مقاله اثرات نفت بر اقتصاد کشور و محیط زیست مناطق
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله اثرات نفت بر اقتصاد کشور و محیط زیست مناطق دارای ۱۵۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله اثرات نفت بر اقتصاد کشور و محیط زیست مناطق کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اثرات نفت بر اقتصاد کشور و محیط زیست مناطق،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله اثرات نفت بر اقتصاد کشور و محیط زیست مناطق :
اثرات نفت بر اقتصاد کشور و محیط زیست مناطق
نفت و اقتصاد
میدان گازی جنوبی از اکتشافات شرکت ملی نفت ایران و بزرگترین منبع گازی مستقل جهان است. وسعت این مقدان ۹ هزار و ۷۰۰ کیلومتر مربع است. با توجه به وسعت میدان گازی پارس جنوبی، توسعه آن در فازهای مختلف در نظر گرفته شده و اراضی نزدیک عسلویه که در ۲۷۰ کیلومتری جنوب شرقی بوشهر قرار دارد، به عنوان منطقه ساحلی برای ایجاد تأسیسات خشکی و توسعه مرحله این میدان انتخاب شده است. ضمنا به منظور ایجاد تسهیلات بیشتر در اجرای فازهای مختلف این طرح و همچنین به منظور گسترش فعالیتهای اقتصادی در محل اجرای طرح، ایجاد منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس به تصویب شورای عالی مناطق آزاد رسیده و ابلاغ شده است. ذخیره بخش مربوط به ایران که طبق آخرین برآوردها حدود ۱۴/۱۳ تریلیون متر مکعب و حدود ۷ درصد کل ذخایر گاز جهان و بالغ بر ۳۸ درصد ذخایر گازی کشور را به خود اختصاص داده، معادل ۱۷ هزار و ۱۰۰ میلیون بشکه است.
منطقه پارس جنوبی به سبب گستردگی بسیار به فازهای متعددی تقسیم شده که عملیات و بررسیهای مورد نیاز و در برخی موارد بهره برداریهای به عمل آمده در برخی فازها انجام گرفته است. فازهای ۱ تا ۱۱ با پیشرفتهای مختلف در دست اقدام است و فازهای بعدی که بنا به برخی منابع تا ۲۸ فاز قابل گسترش است، در مراحل بعدی کار قرار دارند.
فاز یک
اجرای فاز یک طرح توسعه، میدان به منظور استحصال روزانه ۲۵ میلیون متر مکعب گاز طبیعی، ۴۰ هزار بشکه میعانات گازی و ۲۰۰ تن گوگرد است. اجرای قرارداد مذکور، اواخر سال ۱۳۷۶ به شرکت پتروپارس واگذار و قرارداد آن به صورت بیع متقابل تنظیم شده است.
فازهای ۲ و ۳
اجرای فازهای ۲ و ۳ طرح توسعه میدان به منظور استحصال روزانه ۵۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی، ۸۰ هزار بشکه میعانات گازی و ۴۰۰ تن گوگرد است. اجرای قرارداد مذکور، اکتبر ۹۷ به کنسرسیوم شرکتهای توتال، پتروناس و گازپروم واگذار و قرارداد آن به صورت بیع متقابل تنظیم شد.
فازهای ۴ و ۵
اجرای فازهای ۴ و ۵ طرح توسعه میدان به منظور استحصال ۵۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی در روز، ۸۰ هزار بشکه میعانات گازی در روز، ۵/۱۰ میلیون تن گاز مایع در سال برای صادرات، ۷۱ میلیون فوت مکعب اتان در روز و ۴۰۰ تن گوگرد در روز است. اجرای قرارداد مذکور به مشارکت شرکتهای آجیپ و پتروناس در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۷۹ واگذار و قرارداد آن به صورت بیع متقابل تنظیم شد. بر اساس مفاد پیمان، اجرای طرح.
فازهای ۶ و ۷ و ۸
اجرای فازهای، ۸ و ۷ و ۶ طرح توسعه میدان به منظور استحصال ۸۰ میلیون متر مکعب گاز ترش در روز، ۱۲۰ هزار بشکه میعانات گازی در روز و ۷۲ میلیون تن گاز مایع در سال است. اجرای قرارداد مذکور در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۷۹ به شرکت پتروپارس واگذار شد.
فازهای ۹ و ۱۰
اجرای فازهای ۹ و ۱۰ طرح توسعه میدان عینا مشابه ۴ و ۵ است. مناقصه برای واگذاری قرارداد بیع متقابل با فاینانس در حال اجراست. این دو فاز به منظور استحصال ۶/۵۶ میلیون متر مکعب در روز در نظر گرفته شده است که در این میان ۵۰ میلیون متر مکعب در روز گاز طبیع، ۲ میلیون متر مکعب در روز گاز اتان، ۰۵/۱ میلیون تن در سال گاز مایع، ۸۰ هزار بشکه میعانات گازی و ۴۰۰ تن گوگرد در روز خواهد بود.
فازهای ۱۱ و ۱۲
اجرایی ۱۱ و ۱۲ طرح توسعه میدان، به منظور استحصال ۵۰ میلیون متر مکعب گاز ترش دو روز، برای تأمین خوراک واحدهای تصفیه و مایع سازی گاز ۸۰ هزار LNG بشکه میعانات گازی در روز است. مناقصه برای واگذاری قرارداد آن به صورت عقد قرارداد بیع متقابل با فاینانس در حال اجراست. در کنار توسعه میدان پارس جنوبی، احداث واحدهای پتروشیمی در منطقه عمومی پارس جنوبی و عسلویه نیز در دستور کار وزارت نفت قرار دارد و تاکنون قرارداد احداث ۶ مجتمع عظیم پتروشیمی شامل افین نهم، الفین دهم، متانول چهارم، آروماتیک چهارم، اوره و آمونیاک عسلویه، واحد تولید اتان و LPG ، برای استفاده از خوراک تولیدی در بخش بالادستی گاز آغاز شده است که هر یک از این مجتمعها در نوع خود جزو بزرگترین مجتمعهای پتروشیمی جهان به شمار میروند.
منطقه مورد نظر قرارداد که حوزه گازی پارس جنوبی است و در مرز مشترک آبی ایران و قطر در خلیج فارس واقع شده است، به اسم بلال شهرت دارد و بخش کوچکتر آن متعلق به قطر است، که به آن گنبد شمالی (North Dome) میگویند.
عسلویه در حال تبدیل شدن به مرکز تمدن صنعتی ایران است و در حال حاضر بزرگترین سرمایه گذاری تاریخ ایران در حال شکل گیری در عسلویه است. این سرمایه گذاری ۲۵ میلیارد دلاری در عسلویه یک حوزه نفوذ دارد که حوزه نفوذ آن از یک سو بندر بوشهر و بندر لنگه و از سوی دیگر شیراز است. بنابراین این حوزهها تحت تأثیر سرمایه گذاریهای گسترش خواهد یافت که برای توسعه این مناطق باید برنامه ریزی فراتر از وزارت نفت در سازمان برنامه و بودجه اتفاق بیافتد تا این مناطق به ظرفیتهای لازم تجهیز شوند.
در حال حاضر در بخش نفت و گاز قراردادهای متعددی با صنایع داخلی بسته شده است که قراردادهای آن بالغ بر ۵/۱ میلیارد دلار است. اما ظرفیتها به همین نقطه ختم نمیشود و هنوز ظرفیتهای زیادی برای حرکت وجود دارد.
در خصوص اثرات اجتماعی و میزان اشتغال زایی فعالیت کارخانجات کشتی سازی در منطقه باید گفت که مجتمع کشتی سازی خلیج فارس در بندرعباس مثل کارخانه ذوب آهن است برای اصفهان و اگر روزی مجتمع کشتی سازی خلیج فارس با ظرفیت کامل راه اندازی شود. تأثیرات اجتماعی بسیار زیادی بر بندرعباس خواهد گذاشت و این شهر را توسعه خواهد داد.
قطر با بهره برداری از مخزن مشترک پارس جنوبی تا به حال، حدود ۶ میلیارد دلار درآمد داشته است، که با بهره برداری از فاز دوم و سوم ایران مخزن تولید و بهره برداری ایران و قطر متعادل خواهد شد. طبق برنامه ریزی انجام گرفته از سوی مقامات قطری بهره برداری، این کشور تا سال ۲۰۰۷، به ۷۱ میلیارد متر مکعب گاز و ۱۰۰ میلیون بشکه میعانات گازی دست پیدا خواهد کرد.
با هر تأخیر در بهره برداری از هر ۲ مرحله از توسعه میدان، ناچار به جایگزینی ۵۰ میلیون متر مکعب گاز در هر روز هستیم که بر اساس محاسبههای انجام شده، روزانه ۷ میلیون دلار زیان متوجه کشور خواهد شد. در هر فاز تولید روزانه ۴۰ هزار بشکه میعانات گاز برنامه ریزی شده که با توجه به ارزش این مواد که معمولاً ۲ تا ۳ دلار از متوسط قیمت هر بشکه نفت بیشتر است. با تأخیر در بهره برداری از این میدان روزانه حدود یک میلیون دلار نیز از این طریق به کشور زیان خواهد رسید. تاکنون حدود ۷۰۰ هزار بشکه میعانات گازی از فازهای ۲ و ۳ توسعه میدان پارس جنوبی تولید شده و به این ترتیب، ارزش اولین و دومین محموله صادرات میعانات گازی به ۸ میلیون دلار میرسد.
درآمد و اشتغالزایی
پیش بینی میشود با تکمیل ۸ مرحله از ۱۰ مرحله یاد شده سالانه مبلغی بالغ بر ۵ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار به درآمد کشور افزوده شود، که با جایگزینی گاز طبیعی به جای فرآوردههای نفتی این درآمد به ۱۰ میلیارد دلار خواهد رسید. اشتغالزایی ۳ مرحله از این طرح تاکنون حدود ۱۵ هزار نفر به طور مستقیم بوده است که برای اجرای مراحل ۲ و ۳ حدود ۱۰ هزار نفر از نیروی کار کشور با اولویت نیروهای بومی مشغول به کار شده اند. پیش بینی میشود، با آغاز عملیات اجرایی مراحل باقی مانده به طور متوسط ۳۰ هزار نیروی انسانی کشور به طور مستقیم در این طرح اشتغال یابند. ارتقای سطح علمی کارشناسان داخل از دیگر دستاوردهای این طرح بزرگ ملی است که علاوه بر صرفه جویی ارزی، پیمانکاران و سازندگان ایرانی در کار ساخت، نصب و بهره برداری از تأسیسات فراساحلی به مرز خود اتکایی رسیده اند. آخرین برآوردها از وجود بیش از ۱۳ تریلیون متر مکعب گاز ذخیره در جای این میدان حکایت دار که این رقم معادل ۸ درصد از کل ذخایر گازی جهان و ۵۰ درصد از ذخایر گازی شناخته شده کشور است. علاوه بر ذخایر گازی، این میدان دارای ذخیره ای بالغ بر ۱۷ میلیارد بشکه میعانات گازی و نیز ذخیره تخمینی حدود ۵ میلیارد بشکه نفت است.
آنچه توسعه برخی فازهای پارس جنوبی را با تأخیر مواجه ساخته، عدم مدیریت کارآمد در برخی بخشها، برخی پیمانکارها، دست اندازهای سیاسی و مشکل تأمین منابع مالی و صرف وقت برای پیدا کردن راهکار مناسب که حداکثر منافع مالی را در نظر بگیرد بوده است. برای شروع هر طرح ابتدا باید به این پرسش پاسخ داده شود که آیا با اجرای طرح توجیه اقتصادی دارد یا خیر. پاسخ به این سؤال مهم نیازمند بررسی فنی و اقتصادی طرح است که در قالب مهندسی (طراحی) مفهومی یا تفهیمی (Conceptual) با امکان سنجی (Feasibility) انجام میگیرد. بنابراین، با توجه به این که طراحی تفهیمی بخش آغازین فعالیتهای مهندسی است و فلسفه توسعه هر فاز پارس جنوبی نیز متفاوت از یکدیگر است، انجام و صرف وقت مجدد به منظور طراحی تفهیمی و امکان سنجی، ضروری و اجتناب ناپذیر است، ولی تا حد امکان در طراحی تفهیمی و حتی اصولی فازهای پارس جنوبی برخی منابع و مدارک فنی فازهای قبلی که استفاده از آنها منطقی، مجاز و منطبق با شرایط طرح بوده، مد نظر قرار گرفته است.
نتیجه این که هر چند مطالعات و به ثمر رسیدن فازهای میدان ایرانی پارس جنوبی نسبت به شریک قطری با تأخیر همراه بوده است، اما باید به این نکته اشاره کرد که انجام چنین طرح عظیمی در شرایطی که کشور با تحریمها و تهدیدات بسیاری روبهروست کاری بس ارزنده و ارزشمند است. امید است با بهره برداری کامل از تمامی فازهای طرح مربوط آینده درخشانی را برای ایران به همراه آوریم.
مختصر مطالب گفته شده، بیانگر درجه بالای اهمیت آبهای خلیج فارس و دریای عمان، به علت دارا بودن منابع سرشار نفت و گاز میباشد. در نقشه اقتصادی (صنایع، معادن و ذخایر)، موجود در پیوست شماره (۱) مناطق نفت خیز جنوب کشور را میتوان مشاهده نمود که از پراکندگی بالایی برخوردارند.
اگرچه سهم ایران در استخراج نفت از آبهای نفت خیز دریای خزر در مقایسه با سهمش از منابع نفتی آبهای جنوب ناچیز است، اما فعالیتهای نفتی موجب شده که بنادر موجود در این مناقط شمالی کشور از رونق بالایی برخوردار باشد. با توجه به آمار عملیات بنادر کشور طی ده ماهه سال ۱۳۸۲، مقایسه و شناورهای بالای هزار تن در ده ماهه سال ۱۳۸۲، نسبت به مدت مشابه سال قبل، نشان میدهد که در زمینه فعالیت نفتی شناورها بندر نکا مهمترین بندر ترانزیتی معرفی شده است. ضمن اینکه بندر ماهشهر بالاترین میزان صادرات، بندر شهید رجایی بیشترین حجم واردات و کاپوتاژ داشته اند. پیوست شماره (۲) مؤید این مطلب است. (مهم ترین کالای ترانزیتی مواد نفتی بوده که به مقدار ۲۸۵۶۸۳۸ تن تخلیه و ۳۸۳۲۲۵ تن بارگیری شده و ۷۹ درصد از کل کالاهای ترانزیتی را تشکیل میدهد).
همچنین با مشاهده به جدول شماره (۱) که به پیش بینی درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت خام پرداخته شده است، در سال ۱۳۸۳ این میزان به ۸/۱۲۰۸۲ میلیون دلار خواهد رسید که در مقایسه با سال ۱۳۸۲، ۱۷/۴ درصد رشد خواهد داشت.
جدول شماره (۱) پیش بینی درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت خام
منبع: جدول شماره ۸، لایحه برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. صفحه ۱۲۴ (بخش جداول پیوست)
منبع: جدول شماره ۳، لایحه برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. صفحه ۱۱۹ (بخش جداول پیوست)
در جدول شماره (۲) نیز میتوان به روند صعودی منابع ارزی حاصل از صادرات نفت و گاز و فرآوردههای نفتی توجه کرد که در سال ۱۳۸۳ این رقم به ۱۳۵۴۹ میلیون دلار برآورد شده و ۲۷ درصد از منابع ارزی را در این سال به خود اختصاص میدهد.
– آلودگیهای نفتی خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر
نفت به عنوان یکی از عوامل مخرب و آلاینده خلیج فارس و دریای عمان
راههای ورود نفت به دریا
عمده ترین آلاینده خلیج فارس و دریای عمان، نفت و فرآوردههای آن میباشد. منطقه خلیج فارس و حوضچههای نفتی اطراف آن حامل حدود ۶۰ درصد از نفت جهان میباشد و نزدیک به ۴۰ درصد از صادرات نفت جهان از این منطقه انجام میشود. بنابراین، این ماده به شکلهای گوناگون موجب آلودگی خلیج فارس تا ۴۷ برابر بیشتر از دریاهای مشابه در جهان شده است. نفت هنگام ورود به دریا با توجه به شرایط جوی و شکل ساختمانی آن دستخوش تغییراتی از جمله تبخیر، تعلیق، ترکیب، ترسیب و تجزیه میگردد. هیدروکربنهای سبک موجود در نفت خام به سرعت تبخیر و از محیط دریا خارج میشود ولی در نهایت با ریزشهای جوی دوباره به دریا باز میگردد. هیدروکربنهای سنگین رسوب میکنند یا به بستر دریا میروند یا توسط امواج به ساحل آمده، به شکل توپکهای متشکل از قیر (Taebal) در ساحل پراکنده میشوند.
وجود نفت در دریا موجب مسمومیت، خفگی، تغییر رفتار، مهاجرت، جهش و تجمع در بافتهای آبزیان مستقر در ناحیه میگردد. بیشترین اثر مخرب نفت بر جمعیتی از آبزیان وارد میشود که دارای حرکت کم هستند یه به صورت بنتیک (Bentic) زندگی میکنند. از سویی، تجزیه نفت در دریا سبب ایجاد برخی ترکیبات سمیتر یا افزایش نورتینتها میشود که نخست در صورت تجمع (Bio accumulation) و بزرگنمایی زیستی (Bio magnification)، مرگ مستقیم یا تدریجی آبزیان را به همراه میآورد و در ثانی چون نفت ترکیبی آلی میباشد، تجزیه آن توسط باکتریها یا آلایندههای دیگر موجب افزایش نوترینتها و شکوفایی پلانکتونی میگردد که در مواردی مانند کشندههای قرمز (Red tide) میتواند بسیار خطرناک باشد.
از سویی دیگر، ورود نفت به دریا موجب کاهش نفوذ نور و اکسیژن محلول در آب و در نتیجه کاهش تولید فرآوردههای اولیه میگردد.
۱- آب توازن کشتیها
آب توازن نفت کشها حدود ۵۵ درصد از آلودگی نفتی خلیج فارس را تشکیل داده و سالانه بطور متوسط بالغ بر ۴۰ میلیون تن برآورد شده است. طبق آمار سازمان بنادر و کشتیرانی، سالانه ۲۰۳۵ هزار نفت کش از خلیج فارس عبور میکنند.
هنگام ورود نفت کشها به خلیج فارس که دارای تلاطم کمتری نسبت به اقیانوس است و نیز هنگام نزدیک شدن به پایانههای بارگیری نفت، آب توازن نفت کش را تخلیه میکنند. نفت موجود در آب توازن، خطر بیشتری نسبت به نفت خام دارد زیرا لجنهای نفتی موجود در آن شامل هیدروکربنهای سنگین و حلقوی است که نیازمند بیش از یکسال زمان برای تجزیه شدن دارند. عمده ترین مشکل، فقدان ردیابی و تشخیص کشتیهای تخلیه کننده آب توازن میباشد زیرا تمامی نفت کشها، در هنگام شب تخلیه را توسط لولههای موجود در زیر کشتی انجام میدهند و تا روز بعد، از محل تخلیه فاصله بسیار گرفته اند. در هر صورت، ۷۳ درصد از آلودگیهای نفتی ایجاد شده در دریا، مربوط به کشتیرانی است.
۲- جنگ کویت و خلیج فارس
طی ۸ سال دفاع مقدس و جنگ کویت در سال ۱۹۹۱، بزرگترین آلودگی نفتی جهان، در خلیج فارس به وقوع پیوست و تقریباً ۱۱-۸ میلیون بشکه نفت از ۸۱۰ حلقه چاه نفتی منطقه وارد دریا گردید. این فاجعه زیست محیطی موجب نابودی ۵۰ راس گاو دریایی، مقادیر بسیار زیادی از ماهیان، پستانداران دریایی و ۱۰۰ قطعه لاک پشت دریایی به طور مستقیم شد که آثار و نتایج آن همچنان باقی است. همچنین طی بمباران چاههای نفتی نوروز در سال ۱۳۶۱ از سوی رژیم بعثی عراق، سکوهای شماره ۳، ۵، ۷ و ۹ دچار آسیب شدیدی شدند بطوریکه روزانه ۸۰۰۰ بشکه نفت و ۷۰۰۰۰۰ فوت مکعب گاز و در نهایت ۷۱ میلیون تن نفت از این طریق وارد دریا شد. بر اساس محاسبات حاصله، برای از بین بردن کامل این آلودگی حدود یکصد سال وقت مورد نیاز است. (پیوست)
۳- ریزشهای نفتی از خطوط انتقال و سکوهای نفتی
نفت استخراجی از بستر دریا حاوی مقداری آب است که بایستی قبل از انتقال نفت به پالایشگاه از آن جدا شود. غلظت نفت در آب جداسازی شده گاه به ppm40 میرسد که در مجموع میزان قابل توجهی است. انواع اتصالات به کار رفته در لولهها و دهانههای چاهها در اثر خوردگی در آب شور دریا به مرور سوراخ و موجب ورود نفت به دریا در مسیر یا دهانه چاهها میشوند. طی سالهای اخیر، چندین مورد شکاف در خطوط لولههای نفتی تعبیه شده در خلیج فارس شناسایی شده که از این طریق نیز به طور متوسط ۱۵۲۰ هزار بشکه نفت در روز وارد اروپا گردیده است.
گسترش ریزش مواد نفتی توسط باد یا امواج و انتقال به لایههای زیرین آب، هم توده آب و هم سواحل را تهدید مینماید. به خصوص زمانی که مستقیماً به سواحل دارای مجموعههای با ارزش، مناطق تفرجگاهی یا مناطق مسکونی برخورد مینمایند.
۴- ورود نفت از طریق فاضلاب و صنعتی
فاضلابهای شهری حاوی مقداری نفت و گازوئیل میباشند و با توجه به طبیعت کارخانجات صنعتی، فاضلاب آنها نیز دارای مقادیر قابل ملاحظه ای از هیدروکربرنهای نفتی هستند. فاضلابها از طریق خورها (به عنوان مثال، خورهای موجود در بندرعباس) وارد آبهای ساحلی میشوند. علاوه بر نفت و گازوئیل، مقادیر فراوانی روغن موتور نیز در فاضلابها موجود است. بر اساس برآوردها، ۶/۹ درصد از آلودگی نفتی ایجاد شده در خلیج فارس ناشی از این گونه ریزشهای نفتی میباشند.
وجود پالایشگاههای صنایع پتروشیمی در جزایر خارک، لاوان، سیری و خور موسی و بندرعباس موجب ورود مقادیر قابل توجهی از این نوع آلودگیها به دریا میشود. این نوع آلودگیها از طریق آبی ایجاد میگردد که از سیستم خنک کننده پالایشگاهها وارد دریا میشود. سیستم خنک کننده پالایشگاهها، روزانه مقادیر فراوانی از آب دریا را برای خنک نمودن دستگاهها مصرف میکنند. غلظت نفت در آب خروجی از این سیستم ppm100 برآورد شده است.
۵- اکتشاف و استخراج
هنگام اکتشاف حوضههای نفتی و عملیات حفاری، گل حفاری حاوی آب یا در صورت پذیرش طبقات زمین، حاوی ۸۰-۷۰ درصد نفت است. اگرچه تلاشهایی برای جداسازی گلهای آغشته به نفت از قطعات حاصل از حفاری، قبل از دفن آنها در بستر دریا و در زیر سکوها صورت میگیرد اما هنوز هم این قطعات حاصل از حفاری چاههای نفتی به شدت سمی هستند و حدود ۴/۲۲ درصد از آلودگی نفتی حاصل از عملیات بهره برداری برآورد شده است. از سویی، هنگام عملیات انفجار، مقداری نفت به بیرون تراوش میکند ضمن اینکه ایجاد انفجار، عواق بسیار وخیمی برای آبزیان مجاور دارد.
۶- جابجایی نفت از نفتکشها
نفت کشها به علت وجود آبخور زیاد قادر به پهلوگیری در اسکلهها و پایانههای نفتی کنار ساحل نمیباشند. در نتیجه، عمل جابجایی یا بارگیری در دریا انجام میگیرد. طی این عمل، از محل اتصالات مقداری نفت وارد دریا میشود. در مواردی مانند قاچاق نفت که در حال حاضر توسط برخی از کشورهای حاشیه خلیج انجام میشود، نفت توسط شناورهای غیر استاندارد به نقاطی همانند اطراف جزیره کیش و فارور حمل میشود و سپس به نفت کشهای بزرگتر انتقال مییابد که متأسفانه به علت رعایت نکردن مقررات ایمنی، مقدار فراوانی نفت از این طریق نیز به دریا وارد میگردد.
۷- تصادف کشتیها
تصادفهای ناشی از اشتباه انسانی و اختلال در سیستمهای ناوبری امری اجتناب ناپذیری است. در خطوط کشتیرانی درسطح دریاها، هر ساله تعداد زیادی تصادف با حضور تانکرهای نفتی روی میدهد. اکثر این حوادث منجر به نشت نفت به صورت کم یا زیاد به دریا میشود. سوانح نفتی ۷۲ درصد از کل آلودگی خلیج فارس را تشکیل میدهند در برخی موارد نیز اتفاقاتی نظیر انفجار گازهای تجمعی حاصل از نفت در مخازن که منجر به ترکیدن مخازن کشتیها میشوند و در نتیجه نفت به دریا سرازی میشود. ممکن است گاهی نفت در سطح دریا آتش بگیرد.
در سالهای اخیر نیز قاچاق نفت از سوی رژیم بعثی عراق در طول سواحل شمالی خلیج فارس، موارد زیادی از غرق شدن دوبههای نفتی را همراه داشته است که برای حمل نفت غیر استاندارد میباشند.
۸- آلودگی نفتی ناشی از روغن موتور شناورها و کشتیها
بر اساس تحقیقات انجام شده در ازای هر ۱۰-۵ دقیقه، یک شناور از تنگه هرمز عبور میکند و از این بابت خلیج فارس یکی از شلوغ ترین دریاهای جهان به شمار میرود. این شناورها شامل سوپرتانکرهای ۵۰۰ هزار تنی، کشتیهای غله بر ۳۰۰ هزار تنی تا شناورهای صیادی، لنجها و قایقهای موتوری میباشند. شناورهایی که بر سطح آب تردد میکنند، همگی دارای موتورهایی با حجم بسیار بالا میباشند. روغن موتور تعویضی آنها را به دریا سرازی میکنند که این امر در کشتیهای صیادی و لنجها بسیار رایج میباشد.
باید به این نکته توجه نمود که آثار آلودگیهای نفتی به شکل کوتاه مدت و بلندمدت بروز میکند و مسمومیتهای ایجاد شده توسط نفت به هر شکل حاد و مزمن به وجود میآید که شکل مزمن و طولانی آن بسیار خطرناک میباشد. زیرا به تدریج در بافتهای موجودات جمع شده و مرگ آبزی را به همراه خواهد داشت و یا در اثر صید و صیادی میتواند به انسان انتقال یابد.
آمار و ارقام منتشره، بیانگر فاجعه زیست محیطی موجود در سواحل جنوبی کشورمان میباشد.
با توجه به مطالب گفته شده به صورت مختصر راجع به آثار مخرب نفت بر روی گیاهان مانگرو به بحث میپردازیم.
جنگلهای مانگرو که یکی از مهمترین مناطق حساس دریایی به حساب میآیند، همواره مورد تهدید حوادثی هستند که برای نفت کشها اتفاق میافتد، این حوادث منجر به آلودگی شدید نفتی در این مناطق میشود. به دنبال آن موجب تخریب نظام زیستی موجودات ساکن در آنها شده و همچنین باعث ضرر اقتصادی از قبیل آتش سوزی چاههای نفت میگردد.
ارزش اقتصادی اکولوژیکی این مناطق از سوی برخی محققان مورد توجه قرار گرفته و ارزشهایی برای خدمات و کارکردها در مقیاس ملی ارائه شده است که ضمن تعیین خسارات و کارکردهای اکولوژیکی مقدار صدمات ناشی از آلودگی آتش سوزی چاههای نفت و لکههای نفتی کویت نیز به صورت اقتصادی برآورد شده است.
در مجموع مناطق حساس دریائی که میتوانند در سواحل آبهای داخلی، آبهای سرزمینی، منطقه انحصاری و اقتصادی و آبهای آزاد شناسائی و انتخاب گردند، نواحی ای هستند که واجد منابع حساس ساحلی و دریایی و یا وابسته به دریا بوده و این حساسیت به واسطه تنوع زیستی، غذای جانداران، وجود گونههای در معرض خطر، آسیب پذیر و کمیاب، واقع شدن اجتماعات حیاتی در آستانه تحمل اکولوژیک، حساسیت به اجتماعات مانگرو ایران تنها از ۲ گونه درختی با نام درخت حرا و درخت چندل تشکیل یافته است.
درخت حرا یکی از مقاوم ترین گونههای مانگرو محسوب میشود، که با حداقل نیازهای اکولوژیک مختص گیاهان مانگرو به خوبی توسعه مییابد و فرمانسیونهای یک دست را در سواحل و امتداد خورها ایجاد میکند.
چندل یکی از گونههای بسیار با ارزشی است که از چوب آن در مصارف ساختمانی به عنوان تیر استفاده شایانی به عمل میآید، به طوری که در ساختمانهای بسیار قدیمی جنوب کشور خصوصا در بوشهر میتوان دوام و ثبات این چوب را در مقایسه با آهن در ساختمانهای جدید مقایسه نمود.
رویشگاههای مانگرو کاربردهای زیادی برای کشورهای واجد شرایط دارند که عبارتند از:
۱- بهره برداری از آبزیان مغذی اعم از ماهی، میگو، خرچنگ و نرمتنان با میزان ۶/۱۹ درصد بهره برداری جهانی (بالاترین میزان بهره وری را به خود اختصاص داده است).
۲- برداشت چوب و تهیه زغال که زغال حاصل از چوب مانگرو بسیار بادوام بوده و حرارت آن زیاد با حداقل دوده میباشد.
۳- گونههایهالوفیت ماندابی به دلیل غنی بودن از نمک و ید مؤثر در سیستم پرواربندی (علوفه دام) هستند.
۴- آبزی پروری در رویشگاه مانگرو که از پردرآمدترین فعالیتهای منطقه است، در این اکوسیستم به فراوانی صورت میگیرد.
۵- تولید تانن که برای تهیه چرم سفت به کار میرود.
۶- تهیه رزینهائی که برای چسباندن تخته لائی مصرف میشوند.
۷- استفاده تفرجگاهی به صورت قایق رانی، شنا، پیک نیک، تماشای پرندگان و مناظر بدیع، بازدید از پناهگاهها و مناطق حفاظت شده، جمعآوری گونههای گیاهی و جانوری و گردش علمی و آموزش علوم طبیعی (پیوست، جدول شماره ۱)
آلودگی نفتی آب دریا از خطرناک ترین نوع آلودگی رویشگاههای مانگرو محسوب میشود که برطرف کردن آن کاری دشوار و گاه غیر ممکن است، اثرات کوتاه مدت نفت در ماندابهای مانگرو، مرگ و میر بی مهرگان، ریزش برگ درختان و مرگ نهالها را در پی دارد و در دراز مدت اکثر درختان آلوده از بین خواهند رفت. (فاطمی ۱۳۶۶)
آلودگیهای ایجاد شده، در بسیاری موارد جبران ناپذیرند و حتی پاکسازی آنها نیز مقدور نخواهد بود.
در صورتی که کرانه دارای شرایطی برای حذف آلودگی نباشد، تلاش برای حذف و یا پاکسازی آلودگی نیز اگر با برنامه ریزی انجام نگیرد، میتواند موجب بروز آلودگی بیشتر و یا تشدید آلودگی موجود شود، به علاوه روشهای مرتبط با پاکسازی که در بعضی شرایط محیطی قابل پذیرش هستند، ممکن است در مواردی به کار روند که عواقب بیولوژیکی جدی داشته باشند، (پیوست، جدول شماره ۲).
به دلایل ذکر شده در بالا توصیه میگردد در صورت بروز آلودگی نفتی تا حد امکان از انجام عملیات پاکسازی پرهیز گردد مگر آنکه اجتنابناپذیر باشد.
در ارزش گذاری صدمات وارده، ۵۰ درصد آلودگیها را آلودگیهای نفتی تشکیل میدهد که بیشتر به ماهیت تجزیه ناپذیری نفت، به ویژه در غلظتهای بالا وابسته است.
صدمات ناشی از این آلودگیها نقش مستقیمی در کاهش جذابیت برای منظورهای گردشگری را داشته اند.
ارزش اقتصادی بین المللی اکوسیستم حرا، (ارزش تولید سالانه آن) از طریق شناسایی کارکردها و خدمات اکولوژیکی برآورد شده) معادل ۹۹۰۰ دلار تعیین شده.
در زمینه گردشگری، ۱۲۶۹۴ نفر گردشگر بر اساس آمار ۱۳۷۴ وارد منطقه هرمزگان-بوشهر شده اند. بنابراین منطقه ارزش گردشگری خاصی دارد و در مطالعه ای که در سال ۱۳۷۷ به صورت پرسشنامه در منطقه انجام شده بود مردم تمایل به پرداخت وجه جهت بازدید و یا نگهداری از تالاب و جنگل را به ازای هر نفر بازدیدکننده حدود ۳ دلار اعلام کرده بودند. با توجه به افزایش تعداد گردشگران به میزان ۳۵۷۶ درصد در سال ۱۳۷۴ نسبت به سال ۱۳۶۹، ضریب ۳۵۶/۰ به عنوان درصد صدمه به ارزش گردشگری لحاظ شد.
آلودگیهای نفتی، تهدیدی دیگر!
همانگونه که از نظر گذشت، قسمت اعظم آلودگیهای آبهای خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر منشأ نفتی دارد، که لطمات جبران ناپذیر زیست محیطی بسیاری را به همراه میآورد ضمن اینکه آسیبهای وارد شده، هزینههای بالایی را برای ترمیم و پاکسازی طلب میکنند، کارکردها و عملکردهای اقتصادی سرشاری که این مناطق دارند، نیز به طور جدی کاهش یافته و به مخاطره میافتند. در کنار آسیبهایی که نفت بر این نواحی میرساند، عوامل غیر نفتی نیز به این آلودگیها دامن میزنند که ذکر آنها به طور اجمالی ضروری بنظر میرسد:
– اثرات زبالههای شیمیایی،
– فاضلابها و پسابهای محلی،
– ضایعات ناشی از عملیات لایروبی اسکلهها،
– زبالههای جامد و نیمه جامد،
– سموم دفع آفات نباتی توسط کشاورزان ساحل نشین،
– تخریب زیستگاههای ساحلی و دریایی
– مانورهای نظامی و انفجارها
– فعالیتهای صیادی
– غرق شدن شناورها و لنجها
– آلودگیهای حرارتی
– آلودگیهای ناشی از هوا
– آلودگی غیر نفتی آبهای خلیج فارس و دریای عمان
۱- فاضلابهای شهری و صنعتی
وجود بیش از ۶ میلیون نفر در سواحل ایرانی خلج فارس و دریای عمان موجب ورود فاضلاب فراوان خانگی بدون پالایش اولیه به این دریا میگردد. شهرهایی مانند بندرعباس، بوشهر، بندرلنگه و ماهشهر، روزانه میزان زیادی فاضلاب را وارد دریا میکنند. به علاوه، افزایش جمعیت در برخی جزایر از جمله قشم، کیش و هرمز، کانون آلودگی را به این دریا کشانده است. در شهر بندرعباس، روزانه ۳۰۰۰ متر مکعب فاضلاب خام از طریق خورها وارد دریا میشود که منتج به انواع آلایندهها میگردد. مواد نفتی، انواع مواد شوینده، سموم، آلودگی میکروبی و فلزات سنگین از جمله موارد مهم در این رابطه میباشند.
در صنایع کشتی سازی نیز که واحدهای بزرگ آن در غرب بندرعباس مستقر شده، میتوان انواع اثرات مخرب را ذکر نمود.
۲- تخریب زیستگاههای ساحلی و دریایی
همراه با افزایش نرخ رشد جمعیت و نیاز به توسعه، سواحل و دریاهای خلیج فارس و دریای عمان تحت تأثیر شدید قرار گرفته اند. هجوم افراد به بهانههای مختلف در سواحل خلیج فارس و دریای عمان (سواحل شمالی و جنوبی) روز به روز در حال افزایش میباشد. تعرض به زیستگاهها و عواق آنها به شرح ذیل میباشد:
۱-۳- ساخت و ساز در سواحل
احداث دهکدههای ساحلی، کارخانجات، صنایع، گسترش شهرها در نواحی ساحلی، ایجاد مزارع پرورش میگو و مناطق آزاد بدون هیچگونه طرح جامع و مشخص، طی سالهای اخیر، رو به فزونی نهاده و اکثر این ساخت و سازها در نواحی حساس ساحلی انجام شده است. در نتیجه انواع آلودگیها با حضور انسان افزایش یافته است.
میزان بالای از بین بردن تخم پرندگان و لاک پشتها، شکار، فرسایش، نور مصنوعی، عبور و مرور وسایل نقلیه و مردم از این قبیلاند.
۲-۳- ایجاد اسکلههای موج شکن و پیشروی در سواحل
متأسفانه طی سالهای اخیر، اسکلهها و موج شکنهای تجاری و صیادی متعددی بدون ارزیابی زیست محیطی، ایجاد شده است که اینگونه تأسیسات نیازمند خاکریزی و سنگ گذاری در سواحل میباشند که موجب کدورت آب، تغییر خواص شیمیایی آب، افزایش شوری و مدفون شدن کفزیان و زیستگاههای آنان میگردد. به عنوان مثال در سواحل جنوب شرقی شهر بندرعباس، پیشروی موجب نابودی زیستگاههای پرندگان آبزی، ساکن و مهاجر شده است. از سوی دیگر، تأسیسات ایجاد شده بر روی اینگونه سازهها موجب میشود که فاضلاب خود را مستقیم وارد دریا کنند و نوار ساحلی را آلوده سازند.
همچنین از آنجایی که تخلیه و بارگیری بسیاری از کشتیها به صورت قله ای صورت میگیرد، از این طریق نیز آلودگیهای زیادی به دریا وارد میشود.
۳-۳- برداشتن شن و ماسه از سواحل
با توجه به ساخت و ساز در سواحل و نیاز به شن و ماسه و کمبود دستگاههای تهیه اینگونه مصالح و هزینه بالای تهیه آن از منابع دیگر، موجب تعرض به سواحل شنی خلیج فارس و دریای عمان گردیده است. این معضل در تمامی جزایر موجود در خلیج نیز به چشم میخورد. سواحل ماسه ای که از زیستگاههای مهم لاک پشتهای دریایی میباشد، از این بابت به شدت لطمه دیده اند. همچنین افزایش جمعیت روستاهای ساحلی و نیاز به ساخت و ساز این روند را سرعت بخشیده است.
۳- زبالهها و مواد زاید
در اکثر مناطق ساحلی خلیج فارس و دریای عمان، زباله به چشم میخورد که منشأ اصلی آن، شناورها، کشتیهای تجاری، نفت کشها، لنجهای صیادی، کشتیهای ماهیگیری روستاها و شهرهای ساحلی میباشند. ترکیب اصلی زبالهها در مجموع شامل تخته الوار، بطریهای پلاستیکی، مقوا، لاستیک و شیشه میباشد. زبالههای ته نشین شده در دریا موجب تغییر شکل بستر دریا و در نتیجه خسارت به زیستگاههای ساحلی و دریایی گردیده است.
این امر (ریختن زباله) متأسفانه در قسمت شمالی خلیج فارس بسیار چشمگیری میباشد در حالیکه اکثر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج در امر پاکسازی و جمع آوری زباله در سواحل بسیار کوشا هستند.
در اکثر موارد مشاهده شده لاک پشتها به سواحل شنی پوشیده از زباله برای تخم گذاری مراجعه نکرده و یا در صورت مراجعه اقدام به تخم گذاری نمیکنند. علاوه بر این وجود پلاستیکهای روشن در سطح آب باعث اشتباه آنها در تغذیه گشته و مرگ آبزی را به همراه خواهد داشت. اکثر آلایندههای اکوسیستمهای دریایی در بستر رسوب کرده و در بافت موجودات کفزی تجمع حاصل میکنند. و غذای اکثر ماهیان و میگوها را تشکیل میدهند (خصوصاً میگو که موجودی کفزی است). بدیهی است با صید چنین ماهیان و میگوها انواع آلودگیها به انسانها منتقل میشود.
۴- مانورهای نظامی و انفجاری
خلیج فارس و دریای عمان به علت موقعیت سیاسی و نظامی هر ساله شاهد مانورهای متعددی از سوی کشورهای حاشیه ای آن میباشد. این گونه مانورها که با انفجارهای شدیدی همراه میباشند، موجب نابودی آبزیان متعددی در سواحل و دریا میشوند.
از سویی، انفجار به طور مستقیم سبب ترکیدن کیسههای هوای آبزیان شده، در نتیجه تعادل ذهنی خود را از دست داده، به سطح آب میآیند و تلف میشوند. از سوی دیگر، موجب اختلال در اکوسیستم دریایی و مسیر مهاجرت موجوداتی همچون پستانداران دریایی و لاک پشتها میگردند. همچنین به علت برخورد بمبها و راکتهای استفاده شده در سواحل، زیستگاههای ساحلی به خصوص آبسنگهای مرجانی تخریب میشوند.
۵- فعالیتهای صیادی
بهره برداری از دریا برای صید آبزیان امری اجتناب ناپذیر است و باید از منابع پروتئینی با ارزش موجود در دریا استفاده کرد لیکن به شکل بهینه و پایدار که متأسفانه این امر کاملاً فراموش شده است. فشار ناشی از صید بر اکوسیستمهای دریایی به صورت ذیل انجام میشود:
۱- صید بی رویه
طی دو دهه اخیر با واگذاری برخی امتیازهای صید به کشتیهای خارجی، برداشت بیش از توان اکوسیستم آغاز گردیده است. از آن گذشته، نوع صید نیز غیر علمی انجام میشود. صید به روش ترال کف در تمام نوار ساحلی انجام میشود که مهمترین زیستگاههای دریایی را در خود جای داده است. در حال حاضر، جمعیت کفزیان کاهش محسوسی را نشان میدهد. اینگونه صید حتی بدون رعایت فصل تولید مثل به شکل قانونی یا غیر قانونی انجام میشود.
۲-۵- مشتتاءهای ساحلی
مشتاء به تورهای ساکن در ناحیه جزر و مدی اطلاق میگردد که طی جزر و مد خالی و پر میشود و آبزی هنگام مد به درون آن کشیده میشود و همراه با جزر بدام میافتد. تنها در نوار ساحلی بندرعباس ۳۲۵ دستگاه از این نوع تورها وجود دارد که تراکم آنها در برخی نقاط بحدی است که در چند ردیف به موازات خط ساحلی قرار گرفته اند. چشمه تور اینگونه دامها یک سانتیمتر است و لارو تمام آبزیان را بدام میاندازد. این عمل بدان معناست که خطوط ساحلی راهی بیبازگشت برای آبزیان است. نواحی میان کشندی (Intertidal) زیستگاه انواع کفزیان، ماهیان سطحزی، میگوها و لارو اکثر ماهیان میباشد.
۳-۵- زبالههای صید
یادآور میشود که در صید ترال، حدود ۲۰ درصد از صید قابل استفاده است و مابقی را آبزیان غیر ماکول تشکیل میدهند. آبزیان غیر ماءکول پس از جداسازی البته به صورت مرده به دریا رها میشوند. در فصل صید میگو یا فصول دیگر صید، لاشه این آبزیان موجب افزایش بار مواد آلی ساحل میشود و معضلات فراوانی را به همراه دارد. نابودی این گونه آبزیان موجب از بین رفتن سطوح مختلف هرم غذایی و نابودی حلقههای زنجیره غذایی در دریا میشود.
۴-۶- تورهای مستعمل
صیادان پس از پاره یا مستعمل شدن تورها، در اکثر موارد آنها را به دریا میریزند. جنس تورها از مواد پلاستیکی و نایلون است و زمان بسیار طولانی برای تجزیه شدن نیاز دارند و تا هنگامیکه در دریا وجود دارند، هر لحظه با گیر کردن آبزیان در چشمه این تورها، موجب نابودی آنها میشوند.
قبل از بیان موارد دیگر، از آنجا که مسأله صید و صیادی به علت مستعد بودن سواحل شمالی خلیج فارس، در این منطقه دارای اهمیت بسزایی میباشد و حجم زیادی از صید را به خود اختصاص داده، بیان نکاتی پیرامون آن حایز اهمیت میباشد:
صید غیر اختصاصی آبزیان و افزایش صید صنعتی در عمده روشهای صید جدا از صید گونه مشخص، صید صنعتی نیز صورت میگیرد و این در شرایطی است که ممکن است بعضی گونهها هنوز به سن تجاری نرسیده باشند و همچنین صید گونههایی که ارزش پایینی دارند صورت گیرد. بنابراین به رغم بالا رفتن میزان صید، صید انجام شده از ارزش اقتصادی چندانی برخوردار نیست. به عنوان مثال در یک کشت دریایی که به منظور صید ماهی گیدرو و هوور مسقطی انجام گرفته است، ۵/۴۳ درصد از ماهیان صید شده شامل کوسه، اسبک و گالیت بوده و این در حالی است که صید آبزیان حفاظت شده در این آمار قرار نگرفته است. (گزارش مأموریت دریایی در مرکز تحقیقات آبهای دور منبع شماره ۸).
صید نوزادان آبزی، متأسفانه به علت عدم کنترل کافی، صیادان در تمام فصول سال نسبت به صید آبزیان اقدام میکنند.
بنابراین تعداد زیادی از بچه ماهیان که در خوریات و آبهای نزدیک ساحل برای تغذیه حضور دارند، صید شده و از چرخه حیات خارج میشوند و فرصت کافی برای بقای نسل گونهها از دست میرود و ذخایر آبزی در معرض خطر جدی قرار میگیرند.
۶- غرق شدن شناورها و لنجها
هر ساله به علت رعایت نکردن مسایل ایمنی در دریا، تعدادی لنج، شناور و حتی کشتی در خلیج فارس و دریای عمان دچار حادثه میشوند که در برخی موارد خطرهای زیست محیطی چشمگیری را به همراه دارند. غرق شدن کشتی کاپیتان «ساکارف» در سال ۱۳۷۳، موجب ورود چندین تن سموم دفع آفات کشاورزی در حوالی جزیره لاوان گردید (این سموم به کشور عربستان حمل میشد) و به دنبال آن مرگ و میر فراوان آبزیان حادث شد. اکثر این شناورها حاوی محمولههای تجاری میباشند.
بر اساس آمار منتشره از سوی «مرکز کمکهای متقابل در مواقع اضطراری در دریا» (MEMAC) از سال ۱۹۸۳ تاکنون، ۶۰ فروند کشتی غیر نفتی در خلیج فارس و دریای عمان دچار حادثه شده که محمولههای خویش را به دریا ریخته اند.
۷- آلودگیهای حرارتی
استفاده از سواحل برای تأسیس نیروگاهها و پالایشگاهها بیشتر به علت استفاده از میزان فراوان آب دریا برای سیستم خنک کننده این گونه صنایع است. آب خنک کننده پس از عبور از سیستم، حاوی مقادیر زیادی فلزات سنگین، مواد نفتی، مواد شیمیایی و حتی مواد رادیواکتیو میباشد که با دمایی بسیار بالا (حدود ۵۰ درجه سانتیگراد) وارد دریا میشوند. وجود دمای بالا موجب در هم شکستن توان اکولوژیک آبزیان میگردد. در مناطق حاره که به صورت طبیعی دمای محیط بالاست، شوک حرارتی میتواند بسیار خطرناک باشد و همراه با آلایندههای دیگر، اثری مضاعف داشته باشد.
۸- آلودگیهای ناشی از هوا
وجود صنایع، نیروگاهها، تردد نفت کشها، کشتیها، لنجها، دود ناشی از وسایل نقلیه در شهرهای ساحلی و از همه مهمتر، آتش سوزی چاههای نفت کویت در سال ۱۹۹۱، موجب آلودگی هوای خلیج به انواع آلایندههای هوا از جمله Nox، Sox و Co2 گردید. فقط در جنگ کویت و آتش سوزی از ۷۳۰ حلقه چاه، روزانه ۵ میلیون تن گازکربنیک، ۴۰ هزار تن So2 و ۳۰۰۰ تن اکسید ازت (No2, No) وارد جو خلیج فارس گردید و دامنه آلودگی آن حتی به کوههای هیمالیا کشیده شد و محصولات کشاورزی تا فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری بر اثر وزش بارانهای اسیدی در معرض این آلودگی قرار گرفتند.
به علت به میان کشیدن بحث «جنگلهای مانگرو» در قسمتهای قبل و ذکر آلودگیهای نفتی به عنوان مهمترین علل تخریب این اکوسیستم حساس در جنوب کشور، بیان علل آلودگیهای غیر نفتی جنگلهای مانگرو اجتناب ناپذیر میباشد:
(۱) افزایش جمعیت فعالیتهای توسعه اقتصادی منطقه که باعث ۳۰% آلودگیها میشود.
(۲) ضعف مدیریت نظارت بر کیفیت اجرای مقررات زیست محیطی که ۲۰ درصد آلودگیها را ایجاد میکند.
آلودگیهای غیر نفتی آبهای دریای خزر
در مورد آلودگیهای غیر نفتی آبهای دریای خزر نیز عوامل مشابه با عوامل دخیل در آلودگیهای غیر نفتی خلیج فارس و دریای عمان، دست دارند: فاضلابهای شهری و صنعتی، ساخت و ساز در سواحل، ایجاد اسکلههای موج شکن و پیشروی در سواح، برداشتن شن و ماسه از سواحل، زبالهها و مواد زاید، مانورهای نظامی و انفجاری، فعالیتهای صیادی، غرق شدن شناورها و لنجها، آلودگیهای حرارتی و آلودگیهای ناشی از هوا. با توجه به نقشه اقتصادی (صنایع، معادن و ذخایر) موجود در پیوست شماره (۱) و اینکه در سواحل دریای خزر و استانهای حاشیه آن، صنایع از تعدد و پراکندگی بالایی برخوردارند به صورت موردی به بحث راجع به دو نوع آلودگی اخیر (آلودگیهای حرارتی و آلودگیهای ناشی از هوا) پرداخته میشود.
گسترش هر چه بیشتر جوامع بشری، پیشرفتهای صنعتی و دستیابی به فن آوریهای جدید گرچه برای بشر فوائد بسیاری را به ارمغان آورده است ولی به تبع آن مکشلات عدیده ای را نیز برای بشر و محیط زیست فراهم آورده است، که از جمله این مشکلات آلودگی محیط زیست آبی است. امروزه در صنعت از منابع آبی به عنوان حلال، کاتالیزور و بیشتر خنک کننده استفاده میشود.
کارخانجلات تولید برق و نیروگاههای اتمی در جهان یکی از بزرگترین مصرف کنندههای آب، جهت خنک کردن دستگاههای خود هستند. نیروگاههای برق جهت خنک کردن بدنه کندانسورهای خود به یک منبع عظیم آب سرد نیاز دارند. بنابراین این گونه کارخانجات را در کنار رودخانهها، دریاچهها میسازند و آب گرم حاصل را به این منابع آبی بر میگردانند. این آب گرم خروجی قادر است درجه حرارت بدنه محیط زیست آبی را به میزان چشمگیری افزایش دهد. در ابتدای امر چنین به نظر میرسید که استفاده از آب به عنوان خنک کننده اثرات مخربی بر روی محیط زیست نخواهد داشت ولی با گذشت زمان ثابت شد استفاده بی رویه و بدون برنامه از منابع آبی جهت خنک کردن، باعث آلودگی حرارتی بدنه محیط زیست میگردد.
نیروگاه حرارتی شهید سلیمی نکاء در ساحلی جنوبی دریای خزر و در فاصله ۲۵ کیلومتری شهر نکاء قرار دارد. این نیروگاه دارای ۴ واحد بخاری هر کدام به ظرفیت ۴۴۰ مگاوات است. آب مورد نیاز جهت خنک کردن نیروگاه با دبی ۲۰۸۰۰۰ متر مکعب در ساعت، از دریای خزر تأمین میگردد. این آب پس از خنک کردن کندانسورها، با افزایش دمایی برابر ۱۰ درجه سانتی گراد نسبت به آب ورودی به دریا بازگردانده میشود.
گرما
گرما معمولا از نظر بیشتر مردم یک آلوده کننده و حداقل به عنوان یک عامل فاسد کننده شیمیایی نیست. در صورتی که به مراتب از آلودگیهای شیمیایی زیانآورتر است. گرما سبب افزایش سرعت واکنشهای شیمیایی زیان آور (به عنوان مثال تبدیل NH4+ به NH3 با افزایش دما). افزایش سمیت مواد آلاینده، کاهش حلالیت اکسیژن. کاهش مقاومت ماهیان نسبت به بیماریهای عفونی و اختلال در اعمال حیاتی آبزیان میشود. به طور کلی به ازاء هر ۱۰ درجه سانتی گراد افزایش دمای آب، اعمال حیاتی نظیر تنفس و تغذیه ۲ تا ۳ برابر افزایش مییابد و موجب افزایش نیاز ماهی، به اکسیژن میشود.
در این منطقه به علت استخراج، بهره برداری، اکتشافات و نقل و انتقال نفت و تمرکز صنایع و منابع کشاورزی، دریای خزر را با بحران مواجه کرده است. حدود ۸۰ درصد از آلودگی آبهای دریای خزر توسط رودخانه ولگا است. البته جریان اب ولگا حاوی آلودگیهای محیط زیست مربوط به مناطق اقتصادی روسیه میباشد که برابر ۱۴۵ هزار تن نفت، ۱۳۵۳ تن فنول و ۱۶۲۰ تن روی و دیگر فلزات سنگین میباشد که این ارقام ۹۵ درصد کل آلوده کنندههای شیمیایی دریای خزر را تشکیل میدهد. رودخانههای کورا و آراکس نیز تمام تصفیههای ناشی از کارخانههای جنوب کاکاسوس را با خود به دریاچه خزر حمل میکند در حالی که ۷۰ درصد جمعیت حاشیه رودها از آب آن برای آشامیدن استفاده میکنند. رودخانههای ترک حاوی ۲۴۰ میلیون متر مکعب و کورا حاوی ۵۲۲ میلیون متر مکعب پساب میباشد. بخشهای مختلف اقتصاد و صنایع آذربایجان ۵۰۰ میلیون متر مکعب انواع آلوده کنندهها را قبل از تصفیه و ۳۰۰ میلیون متر مکعب را پس از تصفیه به دریا میریزند. پروژه انتقال نفت حاوی گوگرد از سواحل قزاقستان به وسیله نفتکش حمل و به منظور پالایش به باکو انجام گرفت که باعث افزایش آلودگی نفتی شد و در بعضی نقاط این آلودگی به ۲۰ برابر حد معمول خود رسید. آلوده ترین نقاط از این نظر خلیج باکو، مجمع الجزایر اپشرون و جزیرههای ترکمن باشی، چلکن، منگیشلاک، تنگیز و دیگر مراکز نفتی بود که در آینده با افزایش استخراج نفت آلودگی بیشتری پیشبینی میشود.
آلایندههای نفتی و شیمیایی، بروز بیماریهای ویروسی، کاهش ذخایر ماهیهای کیلکا به خصوص گونههای کیلکا آنچوی Clupeonella engraliformis، کیلکای چشم درشت Clupeonella و کیلکای معمولی Clupeonella delicatula و فوکهای دریای با نام علمی Phoca caspica و ماهیان خاویاری شده است.
نمونه برداری از آب و رسوبات بستر خزر از ابتدای ساحل ایران تا عمق ۴۰ متری در سه ترانسکت انجام شده است. میانگین میزان هیدروکربنهای نفتی و عناصر سنگین در آبهای دریای خزر در جدول (۱) و رسوبات بستر در جدول (۲) نشان داده شده اند (پیوست ۵)
نتایج حاصله بیانگر بیشترین میزان عناصر مس، روی، کادمیوم، نیکل و وانادیوم و هیدروکربنهای نفتی میباشد. علت افزایش آلودگی در این مناطق عمیق تر آبهای خزر میتواند بدلیل فعالیتهای مختلف انسانی از قبیل استخراج، استحصال، و بارگیری نفت و دیگر فعالیتهای شهری و صنعتی در سواحل جمهوری آذربایجان و دیگر کشورهای منطقه میباشد. همچنین صنایع پتروشیمی، استخراج و استحصال نفت در کشورهای همسایه در دریای خزر و همچنین تخلیه آب توازن کشتیها، حمل و نقل و تخلیه و بارگیری در این منطقه باعث گردیده تا میزان زیادی نفت خام وارد اکوسیستم آبی شده و با پخش شدن و انحلال آنها در آب و در پی آن تأثیرگذاری جریانهای دائمی دریای خزر، آبهای منطقه مرزی و سواحل ایران آلوده گردد. از طرفی نفت رها شده از کلیه فعالیتهای فوق پس از پروسه پخش و امولسیون، جذب رسوبات و مواد معلق گردیده و نهایتاً پس از طی نمودن مسافت زیادی که در این پروسه قرار دارند، در بستر ته نشین شده و رسوبات بستر منطقه (منطقه ای دورتر از منشاء آلودگی) را آلوده نموده است.
بر اساس مطالعات تحقیقی مشخص گردید که میزان هیدروکربنها و عناصر سنگین در اعماق ۲۰ تا ۴۰ متری دریای خزر بیشتر از اعماق ۵ تا ۱۰ متری میباشد. علت بیشترین میزان آلودگی نفتی و عناصر سنگین بعلت فعالیتهای شهری، صنعتی و کشاورزی مخصوصاً فعالیتهای نفتی از جمله استخراج، استحصال، تخلیه و بارگیری مواد نفتی در سواحل جمهوری آذربایجان و دیگر کشورهای منطقه میباشد که با تأثیر دائمی دریای خزر و سرنوشت نفت در دریا، باعث آلوده نمودن سواحل جنوب غربی ایران گردیده است.
دریای خزر برای شرکتهای نفتی چالش بزرگی به شمار میآید. عمق آبهای جنوبی خزر به هزار متر میرسد و عمق آبهای مرکزی آن حدود ۵۰۰ متر است. در مقابل، مناطق شمالی این دریا یعنی جایی که میدان کشهغن در آن واقع است، حدود ۱۰ متر عمق دارد.
شرکتهای نفتی قادر نیستند برای حفاری در دریای خزر از سکوهای متعارف استفاده کنند و مجبورند برای استخراج نفت جزایر مصنوعی ایجاد کنند. بزودی توسعه میدان نفتی کشهغن در قزاقستان و در آبهای ساحلی دریای خزر آغاز خواهد شد.
بسیاری از قزاقها با بهره برداری از میدان کشهغن مخالفند و از آن بیم دارند که آلودگی هوا در اثر توسعه این میدان موجب وخیمتر شدن مشکلات بهداشتی منطقه شود. آنها میگویند موقعیت این میدان در دهانه رود اورال که اروپا را از آسیا جدا میکند، ماهیان خاویاری دریای خزر را بیش از پیش به سوی انقراض سوق خواهد داد، چرا که این ماهیها برای تخمریزی از رودخانه اورال بالا میروند. برخی نیز حتی نگران عواق فاجعهبارتری هستند.
دانشمندان قزاق میگویند استخراج نفت از میادین «کشهغن» میتواند در بخشهای شمالی دریای خزر فاجعه بیافریند. به گفته آنها با تخلیه ذخایر موجود در زیر بستر دریا، ممکن است این منطقه که مستعد زمین لرزه است با لرزشهای ویرانگری روبرو شود. این دانشمندان از توسعه دهندگان میادین کشهغن خواسته اند تا سطح تولید نفت از این میادین را به شدت کاهش دهند تا از بروز فجایع احتمالی جلوگیری به عمل آید.
«نفت نهفته در کشهغن مثل یک بمب است. دیر یا زود منفجر خواهد شد و به همه چیز در شمال خزر لطمه خواهد زد اما دلارهای نفتی همیشه برنده میشوند.»
از طر ف دیگر افزایش دما موجب کاهش حلالیت اکسیژن در آب میشود. از این رو دو عامل با هم سبب اختلال در زندگی ماهی میشود. افزایش دمای آبهای اطراف نیروگاه سبب جلب آبزیان به این منطقه خصوصاً در فصول سرد سال میشود که این عمل خود منجر به تلفات بیشتر آبزیان در این منطقه میگردد.
(مشاهدات شخصی) نیروگاه جهت خنک کردن بدنه کندانسورهای خود حجم عظیمی از آب دریای خزر را برداشت کرده و این آب را با دمای ۱۰ درجه سانتیگراد بالاتر از دمای آب ورودی به دریای خزر بر میگرداند.
اختلاف آب گرم خروجی و آب ورودی در فصول مختلف متفاوت است که در این تحقیق حداقل و حداکثر افزایش دما ۷ درجه سانتی گراد در فصل پاییز و ۵/۹ درجه سانتی گراد در فصل زمستان است.
– اکسیژن محلول DO
از جمله مهمترین فاکتورها در زندگی آبزیان است که کاهش آن سبب افزایش سمیت آلایندهها، افزایش تعداد گلبولهای قرمز خون ماهی، افزایش آسیبپذیری ماهی نسبت به امراض مختلف و کاهش رشد، سرعت هضم غذا کاهش،کاهش قدرت باروری و کاهش واکنشهای دفاعی اختصاصی و غیر اختصاصی میشود.
گرمای حاصل از فعالیت نیروگاه سبب کاهش چشمگیر اکسیژن محلول آب میگردد که در این تحقیق حداقل و حداکثر کاهش DO (نمونه mg/18/0 (2 در فصل پائیز و mg/14/1 در فصل تابستان است.
– سایر موارد
افزودن آب ژاول به آب ورودی توسط نیروگاه است که این امر سبب از بین رفتن بسیاری از میکروارگانیسمهای حایز اهمیت درهای غذایی، میشود. بدین ترتیب نیروگاه تأثیر منفی بر جمعیت ماهیان اعمال میکند.
همچنین افزودن مواد شیمیایی به آب باعث افزایش COD* آب میشود.
بقایای میکروارگانیسمهای از بین رفته توسط آب گرم خروجی به دریا حمل میشود. کاهش جریان آب در این ناحیه موجب تهنشینی بقایای آنها شده و نیز موجب گرم شدن آبهای این منطقه میگردد.
آبزیان این منطقه قادر به تحمل حرارت بالا را ندارند.
در شرایطی که عوامل مختلف تهدیدات زیست محیطی در محلی به طور همزمان وجود داشته باشند حتی یک عامل کوچک نیز میتواند به عنوان یک خطر عمده تلقی شود. در حال حاضر آلودگیهایی از قبیل آبهای روان آلوده ناشی از فعالیتهای صنعتی، کشاورزی و نواحی شهری که در حوضه آبریز دریای خزر حتی ممکن است کیلومترها دورتر از دریا تولید شوند. گونه مهاجم آبزی، آلودگی ناشی از اکتشاف و بهره برداری از ذخایر نفتی منطقه، صید بیرویه و آلودگی ناشی از کشتیرانی را میتوان به عنوان تهدیدهای مهم زیست محیطی خزر به شمار آورد.
بکارگیری پتانسیلهای طبیعی مناطق در جهت توسعه اقتصادی
صنعت توریسم
توسعه صنعت توریسم برای کشورهای در حال توسعه که با معضلاتی چون نرخ بیکاری بالا، محدودیت منابع ارزی و اقتصاد تک محصولی مواجه هستند، از اهمیت فراوانی برخوردار است. اقتصاد کشور ما نیز اتکای شدیدی به درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام داشته و متغیرهای کلان اقتصادی با دنبالهروی از قیمت جهانی نفت در طول زمان دچار نوسانات شدیدی میشوند. روند حاکم بر متغیرهایی مانند تولید ناخالص ملی، سرمایه گذاری ناخالص، درآمد سرانه و ; در سه دهه اخیر اقتصاد ایران دقیقاً نشان دهنده این موضوع میباشد. از دیگر معضلات اقتصاد ایران، نرخ بیکاری بالاست که با توجه به جوان بودن جمعیت، کشور به شدت نیازمند ایجاد فرصتهای جدید شغلی برای جوانان می باشد. به طوری که طبق برنامه پنج ساله سوم توسعه اقتصادی و اجتماعی (۸۳-۱۳۷۹) برای حفظ نرخ بیکاری در حد کنونی آن، پیش بینی شده است که باید به طور متوسط سالانه ۶ درصد رشد ناخالص تولید ملی و حدود ۸۰۰ هزار شغل جدید طی این برنامه ایجاد گردد. بنابراین، حداقل به منظور تنوع بخشیدن به منابع رشد اقتصادی و درآمدهای ارزی و همچنین ایجاد فرصتهای جدید شغلی، توسعه صنعت توریسم از اهمیت فراوانی برای کشورمان برخوردار خواهد بود. البته تأکید بر اهمیت صنعت توریسم در ایران از آن جهت است که ایران از نظر جاذبههای توریستی جزء ۱۰ کشور اول جهان قرار داشته و ظرفیت بالقوه بالایی برای گسترش جهانگردی و توریسم بینالمللی دارد. در این میان، با توجه به محدودیت منابع تخصیصی برای فعالیتهای مختلف اقتصادی، مطالعه در زمینه اثرات اقتصادی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار خواهد بود و میتواند ابزار قدرتمندی برای تصمیم گیران و سیاستگزاران اقتصادی کشور تدارک ببیند.
همانگونه که ملاحظه گردید، ضرایب فزاینده جزئی تولید برای مخارج توریستهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی به ترتیب برابر ۶۴۳/۱، ۶۳۹/۱ و ۶۳۵/۱ میباشد که از این بابت، رتبه سوم را در بین سایر بخشهای اقتصادی کسب کرده اند. از سوی دیگر، بخش هتلها بیشترین سهم از افزایش تولید در اثر مخارج توریستهای خارجی را به خود اختصاص می دهد و رستورانها و صنایع پوشاک و چرم و ; نیز در رتبههای بعدی قرار دارند. البته صنایع غذایی، حمل و نقل و سایر خدمات از دیگر بخشهای مهم در جذب تولید ایجاد شده، می باشند.
ضریب فزاینده جزیی درآمد مخارج توریستهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی به ترتیب برابر با ۰۴۳/۱ ، ۰۴۲/۱ و ۰۴/۱ می باشد که در بین سایر بخشهای اقتصادی، رتبه دوم را کسب کرده اند. از لحاظ تخصیص درآمد، همچنان هتلها و رستورانها بیشترین سهم از درآمد ایجاد شده از طریق مخارج توریستهای خارجی را به خود اختصاص می دهند.
اگرچه عواید مالیاتی دولت از بابت افزایش مخارج توریستهای خارجی در مجموع مثبت است ولی این حالت در زیر بخشهای اقتصادی یکسان نیست. به طوری که افزایش مخارج توریستهای خارجی باعث افزایش سوبسید پرداختی دولت به بخشهایی مانند صنایع غذایی، کشاورزی و خدمات عمومی و سایر می گردد و هتلها که بیشترین سهم از تولید و درآمد ایجاد شده از طریق توریسم را به خود اختصاص می دهد، هیچ مالیاتی پرداخت نمی کند. با این حال رستورانها، حمل و نقل صنایع پوشاک و چرم و ; بیشترین سهم را در پرداخت مالیاتها و ایجاد عواید برای دولت بر عهده دارند.
از آنجا که قسمتی از تقاضای واسطه ای بخشهای مختلف اقتصادی از طریق واردات تأمین می گردد، بنابراین افزایش تقاضای نهایی در بخشهای مختلف باعث افزایش واردات نیز خواهد شد. چنانکه ملاحظه گردید، حدود ۸/۴ درصد از ارزش تولید ایجاد شده در اثر مخارج توریستهای خارجی، صرف واردات کالاهای واسطه ای می گردند. در این میان، رستورانها و صنایع پوشاک و چرم و ; بیشترین سهم از مجموع واردات واسطه ای را به خود اختصاص می دهند.
در اثر مخارج یکسال – توریست اروپایی، آمریکایی و آسیایی، به ترتیب ۹۶/۱۷، ۸۹/۱۶ و ۴۳/۲۱ نفر شغل در بخشهای مختلف اقتصادی ایجاد می گردد که هتلها بیشترین سهم را در ایجاد اشتغال دارند. ضریب فزاینده جزیی اشتغال مخارج توریستهای خارجی نشان می دهد که این بخش از لحاظ ایجاد اشتغال در بین سایر بخشهای اقتصادی رتبه چهارم را کسب کرده است.
طبق محاسبات انجام شده، ملاحظه میگردد که درآمد ایجاد شده توسط مخارج توریستهای خارجی با درجه برابری بالایی در بین بخشهای مختلف اقتصادی توزیع می گردد و در مجموع، به نظر می رسد که توسعه صنعت توریسم منجر به عادلانهتر شدن توزیع درآمد شود.
صنعت نساجی
نتایج به دست آمده نشان می دهد که کشورهای سنگاپور، ژاپن، ایرلند، نیوزلند، انگلستان، فرانسه، اتریش، بلژیک، استرالیا به ترتیب با دارا بودن ضریب اهمیت (۳۴/۰)، (۵۱۶/۰)، (۵۲۱/۰)، (۵۳/۰)، (۵۳/۰)، (۵۴/۰)، (۵۹۲/۰)، (۵۹۱/۰) رتبه اول تا دهم را در واردات پارچه از ایران به خود اختصاص داده اند.
ده کشور فوق جزء عمده ترین بازارهای بالقوه پوشاک صادراتی ایران به حساب می آیند. بعد از این گروه از کشورها کشورهایی نظیر آلمان، عمان، ایتالیا، فنلاند، مکزیک، دانمارک، کاستاریکا، سوئد، سوئیس، رتبههای یازدهم تا بیستم را به خود اختصاص داده اند که در میان این گروه کشورها، کشور عمان، مکزیک و کاستاریکا جزو کشورهای در حال توسعه به حساب می آیند. سومین گروه از بازارهای هدف پوشاک صادراتی ایران کشورهای اسپانیا، عربستان سعودی، یونان، پرتغال، پاراگوئه، سوئیس، آرژانتین، تونس، الجزایر، آفریقای جنوبی می باشند که رتبههای بیست و یکم تا سی ام را به خود اختصاص داده اند. در میان کشورهای فق کشورهای عربستان سعودی، پاراگوئه، کویت، تونس، الجزایر و آفریقای جنوبی، جزء کشورهایی با سطح درآ,د متوسط و پایین می باشند. چهارمین گروه از بازارهای هدف پوشاک صادراتی ایران کشورهای ونزوئلا، سودان، اروگوئه، مجارستان، یوگسلاوی، جمهوری اسلواکی، آلبانی و فدراسیون روسیه می باشند که به ترتیب رتبههای ۳۱ تا ۳۸ را به خود اختصاص داده اند.
اما ملاحظه برخی آمارهای استخراج شده از بانک اطلاعات مرکز تجارت بینالملل (ITC) حاکی از آن است که از میان ۳۸ کشور فوق بعنوان بازارهای هدف عمده برای صادرات پوشاک ایران، تنها ۹ کشور در طی سالهای ۹۸-۱۹۹۴ از ایران پوشاک وارد کرده اند و ایران در این بازارها از حیث صادرات پوشاک (لباسهای روی زنانه و مردانه) از سابقه صادراتی برخوردار می باشد.
کشورهای عمان، سنگاپور، ایتالیا، سوئد، و آلمان در طی سالهای ۹۷-۱۹۹۳ بخشی از واردات پوشاک خود را از ایران تأمین نموده اند. سهم ایران از کل واردات پوشاک کشورهای فوق به ترتیب معادل ۱۲۴۶/۰ ، ۰۲۷۹/۰، ۰۱۴۳/۰، ۰۱۰۷۴/۰، ۰۱۰۴ درصد بوده است. در واقع در طی سالهای ۹۷-۱۹۹۳ ایران در بازارها سابقه صادراتی داشته است. همچنین، رشد واردات برخی کشورها نظیر ایتالیا و عمان از ایران در زمینه پوشاک از نوع لباسهای روی زنانه و مردانه افزایش یافته است. اما در مورد برخی از کشورها میزان واردات پوشاک از ایران کاهش داشته است.
همچنین، برخی اطلاعات برگرفته از آمار بانک جهانی حاکی از آن است که در میان کشورهای مورد مطالعه در بعضی از کشورها گرایش شدیدی به سمت مصرف پوشاک در میان سبد مصرفی خانوار وجود دارد. به عنوان مثال، در کشور هنگ کنگ بیش از ۱۸ درصد کل مخارج خانوار را منسوجات و پوشاک تشکیل می دهد. در حالیکه این نسبت در مورد برخی کشورها نظیر فنلاند تقریباً ۳ درصد بوده است.
همچنین، در کشورهای ژاپن، سنگاپور، ایتالیا و ایرلند، که از بالاترین اولویت در میان عمده ترین بازارهای بالقوه صادراتی پوشاک ایران برخوردار هستند، سهم مخارج خانوارها در زمینه منسوجات و پوشاک به ترتیب ۵، ۷ و ۶ درصد بوده است.
در مجموع، کشورهایی نظیر سنگاپور، ژاپن، فرانسه و ایرلند به همراه سایر کشورهای اولویتدار جزء مناسبترین بازارهای بالقوه صادراتی پوشاک ایران به حساب می آیند که لازم است در خصوص توسعه صادرات پوشاک کشور به این بازارها مطالعات جامعی صورت گیرد.
صنعت آبزیپروری
چالش اصلی فراروی گسترش صنعت آبزیپروری، قابلیت پایدار ماندن اثرات این صنعت بر سلامت آبزی، کیفیت تغذیه و حفاظت از محیط زیست در برابر آلودگی می باشد. صنعت تولید مواد غذایی آبزیان به شدت بر گوشت ماهی به عنوان یک منبع پروتئینی تکیه می کند، اما در نتیجه تغییرپذیر بودن نیازهای رشدی و نحوه تهیه ماده اولیه، به مواد خوراکی دیگری متوسل می شوند. شرط لازم و کافی جهت استفاده از دیگر منابع پروتئینی، ارزیابی محتوای ترکیبات معدنی آنهست تا این اطمینان حاصل شود که غلظت مواد معدنی موجود در این منابع، سلامت ماهی و انسان را به خطر نمی اندازد.
امروزه صاحبان مزارع پرورش ماهی با مشکل دو جانبه مواد پروره ای مواجه هستند. از یک طرف کمبود مواد مغذی، باعث رشد کندتر آبزیان قابل پرورش می شود و از طرفی اخیراً ثابت شده است که افزایش میزان مواد خوراکی، علاوه بر آلودگی محیط، در نتیجه تولید مواد غذایی از این صنعت، سبب مسمومیت جوامع بیشتری شده است. بنابراین تعیین میزان سمیت مواد مغذی معین، مواد معدنی و ویتامینهای مهم و پرمصرف، لازم و حیاتی است. معمولا مواد ریز خوراکی (Micronutrients) در مقادیری متنابه به مواد غذایی تجاری ماهیان افزوده می شود که فراتر از نیازهای گونه پرورشی است و حتی ممکن است به حد مسمومیت زا هم برسد. علاوه بر این مواد سمی می توانند یا از طریق عناصر تشکیل دهنده مواد غذایی یا از طریق پروسه تولید مواد غذایی آبزیان به این قبیل مواد غذایی وارد شوند.
امروزه از ریز مغذیها جهت تهیه مواد غذایی تجاری استفاده می شود که غالباً احتیاجات غذایی آبزیان را به طور کامل برطرف می سازد. به هر حال ویتامینها و مواد معدنی بسیاری شناسایی شده اند که خواص سمی دارند و در حال حاضر ریز مغذیهای موجود در مواد غذایی تجاری، مثل عنصر مسن (CU)، حتی ممکن است به مرز مسمومیت زایی هم رسیده باشد.
علاوه بر افزودنیها یا مکملهای معدنی، استفاده از گوشت ماهیان آلوده جهت تأمین غذای ماهیان پرورشی، راه دیگر ورود مقادیر فراوان فلزات به غذای آبزیان است. از این رو اعمال محدودیتهای فراتر از موازین ایمنی بر ریز مغذیها و مواد آلوده کننده در مواد غذایی ماهیان، پر اهمیت ترین و ضروری ترین روش حفظ سلامت آبزیان و به حداقل رساندن اثرات آنها بر انسان و محیط زیست است. حداکثر مقدار مجاز ریزمغذیهای مورد استفاده در غذای ماهیان، عمدتاً بر اساس دادههای کشاورزی تعیین می شود، هر چند مغایر با ارزیابیهای آبزی پروری باشد.
تهیه و تأمین غذای مناسب برای ماهیان پرورشی هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ زیست محیطی اهمیت بسیار زیادی دارد.
صنایع تبدیلی غذایی
صنایع تبدیلی غذایی در مقام مقایسه با سایر صنایع از جایگاه ویژه ای برخوردار است صنایع تبدیلی و ایجاد آنها باعث، بوجود آمدن ارزش افزوده بالایی نسبت به قبل شده و موجبات ترغیب و جذب سرمایه گذاری در بخشهای تکمیلی کشاورزی را فراهم می آورد. باعث تعادل قیمت محصولات کشاورزی در هنگام نوسانات تولید می شود و باغداران را ملزم به تولید محصولات مورد نیاز صنعت می نماید، ضمن آنکه فرهنگ مصرف تازه خوری را نیز در کشور ایجاد می کند.
صنعت دامداری و دامپروری
محاسبات نشان می دهد پروتئین استحصالی از هر کیلوگرم شیر بسیار ارزانتر از سایر محصولات پروتئین دامی است. در روستاهای ایران، استعداد بالقوه افزایش تولید شیر موجود است و در برخی نقاط دیگر، امکان توسعه دامداری نیمه صنعتی و صنعتی وجود دارد. توسعه دامداریهای شیری، اشتغال زیادی را در روستاها ایجاد می کند. به ازای هر ده تن شیر در سال، یک شغل ایجاد می شود و اگرفرض کنیم که در ده سال آینده بتوانیم دامداریهای شیری را تحت حمایت قرار دهیم و نصف شیر مورد نیاز را در روستاها تهیه کنیم، بیش از ۲۵۰ هزار شغل ایجاد می شود و در کنار آن هزار شغل دیگر در فرآوری و بویژه توزیع، مشاغل قابل توجهی نیز در بخش آموزش و پژوهش ایجاد می شود. ایجاد دامداری در کنار زراعت و باغداری ارزش افزوده این فعالیتها را بالا برده و تمایل به مهاجرت را کاهش می دهد. دامداری وقتی به بیشترین سوددهی و ارزش افزوده خود می رسد که در کنار آن آخرین حلقه تولید، یعنی صنایع آن نیز فعال شود. بنابراین شناخت قطبهای مستعد برای سرمایه گذاری و توسعه دامداری شیرین و ایجاد کارخانجات تبدیلی و یا توسعه کارخانجات فعلی موجب می شود که این فعالیت کاملاً اقتصادی شود. بازگشت سرمایه در یک واحد صنعتی موفق شیر که فرآورده مناسبی را در حد مطلوب تولید می کند نیز تقریباً از هر صنعت دیگر سریعتر است.
انبه و فرآوردههای آن
میوه انبه دارای خصوصیات منحصر به فرد از جمله طراوت و آبدار بودن، بو و عطر مناسب، مزه خوب و خوشمزه می باشد. به همین دلیل از بازار پسندی بالایی برخوردار است. انبه همچنین یک منبع بسیار خوب از پیش ویتامینهای A و ویتامین C است. انبه در بسیاری از کشورها تولید می شود، اما بیشترین تولید آن در کشورهای در حال توسعه است. این میوه با خصوصیات متعدد، امروزه به عنوان ماده اولیه بسیاری از فرآوردهها می باشد.
در سالهای ۱۹۹۳-۱۹۹۲ صادرات هند چیزی حدود ۳۶۶۰۰ تن با ارزشی معادل ۱/۲۷ میلیون دلار آمریکا بوده است. از عمده ترین محصولات فرآوری شده انبه، پوره انبه است که در سه دهه اخیر ارزش آن ۵ برابر و میزان تولید آن ۳ برابر افزایش یافته است. در هند حدود ۱ درصد کل انبه تولید شده فرآوری و تنها ۵۵/۰ درصد آن به صورت تازه و یا بسته بندی شده صادر می گردد.
کاربردهای انبه در فرآوری
۱- انبه سبز: ترشی انبه، چاتنی انبه، شور انبه (در آب نمک)، قطعات آبگیری شده یا پودر انبه، نوشیدنیهای انبه خام
۲- انبه رسیده: قطعات انبه در شربت، آب انبه، نکتار انبه، پوره انبه، اسکواش انبه، نوشیدنی آماده برای مصرف، شربت انبه، مربای انبه، شکلات میوه ای انبه، پودر انبه، غذای بچه، غلات و تنقلات صبحانه،کنسانتره انبه، کنسانتره اساس انبه، محصولات شکل یافته انبه.
۳- پوست: پکتین، شربت انبه، ترکیبات آروماتیک، کنسانتره مواد رنگی، بیوگاز.
۴- بذر: نشاسته، چربی.
استفاده از ضایعات میوه انبه
پوست و دانه ضایعات عمده حاصل از فرآوری انبه می باشند که ۵۵-۳۸ درصد وزن انبه را تشکیل می دهند. از این ضایعات می توان مواد مفیدی استخراج نمود و از ایجاد آلودگی محیط زیست جلوگیری نمود. از پوست رقم توتاپوری ۷/۱۵ درصد پکتین با درجه ژلی ۲۲۰-۲۰۰ استخراج می شود. در حین استخراج پوره و پوستگیری مقداری پوره بر پوست می چسبد و باقی می ماند.
می توان با استفاده از آنزیم پکتین آب پوستها را استخراج کرد و به عنوان مواد اولیه نکتار، مورد استفاده قرار داد. همچنین به دلیل وجود قندهای متفاوت می توانند به عنوان مواد اولیه جهت تولید سرکه یا به عنوان مواد طعم دهنده یا رنگ کننده مورد استفاده قرار گیرند. از پوست رقم تو تاپوری می توان اسانس استخراج نمود.
از پوست انبه نیز می توان به منظور تولید بیوگازها استفاده کرد. دانه انبه بین ۹ تا ۲۳ درصد وزن میوه را تشکیل می دهد که متوسط این مقدار ۱۵ درصد برای ۲۰ رقم مشخص شده است. دانه انبه منبع مناسبی از کربوهیدراتها، پروتئین، چربی و تاننها می باشد. چربی دانه را می توان در تولید گوشت شیرین و همچنین در صنعت صابون سازی استفاده نمود. دانه انبه ۶۳-۴۷ درصد نشاسته دارد که ۲۲-۱۹ درصد آن آمیلوز است. خصوصیات ژلاتینه شدن، شفافیت خمیر و میزان جذب آب نشاسته دانه انبه بررسی شده است و این نشاسته برای استفاده در غذا توصیه می شود.
فرآوردههای انبه
پوره انبه
نوشیدنیهای انبه
کنسانتره انبه
ترشی انبه
چاتنی انبه
قطعات انبه در نمک
کنسرو انبه (در شربت)
پوره منجمد انبه
اسکواش انبه
شکلات انبه
مربای انبه
آب انبه
آشنایی با میوه گرمسیری شریفه (Custard Apple)
این گیاه متعلق به خانواده آنوناسه (Annonaceae) و جنس آنونا (Annona) می باشد. از ویژگیهای بارز این درخت سازگاری با انواع شرایط آب و هوایی و خاکهای مختلف و آلودگی بسیار کم به آفات و بیماریها است. گرچه شریفه دارای میوههای بسیار خوشمزه می باشد و در اکثر نقاط گرمسیری و نیمه گرمسیری دنیا کشت شده است، اما هنوز به عنوان یک محصول تجاری مورد بهره برداری قرار نگرفته است. در کشورهای مختلف گونههای متفاوتی از این درخت وجود دارد. در کشور هندوستان این درخت را تحت گونه Squamosa Annona و در ایالات متحده آمریکا A.reticulata یا A.glabra و در استرالیا A.atemoya می شناسند. منشاء این گیاه نواحی گرمسیری قاره آمریکاست و از این منطقه به سایر نقاط دنیا انتشار یافته است. در ایران نیز تعدادی اصله از این درخت در ایستگاه تحقیقات کشاورزی میناب وجود دارد که در مرحله رشد رویشی هستند.
موارد استفاده و ارزش غذایی
این میوه غالباً به صورت تازه خوری مصرف می شود. همچنین در تهیه بستنی، سایر فرآوردههای لبنی، مربا و ژله مورد استفاده قرار می گیرد. بخش گوشتی یا خوراکی میوه، کرمی رنگ و گرانوله با طعم شیرین و یا ترش در گونههای مختلف می باشد.
در گوشت میوه کاروتن دیده نمی شود. کربوهیدرات موجود در گوشت عمدتاً از قندها تشکیل شده و قند گلوگز، مهمترین آنها می باشد. میوههای نارس، برگها و ریشههای این گیاه در درمان بعضی بیماریها مورد استفاده قرار می گیرند. بذر این گیاه دارای ۳۰% روغن است که در تهیه سوپ یا در صنعت نقاشی کاربرد دارد. خواص حشره کشی نیز در این گیاه یافت شده است. تفاله بذر آن دارای ۴% ازت است، که بعنوان کود می تواند مفید باشد.
شرایط زیستی
شریفه غالباً یک درخت نیمه گرمسیری است که آب و هوای گرم با زمستان ملایم و رطوبت نسبی متوسط را برای تولید محصول بالا دوست دارد.
این گیاه می تواند شرایط نامساعد محیط از جمله درجه حرارت بالا، رطوبت نسبی بالا و پائین، باران و رگبارهای سنگین و بادهای قوی را تحمل نماید اما در چنین شرایطی میزان رشد و محصول درخت، شدیداً کاهش می یابد.
این درخت در انواع خاکها (از خاکهای سنگین تا خاکهای کاملاً شنی حتی خاکهای صخره ای) رشد می کند. اما برای بدست آوردن محصول خوب خاکهای حاصلخیز، لومی شنی و کاملاً زهکشی دار با pH خنثی مورد نیاز این گیاه است. از کاشت این درخت در خاکهایی که سفره آب زیرزمینی بالاست، باید خودداری نمود.
شریفه به طور معمول در خاکهای شنی با مواد غذایی کم کشت می شود. ریشه این گیاه سطحی است و نیازی به خاکهای عمیق ندارد. خاکهای قلیایی و شور برای کشت این درخت مناسب نیستند.
میزان محصول
میزان محصول شریفه بسته به نوع شرایط آب و هوایی و فاکتورهایی نظیر رقم، پایه، سن گیاه، نحوه گرده افشانی و نوع مدیریت باغ متفاوت است. درختان شریفه از سن پنج سالگی میوه تولید می کنند، طول عمر میوه دهی شریفه حدود ۲۰-۱۰ سال است. آقای هیتس (۱۹۵۷) گزارش نموده که درختان شریفه ۸ ساله بین ۲۸۸-۳۱ عدد میوه و به طور متوسط ۱۴۹ و در مجموع ۵/۲ تن محصول عملکرد در هکتار دارند.
ونکاتارانتام (۱۹۶۳) گزارش کرده که شریفه حدود ۷۰-۶۰ میوه با وزن ۲۲۷-۱۱۳ گرم تولید می کند. درختان ۶ ساله واریته Africane pride که روی پایههای Cherimoya و Sugar apple پیوند شده اند به ترتیب ۷/۱۸ و ۲/۹ تن محصول تولید نموده اند.
با توجه به ویژگیهای خاص شریفه از جمله مقاومت به خشکی، نیاز آبی کم، تحمل شرایط نامساعد آب و خاک و سازگاری با شرایط آب و هوایی مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری دنیا پیشنهاد می گردد، بذور ارقام هیبرید این گیاه تهیه و در ایستگاههای تحقیقاتی مناطق جنوب و جنوب شرق کشور کشت و سازگاری این درخت در این مناطق بررسی گردد. به نظر می رسد این گیاه می تواند در این مناطق رشد و پرورش یافته و به عنوان یک درخت جدید در برنامه توسعه سطح زیر کشت محصولات باغی در این مناطق مورد توجه قرار گیرد.
گیاه کهور آمریکایی (پاکستانی)
کهور آمریکایی گونه ای درختچه ای تا درختی است که ارتفاع آن به ۸ تا ۱۰ متر و گاهی نیز به ۱۵ متر هم می رسد. این گونه، با تاج بزرگ همیشه سبز تا نیمه سبز، همراه با خار گوشواره ای زوج (البته گاهی نیز بدون خار) دیده می شود. برگهای متناوب، دوبار شانه ای، برگچهها به تعداد ۱۰ تا ۲۰ و یا گاهی تا ۲۵ جفت مستطیل شکل، گل آذین خوشه ای شبه سنبله استوانه ای به طول ۷ تا ۱۲ سانتیمتر، گلهای آن ابتدا سبز رنگ و در هنگام رسیدن سبز روشن و نیام آن نیز راست تا اندکی خمیده است. این گونه در سال سوم تا پنجم گل می دهد و دوره گلدهی آن دوبار در سال گزارش شده است.
اگرچه در برخی از جنگلکاریها در استانهای جنوبی کشور عواملی همچون شوری زیاد، بالا بودن سطح ایستایی، افت آبهای زیرزمینی، سرما، ریشه دوانی کم عمق، تهویه ضعیف خاک، غرقاب شدن دراز مدت و تراکم گونه به تعداد زیاد، باعث خشکیدگی و کاهش سطح برگی و تولید میوه می شود که این امر گذشته از دیگر محدودیتها، آینده جنگلکاری با این گونه را با ابهام روبهرو ساخته است. منتها گونه کهور آمریکایی به سبب داشتن قابلیتهایی چون: سهولت تولید نهال، مقاومت نسبی گونه به خشکی و شوری، تثبیت شنهای روان، جلوگیری از فرسایش خاک، بالا بودن ارزش غذایی نیام آن برای تغذیه دام، استفاده از چوب آن به عنوان سوخت و ذغال، به دست آوردن صمغ از شاخهها و تانن از پوست گیاه و در نهایت همیشه سبز بودن گیاه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
گیاهان نمک دوست (هالوفیت)
مطالعات نشان داده است که ۱۵ درصد از مناطق شور ساحلی جهان با وسعتی برابر ۱۳۰ میلیون هکتار می تواند برای کاشت گیاهان نمک دوست (هالوفیت) مورد استفاده قرار گیرد.
گیاهان مورد نظر برای کاشت، به دو شیوه قابل دستیابی هستند:
۱- از طریق کشت سلول و تهیه سلولهای اولیه مقاوم به شوری و املاح فلزات سنگین (که از سال ۱۹۷۹ به کار گرفته شده است).
۲- انتخاب انواعی که ضمن رشد در آب شور ارزش اقتصادی برای انسان داشته باشند که روش دوم طی سالهای اخیر به دلیل سرمایه بری کم، مورد توجه بسیاری از کشورهای ساحلی قرار گرفته است.
مهمترین انواع قابل توصیه برای کاشت عبارتند از:
-Artiplex (Saltbuah)
-Smaeda (Sea blite)
-Salicornia (glass wort)
هر سه این گیاهان در خانواده Chenopodiaceae که بیست درصد کلهالوفیت را تشکیل می دهند قرار می گیرند. از گیاهان علوفه ای مقاوم بر شوری Distichlis، Viny، Batis نیز تولید مناسبی را نشان داده اند. گیاهان فوق به خانوادههای Poaceae (1 و ۲) و Batidaceae (3) تعلق دارند. از این گونه علوفه برای تغذیه دامها استفاده می شود که دلیل آن بالا بودن مقدار پروتئین و ارزش غذایی و هضم پذیری مناسب است که به نسبت ۵۰ درصد به علوفه دیگر قابل افزودن است ضمن آنکه برگ گیاهان گروه اول نیز علوفه مناسبی برای پرورش گوسفند و بز هستند.
علاوه بر کاربرد گیاهان نمک دوست به عنوان خوراک دام، در طی سالهای اخیر توجه به گیاهانهالوفیت حاوی دانههای روغنی ارزش اقتصادی بالایی به دست آورده است. مهمترین گیاههالوفیت که برای تولید روغن کاشته شده است Salicornia begelovii است. گیاهی که تولید دانههایی با ۳۰ درصد روغن و ۳۵ درصد پروتئین می کند. تقریباً مشابه دانه سویا است و نمک موجود در آن کمتر از ۳ درصد است. روغن این گیاه از نوع غیر اشباع و اسیدهای چرب آن مشابه با روغن آفتابگردان است و می تواند مانند سایر دانههای روغنی در کارخانههای تولید روغن مصرف شود و روغن آن جدا و خالص سازی شود. طعمی مشابه با روغنهای غذایی مانند بادام زمینی دارد و ساختار دانه مشابه با زیتون است. مقدار جزئی Saponine دارد که با روغن مخلوط نمی شود ولی در بقایای دانه باقی می ماند که برای مصرف دانه مرغ مناسب نیست اما می تواند به عنوان مکمل پروتئین به خوراک دام اضافه شود.
تاکنون ۲۵۰ هکتار از این گیاه در مکزیک، امارات عربی متحده، عربستان سعودی و هند کاشته شده است و در شرایط کاشت وسیع در هر متر مربع ۷/۱ کیلوگرم ماده خشک و ۲/۰ کیلوگرم دانه روغنی به دست آورده اند که کاملاً مشابه با میزان محصول مزارع کاشت سویا است. ضمن آنکه سواحل در مقابل فرسایش و آسیب دریا نیز محفوظ می ماند. در کشورهایی که زمین مناسب موجود نبوده است آب دریا در مزارع کاشت پمپ میشود و در نقاطی مانند سواحل خلیج فارس می توان در فواصل جزر و مدی این گیاه را کاشت (در فواصل سرد بایستی گیاه کاشته شود که از حدود ۱۰۰ روز می توان برای کاشت استفاده کرد). مشکلی که با این گیاه وجود دارد بذرها بعد از رسیدن می ریزند و جمعآوری آنها مشکل است و تقریباً۲۵ درصد گل بذر به این طریق از بین می رود. با توجه به اینکه در سواحل دریا خاک به علت شوری قابل کشاورزی نیست، توجه به گیاهانهالوفیت و تطبیق شرایط رشد آنها با این گونه مناطق زمینههای جدیدی را برای کشاورزی فراهم می کند. نکته مهم و سیستمهایی که مورد توجه متخصصان قرار گرفته است کاشت این گونه گیاهان در مزارع پرورش میگو است.
گیاهانهالوفیت ضمن رشد و فراهم نمودن شرایط مناسب پرورش میگو، با قدرت جذب و متابولیزه کردن مواد آلی موجود در مزارع پرورشی می توانند سبب کاهش آلودگی ناشی از رشد و تکثیر میگو شوند. به عبارت دیگر، مواد آلی و آلاینده میگو به صورت کود بیولوژیک در رشد و تکثیر این گیاهان به کار گرفته می شود. همچنین از برگ این گیاهان برای تولید خوراک دام و با رشد و توسعه آنها برای ایجاد فضای سبز در مناطق ساحلی شور و خشک می توان استفاده کرد. همچنین برگ این گونه گیاهان قادر است سلینوم را از آب دریا جذب کند. سلینوم را به عنوان افزودنی گران قیمت به خوراک دام اضافه می کنند. به این ترتیب می توان ضمن بازیافت سلینوم که وجود آن به مقدار زیاد در آب سمی است از این ماده با ارزش به عنوان افزودنی خوراک دام نیز استفاده کرد.
برنامههای انجام شده در قشم
روند رشد گونههایهالوفیت (هالوفیت آتریپلکس و سالیکورنیا و یک نوع حومقا به شوری) نشان از رشد طبیعی گیاهان و تولید بذر و دانه و طی مراحل رشد کامل دارد.
گیاهان دارویی و صنعتی
خاستگاه جهانی نزدیک به ۷۰ درصد داروهای شیمیایی موجود از اجزاء نباتی تهیه می شوند و غالب اسانسهای خوراکی و صنعتی، رنگها و عصارههای مورد مصرف در صنایع غذایی دارای منشأ گیاهی هستند. بدین لحاظ شش کشور بزرگ صنعتی شامل ایالات متحده امریکا، ژاپن، آلمان، انگلستان، فرانسه و سوییس از بزرگترین واردکنندگان گیاهان دارویی و بزرگترین تولیدکنندگان داروهای شیمیایی به شمار می آیند.
ارزش واردات جهانی گیاهان دارویی در سال ۱۹۸۰ بالغ بر ۵۵۱ میلیون دلار می شد و ارزش مبادلات جهانی محصولات دارویی در همین سال نزدیک به ۷۶ میلیارد دلار بود که بخش مهمی از آن را تولیدات کشورهای صنعتی غرب و ژاپن تشکیل می داد. این دسته از کشورها تسهیلاتی را برای واردات گیاهان به شکل ابتدایی و ساخته نشده، چون معافیت گمرکی اعمال نموده اند و بدین وسیله همه ساله بر واردات و تولیدات خود می افزایند.
با توجه به روند صعودی میزان واردات گیاهان خام و با در نظر گرفتن این واقعیت که در اکثر موارد گیاهان به منظور تهیه داروها و یا سایر مشتقات گیاهی چون اسانسها و رنگها مورد استفاده قرار می گیرند. تبدیل این گیاهان به محصولات فوق الذکر از جنبه اقتصادی حائز اهمیت فوق العاده (با افزودن ارزش و اشتغالزایی و موارد متعدد دیگر) است. به عنوان مثال قابل ذکر است که بنا به یک توافق جهانی به دلایل زیست محیطی و بهداشتی مصرف اسانسها و رنگهای شیمیایی ابتدا در تهیه مواد غذایی و سپس در تولید مواد آرایشی تدریجاً و تا سال ۲۰۰۰ میلادی متوقف خواهد شد و به جای آنها اسانسها و رنگهای طبیعی به کار گرفته می شود.
در این راستا تنها ذکر یک مثال کافی است که اجبار به کشت صنعتی گیاهان دارویی و معطر و اهمیت آن را بیان کند.
از هر ۱۰۰۰ کیلو نعنا، ۲ الی ۳ کیلوگرم اسانس خالص طبیعی به دست می آید. مصرف اسانس شیمیایی نعنا در ایران در حال حاضر حدود ۵۰ تن در سال است. صنایع غذایی، آرایشی و دارویی کشور ما می توانند تا دود ۲۰۰ تن اسانس را در هر سال جذب نمایند. برای تولید این مقدار اسانس به حدود ۰۰۰/۱۰۰ تن نعنای تازه نیاز است. اگر بازدهی تولید اسانس از گیاه را برای همه یکسان بگیریم و مصارف اسانسهای دیگر را همانند نعنا فرض کنیم، تنها برای ۹ اسانس ۰۰۰/۹۰۰ تن گیاه تازه لازم است. اگر فرض نماییم که این مقدار گیاه به صورت وحشی در طبیعت وجود داشته باشد نباید به جمعآوری گیاهان وحشی در این وسعت اقدام نماییم، زیرا لطمات جبران ناپذیری را به سیستم اکولوژیک وارد خواهیم ساخت.
در نتیجه برای تأمین این مقدار گیاه الزاماً باید به کشت گسترده گیاهان اصلاح شده ژنتیکی که دارای درصد بالاتری از مواد مؤثرند و مقدار کمتری زمین و هزینه نیاز دارند، با استفاده از کشت مکانیزه و اصولی بپردازیم و بدین ترتیب قادر خواهیم بود بدون وارد آوردن لطمه به طبیعت از منافع اقتصادی حاصل از کشت گیاهان معطر یا دارویی بهره مند گردیم. لازم به ذکر است که کشت این گونه گیاهان در انواع متفاوت اقلیمهای حیاتی ممکن است. تعداد زیادی از آنان احتیاج به آب کم داشته و لذا برای کشت در مناطق خشک و کوهستانی که سایر محصولات غالباً قابل کشت نمی باشند، مناسبند. مثلاً گیاه لاواند که در مناطق کوهستانی سرد (که برای محصولاتی مانند پنبه مناسب نیست) می روید و یا گیاه سنا در کویرهای مشابه آنچه در اطراف یزد داریم و یا کاسیاسنا به همراه چند گیاه دیگر به منظور جلوگیری از گسترش کویر قابل ذکرند. از جهت دیگر گیاهان دارویی و معطر غالباً چند سالهاند و در محیطهایی که به علت شستشوی بادی و آبی خاک،کشت گیاهان یکساله مناسب نیست، قابل کشت هستند و از شستشوی خاک نیز ممانعت می نمایند. نوع زمینهای مورد نیاز اغلب برای بسیاری از محصولات کشاورزی معمول مناسب نبوده و لطمه ای به کشت آنان وارد نخواهد ساخت.
اگر تنها برای کار اسانس گیری از گیاهان ۰۰۰/۹۰۰ تن گیاه تولید شود و به بهای هر کیلو ۲۰۰ ریال در اختیار کارخانجات اسانس گیری گذارده شود، مبلغی حدود ۱۸۰ میلیون ریال در سال به بخش کشاورزی تزریق خواهد شد. آن هم در شرایطی که اولاً در بیشتر موارد زمینهای زراعی درجه دو و درجه سه به این کار اختصاص خواهد یافت و در زمانی از زمین استفاده خواهد شد که محصولات استراتژیک اغلب برداشت شده و یا هنوز کاشته نشده است و علاوه بر این دوره رشد و برداشت گیاهان مورد نظر کوتاه خواهد بود.
در بخش تولید اسانس هر گاه از ۰۰۰/۹۰۰ تن گیاه تازه ۱۸۰۰ تن اسانس استخراج شود و متوسط قیمت هر یک کیلوگرم اسانسهای مختلف در بازار جهانی ۱۰۰ دلار باشد، اعم از آنکه اسانسهای تولیدی در داخل مصرف و یا صادر شود مبلغی حدود ۱۸۰ هزار دلار در سال درآمد ارزی به وجود خواهد آمد و مصرف داخلی با واردات جانشین خواهد شد که تقریباً از نظر ارزش افزوده ۳ برابر قیمت مواد اولیه است. علاوه بر اینها، تفالههای اسانسگیری پس از تخمیر و پوسیدگی به عنوان کود مورد استفاده قرار خواهد گرفت که اگر بهای هر یک تن آن را ۱۰ هزار ریال فرض نماییم، ۹ میلیارد ریال درآمد در هر سال از این طریق به دست خواهد آمد و یا از تفالهها، پس از خشک شدن می توان مخلوط با علوفه برای خوراک دام استفاده نمود. تصور می شود توضیح کوتاه بالا برای توجیه اقتصادی، فنی و زیست محیطی کشت انبوه گیاهان دارویی و معطر کافی باشد.
تحقیق پروژه تولید دارو با منشأ گیاهی و محاسن آن برای مردم کشور
۱- کشور ما متأسفانه از نظر نیازمندیهای دارویی به طور صددرصد وابسته است و کلیه مواد اولیه دارویی از خارج تأمین می گردد.
تحقیق پروژه داروهای طبیعی قسمتی از کمبودهای کشور را تأمین و بالطبع بخشی از وابستگی را کاهش خواهد داد.
۲- تولید و کشت گیاهان ژنتیک برای تولید دارو زمینه ساز اشتغال برای جوانان در تمام نقاط کشور است.
۳- فروش و صادرات گیاهان دارویی حداقل معادل ۲۰۰ برابر قیمت نفت می باشد که خود می تواند یک منبع عظیم درآمد ارزی باشد.
۴- تحقق این آرماه به صورت یک هسته مرکزی چه از نظر آموزش افراد و چه از نظر گسترش این صنعت می تواند نوید آینده ای روشن را برای کشور به همراه داشته باشد، بدین معنا که در سایر نقاط کشور تدریجاً کارخانجات تولید دارو از منشأ گیاه گسترش یافته تا هم صرفهجویی ارزی قابل توجهی را به دنبال داشته باشد و هم از نظر اشتغال جوانان، بخش عظیمی از این قشر را به اشتغال وادارد و هم بتوان به درمان بیماریها بدون عوارض جانبی داروهای شیمیایی پرداخت.
۵- پس از تحقق اولیه واحد داروسازی طبیعی، کشور می تواند به فروش دانش فنی و آموزشی این تخصص به کشورهای همجوار مبادرت ورزد و چندین برابر هزینههای انجام شده را تأمین نماید.
به دلی مشکلات حمل و نقل، بهتر است کارگاهها کوچکتر ولی به صورت پراکنده در مناطقی که ماده اولیه موجود است ایجاد گردد ولی در مورد کشت و صنعتها ایجاد کارخانجات بزرگ اقتصادیتر است.
به جهت حمل و نقل آسان اسانسهای تولیدی و اینکه بایستی مواد اولیه زیادی برای تولید یک کیلو اسانس به کار رود، مشکلات حمل و ماده اولیه را بایستی با نزدیک بودن به مناطق کشت حل نمود.
با توجه به کم حجم بودن تولیدات و قیمت بالای آنها، امکان صدور این فرآوردهها به وسیله هواپیما وجود دارد و تاکنون تولیدات اسانس کشور با هواپیما صادر شده است. در نتیجه نسبت به محصولات پرحجم دیگر در موقع صدور مشکلات کمتری دارد.
کاشت یونجه
کاشت یونجه در اراضی شیبدار نه تنها باعث اصلاح مناطق سیل خیز می گردد که اشتغال موجود را تثبیت و درآمد آبخیز نشینان را افزایش خواهد داد. در اقدامی که در شهرستان علی آباد کتول واقع در استان گلستان صورت گرفته، بیش از ۵۰ هکتار از اراضی شیبدار و کم بازده استان مصرف شده و بیش از ۱۰۰۰ تن یونجه برداشت شده است. از آنجا که این استان دچار مشکل تأمین علوفه می باشد، این امر در تأمین علوفه دامی نقش مهمی را ایفا می کند. آمار نشان می دهد از هر هکتار زمین شیبدار، ۵۰ هزار تومان سود خالص کسب می شود که درصورت کاشت یونجه به ۴۰۰ هزار تومان رسیده، یعنی رشدی ۸ برابر داشته است. گفته می شود که کاشت یونجه در دیگر اراضی شیبدار کشور نیز سودآوری مشابهی را نشان خواهد داد. ضمن آنکه کاشت لوبیا، نخود و عدس هم نتایج مشابه کاشت یونجه را دربرداشته است. متأسفانه بسیاری از کشاورزان از سودآوری زمینهای شیبدار خود غافلند.
خرما
فراوردههای خرما
۱- شیره خرما
یکی از فراوردههای خرما شیره خرما می باشد. خرما با دارا بودن ۶۰% مواد قندی یکی از غنی ترین منابع مواد قندی در مقایسه با چغندرقند با عیار متوسط ۱۴-۱۲% و نیشکر با عیار حدود ۱۰% محسوب می شود.
به ویژه نوع درجه ۳ خرما که دارای بیشترین موا قندی است و اختصاصاً برای تولید و استخراج شیره خرما مناسب می باشد. شیره خرما با بسته بندی مناسب در بازارهای جهانی طرفداران زیادی دارد و می تواند در صادرات غیر نفتی کشور نقش بسزایی داشته باشد.
اهداف احداث واحد تولید شیره خرما عبارتند از:
الف- جلوگیری از هدر رفتن ضایعات با ارزش خرما و ایجاد ارزش افزوده قابل توجه.
ب- افزایش صادرات غیر نفتی و کسب درآمد ارزی.
ج- تأمین بازار مناسب اطمینان بخشیدن به تولیدکنندگان خرما برای فروش محصول.
د- ایجاد اشتغال مستقیم و غیر مستقیم.
۲- قند مایع خرما
فرآورده دیگر خرما که بخش اعظم آن را شامل می شود و در خرماهای خشک به بیش از ۷۰% بالغ می شود، قند مایع است. با توجه به اهمیت قند موجود در خرما که احیا شونده می باشد، به محض تشکیل با یک ملکول آب ترکیب و دو نقد منوساکارید، گلوکز، فروکتوز ایجاد می شود.
C12H120H+H20 C6H1206+C6H1206
قند مایع در واقع می تواند یک کالای جانشین برای شکر باشد و در صنایع نوشابه و شکلات سازی و تولید بیسکویت انواع تافی و کارامل و آبنبات مصرف گردد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.