مقاله در مورد بررسی ارتباط بین نیم رخ روانی و عود بیماری اعتیاد


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد بررسی ارتباط بین نیم رخ روانی و عود بیماری اعتیاد دارای ۴۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد بررسی ارتباط بین نیم رخ روانی و عود بیماری اعتیاد  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد بررسی ارتباط بین نیم رخ روانی و عود بیماری اعتیاد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد بررسی ارتباط بین نیم رخ روانی و عود بیماری اعتیاد :

بررسی ارتباط بین نیم رخ روانی و عود بیماری اعتیاد

در مراجعه کنندگان به کلینیک ترک اعتیاد آتیه نو کرج و از ۱۶ تا ۴۵ سال مذکر.

فصل اول:
– مقدمه
– بیان مسأله
– فایده و اهمیت تحصیل.
– فرضیه های پژوهش.
– تعریف اصطلاحات.

مقدمه:
امروزه پدیده وابستگی دارویی یکی از معضلات بزرگ جوامع بشری است که توجه روانپزشکان، جامعه شناسان و حقوقدانان، روانشانسان و علمای تعلیم و تربیت را به خود اختصاص داده است این موضوع نشان می دهد که پدیده اعتیاد یا سوء مصرف مواد دارای ابعاد چندگانه است که در بروز شیوع آن دخیلنه، ناجراین در مبارزه با اعتیاد چنانچه یکی از عوامل مد نظر قرار گیرد و از سایر عوامل چشم پوشی شود فرض بر آنکه آن عامل تأثیر مثبتی نیز در جلوگیری از اعتیاد داشته باشد. عوامل دیگر تأثیر عامل مورد نظر را کاهش خواهند داد.

یکی از عوامل مؤثر در ایجاد و تداوم اعتیاد عامل فردی می باشد که نظر بسیاری از محققان را جلب کرده است و بر این اساس تحقیقی که وایلتت در سال ۱۹۶۲ انجام داد بر عامل فردی و ویژگیهای شخصی معطوف بود که نشان داد افراد ستاد در مقایسه با غیر معتاد نیمرخ روانی غیر عادی تری دارند. از طرفی جیر در سال ۱۹۹۰ به این نتیجه رسید که افرادی که اختلال روانپزشکی دارند ۷/۲ مرتبه بیشتر از افراد فاقد اختلال سوء مصرف مواد را نشان می دهند.

ویکلرراسور نیز در سال ۱۹۵۳ یکی از قواعد کلی اعتیاد را از نظر روانی بیان کرد ذکه اعتیاد می تواند با مشکلات شخصیتی فرد همبستگی داشته باشد.
(فرجاد ۱۳۷۴۰).
با توجه به اینکه یکی از عوامل مؤثر در وابستگی دارویی می تواند عوامل فردی و ویژگی های شخصیتی داشته باشد آنچه در این زمینه مورد توجه است این است که آیا این عامل می تواند ارتباطی با بازگشت مجدد معتادین درمان شده داشته باشد.
بنابراین در این پژوهش با این مسأله روبه رو هستیم که آیا نیمرخ روانی افراد با مصرف مجدد بعد از سم زدایی رابطه دارد؟ آیا نیمرخ با دخالت مصرف مواد بعد از سم زدایی رابطه دارد؟ آیا نیمرخ روانی معتادین بعد از سم آیا در گروهی که بعد از سم زدایی مصرف مجدد داشتند با گروهی که مصرف نکردند تفاوت دارد؟ تا بر حسب رابطه بتوانیم این عامل را در درمان پیشگیری مورد توجه قرار بدهیم.
بیان مسأله:

وابستگی روانی عبارت است از یک حالت خاص که به وسیله دلع و احساس اجبار شدید در ادامه مصرف یک دارد و یا ماده مخدر شخص می گردد و این احساس دلع معمولاً به خاطر استفاده از لذت و اثرات دلخواه آن است بنابراین وابستگی روانی علاوه بر نوع ماده مصرفی به حالات روحی و روانی فرد مورد نظر هم مربوط است.

یکی از مشخصات برجسته وابستگی روانی etracoing(Craving) (اشتیاق) است که عبارت اسدا از یک تمایل بسیار شدید و غیر عادی نسبت به مصرف ماده مخدر که تقریباً به ندرت می توان چیز دیگری را جایگزین آن نمود در بالاترین و شدیدترین درجه اشتیاق مسکن است فرد هر اقدامی را به منظور تأمین و تهیه مواد انجام دهد که این

قسمت به عنوان رفتار کلیشه ای و قالبی معتادان شناخته می شود.
تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از عوامل در علت شناسی و تداوم اعتیاد دخالت دارند که یکی از عوامل می تواند جنبه های روانپزشکی اعتیاد باشد بیشتر شواهد روانپزشکس مبین این حقیقت است که اعتیاد به مواد مخدر به ویژه هرویین می تواند ناشی از اختلالات عمده و شدید روانی و یا شخصیتی باشد تحقیق وایلتت در سال ۱۹۶۲ همین نظریه را تأئید کرد که نیم رخ روانی معتادها متفاوتی تر و غیر عادی تر از افراد سالم است.

تحقیق جیر نیز در سال ۱۹۹۰ نشان داد که افراد مبتلا به بیماریهای روانی مشکلات مربوط به داروها را بروز بدهند.
بنابراین در این تحقیق با مسائل زیر روبه رو هستیم:
۱- ‎آیا نیمرخ روانی افراد بر اساس مقیاسهای M.M.P.I در گروهی که بعد از سم زدایی بازگشت مجدد را داشتند با گروهی که بازگشت نداشتند متقارن است؟
۲- آیا مارن و نیم رخ روانی افراد و مصرف مجدد رابطه وجود دارد؟
۳- آیا میان نیم رخ روانی و فعالیت بازگشت به مصرف مواد رابطه وجود دارد؟
۴- در صورت وجود رابطه آیا می توان با استفاده از نیم رخ روانی بازگشت مجدد افراد را پیش بینی نمود؟
۵- فایده و اهمیت پژوهش:
سوء مصرف وابستگی به مواد مخدر با دوره های بهبود و عود آن شخص می گردد و در یک بررسی کلاسیک توسط هانت ، بارنت و برانج در (۱۹۷۱) نشان داده شد که هروئین، نیکوتین و اسک با درجات دو الگوهای مهمی مشابهی از عود همراه بودند این پژوهشگران نشان دادند که اعتیاد افراد درمان شده در مدت ۱۲ ماه بازگشت نمود. آنها اشاره کردند که این یافته ها انعکاس فرایندهای معمولی است که زیر بنای اعتیاد را تشکیل می دهند.

در مطالعه ای که توسط Greard hornestshg انجام شد ۳۲ تن مورد تست و مطالعه قرار گرفتند این مطالعه بیشتر روی تجارب ستادان در مورد مصرف مواد مخدر (تاریخچه ای) از وضعیت جسمی و روانی و شخصیتی آنان را در بر می گرفت. نتایج نشان داد که اعتیاد تا اندازه زیادی مربوط به ساختمان شخصیتی و تأثیر متقابل مناسبات گذشته و حال فرد و خانواده در گروه همگن است نتایج به شرح زیر گزارش شد:
گروه معتاد شامل ۲ نفر اسکیز فرنی بارز، ۸ نفر اسکیزفرنی وزی، ۱۲ نفر اختلال گروه کنترل شامل ۱ نفر اسکیزوفرنی با ۴ نفر اسکیزوفرنی وزی اختلال نورونیک ۶ نفر شخصیت سالم ۱۰ نفر بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در گروه معتاد در مقایسه با گروه کنترل اختلال شخصیتی بیشتر است. (فرجاد محمد حسین ۱۳۷۸).

این موضوع می تواند در درمان اعتیاد حائز اهمیت باشد. زیرا آسیب پذیری افراد معتاد در برابر مشکلات زندگی و ساختمان شخصیتی افراد معتاد می تواند تأثیری در تداوم مصرف مواد بعد از سم زدایی داشته باشد بنابراین در این پژوهش بر آن شدیم که ابتدا نیم رخهای روانی را مورد مقایسه متفاوت بودن نیمرخهای گروهی که بعد از سم زدایی مجدداً مصرف داشتند با گروهی که

مصرف مجدد نداشتند، آیا در صورت وجود رابطه با نمونه های مذکور می توان افراد دارای ریسک بالا برای نمود را مشخص نمود و اقدامات لازم را در پروسه ۹های درمانی مد نظر قرار داد و پژوهشی را با آزمودنی های ایرانی در سطح کشور انجام داد و در صورت تأئید فرضیه ها ضمناً می توان در مورد معتادان تمرکز اصلی از درمانهای رفتاری جسمی را به سوی درمان شخصیت و انواع اختلالات آن بازگرداند و در مانگری را به انتخاب نوع درمان حساس نمود و موجب شد تا آنها نوع درمان را بر حسب به دست آوردن نیم رخ شخصی انجام دهند و ظرافت و حساسیت تفکیکی خاص را در مورد هر نیم رخ شخصیتی مد نظر قرار بدهند.

فرضیه های پژوهش:
۱- مقیاسهای دوایی آزمودنی ها در گروهی که بعد از سم زدایی مصرف مجدد نداشتند با گروهی که مصرف مجدد داشتند تقارن معنی دار دارند.
۲- بین دو گروه در خصوصیت خودبیمار انگاری تقارن معنی دار وجود دارد.
۳- بین دو گروه در خصوصیت افسردگی تقارن معنی دار وجود دارد.
۴- بین دو گروه ما در خصوصیت هستیری تقارن معنی دار وجود دارد.

۵- بین دو گروه در خصوصیت جامعه رنجوری تفاوت معنی دار وجود دارد.
۶- بین دو گروه در خصوصیت پارانوئید تفاوت معنی دار وجود دارد.
۷- بین دو گروه در خصوصیات ضعف روانی، اسکیزوخرنی، هیبومانی تفاوت معنی داری وجود دارد.
۸- بین نیم رخ روانی و مصرف مجدد بعد از سم زدایی رابطه وجود دارد.
۹- بین نیم رخ روانی و دفعات مصرف مجدد بعد از سم زدایی رابطه وجود دارد.

تعریف اصطلاحات:
تعریف نیم رخ روانی:
نیمرخ (Profile ).
– نمایش نمودارهای یک رشته غراق
Profile analysis – :
طرح نیم رخ روانی یک شخص یا معرفی کلی صفات شخصیتی و ویژگی ها نسبت به یک رشته هنجارهای خاص برای کل جمعیت. تحلیل همگن است به صورت نمایش نموداری یا شکل نیم رخ استعاره ای ک

ل به معنی مرور مشخصات یا صفات شخص به طور مختصر انجام گیرد. (دیوار افکاری ۱۳۷۶).
در این پژوهش نیم رخ روانی با استفاده از پرسشنامه شخصیتی نیمه سوء تا M.P.I M. (فرم کوتاه) با توجه به کدهای بر افراشته و مصاحبه بالینی گذاری شده است.

۱-تعریف اعتیاد: (Dependency) Addiction
(Dependence) وابستگی عبارت است از مصرف مرتب مواد به طوری که فرد مصرف کننده برای انجام عملکرد معمول نیاز به آن داشته باشد و عدم مصرف آن باعث پیدایش علائم خاص می شود که در اثر اختلال در عملکرد ارگانهای مختلف بدن بوده و به آن علائم قطع مواد (Withdrawal syndrom) می گویند. طبق تعریف DMSIV وابستگی یک ویژگی هم دارد و آن مقاومت بدن یا Tolerance است یعنی نیاز به ماده بیشتر برای حصول مسمومیت یا کاهش تأثیر همان مقدار با ادامه مصرف.

در این پژوهش معتاد فردی است که مدتی مواد مخدر مصرف کرده باشد و در صورت قطع دارو دگرگونی فیزیولوژیک و رفتاری نشان بدهد و بعد از انجام تست مورفین نتیجه تست مثبت باشد.
سم زدایی (Detaxification):
قطع مصرف مواد برای مدت زمان کافی تا تمام مواد موجود در گیرنده های بدن دفع شود و بعد از اتمام این دوره فرد از نظر جسمانی علائم قطع مواد (withdrawal) را نشان می دهد و تست مورفین منفی است.
سم زدایی به روشهای مختلف پزشکی و در زمانهای مختلف و توسط داروهای گوناگون صورت می گیرد ولی نتیجه همگی دفع کامل مواد و تست منفی می باشد.

روشهای درمانی افراد وابسته به مواد در کلینیک ها به صورت زیر می باشد. همه افراد وقتی به کلینیک مراجعه می کنند ابتدا تحت درمان سم زدایی قرار می گیرند تا مواد از بدن آنها دفع شده و علائم جسمانی ترک بر طرف شود و تست مورفین آنها منفی شود. روشهای سم زدایی به صورت URD و R.D و A.M.D و نیز سم زدایی با بوپرنورفین بوده است که با توجه به شرایط فنی و جسمی

و خواسته خود بیمار انتخاب می شود. مرحله دوم در حال به دنبال منفی شدن تست مورفین بیمار انجام می گیرد و تحت رواندرمانی فردی از نوع شناختی حمایتی قرار می گیرند (هفته ای یک بار) و همچنین گروه درمانی و خانواده درمانی و تمرینات یوگا جز در درمان های ۶ ماهه بعد از سم زدایی می باشد بیماران در این دوره ۶ ماهه تحت درمان نگهدارنده با کپسول بوده و به محض قطع دارو تحت سم زدایی مجدد قرار می گیرد.

فصل دوم

وابستگی به مواد:
تعریف:
در سال ۱۹۶۴، سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح اعتیاد (Addiction) دیگر اصطلاحات علمی نیست و وابستگی Drag Dependence را به جای آن توصیه نمود. مفهوم وابستگی مواد در ضمن چند دهه معافی رسمی بسیار و معانی معمولی فراوان داشته است. اساساً در ارتباط با تعریف وابستگی خود مفهوم استعداد شده است

.
وابستگی رفتاری و وابستگی جسمی، وابستگی رفتاری بر فعالیتهای مواد جوئی و قرائن مربوطه الگوهای مصرف بیمار گونه تأکید کرده است. وابستگی جسمی بر اثرات جسمی (فیزیولوژیک) دوره های متعدد مصرف تولد تأکید نموده است.

کلاسهای تشخیص برای وابستگی به مواد بر اساس DSMIV:
الگوی غیر انطباقی مصرف یک ماده که به ناراحتی قابل ملاحظه از نظر بالینی منجر می شود و با سه تا ‍(یا بیشتر) از علائم زیر که زمانی در طول ۱۲ ماه روی می دهند تظاهر می کند.
۱- تحمل (Tovelance)، با هر یک از حالات زیر تعیین می شود:
a) نیاز به مقادیر بسیار بالاتر یک ماده برای رسیدن به مسمومیت (هستی) یا تأثیر دلخواه.
b) کاهش قابل ملاحظه تأثیر با ارائه مصرف همان مقدار ماده.
۲) ترک (whithdra) با هر یک زا حالات زیر تعیین می شود.

a) سندروم ترک شخص برای ماده
b) همان ماده و یا ماده ای مشابه برای رفع یا جلوگیری از علائم ترک مصرف می شود.
۳) ماده غائب به مقادیری بیشتر و دوره های طولانی تر از آنچه مورد نظر مصرف می شود.
۴) میل دائم با تلاشهای ناموفق برای کاهش یا کنترل مصرف ماده وجود دارد.
۵) وقت زیادی در فعالیتهای لازم برای به دست آوردن ماده (مثلاً مراجعه به اطباء متع
۶) فعالیتهای مهم اجتماعی شغلی و تفریحی به خاطر مصرف ماده کنار گذاشته می شود.
۷) ادامه مصرف نواد علیرغم آگاهی به مسائل مستمر یا عود کننده جسمی یا روان شناختی که احتمالاً از مصرف کوکائین علیرغم وجود افسردگی ناشی از کوکائین یا ادامه مصرف الکل علیرغم شناخت این موضوع که زخم گوارشی با ادامه مصرف آن شدت می یابد.

ملاکسهای تشخیص برای ترک مواد بر اساس DSMIV:
A: پیدایش یک سندروم مختص به ماده در نتیجه قطع و یا کاهش مصرف زیاد و طولانی یک ماده.
B. سندروم مختص به ماده ناراحتی قابل ملاحظه از نظر بالینی یا تخریب در عملکرد (اجتماعی، شغل) با سایر زمینه های مهم به وجود می آورد.
C. علائم حاصل یک اختلال طبی کلی هستند و یک اختلال روانی دیگر توضیح بهتری برای آنها ارائه نمی کند. (کاپلان، جلد دوم).

وابستگی فیزیولوژیایی (Physiologidal):
بدان معنا است که بدن فرد در نتیجه مصرف منظم یک ماده تغییر کرده است و غائب از طریق ایجاد تحمل نسبت به ماده ایجاد نشانه های مصرف ترک یا هر دوشان می شود.
وابستگی روان شناختی:
کنترل آسیب دیده بر مصرف داروها بدون علائم فیزیولوژیایی و اعتیاد در بر می گیرد. وابستگی روان شناختی ممکن است در غیاب وابستگی فیزیولوژیایی رخ بدهند. افراد ممکن است کنترل مصرف ماری جوانان را حتی اگر در صورت مصرف آنان نشانه های مرض تحمل یا ترک را ظاهر نسازند. برخی از داروها با وابستگی روان شناختی همراهند. ولی به طور قطعی وابستگی فیزیولوژیایی را نشان نداده اند. از جمله PCP (کاتاپیش).
چگونگی ایجاد وابستگی دارویی:
۱- آزمایش: در مرحله آزمایش، یا استفاده گاه گاهی دارو در مصرف کنندگان به طور موقت اصافی حزب حتی به صورت سرخرش ایجاد می کند. مصرف کنندگان احساس کنترل داشتن بر مصرف آن می کنند و عقیده دارند که هر زمان که بخواهند می توانند آن را متوقف کنند.

۲- مصرف تنظیم: در خلال مرحله بعد که دوره ای از مصرف منظم داروست، افراد ساختن فرد حول تعقیب و مصرف داروها آغاز می کنند. انکار در این مرحله نقش مهمی بازی می کند، به طوریکه مصرف کنندگان پیامدهای منفی رفتارشان را برای خود و دیگران پنهان می کنند. ارزشها تغییر می کند و آنچه قبلاً مهم بوده است مانند خانواده و کار به موضوعاتی کم ارزش تر از داروها تبدیل می شوند. با ادامه مصرف منظم دارو مشکل بالا می گیرد. مصرف کنندگان بیشتر زمان خود را صرف داروهایشان می کنند.

۳- اعتیاد یا وابستگی: زمان مصرف تنظیم دارو تبدیل به اعتیاد یا وابستگی می شود که مصرف کنندگان برای مقاومت در برابر داروها احساس عجز کنند خواه به این دلیل که می خواهند تأثیر آنها را تجربه کنند یا به دلیل اجتناب از پیامدهای ترک کردن آن (آزاد ۱۳۷۷)
لب شناسی:
۱- عوامل اجتماعی و فرهنگی:
وابستگی به مواد انیونی محدود به طبقات پائین اجتماعی- اقتصادی نیست. هر چند میزان بروز وابستگی در این گروه ها از طبقات اجتماعی- اقتصادی بالاتر است. انواعی از عوامل اجتماعی وابسته به فقر بشری احتمالاً در وابستگی به مواد انیون دخلات دارند. حدود ۵۰ درصد مصرف کننده های هروئین در شهرها کودکان تک والدی و یا والدین از هم جدا شده هستند. از خانواده هایی برآمده اند که در آنها حداقل یک عضو مبتلا به اختلال مصرف مواد است.

برخی الگوهای رفتاری سندروم رفتار هروئینی (heroin behavior syndrom) نامیده شده است. افسردگی زمینه ای غالباً از نوع تهیجی همراه با علائم اضطرابی، رفتار تکانشی یا گرایش – مهاجم، ترس لز شکست، استفاده از مواد به عنوان ضد اضطراب برای پواشاندن احترام به نفس پائین، درماندگی و پرخاشگری ، استراتژیها و آگاهی عمیق از رابطه احساس خوشی و مصرف دارو احساس ناتوانی رفتاری تبدیل می‌گردد. اختلالات

در روابط شخص و بین فردی باست ها که تجارب مشترک داروئی موجب دوام آن می گردد.
۲- بیماری توأم
حدود ۹۰ درصد افراد وابسته به مواد افیونی یک تشخیص روانپزشکی دیگر هم دارند. شایعترین تشخیص های روانپزشکی توأم عبارتند از اختلال افسردگی اساسی، اختلالات وابسته به آمیل. اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلالات اضطرابی حدود ۱۵ درصد کسانی که وابستگی ترکیبات تریاک دارند حداقل یک بار سعی کرده اند خود را بشکند.
۳-عوامل زیست شناختی و ژنتیک:
فرد مبتلا به اختلال وابسته به مواد افیونی ممکن است کاهش فعالیت با منشاء ژنتیکی در سیستم افیونی داشته باشد. این کاهش فعالیت ممکن است نتیجه کمتر بودن تعداد حساسیت کمتر گیرنده های افیونی به آزاد شدن کمتر مواد افیونی درونزاها یا غلظت بالای انتاگونیت های فرضی مواد افیونی درونزا بوده باشد. همچنین ممکن است با کارکرد نابهنجار سیستم ناقل عصبی دوپافیزیک یا سیستم ناقل عصبی نورآدرنرژیک رابطه داشته باشند.
۴- نظریه روانکاوی
بر حسب تثبیت لیبدوئی، با پسرفت به سطوح پیش تناسلی دهانی یا حتی سطوح ابتدائی تر رشد روانی جنش توصیف شده است عوامل روانکاوی بیش از همه روی حالت دهانی تأکید می کند. پاتولوژی شدید الگو غالباً تصور می شود که با سوء هدف دارو ارتباط دارد و حاکی از آشفتگی های عمیق مربوط به رشد می باشد.
عوامل سایکودینامیک در شروع مصر

ف مواد و وابستگی به آن و مصرف دوباره بعد از ترک مواد نقش مهمی دارند. بررسی های روانکاوی نشان می دهد که این افراد دچار «خویشتن ناقص» می باشند که به صورت عدم توانایی در اداره احساسات آنها مثل احساس گناه و خشم و اضطراب خود را نشان می دهد. بعضی از معتادان احساسات درونی خود را نمی توانند تجزیه کرده و بیان کنند که به آن آلکس تایمی گفته می شود. بنابراین مصرف مواد افیونی باعث می شود آنها به طور واقعی یا به طور سمبولیک بر احساسات خود تسلط یابند و در واقع مصرف مواد را به عنوان نوعی خوددرمانی ادامه دهند.(۱)

مطالعات اپیدمیولوژیک نشان می دهند که مصرف کنندگان مواد بخصوص تریاک ارزش زیادی برای مستقل بودن قائلند و به تحصیلات ارزشی قائل نیستند و عده ای از آنها قبل از مصرف مواد به خلافکاری دست زده اند. تعداد قابل توجهی از مصرف کنندگان مواد افیونی ویژگیهای شخصیت ضد اجتماعی را دارند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.