مقاله بررسی جایگاه توبه در حقوق کیفری


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله بررسی جایگاه توبه در حقوق کیفری دارای ۱۰۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی جایگاه توبه در حقوق کیفری  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی جایگاه توبه در حقوق کیفری،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی جایگاه توبه در حقوق کیفری :

چکیده
توبه در حقوق جزای اسلامی به عنوان یکی از موارد سقوط مجازات شمرده شده، و از این باب یک تأسیس حقوقی» در حقوق جزای اسلامی است، به گونه‌ای که در سایر مکاتب کیفری امروزی نمونه آن به چشم نمی خورد. در اهمیت آن همین بس که یکی از بهترین شیوه های جلوگیری از جرم و اصلاح مجرمان است. با تأمّل در آیات و روایات و نیز سخنان فقهای اسلام، استنباط می شود که برای توبه، ندامت حقیقی و عزم بر ترک گناه برای همیشه کافی است و انجام آن نیاز به لفظ و اعمال خاصی ندارد. در قانون مجازات اسلامی توبه از

جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و اگر با شرایط کامل انجام شود، یکی از معاذیر قانونی معافیت از مجازات شناخته شده است که در جرایم حق اللّه» پیش از ثبوت جرم به وسیله اقرار یا شهادت شهود، مسقط مجازات بوده، ولی در جرایمی که جنبه حق الناس» دارند موجب سقوط مجازات نیست; زیرا مرتکب علاوه بر اینکه اوامر و نواهی الهی را نادیده گرفته، موجب ضرر و زیان مالی و جسمی یا آبرویی برای دیگران شده و باید جبران کند. البته توبه تنها موجب سقوط مجازات اخروی می شود، اما وضع مجازات دنیوی تابع مجازات اخروی نیست. از جمله نکات قابل توجه در باب توبه ـ به عنوان یکی از معاذیر معافیت از مجازات ـ این است که اگر بزهکار پس از اقرار توبه کند، قاضی می تواند مخیر است که از ولی امر برای او تقاضای عفو نماید یا مجازات را در حق وی اعمال کند. اما توبه پس از اقامه بیّنه هیچ اثر حقوقی ندارد.

مقدمه
یکی از مباحث مهم در آموزه های اسلامی، توبه» است. توبه، عمری همپای عمر انسان دارد; زیرا زندگی حضرت آدم در زمین با آن آغاز می شود و پیامبران توحیدی، مانند: ابراهیم، اسماعیل، یونس، موسیعلیهم السلام و پیامبرگرامی اسلامصلی الله علیه وآله همواره در حال توبه بوده اند.

توبه در قرآن کریم نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و در آیات متعددی به آن اشاره شده است، به گونه‌ای که واژه توبه و مشتقات آن، نود و دو بار و کلمه استغفار» و مشتقات آن، چهل و پنج مرتبه ذکر شده است و در آیات متعدد دیگری نیز بدون ذکر این واژه ها به این مسئله اشاره شده است. توبه و اعتراف به گناه، یکی از ۶۱۳ فرمان تورا است:
مرد یا زنی که مرتکب هرگونه خطاهای انسانی شود ; به خطایی که انجام داده‌‌اند، اعتراف کنند».

این آیه تورا درباره اعتراف به گناه» است که نحوه معمول آن در برابر خداوند چنین است:
خواهش به درگاه خالق: خطا کرده ام، گناه کرده ا‌م، و به درگاه تو تقصیر ورزیده ام و چنین و چنان اشتباهات شخصی را انجام داده ام و اینک نسبت به اعمال یاد شده پشیمان و شرمنده‌ ام و تا ابد به چنین مواردی بازگشت نخواهم کرد».

دراین متن به سه درجه از اشتباهات شخصی اشاره شده است:
۱- حِط- خطا: موردی است که انسان از قانون و حکم شرعی آگاه نیست و به طور ناخواسته و نادانسته، فرمان خداوند را زیر پا می گذارد.
۲- عاوُن – گناه : موردی است که انسان از فرمان خداوند نسبت به امر یا نهی در یک موضوع آگاهی دارد، اما سستی اراده یا وسوسه های درونی و تحریک و تشویق دیگران، او را به امری خلاف شرع یا عُرف می‌ راند.

۳- پِشَعْ- تقصیر: در این حالت، فرد از فرمان شرع آگاه است و هیچ گونه اجبار و فشاری برای گناه کردن احساس نمی کند، اما به جهت مخالفت و تمرد با دین به کاری خلاف می پردازد.
هرچندکه برای بخشش کامل برخی گناهان، تحمل سختی یا مجازاتهای الهی لازم است، توبه موجب بخشودن یا کاهش همه موارد فوق شده و کامل کننده روند پاک شدن گناهان خواهد بود.

حتی کسانی که برابر دستور خداوند به سبب جرایم سنگین، بِت دین یا دادگاه شرع آنها را محکوم به مجازات کرده بود، در صورتی گناهانشان کفاره و پاک می شد که پیشتر از اعمال خود پشیمان شده و توبه کرده باشند.

توبه»، تنها ویژه گناهانی نیست که به طور عملی انجام می‌ شوند مانند دزدی، ضرب و شتم، خوردن خوراکیهای حرام و;. بلکه افکار، احساسات و عادتهای ناشایست، همه نیاز به توبه و کفاره دارند. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که گناهانی که به‌‌طور عملی انجام می شوند، معمولاً به شرایط و امکانات خاص نیاز دارند و فرو رفتن در چنین معاصی و خطاهایی، بیشتر با هشدارها و توبیخهای مسوؤلان اجتماعی و مذهبی همراه است. همین امر موجب محدود شدن دامنه ارتکاب گناه یا کمک به توبه شخص و ترک خطا می شود.
اما خطاهایی را که مربوط به افکار و احساسات انسان هستند مانند کینه، حسد، نظر داشتن به دارایی همنوعان، نگاه و افکار منافی عفت و; کمتر اطرافیان انسان درک می کنند، لذا فرد بدون هیچ‌‌گونه مانع خارجی در چنین گناهانی غرق می شود و تنها خود اوست که باید بیدار شده و با توبه، زندگی روحی خود را از تباهی نجات دهد.
در این میان، فقها از منظری دیگر به توبه نگریسته اند و با الهام از آیات و روایات، آثار حقوقی آن را مورد بررسی قرار داده اند.

توبه از دیدگاه حقوق جزای اسلامی به عنوان یکی از موارد سقوط مجازات شمرده شده است و از این باب یک تأسیس حقوقی» در حقوق جزای اسلامی است. بر همین اساس، این نوشتار بر آن است که این تأسیس حقوقی» را از جوانب مختلف، به ویژه از منظر فقها و حقوقدانان اسلامی و به عنوان یکی از علل سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام، مورد کنکاش و بررسی قرار دهد.

معنای توبه
توبه از ماده توب» به معنای رجوع» یعنی بازگشت است. ابن فارس در معجم مقائیس اللغه می‌گوید: توب، التاء و الواو و الباء کلمه واحده تدل الی رجوع، یقال تاب من ذنبه ای رجع عنه، یتوب الی الله توبه و متابا».
ابن منظور در لسان العرب، توبه را چنین معنا کرده است: التوبه، الرجوع من الذنب» و راغب اصفهانی می‌گوید: التوبه فی الشرع ترک الذنب لقبحه و الندم علی ما فرط منه». حسین بن محمد دامغانی، معروف به فقیه دامغانی می‌گوید: توبه در کلام الله مجید به معنی پشیمانی و گذشت و عفو و بازگشت از هر چیز به کار رفته است.
در قرآن کریم اصطلاحاً توبه به دو صورت بیان شده است:

۱ ـ توبه و بازگشت بنده بسوی خداوند، مثل یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبه نصوحاً» تحریم / ۸ که منظور از توبه انسان، همان بازگشت و ندامت از اعمال خلاف گذشته است.
۲ ـ توبه و بازگشتی که مربوط به خداوند متعال است. مثل … علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم فتاب علیکم و عفا عنکم» بقره / ۱۸۷ که مقصود از توبه خداوند پذیرفتن توبه انسان است که از گذشته سیاه و تاریک خویش، نادم و پشیمان شده و از انحراف و جهل بازگشته است.
بنابراین در قرآن کریم، هر کجا از توبه انسان بحث می‌شود منظور ندامت و پشیمانی از گناهان و معاصی گذشته است و هر کجا سخن از توبه خداوند است، مقصود پذیرفتن توبه انسان و بازگشت به مغفرت و رحمت اوست.

در ضمن درباره این دو نوع توبه آیات فراوانی وجود دارد ولی چون موضوع بحث چیز دیگری است فقط به دو نمونه از آیات اشاره شد.
چون توبه اخلاقی، رابطه بین خالق و مخلوق است، هر چقدر سری‌تر باشد بهتر و خالص‌تر است. برخی توبه را به دو قسم باطنی و حکمی تقسیم کرده‌اند، شیخ طوسی در مورد توبه باطنی می‌گوید: باطنه، توبه بینه و بین الله و هی تختلف باختلاف المعصیه» شیخ طوسی، ۸/۱۷۶

این در زمینه معاصی و گناهانی است که فقط دارای مجازات اخرویند ولی برخی از معاصی علاوه بر عذاب اخروی دارای مجازات دنیوی نیز هستند که مجازات، در مورد این گناهان در اختیار حاکم شرع گذاشته شده است. توبه از چنین گناهانی، در حوزه حقوق کیفری وارد می‌شود و مجازات را با شرایطی که در قوانین موضوعه مقرر شده است ساقط می‌کند. یکی از شرایطی که برای تحقق توبه در نظر گرفته شده این است که برای قاضی مسلم باشد فاعل و مرتکب معصیت و خلاف، واقعاً از کرده خود پشیمان شده است. به نظر نگارنده این قید

مناسبی نیست، زیرا یقین قاضی به پشیمانی مجرم با توجه به کثرت مجرمان و وجود سلیقه‌های مختلف در بین قضات و عدم وجود ارتباط مستقیم بین قاضی صادر کننده حکم و مجرم، تقریباً ناممکن است. پیشنهاد این است که به جای این قید یقین قاضی به توبه واقعی مقرر شود عدم تکرار جرم و عدم اقدام مجرم به اعمال ناشایست در طول مدتی که تحت نظر

است». با عنایت به اینکه انگیزه مجازات اصلاح مجرم می‌باشد و وقتی مجرمی بدون اجرای مجازات اصلاح شد، مجازات او تحصیل حاصل خواهد بود مناسب است با اظهار لفظی، توبه او پذیرفته شود. در استفتایی که از برخی مراجع صورت گرفته از جمله آقایان لطف‌الله صافی گلپایگانی، محمد فاضل لنکرانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی اظهار توبه به لفظ را برای سقوط مجازات کافی می‌دانند. به نظر آقای مکارم شیرازی باید عملی نیز از او ظاهر شود که دال بر توبه باشد، شاید این نظر برگرفته از آیاتی باشد که به دنبال توبه اصلاح شدن مجرم را بیان کرده‌اند، مثل سوره مائده آیه ۳۹ فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح». اما بنا به ادلّه زیر منظور از اصلاح، انجام عمل نیک توسط توبه کننده نیست آن چنان که آقای مکارم شیرازی معتقدند

بلکه مقصود از این قید که در آیات زیادی مطرح شد دوام توبه است.
انجام عمل صالح به چه معنی است؟ آیا خواندن نماز، انجام عبادت که یقیناً توبه کننده سعی در بروز این گونه اعمال خواهد داشت عمل صالح محسوب نمی‌شود؟ با توجه به اینکه عمل صالح دایره وسیعی دارد و هر کسی بطور نسبی اعمال صالحی را انجام می‌دهد پس گذاشتن چنین شرطی تحصیل حاصل است و وجود چنین شرطی جز دادن بهانه به دست برخی از قضات کم اطلاع از مبانی فقهی موضوع، نتیجه دیگری ندارد.

مقدس اردبیلی در تفسیر آیه مذکور می‌گویند و اصلح امره کانه کنایه عن البقاء علی التوبه» ص ۶۶۳
فاضل مقداد نیز اصلاح را به معنی استمرار در توبه دانسته است ۲/۳۴۸ و استمرار نیز با گذشت زمان تحقق پیدا می‌کند بنابراین لااقل با توبه باید موقتاً مجازات اعمال نشود تا معلوم گردد که مجرم توبه کننده اصلاح شده است یا خیر. پس پیشنهاد عدم تکرار اعمال ناشایست در مدت زمانی که تحت نظر است» به جای انجام عمل صالح» مناسبتر است.

به علاوه، طبق یک اصل کلی تحت عنوان ما لا یعلم الا من قبله» هرگاه فردی اظهاراتی بکند یا ادعای حقی بنماید و مطالبه دلیل از اظهار کننده ممکن نباشد و یا موجب عسر و جرح بر او گردد، اگر منازعی در مقابل وجود نداشته باشد، قانون‌گذار مصلحت را در این می‌بیند که به اظهارات او ترتیب ثر بدهد جعفری لنگرودی، ۳/۱۰۱۸ و چون در مورد توبه کننده نمی‌توان مطالبه دلیل نمود، زیرا انتظار از فرد تائب آن نیست که هنگام توبه دلیل اثبات آن را مهیا کند و مطالبه دلیل نه تنها موجب عسر و جرح بلکه ناممکن است مخصوصاً در مورد توبه واقعی باطنی که گفته شد هر چه سری‌تر باشد بهتر است پس باید به صرف اظهار لفظی توبه او را پذیرفت. البته اگر بنا به هر دلیل حاکم یقین کند که توبه مجرم واقعی نبوده و در توبه خود دروغ گفته است، توبه او را نباید قبول کند و مجازات را نیز باید اعمال کند.

اصل دیگری که می‌توان در این مورد مد نظر قرار دارد، اصل ترجیح اشتباه در عفو بر اشتباه در کیفر» است عوده، ۱/۳۰۳ بر اساس روایتی از پیامبر اسلام که می‌فرمایند: ان الامام ان یخطی فی العفو خیر من ان یخطی فی العقوبه» پس مواردی که در سقوط و عدم سقوط مجازات شک داشته باشیم، می‌توانیم اصل را بر سقوط عفو قرار دهیم.
حمل فعل مسلم بر صحت» اصل خدشه‌ناپذیر دیگری است که بر اساس آن ما مکلفیم اعمال مسلمانان را حمل بر صحت کنیم، در مورد توبه مجرم نیز اصل را بر صحت توبه او می‌گذاریم و مجازات را ساقط کنیم.

توبه از دیدگاه جرم شناسی
توبه از بنیادهای حقوق جزای اسلامی است.۲ و در سایر مکاتب کیفری امروزی نمونه آن دیده نمی شود. امروزه، جرم شناسان معتقدند که مجازات و سزادهی مجرم، هدف مطلق نیست، بلکه وسیله‌ای است برای اصلاح و بازپروری و یا ارعاب او. مجازات باید به گونه‌ای باشد که بتواند مجرم را ـ که هر از چندگاهی از ضوابط اجتماعی تخلف می کند و در واقع از جامعه می گریزد ـ به ضوابط اجتماعی آشنا سازد و به او تعلیم دهد که لازمه زندگی جمعی، سر نهادن به پاره‌ای از مقیّدات است و او ناگزیر به پیروی از اوامر و نواهی جامعه خود می باشد. موفقیت در این کار زمانی خواهد بود که این فردِ رمیده از اجتماع، به آغوش جامعه باز گردد و زندگی مسالمت آمیز خود را با سایر افراد جامعه شروع نماید. حال اگر درصدد

مجازات مجرمی برآییم که پس از ارتکاب عمل، از کرده خویش به شدت نادم گشته، به گونه‌ای که دچار عذاب وجدان شده و مصمم است دیگر مرتکب چنین عملی نشود و هرگز از قواعد اجتماعی تخلف نکند، دست به کار بیهوده‌ای زده ایم; زیرا اِعمال مجازات در واقع سالبه به انتفاء موضوع شده است و ما بدون اعمال مجازات، به هدف خود رسیده ایم. مکتب حیات بخش اسلام چنین تأسیسی را در حقوق کیفری پیش بینی نموده است و اعمال کیفر را در صورت توبه مجرم تحت شرایطی منتفی می داند و این یکی از امتیازات بارز و منحصر به فرد حقوق جزای اسلامی است.

جایگاه حقوقی توبه
توبه در حقوق کیفری اسلام از معاذیر قانونی معافیت از مجازات محسوب می شود; بدین معنا که جرمِ واقع شده و مجرم دارای شرایط مسئولیت کیفری است، اما رعایت پاره‌ای از مصالح و اعمال سیاست کیفری مناسب، ایجاب می کند که از وی رفع مجازات شود. به عنوان مثال، کسی که عضو گروه های غیر قانونی بوده است و پیش از کشف باندش، خود را تسلیم مراجع ذی صلاح قانونی می کند، یا مأموری که در راستای اطاعت از امر مافوق، به اشتباه امر وی را قانونی تلقّی کرده و در اجرای آن مرتکب جرم شده است، در این صورت، جامعه بنا به دلایل گوناگون از جمله: تشویق افراد عضو گروه های غیر قانونی و برانداز به تسلیم، یا عدم تقصیر مأمور مرتکب جرم، از اعمال مجازات صرف نظر می کند. در مورد شخص تائب نیز قضیه همین گونه است; یعنی با وجود اینکه عمل ارتکابی جرم بوده و مرتکب جرم نیز دارای شرایط مسئولیت کیفری است، ولی قانونگذار به دلیل ندامت و پشیمانی حقیقی مجرم، از مجازات او صرف نظر می کند.

 

حقیقت توبه
انسان گناهکار وقتی از قبح گناه و معاصی آگاه می گردد و متوجه میشود که چه فاصله ای بین او محبوب و خالقش افتاده است پشیمان و متالم می شود و این آتش و پشیمانی و تالم سراسر وجود و روح و جانش را فرار می گیرد و یک انقلاب و دگرگونی در درون او رخ می دهد و تمامی آثار شوم , ریشه های گناه و سیئات توسط این آتش سوزانده شده و ضمیری پاک و نهادی آرام و قلبی مملو از عشق محجوب و مخلوق بجای می ماند چنانکه خداوند می فرماید : الا من تاب و امن و عمل صالحاً فاو لئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفوراً و رحیماً.

در بسیاری از روایات ندامت و پشیمانی از ارتکاب گناه و جرم را توبه دانسته و آمده است که پشیمانی و ندامت واقعی مانع از بازگشت شخص تائب به سوی اعمال مجرمانه و گناه میشود . در حقیقت توبه حقیقی ندامت و پشیمانی خاصی را در پی دارد که مانع از تکرار اعمال سابقه می شود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید : الندم توبه یعنی پشیمانی و ندامت توبه است و امیر المومنین علیه السلام در جائی می فرماید : الندم احد التوبتین و نیز امام باقر علیه السلام می فرماید : کفی بالندم توبه و قریب به این مضامین در روایات دیگری نیز بچشم می خورد .

اما در مورد عدم عود بر گناه و جرم که ثمره ندامت و پشیمانی حقیقی است امیر المومنین اینگونه می فرمایند الندم علی الذنب یمنع عن معاودته یعنی پشیمانی بر گناه مانع از بازگشت به گناه میشودو همچنین اقرار حسن اعتراف را نیز توبه و اقرار به گناه را موجب بخشش و غفران دانسته اند.
خداوند تبارک و تعالی در آیه ۱۰۲ سوره توبه می فرماید و آخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملاً صالحاً و آخر سیئاً عسی الله ان یتوب علیهم همچنین امیر المومنین علیه السلام می فرمایند : المقر بالذنب تائب یعنی توبه کننده کسی است که اقرار و اعتراف به گناه می کند امام باقر علیه السلام اثر توبه را که دفع عقاب و رهایی از آثار سو آن میباشد مشروط به اقرار به آن کرده و می فرماید والله ما ینجو من الذنب الا من اقتربه.

در جائی دیگر امام باقر علیه السلام می فرماید : خداوند دو خصلت و ویژگی از مردم می خواهد :
۱ _ اقرار به نعمتهای الهی تا آنها را زیاد کند
۲ _ اقرار به گناهان تا آنها را ببخشد و مورد غفران خود قرار دهد.
در اینجا ممکن است این سوال مطرح شود که مراد از اقرار آیا اقرار در نزد امام و حاکم و قاضی است که خود مثبت است یا خیر؟ در جواب باید گفت خیر؛ مراد اقرار و اعتراف در نزد خداوند تبارک و تعالی و عذرخواهی و اعتذار از آن حضرت است؛ چه اینکه امیر المومنین می فرماید الاقرار اعتذار.

بیان خواجه عبدالله انصاری در کشف الاسرار در این باب شنیدنی است حقیقت توبه پشیمانی است که در دل پدید آید , دردی که از درون سینه سربزند , آتش خجل در دل وی افتد آب حسرت از دیده فرو ریزد نبینی که شاخی از یک سر آن آتش زنی و از دیگر سو آب قطره قطره می چکد ؛ مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم گفت من اذنب ذنباً فندم علیه فهو توبه فضیل عیاض به راهزنی معروف بود و پیوسته با صد مرد در کمین مکابره نشسته بود شبی بر سنگی نمار می کرد ناگاه از کمین گاه غیب این تیر قهر که الم یعلم بان الله یری بر جان و دل او زدند فضیل را چنان اسیر کرد که در نماز نعره بزند و بیفتاد و کارش بجایی رسید که پیر عالمی گشت.

بنابراین : جان و روح توبه همان سوز درد انقلاب درونی و آتش ندامت است و شرایط و ارکانی که برای آن ذکر شده است از باب مقدمه و یا از آثار شرایط توبه می باشد.

ارکان و شرایط توبه
در آیات و روایات شریفه برای توبه ارکانی بر شمرده شده است که بعضی درونی و مربوط به شخص تائب و بعضی بیرونی است ارکان مربوط به شخص تائب را ندامت و پشیمانی قلبی , استغفار زبانی و تصمیم بر عدم بازگشت به گناه بر شمرده اند و عمل با اعضا و جوارح انجام عمل صالح و ادای حقوق مردم را نیز ارکان بیرونی توبه دانسته اند خداوند تبارک و تعالی می فرماید فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح یتوب علیه همچنین خداوند تبارک و تعالی در آیه ۵۴ سوره انعام می فرماید : انه من عمل منکم سو بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم که اصلاح را بعد از توبه موجب غفران الهی دانسته است همچنین آیه دیگری غفران الهی را شامل کسانی دانسته است که توبه کرده و ایمان آورد و سپس عمل صالح انجام دهد.
در این زمینه روایات وارده پیامبر اکرم ص و ائمه طاهرین علیهم السلام بصورت روشنتری به بیان ارکان و شرایط توبه می پردازد و به تفصیل آن را بیان می کند پیامبر اکرمص می فرماید. توبه کننده باید اثر توبه را آشکار کند که در غیر این صورت تائب نخواهد بود این آثار عبارتند از :

۱ _ اراضی ساختن دشمن و کسانی که با آنها در حال نزاع و درگیری باشد .
۲ _ اعاده نمازهای فوت شده .
۳ _ تواضع بین مردم .
۴ _ دوری از شهوات .
۵ _ روزه گرفتن .
به نظر می رسد چهار مورد ذکر شده در حدیث شریف مصادیق اصلاح عمل و عمل صالح باشد که به کرات و آیات شریفه از شرائط پذیرش توبه و صحت آن شمرده شده است همچنین امیر المومنین علیه السلام در بیان حکیمانه اش می فرماید التوبه علی اربعه دعائم : ندم بالقلب و استغفار باللسا و عمل بالجوارح و عزم علی ان لا یعود در این سخن شریف بصورت روشن دعائم و ارکان و ستونهای توبه از سوی امیر المومنین علیه السلام مشخص می شود که ارکان درونی و بیرونی را در بر می گیرد که قبلا به آنها اشاره شد.

در روایت شریفه دیگر امیر المومنین بجای عمل بالجوارح عبارت ترک الجوارح را بکار می برد که کنایه از دوری از شهوات و ترک محرمات و منهیات و هر آنچه که سبب بازگشت به گناه میشود ؛ میباشد در روایت دیگری امیر المومنین علیه السلام استغفار را از درجه علیین دانسته و برای آن ۶ مرحله برمی شمارد.
۱ _ پشیمانی بر گذشته .
۲ _ تصمیم همیشگی بر عدم بازگشت به گناهان .
۳ _ ادای حقوق مردم .
۴ _ ادای فرائض و واجبات فوت شده .

۵ _ گوشتهایی که از گناه روئیده است به حزن و انده آب کند بگونه ای که پوست به استخوان بچسبد و دگر بار گوشت در بین آنها بروید.
۶ _ همچنانکه حلاوت و شیرینی کاذب معصیت و گناه را به تنش چشاند , همانگونه نیز الم و سختی طاعت را بر تنش بچشاند در این هنگام می توانی بگوئی : استغفرالله .
موارد شش گاه فوق ارکان یک توبه واقعی است که تا عمق جان و روح گناهکار و مجرم رسوخ پیدا می کند و از او انسانی صالح و پاسک و شایسته و خدوم جامعه درست می کند و اثر ظاهری بیرونی آن نیز نزد همگان آشکار و روشن می شود و این تحول باطنی تنها مرهون احیا گر توبه در مکتب اسلام است که بصورت کمرنگ در بعضی از مکاتب حقوقی بشری نیز دیده می شود و پرواضح است که بین آن دو تفاوتهای فاحشی وجود دارد که مجال بررسی آن در این مقال نیست.

همچنانچه در سطور بالایی گذشت یکی از ارکان توبه ادای حقوق مخلوقین و مردم از سوی توبه آیه شریفه قرآن می فرماید : و ان تبتم فلکم رووس امور الکم و نیز از ابی جعفر علیه السلام نقل شده است که بزرگی از قبیله نخع نزد ایشان رفته و عرض کرد زمان حجاج تاکنون والی بوده ام آیا راه توبه ای برای من است ؟ حضرت ساکت شد. دیگر بار سوال خود را تکرار کرد که حضرت فرمود : خیر , مگر اینکه حق تمام حقداران را به آنها برسانی.

فیض کاشانی در محجه البیضا پیرامون ارکان و شرائط توبه چنین میگوید : توبه دارای چهار شرط است :
۱ _ حقوق مردم را که بنا حق ضایع کرده است چه مالی و چه جانی به آنان بر گرداند همانطور که مولا علی علیه السلام می فرماید : ان تودی الی المخلوقین حقوقهم.
۲ _ واجباتی را که ترک کرده است قضا نماید علی علیه السلام می فرماید الرابع ان تعمد الی کل فریضه ضعیتها تودی حقها.

۳ _ با ریاضت خون و اندوه و چشانیدن درد و الم طاعت , آثار لذت معصیت را از بین ببرد به فرموده علی علیه السلام ان تذیق الجسم الم الطاعه کما اذقته حلاوه المعصیه
۴ _ با رضایت و حزن و اندوه باید تمام گوشتهای بدنت را آب کنی تا گوشت جدیدی در بدنت پیدا شود به قول علی علیه السلام : الخامس ان تعمد الی اللحم الذی نبت علی السحت فتذیبه بالاحزان حتی تلصق الجلد بالعضم و ینشا بینهما الحم الجدید.

خواجه عبدالله انصاری این چنین می گوید : توبه نشان راه است _ اول پشیمانی در دل است پس عذر بر زبان , پس بریدن از بدی و بدان ئر خبر آید که هر که توبه کند … شرط توبه آن است که از همه موجودات دل برگیرد و روی در حق آرد , خون و گوشت که بر هفت اندام دارد به ریاضت فرو گذارد… و هم او در منازل السایرین می فرماید شرایط توبه سه چیز است :
۱ _ ندامت و پشیمانی .
۲ _ اعتذار و پورشخواهی .
۳ _ اقلاع و برکندن .

اثر توبه

آثار توبه نه تنها در بعد فردی بلکه در بعد اجتماعی نیز قابل توجه است توبه نه تنها شخص را اصلاح می کند بلکه جامعه را در برابر تکرار جرم و گناه از سوی توبه کار ایمن می کند.
توبه اگر با اخلاص و با شرائط حاصل شود موجب نزول رحمت الهی قلب و شستن گناهان و شفاعت و پوشاندن اعمال سیئه سابقه میشود در حدیث شریفی پیامبر اسلام می فرماید : التائب من الذنب کمن لا ذنب له .

نه تنها توبه موجب محو گناهان می شود بلکه از دیدگاه قرآن و روایات توبه چهره عمل را تغییر داده و سیئات و گناهان را تبدیل به نیکیها و حسنات می کند در این زمینه آیه شریفه قرآن می فرماید الا من تاب و آمن عمل صالحاً فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات در حدیث شریف از امام صادیق علیه السلام نقل شده است اوحی لله عزو جل الی داورد النبی : یا داود ! ان عبدی اذا اذنب ذنباً ثم رجع و تاب من ذالک الذنب و استحیی منی عند ذکره غفرت له و انسته و ابدلته الحسنه و لا ابالی و انا ارحم الراحمین.

توبه یکی از روشهای قرآن در روان درمانی
برای ایجاد تعدیل یا تغییر شخصیت و رفتار افراد ضرورت دارد برای ایجاد تعدیل یا تغییر شخصیت و رفتار افراد , ضرورت دارد که ابتدا درباره تعدیل یا تغییر افکار و گرایشهای فکری آنها اقدام شود چرا که رفتار انسان به مقدار زیادی تحت تاثیر افکار و گرایشهای او قرار دارد به همین دلیل هدف اساسی روان درمانی تغییر نوع تفکرات بیماران روانی درباره خودشان ومردم و زندگی و مشکلاتی است که قبلاً از مقابله با آنها عاجز و همین موضوع اضطرابشان می شده است قرآن به یک کتاب جامعه انسان سازی روشهای مختلفی را برای تعدیل یا تغییر افکار و گرایشهای فکری انسانها و در نتیجه تعدیل یا تغییر شخصیت و رفتار افراد معرفی می کند یکی از این روشها روش توبه است.

احساس گناه سبب احساس کمبود و اضطراب در انسان می شود و این احساس به بروز عوارض بیماریهای روانی منجر می گردد روان درمانی _ در چنین مواردی _ به موضوع تغییر دیدگاههای بیمار درباره اعمال گذشته وی که مسبب احساس گناه هستند توجه می کند بیمار در این حالت از دیدگاه جدیدی به اعمال خود می نگرد به طوری که دیگر دلیلی برای احساس گناه و نقص خود نمی بیند. در نتیجه سرزنش وجدانش تخفیف می یابد و برای پذیرش خود آماده تر می شود و سرانجام اضطراب و عوارض بیماری روانی اش را از بین میرود.
قرآن روش توبه را که روشنی بی نظیر و موفق برای درمان احساس گناه است به ما اراده می دهد زیرا توبه بازگشت به سوی خداوند متعال سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به جلب رضایت الهی است و به همین دلیل موجب کاهش شدت اضطراب انسان می شود علاوه بر این توبه غالباً انسان را به اصلاح و خودسازی وا می دارد و شخصیت او را طوری آماده می کند که بار دیگر در دام خطاها و گناهان گرفتار نشود و همین امر به انسان کمک می کند که ارزش خود را بیشتر بشناسد و اعتماد به نفس و رضایت در وی افزایش یابد و این مسائل به نوبه خود به تثبیت احساس امنیت و آرامش روانی انسان منجر خواهد شد.

قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تفنطوا من رحمه الله یغفر الذنوب جمیعاً هو الغفور الرحیم و من یعمل سوا او یظلم نفسه ثم یستغفر الله یجد الله غفوراً رحیماً.

اهمیت توبه
خداوند سبحان در آیه ۲۲۲ سوره بقره می فرماید : ان الله یحب التوابین و بدین گونه توبه کنندگان به جمع محبوبین خدا و کسانی که خداوند تبارک و تعالی آنها را دوست می دارد, می پیوندند.
پیامبر گرامی اسلام صلوات الله و سلام علیه می فرماید : لیس شی احب من مومت تائب او مومنه تائبه و بدین گونه پیامبر اسلام ص نیز محبوبترین چیز را در نزد خداوند توبه کنندگان معرفی می کند.
اهمیت و عظمت توبه را اینگونه از زبان شریف امام باقر علیه السلام می شنویم : ان الله تعالی اشد فرحاً بتوبه عبده من رجل راحلته و زاده فی لیله ظلماً فوجدها فالله اشد فرجاً بتوبه عبده من ذالک براحلته حین وجدها.

خوشحالی خداوند نسبت به توبه بنده اش از خوشحالی شخصی که زاد و توشه اش را در شب ظلمانی گم کند و سپس آن را بیابد , بیشتر است.
روایات دیگر نیز به همین مضمون در دریای بیکران کلام معصومین علیهم السلام یافت می شود که همگی دلالت بر اهمیت توبه و قدر و منزلت شخص توبه کننده در نزد خداوند تبارک و تعالی دارد که به نظر می رسد احادیث فوق الذکر جهت نشان داده اهمیت امر کفایت کند.

پذیرش توبه
بعد از پی بردن به عظمت و اثر توبه این سوال مطرح میشود که آیا توبه پذیرفته می شود یا خیر؟ در این زمینه آیات شریفه و روایات دیگر روشنگر مساله هستند.
خداوند رحمان در آیه شریفه می فرماید: الم یعلموا ان الله هم یقبل التوبه عن عباده . آیا نمی دانند این خداوند است که توبه بندگانش را می پذیرد از این آیه دو نکته استفاده می شود که اولاً :توبه پذیر خداوند است و ثانیاً خداوند توبه بندگانش را می پذیرد . قریب به همین مضمون در آیه شریفه دیگری نیز وارد شده است که خداوند تبارک و تعالی می فرماید و هو الذی یقبل التوبه عن عباده و بعفوا عن السیئات در همین زمینه حدیثی از امیر المومنین به چشم می خورد که می فرماید : من اعطی التوبه لم بحرم القبول و من اعطی الاستغفار لم یحرم المغفره . بنابراین مسلم است که در صورت ثبوت توبه , قبول آن از سوی خداوند حتمی است کما اینکه این قول الهی نیز موید این معناست : ان الله لا یغفران یشرک به ویغفر مادون ذلک لمن یشا.

 

تا چه زمانی توبه پذیرفته می شود؟
بعد از ثبوت قبولی توبه از سوی خداوند رحمان سوالی که مطرح میشود این است که تا چه زمانی توبه پذیرفته می شود و به عبارت دیگر در توبه تا چه زمانی باز است؟ آیه شریفه قرآن در این زمینه میفرماید : و لیست التوبه للذین یعلمون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تنبت الان و لا الذین یموتون و هم کفار. ان الدین کفروا بعد ایمانهم ثم ازداد لن تقبل توبتهم.

آیات فوق به وضوح به سوال فوق پاسخ می دهند و بیان می دارند : تا زمانی که شخص مرگ را به چشم ندیده است توبه پذیرفته می شود کما اینکه پیرامون آیه فوق از امام صادق علیه السلام سوال شد که فرمودند : ذلک اذاعاین امر الاخره همچنین از رسول گرامی اسلام در این باره نقل شده است که ایشان فرمودند : کسی که قبل از معاینه مرگ توبه کند خداوند سبحان توبه او را می پذیرد.

و نیز ابراهیم بن محمد همدانی از امام رضا علیه السلام سوال میکند با اینکه فرعون ایمان به خدا آورده و اقرار به حد انیت او نموده چرا خداوند او را غرق نمود؟ امام رضا علیه السلام در جواب فرمود : او هنگامی ایمان آورد که مرگ و یاس را دید و ایمان هنگام رویت یاس و مرگ مورد قبول واقع نمی شود امام باقر علیه السلام می فرماید اذا بلغت النفس هذه و اهوی بیده الی حنجرته لم یکن للعالم توبه وکانت للجاهل توبه .

بررسی ادله فقهی توبه
لازم به ذکر است که به عنوان نمونه به ادله شرعی که باعث سقوط مجازات می‌شوند اشاره می‌شود ولی در این مقاله در صدد بیان وجوب توبه نیستیم، زیرا ورود به استدلالات فقهی توبه در خور تدوین کتاب مستقلی است.
الف ـ آیات

۱ ـ سوره مائده/۳۳ و ۳۴: انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخره عذاب عظیم، الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم».

چنانکه می‌بینیم در این آیه، در مورد جرم محاربه، توبه قبل از دستیابی مجازات را ساقط می‌کند.
۲ ـ سوره نساء/۱۶ و ۱۷: و الذان یأتیانها منکم فأذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما ان الله کان تواباً رحیما. انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیما».

۳ ـ سوره نور/۳۱: و توبوا الی الله جمیعاً ایها المؤمنون لعلکم تفلحون».
۴ ـ سوره نور/۴ و ۵: و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا باربعه شهداء فاجلدوهم ثمانین جلده و لا تقبلوا لهم شهاده ابدا و اولئک هم الفاسقون، الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم».
۵ ـ سوره مائده/۳۹: فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم».
۶ ـ سوره بقره/۱۸۷: … علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم فتاب علیکم و عفا عنکم».
۷ ـ سوره فرقان/۷۰ و ۷۱: الاّ من تاب و آمن و عمل عملا صالحاً فاولئک یبدل‌الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحیما و من تاب و عمل صالحاً فانه یتوب الی الله متابا».
۸ ـ سوره زمر/۵۳: قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمهالله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً، انه هو الغفور الرحیم».
همانگونه که ملاحظه شد، در آیات مذکور آمرزش خداوند شامل حال توبه کنندگان شده و بر عمل صالح و ترک گناه در مقام توبه تأکید شده و نقش ساقط کنندگی توبه نسبت به گناهان به وضوح بیان گردیده است.

ب ـ روایات
در کلام معصومان ع نیز از توبه و استغفار بسیار صحبت به میان آمده است. در اینجا فقط به چند نمونه از روایاتی که صراحتاً سقوط مجازات را بیان می‌کنند اشاره می‌کنیم.
۱ ـ معتبره طلحه بن زید به نقل از امام جعفر صادق ع امام فرمودند: حدثنی بعض اهلی ان شابا اتی الی امیرالمؤمنین ع فاقر عنده بالسرقه قال: فقال له علی ع: انی اراک شابا لا باس بهبتک فهل تقرأ شیئا من القرآن؟ قال: نعم، سوره البقره، فقال: قد وهبتُ یدک لسوره اَلبقره. قال: و انما منعه ان یقطعه لانه لم یقم علیه بینه». حر عاملی، ج ۸، باب توبه. در ادامه دارد که امیرالمؤمنین وی را عفو کردند و دلیل عفو را توبه سارق عنوان کردند.

۲ ـ روایت جمیل از امام باقر یا صادق ع، در مورد مردی که سرقت کرده یا شراب نوشیده و یا زنا کرده است. از حضرت سؤال شد که اگر کسی بر او آگاهی نیابد و او دستگیر هم نشود و توبه کند، آیا اصلاح می‌شود؟ امام فرمودند: اذا صلح و عرف منه امر جمیل لم یقم علیه الحد …» همو، ج ۱۸، باب ۱۶ با توجه به این آیات و روایات فرض بر این است که تائب، اصلاً گناهی مرتکب نشده است. امام باقر ع در روایتی می‌فرمایند: التائب من الذئب کمن لا ذنب که همو، ج ۱۱، ص ۳۵۹

آثار حقوقی / فقهی توبه
۱ ـ بازگشت عدالت و قبول شهادت
همان گونه که در مباحث قبلی بیان شد، به صراحت در متون اسلامی آیات و روایات از توبه به عنوان زایل کننده گناهان و تبدیل کننده سیئات به حسنات نام برده شده است. یکی از آثار بارز و نمود خارجی توبه این است که عدالت از دست رفته با توبه بر می‌گردد، چون توبه آثار گناه را نابود می‌کند. نفس انسانی را از آلودگی پاکیزه می‌سازد و دلها را به حالت پیش از گناه بر می‌گرداند، در نتیجه عدالت از دست رفته بازگشت می‌کند. علامه حائری ره در این باره می‌گوید: نعم لو تاب بمعنی انّه ندم و بنی علی عدم العود الی المخالفه، یعود وصف العداله» حائری، ص ۵۱۶

در حدیث معتبری از امام صادق ع نقل شده است که از حضرت سؤال کردند: آیا کسی که حد الهی بر او جاری شد، اگر توبه کند شهادتش مقبول است؟ فرمودند: اذا تاب و توبته ان یرجع مما قال و یکذب نفسه عند الامام و عندالمسلمین فاذا فعل فان علی الامام ان یقبل شهادته بذلک» حر عاملی، ج ۸، باب توبه.

توبه گناهان گذشته را پاک می‌سازد و با آن، عدالت از دست رفته باز می‌گردد. البته در خصوص گناهان کبیره از بین رفتن عدالت اتفاقی است بین فقهاء و با توبه عدالت باز می‌گردد ولی به نظر عده‌ای از فقها، عدالت با ارتکاب گناه کوچک از میان نمی‌رود تا با توبه باز گردد. آیت‌الله بروجردی از فقهایی هستند که چنین نظری دارند. ایشان به روایت عبدالله بن ابی یعفور از امام صادق ع در این زمینه استناد کرد‌ه‌اند. راوی می‌گوید از امام صادق ع پرسیدم: عدالت مردمی که میان مسلمانان است با چه چیزی شناخته می‌شود تا گواهی مسلمانان در سود و زیان او پذیرفته شود؟ امام فرمودند: به این است که او را با ستر، عفاف و نگهداری شکم، عورت، دست و زبان بشناسی و با پرهیز کردن از گناهان کبیره‌ای که خداوند وعده آتش بر آنها داده است … بروجردی، ۲/۲۹۳

۲ ـ سقوط مجازات
توبه یکی از اسباب شرعی سقوط مجازات است، ولی باید دید که توبه چه زمانی مجازات را ساقط می‌کند. به نظر فقیهان امامیه، توبه قبل از اثبات جرم مجازات را ساقط می‌کند، در قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ و ۱۳۷۵، مصوب در مواد ۸۱ در مورد توبه مرد و زن زناکار، ۱۲۵ در مورد توبه مرتکبین لواط و تفخیذ، ۱۳۲ درباره جرم مساحقه، ۱۸۱ در زمینه شرب خمر و ۲۰۰ در مورد توبه سارق صحبت شده است و در تمامی این مواد سقوط مجازات با توبه به قبل از شهادت شهود و قبل از اثبات بر می‌گردد. در مباحث بعدی در این مورد زمان پذیرش توبه بحث خواهیم نمود. با توجه به اینکه گفته شد با توبه مجازات ساقط می‌شود و بر حسب روایات موجود در این زمینه، توبه کننده مثل کسی است که گناهی مرتکب نشده است پیشنهاد می‌گردد در صورت توبه مجرم و سقوط مجازات، سوء سابقه از سجل کیفری او برداشته شود.

فقه عامه و مساله سقوط مجازات بوسیله توبه
فقهای اهل سنت بالاجماع توبه محارب را قبل از دستگیری مسقط حد دانسته اند این قدامه در بیان این اجماع اینگونه می نویسد : لانعم فی هذا خلاقاً بین العلما و به قال مالک و الشافعی و اصحاب الرای و ابوثور دلیل آنها نیز آیه شریفه ان الذین تابوا من قبل ان تقدرو علیهم …می باشد.
در غیر محارب فقهای عامه دو نظر دارند:

الف _ سقوط مجازات :
بعضی از فقهای شافعی و نیز پیروان احمدبن حنبل معتقدند مطلقاً موجب سقوط مجازات می شود. زیرا قرآن توبه محارب را قبل از دستگیری مسقط مجازات دانسته است _ با اینکه جرم محاربه جرم سنگینی است بنابراین نسبت به جرم اخف به طریق اولی توبه قبل از دستگیری موجب سقوط مجازات می شود.
دلیل دیگر بر این آیه ۱۶ سوره نسا می باشد این آیه در مورد توبه زانی نازل شده است که در آن حکم به اعراض از مجرمان در صورت وقوع توبه و اصلاح شده است آیه شریفه می فرماید : و اللذان یاتیان منکم فاذواهما فان تابا و اصلحا فاعر ضواعنهما اگر چه تفسیر این آیه اختلاف است که آیا مربوط به لواط است یا زنا ولی در هر صورت جمله فان تابا و اصلحا فاعر ضواعنهما بصورت مطلق می باشد.

همچنین به آیه ۳۹ سوره مائده استدلال شده است آیه شریفه مذکور می فرماید : و فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان یتوب علیه قائلین به نظریه سقوط مجازات همچنین به روایت التائب من الذنب کمن لا ذنب له و روایت ماعز استناد کرده اند.
ب _ عدم سقوط مجازات :
این دسته از فقهای عامه که مالک ابو حنیفه و عده ای از فقهای حنبلی و شافعی را شامل می شود معتقد که توبه در غیر مورد محاربه مسقط حد نمی باشد و در این مساله فرقی بین قبل و بعد از دستگیری نمی باشد.
اینان به عمومات و اطلاقاتی همانند السارقه و السارقه فاقطعوا ایدیهما …و یا الزانی و الزانیه استدلال نموده اند که قابل ذکر است این عمومات و اطلاقات قابل تخصیص می باشند.

اعمال صالحه و قبولی توبه
آیا انجام اعمال صالحه برای قبولی توبه و سقوط مجازات لازم است؟ اگر چه مساله اعمال صالحه در قوانین موضوعه پیش بینی نشده است لکن به تبع آیات و روایات در کتب فقهی مورد بحث قرار گرفته است.
در آیات متعددی از قرآن اعمال صالحه بعد از توبه و قرین با آن ذکر شده است که به بعضی از این آیات اشاره می شود فان تابا و اصلحا فرعا ضواعنها اگر توبه کرده و خود را اصلاح نموده اند از آنان اعراض کرده و مجازاتشان نکنید فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه کسی که سارق بعد از ظلم و جرم و توبه کند و عمل صالح انجام ندهد خداوند از او در می گذرد الا من تاب و امن و عملاً صالحاً مگر اینکه توبه کرده و ایمان بیاورد و عمل نیکویی را انجام دهد و نیز درباره توبه قاذف آمده است الا الذین تابوا و اصلحوا … مگر کسانی که توبه کرده و اصلاح کنند .

ذکر این نکته ضروری است که با توبه انسان صالح میشود و لکن اصلاح مربوط به عمل خارجی است به عبارت دیگری علاوه بر حسن فاعلی که نتیجه توبه است نیاز به حسن فعلی و اعمال و فعالیتهای نیک نیز وجود دارد اگر چه ممکن است اصلاح عمل را عطف تفسیری از توبه شخص گرفته و در نتیجه عمل صالح محقق توبه می شود علاوه بر آیات در روایات متعددی اشتراط اعمال صالحه در سقوط مجازات بوسیله توبه به چشم می خورد یکی از این روایات مرسله جمیل بن دراج است که در پی می آید : عن محمد بین یحیی عن احمد بن محمد , علی بن جدید, و ابن ابی عمیر جمیعاً عن جمیل بن دراج عن رجل عن احد همان علیهما السلام فی رجل سرق او شرب الخمر اوزنی , فلم یعلم ذالک منه و لم یوخذ حتی باب و صلح فقال : اذا صلح و عرفه امر جمیل لم یقم علیه احد, قال این ابی عمیر : قلت : قالو کان امراً قریباً لم تقم ؟ قال : لوکان خسمه شهراً واقل و قد ظهر منه امر جمیل لم تقم علیه الحدود.

اشتراط اعمال صالحه در فقه عامه
از نظر فقهای عامه نیز مساله اعمال صالحه مورد توجه قرار گرفته است پیروان احمد بن حنیل صرف توبه را مسقط حد می دانند و دلیل آنها آیه سی و نهم سوره مائده در باب توبه محارب است که توب قبل از دستگیری را معیار سقوط حد دانسته است لکن فقهای سایر مذاهب اصلاح عمل را در قبولی توبه و سقوط حد لازم و ضروری دانسته اند.

توبه قاذف و اشتراط عمل صالحه در آن
اگر کسی را قذف کند شهادت او قبل از توبه پذیرفته نیست بنابراین اکر قبل از بینه و اقرار توبه کند شهادت او پذیرفته است و براین مطلب در کتب مختلف فقهی استدلال شده است سوالی که در اینجا مطرح است این است که آیا در قبول توبه قاذف عمل صالح شرط است یا خیر؟ در این مساله سه قول از سوی فقها نقل شده است .

الف _ اصلاح مطلقا شرط است
بر این قول چند دلیل اقامه شده است.
۱ _ اجماع :
مرحوم ابوالمکارم ابن زهره در غنیه بر این مطلب ادعای اجماع کرده و فرموده است : یقبل شهاده القاذف اذا تاب و اصلح عمله… و من شرط التوبه ان یکذب اجماع الطائفه لکن در دلالت عبارت ابه زهره در غنیه بر اعتبار و اصح عمل در پذیرفتن شهادت قاذف از چند اشکال وجود دارد :

اولاً : احتمال دارد که دعوای اجماعی بدلیل اجماع الطائفه به حکم اخیر بازگردد زیرا دلیلی بر رجوع عبارت اخیر به جمله اول در دست نیست.
ثانیاً : عبارت غنیه در صورتی بر اعتبار اصلاح عمل دلالت دارد که شرط از نظر ابن زهره دارای مفهوم باشد.

ثالثاً : محتمل است مراد ابن زهره ره از اصلاح عمل استمرار بر توبه باشد مرحوم علامه در مختلف می فرماید : استمرار توبه با اصلاح عمل یکی است و ابن بحث بیشتر یک بحث و نزاع لفظی است زیرا باقی ماندن بر توبه شرط قبول شهادت می باشد و این در اصلاح عمل کافی است چرا که کسی که بر توبه خود باقی باشد در حقیقت خود را اصلاح نموده است.
لکن مرحوم سید مجاهد می فرمایند : چنین توجیهی از علامه ره با عبارت مرحوم شیخ , ابن ادریس و ابن شهر آشوب سازگار نیست و همچنین از عبارت اصباح و ریاض استفاده می شود که آنان نیز اصلاح عمل را شرط دانسته اند. همچنین در کفایه تصریح شده است که این قول احواط است.

۲ _ اصول محققه : اصول پذیرفته شده دلالت دارند که عمل صالح در قبول توبه معتبر است چرا که هرگاه شک کنیم آیا توبه شخصی که از عمل صالح دیده نشده است محقق شده است یا خیر اصل بر عدم تحقق توبه است و در نتیجه عمل صالح معتبر است.
۳ _ عمومات ناهیه از عمل به غیر علم :
عمومات متعددی از آیات و روایات ما را از عمل به غیرعلم بازداشته است در اینجا نیز برای اینکه از روی علم بگوئیم فردی توبه کرده و توبه او محقق شده است لازم است تمام شروط توبه در آن جمع شده باشد.
لکن باید گفت در حقیقت عمل صالح مبرز توبه می باشد و راه احراز توبه عمل صالح می باشد .
۴ _ عبارت چند از فقها که در پی می آید نیز دلالت بر اعتبار اصلاح عمل دارد :
عبارت زیر از شهید ثانی در مسالک نیز دلالت بر اعتبار اصلاح عمل دارد ذهب بعض الاصحاب الی الاشتراط اصلاح العمل فی قبول شهادت القاذف لقوله تعالی فی حق القاذف و لا تقبلو لهم شهاده ابداً … فاستثنی ممن لا یقبل لهم شهاده الذین تابوا و اصلحو فلا یکفی التوبه لان المستثنی فاعل الامرین.
همچنانکه از آیه فوق استظهار شده است کسانی که توبه کرده و عمل صالح انجام دهند استثنا شده و شهادت آنها پذیرفته میشود, و مستثنی باید هم توبه کرده باشد و هم عمل صالح انجام داده باشد و صرف توبه کفایت نمی کند.
همچنین ابن حمزه می فرماید : یشترط اصلاح العمل فی الصادق و الکاذب للعطف المقتضی للمغایره… این قول در مقابل قولی است که در اعتبار عمل صالح بین صادق و کاذب تفصیل داده است. و نیز شهید ثانی معتقد است مستثنی فاعل الامرین توبه و اصلاح عمل است و شخص تائب باید هر دو امر را انجام دهد در خلاف نیز آمده است دلیلنا : الا الذین تابوا و اصلحوا فاعتبرت التوبه و اصلاح العمل
لکن بر اینکه آیه شریفه مذکور دلالت بر اعتبار اصلاح عمل داشته باشد اشکال شده است زیرا احتمال دارد مراد از اصلاح بر توبه یا نفس آن باشد که هر دو اصلاح می باشند که به این مطلب در بسیاری از کتب فقهی اشاره و صریح شده است که در پی می آید :
شرایع : لان بقائه علی التوبه اصلاح و لوساعه .
تحریر : و لا صلاح علی التوبه یحتمل ان یکون المراد به التوبه و عطف لتغایر لفظه.
مهذب البارع : الا صلاح الاستمرار علی التوبه .
ریاض : الاصلاح فسره الاکثر بالاستمرار علیها و لوساعه.
ب _ اصلاح عمل مطلقاً شرط نیست
قائلین این قول عبارتند از : شیخ ره در نهایه , محقق ه در شرایع و نافع , علامه ره در تحریر و قواعد و شرح ارشاد شهید ثانی ره در مسالک محقق اردبیلی ره در مجمع الفائده و البرهان .
بنابراین از اقوال این دسته از فقه استفاده می شود که در قبول شهادت توبه کفایت کرده و نیازی به اصلاح عمل نیست.

ج _ تفصیل بین شخص کاذب و صادق
عده ای معتقدند که کاذب اصلاح عمل معتبر است ولی در شخص صادق نیازی به آن نیست شیخ ره در مسبوط این مطلب را نقل کرده و ابن ادریس ره نیز این قول را برگزیده است.
آیا هر مرتکب کبیره ای ملحق به قاذف می شود یا خیر؟

در کلمات فقها نسبت به این مساله تصریحی نشده است و مساله محل اشکال است بنابراین باید احتیاط کرد و شهادت مرتکب کبیره را نپذیرفت از سوئی احتیاط در این است که در صورتی که مرتکب کبیره علاوه بر توبه خود را تخطئه نیز کند در این صورت شهادتش پذیرفته می شود.
نتیجه نهایی در باب اشتراط اصلاح عمل در تحقق توبه این است که اگر اصلاح را شرط محقق توبه بدانیم _ چنانکه از مرسله جمیل استفاده می شود تردیدی نیست که اصلاح عمل لازم و ضروری میباشد و اگر عمل صالح را از متفرعات توبه بدانیم در این صورت عمل صالح لازم نخواهد بود و در مجموع و با در نظر گرفتن قاعده احتیاط و در وجه دوم صحیح به نظر می رسد.

آیا توبه از تمام گناهان لازم است ؟
بعضی از شارحین تجرید از معتزله نقل کرده اند : شخص تائب اگر تفصیلاً عالم به تمام گناهان خود باشد لازم است از همه آنها تفصیلاً نداند ولی علم اجمالی دارد که گناهان زیادی مرتکب شده است در این صورت اجمالاً توبه کند.

مرحوم خواجه نصرالدین طوسی بر قول فوق اشکال کرده و میفرماید : و فی ایجاب التفصیل مع الذکر اشکال مرحوم علامه در کشف المراد و بعضی دیگر از شارحین وجه اشکال فوق را اینگونه بیان کرده اند : شخص نادم می تواند بگوید از هر گناهی که کردم پشیمانم هر چند تفصیلاً نداند و ذکرش نیز نکند.

مرحوم سید محمد مجاهد می فرماید : و التحقیق عندی ان التوبه بمعنی الندم علی مافات من المعصیه و العزم علی الشرک فی المستقبل لتحقق و تصداق التوبه حقیقه بالاجمال و التفصیل ولو علم التفصیل فلا حاجه الی التفصیل و لو علم لا صاله البرائه الذمه من وجوبه تعبداً من وجوب التفصیل و للعمومات الدله علی کفایه مایسمی توبه حقیقه و هی سلیمه عن معاوضه دلیل من ادله الاربعه کما لایخفی و یوید ذلک ان التفصیل لوکان واجباً لورد التنبیه علیه فی شی من النصوص لتو فرالد و اعی علیه مضافاً السیره المعهوده , اذلم نجدا احداً من التائبین التزم التفصیل مع العلم اماما یتفرغ علی التوبه من رد المال و الاستحلال و القضا والتمکین من اقامه الحد فیجب الاتیان به مفصلاً و لا یمکن الاجماع مع التفصیل .
بنابراین : تفصیل در توبه لازم نیست و تنها در احقاق حقوق و حق الناس تفصیل لازم می باشد.

مبنای پذیرش توبه و اسقاط عقاب
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که مبنای پذیرش توبه و اسقاط عقاب چیست ؟ آیا به حکم عقل پذیرش توبه و نیز اسقاط عقاب بر خداوند واجب است؟ یا قبولی توبه از طریق نقل و سمع ثابت شده است و دلیل عقلی نداریم؟ یا اینکه مبنای پذیرش توبه چیز دیگری است ؟

الف _ وجوب عقلی
صاحب کشف المراد و شرح مقاصد و بعضی دیگر از شارحین قبولی توبه را ز باب حکم عقل می دانند و این نظریه را از معتزله نقل می کند.
استدلال :اگر عقاب بوسیله توبه ساقط نشود دعوت گناهکار و مجرم به توبه صحیح نخواهد بود از آنجا که تالی اجماعاً باطل است مقدم نیز همانند آن باطل خواهد بود. زیرا تکلیف به توبه در صورت نافع بودن نیکوست و با وجود عقاب ثوابی بدست نمی آید و از طرفی عقاب تنها از طریق توبه ساقط می شود در نتیجه برای گناهکار راهی برای اسقاط نمی ماند و اجتماع تواب و عقاب نیز محال است.
لکن این استدلال صحیح نیست زیرا اولاً : اگر استدلال درست باشد لازم می آید که قبل از توبه تکلیف از عاصی برداشته شود در حالیکه رفع تکلیف از عاصی قبل از توبه به ضرورت دین و عقل باطل است . ثانیاً : همچنانکه مرحوم علامه در کشف المراد فرموده است سقوط عقاب منحصر در توبه نیست بلکه عقاب از طریق عفو یا زیادت ثواب نیز برداشته می شود.

ب _ وجوب سمعی
نظریه دیگر معقتد است و جوب پذیرش توبه و سقوط مجازات وجوب سمعی است و نه عقلی در کشف المراد این مطلب از مرجعه نقل شده است مرحوم سید مجاهد نیز در مفاتیح الاصول همین نظریه را پذیرفته است.
باید گفت : قبول توبه و اسقاط مجازات از سوی خداوند تبارک و تعالی تفصل است و نه لطف بر خداوند عقلاً واجب نیست که توبه را قبول کند . زیرا تفضل با لطف فرق دارد تفضل آن است که خداوند از روی کرم و فضلش به کسی که استحقاق فضلی ندارد به او چیزی بدهد در حالی که لطف در اصطلاح مقرب الی الطاعه و مبعد عن المصیه است فلذا ارسال رسل و انزل کتب بر خداوند واجب است زیرا در غیر این صورت نسبت به بندگان لطف نکرده و عوامل مقرب و مبعد را به آنان نشاسانده است.
سقوط مجازات بواسطه نفس توبه است یا بواسطه کثرت ثوابی است که بر توبه مترتب است و از باب ان الحسنات یذهبن السیئات باشد.

لکن این قول صحیح به نظر نمی رسد زیرا اولاً گاهی اوقات توبه محقق می شود لکن مجازات ساقط نمی شود همانند محاربی که بعد از دستگیری توبه کند که اگر چه توبه او عندالله پذیرفته می شود لکن موجب سقوط مجازات از او نمی شود در حالی اگر سقوط مجازات از باب کثرت ثواب باشد در این صورت توبه قبل و بعد از دستگیری فرقی نخواهد داشت ثانیاً : اگر سقوط مجازات بخاطر کثرت ثواب باشد نباید فرقی بین توبه قبل از معصیت با توبه بعد از معصیت باشد زیرا توبه ثواب زیادی دارد و می تواند گناه بعدی را نیز از بین ببرد لکن از آنجا که این فرض مردود می باشد و در این صورت شخص مجازات می شود لذا معلوم می شود که نفس توبه مسقط مجازات میباشد و نه کثرت ثواب . اگر سقوط عقاب بواسطه زیادی ثواب باشد این امر باید تمام گناهان را شامل شده و توبه مرتد محتضر را نیز در برگیرد در حالی که توبه او بطور مطلق پذیرفته نیست.

 

چگونگی توبه ناتوان از معصیت
آیا توبه کسی که دیگر قادر به ارتکاب معصیت نیست نیز موجب سقوط مجازات می شود؟ عده ای معتقدند: در این فرض توبه پذیرفته نیست زیرا یکی از شرائط پذیرش توبه عدم عزم بر عود بر فعل میباشد که خود منوط به امکان عزم بر فعل در آینده می باشد. لذا از آنجا که عزم بر فعل در آینده از او متحقق نمی شود لذا توبه او پذیرفته نمی شود در مقابل بعضی قدرت تقدیری عزم بر فعل را در تحقق توبه کافی دانسته اند.
بنظرمی رسد قول دوم صحیحتر باشد زیرا اولا : در معنای توبه عزم بر فعل در آینده نیست و ثانیاً : از آنجا که توبه یک نوع رابطه بین شخص و خداوند تبارک و تعالی است لذا عزم بر ترک در کسی که قدرت بر فعل در آینده دارد لازم نیست و تنها قدرت تقدیری کفایت می کند که این معنا از سوی خداوند تبارک و تعالی بخوبی دانسته میشود.
شرایط تحقق توبه
با توجه به اینکه در یک تقسیم، جرایم به حق الله و حق الناس و حق جامعه تقسیم می‌شوند، برای تحقق توبه در مورد هر کدام از آنها شرایطی وجود دارد که در جای خود در ادامه همین بحث به آن خواهیم پرداخت. فی الجمله شرایطی که برای توبه در نظر گرفته شده در روایتی از علی ع نقل شده است: عن امیرالمؤمنین ع ان قائلاً قال بحضرته: استغفرالله، فقال: ثکلتک امک اتدری ما الاستغفار؟ الاستغفار درجه العلیین و هو اسم واقع علی سته معان: اولها: الندم علی ما مضی، و الثانی: العزم علی ترک العود ابدا. و الثالث: ان تودّی الی

المخلوقین حقوقهم حتی تلقی الله عزوجل املس لیس علیک تبعه، و الرابع: ان تعمد الی کل فریضه علیک ضیقها فتودی حقها، و الخامس: ان تعمد الی اللحم الذی بنت علی السحت فتذیبه بالاحزان حتی یلصق الجلد بالعظم و ینشوء بینهما لحم جدید، و السادس: ان تذیق الجسم الی الطاعه کما اذقته حلاوه المعصیه فعند ذلک تقول استغفرالله» حر عاملی، ۱۱/۳۶۱
در این روایت شرایطی برای توبه در نظر گرفته شده است. در تعریف معصیت و گناه گفته می‌شود که هر عملی که با اوامر و نواهی کتاب و سنت مخالف باشد؛ گاهی گناه ارتکابی به زیان خود فرد است مثل حسد و دروغ؛ گاهی گناه موجب ضرر به دیگری یا جامعه می‌گردد، مثل محاربه. برخی از گناهان مجازات شخصی دارند که از آنها به حد» تعبیر می‌کنیم و گناهانی هم وجود دارند که در هر زمان به نظر حاکم شرع بستگی دارد که از آنها به تعزیر» تعبیر می‌کنیم. برخی از این تعزیرات در قانون مجازات اسلامی ذکر شده‌اند مثل سرقت تعزیری. ولی برخی دیگر مثل دروغ‌گویی مجازاتی برایش در نظر گرفته نشده است. یکی از اصول مسلم حقوق جزا اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها» است. به موجب این اصل، آن فعل یا ترک فعلی را می‌توان جرم شناخت که در قانون پیش‌بینی شده و مجازاتی را می‌توان اعمال کرد که در قانون بیان گردیده باشد.
با عنایت به آیات ذیل می‌توان گفت که حقوق اسلامی نیز این اصل را تأیید می‌کند. آیه ۱۵ از سوره نساء: و الذان یأتیانها منکم فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما ان الله کان توابا رحیما»؛ آیه ۱۱۵ از سوره توبه: و یذهب غیظ قلوبهم و یتوب الله علی من یشاء و الله علیم حکیم»؛ و آیه ۲۷ از سوره قصص: فاما من تاب و آمن و عمل صالح فعسی ان یکون من المفلحین».
و نیز حدیث معروف رفع از پیامبر اسلام ص: رفع عن امتی تسعه: الخطأ و النسیان و … ما لا یعلمون» بر این امر دلالت دارد. با توجه به اینکه مجازاتها در قانون باید ذکر شود و تا قانون‌گذار بیان نکند، مردم از آن اطلاعی پیدا نمی‌کنند، اگر عملی ذاتاً ناپسند باشد ولی مرتکب آن از ناپسندی آن بی‌اطلاع باشد و در قانون ذکر نشده باشد. عقاب و مؤاخذه نخواهد داشت. به علاوه، عقلا نیز بر اساس اصل مسلم دیگری قبح عقاب بلا بیان» مجازات را بدون اینکه در قانون ذکر شده باشد عملی قبیح و ناپسند می‌شمارند.
توبه از این گناهان، صرفاً همان رابطه بنده و خداست و پشیمانی حقیقی از گناه و تصمیم بر عدم تکرار آن می‌باشد و این توبه، هم مجازات اخروی را ساقط می‌کند و اگر احیاناً مجتهدی حاکم شرع نظر بر مجازات وی داشته باشد، آن مجازات دنیوی هم ساقط می‌شود.
اما نقش توبه در گناهانی که دارای مجازات دنیوی هستند، این جرایم چند نوع می‌باشند برخی حق الله را مطابق با حقوق عمومی دانسته‌اند عامر و برخی دیگر حق‌الله را چیزی می‌دانند که نفع عموم بر آن تعلق می‌گیرد، بدون اینکه اختصاص به فرد خاصی داشته باشد جعفری لنگرودی و به نظر عده‌ای دیگر، آنچه که اولاً و بالذات معصیت خدا و ثانیاً بالعرض، تجاوز به حقوق افراد باشد حق الله است مرعشی. در مورد حق الناس نیز اختلاف نظر وجود دارد، عده‌ای حق الناس را حقی می‌دانندکه از مصالح یا مفاسدی ناشی شده باشد که مربوط به خصوص فرد یا افراد است همو و گروهی دیگر می‌گویند که آن حقی است که سلطنت و ولایت استیفاء و یا عفو از آن برای ذیحق جعل شده و منوط به مطالبه او است فاضل لنکرانی، استفتائات.

توبه در حق الناس
توبه، در جرایمی همچون ضایع کردن حق الناس، موجب سقوط مجازات نیست; زیرا مرتکب علاوه بر اینکه اوامر و نواهی الهی را نادیده گرفته است، حقوق افراد جامعه اعم از حقوق مالی، جانی و یا معنوی را زیر پا گذاشته است و ضرر و زیان مالی، جسمی و یا آبرویی بر آن ها وارد کرده است. از چنین اعمال و رفتارهایی، به این دلیل نهی شده که علاوه بر مخالفت با شارع، به افراد جامعه ضرر و زیان وارد می سازد و امنیت جسمی، مالی و آبرویی آن ها را تهدید می کند. فردی که مرتکب چنین عملی شده است، اگر توبه کند، یعنی علاوه بر پشیمانی از انجام گناه، عزم بر ترک آن برای همیشه و بجا آوردن اعمال صالح داشته باشد، مسلماً در آخرت مجازات نخواهد شد و خداوند از روی لطف و کرمش توبه وی را خواهد پذیرفت، ولی در این دنیا مجازات می شود; زیرا مجازات دنیوی به تبع مجازات اخروی وضع نشده است، بلکه فلسفه جرم بودن این اعمال به خاطر اضرار به حقوق افراد است و توبه چنین مجازاتی را ساقط نمی کند. بنابراین، از نظر حقوقی این گونه توبه اثری ندارد.

توبه در حق اللّه
امروزه برخی از حقوقدانان بر این اعتقادند که وقتی سخن از حق عمومی به میان می آید، منظور همان حق الهی است. به عبارت دیگر وقتی می گوییم: بعضی از جرایم دارای حیثیت عمومی اند، این همان جنبه حق اللّه بودن جرایم است; زیرا در این نوع جرایم به فرد خاصی ضرر وارد نمی گردد، بلکه به کل جامعه خسارت وارد می شود. این ها معتقدند که مراد از حق اللّه، حق جامعه عمومی و نفع جامعه است; زیرا خداوند نیازی به سود و نفع ندارد. ولی این نظریه صحیح نیست; چون حاکمیت خدا در امر و نهی نادیده گرفته می شود; در این صورت، نمی توان گفت که حاکم شرع، مرتکب حرام کبیره یا تارک الفعل واجب را، می تواند مجازات کند; چون معنا ندارد که گفته شود: اگر کسی حق عمومی را رعایت نکرد، باید مجازات شود; به دلیل اینکه چنین معصیتی موجب تعزیر است که مرتکب، امر و نهی خدا را مخالفت کرده است. و اطلاق معصیت، نسبت به حقوق عمومی صحیح نیست.»
سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این است که آیا توبه از چنین اعمالی، مسقط مجازات است یا خیر؟

در پاسخ می گوییم: توبه در جرایمی مسقط مجازات است که فلسفه جرم بودن آن ها صرف مخالفت با اوامر و نواهی الهی باشد; مجازات یا عدم مجازات آن ها، مطلقاً در اختیار خداوند است و حاکم شرع مکلف می باشد که مجازات را طبق شرایطی که در شرع مقدس تصریح شده است، اجرا کند. بنابراین، شفاعت و کفالت، در حدود الهی منتفی است. به دلیل آنکه توبه از چنین اعمالی، مجازات اخروی را ساقط می کند و چنین فردی محبوب خداوند می شود، که خداوند به او مژده بهشت ابدی داده است مجازات دنیوی وی نیز ساقط است.

زمان پذیرش توبه
از نظر فقهی و اخلاقی، در مورد وجوب فوری توبه ادله و روایات زیادی داریم. در روایات تأخیر توبه گناه محسوب شده است و مردم تشویق و ترغیب شده‌اند به اینکه هر چه سریعتر از گناه خود توبه کنند و حتی الامکان معصیت را پوشیده نگه دارند. وقتی ماعز بن مالک نزد پیامبر ص اقرار به زنا می‌کند و حضرت درصدد کامل نشدن اقرارهای ماعز به حد نصاب شرعی چهار بار بر می‌آیند ولی با اصرار ماعز روبرو می‌شوند و حد را بر او جاری می‌کنند، می‌فرمایند: … الاسترته بثوبک کان خیراً لک» شهید ثانی، کتاب الحدود. و یا علی ع در مورد شخصی که اقرار به زنا کرده بود و از حضرت درخواست می‌کرد وی را پاک گرداند، وقتی با اصرار فرد اقرارهای وی کامل و حد جاری می‌شود با ناراحتی می‌فرمایند: … افلا تاب فی بیته لتوبته فیما بینه و بین الله افضل من اقامتی علیه الحد» کلینی، ۷/۱۸۸

ولی گاهی در مورد جرمی، مدعی پیدا می‌شود و بنا است حاکم شرع تصمیم بگیرد و مجرم توبه می‌کند. حال ببینیم، توبه مجرم چه زمانی برای سقوط مجازات مفید است. مشهور فقهای امامیه نظرشان بر این است که توبه قبل از شهادت شهود و قبل از اثبات جرم در نزد قاضی مجازات را ساقط می‌کند فقط در مورد توبه محارب با توجه به صراحت آیات ۳۳ و ۳۴ سوره مائده، توبه قبل از دستگیری، مجازات را ساقط می‌کند. انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً … الاّ الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم …». برای اطلاع بیشتر رک. به هاشمی شاهرودی، ص ۲۰۹ به بعد. امام خمینی در این مورد می‌فرمایند: یسقط الحد لو تاب قبل قیام البینه رجماً کان او جلدا» ۲/۴۱۶

با توجه به اینکه آیه ۱۶ سوره نساء در مورد توبه مرد و زن زناکار و آیات ۴ و ۵ سوره نور در مورد توبه قاذف و آیه ۳۸ سوره مائده در مورد توبه سارق، بطور مطلق از سقوط مجازات بحث کرده ولی زمان پذیرش توبه در این آیات بحث نشده از ذکر آن خودداری می‌شود.

اما در مورد توبه بعد از اثبات، مجازات ساقط نمی‌شود. بلکه در مواردی این توبه از موجبات درخواست عفو از ولی امر قلمداد شده است. قانون‌گذار در ماده ۷۲ قانون مجازات اسلامی می‌گوید: هرگاه کسی که به زنایی که موجب حد است اقرار کند و بعد از اقرار توبه نماید، قاضی می‌تواند تقاضای عفو او را از ولی امر بنماید و یا حد بر او جاری نماید» قانون مجازات اسلامی، مصوب ۷۲، به استناد روایتی از امام علی ع در وسایل الشیعه، ج ۱۸ باب ۱۸

البته برای جمع بین ظاهر ماده که توبه بعد از اقرار را پذیرفته است و سخن کسانی که توبه قبل از اقرار را مسقط مجازات می‌دانند می‌توان گفت که هرگاه قبل از اقرار و اثبات جرم، توبه صورت گیرد مجازات به کلی ساقط می‌شود، اما اگر بعد از اقرار صورت گیرد مجازات ساقط نمی‌شود، بلکه حق تقاضای عفو برای دادگاه به وجود می‌آید زراعت. در ماده ۸۱ قانون مذکور آمده است: هرگاه زن یا مرد زانی قبل از اقامه شهادت توبه نماید، حد از او ساقط می‌شود و اگر بعد از اقامه شهادت توبه کند حد ساقط نمی‌شود» در نظریه شماره ۱۳۱۸ / ۷ / ۲۶ / ۳ / ۶۲ اداره حقوقی قوه قضائیه مقایسه‌ای بین ماده‌های ۷۲ و ۸۱ قانون مجازات اسلامی صورت گرفته و چنین آورده است: به موجب ماده ۷۲ اعمال عفو پس از اقرار و توبه در اختیار حاکم است ولی در ماده ۸۱ سقوط حد پس از توبه و قبل از اقامه شهادت خارج از اختیار حاکم بوده و الزامی است.»

ماده ۱۲۵ قانون مجازات اسلامی در مورد جرم لواط و تفخیذ هم توبه بعد از شهادت شهود را مسقط حد نمی‌داند و در تبصره ماده ۲۰۰ همان قانون آمده است: حد شرقت بعد از ثبوت جرم، با توبه ساقط نمی‌شود و عفو سارق جایز نیست».
با توجه به مطالب ذکر شده باید گفت: توبه بعد از اقرار به جرم حسب نظر مشهور فقها از موجبات سقوط مجازات نیست، بلکه فقط اختیار عفو به حاکم شرع داده می‌شود و مشهور فقهاء بخشش حاکم را در مواردی که جرم با اقرار ثابت می‌شود مقید به آن کرده‌اند که بزه‌کار توبه نیز کرده باشد. پس تا توبه‌ای نباشد عفو نیز جایز نیست هاشمی شاهرودی، ص ۱۸۹ البته نظر دیگری نیز در این مورد وجود دارد و آن اینکه: اگر جرمی با اقرار نزد حاکم ثابت شد، جایز است حاکم او را ببخشد، چه توبه کرده باشد یا نه ص ۱۹۰ همچنین طبق نظر مشهور فقهاء، توبه پس از شهادت شهود در جرایمی که با شهادت شهود ثابت می‌شوند قابل قبول نیست و حاکم باید حد را بر مجرم جاری کند، ولی شیخ مفید معیار عفو امام را توبه بزهکار پس از اثبات جرمش قرار داده است، چه با اقرار ثابت شده باشد یا با شهادت گواهان. او می‌گوید: … و من زنی و تاب قبل ان تقوم الشهاده علیه بالزنی درأت عنه التوبه الحد …» شیخ مفید، ص ۷۷۷
در قانون مجازات اسلامی در مورد جرم قوادی و محاربه و اینکه توبه مجازات این دو را ساقط می‌کند یا خیر، بحثی نشده است. در مورد محاربه و سقوط مجازات او با توبه قبل از دستیابی در قانون حدود و قصاص مصوب سال ۶۱ بحث شده بود، البته با استناد به آیات ۳۳ و ۳۴ سوره مائده که قبلاً ذکر شد می‌توان گفت گرچه در قانون مجازات سال ۷۰ ذکری از آن نشده است در صورت توبه قبل از دستگیری مجازات ساقط می‌شود.

مرور زمان و توبه
آیا مرور زمان می تواند اماره ای بر توبه باشد؟
گاهی شخص مرتکب گناه شده و مدتی از آن می گذرد و در طی آن مدت مرتکب گناه نمی شود و از اوضاع و احوال زندگی او بدست می آید که دیگر در پی چنین عملی نیست حال آیا می توان از این راه احراز کرد که او فرد تائب است و آثار توبه را بر اعمال او بار کرد ؟

از ظاهر کلمات اصحاب بدست می آید که مرور زمان تاثیری در سقوط مجازت ندارد بر این امر اساس گفته اند اگر شخص که سابقاً مرتکب زنا شده است بعد از گذشت ایامی , چهار نفر علیه او شهادت به ارتکاب زنا دهند , شهادت آنها پذیرفته شده و حد زانی بر او جاری میشود. شهید اول در لمعه در این باره اینگونه تعلیل می کند ولایقدح تقادم الزنانفی صحه الشهاده در مقابل از بعضی از روایات استفاده میشود که اگر در طی این مدت فرد صالحی شده باشد حد بر او جاری نمی شود ابن ای عمیر می گوید : از امام علیه السلام پرسیدیم : ان کان امراً قریباً لم یقم علیه ؟ قال : لوکان خسمه اشهر او اقل لقد ظهر فیه امر جمیل لم یقم علیه الحد .

مرسله جمیل نیز از این دسته روایات است که از امام معصوم نقل میکند و اذا و عرف منه امر جمیل لم یقم علیه الحد.
از روایت فوق دو نکته استفاده می شود :
اول _ لازم نیست مدت مرور زمان طولانی و عمل ارتکابی در گذشته دور اتفاق افتاده باشد بلکه شخص در گذشته نزدیکی ۵ ماه یا کمتر مرتکب گناه شده باشد و در این فاصله فرد صالحی شده باشد حد بر او جاری نمی شود .

دوم _ اگر اماره ای بر توبه باشد نمی توان بر او حد جاری کرد هر چند در دادگاه گناه مزبور به اثبات رسیده باشد.
حقوق دانان امروزی نفس مرور نفس مرور زمان را موجب سقوط مجازات می دانند لکن از دیدگاه حقوق جزای اسلامی مرور زمان کاشف از توبه است و این توبه است که موجب سقوط مجازات است پر واضح است که با تحقیق توبه فرد بزهکار به فرد صالحی تبدیل شده و دیگر گرد گناه و بزه نمی گردد لکن صرف گذشت زمان و عدم ارتکاب جرم در طی آن بدون تحقق پشیمانی و ندامت واقعی در بزهکار نمی تواند نشانه اصلاح او باشد چه اینکه ممکن است فرد مذکور در طی آن مدت امکان ارتکاب بزه را نداشته و از این باب مرتکب جرم و گناه نشده است.

منشا پیدایش حقوق و جریان مرور زمان در آن
منشا و مبنای پیدایش حقوق از نظر اسلام دوچیز است :
الف _ مقررات و دستورات شارع
بدین معنا شارع مقدس آنها را جعل کرده است یا به جعل ابتدایی و تاسیس و یا به جعل امضایی در این دسته از قوانین مرور زمان در حقیقت به یک تخصیص ازمانی نسبت به اجرای قانون و یا موثر و نافذ بودن آن بر می گردد . از آنجا که جعل قانون در دست شارع است توسعه و تخصیص آن نیز بدست او و در اینگونه موارد جهت جریان مرور زمان و جلوگیری از اجرای قانون تخصیص و تنصیص شارع مقدس نیاز داریم.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.