مقاله در مورد ازدواج در اسلام


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد ازدواج در اسلام دارای ۲۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد ازدواج در اسلام  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد ازدواج در اسلام،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد ازدواج در اسلام :

ازدواج در اسلام

حضرت محمّد(ص)فرمود: هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده است که نزد خداوند از کانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است که معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است.
مقدّمه

بشر از نخستین روزهای حضور خود بر عرصه خاک و شکوفایی جوانه های تأمّل و تدبیر بر شاخسار حیات، به خوبی دریافته است که خانواده بهترین مأمن انسان و شایسته ترین کانون برای تبلور سکون و اطمینان است. این امر نشان می دهد که خانواده یکی از اساسی ترین و طبیعی ترین نیازهای انسان به شمار می آید. بسیاری از مشکلات روانی حاصل از تنش های زندگی روزمرّه توسط یک خانواده سالم و بهنجار التیام یافته، جبران می شود. به همین دلیل است که تحقیقات انجام شده در زمینه مسائل خانواده، در مجموع نشان می دهد که افراد ازدواج کرده به طور

متوسط، سالم تر و خوشحال تر از آنهایی هستند که ازدواج نکرده اند.۱ البته خانواده می تواند به شکلی کاملا معکوس، به عنوان منبع مهم ایجاد تنش در زندگی فرد باشد، ولی اگر معیارهای زندگی سالم در خانواده رعایت گردد، می توان جلوی تنش ها را سد کرد و خانواده را به تعادل و سلامتی رساند. ازدواج و موفقیت در آن به عنوان یک واقعه اجتماعی، زیستی و فرهنگی، به دلیل نقش بنیادین آن در تشکیل خانواده از اهمیتی بسیار برخوردار است، به گونه ای که می توان گفت: بدون ازدواج، خانواده مفهوم چندان روشن و واضحی ندارد.۲

ازدواج به عنوان سنگ بنای اولیه خانواده و به عنوان عاملی اساسی برای زوجیت و همدلی دو جوان و زمینه بالندگی و پیشرفت همسران به شمار می آید و انسان ها می توانند در سایه اندیشه و ایمان واقعی و در پناه زوجیتی شایسته، با اطمینان و صلابت، بر ناکامی ها و فراز و نشیب های زندگی چیره شوند و از وادی های شکست، مصمّم و استوار عبور نمایند و بتوانند از گذرگاه اسفل السافلین به سوی اعلا علّیین، که همان مقصود خلقت است، راهی بگشایند. ب

ه همین دلیل، متفکران اخلاقی و حقوقی جوامع بشری درصدد برآمده اند تا بر استحکام این کانون بیفزایند و ازدواج، این سنّت تغییرناپذیر الهی را در جامعه، هر چه بیشتر تقویت کنند تا انسان ها ازدواج را، که یک نیاز فطری و طبیعی نه تنها برای انسان ها، بلکه حتی در میان دیگر موجودات نیز به شکل های گوناگون وجود دارد، زمینه کسب کمال خویشتن بیابند، و به قول جلال الدین رومی:
بهر آن میل است از ماده ز نر *** تا بود تکمیل کار همدگر
میل اندر مرد و زن حق زان نهاد *** تا بقا یابد جهان زین اتحاد

ساختار ازدواج و سن آن در جوامع با همدیگر متفاوت است و در واقع، هر جامعه ای با توجه به سبک زندگی و نظام فرهنگی خود، شیوه ها و روش های خاصی در زوجیت به وجود آورده است. این امر در فرهنگ اسلامی نیز موردتوجه ویژه بوده است، بخصوص توصیه گردیده است ازدواج در زمان مناسب آن انجام گیرد تا برکات معنوی، روانی، تربیتی و اجتماعی بیشتری نصیب همسران جوان گردد.
تعریف «ازدواج»
تعریف های متعددی برای واژه «ازدواج» ارائه شده است که به یکی از آنها اشاره می شود: «ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین دو فرد، یک مرد و یک زن، که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته اند و به طور کلی، عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته و به آن ازدواج اطلاق شده است.»۳
در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است که معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است.
اهمیت ازدواج
ازدواج هسته اول ایجاد خانواده و به نوبه خود، واحدی در سنگ بنای جامعه انسانی است. ازدواج زمینه ساز مطلوب ترین فرصت برای زیباترین تلاقی چشم ها، گیراترین تبادل کلام ها، استوارترین گام ها، تجلّی متعالی ترین ارزش ها و محبوب ترین کانون نزد خالق متعال است.۴ حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)فرمود: هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده است که نزد خداوند از

ازدواج و گزینش همسر، انتخاب مطلوب ترین همراه و ترسیم روشن ترین طریق سعادت و پاسخی مناسب به عالی ترین نیاز فطری انسان یعنی وصول به کمال و سعادت است، و به این معنا حضرت علی(علیه السلام)اشاره فرمود: هیچ یک از یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ازدواج نکرد، مگر اینکه ایشان پس از ازدواج آنان فرمود: ایمانش کامل شد.۶
ازدواج در منطق قرآن کریم، به وجودآورنده مطمئن ترین و آرام بخش ترین رابطه ها و آغازگر زندگی همراه با طراوت، مودّت و ایثار است. از آیات و نشانه های قدرت خداوند این است که برای انسان از نوع خود، همسرانی آفرید تا در کنار آنان، به آرامش و سکون نایل آیند و بین آنان دوستی و رحمت قرار داد.۷ در تفسیر این آیه، گفته شده است: منشأ گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن مودّت و رحمتی است که خداوند بین آنها برقرار کرده و این مودّت الهی و رحمت خدایی غیر از گرایش غریزی نر به ماده است که در حیوانات هم وجود دارد; و از این رهگذر است که زن محبوب رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)واقع شده است; فرمود: من از دنیای شما، سه چیز را دوست دارم: زن، بوی خوش و نور چشم من در نماز است.۸ چیزی که مایه سکون است همان مودّت

و رحمت الهی است که جاذبه ای معنوی بین زن و مرد ایجاد می کند، وگرنه شهوات نمی تواند نشانه ای از نشانه های خدا باشد و موجب آرامش گردد.۹ این پیوند مقدّس، روان پرالتهاب و مضطرب جوان را به ساحل آرامش نزدیک می کند و او را در دریایی از صفا و مودّت غوطهور می سازد و موجب می شود تا این دو همسر جوان در کنار همدیگر، با نشاط زندگی مشترک را آغاز کنند. البته این نتیجه وقتی حاصل می گردد که در انتخاب همسر و تشکیل خانواده، معیارهای شرعی و اخلاقی رعایت شود.
ازدواج علاوه بر آرامش روانی و ارضای غریزه جنسی، تعهّد و تکامل اجتماعی را در پی داشته و زمینه ساز بروز استعدادها و توانمندی های نهفته درونی می گردد. شهید مطهّری درباره نقش ارزنده ازدواج می گوید: «; یک پختگی و پویایی وجود دارد که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خ

انواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد با نفس پیدا نمی شود، در نماز شب پیدا نمی شود; این کمالات را فقط باید در ازدواج و تشکیل خانواده به دست آورد. و لذا، هیچ وقت نمی شود که یک کشیش، یک کاردینال به صورت یک انسان کامل در بیاید، اگر واقعاً در کاردینالی خودش صادق باشد.»۱۰
آیه اللّه مکارم شیرازی در این زمینه می نویسد: «بعد از ازدواج، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می شود و خود را مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسایل زندگی فرزندان آینده می بیند. به همین دلیل،تمام ابتکار و استعداد خود را به کار می گیرد و از ظرفیت هایوجودی خود کمال استفاده را می برد و به بالندگی بیشتری نایل می شود.»۱۱
آثار تربیتی ازدواج

ازدواج اولین گام یک فرد، برای ایجاد و تکوین زندگی مشترک با فردی از جنس مخالف است. چنانچه این گام در زمان مناسب و به شکل صحیح و سنجیده برداشته شود، کارکردهای مناسب و پیامدهای سازنده آن در طول زندگی مشترک ملموس خواهد بود. در این مقام، به برخی از آثار تربیتی ازدواج به طور گذرا اشاره می شود:
۱. کمالات معنوی
علّامه محمّدتقی جعفری در پاسخ این سؤال راسل که چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و آن را قانون قرار داده، گفته است: «اسلام با ازدواج می خواهد انسان واقعی به وجود آورد، و مسئله انسان و انسانیت مطرح است.»۱۲

ازدواج در فرهنگ اسلامی، پیوندی مقدّس است که موجب حفظ دین،۱۳ افزایش ثواب عبادات،۱۴ و به وجودآورنده مودّت و رحمت است. ازدواج همچنین عاملی مؤثر در حفظ پاک دامنی و طهارت دل هاست. رسول گرامی(صلی الله علیه وآله)می فرماید:۱۵ هر کس می خواهد خدا را در حال پاکیزگی و طهارت ملاقات کند به وسیله ازدواج عفّت پیشه سازد.۱۶ به وسیله ازدواج، یکی از سرکش ترین نیروها یعنی غریزه جنسی، ارضا شده، میل به انحراف در انسان کاهش می یابد و در واقع، هوای نفس، که منشأ بسیاری از ناهنجاری هاست، تا حد زیادی مهار می گردد و مهار هوای نفس از یک سو، و رحمت و مودّت الهی که در ازدواج حاصل می شود از سوی دیگر، موجب کمال نفس و نورانیت دل می گردد; زیرا کسی که به طرف گناه و ناهنجاری نرود و مشمول عنایات الهی باشد، به نورانیت درون و قلب نایل می گردد.
۲. عفّت و دوری از گناه

در اثر ازدواج غریزه جنسی، که یکی از قوی ترین غرایز انسانی است، در مسیر طبیعی خود قرار می گیرد و این پدیده به نوبه خود، موجب می گردد تا انسان از گناهانی که به خاطر میل جنسی انجام می دهد تا حد زیادی مصون بماند و هیچ گاه دامن خود را به روابط جنسی نامشروع، که از نظر دین جزو گناهان کبیره است، آلوده نسازد. همچنین ازدواج موجب می گردد تا انسان در مسیر کمال و خودسازی معنوی بیشتر قدم بگذارد و خود را از گناه دور سازد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید: هر کس در آغاز جوانی ازدواج کند شیطانی که مأمور اوست فریاد می زند: ای

وای! او دو ثلث دینش را از دسترس من حفظ کرد، و ثلث دیگر را هم می تواند با تقوا حفظ کند.۱۷
حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) همچنین درباره حفظ عفّت به واسطه ازدواج می فرماید: ای گروه جوانان! هر یک از شما که می تواند ازدواج کند، اقدام نماید; زیرا ازدواج موجب می گردد تا چشم و دامن انسان از گناه باز داشته شود و عفّت انسان حفظ گردد.۱۸

به گفته دانشمندان اخلاق، انگیزه اصلی گناهان و انحرافات اخلاقی و تربیتی، سه قوّه است: ۱. قوّه شهویه; ۲. قوّه غضبیه; ۳. قوّه وهمیه. این سه قوّه در مرز تعدیل خود، در وجود انسان برای دفع مفاسد و جلب ارزش ها لازمند. نیروی غضب برای دفاع و مبارزه با تجاوزات بیگانه، نیروی شهوات در مسیر طبیعی برای بقای نسل و لذت ها و تفریحات سالم، و نیروی وهمیه برای کسب امور عادی در حدّ طبیعی لازم است. ولی طغیان و یا تعطیل آنها موجب افراط و تفریط شده، انگیزه انحراف و فساد خواهد گردید.
در قوّه شهویه، مهم ترین عامل تعدیل صحیح آن در شهوت جنسی، «ازدواج» است. ازدواج موجب کنترل این قوّه شده، آن را از تجاوز و طغیان باز می دارد. وقتی جلوی طغیان شهوات گرفته شود، زمینه برای کسب عفّت و دوری از گناه مهیّا می گردد و انگیزه گناه از بین خواهد رفت.

غریزه جنسی مانند آب رودخانه، مایه حیات است. اگر در جلوی آن سدّی بسته شود و دریچه ای پشت سر آن قرار گیرد، آب های رودخانه، مایه حیات دام ها و گیاهان خواهد بود و جمع شدن آب نه تنها موجب ضرر و سیلاب نمی گردد، بلکه با باز کردن سد در هنگام نیاز به آب، می توان از آن استفاده بهینه و منطقی نمود. کنترل شهوات و ارضای آن از طریق ازدواج، مانند آب رودخانه و پشت سد، مایه حیات و به ارمغان آورنده عفت و پاک دامنی در جامعه است.۱۹
۳. احساس مسئولیت
انسان تا وقتی تنهاست، بیشتر به فکر خود است و حرکت او به سوی بی بندوباری و هرز

گی، چندان دور از انتظار نیست، بخصوص اگر دین نداشته باشد، احساس مسئولیت هم نمی کند; ولی اگر ازدواج کرد، فکر می کند که تنها نیست، بلکه پیش وجدان خود، مسئولیت زن و فرزند نیز را بر عهده دارد. از این رو، حرکت او به سوی بی بند و باری دشوار می نماید و ازدواج مانند سدّی در سر راهش، او را کنترل می کند.
شواهد بسیاری وجود دارد که جوانان بسیاری پس از ازدواج، سر به راه شده اند و سبک سری و بیراهه رفتن های گذشته را ترک نموده اند. این سخن نُقل مجالس شده است که جوانان ازدواج کرده در گفتار خود می گویند: «ما دیگر ازدواج کرده ایم و مثل سابق نمی توانیم به هر جا برویم. برای ما که زن و بچه داریم، عیب است به هر راهی پا بگذاریم.»
این همان «احساس مسئولیت» است که به این صورت جلوه می کند. احساس مسئولیت پایه مراقبت و کنترل و دوری از هرزگی و اعتیاد و سایر انحرافات خواهد شد. احساس مسئولیت همان وجدان اخلاقی و «نفس لوّامه» است که نقش بسیاری در پاک زیستی و انضباط رفتاری دارد.
وجدان اخلاقی و احساس مسئولیت در حقیقت، دادگاه کوچکی در درون جان انسان است. هنگام کار نیک، احساس آرامش درونی به وجود می آورد و روح انسان را لبریز از شادی و نشاط می کند، و هنگام خطا و جنایت، طوفانی از غم و اندوه در درون جان پدید می آورد. چنین احساسی قطعاً نیروی مهمی برای جلب سعادت و دوری از هرگونه انحراف است. آری، ازدواج صحیح، نقش سازنده ای در ایجاد چنین احساسی در انسان دارد.
آثار اجتماعی و روان شناختی ازدواج
۱. آرامش و امنیت خاطر
مهم ترین نیازی که در پرتو ازدواج، برآورده و تأمین می گردد، نیاز به آرامش و امنیت خاطر است. این نیاز، که در سرشت انسان ریشه دارد، چنان قابل توجه است که خداوند منّان در قرآن کریم، ایجاد آرامش خاطر از طریق ازدواج را یکی از آیات خود معرفی کرده است.
بنابراین، همسر موجب آرامش خاطر و امنیت دل است، و جوان را که در اوایل جوانی با احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه عاطفی، دست به گریبان است، به جایگاه امن رهنمون می شود و موجب می گردد تا همسران با اتّکا به همدیگر در مقابل امواج و گرفتاری های زندگی مقاومت کنند و با امیدبخشیدن به همدیگر، به زندگی محبّت آمیز خود ادامه دهند.
امام رضا(علیه السلام)درباره فواید همسر شایسته می فرماید: «هیچ منفعتی بهتر از همسر شایسته نیست; همسری که وقتی انسان او را می بیند شادمانش گرداند و در موقع نبودن او، نگهدار ناموس و مالش باشد.»۲۰ یعنی در حضور او، به نوعی او را شادمان می کند و در غیبت او هم کاری می کند که اگر شوهر متوجه عمل او گردد شادمان شود.

۲. تولید نسل
یکی از ثمرات بزرگ ازدواج، بقای نسل بشریت است که مطابق هدف آفرینش است. همسران جوان از طریق فرزنددار شدن موجب پیوند بین نسل ها می گردند و با پرورش فرزندان صالح و مؤمن، در اصلاح جامعه انسانی شریک می شوند و روح بندگی خالق متعال را، که هدف اساسی خلقت انسان است، در عرصه گیتی گسترش می دهند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید: «ازدواج کنید تا صاحب فرزند شوید. قطعاً من به زیادی شما در روز قیامت بر امّت های دیگر مباحات می کنم.»۲۱ این نکته بسی واضح و روشن است که پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) به صِرف زیادی جمعیت مباحات نمی کند، بلکه مباحات پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) به خاطر جمعیتی است که بندگی خدا کرده باشند و از طریق انجام وظایف دینی و انسانی، موجب آبادانی مادی و معنوی جهان گردند.
۳.سلامت و امنیت اجتماعی
ازدواج و تأسیس کانون خانواده، برای سلامت و امنیت جامعه مفید است و زمینه ارتکاب جرم و بزه کاری را کم می کند. آماری که توسط محققان علوم اجتماعی ارائه می گردد مؤیّد این مطلب است. در یک تحقیق میدانی که بر ۵۰۰ تن از جوانان انگلستان انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که جوانان پس از ازدواج و تشکیل خانواده، کمتر به انجام اعمال مجرمانه روی می آورند و خلاف کاری و جرم در آنان کاهش می یابد، و در مقابل، افرادی که مجرّدند به اعمال خلاف و بزه کاری اجتماعی بیشتری روی می آورند و زمینه کارهای ناهنجار در آنان بیشتر است.۲۲
پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «بیشتر اهل جهنّم مجردها هستند.»۲۳ این حدیث شریف به روشنی دلالت می کند بر اینکه گناه و ناهنجاری در میان مجرّدها بیشتر است و به همین دلیل، گرفتار آتش شده اند و وقتی گناه و ناهنجاری از طریق مجرّدها بیشتر شود، امنی

ت اجتماعی و سلامت روانی اجتماع به مخاطره می افتد.
ویل دورانت، دانشمند معروف، درباره ترغیب به ازدواج و فواید آن می گوید: «اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سال های طبیعی انجام گیرد، فحشا، امراض روانی، تنهایی بی ثمر، عزلت ناپسند و انحرافات جنسی، که زندگی را لکّه دار کرده است، تا نصف تقلیل خواهد یافت; عشق جنسی جوانان، زودتر از توانایی اقتصادی شان فرامی رسد. ما نباید از این پیشامد رم کنیم و بگذاریم آن عشق افسرده شود و بمیرد. ازدواجی که بر پایه عشق تازه و نمرده دختر و پسر انجام می شود، در طی سال های درازی، زندگی آنها را معطّر و خوش بو می کند، وگرنه عمیق و طبیعی و آرمانی نخواهد بود.»۲۴
۴. تقویت و تثبیت صفات جنسی
عبور از مرحله کودکی و نایل شدن به بزرگ سالی، نیازمند دست یابی به هویّت جنسی و نقش جنسیتی است که این دو بر اثر ازدواج و انتخاب همسر تثبیت می شود; زیرا وقتی در جامعه به فردی، «همسر» یا «شوهر» خطاب شود، در او این حس را به وجود می آورد که به مرحله بزرگ سالی رسیده است و از او انتظار می رود تا مثل یک بزرگ سال رفتار کند و از این رو، احساس مسئولیت بیشتری نموده، سعی می کند نقش جنسی خود را بهتر انجام دهد. در واقع، دختر و پسر به واسطه ازدواج، به شناختِ خود، عمق می دهند و زنانگی۲۵ و مردانگی۲۶ خویش را ابراز می کنند و به بسیاری از دل مشغولی های خود پایان می دهند و باورها و ارزش های محوری جامعه را در درون خود تثبیت کرده، نسبت به آن متعهد می شوند، و در نتیجه، خود را از پراکندگی نقش ها رهانیده، به انسجام در هویّت جنسی روی می آورند. به بیان دیگر، ازدواج به ساختاری می ماند که پیوسته زنان و مردان را تحت تأثیر قرار می دهد تا به رفتار خود شکل منطقی دهند و از همه مهم تر، موجب می شود تا احساس زن و مرد بودن در آنان تقویت گردد.۲۷
۵. رشد و شکوفایی استعدادها
ازدواج زمینه بروز خلّاقیت ها و موفقیت ها را در همسران افزایش داده، همچنین موجب می شود تا فضایل اخلاقی و انسانی در آنان به فعلیت برسد. وقتی از مرد خانواده انتظار می رود تا هنگام ضرورت برای حمایت از خانواده خویش، ایستادگی کند. این انتظار روحیه دفاع و جوان مردی را در او تقویت خواهد کرد. همچنین به وجود آمدن شرایط مادری برای زنان، موجب می شود تا با تحمّل مشکلات فرزندپروری و شوهرداری، به کمال روحی بیشتری برسند و روح خود را در اثر شکیبایی و ایثار بالنده کنند و از طریق مسئولیتی که در خانه و خانواده دارند، به تلاش بیشتر روی آورند و استعدادهای خود را برای اداره مناسب خانواده به کار گیرند و در نتیجه، به موفقیت بیشتری نایل آیند. دکتر افروز در این باره می نویسد: «ازدواج، آغار لطیف ترین و گرمابخش ترین رابطه ها و به فعلیت رساندن همه استعدادها و قابلیت ها و بهره مندی از عالی ترین تکریم هاست.»۲۸

سن مناسب ازدواج

یکی از مسائل اساسی در ازدواج، که درباره آن نظریات متفاوتی در میان اندیشمندان مطرح شده، بحث سن مناسب ازدواج و همسرگزینی است. در این باره، افراد تحت تأثیر فرهنگ اجتماعی که در آن زیست می کنند، معیارهایی بیان نموده اند. اما اگر بخواهیم بدون تأثیرپذیری از آداب و رسوم اجتماعی و بدون توجه به نظریات متناقض در این زمینه، به بررسی موضوع به طور واقع بینانه بپردازیم، باید چند مطلب را مورد توجه قرار دهیم:

الف. وقتی انسان به درون خود توجه می کند و خواسته های غریزی را بدون لحاظ آداب و رسوم و قراردادهای اجتماعی، در نظر می گیرد، متوجه این نکته می شود که بعضی از نیازهای انسان به قرارداد اجتماعی و آداب و رسوم بستگی ندارد و هر زمانی که احساس نیاز شود باید برآورده گردد. درست همان گونه که در وجود انسان نیاز به غذا و آب وجود دارد و در موقع تشنگی باید آب بیاشامد و در موقع گرسنگی غذا بخورد، نیاز به ازدواج و تشکیل خانواده، یک نیاز فطری و درونی است که خداوند متعال از روی حکمت و مصلحت، این نیاز مقدّس و اساسی را در وجود انسان قرار داده است و این نیاز هم در زمان مناسب سر برآورده، طلب ارضا می کند. اگر این نیاز به تأخیر انداخته شود و یا به طور ناصحیح و غیرطبیعی ارضا گردد، موجب انحراف و فساد انسان و جامعه می گردد و اخلاقیات را در جامعه تهدید کرده، ارزش های انسانی را تضعیف می کند. حضرت علی(علیه السلام) درباره اطاعت از شهوات می فرماید: «هر کس از شهوات و خواسته های جنسی خود اطاعت کند، گم راه می گردد.»۲۹ یعنی اگر نتواند از قوای جنسی در مسیر درست و راهی که خداوند برای آن لحاظ کرده است استفاده کند، در هلاکت و گم راهی وارد شده است.
الف. وقتی انسان به درون خود توجه می کند و خواسته های غریزی را بدون لحاظ آداب و رسوم و قراردادهای اجتماعی، در نظر می گیرد، متوجه این نکته می شود که بعضی از نیازهای انسان به قرارداد اجتماعی و آداب و رسوم بستگی ندارد و هر زمانی که احساس نیاز شود باید برآورده گردد. درست همان گونه که در وجود انسان نیاز به غذا و آب وجود دارد و در موقع تشنگی باید آب بیاشامد و در موقع گرسنگی غذا بخورد، نیاز به ازدواج و تشکیل خانواده، یک نیاز فطری و درونی است که خداوند متعال از روی حکمت و مصلحت، این نیاز مقدّس و اساسی را در وجود انسان قرار داده است و این نیاز هم در زمان مناسب سر برآورده، طلب ارضا می کند. اگر این نیاز به تأخیر انداخته شود و یا به طور ناصحیح و غیرطبیعی ارضا گردد، موجب انحراف و فساد انسان و جامعه می گردد و اخلاقیات را در جامعه تهدید کرده، ارزش های انسانی را تضعیف می کند. حض

رت علی(علیه السلام) درباره اطاعت از شهوات می فرماید: «هر کس از شهوات و خواسته های جنسی خود اطاعت کند، گم راه می گردد.»۲۹ یعنی اگر نتواند از قوای جنسی در مسیر درست و راهی که خداوند برای آن لحاظ کرده است استفاده کند، در هلاکت و گم راهی وارد شده است.
غریزه جنسی دارای نیرویی فوق العاده است و مهار آن بسیار سخت، بخصوص در ابتدای جوانی که این نیرو در اوج خود قرار دارد و اگر دختر و پسر جوان به ازدواج اقدام نکنند ممکن است به انحرافات جنسی روی آورند و این انحرافات موجب می گردد تا بنیان های خانواده متزلزل شود و گناه و ناهنجاری در جامعه توسعه یابد و البته ایمان و تقوا می تواند فرد را از گناه حفظ کند و موجب کنترل افراد گردد، ولی جوانان در سطوح ایمانی متفاوتی هستند و همه آنها از تقوای لازم برخوردا

ر نیستند.
ب. از این نکته نباید غافل بود که خانواده علاوه بر مسائل زناشویی و همسری، محل تربیت و پرورش فرزندانی مؤمن، متعهد، سالم، توانمند و با کفایت است و نقش والدین در این عرصه بسیار قابل توجه، و تا خودِ والدین به کمالات عقلی و اعتقادی و دینی قابل قبولی نرسیده باشند، نمی توانند فرزندانی برومند و رشید و صاحب کمال تربیت کنند. از این رو، علاوه بر بلوغ جنسی، لازم است نوجوان و جوان به حدّ قابل قبولی از کمال عقلی و تربیتی هم رسیده باشند.
ج. خانواده کانون محبت و ایجاد آرامش برای همسران و فرزندان است و یکی از اهداف بلند ازدواج همین که همسران در زندگی مشترکی که تشکیل داده اند، به آرامش روحی نایل شوند و با ارتباط عاطفی که بین آنان برقرار می گردد به کمال و بالندگی دست یابند و از طریق ابراز علاقه به همدیگر، نیاز روحی خود را تأمین کنند. این غرض حاصل نمی گردد، مگر وقتی دختر و پسر علاوه بر بلوغ جنسی، به بلوغ عاطفی هم رسیده باشند، وگرنه آن خانواده بنیانی متزلزل خواهد داشت و نمی تواند خانواده موفق و بهنجاری باشد.
با توجه به نکات مزبور و با توجه به آموزه های دینی در این زمینه و بادرنظرگرفتن تحقیقات روان شناختی،معیارهای اساسی و بنیادی که در ازدواج و سِن مناسب آن باید ملاحظه شود، بیان می گردد تا هر فردی شرایط خود را با این معیارها محک بزند و در صورت مساعد بودن شرایط، به امر ازدواج اقدام نماید:
۱. بلوغ جنسی
مرحله «بلوغ» به عنوان آغاز دوره نوجوانی با بروز فعل و انفعالات و ترشّحات هورمونی در غدد درون ریز، با تغییرات سریع و محسوس در ویژگی های ظاهری بدن و حتی ویژگی های روانی

همراه است و این تغییرات نوجوان را آماده وارد شدن به عرصه بزرگ سالان می کند و در او از لحاظ زیستی و روانی این آمادگی را ایجاد می نماید تا در دنیای بزرگ سالی وارد شود. کسی که می خواهد به ازدواج اقدام کند لازم است تا به بلوغ جنسی رسیده باشد; یعنی در درون خود، علاقه و نیاز به جنس مخالف را احساس کند و از نظر جنسی، به مرحله ای رسیده باشد که بت

واند همسر خود را ارضا کند و خودش هم نیازمند ارضا باشد; زیرا کسی که به بلوغ جنسی نرسیده است قادر نخواهد بود با همسر خود اُنس و الفت ایجاد کند و نیازهای روحی او را برآورده سازد و کانون زناشویی، که در آن اُنس و الفت نباشد، دوام نخواهد آورد و متلاشی می شود. تحقیقات اجتماعی که در این زمینه انجام شده، بیانگر این نکته است که درصد طلاق در همسرانی که در سنین پایین ازدواج کرده اند بیشتر است.۳۰
بر اساس روایتی که از امام صادق(علیه السلام) نقل گردیده است، شخصی به امام(علیه السلام)عرض کرد: ما فرزندان خود را در کودکی به ازدواج در می آوریم. امام صادق(علیه السلام) در جواب فرمودند: «اگر آنان را در خردسالی و سنین پایین به ازدواج درآورید، بسیار بعید است که با هم اُنس و اُلفت بگیرند.»۳۱ این روایت با عنایت به «دشواری انس»، ازدواج در سنین پایین را مناسب نمی داند.
۲. بلوغ عقلی
خانواده به عنوان گروه کوچک (زن، شوهر و فرزندان) نیازمند مدیریت و رهبری است و همسران، بخصوص پدر، باید بتواند این مجموعه را در حدّ قابل قبولی اداره کند و این امر در عصر حاضر، که معمولا خانواده ها به صورت خانواده هسته ای یعنی متشکّل از زن و مرد و فرزندان هستند، اهمیتی مضاعف پیدا می کند و سرپرست خانه باید به مرتبه ای از بلوغ عقلی رسیده باشد که بتواند توانایی اداره این مجموعه را داشته باشد، وگرنه این خانواده دچار هرج و مرج و بحران مدیریتی خواهد شد. حضرت علی(علیه السلام)در روایتی می فرماید: «از ازدواج با افراد احمق و نادان پرهیز کنید»;۳۲ زیرا افراد نادان و احمق نمی توانند کشتی زندگی را سلامت

به سرمنزل مقصود برسانند و در تربیت فرزند و همسرداری دچار مشکل می شوند. البته باید توجه داشت که بلوغ عقلی از مفاهیمی است که دارای مراتب متعدد بوده و بسیاری از انسان ها به مراتب عالی آن نایل نمی شوند. معیار بلوغ عقلی در ازدواج، مرتبه ای است که انسان بتواند خانواده را در حدّ متعارف و قابل قبولی اداره کند.
۳. رشد عاطفی
رشد عاطفی شخص مستلزم بروز و ظهور رفتارهای آشکاری همچون قدرت برقراری و حفظ روابط شخصی با دیگران، درگیر شدن در تعاملات عاطفی، توان درک احساسات متقابل و توسعه حسّ همدلی و قدرت ابراز علاقه و محبت به همسر است. ازدواج، که یک پیوند تعهدآور

و مسئولیت آفرین است و فرد را در نوع جدیدی از روابط شخصی و نزدیک درگیر می سازد، به رشد عاطفی فرد بستگی دارد. این امر، به ویژه در خانواده های امروزی، که در مقایسه با خانواده های دوره های پیشین، در بسیاری از زمینه ها تفاوت اساسی دارند، ضرورت بیشتری پیدا کرده است. تردیدی نیست که موفقیت ازدواج به برخورداری همسران از استعدادها و ظرفیت های عاطفی بالا برای تبادل احساسات مثبت در تعاملات مشترک خانوادگی وابسته است۳۳ و هر قدر تبادل عواطف

بین دو عنصر اصلی خانواده یعنی زن و شوهر بیشتر باشد، خانواده از استحکام بیشتر و بالندگی بهتر برخوردار خواهد بود. در منابع اسلامی، روایات زیادی بر اهمیت نقش و ویژگی های شخصیتی مثبت مانند روحیه سازگاری، همدلی، عطوفت و مهربانی، و اظهار علاقه به همدیگر وارد شده است که ثمره این توصیه ها در استحکام و پویایی خانواده و روابط عاطفی همسران تجلّی می کند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.