مقاله در مورد نقش بر جسته های تخت جمشید


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
7 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد نقش بر جسته های تخت جمشید دارای ۲۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد نقش بر جسته های تخت جمشید  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد نقش بر جسته های تخت جمشید،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد نقش بر جسته های تخت جمشید :

نقش بر جسته های تخت جمشید
مقدمه:
تخت جمشید را می توان تقریباً همانند ارگ ها ویا دژهای حکومتی و سکونت گاهی ایران در دوران اسلامی داشت، زیبا پادشاهان یا حاکمان ایالت ها یا شهرهای بزرگ در ایران بر اساس شیوه ای کهن، فضاهای سکونت گاهی، حکومتی و تشریفاتی خود را غالباً درون محوطه ای محصرر و دارای استحکامات دفاعی می ساختند که در برابر تهدیدهای خارجی و داخلی حتی المکان در امان باشند. این گونه مجموعه ها که آن ها را دژ، کهندژ، قلعه یا ارگ می نامیده اند، افزودن بر فضاهای سکونت گاهی، حکومتی و تشریفاتی، عرصه ها و فضاهای متنوعی برای برخی از انواع فعالیت

های خدماتی و نظامی داشتند. چنین الگویی در طرحی شهری از دوران پیش از اسلام تا اواخر دوره قاجار در بسیاری از نواحی و مناطق سرزمین گسترده ایران وجود داشته است وتخت جمشید و آنچنان که داریوش در کتیبه ای به آن به عنوان یک دژ اشاره کرده است، باید نمونه ای از دین گونه ارگ های سکونت گاهی- حکومتی، تشریفاتی دانست درباره چگونگی ساختن بناهای روی صفحه هنوز اطلاعات روشنی به دست نیامده ، البته کتیبه ای از داریوش درباره شیوه ساختن کاخی در شوش وجود دارد که گویای چگونگی انجام فعالیت های بزرگ ساختمانی در آن دوران است و می توان حدس زد که در ساختن تخت جمشید از همان شیوه استفاده شده است.

مساحت کل تخت جمشید ۱۴۰۰۰ متر مربع بوده و در دامنه کوه رحمت شرف به جلگه مردودشت واقع شده و با تراشیدن قسمتی از کوه به وجود آمده است. پلکان ورودی بنای تخت جمشید از تخته سنگ های عظیم تراشیده شده است. این پلکان به یک لیوان منتهی می شود که گاوه های بالدار با سر آدمی از آن پاسداری می کنند. در این ایوان، کتیبه ای از خشایار شاه دیده می شود. در این کتیبه نوشته شده که این « درگاه همه ملت هاست»

نازک کاری و حکاکی سراسر بناهای تخت جمشید با دقت و وسواس در خور یک بنای شاهانه و مقدس انجام گرفته است. گرچه مجسمه های تخت جمشید تا حدود زیادی از سر مشق های آشوری در برخی جنبه ها از نقش برجسته های اقوام دیگر اقتباس شده اند ولی در آنها، رفتار و حالت متفاوت خوشایند وعبرت آموزی به چشم می خورد. همه تصاویرها با وقار و بر کنار از زندگی هستند و در آن ها،احساس آگاهی از حضور آسمانی دیده می شود.

ابزارها
سنگ تراشی زمان هخامنشی به تفصیل به وسیله آن یریت تیلیا و کارل نایلندر مورد بررسی قرار گرفته است. در اینجا من فقط کار بر روی نقوش برجسته را مورد بحث قرار می دهم. روش های حکاکی را می توان به بهترین وجه بر روی بخش های ناتمام نقوش برجسته مشاهده کرد، و تقریباً هر مرحله از کار می تواند در جایی در تخت جمشید مورد شناسایی قرار گیرد. در بعضی از موارد می توانیم از روی علائم به جا گذاشته شده روی سنگ تعیین کنیم چه ابزاری و به چه ترتیبی در آن به کار رفته است. ابزارهای آهنی، چه کلنگ و و چکش ( با دسته افقی ) یا قلم سر تیز و اسنکه ( که با پتک چوبی به آن ضربه می زنند) مورد استفاده قرار می گرفت.

هر یک از این دو گروه را می توان به ابزارهای سرتیز، لبه دار و نوع دندانه د ار از هر اندازه و وزنی تقسیم کرد. کلنگ سنگین برای سنگتراشی و شکل دادن ابتدایی با توجه به اینکه تکه سنگی که بایستی برداشته شود به چه اندازه است با ضربه عمودی و یا ضربه سریع و لب شکن مورد استفاده قرار می گرفت. مرحله بعدی احتمالاً استفاده از قلم های تخت و پتک چوبی بوده است. برای تهیه یک سطوح صاف معمولاً از چکش لبه دار و بطور عمودی تر و شاید با گذشت زمان، از

چکش دانه دار استفاده می شده است. پس از آن بطور پی در پی چکش های ظریف تر همراه با استفاده از قلم های لبه دار به کار می رفته است. در جزئیات از قلم ها واسکنه های لبه دار تخت و باریک استفاده می شده است. آخرین مرحله صاف کردن سطوح بوسیله مواد ساینده از درجات مختلف و آب بوده وسرانجام برای زدون خراش های باقی مانده از عمل سایش با مالیدن سنگ با همان درجه سختی یا سرب یا چرمی که احتمالاً پوست کوسه بوده استفاده می شده پس از آن نقوش برجسته رنگ می شدند.

در این مختصر ابزارها وطرز کاربرد آنها به طور خلاصه بیان شده است؛ لیکن در اینجا باید به نکته ای اشاره کنم. در هر مرحله حجار یا بنا می توانست از انواع مختلف ابزارها سود ببرد. بسته به آموزش واستنباط شخص خود و هم چنین اهمیت کاری که انجام می داد. از قلم یا کلنگ ابزار لبه دار یا دندانه دار استفاده می کرد. علاوه بر این تشخیص علامت بجا گذاشته شده بوسیله یک کلنگ با آنچه که یک قلم بجا می گذارد، و تفاوت بین اثر چکش لبه دار از قلم درز صاف، یا چکش دندانه دار از اسکنه دندانه دار مشکل است.

هیچ گواهی برای کاربرد مغارهای گرد یا مغار، اره، سوهان تخت یا سوهان وجود ندارد . حفره های کوچک برای متصل کردن تزئینات فلزی و مجاری ریختن سرب مذاب بوسیله مته ساخته می شدند، احتمالاً مته های کمانی با استفاده از سر مته کوتاه و ساینده؛ لیکن از تکنیک « مته چرخان» که در صنعت پیکره سازی یونان رواج کامل داشت استفاده ای به عمل نیامده است. از خراطی در معماری سنگ استفاده نشده است، لیکن در کار چوب، فلز کاری و برای صنعت ساخت ظروف سنگی و مهرهای استوانه ای از آن استفاده شده است.

نشانه ای از سایر ابزارهایی که بوسیله حجاران و بنایان مورد استفاده قرار گرفته است باقی نمانده. یکی از این ابزارها همان گونیای بنایان است که مشتمل بر یک لبه صاف، یک گوشه قائمه، یک تراز و یک شاقول است.
گونیا و تراز می توانند از هم جدا باشند، وشاید به همین دلیل است که بعضی از بنایان نشانه مشخصه خود را برای ترازA و برای گونیا انتخاب می کنند. علاوه بر این ها، اندازه گیرهای نخی، خط کش های چوبی، پرگار تقسیم برای کشیدن دایره، ریسمان، و رنگ مورد استفاده قرار گرفته است. احتمال دارد که به منظور وارسی و بازدید قالب ها و شاید برای تراشیدن نقوش برجسته از شابلونهای چوبی پیش ساخته استفاده می شده است.

مدت زمان ایجاد نقوش.
تخمین مدت زمانی که برای حکاکی یک نقش تنها صرف شده است مشکل است. مدت این زمان به عوامل بسیاری بستگی دارد، مهارت و تجربه هنرمند، کیفیت نظارت، تقسیم کار بین حجاران، و هم چنین نوع حجاری برجسته و مشخصات سنگ با نگرش به این عدم اطمینان ها، ممکن است حتی پیشنهاد کردن مدت زمان تخمینی ناهنجار به نظر برسد، لیکن موضوع آنقدر جالب است که هر تخمینی هر قدر هم تقریبی باشد ارزش توجه کردن دارد.

به طوری که از بررسی نقش های سپردار روی بالکن آپادانا مشخص شده است، چون بخش های مختلف نقش ها احتمالاً بوسیله حجاران متفاوت حکاکی شده است، حداقل زمان لازم برای تکمیل نقش، مدتی بوده است که جزئیات سر نقش حکاکی شده اند. اگر کسی زمان را بداند و تعداد حجارانی را که متخصص حکاکی سر پیکره بوده اند نیز در دست داشته باشد، می تواند زمان

حکاکی یک نمای کلی را محاسبه کند. به عنوان یک تخمین تقریبی، بین سه تا شش روز صرف می شده است تا سر یکی از کوچکترین نقش ها حک شود و حداقل دو برابر این زمان برای حکاکی سر یکی از بزرگترین پیکره ها صرف می شده است. سه استاد بنای سنگ کار سه ماه برای تکمیل کردن یک ته ستون آپادانا پس از آنکه تکه سنگ بریده شده و به محل حمل می شد وقت صرف

کرده اند، با توجه به این ارقام، تخمین حاصله در بالا ممکن است خیلی اندک باشد در فصل چهارم خواهیم دید که دو تیم از حجاران بر روی جبهه شمالی ضلع شرقی آپادانا، جایی که ۲۴۲ کماندار کوچک ونگهبان و ۱۳۶ نیزه دار، مهمتر و اشرف متوسط القامه وجود دارد؛ کار کرده اند در هر تیم تعدادی حجار بوده است، لیکن روی هم رفته در هر تیم یک یا دو حجار سر نقش ها را حکاکی کرده اند.برای حکاکی این نما حداقل دوازده ماه وقت صرف شده است، ولی احتمالاً زمانی دو یا سه برابر آن برای این کار لازم بوده است.

سازمان کار نقش سازی در تخت جمشید
اگر چه در تفسیر نشانه های حجاران و چگونگی این نشانه ها مشکلاتی وجود دارد، همانطور که در فصول قبلی نشان داده شده، وظیفه اصلی این نشانه ها شناسایی و مشخص کردن کار حجار یا گروه حجاران از یکدیگر بوده است.
تحلیل انجام شده از فصول قبلی بر اساس شواهدی که پیش از این منتشر نشده اند قرار دارد، و من به منظور اثبات بحث های گوناگون، مجبور بوده ام جزئیاتی را که به نظر بسیار بی اهمیت می رسیده است ثبت کنم، تمرکز دادن اندیشه بر روی جداول بعضی از نتایج حاصله از تحقیقات را مبهم جلوه دهد.

بنابراین در اینجا نتایج بدست آمده درباره سازمان کار نقش را در تخت جمشید به صورت رئوس مطالب تکرار می کنم.
روشن ترین گواه برای تقسیم کار بین گروه های حجاران روی جبهه شمالی پلکان شرقی آپادانا دیده می شود.
در اینجا هر صحنه از نقوش برجسته، یعنی ردیفی از گمانداران، مهتران، اسب ها، ارابه ها، یا اشراف، به دو بخش تقسیم شده است، که یک بخش به وسیله گروه و بخش دیگر به دست گروه حک شده است. نوعی تقسیم دو گانه مشابه برای انجام کار در پلکان شرقی آپادانا یافت می شود. در اینجا گروه های که با نشانه و شناسایی می شوند صحنه های مربوط به نگهبانان و

اشراف را روی جبهه شمالی کرده اند، و حجارانی که نشانه ها را از خود به جا گذاشته اند در کار مردم تحت حکومت روی جبهه جنوبی بوده اند یک تقسیم کار تقریباً یکسان روی پلکان شمالی اپادانا یافت می شود، ( فرض به این است حجاران نیز مثل گروه کار کرده اند ولی نشانه ای از خود به جا نگذاشته اند) و نگبانان و اشراف به وسیله حجاران که دارای نشانه های بوده اند حکاکی شده اند.

تقسیم کار روی دو نما می تواند در تخت در پاسارگاد همسان باشد، جایی که نشانه وی بلوکهای سنگ وبه دو گروه تقسیم می شوند، به طوری که یک گروه در جنوب و دیگری درشمال دیوار ایوان قرار گرفته است. نمونه مشابه در مصر و جایی که کارگران آرامگاه فرعون را حکاکی کرده اند دیده می شود که در آنجا هم کار بین دو دسته تقسیم شده است، طرق دست چپ و دست راست. این یک روش مشخص به کار است، واین روش باید در زمانهای مختلف و مکان های متفاوت به کار رفته باشد.

تعجب انگیز است که مردم تحت حکومت در پلکان شمالی به وسیله گروه و در پلکان شرقی به وسیله گروه های حکاکی شده اند، در حالی که نگبانان واشراف در پلکان شمالی به وسیله گروه های در پلکان شرقی به دست گروه های درست شده اند می توان این انتظار را داشت که حجاران روی هر دو نما همان موضوع را حکاکی کرده باشند. لیکن، چون حجاران فقط از روی طرح طراحان و طابق النعل کار می کرده اند، تجربه آنها در مورد یک موضوع ویژه مسأله ای کاملاً بی اهمیت بوده است روی هر دو ضلع حجاران نقش هایی حکاکی کرده اند که در بیشتر مواقع رو به یک جهت دارند.

آشنایی با حالت ممکن است یک امتیاز به حساب می آمده، ولی این امتیاز در مورد همه کارها کاربرند نداشته، چون همانطور که می بینمی نگبانان روی محجرهای ایوان سرپوشیده رو به جهت دیگری سوای نقش های روی نما دارند.
روی پلکان شرقی آپادانا گروه
تعداد ۴۹ نگبان شوشی، ۲ مهمتر، ۱ حاجب، اسب، ۱ ارابه ۳۲ اشرالف زاده روی نمای شمالی، ۶۰ کماندار کوچک ونیزه دار در پلکانهای شمالی و شمال شرقی، ۲ حاجب، ۵۲ نگهبان با سپر و ۱۰ نگهبان با نیزه روی محجر ایوان سر پوشیده شمالی، و ۲۱ کماندار روی پلکان جنوبی حک کرده است.

گروه
ممکن است یکی از صحنه های نبرد شیر وگاو، بخشی از صحنه باریابی و تعداد زیادی درخت و دندانه را نیز حک کرده باشد. جمع کل عبارتست از بیش از ۸۵ نقش با اندازه متوسط ۱۴۶ نقش کوچک، اسب، ویک ارابه. زمان مورد نیاز برای کامل کردن یک نقش دانسته نیست؛ گروه در یک زمان بر روی بیش از یک نقش کار می کرده است، بعضی ما کارهای زمخت اولیه و بعضی دیگر روی جزئیات ودیگران کارهای نهایی مثل پرداخت و صیقلی کردن را انجام می داده اند؛ ولی اگر گفته شود که در صورتی که کار در طول سال ادامه داشته، کار کل نما بین دو تا شش سال طول می کشیده است، غیر منطقی نخواهد بود. شمال آپادانا نیز تقریباً همین زمان را برای تکمیل کار گرفته است. ولی کار حکاکی حجاری های برجسته فقط بخشی از کار مورد نیاز ساختن آپادانا بوده است. با محاسبه کار آماده سازی محل، ساختمان صفه، بریایی ستونها، ساختمان دیوارهای عظیم گلی- آجری، افزون سقف و تزیین دیوارهای بیرونی و درونی، احتمال می رود از آغاز کار تا تکمیل شدن بین ده تا بیست سال گذشته باشد.

این حقیقت که نشانه های حجاران گوناگون روی ساختمانهای متفاوت ویا بخشی از ساختمانها دیده می شود، روشن می کند که صنعتگران گوناگونی در حال کارکردن در بخش های متفاوت بوده اند؛ برای مثال توزیع جداگانه نشانه های روی نماهای آپادانا، تقسیم کار گروه های گوناگون حجاران مشخص می کند. ولی علاوه بر توزیع نشانه های حجاران ممکن است کاربردی از نظر زمان بندی داشته باشد بنابراین وجود نشانه های هم در آپادانا و هم پلکانهای شرقی وغربی کاخ خشایار شاه نشان می دهد که آنها در یک زمان حکاکی نشده اند( احتمال نمی رود که دو گروه متفاوت از یک نشانه استفاده کرده باشند).

به همین طریق وجود بعضی از نشانه ها
روی پلکانهای شمالی ساختمان مرکزی وآپادانا نشان می دهد که در یک زمان حکاکی نشده اند، و در همین حال تعداد زیاد نشانه ها که فقط روی یک ساختمان خود نما کند.
نشانگر آن است که اکثر گروه هایی که روی دو ساختمان کار می کرده اند متفاوت بوده اند. این امر ممکن است بیانگر آن باشد که بین ساختن آپادانا و پلکانهای شمالی ساختمان مرکزی مدتی فاصله بوده است که در خلال آن سازمان تیم های حجاران تغییر یافته است.

معیار حجاران برای تناسب در تخت جمشید
کاربرد” موضوعات انبوه” در تخت جمشید حتی از نقوش برجسته در آشور بیشتر است نقش های یکسان اغلب تکرار شده اند و تعداد عناصر ترکیبی متفاوت کم است، تشابه نزدیک بین پایه های سایبان ها روی همه آرامگاه ها، یا بین صحنه های پلکان های شمالی و شرقی آپادانا، و یا صحنه تکراری نبرد بین شیر و گاو و کاربرد طرح های دقیق را برای ساختن نقش ها توجیه می کند. این طرحها ممکن است روی پوست یا کاغذ پاپیروس کشیده شده ویا شاید روی چوب به صورت

شماتیک ایجاد شده باشد، در متون خزانه به پیکرتراشان چوب که همراه سنگ تراشان بوده اند اشاره شده، و هم اینان، شاید مسئول درست کردن دفاتر نمونه طرحها بوده اند. این طرحها هم به طور آزاد و هم با استفاده از پرگار می توانسته اند به روی سنگها منتقل شوند، مطلبی که در زیر در مبحث “نقطه گذاری” به بحث گذاشته شده است.

خطوط اصلی نقش ها احتمالاً به صورت شماتیک و بدون استفاده از اندازه گیری دقیق یا کاربرد شبکه به روی سطح سنگ کشیده می شده است. از آنجا که نقش های تخت جمشید به صورت نقش برجسته هستند، این شمارهای اولیه در حین کار از روی سنگ پاک می شده است. احتمالاً به خاطر داشتن مهارت و نظم، حجاران از ایجاد تفاوتهای اضافی اجتناب می کرده وبا مراجعه مکرر به نمونه یا نقش های پهلویی به کار ادامه می داده اند.

یک نمونه همسان مدرن نشان می دهد که شکل های کاملاً دقیق را می توان به طور کامل از طریق تمرین ایجاد کرد. دانشجویانی که طرز رنگ کردن بودا ار در تتبت می آموختند. ابتدا دست ها، سپس پاها و سر و بعد بدن بودا را از روی نمونه ای که معلم رنگ کرده بود، رنگ می کردند.
” وقتی با کار کردن روی بخش های جداگانه به درجه مطمئی از مهارت رسیدند سعی کرد آنها ار با هم ترکیب کنند و یک بودای عریان کامل تولید نمایند.

ه بفهمد بخش های مختلف نسبت به یکدیگر تناسب درستی دارند، آنها ار با یک پرگار آزمایش می کرد، چون تناسب های اصلی پیکره بود در اختیار وصلا حدید هنرمند نیست، تصور می شود که این نسبت ها ثابت بوده و در همه اوقات به وحی آسمانی بستگی دارد.”

لیکن نقاش حرفه ای بودا هرگز مجبور نبوده است به وسایل مصنوعی مثل شبکه بندی متوسل شود وچون می توانسته با یا بدون این گونه کمک ها خطهای دقیق و برابر با هم رسم کند نیازی نداشته است که با پرگار آنها را وارسی کند.

مقایسه مهتران، اسبها و ارابه ها
این صحنه ها روی پلکان شمالی به صورت بدی باقی مانده است. مثل اشراف این نقش ها نیز با مخلوطی از حالت معکوس بودن وبازتابی از پلکان دیگر گرفته شده اند. هر دو ارابه موجود در شمال با نوارهای گل وبوته تزیین شده اند، در حالی که ارابه ی که درشرق است به وسیله نواری که شیرها در روی آن در حال قدم زدن هستند آرایش شده است. این گوناگونی این تفکر را که تزیین ها برای مشخص کردن منظور ارابه ها به کار رفته اند، غیر محتمل می سازد. منظور از وجود ارابه ها، همان طور که گفته شده، می تواند برای صلح یا جنگ، خدا یا شاه و ولیعهد بوده باشد.

مقایسه قطعات مرکزی نشاندهنده شاه در موقع بار دادن (شکلهای ۳ تا ۵)
دو سری از نقوش برجسته تقریباً یکسان هستند، نشاندهنده این حقیقت که آنها رو به جهات مختلف دارند، طرح با حالت معکوس، یعنی مشاهده نقش ها از طرف دیگر انجام شده، ولی گاهی اوقات حالت بازتاب دارند، که چپ و راست با هم می شوند.

شاه بر روی هر دو نقش برجسته گلی در دست چپ و عصایی در دست راست دارد. همان طور که انتظار می رود در پلکان شرقی راست او در جلو قرار دارد و در پلکان شمالی پای چپش.
شاهزاده نیز از طرف دیگر دیده می شود: روی هر دو نقش برجسته دست چپش یک گل را گرفته و دست راست او به جلو آمده است، وپای چپش در جلوی پای راست است.

شکل ۳- شمای قلعه مرکزی پلکان شمالی کانادا

حاجب دربار در لباس پارسی به صورت باز تابیده نشان داده شده در صحنه شمالی او حوله را در دست راست گرفته، و دست چپش روی مچ راست قرار دارد، و پای چپش جلوی پای راست است. در صحنه شرقی جای چپ و راست عرض شده. تفاوت دیگر این است که در صحنه شمالی چین و شکن های عمودی خرقه در وسط دامن نشان داده شده ولی در صحنه شرقی در جلو، منظره ای که حالت زنده تری دارد، مثل مجسمه داریوش.

حامل جنگ افزار در لباس مادی در صحنه شمالی تبری را در دست راست حمل می کند و ریسمان غلاف کمانش را با دست چپ گرفته است. در طرف راست او یک شمشیر کوتاه و غلاف آن آویزان است. پای چپش در جلوی پای راست راست. در طرف شرق او تبر را در دست چپ و ریسمان غلاف کمان را در دست راست گرفته است، شمشیر به صورتی که در طرف راست دیده می شود، در این جا دیده نمی شود، در پلکان شرقی نقش حامل جنگ افزار صدمه دیده است.

در نمونه تجدید ساختمان شده به وسیله تیلیا ( شکل ۴) انحنای پایین غلاف کمان حذف شده و ریسمان باریک روی پای راست نشان داده شده است. شواهدی برای این طرحها در دست نیست، و در جاهای دیگر فقط وقتی شمشیر قابل رؤیت است ریسمان تراشیده شده است. تکه ای که اخیراً در تخت جمشید کشف شده است نشان می دهد که دسته تبر روی پای چپ این نقش را پوشانده است.
عودسوزها در هر طرف شبیه به هم هستند، ولی عود سوز نزدیکتر به شاه در پلکان شرقی به جای داشتن دانه زنجیر های ۸ شکل دارای دانه های بیضی شکل است. البته تشخیص بین وضعیت معکوس ویا بازتابی در ارائه عود سوزها ناممکن است.
اشراف زاده مادی در جلوی شاه معکوس شده است؛ او عصایش را در دست چپ گرفته دست راست را جلوی دهانش آورده و در هر دو نقش برجسته پای چپش را جلو گذاشته است. لیکن در پلکان شرقی شمشیر او نشان داده شده است، دست چپش کمی بالاتر است و چین و شکنی در دو طرف کمربندش در روی لباس کوتاه او وجود ندارد.

سایبان در طرف شمال پایه هایی با سطح مقاطع شش گوشه ای دارد، در حالی که در شرق این سطح مقاطع دایره ای شکل هستند، ولی این ممکن است نمونه ای از کار تمام نشده باشد.
نگهبانان در خارج از سایه بان تصویرهای بازتابیده شده هستند، به جز آنهایی که نیزه حمل می کنند یا به طور استاندارد همیشه دست راستشان را بالاتر از دست چپ گرفته اند.
بخش های مرکزی و غربی مرز گل و بوته در نقوش برجسته شمالی هرگز حکاکی نشده است، وهمین طور است مرز شرقی آن، قبلاً تذکر داده ام که در قسمت شمالی آپادانا کار ناتمام بیشتر از قمست شرق است.

قرص بالدار در هنر هخامنشی
اگر فقط یک نشانه وجود داشته باشد که بتوان آن را نمونه هنر هخامنشی به شمار آورد، به طور حتم همان قرص بالداراست، به ویژه قرص بالدار تخت جمشید که یک پیکره انسانی در داخل قرص ایستاده است لیکن، این موضوع دارای تاریخی طولانی است، و این نقش نمونه ای تقریبی از مصر است، از جایی که ریشه گرفته، یا از آشور، همان طور که مربوط به پارس است در هنر هخامنشی این نشانه به عنوان ارائه خدای بزرگ پارس ها، یعنی اهورامزد است، چیزی که از نوع خود از مصریان و آشوریان گرفته شده که به نظر می رسد نقش یک خدا، هوروس یار آ. و آشور یاشاماش را مجسم می کند.

شکل ۶- قرص بالدار در معبد هی ییس (داریوش اول) از کتاب ان، دی جی دیویس، معبد هی بیس بخش ۳ تزیینات (نیویورک ۱۹۵۳، لوحه ۳۰) (pi30)

شکل ۷- قرص بالدار تجدید ساختمان شده مربوط به استل کانال از ماسخوتا (از کتاب رف، مردم تحت حکومت) (شکل a صفحه ۸۰)

مشخصات اصلی قرص های بالدار پارسی در شکل بالها، نحوه قرار گرفتن پرها، پیکره انسانی در لباس پارسی گاه درون و گاه روی آن و جود یوغ گاه بالای قرص، دم و پیچ های آویخته از طرفین آن می باشد. (شکل ۱۰ تا ۱۹)

بالها
قرص های بدون بال مربوط به زمان هخامنشیان وجود دارد، گاهی اوقات در آرامگاه کوروش و گاهی اوقات روی آرامگاههای دیگر که با یک هلال ترکیب شده است( که در آنها در بعضی از مهرها نیمه بالای یک نقش انسانی کار گذاشته شده است).این نقش ها معمولاً بالدار هستند، گاهگاهی دارای چهار بال هستند نسبت به هم زاویه ای تشکیل می دهند، ولی نوع متداول تر آن همان دوبال است که به صورت افقی به بیرون گسترده شده بالهای افقی در دو طبقه قرار می گیرند:
۱- بالهای مربقی شکل با « پرهای» افقی که در خطوط عمودی روی هم را می پوشانند، این یک نمونه از شکل بین النهرینی است.

۲- بالهای لب گرد با پرهای طبیعی تر در امتداد طرح بالها؛ این نقش از مصرف گرفته شده برروی نقش برجسته ردیف سوم پرهای بالها مثل پولک به نظر می رسند، این نقش نیز اصل مصری دارد.

فهرست منابع
نقش برجسته ها و حجاران تخت جمشید، به نگارش مایکل رف، مترجم: هوشنگ غیاثی نژاد
مردم تحت حکومت، به نگارش مایکل رف
لباسهای تزیین شده در پیکره آشور نصیر پال از کتاب ج.وی.کنبی
سایت:www.ir ib.ir
سایت:www.ichodoc.ir

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.