مقاله بررسی رابطه بین کمرویی و استرس در بین دانش جویان دختر ورودی ۸۵ دانشگاه آزاد اسلامی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله بررسی رابطه بین کمرویی و استرس در بین دانش جویان دختر ورودی ۸۵ دانشگاه آزاد اسلامی دارای ۷۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی رابطه بین کمرویی و استرس در بین دانش جویان دختر ورودی ۸۵ دانشگاه آزاد اسلامی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی رابطه بین کمرویی و استرس در بین دانش جویان دختر ورودی ۸۵ دانشگاه آزاد اسلامی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی رابطه بین کمرویی و استرس در بین دانش جویان دختر ورودی ۸۵ دانشگاه آزاد اسلامی :

مقدمه
از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اند.چه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یِِِأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند.

بدون تردید در دنیای پیچیده ی امروز، فراوانی ناراحتی ها در بخش های ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی، به مراتب بیشتر از بیماری های قلبی است!در واقع بسیاری از موارد ناراحتی های قلبی، خود نتیجه ی فشارهای روانی-عاطفی و روابط ناسالم و ناموفق بین فردی است (“افروز ۱۳۷۶” ۱۳۷۶، ص-۱۱۹)

یکی از مسائل و معضلات موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سال های اخیر مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت، روان شناسان و مشاوران خانواده قرارا گرفته است، پدیده ی کمرویی است.در گذشته پدیده ی کمرویی یک صفت پسندیده ی مرزی بود که معمولا آن را با صفت پسندیده ایی چون شرم و حیا اشتباه می گرفتند.اما امروزه کمرویی و داشتن احساس ناخوشایند در موقعیت های بین فردی مشکلی است که می توان از آن به عنوان یک معلولیت اجتماعی نام برد.

“افروز-۱۳۷۶)
معمولا در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از افراد، با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده ی رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع، کمرویی اصلی ترین مانع شکفایی قابلیت ها و خلاقیت ها و ایفای مسئولیت هاست(“افروز ۱۳۷۶)

در جامعه ما نیز کمرویی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افرا بوی‍ه نوجوانان دچار آن هستند.در بررسی هایی که از تنوع مشکلات رفتاری گزارش شده است، در افرادی که به هسته های مشاوره مراجعه کرده اند روشن می گردد که مشکل رفتاری انزواطلبی و کمرویی، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، در حالی که در سنین نوجوانی تمایلات اجتماعی در نوجوانان رشد بیشتری پیدا می کند و آنها دوست دارند که با جمع بجوشند(غریب،۱۳۷۲).

جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان، برای نوجوانان اهمیت فراوانی دارد لذا هر گونه انزوا و کناره گیری در دوره ی نوجوانی مخصوصا زمانی که این حالات طولانی گردد باید به دقت مورد بررسی قرار گرفته و ریشه یابی گردد.کمرویی رفتاری ست که معمولا در نوجوانی فراوان است.نوجوان جرات نمی کنند که با یک ناشناس صحبت کند، در مقابل گروهی از افراد سخن بگوید، در یک فعالیت فرهنگی یا ورزشی مورد علاقه اش شرکت کند و یا تلفن کند.و گاهی این کمرویی جنبه ی انتخابی دارد، مثلا نوجوان فقط در مقابل نوجوان جنس مخالف، در چارچوب آموزشگاهی و یا رد مقابل بزرگسالان دچار کمرویی می شود، در زیربنای این کمرویی معمولا یک زندگی خیال پردازانه ی غنی را مشاهده کرد.ترس وافر نوجوان این است که خیالبافی هایش توسط شخص دیگر کشف و یا حدس زده شود، بخصوص هنگامی که شخص کار موضوع اصلی خیال پردازی هایش باشد.(مارسلی وبراکونید، ۱۹۸۴، به نقل از دادستان، ۱۳۷۶)

کمرویی نوجوانان بیشتر به احساس گنهکاری یا شرمساری توام است.گنهکاری معمولا از امیال جنسی پرخاشگرانه ای که بسوی یکی از اطرافیان جهت دارند ناشی می شود و شرمساری از ترس هایی برمی خیزد که با شخص نوجوانان مرتبط اند. بعنوان مثال «بدشکلی هراسی» با کمرویی همراه است و این «بدشکلی هراسی» ها از نظر نوجوان توجیه کننده کمرویی وی هستند(مثلا به دلیل جوش های صورت با دیگری حرف نمی زنند).
در اغلب موارد کمرویی در خلال نوجوانی باقی می ماند و به نظر می رسد که با ورود به زندگی

فعال دوره بزرگسالی، خود به خود کاهش می یابد.(مارسلی وبراکونید،۱۹۸۴، به نقل از دادستان،۱۳۷۶،ص-۴۰۲).

اما گاهی کمرویی فرد شدید می شود و در نهایت باید گفت که هرچند همه کودکان منزوی به بیماری روانی دچار نمی شوند این حقیقت که عده ای از نوجوانان کمرو به بزرگسالانی افسرده و بی کفیات از نظر اجتماعی تبدیل خواهند شد، دلیل کافی برای توجیه مسئله است.
خانواده اولین و مهم ترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا م

ی کند.طبق تحقیقات،بیشتر روان شناسان و جامعه شناسان تجارب سال های اول کودکی که معمولا در خانواده ایجاد می گردد، سازنده زیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است(احدی و بنی جمالی،۱۳۷۱).ن شده است.اولین بار وا‍ژه استرس برای رسانیدن مفهوم فشار فیزیکی بکار برده شده است فشار حاصله بیشتر در فرد باعث استرس می شود.این عامل ممکن است باعث اختلال اجتنابی یا کمرویی در فرد بشود.
هانس سلیه-۱۹۳۰ تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد.(سلیه با تاکید بر سیستم اندروکرینی معتقد است که تحت تاثیر هر عامل یا محرکی قابل تغییر است.حفاظتی سازگار کن

ن

ده ای در ارگانیسم روی می دهد)بنظر هر محرک فشارزا اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است به ایجاد واکنش فنجه شود که او ان را “سندرم سازگاری” عمومی نامیده است و معتقد است استرس یا فشار روانی عبارت است از مجموعه واکنش غیر اختصاصی که تحت تاثیر محرک های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود«آزاد۱۳۸۳».

بیان مسئله
انسان ذاتا با طبیعت اجتماعی و گرایش به جمع آفریده شده است.به همین دلیل عدم ارتباط متقابل با دیگران برایش مشکل است، هرچند ممکن است برخی از نیازهای انسان بدون ارتباط با دیگران برآورده شود، در عین حال بسیاری از نیازها هستند که فقط از طریق تعامل با دیگران ارضا می شوند «در دنیای پیچیده امروز یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماعی، ضرورت هر چه بیشتر تعاون و همکاری های ملی و همفکری های عملی، حضور فعال فرهنگی و احاط

ه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژ‍ی برتر را می طلبد بدون تردید پدیده کمرویی یک معلولیت اجتماعی است»افروز-۱۳۷۶
کمرویی از جمله پدیده هایی است که در هر جامعه ای در بین افراد به چشم می خورد و معمولا میزان قابل توجهی از کودکان، نوجوانان، بزرگسالان به رغم میل خویشتن، ناخواسته، خودشان را در حصاری از کمرویی محبوس می کنند و به همین دلیل قادر به شکوفاکردن استعدادها و خلاقیت های خویش و سود بردن از ظرفیت ها و قابلیت های ارزشمند خویش نیستند.

دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد، معمولا زودتر شناسایی گشته ومعلمان و مربیان درصدد رفع و درمان وی برمی آیند.ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد و کمرو است، به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند، کمتر اولیا به فکر رفع و درمان رفتار این گونه دانش آموزان هستند.از طرفی چون این گونه دانش آموزان کمرو هستند، نمی توانند

مشکل خود را با کس دیگری در میان بگذارند و افراد ذیصلاح را از مشکلی که دارند آگاه سازند و لذا رنجش و ناراحتی های آن ها همیشه پنهان می ماند.فرد کمرو به رغم توانایی هایی که دراد، به سبب کمرویی، کمی می تواند توانایی های خود را نشان دهد و در نتیجه نمی تواند پاداش های مثبت از اطرافیان دریافت نماید،لذا در یک دور معیوب کناره گیری از جمع قرار می گیرد که منجر به تشدید این گونه اختلال در آنان می گردد.

با توجه به این نکته که کمرویی می تواند به سازگاری اجتماعی و ارتباطات بین فردی کمک نماید.لازم است که هرچه سریعتر گام های موثرتری درراه پیشگیری و درمان آن برداشته شود، اما ابتدا لازم است که عوامل مرتبط با کمرویی تشخیص داده شود و فرد کمرو را شناخت.از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در ایران مشخص می شود که تحقیقات چندان گسترده ای در رابطه با مساله کمرویی صورت نگرفته است و این مساله توجه پ‍ژوهشگران را آن چنانکه باید به خود جلب

نکرده است.که طبق بررسی های انجام شده که توسط دانش جویان رشته های روان شناسی و شاخه های مربوط به آن انجام شده و به بررسی رابطه کمرویی با اضطراب و افسردگی و یا رشد اجتماعی که مورد سنجش قرار گرفته را مورد بررسی قرار داده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که رابطه بین اضطراب و کمرویی رابطه معنا داری وجود دارد که در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین استرس و کمرویی در بین دانش جویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر پرداخته شده است.

اهمیت و ضرورت مسئله
پرداختن به پدیده کمرویی و مبانی روان شناختی آن از این رو حائز اهمیت است که همه ما به گونه ای تجاربی از کمرویی را در موقعیت های مختلفی داشته ایم.اما نکته مهم تر این است که بعضی ها در همه شرایط و موقعیت های اجتماعی، به کمرویی قابل توجهی دچار می شوند و چنانچه کمرویی این افراد به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممکن است آثار نامطلوبی به همراه داشته باشدو رشد شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را بطور جدی متاثر کند.پس باید کمرویی هر چه زودتر شناسایی شده و مورد پیشگیری و درمان واقع شود، چون در غیر این صورت کمرویی می تواند بصورت نوعی بیماری روانی (روان نشرندی) درآید.
در مورد ضرورت و اهمیت نظری این تحقیق می توان گفت که با توجه به این که در رابطه با مسئله کمرویی و تحقیقاتی که انجام شده و در رابطه به افرادی که دچار چنین مشکلی هستند اطلاعاتی در دست است، لذا انتظار آن می رود که نتایج تحقیق حاظر بتواند به دانش و آگاهی ما در اینزمینه افزوده و پیشینه ای باشد برای پ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژوهش هایی که قصد دارند در زمینه مسائل روان شناختی به

تحقیق و مطالعه بپردازند تا با پژوهش های گسترده در رابطه با ابعاد علمی و نظری نتایج بهتری بدست بیاید.و با ارائه این تحقیق می توان و بررسی رابطه استرس و کمرویی و نوع برخورد صحیح و درست با جوانان از علائم ایجاد استرس در آنها کاسته و می توان بیان کرد که ارائه اینگونه تحقیقات در نهاد خانواده و نهاد های آموزشی می تواند موثر باشد.
فرضیه تحقیق
۱- بین استرس و کمرویی دانش جویان دانشگاه آزاد اسلامی ابهر رابطه وجود دارد.
متغیرهای تحقیق
الف) استرس

ب) کمرویی
تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم
تعریف نظری استرس:استرس عبارت است ازواکنش های روانی، جسمانی، هیجانی و رفتاری انسان به هر تهدید یا فشار ادراک شده درونی و یا محیطی
تعریف عملیاتی استرس: عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون مربوط به استرس اندرو بدست می آورد (عطوفی-۱۳۸۴)

تعریف کمرویی
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود.ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تایید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزا قرار گرفتن، جرات اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی به هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد نا آشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سوالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزا و تمسخر مخفی می کنند (زیمباردو ۱۹۹۶).

کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مسئولیت هاست (افروز، ۱۳۷۴).
تعریف عملیاتی کمرویی:عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون مربوط به کمرویی استیون بدست می آورد.

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

تعریف استرس:
اصطلاح استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است و معادل آن در فارسی کلمه فشار است که بسته تضاد وسیع و طیف گسترده آن را نمی رساند.
این اصطلاح حداقل از قرن پانزدهم در زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گرفته است در این زبان کلمه استرس را به معنای فشار یا کشش فیزیکی بکار می بردند.تا قرن هفدهم کاربرد آن در حوزه های هندسی و معماری تعمیم یافته و از آن پس این کلمه در مفهوم سختی و فلاکت در مورد انسان نیز مورد استفاده قرار گرفت.بعبارت دیگر فشار وارده بر فرد جایگزین فشار وارده بر شیء شده بود در اوایل قرن بیستم سلیه و بعضی دیگر استرس را در ارتباط با اختلال روان تنی و بعنوان یک عامل بیماری های جسمی و روانی مطرح نمودند(بلورچی،۱۳۷۶).
بعدا در سال ۱۹۳۰ هانس سلیه تمایز بین علت اختلالات بدنی و اثرات آن را مطرح نموده و علل یا محرک های خارجی را تحت عنوان عامل استرس و حالت عدم تعادل بدن را تحت عنوان استرس معرفی کرد(بلورچی،۱۳۶۷).

برای شناسایی بیشتر واژه استرس باید به تاریخچه آن برگردیم.یعنی زمانیکه این واژه برای رسانیدن مفهوم فشارفیزیکی بکار برده می شد فیزیک دانان طبق فرمول P= ثابت می کنند هرچه نیروی وارده بر سطح بیشتر فشار حاصله بیشتر خواهد بود.P یا فشار و واحد آن پاسکال F یا نیرو و واحد آن نیوتن و A یا سطح واحد آن متر می باشد.حال اگر یک نیوتن نیرو بر روی یک متر مربع سطح وارد کنیم یک پاسکال فشار خواهیم داشت.هرچه نیرو افزایش یابد در صورتیکه سطح ثابت باشد فشار به همان نسبت افزایش می یابد.باتوجه به این مسئله کلودبرنارد فیزیولوژیست قرن ۱۹ خاطر نشان می سازد که قسمت های مختلف بدن موجودات زنده بوسیله محیطی مایع مانند خون

احاطه شده که برای ادامه زندگی باید به طور مستمر وجود داشته باشد به نظر او هدف تمام ساختارهای فیزیولوژیک تنها حفظ این ثبات است
این نظرات بوسیله والتر کانون گسترش یافت و او برای اولین بار اصطلاح فیزیکی فشار را در  کند که هنگام فشار، واکنش موجو زنده مجموعه کوششی است برای تضمین بقای بدن با توجه به اصل جنگ و گریز(دیوید فونتانو،۱۹۹۰).
هانس سلیه ۱۹۳۰ تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد.سیله با تاکید بر سیستم درون ریز یا آندوکرینی بر این نظر است که تحت تاثیر هر عامل و یا محرکی تغییرات حفاظتی و سازگارکننده ای درارگانیسم روی می دهد.به نظر وی هر محرک فشار آور اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنش که او آن را سندرم سازگاری عمومی نامیده است بشود(فونتانو،۱۹۹۰).

خصوصیات این سندرم عبارتست از ازدیاد ترشحات هورمون های بخش قشری فوق کلیه بر اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز که موجب واکنش های فیزیولوژیکی می شود.سلیه به هنگام طرح تاریخی این موضوع چنین می گوید:استرس عبارتست از مجمومه واکنش غیراختصاصی که تحت تاثیر محرک های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود(دیوید فونتانو،۱۹۹۰).
سلیه می گوید:هرچیز خوشایند یا ناخوشایند باعث استرس می شود.یک ضربه دردآور به همان میزان می تواند علت یک استرس گردد که یک بوسه صمیمانه (دیوید فونتانو،۱۹۹۰).

سلیه (۱۹۹۰) معتقد است که استرس از نظر ماهیت اختصاصی، اما منشا ء غیر اختصاصی دارد.اختصاصی بودن ماهیت آن یعنی اینکه دارای تغییرات قالبی و

همیشگی یکسان و ویژه ای است که مهم ترین آن عبارتند از واکنش غده قشری فوق کلیه، بخش پیشین هیپوفیز، کاهش میزان ائو زینومیل در خون و رشد فرایندهای زحمی در دستگاه گوارش اما غیر اختصاصی بودن آن از آن بیشتر است که استرس بر اثر محرک های گوناگون بوجود می آید.تظاهر بالینی وضعیت استرس، سندرم سازگاری عمومی نام گذاری شده که دارای سه مرحله است(دیوید فونتانو،۱

۹۹۰)
الف) واکنش هشدار دهنده
ب) مرحله مقاومت
ج) مرحله تحمیل و واماندگی
مرحله هشدار یا بحرانی شامل دو بخش است:
– بخش شوک
– بخش ضدشوک
در صورت ارائه استرسور بسیاری قوی ممکن است ارگانیسم در مرحله هشدار یا بحرانی دچار مرگ شود اگر این حالت اتفاق نیفتد تحت تاثیر محرک فوق فعالیت بخش پیشین هیپوفیز افزایش پیدا کرده و در نتیجه آن فعالیت بخش قشری غده فوق کلیه شدت می یابد هورمون گلوکز کورتیکوئید آزاد می شود این هورمون ها در واقع ضد حساسیت و ضد هیجانی هستند.
سلیه این موارد را عوامل سازگارکننده می داند زیرا وجودشان به ارگانیسم امکان می دهد تا تاثیر مخرب مرگ های گوناگون داخلی و خارجی را خنثی کند واکنش هورمون هیپوفیز و غدد فوق کلیه این امکان را به ارگانیسم می دهد که به مرحله افزایش مقاومت منتقل شود در این مرحله اگر سازگاری ایجاد شد تاثیر محرک وارده را خنثی می شود و اگر شدت محرک مانع از ایجاد سازگاری شود مرحله دیگری که نشان بارز آن تحلیل رفتن نیروهای دفاعی ارگانیسم و حتی مرگ است در این مرحله بینش حساسیت متقابل نیز ایجاد می شود که در آن حساسیت ارگانیسم نسبت به تاثیر محرک دیگر زیاد می شود(دیوید فونتانو،۱۹۹۰).

ای تعریف استرس سه مدل طراحی شده را رائه می نماید. در اولین، استرس بعنوان یک محرک به حادثه محیطی تعریف می شود که رفتار بیش از حدی برای ارگانیسم بوجود می آورد. در دومین مدل استرس راا بعنوان یک پاسخ فیزیکی و بدنی نسبت به حوادثی که تعادل و آرامش ما را به هم می زند تعریف می کند در سومین مدل، استرس بعنوان ارزیابی شناختی تعریف شده است که منجر به درک این موضوع می شود که تقاضا و توقعات محیطی بیشتر از توانایی ما برای مواجهه با آنها نیست (فونتانو به نقل از شعاری نژاد ۱۳۸۲)

بر مبنای این تعاریف است که دو مدل استرس ارائه شده است که هرکدام سعی می کنن

د چگونگی بوجود آمدن اثرات استرس را تبیین کنند این مدل ها مکمل یکدیگرند وما را در درک تصویر کامل از چگونگی جریان استرس کمک می کند
مدل تحریک بیش از حد
وقتی که ما می گوییم فشار زیاد، سروصدا، شلوغی و ; استرس زا هستند در واقع معتقدیم که استرس ذاتا یک محرک و یا تحریک است گاهی اوقات این عوامل بعنوان استرسور مطرح می شوند که باز هم منظور این است که این محرکات بطور ذاتی و خودکار بیش از توانایی و استعداد ما برای مواجهه با آن ها هستند.انسان در دریافت اطلاعات و محرکات محیط محدودیت خاصی دارد یعنی مقدار اطلاعاتی را که در زمان کوتاهی می توانیم آن را به جریان بیاندازیم محدود است ما در برخورد با تهدیدهای محیطی تعبیر و تفسیر اطلاعات جدید و مقاومت در برابر پریشانی و آشفتگی و تصمیم گیری درباره چگونگی عمل تمام انرژی ذهنی و شناختی خود را صرف می کینم حال اگر نیازها و تقاضاها ادامه یابد خستگی جای آن را می گیرد و خستگی به نوبه خود توانایی ما را در عمل نسبت به اطلاعات جدید کاهش می دهد و اگر نیازها هم چنان ادامه یابند دقیقا استرس زا خواهند شد و در آن صورت نسبت به محرکات حساس شده و نمی توانیم بطور واضح و آشکار فکر کنیم البته در انسان محرک های بیش از حد توان بطور خودکار و اتوماتیک منجر به پاسخ می شود بنابراین استرس بعنوان محرک مطرح می شود(لطف آبادی ۱۳۸۴).
ارزیابی شناختی
مدل دومی که راجع به تعریف استرس ارائه شده است چنین فرض می کند که در یک موقعیت استرس زا به تنهایی نمی تواند بسیار برانگیز باشد مگر اینکه ما آن را بعنوان یک محرک نامناسب ادراک کنیم یعنی اینکه معتقد شویم که نیازهای محیط بیش از منابع و توانایی برای مواجهه با آن ها هستند گرچه محیط تعیین کننده پاسخ استرس ما است اما به تنهایی کافی نیست بلکه استرس های محیطی از یک فیلتر بادید شناختی عبور می کنند بطوری که تفکرات ما درباره خودمان در واقع تعیین کننده پاسخ اصلی ماست عوامل زیادی در ادراک یک حادثه بعنوان استرس زاموثر که دو تا از مهم ترین آن ها توانایی در پیش بینی و کنترل آنچه اتفاق می افتد می باشد عدم توانایی در پیش بینی و یا فقدان کنترل دو عامل مهمی هستند که ما را به تجزیه و تحلیل یک حادثه راهنمایی می کند(لئومکه برگ).

برانگیختگی استرسورهاکند و منجر به برانگیختگی فیزیولوژی می شوند.
استرس، سیستم عصبی خودمختار، سیستم ایمن و مغز را تحت تاثیر قرار می دهد و روان شناسان فیزیولوژیک استرس را بعنوان یک پاسخ بدن به حادثه ای که آرامش و تعادل حیاتی را به هم می زند توصیف می کنند.خیلی ها معتقدند که حالت ناراحتی وقتی رخ می دهد که بدن از حالت آرامش و تعادل خود توسط برانگیختگی خارج می شود.

– نکته اساسی را باید در مورد استرسورها در نظر گرفت:
– استرسورهای مثبت به همان اندازه ی استرسورهای منفی می تواند منجر به پاسخ استرس شود یعنی استرسورها تنها منفی نیستند.
– استرسورها بیشتر جنبه فردی و شخصی دارند یعنی محرک های استرس زا یا استرسورها توانایی برانگیختگی پاسخ استرس را همه افراد ندارند.
– البته نتایج تحقیقات تجربی نشان داده است که گروهی از استرسورها وجود دارند که در بین افراد جامعه جنبه کلی و عمومی دارند.مطالعاتی که در سال ۱۹۶۷ توسط هلمز و راهه انجام گرفته بعضی از این استرورها را مشخص کرده است(بلورچی۱۳۷۶).
۲) پاسخ استرسی:
پاسخ استرسی که در اثر اعمال استرسورها بوجود می آید بصورت مجموعه ای از واکنش های فیزیولوژیکی، ذهنی، شناختی در رفتاری ست.واکنش شناختی و ذهنی شامل تغییرات در حالت خلق و خو، تغییرات سرخودی تا تنش و افسردگی، مشکلات در تمرکز، خستگی و ; فرد است.واکنش رفتاری شامل پاسخ های اشکار و واضح به استرسورها یعنی پاسخ ها هم می توانند بصورت خشونت زیاد و پرخاشگری آشکار و هم بصورت اجتناب و دوری کردن از برخورد با استرسورها باشند.ناشکیبایی، اختلال در عملکرد جنسی و ;. (بلورچی،۱۳۶۷).

منابع استرس:عوامل متعددی در بروز استرس موثر هستند و برخی مربوط به تقاضاهای محیطی و یا محرومیت های خارجی هستند و برخی مربوط به عوامل درونی و محرومیت داخلی می باشند در این قسمت به بعضی از منابع که همان استرسورها هستند اشاره می شود:
الف) حوادث ضربه زننده:این دسته از استرسورها بیشتر از سایر موارد مورد بررسی قرار گرفته اند این حوادث ضربه زننده موقعیت هایی هستند که از خطرات استثنایی که معمولا خارج از تجربه های معمولی هستند حاصل می شوند موارد زیر را می توان جزء حوادث ضربه زننده نامید.
۱- مصیبت های طبیعی مانند زلزله، سیل، طوفان های شدید و ;
۲- مصیبت هایی که توسط انسان ایجاد می شود مانند جنگ، حملات هوایی، اسارت و ;
۳- مصیبت هایی که ناشی از حوادث است مثل تصادف با اتومبیل، سقوط هواپیما و ;
۴- تجاوزهای جنسی، قتل، شکنجه و ;.(کوتاش۱۹۸۵).

ب) حوادث زندگی
در تعریف حادثه زندگی باید گفت که منظور فقط حوادث و فعالیت هایی هستند که تعامل روانی فرد را به هم ریخته و یا موجب از هم گسیختگی فرد می شود یا به عبارت دیگر وحدت روانی فرد را به هم می زنند.گرچه برخی از حوادث غیر منتظره زندگی مثل طلاق، بیماری و آسیب دیدگی های شدید، ترفیع شغلی، تغییر در خط و مشی زندگی، ترک یکی از اعضای خانواده، از دست دادن شغل از برجستگی و اهمیت خاصی برخوردارند اما حوادثی دیگر وجود دارد که جزء تحولات طبیعی زندگی بوده و هنگامی برای فرد جزء حوادث خوب و مفید ارزیابی می شوند مثل ورود به دانشگاه، فراغت از تحصیل، ازدواج، تولد اولین فرزند، بازنشستگی و ;. جز حوادث زندگی هستند به هرحال تمامی حوادث زندگی اعم از مثبت ومنفی نیاز به سازگاری مجدد و اساسی فرد دارد که این سازگاری مجدد به نوبه خود می تواند استرس زا باشد(کوتاش،۱۹۸۵)

ج) تعارض یا کشمکش
تعارض منبع مهمی برای استرس به شمار می رود.تعارض هنگامی ایجاد می شود که فرد بایستی از میان اهداف و یا روش های متناقض و متفاوت یکی را انتخاب کند.بعبارت دیگر با نوعی ناکامی روبرو هستیم که در اثر درگیری دو انگیزه متفاوت ولی همزمان بوجود می آید و. منجر به فشارهای شدید در ارگانیسم می شود.تعارض به چهار دسته تقسیم می شود:
۱- تعارض جاذب-جاذب
۲- تعارض جاذب-دافع

۴- تعارض دافع-جاذب مضاعف ها
۵- تعارضات فوق نقش مهمی در ایجاد استرس برای آنان دارد با توجه به اینکه انواع تعارضات در زندگی روزمره بسیار زیاد است، لذا شناخت تعارض ها در فهم بهتر اختلالات رفتاری در عصر حاضر کمک بسیار می کند(کوتاش،۱۹۸۵).
د) ناکامی
ناکامی نتیجه مهم یک تعارض و هم منشا یک استرس هنگامی که فرد در رسیدن به هدف های خودش متوقف می شود. با یک موقعیت ناکام کننده مواجه شده است که مشخصات آن احساس تنش و فشار خون است.کالمن و هامن در سال ۱۹۷۴ پنج منبع اصلی را برای ناکامی معرفی کرده اند که بعضی از آن ها نتیجه پیشرفت جوامع طبیعی امروز است(کوتاش،۱۹۸۵)
۱-د) کمبودها
در جوامع امروزی که افراد بطور مداوم زیر بمباران آگهی های تبلیغاتی کالاهای جدید قرار دارند و تبلیغات بدنبال خود نیازهایی برای افراد بوجود می آورند و افراد برای آنها ارزش قائل می شوند اما چون نمی توانند همه آنها را بدست آورند دجار کمبودهای دائمی می شوند و در نتیجه دچار ناکامی می شوند(کوتاش،۱۹۸۵)

۲-د) از دست دادن
از دست دادن ممکن است مرگ یک عزیز و دوست باشد یا جداشدن از یک دوست و همدم به اشکال مختلف.گرچه در اغلب موارد از دست دادن موجب اندوه می شود و در عین حال یک ناکامی نیز محسوب می گردد بخصوص هنگامی که در برابر چنین واقعه ای فرد احساس تنها بودن یا ناکافی یا ناتوانی کند و کنترل خود را بر محیط اطرافش از دست بدهد(کوتاش،۱۹۸۵).
۳-د)شکست

از آنجا که جوامع امروزی براساس رقابت بنا شده است تقریبا انسان در همه زمان ها با یک سری از تجربیات شکست روبرو است هنگامی که هدف های انتخابی یک فرد بسیار بزرگ و یا دور از حقیقت باشد بطوری که با وجود پیشرفت های قابل ملاحظه در زندگی باز هم دست یافتن بر آن ها مشکل و یا غیرممکن باشد احساس شکست شکل خاصی به خود می گیرد یکی از جنبه های ناکام کننده شکست این احساس است که فرد به طریقی خود صرف نظر از اینکه این احساس واقع گرایانه بوده یا خیر(کوتاش،۱۹۸۵).

۴-د) بی معنایی در زندگی
داشتن یک زندگی با معنا و با هدف به اسانی در جوامع امروزی بدست نمی آید.اگر چه این یکی از اهداف ایده ال هر جامعه است و به قول روانشناسان انسان گرا جز نیازهای اساسی انسان می باشد و بعنوان مثال بسیاری از افراد احساس می کنند که شغل معنی دار و رضایت بخش ندارند و چه بسا افرادی که در ارضاء این نیاز ناتوان هستند.در این نوع ناکامی جامع هم مقصر است زیرا کاری برای افراد انجام نمی دهد.
۵) فشارهای مربوط به زندگی مدرن
اگر چه فرد در طول زندگی با الگوهای منحصر به فردی از فشارها روبروست اما از یک جنبه کلی برخی از استرس ها که خاص زندگی در جوامع کنونی است و عمومیت دارند تقریبا همه افراد کم و بیش در زندگی با آن ها مواجه می شوند در این میان می توان از استرسورهایی مثل تقاضای تحصیلی و شغلی، تقاضای مربوط به ازدواج، رقابت با دیگران، ترافیک و شلوغی، صنعتی شدن شهر و ; را نام برد.
علاوه بر این ها اوضاع و احوال فرهنگی و اجتماعی جوامع کنونی عرصه را برای فشارها و استرس های زیادی فراهم کرده است.جنگ های فرقه ای و ملی، تهدید به مرگ و جنگ، ترس استفاده از سلاح های هسته ای، شیمیایی، تعصبات گروهی، تبعیض های اجتماعی، قومی و عقیدتی، فقر اقتصادی، مشکلات شغلی، بیکاری، متزلزل بودن خانواده، از بین رفتن عاطفه انسانی و ; (کوتاش،۱۹۸۵).

مدل های استرس
۱) مدل مبتنی بر پاسخ این مدل اساسا تاکید بر روی پاسخ خاص ارگانیسم دارد و به عبارت دیگر پاسخ های خاص هستند که انعکاس یک موقعیت را روی فردی که تحت تاثیر فشار و استرس قرار دارد تعیین می کند یعنی استرس را یک پاسخ خاص ارگانیسمی می دانند.
تحقیقاتی که براساس این مدل انجام گرفته است استرس را فقط یک متغییر وابسته ای قلمداد می کند که تحت تاثیر متغییر مستقل قرار دارد سندرم تطابق عددی که بوسیله سل

ه مطرح شده است مثالی از این مفهوم اساسا پاسخ استرسی است.در این مدل استرس بعنوان یک پاسخ غیر مشخص فیزیولوژیک تعریف شده که ارگانیسم به همه محرکات طبیعی پاسخ می دهد سیله تاکید می کند پاسخ استرس غیر مشخص است یعنی می تواند بعنوان یک الگوی عمومی تصور شود که به نگهداری و محافظت و وحدت بیولوژیک فرد کمک می کند.
نکته دیگر در این مدل این است که جریان پاسخ استرس در یک فرد که در معرض یک استرسور مداوم قرار گرفته است طی ۳ مرحله مشخص و قابل تعریف صورت می گیرد اولین مرحله مواجه با استرسور، واکنش هشدار دهنده با خطر است که سبب کاهش سطح مقاومت شده و اگر استرسور به اندازه کافی و شدید باشد ممکن است منجر به مرگ شود و اگر شدید نباشد فرد وارد مرحله دوم می شود که فرد آهسته اهسته با استرسور سازگاری می کند و طی این مرحله خصوصیات پاسخ واکنش مرحله اول از بین می رود و مقاومت بالاتر از حد نرمال می شود و در مرحله سوم که نوعی تخلیه می باشد نیز احتمال مرگ وجود دارد زیرا ممکن است انرژی بدن برای سازگاری و مقابله با استرسور ادامه دار از بین برود(بلورچی،۱۳۸۵).
مدل مبتنی بر محرک

در این مدل استرس اصطلاحا به محرکات معینی که از محیط بر فرد وارد می شود و او را تحت فشار قرار می دهد اطلاق می شود.بعبارت دیگر استرس از محیط بر فرد برانگیخته می شود و در واقع واکنش استرسورها خارجی است که فشار نام دارد که برابر با مفهومی است که از استرس در فیزیک و الکترونیک بکار می رود.هلمز و راهه تلاش کردند که موقعیت های استرس زا را حوادث زندگی و نحوه برخورد فرد با این حوادث را مشخص کند و مرگ یکی از اقدام ها

می باشد.این دو مدل هر کدام فقط به جنبه هایی از تجربه استرس اشاره می کند (دادستان، ۱۳۸۵)
۲) مدل مبتنی بر تاثیر متقابل
این مدل هم جنبه های محرک و هم جنبه های پاسخ استرس را در نظر می گیرد.طبق این مدل از طریق یک ارتباط ویژه جنبه های پاسخ بین شخص و محیط حاصل می شود.در این مدل فرد یک عامل فال! در جریان استرس متصور شده است و همچنین فرض می شود که خود تنظیمی در استراژی های مقابله ای، شناختی، رفتاری و هیجانی، نحوه برخورد با استرسور را تحت تاثیر قرار

می دهد، این مدل دارای چندین مرحله است:اولین مرحله وجود برخی ا ز نیازها و خواسته ها را در فرد نشان می دهد.در این زمینه باید گفت که معمولا دو نوع خواسته وجود دارد:نیاز های داخلی و نیاز های خارجی.
نیازهای داخلی که منابع قدرتمند استرسی هستند که نتیجه عملکرد عوامل محیطی است.کار بیش از حد که بوسیله کارفرما برای کارگر فراهم می شود. ناراحتی فیزیکی ناشی از فضای کاری

یا نیاز به کمک داشتن دائمی عضوی از اعضای خانواده گی فامیل.
مرحله دوم شامل ادراک مشخص از خواسته های درونی و بیرونی است و توانایی اش

برای برخورد و تماس با این نیاز مهم.استرس وقتی رخ می دهد که به یک عدم تعادل ویا عدم موازنه بین ادراک نیازها و خواسته ها از یک طرف و ادراک توانایی مواجهه با آنها از طرف دیگر وجود داشته باشد بعضی از متغیر های ارگانیسم مثل شخصیت، قدرت،EGO و هوش اختلافات فردی

و ارزیابی شناختی استرس به حساب می آیند اگر در یک موقعیت استرسور بیش از توانایی فرد باشد و شناختی هم از آن وجود نداشته باشد فرد به کارش ادامه می دهد، تا وقتی که ع

دم توانایی طولانی در مقابل با مواجه شدن با آن آشکار می شود.این عدم موازنه منبع راه تجزیه استرس می شود.مرحله سوم مدل، پاسخ استرسی است که روش های مواجه با استرسور است.تجربه هیجان – ذهنی استرس با تغییرات شناختی – رفتاری و فیزیولوژیکی که تلاش در کاهش تقاضا ونیازها با استرسور دارند همراه می شوند برخلاف سایر مدل ها که پاسخ به استرس آخرین مرحله به شمار می آید.
ککس ومک لی مرحله چهارمی نیز به مدل خود اضافه می نمایند، این مرحله در ارتباط با نتایج حقیقی پاسخ مواجه و مقابله با استرسور است.در صورتی که فرد در برخورد با نیازها و تقاضاها شکست بخورد یا وقتی که اثرات منفی ناشی از شکست را پیش بینی بکند ممکن است ادامه یابد.
مرحله چهارم شامل بازخورد است که در سرتاسر این سیستم رخ می دهد و ممکن است حوادثی را در قسمتی از این سیستم ایجاد کند.بازخورد دارای دو اثر متفاوت است می تواند بعنوان پاسخ مناسبی باشد که توانایی فرد را برای سازگاری بالا برد و هم بعنوان پاسخ نامناسبی باشد که ممکن است پاسخ استرسی را شدید کند و سبب افزایش ضرر و زیان شود یا ممکن است فرد را در دادن پاسخ هوشیار کند و بالاخره در بیماری فرد مداخله کند.فیزیک ممکن است در سطوح مختلف فیزیولوژیک روانشناسی و اجتماعی اتفاق بیافتد.بنابراین مدل تاثیر متقابل فرد و محیط استرس را نتیجه عملکرد ارتباط فرد با محیط می داند یا پاسخ معین و یا یک محرک مشخص ضرورتا نمی تواند بدون ارزیابی ارتباط فرد با محیط بعنوان استرس زا یا بدون استرس زا در نظر گرفته شود.( لطف آبادی ، ۱۳۸۵).

۳) الگوی جنبه پردازی
آخرین مدلی که در زمینه استرس مطرح است مدل جنبه پردازی اطلاعات باشد این مدل بین استرس های روانشناختی، فیزیولوژیکی و بیوشیمی تفاوت قائل می شود.این مدل هم استرسور و هم پاسخ استرس را با هم در نظر می گیرد.اما این مدل تاکید دارد که نمی توان استر

س را بدون تغییر و تفسیر محرک بعنوان استرس زا شناخت، بنابراین مدل خبرپردازی تاکید زیا

دی روی ارزیابی شناختی و توجیه فرد دارد.
تغبیر و تفسیر فردی از استرس و همچنین اینکه کدام محرک در حافظه کوتاه مدت جریان می یابد و کدام نادیده انگاشته می شود نیاز به توجه انتخابی دارد همچنین خبرپردازی اطلاعات نیاز به کاربرد حافظه دراز مدت نیز هست زیرا از طریق استعداد شناختی و کمک از حافظه دراز مدت فرد اجازه می یابد که بعضی از محرکات را خوشایند و بعضی ناخوشایند تعبیر و تفسیر کنند با توجه به حافظه کوتاه مدت حافظه دراز مدت و جریان تصمیم گیری در ارزیابی شناختی،محرک و پاسخ

به عنوان استرس زا بودن لازم و ضروی هستند.
بر حسب ارزیابی شناختی، استرسورها با جریان هایی مثل موقعیت هیجانی، عاطفی، پاسخ هایی مثل اضطراب، ترس، عصبانیت وغم را برمی انگیزند. در این مدل فرض بر این است که تعداد زیادی از استرسورها بوسیله فرد ارزیابی می شود و فشار زیادی در این سیستم وجود دارد و بطور کلی فشار زیادتر بار اطلاعاتی را برای جریان های شناختی و بیولوژیکی فرد بیشتر می کند.این مدل سه نوع استرسور را بطور کلی پیشنهاد می کند:
۱- پیش بینی درد فیزیکی وخطر

۳- محرکات پیچیده ای که مستلزم هم پاسخ به نیازهای موازی و هم پاسخ به نیازهای جدید و پیچیده است (مایک، ۱۹۸۶)
انواع استرس:
استرس یا فشار روانی نیز خود دو نوع است:
۱- نوع هیجان آور و امیدوارکننده (usteres)
۲- نوع بد وبازدارنده (distrees)
استرس یا فشار روانی بستگی به تعبیر، تفسیر و برداشتی دارد که شخص از یک پدیده دارد، اینکه چگونه آن را تعبیر و چطور با آن کنار بیاید.اگر شخص دیدگاه منفی داشته باشد تفسیر نامطلوب و غیر منطقی موجب اضطراب، ترس، پریشانی و عدم تمرکز و برعکس، تعبیر درست، رفتاری سازنده به دنبال خواهد داشت بعنوان مثال اسکی، سخنرانی و ازدواج هر سه در فرد ایجاد استرس بدنی و روانی می کنند ولی موجب رکود و تحلیل نمی شوند زیرا شخص با دیدی مساعد به این موار

د می نگرد اگر شما بعنوان فرد امتحان دهنده، صرف از نظز از اینکه چه نوعی باشد تصور کنید که به خوبی از عهده آن برمی آیند هرگز دچار استرس، اضطراب و عدم تمرکز نمی شوید مگر اینکه از امتحان ترس داشته باشید که گذرانیدن امتحان، شایستگی وجودی، لیاقت و توانایی شخصیتت

ان را به مخاطره می اندازد.اختلاف فاحشی بین نوع فشار روانی خوب و امیدوار کننده و نوع بد و بازدارنده وجود دارد.با پیدایش احساس بد، امواج احساس خطر سریعا به مغز فرا می رسد و بلا فاصله پس از آن فرمان واکنش ستیز و گریز صادر می شود انرژی فراوانی در بدن بوجود می آید و در نتیجه بدن فرسوده و خسته می شود، اندوه ظاهر می شود. اما با پیدایش احساس خوب، فرد به تلاش بیشتری می پردازد و بجای وضعیت های نامطلوب جسمی، روانی، حالت های خوب و مساعد را نشان می دهد.
روش های پیشگیری از ایجاد استرس:
هانس سلیه پدر تحقیقات در زمینه استرس،پرسشی را در انتهای کتاب معروف خود بنام فشار زندگی مطرح می کند او می گوید که بشر قادر است با مطالعات علمی پدیده استرس برنامه دقیقی جهت تنظیم رفتار خود طرح ریزی می کند و درحدی که توان توسط آن از فشارهای زندگی جلوگیری نمود و یا حداقل از شدت آن بکاهد، آیا با طرح این برنامه می توانیم بدن اینکه استرس حاصل از کشمش ها و تلاش های بی خود را به خود هموار نماییم دارای یک زندگی رضایت بخش ومعنی دار بشویم.

سلیه به این مسئله مهم چنین پاسخ می دهد که هر فردی باید مشکلات خود را بر حسب خصوصیات خاص شخصیتی و محیطی خود حل نماید ولی اصولا دست یابی به قوانین کلی که روشن کننده نحوه تاثیر استرس بر روان و تن است هر فرد را در جلوگیری از استرس و یا مانع و یا رفع آنها مجهزتر می نماید بنابراین سلیه اهداف، قواعد و معیارهایی که برای رفتار سالم وپیشگیری از ایجاد استرس لازم است را به شدت تقسیم می کند.

الف) واکنش های استرس کلی هستند.
موجودات زنده تمایل به وحدت و کلیت خود دارند.اساس این وحدت رفتار جریان های عصبی تهیج و منع است. این منع و تهیج شامل تمام اعضای بدن می شود و حالت فعلی شخص نیز در آن دخالت دارد.بنابراین، برساس اهمیت و اولویتی که فرد برای موضوع ها قائل است بعضی کنش ها یا عمل ها منع می شوند در حالی که بعضی دیگر تسهیل می گردند.
مثلا هنگامی مشاجره اعمال مربوط به هضم و سایر اعمالی که مورد نیاز فوری ن

یست،

کندتر شده، اعضایی که برای افزایش فعالیت و کوشش بیشتر لازم اند به حرکت در می آیند.
جریان های تحریک و منع از طریق انعطاف پذیری لازم، فرد را برای مقابله با استرس آماده می سازند.تنها تحت شرایط غیر معمول یا غیرعادی است که عمل فرد به جای آنکه وحدت یافته و انسجام وار باشد، به صورت ناهماهنگ و پراکنده ظاهر می گردد. اعمال نامنظم، پراکنده و ناهماهنگ ممکن است نتیجه اختلال در اعمال عالی مغز توسط الکل، دارو و آسیب دیدگی باشند یا محصول فشار روانی فوق العاده.
ب) واکنش های استرسی اقتصادی هستند.
نه تنها فرد نسبت به استرس به صورت واحدی وحدت یافته عمل میکند، بلکه واکنش وی به نحوی است که حداقل انرژی و ذخیره خود را به کار می اندازد.میلر در ۱۹۶۵ اخطار می دارد که موجودات زنده خواه از لحاظ تکامل در رده بالا باشند خواه پایین، تمایل دارند که ابتدا فاعل هایی را بکار گیرند که برای آن کمترین بهاء بپردازند، اگر موثر واقع نشد، منابع اضافی و گران بهاتر وارد عمل می شوند.در سطح فیزیولوژیایی اگر به تدریج اسید به بدن یک سگ تزریق شود، ابتدا نفس بعنوان اولین مکانیزم دفاعی تشدید می گردد.اگر این تشدید تنفس موثر واقع نشد، مکانیزم های حفاظتی موثرتری مانند تغییرات زیستی-شیمیایی خود وارد عمل می گردد.در سطح اجتماعی، یک کشور در جنگ، ابتدا نیروی کمی اقدام می دارد.اگر موثر نبود نیروی خود را می افزاید تا جایی که برای دفع دشمن ممکن است به بسیج عمومی مبادرت ورزد.به همین نحو در سطح روانی اگر دانشجویی مردود شود یا نمرات پایینی بگیرد به طوری که زندگی اجتماعی وی به مخاطره بیفتد، در آغاز

فعالیت خود را افزایش می دهد، اگر در نیمسال بعد نیز نمره پایین کسب کرد ممکن است توقع خود را کاهش دهد و از داشتن نمره ای در حد قبولی راضی باشد.این حالت نوعی دفاع از ارزان لااقل برای آن زمان است، اگر باز مردود شود و نسبت به وضعیت تحصیلی اش به نحوی فزاینده احساس بی کفایتی، ناشایستگی و اضطراب بنماید ممکن است نامنصفانه سرزنش های خویش را متوجه استاد سازد.این کار مستلزم هزینه و بهای بیشتری است، زیرا در حال حاضر می تواند از اشتباهاتی که کرده است بهره بگیرد یا خود را به صورتی واقعی تر شکست خورده ببیند.

اصل اقتصاد روانی در سایر زمینه ها نیز صادق است.انسان نه فقط مایل است الگوهای مربوط به بقای خویش را بدان دلیل که منبع امنیت وی نسبت به دنیا هستند حفظ نماید بلکه بدان علت که این الگوهای ثابت، در مقایسه با الگوهای سازشی جدید و اصلاح شده، مستلزم کوشش کمتر و صرف انرژی پایین تری هستند تمایل به نگاهداری آنها دارد.این تمایل به مقاومت در برابر تغییر راه های تثبیت شده ادراک و عمل در سطح فردی رکود و در سطح اجتماعی عقب ماندگی فرهنگ

ی نامیده شده است.این موضوع مانع بزرگی برای درمان محسوب می شود زیرا الگوهای رفتار نابهنجار مدت هاس پس از ارائه رفتارجدید و موثر ادامه می یابند.یا انسان میل دارد که رفتارهای قدیمی خویش را که مستلزم صرف انرژی کمتری است حفظ نماید.
ج) خود به خود بودن واکنش های استرس

واکنش نسبت به استرس ممکن است طبق نقشه و اگاهانه باشد یا تا حدی آگاهانه و یا بدون آگاهی صورت پذیرد.مثلا گریه، صحبت تکرای و دلیل تراشی که برای ترمیم آسیب به کار کسی روند ممکن است نا آگاهانه باشند.حتی اگر شخص از آنچه انجام می دهد آگاه باش، آگاهانه بدان فکر نکرده و طبق طرح و نقشه قبلی نبوده است و در سطح روان شناختی، کنش های خود به خودی معمولا فرم عادت به خود می گیرند و واکنش هایی که در زمانی آگاهانه و طبق نقشه بوده اند دیگر توجه فرد را به خود جلب نمی کنند.درتمام موقعیت ها، جز موقعیت های عادی زندگی، توانایی فرد برای موثر و انتخاب واکنش مناسب به کوشش آگاهانه و انعطاف پذیری وی بستگی دارد.

د) واکنش های استرس به انگیزاننده هیجان اند
حالات هیجانی خاصی با واکنش های فرد نسبت به استرس همراه اند که از اندوه و افسردگی در یک قطب تا تحریک و هیجان شدید در قطب دیگر در نوسان است.سه الگوی هیجانی بسیار با اهمیت عبارتند از:
۱- خشم:پاسخ فوری موجود زنده به استرس و ناکامی معمولا خشم به تدریج با حسد و کینه آمیخته شده و موجب آسیب رساندن، ضایع کردن و نابود ساختن شیء یا فردی که به نظر می رسد منبع ناکافی باشد می گردد. این واکنش ها غالبا غیر مستقیم جلوه گر می شوند و راه هایی هستند برای حفظ امنیت شخص، به هنگام خشم شدید یا زمانی که کنترل های داخلی شخص ضعیف شده یا موقتا پایین آمده اند مانند خستگی یا مستی در اثر الکل، عمل حمله ور شدن یا کشتن طرف دیگر ممکن است رخ بدهد.

۲- ترس:خطرات مخصوص موجب ظهور ترس می شوند.ادراک خطر معمولا ترس را برمی انگیزد و ترس به نوبه خود موجب کناره گیری و فرار می شود.اما وجود ترس درافراد مختلف واکنش های متفاوتی را ظاهر می سازدومثلا سرطان در یک شخص ممکن است موجب مراجعه وی به پزشکان و آزمایشگاه های مختلف شود، ولی در شخص دیگر موجب کناره گیری کامل و عدم مراجعه به پزشک گردد.در روبرو شدن با خطر فوق العاده مانند آتش سوزی یا سایر بلاها شخص ممکن است دچار وحشت شده به حالت انجماد در آید و قادر به عمل کردن به صورت منظم و حتی حرکت کردن نباشد به نحوی که گویی رد جای خود خشک شده است.

۳- اضطراب:احساس تهدید موجب ظهور اضطراب می شود.اضطراب عبارت است از ترس و تشویش در غیاب خطر واقعی و مخصوص ترس معمولا مربوط است به خطری که به روشنی قابل ادراک است،ولی منبع تهدید آمیز که اضطراب را برمی انگیزد آشکارا قابل ادراک نیست.کینه، ترس، و اضطراب ممکن است به صورت جداگانه یا در ترکیب با یکدیگر ظاهر شوند.مخاطرات و تهدیدها منابع بالقوه ترس و ناکامی هستند.

۴- واکنش های استرسی تعیین کننده های داخلی و خارجی دارند
تعیین کننده های داخلی که واکنش های شخص را نسبت به استرس شکل می دهند عبارتند از:چهارچوب مراجعه،الگوها انگیزشی، شایستگی ها، تاب تحمل استرس، حالات روانی و فیزیولوژیایی فرد در زمان خاص، و مانند آن تعیین کننده های خارجی روابط بین اشخاص، حمایت ها و تایید های گروه هایی که شخص با آنها در ارتباط است، توقعات و خواست های اجتماعی، حوادث آنی، و وضعیت زندگی معمولی شخص و از این قبیل را در بر می گیرد.

گام هایی که در واکنش های استرس وجود دارد:

مغز انسان تمایل دارد که در پردازش استرس کامپیوتر بسیار موثری باشد.ولی مغز هم اشتباه می کند،و چنین اشتباهاتی ممکن است به رفتار ناسازگارانه جدی منجر شود.اگر به گام های معمولی که در سازش با موقعیت های استرس زا برداشته می شود توجه کنیم ماهیت و توالی حوادث بیشتری را به خود جلب می کنند تا جزئیات مخصوص مربوط به آنها.
این گام ها عبارتند از: الف) ارزیابی وضعیت استرس
ب) بررسی و تصمیم گیری برای برطرف ساختن استرس
ج)اقدام به عمل

(ارزیابی وضعیت چگونگی استرس)
کارشناسان ارتباط جمعی برآورد کرده اند که یک فرد در هر ثانیه چندین ده هزار اثر حسی دریافت می کند(کلمن به نقل از میعادی ۱۳۸۴) بدین ترتیب، یک جریان غربال کردن و از صافی گذراندن کار آمد لازم است تا مغز از انباشته شدن اطلاعات بی ربط در امان باشد و اطمینان حاصل شود که ضرورت های سازشی بی ربط ادراک شده اند.این جریان شامل طبقه بندی کردن حالات استرسی و ارزیابی کردن میزان تهدید آن است.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.