مقاله جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی در ایران؛ چالشها و راه کارها


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی در ایران؛ چالشها و راه کارها دارای ۳۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی در ایران؛ چالشها و راه کارها  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی در ایران؛ چالشها و راه کارها،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی در ایران؛ چالشها و راه کارها :

جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی در ایران؛
چالشها و راه کارها

چکیده
نهادهای مدنی به معنای جدید آن ریشه در تاریخ مغرب زمین و پیوند ناگسستنی با جامعه مدنی دارد. آشنایی ایرانیان با غرب و توجه روشنفکران ایرانی به مدرنیسم در قرن نوزده سبب توجه برخی از ایرانیان به این نهادها شد. استقرار مشروطیت در ایران و تدوین قانون اساسی اگر چه تشکیل و فعالیت این نهادها را قانونی ساخت اما در تاریخ معاصر ایران، به استثنای مقاطع کوتاهی، هیچگاه امکان فعالیت برای این نهادها فراهم نشد. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران فرصت مناسب برای

تشکیل و فعالیت این نهادها فراهم ساخت. اما وقوع برخی حوادث و رویدادها همراه با حاکم شدن مشارکت توده ای در جامعه یکبار دیگر این فرصت را از میان برد. بقدرت رسیدن آقای خاتمی در ایران و طرح جامعه مدنی از سوی وی ضرورت جایگزینی مشارکت سازمان یافته بجای مشارکت توده ای را عیان ساخت.

مهمترین ابزار برای نیل بدین منظور شکل گیری نهادهای مدنی برای ایفای نقش واسط میان دولت و ملت بود. بدین ترتیب یکبار دیگر نهادهای مدنی در ایران امکان حیات یافتند. اما این بار نیز این نهادها، همانند مقاطع قبلی، از جانب سه حوزه حاکمیت، مردم و نظام بین الملل در معرض تهدید قرار دارند، لذا حیاتی ترین موضوع برای سازمانهای مردمی حاضر در ایران شناخت چالشها و انتخاب راهکارهای مناسب برای مقابله با آنهاست.

Faculty of Admin. Sciences & Econ. Journal,
University of Isfahan.
Vol.17, No.2 , 2005

Civil Society and Non-Governmental Institutions in Iran: Challenges and Solutions

H. Masoudnia

Abstract

The historical origin of civil institutions and its new implication stem from the Western World. Civil institutions have close connection with civil society. The influence of Western modernist thoughts into Iranian society and its adoption by Iranian intellectuals in 19th century made civil institutions a political target for Iranian political activists. For the first time, the constitutional revolution in Iran (1906) brought about a historical opportunity for establishing civil institutions, but very soon this hope was vanished. In the contemporary history, rarely a suitable opportunity for establishing of civil

institutions was evolved in Iranian political context. The Islamic revolution in Iran brought opportunity for the Iranian elites, but the trend of the post – revolution developments and populist contribution restricted the opportunities. Mr. Khatami’s empowerment and the introduction of civil society and replacing it with populism were addressed, so the civil institutions play a mediate role between the society and government. But again, that opportunity was threatened by some parts of the Iranian sovereignty, people and the international system. So, currently the most important issue for civil society activists in Iran is recognition of challenges and solutions for establishing civil institutions.

Keywords: Civil Society, Civil Institutions, Political development, Mr. Khatami, Challenge

مقدمه
بدنبال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری خردادماه سال ۱۳۷۶ و انتخابات آقای سیدمحمد خاتمی، با اکثریت قاطع آرا، به عنوان رییس جمهور دوران جدیدی در حیات سیاسی انقلاب اسلامی ایران فرا رسید. طرح موضوعاتی جدید در گفتمان سیاسی ایران نظیر جامعه مدنی، توسعه سیاسی، شفاف سازی، پاسخگوکردن دولت همه و همه بیانگر آغاز حرکتی جدید در مسیر تاریخ انقلاب برای جایگزین ساختن مشارکت سازمان یافته بجای مشارکت توده ای بود. این تغییر و تحول در حوزه

نظری زمینه ساز وقوع برخی دگرگونیها در حوزه عملی نیز گردید که مهمترین آنها تشکیل و تشدید فعالیت نهادهای غیردولتی NGOs نظیر احزاب، انجمنها، اتحادیه های کارگری و سندیکاها بود، لذا باتوجه به اهمیت این نهادها برای تحقق جامعه مدنی هم به عنوان ابزار و هم به عنوان غایت، بنظر می رسد مهمترین مساله برای آنها در مقطع کنونی آسیب شناسی به موقع و اتخاذ

• “ علت شکل گیری و تشدید فعالیت نهادهای غیردولتی در ایران طی سالهای اخیر چه بوده است؟ چه چالشهایی حیات این نهادها را تهدید می کند و راهکار برون رفت از این چالشها کدامند؟”
علاوه بر سؤال اصلی، سؤالات فرعی دیگر نیز مدنظر بوده اند:
• نهادهای غیردولتی به معنای جدید آن چگونه شکل گرفت؟
• رسالت این نهادها چیست؟

• فعالیت این نهادها چه تغییراتی در ساخت اجتماعی و فکری جوامع ایجاد می کند؟
• ایرانیان چگونه با نهادهای غیردولتی به معنای جدید آن آشنا شدند؟
• سابقه عملکرد این نهادها در تاریخ سیاسی معاصر چگونه باید ارزیابی گردد؟
فرض اساسی ما در این تحقیق بر آن است که:

تغییرات و تحولات ساختاری – جمعیتی بوقوع پیوسته در جامعه ‌ایران در دهه دوم انقلاب همراه با دیدگاههای رییس جمهور وقت ایران درخصوص ثبات سیاسی و تثبیت نظام زمینه را برای شکل گیری نهادهای غیردولتی در ایران به منظور سازماندهی مشارکت سیاسی در ایران براساس نوعی مهندسی اجتماعی فراهم ساخت. حیات سیاسی این نهادهای نوپا از جانب سه حوزه، حاکمیت مردم و نظام بین الملل، در معرض چالشهای جدی قرار دارد، لذا مهمترین موضوع برای نهادهای

غیردولتی حاضر شناخت این چالشها و اتخاذ راهکارهای مناسب به منظور مقابله با آنها می باشد. هدف از این پژوهش پاسخ به سوآلات مطروحه و بررسی صحت و سقم فرضیه فوق براساس داده های تاریخی، اجتماعی و عینی است.

تاریخچه جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی
نهاد‍، نظامی به نسبت پایدار و سازمان یافته از الگوهای اجتماعی است که برخی رفتارهای نظارت شده و یکسان را با هدف برآورده ساختن نیازهای اساسی جامعه، در بر
می گیرد. مهمترین هدف هر نهاد‍، ارضای نیازهای اجتماعی معینی است (کوئن، ۱۳۷۲، ۱۵۱) نهادهای موجود در یک جامعه را از نظر نیروهای دخیل در شکل گیری و کارکرد آنها میتوان به دو دسته تقسیم کرد:‌ یکی نهادهایی که بطور مستقیم با غیرمستقیم توسط دولت شکل گرفته اند و دوم نهادهایی که خارج از حوزه قدرت سیاسی توسط مردم با هدف دستیابی به برخی از اهداف و نیازها سازمان یافته اند. شکل گیری نهادهای غیردولتی، NGOs به معنای جدید آن ریشه در تاریخ

تحولات مغرب زمین از قرن هفده به بعد دارد (بشیریه، ۱۳۸۰، ۹۳). توضیح اینکه تلاش برای گذار از دموکراسی توده ای به دموکراسی سازمان یافته سبب طرح دیدگاه جامعه‌ مدنی در مقابل جامعه توده ای گردید. جامعه مدنی به معنای جدید خود به حوزه ای از روابط اجتماعی اطلاق می گردد

که فارغ از قدرت سیاسی است و مجموعه ای از نهادها، مؤسسات و تشکیلات خصوصی و مدنی (غیرخصوصی) را در بر می گیرد(همانجا) این نهادها نقش واسط را میان قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی ایفا می کنند و مهمترین ویژگی آنها مردمی بودن، ایجاد تسهیلات جهت مشارکت مردم در امور سیاسی، دوری گزیدن از قدرت سیاسی، تحدید، تأثیرگذاری و حتی مشارکت در آن است (رزاقی، ۱۳۷۸، ۱۵۷).

بدین ترتیب نهادهای غیردولتی به معنای جدید آن از دو سو، به عنوان مهمترین ویژگی، پایه در مردم دارد؛ اول اینکه این نهادها بطور خود جوش توسط مردم شکل می گیرد و دیگر اینکه هدف آنها سازماندهی مشارکت مردم براساس نظمی مبتنی بر مهندسی اجتماعی در امور سیاسی است. اگر چه برخی از پژوهشگران بر این باورند که وجود برخی خصلتها و عوامل در جامعه‌ فئودالی نظیر پراکندگی قدرت، حقوق، مالکیت، مصونیت و امتیازات اشراف زمیندار و وجود شهرهای خودمختار

بیانگر نشانه های ضعیف از وجود جامعه مدنی و فعالیت نهادهای غیردولتی است(بشیریه، ۱۳۷۶، ۳۳۰). اما بنظر می رسد این نهادها، با وجود برخورداری از دو ویژگی استقلال نسبی از دولت و ایفای نقش رابط میان دولت و مردم، از دو خصلت بارز نهادهای غیردولتی جدید یعنی شکل گیری بطور مستقیم از سوی مردم و تلاش برای قاعده مند ساختن مشارکت آنها در امور سیاسی محروم بوده اند.

همانطور که قبلاََ توضیح داده شد شکل گیری نهادهای غیردولتی به معنای جدید آن محصول تحولات فکری و اجتماعی مغرب زمین، اروپا، در قرون هفده و هیجده بود؛ اگر چه وقوع انقلاب کبیر فرانسه در اواخر هیجدهم و وقوع انقلاب صنعتی در اوایل قرن نوزدهم این فرآیند را تسریع بخشید. اما این دو رویداد نه تنها با ارایه تعریف جدیدی از ملت، Nation، نهضت ایجاد کشورها براساس ملیت را بنا نهاد بلکه با اشاعه لیبرالیزم در حوزه‌ اندیشه و اقتصاد زمینه را برای شکل گیری نهادهای غیردولتی فراهم کرد(پالمر،‌ ۱۳۴۹، ج۱، ۳۵۰-۳۳۰). توضیح اینکه اشاعه‌ نهضت

آزادیخواهی در اروپای سده‌ نوزدهم سبب افزایش تقاضا برای مشارکت در امور سیاسی گردید. نهضت اخیر که در قالب تقاضای برای افزایش حق رأی ظاهر شد زمینه را برای تشکیل نهادهایی جهت سازماندهی این مشارکت، یعنی حزب، فراهم ساخت. بدین ترتیب برای نخستین بار در انگلستان اصلاحات انتخاباتی سالهای ۱۸۳۳ و ۱۸۶۷ به ظهور احزاب سیاسی، به عنوان مهمترین نهادهای غیردولتی، انجامید. (بشریه، ۱۳۸۰،‌ ۱۴۶) در کنار احزاب، انقلاب صنعتی و پیامدهای آن سبب تشدید جنبش کارگری در اروپا پس از انقلابات ۱۸۴۸م گردید(پالمر، همان، ج۲،‌ ۶۸-۶۷). تا اینکه بالاخره در سال ۱۸۶۴م انجمن بین المللی کارگران بعنوان یکی از مهمترین نهادهای غیردولتی فرامنطقه ای تشکیل شد (بشیریه، ۱۳۷۶، ۱۷۵).

بدین ترتیب تحولات سیاسی – اجتماعی قرن نوزده زمینه را برای شکل گیری NGOs فراهم کرد، فرآیندی که در سالهای پس از جنگ جهانی اول بدلیل گسترش نهضت اعطای حق رأی همگانی و تعظیم اکثر دول اروپا در قبال این نهضت تشدید و تحکیم شد. اگرچه بحران اقتصادی ۳۳-۱۹۲۹ و پیامدهای آن همراه با رویدادهای زمان جنگ جهانی دوم، بدلیل افزایش دخالت دولتها در امور، روند نهضت گسترش فعالیت نهادهای غیردولتی را کند کرد، اما این نهادها در سالهای پس از جنگ جهانی دوم اهمیت خود را دوباره باز یافتند. شاید یکی از با اهمیت ترین و مهمترین سازمانهای

غیردولتی در مقیاس بین المللی و جهانی آن، سازمان عفو بین الملل باشد، که پس از جنگ شکل گرفت (پورنجاتی، ۱۳۸۱، ۹). در پنجاه سال اخیر یکی از ویژگیهای تحولات مغرب زمین افزایش نفوذ و عملکرد سازمانهای غیردولتی بوده است؛ فرآیندی که موضوع جهانی شدن و پیامدهای آن نه تنها از اهمیت آن نکاسته بلکه اعتبار آن را دوچندان ساخته است.

مشروطیت، جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی در ایران
در مشرق زمین بطور اعم و ایران بطور اخص وضعیت متفاوت بود. از منظر جامعه شناسی تاریخی تفاوت اصلی دولت در مشرق زمین با مغرب زمین عدم اتکای دولتهای مشرق زمین به طبقات و تمرکز قدرت نزد دولت بود. صرف نظر از علل شکل گیری چنین وضعیتی، تمرکز قدرت نزد دولت در مشرق زمین سبب طرح نظریه استبداد شرقی از سوی پژوهشگران تاریخ و سیاست مشرق زمین گردید (آبراهامیان، ۱۳۷۶، ۴۳-۲۰). در جامعه ایران نیز، قبل از شکل گیری دولت مدرن، بدلیل وجود استبداد شرقی نهادهای غیردولتی به معنای جدید آن محلی از اعراب نداشتند اگرچه در بطن

جامعه ایران برخی نهادهای سنتی نظیر اصناف، روحانیت، بازار و گروههای تصوف و فتوت فعالیت داشته و نقش واسط میان دولت و مردم را ایفا می کردند اما هیچکدام از این نهادها مشخصه اصلی سازمانهای مردمی جدیدی یعنی شکل گیری با نقش مستقیم مردم به منظور سازماندهی مشارکت آنها را نداشتند.

لذا آشنایی ایرانیان با سازمانهای مردمی در مفهوم جدید آن و تلاش برای استقرار آنها محصول روابط با مغرب زمین در قرن نوزده و آشنایی با مدرنیسم بود. افزایش تماسهای ایرانیان با مغرب زمین در قرن نوزده سبب ظهور قشر جدیدی در ساختار اجتماعی ایران گردید. این گروه جدید، که بعدها ویژگی طبقه یافته و اصطلاح روشنفکر به آنها نهاده شد، (آبراهامیان، همان، ۷۶) مایه های فکری خود را از انقلاب کبیر فرانسه گرفته و خواستار نوسازی ساختار سیاسی ایران از طریق استقرار نظم مبتنی بر پارلمانتاریسم بود(مسعودنیا، ۱۳۷۷، ۲۸). لذا اینان از یکطرف بدلیل تاثیرپذیری از تحولات اروپا و از طرف دیگر برای نیل به منظور درصدد استقرار نهادهای مردمی برآمدند،

سازمانهایی که رسالت آنها هم نیل به پارلمانتاریسم و هم نهادینه سازی آن بود. در راستای چنین هدفی بود که این عده از نخبگان ایرانی قبل از استقرار مشروطیت در ایران، ۱۲۸۵ هـ . ش/۱۹۰۶م، اقدام به تاسیس سازمانهایی چون فراموشخانه، انجمن مخفی، مجمع آدمیت، مرکز غیبی و کمیته انقلابی کردند؛ (آبراهامیان، ۱۳۷۷، ۹۸) هرچند فعالیت این سازمانها بیشتر بدلیل استبداد حاکم، به استثنای سالهای سلطنت مظفرالدین شاه، مخفی بود. شاید باتوجه به همین استبداد موجود

بوده باشد که مهمترین نهاد غیردولتی در چهارچوب جامعه مدنی، یعنی حزب، توسط روشنفکران ایرانی قبل از استقرار مشروطیت در خارج از مرزهای ایران، قفقاز روسیه شکل گرفت (اتحادیه، ۱۳۶۱، ۶۳).
ارتباط با غرب، علاوه بر حوزه سیاسی، از نظر اقتصادی نیز زمینه تغییر و تحول در ساخت اجتماعی ایران و ظهور نهادهای غیردولتی از سوی کارگران را فراهم کرد. شکست ایران در قبال غرب در قرن نوزدهم و سلطه اقتصادی غرب بر بازارهای ایران از جنبه های گوناگون بر ساختار اجتماعی ایران اثر گذارد: اول این رویداد صنایع بومی ایران را نابود و زمینه بیکاری عده‌ کثیری از صاحبان حرف را فراهم کرد؛ گروه هایی که اکثر به حرفه‌ کارگری در آنسوی مرزهای ایران، قفقاز، روی آوردند. دوم زمینه برای ظهور یک بورژوازی وابسته با نقش دلال در ساختار اجتماعی ایران فراهم شد که در صورت امکان اقدام به سرمایه گذاری برای تاسیس صنایع جدید نیز می کرد سوم اعطای امتیازات به

دولتهای خارجی و اتباع آنها زمینه را برای احداث برخی صنایع در ایران فراهم کرد. دو تحول اخیر زمینه را برای اشتغال بیکاران پیامد نخست در قالب گروه های کارگری فراهم کرد. بدین ترتیب طبقه کارگر جدید ایران قبل از تکوین سرمایه و سرمایه داری شکل گرفت که بدلیل محرومیت از حقوق خواستار تشکیل سازمانی برای دفاع از حقوق خود بود (فوران، ۱۳۷۷، ۱۹۷).

استقرار مشروطیت در ایران به سال ۱۲۸۵/۱۹۰۶، تدوین قانون اساسی و به رسمیت شناخته شدن حقوق و آزادیهای فردی همراه باحق تشکیل اجتماعات در آن فرصت مناسب در اختیار روشنفکران و کارگران برای تاسیس سازمانهای مردمی به معنای جدید آن قرار داد. در راستای این هدف بود که روشنفکران اقدام به تاسیس حزب نمودند. (بهار، ۱۳۲۱، ۹) و کارگران نیز در سال ۱۲۸۵ هـ . ش نخستین اتحادیه کارگری را در ایران سازمان دادند. البته در شکل گیری اتحادیه های کارگری در ایران و فعالیت آنها نباید از پیامدهای انقلاب اکتبر روسیه بر آن غافل ماند (لاجوردی، ۱۳۶۹، ۴).

بدین ترتیب نهادهای غیردولتی در ایران با مشروطیت همزادند. از آن هنگام تا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران؛ بجز مقاطع کوتاه، این نهادها امکان حیات و فعالیت نداشتند. در دوران سلطنت رضاشاه بشدت با فعالیت این نهادها مخالفت شد. اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰،

برکناری رضاشاه و از میان رفتن استبداد دولتی دوباره فرصت تکوین و فعالیت سازمانهای مردمی را در تاریخ معاصر ایران فراهم ساخت. در این مقطع نه تنها احزاب دوباره به عرصه سیاست بازگشتند بلکه سازمانهایی چون کانون مهندسین ایران و بعدها انجمن نظارت بر انتخابات شکل گرفت که کاملاً ویژگی نهادهای غیردولتی مدرن را داشتند. اوج فعالیت و مبارزات سیاسی این نهادها در دوران نخست وزیری دکتر محمدمصدق بود که با کودتای آمریکایی – انگلیسی ۲۸ مرداد این فرصت طلایی از دست رفت(آبراهامیان، ۱۳۷۷، ۲۰۸).

بعد از کودتا و با اعاده استبداد چراغ حیات نهادهای غیردولتی به خاموشی گرایید. در سالهای بعد از کودتا شاید یکی از مهمترین این نهادها، البته در خفا، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود که توسط مهندس بازرگان و همفکران او بنیان نهاده شد. (همان، ۵۶۳) سیاست دولت در این سالها برای تمرکز قدرت نزد خود همراه با تعقیب برنامه نوسازی آمرانه نه تنها امکان حیات را از نهادهای غیردولتی جدید گرفت بلکه نهادهای سنتی واسط میان دولت و ملت نیز با جایگزینی

دیکتاتوری حزبی، از طریق ایجاد حزب واحد رستاخیز، بجای دیکتاتوری نظامی قدرت و نفوذ خود را در جامعه از دست دادند. پیروزی کارتر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، اعلان سیاست حقوق بشر از سوی رهبران آمریکا و بدنبال آن بازشدن تدریجی فضای سیاسی در ایران یکبار دیگر امکان تکوین نهادهای مردمی را در ایران فراهم کرد(همان، ۵۴۴). شاید مهمترین تشکل سیاسی در این حوزه انجمن ایرانی دفاع از حقوق بشر بود که توسط مهندس بازرگان و دیگر همفکران او در نهضت آزادی تشکیل شد(پورنجاتی، همان، ۹).
انقلاب اسلامی؛ جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی
پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، تغییر در ساختار سیاسی در ایران، بروز نشانه هایی از گفتمان دمکراتیک بجای گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی و بالاخره انتخاب ساختار جمهوری از سوی رهبران انقلاب برای شکل نظام همه بیانگر سرآغاز جدیدی در حیات سیاسی معاصر ایران و فراهم شدن زمینه برای تکوین و نهادهای غیردولتی در ساختار اجتماعی و سیاسی ایران بود.

اکنون با گذشت بیش از بیست سال از زمان پیروزی انقلاب با نگاهی به گذشته میتوان تکوین، حیات و فعالیت نهادهای مردمی در خلال این مدت به سه دوره تقسیم کرد. دوران نخست مقطع یازده ساله ای که با پیروزی انقلاب آغاز و با رحلت امام (ره) در خردادماه ۱۳۷۶ پایان می پذیرد. دوره دوم دوران هشت ساله (۷۶-۱۳۶۸) ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و دوران سوم از خردادماه ۱۳۷۶، زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب آقای خاتمی به عنوان رییس جمهور، به بعد.

دوران یازده ساله آغازین با پیروزی انقلاب و تدوین قانون اساسی، که در آن حقوق و آزادیهای فردی به رسمیت و تشکیل اجتماعات و احزاب آزاد اعلان گردید، آغاز شد. در چنین فضایی مشارکت مردم در گسترده ترین شکل در جامعه وجود داشت. اما این مشارکت نه سازمان یافته و قاعده مند بلکه توده ای و ملهم از اندیشه های مذهبی و تحت تاثیر شخصیت کاریزمای رهبری انقلاب قرار

داشت. حاکم بودن چنین شرایطی بر جامعه سبب گردید تا در ماههای آغارین پس از پیروزی انقلاب سازمانهای غیردولتی بوجود آمده رسالت اصلی خود، سازماندهی مشارکت مردم، را یا فراموش کرده و یا مجالی برای تعقیب آن پیدا نکنند. به همین دلیل سازمانهای اخیر بسیار زود کارکرد اصلی خود را فراموش کرده و رویکرد خیریه ای و یا تعقیب و تحقق اهداف خاص را دنبال کردند. البته لازم به یادآوری است که حاکم بودن چنین وضعیتی پس از پیروزی انقلابها امری بدیهی است اما با گذشت زمان مشارکت سازمان یافته جایگزین حرکت پویولیستی می گردد. اما وقوع جنگ تحمیلی و لازمه حفظ بسیج توده ای درجامعه برای تداوم جنگ، رویکرد برخی سازمانها به جنگ مسلحانه و ترور فیزیکی رهبران انقلاب همه و همه سبب حفظ مشارکت توده ای، عدم نهادینه شدن فعالیت سازمانهای غیردولتی و بسته شدن فضای سیاسی گردید.
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و پایان جنگ، رحلت امام (ره) و آغاز دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی بیانگر سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ انقلاب بود. تفکرات رییس جمهور وقت، لزوم بازسازی ویرانه های باقیمانده از دوران جنگ، واگذاری مأموریت اجرای نخستین برنامه

توسعه اقتصادی – اجتماعی (۷۲-۱۳۶۸) بعد از انقلاب به دولت آقای هاشمی همه و همه سبب تقدم نوسازی اقتصادی در این مقطع گردید. تقدم نوسازی اقتصادی بر سیاسی در این دوران هشت ساله سبب ایجاد تغییراتی در ساخت اجتماعی و اقتصادی جامعه گردید. مهمترین تحول در ساختار مدیریتی در این مقطع تکیه بر تکنوکراتها برای انجام نوسازی از بالا و در حوزه سیاسی جایگزین

تدریجی سیستم کلانیتالیستی۱ بجای نظام توده ای بود. مهمترین مشخصه این مقطع انقباض جامعه مدنی و فعالیت باندها، محافل و گروههای صاحب قدرت بطور عمودی در جامعه بجای نهادهای مدنی، احزاب و گروههای سازمان بود. (رزاقی، همان، ۱۵۷) البته در این مقطع، با وجود سبقت گیری توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی، نوسازی اقتصادی همراه با برخی پیامدهای آن نظیر جایگزین ساختن مدیریت علمی بجای مدیریت ارزشی زمینه را برای شکل گیری برخی سازمانهای غیردولتی مثل انجمنها و تشکلهای دانشجویی در دانشگاهها، به موازات انجمن

اسلامی دانشجویان و حزب کارگزاران سازندگی در جامعه فراهم کرد؛ هرچند عملکرد این سازمانها بیشتر در جهت تثبیت و تقویت همان ساختار کلاینتالیستی بود.
پیروزی آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری خردادماه ۱۳۷۶ و پیامدهای آن انقلاب ایران را وارد سومین مرحله از حیات سیاسی خود نمود. ویژگی بارز این مقطع رویکرد به گفتمان دموکراتیک و تلاش برای جایگزین ساختن جامعه مدنی بجای جامعه
توده ای بود. وقوع چنین تحولی از یکطرف پیامد تغییرات ساختاری – جمعیتی بوقوع پیوسته در دهه دوم انقلاب و از طرف دیگر محصول دیدگاه های رییس جمهور وقت پیرامون دو مقوله توسعه و تثبیت انقلاب بود.

درخصوص دگرگونیهای ساختاری مهمترین نقش را نوسازی اقتصادی ایران بعد از پایان جنگ داشت. توضیح اینکه بدنبال پایان جنگ و آغاز دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، در اولویت قرارگرفتن برنامه های اقتصادی همراه با حجم عظیمی از سرمایه گذاری، دریافت وام های کلان خارجی و تزریق آنها بعد از جنگ به جامعه، تلاش برای کم کردن فاصله روستاها از شهرها، ایجاد دگرگونی در الگوی مصرفی و بالاخره تغییر فضای فرهنگی جامعه در نهایت منجر به رشد طبقه متوسط جدید گردید؛ (ربیعی، ۱۳۸۰، ۲۰۴-۱۹۳) طبقه ای که مهمترین تقاضای آن مشارکت در امور سیاسی از طریق نهادهای دمکراتیک و غیردولتی بود. تحول اخیر را میتوان از طریق نمودار زیر نشان داد:

افزایش تقاضا برای مشارکت از طریق نهادهای غیردولتی رشد طبقه متوسط نوسازی اقتصادی
علاوه بر تغییرات ساختاری، برخی دگرگونیهای ایجادشده طی دو دهه نخست انقلاب به لحاظ جمعیتی نیز نظیر افزایش بی رویه جمعیت ایران، جوان بودن جامعه ایران، رشد شهرنشینی و بالاخره مهمتر از همه رشد نرخ باسوادی در جامعه شهری ایران بویژه در سطوح متوسطه و دانشگاهی سبب افزایش تقاضا برای مشارکت در امور سیاسی از طریق نهادهای غیر دولتی گردید. (نگاه کنید به جدول زیر):
جدول شماره ۱- ۱ . مقایسه رشد جمعیت باسواد در سالهای ۷۵-۱۳۵۵
نرخ رشد باسوادی سال کل جمعیت ۷ سال به بالا نفر میزان باسوادی درصد مناطق شهری درصد مناطق روستایی
درصد
۱۳۵۵ ۶۱۵/۰۴۴/۲۶ ۵/۴۷% ۲/۶۵% ۷/۲۹%
۱۳۶۵ ۸۷۹/۷۰۸/۳۸ ۵/۵۲% ۸/۶۹% ۷/۳۲%
۱۳۷۵ ۹۷۹/۲۹۴/۵۲ ۵۱/۷۹% ۹۱/۷۲% ۲۶/۵۶%
منبع: مرکز آمار ایران، به نقل از ربیعی؛ تحولات جامعه شناسی ارزشی. ص ۱۳۷

جدول شماره ۱- ۲ مقایسه جمعیت شهرنشی

ن و روستایی درایران طی سالهای ۷۵-۱۳۵۵
سال مورد نظر کل جمعیت شهرنشین روستانشین درصــد
۱۳۵۵ ۷۴۴/۷۰۸/۳۳ ۶۸۰/۸۵۴/۱۵ ۰۶۴/۸۵۴/۱۷ ۷/۴۵ شهرنشین – ۸/۵۴ روستانشین
۱۳۶۵ ۰۱۰/۴۵۵/۴۹ ۵۶۱/۸۴۴/۲۶ ۳۵۱/۳۴۹/۲۲ ۸/۵۴ شهرنشین – ۲/۴۵ روستانشین
۱۳۷۵ ۴۸۸/۰۵۵/۶۰ ۸۷۹/۸۱۷/۳۶ ۸۷۹/۸۱۷/۳۶ ۳/۶۱ شهرنشین – ۷/۳۸ روستانشین
منبع: مرکز آمار ایران، به نقل از ربیعی؛ ص۱۳۴
جدول شماره ۱- ۳ . مقایسه شاخص های فرهنگی براساس مراکز آموزشی – فرهنگی
عنوان سال ۱۳۶۵ سال ۱۳۷۶ درصد رشد مطلق
دانشجو ۰۰۰/۱۵۴ نفر ۰۰۰/۲۵۰/۱ نفر ۸۱۲
مراکز آموزش عالی ۶۰ ۲۶۶ ۴۴۳
نشریات ۲۴۰ ۱۰۰۰ ۲/۲۶۲
کتاب (عنوان) ۲۸۰۰ ۱۶۰۰۰ ۵۷۲
کتابخانه عمومی ۳۶۰ ۶۷۰ ۱۸۶
صدا و سیما (تولید) ۸۱۸۰۰ ۲۵/۱۶۶۱ (ساعت) ۸۸۳
منبع: گزارشهای وزارت فرهنگ و آموزش عالی به نقل از ربیعی؛ ص ۱۴۳ و ۱۳۷

بدین ترتیب در حالی دوران هشت ساله ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به پایان می رسید که تحولات ساختاری جمعیتی به وقوع پیوسته در ایران همراه با رشد طبقه متوسط خواهان مشارکت لزوم گذار از جامعه مدنی را ایجاب می کرد. جامعه ای که مشخصه اصلی آن حیات و رقابت نهادهای مردمی به منظور سازماندهی مشارکت مردم براساس نظمی مبتنی بر مهندس

ی اجتماعی باشد. پیروزی آقای خاتمی در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری امکان تحقق این فرآیند را هموار ساخت و این مهم پیامد نگاه متفاوت نامبرده به دو مقوله توسعه و تثبیت انقلاب و نظام بود. در خصوص توسعه رییس جمهور وقت ایران برخلاف دوره قبل که تاکید بر توسعه اقتصادی بود براین باور بود که شرایط حاکم بر جامعه ایران انجام توسعه موزون یا بعبارت دقیقتر انجام توسع

ه سیاسی پابه پای توسعه اقتصادی را ایجاب میکند. علاوه بر این نامبرده در خصوص موضوع تثبیت نظام نیز برخلاف دو دهه نخست که این واژه برای تبیین گذار از عصر انقلاب به عصر نظام و مقابله با تهدیدات خارجی بکار می رفت معتقد به سازماندهی مشارکت مردم در امور از طریق نهادهای مدنی برای جلوگیری از انقطاع نسلها و حاکم شدن شرایط ترمیدور بر انقلاب بود.
راهکار مناسب برای نیل به این اهداف تحق جامعه مدنی بود موضوعی که آقای خاتمی در دوران

تبلیغات انتخاباتی بر آن تاکید داشت و پس از پیروزی در انتخابات نیز از آن بعنوان غایت و آرمان برنامه های اصلاحی خود در داخل نام برد. ابزار لازم برای تحقق این مهم شکل گیری نهادهای مردمی نظیر احزاب، اتحادیه ها، سندیکاها بمنظور تسهیل و قاعده مند ساختن مشارکت مردم در امور ایفای نقش واسط میان دولت و ملت بود. پیامد حاکم شدن چنین وضعیتی پذیرش اصل مسئولیت پذیری در جامعه، شفاف سازی امور، پاسخگو کردن دولت در قبال ملت ، قاعده مند ساختن رقابت نهادهای مدنی با یکدیگر و بالاخره ارایه تعریف جدید از حقوق ملت و دولت بود.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.