مقاله در مورد هنر و معماری قرن بیستم


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد هنر و معماری قرن بیستم دارای ۴۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد هنر و معماری قرن بیستم  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد هنر و معماری قرن بیستم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد هنر و معماری قرن بیستم :

هنر و معماری قرن بیستم

مدرنیسم جنبشی بود که حدود سال ۱۸۸۰ آغاز شد و در سال ۱۹۸۰ به پایان رسید. مدرنیسم به صورت رویکرد تؤری در هنر توصیف می شود. «هنر به خاطر هنر» اصطلاحی است که نمون این جنبش بود زیرا به طور اساسی گفته می شود که باید هنر را بیشتر بررسی کرد تا مواردی بیشتری را درباره آن کشف نمود مدرنیسم ها بر روی رنگ ، معنویت جامعیت ، روانشناسی ، مفهوم و نظریه

پنهان در هنر که گاهی مهم تر از تصورات موجود می باشد؛ مطالعه کرده اند آثاری از تؤری ها درباره روانشناسی مثل روانشناسی رنگ از فبریون بیرن دریافت وقتی افراد در معرض رنگهای متفاوت قرار گیرند به طور متفاوتی واکنش نشان می دهند به عنوان مثال رنگ قرمز افراد را مشتاق می کند ، رنگ آبی آرامش بخش است و غیره.

اکسپرسیونیسم :
ادوارد مانچ ، The Scream (جیغ) ، ۱۸۹۳ ، نقاشی رنگ و روغن. ماهیت گویا و روش ارتباط.
Fauves : در فرانسه به معنای حیوانات وحشی است و به استفاده از رنگهای درهم و برهم و سطوح مسطح اشاره می کند. همراه اثر سیزان ـ اندری دی رین درباره تیمز هنری ماتیز : از سطوح و رنگ تند استفاده کرده است بیشتر به سطوح علاقمند است.

تابلوی مادام ماتیز (نوار سبز ، ۱۹۰۵ نقاشی رنگ وروغن ، ۱۲× ۱۶ از نوری استفاده کرده است که از منابع متفاوت منعکس می شود ـ از رنگهای مکمل استفاده شده است. ـ تابلوی زن اول ماتیز.
واسیلی کندیسکی : معتقد است که رنگها کیفیت معنوی دارند و به نظر می رسد که این امر به همراه رنگهای ویژه می باشد.
ـ معتقد است که هنر خوب در نتیجه انعکاس ماهیت اخلاقی خوب در هنرمند می باشد. نقاشی شماره ۱۹۱۴ ، ۲۰۱ ، نقاشی رنگ وروغن ، ۴ × ۵۴

ـ مبتی است بر سمقونی رنگها ـ از خطوط و اشکال انتزاعی استفاده کرده است.
فتوریست : به تأثیرات مثبت صنعتی شدن در دنیای غرب معتقد می باشد. در بیانیه آنها از WWI حمایت می شود که تصور می کنند عامل مهمی است و برای همیشه به جنگ خاتمه می دهند قهوه ای مایل به قرمز در Boccioni ، شکل بی نظیر تداوم در فضا ، مجسمه برنزی ، ۱۹۱۳
کوبیسم : ـ به صورت روشی توسعه یافته است که تمام جوانب یک شیء را در دو بعد نشان می دهد. ـ توسط جرج براکو ارائه شد اما توسط پیکاسو شهرت بیشتری یافت. کوبیسم تحلیلی که با رنگ سرو کار دارد و کوبیسم ترکیبی که از اشیاء گروهی استفاده می کند.

پیکاسو : ـ هنرمند اسپانیایی که با جنبش های مربوط به اکسپرسیونیسم و کوبیست سروکار داشت.

Les Demoisellesd Avignon ، ۱۹۰۷ نقاشی رنگ روغن ، ۷۸ × ۸
ـ تأثیر از ماسکهای آفریقایی ـ تأثیر از روسپی در Avignon ، فرانسه که به روش مقدماتی و زننده انجام شده است.
سه موسیقی دان ، ۱۹۲۱ ، نقاشی رنگ روغن ، ۷۳ × ۶۷
ـ شکلهای انتزاعی مسطح ـ تنظیم شده در الگوهای ریتمیک ـ چهار ضلعی های کوچک که به چرخه ها اضافه شده است.

Guernica ، ۱۹۳۷ ، نقاشی رنگ و روغن ، ۲۵۶ × ۱۱۶
نقاشی به یاد نخستین بمباران سراسری در منطقه شهری
ـ پیکاسو خاطر نشان می کند که نباید این نقاشی را تا زمانی که قانون دموکرات محفوظ شود به اسپانیا برگرداند.

سبک : این جنبش انتزاعی بر این عقیده استوار است که یک زیبا شناختی جامع تولید شود. اعضای این جنبش دنیا را از طریق استفاده از خطوط عمودی (انسان) و خطوط افقی (افق) به تصویر کشیده است تا یک شبکه به وجود آورد. از نظر آنها شکلی از هنر را به وجود آورنده اند که در سایر سنتهای زیبا شناختی یعنی آفریقا ، آسیا و غیره مبنایی ندارد. اعضای این جنبش شامل پای ات ماندرین و تئووان داس برگ می باشد که هر دو هنرمند هلندی می باشند.

Bauhaus : ـ مدرسه ای در دسو ، آلمان که به منظور ایجاد یک سبک بین المللی تأسیس ـ شده است. مبنای این عقیده زیبا شناختی با توجه به استفاده از مواد جدید مثل شیشه ، فلز ، بتون و غیره ساخته شده است. اصطلاح «شکل از نقش پیروی می کند» استفاده شده است تا اهمیت استفاده از یک فقره را در طول زیبایی زیبا شناختی توصیف نماید. این استفاده باید مهمترین عنصر باشد پس زیبایی شیء باید پیروی شود.
ـ این مدرسه با معماری ، هنر و تمام جنبه های طراحی سروکار دارد. این ساختمان توسط والتر گروپیس طراحی شده است.

معماری :

مجموعه مشکی (Le Corbusier) : معماری فرانسوی که دستگاه هایی را برای زندگی ساخت که با توجه به نیازهای افراد مورد نظر طراحی شده است.
ـ احساس می کرد که معماری باید به صورت ماهیت مستقل طراحی شود به گونه ای که به هیچ گونه محیط دیگری مربوط نباشد.
Villa savoye ، ۳۰ – ۱۹۲۸ ، فرانسه :
ـ خانه سبک بین المللی که به هیچ محل منفرد دیگر مربوط نمی شود.
ـ به گونه ای ایجاد شده است که به طور انبوه تولید شود.
ـ برای نیازهای کارکنان طراحی شده است.

جنبه های زیبایی شناختی جدیدی را منعکس می کند که باهوس تأسیس کرده بود. یک سبک جامع که به هیچ فرهنگ دیگری مربوط نمی شود و به صورت مربوط می شود. قطعاتی از چنین معماری برای ساخت نسبتاً ارزان هستند و مواد به صورت انبوه تولید می شود. مستطیل توسط هنرمندان دی استجیل به عنوان شکل ایده آل در نظر گرفته می شود.
فرانک لویدرایت :

معتقد بود که معماری باید دارای مکان ویژه باشد.
ـ فکر می کرد که معماری باید پیرامون را منعکس کند.
آبشار ، ۱۹۳۶ ، Bear Run ، پنسیلوانیا

ـ به وی‍ژه برای محیط پیرامون طراحی شده است. ـ بی نظیر است و نمی توان در جای دیگر دوباره آنرا به وجود آورد. ـ از برخی مواد استفاده کرده است که از آن محیط گرفته شده است یعنی سنگ معدن سنگ در ساختار خانه و چوب درختان نزدیک.

از بین مدرسه های طراحی مربوط یا شاخص قرن بیستم. زیبا شناختی تحت تأثیر قرار داشت و از تکنیکها و مواد به کار رفته به ویژه در تولید و ساخت مشتق شده بود. [آلمان ، مدرسه معماری یافته شده توسط والترگروپیس: Bau ، ساختار ، معماری از دوره آلمان برجسته ، از بیان کردن تا سکونت داشتن ، اقامت گزیدن + مساعد بودن ، منزل (از دور متوسط آلمان برجسته ، آلمان برجست قدیمی].

با هوس ، مدرس هنر و معماری در آلمان ، باهوس ، آموزش هنری را از طریق ترکیب آموزش هنرهای محض با مطالع حرفه ها منقلب ساخت. این مدرسه با این تصور ساخته شده بود که این طراحی صرفاً جامعه را منعکس نمی کند بلکه در واقع به بهبود آن کمک می کند. باهوس در ویه مار در سال ۱۹۱۹ تأسیس شد و توسط والترگروپیس به همراه دانشکده ای اداره گردید که شامل

پاول کِلی ، لیونل فین اینگر ، واسیلی کندیسکی ، لاسلومولی ـ نگی و مارسل برواِر بود. برنام

آموزشی شامل مهارت ، عملکردی در هر زمینه به همراه تمرکز روی مشکلات صنعتی تولید انبوه می شد. سبک باهوس با توجه به اقتصاد روش توصیف می شود که دارای شکل هندسی مشخص و طراحی است که با توجه به ماهیت مواد به کار رفته در نظر گرفته می شود. اصول مدرسه باعث تضادهای مهمی از سیاستمداران راست گرا و اکادمی ها شده است.

در سال ۱۹۲۵ باهوس به فضای مهم تر دِسو انتقال یافت در حالی که گروپیس ساختمانهای وی‍ژه ای را برای استقرار نهادهای متنوع طراحی کرده بود. گروپیس در سال ۱۹۲۸ دوباره طراحی شد

و ریاست آن توسط هاناس میِِِر که به نوب خود در سال ۱۹۳۰ توسط لودویگ میس وان دِررو جایگزین شد ادامه یافت . در تابستان ۱۹۳۲ تناقض در مدرسه تاحدی افزایش یافت که شهر دِسو حمایت خود را منحل کرد. سپس این مدرسه به برلین انتقال یافت و در آنجا دانشکده تلاش کرد تا نظریه

های خود را انجام دهد امّا در سال ۱۹۳۳ دولت نازی این مدرسه را به طور کلی بست. عقیده های باهوس طرحهایی را در معماری ، اثاثیه ، پدید آوردن و چاپ در بر می گرفت که تا آن زمان در بین آنها ادعاهای گسترده ای در بسیاری از بخشهای جهان و بویژه ایالات متحد آمریکا وجود داشت. گروپیس به تنهایی به ایالات متحد آمریکا رفت و در هاروارد تدریس کرد و تأثیر قابل ملاحظه ای را تجربه نمود. انجمن شیکاگو در طراحی که توسط مولی ـ نگی تأسیس شده بود به طور کامل دربار برنام آموزشی باهوس بود.

باهاوس : مدرس آلمانی هنرهای کاربردی در اوایل قرن بیستم ، هدف آن عبارت بود از هدای

ت کار افراد در معماری ، تکنولوژی مدرن و مجموعه هنرهای تزئینی برای یادگیری از یکدیگر . این مدرسه سبکی را توسعه داد که نادر ، عملکردی و هندسی بود . طرحهای باهوس برای ساختمانها ، صندلی ها ، قوری و بسیاری از سایر اشیاء امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است امّا به طور کلی وقتی که مدرسه فعال بود مشهور نبود. باهوس توسط نازیس بسته شد امّا اعضای آن از جمله والترگروپیس آموزش خود را در سراسر جهان گسترش دادند . واژ باهوس دارای یک معناست :
معنا # ۱ : نوعی سبک آلمانی از معماری که توسط والتر در سال ۱۹۱۸ آغاز شد.
باهاوس استفاد جایگزین : همچنین یک نوار صخره ای به نام باهوس وجود دارد

.
باهاوس در سال ۱۹۹۳: باهوس اصطلاح متداولی است برای باهوس Staatliches و هنر و مدرس معماری در آلمان که از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ به وجود آمد و به منظور رویکردی بود که توسعه داده و آموزش داده شده بود. متداول ترین نام آن مربوط می شود به فعل آلمانی «ساختن» عبارت است از خان معماری . سبک باهوس یکی از بیشترین جریانهای مؤثر در معماری مدرنیسم می باشد.

تاریخچه: باهوس در سه شهر ( ویه مار از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۵ ، دِسو از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۲ و برلین از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۳ ) تحت سه هدایتگر معماری متفاوت ( والترگروپیس از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۸ ، هانس مِی اِر از سال ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۰ و میس وان دِررو از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳) وجود داشته است. این تغییرات در جایگاه و ریاست به معنای تغییر پایدار تمرکز ، تکنیک ، آموزش دهنده و

سیاست می باشد . وقتی این مدرسه از ویه مار به دِسو انتقال یافت به عنوان مثال مغاز سفال گری دیگر ادامه نیافت اگر چه منبع درآمد مهمی بود . و وقتی میس در سال ۱۹۳۰ بر این مدرسه تسلط یافت آنرا به صورت مدرس خصوصی تبدیل نمود و اجازه نداد هیچ کدام از حمایت کنننده های هانس مِی اِر حضور یابند. این مدرسه توسط گروپیس در شهر محافظه کار ویه مار در سال ۱۹۱۹

به صورت ادغام مدرس گرنددوکال در هنر های پلاستیک به همراه Kunstgewerbeschule تأسیس شده است. بسیاری از اجزاء کارگاه در طول جنگ جهانی اول فروخته شد . هدف اولی باهوس

عبارت است از مدرس معماری ترکیبی ، مدرس حرفه ای و آکادمی هنرها ، بسیاری از تناقض

های درونی و بیرونی به وجود آمده است. گروپیس استدلال می کند که دور جدیدی از تاریخ تا انتهای این جنگ وجود داشته است. او می خواست سبک معماری جدیدی را به وجود آورد که این دور جدید را منعکس سازد. سبک او در معماری و کالاهای مشتری به صورت عملکردی ، ارزان و مطابق با تولید انبوه بود. بدین منظور گروپیس می خواست تا هنر و حرفه را باز سازی کند تا به

محصولات عملکردی نهایی به همراه تصنع هنری دست یابند. باهوس محله ای به نام باهوس و مجموع کتابهایی به نام «Bauhausbucher » منتشر کرد. سرپرست چاپ و طراحی هربرت بایر بود.

باهوس به طور گسترده ای توسط جمهوری ویه مار کمک مالی می شد. پس از تغییر در دولت محلی ، این مدرسه در سال ۱۹۲۵ به دسو انتقال یافت که در آن فضای شهری بیشتر صنعتی و پیشرفت کننده بود. پس از انتقال باهوس به دسو ، مدرسه ای از طراحی صنعتی به همراه معلمان و کارمندان کمتر مخالف نسبت به رژیم سیاسی محافظه کارانه در ویه مار باقی ماند. این مدرسه

بالاخره به عنوان دانشگاه تکنیکی معماری و مهندسی عمران شناخته شد و در سال ۱۹۹۶ نام خود را به دانشگاه باهوس ویه مار تغییر داد. در سال ۱۹۲۷ سبک باهوس و مشهورترین معماری آن به شدت بر نمایشگاه
«Die Wohnung» ( محل اقامت ) که توسط دیت اسچروِرک باند در استاگورت سازماندهی شده بود قرار داشت. جزء اصلی نمایشگاه عبارت بود از ویسن هوف سیدلانگ که در واقع اسکان یا طرح اقامت می باشد.

مدرس باهاوس دردسو: گروپیس توسط مِیاِرو و سپس به نوب خود توسط میس برتری یافت. تحت افزایش فشار سیاسی ، باهوس به فرمان رژیم نازی در سال ۱۹۳۳ بسته شد. حزب نازی و سایر گروههای سیاسی فاشیست با باهوس در طول ده سال ۱۹۲۰ مخالفت کردند. آنها باهوس را جبهه ای برای کمونیست ها می دانستند به ویژه به خاطر اینکه بسیاری از هنرمندان روسی در آن شرکت داشتند. نویسندگان نازی مثل ویل هِلم فریک و آلفرد روزن برگ باهوس را غیر آلمانی می خواندند و از سبکهای مدرنیست آن انتقاد می کردند . (به هنر رو به انحطاط نگاه کنید) .

برون ده معماری : تعارض باهوس اولیه این بود که اگر چه بیانی آن مدعی این بود که هدف نهایی تمام فعالیتهای خلاق ، ساختمان بود و مدرسه تا سال ۱۹۲۷ دربار

معماری کلاسی نداشت. تنها محصول ملموس و سودمند باهوس عبارت بود از کاغذ دیواری .
در طول سالهای تحت گروپیس ( ۱۹۲۷ـ۱۹۱۹) او و همکارانش آلدولف مِی اِر هیچ تمایز واقعی بین برون ده ادار معماری و مدرسه مشاهده نکردند. بنابراین برون ده ساخت معماری باهوس در این سالها عبارت است از برون ده گروپیس : مؤسس Summerfled در برلین ، مؤسس اوت در برلین ،

مؤسس اوربک در اینا و طرح رقابتی برج تربیون شیکاگو که جذابیت بیشتری را برای مدرسه به ارمغان آورده است. ساختمان مشخص باهوس در سال ۱۹۲۶ در دسونیز به گروپیس نسبت داده می شود. کار دانشجویان بیشتر در جهت پروژه های ساخته نشده ، روکش کاری داخلی و کار حرفه ای مثل کابینت ، صندلی و سفال گری می باشد.

در طول دو سال تحت معمار کمونیست سوئیسی یعنی هانس مِی ار تمرکز معماری از زیبایی شناختی و نیازمندی های کاربران تغییر کرد. امّا تجهیزات اصلی وجود داشت : یکی در شهر دسو برای پنچ طراحی دقیق Laubenganghauser ( ساختمانهای آپارتمانی با راه دسترسی بالکن ) که امروزه نیز استفاده می شود و تجهیزات دیگری از مدرس اتحادیه های تجاری آلمانی (ADGB) در برناو . رویکرد مِی اِر عبارت بود از بررسی نیازهای کاربران و توسع علمی راه حل طرح .

و سپس میس وان دِررو سیاستهای مِی اِر ، حامیان او و رویکرد معماری او را باطل کرد. با توجه به مطالع ملزومات گروپیس و بررسی مِی اِر دربار نیازمندی های کاربران ، میس به کارگیری ویژه ای از تصمیم گیری های عقلانی را توصیه کرد که به طور قابل ملاحظه ای به معنای سازگاری زیبایی شناختی او می باشد. نه میس و نه دانشجویان باهوس شکل گیری پروژه ای را در ده سال

۱۹۳۰ مشاهده نکردند. مفهوم مشهور باهوس به عنوان منبع گسترد خانه های آثار دور ویه مار درست نمی باشد. تنها یک پروژه یعنی پروژ ساخت در دِسو در آن محدوده قرار گرفت و بهتر است بگوئیم که توسع خانه کارگر نخستین مقدم گروپیس و میس نبوده است. این معاصران باهوس مثل برنوتات ، هانس پولزیگ و به ویژه ارنست مِی به عنوان معماران شهر برلین ، دِرِسدن و فرانک فورت بودند که به ترتیب به درستی با توجه به هزاران واحد خان در حال پیشرفت که در ویه مار آلمان ساخته شده بود مفتخر بودند.

تأثیر : باهوس تأثیر شدیدی روی هنر و گرایشهای معماری در اروپای غربی و ایالات متحد آمری

کا در دهه های پس از سقوط داشته است به گونه ای که بسیاری از هنرمندان موجود فرار کرده یا توسط رژیم نازی تبعید شده بودند. گروپیس ، برواِر و مولی ـ نگی در طول اواسط ده سال ۱۹۳۰ در انگلستان گرد هم جمع آمدند تا در مورد پروژ ISKON قبل از احاط جنگ برنامه ریزی نمایند.
در اواخر ده سال ۱۹۳۰ وان دِرو در شیکاگو دوباره تنظیم شد و یکی از معماران بسیار برجسته در جهان گردید. مولی ـ نگی همچنین به شیکاگو رفت و مدرسه های باهوس جدیدی را تحت حمایت صنعتی و نوع دوست والتر پاپک یافت. هربرت بی ار همچنین توسط پاپک تأمین شد، به آسپن ، کلرادو رفت تا پروژه های آسپن پاپک را حمایت نماید .

هم گروپیس و هم برواِر رفتند تا در مدرس فارغ التحصیلان طراحی آموزش دهند و با هودیگر دربار انشعاب حرفه ای در سال ۱۹۴۱ همکاری نمایند. مدرس. هاروارد به طور چشمگیری در اواخر ده سال ۱۹۴۰ و اوایل ده سال ۱۹۵۰ مؤثر بود و دانشجویانی مثل فیلیپ جانسون ، I.M.pei ، لانس هال پرین و پاول رادولف پرورش داد.

یکی از اهداف مهم باهوس عبارت بود از انسجام هنر ، حرفه و تکنولوژی این ساختار به صورت عنصر مثبت در نظر گرفته می شد و بنابراین صنعت و طرح محصول اجزای مهمی بودند. Vorkurs (مسیر اولیه) آموزش داده شد. این در واقع مسیر طراحی اساسی است که یکی از مسیرهای اساسی پیشنهاده شده در مدرسه های معماری در سراسر جهان بود.
هیچ آموزشی از تاریخ در مدرسه وجود نداشت زیرا تصور می ش

د که طبق نخستین اصول ایجاد شده است نه از طریق پیروی از وقایع .
مهمترین تشریک مساعی باهوس در زمین طراحی اثاثیه می باشد. دنیای مشهور و همیشگی صندلی Cantilever توسط طراح هلندی یعنی مارت استام با استفاده از ویژگی های کشش پذیری فولادی و صندلی assily که توسط مارسل برو اِر طراحی شده بود ، دو مثال می باشد. در سال ۱۹۹۹ دانشگاه باهوس ـ دسو شروع کرد به سازماندهی برنامه های مربوط به کارشناسی ارشد به همراه شرکت کنندگان از سراسر دنیا این تلاش توسط انجمن باهوس ـ دسو حمایت می شد که در سال ۱۹۹۴ به عنوان انجمن ملی تأسیس شده بود.

تاریخچه باهاوس :
آغاز دور طراحی : جنبش باهوس تأثیر مهمی بر توسع طراحی و معماری در قرن بیستم داشته است. در واقع در تکنیکها و ایده ها جزء اندیشه های تازه بوده است. این مدرس مشهور طراحی تأثیر چشمگیری بر معماری مدرن ، هنرهای صنعتی و گرافیک داشته است.

این مدرس آلمانی مشهور در طراحی تأثیر چشمگیری بر معماری مدرن ، صنعت و هنرهای گرافیک و طراحی تئاتر داشته است. این مدرسه در سال ۱۹۱۹ توسط والترگروپیس معماری در ویه مار به صورت ادغام اکادمی هنر و هنرها و مدرس حرفه ها تأسیس شده است. باهوس مبتنی بود بر اصول طراح انگلیسی قرن نوزدهم یعنی ویلیام موریس و هنرهای زیبا و حرفه های تجربی وجود

داشته باشد. همچنین بستگی دارد به اصول بیشتر مربوط به آینده که هنر مدرن و معماری باید پاسخگوی نیازها و تأثیرات دنیای صنعتی مدرن باشد و اینکه باید طرحهای خوبی آزمایش

استانداردهای زیبایی شناختی و مهندسی دقیق را انجام دهد. بنابراین کلاسهایی در حرفه ها ، چاپ ، طرح تجاری و صنعتی ، همچنین مجسمه سازی ، نقاشی و معماری پیشنهاد شد. همچنین سبک باهوس بعداً به عنوان سبک بین المللی شناخته شد و با توجه به نشانه های نبود نمای تزئینی و پرتجمل و هماهنگ بین عملکرد و زیبایی شناختی و ابزار تکنیکی به کار رفته مورد بررسی قرار گرفت.

آموزش جدید : در سال ۱۹۲۵ بایوس به صورت گروهی از شیشه های مستطیلی کامل و ساختمانهای محض در دسو درآمد که توسط گروپیس طراحی شده بود. سبک باهوس در دسو با توجه به تأکید بر نمایش زیبایی و اشباع مواد اساسی و غیر تزیینی به صورت دقیق تر و کاربردی تر در آمد. معلمان باهوس افراد بسیار مؤثری بودند. هنرمندانی مثل پاول کلی ، واسیلی کندیسکی و لازل مولی ـ نگی پیرامون معماری و طراحانی مثل والترگروپیس و مارسل برواِر. آنها معتقد بودند که دانشجویان باید قادر به رعایت مقررات متفاوت از گرافیک گرفته تا معماری باشند. هر دانشجو به آموزش ترکیبی و تئوری نیاز دارد که زمانی کاملاً دگرگون کننده باشد. هدف عبارت بود از تولید اثری که جنبه های عقلانی ، تجربی و زیبایی شناختی را از طریق تلاش هنری و تشریح تکنولوژی های جدید توجیه نماید. تمام این امور باید به ادغام موفقیت آمیز تئوری طراحی به همراه فرآیند صنعتی سوق دهد.
در سال ۱۹۳۰ باهوس تحت هدایت لودویگ میس وان دِررو معمار قرار گرفت که آنرا در سال ۱۹۳۲ به برلین منتقل ساخت. تا سال ۱۹۳۳ وقتی که این مدرسه توسط نازی ها بسته شد اصول و آثار آن به صورت جهانی شناخته شده بود. بسیاری از دانشکده های آن به ایالات متحد آمریکا انتقال یافت که در آن آموزش باهوس به صورت هنر برجسته و معماری چندین دهه درآمد. به ویژه اثاثیه این امر را به صورت هنر برجسته و معماری چندین دهه درآمد. به ویژه اثاثیه این امر را به صورت بسیار روشن و روش قابل درک آشکار ساخت یعنی طرحی که هنوز بر درک ما از زیبایی و کاربرد آن در دنیای امروز مؤثر می باشد.
روش جدید زندگی : تأثیر تجربیات وحشتناک در نخستین جنگ جهانی ، فقر و تورم عواقب تازه ای را به وجود آورد که به طور زیادی بر طراحی ، معماری و هنر تأثیر گذاشت. باهوس به این تغییر اجتماعی از طریق ایجاد ارتباط زیبایی شناختی با توجه به شرایط زمانی واکنش نشان داد.

باهوس که پیشگام بود می خواست فاصل بین ایدهالیسم اجتماعی و ماهیت تجاری را پر سازد و واکنش را در فرهنگ تکنولوژیکی پدیدار شونده به وجود آورد. انسان جدید به صورت ایده ال درآمد ، مفهومی که همچنین به تنهایی در زندگی بیان می شود. طرح باهوس سادگی را به همراه تأکید بر لبه های مستقیم و صاف و اشکال باریک نشان می دهد. اتاقها به صورت جداگانه مبله شده اند امّا پر از تازگی بهداشتی می باشند. ویژگی های غیر ضروری منع شده بود. فلزات براق به صورت ماده ای در تجهیزات استفاده شده بود. هدف عبارت بود از به دست آوردن مزایای احتمالات تولید انبوه برای دستیابی به سبکی از طراحی که مهم جنب عملکردی داشت و هم جنب زیبایی شناختی. اشیاء به گونه ای طراحی شده بود که سادگی ، تکثیر ، استفاد اقتصادی از فضا ، ماده ، زمان و پول داشته باشد و همانند مواردی تولیدی امروزه به نظر رسد.

اثاثیه : یکی از اصول باهوس عبارت بود از توسع خان معاصر از تجهیزات اساسی خانگی گرفته تا خان کامل که تکنولوژی اساس مدرنیست بود. پیروان مدرس باهوس دستگاهی را در حدود کار با دست بررسی کردند. در واقع حتی اگر چه اثاثی اولی باهوس با دست ساخته شده بود امّا طراحی شده بود تا تولید صنعتی را ارائه نماید. هدف نهایی لی کوربوسیر عبارت بود از فراهم کردن زمینه برای انسان ، دستگاه و ماهیت برای وجود همزمان در حالت تعادل. این نتیجه به صورت طبقه بندی دوره ای دستگاه بود در حالی که خانه دستگاهی است برای زندگی و صندلی دستگاهی است برای نشستن بر روی آن .

مارسل برواِر به راستی دریافتن روشهای جدید برای تولید اثاثیه پیشگام بود. گفته می شود که او فرضیه ای را به کار برده است که اثاثی فلزی لوله ای را از میل دستگیر دوچرخه اش استفاده کرده است. از دیدگاه او فولاد لوله مانند به همراه چرم یا بافته مانند اثاثی روکش مناسب امّا سبکتر، ارزانتر، کم حجمتر و بهداشتی تر می باشد. تئوری ورای این زیبایی شناختی جدید عبارت بود از خانه های ارزان و زیبا که سرد باشد و مواد اثاثیه که نوع جدیدی از زیبایی را به وجود می آورد.

نشانه هایی در ایالات متحد آمریکا : مدرس باهوس حتی تا ۱۵ سال قبل از اینکه توسط هیتلر سرکوب شود وجود نداشته است. اغلب هنرمندان به ایالات متحد آمریکا رفتند و در آنجا موفقیتهای گسترده ای داشتند. اگر چه باهوس محصول ایدئولوژی اجتماعی است ، این جنبه ها در آمریکا کمتر و کمتر اهمیت پیدا کردند و در نهایت عقیده های باهوس به طور کاملی در هیئتهای ایدئولوژیکی پیاده شد. والترگروپیس در هاروارد آموزش دید و بسیاری از معماران مهم در سخنرانی او حضور داشتند مثل فیلیپ جانسون که مدیر بعدی MOMA در نیویورک بود. میس وان دِرهو رئیس

ادار معماری در انجمن لینوایس در صنعت شد و بسیاری از مقررات قبلی باهوس به صورت معماری موفقیت آمیز و طراحی آمریکای پس از جنگ تبدیل شد. چارلز اما مثالی است از اینکه تأثیر طراحی باهوس و معماری چقدر مهم می باشد. در دوران خوشی اروپا در سال ۱۹۲۸ ساختمانهایی را دید که توسط میس v.d رو ، لی کوربوسیر و والترگروپیس طراحی بود. بعداً اما این تأثیر را به صورت اتصالات دارای برق در احساسات خود توصیف می کند همانند احساس سرمایی که در شخص به وجود می آید.

باهوس : یک مدرس آلمانی در هنر است که حرفه ها ، طراحی و معماری (دیدگاه بی پایه) را در بر می گیرد. به عنوان جنبش هنری با سالهای جمهوری ویه مار در سالهای ۱۹۳۳ – ۱۹۱۹ مقارن می باشد. اگر چه مدارس سنتی هنر در دور ویل مین محافظه کارانه بود و معمولاً نسبت به اثر آوانت ـ گارد خصومت آمیز بود ، باهوس جزء پیشگامان ابداع در هر جنبه از هنر تکنیکهای آموزشی در تولید و نمایش بود.

در بسیاری از جنبه ها هنرمندان باهوس جزء پیشگامان هنرمندانی بودند که نقد اجتماعی در آن بررسی شده بود تا اشکال هنری را در زندگی جدید تطبیق دهند. والتر گروپیس معمار این جنبش را در ویه مار کشف کرد و تا سال ۱۹۲۳ نخستین نمایش عمد آنرا داشت و بین سالهای ۱۹۲۳ و ۱۹۲۸ باهوس شکوفا شد. در سال ۱۹۲۵ گروپیس این مدرسه را به دسو منتقل کرد. بنابراین بیائید سازمان جدیدی از صنعتگران را بدون تمایز طبقه ای در نظر بگیریم که مانع تکبر آمیزی را بین صنعتگران و هنرمندان به وجود آورده است! بیانیه والترگروپیس ، باهوس.

هدف نمایی هنرهای تجسمی که گروپیس در سال ۱۹۱۹ بیان می کند عبارت است از ساختمان کامل! او تلاشهای فعلی هنر را با هنر قبلی سالن متمایز می سازد و هنرها ، حرفه ها ، معماری و هنرهای زیبایی را تفکیک می کند. به گفته گروپیس تفاوت مهمی بین هنرمند و صنعتگر وجود ندارد. فرض کنید سازمان جدیدی از صنعتگران بدون تمایزات طبقاتی به وجود آمده است که مانع تکبر آمیزی را بین صنعتگر و هنرمند به وجود می آورد! به طور کلی فرض کنید درک کنید و ساختار جدیدی از آینده را به وجود آورید که معماری و مجسمه و نقاشی را به صورت یک واحد در بر می

گیرد و روزی با توجه به دستان یک میلیون کارگر مثل سمبل کریستال ایمان جدید به وجود آمده است (همانگونه که در کتاب منبع جمهوری ویه مار صفح ۴۳۵ نقل شده است. سارا میلز از موز Busch – Reisinger به طور مناسبی حوز کاری ایجاد شده از طریق باهوس و تأثیر آن در هنر مدرن ، معماری و طراحی خلاصه می کند.

باهوس نخستین و برجسته ترین مدرسه هنری است اگر چه نوع جدید و چند رشته ای وجود دارد. تمام دانشجویان با واحد مقدماتی شروع کردند که در جهت قرار دادهای اکادمیک نیاموخته شد تجسم می باشد و خلاقیتی را پرورش می دهد که مبتنی است بر ضروریات شکل ، رنگ و ویژگی های فیزیکی مواد متنوع که طبقه ای را برای یادگیری تفکر فراتر از تعاریف قدیمی و قوانین هنری می باشد. پس از طی مسیر مقدماتی ، دانشجویان به کارگاهی مثل سفال گری ، چاپ ،

بافندگی ، ساخت اثاثیه/ کابینت ، فلزگری ، تئاتر ، چاپ یا نقاشی دیواری ملحق شدند. گروپیس در این روش معتقد است که نسل جدیدی از طراحان هنری را آموزش دهد که باید به صورت تجربی و کار تئوری ساختمان محیط ، شکل گیری زندگی روزمره و مدرنیزه کردن آگاهی کل جامعه جذب شوند.

در سال ۱۹۲۳ یعنی سال نخستین نمایش عمومی عمده باهوس و همچنین سال ملحق شدن لازلومولی ـ نگی به دانشکده ، فضای مدرسه به طور چشمگیری تغییر کرد. برتری ساختمان و اصول اخلاقی مشارکت اجتماعی باقی مانده است اما توسط شعار جدیدی ملحق شده است. هنر و

تکنولوژی یعنی یک واحد جدید. (گروپیس توسط مولی ـ نگی ملحق شده بود و این تغییر متناقض را به وجود آورد. برخی از دانشکده های اولیه تطبیق یافته بودند اما تعدادی از آنها باقی مانده یا از بین رفته بودند.) از سال ۱۹۲۳ تا سال ۱۹۲۸ یعنی بیشترین سالهای پایدار و موفق جمهوری ویه مار ، باهوس خودش را به صورت آزمایشگاهی از مدرنیزه کردن مبدل ساخت و بسیاری از

مشروعیت پایدار خود را در طراحی و تعلیم به دست آورد. تأکید از تصوف اکسپرسیونیستی و صنایع دستی به ایده الهای جدید تغییر یافت. تشریک مساعی با صنایع دارای تولید انبوه ، استفاده از مواد صنعتی مدرن و تکنولوژی ها و اعتقاد به استعدادهای صنعتی مدرن و تکنولوژی ها برای شکل گیری مساوات طلبی ، بشر و جامع پویا. طبق باهوس الزام جدید هنرمند ، سازندگان و طراحان

عبارت بود از جهت گیری صنعت به سوی مسئولیت اجتماعی ، کاربردهای محافظه کارانه و ایجاد اشکال جدید که سن دستگاه را مشخص و برجسته می سازد. در چنین حالتی آنها معتقد بودند که فشار روی دیگران و ایده ال مشارکت در ایجاد فرهنگ کلی است نه صرفاً یک سیاست در دموکراسی مدرن.
سارا میلو ، از هنر مدرن در هنر رو به انحطاط : فرهنگ آلمانی ، سیاست و Avant – Grade ، سال ۱۹۳۳ – ۱۹۱۰ (راهنمای آموزش ، موز Reisinger – Busch موز هنری هاروارد ، سال ۲۰۰۲) ، صفحه۷۴

از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۱ پاول کلی در باهوس هم در ویه مار و هم در دسو تدریس می کرد. مجموعه ای از سخنرانی ها و مقاله هایی را که ارائه نموده که در بین مهمترین مشارکتهای تئوری هنری در قرن بیستم باقی مانده است. اگر چه آموزش دهند برجسته و هنرمند ماهری بود ، در طول سالهای آموزش خود در باهوس ، انجمن آلمانی از زحمات او قدر دانی نکرد. فلیکس کلی واکنش افراد آلمان را توصیف می کند: «در باهوس کاملاً نسبت به بقیه جهان متفاوت بودیم. حتی اگر از

سال ۱۹۲۳ به بعد افراد می توانستند نمایشهای ما را نظاره گر باشند به طور عمده آنها را مسخره می کردند ;. (کلی) تنها حلق کوچکی پیروان پر شور داشت که او را درک می کردند. هر کس نمی توانست با توجه به اصول تعلیمی ۱۹۴۴ که توسط پاول کلی ارائه شده بود عمل نماید. (کتاب مربوط به تعلیم و تربیت Sketch ).

باهوس دیدگاه مشابهی را با بلو ریدرز نسبت به تفکر دربار جنب معنوی چپ گرای ویه مار از جمله مربوط به فلسف برین ارائه نمود اما در نهایت خودش را وقف فلسف ایده آل گرای آلمانی نمود بود. هنر پاول کلی ایده الها و آرزوی فلسف آلمانی را به دوش کاملاً پایدار نسبت به ماهیت تخریب ایجاد شده از طریق جنگ جهانی اول برجسته می سازد

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.