مقاله محمد فرخی یزدی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله محمد فرخی یزدی دارای ۲۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله محمد فرخی یزدی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله محمد فرخی یزدی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله محمد فرخی یزدی :

محمد فرخی یزدی

تابستان۱۳۸۷
شاعر انقلابی
محمد فرخی یزدی، فرزند محمد ابراهیم سمساری یزدی در سال ۱۳۰۶ قمری/۱۲۶۷ شمسی در یزد متولد شد. او در سنین نوجوانی دروس قدیم فارسی و اندکی مقدمات عربی را آموخت و بعد مدتی را هم در مدرسه مرسلین یزد که توسط میسیونرهای انگلیسی پایه گذاری و اداره می شد به تحصیل پرداخت. او به دلیل اختلاف با مسئولین مدرسه از آن جا اخراج شد و برای مدتی به کارگری پارچه بافی و بعد از آن نیز به کار نانوایی روی آورد. با انقلاب مشروطیت و گسترش فضای سیاسی در ایران او هم به جرگه دموکرات های یزد پیوست و با سرودن اشعار سیاسی جایگاه خاصی در بین دموکرات ها و آزادیخواهان آن حدود پیدا کرد.

بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت و انتصاب سردار جنگ بختیاری به عنوان حاکم یزد، هنگامی که راهزنان و دزدان راههای یزد و همچنین مستبدان و مخالفات مشروطه با سرکوب کرد فرخی یزدی منظومه ای در ستایش از وی به نام «فتح نامه» سرود که نخستین اثر عمده ادبی وی بود. اما دیری نپایید که دوباره اوضاع به نفع مستبدان دگرگون شد. زیرا بعد از سردار جنگ، سالار مؤید پسر امیر مفخم بختیاری حاکم یزد شد که رویه نامطلوبی در مردم داشت و بعد وی نیز، ضعیم الدوله قشقایی، حاکم منصوب بختیاری ها- که او هم دست به تعدی و احجاف فراوان زد. فرخی با ساختن مسمطی ضعیم‌الدوله را مورد ذم قرار داد و ضیغم الدوله نیز به دلیل آن که به یزید تشبیه شده بود فرخی یزدی را دستگیر و بعد از ضرب و شتم بنا به گفته بعضی از هم فکران، دستور داد تا دهانش را با نخ و سوزن دوختند.

 

فعالیت های سیاسی
فرخی در اواخر سال ۱۳۲۸ قمری به تهران وارد، و روابط نزدیکی با مشروطه خواهان بختیاری برقرار نمود. گفته می شود که در دوران جنگ جهانی اول که ایران توسط قوای روسیه و انگلیس مورد تهاجم قرار گرفت بخصوص در زمانی که نیروهای روسی قصد داشتند تهران را تسخیر کنند به همراه ملیون و آزادیخواهان، تهران را ترک ابتدا به سمت قم و بعد به کرمانشاه مهاجرت می‌کند. او مدتی را در عراق گذراند ولی با تسخیر بغداد توسط نیروهای انگلیسی در ۱۷ ذیحجه ۱۳۲۵/ ۱۲ مهر ۱۲۶۹ عراق را ترک و به تهران باز می گردد.

با پیروزی انقلاب روسیه اوضاع ایران ناگهان تغییر می‌کند و نیروهای روسی دسته دسته ایران را ترک و خطر بزرگی که تمامیت ارضی و استقلال سیاسی ایران را در مخاطره قرار داده بود موقتاً، رفع شد با روی کار آمدن حکومت بلشویکی تمام قراردادهای استعماری روسیه تزاری با ایران لغو می شد و این امر باعث شعف ایرانیان بخصوص نخبگان سیاسی و فرهنگی شد. رفع خطر روسیه باعث شد بسیاری از نیروهای سیاسی با اغتنام فرصت درصدد اعاده استقلال کشور بر آید ولی از سوی دیگر بخشی از دولتمردان انگلیس در تلاش پر نمودن خلاء قدرت روسیه در ایران برآمد و این امر منجر به عقد قرارداد ۱۹۱۹ گردید. فرخی از جمله شخصیت های سیاسی ایران بود که با این قرارداد مخالفت کرده و اشعاری هم در ذم قرارداد و وثوق الدوله سرود. به همین علت فرخی به همراه دیگر مخالفین قرارداد مدتی را در زندان گذراند.

با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ عده زیادی از اشراف و رجال کشور، همچنین تعدادی از نخبگان فرهنگی و فعالین سیاسی دستگیر شدند. فرخی یزدی هم جزو دستگیر شدگان بود و مدت سه ماه زندانی شد. او نیز همانند دیگر بازداشت شدگان بعد از سقوط دولت سید ضیاء الدین طباطبایی از زندان آزاد شد.
فرخی یزدی چند ماه بعد از آزادی در دوم شهریور ۱۳۰۰ روزنامه طوفان را با سر عنوانی سرخ منتشر می‌کند. انتشار این روزنامه آغاز جدیدی از زندگی سیاسی اوست.
روزنامه طوفان

پیروزی انقلاب روسیه برای بسیاری از آزادیخواهان و مبارزین جهان پدیده خوشابندی بود و چه بسیار از شخصیت های سیاسی کشورهای تحت استعمار که با خوش بینی به آن نظاره می کردند. کشور ما ایران نیز بعد از دهها سال که مورد تجاوز و ستم روسیه تزاری قرار گرفته بود توانست با پیشامد انقلاب روسیه و فروپاشی تزارسیم به اینده و حفظ تمامیت ارضی خودش امیدوار باشد. تقریباً تمام رجال و عموم مردم ایران که از دخالت های روسیه تزاری به تنگ آمده بودند از فروپاشی روسیه ابراز خوشنودی می‌کردند. به همین دلیل تصوری که در

آن سال ها از انقلاب روسیه در میان مردم شکل گرفت تصوری کاملاً متفاوت با دهه های بعد بود. هنوز واقعیت تداوم و استمرار خصیصه توسعه طلبی و سیطره جویی امپراتوری روس که اینک به رنگ و روی جدید بلشویکی عمل می کرد، برای بسیاری از نیروهای سیاسی روشن نشده بود. فرخی یزدی نیز با توجه به شخصیت عدالت خواه و آزادیخواهش به دیده مثبت به این پدیده می نگریست و در جای جای طوفان این ابراز احساس کاملاً مشهود است.

ما در واقع می توانیم طوفان را به دو دوره تقسیم کنیم. دوره اول طوفان از اواسط سال ۱۳۰۰ تا اواخر سال ۱۳۰۲، یا انتقادات صریح و تندی از هرم قدرت و رأس آن توأم است. همچنین طرفداری او از روسیه انقلابی باعث شد که طوفان را ارگان تبلیغی شوروری ها بدانند. مقالات و اشعار منتشره طوفان در حمایت از دهقانان و کارگران و انقلاب و مقالاتی درباره «تاریخ سوسیالیزم» و «اهمیت سوسیالیزم» به این شائبه دامن می زد. از سوی دیگر انتشار مقالاتی بر ضد رجال سیاسی و همچنین مطالبی در تأکید بر آزادی‌های سیاسی باعث شد روزنامه طوفان پانزده بار توقیف شود و در این میان فرخی دوبار هم در سفارت روسیه شوروی تحصن اختیار کرد.

 

ماجرای تحصن
اولین تحصن ۱۸ اسفند ۱۳۰۰ تا ۲۵ مرداد ۱۳۰۱ به طول انجامید. دلیل اصلی ماجرای تحصن به نقد و انتقاد بعضی روزنامه ها درباره کودتای سوم اسفند مربوط می گردد که باعث شد رضاخان سردار سپه در پاسخی آمرانه، خود را مسبب اصلی کودتا دانسته و پایان بیانیه خود روزنامه ها را تهدید کند که اگر به انتقادات خودشان ادامه دهند به مجازات خواهند رسید.
تهدیدات رضاخان چندین روز ادامه داشت تا اینکه فرخی یزدی در طوفان شماره ۲۲ مقاله شدیداللحنی بر ضد رضاخان نوشت و بدنبال آن مأموران برای دستگیریش اقدام می نمایند اما فرخی که خود را به سفارت روسیه شوروی رسانده و تحصن اختیار می‌کند. چند روز بعد فلسفی مدیر حیات جاوید نیز به دلیل انتشار مقاله انتقادآمیز تحت تعقیب قرار می گیرد که او هم به همراه عده ای دیگر ابتدا در حرم خضرت عبدالعظیم تحصن خود را در آنجا ادامه می دهند. عده ای دیگر از روزنامه نگاران نیز از ترس و وحشت در مجلس شورای ملی تحصن کردند.
در واکنش به مطالب بعضی از روزنامه های طرفدار دولت حملاتی نسبت به متحصنین در سفارت روسیه کرده و این عمل آنان را مورد شماتت قرار داده بودند. متحصنین سفارت بیانیه ای در روزنامه حقیقت منتشر کردند که در آن باره علت تحصن آمده بود:«ما متحصنین که به واسطه فشار ارتجاع و تجاوزات خودسران قانون شکن، اجباراً و اضطراراً از ترس جان و بیم شلاق و تبعید به سفارت کارگران و دهاقین پناهنده شده از عموم برادران حساس آزادیخواه خود که در این موقع با حرارت و فداکاری فوق العاده با مظلومین هم آواز شده و اجرای قانون

اساسی نقض شده را مطالبه می نمایند. با قلبی شکسته ولی با صمیمیت و محبت تشکر می نماییم و نیز از جراید حق گوی ملی که به وظیفه خود رفتار کرده و صدای ضعیف ما را به گوش آزادیخواهان ایران، بلکه به عالمیان می رسانند؛ زایدالوصف متشکر و ضمناً به یکی دو جرایدی که فقط ستون های روزنامه خود را برای نقادی و فحاشی نسبت به ما ستمدیدگان جور کشیده اشغال می نمایند، تذکر می دهیم که اگر به رغم شما ما خاطی و مقصر هستیم که از بیم تجاوزات قانون شکنان به سفارت پناهنده شده ایم، خوب است لااقل در تلو

هتاکی های خود تقاضای اجرای قانون اساسی را که از آمال عمومی ایرانیان است نموده و این درخواست را نه محض تحصن ما بلکه برای آزادی و رفاهیت ۲۹ کرور و اندی ملت ایران که تحصن اختیار نکرده اند و مقصر نیستند، بنمایند.» با طولانی شدن تحصن و در حالی که احمدشاه نیز از اروپا تلگرافی برای حل این مشکل به دولت مخابره کرده بود سفیر شوروی نیز در این ماجرا دخالت و با رضاخان وارد مذاکره می شود تا بتواند راه حلی پیدا نمایند.

وساطت تیمورتاش
با توجه به این نوع فشارها رضاخان در ۲۴ فروردین ۱۳۰۱ تیمورتاش را برای مذاکره با متحصنین به سفارت شوروی فرستاد. این اقدام بدون نتیجه بود و بالاخره خود رضاخان مجبور شد برای مذاکره با فرخی یزدی دست به کار شود. شرح این مذاکره در روزنامه حقیقت چنین آمده است:

«عصر روز دوشنبه]۲۷ فروردین[ ۲ به غروب، آقای وزیر جنگ به پارک مخبرالدوله رفته و اتومبیل خودشان را ]موقع[ رفتن اسیدروف، نایب اول سفارت دولت جمهوری شوروی دادند و به پارک اتابک محل تحصن متحصنین فرستادند و فرخی را به پارک با همان اتومبیل برای مذاکره با آقای وزیر جنگ آورده و مشغول مذاکرات لازمه شدند. آقای وزیر جنگ پس از یک سلسله مذاکرات راجع به این که من یک نفر سرباز و از طبقه سوم هستم و کاملاً با عقیده ملیون همراهم و اگر سوء تفاهمی یا اقداماتی را بر علیه قانون اساسی به نام من اشاعت داده اند

به کلی بی اصل بوده و من با تمام قوا برای اجرای قانون و تحکیم حکومت ملی حاضرم…» با این ما دیپلوماسی انگلیسی موقع را غنیمت شمرده، استفاده نماید.» وی در ادامه، استمرار تحصن را بیش از این غیر ممکن دانسته و چنین نوشت:«با بیان این مقدمات البته تصدیق می‌نمایید که ادامه تحصن و پافشاری جز افسردگی روح و خفگی احساسات نتیجه نداشت و چون پیوسته اقدامات ما مبنی بر عقیده مسلکی بوده و می‌باشد، ملاحظه کردیم که با وضعیات اخیر تحصن، روزنامه طوفان بهتر می تواند موقعیت از دست رفته ما را احراز نماید. اگرچه

در این کشمکش حیاتی ما اقرار و اعتراف به مغلوبیت خود نمودیم ولی بارها موقعیت به ما اجازه داده و ممکن بود مغلوبیت نوعی را تبدیل به فتح و نصرت شخصی کرده از تحسن خارج شویم؛ چنان که در تعقیب وعده های حضوری امیدوار کننده وزیر جنگ اگر عمر تحصن تمام می شد، علاوه بر آن که مانند امروز به تأمین منافع عمومی موفق نشده بودیم، منافع

شخصی ما لااقل بهتر تضمین می شد و شاید آزادیخواهان لفظی ما را به کوتاه کردن زندگانی تحصن سرزنش و ملامت می کردند. اما روح آزادیخواهی به ما اجازه نمی داد که قبل از مسدود شدن طرق موفقیت به تأمینات شخصی تسلیم گردیم تا بالاخره نیز مجبور شدیم که حیات معنوی طوفان را تأمین نموده و مانند یک نفر نظامی بدون از دست دادن استحکامات عقیده یا تسلیم نمودن قوای فکری خود به دشمن با کمال متانت عقب نشسته، خویشتن را برای حمله ثانوی حاضر نماییم. اینک با همان مرام و سیر تغییر ناپذیر خود را برای نبرد با ارتجاع مهیا و آماده می‌باشیم…»

 

شایعه‌ وابستگی
تحصن فرخی در سفارت روسیه و وساطت روتشتین در این ماجرا شایعات موجود درباره وابستگی فرخی یزدی و روزنامه طوفان به شوروری ها را گسترش داد. البته قبل از این تحصن هم بخصوص پس از انتشار اولین شماره‌های طوفان نیز چنین شائیه ای وجود داشت. به عنوان مثال طوفان که چندی پیش ۷ میزان ۱۳۰۰ مطلبی منتشر کرده بود مبنی بر این که «به موجب اخبار اخیر رویتر دولت انگلیس یادداشتی به دولت روس داده و از تبلیغات نمایندگان روس در ایران و انگلیس شکایت می‌کند.» در توضیح و تفسیر بیشتر این موضوع در مقاله ای

تحت عنوان «بیان حقیقت» یادداشت مورد بحث دولت انگلیس را مورد انتقاد قرارداد نوشت:«ما در شماره گذشته یادداشت دولت انگلیس را به دولت شوروی روس اطلاع دادیم اینک فقط یک قسمت از آن یادداشت را که راجع به ایران است ناگزیرم تحت مطالعه در آوریم.» ظاهراً در آن یادداشت دولت بریتانیا مدعی شده بود که«…رتشتین نماینده دولت ساویت مقیم طهران مبالغ کثیری پول آورده و اکثر آن در راه تبلیغ صرف…» می‌کند و چون به نظر می رسید که طوفان نیز در مظان اتهام بوده، در ادامه مقاله آمده بود:«چه تهمت بزرگی است که یک

دولت به یک نفر نماینده دولت دیگر می زند. در این جمله دو نظر داشته اند یکی خراب کردن نماینده دولت روس در طهران دیگری نسبت فساد اخلاق دادن به ایرانی ها. اگر در خرج کردن پول دایره نفوذ توسعه پیدا می کرد حالا پس بایستی دایره نفوذ دولت انگلیس به اندازه ای در ایران وسیع شده باشد که از سر حدات هم تجاوز کرده باشد؛ خوب بود قبل از انتشار یک چنین تهمت درباره نماینده یک دولت آزادی پرور، به سفارت خود در طهران هم مراجعه می نمود و مبالغ اکثر از آن را از قبیل یک صد و سی هزار لیره و غیره را که برای

تحت‌الحمایکی ایران خرج می شد در نظر می گرفت و به دیگران تهمت و افترا نمی زد.» طوفان در ادامه این توضیحات دلیل طرفداری از روسیه را رفتار دولت جدید شوروری دانسته، نوشت:«نماینده دولت شوروی روس احتیاج ندارد مبالغ کثیری پول خرج کند و تبلیغات نماید. دولت روس همان روز در قلوب ایرانیان جایگیر و محبوب شد که حق حاکمیت ملت ایران را کاملاً شناخته و رعایت کرد؛ همان روز دولت روس نفوذش منبسط شد که تمام معاهدات سری و علنی که استقلال و تمامیت ایران را متزلزل کرده بود لغو و باطل سخت. دولت روس همان روز تمام ایرانی ها را دوست خود کرد که از دخالت در امور داخله و خارجی ایران احتراز نمود. در این صورت احتیاج به خرج کردن پول نبود. یک مسئله دیگر کدام ایرانی بی شرافت است که پول دولت ساویت روس را بگیرد و بر خلاف مصالح وطن خود اقدام نماید. پول دولت حاضره روس در ایران خرج ندارد. محل خرج پول دولت روس در جاهایی است که اصول امپریالیزم حکمفرماست نه در ایران.»

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.