مقاله اسراف و تبذیر در قرآن و سنت


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله اسراف و تبذیر در قرآن و سنت دارای ۴۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اسراف و تبذیر در قرآن و سنت  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اسراف و تبذیر در قرآن و سنت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اسراف و تبذیر در قرآن و سنت :

مقدمه
دین مقدس اسلام بهره‏بردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زیباییهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زیاده‏روى را حرام و ناروا مى‏داند و این بدان جهت است که مسلمان به تناسب امکانات و توانایى و کارآیى خود، در برابر جامعه مسؤولیت دارد. در این صورت فرد اسرافکار قهرا از اجراى مسؤولیت و تعهدات اجتماعى خود بازمى‏ماند و از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه مى‏زند.
قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهایى زیبا بیان مى‏کند و با هشدار به پیروان خود مى‏فرماید: (و انفقوا فى سبیل الله ولاتلقوا بایدیکم الى التهلکه) (۱) یعنى در راه خدا انفاق کنید و با دستهاى خود، خود را به هلاکت و نابودى نیفکنید. از این آیه شریفه چنین استفاده مى‏شود که اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملت‏به هلاکت و سقوط مى‏انجامد.

صرف‏نظر از اهمیت‏خوددارى از اسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیت‏خاص کشور اسلامى که در محاصره حکومتهاى سلطه‏گر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تجملات زندگى را حذف کنیم و رعایت اقتصاد و میانه‏روى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهیم، به استقلال کشور کمک کرده‏ایم و به پیروزى نهایى نزدیکتر شده‏ایم. در نتیجه این شعار را در اقصى نقاط عالم و دنیاى اسلام و بالاخص ایران اسلامى اعلام کرده‏ایم که ما از تنگناهاى اقتصادى نمى‏هراسیم و قدرت آن را داریم که روى پاى خود بایستیم و به هیچ قدرتى جز خداوند متعال متکى نیستیم.

مفهوم اسراف
راغب اصفهانى مى‏گوید: «السرف تجاوز الحد فى کل فعل یفعله الانسان‏» (۲) اسراف به معنى تجاوز از حد و معیار در هر کارى است که از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زیاده‏روى در انفاق مال بیشتر است و گاهى به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاق مى‏شود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «کل فعل‏» و بر پایه شواهد فراوان در قرآن و حدیث، اسراف به هر گونه تجاوزکارى و زیاده‏روى گفته مى‏شود و در هر حال اسراف عملى است ممنوع و محکوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.

خداوند در سوره اعراف مى‏فرماید: «کلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین‏» (۳) بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.
مفهوم تبذیر
تبذیر برخلاف اسراف و تنها واژه‏اى اقتصادى است. تبذیر از ریشه «بذر» یعنى تفریق و پخش کردن چیزى; اصلش از ریختن و پاشیدن بذر است که به طور استعاره درباره کسى که مال خود را بیهوده تلف و پخش مى‏کند، به کار رفته است و نیز گفته شده است که تبذیر، انفاق مال در راه معصیت است.
با این توضیحات ملاحظه مى‏کنیم که «اسراف‏» در برابر اقتصاد و میانه روى قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد، در غیر طاعه‏الله و به قصور از حق‏الله اطلاق مى‏شود. در قرآن کریم واژه قصد و مشتقات آن در معانى; راست، متوسط و معتدل به کار رفته است. مانند «واقصد فى مشیک‏» (۴) در راه رفتن اعتدال را رعایت کن.

فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات (۵) از میان آنها عده‏اى بر خود ستم کردند و عده‏اى میانه‏رو بودند و عده‏اى به اذن خدا در نیکى‏ها از همه «پیشى‏» گرفتند.
حضرت على(ع) در مورد قصد مى‏فرمایند: «علیک بالقصد فى الامور» (۶) بر تو باد میانه‏روى در کارها. در خطبه همام از نشانه‏هاى متقین و پرهیزگاران مى‏فرماید: «و ملبسهم الاقتصاد» (۷) یعنى پوشاکشان میانه بود، بدین معنى افراط و تفریط در کارها و زندگیشان وجود ندارد.

از مجموع این نظریه‏ها این چنین برمى‏آید که بین واژه اسراف به معنى اقتصادى آن با واژه تبذیر فرق زیادى وجود ندارد و تنها ممکن است در جهت تمایز بین این دو واژه گفته شود که با توجه به خصوصیات تعابیر لغت‏شناسان در معنى تبذیر، مقصود از این واژه تلف کردن و ضایع نمودن مال است و زیاده‏روى در انفاقات شخصى و امور خیریه را شامل نمى‏شود، در حالى که اسراف فراگیرتر از آن و در برگیرنده همه موارد از به هدردادن و زیاده‏روى در مصارف شخصى و خانوادگى و انفاقهاى مستحب مى‏باشد. و به عبارت دیگر هر تبذیرى اسراف است ولى هر اسرافى تبذیر نیست.
از امام صادق(ع) جمله کوتاهى نقل شده است که ممکن است همین نکته را از آن استفاده کرد. آن حضرت فرمود: «ان التبذیر من الاسراف‏» یعنى، تبذیر از اسراف است. در این حدیث‏شریف، براى اسراف انواع‏واقسامى فرض شده، که تبذیر شاخه‏اى از آن معرفى گردیده است.

اسراف از نظر قرآن
در قرآن کریم واژه «اسراف‏» و مشتقات آن مکرر به کار رفته است ولى در بیست و سه مورد لفظ «اسراف‏» استعمال شده که در هر مورد، مفهومى ویژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبه‏هاى اخلاقى، عقیدتى و تجاوز از حدود الهى است، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مى‏شود که با دو آیه «تبذیر» شش آیه مى‏شود.
به آیات زیر توجه کنید:
۱- کذلک زین للمسرفین ماکانوا یعملون. (۸)

این‏گونه براى اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده است.
۲- ولا تطیعوا امر المسرفین. (۹)
اطاعت فرمان مسرفان نکنید.
۳-ان الله لایهدى من هو مسرف کذاب. (۱۰)

خداوند اسرافکار دروغگو را هدایت نمى‏کند.
۴-و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفین. (۱۱(
و به راستى فرعون برترى‏جویى (و طغیان) در زمین روا داشت و او از اسراف‏کاران بود.

اما آیاتى که تنها ظهور در جنبه‏هاى اقتصادى دارند عبارتند از:
۱- انعام، آیه ۱۴۱
۲- اعراف، آیه ۳۱
۳- فرقان، آیه‏۶۷
۴-اسراء، آیات‏۲۷ و ۲۸
حال به ذکر چند آیه مى‏پردازیم:

۱- وات ذاالقربى حقه والمسکین وابن السبیل ولاتبذر تبذیرا ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیطان لربه (۱۲) کفورا.
و حق نزدیکان را بپرداز! و (همچنین) مستمند و در راه‏مانده را، و هرگز تبذیر مکن چرا که تبذیرکنندگان برادران شیطانند و شیطان کفران (نعمتهاى( پروردگار کرد.
واژه «تبذیر»، تنها یک واژه اقتصادى است و در قرآن کریم تنها در همین دو آیه از سوره اسراء به کار رفته است. و شاید در قرآن کریم کمتر مواردى بتوان پیدا کرد که با چنین لحن تند و شدیدى از عملى نهى شده باشد.

۲- خذوا زینتکم عند کل مسجد و کلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لایحب المسرفین (۱۳) زینت‏خود را در هر مسجد برگیرید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید همانا که خداوند مسرفان را دوست نمى‏دارد.
تمامى آیات مربوط به اسراف را مى‏توان به طورکلى به دو بخش تقسیم کرد:
۱-اسراف در مال.
۲-اسراف در غیرمال.

اسراف در مال
آیات مربوط به زیاده‏روى در صرف مال شامل دو بخش است:
الف) اسراف در مصرف شخصى; مى‏فرماید: کلوا من ثمره اذا اثمر) ; ۱۴) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مى‏نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمى‏دارد.

بنابراین اسرافى که در بعد اقتصادى بیشتر مورد توجه است و موجب تضعیف بنیه مالى محرومان و لذت‏طلبى مسرفان مى‏شود و از بلاهاى بزرگ اجتماعى است و فقر و محرومیت‏بیشتر به دنبال دارد همین نوع اسراف است که هر مسلمان با توجه به وظیفه و تعهد و مسؤولیتى که در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، در مخارج زندگى خویش رعایت اعتدال را بکند و جدا از اسراف پرهیز نماید.

ب) اسراف به خاطر دیگران; وقتى انفاق از حد تعادل خارج شود نسبت‏به انفاق شونده و انفاق‏کننده هر دو عوارض سوء و زیانبار خواهد داشت، به این جهت است که قرآن مجید وقتى در آیاتى از سوره شریفه فرقان ویژگیهاى مؤمنان و بندگان واقعى را برمى‏شمارد یکى از آن ویژگیها را این‏گونه معرفى مى‏فرماید:
اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا و کان بین ذلک قواما; (۱۵zz کسانى هستند که هرگاه انفاق کنند نه اسراف مى‏کنند و نه سختگیرى، بلکه در میان این دو اعتدالى دارند. و نیز قرآن، خطاب به حضرت پیامبر(ص) مى‏فرماید: و لا تجعل یدک مغلوله الى عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا (۱۶) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانى، و در همین رابطه حضرت على(ع) مى‏فرمایند: «ما عال امرء اقتصد» (۱۷) کسى که میانه‏روى پیشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول(ص) مى‏فرمایند: من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله‏» (۱۸) هر کس در دخل و خرج میانه‏روى کند خدا بى‏نیازش مى‏کند و هر کس اسراف و تبذیر نماید خداوند فقیرش گرداند.

زیربناى آفرینش بر تعادل گذاشته شده است «و کل شى‏ء عنده بمقدار« (۱۹) و هر چیزى نزد او مقدار معینى دارد و در مورد دیگر مى‏فرماید: «انا کل شى‏ء خلقناه بقدر» (۲۰) ما هر چیزى را به اندازه آفریدیم.

حساب هر چیزى در پیشگاه خداوند متعال براساس حکمت‏بالغه او و مصلحت و عدالت و از روى اندازه و بدور از افراط و تفریط است، و اساس حکومت را هم عدالت تشکیل مى‏دهد و اقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبیاى عظام الهى بوده است تا آنجا که معیار مالکیت مشروع را عدم زیان و اضرار و ستم به فرد و اجتماع، و ضابطه انفاق و احسان را کرامت و سخاوت بدور از بخل و امساک و نیز بدور از اسراف و زیاده‏روى قرار داده است و بالاخره تحکیم بنیان اقتصادى جامعه و میانه‏روى مطلوب و مورد تاکید شارع مقدس اسلام است.
اسراف در غیرمال

الف) اسراف در قتل; در دوران جاهلیت رسم بر این بود که هرگاه کسى از روى ظلم و تعدى به قتل مى‏رسید بستگان مقتول با توجه به خوى و خصلت جاهلى و حس کینه‏توزى و انتقام‏جویى چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مى‏رساندند. قرآن کریم این تجاوز و انتقام‏جویى را مردود دانسته و فرمود: «فلا یسرف فى القتل‏» (۲۱) . اما در قتل اسراف نکنید، یعنى، براى قتل یک نفر، فقط یک نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آیه که مى‏فرماید: «ولا تقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق‏»، نفسى را که خداوند حرام کرده است نکشید مگر از روى حق، یعنى این کشتن هم فقط در مواردى تجویز شده است که قاتل مستوجب کشته شدن باشد و با علم و عمد مرتکب قتل نفس شده باشد.
ب) اسراف در نفس; کسى که از نظام اعتدال خارج مى‏شود و با ارتکاب گناه و معصیت از حریم انسانى خود تجاوز مى‏کند اسرافکار است، اما اسرافکارى که مشمول پیام رحمت و امید الهى قرار گرفته است: قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم. (۲۲) بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید از رحمت‏خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد.

ملاحظه مى‏شود که هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حریم انسانى اسراف بر نفس شمرده مى‏شود.
در جاى دیگر مى‏بینیم، مجاهدان جنگ احد به درگاه خداوند متعال دست نیاز برمى‏داشتند: و ما کان قولهم الا ان قالوا، ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الکافرین (۲۳) گفتار آنها فقط این بود که پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرویهاى ما در کارها چشم بپوش، قدمهاى ما را ثابت‏بدار، و ما را بر جمعیت کافران پیروز بگردان.
از آیه شریفه مستفاد مى‏شود، آنچه از آن عدول کرده و بجا نیاورده‏اند اطاعت امر پیامبر(ص)، و سستى و منازعه بوده است.
هر نوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطرى و طبیعى انسان است که با ارتکاب آن از مسیر اعتدال بیرون مى‏رود و به راه زوال و نیستى کشانده مى‏شود و این درست‏خلاف آن هدف عالى است که انبیاى الهى براى آن مبعوث شده‏اند. قرآن در این مورد مى‏فرماید: ولقد جاءتهم رسلنا بالبینات ثم ان کثیرا منهم بعد ذلک فى الارض لمسرفون)۲۴( و رسولان، با دلایل روشن به سوى بنى‏اسرائیل آمدند، اما بسیارى از آنها بر روى زمین تعدى و اسراف کردند. در این آیه شریفه مراد از «مسرفون‏» کسانى هستند که از انبیا و طریق حق تبعیت نکردند و در نتیجه این سرکشى به گناه آلوده شدند.

معیار اسراف
احادیثى از حضرت امام صادق(ع) نقل است که در مورد اسراف به اصحاب مى‏فرمایند: کمترین حد اسراف این است که لباسى را که بیرون خانه براى حفظ آبرو مى‏پوشى در داخل خانه نیز بپوشى یا باقیمانده آب و غذا را که در ظرف مى‏ماند دور بریزى و یا خرما را خورده و هسته آن را دور اندازى. (۲۵) در بعضى از احادیث آمده است که در هنگام وضو گرفتن باید مواظب باشیم که دچار اسراف نشویم و مقدار یک مد (معادل سه چهارم لیتر) آب براى وضو کفایت مى‏کند. و نیز در ذیل آیه شریفه ۳۱ سوره اعراف: «کلوا و اشربوا;» احادیثى از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که از آن جمله این حدیث است که «عیاشى از ابان بن تغلب‏» از آن حضرت نقل مى‏کند که مال و ثروت از آن پروردگار است که آن را در نزد مردم به امانت گذاشته است و به آنها اجازه فرموده که در حد اعتدال و میانه‏روى بخورند و بیاشامند و لباس بپوشند، و نکاح کنند، مرکب سوارى داشته باشند و مازاد آن را به فقراى مؤمنین ببخشند و بدین‏وسیله اختلافات طبقاتى را از بین ببرند و پراکندگیها را ترمیم کنند و کسى که این‏گونه عمل مى‏کند، آنچه را که مى‏خورد و مى‏آشامد، اعمالش مباح است و نکاح او و استفاده از مرکوبش نیز حلال مى‏باشد و کسى که از این حد تجاوز کند بر او حرام است و سپس فرمود که اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.
از فرمایش امام(ع) که نظرشان را به صراحت اعلام و مى‏فرمایند: «من عدا ذلک کان علیه حراما» (۲۶) حرمت اسراف به وضوح آشکار مى‏شود و وقتى از حد متعادل و مشخص که در این حدیث‏شریف بدان تصریح شده تجاوز شد به حرمت مى‏انجامد و به دلیل این‏گونه احادیث و یا به دلیل نهى صریح قرآن (لاتسرفوا) اسراف و تبذیر نوعى حریم‏شکنى و عصیان در برابر امر پروردگار و از گناهان کبیره محسوب مى‏شود. در حدیثى دیگر مى‏فرماید: «کسى که چیزى را در غیر اعت‏خدا انفاق کند او مبذر است و کسى که در راه خدا چیزى را انفاق کند او مقتصد است. (۲۷) در این جا معلوم مى‏شود که بذل و بخشش اگر به قصد و نیت الهى نباشد حکم اسراف را دارد و اصولا از دید اسلام چنین عملى اخلاقى و پسندیده نیست‏حال که بحث اخلاقى به میان آمد متناسب است تا اشاره‏اى اجمالى بکنیم به این که چگونه‏عملى، از نظر اسلام مقبول است.

عمل اخلاقى از دیدگاه اسلام
اسلام عملى را خیر و اخلاقى مى‏داند که داراى دو جنبه باشد. به این معنى که هر عمل از روح و نیت «حسن فاعلى‏» و شکل و صورت «حسن فعلى‏» تشکیل شده است و عمل خیر باید حسن فعلى داشته باشد یعنى صورت و شکل عمل صحیح باشد. مثلا کسى که مالى را از راههاى نامشروع جمع کرده و با این مال به قصد قربت اقدام به خیرات و مبرات مى‏نماید از او پذیرفته نیست و یا مال مباح و مشروع را خواسته باشد براى ریا و خودنمایى و در غیر رضا و طاعت پروردگار انفاق و بخشش کند اینجا هم مردود است و بنا به نظر حضرت امام صادق(ع) چنین کسى مبذر و مسرف است.
معیار و ملاک هزینه‏ها
اصولا توجه به این نکته ضرور است که هر کس چقدر حق هزینه دارد که وقتى از آن حد گذشت مشمول اسراف مى‏شود و باید از آن خوددارى نماید، به اعتبارى مصرف و مخارج زندگى را مى‏توان به دو قسم تقسیم نمود، مخارج روا و مخارج ناروا، قضاوت در مورد روا و ناروا بودن مخارج با عرف و افراد اجتماع است. همان‏طور که قضاوت در مورد اباحه و حرمت‏به دست‏شرع است، هر کس براساس ایمان و عدل اسلامى موظف است زندگى خویش را طبق شان و موقعیتى که در اجتماع دارد تنظیم کند (البته این با معنى مساوات اسلامى منافاتى ندارد، زیرا این تفاوت براساس تفاوت در شهرت و ضعف استعداد و میزان تلاش و فعالیت هر کس و مراحل مختلف افراد است) مثلا در باب خمس داریم که افراد در مورد منافع کسب باید مخارج سالانه خود را طبق شان تامین کنند و آنچه از این معیار اضافه باشد مشمول خمس مى‏شود و یا در باب زکات شرط است که نیازمندانى مى‏توانند آن را دریافت نمایند که هزینه لباس و غذا و سایر مخارج ضرور زندگى آنان تامین گردد و توسعه یابد تا همسطح سایر افراد قرار گیرند.
در مورد نفقه زن که بر عهده شوهر است معیار چنین است که مرد خوراک و پوشاک زن را در حد شایسته و شرافتمندانه که در خور شان و موقعیت اجتماعى اوست تامین نماید در این زمینه قرآن مجید مى‏فرماید: «و على المولود له رزقهن و کسوتهن بالمعروف لاتکلف نفس الا وسعها» (۲۸) بر آن کسى که فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم است‏خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته و در مدت شیردهى بپردازد حتى اگر طلاق گرفته باشد، هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانایى خود نیست.
مى‏بینیم آن قسمت از مخارج و هزینه‏هایى که با موقعیت اجتماعى و شؤون زندگى انسان موافق و سازگار است اقتصاد و تقدیر معیشت است و آنچه از این حد و مقدار تجاوز کند، اسراف و زیاده‏روى است و موجب غضب پروردگار خواهد بود. لازم به تذکر است که شاید نتوان معیار و مقدار معینى براى اسراف در نظر گرفت. بلکه اسراف مفهومى است که در افراد مختلف و اوضاع گوناگون و اجتماعات مختلف مصادیق متفاوت و مختلفى مى‏یابد، مثلا ممکن است پوشیدن لباس و یا خوردن غذایى خاص در شرایطى که در جامعه نیازمند و محتاج وجود ندارد اسراف نباشد لکن همان پوشاک و خوراک در جامعه‏اى فقیر و یا زمانى خاص زیاده‏روى و اسراف محسوب شود و این خود توجه دادن ثروتمندان است‏به این که مسایل مهمتر را در نظر بگیرند و بر تمام ابعاد زندگى خود را زیر نظر گیرند و احساس مسؤولیت کنند و بدانند که همگان در پیشگاه ایزد متعال مسؤولند; مسؤول در برابر خود و جامعه خود. غنى باید در فکر فقیر و رفع نیازهاى او باشد که در تعالیم اسلام بر این مساله تاکید فراوان شده است و براى نمونه علاوه بر آیات شریفه قرآنى که وارد شده است‏به این کلام مشهور حضرت رسول‏۹ اکتفا مى‏شود که فرمود: «من اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم‏»، پس باید غنى در فکر فقیر و در راه رفع حوایج او باشد و افراد کم درآمد در مرز خود حرکت کنند تا امتیازهاى نابجا از میان برود و اصول در جامعه رشد کند و بحرانهاى اقتصادى پدید نیاید.
اسراف موجب تنگدستى و فقر است و میانه‏روى مایه توانگرى ________________________________________

در حدیثى از امام على(ع) آمده است که «القصد مثراه و السرف مثواه‏» (۲۹) یعنى اقتصاد و میانه‏روى موجب ثروتمندى و اسراف و ولخرجى موجب سقوط و فقر مى‏گردد و نیز امام زین‏العابدین(ع) از رسول خدا(ص) نقل مى‏فرماید که فرمود: «ثلاث منجیات فذکر الثالث القصد فى الغنى و الفقر» (۳۰) حضرت رسول سه عامل براى نجات معرفى مى‏فرمایند که سومین آن میانه‏روى و اعتدال در توانگرى و نیازمندى است. پس افراد توانگر هم حق ندارند به بهانه این که امکانات مالى وسیع دارند به اسراف پردازند. نکته مهمى که از این حدیث استنباط مى‏شود این است که اسراف و تبذیر موجب فقر و تنگدستى است.
اسرافى که همیشه حرام است
سه قسم اسراف است که در همه جا و در همه حالات حرام است و اختصاص به شخص یا زمان، یا جاى خاصى ندارد.
۱-ضایع کردن مال و بى‏فایده کردن آن، هر چند آن مال کم باشد. مانند بقیه ظرف آب را ریختن در جایى که آب کمیاب باشد و به آن مقدار رفع نیاز مى‏گردد. یا لباسى را که قابل استفاده شخصى یا دیگران است، پاره کردن و یا دور انداختن و یا خوراکى را نگهداشتن و به دیگرى ندادن تا این که ضایع و تباه شود و یا دادن مال به دست صغیرى که آن را تلف مى‏کند و نظایر اینها.
حضرت صادق(ع) میوه نیم‏خورده‏اى را دیدند که از منزل ایشان بیرون انداخته شده بود. آن حضرت ناراحت و خشمگین شدند و فرمودند این چه کارى است که کردید؟ اگر شما سیر شده‏اید بسیارى از مردم هستند که سیر نشده‏اند، پس به آنهایى که نیازمندند بدهید. متاسفانه در حال حاضر مى‏بینیم در جامعه اسلامى، چه مقدار از غذاها و یا میوه‏هایى که قابل استفاده است در سطلهاى آشغال و زباله‏دانها ریخته مى‏شود! در حالى که افراد بسیارى به آن نیاز دارند. نسبت‏به دور ریختن تتمه طعام بخصوص خرده نان (مگر در صحرا براى حیوانات) روایات تهدیدآمیزى رسیده است که ذکر آنها موجب طول کلام است.
خوردن چیزهاى مضر هم اسراف است
۲-از موارد اسراف، صرف کردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنى و آشامیدنى و غیر آنها مانند خوردن چیزى پس از سیرى هر گاه مضر باشد. چنانچه صرف مال در آنچه که براى بدن نافع و به صلاح آن است، اسراف نیست.
صرف کردن مال در محرمات اسراف است
۳– صرف کردن مال در مصرفهایى که شرعا حرام است، مانند خریدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه‏دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزى که ظلمى در بردارد یا ستمى به مسلمانى مى‏رساند و نظیر اینها، و در چنین مواردى از جهت مخالفت امر خدا معصیت است، یکى گناه بودن اصل عمل و یکى اسراف بودن صرف مال در آن موارد.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.