مقاله سعدی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله سعدی دارای ۲۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله سعدی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سعدی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله سعدی :

سعدی

الشیخالامام المحقق ملکالکلام افصح المتکلمین ابومحمد مشرفالدین (شرفالدین) مصلحبن عبداللهبن مشرفالسعدى الشیرازى بزرگترین شاعرى است که بعد از فردوسى در آسمان ادب فارسى درخشیده است و هنوز مىدرخشد. در نام و نسب و تاریخ وفات این استاد بزرگ میان نویسندگان و مؤلفان قدیم اختلاف است و سرچشمه این اختلافها شهرت فراوان سعدى و افتادن نام بلندش در افواه خاص و عام است. اما بنابر آنچه از تحقیق در مأخذهاى موثق برمىآید نام و نسب درست او همان است که در آغاز این مقال آمده است.

تخلص سعدی بهسبب انتساب این استاد سخن به سعدبن ابىبکر بن سعد بن زنگى است.
زندگی نامه
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی یکی از بزرگترین شعرای ایران است که بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یکی از بزرگترین شعرای ایران بلکه یکی از بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال ۶۰۶ ه.ق در شهر شیراز میباشد .

خانواده اش از عالمان دین بودند و پدرش از کارکنان دربار اتابک بوده که سعدی نیز از همان دوران کودکی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت ولی در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد و تحت تکفل جد مادری خود قرار گرفت .او مقدمات علوم شرعی و ادبی را در شیراز آموخت و سپس در دوران جوانی به بغداد رفت که این سفرآغاز سفرهای طولانی سعدی بود .او در بغداد در مدرسه نظامیه مشغول به تحصیل شد که در همین شهر بود که به محضر درس جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن محتسب رسید و از او به عنوان مربی و شیخ یاد می کند .

پس از چند سال که او در بغداد به تحصیل مشغول بود شروع به سفرهای طولانی خود کرد که از حجاز گرفته تا روم و بارها با پای پیاده به حج رفت . سعدی سفرهای خود را تقریبا در سال ۶۲۱ – ۶۲۰ آغاز و حدود سال ۶۵۵ با بازگشت به شیراز به اتمام رساند

که البته درخصوص کشورهایی که شیخ به آنجا سفر کرده علاوه بر عراق ،شام ، حجاز که کاملا درست بوده ،هندوستان ،غزنین ، ترکستان و آذربایجان و بیت المقدس و یمن و آفریقای شمالی که ذکر کرده اند و اکثر این مطالب را از گفته های خود شیخ استنباط نموده اند ولیکن بنا بر نظر بسیاری از محققین به درستی آن نمی توان اطمینان کرد بخصوص اینکه بعضی از آن گفته ها با شواهد تاریخی و دلایل عقلی سازگار نیست . شیخ شیراز دوستی محکمی با دو برادر معروف به صاحب دیوان یعنی شمس الدین محمد و علاء الدین عطا ملک جوینی وزرای دانشمند مغول داشته و آن طور که از سخنان شیخ معلوم است

او به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید در سلسله متصوفه داخل شده وهم چنین گفته اند که محلی که امروز مقبره او می باشد خانقاهش بوده است .نکته مهمی که باید ذکر شود شهرت بسیاری است که این شاعر بزرگ هم در حیات خود داشت و هم بعد از وفاتش که البته این نکته تازگی نداشته

و در مورد شعرای دیگری نیز بوده است . اما آنچه که قابل توجه و ذکر است این است که معروفیت سعدی فقط مختص به ایران نبوده حتی در زمان خودش به مرزهای خارج ازا یرا ن مانند هندوستان ،آسیای صغیر نیز رسیده بود و خودش در چند جا به این شهرت اشاره داشته که این شهرت سعدی معلول چند خاصیت است اول اینکه او زبان شیوای خود را وقف مدح و احساسات عاشقانه نکرده ، دوم اینکه او شاعری جهانگرد بود و گرم و سرد روزگار را چشیده و تجارب خود را برای دیگران با زیبایی و شیرینی بیان کرده و هم چنین وی در سخنان خود چه از نظر نثر و چه نظم از امثال و حکایات دلپذیر استفاده نموده است

و دیگر اینکه سعدی به شاعری شوخ طبع و بذله گو معروف است که خواننده را مجذوب می کند و همه اینها دست به دست هم داده و سبب شهرت او گردیده است .شیخ شیراز در دوران شاعری خود افراد معدودی را مدح کرده که بیشتر اتابکان سلغری و وزراء فارس و چند تن از رجال معروف زمانش می باشد و بزرگترین ممدوح سعدی از میان سلغریان اتابک مظفر الدین ابوبکر بن سعد بن زنگی است که سعدی در روزگار این پادشاه به شیراز بازگشته بود

و ممدوح دیگر سعد بن ابوبکر می باشد که سعدی گلستان را در سال ۶۵۶ ه. ق به او تقدیم می کند و دو مرثیه نیز در مرگ این شخص نیز سروده است و از میان ممدوحان ، سعدی شمس الدین محمد و برادرش علاءالدین عطا ملک جوینی را بیش از همه مورد ستایش قرار داده که مدایح او هیچ شباهت به ستایشهای دیگر شاعران ندارد چون نه تملق می گوید و نه مبالغه می کند . بلکه تمام گفتارش موعظه و اندرز است و متملقان را سرزنش می کند

و ممدوحان خود را به دادرسی و مهربانی و دلجویی از فقرا و ضعفا و ترس از خدا و تهیه توشه آخرت و بدست آوردن نام نیک تشویق و ترغیب می کند .این شاعر بزرگ در زمانی دار فانی را وداع گفت که از خود شهرتی پایدار به جا نهاد . سال وفات او را بعضی ۶۹۱ ه. ق ذکر کرده اند و گروهی معتقدند که او در سال ۶۹۰ ه. ق وفات یافته که مقبره او در باغی که محل آن نزدیک به سرچشمه نهر رکن آباد شیراز است قرار دارد..

ویژگی سخن سعدی
مهمترین ویژگی سخن سعدی چه در نثر و چه در نظم فصاحت و شیوایی و شیرینی کلام اوست و او توانست ازطرفی زبان ساده و فصیح استادان قبل را زنده کند و هم چنین خود را از قید تصنعات عجیب که درنیمه دوم قرن ۶ و حتی در قرن ۷ گریبانگیر شعر فارسی شده بود رهایی بخشد . از خصوصیات شگفت انگیز سعدی در سخن ،آن دلیری و شهامتی است که در حقیقت گویی استفاده کرده است .

در دوران مغول و جباران دست نشانده که جز امارت و ریاست و هوسرانی چیزی در نظر نداشتند شیخ بزرگ حقایق را به صورت نظم و نثر بدون هیچگونه ترس و بی پرده آشکار بیان کرد و چنان فریاد کرد که در هیچ عصر و زمان کسی به این صراحت سخن نگفته و عجیب تر اینکه در همان هنگام تنها به صاحبان قدرت و حکومت نپرداخته بلکه از قاضی فاسد و صوفی دنیا دار و عبادت و ریاضتی که از روی صدق و صفا نبوده و نظر به خلق و مردم نداشته خودداری نکرده و به قول خود او در این روزگار دوبار عمر کرده و تجربه آموخته و اینک تجربه را به کار می برد و تمام اینها در سخنان شیرین و زیبای خود بیان می کند .

آثار سعدى
آثار سعدى به دو دسته منظوم و منثور تقسیم مىشود. درباره آثار منثور او بعد از این و در جاى خود بحث خواهد شد. در رأس اثرهاى منظوم سعدى یکى از شاهکارهاى بلامنازع شعر فارسى قرار درارد که در نسخههاى کهن کلیات سعدىنامهنامیده شده ولى بعدها به بوستان شهرت یافته است. این منظومه که تاریخ شروعش معلوم نیست

در سال ۶۵۵ هجرى به اتمام رسید و در موضوع اخلاق و تربیت و وعظ و تحقیق است و ده باب دارد بهنامهای: عدل، احساس، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، مناجات و ختم کتاب. بخش دوم از اثرهاى منظوم سعدى قصیدههاى عربى او است

که اندکى کمتر از هفتصد بیت مشتمل بر معانى غنائى و مدح و نصیحت و یک قصیده در مرثیه المستعصمبالله است. بخش سوم قصیدههاى فارسى در موعظه و نصیحت و توحید و مدح شاهان و بزرگان است. بخش چهارم مرثیههاى شاعر است مشتمل بر چند قصیده در مرثیه المستعصم و ابوبکربن سعدبن زنگى و سعدبن ابوبکر و امیر فخرالدین ابىبکر و عزالدین احمدبن یوسف و یک ترجیعبند مؤثر در مرثیه اتابک سعدبن ابىبکر. بخش پنجم غزلهاى سعدى شامل ملمعات، مثلثات، ترجیعات، طیبات، بدایع، خواتیم و غزل قدیم. بخش ششم صاحبیه که ذکر آن گذشت. بخش هفتم خبیثات و آن مجموعهاى است از شعرهاى هزل و دو مثنوى انتقادى شیرین و چند غزل و قطعه و رباعى که همه آنها رکیک نیست بلکه بعضى فقط متضمن مطایبههاى مطبوع منظوم است.

نخستین جامع اثرهاى سعدى را، بعد از خود او، نمىشناسیم اما مسلم است که شیخ اثرهاى خود را شخصاً جمعآورى و منظم مىکرد. مشهورترین جامع کلیات آثار سعدى علىبن احمدبن ابىبکر بیستون است که تنظیم غزلها بر مبناى حرفهاى آخر بیتها و ترتیب فهرست کلیات از او است اما از مقدمه بیستون برمىآید که پیش از آنکه او به تنظیم جدیدى از آثار شیخ مبادرت کند جامعى دیگر این کار را کرده بوده است.

نگاهی به ویژگیهای شعر سعدی
سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زوار اماکن مقدس همراه می کرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند.

سفاکان و سخاوتمندان را نیک می شناخت و گاه عطایشان را به لقایشان می بخشید. با عاشقان و پهلوانان و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین می شد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر، به پختگی دوران پیری پیوند می زد.سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود؛ بلکه هر سفر برای او تجربه ای معنوی نیز به شمار می آمد.

ره آورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارت معنوی و دنیوی، انبوهی از روایات، قصه ها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنان که هر حکایت گلستان، پنجره ای رو به زندگی می گشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوه ای یقینی بیان می شود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و طنز باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است.شاید

یکی از مهمترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگر چه لحن کلام و نحوه بیان هنرمندانه آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد. از سویی، بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این نکته است که این شاعر بزرگ از چه مایه دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است.

آثار سعدی علاوه بر آن که عصاره و چکیده اندیشه ها و تأملات عرفانی و اجتماعی و تربیتی وی است، آیینه خصایل و خلق و خوی و منش ملتی کهنسال است و از همین رو هیچ وقت شکوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد.
شعر سعدی، شعر استحکام و ظرافت و استواری و زیبایی است. زبان فاخر سعدی هیچ گاه کمال خود را به رخ مخاطبانش نمی کشد. همچون سالاری بلند منزلت، در عین کمال و برتری متواضع و خاشع است و به همین دلیل دل هر صاحبدلی را می رباید و در گوشه خاطر هر کسی، جایی برای خودش باز می کند.

شعرش به دیدار اول، ساده و صمیمی و بی تکلف جلوه می کند؛ روان و زلال است و بی هیچ تمهید و مقدمه ای، برقراری ارتباط با دیگران را جستجو می کند.
فخر نمی فروشد و تکبر نمی ورزد. دست دوستی و ارادت به سویمان دراز می کند و سلام می دهد;

اما چون پرده احساس را به کنار می زنیم و از سر عقل و تأمل در اشعارش، درنگ می کنیم، در می یابیم که شفافیت عنصر زبان در شعر او سهل و ساده امکان وجود نیافته است؛ بلکه صیقل مداوم شعر، کوشش بی وقفه در عرصه زبان، و استفاده از تمام عناصر که تعالی شعر را دامن می زنند، به آثار او چنین سلامت و روانی سحرآفرین بخشیده است.
توفیق سعدی و اکسیر شعر او در این دقیقه نهفته است؛ یعنی در تلفیق صنایع لفظی و بیانی با حال و احساس درونی در طبیعی ترین حالت ممکن. سعدی مبدع و آغازگر این راه نیست، بلکه از استادان و کاملان چنین سبکی در شعر است.

پیش از وی، غزل فارسی در کوره تلاش شاعرانی همچون فرخی، سنایی، خاقانی، انوری و عطار گداخته بود، اما سعدی آن را چنان آبدیده و صیقلی کرد که نه پیش از وی قرینه و مشابهی برایش می توان یافت و نه بعد از وی، کسی گامی بیشتر و پیشتر نهاد.

ویژگی های سبکی زبان شعر سعدی و هر شاعر دیگری را تنها با تأمل و تفکر در اشعارش می توان کشف کرد، آموخت و به کار برد. اگر چه آثار هنری براساس فرمول و اصولی ثابت و مشخص پدید نمی آیند تا هنگام نیاز به آثار جدید بتوان به آنها رجوع کرد.

با این همه، برخی از ویژگی ها به دلیل تکرار در آثار هنرمند، ما را به بعضی از خصوصیات مشترک آن آثار و به تبع آن به نوع برخورد و بهره گیریهای هنرمند از آن عناصر رهنمون می شوند. با توجه به چنین پیش زمینه ای، معدودی از ویژگی های سبکی شعر سعدی چنینند:

۱) ساختار نحوی جملات در ابیات به صحیح ترین شکل ممکن است. عنصر وزن و موسیقی، منجر به نقص یا پیش و پس شدن حاد دستوری در جملات نمی شود و سعدی به ظریفترین و طبیعی ترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این مهم برمی آید.

دیوان غزلیات سعدی را به تفأل باز می کنیم:
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم

حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم
۲) ایجاز و یا پیراستن شعر از کلمات زاید و اضافی و دوری از عبارت پردازی های بیهوده ای که نه تنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر ندارند، بلکه باعث پریشانی در روابط کلمات با یکدیگر و نهایتاً جملات می شوند و به نحو چشمگیری از زیبایی کلام می کاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژه ای دارد.

ساختار شعر سعدی کم کردن یا افزودن کلمه ای را خارج از قاعده و بی توجه به بافت کلی کلام بر نمی تابد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی و اعتدال است، منجر به اغراقهای ظریف تخیلی و تغزلی می شود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار می کند:

گفتم آهن دلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
به دلت کز دلت به در نکنم
سخت تر زین مخواه سوگندی
ریش فرهاد بهترک می بود
گر نه شیرین نمک پراکندی
کاشکی خاک بودمی در راه

تا مگر سایه بر من افکندی;
ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبک نیست، بلکه پر مایه و گرانبار از اندیشه و درد است. بی فایده نیست. اگر حکایتی را از “گلستان” نیز نقل کنیم به عیان می بینیم که خداوند سخن چه مایه از معنی را در چه مقدار از سخن می گنجاند:
حکایت: پادشاهی پارسایی را دید، گفت: “هیچت از ما یاد آید؟” گفت: “بلی، وقتی که خدا را فراموش می کنم.”

حکایت: هندویی نفط اندازی همی آموخت. حکیمی گفت: “تو را که خانه نئین است، بازی نه این است.”
۳) سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی ساز در سبک و زبان اشعارش سود می جوید. وی اغلب از اوزان عروضی جویباری مدد می گیرد؛ اوزانی که لطافت موسیقیایی در آنها بر ضربی بودن آن می چربد.
علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوه مؤثری از عواملی بهره می برد که هر کدام به نوعی موسیقی کلام او را افزایش می دهند، عواملی همچون انواع جناس، هم حروفی های آشکار و پنهان، واج آرایی، تکرار کلمات، تکیه های مناسب، موازنه های هماهنگ لفظی در ابیات و لف و نشرهای مرتب و;

همان طور که پیشتر یادآور شدیم، استفاده از این عناصر به گونه ای هنرمندانه و زیرکانه صورت می گیرد که شنونده یا خواننده شعر او پیش از آن که متوجه صنایع به کار رفته در شعر او شود، مسحور زیبایی و هماهنگی و لطافت آنها می شود.

در غزل : “بگذار تا مقابل روی تو بگذریم;”
۴) طنز و ظرافت جایگاه ویژه ای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد. البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ برمی گردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است.
سعدی به یاری لحن طنز، عبوسی و خشکی را از کلام خویش پس می زند و شور و حرکت را بدان باز می گرداند. با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار می کند. طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در کنار مرهم. سالها بعد، لسان الغیب، حافظ شیرازی ابعاد عمیق دیگری به طنز شاعرانه بخشید و از آن در زبان شعر خود استفاده ها برد:

با محتسب شهر بگویید که زنهار
در مجلس ما سنگ مینداز که جام است
سعدی به روایت آثارش، گاه ناصحی دردمند است که کجراهان ظلمت اندیش را به راستی و درستی می خواند و گاه منتقدی اجتماعی است که به انتقاد از زمانه بدکنش می پردازد. اگر به ناگزیر مداح شاهان روزگار بوده، تا آن جا که توانسته به حق سخن گفته و همواره مستبدان لاقید را به تفکر در مرگ و عدل و انصاف ترغیب کرده است. غم زمانه، غم دائمی و مشغله ذهنی سعدی بوده است:

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
زبان سعدی در انتقاد، زبانی گزیده و گزنده است. با این همه، از نزاع و صلح همواره صلح را برمی گزیند و پند پیران پارسا را خاطرنشان می کند که فاسدان را باید به صلاح و نیک رفتاری با آنان خجل کرد.
عشق سعدی، نفس پرستی نیست، بلکه او در گریز از شیطان اماره به عشق رو می کند؛ عشقی که او را از مایی و منی و به قول عارفان از “انانیت” و “نحنانیت” بر می کشد و رستن و رهایی را برای وی به ارمغان می آورد.

در افق سعدی “هر کسی را نتوان گفت که صاحبنظر است، عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است.” عاشق پاکباز، تعالی را در عشق می جوید و همین بهانه برایش کافی است تا جان و تن را به تمامی فدای مهر نگاه معشوق کند.شاعر، شور دیدار دارد و هر موجودی در منظر او جلوه ای از وجود حقیقت عالم است. شاعر، تاب فراق ندارد، پس به تماشای هر جلوه ای از آن جمال، از خود به در می شود و هر مشاهده ای او را از جهانی به جهانی دیگر سیر می دهد:

از در در آمدی و من از خود به در شدم
گویی از این جهان به جهان دگر شدم
سیمای معشوق در غزل سعدی در هاله ای از نورانیت و روحانیت محصور است.
اگر چه یار گاهی به صورت ملموس و در دسترس و در صورت تعینات عالم جسمانی ظاهر می شود، اما در حقیقت شاهد سعدی به صورتی مثالی در غزلهای وی ظاهر می شود و گاه پیوند با معشوق ازلی و ابدی:

دمادم حوریان از خلد رضوان می فرستندت
که ای حوری انسانی، دمی در باغ رضوان آی
سعدی از آن تنگ چشمانی نیست که فقط ناظر میوه باشد، بلکه وی به بوستان نظر دارد و همواره برای تفسیر جزء، به کل می اندیشد. او عاشق زیبایی ها و نیکویی هاست و در این عشق بیش از آن که حظ نفسانی مورد نظر وی باشد، طالب لذات روحانی است:

گفتم این بوستان روحانی
دیدن میوه چون گزیدن نیست
گفت سعدی خیال خیره مبند
سیب سیمین برای چیدن نیست

شیوه سعدى در نثر
از سعدى سه قسم نثر باقى مانده است و ما بدان هرسه اشاره مىکنیم. اول: سبک متداول عصر، یعنى دنباله همان شیوه و طرز ابوالمعالى و سعدالدین و جوینی. دوم: شیوه خواجه عبدالله انصاری. سوم شیوه خود سعدی، و این همه در شش رساله مقدمه کلیات و گلستان دیده مىشود، و آن رسالهها عبارتند از: رساله اول دیباچهاى که بر سفینهاى نوشته است، رساله دوم در مجالس پنجگانه، رساله سوم در سؤال صاحبدیوان، رساله چهارم در عقل و عشق، رساله پنجم در نصیحت ملوک و رساله ششم در سه رساله.

در انتساب این رسائل به شیخ جاى تردید نیست، مگر رساله ششم که مشتمل بر بعض اغراقات است و مىنماید که هواداران و غالیان و در حق شیخ آن را وضع کردهاند، اما بعضى از این رسائل نیز در غایت متنات و سختگى است و نمىتواند مجعول باشد و لابد تألیف مردى دانشمند از مردم آن زمان باید باشد و چون به شیخ منسوب است ناچار از او خاصه که عبارات شیرین و نمکین سعدیانه نیز گاهبهگاه در آنها یافت مىشود، و شعرهائى که در آنها آمده و از خود نویسنده است قابل هست که از اشعار متوسط شمرده آید و غالباً نیز در ضمن کلیات آمده است.

سعدى و نثر فارسى
نثر فارسى دو جریان داشته است، یکى نثر مُرسَل و ساده که از قرن چهارم تا امروز در مسیر گردش تطور باز نمانده و حرکت کرده است، دیگر نثر فنى که از قرن ششم گاهبهگاه توقفى در آن روى مىداده و قدرى از حرکتش باز مىداشته است و بار دیگر به راه مىافتاده.

هر نویسنده پارسىزبان در هر عصر و زمان مختار بوده و هست که هر سبک و شیوهاى که خود بپسندد اختیار کند، یا راه سادهنویسى را پیش گیرد، یا از پى صنعت و تفنن برود، چه دیدیم که در یک زمان فىالمثل و صافالحضره تاریخى نوشته است با آن تکلفات، و در همان زمان معاصران او مانند خواجه رشیدالدین و دیگران تاریخهائى ساده نوشتهاند، اما هرکدام از این دو مرد نویسنده باز از حدود سبک و شیوه زمان خود که به حکم تطور بهوجود آمده بود بیرون نرفتهاند

سعدى دو کار کرده است یکى آنکه از حدود نثر معاصر بیرون رفته است و بار دیگر اعجاز ایجاز قدیم را نشان داده و پارهاى از لغات و افعال و ادوات کهنه را که از میان رفته بود

از نو بهکار انداخته، و مقامهنویسى را که در ایران رونق نگرفته و بعد از قاضى حمیدالدین کسى به فکر مقامهنویسى نیفتاده بود نیز ساخته و معایب مقامات حمیدى را که پیش از این اشاره کردهایم مرتفع نموده است. دوم ابتکارها و اختراعهائى است که سعدى از خود بروز داده است و ما به جزئیات آنها آشنا مىباشیم از قبیل آنکه از تعداد موازنهها و مزدوجات و سجعها کاسته

و جملهها و الفاظ مترادف کمتر آورده است بر استشهادات شعرى افزوده، و در استدلالات قرآنیه و آوردن عبارات تازى و شعر تازى نسبت به معاصران خود کمتر علاقه نشان داده است و در روانى عبارات و بلاغت و فصاحت گفتار بیشتر سعى داشته است تا آرایش آن، و در حقیقت نثر ساده را با پیرایهاى مختصر از صنعت و شعر به این پایه و مایه بالا برده و شیوه نو که مىتوان آن را شعر منثور نام داد بهوجود آورده است

سعدى به سبب شعر منثور خود اثرى اجتماعى در عالم نثر پدیدار کرده است یعنى سیر و حرکت تطور نثر هیچوقت متوقف نگردیده بود و جریان این رودخانه بهسوى نشیب بر قرار طبیعى دوام داشت لیکن سعدى کارى کرد که در این سیر و حرکت توقف و آرامشى پیدا آمد، اینطور که جریان به حال طبیعى راه افتاده و بهسوى نشیب راه

مىپیماید و باردیگر بهسوى بالا باز مىگردد، و این حالت که به حال دوران شبیهتر از جریان است گردابى بهوجود آورد که مانع از موجود شدن سبک و شیوههاى تازه نثر فنى گردید و در واقع سعدى و گلستان او نثر را از تطور طبیعى باز داشت و هر قدر بعد از سعدى در نثر فنى تفنن به خرج دادن به پایه گلستان نرسید

البته محتاج به توضیح نیست که این حالت مربوط به نثر فنى است نه نثر مرسل و روان که در کتب علمى سابقه داشته و بعدها از زمان سعدى به بعد در کتب تاریخى نیز از آن پیروى شده است چه نثر آزاد و ساده سیر طبیعى خود را از کف نداده است.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.