تحقیق در مورد افعال ناقصه
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
تحقیق در مورد افعال ناقصه دارای ۲۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد افعال ناقصه کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد افعال ناقصه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد افعال ناقصه :
افعال ناقصه
افعال ناقصه و چگونگی عمل به آنها
واژه «اصبح» که از افعال ناقصه به شمار میرود، با مشتقات آن، در موارد متعددی از قرآن کریم به کار رفته است و مترجمان و مفسران آن را به گونههای مختلف ترجمه و تفسیر کردهاند. این اختلاف نظر سبب شده است که چهره مسئله تا حدودی ناشناخته بماند و برخی مترجمان در ترجمه این واژه دچار تحیّر شوند و گاه معنای خاصی را برای آن در نظر بگیرند و جز آن را رمی به خطا کنند. برای روشن شدن این مسئله، نگارنده بر آن است که درباره این واژه بررسی کوتاهی انجام دهد، و با استناد به کتب لغت، نحو، اعراب و تفسیر، حقیقت را تا آن جا که در فرصت مقاله میگنجد روشن سازد.
در این جا، نخست باید افعال ناقصه و چگونگی عمل آنها را یادآور شویم، آن گاه موارد کاربرد «اصبح» و مشتقات آن در قرآن را پیگیری کنیم، سپس معنای این واژه را از دیدگاه لغتشناسان و ادیبان بررسی نماییم و در پایان، نظری نیز بر تفاسیر بیفکنیم و ببینیم مفسران این واژه را چگونه تفسیر کردهاند. اینک به ترتیب، به توضیح مباحث فوق میپردازیم.
در کتب نحوی، افعال ناقصه بر دو بخش تقسیم شدهاند:
۱ کان و اخوات آن. این مجموعه عبارتند از: کان، أمسی، أصبح، أضحی، ظلّ، بات، صار، لیس، مازال، ما انفکّ، ما فتی، ما برح و مادام.
۲ کاد و اخوات آن. این مجموعه نیز عبارتند از: کاد، أوشک، کرب، عسی، حری، اخلولق، أنشأ، علق، صفق، أخذ، هبّ، بدأ، ابتدأ، جعل، قام و انبری. همچنین نحویان از میان افعال بخش دوم، سه فعل اول (کاد، أوشک و کرب) را افعال مقاربه، و سه فعل بعد (عسی، حری و اخلولق) را افعال رجاء، و بقیه را افعال شروع نامیدهاند، که در مجموع به همه این افعال، از باب تغلیب، افعال مقاربه میگویند.
این دو دسته از افعال ناقصه در عمل یکسانند؛ یعنی بر سر مبتدا و خبر درمیآیند و مبتدا را به عنوان اسم خود مرفوع، و خبر را به عنوان خبر خود منصوب میکنند.۱
آنچه در این جا مورد بحث قرار میگیرد، بخش اول از افعال ناقصه است، و محور بحث را نیز افعالی چون «اصبح» و «امسی» و مشتقات آنها تشکیل میدهند. بدیهی است که با روشن شدن مسئله در مورد این دو فعل، حکم بقیه افعال نیز روشن خواهد شد.
«اصبح» و مشتقات آن در قرآن
«اصبح» و مشتقات آن در قرآن، به ترتیبی که در المعجم المفهرس۲ آمده به قرار زیر است:
أَصْبَحَ: مائده، ۳۰، ۳۱؛ کهف، ۴۲، ۴۵؛ قصص، ۱۰، ۱۸، ۸۲؛ ملک، ۳۰
أَصْبَحَت: قلم، ۲۰
أَصْبَحْتُم: آل عمران، ۱۰۳؛ فصّلت، ۲۳
أَصْبَحُوا: مائده، ۵۳، ۱۰۲؛ اعراف، ۷۸، ۹۱؛ هود، ۶۷، ۹۴؛ شعراء، ۱۵۷؛ عنکبوت، ۳۷؛ احقاف، ۲۵؛ صف، ۱۴
تُصْبِحُ: کهف، ۴۰؛ حج، ۶۳
تُصْبِحُوا: حجرات، ۶
تُصْبِحُون: روم، ۱۷
یُصْبِحُ: کهف، ۴۱
لَیُصْبِحُنَّ: مؤمنون، ۴۰
یُصْبِحُوا: مائده، ۵۲
مُصْبِحین: حجر، ۶۶، ۸۳؛ صافّات، ۱۳۷؛ قلم، ۱۷، ۲۱
ذکر این نکته لازم است که چون موارد فوق همه از باب «اِفعال»اند، بحث کنونی شامل آنها خواهد بود؛ امّا ساختارهایی مانند: صُبْح، صَبَّحَ، صَباحْ و اِصْباحْ که در مواردی از قرآن کریم به کار رفتهاند و از افعال ناقصه به شمار نمیآیند از موضوع بحث خارجاند.۳
«اصبح» از نگاه لغت
در لسان العرب آمده است:
«; واَصْبَحَ القومُ: دخلوا فی الصّباح، کما یقال: اَمْسَوْا، دخلوا فی المساء; وفی التنزیل: واِنّکم لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِم مُصْبِحِین وَبِاللَّیْل؛ وقال سیبویه: اصبحنا وامسینا، ای صرنا فی حین ذاک; و اصبح فلان عالما، ای صار;».۴
در اقرب الموارد میخوانیم:
«اصبح الرّجل: دخل فی الصّباح، «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَهُ مُصْبِحِینَ» ای: وهم داخلون فی الصّباح; و أصبح فلان عالما، ای صار;».۵
و در معجم متن اللغه آمده است:
«اصبح: دخل فی الصَّباح: دنا وقت دخوله فی الصَّباح; واصبح فلان کذا: بمعنی صار;».۶
در لغتنامههای دیگر نیز «اصبح» با همین مفاهیم آمده است، که از مجموع آنها این نتیجه به دست میآید که کاربرد «اصبح» دو گونه است؛ گاه به صورت تامّه است، بدین معنی که فعل تنها به فاعل خود اکتفا میکند؛ مانند «اصبح القوم» که در این صورت فعل دلالت بر زمان دارد، از این رو اهل لغت «اصبح القوم» را به «دخلوا فی الصّباح» معنی کردهاند؛ و گاه به صورت ناقصه است که هم اسم دارد و هم خبر، مانند «اصبح فلان عالما» که در این صورت اهل لغت آن را به معنای «صار» گرفتهاند. البته آنچه در این جا به عنوان نتیجه بحث لغوی مطرح شد، تمام نتیجه نیست و باید با پیگیری مباحث نحوی و تفسیری به نتیجه روشنتری دستیافت. اینک به بررسی مسئله از دیدگاه برخی از متخصّصان علم نحو میپردازیم.
تحلیلی از دانشمندان علم نحو
زمخشری که از پیشگامان این گروه به شمار میرود، در کتاب المفصّل، در فصلی تحت عنوان «اصبح و نظایر آن» مینویسد:
«اصبح و امسی و اضحی به سه معنی آمده است:
۱ آن که مضمون جمله، مقرون به یکی از این سه زمان، یعنی صبح و شام و ظهر باشد؛ چنان که در «کان» گذشت.
۲ آن که به معنای ورود در این زمانها باشد، مانند «اَظْهَرَ» و «اَعْتَمَ»، که در این صورت افعال نامبرده به صورت تامّه به کار میروند و تنها به اسم مرفوع اکتفا میکنند;
۳ آن که به معنای «صار» باشد، مانند: اصبح زید غنیّا وامسی امیرا;».۷
غلایینی، زیر عنوان «معانی کان و اخوات آن» آورده است:
«معنای «کان» اتصاف مسند الیه به مسند در زمان گذشته است، و گاه در صورت وجود قرینه، بیانگر اتصاف مزبور به طور دایم است؛ چنان که در آیه شریفه «وکان اللّه علیما حکیما» بدین معنی است که خدا همواره دانا و فرزانه است. و معنای «امسی» اتصاف مسند الیه به مسند در شام، و معنای «اصبح» اتصاف مسند الیه به مسند در صبح است;».۸
وی پس از آن که معنای اصلی بقیّه افعال ناقصه را نیز بیان میکند، در پایانِ بحث از معانی میافزاید:
«کان و امسی و اصبح و اضحی و ظلّ و بات، گاه به معنای «صار» به کار میروند؛ البته این در صورتی است که قرینهای داشته باشیم بر این که مقصود متکلم اتصاف مسند الیه به مسند در وقت خاص این افعال نیست. از این قبیل است آیه «فَکَانَ مِنَ المُغْرَقِین» [هود، ۴۳] یعنی «صار»، و نیز آیه «فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إخْوَانا» [آل عمران، ۱۰۳] یعنی «صِرْتُمْ»، و آیه «فَظَلَّتْ اَعْنَاقُهُم لَهَا خَاضِعِین» [شعراء، ۴ [یعنی «صارت»، و آیه «ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّا» [نحل، ۵۸] یعنی «صار».».۹
در کتاب النحو الوافی درباره «اصبح» چنین آمده است:
«اَصْبَحَ با دو معمول خود بر این معنی دلالت دارد که اسم آن، در زمان خاصی که با صیغه فعل تناسب دارد، به معنای خبر آن متصف است، مانند، «اصبح السّاهر متعبا» [یعنی: آن بیدار مانده در شب، با حالت خستگی به صبح درآمد]. «اصبح» به طور فراوان به معنای «صار» به کار میرود و طبق شرایط «صار» عمل میکند، مانند: «اصبح النّفط دعامه الصّناعه» [یعنی: نفت، زیربنای صنعت شده است]. روشن است که «اصبح» در این مثال و نظایر آن، بدان سبب به معنای «صار» آمده است که مقصودِ گوینده منحصر به زمان صبح نیست، بلکه مقصود این است که موضوع از حالت گذشته خود به حالتی جدید که اختصاص به صبح ندارد درآمده است. این فعل به طور فراوان به صورت تامّه نیز به کار میرود، مانند: «أیّها السَّاری قد أَصْبَحْتَ» یعنی: ای مسافر شب، به صبح درآمدی».۱۰
از نظرات فوق چنین بر میآید که «اصبح» در اصل برای بیان اتصاف اسم آن به معنای خبرش در زمان صبح است، ولی این در جایی است که اتصاف مزبور در چنین زمانی، مقصود متکلم باشد و از ساختار کلام نیز این معنی استفاده شود؛ اما اگر قرینهای بر عدم دخالت زمان در فعل وجود داشته باشد، باید فعل را به معنای «صار» و عاری از زمان گرفت.
آنچه تا کنون از بررسیهای لغوی و نحوی به دست آمد این است که اگر «اصبح» به صورت تامّه به کار رود، قطعا دلالت بر زمان دارد، و اگر به صورت ناقصه به کار رود از دو حال خارج نیست؛ یا قرینهای بر اتصاف مسند الیه به مسند در زمان خاص، وجود دارد، که این همان وضع اوّلیِ فعل است و در این جا فعل را باید به معنای اصلی خود گرفت، و یا قرینهای بر اتصاف مزبور در زمان خاص، وجود ندارد، که در این صورت فعل به معنای «صار» خواهد بود.
دیدگاه مفسران
پیش از ورود به بحث تفسیری و انعکاس دیدگاه مفسران، مناسب است به آنچه از مجموع ساختهای این فعل استفاده میشود مروری بکنیم، آن گاه برای نمونه به نقلِ گفته برخی از مفسران بپردازیم. از مجموع این ساختها که در قرآن مجید به کار رفته و در آغاز مقاله به آنها اشاره شد، مواردی که فعل در آنها به صورت تامّه به کار رفته طبعا بیانگر زمان است، مانند آیه ۱۷ سوره روم:
فَسُبْحَانَ اللّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَحِینَ تُصْبِحُونَ
که این گونه ترجمه میشود:
خدا را آن گاه که به شب درمیآیید و آن گاه که وارد صبح میشوید تسبیح گویید.
هم چنین است آیاتی که در آنها واژه «مُصْبِحِین» به کار رفته، که چون همه به صورت تامّه به کار رفتهاند دلالت بر زمان خاص دارند. آیات آن را با ترجمه هر یک مرور میکنیم:
وَقَضَیْنَا إِلَیْهِ ذَلِکَ الاْءَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِینَ (حجر، ۶۶)
و این امر را به او وحی کردیم که دنباله آنان هنگامی که به صبح درمیآیند بریده خواهد شد.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَهُ مُصْبِحِینَ (حجر، ۸۳)
پس هنگامی که به صبح درآمدند، صیحه آنان را فرا گرفت.
وَإِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحِینَ (صافات، ۱۳۷)
و شما آن گاه که به صبح درمیآیید، قطعا بر [آثار] آنان میگذرید.
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحابَ الْجَنَّهِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ (قلم، ۱۷)
ما آنان را آزمودیم، چنان که صاحبانِ آن باغ را آزمودیم، آن گاه که سوگند یاد کردند که هنگام ورودشان به صبح میوه آن [باغ] را خواهند چید.
فَتَنَادَوْا مُصْبِحِینَ (قلم، ۲۱)
پس هنگام ورودشان به صبح، یکدیگر را ندا دادند.
اینها همه مواردی هستند که دو واژه «تُصْبِحُون» و «مُصْبِحین» در آنها به صورت تامّه به کار رفتهاند و زمان خاص در آنها منظور شده است؛ اما بقیه موارد که فعل در آنها به صورت ماضی یا مضارع به کار رفته است، به صورت ناقصه و همراه با اسم و خبر آمدهاند. در حقیقت، سخن بر سر همین قسم است که باید ببینیم افعالی که به این عنوان به کار رفتهاند بر چه معنایی دلالت دارند، آیا باید زمان را در ترجمه آنها منعکس ساخت، یا آنها را به معنای «صار» گرفت، و یا این که قائل به تفصیل شویم و پیرو دلالت قرینه باشیم؟
برخی مفسران در تفسیر آیاتی که این افعال در آنها ذکر شده است به توضیح معنای فعل نپرداخته و شاید به تصور این که مسئله روشن است، آن را به وضوح خود واگذاردهاند؛ ولی بسیاری از آنان معنای فعل را ذکر نموده و تا حدودی درباره آن سخن گفتهاند. جامعترین سخنی که در این زمینه میبینیم، سخن شهابالدین ابوالعباس، معروف به «سمین حلبی» (درگذشته به سال ۷۵۶ق) است. او در کتاب خود الدّرّ المصون، ذیل آیه «; فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا» (آل عمران، ۱۰۳) مینویسد:
««اصبح» از اخوات «کان» به شمار میرود. این فعل اگر ناقصه باشد، مانند «کان» اسم خود را مرفوع و خبرش را منصوب میکند، و اگر تامّه باشد، تنها فاعل را مرفوع و به همان اکتفا میکند. در این صورت، چنانچه بعد از آن اسمی منصوب قرار گیرد، آن اسم حال خواهد بود. «اصبح» اگر به معنای ورود در صبح باشد تامّه است، مانند «اصبح زیدٌ» یعنی: زید وارد صبح شد. «امسی» نیز همین گونه است. خداوند فرموده است: «فَسُبْحَانَ اللّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَحِینَ تُصْبِحُونَ»، و نیز فرموده است: «وَإِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحِینَ»;
«اصبح» ممکن است در عمل و معنی مانند «صار» باشد و «اخوانا» خبر آن قرار گیرد. در این آیه، دانشمندان روا دانستهاند که «اصبح» یا به معنای خودش باشد، یعنی بر اتصاف موصوف به صفت در زمان صبح، دلالت کند، و یا به معنای «صار» باشد، و یا این که تامّه و به معنای «دخلتم فی الصّباح» باشد. البته اگر ناقصه و به معنای خودش باشد، ظاهر این است که «اخوانا» به عنوان خبر خواهد بود;
ابنعطیه میگوید: «هر چند لفظ «أصْبَحْتُم» اختصاص به وقت دارد، ولی این لفظ بیانگر استمرار است، و از آن جا که صبح آغاز روز است و انسان کارهای خود را از صبح شروع میکند، این لفظ را به این معنی اختصاص دادهاند. از این رو، حالتی که انسان هنگام صبح در خود احساس میکند، غالبا همان حالتی است که در تمام روز با آن رو به روست;».
شیخ [ابوحیّان اندلسی] میگوید: «من تاکنون هیچ یک از نحویان را ندیدهام که این استمرار را که ابنعطیه از آن سخن گفته و برای آن دلیل آورده است مطرح کرده باشد. نحویان، تنها به همان دو معنی که ما گفتیم اشاره کردهاند».
من معتقدم که آنچه ابنعطیه گفته است سخنی نیکوست، و اگر نحویان درباره آن چیزی نگفتهاند، دلیل بر ردّ آن نیست؛ زیرا آنان غالبا مباحثی را که با الفاظ ارتباط دارد مطرح میکنند و درصدد بیان مفاهیمی که از فحوای کلام استفاده میشود برنمیآیند، چون این موردِ نیازشان نیست;».۱۱
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.