مقاله در مورد اسلام عامل عقب ماندگی جامعه


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله در مورد اسلام عامل عقب ماندگی جامعه دارای ۴۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد اسلام عامل عقب ماندگی جامعه  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد اسلام عامل عقب ماندگی جامعه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد اسلام عامل عقب ماندگی جامعه :

نکته دیگری که توضیح آن ضروری به نظر می رسد بحث درونی و یا بیرونی بودن دلایل رشد و عقب ماندگی جامعه است علت اصلی عقب ماندگی جامعه ایران در بطن جامعه نهفته است. آن دسته از مراحل بیرونی نیز اگر درونی شود نمی توانند اثرات تعیین کننده طولانی بر روند کلی حرکت رشد جامعه داشته باشند پدیده هایی چون پیدایش اسلام در ایران و هجوم قبایل همسایه را نمی توان بعنوان عوامل صرفاً بیرونی ارزیابی کرد و آنها را عوامل تاریخی کندی توسعه ایران شمرد. در هیچ یک از دوره های تاریخ ایران پیش و پس از پیدایش اسلام، مطالعه جدید جامعه بدون توجه به نقش نهاد دین بعنوان عامل درونی ممکن نیست.

و حال اینکه آیا اسلام عامل عقب ماندگی جامعه بوده است؟ و یا آیا ادیانی مثل سامی، یهودیت و مسیحیت و دین ایرانی زرتشت از نظر محتوا با اسلام تفاوت بنیادینی دارد؟ و ایا هیچ یک از ادیان موجب پیشرفت جامعه شده است؟ و یا بعکس پیشرفت جوامع باعث دگرگونی هایی در بطن ادیان گردیده است؟

باید بدانیم که اسلام در مکه ظهور کرد، ولی در سرزمین هایی پرورش یافت که زادگاه پرسابقه ترین تمدن های بشری بوده است. در حالی که عربستان یکی از عقب مانده ترین تمدن ها در عصر پیدایش اسلام بود، مناطق مجاور آن یعنی امپراطوری بیزانس و ایران بسیار پیشرفته بودند بنابراین این دو پایگاه در پرورش اسلام بعنوان تمدنی جدید و جهانی بسیار نقش داشتند. ما برای شرح و بسط موضوع ابتدا زمینه رشد تمدن کشاورزی بین النهرین و بعد تمدن دامداری عربستان و در آخر اسلام به عنوان اهرم ایجاد یگانگی دینی، وحدت قومی و ساخت قدرت متمرکز سیاسی بررسی می کنیم.

پیدایش و افول تمدن های اولیه در منطقه
سرزمین بین النهرین نزدیک به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح دربرگیرنده تمدن هایی بود که اقوام مختلف را در یک جامعه جمع می کرد. سرزمینی که خط نوشتاری در آنجا اختراع شد. ادیان بسیاری در آنجا ظهور کرده و شاهکارهای معماری در آن بوقوع پیوست. دولت و دین دو نیروی سازنده این تمدنها بودند. دلیل اصلی پیدایش این تمدن حاصلخیز بودن آن منطقه و رشد اقتصادی کشاورزی و ایجاد تولید مازاد بر مصرف بود. تولید مازاد بر مصرف اهرم توسعه جامعه و پیدایش تمدن های بزرگ بوده است.

از جمله تمدن های این ناحیه (عراق کنونی) می توان به تمدن های سومری که تمدنی دینی است، اشاره کرد سومری ها، مردمان جنوب عراق، معتقد بودند که زمین ملک خدایان است و وظیفه اصلی آنها ساختن معابد برای اجرای وظایف دینی است. در این تمدن دینی روحانیون در عین حال رؤسای دینی و سیاسی نیز محسوب می شدند. شهرهایی که در این مناطق برپا شده بودند نه برای تجارت و صنایع، بلکه مراکز معابد دینی بودند که اقوام مختلف را در خود جمع می

کردند ولی همین تجمع دینی خود به خود کارکرد اقتصادی نیز پیدا می کرد بخشی از این کارکرد اقتصادی مستقیماً به معابد باز می گشت. بنابراین معابد مراکزی اقتصادی نیز بشمار می آمدند که زیر مدیریت رهبران دینی اداره می شدند. رهبران دینی هم امور اقتصادی و هم امور مربوط به اداره جامعه یعنی سیاست را در کنترلخ ود داشتند. این مراکز دینی اندک اندک به نهاد دین شهرهایی بدل شدند. چندین تن از پیامبران یهود مانند سلیمان و داود و اسحاق نمونه هایی از نهاد دین

شهریاری هستند ابتدا پدیده شهر شاه پیدا شد و سپس به امپراطوری رسید. منبع اصلی قدرت این نهاد، جنگ جریان قبایل بودند. از جمله آکادی سارگون رئیس قبیله مردمان دام دار شمال مدیترانه را می توان نام برد که دولتهای شهری سومر را به تصرف درآورد، نخستین دولت واحد متمرکز را در آکاد بنیاین نهاد این اولین امپراطوری تاریخ بود که در ۲۲۵۰ سال پیش از میلاد در وی تسخیر مناطق شهری و ساکن توسط اقوام دامدار و کوچنده بوجود آمد- سارگون خود را پادشاه گیتی نامید نوه اش نارامسین سلسله آکاد را گسترش داد و خود را ایزد قادر آکاد نامید.

امپراطوری سارگون زیاد دوام نیافت (حدود یکصد سالی) و بار دیگر معابد- شهرها استقلال خود را به دست آوردند پس از سارگون، حمورابی امپراطوری خود را در ۱۷۵۰ ق.م تشکیل داد.
حمورابی بنیان گذار قوانیین شد که منشأ مناسبات دینی، اخلاقی، رفتاری و حکومتی مردمان این مناطق گردید. حکومت حمورابی نه تنها یک شهر، بلکه شهرهای مختلف را زیر کنترل داشت

. با کنترل شهرها- معابد نیز در اختیار شاه قرار گرفت. از این پس منشأ قدرت روحانی نیز یافت و به عنوان خدمتگزار اصلی خدایان در آمد که در واقع واسطه میان مردم عادی و خدایان بود بنابراین او می توانست از جانب خدایان مردم را به خدمت وادارد. قدرت سیاسی و نهاد دینی به ابزار وحدت مردم برای اجرای سیاست های شاه درآمد. از این پس دستگاه شاه به نهادی پرقدرت با تشریفات و ضمایم فراوان از جمله دیوان اداری، ارتش منظم و آماده ، فرماندهان و سربازان حرفه ای،

تقسیمات حکمرانی، دستگاه جاسوسی برای کنترل مردم تکامل یافت.
تمدن بین النهرین در حوزه سیاسی، حقوقی، شهری، نظامی، صنایع و تجارت تا قرن ششم پیش از میلاد پیشرفت های بسیار درخشانی داشت به نوعی که جامعه باز بوجود آمد آنان از نظر دینی ضمن محدود کردن قدرت روحانیون به عنوان مسئولان معابد، دست به ساخت و سازمان دهی تالار نگهداری از خدایان Pantheon زدند.

پنته آ جایگزین اماکن فردی خدایان (معابد) شد. قوانینی حقوقی که از زمان حمورابی وضع گردیده بود، باز هم گسترش یافت و دولت نه تنها به عنوان عامل سیاسی بلکه عامل فرهنگی، دینی و قانونی جامعه درآمد و شاه به مقام کاملاً معنوی ارتقاء یافت. بطوریکه اگر خود را خدا نمی دانست دست کم شریک خدا و یا نماینده خدا بشمار می آورد و این حاصل پدیده دین- شهریاری و سرمنشأ تمدن پیشرفته این منطقه بود.

تا قدرت خود را خدا شهریار نامیدند و بر امکانات مادی و تجملی خود بیش از پیش افزودند افزون بر او استفاده بر از زمین و تغییرات جوی باعث فروکش کردن ظرفیت تولید در این سرزمین ها شد تمدن های کهن خاورمیانه این گونه از دست رفت.

تا حدود قرن نهم پیش از میلاد تمدن این منطقه به دوره سارگون تا حمورابی محدود می شد ولی از این مقطع تمدن های دیگری پا به عرصه وجود گذاشتند از جمله تمدن آناتولی، ایران و هستی را در یک شبکه مشترک قرار گرفتند و سپس به امپراطوری آشور بدل شدند که بخش هایی از ایران، عراق و مصر را شامل گردید سال ۶۱۲ ق.م ادامه یافت. مادها این تمدن را تسخیر کردند و به

دنبال آن هخامنشیان بزرگ ترین تمدن خاورمیانه را بین سالهای ۵۵۰ تا ۳۳۱ ق.م بوجود آوردند. حکومت هخامنشیان کلیه اقوام ساکن این مناطق را ساکن می شدند که در سرزمینی میان رودخانه نیل، داردانل و بلخ موسوم به جیحون (آمو) پراکنده بودند. این تمدن ها را اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ ق.م در زمان داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی تسخیر کرد و پس از آن

سرزمین خاورمیانه به ایران و عراق تقسیم شد. امپراطوری ایران به پارت ها یا اشکانیان رسید که تا ۲۲۴ پس از میلاد حکومت کردند با تشکیل سلسله ساسانیان (۲۲۶-۶۳۹) در منطقه شرقی آن، امپراطوری ایران ادامه یافت و بخش غربی این سرزمین به امپراطوری روم پیوست که امپراتوری بیزانس را بوجود آورد. امپراتوری بیزانس، رقیب اصلی حکومت ساسانیان، سرزمین وسیعی از جمله جنوب اروپا، بالکان، آناتولی، شمال سوریه، بخشی از بین النهرین مصر، و شمال آفریقا را شامل می شد. این سرزمین ها از نظر دینی نیز از یکدیگر تفکیک می شود.

خدایان اولیه اقوام ساکن در خاورمیانه خدایان خانوادگی، قبیله ای، دهکده ای و شهری بودند که بعدها به خدایان جهانی بدل شدند و خدایان امپراتوری را بوجود آورند. این تحول، سرآغاز رسیدن به پدیده تک خدایی و یکتاپرستی بود. خدای ادیان یکتاپرست، خدای تمام بشریت محسوب می شد. اولین قومی که به این نوع دین رسید بنی اسرائیل بود که دین یهود را پایه گذاشت. دین یهود که تکامل یافته اینمیسم (زنده انگاری/ روح باوری) بود در عین یکتاپرستی هنوز دینی قومی بود به دنبال آن ایرانیان با ظهور زردشت به یکتاپرستی معتقد شدند.

اگرچه گفته می شود که اولین پیامبر ایرانی قبل از زردشت مهاباد (مه آباد) بود و کتاب او دساتیر نام داشت. پس از زردشت مسیحیت و سرانجام اسلام از جمله ادیانی هستند که از میان هزاران دین دیگر قومی و طایفگی توانستند دوام یابند و جنبه جهانی پیدا کنند با ظهور اسلام و تسخیر قهری مناطق، ادیان شیء پرست تقریباً از بین رفتند و یابطور پراکنده و ضعیف در نقاط مختلف باقی ماندند تا آنکه اسلام جای آنها را گرفت. اسلام جایگزین دین زرتشت شد.

اعراب در توسعه اسلام چه نقشی داشتند:
هنجارهای مردم عرب از طریق اسلام به جوامع غیرمسلمان غیرعرب منتقل گردید. پیش از پیدایش اسلام، شبه جزیره عربستان سرزمین اصلی اقوام سامی به دلیل وضعیت اقلیمی اش سه نوع مناسبات معیشتی را در خود پرورش داده در منطقه جنوب و جلگه های حاشیه ای نزدیک دریای

سرخ کشاورزی رایج بود. در منطقه حجاز- نواحی مکه و مدینه- که در مسیر کاروان های بازرگانی از مناطق بیزانس، سوریه، فلسطین و مصر به جانب حبشه و هندوستان قرار داشت، مناسبات تجارتی شکل گرفت و به یکی از مراکز مهم حیات اقتصادی اعراب بدل شد. بطوری که طوایف بزرگ عرب از این طریق به ثروت های بزرگی دست یافتند. سلطه سیاسی بر مکه. سلطه بر ثروت آن نیز بود.
علاوه بر اهمیت اقتصادی، مکه مرکز نگهداری بیش از سیصد بتی بود که نماینده قبایل مختلف عرب بودند. شهر مکه یکی از مراکز معبد- شهری بود که از دیرزمان مرکز تجمع و آمد و شد اقوام مختلف بشمار می رفت. مکه در طول حیات خود از زمان حضرت ابراهیم (ع) به بعد دستخوش تحولاتی

شد، ولی مرکزیت اقتصادی خود را از دست نداد. در سایر مناطق این سرزمین وسیع خشک و شن زار- دام داری و صحرانشینی غالب بود. در سراسر شبه جزیره عربستان نه روخانه مهمی جریان داشت و نه منابع آبی قابل توجه دیگری بطوریکه کشاورزی جز در جلگه های مربوط به حاشیه ای میسر نبود مردم در دو دسته بیابان گرد و شهرنشین ساکن شدند.

در مناطق تجارتی، به دلیل رفت و آمدهای کاروان تجارتی مسیحی ها، خرید و فروش برده نیز انجام می گرفت در حالی که جهان امپراتوری عمدتاً کشاورزی بود عربستان بطور بنیادی در دوران دام داری بسر می برد و این خود نمایانگر عقب ماندگی طبیعی این سرزمین و مردمان آن بود.
چادرنشینی در میان اعراب از اعتبار و منزلت بیشتری نسبت به کشاورزی و تجارت و حرفه های

صنایع دستی برخوردار بود با وجود اینکه اعراب از امور کشاورزی اطلاع نداشتند و آن را دون شأن خود می دانستند منجر به ساخت شهرو شهرنشینی نمی گردید زندگی در شکل بدوی و چادرنشینی و تحمل سختی های کویر برای آنها غرورانگیز بود و به زندگی شهری با دیده تحقیر می نگریستند.
در همان دوران در ایران، کشاورزی ستایش می شد و مهم ترین مشغله زندگی به شمار می آمد و تجارت و زندگی در شهر تقبیح می شد. به طور همزمان در روم و به خصوص آتن، شهرنشینی، تجارت و صنعت از جمله مشاغل مهم و اصلی آنها بشمار می رفت.

درباره هنر و حرف نیز اعراب بدوی از قدیم، هنر و صنعت و دریانوردی را پست و کوچک می شمردند. برعکس دریانوردی در نزد یونانیان و فنیقی ها بسیار پراهمیت بود، زیرا دریا امکان مراوده بازرگانی با اقوام مختلف در دو سوی مدیترانه را فراهم می آورد. این مراوده سبب ساز پیشرفت یونانی ها و فنیقی ها گردید.
عربستان در آستانه ظهور اسلام
دعوت پیامبر از مردم عرب به دین اسلام برای نجات آنها از وضعیت اسف باری بود که از یک سو طبیعت خشک و شبه جزیره عربستان بر آنها تحمیل می کرد و از سوی دیگر فقر مفرطی که سران اجحاف گر قبایل مسبب اصلی آن بودند. دعوت پیغمبر راه چاره ای برای پایان بخشیدن به تفرقه و جدال میان قبایل بود. جدال آنها گذشته از رقابت برای سلطه بر ثروت مکه، بر اثر پندارهای باطل دفاع از دینی بود که برپایه بت پرستی استوار شده بود.

پیش از ظهور اسلام عربستان مورد تهدید شدیدی بی نظمی و هرج و مرج قرار گرفته بود. کشاورزی ضعیف، تجارت وابسته به سیاست غیرمتمرکز و قبیله ای تحت الشعاع منافع ثروتمندان بود. در کنار این مسایل سرزین عربستان. می رفت که زیر نفوذ ادیان دیگر قرار گیرد. پیامبر اسلام به دلیل مسافتر های خود به مناطق متمدن تر شمال و جنوب عربستان به خوبی واقف بود که راه دگرگونی و ضعیت اعراب ساکن شبه جزیره عربستان اتحاد و یگانگی آنهاست و این جز از طریق نیروی دینی ممکن نبود. پیامبر به خوبی این امر را دریافته بود و در تجارت خود و رفت و آمد با اقوا

م دیگر سامی در مناطق جنوب و شمال عربستان نتایج ادیان یکتاپرستی و آسمانی یهودیت و مسیحیت را دیده بود به ویژه آنکه اعراب در منطقه یمن و حجاز یعنی مناطق غنی عربستان به یهودیان و نصرانیان می گردندن این امر بیشتر باعث تفرقه اعراب می شد. نفوذ مسیحیان در میان اعراب چنان شده بود که می توان گفت اگر محمد ظهور نمی کرد عربستان در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ممکن بود یک کشور مسیحی بدل شود.

برخلاف ناحیه جنوبی در قسمت شمال و خاک اصلی عربستان از جمله منطقه حجاز شامل شهرهای مکه و طائف و مدینه بیشتر مردم عرب قبایل صحرانشین و بدوی بودند. جمعیت ساکن حجاز و نیمه متمدن مستقلی از خود نساختند بلکه بیشتر تحت تأثیر فرهنگ اقوام همسایه و مهاجران بودند. از جمله فرهنگ اعراب منطقه یمن، سوری- بیزانسی و سوری- ایرانی بودند. بنابراین تضاد و تقابل عمدتاً میان قبایل بدوی ساکن این منطقه با قبایلی که به این مناطق رفت و آمد می کردند و نفوذ تمدن خارجی بین خانوارهای ساکن این شهرها بود. این تضادها اوضاع را برای ظهور اسلام آماده می ساخت.

خلاصه
وضعیت اقلیمی منطقه خشک و شن زار کویر شبه جزیره عربستان شیوه معیشت و فرهنگ خاصی را به بار آورد که با تمدن های مجاور آن متفاوت بود. اسلام در این سرزمین ظهور کرد. بنابراین نمی توانست از ویژگی های زندگی اعراب ساکن این منطقه به دور باشد. زیرا در وهله نخست این دین برای اعراب آورده شده بود این ویژگی ها در زمان گسترش اسلام به جوامع دیگر در فرهنگ و تمدن آنها اثر گذاشت و از آنجایی که اسلام در شکل قدرت دینی و سیاسی و سپس اقتصادی بر جوامع حاکم شد دگرگونی های عمیقی در فرهنگ آنها بوجود آورد. این دگرگونی ها در بسیاری مواقع نسبت به تمدن های پیشین عقب مانده تر بود.

ظهور اسلام در ابتدا همبستگی ملی میان اعراب بوجود آورد و شرایطی ساخت که آنها به تمدن های بزرگ جهان پست یافتند ولی طولی نکشید که ثورت های باد آورده به دربار خلفای اسلامی آنها را به تجمل گرایی، خودکامگی مطلق و در عین حال ناز و نعمتی فراوان فرو برد و اندک اندک آنها را به سوی افول سوق داد.

در آستانه پیدایش اسلام منطقه خاورمیانه به دو قلمرو سیاسی و فرهنگی بزرگ ساسانیان و بیزانس تقسیم می شد ر هریک از این دو سرزمین پهناور و امپراتوری یک دین غلبه داشت. آیین زردشتی در ایران و مسیحیت در سرزمین امپراتوری بیزانس. در هر دو سرزمین دین بخش سازمند و تشکل یافته حکومت بشمار می آمد.

بطوریکه حمایت سیاسی دین باعث تقویت نظام و سلسله مراتب کلیسا و یا معابد زرتشتی می شد و بطور متقابل حمایت دستگاه دینی از حکومت موجبات تقویت و تداوم آنها را فراهم می ساخت.
زمانی که امپراتوری ایران و بیزانس به کشاورزی رسیده بودند عربستان در مرحله دام داری به سر می برد از نظر رشد زندگی مدنی در حالی که جهان امپراتوری به رشد و گسترش شهر رسیده بوده عربستان هنوز محل خیمه و قبایل چادرنشینی بود. از نظر سیاسی نیز جهان امپراتوری بسیار سازمان یافته بود، ولی عربستان بسیار پراکنده و بدون دولت مرکزی بود. هنگامی که دنیای امپراتوری از نظر دینی به دین تک خدایی رسید عربستان بطور غالب شیء پرست بود و سرانجام اینکه در جامعه عربستان مانند هر جامعه قبیله ای دیگر تفکیکی میان حقوق فرد و گروه بوجود نیامده بود. در مجموعه از هر حیث جامعه عربستان بسیار عقب مانده تر از همسایگان خود بود. بطوری که اعراب چون به سوریه در آمدند، از آن فرهنگ غنی در شگفت شدند.

اسلام در سرزمینی بسیار متفاوت از همسایگان خود تولد یافت، اما عرصه پرورش اسلام که صرفاً عربستان بلکه سرزمین و تمدن های پیشرفته تر اقوام مجاور بود. این در هم آمیختگی، سازنده تمدن جدد به نام تمدن اسلامی گردید. خلافت اسلامی در شکلمناسبات قبیله ای، نخستین شکل قدرت حکومتی این تمدن بود که به زودی متحول شد. رفته رفته اسلام خود به امپراتوری بزرگی بدل شد و سپس پایه و اساس هنجارهای فرهنگی و سیاسی مردمان خاورمیانه گردید. ا

ز این پس، اسلام به عنوان دین غالب در بطن هنجارهای اجتماعی، حتی بدون پشتوانه مستقیم قدرت سیاسی (خلافت اسلامی) در این جوامع درآمد که تا به امروز دوام یافت. بطوری که امروزه شناخت این جوامع بدون شناخت نقش اسلام در آنها عملی نیست.

تمدن اسلامی می توانست در بطن فرهنگ و تمدن متحول یونانی، نه تنها عربستان بلکه ایران را هم در مسیر رشد بیشتری قرار دهد، ولی برداشت ایستا و جزم اندیشانه از دین و تلاش برای انطباق معیار و ارزش متحول جامعه با سنت های گذشته، عقب ماندگی را به صورت پدیده ای همیشگی درآورد.

کشمکش بین این نیرو که قدرت حکومتی را در اختیار دارد، و نیروی متحول اجتماعی که بر نیازهای جدید انسان و جامعه استوار است. ستیزی میان این دو نیروی کهنه و نو بوجود آورد که تا پذیرش رسمی پویایی حرکت جامعه و استقلال کامل دستگاه حکومتی ادامه خواهد یافت. این ستیز نه بر سر دین، بلکه بر سر قدرت است. می باید قدرت حکومتی از نهاد و اعتقادات دینی جامعه جدا شود و افراد برای نوع دین خود حق انتخاب داشته باشند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.