مقاله تهاجم فرهنگی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله تهاجم فرهنگی دارای ۴۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تهاجم فرهنگی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تهاجم فرهنگی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تهاجم فرهنگی :

بسم الله الرحمن الرحیم
هشدار!
– اسلام استمداد می کند.
– انقلاب یاری می طلبد.
– خونهای پاک صدها هزار شهید ، خونبهای خویش را می خواهند.
– پیامبران از آدم تا خاتم عملکردها را نظاره گرند.

– امامان از علی (ع) تا مهدی (عج) به تماشای اعمال ما ایستاده‌اند و حسین (ع) فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را تکرار می‌کند.
– از دخمه‌های تنگ و تاریک زندانهای اموی و عباسی ، ناله آزاد مردان بگوش می‌رسد.
– از بالای چوبه های دار ، از شکنجه گاههای اعصار مختلف تاریخ. «معذبین فی الارض» را تکرار می‌کند.
– هنوز فریاد ابوذرها از بیابان ربذه و آوای میثم تمَارها بر بالای چوبه دار و ناله حجربن عدی ها از «مرج عذرا» ما رابه بیداری و یاری می‌خوانند.
– از قله‌های بلند غرب وزمهریر شبهای تار زمستان.
– از دشتهای سوخته جنوب و سموم آتشین تابستان.

– از سنگرداران بی سنگر و سنگر نشینان عارف و پاکباز جبهه‌ها ، پیک صبا پیام دارد.
– از سربازان گمنام مدرسه‌عشق و گم شده های باتلاق‌ها ، هورها و رودخانه‌ها و۰۰۰
– از آنان که طعمه حیوانات صحرا شدند و برای همیشه از آنها خبری نرسیدو نرسید.
– از بسیجیان پا برهنه امام و امام بسیجیان پابرهنه.

– از پدران و مادران شهید داده ، و نوعروسان حجله سیاه‌پوش کرده.
– از آن کودکی که لبخند امید زندگی بر لبان معصومش خشکیده و دیدگان بر راه دارد.
– از ویرانه‌های بمباران گشته ، که عرصه گاه جغدها شد.
– از طلایه‌داران عشق و شهادت

– از آنان که نوار سرخ بسیجی بر پیشانی بسته و هستی خود را در طبق اخلاص و ایثار نهاده تا اسلام را پاسداری کنند.
– از دزفول قهرمان ، هویزه مظلوم ، چزابه ، بستان و آبادان و شلمچه و حلبچه شیمیایی شده و خرمشهر زخم خورده
– از ماورای مزرها ،‌فلسطین و لبنان ، افغانستان ، مصر و عراق و الاجزایر و هر گوشه دنیا که سربداران تاریخ ، پنچه در پنچه اهریمنان دژخیم افکنده و «هیهات منَاالذله» می‌سرایند.
– از مستضعفان تاریخ و میلیونها انسان که زیر آورهای ستم و بیداد با چشم کم فروغ و امیدوار تجربه تاریخی ، انقلاب ما را در این لحظات حساس می نگرند ، که آیا می‌توانیم دستاوردهای آنرا حفظ کنیم یا نه ؟۰۰۰ و برای دیگر مستضعفان چه می‌کنیم ؟۰۰۰

– از آوارگان بی‌پناهی که تنده مآمن و مآوای خویش را «ام القرای جهان اسلام» یعنی ایران انقلابی می‌دانند.
– از کعبه‌مجروح و دربند ، مدینه مظلوم و در اسارت.
– از کربلای خونین و قدس مغصوب و اسیر در چنگال یزدیان و یهودیان زمان.
– از زنده بگوران بدست دژخیمان صهیونیست.

– از نفرت زدگان شعار سراب گونه حقوق بشر واستکبار و امپرایالیسم و لیبرالیسم.
– از تازه رهیدگان از زندان مخوف و آهنین دیوار مارکسیسم.
– از آنانکه نویدهای علم گرایان را رؤیایی کاذب می‌‌بینند و در جستجوی نوری دیگرند.
– از آنانکه سایه سنگین و سیاه فقر و استثمار کمرشان را شکسته است.
– از کودکان خشکیده و گرسنه و بیمار آفریقا و دیگر دیار محروم جهان معاصر

– از آنان که قرنها حاکمیت جهل و جور را در مسیر انحرافی حکومتها با اندوه و تآسف تحمَل کردند و در رهگذر انقلاب اسلامی ما نشیتند تاره آوران این تحفه‌الهی را ببینند.
– از آنان که آوای انتظار سردادند که : «الیس الصبح بقریب» ؟
– از آنان که سپیده را دیدند و به تیره روزان نوید پایان شب سیاه را دادند.
– از آنان که گستره صادق را در پهن دشت افق نظاره کردند و سرود مرگ سیاهی را زمزمه کردند
– از آنان که ستاره اقبالشان در محاق تیره بختی افتاده بود و با ناباوری ، طلوع صبح صادق رهایی را جشن گرفتند: «فقطع دابرالقوم الذین ظلمو و الحمدلله رب العالمین»
– از آنان که رهبری بزرگ مردی از تبار رسولان خاتم پیامبران را به فال نیک گرفتند و روند تاریخ را به سوی کعبه آمال رهایی ، پویا دیدند.
– از شهدای پانزده خرداد ، قربانیان هفده شهریور

– از آنان‌که در عید خونین بیست و دوم بهمن درخت انقلاب را با خون پاکشان به ثمر نشاندند و طومار رژیم ستمشاهی را در هم پیچیدند.
– از آنان که طی هشت سال دفاع مقدس انواع محرومیتها و مصیبتها را به جان خریدند و کشور عزیز ایران را پر از شقایق سرخ کردند و به این دل خوش داشتند که ما بمیریم اما چراغ اسلام روشن بماند.

– از آنان که عاشقانه رفتند تا اسلام و انقلاب بماند.
– از آن جوان معلول که تا واپسین لحظات حیات پر رنج و مصیبت خود رو در روی ما نشسته تا ببیند سرنوشت خونبهای همر زمانش ودست آورد پیکر در هم شکسته و بیمارش یعنی اسلام به چه سویی می رود ؟

– آری از همه این زبانها و قطره قطره این خونها. و از امام امت اسلام ، اسوه وارستگان ، آن یگانه دهر ، آن پدر روحانی و فانی فی‌الله ،‌آن بزرگ پرچمدار اسلام ناب محمدی (ص) در روزگار حاکمیت کفر و ستم ، از خمینی کبیر (ره)
– و ازی خلف صالح و شاگرد برجسته او نماینده حجت معصوم و نایب برحق حضرت بقیه الله الاعظم خامنه‌ای عزیر (مد ظله العالی) ،
– آری ، از همه این زبانها و همه دلسوختگان اسلام ، این نهیب دردناک بگوش می‌رسد ،
ای مسئولان ، دو لتمردان ، کار گزاران ، قانونگذاران ، قضات ، مجریان –
ای علمای حوزه‌‌ها ، دانشمندان ، نویسندگان ، زبانداران ، قلمداران –
ای معلمان ، مربیان ای پدرها ، مادرها !

ای همه کسانی که قلبتان برای اسلام و انقلاب و فرزندانتان می‌تپد ؟ هشدار !
اسلام و انقلاب اسلامی ارزان بدست نیامده ، که پای واژه واژه این کتاب مقدس خون شهیدان
بسیاری بر زمین ریخته این خونها خونبهای خویش را می‌طلبند.
دشمن غدَار اینک تمامی نیرو و امکانات پیشرفته خویش را در جبهه فرهنگی متمرکز نموده این بار شیطان «برون» (استکبار جهانی) برای اضلال و اغوای رهروان راه انبیاء و ایجاد انحراف و خلل در مسیر الهی انقلاب از شیطان وسوسه گر و خنَاس «رون» مدد گرفته تا با ترویج فساد و ابتذال و بی‌بندوباری ، سربازان جبهه اسلام و انقلاب را در زنجیر شوت و تحذیر به اسارت بکشد.

این با ایادی استکبار بانوارهای ویدئو قلب جوانان این مرز و بوم را نشانه گرفته و با انتشار گاز فساد آلود شهوت روح و فکر سرمایه‌های این ملت را مسموم و با پخش انواع عکسها و نوارها و کتابهای مبتذل خانه ایمان ما را ویران می خواهند.

این بار این دیوبدنهاد می‌کوشد تا باز گشتگان پیروزمند «جهاد اصغر» را در میدان پر مخاطره «جهاداکبر» به زانو در آورد.
مارهای زخم خورده‌جهان استکبار و در رآس آنها آمریکای جهانخوار و عوامل خارجی و داخلی‌اش برای خالی کردن زیر پای این انقلاب در بعد فرهنگی و اخلاقی دسیسه‌ها و توطئه‌ها در دست اجرا دارند که در مقایسه با ناوگانهای جنگی و حملات هوایی و زمینی و موشک و بمب شیمیایی از قدرت ویرانگری بیشتری برخوردارند. اگر مراقب و هوشیار نباشیم خدای نخواسته با دست خود ما ،‌ مارا از میان برمی ‌دارند.

– با جبهه گیریها ، اختلاف ، خط و خطوط
– با ترویج فساد و مواد و شبکه‌های مخفی و آشکار
– با القاء افکار و اندیشه‌های مسموم و انحرافی
– با دنیا‌گرائی ، مد پرستی و مصرف گرائیچ

چنین احساس می شود که ارزشها مورد هجوم قرار گرفته ، احساس می‌شود برخی قلمها مرموز در یک سیاست و جریان هدایت شده و هماهنگ حریم اسلام ، تشیع ، فقه و فقاهت و روحانیت را آماج حملات خویش قرار داده‌اند و مقالاتی در روزنامه‌های رسمی و مجلات مختلف (حتی پاره‌ای مجلات وابسته به برخی نهادهای انقلاب) نشر می‌دهند که هدف آن شکستن حریم قدس امامت و فقه و فقاهت و فتح باب بازی با ارزشهای معنوی و میراث فرهنگی ما است و این بزرگترین خطری است که باید جلوی آن را سدَ کرد.
اگر حریم اسلام شکسته شود ، علما و دانشمندان دلسوز صحنه را خالی بگذارند ،‌ اگر پاسداران ارزشها از ارزشهای معنوی انقلاب غفلت ورزند ، اگر سریع و حساب شده ، جدَی و با برنامه اقدام نشود ، خسارت آنرا مشکل بتوان جبران کرد و خطر آن دامن اسلام و انقلاب اسلامی را در دراز مدت خواهد گرفت.

شرایطی است که به گفته‌یکی از نویسندگان و تحلیل گران بیگانه : در حال حاضر توده مسلمان سراسر جهان اخبار انقلاب اسلامی را پی می‌گیرند. اکنون میلیونها مسلمان در شمال آفریقا ،‌ مالزی ، اندونزی ، اروپا و۰۰۰ از سر عشق و ارادت به انقلاب اسلامی به عنوان قبله آمال و آرزوها می‌نگرند

شرایطی که جهان سرخورده از مادیَت ، علم زدگی ، غرب گرایی و شرق گرایی و کاپیتالیسم و کمونیسم و آوازه گری برخی ادیان مدَعی معنویت و اخلاق ، تشنه آب زلال اسلام از چشمه‌آن است و آن را دربارهای حکام دست نشانده کشورهای اسلامی و عملکرد مدعیان معنویت وابسته به آنها ، جستجو نمی‌کند بلکه از ایران اسلامی خبر آن را می‌گیرد و در جستجوی آب حیات معنویت

وایمان راهی این سرزمین شده و بدان چشم دوخته است.
در این شرایط که ندای جهانشمول اسلام بیش از هر زمان دیگر بگوش جهان و جهانیان می‌رسد و فریاد اسلام خواهی ملل محروم از اقصی نقاط گیتی برخاسته است.
در این شرایط که پیکر پوسیده ابر قدرت کفر پیشه‌شرق با ظهور اسلام ناب محمدی (ص) در هم شکسته و بر ویرانه‌های آن جمهوریهای مسلمان نشین سر برآورده‌اند.
آری در چنین موقعیتی رسالت اسلامی ما سنگین است و انتظار خدا ، پیامبران ، امامان و مسلمین عالم از آنچه ما عمل می‌کنیم بیشتر. پاسداری ارزشها ، آگاهی ، دلسوزی ،

هوشیاری ، دقت ، گستاخی و فداکاری بیش از این می‌طلبد ، مسئولیت این جهاد مقدس و مقابله با تهاجم فرهنگی غرب و بازسازی معنوی و اخلاقی و عملی در درجه نخست بر عهده مسئولان ، علما ، اندیشمندان و صاحبان قلم و بیان و سپس رسانه‌ها ، مطبوعات ، نهادهای خبری و صدا و سیما و دانشگاه و۰۰۰ بیش از هر کس بر دوش شما مربیان عزیز ، سنگرداران خطوط مقدم این مبارزه و سازندگان نسل فردا و پرورش دهندگان سربازان این انقلاب است.
پیش از بررسی جوانب گوناگون مسئله تهاجم فرهنگی ، برای روشن شدن زمینه بحث ، طرح مقدمه کوتاهی درباره فرهنگ و جایگاه آن ضروری به نظر می‌رسد.
تعریف «فرهنگ»

اگر چه برای فرهنگ ، تعاریف متعدد و مختلفی از دیدگاههای گوناگون ارائه شده است. ولی مقصود ما از فرهنگ در این مقال «مجموعه‌باورها ،‌ بینشها ، ارزشها ، آداب و سنن و اخلاق و اندیشه‌های پذیرفته شده و حاکم بر یک جامعه می‌باشد.»
حضرت آیت الله خامنه‌ای (مدَظله العالی) فرهنگ را به همین معنای وسیع گرفته و اینگونه تعریف کرده‌اند :‍
«فرهنگ هر جامعه و ملتی و هر انقلابی به مجموعه دستاوردهای ذهنی در آن جامعه که شامل دانش ، اخلاق ، سنن ، آداب و چیزهایی که از اینها سر چشمه می‌گیرند گفته می‌شود ، به طور کلی ذهنیت حاکم بر یک جامعه به معنای جوشیده یا زا خارج از آن جامعه در آن راه یافته باشد.»

بر پایه این تعریف ، فرهنگ اسلامی به فرآیندی از اندیشه‌ها ، باورها ، بینشها ، ارزشها و آداب و سنن و اخلاق و دانشهایی که از سرچشمه فیاض وحی الهی و سنت و سیره رسول خدا (ص) و ائمه معصومین علیهم السلام (کتاب و عترت) ، نشآت گرفته باشد ، اطلاق می‌شود.
رهبر انقلاب در تبیین فرهنگ اسلام می‌فرمایند :

«فرهنگ اسلامی چیست ؟ اسلام یک مکتب است ، یک طرحی برای زندگی و یک انقلاب ، که وقتی از ابعاد مختلف به اسلام نگاه می کنیم ، تفکر اسلامی ، اخلاق اسلامی ، سنن و آداب اسلامی ، هنر اسلامی (نه هنر وارداتب که از آن استفاده می‌کنند). این چیزها را در اسلام می‌بینیم »
نقش و جایگاه «فرهنگ»

به اعتقاد ما اساسی ترین وزیر بنایی ترین عنصر یک جامعه «فرهنگ» آن جامعه است. چرا که سایر شئون سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و حقوقی یک جامعه از فرهنگ آن ناشی می‌شود. فرهنگ یک جامعه است که روابط اقتصادی را در آن جامعه تنظیم و خط مش‌ها و اصول سیاسی را معین ، مقرارت اجتماعی و ارزشهای حقوقی و اخلاقی را تعیین می‌نماید.«بر مبنای تفکر و اسلامی ،

فرهنگ «روح و جان باطن» تمدن است و تمدن ، جز «ظاهر فرهنگ نیست» تغییرو تحول و تآسیس و پیدایی «تمدنها» منوط و محصول و نتیجه و تعییر و بسط و پیدایش «فرهنگها » است. از این رو است که «فرهنگ» را روح . مایه حیات تمدن می نامیم و ستیز و رویارویی تمدنها را در اصل ستیز و مقابله فرهنگها می‌دانیم.»
«نگرش سطحی و ظاهر بینانه ، فرهنگ را چونان از اجتماعیات ( به معنای وسیع آن) و نه به عنوان روح و جان و مبنای تمدن در نظر می‌گیرد»
«با تغییر فرهنگها ، تمدنها تعییر می‌کند.» سیاست ، اقتصاد ، نظام معاملات ، مناسبات و همه آنچه که اجتماعات می‌‌نامیم چیزی نیستند مگر شئون مختلف «تمدن» که خود ظاهر و جلوه «فرهنگ»است.

حیات و شکوفایی تمدنها و جوامع به زندگی و باروری «فرهنگها» بستگی دارد. و «تفکر» جوهر و باطن فرهنگ را تشکیل می‌دهد. از این رو است که انقلابها و دگرگونیها و تحولات عمیق و جدی همیشه از انقلاب و تحول فکری آغاز شده است.»۱
به تعبیر رسا و زیبای رهبر معظم انقلاب «فرهنگ عقبه یک ملت» است آنجا که می‌فرماید:
«عقبه ما در مبارزه ملت ایران با قلدری استکبار جهانی عبارت عبارت از فرهنگ ما بود. منطقه‌ عقبه ما عبارت از اخلاق اسلامی ، توکل به خدا ، ایمان و علاقه به اسلام بود»۲
و دقیقآ به علت همین نقش زیر بنای و تعیین کننده فرهنگ است که مستکبران استعمار گر در طول تاریخ برای تسلط بر سرنوشت جوامع مختلف ، قبل از هر کاری نخست فرهنگ آن جامعه را

نشانه گرفته اند. به اعتقاد شهید مطهری :
«تمام تلاش کشورهای استعمارگر در بریدن و پاره کردن بندهای وابستگی فرهنگ یک ملت به میراثهای فرهنگی خویش است»۱
آری در طول تاریخ سیاه استعمار ، فرهنگ یکی از دریچه‌هایی بوده است که استعمار گران از آن وارد شده و جامعه‌ای را تحت تسلط اقتصادی ، سیاسی خود درآورده‌اند ، و همچنین فرهنگ تنها عاملی است که می‌تواند ملتی را و جامعه‌ای را از استعماررهایی بخشد. و این نقش عظیم فرهنگ است که اگر «فرهنگ» را نحرف سازند شکل جامعه درگرگون شده و بنابه نوع انحراف ، بصورت جامعه‌ای با فرهنگ منحرف در خواهد آمد. و اگر فرهنگ در جهت اصالت آن رشد داده شود عامل اصلاح انحرافات جامعه و بوجود آمدن ارزشهای نوینی در جهت نفع جامعه خواهد بود.

با «فرهنگ استعماری» بود که استعمارگران توانستند در جامعه ما نفوذ کنند و آن را به زیر سلطه خود ببرند و باز با «فرهنگ اسلامی» بود که انقلاب ما توانست با تغییر بنیانهای فرهنگ استعماری ملتی را از چنگال قدرتهای استکباری برهاند و بزرگترین معجزه قرن را رقم زند.
با توجه و آگاهی از این نقش عظیم و سازنده و یا مخرب و ویرانگر فرهنگ بود که بزرگ پرچمدار اسلام ناب محمدی (ص) ، خمینی کبیر در مقاطع گوناگون بر حفظ استقلال فرهنگی تآکید می‌فرمود :

«بی شک باترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد ، «فرهنگ» آن جامعه است. اساسآ «فرهنگ» هر جامعه «هویت و موجودیت» آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با

انحراف فرهنگ هر چند جامعه در بعد اقتصادی ، سیاسی ، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه‌ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد ، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند و بالاخره در آن مستهلک می‌شود و موجودیت خود را تمام ابعاد از دست می دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال در ابعاد دیگر ، با یکی از آنها امکان پذیر است»۱
«عزیزان من ! ما از حصر اعتقادی نمی ‌ترسیم ، ما از دخالت نظامی نمی‌ترسیم. آن چیزی که ما را می‌ترساند «وابستگی فرهنگی»است.»۲
معنای تهاجم فرهنگی

«تهاجم فرهنگی» حرکتی است مرموزانه ، حساب شده ، همراه با برنامه‌ریزی دقیق و با استفاده از شیوه‌ها و ابزار و امکانات متعدد و متنوع ،‌ برای سست کردن باورها ، دگرگونی ارزشها ، انحراف اندیشه‌ها ، تغییر و تبدیل آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه.
رهبر بیدار دل و آگاه انقلاب «تهاجم فرهنگی» را اینگونه تعریف کرده‌اند :

«تهاجم فرهنگی به این معنی است که یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسیر کردن یک ملت به بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم می‌برند. آنها هم چیزی‌های تازه‌ای را وارد این کشور و ملت می‌کنند اما به زور و به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت ، که نام این ،‌ «تهاجم فرهنگی» است.»
به عبارت دیگر تهاجم فرهنگی عبارت است از پوچ و پوک و تهی کردن تفکر و ذهنیت و فرهنگ و تمدن ملی و اصیل یک جامعه و تضعیف شخصیت انسانی افراد آن ، با تحمل ترس و هراس دائم و القای اصول فکری و تحمیل فرهنگ کشور مهاجم به جای آن و این جز با از دست دادن «خویشتن» و از دست دادن پایه‌های فکری و اخلاقی اصیل و ملی صورت نمی‌گیرد.
تفاوت تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی

برخی افراد و جریانهای مشکوک مسئله دار و یا فریب خورده که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ، نقش «ستون پنجم» دشمن را در این تهاجم فرهنگی بازی می‌کنند. برای انحراف اذهان عمومی و به ویژه به قصد خام و خواب نمودن دست اندارکاران امور فرهنگی ، و یا به منظور توجیه برخی عملکردها و نقطه نظرات و اندیشه‌های خویش ،‌ وجود جریانی حساب شده و با برنامه از پیش تعیین شده به نام «تهاجم فرهنگی» را انکار نموده و آن را یک نوع «تبادل فرهنگی» که همواره در میان ملتها صورت می گرفته ، قلمداد می‌نمایند.
اینها می‌گویند «در هیچ عصری و زمانی ملتها را از تبادل فرهنگی میان یکدیگر گریزی نبوده است. امروزه این «تبادل» چنان سریع و نیز یکطرفه انجام می شود که عده‌ای «تصور تهاجم» ازآن دارند و آن را به مثابه یک برنامه از پیش تعیین شده برای نابودی استقلال فرهنگی جهان سوم و به خصوص ملتهای مستقلی چون ایران می دانند۰۰۰»۱

اینها مقابه با این تهاجم را «بی‌فایده» و «آب درهاون کوبیدن» دانسته و بر افراشتن پرچم سفید در مقابل این هجوم ایمان سوز را توصیه می‌نمایند ، و چنین می گویند :
«باید توجه داشت که مقاومت در برابر رشد و گسترش وسایل ارتباط جمعی بی‌فایده است و آب در هاون کوبیدن می نماید و لذا «خواه و ناخواه» عناصر و اجزاء فرهنگی غرب آن هم از نوع متبذلش به این کشور سرازیر خواهد شد و راه مقابله هم تهدید و نصیحت و مقاله نویسی فرمایشی نیست۰۰۰»۱

ماهم ضمن اعتراف به اینکه تنها راه مقابله نصیحت و مقاله نویسی نیست (هر چند این دو شیوه در جای خود لازم و مفید است) ، معتقدیم اینگونه اظهارات در راستای ایفای همان نقش ستون پنجمی ، برای تضعیف روحیه سربازان انقلاب در سنگرهای فرهنگی جامعه و خود بخشی از تهاجم فرهنگی دشمن است.

رهبر معظم انقلاب که به حق چونان دیده بانی تیزبین بر بلندای دژ تسخیر ناپذیر نظام الهی جمهوری اسلامی ،‌ از مدتها پیش خطر تهاجم فرهنگی را گوشزد کرده بودند ، در دیدار با دست اندرکاران امور فرهنگی کشور با بیانی روشن و گویا تفاوتهای تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی را باز گفتند. آن بیانات در حقیقت باطل السَحری بود بر همه شیطنت‌ها و چراغ هدایتی بود برای روشنتر نمودن این راه بار دیگر گوشه‌ای از آن سخنان حکیمانه را با هم مرور می‌کنیم :

«اولآ این نکته را عض کنیم که تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است. تبادل فرهنگی لازم است و هیچ ملتی از اینکه معارفی را در تمام زمینه‌ها از جمله فرهنگ و مسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می‌شود از ملتهای دیگر بیاموزد ، بی نیاز نیست ، در همیشه تاریخ هم همینطور بوده و ملتها در رفت و آمدهایشان با یکدیگر ، آداب زندگی ، خلقیات ، علم ، نحوه لباس پوشیدن ، آداب

معاشرت ، زبان ، معارف و دین را از هم فرا گرفته‌اند. این مهمترین مبادله ملتها با هم بود که از تبادل اقتصادی و کالا هم مهمتر بوده است. بسیار اتفاق افتاد که این تبادل فرهنگی به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است. در «تبادل فرهنگی» هدف باور کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است
ولی در «تهاجم فرهنگی» هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است.

در «تبادل فرهنگی» ملت گیرنده فرهنگ ، چیزهای مطبوع ، دلنشین ، خوب و مورد علاقه را می‌گیرد.
در «تهاجم فرهنگی» چیزهایی را که به ملت مورد تهاجم می‌دهند خوب نیست و بد است.
مثلآ وقتی اروپائیها تهاجم فرهنگی را به کشور ما شروع کردند ،‌روحیه وقت شناسی ،‌شجاعت ، خطر کردن در مسائل و تجسس و کنجکاوی علمی را برای ما نیاوردند۰۰۰ آنها فقط بی بندوباری جنسی را وارد کشور کردند. ملت ما در طول هزاران سال دوران اسلامی ، دارای مبالات جنسی یعنی رعایتهای مربوط به زن ومرد بود۰۰۰ اروپائیها که همیشه و در تمام تمدت شب وروز میخانه‌ها و میکساری‌هایشان برقرار بود می‌خواستند این عادت شوم و فاسد را وارد جامعه ما بکنند.

در تهاجم فرهنگی دشمن نقطه‌ای از فرهنگ خود را به این ملت می‌دهد و وارد این کشور می‌کند که خود می خواهد معلوم است که دشمن چه چیز را می خواهد. اگر در بحث تبادل فرهنگی ملت فراگیرنده را به آدمی تشبیه کردیم که می‌رود در کوچه و بازار تا غذا و داروی مناسبی را تهیه و آن را مصرف کند ، در بحث تهاجم فرهنگی باید ملت مورد تهاجم را به بیماری تشبیه کنیم که به زمین افتاده .و نمی‌تواند حرکتی انجام دهد و دشمن می آید آمپولی را به او تزریق می‌کند. معلوم
است آمپولی را که دشمن به او تزریق می‌کند چیست.

«تبادل فرهنگی» از طرف ماست ، ولی «تهاجم فرهنگی» از طرف دشمن انجام می‌شود تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند.
«تبادل فرهنگی» خوب است ولی «تهاجم فرهنگی» بد است.

«تبادل فرهنگی» در هنگام قوت و توانایی یک ملت است ولی «تهاجم فرهنگی» در روزگار ضعف یک ملت است.۱
یکته مهمی که در این جا باید به آن اشاره کرد این است که : اصولآ «تبادل فرهنگی» میان دو فرهنگ با چه ضوابط و شرایطی صورت می‌پذرد ؟ آیا اگر دو فرهنگ هم از نظر «اصول و مبانی» و هم از لحاظ «شیوه و ابزار» و هم از جهت «غایت و مقصد» با هم تضاد و تقابل داشته باشند ،‌امکان تبادل میانشان هست یا نه ؟
به اعتقاد ما ، میان دو فرهنگ با چنین مشخصاتی هرگز تبادلی صورت نخواهد گرفت.

رابطه و نسبت میان این دو فرهنگ چیزی جز تقابل و تضاد و درگیری و «براندازی» نیست. تنها فرهنگهایی امکان تبادل و همزبانی میانشان وجود دارد که از «وجوه مشترکی» برخوردار باشند و در پاره‌ای از قلمروها «وحدت و همخوانی» داشته باشند. شرط تبادل «تلائم و تناسب» آن دو فرهنگ با اصول و مبانی همدیگر است. چه ، در غیر اینصورت «تبادل» معنایی جز دست کشیدن از برخی اصول و آرمانها و تسلیم در برابر فرهنگ مقابل نخواهد داشت. و این همان «تهاجم فرهنگی» است در پوشش «تبادل» کمترین نتیجه چنین «تبادلی!» روی آوردن به «التقاط فرهنگی» و فرجام آن

«مسخ و نابودی» فرهنگ است.
به اعتقاد برخی از آگاهان و اندیشمندان مسلمان ، میان فرهنگ و تفکر جدید غرب و فرهنگ و اندیشه اسلامی ، نه تنها هیچ وجه اشتراکی موجود نیست بلکه این دو فرهنگ در تضاد و تقابل و ستیز و اختلافی ذاتی بسر می‌برند. یکی از نویسندگان متعهد کشورمان این تقابل و رویارویی را انگونه توضیح می‌دهد :

«تفکر جدید غربی که مبنای جدید (فرهنگ پس از رنسانس) را تشکیل می‌دهد ، تفکری تکنیکی ، تجربی ، دنیوی ، جزئی نگر ، کمی‌گرا ، پراکسیستی ، کاربردی است. تفکری است که هدف و رسالت خود را ، نه تهذیب باطنی و انقلاب معنوی و رستگاری وجود آدمی ، که تغییر و تصرف در عالم ماده استیلاجویی و استثمار طبیعت و گسترش دامنه «قدرت» آدمی قرار داده است. این تفکر چنانکه در آرا ، رنه دکارت پیداست ، آدمی را «فرمانروا و مالک جهان» می‌داند و هدف «علم» را آنچنانکه بیکن عنوان نمی‌کند «افرایش قدرت» می‌داند.
بدینسان فرهنگ و تفکری پدید می‌آید و شکل می‌گیرد که از اساس و بنیان با فرهنگهای اساطیری و دینی پیشین در «مبادی و غایات» خود متفاوت است.
«مبادی» فرهنگ جدید را عقل جزوی بشر به عنوان معیار و میزان همه‌امور ، اصالت بشر به معنای «حق» پنداشتن انسان و او را دائر مدار عالم دانستن ، ماده گرایی فلسفی و تجربه گرایی معرفت شناختی تشکیل می‌دهد.

این فرهنگ در «غایات» خود نیز صرفآ اهدافی سیطره جویانه ، قدرت طلبانه و استکباری را دنبال
می‌کند. بشر جدید آنگونه که فلاسفه‌صدر رنسانس او را توصیف کرده‌اند به «قدرت» «مالکیت عالم» و «استکبار در برابر حق» می‌اندیشد از این رو در غایات خود به گونه‌ای ماهوی و اساسی با غایات فرهنگی دینی که «تسلیم به حق» و «رستگاری و کمال وجودی و معنوی» است متضاد و متناقض است.

فرهنگ دینی را «مبادی» خود بر «وحی الهی» و «شریعت آسمانی» و «نبوت» و «اعتقاد به توحید» متکی است و حقیقت انسان را تنها در نسبت با حضرت حق معنا می‌کند. از این رو مشخص می‌شود که فرهنگ «دینی» و فرهنگ «اومانیستی» در تضاد و تناقض ماهوی و ذاتی و اساسی با یکدیگر قرار دارند و نه در «مبادی» و نها در «غایات» هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند. آیا فرهنگهایی که در مبادی و غایات در ستیز و اختلاف ماهوی و جوهری با یکدیگر به سر می برند امکان «همزبانی و مبادله و پیوند» با یکدیگر را دارند ؟ آیا جز این است که مبادی و غایات متفاوت و متناقض دو فرهنگ نظامهای سیاسی ، اجتماعی ، حقوقی مختلف و آدمیان با تربیت‌ها و شخصیتهای متضاد.پدید می‌آورد ؟ آیا نسبت ما بین دو فرهنگ به لحاظ ماهوی متضاد (در کلیت ، تمامیت و در مقیاس کلی و صرف نظر از برخی موارد جزئی و مقطعی) چیزی جز نسبت تقابل و رویارویی است ؟ به ویژه اگر جوهر و محرک وجودی یک فرهنگ (فرهنگ غربی) سراسر میل به استیلا و سیطره و بسط قلمرو و حاکمیت خود باشد.
عوامل و زمینه ‌های تهاجم فرهنگی

از آنجا که مسائل اجتماعی از پیچیدگی خاص خود و نوعی روابط متقابل و گسترده با سایر پدیدها برخوردارند ، لذا برای ریشه‌یابی دقیق این پدیده باید سراغ مجموعه متفاوت و متنوعی از عوامل و زمینه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، تربیتی ،‌ خانوادگی و۰۰۰ را گرفت که هر کدام به نحوی در پیدایش و گسترش این مسئله به عنوان یک معضل اجتماعی دخیل و سهیم هستند.
در این بخش به نقش و تآثیر هر یک از عوامل فوق الذکر در ایجاد و تشدید این معضل اجتماعی و ترویج فساد و ابتذال با چهره‌های مختلف آن بطور مختصر اشاره می‌کنیم :
الف- عوامل و زمینه‌های سیاسی
۱- کینه‌ها و توطئه‌های دشمنان اسلام
دشمنان دیرینه اسلام ، صلیبی ها و صهیونیستها از دیرباز اسلام را مورد تهاجم قرار داده و از هر وسیله و ترفند ممکن از جمله ترویج فساد و اشاعه‌ منکرات و ایجاد تزلزل در معتقدات و اهانت به مقدسات و۰۰۰ برای شکست و نابودی اسلام ، مدد گرفته‌اند.

هیچ مقطعی از تاریخ را نمی توان یافت که این جنگ متوقف شده باشد بلکه همواره با شدت وحدت خاصی استمرار داشته ،‌ چرا که اینها به چیزی کمتر از دست برداشتن از اسلام و پذیرش سلطه آنها ، رضایت نمی‌دهند که : لن ترضی عنک الیهود و لالنصاری حتی تتبَع ملتهم.بقره.۱۲

تاریخ پرماجرای اسلام صحنه‌های تلخی از توطئه‌های فرهنگی دشمنان علیه فرهنگ و موجودیت اسلامی را ، در ضمیر خویش به یادگار دارد. نمونه بارز آن ماجرای اندلس (اسپانیا) است که توطئه‌‌های گوناگون صلیبی ها بالاخره در بعد اخلاقی و فرهنگی فائق آمد و قدرت و صولت مسلمین
را در شرکت و فاجعه‌دردناک سقوط اندلس اسلامی را بدنبال آورد. و سرآغاز جنگهای صلیبی و قتل عامهای وحشیانه‌مسلمانان بدست صلیبیان گردید. توطئه صلیبی های مسیحی در این ماجرای اسفبار چیزی جز ترویج فساد نبود که در چارچوب آزادیهای لجام گسیخته ، مشروبات الکلی ،
آمیزش پسران و دختران و ترویج فرهنگ مسیحی به اجرا در آمد.

نفوذ فرهنگ و اخلاق مبتذل غربی در جوامع اسلامی طی قرون اخیر و مسئله کشف حجاب در
کشورهای اسلامی و تروج دیگر موارد و مظاهر فاسد صادراتی غرب در همین راستا شکل گرفت که نمونه بارز آن را در جریان عصر ستم شاهی دیدیم و در دیگر کشورهای مسلمان نیز بدون استثناء ادامه آن جریان را مشاهده می‌کنیم.

«همفر» جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی در کتاب خاطرات خود به کتابی به نام «چگونه اسلام را نابود کنیم» اشاره می‌کند ، در این کتاب که توسط وزارت مستعمرات انگلستان تهیه شده راههای نابودساز عوامل نیرومندی مسلمانان را در ۲۳ بند خلاصه می‌کند ، که نشاندهنده عمق کینه و دشمنی استکبار و استعمار نسبت به اسلام و مسلمین است بندهایی از کتاب مزبور به شرح ذیل است :

– «ترویج شرابخواری ، قمار ، فساد و شهوترانی ، تشویق به مصرف گوشت خوک و ترغیب به زیر پانهادن دستورات اسلام و سرپیچی از امر و نواهی آن »۱
– باید در خانواده‌ها نفوذ کرد و روابط پدران و فرزندان را تا بدان حد تیره ساخت که دیگر زیر بار نصیحت و تربیت بزرگتران خود نروند وزیر تآثیر فرهنگ استعماری قرار گیرند در این صورت ما می‌توانیم جوانان را ازی حوزه‌ نفوذ عقاید دینی خارج سازیم و ارتباطشان را با علماء قطع کنیم.

– «در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند۰۰۰»۲
– باید اساس هر گونه نماز جماعتی را با اشاعه اتهاماتی به ائمه جمعه و جماعت بر هم زد و از استقبال مردم از آن کاست.
– لازم است مسلمانان را زا عبادات بازداشت و در وجوب عبادات در اندیشه آنان شک نمود۰۰۰
– آزاد اندیشی و چون چرا را باید در اندیشه مسلمین وارد ساخت ، هر کس می‌تواند آزادانه بیندیشد و «هر کاری را که می‌خواهد انجام دهد» ،‌امر به معروف و نهی ازمنکر واجب نیست و۰۰۰
– ۱ و موارد بسیار دیگر۰۰۰
در جای دیگری از همین کتاب می‌نویسد :
«در وزارت مستعمرات کنفرانسی از نمایندگان عالی رتبه بریتانیا ، فرانسه ، روسیه تشکیل شد. اعضای کنفرانس عبارت بودند از هیآتهای سیاسی ، رجال دین و شخصیتهای مشهور دیگر ، از حسن اتفاق ، من نیز به این کنفرانس به سبب رابطه نزدیکی که با وزیر داشتم ، دعوت شده بودم. موضوع بحث ، چگونگی استعمار ممالک اسلامی بود و دشواریهایی که در این راه وجود داشت.

شرکت کنندگان راههای درهم شکستن نیروهای مسلمین و ایجاد نفاق و تفرقه در میان آنها را بررسی می‌کردند.«تزلزل در ایمان» آنها مورد گفتگو قرار گرفت و بعضی بر این باور بودند که می‌توان مسلمین جهان را همان گونه که اسپانیا پس از چند قرن به آغوش مسیحیت بازگشت ، به راه راست! هدایت نمود. مگر ابتدا ، مسلمانان وحشی آنجا را نگشودند ؟»۲
لازم به ذکر است که این خاطرات مربوط به عملیات جاسوسی و برنامه‌های استعمار در حدود ۳۰۰ سال پیشتر است (سال ۱۷۱۰میلادی) اکنون که استعمار کار کشته‌تر و در اعمال حاکمیت و فرهنگ استکباری خود بر جوامع اسلامی هم تجربیات افزونتری کسب کرده و هم از امکانات و شیوه‌های متنوعتری بهره می‌جوید ،‌ جای خود دارد. به هر حال این کینه‌توزیها پایانی ندارد و صدا افسوس ! که مسلمین را خواب غفلت فرا گرفته‌.

۲- ضدیَت و مقابله با انقلاب اسلامی
پیروزی برق آسای انقلاب اسلامی که با طرح شعارها و آرمانهای جدیدی همراه بود ، از یک طرف دست تجاوزگر آمریکا و غرب را از منافع سیاسی ، اقتصادی نامشروعی که در کشور ایران داشتند کوتاه کرد و از طرف دیگر با طرح اندیشه‌ بلند اسلام ناب محمدی (ص) و بازگشت به خویشتن توسط قائد را حل امام خمینی (س) ، موجودیت فرهنگ مبتذل و استکباری غرب را مورد تهدید جدَی قرار داد ، همچنانکه فرهنگ الحادی شرق را به انهدام و نابودی کامل کشاند و به عنوان ام القرای جهان اسلام روح تازه‌ای در کالبد مسلمانان جهان دمید.

استکبار زخم خورده برای مقابله با این خیزش و موج عظیم ، در کنار همه توطئه‌های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و با شکست همه آنها تهاجم عظیم فرهنگی خویش را با استفاده از ایادی خود فروخته داخلی و خارجی علیه انقلاب آغاز نمود. سربازان استکبار در این تهاجم علاوه بر برخی دیپلماتهای خارجی ، باندهای بین المللی و شبکه‌های وسیع قاچاق و فساد ، و گروههای سر خورده الحادی و منافقین در یوزه ، سلطنت طلب‌ها و ورشکستگان سیاسی ، چهره‌های فاسد رژیم گذشته ، جریانهای روشنفکری و شبه روشنفکری غرب زده و ۰۰۰ هستند.

اسناد بدست آمده از لانه جاسوسی نیز مؤید این حقیقت است که آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی وجه همت خود را معطوف «جبهه فرهنگی» نموده است.
۳-بحرانهای فرهنگی آمریکا و غرب و تلاش در راه تعمیم آنها به سایر ملتها

فراموشی ارزشهای انسانی و اخلاقی در غرب ، و شیوع بیش از حد فساد و بی بند وباری و منکرات در جوامع سرمایه‌داری ، دنیای غرب را با مشکلات جدی و بحرانهای شدید فرهنگی و اخلاقی مواجه ساخته و آنها را به فروپاشی محتومشان نزدیکتر نموده.

یک گزارش تحقیقی در آمریکا حاکی است ، ۹۰ درصد دخترها و پسرها در این کشور از سنین ۱۲ و ۱۳ سالگی دارای رابطه نامشروع و فساد جنسی هستند. بر طبق آمار دیگری ۶۰ درصد دانش‌آموزان آمریکایی قبل از ترک دبیرستان یکی از انواع مواد مخدر را استعمال می‌کنند. خانواده به عنوان اولین هسته اجتماعی ، در جامعه غرب می‌رود تا زا موضوعیت بیفتد. اکثر ازدواجها در این جوامع به طلاق می‌انجامد. رابطه نامشروع زنان شوهردار به صورت امری پیش پاافتاده تلقی می‌شود. بیشترین برنامه‌های تلویزیونی در آمریکا به فیلمهای «پورنو»و ضد اخلاقی اختصاص دارد.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.