مقاله زندگینامه حضرت علی (ع)


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله زندگینامه حضرت علی (ع) دارای ۱۰۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله زندگینامه حضرت علی (ع)  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله زندگینامه حضرت علی (ع)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله زندگینامه حضرت علی (ع) :

ولادت علی (ع):
رسول گرامی اسلام در سال عام الفیل در مکه معظمه دیده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالی که از ولادت پیغمبر خدا و از شنیدن آن همه معجزات و کرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و مولود جدید را به وی تبریک گفت. ابوطالب چون سخن همسرش را شنید ضمن خوشحالی و تشکر به او گفت: ((اصبری سبتاً اتشرک بمثله الا النبوه))

تتعجبین من هذا انک تحبلین و تلدین بوصیه و وزیره))
ترجمه :ای فاطمه!سی سال دیگر صبر کن , تو نیز نظیر او را به دنیا می آوری, ومن این وعده را به تو مژده می دهم.و در حدیث دیگر آمده: آیا تو از این واقعه بزرگ تعجب می کنی؟بدان که تونیز به وزیر و وصی و جانشین وی حامله می گردی (و فرزند عزیزم علی را به دنیا می آوری)
سی سال از این واقعه شگرف تاریخی گذشت,همان طور که حضرت ابوطالب خبر داده بود فرزند کعبه و وصی و وزیر مصطفی (ص)رحمت عالمیان پناه بی پناهان مولای متقیان حضرت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام در روز جمعه , سیزدهم رجب المرجب ,بیست و سه سال قبل از هجرت نبوی آن هم در شریف ترین مکان عالم هستی مکه در درون کعبه دیده به جهان گشود.
و گیتی را به نور ولایتش منور ساخت.

فاطمه بنت اسد چون از کعبه با فرزند عزیزش خارج گشت نخست پدرش حضرت ابوطالب از آنان استقبال نموده و میوه دلش را در آغوش گرفت, مولود کعبه در همان لحظات آغاز زندگی اش خطاب به پدر ارجمندش گفت : السلام علیک یا ابتاه و رحمه الله و برکاته و ابوطالب نیز جواب سلام علی را داده و او را مورد نوازش قرار داد و سپس پیامبر(ص)وارد خانه ابوطالب شد و علی را در آغوش کشید و چون چشمان علی به چهره مبارک رسول خدا افتاد به حرکت آمده و با تبسم و چهره ای خندان گفت:السلام علیک یا رسول الله و رحمه الله و برکاته و آنگاه به دستور رسول اکرم (ص)شروع به خواندن کتابهای آسمانی و از صحف آدم و نوح و ابراهیم آغاز نمود و آیاتی را از زبور و تورات و انجیل قرائت کرد و در پایان از اول سوره مومنون تا آیه دهم را با آهنگ زیبا تلاوت فرمود و بدین طریق عظمت خود را به جهان انسانیت نشان داد.

بخشهای زندگانی علی (ع)
با توجه به اینکه امیر مومنان ده سال پیش از بعثت پیامبر(ص) دیده به جهان گشود و در حوادث تاریخ اسلام همواره در کنار پیامبر اسلام (ص)قرار داشت و پس از درگذشت آن حضرت نیز سی سال زندگی نمود؛می توان مجموع عمر ۶۳ ساله اورا به پنج بخش زیر تقسیم نمود:
۱-از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام
۲-از بعثت تا هجرت پیامبر به مدینه

۳-از هجرت تا درگذشت پیامبر اسلام
۴-از رحلت پیامبر اسلام تا آغاز خلافت آن حضرت
۵-دوران خلافت آن بزرگوار
نخستین کسی که اسلام آورد
نخستین افتخار امام علی (ع) پیشگام بودن وی در پذیرفتن اسلام و یا به عبارت صحیح تر ,ابراز و اظهار اسلام دیرینه خویش است زیرا علی (ع) از کوچکی یکتاپرست بود و هرگز الوده به بت پرستی نبود تا اسلام او به معنای دست کشیدن از بت پرستی باشد.پیشگام بودن در پذیرفتن اسلام ارزشی است که قرآن روی آن تکیه دارد, تا آنجا که در سوره واقعه آیات ۱۰و۱۱ می فرماید: ((و پیشگامان,پیشگام,آنان مقربانند))

دلائل پیشگامی علی(ع) در اسلام
شواهد پیشگامی علی (ع) در متون اسلامی فراوان است که به عنوان نمونه تعدادی از آنها را بیان می کنیم:
الف : پیش از همه, خود پیامبر اسلام(ص) به پیشقدم بودن علی (ع) تصریح کرده و در میان جمعی از خود فرمود:نخستین کسی که در روز رستاخیز با من در کنار حوض کوثر ملاقات می کند پیشقدمترین شما در اسلام علی ابن ابی طالب است.
ب: دانشمندان و محدثان نقل می کنند :حضرت محمد(ص) روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و علی (ع) فردای آن روز با او نماز خواند.

ج: امام در خطبه قاصعه می فرماید:آنروز اسلام جز به خانه پیامبر(ص) و خدیجه راه نیافته بود و من سومین نفر آنها بودم.نور وحی و رسالت را می دیدم ,و بوی نبوت را می شنیدم.
جریان غدیر خم:
در سال دهم هجرت پیامبر بزرگ اسلامی به اصحاب و یاران و فامیل هایش دستور دادند که آن سال آماده زیارت خانه خدا گردند در نتیجه جمع کثیری از مسلمانان مدینه و شهرها و روستاهای اطراف که تعدادشان را بین نود هزار, و بیش از یکصدوبیست وچهار هزار نفر نوشته اند دور هم گرد آمده و در کنار رسول خدا عازم مکه معظمه برای انجام مناسک حج گردیدند.

چون مناسک حج به پایان رسید و زائران خانه خدا تصمیم گرفتند به خانه هایشان برگردند در آن هنگام که به محل غدیر خم رسیدند در سرزمینی به نام جعفه که راههای مدینه و کشورهای مصر و عراق از آن منشعب می گردیدو روز پنج شنبه هیجدهم ذی الحجه دهم هجرت بود ,ناگاه پیک وحی جناب جبرئیل سر رسید و این آیه را از جانب خداوند خواند.(ترجمه فارسی)
((ای پیامبر!آنچه را که از سوی پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر نکنی رسالت او را انجام نداده ای!و خداوند تو را از خطرات دشمنان مصون می دارد و خدا کافران و جمعیت لجوج را هدایت نمی کند.))

در آیه فوق نکات بسیار حساسی است:
اولاً به پیامبر خدا در ابلاغ آن هشدار می دهد.
ثانیاً اهمیت موضوع و هدف ابلاغ بسیار مهم است که نرساندن آن کوتاهی در رسالت خدا به شمار می آید.
ثالثاً آیه موضوعی را در بر می دارد که پیامبر خدا از ابلاغ آن وحشت می کند و ممکن است افراد لجوج و توطئه گر دست به خیانت بزنند.
رابعاً در این آیه افراد لجوج و عنودی که حکم آیه را نپذیرفتند کافر خوانده شده اند!!
پس موضوع ولادت علی (ع) باید در استانه رحلت پیامبر برای بار چندم آنهم در اجتماع با شکوه حج اعلان گردد و مسلمانان جدید و اشخاصی که هنوز ابلاغهای قبلی رسول خدا را نشنیده اند و بدانند, علی(ع) جانشین پیامبر است وولایت دنباله رسالت است.

چون آیه دستور ابلاغ ولایت علی(ع) به پیامبر رسید جمعیت انبوه در مکانی بنام غدیر خم جمع شدند و حضرت در برابر آفتاب سوزان عربستان خطبه طولانی را قرائت فرموده و سپس دستور الهی را در مورد ولایت و جانشینی امیر المومنین علی (ع) به آنان ابلاغ کرد و آنگاه حضرت علی را به حاضرین معرفی فرمودند و بیان داشتند:
من از میان شما می روم , و در میان شما دو امانت گرانبها می گذارم هر یکی از دیگری مهمتر است و آنها قرآن و عترت اهل بیت من می باشند, هان ای مردم!من رهبر شما هستم و علی ابن ابی طالب (ع) بعد از من رهبر شماست هر کس ولایت او را بپذیرد ولایت مرا پذیرفته و کسی که ولایت او را نپذیرد در واقع مرا نپذیرفته است و در پایان مراسم حاضرین به خیمه مولای متقیان دسته دسته مراجعه نموده و دست وی را فشرده و ولایتش را تبریک می گفتند.

با نزول آیه دویست و چهارده سوره شعراء رسول خدا برای تبلیغ و ارشاد خویشاوندانش مامور گردید و بدین منظور میهمانی ساده ای تشکیل داد و تمام بستگانش را دعوت کرد و بیش از چهل نفر از افراد مزبور در آن مجلس شرکت کردند و در پایان پیامبر فرمودند:
کیست از شما که در این امر مهم(رسالت خویش)مرا یاری کند و او برادر و وصی و جانشین من در برابر شما باشد؟و پیامبر سه بار سخن خود را تکرار کرد و هر سه بار جز علی از کسی جوابی نشنید آنگاه دست علی (ع) را گرفته و خطاب به آنان فرمود:
این برادر و وصی و خلیفه و جانشین من در میان شماست حرف او را بشنوید و اوامرش را پیروی کنید.

پیام غدیر :
پس از فرمان حق , رسول خدا (ص) دستور توقف داد . آنها که رفته بودند برگشتند و آنانکه عقب مانده بودند رسیدند . برای مردم این سئوال بود که چرا پیامبر اینجا که آبادی نیست توقف کرد؟ مگر چه شده است؟همه به دنبال سایه می گشتند. مردم پس از لحظاتی خار و خاشاک را از زمین پاک و جاروب کردند و آماده نماز شدند هنگام ظهر بود صدای ملکوتی اذان در بیابان پیچید و پیامبر (ص) مشغول نماز شد و مردم به ایشان اقتدا کردند. پس از اتمام نماز رسول خدا بر بالای منبری که از جهاز شتران درست شده بود قرار گرفت پیامبر (ص) فرمودند:
آیا گواهی نمی دهید که جزء ((الله)) معبودی نیست و محمد بنده و رسول خداست و بهشت و دوزخ و مرگ حق است و قیامت بی شک فرا می رسد و خداوند مردگان را برمی انگیزاند؟
مردم جواب دادند : آری گواهی میدهیم .
رسول خدا (ص) فرمود من در میان شما دو چیز گرانبها یادگار می گذارم, با آن دو چگونه رفتار می کنید ؟ شخص ناشناسی پرسید آن دو چیست ؟ آن حضرت فرمود قرآن که یک رشته اش دست خدا و رشته دیگرش به دست شماست و عترت و اهل بیتم که اگر به آن دو چنگ زنید هرگز گمراه نمی شوید.

پیامبر در این هنگام , حضرت علی را از میان جمعیت صدا کرد و او را بالای منبر برد و دست حضرتش را گرفت همان دستی که ارزش یک ضربه شمشیرش از عبادت جن و انس بالاتر بود و او را به مردم معرفی کرد. همه مردم حضرت علی را بالای منبر و در کنار پیامبر دیدند , دستش در دست مبارک رسول خدا (ص) بود و او را شناختند و دریافتند که هدف از توقف در این بیابان موضوعی است که مربوط به علی (ع) است همه با گوش و جان آماده بودند که پیامبر (ص) را درباره علی (ع) بشنوند، پیامبر فرمود:

غدیر , هنگامه ای بود که جبهه حق , مستحکم و پشت حق پرستان استوار شد با ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام موضع شیاطین به قدری تضعیف شد که آنان پیش شیطان بزرگ رفته, خاک بر سر خود ریختند ابلیس بزرگ گفت : چرا چنین می کنید؟گفتند :امروز این مرد پیمانی از مردم گرفت که تا روز قیامت گسسته نمی شود.

اعمال روز غدیر :
اعمال این عید بزرگ چنین است :
۱-روزه ,که کفاره شصت سال گناه است
۲-غسل کردن
۳-خواندن زیارت حضرت امیر مومنان علی علیه السلام
۴-خواندن دو رکعت نماز , که کیفیت آن در کتاب مفاتیح الجنان آمده است.
۵-خواندن دورکعت نماز,پیش اززوال که دستورآن درمفاتیح الجنان می باشد.
۶-خواندن دعای ندبه
۷- خواندن دعایی که سیدبن طاووس از شیخ مفید نقل کرده
۸-چون مومنی را ملاقات کند,این تهنیت را بگوید:
((الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین والائمه المعصومین علیهم السلام)) شکر خدا را که ما را از متمسکان به ولایت امیرالمومنان و پیشوایان معصوم(ع) قرار داد.
و نیز بخوانید: ((الحمدلله الذی اکرمنا بهذا الیوم و جعلنا من الموقینی بعهده الینا و میثاقدالذی واثقنا به من ولایه ولاه امره و القوام و لم یجعنا من المجاهدین و المکذبین بیوم الدین؛))
سپاس خدای را که ما را بدین روز , گرامی داشت و از وفا کنندگان به عهدی که ما سپرده و به پیمانی که برای ولایت والیان امرش و قائمان به عدلش از ما گرفته ,قرارداد,و از منکران و تکذیب کنندگان به روز قیامت قرار نداد.

۹-صد مرتبه بگوئید: ((الحمدلله الذی جعل کمال دینه و تمام نعمه بولایه امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام))
سپاس خدای را که کمال دینش و تمامیت خود را به ولایت امیر مومنان علی ابن ابیطالب (ع) قرار داد.
۱۰-شکر خدا را به جهت نعمت بزرگ ولایت علی (ع) به جا آورد.
۱۱-جامه های زیبا بپوشند,خود را آراسته کنند و عطر بزند. گفتنی است که زنان باید فقط برای محارم خود زینت کنند و عطر بزنند.
۱۲-شادی کنند و پیروان حضرت علی (ع) را شاد کنند,تقصیرها و خطاهای دیگران را ببخشند, مشکلات مردم را بر طرف کنند.
۱۳-صله رحم به جای آورند,به امور خانواده رسیدگی کنند,مومنان را میهمانی کنند,افطاری بدهند,و به دیدن یکدیگر بروند.
۱۴-به روی مومنان لبخند بزنند,هدیه بدهند,زیاد صلوا ت بفرستند,بر پیامبر و آل او زیاد عبادت کنند.
۱۵با مومنان مصاحفه کنند,بدین صورت که :دست راست خود را در دست راست برادر مومن خود قرار دهند.

چگونه مولا علی (ع)را بشناسیم:
با اینکه کتابها در اوصاف علی علیه السلام نوشته شده هنوز عقول از معرفت آن حضرت عاجز مانده زیرا گذشته از ربانیت او اوصاف کمالیه و اخلاق حمیده و افعال مرضیه آن حضرت از علم و بیان و حلم و حکمت و صبر و صدق و صفا و وفا و استقامت نا متناهی است و به اقرار خاصه و عامه اکمل هر یک از صفات کمال بلکه مصادیق واقعی آنها و بالاتر صفات الهیه در وجود مبارک آن حضرت ظهور کرده که از هیچ بشری ظاهر نشده این همان اسرار الهی است که خود فرموده :
نحن اسرار الله الودعه فی هیا کل البشریه ترلونا عن الربوبیه و دافعوا عنا خطوط البشریه فانا عنها مبعدون و عما یجوز علیکم فقرهون ثم قولو فینا ما استطعتم.
ما اسرار سپرده خدائیم در شکلهای بشریت ما را از پروردگار فرود آورید و از بهره های بشریت دور کنید که ما از آنها دور شده ایم و از آنچه بر شما رواست.

فضائل آن حضرت اززبان رسول خدا :
از قاسم بن سعد که زمانی حضرت زهرا سلام الله علیها بپدر بزرگوارشان از ضعف حال (بدون خانه از کثرت زهد علی علیه السلام) اظهار کردند حضرت رسول الله (ص) فرمودند آیا نمی دانی منزلت علی علیه السلام نزد من چقدر رفیع است امر مرا متکفل شد(در یوم الانذار که غذا تهیه کرد کمر همت برایم بست) و حال آنکه دوازده ساله بود و در مقابل من شمشیر می زد و حال آنکه جوانی شانزده ساله بوده و کشنده شجاعان بود در وقتی که نوزده ساله بود و هم و غم را از دل من می زدود و حال آنکه بیست سال داشت و درب خیبر را بلند کرد در حالیکه بیست و دو ساله بود در صورتیکه پنجاه نفر قادر نبودند بلند کنند آنگاه صورت حضرت فاطمه (س)درخشان شد و آثار سرور در او ظاهر گردید و بخانه بازگشت و جریان را برای علی علیه السلام نقل کرد: آنحضرت فرمود مقام فضل خدای را بر من برای شما نشمرده اند.

فضیلت هایی از خود حضرت :
در خصال صدوق رحمه الله علیه از قطان و سنان و وراق نقل کرده سند را از مکحون نقل کرده اند که علی ابن ابی طالب علیه السلام فرمود ضابطین و حافظین (احادیث) از اصحاب رسول خدا (ص) اطلاع دادند که برای من فضائلی و مناقبی است که دیگران ندارند و هفتاد فضیلت مخصوص به خود دارم درخواست کردند که آنها را حضرت بشمارد حضرت بشمارد حضرت یکایک شمردند:
۱-من یک چشم به هم زدنی شرک نورزیدم (این نشان) اول و اوصیا استکه بر فطرت توحید متولد می شوند و حتی دوران طفولیت هم به گناه آلوده نمی شوند چنانکه در قصه های یحیی بن زکریا در سرمایه سعادت و نجات ص۲۵۴ نوشته است. ولات و غری و بتهای دیگر را نپرستیدم اینهم فضیلت دیگر است که به تعبیر آن حضرت بت پرست بودند و بت پرست لیاقت خلیفه الهی را ندارد و بت پرستها را در کیفر کردار ج۴ص۸ می یابد.

۲-هیچگاه شراب نخوردم و شراب خوردن از گناهان کبیره است و زمان جاهلیت رسم آنها بوده چنانکه در کیفر کردار ج۲ ص۲۶ شراب خوردن خلفا را با کیفر شراب خواران تشریح کرده مراجعه شود.
۳-من دوران کودکی را در دامن و آغوش رسول خدا (ص) گذرانیده ام. با آن حضرت می نوشیدم و می خوردم و هم صحبت بودم(چنانچه در فضیلت مشروح گردید).
۴-پیامبر اکرم (ص) درباره من فرمود تو از من به منزلت هارون هستی از موسی جز اینکه بعد از من پیغمبری نیست (در فضیلت مشروح گردید.)

۵-من اولین پیشگام در اسلام و ایمان هستم (در فضیلت مشروح گردید).
۶-من آخرین فردی هستم که از رسول خدا صلی الله علیه و آله جدا شوم آری روح مبارک رسولخدا از روی دست علی علیه السلام به حکومت اعلا بالا رفت چنانچه در فضیلت وحی خواهید خواند.
۷-من تنها کسی هستم که که در جایگاه پیامبر ایثار گرانی در لیله المبیت خوابیدم.
۸-رسول خدا صلی الله علیه و آله بمن هزار باب از علم تعلیم داد که از هر بابی هزار باب علم برایم کشوده شد.
۹-رسول خدا صلی الله علیه و اله به این بشارت داد که در قیامت بربلندترین منبر اوصیاءقرارخواهم داشت.
۱۰ –رسول خدا بمن فرمود در قیامت هیچ چیزی بمن عطا نمی شود مگر اینکه مثل آن بتو داده شده باشد.
۱۱-رسول خدا (ص) به من فرمود تو برادر من هستی در حالی که دست در دست تو دارم وارد بهشت می شوم.
۱۲-رسول خدا(ص) درباره من فرمود مثل تو مثل کشتی نوح است هر کس در آن درآمد نجات یافت و هر کس تخلف کرد هلاک شد.
۱۳-رسول خدا به من فرمود دست بر پستان گوسفندی بکشم چون کشیدم گوسفند پر از شیر شد رسول خدا(ص)از آن شیر نوشید و به پیرزنی که از تشنگی شکایت می کرد بخشید سپس فرمود از خداوند خواستم برکت را در دستهای تو قرار بدهد.

معراج یا مهمانی خدا :
ذات مقدس باریتعالی برای ارائه جلال و کمال خلیفه خود و حیبت خود رسول مکرم را به مهمانی معراج برد تا آیاد خود به ویژه آیت عظمی را بنمایاند لذا از خاتم الانبیاء در معراج به هر جه که می رسید گفتگو از علی بن ابیطالب بود حتی ذات پاک احدیت به زبان و صدای خلیفه اش با حبیبش سخن گفت و تا برگشتش از معراج همه سفارشات بنام شامخ ولی الله الاعظم علی بن ابیطالب بود.
اولین ملاقات و اطلاع علی از معراج:
پیغمبر اکرم فرمود چون به حجره ام هانی برگشتم هنوز شب باقی بود و اندکی استراحت نمودم تا صدای بلال به اذان بلند شد اولین کسیکه به من وارد شد علی (ع) بود که رسید و سلام نمود و گفت:هناک الله المعراج و بارک الله الاسراء.(معراج خدا گو را باشد و خداوند سیر دادنت را مبارک فرماید). من تعجب کردم و تبسم نمودم گفتم یا علی از حال چه دانستی گفت یا رسول الله بحق آنکسیکه ترا به رسالت فرستاده که من بر مقام احوال دیشب تو آگاه بودم و تمام و مراحل با شما همراه بودم (این سخن اثبات انفس می کند) پیغمبر فرمود به چه دلیل با من بودی (این را حضرت فرمود تا مدرک علی به جهانیان رسید) علی علیه السلام دست خود را زیر عمامه خود برد و یک دانه انار که در پس پرده حجاب غیبی ظاهر شد و آن دست غیبی آن انار را برد. بیرون آورد گفت این همان انار است . حضرت فرمود :یا علی لحمک دمی و حبسمک و روحک روحی :سلام اهل آسمان بر شیعیان :پیغمبر (ص) فرمود چون مرا به آسمان هفتم بردند در هیچ یک از طبقات آسمانها نرسیدم مگر آنکه از احوال پسر عمم پرسیدند و مکی گفتم :یا محمد اذا رجعت الی الدنیا فاقراً علیا و شیعه منا السلام. یا محمد زمانیکه بدنیا برگشتی علی و شیعیانش را از ما سلام برسان اسلام بر تمام اهل آسمانها مدام باد.

معروفیت علی علیه السلام در آسمانها :
فرمود چون به معراج رفتم به هیچ گروهی از ملائکه نگذشتم مگر آنکه از من از علی بن ابیطالب علیه السلام پرسیدند تا آنکه گمان کردم نام علی در آسمانها از نام من مشهورتر است و چون به آسمان چهارم رسیدم و ملک الموت را دیدم گفت یا محمد هر بنده ای که خدا آفریده من قبض روح می کنم .
و چون بزری عرش رسیدم علی بن ابیطالب زیر عرش ایستاده گفتم یا علی تو پیش از من آمدی جبرئیل گفت یا محمد با که سخن می گویی ؟گفتم با برادرم علی گفت این علی نیست و لکن ملکی از ملائکه رحمان است که خدا او را به صورت علی خلق کرده و ما ملائکه مقرب هر گاه مشتاق علی شویم این ملک را زیارت می کنیم برای کرامت علی نزد حقتعالی فرمود چون به معراج به مرتبه قاب و قوسین رسیدم در آن جا صور علی را دیدم و حق تعالی مدا ندا کرد که این صورت را می شناسی گفتم بلی این صورت علی بن ابیطالب است حق تعالی بسویم وحی کرد فاطمه را به او تزویج کن و او را جانشین خود گردان.

تعداد اسماء عالیه مولی الموحدین:
در عالم هیچ کس جز خدای منان که هزار و یک نام دارد مانند علی علیه السلام پر نام نمی باشد آن حضرت هزار نام دارد که تمام آنها وجود خارجی و مصداق واقعی دارد و معروفترین نام مبارکش علی علیه السلام است که در عرب نیز معروفترین دارد جابر بن انصاری گوید در اعراب اختلال کردند که چرا او را علی گویند: طایفه گویند تا آنزمان کسی در عرب و عجم علی نامیده نشده و کسی هم ادعا نکرده و بعد از آن حضرت به این اسم نامگذاری کردند و گروهی گفته اند برای غلبه بر قهرمانان علی نامیده شده و گروهی گویند به او علی گفته شد زیر در بهشت خانه او از انبیاء بلندتر است و گروهی گفتند علی بالاتر است. زیرا قدم بر پشت رسول خدا (ص)نهاد و به جهت اطاعت خداوند و کسی بر پشت رسول خدا (ص) جز او در شکستن بتها از سطح کعبه بالا نرفته بود و گروهی گفته اند او علی است برای اینکه در آسمانها برایش ترویج شده و برای کسی چنین مقام والائی در آنجا از خلق خدای عزوجل نشده است و گروهی گفتند علی نامیده شد زیرا اعلاترین مردم است در علم بعد از رسول خدا(ص)تذکر :باید دانست مقام اسماء علویجز علی و بوی و ظهیر و میمون حیدره معافیتی نعبد لغت خود دارد و اگر بخواهیم هر کس را شرح دهیم شاید بیش از یک جلد شود لذا به اختصار می رویم و در خلال مطالب خوانندگان متفکر می یابند.
علی و مسئله مرگ:

اگر اندک تاملی در مفهوم زندگی علی (ع) بنمائیم؛شاید لذت خوش آمد گفتن علی (ع) را به مرگ در هنگام زدن حلقه به در جانش فرمود در می یابیم.
اکنون جملات حیرت آور یگانه قهرمان زندگی و مرگ را مطالعه و مورد بحث قرار می دهیم:
۱-سوگند به یزدان پاک هیچ گونه پروائی ندارم و من به طرف مرگ حرکت کنم یا مرگ به من وارد شود.
۲-قسم به خداوند بزرگ فرزند ابی طالب به مرگ مانوس تر است از کودک شیر خوار به مادر خود.
۳-هنگام اصابت زخم جان گاه که رشته زندگی اش که از هم می گسیخت فرمود : به خدای کعبه خلاص شدم. می گوید: پروائی ندارم من به طرف مرگ حرکت کنم یا مرگ به طرف من حرکت کند.
می گوید : مرگ به من چیز تازه ای نشان نداده است.

تامل در تمامی دوران زندگی علی (ع) به طور همه جانبه و بدون غرض بزرگترین دلیل برای ادعای اوست.
هزاران نظر انتقاد و عیب جویی از علی (ع) چه زندگیش پیش از خلافت او و چه پس از خلافت او , بلکه در قرن های طولانی که ریاست پرستان و جانوران انسان نما برای پوشاندن عیوب و رسوائی ها خود انجام می دادند, نتواستند از روی مدرک صحیح اثبات کنند که علی (ع)در فلان مورد اجتماعی و فردی قدم گذاشته که مطابق هوای نفس بوده یا لااقل اشتباه نموده است.

کیست که بتواند منصبی به این عظمت را در جهانی که سر تا پا کنجکاو بوده است به استحقاق حائز شود؟آیا می توان گفت:علی (ع)زندگی را نفهمیده بود.
بلی او زندگی را فهمیده بود که کوچکترین هراسی از مرگ نداشت.
آن شخص در محیط مستان هشیار است. آن کس که در میان خود پرستان و فرو پرستان در فکر اجتماع است ,مردی که می داند بهره مالی تشخص هر فرد از افراد اجتماع مربوط به کار و ایجاد نتیجه است. آن بیداری در محیطی که تنازع در بقاء و پامال نمودن ضعیف مبادی و اصول انسانیت را از آنها سلب نموده است آیا چنین مرد بیدار در چنان اجتماع نفرت انگیز هر روز و شب مرگ را احساس نمی کند ؟این است که: علی (ع)از غوغای مرگ و غائله پس از مرگ نگرانی ندارد.
باز می گوید:فرزند ابوطالب به مرگ مانوس تر است از کودک شیر خوار به مادر
نزدیک به هزارو چهارصد سال است که بلندگوی تاریخ بدون پرده می گوید:
علی (ع)در ادعا را در یک دست و تاریخ روشن زندگی علی(ع) را در دست دیگر بگیرد و با یکدیگر تطبیق کنید.

اکنون که علی (ع)دوست خداست چرا شب و روز آرزوی ملاقات و شناختن به محضر اعلای او را نداشته باشد.
بپرس از کتاب آسمانی که می گوید باید آرزوی ملاقات دوست را داشته باشد.
((قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء الله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین))

بگو به طایفه یهود :اگر گمان می کنید دوستان خدا شمائید و بس آرزوی مرگ کنید اگر راست می گوئید چرا مرگ به علی (ع)شیرین است؟
او با عقل سالم و فطرت پاکش دریافته بود که مرگ یعنی باز شدن درهای ابدیت.
آری علی (ع) حق دارد, اگر از غوغای مرگ و غائله پس از مرگ نگرانی ندارد چرا علی ابن ابیطالب (ع) در موقع اصابت زخم سنگین مرگ مانند مهمان عزیزی که سالها انتظار آن را بکشد به مرگ خیر مقدم نگوئید.
اگر تسلیم محض بودن در مقابل عدالت و ناچیز شمردن مال وجان وسلطنت همان ارزش را داراست که علی(ع)با کردارش انجام می داد, اگر وحشت و هراس از کوچکترین ستمکاری به حقوق زندگانی به آنطور است که علی (ع) داشت و می فرمود : اگر تمامی دنیا را با آنچه که در آن است در مقابل ستم به موری با کشیدن پوست جوی از دهانش به من ببخشند من نخواهم کرد.
حقیقت جاودانی عدالت است که می گوید: علی (ع) از غوغای مرگ و غائلهای پس از مرگ نگرانی ندارد.

تاریخ بشر تنها پیشوایان توحید و نمونه ی تمام عیار آنها فرزند نازنین و سلحشور ابیطالب را از این رسم قانون و عمومی استثنا کرده است.
در منطق علی ابن ابیطالب(ع) آن مرگی که تمامی افراد و اجتماعات باید از آن بهراسند عبارت از مرگ وجدان و فطرت است.
زیرا فرد یا اجتماعی که خود پرستی و عشق به شخصیت را به جایی برساند که تمامی ارزشهای زندگی را به تراکم ثروت و امر و نهی منحصر کند چنین فرد اجتماعی به سوی انقراض و نابودی می تازد .در آن فرد و اجتماع که وجدان و فطرت اولیه می میرد احساس تکلیف نابود گشته ,مبادی و اصول انسانیت که انسان را از وحشی جدا می کند و به او علم و فلسفه و اخلاق و دین یاد می دهد . جای خود را برای تنازع در باء و پامال نمودن ناتوانان خالی می کند.

از آن طرف این دنیای کهن در مقابل هر نیرومند, نیرومندتری و در مقابل هر دست, دست بالاتری , تهیه می کند که هر یک با دست دیگری راه نیستی در پیش می گیرد.
این است مرگی که همگان از قیافه ای آن می ترسند و باید هم بترسند.
ولی آن یگانه شخصیت زنده که همیشه اهمیت تکلیف را به اولاد آدم گوش زد فرموده و خود را کشته شده تسلیم در پیشگاه قانون(قصاص پیش از جنایت ممنوع است) قرار داد. اگر خود نیز هرگز راجع به مرگ اظهاری نم کرد حقیقت مقدس و جاودانی تکلیف,بارساترین صدای خود به گوش جهانیان می رسانید: علی (ع) از غوغای مرگ و غائله ی پس از مرگ نگرانی ندارد.

مرگ علی ابن ابیطالب (ع)نمی توانست با آن قدرت شاهانه خود قوانین را مطابق تمایلات متعارف انسان نماها منحرف نموده ورودی زمین را از مجسمه پلید و جنایت بار ابن ملجم مرادی پاک کند.
و در زیر زخم سنگین بار مرگ غذای قاتل جنایتکار را فراموش نکند و از هیجان پدر کشتگی فرزندان جلوگیری کند و در موقع عبور از دالان مرگ به صفحات پس از مرگ لباس وصله خورده را عوض و با یک قطعه کفن معمولی مانند لباس احرام, جسد خود را به زیر خاک و خود به ملاقات پیشگاه معبودش بشتابد کدامین نگرانی او را شکنجه و آزار می دهد.

خدمات حضرت امیر علیه السلام در زمان حکومت :
الف :شکست نظام طبقاتی و ایجاد عدالت اجتماعی:
اسلام همه بشر را در برابر خدا و قانون اسلام یکسان می داند و برتری را فقط به اهل تقوی می دهد در قران می خوانیم :یا ایها ااناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم ام الله علیم خبیر ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را قبیله قبیله قرار دادیم تا همدیگر را نسبت به شهر و قبیله بشناسید .همانا گرامی ترین شما در نزد خدا پرهیزگارترین شماست .همانا خدا دانا وآگاه است.

پس از قتل عثمان و بیعت مردم با حضرت امیر علیه السلام آن حضرت به اسلام یعنی سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل نمود و بین مهاجر و انصار , عرب و عجم ,قریشی .و غیر قریشی فرقی نگذاشت و پس از آمکه بیعت با او به پایان رسید ,دستور فرمود تا بیت المال را بین مسلمین حاضر به طور مساوی تقسیم نموده و به هر کس سه دینار بدهد .خود سه دینار برداشت و به آزاد کرده اش قنبر هم سه دینار داد.آن حضرت بر خلاف خلفای قبلی ,انصار را به حکومت شهر ها و امارت لشگرها گماشت.
ب-نشر معرف اسلام:
مسئولیت و وظیفه اصلی ائمه علیهم السلام بعنوان وصی پیامبر ,حفظ وتبلیغ دین الهی است ,لذا خلافت امیر علیه السلام که پس از حکومت خود آنرا به خوبی ایفا فرمود :نشر عقاید و اخلاق واحکام اسلام بود.

آن حضرت در حدود ۴ سال خلافت خود برای نشر اسلام از سه راه اقدام نمود.
۱-تبلیغ مردم بوسیله بیانات خود
۲-تربیت شاگردان شایسته
۳-آزادی دادن به صحابه در نقل حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله
۱-تبلیغ مردم: حضرت امیر علیه السلام در زمان حکومت در کوفه , اسلامی را که از پیامبر صلی الله علیه و آله تلقی کرده بود به مردم تبلیغ نمود و احکام قرآن و سنت پیامبر را به جامعه اسلامی باز گرداند .

الف-قران کریم-حضرت امیر علیه السلام از کودکی در دامان پیامبر اکرم(ص) تربیت شده و اکثر اوقات همراه آن حضرت بود و معارف دین را مستقیماً از آن حضرت فرا می گرفت و در اولین باری که قرآن به صورت وحی بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد حضرت امیر (ع) حضور داشت و صدای فرشته و ناله شیطان را شنید.

حضرت امیر(ع) در زمان حکومت خود تفسیر قرآن را که از پیامبر (ص) فرا گرفته بود در ضمن خطبه هایش برای مردم بیان می کرد و تابعین از اهل کوفه این تفاسیر را از آن حضرت شنیده و بعد برای دیگران روایت نموده بیشتر نشات گرفته است. اگر خلافت حضرت علی(ع) و هجرت ایشان از مدینه به کوفه و بیانات آن حضرت نبود , هیچ تفسیری وجود نداشت. سپس آن حضرت تفسیر قرآن را که در زمان خلفای قبل ممنوع شده بود به جامعه باز گرداند.
حضرت امیر در زمان حکومت خود و خدمت دیگر به قرآن کریم نمود:
۱-حفظ لفظ قرآن کریم
۲-تعلیم علم نحو برای فهم معنای قرآن
ب-خدمت حضرت امیر (ع) از کودکی در دامان پیامبر اکرم (ص) ترتیب شده و اکثر اوقات همراه آن حضرت بود و با اخلاق و رفتار آن حضرت ساخته شد. علی علیه السلام خود می فرماید :من مانند بچه شتر که از مادر خود تابعیت می کند از پیامبر پیروی می کردم و او هر روز نمونه تازه ای از بزرگواریهای اخلاقی را نشان می داد و مرا به پیروی از آن امر می فرمود:
۱-پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله نیز حضرت امیر علیه السلام اولین مردی بود که به پیامبر (ص) ایمان آورد و تا پایان زندگی همراه و یاور آن حضرت بود.

۲-تربیت شاگردان : حضرت امیر (ع) شاگردانی را پرورش داد و معارف اسلامی را به آنان آموخت از جمله : ابن عباس و کمیل ابن زیاد, مالک اشتر , میثم تمار ابولاسوددئلی,رشید حجری, حجربن عدیب,; بعضی از اینان به طور خصوصی از حضرت استفاده می کردند و بعضی به ولایاتی منصوب می شدند ودر حد خود این آموخته ها را به مردم تبلیغ می نمودند. ایشان سنگ زیر بنای فرهنگ تشیع شدند .
۳-تشویق صحابه به نقل حدیث پیامبر (ص):بیش از ۱۵۰۰ نفر از صحابه با حضرت امیر(ع) برای جنگ جمل به بصره آمدند پس از جنگ حضرت آنها را همراه خود به کوفه آورد و آنجا را مرکز حکومت خود قرار داد و بر خلاف خلفای قبلی که از نقل حدیث پیامبر (ص) به شدت جلوگیری می کردند, آن حضرت همه را تشویق نمود تا احادیثی را که از پیامبر (ص) شنیده بودند برای مردم روایت کنند .
ج-نفی حجمیّت سیره خلفا و پایه گذاری مکتب تشیع: حضرت امیر (ع) علاوه بر آنکه اسلام را واقعی و قرآن و سنت پیامبر (ص)را به جامعه برگرداند روشهای باطل و والیان قبلی را برای مردم بیان نمود و نشان داد که مدرک احکام دین خدا و اسلام تنها قرآن و سنت پیامبر (ص) است و در کنار آن به سیره هیچ کس نیازی نیست .خصوصاً مواردی که سیره آنها مخالف قرآن و سنت پیامبر (ص) باشد.

علی (ع) درخشنده ترین چهره اسلام:
علی سر آمد همه فضائل و سرچشمه آنهاست در فضائل و کمالات شایسته و مجد و عظمت هیچ کس به پای او نرسیده است و هر کس بعد از او در علم و فضیلت به مقامی رسیده رهین منت اوست.

۱-علم کلام , خداشناسی,علم کلام یاعقاید دینی و خداشناسی از هر علمی ارجدارتر است زیرا ارزش هر علمی بسته به ارزش معلوم آن است و معلوم خدا شناسی هم (به شناختن ذات الهی است) اشرف وجود هاست بنابراین علم خدا شناسی اشرف مقام علوم است این علم را دانشمندان اسلامی از علی(ع) گرفته اند و هم از او نقل شده و به او منتهی می گردد.

۲-از این گذشته فقهای صحابه یعنی عمربن الغطاب و عبدالله ابن عباس فقه و احکام دینی را از علی گرفته اند وضع عبدالله ابن عباس (شاگر علی (ع)بوده است) روشن است و راجع به عمر نیز همه می دانند که در بسیاری از مسائل که در حل آن عاجز می ماندند به علی (ع) و سایر صحابه مراجعه می کرد و مکرر با صراحت گفت: ((لولا علی لهک عمر)) یعنی اگر علی نمی بود که مسائل مشکل اسلام را حل کند عمر به هلاکت می افتاد و هم می گفت: ((لایفتین احکام فی المسجد و علی حاضر)) یعنی وقتی علی در مسجد است کسی حق ندارد فتوی بدهد . از این راه نیز بازگشت فقه و احکام اسلامی به آن حضرت دانسته می شود. به علاوه شیعه و سنی روایت کرده اند که پیامبر(ص) به اصحاب خود فرمود : ((اقضاکم علی)) یعنی در امر قضاوت علی مقدم بر همه شماست پایه قضاوت همان فقه است و از این رو علی (ع) سرآمد فقهای صحابه پیامبر است.

۳-یکی دیگر از علوم اسلامی علم تفسیر قرآن است این علم را مسلمانان از علی (ع) گرفته اند و از وی منشعب گشته است اگر به کتب تفاسیر مراجعه کنید خواهید دانست , زیرا بیشتر تفسیر قرآن از آن حضرت و عبدالله بن عباس نقل شده و همه می دانند که ابن عباس شاگرد علی و همیشه ملازم او بوده و از محضر وی برخواسته است. روزی به وی گفتند دانش تو نسبت به پسر عمت علی چگونه است؟ ابن عباس گفت:همچون قطره بارانی است در کنار دریای بی کران.
۴-شجاعت امیر المومنین (ع) چنان بود که یاد دلاوران روزگار را از دلهای مردم برد و نام دلیرانی را که بعدها می آیند به کلی از خاطرها زدود جایگاه علی(ع) در جنگ و جنگجویی به قدری مشهور است که تا روز رستاخیز ضرب المثل شده است,علی (ع) دلاوری بود که هرگز از میدان جنگ روی برنتافت و ابداً از سپاه دشمن نترسید هیچکس به میدان او نیامد جز اینکه بر وی چیره برگشت و او را از پای درآورد.

۵- جود و سخاوت امیر المونین (ع) چیزی نیست که محتاج به شرح و بسط باشد , مفسرین نقل کرده اند علی (ع) چهار درهم دارایی داشت , یک درهم را شبانه و یک درهم در روز و یک درهم را پنهانی و یک درهم را به طور آشکار در راه خداوند به فقیران و مسمندان داد و درباره اش این گونه فرود آمد ((الذین ینفقون اموالهم بالیل و النهار سراً و علانیاً)) شعبی (دانشمند معروف سنی) می گوید علی (ع) سخی ترین مردم بود , هرگز به سائل جواب رد نمی داد.

۶-علی (ع) بردبارترین و با گذشت ترین مردم روی زمین بود صحت گفتار ما در جنگ جمل به خوبی دیده می شود حضرت در آن جنگ به مروان حکم دست یافت و با اینکه وی علی (ع) را سخت دشمن می داشت و کینه اش را به طور فوق العاده به دل گرفته بود , مع الوصف حضرت از تقصیر وی درگذشت, همچنین عبدالله زبیر که آشکارا حضرت را دشنام می داد در آن جنگ اسیر شد و از تقصیرش گذشت و فقط گفت برو که تو را دیگر نبینم.
۷-درباره فصاحت و بلاغت آن حضرت باید گفت وی پیشوای فصحا و سرور بلغا است چنانکه گفته اند سخنان علی (ع) پائین تر از سخن خداوند و بالاتر از گفتار گفتار تمام بندگان است. همین کتاب نهج البلاغه بهترین دلیل است که هیچ کس در فصاحت و بلاغت به پایه آن حضرت نخواهد رسید , خطابه هائی که از امیر المومنین گردآوری شده ده یک آن از یاران پیامبر که معروف به فصاحت بودند بلکه از پنج نفر آنها هم دیده نمی شد.

۸-اخلاق معتدل و خوشروئی و شکسته نفسی علی (ع) ضرب المثل است, تا جائیکه دشمنانش آن را وسیله عیب جویی او قرار دادند.صعصحه بن صوجان و جمعی دیگر از شیعیان و اصحاب آن حضرت او را بدینگونه ستوده اند علی(ع) در میان ما مثل یکی از ما بود بسیار خوش رفتار و متواضع و ساده و بی پیرایه بود با این وصف ما از هیبیت او مانند اسیری بودیم که دست بسته شمشیر برهنه ای بالای سر خود ببینید.

۹-درباره زهد و کناره گیری امیر المومنین از لذات دنیا باید گفت وی رئیس زاهدان جهان و سرور ابدال روزگار است زهاد و ابدال عالم رو به درگاه او آورده و گلیم پاره خود را در نزد وی می تکانند.هیچ گاه از خوانی سیر برنخواست و خوراک و پوشاک وی از همه مردم سخت تر و زبرتر بود.
۱۰-امیرالمومنین (ع) از لحاط عبادت از همه کس عابدتر و نماز و روزه اش از تمام مردم بیشتر بود نماز شب و توجه به اولاد و اذکار الهی و انجام مستحبات را مردم از وی آموختند.
۱۱-رای و تدبیر علی (ع) از همه کس محکمتر و صحیحتر بوده است اوست که وقتی عمربن خطاب خواست با سپاه اسلام شخصاً به جنگ روم و ایران برود با آن حضرت مشورت نمود و عمل به رای او کرد و هم علی (ع) بود که عثمان را با موری راهنمایی نمود که صلاح وی در آن بود که اگرمی پذیرفت به آن سرنوشت دچار نمی گردید.علت اینکه دشمنان آن حضرت می گویند وی رای و تدبیر نداشت اینست که علی (ع) مقید به رعایت تعالیم دین اسلام بود و نمی توانست با آن مخالفت کند و به آنچه دین حرام کرده است عمل نماید خود آن حضرت فرمود اگر تقوی و پرهیزگاری نمی بود من از تمام عرب زیرک تر بودم . سایر خلفا به مقتضای صلاحدید و رای و تدبیر خود عمل می کردند خواه مطابق شریعت اسلام باشد یا نباشد.

۱۲- علی (ع) در سیاست ملک داری بسیار سختگیر بود در هر حال سخت پابند رضایت الهی بود.
اعمال پسر عمویش عبدالله بن عباس را به حکومت بصره منصوب داشته بود از نظر دور نداشت و ملاحظه برادرش عقیل را که چیزی زاید بر مقرری خود از بیت المال می خواست نفرمود.
اینها خصایص و مزایای بشری است که در این موارد پیشوا است و دیگران باید از وی پیروی کنند, رئیسی است که باید سایرین از وی بیاموزد.
من نمی دانم درباره مردی که یهود و نصاری و محبوسها با اینکه منکر نبوت حضرت الانبیاء(ص)هستند او را دوست می دارند چه بگویم ;
علی امام و پیشوای راستین:

سراسر وجود علی , تاریخ و سیرت علی , خلق و خوی علی , رنگ و بوی علی, سخن و گفتگوی علی درس است, سرمشق است و تعلیم است و رهبری است. همچنان که جذبهای علی برای ما آموزنده و درس است , دفعهای او نیز چنین است.ما معمولاً در زیارتهای علی و سایر اظهای ادبها مدعی می شویم که ما دوست تو ,دشمن دشمن تو هستیم. تعبیر دیگر این جمله این است که ما به سوی آن نقطه می رویم که در جو جاذبی تو قرار دارد و تو حذب می کنی و از آن نقاط دوری می گزینیم که تو آنها را دفع می کنی . از آنچه گفتیم معلوم شد که علی (ع) دوطبقه را سخت دفع کرده است :

۱-منافقان زیرک
۲-زاهدان احمق
همین دو درس , برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند, تیز بین باشند و ظاهر بینی را رها نمایند, که جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلا است.

دموکراسی علی (ع)
اگر درست دقت کنیم, می بینیم,دوره خلافت علی (ع) از دشوارترین دوره های حکومت اسلامی است,چرا که اعراب مغرور از پیروزی در جنگها, اعراب خو گرفته به مال و منال بیش از اندازه,اعرابی که پس از سختگیریهای زاهدانه عمربن خطاب در دوره عثمان دنیا دوستی و مال اندوزی را آموخته بودند, نمی توانستند شخصیتی چون علی را تحمل کنند.شخصیتی که حتی به اندازه تار مویی از حقیقت فاصله نمی گرفت,با این حال امیر المومنین با خوارج در منتهی درجه آزادی و دموکراسی رفتار کرد. او خلیفه است و آنها رعیتش

, هر گونه اعمال سیاستی برایش مقدور بود اما او زندانشان نکرد و شلاقشان نزد و وقتی سهمیه آنان را از بیت المال قطع نکرد, به آنها نیز همچون سایر افراد می نگریست. این مطلب در تاریخ زندگی علی عجیب نیست اما چیزی است که در دنیا کمتر نمونه دارد.آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقیدهآزاد با آنان روبرو می شدند و صحبت می کردند,طرفین استدلال می کردند, استدلال یکدیگر را جواب می گرفتند.

شهادت علی (ع)
ابن ملجم یکی از نه نفر زهاد و خشکه مقدسهاست که می روند در مکه و آن پیمان معروف را می بندند و می گویند همه فتنه ها در دنیای اسلام معلول سه نفر است :علی ,معاویه و عمر وعاص.
ابن ملجم مامور می شود که بیاید علی (ع) را بکشد . قرارشان کی است ؟ شب نوزدهم ماه رمضان . چرا این شب را قرار گذاشته بودند؟ ابن ابی الحدید می گوید : نادانی را ببین! اینها شب نوزدهم ماه رمضان را قرار گذاشتند, گفتند چون این عمل ما یک عبادت بزرگ است آنرا شب قدر انجام بدهیم که ثوابش بیشتر باشد.

ابن ملجم آمد به کوفه و مدتها در کوفه منتظر شب موعود بود. در این خلالهاست که با دختری به نام ((قطام)) که او هم خارجی و هم مسلک خودش است آشنا می شود , عاشق و شیفته او می گردد ,شاید تا اندازه ای می خواهد این فکرها را فراموش کند. وقتی که می رود با او مسئله ازدواج را در میان می گذارد , او می گوید من حاضرم ولی مهر من خیلی سنگین است. این هم از بسکه شیفته اوست می گوید هر چه بگویی حاضرم. می گوید سه هزار درهم . می گوید مانعی ندارد.یک برده .مانعی ندارد.یک کنیز.مانعی ندارد.چهارم :کشتن علی ابن ابیطالب.

اول که خیال می کرد در مسیر دیگری غیر از مسیر کشتن علی (ع) قرار گرفته است , تکان خورد,گفت ما می خواهیم ازدواج کنیم که خوش زندگی کنیم ,کشتن علی که مجالی برای ازدواج و زندگی ما نمی گذارد .گفت : ((مطلب همین است.اگر می خواهی به وصال من برسی باید علی را بکشی.زنده ماندی که می رسی , نماندی هم که هیچ))

می گوید این چند چیز را به عنوان مهر از من خواست . بعد خودش می گوید: در دنیا مهری به این سنگینی پیدا نشده و راست هم می گوید.می گوید هر مهری به این سنگینی پیدا نشده,می گوید هر مهری در دنیا هر اندازه بالاباشد اینقدر نیست که به حد علی برسد . مهر زن من خون علی است.بعد می گوید: و هیچ تروری در عالم نیست و تا دامنه قیامت واقع نخواهد شد مگر اینکه از ترور ابن ملجم کوچکتر خواهد بود,و راست هم گفت. آن وقت ببیند علی چه وصیت می کند؟ علی در بستر مرگ که افتاده است, دو جریان را در کشوری که پشت سر خود می گذارد می بیند , یکی جریان معاویه و به اصطلاح قاسطین,منافقینی که معاویه در راس آنهاست,و یکی هم جریان خشکه مقدسهاست که خود اینها با یکدیگر تضاد دارند.حالا اصحاب علی بعد از او چگونه رفتار بکنند؟فرمود :بعد از من دیگر اینها را نکشید: ((لاتقتلوا الخوارج بعدی)) درست است که اینها مرا کشتند ولی بعد از من اینها را نکشید ,چون بعد از من شما هر چه اینها را بکشید به نفع معاویه کار کرده اید نه به نفع حق و حقیقت,و معاویه خطرش خطر دیگری است.

فرمود:
خوارج را بعد از من نکشید که آنکه حق را می خواهد و اشتباه کرده است مانند آنکه از ابتدا باطل را می خواسته و به آن رسیده است نیست.اینها احمق و نادانند ,ولی او از اول دنبال باطل بود و به باطل خودش هم رسید.

علی با کسی کینه ندارد,همیشه روی حساب حرف می زند.
علی از دنیا رفت او در شهر بزرگی مانند کوفه است .
غیر از آن عده خوارج نهروانی باقی مردم همه آرزو می کنند که در تشییع جنازه علی شرکت کنند,بر علی بگریند و زاری کنند.شب بیست و یکم ,مردم هنوز نمی دانند که بر علی چه دارد می گذرد و علی بعد از نیمه شب از دنیا رفته است.تا علی از دنیا می رود فوراً همان شبانه ,فرزندان علی,امام حسن , امام حسین,محمدابن حنفیه ,جناب ابوالفضل العباس و عده ای از شیعیان خاص –که شاید از شش هفت نفر تجاوز نمی کردند – محرمانه علی را غسل دادند و کفن کردند و در نقطه ای که ظاهراً خود علی (ع) قبلاً معین فرموده بود –که همین مدفن شریف آن حضرت است و طبق روایات ,بعضی از انبیای عظام نیز در همین سرزمین مدفون هستند-در همان تاریکی شب دفن کردند و احدی نفهمید . بعد محل قبر را هم مخفی کردند و به هیچ کس هم نگفتند. فردا مردم فهمیدند که دیشب علی دفن شده.محل دفن علی کجاست؟گفتند لازم نیست کسی بداند؛وحتی بعضی نوشته اند امام حسن (ع) صورت جنازه ای را تشکیل دادند و فرستاند به مدینه که مردم خیال کنند که علی (ع) را بردند مدینه دفن کنند.چرا؟ به خاطر همین خوارج.

برای اینکه اگر اینها میدانستند علی را کجا دفن کرده اند , به مدفن علی جسارت می کردند,می رفتند نبش قبر می کردند و جنازه علی را از قبر خودش بیرون می کشیدند. تا خوارج در دنیا بودند و حکومت می کردند , غیر از فرزندان علی و فرزندان فرزندان علی(ع) (ائمه اطهار) کسی نمی دانست علی کجا دفن شده است. امام صادق (ع) برای اولین بار محل قبر علی (ع) را آشکار فرمود .
پس این مشکل بزرگ برای علی(ع) منحصر به زمان حیاتش نبود,تا صد سال
بعد از وفات علی هم قبر علی (ع) از ترس اینها مخفی بود .

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.