مقاله ویژگی های نمایشنامه های نه روالی در نمایشنامه های نقاشی و ماراساد


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ویژگی های نمایشنامه های نه روالی در نمایشنامه های نقاشی و ماراساد دارای ۵۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ویژگی های نمایشنامه های نه روالی در نمایشنامه های نقاشی و ماراساد  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ویژگی های نمایشنامه های نه روالی در نمایشنامه های نقاشی و ماراساد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ویژگی های نمایشنامه های نه روالی در نمایشنامه های نقاشی و ماراساد :

نمایشنامه نقاشی Painting
آنچه بیش از همه در مورد نمایشنامه نقاشی قابل بیان است جنبه اجتماعی طنز یونسکو در آن است. نقاش جوان ناتوانی توسط تاجری پر حرف استخدام شده تا حرف های بی سرو تهش را گوش کند. این مرد بسیار چاق اکنون بسیار ثروتمند است هرچند که قبلاً از راه گدایی این ثروت را اندوخته است. نقاش مفلوک مجبور است برای به دست آوردن دستمزد ناچیز به حرف های بی سر و ته تاجر گوش داده و همه را تأیید کند. تاجر تابلوی نقاشی را نیز برای فخر فروشی می خواهد. او آنچه را که نکرده، انجام شده می پندارد و با تکرار دستورهای اخلاقی در واقع به کارهای زشت خود سرپوش می گذارد.

آقای دکتر ناظر زاده در بخشی از کتاب «تئاتر پیشتاز تجربه گر و عبث نما» به این نکته مهم اشاره دارد که در کارهای یونسکو شخصیت های بازی تنها وقتی «صادق» هستند که «دروغ» می گویند. زیرا دروغ به آدم های بازی او صمیمی تر و نزدیک تر از واقعیت است: در نمایشنامه «نقاشی» مرد خوشبخت خود ساخته ای، با بی شرمی روش هایی را که خودش با توسل به آنها به همه چیز رسیده تقبیح می کند. مسخره این است که او با بازی شتر گاو پلنگ واقعیت اصلی وجدش را حتی از خودش کتمان
کرده است.

نکته مهم دیگر که در مورد این نمایشنامه قابل طرح است نفوذ افکار فروید بر نویسنده است. یکی از اصول روانکاوی فوریدی مبتنی بر علاقه پسر به مادر خود است و از آن به عنوان ادیپ کمپلکس نام می برند.
روابط آقای عظیم الجثه با خواهرش آلیس، تا حدودی به این گونه روابط شباهت دارد، که از سه نظر قابل بحث است. اولاً خواهر شدن آلیس بای این مرد نشانه کسالت آور بودن رابطه زناشویی آن دو است. دوماً ازدواج تنها یک سرگرمی انگاشته می شود و ثالثاً یونسکو نقش های متناوب دو جنس را در رابطه ازدواج معرفی می کند.
این رابطه که به تناوب آلیس نقش خواهر، همسر، مادر و کنیز را برای مرد عظیم الجثه بازی می کند، نمایشنامه را به سمت گروتسک می برد.
این نمایشنامه نه روالی با سبک آوانگارد و عبث نما دارای برخی شاخصه های بارز نمایشنامه های نه روالی است که ذیلاً به آنها اشاره خواهد شد.

بررسی ویژگی های تئاتر نه روالی در نمایشنامه نقاشی
۱-طنز سیاه:
در طول نمایشنامه مجموعه حوادث مضحکی رخ می دهند که در وهله اول خنده بر لب تماشاچی می نشاند اما در نهایت منجر به تأثر و اندوه و غم زدگی او می شوند. در طول این نمایش فاجعه چون آتش زیر خاکستر پنهان است. جنبه های طنز نمایشنامه از آغاز و با تأکیدهای نویسنده در توضیح صحنه قابل دریافت است:

صحنه:;. آقای عظیم الجثه و موقر روی صندلی راحتی نشسته ; از خود راضی به نظر می رسد کراواتی رنگارنگ بسته و آستین ها را بالا زده و ساعت طلای عظیمی به مچش بشته است. همان طور که حرف می زند دندانهایش را با خلال دندان عظیمی خلال و گوشش را با گوش پاک کن عظیمی که جعبه آن را روی میزش گذاشته، پاک می کند.
لباس نقاش فقیرانه است. ولگردی آسمان جل به نظر می رسد. کراوات جل و شلی دور گردن دارد و بومی زیر بغل لوله کرده است و مثل خل ها می ماند;
آلیس زن پیری است که پیشبندی کثیف بسته و کفش های صندل به پا دارد مکرراً باد در دماغش می افتد و مفش را بالا می کشد;

اما فاجعه پنهان در این اثر، ناکامی و ظلم زدگی آدم های نمایش است که زمینه فراگیر آن، انسان روح و جسم باخته در عصر حاضر است. افراد نمایش نه تنها ارتباطی عمیق با هم ندارند، بلکه ماده پرستی، ریاکاری و دروغ جای شرافتمندی در رابطه های آنان را نیز گرفته است. مرد عظیم الجثه ادعاهای پوچ و توخالی دارد و علاقه او به هنر و خرید تابلوهای نقاشی که آن ها را گران تر از ارزش واقعی می داند نیز، از سر تفرعن است. امیال او سرکوب شده است و پوشش هزل و طنز نیز حتی نمی تواند تأثیر این امیال را کمرنگ نشان دهد. با اینکه حرف های آدم های نمایش بسیار جدی به نظر می‌رسد، اما در آمیختن جدی و شوخی و بیان تراژدی انسان معاصر در لفاف و پوشه کمدی و انجام حرکات مضحک و عروسکی۱ تأثیر

فاجعه انسانی را عمیق تر و پایدار تر می کند. با اینکه فاجعه نمایشنامه های مدرن به دلایلی که بر خواهیم شمرد نمی‌تواند همچون فاجعه های تراژدی های کلاسیک باشد، اما همان تأثیر تراژیک در پایان نمایشنامه در ذهن و جان بیننده و مخاطب جاری می شود. برخی از نظریه پردازان تئاتر اعتقاد دارند، در عصر حاضر وقوع تراژدی به معنا کلاسیک دیگر میسر نیست و دلیل این است که اولاً ایجاد دموکراسی در عصر حاضر و برابری نسبی انسانها ، معنای شخصیت های فرادست و فرودست را از بین برده است و دلیل دیگر نیز این است که با وجود

تئوریهای روانشناسی و نظریات مارکس و داروین در مورد انسان و موقعیت او در جهان، انسان ها خود مسئول عمل خویشتن هستند و پذیرش و انتخاب سرنوشت با خود آن ها است.
در نمایش نقاشی دیالوگ ها و رفتار آدم ها با اینکه مضحک و خنده آور به نظر می‌رسند، اما حقایقی تلخ و گزنده و کوبنده در درون آن ها نهفته است و حتی ظلم و ستم نیز به گونه ای مضحک اجرا می شود.یکی از نمونه های آن صحنه ای است که مرد عظیم الجثه با مکالمات سفسطه آمیز تابلوی نقاشی را تصاحب و روی دیوار نصب می کند. حتی رابطه ی این مرد با همسرش که از فرط کسالت و بی علاقگی شبیه رابطه خواهر و برادر است نشان از رابطه هولناک زن و شوهرها در دنیای معاصر و مدرن دارد، که هیچگونه عشقق و علاقه بین آنها وجود ندارد.

۲-نگارش خودکار:
در دیالوگ های نمایشنامه های یونسکو به خصوص در نمایشنامه نقاشی، با دیالوگهای طولانی، یاوه گویی و حرف های مزخرف و بیمارگونه و بدون منطق برخورد می کنیم.
حرف هایی که در نهایت نه چیزی را اثبات و نه چیزی را انکار می کنند. صحبت های بین مرد عظیم الجثه و نقاش علیرغم بی منطقی و سفسطه آمیز بودن، نقاش را مغبون می کند. همچنین گفتگوی بین آلیس و مرد عظیم الجثه نیز بی ربط و تکراری و احمقانه می نماید. در این دیالوگ ها کمتر گرایش به موجز گویی ویراستاری نویسنده قابل مشاهده است و تبعیت از ویراستاری ادبی تئاتر روالی در این نمایشنامه به چشم نمی خورد.

۳-زبان:
نمایشنامه به جای ایجاد ارتباط، آدم ها را از هم دور می کند. معلوم نیست که آدم های این نمایش چقدر همدیگر را می فهمند. زبان نمایشنامه به جای رفع ابهام بیشتر در جهت ایجاد ابهام عمل می کند. و بیش از هر چیز دیگر در نمایشنامه تسلط وحضور دارد. حتی می توان گفت زبان بر کنش۱ ، طرح۲ ، و شخصیت ، حضور قوی تری دارد. آدمهای «نقاشی» هرچه بیشتر با هم حرف می زنند. کمتر همدیگر را می فهمند. وراجی های آنها تنها حضورشان را اعلام می کند و زبانشان کلیشه ای و کلی گو است. زبان نقاش انفعالی و پذیرنده است. در حالی که دیالوگ های مرد عظیم الجثه در بردارنده ادعاهایی پوچ و بی ارزش است. آلیس نیز بی احساس و دچار دور تسلسل باطل است.

این دور تسلسل در مورد آقای عظیم الجثه هنگامی که پشت میز کارش نشسته و با چند محاسبه از یک رقم به چند رقم می رسد نیز وجود دارد. همچنین زمانی که او در مورد واقع گرایی و مدرنیسم در نقاشی داد سخن می دهد به گونه ای دچار دور باطل زبانی و منطقی می شود. البته زبان نمایش بسیار هوشمندانه می تواند ایرونی های (Irony) نهفته در نمایش را نیز نشان دهد. جایی که بحث بر سر راست و دروغ شرافت حرفه ای و ضد آن است و یا جایی که در مورد رقابت سالم و ثروت اندوزی بحث می‌شود، زبان به خوبی کار گرفته شده است.

زبان در نمایشنامه با اینکه داستان را جلو می برد، شخصیت ها را افشا می کند و فضا و حالت را ایجاد می کند، اما با شکل به کارگیری آن در نمایشنامه های کلاسیک فرق دارد. چرا که شخصیت های کاریکاتوری عروسک گونه را نمایان می کند و داستانی را پیش می برد که روال منطقی و طرح ارسطویی ندارد و بسیار گیج کننده و سرسام آور و مهیج است.
۴-درونمایه:

درونمایه گزنده این اثر، مانند سایر آثار آوانگارد و نه روالی در برگیرنده تأثیرات اجتماعی، سیاسی و فلسفی قرن بیستم است. تمثیلی از زمینه های استثمارگرایی جهانی در روابط میان مرد عظیم الجثه و مرد نقاش و یا مرد عظیم الجثه با آلیس وجود دارد. همچنین بیانگر نظریات مارکس است که بزرگترین مسئله انسان را در هر زمان و هر مکانی تولید ثروت می داند.
در رابطه بازار بورس و تجارت نیز عقاید فروید که نیروهای واپس خورده جنسی را ایجاد کننده عقده و تنش هایی می داند که تعیین کننده همه روابط است، مشهود است. در روابط بین مرد عظیم الجثه و آلیس و حتی با نقاشی زن، نظریات نیچه مورد بهره‌برداری نویسنده است که در آن مرگ معنوی سنتی و قدیمی وابسته به مذهب را می توان مشاهده کرد. در رفتارهای کاراکتری دروغگو و کلاهبردار و در کلیت اثر نیز به فلسفه اگزیستانسیالیسم در مورد انسان های بی خدایی می رسیم که از حقیقت دور مانده اند و ارزش و معیاری در فراسوی ذهن مادی خود ندارند. مطابق عقاید سارتر انسان های این نمایش تنها به اثبات وجود خود نیاز دارند.
۵-شگفتی و جادو :
در این نمایشنامه به شدت ردپای شگفتی و جادو را می بینیم و هرچه به پایان آن نزدیک تر می شویم بر شدت آن افزوده می شود. ابتدای نمایش به نمایش های رئالیستی می ماند ، اما در نیمه دوم نمایشنامه دچار استحاله می شود. هرچند که در رابطه با اشیاء در قسمت اول این نمایشنامه و رابطه آدم ها با اشیاء نیز این شگفتی از ابتدا وجود دارد. د نیمه دوم نمایش تماشاگر می بیند که گلوله ای که به افراد شلیک می شود، منجر به مرگ آنها نمی شود بلکه باعث تعویض پوسته ی روئین و خصوصیات جسمی آنها و بارش باران نور و گل در فضا می گردد. در واقع کاربرد شیوه های گروتسک و خیال ساخت و مکابر است که در این نمایش ایجاد حالتی شگفت آور و جادوگونه می کند.
۶-منطق رویا و دیوانگی:
با کمی دقت در نحوه پرداخت نمایشنامه یونسکو به خصوص نقاشی در می یابیم که فضای این نمایشنامه در بستری از رویا و خلسه و کابوس و جنون جریان دارد. امکان وقوع اتفاقات و ارتباطات این نمایشنامه در عالم واقع غیر ممکن است. هیچ نقاشی چنین مورد استثمار قرار نمی گیرد تا فقط شنونده حرف های پوچ فردی تازه به دوران رسیده باشد و هیچ نقاشی هم تابلوی خود را اینگونه معامله نمی کند. نقاش ابله و خل وضع است. هیچ زن و شوهری در عالم واقعیت دارای چنین روابط متغیر و تغییر جایگاه نسبت به هم نیستند. شلیک هیچ گلوله ای هم در عالم واقع باعث استحاله در افراد نمی شود این منطق که تنها می توان آن را با فیلم های سورآلیستی لوئیس بونوئل در سینما مقایسه کرد، بیشتر به منطق رویا و خواب یا بهتر بگوئیم کابوس شباهت دارد. گذر زمان هم در این نمایشنامه به گونه ای عجیب صورت می گیرد. سه هفته مهلت نقاش با سرعت خیلی زیاد می گذرد. تماشاگران این نمایش گویا در حال مشاهده کابوس های فردی نیمه فیلسوف و نیمه دیوانه هستند. و عین واقعیت و وهم و پندار هم مزر مشخص و تفکیک کننده ای وجود ندارد.
۷-منطق شکنی:
در این نمایش حوادث به شکل ساده نمایشنامه ها و داستان های روالی پیش نمی رود. بلکه اغتشاش و بی نظمی در آمیخته با جدی و شوخی پیش برنده خط داستانی است. خط داستانی از لحاظ دراماتیک (آغاز، میانه و پایان) ندارد. سیر وقایع از رئالیسم آغاز و به فانتزی و کابوس ختم می شود. طرح نمایشنامه در قسمت اول به جز چند استثنا پیرو منطق رئالیستی است، اما بتدریج در بی منطقی تئاتر نه روالی دچار آشفتگی طرح می شود. زبان و مکان نیز بی منطق و شکسته است. چند دقیقه کافی است تا بدون قطع مهلت سه

هفته ای نقاش تمام شود. شاید بتوان گفت زمان دچار ایستایی است. آقای عظیم الجثه می کوشد تاجی حجیم و سه بعدی را بر سر تابلو که نقش آن دو بعدی است بگذارد. بنابر این منطق مکانی هم وجود ندارد. چانکه منطق زمانی نیز شکستخ شده است. زمینه فراگیر و یا پیام به وضوح کارهای روالی خود را نمی دهند . اعمال بر جنبه های نا عقلانی استوارند. اشخاص نمایش همزمان به گفتار و اعمالی جداگانه مشغول هستند بدون اینکه حضور هم را حس کنند.

۸-اصول تصادفی:
رابطه علت و معلولی که در شیوه وطرح نمایشنامه های کلاسیک ارسطویی وجود دارد در این نمایشنامه به چشم می خورد. اتفاق رویدادها بر اساس رابطه علت و معلولی به وجود نمی آیند بلکه تصادف عامل به وجود آورنده آنها است. مثل تعویض قدرت آلیس و مرد عظیم الجثه بدون منطق عقلانی و معمول رئالیسم. و یا اینکه می توان حضور اولیه مرد نقاش را در خانه مرد عظیم الجثه کاملاً تصادفی دانست.

۹-توجه به اشیاء :
در توضیح صحنه و یا در گفتارهای نمایشنامه به اشیاء خاصی توجه شده است. از جمله آنها می توان به خلال دندان عظیم، گوش پاک کن عظیم، گل های روی یقه و لباس، میز و صندلی عظیم، ساعت طلا و تلفن آقای عظیم الجثه به نشانی بورژوازی با توجه به اینکه در همان دوران هنرمندان تلفن ندارند، تابلوی نقش زن که تأکید بسیاری بر آن می شود. اسلحه و نقش آن در زیبا سازی همراه با ترور و ارعاب، عصای آلیس در مقابل گرز ملکه ی نقاشی، صندلی که تعداد آن در خانه کم است و زن همسایه با خود یکی می آورد و نیز تاج که آن قدر آقای عظیم الجثه بر آن تأکید دارد و از آن به تعداد زیاد از کشوی میز در می آورد، همگی از تأکید یونسکو بر اشیاء حکایت دارد که از ویژگی های نمایش های نه روالی است. تأثیر اشیاء در این نمایشنامه فقط عامل پر کننده فضا نیست، بلکه آدم های نمایش با اشیاء درگیری دارند. چنانچه نقاش دست و پایش در بوم نقاشی گیر می کند.

۱۰-گرایش به کلاژ :
گرایش نمایشنامه نقاشی به خلق فضایی کلاژگونه است. اشخاص و دکوراسیون صحنه گویا از مقواهای زنگی بریده شده در کنار هم قرار گرفته اند و آن هم به طور کاریکاتوری و اغراق شده. از این جمله است دو عدد گل بر روی پیراهن و کت آقای عظیم الجثه و رنگارنگی لباس و کراوات وی ترکیب خاص در لباس و جسم آلیس و حتی در لباس و جسم زن موجود در تابلوی نقاشی نصب شده بر دیوارهای خانه که لخت هستند و تاج های متعدد و سعی مرد در نصب تاج روی تابلو که خود حالتی کلاژگونه دارد.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.