مقاله مقدمه ای برای بهشت دانته


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله مقدمه ای برای بهشت دانته دارای ۳۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مقدمه ای برای بهشت دانته  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مقدمه ای برای بهشت دانته،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مقدمه ای برای بهشت دانته :

مقدمه ای برای بهشت دانته

بهشت منظومه ای است نمایشی، از اشکالی که پیوسته در حال گردش کردن و ورود و خروج از صحنه و شکل گیری و از نوع شکل گیری و بالاخره از شکل افتادن است. این منظومه، مربوطه به صداهایی است که از میان شعله هایی که فاقد شکل و صورت هستند، به صحبت و اظهار عقایدی زیبا می پردازند و مربوط به حروف و واژگانی است که در پهنه افلاک بهشتی، به وسیله شعله هایی زنده و در حال حرکت، نوشته می شوند; این منظومه به شعله هایی مربوط است که به شکل عقاب می شوند و نیز آمفی تئاتری عظیم و وسیع که درون نسترنی آسمانی در فلک دهم که عرش اعلی است، ظاهر می شود. جایی که ارواح نیاکان و رستگاران، در ردیف هایی منظم و دقیق حضور به هم رسانده اند.

ابهت این منظومه به گونه ای است که پس از سپری شدن دو سوم از سرودها و در طول سفر از فلکی به فلک دیگر، مسافر پس از برگرداندن نگاه خود به عقب و به سمت پایین، قادر است زمین را بنگرد و از کوچکی و حقارت آن، مانند خود دانته لبخندی تحقیر آمیز بزند.

با این حال یک چنین ابهت و وسعتی لایتناهی، احساس تنهایی و انزوا و یا احساس شبیه به (( محرومیت)) و صمیمیت در فرد ایجاد نمی کند. فقط در یکجا است که چنین حالتی به انسان دست می دهد: آنهم زمان ورود صمیمانه ما، به داخل این منظومه، که همچون کارگاه کار، یا دکان آهنگری، یا کارخانه، یا ذهن، یا مغز، یا قلب و بالاخره روح این خالق و سازنده شعر به نظر می رسد.

در اینجا خواننده دستخوش نوعی ناامیدی نیز می شود که بخش تلخ و ناراحت کننده ای از پیشگویی غم انگیزی را شکل می بخشد که دانته از نیای بزرگوار خویش، کاچیاگوئیدا می شنود;
و در اینجاست که پی می بریم غروری که این بخش واپسین، در وجود دانته پدید آورده بود، به گونه ای است که حالت بی همتا بودن و یگانگی او را در انجام این کار، به سهولت به اثبات می رساند و این را در سرود دوم و نوزدهم بهشت به خوبی می توان مشاهده نمود. شادیهای بهشتی برای اکثر ما در این وضعیت فعلی، نوعی علاقه محسوب می شود که باید به تدریج بدست باید و به راستی که بخش بهشت ((کمدی الهی)) اثر دانته، داستانی درباره پرورش همین

((علاقه)) است. دانته ای که تا اسفل السافلین فرود آمده بود و سپس از کوه برزخ صعود کرده بود تا در ستیغ آن کوه عجیب، به تماشای زیبایی و شگفتی موجود در بهشت زمینی بپردازد، هنوز هم پس از این همه تجربیات عجیب و دشوار و بی همتا، آماده نیست که با صحنه های بهشتی رویارو شود و این در مورد ما نیز که صرفا خوانندگان او در برهه از زمان هستیم، صدق می کند. دانته از صعودی که از زمین به فلک ماه انجام می دهد، کاملا بی اطلاع است و یارای وصف کردن را در خود نمی بیند. هنگامی که ارواحی رستگار شده به نزدیکش می آیند، او باز هم آنان را به عنوان بازتابی از ارواحی که پشت سر خود نهاده است،

درنظر می پندارد! هنگامی که پیکاردا با او وارد صحبت می شود و درباره سلسله بندی سعادت و رستگاری ارواح سخن می گوید، دانته با پرسش هایی که از ارواح می کند، نشان می دهد که هنوز چقدر نیازمند آموختن اطلاعاتی درباره حیات در بهشت الهی است; هنگامی که ارواح پارسا در فلک کیوان (ساتورن) به بدگویی از زندگی به دور از زهد روحانیون زمینی زبان می گشایند و نفرت و انزجارشان را بیان می کنند، دانته برای لحظاتی چند هوش و حواس خود را از دست می دهد و برای درک بیشتر قضایا، ناگزیر می شود که به سوی بئاتریس بچرخد. خود او وضیعتش را مانند طفلی که باید به سوی مادرش پناه بگیرد، توصیف می کند. به همان اندازه نیست مسائلی چون رحمت الهی و مشیت خدا و اراده آن ذات بی همتا، ذهنش را به خود مشغول می کند و نمی تواند از هدف اصلی تمام این تجربیات عجیبش چیزی درک کند.

 

سرودنخست
پیشگفتاری در باب بهشت زمینی

داستان: در بخش دوزخ و برزخ، زمان و مکان هر واقعه، برایمان اغلب با دقت و وسواس تمام، تعریف و مشخص شده بود. حال آنکه در بخش بهشت، دیگر هیچ سخنی از زمان نیست. دانته با وضوح هرچه تمام تر به ما می فهماند که از محدوده زمینی فراتر رفته است و اینکه دیگر همه چیز از دست او خارج شده است و سفر ماورای روحی او، در بیرون از کالبد جسمانیش صورت خواهد گرفت. تنها یک سوال باقی می ماند که تا حدودی در ابیات ۴۳ تا ۴۵ مشخص و به آن پاسخ

داده خواهد شد. ما هنوز هم از اماکنی که دانته دیدن خواهد کرد، مطلع خواهیم شد و اما دیگر هیچ یک از جزئیات دقیق، در این قسمت بیان نمی شود و ما ازموقعیت به اصطلاح جغرافیایی او چیز زیادی نخواهیم دانست. دیگر اثری از توضیحات دانته که در دو قلمرودیگر، در کمال راحتی و آزادی بیان می کرد، وجود نخواهد داشت. دانته با نگاهی که پیوسته به بئاتریس دوخته است و در حالی که آن بانوی آسمانی به خورشید که مظهری از قدرت خداوند است، خیره می

ماند، به وسیله آن با نو به درجات (طبقات) مختلف آسمان برده می شود و در صعودی گیج کننده، از دنیای آتش عبور می کند. مکانی که آذرخش میان زمین و ماه، بر آن فرود می آید; این سرود، به دو بخش کاملا مجزا و مشخص درآمده است: شرح وقایع که در ظاهر، در تضاد کامل با قوانین طبیعی و معمول و موجود در دیار خاکی است و بالاخره توصیفی درباره این قوانین که ثابت می کند تماماً در همگونی و سازش و تفاهم کامل با نظام کیهانی و وابسته به عالم هستی است می باشد.

۱- جلال و جبروت آنکه محرک کائنات است.
برتمام عالم هستی، تجلی می کند.
و در جایی کمتر و در جایی بیشتر می درخشد !
۴- به آسمانی که بیش از هر جا، تجلی گاه نور اوست
رسیدم و زیبایی هایی را دیدم که زبان آدمی را
کز آن بالا به پایین فرود آمده، توان وصفش نیست.

سرود دوم
آسمان اول
فلک ماه
ارواحی که از وفای به عهد خود معذور مانده اند

داستان: دانته و بئاتریس، پس از عبور از گوی آتشین، به سرعت یک پیکان، به نخستین فلک ماه می رسند. مسافر زمینی، درباره منشأ لکه هایی که بر روی این ستاره قرار دارد، سوالاتی از راهنمایش می کند. پاسخ بئاتریس، تقریبا تمام این سرود را به خود اختصاص خواهد داد.

بئاتریس به سمت آسمان سربلند می کند و دانته هم نگاهش را به بئاتریس خیره می سازد. این به آن معناست که آنها از دایره آتش بیرون آمده اند و به نخستین فلک قدم نهاده اند. دانته از عقیده عامیانه مردم درباره این لکه ها به بئاتریس توضیح می دهد. بئاتریس بنا به تقاضای دانته که شاید این لکه ها به خاطر تغییرات و نوسانات ناشی از تراکم مواد موجود در کره ماه ایجاد شده است، به دانته توضیح می دهد که آنها از تاثیر درجات مختلف قدرتی که از موجودات ملکوتی ساطع می شود و قادر است نُه فلک را به جنبش وادارد، ایجاد می شوند. از آنجا که فلک ماه، دورترین سپهر از عرش اعلی است، پس قدرتی کمتر از

دیگر افلاک دریافت می کند و این موجب می شود که قسمتهای گوناگون ماه، تا بدین اندازه از یکدیگر فرق داشته باشند، به گونه ای که نور خورشید را به طرزی نابرابر دریافت می کند و منعکس می سازد. مطالعه این توضیحات طولانی که به دو قسمت است (یعنی نخست رد نظریه دانته و سپس ارائه نظریه درست) ممکن است برای خوانندگان امروزی ماهیتی نسبتا خشک داشته باشد. در واقع ما باید این سرود را صرفا به عنوان نمونه ای از کنجکاوی علمی شدید دانته و موشکافی و پویندگی ذهنیش درنظر بگیریم: او حتی برای لحظه ای، از محکوم کردن یک سیستم ابا ندارد.

۱- آه ای کسانی که مشتاق شنیدن،
سوار بر زورق کوچکتان، به دنبال کشتی من،
که سرود خوانان از دریا می گذرد، روان هستید!
۴- بازگردید و در پناه ساحلهای امن خود بمانید
و به آبهای ژرف ره نسپرید! چرا که مرا گم کنید،
شاید خود نیز گمراه شوید و هرگز به ساحل نرسید;

سرود سوم
آسمان اول
فلک ماه
ارواحی که از وفای به عهد خود معذور مانده اند

داستان: تمام وقایع این سرود، در فلک ماه به وقوع خواهد پیوست و برای نخستین بار از آغاز بخش بهشت، دانته با ارواحی مواجه می شود که در کره زمین، تمام فرایض مذهبی خود را آنطور که موظف بوده اند، ادا نکرده و یا ناگریز از زیر پا نهادن آنها بوده اند. در جو بی رنگ ماه، گروه چهره هایی نمایان می شوند که رنگی سیمین یا ((مهتابی)) و حالتی مبهم و نامشخص دارند.

دانته با پیکاردا دی دُناتی شروع به حرف زدن می کند و او به دانته می گوید که تمام ارواحی که سرنوشتی چون وی دارند و در این موقعیت پست حضور یافته اند، در آن درجه از شادمانی و سعادتی به سر می برند که خداوند متعال برایشان درنظر گرفته است، زیرا اراده و رضای آنان، به رضای خداوند متعال است.
پیکاردا، داستان راهبگی خود را تعریف می کند و ار ازدواج اجباریش سخن می گوید و می افزاید که امپراتریس کنستانس که او نیز مانند وی ناچار به ترک صومعه اش شده بود تا پیمان زناشویی ببندد، در آنجا حضور دارد. پیکاردا که مشغول خواندن دعای AVE MARIA است، از برابر دیدگان دانته محو می شود و شاعر دوباره به سوی بئاتریس برمی گردد تا او را بنگرد. درخشش چهره این بانو که برای لحظه ای کوتاه در اوج شکوه و در اوج شکوه و افتخار خود تلألؤیی خیره کننده از خود ساطع می کند، بر مکاشفه دانته، تاثیری عجیب می گذارد و او را ناتوان از پرسیدن هر سوال دیگری می سازد.

این ارواح مانند ارواحی که در فلک ناهید (ونوس) و تیر (مرکور) به سر می برند، هنوز هم شکل و حالت بشری خود را حفظ کرده اند و دانته صرفا به این دلیل که نخستین روحی که با او وارد سخن می شود، از زیبایی بی اندازه زیادی بهره مند است، نخواهد توانست او ار در همان وهله نخست بشناسد.

۱- خورشیدی که سینه ام را نخست با عشق گرما بخشید،
با ادله نفی و اثبات از سیمای زیبای حقیقت
پرده برداشت و من، برای آنکه اعتقاد راسخ خود را
۴- بیان دارم و اعتراف کنم که اشتباهاتم را اصلاح کرده ام،
سرم را تا بدانجا که لازم بود، راست تر از هر زمان بلند کردم تا سخن بگویم.

سرودچهارم
آسمان اول
فلک ماه
ارواحی که از وفای به عهد خود معذور مانده اند

داستان: دانته و بئاتریس، در تمام این سرود، در فلک ماه باقی می مانند. ظاهر شدن ارواح سعادتمند در این سپهر و سخنانی که پیکاردا دُناتی در سرود پیشین بیان کرده است، در ذهن دانته دو تردید پدید آورده است که بئاتریس، که همه چیز را در نور خداوند متعال مشاهده می کند، برایش شرح می دهد، بدون آنکه دانته نیازی به بیان آنها پیدا کند. آیا روح بشر به سوی ستارگان بازمی گردد. چنانچه نذر یا عهدی براساس یک عمل خشونت آمیز، به مرحله اجرا در نیامده باشد، چگونه ممکن است این نقصان که به نظر، در وهله نخست غیرارادی می رسد، موجب این شود که روح دیگر نتواند به درجه بالاتری از سعادت ابدی دست یابد؟

راه حل هایی که بئاتریس پیشنهاد می کند، دانته را کاملا راضی می سازد. او توضیح می دهد که تمام ارواح سعادتمند، فقط در عرش اعلی اقامت دارند و همه از یک زندگی شیرین و متنوع بهره مند هستند. آنها نه به این جهت در برابر دانته ظاهر شده اند که در آنجا اقامت دارند بلکه به این دلیل که حالت رستگاری و سعادتمند کمتر آنها از معنایی مشخص برای دانته برخوردار باشد. به همان نسبت هنگامی که بئاتریس به توضیح دومین تردید دانته می پردازد ( که مربوط به عدالت آسمانی است) دانته پی می برد که براساس گفته های بئاتریس، میان آنچه انسان مایل است انجام دهد و آن چه را انسان به اجبار می دهد، فرق است. روح کنجکاو دانته از آرامشی کوتاه مدت برخوردار است، اما ناگهان تردیدی دیگر، در ذهنش شکل می گیرد و آن را در پایان این سرود، با راهنمایش مطرح می کند.

 

۱- میان دو خوراک در فاصله ای یکسان،
و به یک اندازه اشتها آور، انسان آزاد از گرسنگی
جان سپارد، پیش از آنکه بدان دندان زند
۴- مانند بره ای که میان اشتهای دو گرگ درنده افتاده و از هر دو،
یکسان بترسد.

سرود پنجم
آسمان اول
فلک ماه
ارواحی که از وفای به عهد خود معذور مانده اند
آسمان دوم
فلک تیر
ارواح فعال و نیکوکار ( برای عشق و افتخار)

داستان: این سرود، به دو بخش کاملاً مجزا و مشخص تقسیم شده است. صحنه بخش نخست این سرود همان فلک ماه است، حال آنکه بخش دوم در فلک تیر رخ می دهد. فاصله میان این دو فلک، بسیار کوتاه است و حتی دانته نیز متوجه این موضوع نمی شود و تا زمانی که تغییراتی در چهره بئاتریس مشاهده نمی کند، نمی تواند انتقالشان را از آن دایره به دایره بعدی حدس بزند.

آنتونیوزادو، سخنران معروف، در هنگام دکلمه کردن این سرود در کلیسای سکن میلکه فلورانس با طنز گفته است: همه می دانند که مسیر بهشت، سراسر آکنده از خار و تیغهای تیز است !

البته نه برای ارواح سعادتمند، بلکه برای خوانندگان بخت برگشته ((کمدی الهی)) باید اعتراف کرد که سرود پنجم بهشت، از آن سرودهایی است که پر از خار و تیغ است. جای تردید نیست که بخش نخست این سرود که ارائه نظریه ای مذهبی درباره نذورات و عهد است، برای خوانندگان امروزی، ممکن است تا حدودی دشوار و پیچیده به نظر برسد.

۱- اگر از آتش عشق آن چنان شعله ورم،
که چشمت خیره گشته و نیروی دیدن را از آن ستانده ام،
از این روست که این فروغ، برتر از مقیاسهای زمینی است ;
۴- تعجب مکن: این فروزندگی، از برکت مشاهده کامل
خیر مطلق است که در بینشی بی نقص نهفته، و هر قدر بدان نفوذ یابد،
بیشتر در آن غرق می شود ;.

سرود ششم
آسمان دوم
فلک تیر
ارواح فعال و نیکوکار

داستان: در فلک تیر، هیچ حرکتی نه از سوی ارواح سعادتمند انجام خوهد شد، نه از سوی دانته و یا بئاتریس، این سرود، از یک ویژگی خاص برخوردار است و آن عبارت است از اینکه در سرتاسر کمدی الهی، هرگز اتفاق نیفتاده بود که از نخستین بند یک سرود تا آخرین بند آن، تنها یک شخصیت سخن بگوید، حال آنکه در این سرود، امپراتور ژوستینین، از آغاز تا پایان این سرود صحبت خواهد کرد. شاید بتوان این سرود را ((حماسه عقاب الهی روحی)) نام نهاد. بدین سان امپراتور آلمانی دوران دانته، از نظر خود شاعر، به عنوان جانشین بحق سزارو اُگوست بود. در این سخن فقط از سیاست و عدالت است و بس و اندیشه اساسی موجود در این سرود، فقط درباره سرنوشت از پیش تعیین شده و از پیش مقدر شده رم، برای حکومت و رهبری بر تمام جهان است.

سرود هفتم
آسمان دوم
فلک تیر
ارواح فعال و نیکوکار

داستان: این سرود در فلک تیر اتفاق می افتد. پس از مقدمه ای کوتاه که در طول آن، ارواح سعادتمند، با سرودی که برای سپاس و ستایش شکوه و عظمت و جبروت خداوند متعال می خوانند، از کنار دانته دور می شوند، این سرود تماماً به بررسی سه موضوع اختصاص دارد که بئاتریس سعی خواهد کرد به شاگردش توضیح دهد. چگونه ممکن بود که ژورستینین، بدون آنکه گفته اش از سوی دیگران تکذیب شود، در سرود پیشین اعلام کند که با مجازاتی عادلانه به شیوه ای عادلانه کیفر یافته بود؟!

چرا خداوند متعال اراده فرمود که گناه اولیه بشر را با تولد عیسی مسیح (ع) و نه با شیوه ای دیگر، از میان بردارد؟ ژورستینین در آغاز این سرود شروع به خواندن (هو شیعانا) می کند و سرانجام از مقابل دیدگان دانته محو می شود. شاعر بسیار مایل است سوالاتی را که در ذهن دارد را از بانویش بپرسد، اما بیش از اینها به آن موجود آسمانی احترام می گذارد و بیم دارد مبادا موجب آزردگی روح بئاتریس گردد. اما بئاتریس افکار درونی او را می خواند و به سؤالات او پاسخ می دهد و درباره انهدام بیت المقدس می پردازد. او سپس درباره تولد دوباره کالبد جسمانی سخن می گوید. از آنجا که عناصر و ترکیبات دنیای مادی مستقیما به وسیله خداوند متعال آفریده نمی شود، بلکه به واسطه عناصر چهارگانه آب، خاک، باد، آتش و موالید سه گانه (جماد، نیات، حیوان) بنا به دلایل ثانوی ایجاد می شوند، پس دستخوش فناپذیری هستند.

سرود هشتم
آسمان سوم
فلک ناهید
ارواح عاشق

داستان: این سرود در فلک ناهید (ونوس) اتفاق می افتد. دانته مانند دفعات پیش، بدون آنکه هیچ نشانه ای مگر از روی سیمای درخشان و تابناک بئاتریس دریافت کند، به آن آسمان صعود می کند.

در واقع در سرود بعدی است که دانته تازه درمی یابد به چه علت ارواحی سعادتمند در این فلک بر او ظاهر می شوند. آنان ارواحی هستند که در زمین، تحت تاثیر این سیاره عاشق بوده اند و در نهایت موفق شده بودند احساسات پرشور و محبت آمیزشان را به سوی خداوند متعال و نه یک شخص فانی معطوف بدارند. این ارواح هنوز هم تا حدودی شکل بشری خود را حفظ کرده اند، اما از شدت نوری که آنها را تحت الشعاع خود قرار داده است، چیز زیادی مشخص نیست.

این سرود به دو بخش تقسیم می شود، به طوری که بخش نخست کاملا آکنده از خاطرات زمینی است در حالی که بخش دوم، نوعی توضیح آموزشی از مسئله ای است که درباره تاثیر آسمانها در تمایلات و خصوصیات اخلاقی شخصی انسانها می باشد. در این سرود نیز، دانته با زیباتر شدن چهره بئاتریس متوجه می شود که از فلک تیر به فلک ناهید منتقل شده اند. ارواح این فلک، از مکانی که در بهشت از آن برخوردارند، بسیار سعادتمند هستند و احساسات آتشین و محبت آمیزشان، دیگر از ماهیتی زمینی و (( جنون آمیز)) آلوده نیست و حالتی کاملا روحانی و مطهر پیدا کرده است.

– روزگاری عالم هستی در اوج خطر،
– بر این عقیده بود که سیپریس زیبا، عشق جنون آمیزش را با چرخیدن به دور سومین مدار، از خود
– ساطع می کند.

سرود نهم
آسمان سوم
فلک ناهید
ارواح عاشق

داستان: دانته و بئاتریس، در تمام طول این سرود، در همین فلک باقی می مانند. یکی از ارواح مهربانی که در این آسمان حضور دارد، سخنی بسیار مهم به دانته بیان می کند و درباره نظام کلی بهشت داد سخن می دهد: در این سپهر، حالت مخروطی شکل سایه زمین به پایان می رسد. این باعث می شود که تقسیم بندی بسیار مشخصی میان سه سپهر سفلی ( که عبارتست از ماه، تیر و ناهید) و چهار فلک علیا که عبارتست از خورشید و بهرام و برجیس و کیوان پدید بیاید.

در سه فلک نخستین، ارواح هنوز هم شکل و ظاهر بشری خود را حفظ کرده اند، اما هر بار به حالتی مبهم تر نمایان می شوند و صحنه هایی که در برابر دیدگان دانته بوقوع می پیوندند، شباهتهای بسیار نزدیکی با برزخ دارند. اما از سرود دهم به بعد، با تفاوتی فاحش رویارو خواهیم شد و به غیر از ماجرای نسبتا طولانی کاچیاگوئیدا که نیای بزرگوار دانته می باشد و در سرودهای پانزدهم و هفدهم حضور خواهد داشت، کره زمین دیگر به چیزی مگر به نوعی موضوع جالب برای صحبت درنظر گرفته نخواهد شد. دانته در این سرود، باکو نیتزا که معشوق سُردِلو شاعر ترو بادور و خواهر ستمگر مشهوری به نام اِتزلینودا رامُنابود، وارد صحبت می شود. او سپس با فولکه از اهالی شهر مارسی در فرانسه به گفت و گو می پردازد، که او نیز شاعری تروبادور بود و برای ماجراهای عاشقانه و اشعار دل انگیزش، بسیار معروفیت داشته است. گفته های هر دو روح به مسائل زمینی مربوط است.

 

– آه ای ارواح فریب خورده وای موجودات ناپاک
– که روی دلتان را از خیری چنان بزرگ، برتافته اید،
– و نگاهتان را به بیهودگی دوخته اید;!

سرود دهم
آسمان چهارم
فلک خورشید
ارواح فقها و حکمای عالم

داستان: دانته بدون آنکه متوجه باشد به فلک خورشید صعود می کند و در آنجا، ارواح دانشمندان و عالمان فقیه بر او ظاهر شدند. در اینجا، ارواح چیزی مگر نور نیستند که به رقصیدن و آواز خواندن مشغول اند، اما نورشان چنان رخشنده است که پرتو آن حتی نور خورشید نیز بیشتر جلوه می کند. در این سرود، تاجی متشکل از دوازده روح سعادتمند خود را برای دانته آشکار می کنند که در رأس آنها، مشهورترین عالم فقیه از فرقه دُمینیکنها: سَن توما داکن شروع به صحبت خواهد کرد. تاجی دیگر به همان تعداد ارواح، در سرود سیزدهم ظاهر خواهد شد که به وسیله معروفترین عالم فقیه که رهبر فرقه فرانسیسکنها است تجلی می کند سَن بناوانتور است، رهبری می شود مفسران اغلب اعلام کرده اند که تاج نخستین به عالمان فیلسوف مربوط است در حالیکه تاج دوم به فقهای عارف اطلاق می شود. در واقع فلک خورشید، نمادی از هدیه خرد و فرزانگی است. ارواح این آسمان، موسیقی چنان نغمه های زیبایی می خوانند که دانته هرگز قادر نیست آن را با واژگانی زمینی وصف کند ; !

– قدرت اولیه و توصیف ناپذیر،
– پسر خود را با عشقی که آن دو دیگر،
– هماره تا ابد پدید آورند، نظاره می کند.

سرود یازدهم
آسمان چهارم
فلک خورشید
ارواح فقها و حکمای عالم

داستان: در فلک خورشید، سَن توماداکن رشته سخن را دردست دارد.
قسمت اعظم این سرود که به عنوان یکی از معروفترین قسمتهای بخش بهشت (کمدی الهی) به شمار می رود. در تجلیل از مقام والای سَن فرانسوا دَسیز به رشته تحریر درآمده است.

البته لازم به ذکر است که سَن فرانسوا در برابر دیدگان دانته ظاهر نخواهد شد و جزو ارواح سعادتمند حاضر در فلک چهارم نیست. در واقع دانته تا زمانی که به عرش اعلی نرسد، موفق به زیارت او نخواهد شد.

در آنجا این روح بزرگوار، بالاترین مقام را در میان پایه گذاران فرقه های رهبانیت اشغال کرده است. سرودهای یازدهم و دوازدهم بهشت، از یک شباهت محسوس برخوردار هستند. در این سرود، بزرگترین عالم فقیه از میان نظام برادران روحانی واعظ و مبلغ: سَن توماداکن ، از لیاقت و شایستگی و تقدس موسس و پایه گذار فرقه برادران مبلغ کهتر، زبان به تعریف و ستایش می گشاید.

او سپس بر علیه برادران روحانی همکارانش در اوائل قرن چهاردهم وظایف خود را به نحو نادرستی انجام می دهند سخن می گوید. او در سرود بعدی آنان را به شدت ملامت می کند و همین کار، از سوی بزرگترین عالم فرقه برادران کهتر مبلغ، یعنی سَن بُناوانتور که به تجلیل از سَن دُمینیک می پردازد نیز انجام می گیرد و از برادران روحانی که فاسد شده اند زبان به انتقاد می گشاید.

– آه ای نگرانیهای پوچ و رنجهای بیهوده خاکیان فانی!
– آه که استدلالها و مجادله هایی که پر و بال شما را
– به سوی پایین می کشاند، تا چه اندازه ناپایدار است!

سرود دوازدهم
آسمان چهارم
فلک خورشید
ارواح فقها و حکمای عالم

داستان: دانته و بئاتریس، هنوز در فلک خورشید حضور دارند و این بار، سَن بناوانتور رشته سخن را به دست می گیرد. در این سرود، سَن دُمینیک هم مانند سَن فرانسوا ، در برابر دیدگان دانته ظاهر نمی شود و هیچ نشانه ای از حضور او در بین ارواح سعادتمند آن سپهر وجود ندارد.

با این حال تفاوتی مشخص میان پایه گذار فرقه برادران روحانی اقلیت و پایه گذار برادران روحانی واعظ وجود دارد: دانته پایه گذار فرقه نخست را در عرش اعلی ملاقات خواهد کرد، حال آنکه پایه گذار دومی را نخواهد دید. دومین مکان در آنجا، به وسیله سَن بونوآ، سومین مکان بوسیله سَن توگوستن اشغال شده است و به راستی که نمی توان به این نتیجه رسید که دانته قصد داشته است سَن دُمینیک را در مقامی پایین تر از مقام چهارم قرار دهد; آیا باید از این بابت، به نوعی نتیجه گیری منطقی رسید;؟ بی گمان دانته در هنگام سرودن ((کمدی الهی)) بر این عقیده بوده است که برای احیای کلیسای کاتولیک، فقر و تهیدستی و

قناعت دست اندرکاران کلیسا و بی توجهی روحانیون به مال دنیا، صفاتی به مراتب شایسته تر و لازم تر از صفات دیگر بود و از همین رو، سَن فرانسوا در موقعیتی بهتر از سَن دُمینیک قرار می گیرد که بیشتر سعی داشته است جنبه های علمی و شرعی مبانی مذهبی را توضیح دهد. شاید دفاعیه ای که سَن دُمینیک از معتقدات مسیحیت در طول حیاتش انجام داده بود، در آن برهه از زمان، به نظر دانته زیاد لازم و اساسی نمی رسیده است.
شاید هم دانته از این جهت، سَن فرانسوا را از دیگر قدیسان ارجح دانسته بود که او را به عنوان شاعری بزرگ و احساسی می دانسته است، حال آنکه سَن دُمینیک به هیچ وجه از طبع شاعرانه برخوردار نبوده است.

– هنوز آخرین کلمات از آن شعله
– سعادتمند و مقدس پایان نیافته بود،
– که دایره مطهر، دوباره شروع به چرخیدن کرد.

سرود سیزدهم
آسمان چهارم
فلک خورشید
ارواح فقها و حکمای عالم

داستان: دانته و بئاتریس هنوز در فلک خورشید حضور دارند. سَن توماداکن دوباره رشته کلام را در دست می گیرد. قسمت بیشتر این سرود، به بررسی و مطالعه مشکلی اختصاص یافته است که می تواند از ماهیتی بسیار تعجب آور برای خواننده مدرن امروزی برخوردار باشد: به چه دلیل صحیح است که گفته

شود که حکمت حضرت سلیمان نبی، از خرد و درایت دیگر پیامبران بیشتر بوده است;؟ آیا این نظریه، خود به خود باطل نیست؟ بویژه هنگامی که حکمت و خرد حضرت سلیمان را با خرد حضرت آدم (البته پیش از ارتکاب به گناه اولیه) و یا با خرد حضرت عیسی مسیح (ع) مقایسه می کنیم;؟ پاسخ بدین قرار است که: این خرد، صرفا مربوط به حسابگر دنیوی و سلطنتی است و این که سلیمان از این جهت در خردمندی از همه پیشی می گیرد که او را به عنوان شهریاری در بین شهریاران دیگر، در نظر قلمداد کنیم و بیشتر روی جنبه زمامداری او تکیه داشته باشیم. آن دو دایره نورانی که از بیست و چهار شعله آسمانی تشکیل شده

است، دوباره شروع به گردش کردن برگرد دانته و بئاتریس می کنند و به ستایش از آن ((سه ماهیتی)) که در طبیعت واحد الهی تجلی یافته اند و همین طور هم ((دو طبیعت)) موجود در شخص واحد مسیح می پردازند. آنها دوباره ساکت می شوند و سَن توماداکن سعی می کند درباره دومین تردید دانته (در سرود دهم) که از گفته های خود او در ذهن دانته پدید آمده بود، بیاناتی ایراد کند.

او سرانجام، در پایان سخنرانی خود، هشداری در مورد تصمیم گیریها و قضاوتهای عجولانه (چه از نظر اخلاقی و چه از نظر ذهنی) به دانته می دهد.

– بگذار آن که مایلست به خوبی مجسم کند آن چه را که من شاهد بودم،
– به تجسم فرو رود و همچنان که سخن می گویم، تصویر ذهنیش را
– چون صخره ای استوار در اندیشه خود، پابرجای نگاه دارد !

سرود چهاردهم
آسمان چهاردهم
فلک خورشید
ارواح فقها و حکمای عالم
آسمان پنجم
فلک بهرام
ارواحی که از معاصران قهرمان مسیح بوده اند

داستان: نخستین بخش از این سرود، در فلک خورشید جریان پیدا می کند، اما بخش دوم آن در فلک بهرام اتفاق می افتد، جایی که دانته مانند دیگر آسمانهایی که از آنها دیدن کرده است، متوجه صعودش بدانجا نخواهد شد.

در اینجا نیز با شعله های نورانی مواجه می شویم: آنها دو شاخه از یک صلیب یونانی را تشکیل می دهند که دانته بر روی آن، صورت عیسی مسیح (ع) را برای لحظه ای کوتاه و زودگذر، در شکلی نورانی مشاهده خواهد کرد.این دو شاخه به شکل ضربدر هستند و در حرکتی سریع، از هم جدا می شوند.
در واقع در سرود هجدهم متوجه خواهید شد که این ارواح در هنگام حیاتشان در زمین، دست به اعمالی قهرمانانه و رشادت آمیز زده و در راه تبلیغ دین، به نبرد و پیکار پرداخته و از مجاهدان دلیر مسیح بودند.

بئاتریس به نیابت از دانته، از ارواحی که آنجا حضور دارند درباره میزان درخشش و تلألؤشان در روز رستاخیز پرسش می کند. حضرت سلیمان در پاسخ به او توضیح می دهد که رابطه موجود میان رحمت، مکاشفه، عشق و درخشش نور چیست ..

ناگهان دایره نورانی دیگری در برابر دیدگان دانته نمایان می شود و پیش از آن که دانته قادر باشد حتی نگاهی بسیار کوتاه و گذرا به آن بیفکند، پی می برد که به فلک بهرام صعود کرده اند. در آنجا دو نوار سفید و نورانی که با یاقوتهای درخشان آراسته شده اند، به شکل صلیب ظاهر می شوند و ارواح به یکباره شروع به ترانه خوانی سرودی در مقام حمد و سپاس از خداوند متعال می کنند و دانته پی می برد که تا آن زمان، هرگز صحنه ای به آن شکوه و زیبایی مشاهده نکرده بوده است (حتی در فلک های پیشین 😉 و به راستی که در آنجا از خود بیخود می شود.

– آب در ظرفی مدور، از مرکز سوی محیط،
و یا از محیط سوی مرکز حرکت می کند، و این بستگی
به آن دارد که از بیرون ضربه خورده باشد، یا از درون.

سرود پانزدهم
آسمان پنجم
فلک بهرام
ارواحی که از مجاهدان قهرمان مسیح بوده اند

داستان: دانته و بئاتریس در فلک بهرام حضور دارند. صحنه خیالی این سرود و دو سرود بعدی هنوز در بهشت اتفاق می افتد، اما صحنه واقعی به زمین منتقل شده است. بویژه در شهر فلورانس ; شهری که زادگاه دانته است. فلک بهرام، دیگر مانند مکانی باشکوه جلوه نخواهد کرد. در اینجا، نشانه ای از توضیحات علمی و یا بحثهای فلسفی و مذهبی نیست. زیرا این مباحث، هیچ ارتباطی به نظامیان و سربازان و جنگجویان ندارند. در اینجا با دو تصویر جالب رویارو می شویم: نخست آنکه مربوط به خاطرات یک فلورانسی است و دومی مربوط به زندگی یک تبعیدی است;

در مورد این زندگی، بازهم در سرود شانزدهم و هفدهم از آن صحبت خواهد شد. ارواح مجاهدی که در راه دین خدا به شهادت رسیده بودند، دست از آواز خواندن می کشند تا دانته بتواند با یکی از آنها وارد گفت و گو شود. این روح چون تیر شهابی، خود را سریعاً به پای آن صلیب آسمانی می رساند و در پاسخ به سوال دانته خود را معرفی می کند و اطلاع می دهد که در واقع نیای خود دانته است ! او از صفات برجسته شهروندان فلورانسی قرن دوازدهم داد سخن می دهد.

– آن اراده نیکی که عشق از او سرچشمه می گیرد.
– و هماره به سوی راستی و نیکی روی دارد، آنگونه که
– اراده بد، گرایشش به حرص و طمع است.

سرود شانزدهم
آسمان پنجم
فلک بهرام
ارواحی که از مجاهدان قهرمان مسیح بوده اند

داستان: در فلک بهرام، هیچ تغییری در وضعیت دانته و بئاتریس پدید نیامده است. شاید بتوان گفت در این بخش، دانته از آداب و سنن مردمان قرن دوازدهم میلادی ایتالیا تصویری نسبتا رویایی ارائه کرده است. نیای دانته، به ادامه سخنانش در این سرود می پردازند و باز هم از فلورانس صحبت می کند و این بار از جنبه ای دیگر، گویی در این سرود، بنای معرفی و یادآوری نام تمام خانواده های قدیمی شهر فلورانس را دارد.

خانواده هایی که با صفایی بسیار خوب و شایسته و حتی تا حدودی خشک، به عنوان افتخار و گل سرسبد این جامعه قرون وسطایی به شمار می رفتند. شاید بد نباشد اعتراف کرد که ازدیاد موجود در اسامی این سرود، برای خواننده مدرن امروزی، شاید تا حدودی خسته کننده باشد.

در واقع در هر سه بیتی، خواننده با پنج یا شش نام مواجه می شود ! اما باید اقرار کرد که هدف شاعر از این کار، بسیار واضح است.
آخرین بندهای این سرود، از واقعه ای خونین سخن می گوید و شاعر فلورانسی آن حادثه را کاملا در معرض دید همگان قرار می دهد: و در اینجاست که دانته سعی دارد به ما بفهماند که سعادت و خوشبختی به ثروت و غنای مردم یک شهر، بستگی ندارد و برعکس، توانگری و خوشگذرانی بیشتر از هر چیز دیگر، در گسترش انواع رقابت ها و دشمنیها و مبارزات داخلی، موثر است و شهر را به نابودی و انحطاط و زوال می کشاند.
در این سرود، دانته برای ابراز احترامی که نسبت به نیای بزرگوار خود قائل است، به جای استفاده از ((توی همیشگی)) از ((شمای)) بسیار رسمی در زبان ایتالیایی استفاده می کند و این باعث می شود که بئاتریس از این کار، لبخندی بر چهره آشکار سازد.

– پس به راستی هرگز از این بابت، به شگفتی نیفتم
– زیرا در اینجا که خواسته ها، به کژراهه نمی رود،
– یعنی در آسمانها !
– من به وجودت افتخار می کنم.

سرود هفدهم
آسمان پنجم
فلک بهرام
ارواحی که از مجاهدان قهرمان مسیح بوده اند

داستان: صحنه هنوز مانند دو سرود پیشین است. شاید بتوان اعتراف کرد که این چکامه، مهمترین سرود در تمام کمدی الهی محسوب می شود. زیرا درباره بیوگرافی خود دانته است. این سرود ما را با بخشی از ویژگیهای این شاعر آشنا می سازد که در کتب تاریخی، از آن زیاد نام نبرده شده که شاید بتوان آن را در یک جمله خلاصه کرد: ((استاد خشم و تندخویی)) در اینجا به ((استاد حق شناسی و تواضع)) مبدل می شود.

و یقیناً هیچ یک از خوانندگان دانته قادر نخواهند بود در برابر این صفت زیبا در وجود این شاعر بزرگوار، بی تفاوت باقی بمانند; همه می دانند که حق شناسی یکی از زیباترین، شریفترین و کمیاب ترین خصوصیات اخلاقی است که در بین انسانها یافت می شود و از این که مشاهده می کنیم چنین احساسی همواره در قلب دانته جای داشته است، می تواند قلب ما را با نوعی خشنودی و رضایت بیارامد.

از سوی دیگر سرود هفدهم بهشت، باعث گشت تا نام و شهرت خاندان اسکالیجر، بیش از تمام تندیهایی که در کنار قبور این خانواده برپا شده است، مایه افتخار و نمودار ستایش خوبیهای آنان شود و نامی جاودانی به اعضای این خاندان ببخشد. دانته به عنوان مردی فراری و تبعیدی، در وضعیتی رقّت بار و تهیدست، با این سرود موفق می شود به بهترین نحو، دین خود را نسبت به این خاندان بپردازد و مراتب حق شناسی و قدردانی خود را به شیوه ای جاودانی در این کتاب که هنوز هم به عنوان یکی از پرفروشترین کتابهای سراسر عالم به شمار می رود، بیان کند.

– چون آن که به دیدار کلیمن آمد،
– تا از آن چه از او، بر علیه خود شنیده بود، مطمئن گردد
– همان که هماره پدران را نسبت به پسران، محتاط نگاه می دارد.

سرود هجدهم
آسمان پنجم
فلک بهرام
ارواحی که از مجاهدین دین مسیح بوده اند
آسمان ششم
فلک برجیس
شهر یاران دادگر و دانا

داستان: بخش نخست این سرود در فلک بهرام اتفاق می افتد و پس از صعود به بالا که طبق معمول بسیار سریع و برق آسا صورت می گیرد، دانته و بئاتریس به فلک برجیس می رسند.

ارواحی که در آسمان ششم در برابر دانته نمایان می شوند، شهریارانی هستند که در زمان حیاتشان عدالت و درستکاری را در زمامداری رعایت می کرده اند.
پس از آنکه پنج کلمه نخست در کتاب حکمت سلیمان به صورت ظاهر شدن حروف آن با شعله هایی نورانی نمودار می شود، تصویر ((عقاب سلطنتی)) ظاهر می گردد که مشیت الهی آن را برگزیده است تا اراده الهی خود را بوسیله آن در روی زمین به اجرا گذارد.

دانته از گفته های نیای خود، در اندیشه فرو می رود و ناگهان با سخنان تسکین بخش و آرام و زیبایی خیره کننده بئاتریس به دنیای اطرافش بازمی گردد.
بئاتریس از او می خواهد که برای باری دیگر، نگاهش را به آن ارواح مقدس و مجاهد خیره سازد. کاچیاگوئیدا، از هشت نفر از این ارواح خواهش می کند که تلألؤ و درخشش خیره کننده خود را در برابر دانته آشکار سازند و سپس خود او در بین آن نورها به حرکت می پردازد و صدایش را به صدای ارواح دیگر درهم می آمیزد. دانته نیز به همراه بئاتریس به فلک برجیس صعود می کند و به نظاره کردن ارواح عادلانی می پردازد که خود را به گونه ای شکل می بخشند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.