مقاله روش شناسی در اسلام
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله روش شناسی در اسلام دارای ۳۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله روش شناسی در اسلام کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله روش شناسی در اسلام،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله روش شناسی در اسلام :
مقدمه
یک مکتب تا زمانی که درباره شناخت ، ابزارها ، منابع و کیفیت آن نظری نداده باشد ، مکتب نیست.
یکی از مسائل بسیار مهمی که در دین اسلام همواره از ارزش و اهمیت فراوانی برخوردار بوده است, علم و تعلیم و تربیت است.با بررسی کلی روی مکاتب گوناگون درباره توجه به علم و دانش, بر ما روشن می گردد که اسلام بیشترین تأکید را نسبت به علم و دانش داده و جایگاه رفیعی را برای تعلیم و تربیت قائل شده است. نخستین آیاتی که در سوره علق بر وجود مقدس رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)نازل شده, سخن از علم و دانش و توجه به این مهم را در برداشت. مسئله بسیار جالب این جا است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)(امّی) و درس نخوانده بود و محیط حجاز را سراسر جهل و نادانی و خرافات فرا گرفته بود. در این آیات تأکید بر مسئله علم و قلم شده است که بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرینش در این آیات ذکر گردیده است.
با توجه به آیه ۲ سوره جمعه که خداوند می فرماید: (هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمه وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین) به این مطلب پی می بریم که تعلیم و تربیت یکی از اهداف انبیاء بوده است و انبیای الهی به ویژه وجود نازنین رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)تلاش ها و سختی های زیادی را متحمل گردیدند تا بشر را از جهل و نادانی و خرافات درآوردند و زنگارهای شرک و کفر را که همه آنها نشأت گرفته از جهل می باشد, از وجود انسان ها پاک کنند و از آنها افرادی مؤمن بسازند.
آموزش و تعلیم و تربیت با دعوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)نخستین معلم و مربی مسلمانان از مسجد که در واقع اولین پایگاه تعلیمات اسلامی بود آغاز گردید. بعد از وجود
مقدس پیامبر ائمه اطهار(علیهم السلام)در راستای تحقق آرمانهای الهی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)که یکی از آنها تعلیم و تربیت است, تلاش های طاقت فرسای را به جان خریدند تا انسان ها را هدایت نمایند.توجه فوق العاده آیات الهی به علم و عالم و تعلیم و تربیت و تفکر و توجه به قلم و نوشتن, زمینه توجه مسلمانان را نسبت به ایجاد مدارس, کتابخانه ها و توجه به علوم و صنایع و انتشار آن فراهم نمود و آنان را برای رسیدن به این امر مهم تشویق کرد.در این تحقیق درصدد هستیم روش شناخت مسائل دینی و اینکه کدام روش در معرفت معتبر است را بررسی نماییم; به این امید که گامی در جهت اعتلای تعلیم و تربیت و شکوفایی آن برداشته باشیم.
کلیات
تبیین موضوع : یکی از اصول و قواعد گفتگو و مناظره، ضرورت وجود مفاهیم مشترک بین دو طرف است، یعنی هرگاه با مخاطب مواجه میشویم و درصدد اثبات امری برای او هستیم، باید در مقام گفتگو، مفاهیم مشترکی داشته باشیم، وگرنه به آن میماند که دو طرف مناظره، هر یک به زبانی سخن بگوید که دیگری را الفت معنایی با آن نباشد؛ که در این صورت، گفتگو، با حفظ نوع زبان، و گذشته از غیر عقلایی بودن آن، تحقق نپذیرفته و به نتیجهای نخواهد رسید و تنها زمانی میتواند نتیجهی عقلائی داشته باشد که از زبان مشترک برخوردار باشد.
یادآوری این نکته لازم است که گاهی تحقق نپذیرفتن مفاهمه، ریشه در تفاوت اصطلاحات دارد؛ مثلاً در حالی که گوینده، اصطلاح دیگری را از آن واژه در نظر دارد؛ ولی شنونده از آن لفظ، معنای اعم یا اخص و یا مباین درک میکند. پس فهم واژههایی که در میدان بحث و گفتگو واقع میشوند، برای دو طرف امری بدیهی است، از این رو لازم است قبل از هر احتجاجی، اصطلاح مورد نیاز تبیین گردد.
توجّه به نکتهی یاد شده در بحث دین، ضروری است؛ یعنی وقتی ما میخواهیم دربارهی مسائلی از قبیل ضرورت داشتن و یا نداشتن دین، قلمرو دین، راه تحقیق دین، روش دینپژوهی و دیگر مسائل دین محور، بحث کنیم، باید ابتدا در خصوص واژهی «دین» توافق داشته باشیم؛ البتّه لازم نیست همهی جهانیان به معنای مشترک معتقد باشند، اعتقاد و باور کسی که در این گفتگو میخواهد از آن دفاع کند کافی است؛ از این رو باید در بحث دین، تعریفی از آن ارائه شود که بر دین اسلام قابل تطبیق باشد و به همین جهت منظور از دین، در مباحث دین، دینی است که مورد نظر خدا و قرآن باشد، نه اصطلاحاتی که در علوم مربوط به جامعهشناسی، فلسفهی دین و دیگر علوم انسانی در کار میرود.
به دیگر سخن، مقصود ما از دین در این بحث مجموعهای از اعتقادات، و مقررات اجرایی و رفتاری است که در اصطلاح ما، به اعتقادات، اخلاق، و احکام دین معروف میباشد؛ بنابراین، اگر کسی دین را امری قدسی، حتّی خالی از اخلاقی و قانونی و حکم عملی بداند، یا دین را سکولار صفت تعریف نماید خارج از بحث ماست، پس باید برای دین، قلمروی در نظر گرفت تا بتوان گفت فلان چیز درون دین است یا بیرون دین و آنجاست که میتوان فهمید که آیا اضافه کردن قید «سکولاریسم» به آن صحیح است یا خیر؟ یا سکولاریسم در مسیر دین یا در مقابل آن میباشد؟
دین، با توجّه به معنایی که ارایه گردید، چگونه و از چه راهی شناخته میشود و حقانیّت و بطلان آن چگونه قابل تفسیر است یا اینکه چه عناصری در آن وجود دارد و اساساً قلمرو آن تا کجاست و مطالبی را که در آن اثبات میشود؛ از چه راهی باید تحقیق نمود؟ و این همان بحث «روش شناسی» دین است.
پیشینه : در این تحقیق از کتاب های شهید مطهری به نام های بیست گفتار و مجموعه آثار جلد۱ ، رمز موفقیت استاد مطهری ، شناخت در قرآن را مطالعه نموده ام که فقط از کتاب شناخت در قرآن استفاده کرده ام .« موفقیت استاد مطهری از جمله مرهون روشمندی ایشان در دین پژوهی است روش شناسی از مهمترین روش ها و فنون استاد در مقام حل مسایل الهیاتی است» . همچنین از سایت ها یی نظیر andisheqom.com وhttp://www.shiastudies.comوhttp://www.mehrnews.iR و http://207.97.215.42 و www.sid.ir نیز استفاده کرده ام که در سایت andisheqom.com روش شناسی توسط حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی به خوبی بیان شده بود
روش تحقیق : با استفاده از منابع کتابخانه ای و سایت های اینترنتی که قدرت دستیابی برای من مهیا بوده است .
کلید واژه : روش شناسی مطالعات دینی ، مطالعات میان رشته ای
اهمیت مساله شناخت
یکی از مسائل مهمی که همیشه فکر اندیشمندان بشر را به خود متوجه کرده است ، خود مساله شناختن و معرفت است ، یعنی انسان کوشش کرده است که خود را ، جهان را و خدای جهان را بشناسد. قهرا در درجه اول خود این مساله برای انسان جالب توجه است که خود شناختن چیست ؟ آیا امکان معرفت و شناخت وجود دارد ؟ منشا شناختن و راه شناختن چیست ؟
تبیین این پرسشها نیز لازم است والا بحث بیفایده خواهد بود. در پاسخ به این پرسش که از چه روشی برای اثبات مطالب دین باید استفاده کرد؟ حضرت استاد مصباح یزدی به جوابی کلّی اشاره فرمودند که عبارت است از، متناسب بودن روش هر علمی با سنخ مطالبش؛ یعنی اگر آن چیزی را که میخواهیم اثبات کنیم متناسب با سنخ مسائلش باشد؛ مانند مسائل حسی، راه اثبات آن با روش تجربهی حسی است و اگر مسئلهی تاریخی باشد، راه اثبات آن تاریخ است و اگر مسئلهای عقلی باشد، راه اثبات آن با روش عقلی است؛ پس روش تجربی تنها روش اثبات هر مسئلهای نیست؛ بسیاری از مسائل، مانند: موضوعات ریاضی، هندسی و روابطی چون سینوس، کسینوس و; وجود دارد که با روش تجربه قابل ادراک نیست و همینطور قواعد منطقی، مانند: «اجتماع نقیضین محال است.» پس برای شناخت اینکه چه روشی برای هر علمی معتبر است، باید به مسائل آن علم توجّه کرد که از چه سنخ مسائلی است.
برخی تصورشان این است که دین فقط یک رابطهی قلبی با خداست و در حوزهی معرفتی هیچ یک از علوم واقع نمیشود؛ و یک امر شخصی بوده، و قابل اثبات برای شخصی دیگر نیست؛ طبق این تفسیر راهی برای روش تحقیق در دین نیست؛ چرا که طبق این تصور، دین امری شخصی تلقی گردیده و برای دیگری اثباتپذیر نیست، مگر آنکه آن دیگری نیز چنین احساسی داشته باشد. این در حالی است که تعریف ما از دین، بر احساس شخصی استوار نیست لذا میتوانیم بحث کنیم که راه اثبات چیست؟ زیرا گفتیم که دین مجموعهای از عقاید و;.
است و اصل آن اعتقاد به خدا است، روشهای تجربی نمیتواند ما را در این مسئله یاری کند؛ چون مسئلهی حسی نیست؛ تاریخی هم نیست تا بتوان با اسناد تاریخی به آن پرداخت؛ زیرا خدا یک حقیقت زندهای است که همیشه بوده و خواهد بود؛ از این رو دلیلی که بر این مسئله اقامه میشود، دلیل عقلی است؛ در نتیجه از میان سه دسته احتجاج برای دیگران، تنها روش عقلی در این حوزه پذیرفتنی است نه تجربی و نه تاریخی.
شناخت تعقلی و علمی
آیا باید همهی دین را با عقل شناخت؟ خیر؛ زیرا دین تنها اعتقاد به خدا نیست و شامل اعتقادات دیگری هم میشود همچون اعتقاد به انبیاء و آخرت که چه بسا به روش دیگری اثبات شوند.
در ارزشهای اخلاقی و به خصوص آنچه که بیشتر نتیجهی عملی دارد، اعم از مسائل فردی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی میتوان گفت راه اثبات آنها یا منحصر در عقل نبوده و یا اصلاً طریق آن، عقلی نیست مثلاًبا اثبات قرآن، توسط خود قرآن، به بسیاری از اعتقادات دیگر میرسیم پس قسمتی از دین اثباتش به روش نقلی و تاریخی است. از این رو نمیتوان گفت که دین را فقط با عقل یا فقط با تجربه میتوان اثبات کرد البتّه در بعضی جاها، یک دلیل بر دیگری اصالت دارد و از دلیل دیگر میتوان به عنوان تأیید استفاده کرد. مثلاً از قرآن حکمت
خیلی از احکام استفاده میشود و این کاشف از این است که خداوند خواهان معرفتِ حکمتِ احکام، توسط بندگان است. ولی لازمهی اینکه بشر به حکمت حکمی از احکام خداوندی دست یازد، دلیل بر عدم امتثال در مواردی که به حکمت آنها نرسیده است، نیست، چرا که دلیل اصلی در باب احکام و تکالیف، تعبد شرعی است، نه فهم حکمتهای احکام دینداری، یعنی این که وقتی فرمانی از سوی پروردگار صادر شد بدون چون و چرا باید پذیرفته شود و بیان حکمتها نیز مؤید این قضیّه است.
شناخت حسی مقدمه شناخت تعقلی
گفتیم که اثبات وجود خداوند با روش عقلی امکانپذیر است، در حالی که ائمهی ـ علیهم السّلام ـ راههای فطری و شهودی و راههایی از این قبیل که منتهی به طریق عقلی نمیشوند را نیز سفارش کرده و راجع به آنها بحث نمودهاند و حتّی استفاده از سمع و بصر برای اثبات وجود خدا، در آیات آمده است. آیا این راهها را خارج از طریقی که میتواند انسان را به حقیقت دین برساند هست یا نه؟ به عبارت دیگر آیا این راهها و موارد در تعریف ما از دین، میگنجد یا خیر؟
بحثی که در متن های گذشته داشتیم در مورد متدلوژیِ تحقیق در دین به عنوان روش تحقیق در یک علم بود البتّه مقصود، مطلق علم، اعم از علوم تجربی است.
به تازگی در مباحث علوم انسانی این بحث، مطرح شده است که در هر علمی چگونه باید تحقیق کرد، امّا مفروض این است که مورد بحث علمی ـ حتّی آن جایی که ما به روش عقلی بحث میکنیم ـ چیزی است که برای دیگران قابل اثبات باشد. مثلاً اگر مورد بحث، تجربی باشد، باید نتیجهی آزمایش را به دیگران ارایه داد و اگر تعقّلی است باید طوری استدلال کرد که شخص دیگر، آن را با عقلش بپذیرد و اگر این چنین نباشد از مقولهی علم خارج میگردد، البتّه ممکن است گاهی به آن، عنوانِ «معرفت» اطلاق گردد امّا علم نیست.
بنابراین ادراک و احساس و تجربهی شخصی از مقولهی علم نیست؛ مثلاً گاهی میخواهیم شخصی را راهنمایی کنیم تا در دل خود معتقد به خدا باشد، این عمل را در اصطلاح علم نمیگویند بلکه یک نوع ارشاد و تربیت و هدایت است. بنابراین چیزهایی از این قبیل که در روشهای انبیا و اولیا و ائمهی اطهار و مربیان اخلاقی و عرفانی دیده میشود، راهی برای رسیدن به معرفت است امّا به این راهها، متد علمی اطلاق نمیشود. و این که گفته شد: روش خداشناسی و به طور کلّی، تحقیق دربارهی خدا، روشی تعقّلی است، منظورمان روشی بود که بتوان براساس آن مطلبی را برای دیگران اثبات کرد.
امّا سؤالی که با توجّه به این مطلب که روش خداشناسی تعقّلی است، مطرح شده است این است که آیا انسان نمیتواند از تجربههای حسّی برای شناخت خدا استفاده کند؟
در پاسخ باید گفت که دلیل عقلی اینگونه نیست که حتماً همهی مقدمات آن عقلی باشد بلکه مبدأ دلیل ممکن است از حس و تجربه و یا از یک امر وجدانی و شهودی و قلبی واحساس شخصی شروع گردد ولی بعد مقدمات و کبراهایی عقلی به آن ضمیمه شود،«شناسایی تعقلی مستقل و بی ارتباط با « شناسایی حسی » نیست ، یعنی شناسایی
عمقی ، ابتدا امکان پذیر نیست و پله ها و مقدمات اولیه آن شناسایی حسی است یعنی در مرحله بعد از شناسایی حسی ابتدایی نوبت به شناسایی تعقلی می رسد ، و تا شناسایی حسی و سطحی طی نشود ، نوبت به شناسایی تعقلی نمی رسد .» پس بنابراین حاصل جواب این است که استفاده از سمع و بصر نیز برای خداشناسی میسر است امّا به سمع و بصر باید مقدمات عقلی را اضافه کنیم و بگوییم که عقل میگوید نظم حاکم در عالم، باید ناظمی داشته باشد.
روش تجربی
بعضی بر این باورند راه تحقیق در هر موضوع علمی، تجربه است؛ بنابراین، کسی که بخواهد دربارهی دین سخنی بگوید و امری را از آن اثبات کند، باید در مسیر تجربه گام بردارد و آن را در قالب تجربه بشناسد. حال اگر ما در روششناسی تحقیق؛ در مسائلی که متدلوژی نام دارد، توافقی نداشته باشیم، باید موضوع دیگری را قبل از بحث قلمرو دین، با عنوان «روششناسی علوم» بحث کنیم و این بحث، خود مقدّمهای خواهد بود که روش شناخت مسائل دینی چیست و کدام روش در معرفت معتبر است؟ ناگفته نماند که این مسئله خود نیز استدلال میطلبد. از این رو هرگاه خواستیم بر اثبات «روش تحقیق» در دین استدلال کنیم، باز بحث و استدلال باید بر یک سری اصول مورد توافق بین دوطرف پایهگذاری شود. نکتهی دیگری که در ابتدا لازم است روشن شود اینکه براساس کدام معلومات مورد توافق میبایست بحث شود و این همان چیزی است که در منطق به نام «اصول متعارف و موضوع» از آن سخن به بیان آمده است.
اصول متعارف اموری بدیهی است که همهی عقلاء، آنها را پذیرفته و منکر آن، خارج از حوزهی عقلاست. اصول موضوعه مطالبی است که قبلاً در علم دیگری اثبات شده و یا قرار است در جایی اثبات شود، ولی فعلاً به عنوان اصل موضوعی پذیرفته میشود. اگر ما، بدون توجّه به این اصول به بحث و مناظره اقدام کنیم، از نتیجهی مطلوب باز خواهیم ماند
روش شناسی علوم انسانی با بحران عقلانیت مواجه است
حجت الاسلام محمد تقی سبحانی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بی توجهی و غفلت از دانشهای معاصر را مهمترین مانع روش شناختی در تولید علم دانست و گفت : در گذشته رسم بر این بود که هر دانشی با بیان غایت و هدف آن علم آغاز می شد. اما اکنون این نگرش از نظام تعلیم و تربیت ما رخت بر بسته و ما در تعاطی و علم به غرض علم نمی پردازیم. بی توجهی به اهداف علم تأثیر مستقیمی در حوزه متدولوژی علم می گذارد.
حجت الاسلام سبحانی افزود: اولین ایرادی که می توان بر این بی توجهی بر شمرد این است که دانشها از اوج به حاشیه ها رانده می شود. معیار واقعی روش شناسی علم این است که آیا می تواند روش علم را مشخص سازد.
به گزاش خبرنگار گروه دین و اندیشه “مهر”، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گسست روش شناسی را از دیگر موانع تولید علم عنوان کرد و اظهار داشت: امروز وارث دو میراث علمی و تمدنی هستیم. اما واقعیت پهنه علوم این است که وقتی سنت علمی و میراث علمی را در امر روش شناسی بررسی می کنیم می بینیم در سنت علوم انسانی که برخاسته از عقلانیت مدرن است و از طریق حوزه علوم انسانی جدید وارد حوزه فکری ما شده و بخشی از حوزه علوم انسانی ما را به خود اختصاص داده، دچار گسست شده ایم. همچنین حوزه دیگر ما علوم اسلامی است که روش شناسی خاص و برخاسته از حوزه تمدنی که خاص کشور ماست از طریق دانشهای مختلف امروزه به ارث رسیده است. واقعیت این است که نه تنها میان روش شناسی این دو حوزه تفاوتهایی وجود دارد بلکه در خود علوم انسانی ما دچار گسستهای روش شناسی هستیم.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.