مقاله در مورد والترگریپوس و بسط معماری در المان


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد والترگریپوس و بسط معماری در المان دارای ۴۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد والترگریپوس و بسط معماری در المان  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد والترگریپوس و بسط معماری در المان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد والترگریپوس و بسط معماری در المان :

والترگریپوس و بسط معماری در المان

‹‹ والترگریپوس›› کار خود را در آلمان در زمانی آغاز کرد که ‹‹ ورک بوند ›› تازه تاسیس یافته بود . وی پس از ختم تحصیل به سال ۱۹۰۷ دردفتر ‹ بهرنس ›› تا سال ۱۹۱۰ کار کرد و این همان زمانی است که این دفتر طرح و اجرای کارخانه توربین سازی جنرال الکتریک را در برلین به عهده گرفته بود . در همین زمان ‹‹ گرپیوس›› در مباحثات ‹‹ ورک بوند ›› شرکت می کرد که چنانکه خود گفته است مفهوم اساسی معماری را بر وی واضح کرد .

طرح مجموعه ای از ساختمان ها مانند بنای کارخانه ها ، مدارس ، دفاتر کار و تأترها همواره مورد توجه گرپیوس بوده است و از همین رو کاملا طبیعی بود که وی در طرح خانه هایی که برای طبقات متوسط و کارگران در سال های بیستمین قرن حاضر در آلمان ساخته شد شرکت جوید . بسیاری از آپارتمان ها و منازلی که برای سکونت کارگران در این زمان در برلین ‹‹ دساء››فرانکفورت ،

کارلسورهه و نقاط دیگر آلمان ساخته شد کار او است . جالب توجه ترین کار گرپیوس در این زمینه طرحی بود که برای موسسه تحقیقات خانه سازی دولت آلمان رسم کرد . این مجموعه به تدریج ساخته شداما نه به ترتیبی که گرپیوس پیشنهاد کرده بود .
بسیاری از نقشه های گرپیوس حتی آن ها که در جوانی طرح کرده تا امروز تازگی خود را حفظ

کرده اند . این مطلب نشان قدرت خلاقه او است و نه تنها درباره نقشه های معماری وی صادق است بلکه همه ی طرح های او را شامل می شود . فی المثل طرحی که گرپیوس به سال ۱۹۱۳ برای یک لوکوموتیو دیزل با در نظر گرفتن همه شرایط فنی آن رسم کرد تازه درحدود ۱۹۳۰ به عنوان نمونه ای از زیبائی طرح از آن یاد شد و یا طرحی که به سال ۱۹۳۲ مرکب از مجموعه ای از مکعب و منشور برای بنای یادگار شهدای انقلاب آلمان رسم کردحتی امروز کاملا تازگی دارد.

نو ماندن طرح های یک هنرمند در زمانی که فکر واحساس به توازی یکدیگر پیشرفت کنند امری شگفت انگیز نیست اما در دوره ما کاملا استثنائی و سزاوار تحسین است . در عصر ما متاسفانه کمتر هنرمندی است که از این قدرت طرح برخوردار باشد .
گرپیوس مانندبسیاری ازهنرمندان آلمانی از قریحه و ابتکاری استوار و پایدار و نه تند و گذرنده برخوردار است. وی با روش آرام و متین خود به نتایجی شگفت انگیز درمعماری رسیده است . تابلوهای نقاش آلمانی آلبرشت دورر واجد سنگینی و متانتی است که لطف نقاشی ونیزی را ندارد اما از عمق و معنایی برخوردار است که نقاشی ونیزی آن را فاقدند.

گرپیوس در تمام عمر خود از معاونت معماران دیگر برخوردار بود . به سال ۱۹۴۷ با همکاری عده ای از معماران جوان آمریکایی دفتر معماری ‹‹ آرشیتکت کلابوراتیو›› را تاسیس کرد و در کارهای نخستین وی مانند کارخانه فاگوس (۱۹۱۱) و کارخانه ای نمونه در نمایشگاه ورک بوند در کلن (۱۹۱۴) نیز ‹‹ ادلف مایر›› که بجوانی درگذشت با وی همکاری می کرد و پس از آن ‹‹ مارسل بروبر›› و سپس چنان که یادآور شدیم گروه ‹‹ آرشیتکت کلابوراتیو›› که به اختصار TAC خوانده می شوند

نیروی درونی که گرپیوس را علاقه مند به تدریس می کند ناشی از طبع منطقی و متانت او است وی سخن دیگران را به رغبت می شنود و برای همه حق قائل است . شاید گرپیوس به اندازه معماران بزرگ دیگر عصر ما از قدرت خلاقه برخوردار نباشد اما در نهضت معماری امروز هیچ معمار دیگری دوراندیشی فلسفی وی را ندارد .

گرپیوس که استادی و مدیریت با وی زاده شده است موفقیت خود را مرهون آن است که مسائل را از تمام جوانب می بیند و برای آن ها راه حل می جوید . ذهن و اندیشه گرپیوس خشک و مقید نیست و بر خلاف آن ها که برای تثبیت خود از اقدام به کوچکترین عملی که ممکن است زندگی و مقام آن ها را تهدید کند می پرهیزد ، خود مروج راه های نو است و هرگاه لازم باشد آماده مشورت با دیگران است و راهنمایی آنان را اگر مفید یابد می پذیرد. وی برای عقائد دیگران احترام قائل است و آمادگی و توجه وی برای درک عقاید بخصوص به نیروی خلاقه شاگردان او فرصت عمل می دهد و سبب محبوبیت او است .

مدرسه باءهاس تحت ریاست گرپیوس نه سال تمام از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۸ که بحرانی ترین روزگاران برای پیشرفت معماری بود به زندگی ادامه داد . مقاومت باءهاس را در مقابل تمام مشکلات جز اعتقاد گرپیوس به کار به چیزی دیگر نمی توان نسبت داد. پایدار گرپیوس در جلوگیری از زوال باءهاس شبیه کار معماری بود که آجر بر آجر بخواهد خانه ای بسازد و در مقابل طوفانی قرار گرفته باشد که هنوز ملات بین دو آجر خود را نگرفته طوفان آن را از جای برکند تازه این معجزه پایداری وث بات در کشوری صورت گرفت که دچار تورم مالی بود و در زیر نقاب ناسیونالیسم گرفتار حزب نازی شد .

درخزان ۱۹۴۷ گرپیوس در ششمین کنکره جهانی معماران که در بریج واتر انگلستان تشکیل شد در خطابه خود : خطابه ای که نتیجه تجربیات ده ساله وی در هاروارد دنباله طبیعی عقائد جوانی او بود چنین گفت :
در معماری باید به شاگرد تعلیم داد چگونه برای حل مسائل مختلف به اندیشه بپردازد. تنها تدریس نحوه ترسیم شاگردان را به عروسک های مکانیکی تبدیل می کند. شاگرد از آغاز کار باید بیاموزد که بر اساس دانش و تجربه به مسائل با نظری بسیط و جامع بنگرد . تنها در این صورت وی از این نیروی خلاقه برخوردار خواهد شد . نیرویی که از هنر و از اصول فن ساختمان مایه می گیرد و مطابق با شرایط اقتصادی و اجتماعی است .

خطابه گرپیوس نه تنها برای تدریس معماری بلکه برای تعلیم و تربیت بطور اعم واجد معنی است . اکنون در برخی از مدارس معماری خوب آمریکا محصلینی تربیت می شوند که در آینده ای نزدیک ملت آمریکا تاثیر خواهند گذاشت .

‹‹ پطر بهرنس›› معماری صنعتی :
در آغاز قرن بیستم خصوصیات معماری آلمان درکارهای‹‹پطربهرنس›› (۱۹۴۰-۱۸۶۸) تجسم یافت . وی مسئله طرح کارخانه ها و موسسات صنعتی را که تا این زمان از نظر معماری برآن اهمیتی متصور نبود به این هنر راه داد و از این رو شهرت فراوان یافت . ‹‹ بهرنس›› به هوشیاری تمام با طرح های خودکارخانه را به محلی شایسته برای کار تبدیل کرد . طرح های ‹‹ بهرنس›› با وجود ظاهر سنگین و دیوارهای حجیم خود که از معماری کلاسیک مایه می گرفتند زیبائی نهفته مواد

جدید ساختمانی ، آهن وشیشه را بخوبی آشکار می کردند. بنای کارخانه ای نو،بین سازی که وی به سال ۱۹۰۹ ساخت شاهدی بر این گفته است . از این گذشته کارگاه ‹‹ بهرنس›› مهمترین کارگاه معماری در آلمان بود و سه تن از بزرگترین معماران معاصر ‹‹ میس ونده رو ›› و ‹‹ گریپوس›› و ‹‹ لوکربوزیه›› ( فقط پنج ماه ) شاگرد وی بوده اند.

جمعیت هنری ‹‹ ورک بوند›› آلمان، ۱۹۰۷:
همه ی کوششهای مردم آلمان کشوری که در طی سی سال ثروتمند گشته به جاده ترقی افتاده بود در جمعیت هنری ‹‹ ورک بوند›› که به سال ۱۹۰۷ در مونیخ تاسیس شد و می توان آن را قلب هنر آلمان نامید تمرکز یافت و هدف اصلی آن را رفعت هنر و ایجاد وحدتی از هنر ، کارهای دستی و محصولات صنعتی بود.

ایجاد جمعیت های هنری امری تازه نبود . ‹‹ سرهنری کل ›› به سال ۱۸۴۷ جمعیت ›› آرتمانوفاکچررز›› را در انگلستان تاسیس کرد که هدف بالا بردن سطح شعور عمومی برای درک هنر و رعایت اصول زیبایی در تهیه محصولات صنعتی بود و در نتیجه کوشش های سرهنری کل بود که نمایشگاه بزرگ سال ۱۸۵۱ لندن و قصر بلورین در لندن بوجودآمد . می دانیم بر خلاف ‹‹ کل ›› ، ‹‹ ویلیام موریس›› و ‹‹ جان راسکین›› از صنعت متنفر بودند اما نسلی که بعد از ایشان در انگلستان به رشد رسید دنباله کارهای ‹‹ کل›› را گرفت و به جای دشمنی باصنعت به انتقاد و اصلاح آن

پرداخت و اتحادیه ‹‹ پیشه وهنر ›› را بوجود آورد . یا واضح تر به سال ۱۹۰۷ شصت سال بعد از تاسیس جمعیت ‹‹آرت مانوفاکچررز›› زمینه کاملا برای آشتی هنر و صنعت فراهم آمد .
از نخستین روزی که ‹‹ ورک بوند›› تاسیس شد در آن برخورد عقائد و آراء بوجود آمد . اما با همه تفاوت عقائد در تمام دوره حیات خود محلی برای بروز استعداد جوانان بود و در لحظات حساس به آنان نقش های مناسب واگذار کرد . در نمایشگاهی که به سال ۱۹۱۴ از جانب ورک بوند در شهر کلن برپا شد هم کار موسسن این جمعیت و هم کار هنرمندان جوان بمعرض تماشا گذاشته شد. در کنار کارهای پطر بهرنس ‹‹ جوزف هافمان ›› و ‹‹ هانری واندوولد›› خانه ای شیشه ای از‹‹ برونوتات›› و ساختمانی برای یک کارخانه نمونه از

‹‹ والترگریپوس›› قرار گرفته بود که این کار بیش از سایر کارهای دیگر مورد بحث قرار گرفت و بیش از سایر کارهای دیگر بذر معماری آینده در آن هفته بود .
حتی پس از سالهای جنگ جهانی اول و دوران تورم مالی آلمان ‹‹ ورک بوند ›› به کار خود ادامه داد و مقام ارجمند خود را در تاریخ معماری محفوظ نگاه داشت . مجموعه ایاز خانه هایی که ازجانب

معماران مختلف و به کوشش و رهبری ‹‹ ورک بوند›› در اشتوتگارت به سال ۱۹۲۷ برپاگشت نمونه ای است که کوشش این جمعیت را برای تجمع نیروهای خلاقه عصر مصور می دارد . تصمیم به دعوت معماران خلاقه بسیاری از کشورهای جهان برپا داشتن این مجموعه خانه ها که به کوی ‹‹ وایس هوف›› موسوم شد در زمانی که آلمان هنوز از زیر بار جنگ جهانی اول قد راست نکرده بود و کمبود مواد ساختمانی در آن کشور وجود داشت از راستی مشهورانه بود .

به سال ۱۹۲۹ دولت آلمان از طریق ‹‹ ورک بوند ›› طرح ‹‹ پاویون›› آلمان را در نمایشگاه بارسلون اسپانیا به عهده ‹‹ میس ونده رو›› گذاشت و به سال ۱۹۳۰ ‹‹ گریپوس›› مامور گشت تنظیم نمایشگاه آلمان را در پاریس به عهده بگیرد و بدین طریق معمار مقام تازه ای احراز کرد و در کار خود استقلال کامل یافت . استقلال کامل بدین معنی که تا این زمان چنانکه در بعضی کشورها هنوز معمول است رسم بود معمار تابع نظریات صاحب کار و یا مقاطعه کار باشد اما از این پس این حقیقت مسلم شد که معمار در شکل دادن به زمان خود سهمی موثر دارد و در کار استقلال یافت .

طرح کارخانه ‹‹ فاگوس›› راهی تازه برای معماری گشود :
پس از آن که گرپیوس خود به استقلال ، دفتر کارش را تاسیس کرد نخستین کار مهمی که بر عهده گرفت طرح و اجرای کارخانه ای کفش سازیدر ‹‹ آلفلد آ.د.لاینه›› به سال ۱۹۱۱ بود که ازجانب موسسه صنعتی فاگوس به وی واگذار شد . چنانکه در سطور بالا اشاره کردیم وقتی گرپیوس در دفتر بهرنس کار می کرد شاهد طرح کارخانه توربین سازی جنرال الکتریکی بود که در

زمان خود زیباترین ساختمان محسوب می شد. اما گرپیوس پس از آغاز به کار تمام عقائد استاد را که از معماری کلاسیک مایه می گرفت رها کرد و خود راهی تازه بر معماری گشود . بدین ترتیب به نقل قول از خود وی درمعماری خلوص و صداقت احساس و افکار بوجود آمد و یا به عبارت دیگر جدائی بین فکر و احساس مرضی که معماری اروپایی بدان مبتلا بود از میان رفت .

عامل اصلی نمای این کارخانه سطوح مسطح است ؛ در گوشه های این ساختمان ستونی دیده نمی شود و شیشه به پیوستگی ادامه می یابد . بهرنس نیز در کارخانه توربین سازی جنرال الکتریک شیشه بکار برده بود اما دیوارهای سنگین حجیم این ساختمان به آن روحیه کلاسیک می دادند . بر خلاف در کار ‹‹ گریپوس›› در این باره بوضوح گفته است : دیوار در یک بنا چون پرده ای است که وظیفه آن صرفا محفوظ داشتن داخل بنا از باران ، سرما و سرو صدای خارج است . در معماری جدید استفاده از شیشه از این رو اهمیت روز افزون می یابد که با ذات آن سبکی و شفافیت عجین است .

منقد آمریکایی ‹‹ هنری راسل هیچ کاک›› بنای این کارخانه را پیشرفته ترین اثر معماری قبل از جنگ جهانی دوم خوانده است و این قولی است که نمی توان در آن تردید کرد . از نظر ساختمانی این کارخانه به ساختمان های اواخر قرن نوزدهم که برج ایفل بهترین مظهر آن است شبیه است . اما در آن جدائی بین فن ساختمان و معماری که خاص بناهای قرن نوزدهم بود از میان رفته است

. دیوارها سطوحی مسطح هستند و چون پرده ای حد بین داخل و خارج بنا را مشخص می دارند و به این صورت معمار ‹‹ جرأت یافته پنجره های بزرگ تر در ساختمان بکار برد و اطاق های روشن تر بوجود آورد››. ستون ها که بار بنا بر آن وارد می آید در پشت شیشه ها به دیده می آیند و بخوبی نشا می دهند که بر دیوار وظیفه ای جز مشخص داشتن حد داخل و خارج بنا و محفوظ داشتن آن از از بد هوا مفروض نیست . بی تردید روش آزادانه ای که در ترکیب حجم های مختلف این بنا بکار رفته نشانی نخستین از بنایی است که گریپوس بعدا به سال ۱۹۳۵ برای مدرسه معماری ‹‹ باءهاس›› ساخت. سبکی و روشنی این بنا تنها محدود به نمای آن نیست . بلکه در قسمت

درونی آن نیز اطاق ها به جای دیواره های سنگین معمولی با شیشه از یکدیگر جدا شده اند . در مقایسه این کارخانه با کارخانه ای که بهرنس برای کمپانی جنرال الکتریک ساخت می توان گفت که : بهرنس کارخانه را به صورت عمارتی حجیم درآورد اما کار گریپوس از سادگی خاصی برخوردار است و یا به تعبیری دیگر انسانی تر است .

کارخانه ی نمونه :
اهمیت کارخانه ی نمونه ای که گریپوس در نمایشگاه سال ۱۹۱۴ ورک بوند در کلن بنا کرد مشتمل بر یک تراس سرپوشیده برای رقص ، یک تالار که ماشین ها در آن نصب شده بودند و گاراژهایی بدون در که در پشت بنای اصلی قرار داشتند . بیش از همه چیز در عواملی بود که به آن روحیه ای تازه می داد . قبل از این گریپوس در کارخانه فوگوس از ساختن دیوارهای سنگینی که معمولا دور پلکان ها بنا می گشتند اجتناب کرده بود اما در این کارخانه نمونه دوری از این سنت معمول به شیوه ای کاملا تازه صورت گرفت . بدین معنی که پلکان های مارپیچی ساختمان در محفظه ای شیشه ای ساخته شدند و تجسم حقیقی حرکت در فضا بودند.

چشم معمولی که به سنت های دیرین و معمول خو گرفته است به محض دیدار این محفظه های شیشه ای که پلکان ها در آن جا گرفته اند در جستجوی آنست که دریابد به چه صورت بار آن ها تحمل می شوند . اما به تصور فضائی تازه و ساختن احجام به صورت معلق در فضا رابطه بار و تکیه گاه به شیوه کهن دیگر به چشم نمی آید .
این ساختمان که متاسفانه در زمان جنگ جهانی دوم طعمه حریق شد بامی داشت که به زیبایی سایر قسمتهای آن ساخته شده بود. در دو جانب این بام اطاقک هایی برای آسانسورها و در میان بام تراسی برای رقص بنا گشته بود که دور آن را باغچه هایی احاطه می کردند و محل رقص و

باغچه ها را سقفی واحد می پوشاند . اندیشه معمار به همه جزئیات بنا به ترتیبی که ذکر آن گذشت به هیچ روی اتفاقی نیست و ناشی از ذهن دور اندیش و توجه او به آینده است .

آلمان بعد از جنگ جهانی اول و مدرسه معماری باءهاس :
تمام کوشش های پر حرارت که در ده ها سال قبل از جنگ صورت گرفته بود به ناامیدی بعد ازجنگ انجامید .
نهضت پیشه و هنر انگلستان فرسوده و کهنه گشت . نقش این نهضت تا آنجا که از تقلید مدهای دوران گذشته جلوگیری می کرد موثر بود اما نوآوری و پیشرفت در طرح میز وصندلی بر بسط معماری آینده راهی نگشود و معماری آلمان بخصوص تحت الشعاع توجه به طرح برای اثاثیه و لوازم کار قرار گرفت.خود این مطلب نشان آنست که نهضت های هنری جدید سبب نوآوری شد ولی تصوری جامع از هنر مایه نگرفت . ساختمان هایی نظیر فاگوس پدیده های مفردی بودند که تاثیر آن ها در آن روزگار به احساس نمی آمد.

اکسپرسیونیسم :
عدم اطمینان بار دیگر حاکم گشت . اما این عدم اطمینان مایه کار نهضت اکسپرسیونیسم شد و نه موضوع انتقاد و حمله این نهضت . اکسپرسیونیسم در آلمان قبل ازجنگ آغاز شد و در تمام طول جنگ ادامه یافت و به رفعت خود بلافاصله در سال های بعد از جنگ رسید . این نهضت به فصاحت و روشنی سرنوشت غم انگیز بشریت را مصور می دارد اما تفاوتی اساسی بین این نهضت و نهضت های هنری دیگر مانند کوبیسم ، فوتوریسم و غیره که قبلا آن ها را شرح داده ایم وجوددارد.

شورش های احساساتی برای دفاع از انسانیت و فریادهای ناشی از عصبانیت در دنیایی شقی حتی اگر برای چند صباحی موثر باشد دیری نخواهد پائید و کاری از پیش نخواهد برد.
نهضت اکسپرسیونیسم با آنکه بر تمام شعب هنر تاثیر گذاشت در پیشرفت معماری موثر نبود . معمارانی که بعدها طرحهای جدی و منطقی در حل مسئله مسکن بوجود آوردند در این زمان دچار خواب و خیالهای طلائی بودند

مدرسه معماری باءهاس در چنین زمانی تاسیس شد و موسسین آن دنباله ایده آل های ورک بوند را گرفتند . از این رو از آغاز کوشش شد بین هنر وصنعت وحدتی بوجود آید و اساس معماری بر این وحدت استوار گردد . اما در کارهای نخستین بانیان باءهاس و ساختمان هایی که والترگرپیوس ساخت هنوز نشان هایی از تاثیر شیوه اکسپرسیونیست دیده می شد . چنانکه قبلا گذشت نهضت اکسپرسیونیسم تمام هنرها را تحت تاثیر قرار داده بود .

تاسیس مدرسه باءهاس :
گرپیوس به شم دور اندیش خود از نقائص اکسپرسیونیسم و احتیاج برای رهایی از آن باخبر بود . در این زمان در ‹‹ وایمار›› ( شهری در مرکز آلمان) دو مدرسه ، یکی برای طراحی معماری و دیگری برای طراحی اثاثیه و لوازم کار وجودداشت که به علت جنگ عده ای از استادان خود را از دست داده بودند . وقتی گرپیوس به ریاست این دو مدرسه برگزیده شد آن دو را به یکدیگر ملحق کرد و مدرسه معماری باءهاس را بوجود آورد .

در انتخاب معلمین جدید این مدرسه گرپیوس کوشید آن هایی را برگزیند که در طرح اثاثیه و لوازم کار سابقه تدریس نداشته باشند . از این رو به توصیه آلما ماهلر ، یوهانس ایتن نقاش جوان سوئیسی را برای تدریس ‹‹ اساس طراحی ›› درسی که در نوع خود بی سابقه بود برگزید. ایتن قبلا در وین تدریس کرده بود و در آنجا شیوه ای کاملا تازه برای تعلیم اهمیت رنگ ،نسج ، حجم و ترکیب ازخودابداع کرده بود که از همان آغاز موجب حیرت و تردید مردم شد . مجسمه ساز آلمانی گرهاردمارکس وهنرمندی دیگر موسوم به لیونل فاینینگر در ابتدا با ایتن همکاری داشتند . شاید بی مناسبت نباشد یادآور شویم که فاینینگر یکی از چند نقاش اکسپرسیونیست محدودی بود که هّم خود را مصروف ترکیب اشیاء در فضا کرده بود .

مرحله دوم درتکامل مدرسه معماری باءهاس:
به سال ۱۹۲۱ هنرمند سوئیسی آلمانی موسوم به ‹‹ پل کله ›› در باءهاس مشغول تدریس شد و پس از آن بتدریج بیشتر و بیشتر نقاشان آبستره به استادی انتخاب شدند . نخست به سال ۹۲۱ اسکار شلمر و بعد به سال ۱۹۲۲ واسیلی کاندینسکی و به سال ۱۹۲۳ ‹‹ مهلی-ناگی›› . انتخاب این نقاشان آبستره یکی پس از دیگری به استادی ، توجه باءهاس را به کارهای آبستره و مراحل تکامل این مدرسه را مصور می دارد.
‹‹ مهلی- ناگی ›› نقاش جوان مجارستانی هم با انتشار مقالات و ترتیب نمایشگاه ها در پیشرفت نهضت هنری آبستره شرکت داشت و هم خود تابلوهایش را به شیوه ی آبستره رسم می کرد . نقش وی در مدرسه باءهاس اغلب سوء تفاهم شده است اما وی بعنوان سردبیر نشریات باءهاس قویا از عقائد این مدرسه پشتیبانی می کرد و به بیان بسیاری از نهضت های هنری جدید امکان می داد با درج مقالات درنشریان باءهاس مستقیما با ملت آلمان تماس گیرند . گذشته از این ها کوشش وی برای جلوگیری از انعطاف باءهاس به خواب و خیالهای رمانتیک موثر بود .
مرحله سوم در تکامل باءهاس : در سومین مرحله تکامل باءهاس که با انتقال این مدرسه از ‹‹ وایمار›› به ‹‹ دساء›› آغاز شد برنامه مدرسه با پیشرفت های صنعتی نزدیکی بیشتر یافت باءهاس این بار به نیروی برخی از شاگردان قدیمی مدرسه تجدید حیات یافت . از جمله این محصلین قدیمی که به استادی رسیدند می توان از ‹‹ یوسف آلبرز›› ‹‹ هربرت بایر›› و
‹‹ مارسل بربر›› نام برد.
ساختمان مدرسه باءهاس در ‹‹ دساء›› ، ۱۹۲۶:
برنامه ساختمان : ساختمان جدید مدرسه در دساء بر اساس شرایط متفاوت بسیار طرح ریخته شد . نخست خود باءهاس مدرسه طراحی آن بود که می بایستی احتیاجاتش در نظر گرفته شود . سپس مدرسه عالی پیشه وهنر متعلق به شهر دساء و سرانجام کارگاه ها و خانه های دانشجویان . آمفی تأتر ، سالن غذاخوری ، قسمت اداری و کارگاهی خصوصی برای خود گریپوس نیز لازم بود که هر کدام می بایستی بر طبق وظیفه ای که بر آن ها مترتب بود ساخته شوند. هدف اصلی معمار ترکیب این قسمت های مختلف با یکدیگر و پدید آوردن مجموعه ای واحد بود بی آنکه شرایط کار یکی از آن ها موجب مزاحمت و وقفه کار دیگری شود .

خود باءهاس در کانون این مجموعه ساخته شد که شامل آتلیه ها ، تالارهای نمایشگاه ، کلاس ها و تالارهای سخنرانی بود. خانه و کارگاه دانشجویان در ساختمانی شش طبقه ساخته شد که بیست و هشت اطاق داشت . هر اطاق واجد کارگاهی خصوصی برای هر محصل بود و بالکنی کوچک داشت که کف آن از صفحه ای نازک از بتن مسلح ساخته شده بود . راهروئی سرپوشیده این ساختمان شش طبقه را مستقیما به ساختمان اصلی مدرسه مربوط می کرد ، در کنار این راهرو و تالار اجتماعات ، سالن غذاخوری و آمفی تاتر مدرسه قرار داشت که می توانستند به یکدیگر ارتباط یابند. در اصلی مدرسه به این راهرو باز می شد . در شاخه جداگانه ای از این

مجموعه مدرسه پیشه و هنر شهر ‹‹ دساء›› قرار داشت که با پلی به سایر قسمت های این مجموعه ارتباط می یافت. به این راهروی پل مانند قسمت اداری مدرسه ، اطاق هائی که به شورای استادان و دانشجویان اختصاص یافته بود ، دفتر شعبه معماری مدرسه و کارگاه خصوصی گرپیوس راه می یافت .
اهمیت بنای باءهاس از نظر فن ساختمان :
بنای باءهاس اسکلتی از بتن مسلح داشت و بدلیل مقررات ساختمانی کشور آلمان ستون های آن بسیار ضخیم تر از آن بود که اگر این ساختمان فی المثل در فرانسه یا سوئیس برپا می گشت . در سراسر نما ، شیشه ، یک سره ادامه می یافت و یا نوارهایی سفید و نازک که حد طبقات را از

یکدیگر مشخص می داشت ترکیب می شد . عکس هوایی این مجموعه بخوبی نشان می داد که برای نوارها وظیفه ای ساختمانی مترتب نیست و خود مجموعه وقتی از بالا دیده شود به دو سطح مسطح عظیم می ماند که بر زمین گسترده شده باشد .
سطوح شیشه ای در این ساختمان بر خلاف گذشته فی المثل چنان که ایفل در نمایشگاه سال ۱۸۷۸ آن را بکار برد. صرفا برای محدود کردن حد ساختمان بکار نرفته ، بلکه به آرامی دور تا دور ساختمان ادامه یافته جزئی از آن شده است . مانندکارخانه فوگوس در این جا نیز ستون ها در

پشت شیشه ها ساخته شده اند و بخوبی آشکار می گردد که اسکلت بتن مسلح ساختمان را استوار نگاه می دارد و نه دیوارهای آن . حتی در گوشه های ساختمان جائی که چشم به عادت دیرین بیش از همه جا انتظار دیدار ستونی را دارد شیشه یکسره ادامه می یابد.

مکعب هایی که ساختمان باءهاس از ترکیب آن ها بوجودآمده چنان در یکدیگر نفوذ می یابند که نمی توان حد دیگری را از دیگری تمیز داد. عکس هوایی این مجموعه نشان می دهد که چگونه هر یک از اجزا این بنا با سایر اجزا و با کل مجموعه پیوسته است . چشم به یک نظر نمی تواند تمام این مجموعه را رویت کند . برای درک وحدت این مجموعه باید آن را از جواب مختلف ، از بالا و پایین نگریست .به عبارت دیگر احجام به نظم هنرمندانه تازه ای درفضا ترکیب شده است .

والترگرپیوس در آمریکا :

وضعیت معماری آمریکا در حدود سال ۱۹۳۰:
بعد از روش های ساختمانی مترقیانه نخستین مکتب معماری شیکاگو و پس از ساختمانهای ساده و زیبای لوئی سالون و خلاصه بعد از آنکه فرانک لید رایت ساختمان های مهیج خود را در حدود سال ۱۹۰۰ بوجود آورد ، معماری آمریکا راه زوال پیش گرفت و نوعی معماری بازاری متداول شد . تحرک لازم برای رهائی از این معماری مبتذل می بایستی درخارج این کشور آغاز شود ، چنانکه شد و در حدود سال ۱۹۳۰ کاملا به منصه بروز رسید .

اما حتی در حدود سال ۱۹۲۰ یکی دو معمار مدرن اروپایی در آمریکا زندگی و کار کرده بودند . از جمله این معماران می توان از ریچارد نوپترا یاد کرد که سیز خود را برای پیشرفت معماری مدرن در جنوب کالیفرنیا پایه گذاشت . این ستیز در زمانی آغاز شد که کوشش فرانک لیدرایت و دفتر معماری گرین و گرین و برخی معماران دیگر نتیجه اش از بین رفته بود و تقلید معماری اسپانیایی در این قسمت از آمریکا رواج کامل داشت . در این سالها مدارس معماری امریکا نیز توسط معلمینی هدایت می شد که از آکادمی بوزار الهام می گرفتند . خلاصه آنکه تاثیر معماری جدید در آمریکا

اندک بود. اما در اواخر سال های دهه سوم قرن بیستم برخی روشنفکران دوراندیش امریکایی به فکر افتادند که معماران بزرگ اروپایی را برای تدریس به این کشور دعوت کنند . والترگرپیوس ، مارسل بریر ، میس ونده رو ، مهل ناگی و کمی بعد آلوار آلتو از جمله معمارانی بودند که در این زمان در آمریکا به تدریس مشغول شدند .
اگرچه دعوت این هنرمندان اروپایی برای تدریس در آمریکا نشان حسن تشخیص و هوشیاری ملت آمریکا بود اما آمریکائیان از طریق این هنرمندان ، معماران و هنرمندان هم میهن خود را شناختند. حتی کانون معماران آمریکایی در رفتار خود نسبت به فرانک لیدرایت تجدید نظر کرد و به عنوان بهترین معمار سال مصادف با هشتادمین سال تولید رایت به سال ۱۹۴۸ به وی مدال طلا داد. اعطای این مدال از چاپ کانون معماران آمریکایی به رایت رتفار آکادمی فرانسه را نسبت به نقاش معروف ‹‹ انگر ›› به خاطر می آورد که پس از سالها بی اعتنایی به این هنرمند دراواخر کار به یاد تحسین و تقدیر او افتاد .

والترگرپیوس و محیط آمریکا :
اکنون این سوال مطرح می شود که تاثیر آمریکا بر گرپیوس چه بود و وی برمعماری آمریکا چگونه تاثیر گذاشت . مقدمتا باید خاطر نشان کنیم که حتی قبل از آمدن گرپیوس به آمریکا بین کارهای وی و معماری آمریکا شباهتی مسلم وجود داشت . طرحی که گرپیوس به سال ۱۹۲۲ برای ساختمان روزنامه شیکاگو تریبون طرح کرد شاهد این حقیقت است . اگر چه در آن زمان گرپیوس از مکتب سال ۱۸۹۰ معماری شیکاگو به دقت اطلاع نداشت اما طرحش در توازن کامل با اصول این مکتب بود . اگر طرح وی به جای برجی که به تقلید ازمعماری گوتیک سرانجام برای این روزنامه ساخته شد اجرا می شد امروز این بنا نشان ادامه ای از کارهای مکتب معماری شیکاگو بود .

اگر چه در مسابقه طرح بنای این روزنامه معماران پیشرو آن روز اروپایی مانند ‹‹دوئیکر›› ‹‹ لن برگ – هلم›› و ‹‹برونوتات›› شرکت کرده بودند . اما به طرح هیچ یک از آن ها اعتنایی نشد . در جزو کوچک واستهزا آمیزی که در کتابخانه دانشگاه هاروارد اتفاقا نظرم را به خود خواند در اشاره به طرح گرپیوس از وی به نام معمار مخترع تله موش یاد شده است

طرح و پیشنهاد برای ساختن خانه ها از قطعات آماده :
غیر از شباهت کارهای گرپیوس با اصول مکتب معماری شیکاگو نکات مشترک دیرگ بین کارهای وی و روش های ساختمانی آمریکا وجود داشت . به سال ۱۹۰۹ در زمانی که گرپیوس در دفتر پطربهرنس کار می کرد به امیل راتناء کارخانه دار معروف آلمانی پیشنهاد تاسیس کارخانه ای برای ساختن منازل مسکونی با قطعات ‹‹ پر- فاریکه›› کرد ودر این پیشنهاد خود که آن را به صورت جزوه ای در بیست وهشت صفحه نوشته بود خاطر نشان ساخت که :‹‹ امروز چه از نظر اقتصادی و چه از نظر صنعتی میسر است به تنوع بسیار با قطعات ‹‹ پره فابریکه ›› خانه هایی بنا گرددکه تمام خواست ها و احتیاجات خانواده ها را برآورد .

بدین ترتیب گرپیوس به سال ۱۹۱۰ مسئله ای را پیش بینی کرد که هنوز کاملا حل نشده است و آن نقش موثری است که صنعت باید در تولید یکجایی برای ساختن خانه ها به عهده گیرد . یا به عبارت دیگر باید از تولید صنعتی برای یکی ازمهمترین حوائج بشری استفاده شود .
در آغاز ، خانه هایی که با قطعات آماده ساخته می شدند بیش از یکی دو طرح مختلف نداشتند و به هم شبیه بودند . اما تولید کنندگان این خانه ها به تدریح و پس از تحمل خسارات دریافتند که باید خانه ها به تنوع ساخته شوند تا فروش آنها میسر باشد . در حقیقت ساختن خانه با قطعات آماده وقتی پسندیده است که بتوان طرح های متنوع و مختلف از آنها بوجود آورد .

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.