مقاله ریشه های اقتصادی ، سیاسی انقلاب اسلامی ایران
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله ریشه های اقتصادی ، سیاسی انقلاب اسلامی ایران دارای ۳۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله ریشه های اقتصادی ، سیاسی انقلاب اسلامی ایران کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ریشه های اقتصادی ، سیاسی انقلاب اسلامی ایران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله ریشه های اقتصادی ، سیاسی انقلاب اسلامی ایران :
ریشه های اقتصادی ، سیاسی انقلاب اسلامی ایران
سخن نخست
سخن گفتن و یا نوشتن از انقلاب ایران کار چندان سادهای نیست زیرا نه تنها، همانطور که دیگران هم گفتهاند، هرگونه بررسی و تحلیلیاز یک واقعه تاریخی عظیم لاجرم از پشت عینک باورها و تفکراتتحلیل کننده انجام خواهد شد و چه بسا رنگ و صبغهای از چنینبرداشتهایی را بخود بگیرد و ناگزیر از جاده واقعبینیِ صرف و تحلیلمنصفانه و بیطرفانه خارج شود، بلکه همچنین بجرأت میتوان گفت کهجوامع جهان سوم نوعاً از یک عارضه همگانی رنج میبرند و آن ابتلابه یک فضای فرهنگی ـ اجتماعی قبول و یا ردّ کامل آراء موافق یامخالف هریک از
رویدادهای اجتماعی ـ تاریخی بوجود آمده در فضایاجتماعی آنهاست، عادتِ مذمومی که نه تنها بر قضاوتهای تاریخی،اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، بلکه بر روابط فردی و قضاوتهای شخصیآحاد مردم آن جوامع نیز حکمفرماست و همگان بسهولت قضاوتهایمثبت و منفیِ ارزشی میکنند و بر امری یا صد درصد مهر تأیید وتصدیق میزنند و یا اینکه کاملاً آن را رّد و تکذیب میکنند، پدیدهایکه در کشورهای اسلامی همجوار خود در مورد قضاوت درباره حرکتاخوان المسلمین در مصر، و یا ناسیونالیسم عربی ناصر، یا بقدرترسیدن حزب بعث در عراق و سوریه، و بالاخره راجع به انقلاباسلامی ایران بوضوح مشاهده میکنیم.
و اما در مورد انقلاب عظیم اسلامی ایران و بررسی ریشههایاقتصادی، سیاسی و ; آن مطالب زیادی در ایران و کشورهای غربینوشته شده و حق هم همین بوده است، چرا که بنابر سخن آنتونیپارسونز، سفیرکبیر انگلیس در ایران در زمان انقلاب، انقلاب ایران ازلحاظ عمق و دامنه شمول بسهولت با انقلاب کبیر فرانسه و یا انقلابکبیر روسیه، قابل مقایسه است و انقلابی است که، بنابر گفته استادشهید مرتضی مطهری، بخلاف بسیاری از انقلابات تاریخی دیگر که ازلحاظ تنها یک بُعد اقتصادی، یا مذهبی، یا سیاسی و غیره اهمیت دارند،دارای ابعاد برجسته گوناگون میباشد.
و اما در یک تحلیل کلی از کتب و مقالاتی که راجع به انقلاباسلامی ایران نوشته شده میتوان تقسیمبندی زیر را بدست داد:
الف: کتب و مقالاتی که توسط صاحبنظران و علماء و سیاستمدارانایرانی ( در داخل و یا خارج کشور) نوشته شدهاند.
ب: کتب و مقالاتی که توسط پژوهشگران و اندیشمندان خارجی(عمدتاً غربی و بخصوص آمریکایی) به رشته تحریر درآمدهاند.
از آنجائیکه مجموعه آثار دسته اول عمدتاً از خصیصه تأیید و یاتکذیب کامل که پیش از این گفتیم برخوردارند، لذا در ادامه ایننوشتار عمده تاکید و ارجاعات خویش را بر روی آثار و نوشتههایعلمای مغرب زمین و تحلیل ایشان از علل و عوامل و زمینههای وقوعانقلاب اسلامی در ایران قرار میدهیم تا خدای ناکرده به صفت”خودگویی و خودخندی” و قضاوت جانبدارانه متهم نشویم.
و اما در مورد تحلیل علل و عوامل و ریشههای وقوع انقلاباسلامی در ایران مایلیم این عوامل را به سه دسته و یا گروه زیر تقسیمکنیم، هر چند که این نحوه تقسیمبندی به هیچ وجه جامع و مانع نبوده وصرفاً بمنظور تسهیل در پیشبرد بحث میباشد.
۱ عوامل صنعتی ـ اقتصادی.
۲ عوامل اجتماعی ـ فرهنگی.
۳ عوامل سیاسی ـ مذهبی.
عوامل صنعتی ـ اقتصادی
در بُعد علل و عوامل صنعتی ـ اقتصادی انقلاب اسلامی ایران بطورکلی دو نظر عمده در مغرب زمین ابراز شده است: یکی اینکه وقوعانقلاب در ایران به خاطر سرعت بیش از حد و غیر قابل تحمل صنعتیکردن جامعه توسط شخص شاه و رژیم پهلوی بوده است، و دیگریاینکه، سوای سایر مسائل و مشکلات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ومذهبی، حتی خود این صنعتی کردن و یا به اصطلاح امروزی نوسازیصنعت ایران و به تبع آن رشد و شکوفایی اقتصادی کشور در دورانحکومت پهلوی دستخوش مشکلات و چالشهای جدی بوده است.
طبیعی است که ما با نظر اول، هر چند معدود طرفدارانی هم در بینعلماء و متفکرین مغرب زمین دارد، بهیچوجه نمیتوانیم موافقت داشتهباشیم. چرا که وقتی نویسندهای مثل امین سِیْکَل (Amin Saikal)مینویسد:
«در نتیجه، به خوبی روشن شد که سیاستهای کلی شاه در زمینه توسعهاقتصادی ـ صنعتی و نظامی در حدی است که بالاتر از قدرت جذبایرانیان، در آن سطح که شاه پیشبینی کرده بود قرار دارد.»
پذیرش سخن وی بدین معناست که تصور کنیم در آن زمان عموم ویا اکثریت مردم ایران افرادی عقبمانده و غیر آشنا به مفاهیم نوینصنعتیسازی و توسعه اقتصادی بودهاند و لذا از درک ماهیت سیاستهایمثبت رژیم عاجز مانده و در مقابل آن به مقاومت و مخالفتبرخاستهاند. در حالی که حقیقتاً چنین نبوده و بلکه بطوریکه ذیلاًخواهیم دید برنامههای مزبور بشدت توام با مفاسد و نابهنجاریهای متعددبودهاند و همین نیز زمینه مخالفت و بالمآل انقلاب مردم را فراهم آوردهاست. و اما اشکالات عمدهای که در نگاه اول در برنامههای توسعهصنعتی ـ اقتصادی شاه بچشم میخورند عبارتند از:
۱ سوءاستفادههای کلان مادی
بنظر میرسد دامنه سوءاستفادههای مالی درباره اطرافیان شاه، وصاحبان قدرت و نفوذ در دستگاه پهلوی از کل پروژههای صنعتی،کشاورزی، ساختمانی، راهسازی و نظامی زمان رژیم گذشته تا آن حدگسترده و وسیع بوده است که نه تنها از دید هیچ یک از پژوهشگرانخارجی که علل و عوامل انقلاب اسلامی ایران را بررسی کردهاند پنهاننمانده است، بلکه حتی خواص اطرافیان و نزدیکان شاه سابق نیز اجباراًبه آن اعتراف کردهاند، چنانچه اشرف پهلوی درکتاب “چهرهها درآیینه”(ص ۱۰۳) و پرویز راجی در کتاب “خاطرات آخرین سفیرشاه در لندن”
(صص ۱۸۶، ۲۳۰، ۲۶۹، و غیره) بدان اشاره کردهاند.علاوه بر این، خود شاه نیز در کتاب “پاسخ به تاریخ”چنین مطلبی رااذعان میکند. آنتونی پارسونز سفیر کبیر انگلیس نیز در خاطرات دورانسفارت خود در ایران که مصادف با سالهای انقلاب بوده است در ذکرعوامل سقوط رژیم پهلوی از استبداد، فساد مالی، سرکوب، و خشونترژیم نام میبرد و در جای دیگری (ص ۲۸ کتاب فوقالذکر)میگوید که بیشترین موارد فساد مالی مربوط به خانواده پهلوی ودربارشاه بود.
۲ اسراف و تبذیر
از جمله نارسائیهای اقتصادی که ناظران و پژوهشگران خارجی درمورد نحوه اجرای پروژههای صنعتی دوران رژیم گذشته ذکر کردهاندیکی هم مسأله اسراف و تبذیر در هزینه انجام پروژهها و یا بعضی ازبرنامههای دربار پهلوی نظیر برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد سالهشاهنشاهی و نظایر آنها میباشد بهگونهای که بنابر نقل یکی از اینمنابع مطالعاتی، گاهی هزینه صوری اجرای یک طرح و یا پروژه صنعتیبه چندین برابر هزینه واقعی آن بالغ میگردید. بدیهی است وقتیهیچگونه بازرسی و رسیدگی حقیقی نسبت به درآمد و مخارج و درنتیجه
ثروت هنگفت دربارپهلوی وجود نداشت و سیستم حکومتی وسیاسی آن روز ایران به کسی اجازه نمیداد تا در این زمینهها اظهار نظر،چه رسد به تحقیق و تفحّص، نماید و سررشته مصرف درآمد کشور وبیتالمال عمومی یکسره در دست شاه و دربار و عدهای از وزراء ووکلای مطیع آنها بود، باید هم انتظار داشت که از محلّ اینگونهدرآمدها، دربار پهلوی و بویژه شخص رضاخان و بعدها پسرشمحمدرضا صاحب ثروتهای بادآورده کلانی شده باشند که تعجب همهناظران خارجی اوضاع ایران در زمان پهلویها را برانگیخته است.
۳ اختلاف طبقاتی
از موارد دیگری که پژوهشگران غربی راجع به نارسائیهای اقتصادیو اجتماعی حاصل از برنامههای نوسازی و صنعتی شدن جامعه ایران دردوران پهلوی ذکر کردهاند مسأله ایجاد فاصله عمیق طبقاتی در جامعهایران در عهد پهلوی است، بطوری که در هر دو کتاب “ریشههایانقلاب” و “ایران در فاصله دو انقلاب”، یکی از دلایل عمده نارضایتیمردم در زمان حکومت پهلوی شکاف و اختلاف عظیم طبقاتی بینمعدودی اقشار بسیار غنی و مرفّه جامعه و اکثریت عظیم توده مردم ذکرمیشود، چرا که ـ به زعم ایشان ـ نحوه توزیع درآمدهای ملّی در دورانرژیم پهلوی آشکارا غیر عادلانه بوده است. خانم پروفسور کِدیاستاد تاریخ دانشگاه لوسآنجلس آمریکا در این زمینه بیان میدارد:
«بنظر میرسد هیچگونه شکی وجود نداشته باشد که اصلاحاترضاشاه عمدتاً از جیب طبقات محروم و به نفع یک طبقه برگزیدهکوچک بود.»
ناگفته نگذاریم که در بعضی از آثاری که اخیراً از طرف بعضی ازوابستگان رژیم پهلوی در غرب انتشار یافته ادعا شده که فاصله طبقاتفقیر و غنی در زمان حکومت اسلامی از گذشته بدتر شده است، امااز آنجا که سخن ایشان بر هیچ گزارش آماری قابل اعتمادی مبتنی نشدهو صرفاً بطور مبهمی گفته شده «طبق گزارشات وزارت برنامه و بودجه»،لذا بنظر ما چندان قابل اعتنا نمیباشد.
۴ وابستگی صنعتی ـ اقتصادی
از جمله ایرادات عمدهای که میتوان به برنامههای توسعه صنعتی ـاقتصادی رژیم گذشته گرفت این واقعیت است که بیشتر پروژههایبزرگ اجراء شده نوعاً طوری نبودند که بنیه و بنیانهای صنعتی ـاقتصادی ایران را تقویت و در طول زمان، این مملکت را از نظر صنعتیو پروژههای زیربنایی مستقل و خودکفا سازند، کاری که کشورهایی مثلژاپن در دهه سالهای ۱۹۵۰ میلادی (پس از پایان جنگ و در حقیقتشکست فاحش ژاپن در جنگ) و کره جنوبی در دهه سالهای ۱۹۷۰میلادی (به تقلید از ژاپن) و مالزی و اندونزی در دهه سالهای ۱۹۸۰میلادی (به تقلید از کره) انجام دادند و از بسیاری جهات خود را در زمرهکشورهای صنعتی و نیمه صنعتی قرار دادند (در صنایع سنگین،کشتیسازی، هواپیماسازی، خودروسازی، ساخت ماشین آلات سنگینصنعتی، سواری و غیره) کاری که بحمدالله پس از پیروزی انقلاباسلامی تا حدود زیادی در جمهوری اسلامی شروع شده وسرمایهگذاری روی تحقیقات صنعتی و اجرای
پروژههای بزرگ ملینظیر ساخت ماشینآلات صنعتی، طراحی ساخت خودرو، کشتیسازی،ساخت تسلیحات سنگین دفاعی، هواپیما سازی و غیره آغاز شده است.به هر تقدیر با ضِرسِ قاطع میتوان گفت که بجهت وابستگی شدیدحکومت پهلوی به قدرتهای استعماری غربی، و از طرفی وابستگی آنقدرتها به صهیونیسم بینالملل و جانبداری کامل از اسرائیل، غربیانهرگز نمیگذاشتند و نگذاشتند هم که ایران زمان شاه به یک قدرتمستقل صنعتی، نظامی، و; منطقه تبدیل شود و از این لحاظ، هرچندبطور بالقوه، روزی بتواند به عنوان یک
کشور مسلمان در برابر اسرائیلقدعلم کند، هدفی که هنوز هم بشدت بدنبال آن هستند. لذا، به قولخانم نیکی کدی مورخ مشهور آمریکایی و استاد دانشگاه کالیفرنیا درلوس آنجلس (UCLA) پروژههای صنعتی ـ اقتصادیِ زمان شاهطرحهای بیجهت بزرگی بودند که چندان مطابق شرایط ایران طراحینشده بودند و در حد اسرافگران و پرخرج بودند، و بطور عمده نیز جزناکامی اقتصادی ببار نمیآوردند. لازم به یادآوری نیست که ایندرست همان کاری است که امروزه قدرتهای غربی و در رأس آنآمریکا با سرمایهگذاریهای صنعتی کشورهایی مثل کویت، قطر،عربستان، امارات و غیره میکنند و متاسفانه برادران عرب ما هم متوجهمطلب نیستند و ارز و سرمایههای داخلی خود را عملاً دور میریزند، ویا حداقل اینکه بصورتی مصرف
میکنند که هرگز آنان را مثل هند،ژاپن، چین و یا کره جنوبی یک کشور صنعتی نخواهد کرد، چنانچهخانم کدِی منصفانه اذعان مینماید که پروژههای صنعتی زمان شاه بیشترجنبه نمایشی داشته و به همراه اسلحههای فوق پیچیده و گرانی کهخریداری میشد و نیز کالاهای لوکس و تجملی مصرفی، اتکایاقتصادی ایران به غرب را بشدت افزایش میداد و منافع آنها عمدتاً بهجیب شرکتهای آمریکایی میرفت.
در جمعبندی این بحث اجازه بفرمایید باز هم از کلام این اندیشمندغربی استمداد بگیریم که میگوید:
«عدم تقسیم درآمد که به نحو آشکار و وسیعی غیر عالادنه بود،احتمالاً بیشتر به نارضایتی روبه رشد مردم دامن میزد تا عاملاستانداردی که در غرب گفته میشود، یعنی صنعتی کردن سریعجامعه.»
عوامل اجتماعی ـ فرهنگی
شاید اگر گفته شود که نقش عوامل اجتماعی ـ فرهنگی در وقوعانقلاب اسلامی ایران بیشتر از عوامل اقتصادی ـ صنعتی بوده است سخنچندان گزافی نبوده باشد، چرا که ملت ایران و بویژه روشنفکران وفرهیختگان و اهل ادب و فرهنگ و مصلحین اجتماعی و دلسوختگانفرهنگی، از اینکه میدیدند جامعه و مردم ایران بشدت سنن و ارزشهایاجتماعی، قومی و فرهنگی ـ مذهبی خویش را از دست میدهند و باشتاب در جهت نوعی الیناسیون فرهنگی و به تعبیر مرحوم آلاحمدغربزدگی پیش میروند بشدت نگران و متأثر بودند، مطلبی که نه تنهامحل توجه و نگرانی اندیشمندان داخلی، اعم از روشنفکر و روحانیبود، بلکه همچنین علما و اندیشمندان خارجی نیز نسبت به آن نگرانو حساس شده بودند. در داخل ایران،
روشنفکر دلسوزی چونآلاحمد، “در خدمت و خیانت روشنفکران” را مینوشت، و مرحومدکتر شریعتی “بازگشت به خویش” را مطرح میکرد و از چهرههایبرجستهای چون سلمان و مقداد و ابوذر سخن میگفت، و استاد شهیدمرتضی مطهری، در مقابل زمزمههای غربپذیری و تغییر خط و زبان ونفی حجاب اسلامی از ناحیه روشنفکران و اساتید خودباخته یا خودفروختهای چون تقیزاده و پورداود و دیگران، “خدمات متقابل اسلام وایران” و “مسأله حجاب” را به رشته تحریر درمیآوردند و از فرهنگدینی و احساسات ملی ـ مذهبی اقوام ایرانی در مقابل تهاجم فرهنگیخارجی در حدّ توان دفاع میکردند و، در خارج از ایران هم، هراندازهروشنفکران و اندیشمندان ایرانی مقیم خارج از کشور یا ایران شناسان واسلامشناسان
خارجی مانند حامد الگار و دیگران توجه میدادند کهلازمه نوسازی و رشد صنعتی ـ اقتصادی یک جامعه الزاماً تغییر ساختارفرهنگی ـ مذهبی آن نیست، این سخن حق به گوش شاه و اطرافیان وینمیرفت و بدون توجه به رشد و شکوفایی جوامعی سنتی مانند ژاپن کهبا حفظ همه سنن و ارزشهای دینی (شینتوئی ـ بودایی) و فرهنگی خود بهپیشرفتهای چشمگیری نائل شده بودند، و صرفاً به تقلید از آتاتورک درترکیه که به زعم خود لازمه نوسازی جامعه ترک را پشت پازدن به همهسنن و ارزشهای دینی دیده بود، به کار اسلامزدایی و فرهنگ ستیزیخود ادامه میدادند. البته در بعد اجتماعی مسأله اختناق سیاسی، فشار وشکنجه مخالفین، استبداد کامل حکومتی، و نفی حقوق فردی واجتماعی شهروندان نیز مطرح بود که در بخش بعدی کلام به آنهاخواهیم پرداخت.a
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.