مقاله ظرایفی از ادب شاگردی در داستان موسی (ع) و خضرپیامبر از نظر علامه حسینی طهرانی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ظرایفی از ادب شاگردی در داستان موسی (ع) و خضرپیامبر از نظر علامه حسینی طهرانی دارای ۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ظرایفی از ادب شاگردی در داستان موسی (ع) و خضرپیامبر از نظر علامه حسینی طهرانی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ظرایفی از ادب شاگردی در داستان موسی (ع) و خضرپیامبر از نظر علامه حسینی طهرانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ظرایفی از ادب شاگردی در داستان موسی (ع) و خضرپیامبر از نظر علامه حسینی طهرانی :

تعداد صفحات:۲
چکیده:
یکی از مسایلی که در تعلیم و تعلم اهمیت ویژه ای برخوردار است، برخورداری از ادب شاگردی است که متعلم می بایست در مقام تعلیم داشته باشد. ملاقات موسی با خضر در زمانی صورت گرفت که حضرت موسی به عنوان پیامبری اولوالعزم ازوی درخواست می کند که با وی همراهی کند. این محاوره در بیان قرانی این آیا اجازه مى دهى که با تو بیایم، و تو را بر این اساس پیروى » : گونه نقل می گرددکنم که آنچه خدا به تو داده براى اینکه من هم به وسیله آن رشد یابم به من ۶۶ ، خضر نیز وی را دعوت به شکیبایی می کند . علامه / ( کهف( ۱۸ « تعلیم کنی حسینی معتقد است مطلب قابل توجه در این داستان رعایت ادبى است کهموسى (ع) در مقابل استادش حضرت خضر نموده، و این آیات آن را حکایت کرده است، با اینکه موسى (ع) کلیم اللَّه، و یکى از انبیاى اولوا العزم و آورنده توراتبوده، مع ذلک در برابر یک نفر که مى خواهد به او چیز بیاموزد چقدر رعایت ادب کرده است .حضرت موسی از همان ابتدا با سخنی که سرشار از ادب با خضر صحبت می کند وی در بیانی استفهامی تقاضای همراهی با وی را می کند و گفت: آیا مى توانم تو را پیروى کنم؟ دوم اینکه همراهى با او را به مصاحبت وهمراهى نخواند، بلکه آن را به صورت متابعت و پیروى تعبیر کرد . سوم اینکهپیروى خود را مشروط به تعلیم نکرد، و نگفت من تو را پیروى مى کنم به شرطى که مرا تعلیم کنى، بلکه گفت: تو را پیروى مى کنم باشد که تو مرا تعلیم کنى . چهارم اینکه رسماً خود را شاگرد او خواند. پنجم اینکه علم او را تعظیم کرده بهمبدئى نامعلوم نسبت داد، و به اسم و صفت معینش نکرد، بلکه گفت از آنچه تعلیم داده شده اىو نگفت از آنچه مى دانى. در مطالب دیگری نیز علم وی رارشد یافته و ; نامید. این تحقیق بر آن است که به بررسی نکات اخلاقی در داستان موسی (ع) با تکیه بر نظریات علامه حسینی طهرانی بپردازد

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.