مقاله معنویت و سکولاریسم
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله معنویت و سکولاریسم دارای ۲۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله معنویت و سکولاریسم کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله معنویت و سکولاریسم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله معنویت و سکولاریسم :
معنویت و سکولاریسم
ترجمه سکولاریزم
براى سکولاریزم (secularism) و مشتقات مربوط به آن در زبان فارسى معادلهاى فراوانى به کار برده شده است. در ترجمه سکولاریزم: دنیاپرستى، اعتقاد به اصالت امور دنیوى، غیر دین گرایى، نادینىگرى، جدا شدن دین از دنیا، دنیویت، دنیوىگرى، روشنفکرى غیر مذهبى، مذهب جدائى دین از سیاست (حکومت) لائیسم، بى دینى، لامذهبى، علمانیّت ;
در ترجمه سکولار (secular): بىحرمت، ناسوتى، بشرى، زمینى (غیر معنوى)، دنیوى، این دنیایى، غیر مذهبى، این جهانى، عرفى، گیتیانه (در برابر دنیوى یا اخروى)، روشنفکر، لائیک، بىدین، ; و در ترجمه سکولاریزاسیون: (Secularization)نادینى، دنیوى کردن، جدا انگارى دین و دنیا، دین زدایى، علمانیت، عرفى شدن ;. معادلهاى متکثر و فراوانى که در برابر سکولاریزم و مشتقات مربوط به آن به کار برده شده است با صرف نظر از صحت و سقم آنها، نشان دهنده دشوارى ترجمه این لفظ در ادبیات فارسى است.
دشوارى ترجمه
مفاهیم کلیدى و محورى هر فرهنگ و تمدن به سهولت قابل انتقال و قابل ترجمه در حوزههاى فرهنگى رقیب نیست، دشوارى ترجمه این مفاهیمبه معادل یابى الفاظ محدود نمىشود، بلکه ریشه در دو امر دارد. اول: بار معنایى این مفاهیم و بیگانه و نامأنوس بودن معناى آنها براى فرهنگىکه ترجمه در آن واقع مىشود و دوم: اثر مخرب و ساختار شکنانه برخى از این مفاهیم و معانى براى فرهنگهاى رقیب و در نتیجه موضعگیرىفرهنگ رقیب در قبال آنها.
موضعگیرى در قبال مفاهیم فرهنگى رقیب موجب مىشود تا برخى عوامل و انگیزههاى اجتماعى و سیاسى مانع از تبیین شفاف آنها شود، زیرا کسانى که در متن فرهنگ رقیب، شیفتگى نسبت به آن مفاهیم دارند، در هنگام انتقال آن مفاهیم با رویکردى ترویجى و تبلیغى از ترجمههایىپوشش مىگیرند که با ابهام خود مانع از برانگیخته شدن حساسیتهاى اجتماعى و فرهنگى گردد، و بلکه در صورت امکان در اثر ابهام و عواملعارضى مورد استقبال عموم قرار گیرند.
هر یک از عوامل یاد شده در ترجمه سکولاریزم به گونهاى تأثیر داشتهاند و مجموعه این امور وضعیت موجود را در ترجمه آن پدید آوردهاند.
سکولاریزم و معنویت
با صرف نظر از معادل هایى که براى سکولاریزم و مشتقات مربوط به آن به کار برده مىشود، در معناى سکولاریزم مىتوان گفت این لفظ ناظر به نوعى هستىشناسى است که اصالت را به امور دنیوى و این جهانى مىدهد، و این نوع از هستىشناسى که با انسانشناسى و معرفت شناسىمناسب با خود هماهنگ است در قبال نوع دیگرى از هستىشناسى است که صورتى معنوى و دینى دارد.
در هستىشناسى معنوى اصالت به هستى متعالى و قدسى داده مىشود، در این نگاه ساحتى از هستى که از آن با عنوان غیب یاد مىشود، بر این جهان و عالم محیط بوده و نسبت به آن معنا بخش و تعیین کننده است، به گونه اى که غفلت از آن هستى معنوى مانع از شناخت حقیقت این جهان مىگردد.
صور معنویت و دین
نگاه معنوى صور گوناگونى مىتواند داشته باشد مانند:
الف) این نگاه با حفظ رویکرد معنوى و دینى خود یا نسبت به زندگى دنیا فعال و سازنده است و یا آن که رویکرد منفى و زاهدانه نسبت به دنیادارد. این رویکرد دوگانه را در مقایسه بین رهبانیت مسیحى که عزلت و گوشهگیرى است و رهبانیت اسلام که به تعبیر پیامبر خاتم جهاد در راهخداوند است، مىتوان دید.
ب) نگاه معنوى یا موضعى مثبت نسبت به مراتب مختلف عقل و عقلانیت دارد، و یا آن که در تقابل با آن قرار مىگیرد، این دوگانگى نیز درمقایسه ادیانى که ایمان را در تقابل با عقل قرار مىدهند با اسلام که عقل را به مصداق «ماعبد به الرحمان» با ایمان قرین مىداند، مىتوانمشاهده کرد.
ج) نگاه معنوى مىتواند چهرهاى توحیدى و یا اساطیرى داشته باشد، این تقابل از مقایسه ادیان توحیدى با ادیان مشرکانه که به الهههاىمتعدد قائلند، روشن مىشود.
د) معنویت مىتواند صورتى صادق و یا کاذب داشته باشد.
صدق و کذب علمى و عملى
معنویت صادق و کاذب به دو معنا مىتواند به کار رود:
الف) صدق و کذب با معیار علمى و عقلى. در این معنا معنویت صادق، معنویتى است که مطابق با واقع باشد، و براهین عقلى و یا مکاشفاترحمانى صدق آن را تأیید نماید، مانند توحید که موافق برهان است، و معنویت کاذب اعتقاد به حقایق فوق طبیعى و لکن به گونهاى خلاف واقعاست، این نوع معنویت که با عقاید خرافى درآمیخته است، موافق برهان عقلى و نقلى و مکاشفات صحیح نمىباشد. مانند باورهاى مشرکانه واساطیرى.
ب) صدق و کذب بر اساس موافقت و یا مخالفت رفتار با اعتقاد یا عمل با علم. در این معنا هرگاه رفتار و گرایش عملى فرد با باورها و اعتقاداتمعنوى او هماهنگ باشد، آن فرد در اظهار ایمان خود صدق و اخلاص دارد، و هرگاه بعد رفتارى او موافق باور و اعتقاد معنوىاش نباشد، مثل اینکه به رغم تصدیق حقایق و آرمانهاى معنوى جهتگیرى عملى او صورتى دنیوى داشته باشد، این معنویت کاذب است.
انسان فاسق گرفتار معنویت کاذب به این معناست زیرا او به رغم این که به لحاظ نظرى داراى باور دینى است به لحاظ عملى مخالف آن رفتارمىنماید و مدینه فاسقه در بیان فارابى نیز به همین معنا در سطحى فرهنگى داراى معنویتى کاذب است.
فرد منافق نیز از معنویت کاذب به معناى دوم آن برخوردار است زیرا او به رغم آن که به لحاظ رفتارى گرایش دنیوى دارد. در بعد نظرى رفتار خودرا براى دیگران توجیه معنوى مىکند. در فاسق بین رفتار با اعتقاد فرد فاصله است و در منافق بین رفتار و انگیزه فرد با باور اعتقادى که اظهارمىدارد اختلاف است. بین رفتار و اعتقاد باطنى منافق اختلافى نیست او در باطن خود باورى معنوى ندارد تا آن که آن معنویت از طریق رفتارشتکذیب شود.
صدق و کذبى که از سنجش نظر و عمل یا از مقایسه ظاهر و باطن افراد به دست مىآید معنایى نسبى دارد. یعنى هر کس که رفتار او مطابق باورمعنوىاش باشد و به بیان دیگر در رفتار خود اخلاص داشته باشد و یا آن که باور و رفتارش با معنویتى که اظهار مىدارد. هماهنگ باشدمعنویتش صادق است و هر کس با رفتار خود عقاید خویش را تکذیب نماید و یا اندیشه و عملش برخلاف تظاهر معنوى و دینىاش باشد،معنویتش کاذب مىباشد. این معناى از صدق و کذب ناظر به حقیقت اعتقاد فرد و مطابقت آن با متن واقع و جهان خارج نیست.
صور سکولاریزم
سکولاریزم نیز نظیر معنویت به اقسام مختلفى تقسیم مىشود:
الف) سکولاریزم گاه به صورت یک تئورى نظرى است و گاه در قالب یک گرایشى عملى است، گرایش عملى سکولاریزم فرایندسکولاریزاسیون و دنیوى شدن را به دنبال مىآورد، دو بعد نظرى و عملى سکولاریزم گاه با یکدیگر همراهند و گاه بین آنها فاصله مىافتد. گرایش عملى سکولاریزم، هرگاه با اعتقاد و یا بیان و توجیه نظرى معنوى قرین باشد، نوعى معنویت کاذب را به دنبال مىآورد.
ب) چهرهء نظرى سکولاریزم گاه عریان و آشکار است، نظیر فلسفه هاى ماتریالیستى که به صراحت، متافیزیک و حقایق معنوى را انکار مىکنند و گاه پنهان و آرام است و آشکارا در مقام انکار و نفى معنویت قرار نمىگیرد.
ج) صورت آرام و پنهان سکولاریزم یا با سکوت از کنار گزارههاى معنوى و دینى عبور مىکند، مانند پوزیتویستهاى حلقه وین که به لحاظ معرفتشناختى گزارههاى دینى را مهمل و بدون معنا دانسته و نفى و یا اثبات آنها را جایز نمىدانند، این گروه تبیین این جهان را با صرف نظر از عالممعنا انجام مىدهند، بدون آن که به صراحت به نفى آن بپردازند، و یا این که با رویکردى دنیوى به توجیه، تبیین و در عین حال دفاع از گزارهها وپدیدههاى معنوى مىپردازند، مانند کسانى که با روشهاى پراگماتیستى و یا تفسیرهاى کارکردگرایانه از مفید بودن و کارکردهاى مثبت اجتماعىدیانت خبر مىدهند.
تفاسیر سکولار دین
تفسیر و توجیه سکولار و دنیوى دیانت و معنویت از جهات مختلف صور گوناگونى دارد.
الف) به لحاظ خاستگاه: برخى از آنها دین و معنویت را حاصل فعالیت ذهنى آدمى براى تبیین نظرى جهان در مرحلهاى از مراحل تکوینمعرفت بشرى مىدانند و بعضى دیگر تفسیرهاى احساسى وروانکاوانه از معنویت ارائه مىدهند. و برخى از تفاسیر نیز رویکردى اجتماعى درتبیین و توجیه معنویت دارند.
ب) از جهت منطقه حضور و قلمرو: برخى دین را محدود به قلمرو فردى و درونى افراد دانسته و در حد پدیدهاى شخصى و روانى آن را به رسمیتمىشناسند. و بعضى دیگر قلمرو دین را در امور اجتماعى و سیاسى جستجو کرده، و آن را در قالب نوعى ایدئولوژى که به تفسیر و توجیه معیشتو رفتار و ساختار اجتماعى، مىپردازد، مىنگرند، این گروه تعینات مختلف دینى را در قالب تعیّنات اجتماعى مىبینند. رویکردهاى ایدئولوژیکبه دین و معنویت نیز صورتهاى رادیکال و یا محافظه کارانه، چپ و راست، سوسیالیستى و یا لیبرالیستى و; مىتواند داشته باشد.
تفسیر روانکاوانه فروید نوعى رویکرد روانى و بیشتر فردى به دین است، و تبیین دورکیم و یا مارکس از دیانت، تبیین اجتماعى و ایدئولوژیکمىباشد.
معنویت کاذب
توجیه سکولار معنویت و دین نوعى معنویت کاذب است.
کذب علمى این نوع معنویت بر مبناى هستىشناسى دینى و تفسیر معنوى جهان در صورتى است که بیان فوائد و کارکردهاى دنیوى دیانت باتقلیل گرایى و تنزل حقیقت دین به همین افق محدود باشد، کسانى که متافیزیک را ممتنع دانسته و یا گزارههاى متافیزیکى و معنوى را بهلحاظ معرفتى مهمل مىدانند، در تفسیرهاى روانى و یا کارگرایانه خود ناگزیر به چنین تقلیلى گرفتار مىشوند.
کذب عملى تفاسیر سکولار از دیانت بیشتر توسط ارباب سیاست محقق مىگردد، آنان با نگرش سکولار و دنیوى خود هنگامى که بهکارکردهاى اجتماعى و مفید دین آشنا مىشوند، براى تحقق بخشیدن به اغراض سیاسى و دنیوى خود، از دیانت به عنوان یک پوشش مفید وکارآمد بهره مىبرند، افراد براى پوشش دینى دادن به رفتار دنیوى خود گاه از تفاسیر آرام و پنهان سکولار نسبت به دین استفاده مىکنند و گاهنیز از تفاسیر معنوى و دینى بهره مىبرند. استفاده از تبیینهاى معنوى و دینى براى توجیه رفتار توسط کسانى که به لحاظ نظرى و عملى معتقدو عامل به نگاه و آرمانهاى معنوى نیستند، نوعى دیگر از معنویت کاذب است، این نوع از کذب غیر از کذب معنوى کسانى است که گرایش و رفتارعملى آنان مغایر با باورها و اعتقادات نظرى معنوى خودشان مىباشند. معنویت کاذب این گروه با نفاق اجتماعى آمیخته است زیرا آنان به رغماین که خود باورى و اعتقادى معنوى و دینى ندارند، رفتار دینوى خود را در چشم دیگران به گونهاى دینى توجیه مىکنند.
زمینهها و انگیزهها
براى تفسیر و توجیه سکولار از دین و براى معنویت کاذب زمینهها و انگیزههاى مختلفى وجود دارد برخى از آنها فردى و بعضى اجتماعى، و بعضىعلمى و برخى عملى است.
دیدگاههاى معرفت شناختى اى که با رویکرد پوزیتیویستى و یا شکاکانه معرفت عقلى را تاب نیاورده و ارزش جهان شناختى معرفت شهودى ووحیانى را نمىپذیرند. به دلایل منطقى اگر هم به صورت عریان در تقابل بانگاه معنوى و دینى قرار نگیرند چارهاى جز ارائه تفسیر سکولار ازمعنویت و دین ندارند، لا دین لمن لا عقل له.
افرادى که به لحاظ شخصى تربیت و علقه معنوى و دینى دارند. هنگامى که به لحاظ معرفت شناختى از دفاع عقلانى دین باز مىمانند بهانگیزههاى روانى – فردى به سوى تفسیرهاى سکولار از دین گرایش خواهند داشت که به لحاظ نظرى صورتى عریان و آشکار ندارد، وتفاسیرى را دنبال مىکنند که با توجیه دنیوى از حضور دیانت دفاع مىکند.
در شرایطى که معنویت و دیانت در حوزه فرهنگ عمومى فعال و پرتحرک باشد زمینه بسط معنویت کاذب به معناى تفسیر و توجیه رفتارهاىدنیوى بر اساس آرمانها و یا منطق دینى، از ناحیه کسانى پدید مىآید که به لحاظ عملى رویکرد دنیوى و سکولار دارند، اعم از این که به لحاظنظرى باور دینى داشته و یا در بعد نظرى نیز سکولار باشند.
سکولاریزم پنهان
افرادى که به لحاظ عملى گرایش دنیوى دارند و به لحاظ نظرى نیز در اندیشه و باور خود سکولار هستند. در تعقیب اغراض دنیوى و یا سیاسى خود تاهنگامى که الزامات فرهنگى آنها را به پوشش گرفتن از تفاسیر معنوى و دینى ترغیب نکند زمینه و انگیزهاى براى این کار ندارند و اگر هم ازناحیه فرهنگ عمومى ناگزیر از آن شوند، استفاده از تفاسیر آرام و پنهان سکولار را به توجیهات معنوى ترجیح مىدهند زیرا این نوعى از تفاسیرضمن آن که آنها را از خطرات مقابله با فرهنگ عمومى مصون مىدارد. ریشه باور معنوى را در حوزه فرهنگ عمومى خشکانده و زمینه تحولفرهنگ را به سوى انگارههاى سکولار و دنیوى فراهم مىآورد.
جریانى که استحاله فرهنگ دینى را در دستور کار خود قرار داده باشد از روش فوق براى تغییر فرهنگ استفاده خواهد کرد زیرا این روش ضمنآن که مانع از مقابله مستقیم با فرهنگ عمومى مىشود از پوششهاى معنوى و دینىاى که هویت معنوى فرهنگ را به رسمیت مىشناسد دورىگزیده و با ترویج پنهان و آرام باورهاى سکولار امکان تحول فرهنگ را در عمیقترین لایههاى معرفتى آن فراهم مىآورد.
بعد تاریخى سکولاریزم
به لحاظ تاریخى اعتقاد و نگاه معنوى به عالم و آدم مقدّم بر نگاه دنیوى و سکولار است، مقطعى از تاریخ گذشته بشر را نمىتوان یافت که نگاه دینىو معنوى بر حوزه فرهنگ و زندگى او غلبه نداشته باشد، حضور نگاه معنوى را در تاریخ گذشته بشرى در ادبیات و همچنین در آثار تمدنى به جاىمانده از آنها مىتوان دید.
نگاه سکولار به عالم و آدم گرچه در گذشته تاریخ نیز حضور داشته است و لکن در هیچ یک از دورههاى پیشین از بعد فرهنگى و تمدنى غلبهنیافته است، غلبه و رسمیّت این نگاه مختص به دنیاى مدرن است. باور، اعتقاد و گرایش دنیوى در یک فرایند تدریجى که از آن با عنوانسکولاریزاسیون یاد مىشود، در فرهنگ و تمدن غرب از رنسانس به بعد گسترش یافت و به تدریج باتسخیر سازمانها و نهادهاى اجتماعى تامرحله تدوین اعلامیه جهانى حقوق بشر استمرار یافت. این نگاه اینک از طریق امکانات و ظرفیتهاى موجود در تمدن غرب داعیه جهانى دارد.
بعد تاریخى توجیه معنوى سکولاریزم عملى
به لحاظ تاریخى تا هنگامى که نگاه معنوى و دینى به عالم در قلمرو فرهنگ بشرى غلبه و رسمیت داشته باشد، رویکرد دنیوى بشر بیشتر به بعدعملى محدود مىشود، و در این حال افراد رویکرد دنیوى خود را با نوعى از توجیهات معنوى که به لحاظ تئوریک و نظرى نیز کاذب است، پوششمىدهند، زیرا توجیه معنوى رفتار دنیوى در هر حال معنویتى را که به لحاظ نظرى کاذب و دروغین است به دنبال مىآورد. بسیارى ازحاکمیتهاى سیاسى در گذشته تاریخ از این قبیل است نظیر فرعون که خود را در زمره خداوندکاران مىخواند و با عبارت انا ربکم الاعلى داعیه ربوبیت داشت. و یا همانند پادشاهان و امپراطوران ایران، روم و چین که مشروعیت خود را در انتساب آسمانى و الهى خود توجیه مىکردند،و یا بنى امیه که با عنوان خلیفه رسول خدا(ص) به قتل فرزندان رسول خدا مبادرت مىورزیدند.
تفسیر دنیوى اندیشههاى دینى
غلبه سکولاریزم در دوران مدرن به موازات حذف اصل نگاه معنوى و دینى از قلمرو فرهنگ عمومى و علمى، زمینه توجیهات معنوى کاذب ودروغین را نیز خشکاند، و از این پس به جاى تفسیر دینى رفتارهاى سکولار تفسیر دنیوى و سکولار اندیشههاى دینى بسط و گسترش یافت.
تفسیر سکولار در دنیاى مدرن در بسیارى از موارد در قالب سکولاریزم عریان با انکار و نفى، دیانت همراه بود، و در مواردى هم که تفسیرسکولار دین با حفظ مبناى دنیوى خود با نگاهى مثبت به کارکردها و آثار دنیوى باورهاى دینى مىنگریست، توجیه دیانت را غالباً در قلمروزندگى خصوصى محدود مىساخت، و حضور آن را در عرصه قدرت و سیاست تاب نمىآورد. به عنوان مثال دورکیم که تفسیر کارکردى اجتماعىاز دین میکند، کارکرد مثبت دین را محدود به جوامع غیر صنعتى دانسته و عنصر جایگزین را براى دنیاى جدید با عنوان اخلاق صنفى و مانند آنمعرفى مىکند.
مقاومت اجتماعى سکولاریزم و دیانت
غلبه سکولاریزم در عرصه فرهنگ مدرن، مانع از آن مىشود تا از دین به عنوان یک ایدئولوژى جهت تفسیر و توجیه رفتارهاى سیاسى استفادهشود.
سکولاریزم خود یک ایدئولوژى ضد معنوى و ضد دینى است و بلکه عمیقترین لایه براى ایدئولوژىهاى مختلفى است که با اصالت بخشیدنبه زندگى دنیوى بشر در پى تفسیر و توجیه آن برمىآیند، این ایدئولوژى در صورتى که معنویت و دیانت به حوزه فرهنگ عمومى بازگشت نمایدمقاومت خود را براى پیشگیرى از حیات مجدد دیانت در عرصه سیاست مدیریت خواهد نمود.
مقاومت سکولاریزم در برابر حرکتهاى معنوى و دینى صورتهاى مختلف عملى و نظرى خواهد داشت، اقتدار و سیاست و غرب با همه اهرمهاىاقتصادى، نظامى و ابزارها و امکانات در
این میدان عمل خواهد کرد، و در این مسیر از فعالیتهاى نظرىاى که در حوزه علوم انسانى سکولارشکل مىگیرد استفاده کرده و به نوبه خود با استفاده از صنعت فرهنگ در جهت تقویت اینگونه علوم و نظریات عمل مىنماید.
پست سکولاریزم
تجدید حیات معنوى پدیدهاى است که از دهه پایانى قرن بیستم حضور خود را در سطح جهانى نشان داده و نظر جامعه شناسان و عالماناجتماعى را به خود جلب کرده است. نقطه عطف این جریان درانقلاب اسلامى ایران به وقوع پیوست و بعد جهانى آن با به رسمیت شناختهشدن حرکتهاى تمدنى رقیب دنیاى غرب ظاهر و آشکار شد.
پست سکولاریزم، امروز عنوانى است که تحقیقات پژوهشگران سکولار را نیز متوجه خود کرده است. نظریهپردازان سکولار غرب در آخرینتلاشهاى نظرى خود نیز قصد توجیه و تفسیر دینى و معنوى وضعیت موجود جهان را ندارند، زیرا این گونه تفاسیر حتى اگر کاذب و دروغین همباشد به منزله به رسمیت پذیرفتن حضور معنویت و قبول تحقق عالمى جدید است. آنها مىکوشند تا این پدیده معنوى را در چارچوب نگاهدنیوى خود، شناسایى نموده و با دانش ابزارى خویش راهکارهاى کنترل و تسخیر آن را ارائه دهند.
هابرماس
سخنرانى هابرماس در دانشگاه تهران نمونهاى از تلاش نظرى و گویاى حرکت علمى سکولاریزم در قبال حرکت معنوى جهانى است که در حالتحقق است، جهان آینده!
او عبور از سکولاریزم و حضور دیانت و معنویت را براى دنیاى غرب مشروط به دو شرط کرد. شرط نخست: پذیرفتن مرجعیت عقل عرفى بود وشرط دوم: پذیرفتن مرجعیت seience که همان دانش و عقل ابزارى است.
در مراتب معرفتىاى که هابرماس ارائه مىدهد، عقل ابزارى با اخذ بنیانها و مبادى خود از عقل ارتباطى که در حوزه عرف قرار مىگیرد، بهتصرف در عالم مىپردازد، در دیدگاه او عقل عرفى که در محدوده ارتباطات اجتماعى و انسانى است در ذیل عقل انتقادى واقع مىشود. عقلانتقادى عقلى است که رسالت روشنگرى مدرن را بر عهده دارد و به همین دلیل است که در شرایطى که با حضور فلسفههاى پسامدرنروشنگرى مدرن به چالش کشیده شده است او با دفاع از عقل انتقادى مدرنیته را همچنان پروژهاى ناتمام مىخواند.
دین و مرجعیت عرف و علم ابزارى
قرار دادن دین در تحت مرجعیت عقل عرفى و ابزارى به معناى نازل کردن آن به پائینترین لایه معرفتى بشر معاصر است، پذیرفتن مرجعیت عرفبراى دین و معنویت به معناى این است که شرط حضور دیانت در دنیاى سکولار، عرفى شدن و دنیوى شدن، یا به بیان روشنتر سکولار شدنآن است. یعنى دین باید تفسیرى سکولار و قرائت این جهانى از خود داشته باشد. دین به جاى آن که عصر و عرف خود را به سوى دینى شدنهدایت و راهبرى نماید حقیقت خود را به سوى عصرى و عرفى شدن تنزل داده و بلکه در خدمت آن درآورد. و پذیرفتن مرجعیت عقل ابزارى بهاین معناست که دین باید در چهارچوب مدیریت و تدبیر مربوط به این جهان عمل و رفتار نماید، و قواعد رفتارى خود را نیز بر همین اساستنظیم نماید.
دیانت در صورتى که شرایط فوق را براى خود در دنیاى سکولار بپذیرد در موقعیتى که معنویت خیزش مجدد جهانى خود را شروع کرده است. بهصورت ابزارى کارآمد در جهت کنترل و و استحاله این حرکت جهانى در خواهد آمد، و از این طریق دیانت که در طى قرن نوزدهم و بیستم گمانبر حذف آن از حوزه فرهنگ بشرى مىرفت، شاهد اسارتى مدرن خواهد بود.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.