مقاله سلسله زندیه


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله سلسله زندیه دارای ۵۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله سلسله زندیه  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سلسله زندیه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله سلسله زندیه :

سلسله زندیه
جانشین سلسله ای که نادرشاه افشار به آن ترتیب بوجود آورد و به آن ترتیب از میان رفت، سلسله ای بود که مؤسس و موجد آن، لرزاده ای شچاع و مردم دار از سرداران گمنام خود نادر بود و کریم خان زند نام داشت که چون از طایفه ” زند“ بود، سلسله ای را که بنیان گذاشت به این سبب ” زندیه“ نام گذاشتند.برای اینکه علل پیدایش سلسله ای را که بنیان گذاشت به این سبب “ زندیه“ نام گذاشت. برای اینکه علل پیدایش سلسله زندیه دانسته شود، لازمست ابتدا مختصری درباره اوضاع ایران پس از قتل نادر شاه افشار بررسی شود.

پس از قتل نادر، هر یک از سران سپاه او، در هر گوشه ای از مملکت که مختصر نفوذی داشتند، سر به شورش و اغتشاش برداشتند. قسمت شمالی ایران از کردستان تا افغانستان عرضه تاخت و تازه های علیقلی خان ” عادلشاه “ و ابراهیم خان (ابراهیم شاه ) و محمد حسن خان قاجار شد و در نواحی جنوبی و مرکزی، حکام و فرمانرویان ایلات بختیاری و زند راه استقلال میپیمودند و در چنان احوالی، شاهرخ شاه افشار نیز در خراسان حکومت داشت و در ظاهر، پادشاه افشار بود (۱۱۶۱ هجری قمری) و در همان زمان برولایات فارس فتحعلی خان افشار، بر اصفهان ابوالفتح خان بختیاری و بر همدان، محمد علی خان تکه او حکومت میکردند.

اولین قیام از طرف محمد حسن خان قاجار صورت گرفت باین ترتیب که در گرگان به جمع آوری سپاه مشغول شد و ایلات یموت (بفتح یاء) و ترکمنان را دور خود جمع کرد. سپس آزادخان افنان قیام کرد و او که از طرف ابراهیم شاه بر کردستان و همدان حکومت داشت، پس از شکست ابراهیم شاه از شاهرخ ، ابتدا شهر ” زور“ و بعد کرمانشاهان را به تصرف در آورد و در سال ۱۱۶۲ هجری قمری بر آذربایجان دست یافت و حتی شهر ” ارومیه “ یعنی رضائیه امروزی را به پایتختی برگزید و رسما خود را پادشاه ایران خواند !

بعد از اینکه شاهرخ توسط طرفداران میرزا سید محمد متولی دستگیر و کور شد، هر کدام از حکام وی نیز در شهرهای مهم مانند اصفهان و همدان به خودسری و تمرد پرداختند و حتی در شیراز نیز علیه فتحعلی خان افشار شورشی بوجود آمد که رهبر آن ” صالح بیک بیات “ بود و سرانجام نیز ” صالح بیک“ در اوایل سال ۱۱۳۶ هجری قمری به حکومت شیراز رسید و به این ترتیب با اطاعت بزرگان شیراز از صالح بیک بیات، شیراز از قلمرو حکومت افشاریه خارج شد.

مرکز توجه تمام مدعیان سلطنت پس از نادرشاه افشارشهر اصفهان بود که حکومت بلارقیب نماند و علیمردان خان بختیاری در تسخیر اصفهان بر آمد ولی از ابوالفتح خان شکست خورد و چون در تصرف اصفهان اصرار داشت از کریم خان زند که در آن زمان با ۴ هزار سوار تیر انداز و شمشیر زن خود ، در سلطان آباد اراک اردو زده بود کمک خواست و کریمخان نیز دل به وعده های او بست و با برادرش صادق خان به کمک او رفت.

این بار حاکم اصفهان، در مقابل مهاجمین زند مغلوب شد و منتها، چون کریم خان در اوسیاست و شجاعتی سراغ کرده بود به پیشنهاد خان زند، اتحاد مثلثی از ابوالفتح خان بختیاری – کریم خان زند و علیمردان خان بختیاری تشکیل شد و چون هنوز مردم اصفهان را میل دل بجانب صفویان بود یکی از نوادگان دختری شاه سلطان حسین صفوی را که طفلی ۸ ساله بنام ” ابو تراب میرزا “ بود با عنوان شاه اسمعیل سوم به سلطنت برداشتند و قرار شد ابوالفتح خان همچنان حاکم اصفهان باشد، کریم خان فرماندهی سپاه را بعهده بگیرد و علیمردان خان نایب السلطنه باشد و باین ترتیب از اجتماع این سه سردار که هریک در اندیشه نابودی دو تن دیگر و استقلال انفرادی بود، حکومتی تشکیل یافت که پایه و اساس استواری نداشت (۱۱۶۴ هجری قمری) زیرا ابوالفتح خان مستبد و مغرور، علیمردان خان بیرحم و تند خو و خشن و کریم خان، مردم دار و بردبار و ملایم و بسیار دور اندیش و احتیاط کار بود .

بزودی مردم اصفهان نیز سه دسته شدند و هر دسته طرفدار یکی از سه سردار شدند منتها، بسبب نرمش و عطوفت کریمخان، جمع بیشتری منجمله ارامنه جلفا طرفدار او بودند و این محبوبیت خان زند، علیمردان خان را بهراس افکند و برای اجرای نقشه ای که در سر داشت کریمخان را با یک مأموریت جنگی به همدان فرستاد و در غیاب او، توطئه ای ترتیب داد که در جریان آن ” ابوالفتح خان “ کشته شد و بعد از آنکه حکومت اصفهان را یه عموی خود ” حاجی بابا خان بختیاری“ سپرد، شاه اسماعیل سوم خردسال را همراه خود به شیراز برد.

در محلی بنام ” کام فیروز“ نزدیک شیراز صالح بیک بیات، حاکم شیراز از علیمردان خان شکست خورد و در سال ۱۱۶۵ هجری قمری شیراز هم بتصرف خان بختیاری درآمد و این پیروزی مصادف با پیروزی مصادف با پیروزی کریمخان زند در همدان بود . پس از این پیروزی، خان زند حکومت همدان را به برادرش صادق خان سپرد و خود به سنندج رفت و در آنجا بود که از وقایع اصفهان و قتل ابوالفتح خان و تصرف شیراز توسط علیمردان خان مطلع شد و لاجرم، بسرعت به اصفهان بازگشت و پس از آنکه با مقاومت مختصری از طرف ” حاجی بابا خان “ روبرو شد، اصفهان را گرفت و صادق خان را از حکومت همدان به اصفهان مأمور کرد و خود برای دفع علیمردان خان که پیمان اتحاد مثلث را شکسته بود، بسراغ او رفت.

نیروهای زند و بختیاری در ” چهار محال “ با هم روبرو شدند و علیمردان خان شکست خورد و بطرف کرمانشاهان گریخت و شاه اسماعیل سوم ناچار به اردوی کریمخان پیوست و خان زند، نیابت و وکالت او را قبول کرده و از آن زمان است که کریمخان زند به ” وکیل الدوله ” مشهور شد (۱۱۶۵ هجری قمری) و در حقیقت، این امر، آغاز کار سلسسله زندیه در تاریخ ایران محسوب می شود .

گرچه قیام کریمخان زند از سال ۱۱۶۳ هجری قمری آغاز شد و همین تاریخ نیز به عنوان تاریخ تأسیس سلسله زندیه در تواریخ به حساب آمده است ولی، بطوریکه بعد خواهد آمد، فرمانروائی مستقل و بلا منازع کریمخان زند در حقیقت از سال ۱۱۷۹ هجری قمری که همه دشمنان سر سخت داخلی خود را بکایک مغلوب کرد، آغاز می شود. در طول مدت ۴۶ سالی که افراد سلسله زندیه در ایران فعالیتی داشتند ۸ نفر باین ترتیب بر منصرفات زندیه حکومت کردند.

۱-کریم خان زند
۲-زکی خان برادر کریم خان (۱۰۰ روز)
۳-ابوالفتح خان پسر کریم خان (۷۰ روز)
۴-صادق خان برادر کریم خان (۱۶ ماه)
۵-علیمردان خان خواهرزاده زکیخان (۵ سال)
۶-جعفر خان فرزند صادق خان (۳ سال)
۷-صید مراد خان
۸-لطفعلی خان پسر جعفر خان (۶ سال)

و شاید در تاریخ سلسله سلطنتی ایران، طول مدت زمامداری سلسله زندیه از همه کمتر باشد زیرا این سلسله نیز مانند سلسله افشاریه، بعد از مرگ سر سلسله آن به سرعت شیرازه امورش از هم پاشید و جانشینان کریم خان که هیچکدام لیاقت و بینش سیاسی و جنگی خان بزرگ زند را نداشتند، هر یک مدت کوتاهی بر تخت نشستند و برخاستند تا توسط آغا محمد خان قاجار بکلی منقرض شدند .(بطوریکه شرح آن خواهد آمد).

۱-کریمخان زند (۱۱۶۳-۱۱۹۳ هجری قمری)
افراد ایل زند از ایلات نژاد بودند و بیکی از شاخه های زبان لری صحبت می کردند، در قریه ای بنام ” پری “ در حوالی ” ملایر “ سکونت داشتند و چون عده آنها خیلی کم بود و شهرتی چندان نیز نداشتند، آنها را جزء طایفه ” لک“ که از طوایف معتبر لر است، محسوب میدارند. زندیه ابتدا در حوالی ملایر به شبانی و گله داری بسر می‌بردند. وقتی در سال ۱۱۴۹ هجری قمری نادر برای سرکوبی علیمراد بختیاری به منطقه لرستان حمله کرد و بر او پیروز شد برای آنکه مبادا دوباره بختیاریها شورش کنند، بعضی از طوایف بختیاری و لر را به ” دره گز“ در خراسان کوچ داد که طتئفه زند از آن جمله بود و بعد نیز جمعی از جوانان زندیه بختیاری و لر را نیز که قابلیت سپاهی گری را داشتند به سپاه خود پذیرفت که عده ای از مردان زند منجمله کریم خان و بردارش صادق زند ازآنجمله یودند.۱

پدر کرمیخان و صادق خان، ” ایناق“ )به فتح همزه) نام داشت و ایناق برادری بنام ” بوداق” داشت و ایناق و بوداق از رشیدترین افراد ایل زند بودند. بعد از مرگ ایناق، مادر کریمخان به عقد ازدواج بوداق در آمد و از او نیز سه فرزند پیدا کرد دو پسر به نام اسکندر خان وزکی خان و یک دختر (که بعدها مادر علیمردان خان زند شد).

کمی بعد نادر، بر اثر ابراز لیاقت بعضی از این سپاهیان تازه خدمت، آنانرا به مشاغل عمده تر و مهمتری گماشت و کریم زند که ابتدا با عنوان یک تیرانداز ساده به سپاه نادر وارد شده بود، یکی از آنان بود که در جریان حمله نادر به هندوستان جزء سران سپاه نادری بود۱ طایفه زند تا زمانیکه نادر زند بود در حدود ابیورد خراسان بسر میبردند و چون نادر کشته شد به ریاست کریم و صادق زند، به سرزمین اصلی خود باز گشتند. البته ابتدا از علیقلی خان عادلشاه اجازه بازگشت خواستند ولی او که احتمال بروز شورشی از طرف زندیه میداد با این

تقاضا موافقت نکرد و کریم و صادق زند نیز نفرات تحت فرماندهی خود را برداشتند و جنگ و گریز کنان به ملایر باز گشتند و در ” قلعه پری“ مسکن سابق افراد زند، در ملایر ساکن شدند و کریم خان زند، به سبب کاردانی و لیاقتی که داشت، رفته رفته مدارج ترقی را پیمود و بر عدد یاران خود چندان افزود که ” ابراهیم شاه” افشار دست به کمک بسوی او دراز کرد و برای او و برادرش لقب خانی فرستاد و به خلعت های نفیس مخلعشان گردانید و از این تاریخ است که ان دو برادر به کریمخان و صادق خان معروف شدند و اولین مأموریت جنگی آنان سرکوبی مخالفان ابراهیم ساه در عراق بود که با موفقیت روبرو شد.

پس از آنکه سپاه ابراهیم شاه در حوالی کاشان پراکنده شد، کریم خان و صادق خان نیز به ملایر بازگشتند و در همین زمان است که جریانات سیاسی سبب شد تا خان زند نیز به سیاست کشانده شود و در نتیجه اتحاد مثلث و سلطنت شاه اسماعیل سوم و قتل ابوالفتح خان و جنگ کریمخان و علیمردان خان پیش آمد و باین ترتیب دو رقیب اولیه کریمخان یعنی ابوالفتح خان و علیمردان خان از میان رفتند.

زمانی که خان زند، در اصفهان بود، بواسطه حسن سلوک و رفتار ملایمی که نسبت به همه طبقات مردم از خود نشان می داد، اکثریت مردم شهر مخصوصا ارامنه جلفا طرفدار او بودند. وقتی رقبای اولیه او از بین رفتند، کریمخان در صدد توسعه نفوذ و قدرت خود بر آمد. ابتدا همه اتباع خویش را از حدود ملایر جمع آوری کرد و در حدود ۴ هزار سوار جنگ آور را سازمان داد و در همین احوال یکی دیگر از سرداران افشاری ابراهیم شاه، بنام ” سلیم خان قرخلو“ نیز ۸ هزار سوار و پیاده ای که تحت فرمان داشت به کریمخان پیوست.
کریمخان زند برای رسیدن به مقام فرمانروائی مستقل، راه درازی در پیش داشت و با مدعیان زورمندی در نقاط مختلف ایران روبرو بود که عبارت بودند از :

محمد حسن خان قاجار در نواحی مازندران و گرگان
آزادخان افغان در قسمتهایی از آذربایجان
شاهرخ خان افشار در سرزمین خراسان
علیمردان خان بختیاری در حوالی کرمانشاهان
و خطرناکنر از همه این رقبا، محمد حسن خان قاجار بود.

محمد حسن خان، پسر فتحعلی خان قاجار سپهسالار شاه طهماسب دوم بود که بدست نادر از میان رفت.
وی در نواحی گرگان سر به استقلال برداشته و پس از غلبه بر ازادخان افغانی مازندران را نیز گرفته بود و حتی عزم تسخیر گیلان را داشت که به سبب حمله نیروهای زندیه به طرف شمال، به مقر فرمانروائی خود بازگشت و در حقیقت نیز کریم خان پس از ارام کردن فارس و اصفهان، در حالیکه شاه اسماعیل سوم را به همراه او بود، عزم الحاق نواحی شمالی را به متصرفات خود داشت.

پس از تسخیر قزوین و رشت و لاهیجان از راه کناره دریای خزر به گرگان حمله برد اما به سبب عدم همکاری نیروهای ” سلیم خان قرخلو“ ، وی در انجام این نقشه جنگی موفق نشد مضافا به اینکه شاه اسماعیل سوم نیز به تحریک بعضی از امرای مخالف کریمخان فرار کرد و به اردوی محمد حسن قاجار پناهنده شد. به این ترتیب اولین برخورد قاجار و زندیه به شکست کریم خان انجامید و خان زند از راه تهران به اصفهان بازگشت (۱۶۶۶ هجری قمری) و پس از چند هفته استراحت در اصفهان و تنظیم امور سپاه خویش به قصد سرکوبی علیمردان خان بختیاری به طرف غرب حرکت کرد.

خان بختیاری، پس از شکست از خان زند و فرار کرمانشاهان، برای اینکه در مقابل شاه اسماعیل (که از کریمخان زند هر کار را به عنوان او انجام می داد) رقیبی تراشیده باشد، سید گمنامی را که مدعی بود از اولاد صفویه است، با عنوان ” شاه سلطان حسین دوم“ به سلطنت برداشت و خود نایب السلطنه او شد و در ضمن فرماندهی لشکر را نیز به عهده گرفت و منتظر برخورد با کریم خان زند شد.

در محلی بنام ” هارون آباد“۱ دومین جنگ میان بختیاریها و زندیه در گرفت و دوباره علیمردان خان به سختی شکست خورد و باز گریخت و پس از آنکه مدتی در نواحی غرب مخفی و سرگردان بود، بدوران اوج پیروزیهای کریم خان و پیروزی او بر آزادخان افغان در ناحیه ” خشت“ بدست یکی از افراد زندیه بنام محمد خان زند کشته شد۲ . سپس نوبت به دفع آزادخان رسید که بخواهش علیمردان خان بقصد کمک باو از آذربایجان بطرف کرمانشاهان اردو کشی کرده بود در نزدیکی قزوین قوای خان زند و خان افغان بهم خوردند و نتیجه جنگ به ضرر کرم خان تمام شد.

کریم خان پس از شکست قزوین به اصفهان بازگشت و بعد در تقویت نیروهای خود دوباره به جنگ آزاد خان رفت و این بار در نزدیکی ” قمشه“ ) به شم قاف و کسرشین) ۳ بر قوای افغان پیروز شد منتها، چون عقب داران سپاه آزادخان راه ارتباط او را با اصفهان قطع کرده بودند، از طریق بختیاری و کوه گیلویه به جانب لرستان تاخت تا در آنجا به ناحیه آذربایجان حمله کند و آزادخان نیز یکی از سرداران خود یعنی فتحعلی خان افشار (والی سابق فارس) را به لرستان فرستاد و در جنگی که بین کریمخان و فتحعلی خان در گرفت، خان زند، به علت سرمای فراوان و کمی آذوقه و

علیق سخت شکست خورد و قسمت عمده ای از سپاهیان خود را از دست داد.
این شکست و تلفات سنگین که به سپاه کریم خان وارد آمد بطوری او را مأیوس کرد که تصمیم به ترک سپاهیگری گرفت و قصد کرد تا به هندوستان برود و گوشه نشینی اختیار کند ولی امرای دشتستان و تنگشتات بیاری او رفتند و همه افراد خود را تحت اختیار او گذاشتند و رستم سلطان حاکم ” خشت“ تأمین آذوقه و مهمات را بعهده گرفت و به این ترتیب برای سومین بار خان زند به جنگ خان افغان رفت. در محل خشت، یا ” کتل کمارج“ و در راه ” بوشهر“ سپاهیان متحد تنگشتانی و زند، سپاه آزاد خان را در هم شکست و قسمت اعظم سپاه او را نابود کردند و خود آزادخان به شیراز و سپس به اصفهان رفت و چون محمد حسن خان قاجار نیز آماده سرکوبی او بود به آذربایجان رفت.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.