مقاله در مورد نماز از دید گاه عقل و وجدان


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد نماز از دید گاه عقل و وجدان دارای ۲۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد نماز از دید گاه عقل و وجدان  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد نماز از دید گاه عقل و وجدان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد نماز از دید گاه عقل و وجدان :

نماز از دید گاه عقل و وجدان

یکی از حقوق انسانی ، سپاس از محبت و نیکی دیگران است . حتّی اگر مسلمان نباشیم ، احسان و نیکی دیگران به عهده ما مسئولیت تشّکر می گذارد. این حق ّ، نسبت به هر زبان و نژاد و ملیّت و کشور، یکسان است .
هر چه لطف و نیکی بیشتر و نیکی کننده بزرگتر باشد، تشّکر هم باید بیشتر و بهتر انجام گیرد.
; آیا کسی بیشتر از ((خدا)) بر ما حق دارد؟; خیر، چرا که نعمت ونیکی او درباره ما بیشمار است ، و خودش نیز وجودی عظیم و فیّاض می باشد.
خداوند، ما را از یک سلّول آفرید، و هر چه نیاز حیات ما بود، از قبیل : نور، حرارت ، مکان ، هوا، آب، اعضاء، غرائز، قوا، طبیعت گسترده ، گیاهان و حیوانات ، هوش و عقل و عاطفه و; برایمان فراهم کرد و برای تربیت معنوی ما، رسولان خویش را فرستاد و احکام سعادت بخش مقرّر کرد و حلال و

حرام ، وضع نمود و ((حیات مادی )) و ((حیات روحی )) مارا از هر جهت ، برخوردار از ابزار و وسائل کمال ساخت و همه شرایط رشد و بهروزی و سعادت دنیوی و اخروی مارا فراهم نمود. چه کسی بیش از خداوند به ما نیکی کرده ، که بیش از او شایسته ادای حق باشد؟ به قول سعدی : هر نفسی که فرو می رود، ممّد حیات است و چون برمی آید، مفرّح ذات ، پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب .
از دست و زبان که برآیدکز عهده شکرش به در آید او مارا از هدایت انبیاء و معصومین برخوردار ساخت . جهان و طبیعت را مسخّر انسان کرد و به او قدرت بهره بردن از مواهب طبیعت و کشف رازهای جهان واستفاده از آن در مسیر فلاح وزندگی خویش داد. برگها و گیاهان ، کربن هوا را می گیرند و اکسیژن می سازند. قطرات باران ، هوا را صاف و سالم می کنند.
نهنگ ها، ماهیان مرده دریاها را می بلعند تا آب ها بد بو نشوند. چشم های ما، هر لحظه ،

از زاویه های مختلف عکسهای گوناگون و دقیق از همه چیز می گیرد.
اگر لب ما نرم نبود، قدرت حرف زدن نداشتیم .
اگر اشک ، شور نبود، چشم ما که از ((پی )) آفریده شده ، خراب می شد. اگر آب ها تلخ و شور بود، درختان نمی روییدند.
اگر زمین ، جاذبه نداشت ، و اگر فاصله خورشید به ما نزدیک تر بود، اگر هنگام تولّد مکیدن را نمی دانستیم ، اگر مهر پدر و مادر نبود، و هزاران ((اگر)) دیگر; آیا می توانستیم به زندگی ادامه دهیم ؟ البته نه در صدد بر شمردن نعمت های خداییم و نه از عهده آن برمی آییم ; که خداوند خود فرمود اگر نعمت های الهی را بشمارید، نمی توانید آنها را به حساب آورید.
باری ; اگر یک میلیونیم این نعمت ها را از کسی دیگر دریافت می کردیم ، همه عمر مدیون و سپاسگزار او نبودیم ؟

وظیفه انسانی و وجدانی ما، ایجاب می کند که سپاس نعمت های الهی را ادا کنیم و به شکرانه آنهمه نیکی ، نماز بخوانیم و او را بپرستیم .
چون او مارا آفریده ، ما هم او را عبادت کنیم و بنده او باشیم تا بنده و برده شرق و غرب نشویم .
نماز، تشّکر از خداوند است و هر انسان عاقل و با وجدانی ، به لزوم نماز پی می برد.
وقتی یک سگ ، در مقابل استخوانی که به او می دهند، حق شناسی می کند و دم می جنباند و اگر دزد و بیگانه ای وارد خانه شود، به او حمله می کند، اگر انسان نسبت به این همه نعمت پروردگار، بی تفاوت باشد و از روحیه سپاسگزاری که به صورت ((نماز)) جلوه گر می شود، بی بهره باشد، آیا در قدرشناسی کمتر از سگ نیست !؟;

نماز بارزترین مصداق ذکر خدا
ذکر در لغت به معناى حفظ مطالب و معارف آمده با این فرق که حفظ به معناى بدست آوردن در ابتداى امر گفته مىشود و ذکر به ادامه و حاضر داشتن آن. که آن حضور گاهى قلبى است و گاهى قولى و به همین خاطر ذکر را به دو قسم قلبى و زبانى تقسیم کردهاند(۱).
و امّا مصداق ذکر: براى ذکر افراد و مصادیق زیادى در قرآن و سنت بیان شده است ولى آنچه از فحص و بررسى در آیات و روایات بدست مىآید این است که نماز، فرد واقعى و مصداق حقیقى ذکر الهى است چون نماز دستورى است که در همه شرایع و ادیان الهى جزء فرائض و واجبات بوده است و خداوند در قرآن کریم تصریح کرده است که مراد از ذکر الهى، نماز است.
اَقِم الصلاه لذکرى «نماز را بپا دار تا به یاد من باشى»(۲). و در آیه دیگر مىفرماید: ولذکر الله أکبر «نماز بزرگترین ذکر الهى است»(۳).
اینکه نماز را برترین مصداق ذکر خدا یاد کرده شاید بدین جهت باشد که در حال قیام به نماز، نفس آدمى در اثر توجه به مبدأ اعلى و خالق یکتا از اضطراب درونى دور شده و سختىها و ناملایمات را از یاد مىبرد. و شاید وجه کمک گرفتن از نماز در آیه استعینوا بالصبر والصلاه «یعنى از صبر و نماز استعانت بجوئید»(۴) همین باشد. در تفسیر آیه ۹۱ سوره مبارکه مائده «انّما یرید الشّیطان أن یُوقعَ بینکم العداوهَ والبغضا فى الخمر والمیسر ویصدّکم عن ذکر الله وعن الصّلاه فهل أنتم منتهون»

«شیطان مىخواهد در میان شما به وسیله شراب و قمار عداوت ایجاد کند و شما را از ذکر خدا و نماز بازدارد آیا خوددارى خواهید کرد». گفته شد که: «به این دلیل خداوند در این آیه نماز را جداى از ذکر خدا اسم برد ـ با توجه به اینکه نماز هم ذکر خداست ـ که نماز فرد کامل از ذکر الهى است و خداوند اهتمام بیشترى به امر آن دارد و در روایت صحیح هم وارد شده که نماز پایه و ستون دین است»(۵). و نیز از کلمه «موقوت» در آیه ۱۰۳ سوره مبارکه نساء که فرمود: انّ الصلاه کانت على المؤمنین موقوتاً. «استفاده مىکنند که وقت در نماز کنایه از ثبات و تغییر ناپذیر بودن این فریضه ال

هى است یعنى نماز یک فریضه ثابتى است که در هیچ حال ساقط نمىشود و هرگز تبدیل به چیز دیگر نمىگردد آنطور که مثلاً روزه در مقام اضطرار تبدیل به فدیه مىشود»(۶).
بنابر این کمترین تردید در این مطلب روا نیست که یاد خدا آرام بخش دلها از همه یأسها و ناآرامىها بوده و نماز روشنترین مصداق و فرد اکمل از ذکر الهى است.

نتیجه اینکه نماز تنها عامل بازدارنده از همه لغزشها و تنها تکیه گاه امن و مأمن مستحکم براى انسانها خصوصاً جوانان است که هرگز نفس خویش را از افتادن در مهلکه حوادث مصون نمىبینند و شاید به همین سبب باشد که در کتاب آسمانى قرآن کمتر عبادتى چون نماز مورد اهمیت قرار گرفته است تا آنجا که حدود صد و چهارده مورد این کلمه در قرآن بکار رفته و در پانزده مورد امر به آن شده است. و در صدق و درستى ادعاى ما همین بس که جوانى از انصار نماز را با پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بجا مىآورد و با این وصف آلوده به گناهان زشتى نیز بود. این مطلب را به عرض پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) رساندند. حضرت فرمود:
انّ الصلاهً تناهُ یوماً «نمازش او را روزى از این اعمال پاک مىکند»(۷).

روح و حقیقت نماز
نماز لفظ و واژهای است که در متون دینی ما بعنوان «صلاه» از آن یاد شده و دارای معانی متعدّدی بوده که یکی از آن معانی، همین عمل مخصوصی است که به نام «نماز» در دین اسلام تشریع شده است. این لفظ در برخی از آیات به معنای سلام و تحیت آمده است آنجا که خداوند در قرآن میفرمایند:
إنَّ الله وملائکته یصلّون علی النّبی یا ایّها الذین آمنوا صلّوا علیه وسلّموا تسلیماً.
«همانا خداوند و فرشتگان بر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) درود میفرستند شما هم ای اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم بر او سلام گوئید»(۱).
و در آیه دیگر با اشاره به همین معنی میفرمایند: هو الذی یصلی علیکم وملائکته «اوست خدایی که هم او و هم فرشتگانش بر شما تحیت و رحمت میفرستند»(۲).

وبه معنای دعا هم در برخی از آیات آمده است. آنجا که به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)دستور گرفتن زکات داده میشود خداوند میفرماید بعد از گرفتن زکات برای آنها و در حقشان دعا کن. خذ من اموالهم صدقه تطهّرهم وتزکیهم بها وصلّ علیهم إنّ صلواتک سکن لهم.
«ای رسول ما، تو از مؤمنان صدقات را بگیر تا بدان واسطه نفوس آنان را پاکیزه سازی و آنها را به دعای خیر یاد کن همانا دعای تو در حق آنان، موجب تسلی خاطر آنهاست»(۳).
«صلاه» به هر دو معنای مزبور که در حقیقت به معنای واحد بر میگردند که همان دعا باشد مورد بحث ما نیست بلکه مراد از «صلاه» همان معنایی است که با طریق مشخص و با ارکان مخصو

ص و جزئیات معین از طرف شارع مقدس، حقیقت پیدا کرده است و پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله وسلم)آن حقیقت نازله را در عمل تشریع و خود، آن را تحقق عملی بخشید. نه تنها شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در طول عمرش به عمل بدان پای بند بود بلکه همه مسلمین موظف بودند که آن را شبانه روز پنج بار بجای آورند. اَقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل.
«نماز را از زوال خورشید تا نهایت تاریکی شب برپا دار»(۴).
که این آیه اشاره اجمالی به نمازهای پنج گانه دارد. نماز با این شیوه مرسوم که مصداق آن برای همه مسلمین روشن و آشکار است چیزی نیست که مورد فهم و درک نباشد چون آنچه که از سنّت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)و اهل بیتش استفاده میشود پر واضح است که این تلقی از نماز یعنی اعمال مخصوصهای که با تکبیره الاحرام شروع و به سلام ختم میگردد. و این است معنای دیگری که از آیات استفاده میشود. آنچه که مسلّم است این است که این عمل ظاهری که اصطلاحاً بدان نماز گفته میشود تمام حقیقت نماز نیست بلکه این صورت و چهره ظاهری آن است. نماز امری است الهی که تحقق آن همانند سایر امور دارای ظاهر و باطن است که در متون دینی به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصویر ظاهری نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گیرد و حفظ آن نیز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذکر خداوند و تعظیم در مقابل او، امید و دلبستگی به ذات ربوبی، اعتماد و رکون به وجود سرمدی و محو شدن در مقابل ذات یکتایی که در مقابل عظمت و جلالت او قیام نموده است.
حقیقت نماز اعم از معنای ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقیقت انسان و انسانیت او به جسم مادی است. همانطور که حقیقت انسان در این جسم خاکی و هیکل مادی قالب گیری شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به این شکل ظاهری وجود یافته است چنانچه خداوند فرماید: وقد خلقتکم اطواراً «وبه تحقیق شما را به صورت گوناگون آفرید»(۵).
حقیقت نماز هم چون سایر امور در باطن و روح او نهفته شده که این قالب و صورت را پذیرا شده است هرگاه آن حقیقت بخواهد در عالم خارج تحقق یابد قطعاً باید در همین طور و قالب خاص باشد و در غیر این صورت نماز نبوده بلکه پدیده دیگری است.
هرگاه این قالب خاص و صورت ظاهری نماز با روح و باطن آن آمیخته و قرین گردد نماز حقیقت خود را یافته و تأثیر خود را میگذارد. در چنین صورتی است که این امر الهی، ستون دین(۶)، معراج

مؤمنین(۷)، روشنگر چهره مسلمین(۸)، مقرِّب متقین(۹)، مکمّل اخلاص مخلصین، مبعِّد خصائص ملحدین(۱۰)، مسوِّد چهره شیاطین(۱۱)، وممیّز مؤمنین از کافرین(۱۲)، قرار میگیرد.
پس نمازی که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطی شی نخواهد بود. بنابر این قیام به ظاهر آن، تحرکی در نماز گزار ایجاد نخواهد کرد و از سوی ذات باری به این نماز اقبال و توجهی نیست چنانچه از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمودند:
«خداوند متعال نظر نمیافکند به نمازی که آدمی دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نکند»(۱۳).
پس حقیقت نماز اعم از صورت ظاهری و معنای باطنی است و تمسک به هر یک از این دو بدون

دیگری نماز نیست در نتیجه هم کسانی که به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بیخبرند از حقیقت نماز غافلند و هم آنانکه نماز نمیخوانند و ادعا دارند که ما به معنا و حقیقت آن رسیدهایم معرفتی از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقیقت است.
بازداشتن از فحشا و منکر
… وَ اَقِمِ الصَّلاهَ اِنَّ الصُّلاهَ تنهی عَنِ الفحشاءِ وَالمُنکَرِ وَ لَذِکرُاللهِ اَکْبَرُ واللهُ یَعلمُ ما تصنعُون.(عنکبوت/۴۵ ) “… و نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد و ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه کنید آگاه است.”
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است. نماز، کسی را که به انواع وسایل هوسرانی مجهز و پایه های حکومت غرایز طغیانگر در کانون وجودش مستحکم و پابرجاست و برای آنها مرزی نمی شناسد، کنتر ل می کند. در هر روز پنج بار ادای نماز کردن، صبح بعد از برخاستن از خواب (که انسان از همه چیز غافل است)، وسط روز (هنگامی که غرق در زندگی مادی است)، در پایان روز و آغاز شب، می تواند جامعه ای صالح ایجاد نماید. نمازی که برای انجام آن از ابتدا، انسان خود را از هرگونه آلودگی پاک کرده و حرام و غضب را از خود دور می سازد و با حمد، تسبیح، تکبیر و سلام بر بندگان صالح خدا، خدا، مقام اولیاء، درجات مردان خدا، عذاب الهی، کیفر خطاکاران، حسابهای دقیق و بی اشتباه روز رستاخیز را به یاد می آورد و با قیام در مقابل خدا، او را از هر چیز برتر و بالاتر می شمرد و با یاد نعمتهایش او را سپاس می گوید و از او صراط مستقیم را می طلبد، بدون شک انسان را متوجه جهان معنوی کرده و در درونش جنبشی به سوی حق و پاکی پیدا می شود و او را از خودخواهی و دنیاپرستی باز می دارد و با تواضع در مقابل ذات لایزال الهی، عشق به جاه و مقام، کنار می رود. نمازگزار با توجه به معانی آیاتی که در نماز می خواند، قهراً از مواعظش پند

گرفته، به امر و فرمانش تن داده و خود را از گناهان باز می دارد. مسلماً ذکری که متضمن یاد خدا و خشوع در برابر او و تلاوت قرآن (که بر وعده ثواب، عذاب و هدایت مشتمل است) می باشد با گناهان سازش ندارد. البته میزان اثر نماز به درجه خلوص نمازگزار بستگی دارد و این که چه مقدار موانع را از بین برده باشد. بدیهی است هر چه موانع بر سر راه ارتباط انسان با خدا کمتر باشد، ا

ثر آن بیشتر و بر عکس هر چه موانع بیشتر باشد، اثر نماز کمتر است. چرا که بازدارندگی از گناه، اثر طبیعی نماز است.
اِنَّ الاِنسانَ خلِقَ هَلوعاً. اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً. وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً. اِلاّ المُصَلینَ. الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون.(معارج/ ۱۹ تا ۲۳) “انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده – هنگامی که بدی ب

ه او رسد بی تابی می کند. و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می شود. مگر نماز گزاران. آنها که نماز را مرتباً به جا می آورند.”
انسان، حریص و کم طاقت و خودخواه است. در بدیها بی تابی می کند و خوبیها را منحصراً برای خود می خواهد؛ مگر نمازگزاران که نمازشان و ارتباطشان با خالق یکتا، آنها را از هر فحشاء و

منکری باز می دارد: وَالَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظونَ. (معارج / ۳۴) ” و آنها که بر نماز مواظبت دارند.”
نمازگزارانی که نماز را با حفظ ظاهر آن (آداب، شرایط، ارکان و خصوصیات آن) و حفظ روح آن (حضور قلب) به طور دائم می خوانند.

همراهی خدا با نمازگزاران
“وَ لقَدَ اَخذاللهُ میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ وَ بَعَثنا مِنهُمْ اثنیْ عَشَرَ نقیباً وَ قالَ اللهُ اِنّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاهَ. (مائده / ۱۲) ” و خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم و خداوند گفت من با شما هستم اگر نماز را بر پا دارید… .”
در این آیه حمایت و همراهی خدا از بنی اسرائیل را مشروط به شروطی می کند که اولین آنها بر پاداشتن نماز است. یعنی تا وقتی که نماز را برپا دارند مشمول حمایت خداوند می شوند و ترک نماز، ترک هدایت خداوند را در پی دارد. این معنا می تواند شامل تمام نمازگزاران و تارکان نماز نیز باشد.
ولایت نمازگزاران
” اِنَّما وَلیُّکمُ اللهُ و رسولهُ والَذینَ یُقیمونَ الصَّلاهَ و یُوتونَ الزَّکاهَ و هُمْ راکِعونَ.” (مائده/ ۵۵) “سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال رکوع، زکات می پردازند.”
سرپرستی و رهبری جامعه ی اسلام از آن خدا و پیامبر اوست و نیز از آنِ مؤمنینی که برای خدا و اتصال به سرچشمه ی فیوضات الهی، نماز را بر پا می دارند و هنگام رکوع زکات می دهند.

هدایت برای نمازگزاران

“اِنَّما یَعْمُرُ مَسجدَاللهِ مَنْ امَنَ بِاللهِ الیوم الاخِرِ و اَقامَ الصَّلاهَ و اتی الزَّکاهَ و لم یَخْشَ اِلاّ اللهَ فَعَسی اُولئکَ اَنْ یِکونُوا مِنَ الْمُهتدینَ.” (توبه / ۱۸) “مساجد الهی را تنها کسی آباد می کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و از چیزی جز خدا نترسد، ممکن است چنین گروهی هدایت یابند.”
هدایت ممکن است برای گروهی باشد که علاوه بر ایمان به خدا و روز قیامت، اهل اقامه ن

ماز و پرداخت زکات و خشیت از خدا باشند. ایمانی که فقط ادعا نباشد بلکه در عمل ثابت شود و فقط چنین کسانی برای عمران مساجد محق هستند.

انذار برای نمازگزاران
“… اِنَّما تنذِرالَذینَ یَخشونَ رَبَّهمْ بالغیبِ و اَقامواالصَّلاهَ و منْ تزکی فَانّما یَتزکی لِنفسه و الی الله المصیرُ.” (فاطر / ۱۸) ” … تو فقط کسانی را انذار می کنی که از پروردگار خود در پنهانی می ترسند و نماز را برپا می دارند و هر کس پاکی پیشه کند نتیجه ی آن به خودش باز می گردد و بازگشت به سوی خداست.”
ای پیامبر انذارهای تو نسبت به مکذّبان تو محقق نمی شود. زیرا که دلهایشان مُهر شده است و سخن الهی تنها در دلهای آماده اثر می گذارد و تا در دلی خوف خدا نباشد و در نهان و آشکار، مراقبت یک نیروی معنوی را بر خود احساس نکند و با انجام نماز که قلب را زنده می کند و به یاد خدا می دارد، به آن کمک نرساند؛ این آمادگی حاصل نخواهد شد. آنها که روح و قلبشان مملو از خشیت و ترس آمیخته با عظمت خداست و با برپایی نماز، عملاً او را عبادت و پرستش می کنند.

رستگاری برای نمازگزاران
” قَدْ اَفلحَ منْ تزکی. وَ ذَکرَ اسْمَ رَبِّه فَصَّلی. (اعلی/ ۱۴ و ۱۵) ” مسلماً رستگار می شود کسی که خود را تزکیه کند – و نام پروردگارش را به یاد آورد و نماز بخواند.”
در این آیات سه چیز را عامل رستگاری می داند، تزکیه، ذکر نام خداوند و سپس به جا آوردن نماز. در اینجا پس از ذکر نام خداوند، بجا آوردن نماز را ذکر می کند. زیرا نمازگزار تا به یاد خدا نباشد و نور ایمان در دلش پرتوافکن نشود به نماز نمی ایستد. به علاوه، نمازی ارزشمند است که توأم با ذکر و یاد او باشد.

پاداش
“رِجالٌ لا تلهیهم تِجارهٌ ولابَیعٌ عن ذِکراللهِ و اَقامِ الصَّلاهِ و ایتاءِ الزَّکاهِ یخافونَ یَوماً تتقلبُ فیه القلوبُ والابْصارُ. لِیجزیهمُ اللهُ اَحسنَ ما عملوا و یزیدهُمْ مِنْ فَضله …”(نور/ ۳۷ و ۳۸) ” مردانی که هیچ کسب و تجارتی آنان را از یاد خدا غافل نگرداند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و از روزی که دلها و دیده ها در آن روز حیران و مضطرب است، ترسان و هراسانند – تا خدا در مقابل بهترین اعمال ایشان جزاء و ثواب عطاء فرماید و از فضل و احسان خویش بر آنها بیفزاید…”

و نیز می فرماید: ” لکنِ الراسخُونَ فِی العلمِ منهمْ والْمؤمنونَ یُؤمنونَ بما اُنزلَ اِلیکَ و ما اُنزلَ من قبلکَ والْمقیمینَ الصَّلاهَ والْمؤتونَ الزَّکاهَ والمؤمنونَ باللهِ والیومِ الاخرِ اُولئکَ سَنؤتیهم اجراً عظیماً.” (نساء / ۱۶۲) “اما آنهایی که علم در دلهایشان رسوخ یافته و ایمان دارند به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند به زودی به آنان پاداش عظیمی خواهیم داد”. پاداش عظیم و افزون که از فضل خدا بر آن افزوده می شود؛ برای مؤمنان به خدا و رسولش و آنچه بر او نازل شده و ترسان از روز قیامت است که علاوه بر آن، نماز را نیز اقامه کرده و زکات می پردازند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.