مقاله سیری در زندگانی استاد مطهری و دکتر علی شریعتی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله سیری در زندگانی استاد مطهری و دکتر علی شریعتی دارای ۴۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله سیری در زندگانی استاد مطهری و دکتر علی شریعتی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سیری در زندگانی استاد مطهری و دکتر علی شریعتی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله سیری در زندگانی استاد مطهری و دکتر علی شریعتی :

زندگانی استاد مطهری
تولد و دوران کودکی
در ۱۳ بهمن ماه سال ۱۲۹۸ هجری شمسی در قریه فریمان – که اکنون شهرستان شده است و در ۷۵ کیلومتری مشهد قرار دارد – در خانواده ای از اهل علم و تقوا کودکی دیده به جهان گشود. خانواده ای که انوار علم و ایمان، تقوا و پاکی، راستی و درستی در آن پرتو افکنده بود و نام شایسته (مطهری) بهترین معرف این بیت پاک و مطهر بود.

در سنین کودکی به مکتبخانه رفته و به فراگیری قرآن و دیگر تعلیمات ابتدایی می پردازد. نقل می کنند که در سن حدود ۵ سالگی علاقه زیادی به رفتن به مکتبخانه از خود نشان می دهد. در یک شب مهتابی، نزدیک صبح، به خیال اینکه صبح شده است، دفتر و کتاب خود را برمی دارد و به سوی مکتبخانه روان می شود و چون مکتبخانه بسته بوده است پشت درب آن به خواب می رود. صبح زود پدر و مادر می بینند مرتضی نیست و سرانجام او را در پشت درب مکتبخانه در حال خواب می یابند. در سنین حدود دوازده سالگی شور و عشق و علاقه او به اسلام و علوم دینی که در سراسر زندگی درخشان او متجلی بود در وجودش

پیدا می شود و هر دم این شعله از اعماق وجود او زبانه می کشد. این درست در هنگامی است که ظلم و فشار حکومت استبدادی رضاخانی روزگار را بر علما و روحانیون تنگ کرده و چهره ضد اسلامی او را آشکار نموده است. تصمیم مرتضی همگان را به حیرت فرو برده بود که شگفتا! در چنین هنگامی که وی اوضاع سخت و ناگواری را که بر علما و روحانیون می رود به رأی العین مشاهده می نماید چگونه روزها و شبها را در این اندیشه به سر می برد.
عزیمت به حوزه علمیه مشهد

به سن سیزده سالگی – یعنی در سال ۱۳۱۱ شمسی – به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و تحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز می کند. در این دوران یکی دیگر از فرازهای حساس زندگی استاد مطهری که نقش بسیار تعیین کننده در حیات علمی و معنوی او و نیز نقش مؤثر در حیات ایدئولوژی اسلامی داشته است نمایان می گردد. اندیشه های مربوط به خداشناسی سخت او را به خود مشغول می دارد. به طوری که خواب و استراحت را از او باز می گیرد، روز را در

این اندیشه به شام و شام را به صبح می رساند. روزها و شبها سپری می شود، هفته ها و ماهها و سالها می گذرد و استاد مطهری در این دغدغه های روحی به سر می برد. شک و حیرت وجود او را فرا می گیرد. به اصالت و اهمیت این افکار و دغدغه های روحی پی می برد که اگر این مسائل برای او حل نشود و از این وادی حیرت به سرزمین یقین و ایمان پای ننهد در هر موضوع دیگر اندیشه کردن جز اتلاف وقت نخواهد بود. مقدمات عربی، فقهی، اصولی و منطقی را تنها از آن جهت می آموخت که اینها بتوانند او را آماده بررسی سخن فیلسوفان بزرگ بنمایند. از همان دوران به فیلسوفان و عارفان، و متکلمان تنها به این دلیل

که آنها را قهرمانان صحنه این اندیشه ها می دانست در نظرش بزرگ می نمودند و لذا مرحوم آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی، مدرس فلسفه الهی حوزه مشهد، در میان آنهمه علما و مدرسین حوزه، تنها کسی است که استاد مطهری را شیفته خود کرده و دل از دست او ربوده بود؛ و شاید جاذبه معنوی او و آرزوی حاضر شدن در درس وی بزرگترین شوق و محرک او در طی هرچه سریعتر علوم مقدماتی بوده است.
عزیمت به حوزه علمیه قم

بالاخره استاد مطهری پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد در سال ۱۳۱۵ شمسی عازم حوزه علمیه قم می گردد و این، فرازی دیگر از زندگی پرفراز و نشیب اوست که در تدوین شخصیت علمی و روحی وی نقش بسیار موثر ایفا نموده است و در طی پانزده سال اقامت در حوزه علمیه قم و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ، بر اندوخته علمی و معنوی خود افزوده و تحصیلات خود را در علوم و فنون مختلف اسلامی ارتقاء می بخشد. از عوامل تکوین شخصیت

استاد مطهری، باید برخورداری او از اساتید مجرب و عالی را برشمرد. وی شاگرد برجسته آیت الله بروجردی در فقه و اصول محسوب می شد و حتی قبل از مهاجرت آیت الله بروجردی از بروجرد به قم، چون ایشان را شخصیتی فرزانه یافته بود، تابستانها به بروجرد می رفت و از محضر آیت الله بروجردی بهره می برد و مهاجرت آیت الله بروجردی از بروجرد به قم تا حدی مرهون تلاشهای استاد مطهری است. استاد شهید در مقاله ای تحت عنوان «مزایا و خدمات مرحوم آیت الله بروجردی» می گویند:

«این بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم، که مصادف بود با سالهای اول ورود معظم له به آن شهر، از درسهای ایشان بهره مند می شدم و چون به روش فقاهت ایشان ایمان دارم، معتقدم که باید تعقیب و تکمیل شود.»
(تکامل اجتماعی انسان، ص ۱۹۶)

یکی از فرازهای حساس این دوران که در تکوین شخصیت روحی استاد مطهری تأثیر بسزایی داشته است آشنایی با عالم ربانی مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی قدس سره بوده است که در سال ۱۳۲۰ در اصفهان رخ می دهد. استاد مطهری اساتید دیگری نیز داشته اند، از آن جمله مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد و مرحوم آیت الله بهجت تبریزی.
مهاجرت به تهران
در سال ۱۳۳۱ استاد مطهری به تهران مهاجرت نمود فصل پر فراز و نشیب دیگری از زندگی خود آغاز می نماید برخی علت این مهاجرت را وضع سخت معیشتی ایشان پس از ازدواج می دانند و برخی بی مهری اطرافیان آیت الله بروجردی به ایشان پس از ناکام ماندن تلاشهای امام خمینی و به تبع ایشان استاد مطهری و دیگران در اصلاح حوزه، و شاید علت دیگری در کار بوده است، مثلاً ورود به دانشگاه و ارتباط با قشر تحصیل کرده و بردن اسلام به میان آنها و آگاهی از سئوالات و مشکلات فکری آنها.
فعالیت علمی استاد مطهری از همین سال آغاز می گردد. ابتدا به تدریس در مدرسه سپهسالار – که امروز به نام خود ایشان است و مدرسه مروی می پردازند و تدریس استاد در مدرسه مروی تا سه سال قبل از شهادت ادامه داشته است. مقدمه و پاورقی بر جلد اول اصول فلسفه را در سال ۱۳۳۲ به پایان رسانده و شرح جلد دوم آن نیز در سال بعد به انجام می رسانند. با اینکه بیش از سی و هفت سال از تألیف این کتاب می گذرد، گردش ایام از طراوت بیان و استحکام

منطفی آن، چیزی نکاسته است. جلد سوم این کتاب نیز در سالهای بعد، از چاپ خارج می شود. تأثیر این کتاب در خنثی کردت تبلیغات مارکسیستی حزب توده در آن زمان – که در اوج اقتدار خود بود – و به طور کلی تأثیر آن در نجات مبارزان از افکار مادی تا پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن بر کسی پوشیده نیست.
احسان طبری، ایدئولوگ حزب توده، که در اواخر عمر خود مارکسیسم را مردود اعلام کرد و به اسلام گرایش پیدا نمود، در مصاحبه ای این تغییر ایدئولوژی خود را نتیجه مطالعه آثار استاد مطهری خصوصاً «اصول فلسفه و روش رئالیسم» دانست. استاد شهید از سال ۱۳۳۴ فعالیت علمی خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی شروع نموده و کار تعلیم و تدریس را در آنجا علیرغم مشکلاتی که از ناحیه رژیم شاه و برخی استادان وابسته برای ایشان به وجود آمد، به مدت ۲۲ سال ادامه می دهد.

حضور فعال در قیام پانزده خرداد
به موجب ارتباط نزدیک استاد شهید مطهری با اقشار و طبقات مختلف جامعه در جریان قیام پانزده خرداد سال ۴۲، ایشان در هدایت قیام مردم تهران و مرتبط کردن آن با رهبری حضرت امام خمینی (ره) نقش اساسی داشته‌اند و خود در شب پانزده خرداد سخنرانی مهمی علیه شخص شاه ایراد می کند که در همان شب دستگیر و به زندان موقت شهربانی انتقال می یابند و به همراه عده ای از روحانیون مبارز تهران و شهرستانها زندانی می شوند و پس از ۴۳ روز به دنبال فشاری که از ناحیه علما و مردم بر رژیم شاه وارد می شود به همراه سایر روحانیون آزاد می گردند.

همکاری با هیئتهای مؤتلفه اسلامی
بعد از قضایای ۱۵ خرداد و آزادی امام خمینی و استاد مطهری و سایر علما، هیئتهای مؤتلفه اسلامی که هسته آن همین هیئتهای مذهبی بودند و از نیروهای مخلص و فداکار و تابع ولی فقیه تشکیل شده بود، برای یاری نهضت امام خمینی ظهور کرد. این گروهها از امام درخواست چند نماینده کردند که تحت هدایت آنها در فکر و عمل باشند. استاد مطهری که از قبل با این هیئتها مرتبط بودند، به عنوان یکی از نمایندگان از سوی حضرت امام خمینی شدند تأکید استاد بر این بود که این هیئتها از نظر فکری و آشنایی با معارف اسلامی ساخته شوند و به همین جهت درسهایی را برای آنها دایر نمودند که از آن جمله است بحث در باره «سرنوشت» و «قضا و قدر» که بعداً به صورت کتاب «انسان و سرنوشت» منتشر شد.

در سال ۱۳۴۳ حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت که بسیار به روحانیت هتاکی می کرد، توسط محمد بخارایی از اعضای این هیئتها کشته می شود. به دنبال دستگیری وی گروه اقدام کننده لو می رود و ساواک پی به تشکلات و گروه رهبری کننده این هیئتها می برد و این جمعیت رو به انقراض می گذارد. محمد بخارایی از جوانان پرشور بود که در درسهای استاد مطهری شرکت داشت و حتی در دادگاه نامی از ایشان می برد. در باره نقش استاد مطهری در این اقدام به دو گونه سخن گفته اند. برخی (مانند همسر ایشان) استاد شهید برای ایشان نقش اساسی قائل اند و نجات ایشان را از زندان و حتی اعدام یک امر خارق العاده و

مرهون اندک ارادت قاضی دادگاه به ایشان دانسته اند. که مانع از ادامه اظهارات محمد بخارایی شد، و معتقدند که صادق امانی که او نیز دستگیر شده بود معتقد بود که باید استاد مطهری دستگیر شوند تا موجب قیام مردم گردد. و برخی مانند آیت الله انواری ایشان را مخالف اینگونه حرکات دانسته اند.
پس از قتل حسنعلی منصور در سال ۱۳۴۳ بدست محمد بخارایی (عضو مؤتلفه اسلامی و شاگرد استاد مطهری) استاد مطهری دستگیر و به زندان محکوم می شود. در سال ۱۳۵۶ از زندان آزاد می شود.
فصل جدید

پس از این دوران،فصل جدیدی در زندگانی و مبارزات استاد مطهری آغاز می شود. از طرفی قیام ۱۵ خرداد، سرکوب شده و امام خمینی به خارج از کشور تبعید و جمعیت مؤتلفه اسلامی نیز منقرض شده است و از طرف دیگر رعبی از سرکوب آن قیام در دل مردم افتاده است. باید به فکر زمینه چینی برای حرکات بعدی بود. فرضاً قیام ۱۵ خرداد پیروز می شد، ایدئولوژی مدونی برای اداره حکومت مهیا نبود و تعداد کافی افراد متدین و متخصص برای اداره کشور وجود نداشت، و بعلاوه آگاهی مردم از اسلام راستین در حد مطلوبی نبود. پس باید به تدوین ایدئولوژی اسلامی به زبان روز و به کادرسازی برای نهضت اسلامی پرداخت و این چیزی بود که استاد مطهری بیشتر و بهتر از دیگران از عهده این کار برمی آمد.

با ید چهره اسلام آن طور که هست برای مردم نمایان شود؛ آنگاه خود مردم به سائقه حس زیبایی دوستی فطری خود به سوی آن جذب خواهند شد و نهضت با بنیه فکری به انجام خواهد رسید.
اینجاست که استاد مطهری مردانه وارد این میدان می شود. سخنرانیهای خود را در مجامع اسلامی اعم از مساجد و انجمنهای اسلامی مهندسین و پزشکان و دانشجویان افزایش می دهد و موضوعات این سخنرانیها به گونه ای انتخاب شده است که هر یک مشکلی از مشکلات فکری جامعه را حل می کند و گوشه ای از چهره زیبای اسلام را نمایان می سازد. این سخنرانیها بعداً از نوار استخراج می شد و اصلاحات و اضافاتی توسط استاد انجام و به صورت کتاب منتشر می گردید. در سال ۱۳۴۵ مقالاتی در مجله (زن روز) آن زمان بر ضد حقوق زن در اسلام منتشر می شد که عواطف مردم متدین را جریحه دار و بسیاری از خوانندگان خود را به اسلام بدبین ساخته بود.

در سال ۱۳۴۶ موسسه حسینیه ارشاد توسط استاد مطهری و با همکاری مرحوم محمد همایون و مرحوم حجت الاسلام شاهچراغی و ناصر میناچی بنیاد گذاشته شد. این مؤسسه پایگاه خوبی بود برای کار فرهنگی مورد نظر استاد و آشنا کردن مردم بخصوص نسل جوان با اسلام راستین، و این پایگاه به پایگاههای دیگر استاد اضافه شد.

شاید بتوان ادعا کرد که دوران اداره حسینیه ارشاد سخت ترین دوران زندگی استاد مطهری بوده است.
آقای دکتر علی مطهری می گوید: روزهای اول پیروزی انقلاب، در حضور استاد، صحبت از اعضای شورای انقلاب بود. چون سابقه من با او را می دانستند. من ابتدا چیزی نگفتم تا حمل بر دشمنی شخصی نشود. ناگاه آقای طالقانی گفتند او آمریکایی است و نباید در شورا باشد.

باری، در این سالها تلاش بی وقفه استاد مطهری صرف تدوین ایدئولوژی اسلامی به عنوان یک مکتب و یک دستگاه هماهنگ فکری و صرف آشکار کردن چهره واقعی اسلام و زدودن زنگاره های بدعت می شد که در طول تاریخ بر چهره تابناک آن نشسته بود. در واقع استاد شهید به دنبال آن چیزی بود که در قیام ۱۵ خرداد کمبود آن احساس شد، یعنی یک ایدئولوژی مدون و یک مکتب جامع به زبان روز و پاسخگو به شبهات جدید که نهضت بر اساس آن به حرکت خود ادامه دهد و انقلابیون به انحراف کشیده نشود و پس از پیروزی نیز دارای برنامه باشند. این تلاش مقدس استاد، از سال ۱۳۴۶ که حسینیه ارشاد توسط ایشان تأسیس شد، تا سال ۱۳۴۹ که از این مؤسسه کناره گرفتند، بیشتر در این مؤسسه متمرکز بود. سخنرانیهای استاد شهید در حسینیه ارشاد از شور و حال و صبغه انقلابی زیادی برخوردار است. از آن جمله، بیانات انتقادی ایشان در باره مسأله فلسطین.

استاد مطهری را باید از پیشتازان مبارزه با صهیونیسم در ایران دانست. نطقهای آتشین علیه صهیونیسم و در دعوت مسلمانان به یاری رساندن به ملت مظلوم فلسطین هنوز در گوشها طنین انداز است. استاد چنان کینه صهیونیستها را به دل داشتند که در هر موقع مناسب فریاد حق طلبانه خویش در این باب را سر می دادند نطق تاریخی استاد علیه صهیونیسم در عاشورای سال ۱۳۹۰ قمری برابر با اسفند ۱۳۴۸ شمسی در حسینیه ارشاد که منجر به دستگیری ایشان شد فراموش نشدنی است.

در سال ۱۳۵۰ حسینیه ارشاد توسط رژیم شاه تعطیل شد و علیرغم اینکه استاد مطهری قبلاً از عضویت در هیئت مدیره این مؤسسه استعفا داده بودند، ساواک ایشان را دستگیر و چند روز زندانی نمود. آقای دکتر علی مطهری می گویند خود استاد نقل می کردند که پس از آنکه مرا به داخل اتومبیل بردند چشمهای مرا بستند و اتومبیل حرکت کرد. من از قلهک (محل منزل استاد) تا میدان فردوسی را فهمیدم که مرا به کمیته ساواک بردند. در آنجا در حالی که چشمانم بسته بود مرا از پله هایی پایین بردند و چون نمی دیدم، سرم محکم به مانعی خورد و از پیشانی ام خون جاری شد و به هر حال چند روز در زندان تک سلولی بودم و پس از آن بازجویی آزاد شدم.

بعد از تعطیلی حسینیه ارشاد، پایگاه استاد به مسجد الجواد منتقل شد و اداره این مسجد که دارای یک تالار تبلیغ نیز بود و هست، به عهده استاد شهید بود و ضمن اینکه امامت جماعت این مسجد را به عهده داشتند، جلسات تفسیر قرآن و غیر آن توسط ایشان برقرار بود. پس از چندی مسجدالجواد نیز از سوی رژیم شاه تعطیل شد و استاد سخنرانیهای خود را بیشتر در مسجد جاوید و مسجد ارک برگزار می کردند.
درگیری در دانشکده الهیات

در سال ۱۳۵۵ به دنبال درگیری با یک استاد کمونیست در دانشکده الهیات، که در سر کلاسهای درس تبلیغات ضد دینی می کرد و استاد شهید بارها به او تذکر داده و او را دعوت به مناظره به جای تبلیغ در سر کلاس کرده بودند – رژیم شاه که به دنبال فرصتی برای خارج کردن استاد از دانشگاه بود، ایشان را بازنشسته کرد. داستان درگیری استاد مطهری با آن استاد کمونیست در آن زمان – میان گروههای اسلامی و گروههای چپ رقابت وجود داشت – مسأله روز شده بود. خصوصاً که آن استاد کمونیست اعلامیه ای صادر و در همه دانشگاهها توزیع کرد و در آن به قلب واقعیت و مظلوم نمایی پرداخت و البته استاد شهید نیز طی اعلامیه ای پاسخ آن را مرقوم نمودند و اعلامیه ایشان نیز در دانشگاه توزیع شد و آثار مثبتی داشت.

در سال ۱۳۵۵ استاد مطهری با همکاری چند تن از دوستان روحانی خود جامعه روحانیت مبارز را در تهران تأسیس کردند.
از حوادث دیگر سال ۵۵ در زندگی استاد مطهری، بنیانگذاری «جامعه روحانیت مبارز تهران» با همکاری چند تن از دوستان روحانی است. استاد احساس کرده بودند که روحانیت تهران نیاز به یک تشکیلات دارد و معتقد بودند که مانند این تشکیلات باید در روحانیت شهرستانها نیز ایجاد شود.

دوره جدید نهضت اسلامی
پس از شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور فعال و به عنوان بازوی توانای حضرت امام خمینی (ره) در داخل کشور، در پیشبرد این نهضت تلاش می کرد، در برگزاری مراسم چهلم شهادت فرزند گرامی حضرت امام در مسجد ارک تهران، نقش اصلی را به عهده داشت.
باری، استاد مطهری برای تبادل نظر در باره مسائل مربوط به انقلاب اسلامی با حضرت امام، چند ماه قبل از پیروزی نهضت به پاریس سفر کردند و با ایشان ملاقات نمودند. در همین سفر بود که استاد شهید از سوی امام (ره) مسئول تشکیل شورای انقلاب اسلامی گردیدند و غیر از چند نفر که عضویت آنها در همان جا مورد تأیید امام بود، بقیه افراد شورا بعد از مراجعه استاد به تهران تعیین و به «شورای انقلاب اسلامی» از سوی حضرت امام در مراسمی که در دانشگاه تهران با حضور مردم برقرار بود اعلام گردید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقالاب اسلامی نیز استاد مطهری همچون گذشته مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای حضرت امام بودند
شهادت
باری استاد مطهری در روز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ ساعت ۲۰/۱۰ دقیقه شب توسط گروه فرقان به شهادت رسید و رهبر و مردم را در ماتمی عظیم فرو برد.
ریشه های شهادت استاد مطهری
از آنچه که تا کنون گفته شد، ریشه های شهادت استاد تا حدی روشن گردید اما برای آنکه این ریشه ها را دقیقتر بشناسیم به جو اجتماعی دو سه سال آخر حیات استاد بازمی گردیم. در آن زمان اندیشه های مارکسیستی و مادی تا نهانخانه انقلابیون و حتی در حوزه های علمیه نفوذ کرده بود. گاهی به افرادی با لباس روحانیت برمی خوردیم که طرفداری از اتحاد مسلمانها و مارکسیستها می کردند و از اینکه اسلام و مارکسیسم با هم تفاوت زیادی ندارند دم می زدند.
زندگانی شریعتی

دکتر علی شریعتی در سال ۱۳۱۲ در مزینان چشم به جهان گشود و در خانواده دانش و تقوی و در جمع کتابها و سخنان سازنده در جهت خدمت به مستضعفین پرورش یافت. از سن ۱۸ سالگی همراه با آموزش به کار تدریس پرداخت. در سال ۱۹۵۷ از دانشگاه تهران و در سال ۱۹۶۴ به عنوان استاد جامعه شناسی از دانشگاه سوربن فرانسه فارغ التحصیل گردید.

شریعتی نهضت مبارزات فرهنگی اسلامی را رهبری کرد و پس از آنکه در عرضه اندیشه مترقی اسلام به عنوان راه حل کلیه مشکلات عصر ما، موفقیتهای چشمگیری حاصل نمود همواره پیشگام دانشجویان مسلمان بود.

بیش از ۱۵۰ جلد کتاب تألیف نموده است که بیشتر آنرا کنفرانسهای او برای دانشجویان تشکیل می دهند. شریعتی از هواداران دکتر محمد مصدق و از اعضاء برجسته جبهه ملی و نیز از طرفداران مرجع مجاهد حضرت آیت الله العظمی امام خمینی بود.
شریعتی به نفع جنبشهای ملی و متحد جهانی بویژه الجزایر، مقاومت فلسطین و جنبش های آزادی بخش اریتره، فیلیپین و زامبیا فعالیت داشت.
چندین بار بازداشت گردید. بطور مرموزی در لندن درگذشت و در کنار مزار حضرت زینب (ع) در حومه دمشق به خاک سپرده شد شریعتی از خود، همسر و چهار فرزند بجای گذاشت.

در مجلس یادبود چهلم این شهید مبارز که در تالار دبیرستان (عاملیه) بیروت برگزار شد. این محفل از طرف سازمانهای زیر برگزار گردید:
۱-حرکت المحرومین
۲-جنبش ملی آزادیبخش (فتح)
۳-گروههای مقاومت لبنان (امل)
۴-جبهه خلق برای آزادی اریتره
۵-اتحاد کل دانشجویان مسلمان در اروپا (بخش فارسی زبان)
۶-اتحادیه دانشجویان مسلمان در آمریکا و کانادا (بخش فارسی زبان)

۷-مرکز برنامه ریزی فلسطین
۸-مرکز مطالعات و تحقیقات فلسطین
۹-اتحادیه کل کارگران فلسطین
۱۰-اتحادیه آموزگاران فلسطین

۱۱-جبهه آزادیبخش اریتره
۱۲-نیروهای العاصفه (بخش نظامی فتح)
۱۳-نهضت ازادی ایران
۱۴-روحانیون مبارز ایرانی
۱۵-جنبش آزادیبخش زنگبار
۱۶-جنبش ملی برای آزادی زیمباوه
۱۷-جنبش ملی برای آزادی جنوب فیلیپین
۱۸-دوستان دکتر علی شریعتی

در عصر تباهی و فساد و در فضای مسمومی که کفر بر دروازه ها لانه گزیده است علی شریعتی، سخن را در استخدام عمل متحدانه و در مسیر رستاخیر انسانها و وارستگی بشری قرار داد، آنچنانکه انفجاری در جهان پرسکوت و مشعل فروزانی در دریای ظلمانی و تاریک پدید آورد.

علی شریعتی در عصر عقب گرد فکری و فقدان معنوی خود راه جهاد و جویبار رسالت و تعهد و زبان گویائی بود که رشته های وجودش از اصالت و تعهد شده بود. او از سرچشمه لایزال آسمان، نان بینوایان و از دست بیکران محمد (ص) شعله امید را برمی گرفت و از شیوه علی، عدالت و فرم و روشنگری و از عاشورای حسین منطق شهادت و قربانی شدن را آموخته بود. (شیخ محمد یعقوب در مراسم چهلم دکتر شریعتی)

شریعتی انسانی بود که اندیشه و قلمش را در خدمت مبارزه مسلحانه قرار داد و در مسیر آموزگاران و استادان بزرگش امام خمینی و آیت الله طالقانی و آقایان بازرگانی و سحابی قدم نهاد. دکتر شریعتی عمر خود را در خدمت رشد و آگاهی ملت ایران قرار داد تا آن را به مرحله آزادی و عدالت برساند و از استعمار و امپریالیسم شرق و غرب رها سازد.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.