى رسول خدا(ص)به خدیجه بیست‏شتر ماده جوان مهریه‏داد و در نقل دیگرى نیز آمده که ورقه بن نوفل خدیجه را با مهریه‏چهارصد دینار به عقد رسول خدا-صلى الله علیه و آله-درآورد (۱۱) و از کامل مبرد نقل شده که بیست‏شتر را ابوطالب بعهده‏گرفت و دوازده وقیه و نیم طلا را خود رسول خدا پرداخت که‏مهریه مجموع آنها بود. (۱۲)
نگارنده گوید:روایاتى که در باب‏«مهر السنه‏»آمده همان‏روایت پانصد درهم را تایید مى‏کنند،چنانچه در چند دیث‏بااندک اختلافى آمده که امام باقر و امام صادق علیهما السلام‏فرمودند:
«ما زوج رسول الله-صلى الله علیه و آله-شیئا من بناته و لا تزوج‏شیئا من نسائه على اکثر من اثنى عشر اوقیه و نش یعنى نصف‏اوقیه‏». (۱۳)
یعنى تزویج نکرد رسول خدا(ص)هیچیک از دختران خود ونه هیچیک از زنانش را به بیش از دوازده وقیه و نیم.

و طبرسى(ره)در اعلام الورى گوید:«;و مهرها اثنتا عشره اوقیه‏و نش و کذلک مهر سایر نسائه‏». (۱۴)
و در روایت امام صادق علیه السلام اینگونه است که فرمود:

«ما تزوج رسول الله-صلى الله علیه و آله-شیئا من نسائه و لا زوج شیئا من بناته على اکثر من اثنى عشر اوقیه و نش،و الاوقیه‏اربعون درهما،و النش عشرون درهما». (۱۵)
و در داستان ازدواج حضرت جواد الائمه علیه السلام با دخترمامون عباسى نیز آمده که فرمود:
«;و بذلت لها من الصداق ما بذله رسول الله-صلى الله علیه‏و آله-لازواجه و هو اثنتا عشره اوقیه و نش-و على تمام‏الخمسمائه;». (۱۶) سیعنى من صداق او را همان قرار دادم که رسول خدا(ص)به‏زنانش بذل فرمود و آن دوازده وقیه و نیم بود که تمامى پانصددرهم بر ذمه من است;
پى‏نوشتها:

۱-الطبقات الکبرى ج ۱ ص ۱۳۳
۲-بحار الانوار ج ۱۶ ص ۱۹و تاریخ طبرى ج ۲ ص ۳۶
۳-براى اطلاع بیشتر مى‏توانید به کتاب الصحیح من السیره ج ۱ ص ۱۱۳ به بعد نیزمراجعه کنید.
۴-فروع کافى ج ۲ ص ۱۹ و ۲۰ و من لا یحضره الفقیه ج ۳ ص ۳۹۷
۵-خرائج راوندى ص ۱۸۷

۶-لفظ‏«قل‏»در اینجا از قیلوله بمعناى استراحت در چاشت گرفته شده،و برخى‏که شاید معناى آن را نفهمیده‏اند«لام‏»را تبدیل به‏«میم‏»کرده و«فقم‏»ضبط کرده‏اند،و خصوصیت وقت چاشت ظاهرا بدانجهت‏بوده که در شهر مکه غالباهوا گرم و عموما ساعت چاشت را تا نزدیک غروب در خانه‏ها به استراحت‏مى‏گذرانده‏اند و آنگاه براى حوائج‏خود از خانه خارج مى‏شده‏اند.
۷-بحار الانوار،ج ۱۶ ص ۱۰ و ۱۲ و ۱۹
۸-بحار الانوار-ج ۱۶ ص ۱۰ و ۱۲ و ۱۹
۹-سیره حلبیه ج ۱ ص ۱۶۵
۱۰-سیره حلبیه ج ۱ ص ۱۶۵ و سیره ابن هشام ج ۱ ص ۱۹۰ و سیره المصطفى ص ۶۰و سیره النبى ج ۱ ص ۲۰۶
۱۱-بحار الانوار ج ۱۶ ص ۱۹
۱۲-منتقى النقول ص ۱۳۹ گ.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.