مقاله نظام خانواده در اسلام


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله نظام خانواده در اسلام دارای ۲۶۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نظام خانواده در اسلام  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نظام خانواده در اسلام،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نظام خانواده در اسلام :

(و من کلّ شىء خـلقنا زوجـین لعلّکم تذکّـرون )

« الذاریات / ۴۹ »
۱ آئین ازدواج در نظام هستى
«نظام ترکیب و تزویج در جمادات»
اراده عالمانه و حکیمانه و عادلانه حضرت حق، در نظام متقن هستى و پهن دشت میدان خلقت و آفرینش، از هر چیزى جفت آفرید.
در این بساط جفت بودن و زوج بودن هر چیزى حقیقتى است که استثنا برنداشته، و پیش از آنکه دانش بشر، و تحقیقات علمى به آن دست یابد، قرآن مجید در آیات متعددى از جمله در آیه چهل و نهم سوره مبارکه الذاریات، از این واقعیت، که نسبت به تمام موجودات هستى، اعم از جماد و نبات و حیوان و انسان فراگیر است خبر داده.

این خبر عظیم، و گفتار علمى، و این بیان روشن، آن هم نسبت به تمام موجودات خانه خلقت، و کاشانه و لانه آفرینش، با توجه به اینکه مربوط به قرنها قبل از رنسانس علمى است، و در شهرى چون مکه و مدینه که خط نویس و خواننده اى، و کتاب و مدرسه اى در آن نبوده، از معجزات قرآن مجید، و دلیلى محکم بر اصالت این کتاب، و برهانى بزرگ بر علمى بودن این دفتر، و عاملى بس قوى بر صدق نبوت خاتم انبیا(صلى الله علیه وآله وسلم) است.

قرآن مجید در زمینه هاى دیگر مسائل آفرینش آیاتى دارد، که علوم امروز بشر، در برابر آن شگفت زده و غرق در تعجّب و حیرت است، و براى احدى از افراد انسان در هر مقام و مرتبه اى که باشد، جاى شک و تردید، در حقّانیت خود، و اینکه چراغ هدایت فرا راه حیات آدمیان است، باقى نمى گذارد.
ذلِکَ الْکِتابُ لارَیْبَ فیهِ.[۱]

عنایت و رحمت او، در ذات زوج ها و جفت ها از هر نوعى، کشش و جاذبه و رابطه عاشقانه، و میل به یکدیگر برقرار نموده است، تا این جاذبه و کشش، و این میل و رابطه، تحت نظامى خاص و شرایطى معین، چه در نظام تکوین، چه در عرصه گاه تشریع منتهى به ازدواج و جفت گیرى و توالد و تناسل، و تکثیر نوع شود، و از این راه باعث بقاء نظام عالى آفرینش گردد، و هم اینکه تمام موجودات از هر جنس و نوعى که هستند به لذّت زندگى، و خوشى در حیات، و بهره مندى از وجود خود و دیگران برسند.
آیین ازدواج در نظام هستى …

رابطه توالد و تناسل در عالم جمادات، به هر صورتى که هست، به صورت میل ترکیب عنصرى با عنصر دیگر، و در نتیجه پدید آمدن عنصر سوم، مانند ترکیب اکسیژن و هیدروژن که دو عنصر سوزان و سوزنده است، و نتیجه ترکیب و ازدواج این دو گاز سوزان و سوزنده، به صورت آب سرد و خنک و مایه حیات و نشاط است، یا به صورت جذب و انجذاب، همراه با نتایج بسیار زیاد آن، یا به صورت دو جریان مثبت و منفى، و پدید آمدن منافع بى شمار، از عجایب و شگفتى هاى هستى، و محصول اراده و رحمت حضرت ربّ العالمین است، و همین رابطه بین دو عنصر یا عناصر، و میل به یکدیگر، و خلاصه خط عشقى که بین جمادات نسبت به یکدیگر حاکم است،باعث تکثیرنسل وتداوم نوع، و برپا بودن نظام عالى خلقتو عرصه گاه زیباى هستى است.
راستى این چه قدرت شگرف و چه اراده عظیمى است، که بین دو عنصر سوزان و سوزنده، آنچنان الفت و رابطه و حالت عشق برقرار مى کند که از ازدواج آن دو عنصر، آب سرد و چشمه سار با صفا، و رود هاى خروشان، و دریاهاى عظیم، و اقیانوس هاى بى کران، و باران لطیف بوجود مى آید؟!!

این چه نیروى شگفت انگیزى است که با ترکیب عناصر با یکدیگر در دل خاک سیاه و تیره، و در قلب سنگ خارا، و در بسترى قیر گونه و تیره تر از شب، الماس بوجود مى آورد؟!
این چه اراده قاهرى است که از ترکیب چند مادّه در تاریکى معادن یمن، عقیق سرخ، و از عمق خاک نیشابور، فیروزه آسمان رنگ، و از آمیجتن خاک با فسیل حیوانات، هزاران جنس مورد نیاز بشر پدید مى آورد؟!

این چه رحمت و لطفى است، که با ترکیب سنگ و خاک و سایر مواد با سنگ و خاک، مولودى با منفعت چون طلا و نقره، و مس و آهن، تحویل خانه هستى مى دهد؟!
و این چه اراده و حکمتى است که از ترکیب و تزویج عناصر با یکدیگر این همه نعمت به بندگانش عنایت مى فرماید؟!!
این چه اراده و حکمتى است که بین خورشید و زمین و مجموعه عناصر این گوى آتشین، و عناصر زمین ،این همه مهر و الفت، و عشق و محبت برقرار ساخته، که از ترکیب عناصر خورشید با عناصر زمین، و ازدواج مواد خورشید با مواد زمین نعمت هائى پدید آورده که به فرموده خودش در قرآن مجید، کسى را قدرت و قوّت شماره کردن آنها نیست.

اوست خداوندى که آسمانها و زمین را آفرید، و از عالم بالا آب فرو ریخت، و به سبب آن میوه ها را روزى شما قرار داد، و کشتى را در تسخیر شما در آورد تا در دریا به دستور او حرکت کند، و نهرها را در پهنه گاه زمین در اختیار شما قرار داد، و خورشید و ماه را که در حرکتند، و در دریاى هستى روانند مسخّر شما نمود، و شب و روز را در اختیارتان گذاشت، و از آنچه از او خواستید به شما عنایت فرمود، و اگر در مقام شماره کردن نعمتهاى خداوند برخیزید، شما را توان احصاء نعمت او نیست;[۲]!!ن و قوانینى خاص، و مقرراتى عادلانه است.
این میل و کشش از افراط و تفریط بدور است، و هرگز این رابطه و محبت به سردى نمى گراید، و قهر و دعوا و به هم خوردگى و اختلاف در این عرصه گاه زیبا و عاشقانه، و طلاق و جدائى در این ازدواج جانانه معنا و مفهومى ندارد.

اگر در این صحنه از پهنه آفرینش زمینه اختلاف و قهر و طلاق، و جدائى و بى مهرى راه داشت، بدون تردید فساد و افساد سفره لعنتى خود را مى گستراند، و اوضاع را به هم مى پیچید، و بساط را از بیخ و بن ریشه مى زد.

عناصر در جهان جمادات هر کدام داراى حجم و وزن معین، و فاصله به اندازه، و رشد و گردشى متناسب با وضع خود هستند، و ترکیب هر یک با دیگرى بر اساس کفویت است.
عناصر از نظام معین به خود دست برنمى دارند، با یکدیگر به دشمنى و دعوا برنمى خیزند، و در هر کجاى از این نظام احسن قرار دارند حدّ وجودى و قانونى خود را رعایت مى کنند.
لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغى لَها اَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فى فَلَک یَسْبَحُونَ.[۳]

نه خورشید را شاید که به ماه فرارسد، و نه شب را که بر روز سبقت گیرد، و همه در مدار معین بخود شناورند.
در وزن و حجم و طول و عرض و عمق، و رنگ و صفات، و فاصله هاى عناصر عالم بالا از یکدیگر، از جمله فاصله خورشید و زمین که نزدیک به صد و پنجاه میلیون کیلومتر است، و هیچ گاه این فاصله را کم و زیاد نمى کنند، که زیاد شدنش باعث منجمد شدن تمام موجودات زمین، و کم شدنش علت سوختن تمام عناصر کره خاکى است، غیر از علم و عدل و حکمت بى

نهایت که بر اساس اراده حضرت حق در وجود تمام موجودات در تجلّى است، چیزى مشاهده نمى شود، این است که هر وقت اهل حال و بصیرت، و اهل انصاف و وجدان، و بیداران و بینایان، و پاکان و پاکیزگان با دیده سر، و چشم دل به نظام هستى مى نگرند با کمال خضوع و خشوع و با تمام وجود از صاحب آفرینش و خالق هستى، و نظام دهنده این نظام اعجاب انگیز یاد مى کنند و از عمق جان فریاد برمى آورند.

رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً.[۴]
اى مالک و مربّى ما، این خلقت و آفرینش را بر باطل بوجود نیاورده اى.
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود***هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
آرى نظم و قانون، و حدّ و حدود، و حق و حقیقت در ظاهر و باطن تمام عناصر هستى در تجلّى است، و بر تابلوى وجود تمام موجودات اسماء و صفات حق دیده مى شود، و آنچنان خطّ اسماء و صفات روشن است که براى هر عامى بى سوادى هم قابل خواندن و درک کردن است.

بنزد آنکه جانش در تجلاّست***همه عالم صفات حق تعالى است
از همه عجیب تر این که تمام این موجودات با نظام خاصّ خودشان در راهى مستقیم براى رسیدن به محبوب و مقصود خود که همانا حضرت ربّ است; در حرکتند.
وَ اَنَّ اِلى رَبِّکَ الْمُنْتَهى.[۵]
نظام همزیستى در گیاهان
برنامه ترکیب یا به عبارت دیگر لقاح و توالد و تناسل در میدان حیات نباتات و گیاهان، بگونه اى است که هر بیننده اى را در دریائى از تعجب و حیرت غرق مى کند.
فرصت اندک، اجازه توضیح و تفسیر تمام جوانب این مسئله مهم را نمى دهد. در چند جمله، دورنمائى از این حقیقت شگفت انگیز که همراه با شرایطى خاص و قوانیـنى اعجـاب آور، و برنامه هایى فوق العاده دقیق و منظم است، به محضر عزیزان عرضه مى شود.
اگر در میان گلها دقت کرده باشید، میله ها و پرچم هاى ظریفى در وسط آن دیده مى شود، که آنها را نافه مى نامند، و تعداد آنها در گلها مختلف است، و در عین حال حساب مخصوصى دارد.

در بالاى این میله ها، برآمدگى کوچک و زردرنگى است که آن را « بساک » مى گویند، در میان بساک، کیسه بسیار کوچکى است که چهار حفره دارد، و در میان آنها دانه هاى گرده قرار گرفته است.
دانه هاى گرده،دانه هاى بسیار ریز میکروسکوپى هستندکه در عمل شباهت تامّى با نطفه حیوانات دارند!!
پس از برقرارى عمل لقاح بین آن و قسمت هاى مادّه، تخم گل درست مى شود.
دانه هاى گرده با آن کوچکى به نوبه خود داراى ساختمان تو در تو و نازک کاریهاى شگفت آورى مى باشند.
در میان آنها مقدار زیادى موادّ پرتوپلاسمى و موادّ چربى، قندى، نشاسته اى، و ازتى مى باشد، و در وسط آنها دو هسته که یکى کوچکتر و دیگرى بزرگتر است وجود دارد، بزرگتر را هسته روینده، و کوچکتر را هسته زاینده مى نامند، که وظیفه مهم این دو را بزودى خواهید دانست.

مادگى: همان قسمتى است که روى محور گل قرار گرفته و در ناحیه فوقانى آن برآمدگى مخصوصى بنام کلاله است، و سطح آن را مادّه لزج و چسبناکى پوشانیده، کار این مادّه چسبنده نگاهدارى و جذب دانه هاى نر و کمک به رویاندن آنهاست.

در پائین مادگى که متصل به قسمت تحتانى گل است، ناحیه برجسته اى وجود دارد که آن را « تخمدان » مى گویند، و در میان آن تخمک هاى کوچکى یافت مى شود، که با دنباله مخصوصى به دیواره تخمدان اتّصال دارند، و به وسیله آن آب و موادّ لازمه را جذب مى کنند، تخمک ها نیز به سهم خود ساختمان قابل ملاحظه اى دارند.
عمل زفاف: پس از آنکه کیسه هاى گرده بساک از هم پاره شد و گرده ها روى کلاله ماده قرار گرفتند فوراً شروع به نمّو مى کنند، در اینجا باید متذکّر شد که براى رسیدن گرده به کلاله ماده، وسائل مختلفى وجود دارد که از مشاهده آن تعجّب عمیقى به مطالعه کنندگان جهان خلقت دست مى دهد.

از جمله اینکه حشرات گوناگونى این وظیفه حیاتى را بدون اینکه توجّه به کار خود داشته باشند انجام مى دهند، یعنى در اثر رنگ و بوى مطبوع، و مادّه قندى مخصوصى که در بن گلها جاى دارد به طرف آنها حرکت کرده، و روى آنها نشسته، و دانه هاى گرده را با پاى پشم آلود خود از این نقطه به آن نقطه حمل مى کنند، این عمل مخصوصاً در گلهائى که میله هاى نر و مادّه آنها از هم جداست و روى دو پایه قرار دارد بسیار شایان اهمیّت است.

همانطور که گفتیم وقتى دانه هاى گرده روى کلاله قرار گرفت، شروع به رشد و نمّو مى کند، هسته بزرگتر که همان هسته روینده است همراه آن نمّو کرده و به طرف تخمدان سرازیر مى شود، و در نزدیکى آن بکلّى از بین رفته و نابود مى گردد، ولى هسته کوچکتر که از زاینده است، از میان این لوله باریک عبور کرده وارد تخمدان مى شود، و با تخمکها ترکیب شده، عمل لقاح و زفاف در آن محیط مخفى و تاریک صورت مى گیرد، نطفه گل بسته و تخم اصلى آن بوجود مى آید.

هوا و آب و انسان، واسطه ها و دلاّل هاى دیگرى هستند که زمینه لقاح و زفاف نباتات و گیاهان را فراهم مى کنند.
در عرصه گاه حیات نباتات، همانند وضع جمادات قوانین و شرایط ترکیب، توالد و تناسل و زفاف به اراده حضرت حق، بدون پیش آمدن اختلاف و بى مهرى، و نزاع و طلاق، کار خود را دنبال مى کنند، و از این طریق سفره روزى موجودات زنده بخصوص انسان را غرق در انواع ثمرات، حبوبات و میوه جات مى نمایند.!!
نظام ازدواج و توالد و تناسل در
حیوانات
میل حیوان نر به ماده، و ماده به نر، و رابطه عاشقانه اى که بین این دو موجود زنده، براى لذت بردن از زندگى و توالد و تناسل، و بقاء نسل وجود دارد، از شگفتى هاى غیرقابل توصیف است.
اراده و شعور و توجّه حیوانات به این مسئله حیاتى، و نظم و انضباطى که در امر ازدواج و همزیستى بین آنان است، هر دقّت کننده اى را در دریائى از تعجب و شگفتى شناور مى کند.
تعاونى که بین ماده و نر جهت لانه سازى، ساختمان کاشانه، حفظ اسرار، انتخاب جا و مکان و وقت و زمان، و از همه مهمتر عمل لقاح، و توجه به وضع جوجه، و تأمین مواد براى او، و تعلیم امور لازمه به فرزند، و نگهدارى او از حوادث و خطرات، و سایر برنامه هائى که بر عرصه گاه حیات حیوانات حاکم است، و در حقیقت تجلى اراده حضرت حق است، باید از عجایب مسئله هستى شمرده شود.

دنیاى پر از اسرار تخم گذاران و پستانداران در برنامه آمیزش و لقاح، و توجه به حفظ تخم ها، و یا حفظ جنین و نوزادان، آدمى را در پرده اى از حیرت و بهت مى اندازد.
شرایط و قوانین ازدواج و توالد و تناسل در حیوانات شرایطى مناسب، و قوانینى خدائى و الهى است.
ما مِنْ دآبَّه اِلاّ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّ رَبّى عَلى صِراط مُسْتَقیم.[۶]
زمام اختیار هر جنبنده اى به دست مشیّت اوست، بدون شک هدایت پروردگارم به راه راست است.
هیچ حیوانى به غیر جنس مخالف خود که نرینه اى از نوع خود اوست در عین این که کپسولى از شهوت جنسى است، میل نمى کند.

حیوان نر، شهوت خود را آلوده به ناپاکى و خلاف کارى نمى نماید، و از راه مستقیم الهى منحرف نمى شود.
در زمینه غریزه جنسى براى حیوانات آلودگى و انحراف نیست.
نطفه حیوان نر براى ماده مربوط به خود اوست و در این مسیر توجهى به غیر ندارد.
در آنها چشم چرانى، و تعقیب غیر، و تجاوز به ماده اى که در زوجیت نر دیگر است وجود ندارد.

در این زمینه بین تخم گذاران و پستانداران تفاوتى نیست راستى
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که نـدارد به خداونـد اقرار
داستان نظم و انضباط در تمام مسائل زندگى بخصوص توالد و تناسل در پرندگان، خزندگان، چرندگان، حیوانات آبى داستانى شگفت آور، و براى اهل دقت موجب اعجاب فراوان است.
شکل زندگى حیوانات همراه با شرایط و قوانینى که بر آنان حاکم است کلاس درس، و زمینه عبرتى است براى انسانهائى که از فضاى هدایت حق دور افتاده، و از معنویت و نورانیت جدا زندگى مى کنند.
حیوانات در نظم و انضباط همانند جمادات و عناصر و ماه و خورشید، و آسمان و زمین، و همچون نباتات و گیاهانند.!!
انسان و ازدواج

ازدواج و ترکیب و تولید، و توالد و تناسل، در عرصه گاه حیات جماد و نبات و حیوان، بر اساس قوانین تکوین و جهت گیرى صحیح غرائز صورت مى گیرد، ولى انجام این مسئله حیاتى و برنامه عالى طبیعى باید بر مبناى مقررات و نظامات شرعیه، و قوانین الهیه که در قرآن مجید، و گفته هاى ملکوتى انبیاء و امامان آمده، جامه عمل بپوشد.
مایه هاى اولیه این حقیقت به صورت غریزه، میل، دوستى، عشق، و مهربانى در مرد و زن به اراده حکیمانه حضرت حق قرار داده شده:
وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً اِنَّ فى ذلِکَ لاَیات لِقوْم یَتَفَکَّرُونَ.[۷]
و از آیات خداوندى است که براى شما از جنس خودتان جفتى بیافرید، که در کنار او آرامش یابید، و میان شما عشق و محبّت و مهربانى قرار داد، که در این حقیقت نشانه هائى از خداست براى مردمى که در گردونه اندیشه و فکر نسبت به حقایق بسر مى برند!

وَ هُوَ الَّذى خَلَقَ مِنَ الْمآءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدیراً.[۸]
و اوست خداوندى که بشر را از آب آفرید، و میان آنان خویشى و پیوند ازدواج قرار داد، و خداى تو بر هر چیزى قدرت دارد.
انتخاب همسر در فرهنگ پاک اسلام بخودى خود مستحب و کارى بسیار پسندیده، و برنامه اى نیکوست، ولى در صورتى که مجرد ماندن و عزب زندگى کردن، دامن پاک زندگى را به گناه و معصیت، و فحشا و منکرات آلوده نکند، در غیر این صورت ازدواج و تشکیل زندگى ضرورى و مسئله اى واجب، و تکلیفى قطعى است.
اینجاست که باید دستور حضرت حق را نسبت به ازدواج با جان و دل به اجرا گذاشت، و از آینده آن بخصوص در برنامه مادیّت و خرج و مخارج بیمى بخود راه نداد، که ترس از آینده نسبت به گذران امور زندگى برنامه اى شیطانى، و مولود ضعف نفس، و عدم اتکاء و اعتماد به کارگردان بساط هستى است.

اینک دستور و فرمان حق را در رابطه با ازدواج، و ضمانت وجود مقدسش را براى تأمین مخارج زندگى در آیه اى از سوره مبارکه نور، ملاحظه کنید.
وَ اَنْکِحُوا الاَْیامى مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ اِمائِکُمْ اِنْ یَکُونُوا فُقَرآءَ یُغْنِهِمُ الله مِنْ فَضْلِهِ وَ الله واسِعٌ عَلیمٌ.[۹]
دختران و جوانان مجرد و غلامها و کنیزهاى شایسته خود را همسر دهید، و زمینه نکاح آنان را فراهم آورید، چنانچه فقیر و تهیدست باشند، خداوند از فضل بى نهایت خود بى نیازشان کند و خداوند واسع و علیم است.

« انکحوا » از نظر قواعد ادبى امر است و این امر و دستور متوجه فرد فرد جامعه، و کلیّه مردان و زنان است.
از آیه شریفه در جهتى وجوب ازدواج براى آنان که نیاز به ازدواج دارند، و جز از این طریق پاکى و سلامت آنان تأمین نمى شود، استفاده مى گردد، و در جهتى دیگر لزوم اقدام خانواده ها بخصوص پدران و مادران، و آنان که توان مالى در این زمینه دارند، براى تشکیل زندگى جهت پسران و دختران استفاده مى شود.
در تحقق برنامه نکاح سخت گیرى نکنید

میل مرد به زن، و میل زن به مرد، بخصوص به هنگام شکوفائى غنچه غرائز، و گُل شهوت، و شدّت و قدرت و قوّت آن بوقت نیاز به ازدواج، امرى طبیعى، انسانى، و حیاتى است، و براى کسى قابل انکار نیست.

 

آرزوها و آمال و خواسته هاى بحق نسبت به آینده و در ابتداى تشکیل زندگى و پیمان زناشوئى در وجود جوانان اعم از پسر و دختر واقعیاتى است که براى هرکس بخصوص پدران و مادرانى که داراى پسر و دختر آماده براى ازدواج هستند بمانند آفتاب وسط روز امرى روشن و حقیقتى واضح است.
از همه مهمتر بهترین و برترین و محکم ترین و عالیترین روش و برنامه جهت پیشگیرى از گناه، و حفظ جامعه از افتادن در غرقاب فحشا و منکرات، ازدواج پسران و دختران به وقت نیاز و زمان مناسب آن است، و این واقعیتى است که انکارش جز از مردم احمق و افراد نادان و مرد و زن بى شعور توقّع نمى رود.

بر این اساس در مرحله اول بر پدران و مادران و اقوام و خویشان و هر کس که در مسئله ازدواج پسر و دختر خانواده سهیم است، واجب است که نسبت به مقدمات این خواسته الهى آسان گیرى کنند، و با دست خود به ساده ترین روش، و به آسان ترین شیوه زمینه ازدواج را فراهم آورند، و در مرحله بعد بر دختر و پسرى که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند ضرورى است که از توقّعات بیجا نسبت به یکدیگر، و ایجاد شرایط سخت، بپرهیزند، تا امیال و غرائز و شهوات و خواسته ها به آسانى در راه طبیعى خود قرار گیرند، و بناى زندگى سعادتمندانه اى پى ریزى شود، و ساختمان خیر دنیا و آخرت برپاگردد.

بدون شک طبق آیات قرآن و روایات و اخبار، آنان که در امور خود بخصوص در امر زندگى و مخصوصاً در مسئله ازدواج دختران و پسران خود آسان گیرى مى کنند، خداوند مهربان در دنیا و آخرت على الخصوص در امر حساب و کتاب و میزان در صحراى محشر به آنان آسان خواهد گرفت، و آنان که مرد و زنى سخت خو، و سخت گیر، و به قول معروف مو را در همه زمینه ها از ماست مى کشند، و باعث مى شوند، دختران و پسران در سیطره فشار غرائز و شهوات به امراض عصبى و روانى و تندخوئى دچار شوند، و دامن پاک آن چهره هاى معصوم به گناه و معصیت آلوده شود، و آمال و آرزوهایشان بر باد رود، در دنیا و آخرت بخصوص در عرصه محشر دچار سوء حساب و غضب و خشم حق خواهند شد، و به آتش عذاب خدا خواهند سوخت!!
دقت بسیار زیاد در مسئله نکاح و ازدواج انسان را ناخودآگاه دچار سختگیرى مى کند، در نظام طبیعت ازدواج دو زوج بسیار بسیار ساده انجام مى گیرد، اگر در عرصه گاه حیات موجودات امر ازدواج امرى سخت و دشوار بود، بدون تردید این نظام احسن به صورتى که الان هست وجود خارجى نداشت.

پدران و مادران، پسران و دختران در مقدمات این برنامه الهى و انسانى، در تعیین مهر و صداق، در تنظیم شرایط، در برپاکردن جشن نامزدى، و مجلس عقد و عروسى، و در اجراى عادات و رسوم محلى سخت گیرى نکنید، و خارج از طاقت و قدرت دو خانواده، برنامه اى را پیشنهاد ندهید، تا امر ازدواج به آسانى صورت بگیرد، و خداوند مهربان هم در دنیا و آخرت امور شما را سهل و آسان نماید.

بیائید روش اهل تقوا را پیشه خود کنید، و از آن منابع خیر و برکت درس بگیرید، و زندگى را بر اساس اوصاف آن اولیاء حق برپا کنید، که نیکبختى و سعادت، و تأمین خیر دنیا و آخرت، و تخقق دهنده شرافت و کرامت، در سایه هماهنگى با آن عاشقان جمال ازل و ابد است.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) اهل تقوا را چنین معرفى مى کند:
أَنْفُسُهُمْ عَفیفَهٌ وَ حاجاتُهُمْ خَفیفَهٌ وَ خَیْراتُهُمْ مَأْمُولَهٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَهٌ.[۱۰]

وجودشان در گردونه خوددارى از هر آلودگى است، نیازهایشان بسیار سبک، و هر خیرى از آنان توقع مى رود، و همگان از شّر آنان ایمنند.
در هر صورت آنان که دست اندرکار ازدواجند، باید از توقعات بیجا، تحمیل امور خارج از طاقت، پیروى هوا و هوس، افتادن در بند عادات و رسوم غلط، چشم هم چشمى نسبت به دیگران، و سخت گیرى در تمام امور نکاح بپرهیزند، و بناى ازدواج را از ابتدا بر پایه تقوا، خیر و صلاح، سهولت و آسان گیرى و محض جلب خوشنودى حضرت حق قراد دهند.
و چون امر ازدواج صورت گرفت بر مرد است که با همسرى که قبلا به عنوان ازدواج او را دیده و پسندیده و با او پیمان زناشوئى بسته به زندگى با او ادامه دهد و ضامن بقاى مودّت و رحمت الهى که بین آن دو برقرار شده باشد، و بر زن است که با شوهر خود که او را قبل از عقد به عنوان نکاح ملاقات شرعى کرده و وى را پذیرفته از در سازش و آسان زندگى کردن برآید، و حقوق او را درتمام زمینه ها رعایت کند.

حفظ شئون در گرو مهریه زیاد، مجالس پرخرج، کثرت مهمان، و پیاده کردن رسم و رسوم بیجا و غیر موافق با منطق، و سختگیرى در شرایط نیست، حفظ شئون به انتخاب هم کفو، رعایت برنامه هاى ساده و سهل، مراعات اخلاق اسلامى از حانب دو خانواده، و رعایت حقوق الهى و انسانى از جانب زن و شوهر نسبت به یکدیگر، و تداوم دادن به مهر و محبت، و عشق و رأفت از جانب مرد و زن براى بقاء زوجیت، و دور ماندن زندگى از جنجال و آشوب و عوامل بیماریهاى عصبى و روانى است.
زندگى زن و شوهرى چون امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام الله علیهما براى هر مرد و زن مسلمان بهترین درس زندگى است.
فاطمه(علیها السلام) باعث آرامش افراد خانواده، بخصوص همسر بزرگوار خود، برقرار کننده زمینه هاى زندگى در خانه، و على(علیه السلام) نمونه اعلاى همسردارى، و پدرى مهربان و مربّى براى فرزندان، و معاونى دلسوز در امور خانه و خانواده بود.

او در برنامه هاى عادى خانه از نظافت، خمیر کردن آرد، کمک به بچه دارى، اِبا و امتناعى نداشت.
او نمى گذاشت به همسرش در انجام امور خانه سخت بگذرد، و تمام امور زندگى انجامش با فاطمه(علیها السلام) باشد.
بر زن و شوهر واجب است حقوق یکدیگر را رعایت کنند، و در تمام شئون زندگى یار و مددکار هم باشند، و تصور نکنند ظلم و ستم فقط به اعمال امثال فرعون و نمرود و طاغیان تاریخ گفته مى شود، بلکه هر عملى که بناحق باعث رنجش خاطر دیگرى شود ظلم است، و خداوند ظلم و ظالم را دوست ندارد، و از هر گونه تجاوزى گرچه اندک از هر کسى که باشد بیزار است.

در گفتارهاى بعد و سخنان آینده به تدریج به تمام مسائل مربوط به نظام خانواده در اسلام به خواست خدا اشاره خواهد شد، در این قسمت از سخن به پاره اى از روایات مهم به نقل از کتابهاى بااعتبار حدیث، در رابطه با ارزش و اهمیت ازدواج، منافع نکاح، و موقعیت تشکیل زندگى و موقف آن در فرهنگ پاک الهى قناعت مى کنم، و شما را به دقّت در این احادیث دعوت مى نمایم، باشد که از این رهگذر به استحکام مسائل الهى واقف شوید، و براى شما معلوم شود که برنامه هاى زیبا و حکیمانه آئین اسلام را هیچ فرهنگى ندارد.
ارزش و اهمیت ازدواج از نظر روایات

عَنِ النَّبِیِّ(صلى الله علیه وآله وسلم) قالَ: یُفْتَحُ أَبْوابُ السَّماءِ فى أَرْبَعَهِ مَواضِعَ: عِنْدَ نُزُولِ الْمَطَرِ وَ عِنْدَ نَظَرِ الْوَلَدِ فى وَجْهِ الْوالِدِ وَ عِنْدَ فَتْحِ بابِ الْکَعْبَهِ وَ عِنْدَ النِّکاحِ[۱۱]
از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) است که فرمود: در چهار موقع عنایت و رحمت حق متوجه انسان مى شود:
به وقت باریدن باران، به هنگام نظر کردن فرزند به صورت پدر، از باب مهر و محبت، در آن زمان که در خانه کعبه باز مى شود، و آن وقت که عقد و پیمان ازدواج بسته شده، و دو نفر با یکدیگر جهت زندگى جدید، وارد عرصه نکاح مى شوند.

قالَ النَّبِیُّ(صلى الله علیه وآله وسلم): تَزَوَّجُوا وَ زَوِّجُوا الاَْیِّمَ فَمِنْ حَظِّ امْرِء مُسْلِم إِنْفاقُ قیمَهِ أَیِّمِهِ وَ ما مِنْ شَىْء أَحَبَّ إِلَى اللّهِ مِنْ بَیْت یُعْمَرُ فِى الاِْسلامِ بِالنِّکاحِ.[۱۲]
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: ازدواج کنید، و پسران و دختران مجرّد را همسر دهید، نشانه نیک بختى مسلمان این است که مخارج شوهر کردن زنى را به عهده بگیرد. چیزى نزد حضرت حق محبوبتر از خانه اى که در اسلام به سبب نکاح آباد شود نیست.

قالَ النَّبِیُّ(صلى الله علیه وآله وسلم): زَوِّجُوا أَیاماکُمْ فَإِنَّ اللّهَ یُحْسِنُ لَهُمْ فى أَخْلاقِهِمْ وَ یُوسِعُ لَهُمْ فى أَرْزاقِهِمْ وَ یَزیدُهُمْ فى مُرُوّاتِهِمْ.[۱۳]
نبى اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: مردان مجرد و عزب خود را زن دهید، تا حضرت حق اخلاقشان را نیکو، و روزیشان را فراخ و گشاده، و جوانمردیشان رازیاد کند.
قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): النِّکاحُ سُنَّتى فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتى فَلَیسَ مِنّى.[۱۴]

رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: ازدواج روش من است، هر کس از راه و روش من روى بگرداند از من نیست.
قالَ النَّبِیُّ(صلى الله علیه وآله وسلم): مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دینِهِ، فَلْیَتَّقِ اللّهَ فِی النِّصْفِ الْباقی.[۱۵]

رسول حق(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر کس ازدواج کند، نیمى از دینش را بازیافته نسبت به نیم دیگر تقواى الهى را رعایت کند.
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ(علیه السلام) قالَ: جاءَ رَجُلٌ إِلى أَبى فَقالَ لَهُ: هَلْ لَکَ مِنْ زَوْجَه قالَ: لا فَقالَ أَبی: ما أُحِبَّ أَنَّ لِىَ الدُّنْیا وَ ما فیها وَ أَنّى بِتُّ لَیْلَهً وَلَیْسَتْ لِىَ زَوْجَهٌ.[۱۶]
حضرت صادق(علیه السلام) مى فرماید: مردى نزد پدرم حضرت باقر آمد، فرمود همسر دارى؟ عرضه داشت ندارم، پدرم به او گفت دوست ندارم دنیا و آنچه در آن است از من باشد و یک شب را بدون همسر به سر برم، آنگاه پدرم گفتارش را ادامه داد و فرمود:

الرَّکْعَتانِ یُصَلّیهِما رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُل أَعْزْبَ یَقُومُ لَیْلَهُ وَ یَصُومُ نَهارَهُ.
دو رکعت نمازى که مرد همسردار مى خواند، بهتر است از قیام شب مرد عزب به عبادت و روزه گرفتنش در روز!!
آنگاه پدرم هفت دینار به آن مرد داد و فرمود با این پول وسائل ازدواجت را فراهم کن، که رسول حق(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
إِتَّخِذُوا الاَْهْلَ فَإِنَّهُ أرْزَقُ لَکُمْ.

همسر انتخاب کنید که باعث وسعت رزق است.
قالَ رَسُولُ اللِّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم):یامَعْشَرَ الشَّبابِ مَنِ اسْتَطاعَ مِنْکُمُ الْباهَ فَلْیَتَزَوَّجْ فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَ أَحْصَنُ لِلْفَرْجِ.[۱۷]
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: جوانها هر کدام از شما را قدرت است ازدواج کند، تا دیدگانتان کمتر زنان را دنبال کند، و دامنتان پاک بماند.
وَقالَ(صلى الله علیه وآله وسلم) ما مِنْ بِناء فِی الاِْسْلامِ أَحَبِّ إِلى اللِّهِ مِنَ التَزْویجِ.[۱۸]
و آن حضرت فرمود: هیچ بنائى در اسلام نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست.

وَ قالَ(صلى الله علیه وآله وسلم) مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أُعْطِیَ نِصفَ السَّعادَهِ.[۱۹]
و نیز رسول خدا فرمود: هر کس ازدواج کند نیمى از سعادت را به دست آورده.

قالَ النِّبِىُ(صلى الله علیه وآله وسلم): ما مِنْ شابٍّ تَزَوَّجَ فی حَداثَهِ سِنِّهِ إِلاّ عَجَّ الشَّیْطانُ یا وَیْلَهُ یا وَیْلَهُ عَصَمَ مِنّی ثُلُثَىْ دینِهِ فَلْیَتَّقِ اللّهَ الْعَبْدُ فِی الثُّلُثِ الْباقی.[۲۰]
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر کس که در اوائل جوانى ازدواج کند، شیطان فریاد زند: فریاد از او، فریاد از او، دو سوّم دینش را از دستبرد من نگاه داشت، پس باید عبد خدا در نگهدارى یک سوم دیگرش، جانب تقوا را رعایت کند.

راستى در ازدواج چه ارزشهاى والائى قرار دارد و چه منافع بزرگى نصیب مرد و زن مى نماید و اسلام براى ازدواج چه عظمت و اهمیتى قائل شده.!!
اى کاش خانواده ها راه را براى تسهیل این امر مهم الهى و انسانى باز مى کردند و دست از سخت گیرى و زمینه سازى براى تحقق شرایط طاقت فرسا برمى داشتند و در حّد شئون خود به انجام این مراسم اقدام مى کردند و در این مسئله طریق قناعت به آنچه که حاضر بود و از دست مى آمد مى پیمودند، تا دختران و پسران به امیال طبیعى خود برسند، و آرزوهایشان برآورده شود، و غرائز و شهوات آنان که
نعمت هاى حق است تبدیل به کفران نعمت نگردد، و دامن پاک آنان به گناه و معصیت آلوده نشود.
حبس ماندن آمال و آرزوها، انحراف در غرائز و شهوات، گسترده شدن فساد و آلودگى، چشم چرانى و هوس گناه، خودارضائى و زنا، تجاوز به ناموس غیر، سستى در تحصیل و تنبلى در عبادت، ظهور بیماریهاى عصبى و روانى، و بلاهاى دیگر ریشه در کجا دارد؟
در درجه اوّل سئوالات بالا را باید از پدران و مادران سختگیر، و اسیران در چنگال رسوم و عادات غلط، و گرفتاران چشم همچشمى، و در درجه بعد از خود پسران و دختران، آن پسران و دخترانى که از عرصه گاه تقوا دورند، و در مرحله سوّم باید از آنانى که قدرت فراهم آوردن بساط ازدواج را براى جوانان دارند، ولى از انفاق مال در راه خدا بخل مىورزند پاسخ خواست، که هر پاسخ منطقى و عقلى و قابل قبول در این دنیا دارند، حتماً همان پاسخ را در دادگاه عدل الهى در روز قیامت، خواهند داشت.!!

(و لبـاس التـقـوى ذلـک خیـر )
« اعراف / ۲۶ »
۲ تقواى الهى در خانواده و جامعه

حقیقت تقوا
مصدر لغوى، و ریشه این کلمه معنوى، که زیباترین و اصیل ترین مفهوم را دارد « وقى » است.
« وقى » به معناى خودنگهدارى، و پرواپیشگى، و حفظ تمام موجودیت خویش در برابر محرّمات و نواهى الهیه است.
« وقى » در حقیقت، روحیه و قدرت و قوّت و توانى است که از طریق تمرین ترک گناه، و ریاضت و ضبط نفس در برابر معصیت و لذائذ حرام بدست مى آید.
قدم برداشتن براى تحصیل تقوا، و کسب روحیه خوددارى از گناه بهترین قدم، و در میان اعمال از پسندیده ترین اعمال است.
تحصیل تقوا عبادت است، عبادتى که به امر حضرت ربّ صورت مى گیرد، و از جمله برنامه هائى است که بدون تردید خشنودى حضرت حق را به دنبال خواهد داشت.
فلسفه انجام عبادات بدنى و مالى و اخلاقى، تحقق تقوا در عرصه گاه حیات انسانى است.
عبادت و حرکت و عملى که بوجودآورنده تقوا نباشد، عبادت نیست.

تقوا اساس کرامت، ریشه شرافت، و خمیرمایه سعادت، و کلید خیر دنیا و آخرت است.
یک جامعه مرکب از هزاران خانواده، و یک خانواده مرکب از یک زن و شوهر و تعدادى فرزند است.

در حقیقت مصالح بناى خانواده و جامعه افرادند، اگر فردفرد انسانها داراى روح تقواباشند، خانواده اى سالم، و جامعه اى برین خواهیم داشت، خانواده اى که در محیط آن امنیت درونى و برونى حکمفرماست، و زمینه رشد و تکامل افراد آن به خاطر تقوا به بهترین صورت فراهم است، و در نتیجه جامعه اى خواهیم داشت که کلیّه افراد آن نسبت به یکدیگر منبع خیر، و همگان از شّر و ضرر یکدیگر در امان خواهند بود.

اهل تقوا محبوب حقّ، و مورد عنایت انبیاء، ائمه و موجوداتى با منفعت و کرامتند.
اهل تقوا داراى سیرتى زیبا، و صورتى الهى و ملکوتى، و همراه با حسنات اخلاقى، و جداى از سیئات و زشتى ها و پلیدیها هستند.
آبروى فرد و خانواده و جامعه به تقواى الهى است، و هیچ فرد و خانواده و جامعه اى نزد خداوند باارزش تر از اهل تقوا نیست.
زیانهائى که زن و شوهر، و پدران و مادران و فرزندان و افراد جامعه از یکدیگر مى بینند، نتیجه بى تقوائى آنهاست.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.