مقاله در مورد چرا مسلمانان با داشتن قرآن از دیگران عقب افتاده اند


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۹۷,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله در مورد چرا مسلمانان با داشتن قرآن از دیگران عقب افتاده اند دارای ۲۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد چرا مسلمانان با داشتن قرآن از دیگران عقب افتاده اند  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد چرا مسلمانان با داشتن قرآن از دیگران عقب افتاده اند،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد چرا مسلمانان با داشتن قرآن از دیگران عقب افتاده اند :

قرآن کتاب مقدس مسلمین و معجزه پیامبر مکرم اسلام کتابخانه نجاتبخش و هادی برای ما مسلمانان است که اگر امتی حقیقتاً به آن تمسک جویند لاجرم باید به بزرگی و سعادت و جایی و مقامی براند که تجلی قدرت خداوند بزرگ در همین دنیا تبدیل شوند و اصلاً مگر می شود کس، جامعه ای بر طبق این کتاب بزرگ و عزیز عمل کند و ولایت مولی الموحدین حضرت علی (غ) را قبول کند و به اصول اسلامی حقیقی ( و نه اسلام تاریخی) عدالت و امامت و ; عمل کند و خوار و خفیف و ناکام بماند.

خیر، به نظر صاحب این قلم که (به آن قسم خورده شده) این ها همه نجاتبخش و سعادت آخرین و عزت آفرین هستند پس چرا و چگونه می شود ملتی این کتاب که فقط یک کتاب ساده نیست را دارد و این همه عقب مانده و دیگران با اینکه از این موهبت الهی محرومت این همه پیشرفت کرده اند.
مایلم به این سوال با گریزی به مرحوم دکتر شریعتی پاسخ دهم و آن اینکه تا وقتی که این کتابی مقدس را که کتابی برای خواندن و زندگی است تبدیل می شود به کتابی که هیچ یک از ما نمی

دانیم در آن چه چیی نوشته شده و استفاده ما از این کتاب تنها و تنها عبارت می شود از اینکه به قنداق بچه بچسبانیم و تلاوت آیات آن برای مردگان وسیله ای برای حفظ اموال و مادیاتمان و وردی برای حفظ سلامت عزیزانمان و اساساً تبدیلش می کنند به کتابی برای خواندن و ; وضعمان در دنیا از عاقب عمر هم گاهی بدتر می شود و به قول ما
خشکید و کویر لوت شد دریامان امروز بدو از آن بستر فردامان
زین تیره دل دیو صفت هشتی شمر چون آخرت یزید شد دنیامان

و خلاصه اینکه ممکن نیست که عمل بر طبق قرآن و پیروی از پیامبر عزیز و گرامی و پیام آور صلح و علی (ع) مرد عدالت و مرد کار و کوشش و شجاعت و مردی که روح عزیمش و بزرگ او رانه تنها در دورانش بلکه در هیچ دورانی قدرت درک نبود عمل شود.
و باز ما حرف از ناکامی می زنیم و تنها علت امر این است که ما درک درستی از دینمان و از کتاب آسمانی مان و از پیامبر بزرگوار این دین نداریم این ها همه نجات بخشند ولی ما درست این ها را نشناختیم و فقط اسماً و موروثاً دیندار شدیم این حقیقتهای گرامی و بزرگ را نفهمیدیم، درک نکردیم. نشناختیم و پندار بیداری نداشتیم برای درک این گرامیان ;;

حال در این بخش مایلم که ادامه کلام را با پریشی دیگر پی بگیریم و آن اینکه:
چگونه می توان در دنیای جدید و صنعتی یک فرد دیندار بود و از ذخیره دینی و کتاب آسمانی خود برای نجات و بزرگی در همین دنیا (زیرا پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هرکس که در این جهان بی نصیب و بی چاره باشد در آن جهان نیز بیچاره است و حتی بدتر و بعابرتی هرکس دنیا ندارد آخرت هم ندارد) بهره گرفت و هدایت

و جواب این سوال را در دو بخش :
۱- اسلام تاریخی و اسلام حقیقی
۲- تئوری قبض و بسط تئوریک شریعتی
اسلام یک کتاب یا مجموعه ای از اقوال نیست، بلکه یک حرکت تاریخی و تاریخ مجسم یک مأموریت است بسط تاریخی یک تجربه تدریجی الحصول پیامبرانه است. شخصیت پیامبر در اینجا محور است و آن. همه آن چیزی است که خداوند به امت مسلمان داده است و دین حول این شخصیت می کند

و می چرخد و همانا تجربه درونی و برونی است که پیامبر از سر می گذراند و هرچه آن خسرو می کند شیرین است. و چون سخن از سر هوی نمی گوید پس سخنش عین هدایت است.
بدین قرار دین تجربه روحی و اجتماعی پیامبرانه است ولذا تابع اوست و از آنجا که این تجارب گزاف نیست، و پشتوانه شخصیت الهی و مؤید پیامبر را با خود دارد، برای همه پیروان و شخص پیامبر نیز متبع و الزام آور است. قرآن با حفظ روح و ؟؟؟؟؟ محکماتش تدریجی الکنترل و تدریجی الحصول شد یعنی تکون تاریخی پیا کرد. کسی می آمد و از پیامبر سوالی می کرد. کسی تهمتی به همسر

پیامبر می زد، کسی آتش جنگی بر می افروخت، یهودیان کاری می کدرند نصرانیان کار دیگری، تهمت جنون به پیامبر می زدند، درباره ازدواج پیامبر با همسر زید شایعه می ساختند ماه های حرام را از نقد به نسیه بدل می کردند، پسران و دختران خود را زنده و از ترس فقر می کشتند، دو خواهر را با هم به زنی میگرفتند، بحیره و سائبه و وصیله و حام داشتند (شترها و گوسفندانی که مقدس شمرده می شوند و از شیر و گوشتشان استفاه نمی کردند و کشتنشان را جائز نمی دانستند) و ; و اینها در قرآن و در سخنان پیامبر منعکس می شد و اگر پیامبر عمر بیشتری می کرد و حوادث بیشتری بر سر او می بارید. لاجرم مواجهه ها و مقابله های ایشان هم بیشتر می شد و این است معنی آنکه قرآن می توانست بسی بیشتر از این باشد که هست.

اگر به عایشه تهمت رابطه ای نامشروع داشتن با مردی دیگر را نزده بودند آیا آیات ابتدای سوره نور نازل می شد اگر جنگ احزاب رخ نداده بود، آیات سوره احزاب نازل می شد اگر ابولهبی نبود و خود و هسمرش با پیامبر عداوت نمی ورزیدند، سوره ی ابولهب می آمد اینها همه اموری غیرضروری در تاریخ بودند که رخ دادن و رخ ندادنشان یکسان بود و حالا که رخ داده اند در قرآن هم نشانی از آنها به چشم می خورد (اسلام تاریخی)

اینها همان شیطنت هاست که گاه شاگردان کلاس می کنند و استاد مجبور می شود تذکری بدهد یا عتابی بکند و همین عتاب و تذکر در متن دین مندرج می شود و بشری و انسانی و تدریجی و تاریخی بودن دین معنایی جز این ندارد. هم پیامبر انسان است هم تجربه او انسانی است و هم اطرافیان او آدمیان اند از مواجهه این عنصار انسانی به تدریج ایینی انسانی زاده می شود که در خور آدمیان است و پاسخ به وضع واقعی آنان مفهوم دیالوگ و داد و ستد را جدی بگیرد در دیالوگ پاس را در خود سوال می دهند و اساساً آنچه می گویند از جنس پاسخ است. نه از جنس القاء یک سویه

این است که می گوییم اسلام در متن این داد و ستدها و زد و خوردها متولد شد و تولد و تکونش تاریخی- تدریجی بود. چنان نبود که پیغمبر یک کتاب از پیش تألیف شده را در اختیار مردم بگذارد و بگوید هرچه از آن فهمیدید، همان را عمل کنید قرآن تدریجاً و در تناسب با بازنگری مردم نازل می شد و در عین حفظ روح پیام، در پاسخ به حوادث شکل می گرفت. یعنی حوادث روزگار در تکوین دین اسلام سهم داشتند و اگر حوادث دیگری رخ می داد چه بسا اسلام (در عین حفظ پیام اسلی خود) با تکون تدریجی دیگری روبرو می شد و ما با الگوی دیگر و جامعه دیگری که به دست پیامبر ساخته می شد، مواجه بودیم.

تجدد فرهنگ غالب دوران ماست، به نحوی که تمامی فرهنگها و خرده فرهنگها را به نحوی از انحاء تحت تأثیر خود قرار داده است. اگرچه تجدد به یک معنا حاوی بزرگترین دستاوردهای انسانی است و تغییرات ناشی از آن کلیه زوایای جوامع بشری را در نور دیده است. تا آنجا که به مثابه یک نقطه عطف نسبت به ماقبل خود در کلیه امور فردی و جمعی انسانی درآمده است، اما این به آن معنا

نیست که تجدد را غایت مطلوب با فضیلت برتر قلمداد کنیم و آن را به مثابه میزان سنجش صحت و سقم پدیده های انسانی تلقی کنیم لذا در عین خوشامدگویی به بیاری از پیامدها و نتایج تجدد از کاستنی ها و انتقادات وارد بر آن نیز نباید غافل بود، و آن را به قول هابرماس پروژه ای ناتمام و طریق کنار و نه modemization روندی تدریجی دارد و تحقق آن نیازمند بلوغ به شرایط خاص

طی شود، با همه جوامع به وضعیت فعلی جوامع اروپایی و آمریکایی برسند. هر جامعه ای حق دارد راه خاص خود را به سوی تجدید بپیماید و از آن مهمتر به تجدیدی که خودباور دارد برسد.
بنابراین از ابتدا مشخص کنم که مرادم از سازگاری اسلام و مدرنیته این نیست که اسلام به عنوان یک متغیر خود را با مدرنیته به عنوان ثابت سازگار کند و نتیجه آن اسلام مدرن باشد به این معنی که هر امر مغیار با مدرنیته در اسلام تغییر کند و تمامی احکام و ضوابط اسلامی بر مدرنیته بدون چون و چرا و بی کم و کاست در اندیشه و کشش و منش اسلامی پذیرفته شوند و مدرنیته به عنوان سنگ محک و منبع و معیار رد و قبول گزاره های اسلامی درآید. همچنانکه مرادم از این سازگاری این نیست که مدرنیته به عنوان یک متغیر خود را با اسلام به عنوان ثابت سازکار کند و

نتیجه آن مدرنیته اسلامی باشد، به این معنی که هر امر مغایر با اسلام در مدرنیته مردود تلقی شود و اسلام معیار رد و قبول گزاره های مدرن باشد. در صورت اول انحلال اسلام در مدرنیته و در صورت دوم انحلال مدرنیته در اسلام اتفاق می افتد.

پس مقصود از سازگاری اسلام و مدرنیته این نیست که یکی را بی چون و چرا بپذیریم و دیگری را در آن منحل کنیم، مراد از سازگاری چیست؟ آنچه من در این مقاله در مقام بیان آن هستم امکان سازگاری قرائتی از اسلام با روایت از مدرنیته است به عبارت دیگر امکان تحقق اسلام و مدرنیته در یک جامعه جامعه ای که اعضای آن به اسلام ایمان داشته باشند و در فکر و عمل اسلامی بیندیشند و اسلامی رفتار کنند و در عین حال ضوابط مدرنیته در آن رعایت شود. امور جامعه براساس خرد جمعی و آزادی و حقوق آحاد جامعه اداره شود. می خواهم بگویم جمع بین اسلام و مدرنیته ممکن است.

معنای این سخن این نیست که هر قرائتی از اسلام با هر برداشتی از مدرنیته قابل جمع است و بین این دو هیچ ناسازگاری اتفاق نمی افتد.
برعکس در حال حاضر قرائتهایی از اسالم وجود دارد که با مدرنیته بطور مطلق نساازگار است.
بنابراین آنکه از اکان سازگاری اسلام و مدرنیته سخن می گوید پیشاپیش اعلام کرده است با هردو طرف بحث برخوردی انتقادی دارد، هرچند زاویه و میزان انتقاد نسبت به این دو طرف متفاوت است. از ی سو انتقادات متفکرانی از قبیل السدیر مک اینتاپر و نیز متفکران پس مدرن را ارج می نهد و از سوی دیگر که بیشتر وجهه نظر این مقاله است اسلام تاریخی را به دور از پیام اسلامی ارزیابی می کند.

توضیح اینکه اسلام به عنوان یکی از سه دین بزرگ ابراهیمی و آخرین آنها پس از چهارده قرن با عادات و رسوم و عرف های پیروان خود چنان ممزوج شده است که بازشناسی پیام اصلی آن امروز کار ساده ای نیست. در اسلام تاریخی متن کتاب مقدس قرآن و گتفار و رفتار پیامبر محمد (ص) و سیره و روش اولیای دین و اجماع علمای مسلمان به مثابه حکم ثابت، فرازمان و فرامکان نگریسته می شود در این رویکرد در عین باور به عقلانیت دینی که از آن به حکت تعبیر می شود، این عقلانیت لزوماً همواره توسط عقول بشری قابل درک نیست. لذا نقش عقل به واسطه محدودیت عقل انسانی در استنباط احکام الهی چندان برجسته نیست، و فهم دینی متن محور ات و فهم ظواهر مساوی فهم دین است.

به همین دلیل اجتهاد، اگرچه فی الجمله در برخی مذاهب پذیرفته شده اما از اجتهاد در فروع فراتر نرفته است در اسلام تاریخی که از آن به اسلام سنتی نیز می توان تعبیر کرد- اجرای احکام شریعت ملاک اسلامی بودن جامعه است از آجا که در این دیدگاه در احکام شرعی حقوق آدمیان لحاظ شده است، نیازی به تمسک به امثال اعلامیه جهانی حقوق بشر نیست.
از این دیدگاه بهترین زمانها زمان پیامبر بوده و مسلمانان موظفند جامعه خود را منطبق با الگوی عصر نزول بنمایند و در ناسازگاری پدیده های مدرن با الگوی عصر پیامبر اشکال از پدیده های مدرن است، یا باید آنها را حذف کرد یا در آن الگوی مقدس گنجانید. تأویل متن در معارضه با حکم عقل چندان جایی ندارد، چرا که اکثر قریب به اتافق احکام عقل ظنی است و از عقل قطعی و یقینی کمتر اثر است.
آنچه به اختصار ذکر شده چکیده ای از دیدگاه اسلامی تاریخی یا اسلام سنتی است که طیف وسیعی از مذاهب اسلامی از سلفی ها، اخباری ها، حنبلی ها و وهابی ها، تا قرائت رسمی دیگر مذاهب اسلامی را دربر می گیرد. علیرغم کثرت معتقدان به این دیدگاه و عدم تردید در مسلمان بودن آنها و با احترام به برداشت آنها این دیدگا با مدرنیته در تعارض است و در عصر حاضر با پیاده شدن آن در عرصه عمومی در جامعه جایی برای مدرنیته نخواهد بود.

پیروان اسلام تاریخی اگرچه در زندگی خصوصی خود مشکلی برای رعایت ضوابط اسلامی ندارند. اما در عصر ما برای اجرای احکام اسلامی در جامعه با مشکل جدی مواجهند و چاره ای ندارند یا اینکه از اجرای احکام شریعت درباره دیگران و در جامعه چشم بپوشند و به تعطیل دین در جامعه راضی شوند و یا اینکه برای جاری ساختن ضوابط در جامعه به زور و خشونت متوسل شوند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.