مقاله ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات دارای ۳۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات :

ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات

انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم رکعون .
آیه ۵۵ سوره مبارکه مائده .
ولی شما تنها خدا و پیامبر او ست و کسانی که ایمان آورده اند همان کسانی که نماز زا بر پا می دارند در حال رکوع زکات می دهند .
در این پژوهش با انتخاب ۱۰ آیه از سوره های آل عمران ،مائده، شوری و بقره برآنیم تا از دیدگاه قرآن به مساله ولایت بنگریم و با کنکاش در آیات به تعمق در این مساله پرداخته و جلوه های بیشتری از معارف قرآنی بر ما آشکار شود .

موضوع تحقیق :ولایت در قرآن کریم تفسیر و بررسی آیات
گروه معارف دانشگاه هنر ،واحد درسی :معارف اسلامی ۲
استاد راهنما : جناب آقای زارعی رضایی
دانشجو : غزال صالحی :معماری ۸۰
نیمسال دوم سال تحصیلی ۸۴-۸۳
تاریخ تحویل :۳۰/۳/۱۳۸۴

فهرست منابع وماخذ :
۱- معارف اسلامی ۲، علیرضا امینی و محسن جوادی ،فصل دوم ،امامت
۲- ترجمه تفسیر المیزان ،استاد علامه طباطبایی (رض) ،جلد دوم
۳- ترجمه تفسیر المیزان ،‌استاد علامه طباطبایی(رض)‌،جلد سوم
۴- ترجمه تفسیر المیزان ،استاد علامه طباطبایی(رض)‌،جلد پنجم

انا انزلنا التوریه فیها هدی و نور یحکم بها النبیون الذین اسلموا للذین هادوا والربانیون والاخبار بما استحفضوا من کتاب الله وکانوا علیه شهدا فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بآیاتی ثمناً قلیلاً و من لم یحکم بما انزل الله فاولیئک هم الکافرین .

کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس والعین بالعین و الا نف بالانف و الاذن بالاذن و السن و الجروح قصاص فمن تصدق به فهو کفاره له و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون .
و لیحکم اهل الانجیل بما انزل الله فیه و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الفاسقون
افحکم الجاهلیه یبغون و من احسن من الله حکماً لقوم یوقنون.

تورات را نیز نازل کردیم که در آن هدایت و نور بود وانبیاء که دین اسلام داشتند با آن در بین یهودیان حکم می کردند وهمچنین علمای ربانی و مربی مردم و خبرگان از یهود ونصرا به مقداری که از کتاب خدا حفظ بودند و بر آن شهادت می دادند طبق آندر بین مردم حکم می کردند (پس شما علمای یهود عصر حاضر به هیچ انگیزه ای احکام و آیات تورات را دگرگون مسازید نه به انگیزه ترس ونه به انگیزه طمع ) پس از مردم نترسید و تنها از من بترسید و به طمع مال و آقائی آیات مرا به بهائی اندک نفروشید که هر کس بدانچه خدا نازل کرده حکم نکند او و همفکرانش کافرند .

و ما در تورات علیه یهودیان در باب قصاص حکم کردیم به اینکه جان قاتل در برابر قتلش و چشم جانی در برابر چشمی که از دیگری کورکرده وبینی جانی در برابر بینی دیگری که بریده شده گرفته شود وهر جراحتی که جانی بر دیگران وارد آورده بر او وارد می آورند و قصاص می گیرند ـ مگر اینکه آسیب دبده تصدق و احسان نماید ـ پس اگر کسی تصدق کند و قصاص نگیرد این عمل نیکش کفاره گناهان اومی شود و باز تکرار میکنم کسی که حکم نکند بدانچه خدا نازل کرده او و همفکرانش از ظالمانند .

و اهل انجیل باید بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم کنند و کسی که حکم نکند بدانچه خدا نازل کرده او و همفکرانش فاسق و عصیان پیشه گانند .
اینان با اعراض خود از دین حق چه می جویند و چه چیز به جز حکم جاهلیت می توانند بجویند و کیست که حکمش بهتر از حکم خدا باشد ؟ پس اینان مردمی صاحب یقین نیستند .
این آیه شریفه به منزله تعلیل است و این آیه و آیات بعد از آن بیانگر این معنایند که خدای سبحان برای امت ها با اختلافی که در عهد و عصر آنهاست شرایعی تشریع کرده و آن شرایع را در کتبی که نازل کرده قرار داده تا به وسیله آن شرایع هدایت شوند و راه را از چاه تشخیص دهند و هر وقت با یکدیگر بر سر حادثه ای اختلاف کردند به آن کتاب و شریعت مراجعه نمایند وانبیا و علمای هر امتی را دستور داده که بر طبق آن شریعت و کتاب حکم کنند و آن شریعت را به تمام معنا حفظ نمایند و به هیچ وجه اجازه ندهند که دستخوش تغییر و تحریف گردد ودر مقابل حکمی که می کنند چیزی از مردم مطالبه نکنند که هرچه مطالبه کنند ثمنی قلیل است و در اجرای احکام الهی از احدی نترسند وتنها از خدای تعالی بترسند .

واین معانی را به شدت هر چه بیشتر تاکید کرده و آنان را از پیروی هوای نفس وتفتین دنیا پرستان برحذر باشند و اگر به اختلاف امت ها و زمانها احکامی مختلف تشریع کرده برای این بوده که امتحان الهی تمام شود چون استعداد زمانها به مرور مختلف می شود و معلوم است که دو استعداد مختلف از نظر شدت و ضعفبا یک تربیت علمی و عملی و بر یک روال استکمال نمی کند هر استعدادی برای رسیدن به کمال مکتبی و تربیتی خا ص به خود لازم است .

پس اینکه فرمود«‌انا نزلنا التوریه فیها هدی ونور»معنایش این است که ما تورات را نازل کردیم کهدر آن مقداری احکام و معارف الهی ومایه هدایت وجود دارد و مداری نور بر حسب حال بنی اسراییل واستعداد آنان در آن هست. (آری کلمه فیها دلیل روشنی است بر اینکه اولاً آنچه در تورات فعلی هست هدایت نیست بلکه در میان مطالب تورات هدایت وجود دارد و ثانیاً آنچه از هدایت در تورات هست پاره ای از هدایت است نه کل هدایت وخلاصه چنان نیست که برای همه بشر ودر همه قرون کافی باشد «مترجم ».

و خدای تعالی در قرآن کریمش اخلاق عمومی بنی اسراییل وخصوصیات نژادی آنان و مدار فهمشان را ذکر کرد به همین جهت در تورات از هدایت جز مقداری را نازل نکرد واز نور جز بعضی از آن را قرار نداد چون بنی اسراییل هم سابقه دار بودند (و انبیائی دیگر در میان آنان برخاست )‌و هم امتی قدیمی بودند و هم استعدادشان برای پذیرفتن هدایت اندک بود قرآن کریم در آیه زیر با آوردن کلمه «من» به این نکته که گفتیم تورات مشتمل بر مقداری هدایت است نه کل هدایت اشاره نمود ومیفرماید :«و کتبنا له فی الالواح من کل شی موعظه و تفصیلاً لکل شی ».

در اینجمله اگر نبیین را به اسلام – که همان تسلیم شدن در برابر خدای تعالی است تسلیم شدن هم از نظر قرآن عبارت است از همان دین توصیف کرد برای این بود که اشاره کرده باشد به اینکه دین در همه ادوار بشری یکی است و آن عبارت است از اسلام و تسلیم شدن برای خدا واستنکاف نکردن از عبادت او واینکه احدی از مومنین به خدا به اینکه تسلیم خدا است و به اصطلاح مسلمان به معنای عام است نمی تواند از قبول حکمی از احکام خدا و شریعتی از شرایع او را نپذیرد و از پذیرفتن آن استکبار کند .
ربما استحفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء.

یعنی :تورات را نازل کردیم که در آن هدایت ونوری است که انبیاء که تسلیم خدا بودند برای یهودیان به آن هدایت و نور حکم می کردند و نیز ربانیان و یا علمائی که از هر چیزی بریدند و در علم و عمل فقط به خدا پیوستند و یا کسانی که تربیت بشر به ایشان و علم ایشان محول شده – البته این معنای دوم بنابراین است که کلمه ربانیان و یا تربیت مشتق شده باشد – وهمچنین احبار یعنی خبرگان از علمای یهود به آن هدایت و نور حکم می کردند چون خدا یتعالی از آنان خواسته بود بدانچه او دستور می دهد واز آنان خواسته حکم کنند وآن این بود که «از کتاب خدا احکامش را نگهبان باشد و بههمین جهت که نگهبانان احکام خدا و حاملین آنند شاهدان بر کتاب خدا شدند تا در نتیجه تغییر و تحریفی در کتاب خدا رخ ندهد چون به فرض

که دمنان در کتاب تورات نوشته شده قلمی ببرند و تحریف بکنند تورات تحریف نمی شود چون در سینه این احبار و علمای ربانی محفوظ است بنابراین جمله : «و کانوا علیه شهدا» به منزله نتیجه است برای جمله «بما استحفظوا» و معنای مجموع دو جمله ای ایناست که علمای ربانی و احبار وخبرگان یهود مامور شده بودند به حفظ تورات تا در نتیجه حافظ آن و شاهد بر آن باشند – هر جا اختلافی پدید آمد که فلان حکم از تورات است یا نه اینان که تورات را از بر دارند شهادت دهند که هست یا شهادت دهند که نیست .

و این معنایی که ما برای شهادت کردیم همان چیزی است که سیاق آیه به آن اشاره میکند ولی بسا از مفسرین که گفته باشند مراد از شهادت شهادت بر حکم پیامبر اسلام در مورد رجم است واینکه رجم و سنگسار در تورات هم ثابت است ویا گفته باشند :مراد شهادت بر کتاب است و اینکه این تورات از ناحیه خدای یگانه ای نازل شد که احدی شریک او نیست .لیکن از جهت سیاق و زمینه گفتار هیچ شاهدی بر این معنا وجود ندارد .

«فلا تخشوا الناس و اخشون و لاتشتروا بآیاتی ثمناً قلیلاً»
این جمله به شهادت اینکه حرف «فاء» که کارش تفریع است بر سر آن آمده نتیجه گیری و تفریع برجمله :«انا انزلنا التوریه فیها هدی ونور یحکم بها;» است و چنین معنا می دهد :« حال که معلوم شد تورات از ناحیه ما نازل شده و مشتمل بر شریعتی است که انبیاء و ربانیان و احبار با آن شریعت بین شما حکم می کنند پس زنهار که چیزی از آنرا کتمان کنید و به انگیزه ترس به اینکه از مردم بترسید و پروردگار خود را فراموش کنید نه چنین مکنید بلکه تنها از خدا بترسید که دیگر از مردم نخواهید ترسید و اما انگیزه طمع به اینکه «آیات خدا را در برابر بهائی اندکی بفروشید » را کنار بگذارید زیرا مال و جاه دنیوی امری است زایل و باطل .

البته احتمال هم دارد که جمله مورد نظر مورد بحث تفریع بر آن قسمت که گفتیم نباشد بلکه از نظر معنا تفریع باشد بر جمله :«بما استحفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء» چون جمله ای که گفتیم در حقیقت به معنای پیمان گرفتن از ربانیین وعلما و احبار است که تورات را حفظ کنند ویا اینکه شاهد برآن باشند و آنراتغییر ندهند و در اظهار آن از غیر خدا نترسند و با فروختن احکام آن بهای اندکی دنیا را نخرند همچنانکه در جای دیگر همین معنا را به صراحت آورده و فرموده :«و اذ اخذ الله میثاق الذین اوتوالکتاب لتبیننه للناس و لاتکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم و اشتروا به ثمناً قلیلاً » و نیزفرموده :«فخلف من بعدهم خلف ورثوا ظهورهم و اشتروا به ثمناً قلیلاً» و نیز فرموده :« فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتاب یاخذون عرض هذا الادنی ویقولون سیغفر لنا وان یاتهم عرض مثله یاخذوه الم یوجد علیهم میثاق الکتاب ان لا یقولوا علی الله الا الحق ودرسوا ما فیه و الدار الاخره للذین افلا تعقلون و الدین یمسکون بلکتاب و اقاموا الصلوه انا لا نضیع اجر المصلحین ».

وبعید نیست این معنای دوم با آیات بعد که مشتمل بر تاکید وتشدید است مناسب تر باشد چون در آیه ۴۴ میفرماید : « و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون و کسانی که بدانچه خدا نازل کرده حکم نمی کنند کافرانند ».
«و کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس ;. و الجروح قصاص »
سیاق این آیه مخصوصاً با در نظر گرفتن جمله «و الجروح قصاص » دلالت دارد بر اینکه مراد از این آیه بیان حکم قصاص در اقسام مختلف جنایات یعنی قتل نفس و قطع عضو و زخم وارد آوردن است بنابراین زمینه جمله «النفس بالنفس »و مقابله در آن و در سایر جمله ها بین مقتص له و مقتص به واقع شده و خلاصه می خواهد بفرماید در باب قصاص نفس در مقابل نفس و چشم در مقابل چشم و بینی در مقابل بینی قرار می گیرد و همچنین هر عضوی که از جانی از یک انسان سلب کند همان عضو از خودش گرفته می شود پس حرف «باء» در همه این جمله ها باء مقابله است مانند حرف باء‌در جمله «خانه ام را فروختم به فلان مقدار یعنی در مقابل فلان مبلغ ».

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.