مقاله در مورد مواد لازم برای نقاشی سیلیکات


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد مواد لازم برای نقاشی سیلیکات دارای ۱۴۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد مواد لازم برای نقاشی سیلیکات  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد مواد لازم برای نقاشی سیلیکات،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد مواد لازم برای نقاشی سیلیکات :

مواد لازم برای نقاشی سیلیکات

یافتن یک روش نقاشی که هیچگونه نقطه ضعفی نداشته باشد بسیار غریب به نر می رسد. این موضوع در مورد نقاشی با تکنیک بی نظیر «سیلیکات »نیز صدق می کند.بسیار ضروری است که کار در این روش روی سطوح هموار وجاذب انجام گیرد. ترکهایی که بر اثر جمع شدن سطح بوجود می آیند، همچنین سوراخهای پرشده، به وضوح بعد از اتمام کار در این تکنیک مشاهده می گردند.

مسئله مهم این است که نباید روی سطوحی که قبلا با آب آهک یا محلولهای رنگی یا رنگ روغن نقاشی شده اند کار کرد. در واقع هیچ ماده حلالی نمیتواند آنطور که باید و شاید رنگ روغن را از روی سطح بردارد، تاآنکه رنگ «سیلیکات» بتواند بخوبی جذب زمینه گردد.
براساس تجربیاتی که مولف در این زمینه داشته می توان ابزار کرد که : آب آهک و یا رنگهای محلول را میتوان با برسهای سیمی-آنچنانکه دانه های شن لایه بتوانند، ماده سیلیکات را بطور همیشگی درون خود حفظ و نگهداری کنند-برداشت.
تولید کنندگان رنگهای «سیلیکات» مواد مناسب کمکی را برای استفاده در شرایط حاد پیشنهاد می کنند. بعنوان مثال ماده «فیکس کروست» ساخت «لوهوالدورک» وماده«دوموسیلین» ساخت «سیلین فارب ورک» برای جلوگیری از تکه تکه شدن لایه رنگ ویا کار روی سطوح ناهموار و یا لایه های تعمیری عرضه شده اند.
مایع «اچینگ» برای لایه سیمانی خالص وساروج شنی که اصولا سطوح بسیار جاذبی هستند،مطرح می گردد. استفاده از محلول «هیداکسیدباریم» در صورت استفاده بر روی دیوار، حالت دیوار را بطور مرتب از «سولفات کلسیم» به «سولفات باریم» تغییر می دهد واین امکان را بوجود می آورد که حتی در موارد اضطراری بتوان روی لایه سنگ گچ نیز کار کرد. اینگونه مواد را میتوان از تولید کنندگان مختلف وتحت عناوین تجاری تهیه کرد. مسئله ای که بسادگی نمی توان برای آن راه حلی پیشنهاد وعرضه کرد موضوع رطوبت بالارونده زمین است. این مشکل در واقع

به نقاش مربوط نمی شود وبرای آن باید به معمار و یا مهندس سازنده بنا مراجعه کرد. در هر حال هنرمندان مایلند که برای بعضی نقائص فنی مواد یا محصولات یک تولید کننده خاص ویا بعضی تکنیکهای بخصوص را بهانه کار خود قرار دهند. در بخشهای قبل راجع به سه مشخصه اصلی تکنیکهای نقاشی صحبت شد.

هنگامی که برای یافتن دلایل نقاط ضعف جستجو می شود باید تمامی عوامل را بطور یکسان مورد توجه قرارداد، این مسئله شالم روش های کاری- مورد اجرا برای ترکیب موادرنگی وحلال-زمینه کار ووسائل دیگر نیز می شود.
مسئله دیگری که در انتها باید به آن اشاره کرد، انواع صمغ ترکیبی انتشاری است که فضاهای کار را امتداد می بخشد و امکانات عملی مناسبی را برای اجرا ایجاد می کند. در ضمن گفته میشود این ماده بعنوان یک تثبیت کننده نیز عمل می کند.

اسگرافیتوی خشک
(توضیح: «اسگرافیتو» نوعی تزئین روی ظروف سفالین و غیره است که در اثر خراشیدن سطح ظرف ، و رنگ کردن آن ایجاد می شود، مثل بعضی ظروف مربوط به قرن ۱۷ که در شهر بولونا ساخته می شد.
در ابتدای بحث باید روی این نکته تاکید کرد که این روش شکل دیگری از تکنیک «اسگرافیتو» سنتی معمول است. به هر حال از آنجایی که این روش قادر بوداثرات قابل توجه وجذابی را بوجود آورد «اسگرافیتوی» خشک، بتدریج یک روش مورد پسند ومقبولی گشت. تا زمانی که یک کار با ایمان واعتقاد هنری صحبت می کند و تا وقتی که یک هنرمند موارد مورد مصرفش را درست وصحیح بکار می برد، هر روشی- هر چند هر غیرطبیعی و عجیب- می تواند مناسب باشد وبرای اجرا تجویز گردد. خراشیدن یک لایه خشک، البته خارج از این بحث می باشد، اما در هر حال اینکار به آسانی روی یک لایه نازک و یا تا حدی کلفت لایه آب آهک انجام پذیر است.
وسائل مورد استفاده در این روش، تراشنده های قوس دار- ویا با حالتهای دیگر-هستند.
این موضوع قبلا نیزذکر شده است که برای تزئین یک دیوار با روش «اسگرافیتو» بایستی آنرا به قسمتهایی که بتوان طی مدت یک روز روی آن کار کرد، تقسیم نمود. اگر چه در مقایسه با «فرسک» مدت زمان بیشتری در این روش در اختیار هنرمند قراردارد. پس برای «اسگرافیتو» میتوان بزرگترین اندازه ها را آماده و ملاطگذاری کرد وسپس نقاشی نمود.
بدین ترتیب هنرمند میتوان هر زمان که مایل است و به هر مدت که دوست دارد روی دیوارش کار کند. برای انتقال طرح باید «کارتن»(طرح مقدماتی) را سوراخ کرد و روی کاربرد. خطوطی که بعد از طرح گذاری روی سطح بوجود می آیند وبرای کار لازم هستند را میتوان بعد بوسیله پارچه پا

ک کرد.
نقاشی برلین به نام «ویلهلم دوهم» که اکنون در امریکا زندگی می کند، دیوارهای عظیم یک کلیسا را به طریق زیر کار کرد:ابتدا یک لایه اکسید قرمز حاوی دانه های خشن توسط یک بنای ماهر روی دیوار رفت، سپس سطح کار با استفاده از یک ماله کاملا صاف شد این کار باعث گردید که دانه های خشن موجود در ملاط اثرات ناجوری را در سطح کار بوجود آوردند( یعنی همان حالتی که گاهی اوقات بر روی دیوارهای نمای خارجی بعضی ساختمانها دیده می شود.)
زمانی که لایه، خود را آنقدر گرفت که رنگهایش به سادگی نریختند، مایع‌آب آهک کمرنگ با اس

تفاده از یک قلم کار کرده به آرامی روی کار رفت، در این حال دقت می شد که از دویدن رنگ توی خراشهایی که توسط دانه های خشن بوجود آمده بودند خودداری شود. این سطح ناهموار، یک ظاهر زنده خوشایند به دیوار می داد. در فضاهای بزرگی که از وسائل خراش دهنده استفاده می شد سطح ناهموار از برداشته شدن کامل آب آهک سطح کار جلوگیری می کرد و این عمل باعث بوجود آمدن یک سطح و بافت خوشایند می گردید.
این مثال می تواند این موضوع را ثابت کند که یک هنرمند با استفاده از تجربیات کاری و همچنین ابداعات ذهنی می تواند راه و طریق بیان خاص خویش را پیدا و عرضه کند. این روش نه تنها برای اجرای کارهای بزرگ روی دیوارهای عظیم، حتی روی کارهای کوچک وجزئی نیز قابل استفاده می باشد. این نوع کار که بطور اجمال و گذرا در اینجا مطرح شد بسیار به کار گرافیستها نزدیک است. برای مثال ملاط معمولی یک دیوار می تواند با یک رنگ تیره پلاستیک رنگ آمیزی شود که این ملاط در عمل می تواند با یک لایه رنگ روشن پوشانده شود.قبل از آنکه لایه رنگ نرم، سفت شود، خطوط لازم و مناسب را می توان با استفاده از تراشنده های معمولی یا حتی با یک چاقوی جیبی و یا به وسیله قلم خراشنده کارهای «اچینگ» عمل آورد و کارکرد. و در ضمن می توان فقط به خط بسنده نکرد وسطوح مناسب را از کار کاملا در آورد. بهتر است رنگ زیرین از چندین لایه تشکیل شده باشد تا یک وقت بر حسب اتفاق به لایه اصلی صدمه ای نرسد. روشهای مختلف دیگری را می توان با استفاده از رنگهای تیره روی رنگهای روشن بوجود آورد. مثلا بافتهای گوناگونی میتوان با استفاده

از رنگهای تیره روی رنگهای روشن بوجود آورد. مثلا بافتهای گوناگونی میتوان با استفاده از شانه های فولادی بوجود آورد. برسهای سیمی و سمباده های خشن و یا تکه های شیشه نیز در این زمینه مناسبند. اما باید توجه کرد که هنرمند نباید فریفته ووسوسه شود تا برای بدست آوردن اثرات بی ارزش و ساده به کار صدمه زند و به قول معروف بیش از حد لازم افراط نماید.

اسگرافیتوی خشک روی ساروج شنی
این نوع از «اسگرافیتو»ی خشک ، نمونه ای از تطبیق هنر مدرن، با محیط نامانوس بوجود آمده ت

وسط ساختمانهای امروزی است. امروزه نمای بسیاری از ساختمانهای تجاری و یا حتی کلیساها، با همان ساروج شنی که در آن استفاده شده رها می شود و هیچ گونه لایه پوشاننده دیگری روی آن نمی آید. چنین دیوارهایی اگر بخواهند تزئین شوند، بهترین راه،خراشیدن و کندن همان ساروج شنی است. برای نفوذ وبریدن سطح سخت ساروج از سمباده های با چرخش سریع استفاده می شود. نقاشی بنام «تئودور ورنر شرودر» این روش را توسعه وبسط داد.او برای کار خود از یک دستگاه با سرعت بالا ساخت کارخانه «بوش» با دوری در حدود ۲۴ هزار دقیقه و با تیغه های قابل تعویض صفحات سمباده استفاده کرد. هر کس با کمی تمرین می تواند از این وسیله کوچک الکتریکی استفاده کند. در صورتیکه لبه چرخنده صفحه با زاویه ای خص با دیوار تماس پیدا کند خطوط نازکی را بوجود می آورد که در صورت نیاز میتون آن ها را پهن و بازتر کرد. خطوط مستقیم مایل وقوس دار را با این روش می توان بوجود آورد. برای داشتن دقت لازم ضروری است که صفحه گردنده را هر چند یک بار تیز کرد تا بتوان خطوطی مشخص و دقیق بدست آورد. چرا که سختی سطح کار استهلاک قابل توجهی ایجاد می کند. باید متذکر شد که استفاده از «بندپیچهای غلطنده ایمنی» را نمی توان توصیه کرد چرا که دانه های چسبیده شده در طی عمل تراشیدن از سطح این وسائل کنده می شوند.
عمل انتقال «کارتن » طبق معمول (روش قبلی) بر روی سطح کار انجام می شود. بهترین طرحها برای این روش طرحهای کشیده و خطی هستند. «اسگرافیتو»ی شنی را رنگهای «سیلیکات » میتوان رنگامیزی کرد چرا که این رنگها با فرآیند شیمیایی خود بخوبی به سطح نفوذ می کنند روش دیگری که در این زمینه میتوان بکار برد رنگامیزی سطوح با استفاده از رنگهای «سیلیکات » و کندن خطوط از میان آنهاست.
این روش بخصوص برای دیوارهایی که با آجر سفید شده کار شده اند مناسب است چرا که نرمی آجر، امکان انجام سریع کار بدون تلاش بیش از حد را می دهد. در صورتی که طرح بجای سطح شنی به روی لایه سیمان اجرا شود استفاده از آسیاب های ساخت کارخانه «بوش » با حدود وزن ۵ پوند(حدود ۳ کیلو) به مراتب از نوع ذکر شده اول مناسب تر و راحت تر است. در لایه های نر

م تر تزئینی، کندن خطوط، کاملا دقیق نخواهد بود. «اسگرافیتو»ی شنی یکی از متداولترین روشهایی است که هنرمندان مجبور به انجام و تطبیق خود با آن هستند وتکنیکی است که طی کار،هنرمند، خود معلم خود خواهد بود.

تکنیکهای فرسک

مقدمه
نه تنها اشخاص غیروارد وعامی،حتی مورخین نیز تمایل دارند که تمام نقاشیهای دیواری را فرسک بنامند متاسفانه این تصور غلط بسیار معمول است. بطور قطع باید گفت این تکنیک تنها به مورد خاص محدود می شود. یعنی آنهایی که بر روی آهک خیس و تازه بکار می روند.
ایتالیائیها این تکنیک را «دی پن گه ره آفرسکو» می نامند که معنای آن نقاشی روی آهک تازه» است. بدین ترتیب این شیوه نقاشی نه روی آهک خشک شده بلکه روی آهک تازه عمل آورده شده انجام می پذیرد.
بدین ترتیب مقدار زمانی ک نقاشی میتواند روی یک کار صرف کند محدود میشود.
یکی از موانعی که باعث شده نقاشی دیواری فرسک کاربرد وسیع و گسترده ای را از دست بدهد همین امر است. بعلاوه تصمیم در مورد تزئینات دیوارهای داخلی وخارجی ساختمانها بسیار دیر گرفته می شود. یعنی زمانی که دیوارها پوشانده شده و برای فرسک بسیار خشک می باشند. از طرف دیگر مهندسین معمار در مورد دوباره ملاط زدن دیوار بسیار اکراه دارند و این دلیل خوبی است برای عدم ارتباط لازم بین نقاشی دیواری و ساختمان.
تحقیقات انجام شده تاکنون نشده نداده که منشا این تکنیک از کجاست اما به احتمال زیادقدمت آن به دوران بسیار قدیم باز می گردد. ایتالیا با ارزش ترین وبهترین نمونه های فرسک را در خود جای داده است. نقاشیهای دیواری که از شهرهای کهن «رم»-«پمپی» و «هرکولانیوم» بدست

آمده، حاکی از پیشرفت چشمگیر نقاشی فرسک در آنجا است که هنوز هم پس از گذشت دو هزار سال از عمرشان هر بیننده ای را تحت تاثیر زیبایی خود قرار دهند.
امروزه در ایتالیا ،تنها نقاشان متعلق به نسل گذشته با این شکل از هنر آشنایی دارند. این باور در کشورهای شمالی اروپا وجود داشته که تکنیک «فرسک» مستلزم اسرار تکنیکی بسیار فراوان است، بطوریکه فرسک مدرن امروزی حتی با قابلیت های کافی قدرت بوجود آوردن آن کیفیت قدیم را ندارد. البته این مطلب درست نیست. حقیقت این است که تکنیکهای نقاشی دیواری در

آکادمیهای ما آموخته نمیشود واین روزها نقاشان بندرت سفارش این نوع کارها را می گیرند و بنابراین موفقیت بسیار کمی برای تمرین و کسب تجربیات جدید در این زمینه بدست می آورند.
تنها در چند دهه اخیر، تلاشهایی جهت بوجود آوردن پایه هایی در مورد نقاشی فرسک وپژوهشهایی در زمینه تکنیکهای مربوط به آن انجام شده و به تازگی معرفی دوباره این موضوع در دوران تحصیل گنجانده شده است. با توجه به این موضوع هنوز هم معماران با تردید به این امر می نگرند و سفارشات کم ونادری برای این نوع کار داده می شود. متاسفانه این عقیده که نقاشی فرسک روشی پرزحمت است و قابلیت مقاومت در برابر آب و هوای اروپای مرکزی و شمالی را ندارد، هنوز هم وجوددارد. اما نمونه هایی از این تکنیک بسیار خوب در کلیساها قصرها وخانه های روستایی در شرایط آب وهوای شمال اروپا کشف شده که این ادعا را رد می کند.

مواد وروشهای نقاشی فرسک
از نقطه نظر تکنیکی، نقاشی، به معنای مخلوطی نمودن ذرات ریز رنگ وچسباندن آنها به یک سطح بعنوان تکیه گاه می باشد. این موضوع بطور مشروح در ابتدای بحث توضیح داده شده است. در تمام سیستمهای نقاشی رنگ با مواد واسطه ای مختلف مخلوط گشته و در روی سطح بکار می رود.اما فرسک از این موضوع مستثنی است. در این جا مواد رنگ با آب بصورت خمیر در آمده سپس رقیق میگردند تا برای استفاده بر روی سطح لایه بکار روند.

این لایه که همان سطح کار است ذرات رنگی را بهم می چسباند و طی عمل کربوناسیون آهک آن را در خود حل می کند و آنچنان سخت می گردد که بدون ویران ساختن سطح نگهدارنده نمی تون آن را از بین برد.
نمودار شماره :(۱)
اساس نقاشی فرسک بدین ترتیب است.
(G) سطح: که از لایه آهک تشکیل شده این سطح ماده فشرده ش

ده واسطه را و همچنین اجزا رنگی را در خود بعنوان نگهدارنده حفظ می کند.
(B) آهک: نوعی آهک به نام آهنگ کشته است و مواد رنگی (P)

را به پایه و سطح کار می چسباند.
(L) سنگ آهک حرارت داده میشود و به آهک زنده یا اصطلاحا آب ندیده (Q) تبدیل می شود. © در این هنگام دی اکسید کربن آن بیرون آمده دفع می گردد. زمانی گیرد. اضافه کردن بیش از حد آب ، آهک چاله ای (P) را بوجود می آورد. هنگامی که این اندود خشک می شود آب آن می پرد و دی اکسید کربن جذب می گردد.
سنگ گچ، سنگ آهک و سنگ مرمر همگی از کریستالهای «کربنات کلسیم» تشکیل شده اند. این مواد به واسطه حرارت دی اکسید کربن شان گرفته می شود و در این حال بصورت توده در می آیند. نتیجه این عمل اکسید کربن (آهک سوزآور) یا آهک زنده و آب ندیده می شود. خرده های سنگ در طی فرآیند سوختن، حالت وشکل اصلی خود را حفظ می کنند و تنها مقداری روشن تر شده و به سفیدی می گرایند. در این حالت آنها را باید حتی المقدور به سرعت به محل بنا و ساختمان یا به موقعیت نگهداری و یا به کارخانه های ملاط وساروج سازی حمل کرد. در آنجا آهک زنده را باید با آب عمل آورده یا اصطلاحا بکشند. این جریان طی زمانی که سنگها حجمشان زیاد شده و کم کم خرد می شوند حرارت بیشتری تولید می کنند.
هنگامی که آب با آهک مخلوط می شود مقداری از آن بخار شده از بین می رود. آهک کشته بدست آمده یا هیدراکسیدکلسیم پودر حجیم سفید رنگی است که میتوان آنرا درکیسه بسته بندی نمود و به راحتی به محل مورد استفاده حمل کرد. در هنگام عمل آوردن آهک اگر بیش از مقدار لازم برای تشکیل هیدراکسید کلسیم آب به آن اضافه شود خمیری بدست می آید که باید تا حد امکان در حفره های خاصی نگهداری شود که به همین دلیل آنرا آهک چاله ای می نامند.
هیدراکسید کلسیم پس از ترکیب با شن وماسه بعنوان ملاط یا اندوه به کاربرده می شود. پودر هیدرواکسید کلسیم در حالت خشک برای نقاشی فرسک مناسب نیست و تنها آهک چاله ای برای این منظور مناسب می باشد. تغییر شیمیایی در آهک هنگام آماده شدن برای استفاده روی دیوار و حتی پس از روی کار رفتن هم ادامه می یابد. در جریان این فرایند تمام آب اضافی می پرد و این در حالی است که دی اکسید کربن از هوا جذب می شود. در مرحله آخر آهک به کربنات کلسیم تغییر پیدا کرده و دراین حالت مراحل دگرگونی کامل می شود. از نظر تئوری باید گفت که در این حال

کربنات کلسیم باید تمامی اجزا و درون مایه اش را بدست آورده باشد لکن در عمل هرگز سختی اولیه خود را سب نخواهد نمود. اما گیرندگی لازم را با قدرت کافی بوجود می آورد که بتواند دانه های شن را محکم و بطور کامل به یکدیگر و به چیزی که می توان آنرا آهک –ماسه سنگ نامید بچسباند وپیوند دهد. قطعات ملاط فرسک های قدیمی درجه سختی ملاط آهک را نشان می دهند. جریان کربنه شدن و در نتیجه سفت شدن ملاط مادامی که آب در حال تبخیر است ادام

ه پیدا می کند وتنها در این فاصله است که بایستی ذرات رنگها را بکار برد. در عمل این مدت زمان حتی کوتاه تر نیز می باشد. یعنی به محض اینکه ملاط به حد معینی از خشکی برسد لایه آهکی بسیار نازکی روی سطح تشکیل می شود که با اضافاتی که دی اکسید کربن هوا به آن می افزا

ید از پذیرش هر گونه ذرات رنگی بیشتر خودداری می کند. نقاشان با تجربه فرسک از سختی که در کشش قلم پیدا می شود این حالت را تشخیص می دهند.
در این مرحله هنرمند باید کار خود را متوقف نموده دور طرحها را خراش داده وببرد و سپس ملاط رنگ نخورده را بردارد واین همان محلی است که در فرصت بعد که او بتواند کارش را ادامه دهد دوباره با ملاط تازه پوشانده می شود. پس یک نقاشی بزرگ فرسک از بخشهای زیادی که هر

کدام در یک روز کار شده تشکیل یافته و وسعت هر کد ام از اینها به مقداری است که نقاش میتواند طی مدت یک روز کار کند. البته مدت زمانی که او برای کار در اختیار دارد.
کمتر از یک روز کامل است.چون او تنها در فاصله خشک شدن ملاط باید کار خود را تمام کند. این موضوع به موقعیت ووضعیت دیوار، ضخامت اندود که بایستی از چند لایه تشکیل شود هم چنین وضع هوا ومهم تر از همه به نوع ملاطی ک عمل آورده بستگی دارد.

آهک
تمام آهکها برای نقاشی دیواری قابل استفاده نیستند. از میان آنها کلوخ آهک آبی و همچنین آهک «دولومی تیک» بد نیستند اما باید گفت: تنها آهک سفید است که تمام خواص لازم برای این کار رادارد. این ماده باید مانند آهک زنده حاوی ۹۵% وکمتر از ۵% ناخالصی باشد. در عین حال مرمر و کربنات آهک سوخته شده کریستالی هم بطور قابل توجهی بهترین آهک فرسک را بدست می

دهند. البته سنگ آهکی که از کوههای آلپ گرفته میشود برای این منظور قابل استفاده است.
در قدیم نوعی آهک به نام تیرولین بهترین ماده برای این کار محسوب می شد. اما در آن زمان سنگ آهک را بطریقه کهن در کوره هایی که تنها سوخت آنها چوب بود می سوزاندند و بدین ترتیب زغال موجود در محوطه سولفور را به آهک می رساند و در نتیجه آنرا تا اندازه ای به سولفات کلسیم تغییر می داد. با وجود این سولفات کلسیم و یا سنگ گچ برای نقاشان فرسک ماده ای است که استفاده از آن همراه با نگرانی است چرا که این ماده باعث کاهش سختی و دوام ملاط می شو

د.
امروزه به دلایل اقتصادی آهک توسط بخار یا نوعی الکتریسته که در ضمن گران نیز هست سوزانده میشود. در مورد ماده مورد بحث احتیاج نقاش تنها با آهکی که توسط زغال یا بخار سوزانده شده رفع می شود. امادر مورد آهکی که بعنوان ماده رنگی سفید قصد استفاده از آن هست باید از بهترین مواد خام که توسط چوب یا برق سوزانده شده بهره گرفت. بعنوان مثال: در کوره های آه

کی پالاتین آلمان، آهک خالص با سوزاندن چوب، تهیه و سپس برای مدتی در چاله آهک نگهداری می شود. قیمت آهک به مدت زمانی که در چاله میماند بستگی دارد.
نکته مهم آنکه آهکی که مدت بیشتری از کشته شدنش گذشته و در چاله نگهداری شده روانتر و صافتر خواهند بود. اگر چه در آن هیچ تغییر شیمیایی صورت نمی گیرد. نقاشان فرسک در قدیم از آهکی استفاده می کردند که ده سال از مدت نگهداریش می گذشت. اما امروزه این مدت به یکسال کاهش یافته است. این را نیز باید متذکر د که تنها نوعی از آهک کشته که فعلا در اختیار است همان کیسه های بسته بندی شده ای است ک به دلیل حمل ساده تر وارزانتر بیشتر از آن استفاده می شود.
با وجود این در گذشته ای نه چندان دور هر بنایی می دانست که برای سفید کاری هیچ ماده ای به اندازه آهکی که در چاله ها نگهداری شده مناسب نیست و تا چند سال پیش تمام ساختمانهای پابرجا چندین چاله آهکی را در حیاط خود داشتند که هر چند یکبار دوباره پر می شدند. و بدین ترتیب پیوسته آهک ملایم شده مناسب در دسترس قرارداشت.

هستند افرادی که با اعتقاد به رسوم قدیم این کار را هنوز انجام می دهند و نقاشان مجرب فرسک در ناحیه شمال آلمان به این موضوع اهمیت ویژه ای می دهند.
آهکهای دولومی تیکی اگر چه حاوی سیلیکات و خاک رس هستند اما به عقیده بعضی از نقاشان قدیمی فرسک قابل استفاده اند وحتی از نظر عده ای ترجیح داده می شوند. سنگ گچ ناحیه باواریا در آلمان به عنوان یک نوع خوب شناخته شده ودلیلش هم این است که این سنگها از نظر زمین شناسی متعلق به دوران سنگهای آهکی است. این سنگها معمولا در نز

دیک محل استخراج سوزانده سپس به سرعت به محل استفاده برده میشوند و در آنجا در اسرع وقت اصطلاحا کشته می شوند. برای این کار کشتن آهک-قوانین ویژه ای رعایت می شود واین موضوع به مقدار زیادی تجربه نیازمند است چون انواع مختلف سنگ آهک بطور گوناگونی عمل می

آیند.اما در مجموع مقداری آب(یعنی نه کم ونه زیاد) به آن اضافه می شود.در حفره اجزا کشته نشده به واکنش در مقابل آن ادامه میدهند و گاهی اوقات آهکهای آب ندیده نیز باقی می مانند که ممکن است فرآیندشان در طی زمان که ملاط آماده می شود و یا حتی تا موقعی که روی دیوار می روند ادامه پیدا کند. و بخاطر اینکه این جریان با انبساط در حجم، صورت پذیرفته و همراه می شود اجزا آهک کشته نشده و یا آب ندیده احتمالا ترک خورده و می ریزند.

بنابراین برای جلوگیری از این عمل باید در انجام کار دقت کافی مبذول داشت.

آهک داغ
این ماده به آهک کشته ای گفته میشود که هنوز از فعل و انفعالات شیمیایی گرم است و از آن در زمانهای گذشته بعنوان ماده ای برای چسباندن تکه های سنگ در تابوت های سنگی ومنقوش قرن ۱۲ میلادی استفاده میشد که این موضوع از نظر علمی هم تایید شده است. در نقاشی که توسط پیتربروگل در سال ۱۵۶۳ در برج بابل انجام شده صحنه ای است که در آن تعدادی سنگ سفیددر جلوی یک سوراخ غار مانند که دود در آن موج می زند دیده میشود. از این کار می توان استنباط کرد که سنگ آهک قبلا در محل ساختمان کشته می شد و بلافاصله هم استفاده می گردید. در کشفیاتی که هنگام ساخت یک جاده در ناحیه جنوب آلمان بعمل آمد یک محوطه وسیع از ساختمانهای متعلق به قرون وسطی کشف شد که در آن تعدادی کوره آهک بود که از آنها احتمالا برای تهیه آهک تازه در محل استفاده می شده است.
این موضوع از طریق مقایسه نمونه های مختلف آزمایش شده است که ملاطهایی که با آهک داغ تهیه شده اند قدرت جایگزینی و کیفیت بهتری نسبت به ملاطهایی که به طور فصلی تهیه ونگهداری می شوند دارند.
بدین ترتیب تا وقتی که این امکان وجوددارد که با زحمت کمتر ملاط یکسانی ساخته شود

سازندگان امروزی دیگر با روش قدیم سازگاری ندارند. آهک داغ احتمالا کیفیت کار بناها را بهبود می بخشد و اگر چه این روش حالتی ثبت شده بخود گرفته اما هنوز هم مورد بحث ومجادله است.

اقسام شن ومساله اندازه دانه ها
انتخاب صحیح شن،نقشی تعیین کننده برای دوام وهمچنین استحکام لایه های ملاط بر روی

دیوار دارد. بهترین ماده ای که برای این منظور می توان بکار برد سیلیکای خالص و هم چنین نوعی ماده گران قیمت است که در همه جا یافت نمی شود. و آن ماده شنی است که از ته رودخانه اودر بدست می آید. البته این ماده بخاطر خاصیتش از زمانهای قدیم نیز معروف بوده است. یکی از تفاوتهای شن رودخانه وشن چاله ها این است که در شن رودخانه خاک رس و ذرات ماده قیر وجود ندارد و بنابراین تمایل بیشتری به استفاده از آن هست علاوه بر اینکه در شن مذکور سنگ طلق وشیشه و زغال هم نیست اما به عنوان مثال در شن رودخانه الب از این مواد دیده میشود. شن چاله ها معمولا حاوی ترکیبات غبار گونه ای از گل خاک رس و دیگر ناخالصی ها است. این ترکیبات ناخواسته به طور قابل توجه ای از استحکام ملاط می کاهد.

بنابراین شستن شن امری ضروری بنظر می رسد واین نکته در هنگام تهیه ملاط بسادگی مورد سهل انگاری قرار می گیرد.بویژه اینکه شن پس از شستن باید خشک شود. شنی که از چاله بدست آمده ممکن است حاوی آهن باشد این موضوع را از رنگ زرد آن می توان تشخیص داد. البته این مطلب لزوما یک مانع محسوب نمیشود.اما می توان گفت که درخشندگی نقاشی فرسک را کاهش می دهد.
هم چنین باید اشاره کرد که بعضی از نقاشان فرسک این شن زرد رنگ را ترجیح می دهند چو

ن مشکل رنگ کردن زمینه را از پیش پای آنان بر میدارد.
هر دو نوع شن چاله ورودخانه از ریگهای بسیار ریزی تشکیل شده اند. برای چسبندگی هر چه بیشتر یک ملاط خوب باید از مواد زاویه دار و گوشه دار استفاده کرد. بنابراین شنی که توسط ماشین خرد شده است برای نقاشی فرسک ارجح است. بعنوان یک قاعده کلی می توان اظهار کرد که تمام اقسام شن که برای مصرف عرضه می گردند تا زمانی که به حالت بیش از حد، زبر وخشن در نیایند، برای نقاشی دیواری فرسک کاملا قابل استفاده اند.
سنگریزه های آهکی که از کوههای دارای سنگ آهک توسط رودخانه ها شسته می شوند همیشه بهترین ماده برای نقاشی فرسک هستند. این سنگها ازخرده های ریزسنگ آهک تشکیل یافته اند که پس از سوزاندن همان ماده ای خواهد بود که ملاط با قابلیت گیرندگی خوب فرسک را بوجود می آورد.
شن مرمر نیز از خرد شدن انواع مختلفی سنگ مرمر با رنگهای متفاوت بدست می آید که طرز تهیه آن بعدا توضیح داده خواهد شد. شنی که از گراند کانال در ونیز استخراج شده شن مرمر تقریبا خالصی است که از رسوبات گل اخری قرمز رنگ در دامنه های جنوب کوهستان آلپ تشکیل شده است.
اندازه ذرات شن یکی از موضوعات بسیار مهم در ملاط فرسک است. این ذرات نباید زیاد زبر وخشن وهمچنین بسیار نرم و ریز باشند. اگر چه اصطلاح نرم وخشن و زبر نسبی است ،اما اندازه ذرات را بدین شرح می توان مشخص نمود: سنگ ریزه ها ۳×۸ میلی متر-شنهای خشن وزبر ۱×۲ میلی متر شنهای نرم ۲/۰ ×۵/۰ میلی متر. زمانی برای مشخص نمودن اندازه ذرات بمنظور تهیه ملاط خوب تلاشی صورت گرفت و در این رابطه آزمایشهای بر روی نمونه ملاطهای باستانی انجام شد که بیش از منظور ذکر شده مساله اهمیت تناسب را در ترکیب شن نرم وزبرثابت کرد. به این موضوع نیز باید توجه کرد که ملاط فرسک از چند لایه درست شده واینها باعث تغییر ترکیب میشوند. اگر ملاطی فقط حاوی شن نرم باشد ترک می خورد در حالی که ملاط حاوی شن زبر به تنهایی نیز نقائصی دارد. بدین ترتیب هر کدام از آنها به تنهایی کامل و بی عیب نیستند. در مورد نسبت

صحیح اندازه ذرات، تئوریهای فراوانی عرضه شده و مقداری هم در عمل به مورد آزمایش گذارده شده اما هنوز برای اظهار نظر نهایی زود است.
بناهای با تجربه اغلب دارای احساس غریزی برای مناسب تشخیص دادن مخلوط شن هستند. دو روش ابتدایی برای تهیه زمینه فرسک در قسمت بعد مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در هردو روش اندازه ذرات شن نقش مهمی را ایفا می کند.

افزودنی ها
استحکام دیواره بعضی از فرسک های کهن بدون شک از طریق افزودن بعضی مواد اضافی بدست آمده است. این مواد جزء ملزومات ساخت ملاط نیستند، بنابراین شناخت شیمیایی شان مشکل است. اما مطالعات دراین مورد در حال پیشرفت است.
تعدادی که غیراساسی اند و بدون شک در سخت تر کردن ملاط تاثیر دارند امروزه مورد شناسایی قرار گرفته که از این قرارند:
گدازه های آتش فشانی –آجرخرده شده- گرد آجر- خاک نسوز وخاز یا سنگی که آن را به عنوان سنگ پا می شناسیم. اثری که گردآجر دراین ملاط می گذارد را می توان با اثر خاکستر آتشفشانی در تهیه سیمان مقایسه کرد (خاکستر آتش فشانی در تهیه سیمان هیدرولیک بکار برده میشود) خرده های آجر آب را درداخل ملاط نگه داشته فرایند سفت شدن آنرا به تاخیر می اندازد. آجرهای خرد شده قابلیت جذب ۳۳% آب را دارند.
آیا سختی فوق العاده دیوارهای کهن و قرون وسطی با مواد افزودنی ارتباط دارد؟ این سوالی است که مدتها تکرار شده. از این گونه مواد همچنین میتوان از :شیر-شکر-شاه ماهی در آب نمک خیس خورده نام برد.
عقاید مربوط به اینها هنوز هم براساس ارزششان تقسیم بندی می شود. خاصیت رطوبت نمایی شکر ونمک زمان سفت شدن ملاط را طولانی تر می کند و این عمل اثر قابل توجهی بر تکمیل کربوناسیون وسختی احتمال آن می گذارد. امروزه شیمیدانها می دانند که شاه ماهی در نمک خیس خورده، حاوی پروتئین است. درشیری که سرشیر آن گرفته شده ماده آلبولینی نقش موثری دارد در ترکیبات ضعیف تر که از ماست یا پودر پنیر بی چربی تهیه شده نیز همان اثر وجو

د دارد.
مقادیر بیش از حد این مواد حالت شکل پذیری ملاط را از بین برده باعث آبکی شدن آن می گردند. البته باید متذکر شد که استفاده دقیق و تحت کنترل این مواد هیچ گونه ضروری را در پی ندارد. اما در هر حال وجود اینها نه خیلی ضروری و نه زیان زننده است و در واقع موفقیت رایج در مورد این مواد تنها تصوری است ذهنی.

ترکیب ملاطها
کیفیت اندود فرسک در مرحله اول به نوع مواد وانتخاب آنها و در مرحله دوم به نسبت آهک و ما

سه بستگی دارد. عقاید نقاشان قدیمی و مدرن در این مورد گاهی تفاوت دارد. همچنین در این زمینه شیوه های خاصی برای ترکیب لایه های مختلف ملاط نقاشی دیواری وجود دارد نقاشان فرسک در جنوب آلمان یک قسم آهک با سه قسمت آهک با دو قسمت ماسه برای لایه های رویی استفاده می کنند. در روم باستان لایه های روئی ملاط حاوی آهک کمتری بودند امادر لایه های دیگر ممکن بود حتی تا حد مساوی شدن ماسه و آهک هم ملاط را بسازند. البته باید متذکر شد که در لایه های بسیار نازک این امکان وجود داشت که آهک بیشتری مورد مصرف قرار گیرد.
نکته قابل توجه و ویژه اندودهای روم باستان وجود سنگریزه های زبر نزدیک سطح کار است. این موضوع باعث سهولت در نفوذ دی اکسید کربن ورسیدن عمل کربوناسیون تا پایین ترین لایه ها می شود.
در این رابطه باید گفت اندودی ک حاوی مقدار کمتری آهک است تا حدی خرد شونده باقی می ماند. اما مسائلی از این مهمتر هم هست که باید به آن توجه شود مثل ضخامت لایه ها غلظت ملاط و سرعت پذیرش لایه. به عنوان آخرین ومهمترین نکته محل وسطح مورد نقاشی و در این مورد خاص دیوار حتما باید مورد توجه قرار گیرد.
نقش دیوار بعنوان سطحی برای نقاشی دیواری در قسمت مقدمه مورد بررسی قرار گرفت. در نقاشی فرسک طبیعت دیواریکی از مهمترین نکات را تشکیل می دهد. با اینکه فرسک های کهن بر روی انواع سنگها نقاشی شده اند اما موادی که ذکر شد تنها برای نقاشان دیواری امروز مهم و ضروری است و صحبت در مورد آنهایی است که هنرمند در انجام کار به آنها راغب تر می باشد.
عادی ترین اینها آجر است .گل آجرهای نسوز که در درجه حرارت پایین عمل آورده شده خاصیت جذب زیادی دارد. و بدین ترتیب مناسب ترین حالت رابرای نقاشی فرسک دارد.ملاط فرسک در مقابل آجر یا سنگهای تخت دیگر یا آنهایی که لعاب دارند خاصیت چسبندگی ندارد. آجرهای جامد و یکدست از آجرهای سوراخ دار که امروزه مورد مصرفند مناسب بیشتری دارند.
چرا که این نوع آجرها قابلیت نگهداری آب فراوانتری دارند. مناسب بودن تفاله های کوره قالبگری که به صورت آجر درآمده اند بستگی به منفذ آنها دارد. سنگ منفذ داری که از خاکستر آتشفشان بوجود آمده سطح مناسبی را بوجود می آورد و سنگهای خاز (سنگ پا) ایده آل اند. امروزه سطوح مختلفی توسط شرکتهای ساختمانی عرضه می شوند اما برای نقاشی دیواری تنها در مواقع بسیار ضروری و نیاز میتوان از آنها استفاده کرد. ا لبته دانشجویان می توانند برای تمرینات خود از آنها استفاده کنند. بافتهای آجری که بطور وسیعی کاربرد دارند برای منظور ما مناسب کامل ندارند. چرا که قابلیت جذب آب کافی را در رابطه با مواد مورد استفاده ندارند.

روش ساختن ملاط
روش های گوناگون ساخت ملاط پیوسته مورد بحث متخصصین بوده ونکاتی که در اینجا ذکر می شود از تجربیات عملی نقاشان فرسک در آلمان بدست آمده است. رئوس مطالب بدین قرار است؛
خیس نمودن دیوار که در عمل بسیار سرسری گرفته می شود. مقدارآبی که توسط برسهای بنایان پاشیده می شود کافی نیست.
در واقع پاشیدن آب باید آنقدر ادامه می یابد که دیوار کاملا خیس شده و دیگر قابلیت نگهداری آب را نداشته باشد وبرای این منظور ظرف آب و یاحتی لوله های آب پاشی بسیار مناسب ترند.
خیس کردن دیوار نه تنها قبل از انجام کار بر روی آن بلکه چندین مرتبه در عصر روز قبل باید انجام شده باشد. ملاط خشن اولیه و درادامه آن پوشش یکنواخت کننده باشدت و قوت به دیوار مالیده میشود. آخرین لایه که دارد. بدین ترتیب هر کدام از آنها به تنهایی کامل و بی عیب نیستند. در مورد نسبت صحیح اندازه ذرات تئوریهای فراوانی عرضه شده و مقداری هم در عمل به مورد آزمایش گذارده شده اما هنوز برای اظهار نظر نهایی زود است.
بناهای با تجربه اغلب دارای احساس غریزی برای مناسب تشخیص دادن مخلوط شن هستند. دو روش ابتدایی برای تهیه زمینه فرسک در قسمت بعد مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در هر دو روش اندازه ذرات شن نقش مهمی را ایفا می کند.
استحکام دیواره بعضی از فرسک های کهن بدون شک از طریق افزودن بعضی مواد اضافی بدست آمده است. این مواد جز ملزومات ساخت ملاط نیستند بنابراین شناخت شیمیایی شان مشکل است. اما مطالعات در این مورد در حال پیشرفت است.
تعدادی که غیراساسی اند و بدون شک در سخت تر کردن ملاط تاثیر دارند امروزه مورد شناسایی قرار گرفته که از این قرارند:
گدازه های آتش فشانی- آجرخرد شده- گرد‌آجر-خاک نسوز و خاز یا سنگی که آن را به عنوان سنگ پا می شناسیم. اثری که گردآجر در این ملاط می گذارد را میتوان با اثر خاکستر آتشفشانی در تهیه سیمان مقایسه کرد (خاکستر آتش فشانی در تهیه سیمان هیدرولیک بکار برده می شود) خرده های آجر آب را در داخل ملاط نگه داشته فرایند سفت شدن آنرا به تاخیر می اندازد. آجرهای خرد شده قابلیت جذب ۳۳% آب را دارند.

آیا سختی فوق العاده دیوارهای کهن و قرون وسطی با مواد افزودنی ارتباط دارد؟ این سوالی است که مدتها تکرار شده از این گونه مواد همچنین می توان از : شیر-شکر-شاه ماهی در آب نمک خیس خورده نام برد.
عقاید مربوط به اینها هنوز هم براساس ارزششان تقسیم بندی می شود. خاصیت رطوبت نمایی شکر و نمک زمان سفت شدن ملاط را طولانی تر می کند و این عمل اثر قابل توجهی بر تکمیل «کربوناسیون» وسختی احتمالی آن می گذارد. امروزه شیمیدانها می دانند که شاه ماهی در نمک خیس خورده حاوی پروتئین است. در شیری که سرشیر آن گرفته شده ماده آلبولینی نقش موثری دارد و درترکیبات ضعیف تر که از ماست یا پودر پنیر بی چربی تهیه شده نیز همان اثر وجود دارد.
مقادیر بیش از حد این مواد حالت شکل پذیری ملاط را از بین برده باعث آبکی شدن آن می گردند. البته باید متذکر شد ک استفاده دقیق و تحت کنترل این مواد هیچ گونه ضروری را در پی ندارد.اما د رهر حال وجود اینها نه خیلی ضروری و نه زیان زننده است و در واقع موفقیت رایج در مورد این مواد تنها تصوری است ذهنی.

ترکیب ملاطها
کیفیت اندود فرسک در مرحله اول به نوع مواد وانتخاب آنها و در مرحله دوم به نسبت آهک و ماسه بستگی دارد.عقاید نقاشان قدیمی و مدرن در این مورد گاهی تفاوت دارد. همچنین در این زمینه شیوه های خاصی برای ترکیب لایه های مختلف ملاط نقاشی دیواری وجود دارد نقاشان فرسک در جنوب آلمان یک قسمت آهک با سه قسمت ماسه زبر برای لایه های زیر ویک قسمت آهک با دو قسمت ماسه برای لایه های رویی استفاده می کنند. در روم باستان لایه های روئی ملاط حاوی آهک کمتری بودند اما در لایه های دیگر ممکن است حتی تا حد مساوی شدن و آهک هم ملاط را برای نقاشی است وایتالیایی ها آن را اینتوناکو می نامند، با یک ماله گوشه دار روی کار می رود. یک ملاط کار که در فرسک تجربه داشته باشد با استفاده از ماله گوشه دار سطح لایه را مسطح و یکنواخت می سازد. لایه های زیرین برای عرضه داشتن خاصیتهای لازم کمی خشن وناصاف باقی می مانند وتنها پوشش آخری است که با استفاده از یک سطح چوبی هموار می گردد.

بی هیچ تردیدی این سطح نباید توسط یک ماله نمد پیچی شده صاف شود.البته متقاعد نمودن ملاط کارها برای استفاده نکردن از این وسیله بسیار مشکل است چرا که این ماله مقدار زیادی از آب آهکی را که بعدا برای نگهداشتن ذرات رنگ ضروری است جذب می کند. امروزه سطوح ملاط مالی شده توسط یک تکه چوب صاف و یا مانند آن مسطح می گردند و این روشی است که هر کارگر ساختمانی آن را دیده و با آن آشناست. در قسمت بعدی در مورد ساخت ملاط تو

ضیح داده شده است. هیچ توافقی در مورد حد ایده آل ضخامت لایه های مختلف وجود ندارد وارقام ذکر شده تنها حالت یک راهنمایی عمومی و کلی را دارد.در بعضی ازمناطق سطح ملاطگذاری شده را با یک وسیله چوبی که دارای حالتی خاص نیز هست می کوبند تا ملاط حتی الامکان فشرده شود.این موضوع احتمال ترک خوردن را کاهش می دهد از طرف دیگر میزان آب داخل آهک را نیز کم می کند وباید اضافه کرد که این عمل در روش استاکو –لاسترو که یکی از روش های فرسک می باشد ضروری است. قبل از روی کارآوردن هر ملاط لایه زیری با پاشیدن آب خیس می شود.ولی براساس مشکلاتی که یک روش فرسک سالم ودرست بوجود می آورد ملاط کارها علاقه به حذف آن دارند. تا لایه بعدی بسیار آسانتر بتواند بنشیند.
دستورالعمل های ذیل به عنوان خطوط کلی واساسی برای مبتدیان عرضه می شود:

ترکیب ملاطها در نقاشی فرسک
آهک باید دارای غلظتی خمیرگونه- که درخزانه چاله آهکی با استفاده از کج بیل عمل آورده شده به همراه مقدار آب کافی باشد. اندازه ذرات در قسمت قبل توضیح داده شد:
خرده های آجر باید در اندازه های ۳ الی ۸ میلیمتری باشند. ماسه ای که در حیاط ساختمانهای در حال بنا و یا از فروشندگان بدست می آید اغلب مخلوطی از اندازه های ذکر شده است. ماسه های مورد نیاز معمولا الک می شوند اما گاهی اوقات هم مخلوطند. اندازه گیری وسواس گونه ذرات در محل ساختمان غیرعادی وعجیب می نماید.
اما یک ملاط کار با تجربه که قوانین اولیه ملاط فرسک را میداند بوضوح می تواندن براحساس درونی خویش مبنی بر مناسب تشخیص دادن ملاط تکیه کند. مساله غیررایج ولی مهم ترکیب کردن ماسه خشک وآهک ،حتی توسط بنایان با تجربه نیز به مسخره گرفته میشود. و زمینه ای کاملا مسا

عد برای به فراموشی سپرده شدن دارد.
مخلوط کننده های مدرن امروزی قادرند، ملاطهایی مناسب با کیفیت بالا تهیه کنند.
اما اهدافی که آرشتیکهای فعلی در پی آن هستند نسبت به گذشته بسیار تغییر نموده است. امروزه سرعت از دوام واستحکام پوشش دیوار بسیار مهمتر است. فرد باید سعی کند تا طبیعت خاص ملاط فرسک را نه با ادعاهای غیرعملی وپوچ بلکه با توجه به مسائل روانی و با زیرکی برای متخصصین کارهای ساختمانی توضیح دهد.

مواد رنگی فرسک
آهک حالت قلیایی شدیدی دارد لذا نقاش فرسک باید در بکار بردن مقدار رنگ مورد استفاده خود بسیار محدود عمل کند. با توجه به این موضوع است که در لیست اسامی رنگها آنهایی را باید انتخاب کرد که با این وضع همسویی بیشتری دارد. یعنی رنگهایی که خاصیت قلیایی آهک حالت ثابتی ندارند باید حذف کرد. به عنوان مثال آبی نیلی بعد از چند دقیقه بی رنگ میشود وزرد کروم هم پس از چندساعت چنین حالتی را پیدا خواهد کرد. با کمی دقت معلوم می شود که تمام سبزهایی که با ترکیب این دو رنگ ساخته می شود هم قابل استفاده نیستند. گفته می شود با اضافه کردن مقداری Madder که ریشه یک نوع گل زرد است. می توان مقدار ثبوت رنگ را بالا برد البته نقاشان محتاط از انجام چنین کاری خودداری می کنند.در هر حال میتوان از قرمز کادمیوم مخصوصا نوع تیره آن که به بنفش نزدیک است وامروزه در دسترس قرار دارد نیز به عنوان جانشینی برای madder استفاده کرد. رنگها در مقایسه با نقای سه پایه تاثیری کاملا متفاوت بر روی دیوارها دارند و این تفاوت در فرسک مشخص تر می شود. در اینجا شفافیت رنگها بیشتر می شود و این بدان معنی است که رنگهای زمینی(خاکی) طبیعی گیاهی به اندازه رنگهای مصنوعی اهمیت پیدا میکنند.یعنی اهمیتشان یکسان می گردد.
نقاشی فرسک بطور غیرقابل باوری به مقدارکمی رنگ نیازدارد. تازه کارها در هنگام تمرین مجبور می شوند که به منتهی درجه محدودیت از رنگهای-پالت –خود استفاده کنند. در ضمن باید در نظر داشت که بعضی از رنگها تنها باید در نظر داشت که بعضی از رنگها تنها برای داخل ساختمانها مناسب اند. حال آنکه نقاشی روی دیوارهای خارجی به رنگهایی نیاز دارد که با استاندارد مطابقت داشته باشد.مثلا قابلیت دوام و مقاومت در مقابل شرایط سخت بوجود آمده توسط باران و نورخورشید و.. بدین ترتیب بالاترین قابلیت ثبات نور ورنگ مطرح می شود. از مسائل مهمی که باید به آن توجه داشت این است که رنگهای فرسک باید حتما فاقد سنگ گچ و نمک محلول باشند.
حتی ترکیبات طبیعی گل رس (خاک رس) مثل آنهایی که در اوکرها Ochers و یا در تمام اقسام

سبزهای خاکی (زمینی) یافت می شوند برای نقاشی «فرسک» زیان آور و مضر می باشد. رنگهای رده پائین نیز به همین دلیل بدون استفاده می مانند زیرا حاوی مواد فاسد کننده ای چون «اکسید آلومینیوم»، «باریتا Baryta» نوعی گل سفید رنگ به اسم «وی تینگ» و یا سنگ گچ می باشد.
هشداری لازم در مورد «آبی خالص»: در بعضی از انواع آن پس از استفاده روی دیوار و خشک شدن رسوباتی سفید رنگ به صورت کپک باقی می ماند. بدین ترتیب در هنگام تهیه آن باید از نوعی خرید، که حاوی محلول نمک نباشد. رنگ «مشکی عاجی» یک بار توسط «دورنر» معرفی شد و

در توضیح آن آمده بود که این رنگ حاوی نمک است و بنابراین باید با مشکی «منگنزدار» تعویض شود و یا برای تسهیلات بیشتر با مشکی حاوی اکسید آهن. این رنگ اخیراً کارآیی و دوام خود را برای دهه های متمادی نشان داده است سفید برای «فرسک» مناسب نیست بخاطر اینکه این رنگ، مثل «اکسید آلومینیوم» معیاری است که می توان آن را با مواد قلیایی مقایسه کرد. به طوری که از بعضی «فرسک» های قدیمی قهمیده می شود، گاز «سولفور» موجود در هوا، این رنگ را به قهوه ای و یا حتی سیاه تبدیل می کند. رنگهای سفید Zinc و سفید Titanium لزوماً مورد استفاده قرار نمی گیرند و دلیلش هم آن است که آهک کشته دقیقاً می‌تواند کار رنگ سفید را انجام دهد. اگر این نوع آهک با دقت تهیه شود و به حد صافی و یکدستی برسد چیزی است که همیشه در کار مورد استفاده است. ذرات زیر و خشنی که ته نشین شده مورد استفاده نیستند و تنها مایع غلیظی که در رو، می ایسند به درد کار می خورد و این در حالی است که شفافیت این مایع با مرور زمان بیشتر و بیشتر خواهد شد.

حلالهای فرسک
همانطور که قبلاً توضیح داده شد، نقاشی «فرسک» واقعی احتیاجی به حلال خاص ندارد و در واقع مواد رنگی با اضافه کردن آب حالتی خمیرگونه پیدا می کنند و بدین ترتیب نقش اصلی با آب است. حتی نیازی نیست که از آب بسیار تمیز و یا تقطیر شده استفاده کرد مگر اینکه آب محل، دارای مقدار زیادی آهن و یا سنگ گچ باشد. عده ای از نقاشان از آب آهک استفاده می کنند، یعنی همان مایه شفاف و تمیزی که در گودالهای آهکی و چاله ها پس از ته نشین شدن آهک باقی می ماند. این مایع که حاوی مقدار کم ولی بسیار مؤثری «هیدراکسید کلسیم» است در بهم چسبیدن ذرات رنگی نقش مهمی دارد. گاهی اوقات نقاشان «فرسک» آب و آهک مورد نیاز خود را روز قبل از انجام کار با بهم زدن مقداری آهک کشته داخل سطل آب تهیه می کنند که این مایع بعد از صاف شدن در طول شب قبل از کار، مورد استفاده قرار می گیرد. پوسته مات و نازکی که با این عمل پس از مدت کوتاهی در سطح مایع ظاهر می شود، «کربنات کلسیم» است که پس از ترکیب «هیدراکسید کلسیم» با «دی اکسید کربن» هوا، بوجود می آید. دوغاب آهک هنگامی به عنوان واسطه (حلال) مورد استفاده قرار می گیرد که نقاشی با تکنیک غیر شفاف و در واقع مات گونه انجام می شود و در چنین مواردی مایع مذکور با رقیق کردن آهک توسط آب ساخته می شود.

کارهای مقدماتی: کارتن سازی (طرح مقدماتی)
نقاشان دوران باستان و همچنین قرون وسطی بدون «کارتن» کار خود را انجام می‌دادند، در آن زمان طرح بوسیله قلم مو مستقیماً بر روی سطح پوشیده شده دیوار درست مثل خود «فرسک» کشیده می شد.
این روش طراحی حرفه ای معمولاً به وسیله «سینوپیا» انجام می شد که نوعی رنگ زرد مایل به قرمز است که از رنگهای طبیعی بوده از خاک بدست می آید. عمل طراحی توسط این رنگ به مرور زمان به نام همین رنگ شهرت یافته است. رویه آخری که در آن طراحی به طور دقیق و تمیزتر انجام می شد در قسمتهای کوچک تهیه شده، بکار می رفت. یکی از ضررهای عمده این روش این ا

ست که پس از مدتی لایه های ملاط زیرین بسیار سریعتر از حد معمول خشک می شدند. در برج «پیزا» و در بسیاری از محلهای دیگر که در طی جنگ جهانی دوم مورد حمله و بمباران هوایی قرار گرفته بودند، طراحی های اولیه که در لایه های ملاط زیرین انجام شده بود، پس از ریختن روکار آنها، به راحتی مشاهده می شد. به منظور حفظ و نگهداری «فرسک» ها در ایتالیا، می بایست که آنها را از دیوارهای اولیه برداشت و به محلهای جدیدی حمل و پابرجا کرد. تعمیر کننده های فوق العاده ماهر ایتالیایی قادر به جابجائی تمامی کار «فرسک» بودند و همین عمل را می توانستند در مورد «سینوپیا» نیز انجام دهند. بدین ترتیب امکان مقایسه طرح اولیه «سینوپیا» با نقاشی تکمیل شده در کنار یکدیگر فراهم می آمد، در نتیجه بیننده قادر بود مقدار تغییری را که نقاش در کار اولیه و کار به اتمام رسیده انجام داده تشخیص دهد. این گونه نقاشی های دیواری در «بلودر» نزدیک «فلورانس» طی نمایشگاهی در سال۱۹۵۹ به معرض نمایش عمومی گذارده شد.
در قرن دوازدهم میلادی هنگامی که اروپائیان صنایع کاغذسازی را فرا گرفتند، نقاشان شروع به تهیه طرحهای خود در اندازه های واقعی کاری به صورت خلاصه شده کردند. این عمل توسط بزرگ کردن طرحهای اصلی بود. چنین طرحهائی با اندازه های بزرگ، در عین برخورداری از مقاومت کافی می بایست ضخامت نسبتاً کمی داشته باشد، تا بدین ترتیب بتوان طرحها را به سادگی به روی دیوار منتقل کرد و این کاغذها بنام «کارتن» شناخته شدند. شیوه معمول کار بدین ترتیب است؛ طرح، با عمل چهارخانه بندی به اندازه لازم بزرگ می شود که برای این کار معمولاً به دستیاز نیاز است. برای دقیق کار کردن و همچنین داشتن نتیجه خوب باید ابتدا با استفاده از یک قلم سخت شبکه ای از مربعها را بر روی کاغذ طراحی خوب، بوجود آورد و سپس بوسیله مرکب طراحی، حدود طرح را به خوبی مشخص کرد. مناسبترین اندازه برای چهارخانه ها نیم در نیم اینچ است (حدود ۵/۱ در ۵/۱ سانتیمتر) و اگر اندازه طرح بسیار بزرگ باشد لازم است اندازه ها را تا یک در یک اینچ (حدود ۵/۲ در ۵/۲ سانتیمتر) بزرگ کرد. برای بدست آوردن هرچه دقیقدتر جزئیات می توان

مربعها را در بعضی جاها نصف و یا حتی ربع اندازه اصلی یعنی یک اینچ کرد. شبکه بوجود آمده، با چسب مناسب به طرح الصاق می شود.
در همین حال کاغذهای بلند به طور موقت بر روی دیوار و در محل مناسب قرار می‌گیرند. با توجه به اینکه کاغذ را عموماً با عرضهای ۳۶ و یا ۴۸ سانتی متر می‌فروشند، نقاش در بسیاری مواقع مجبور به استفاده از چند برگ کاغذ به هم چسبیده، است. بهترین محلول چسبی برای استفاده در این گونه مواقع نوع غیر آبکی آنها و یا محلولهای چسبناکی که مقدار کمی آب در آنها وجود دارد می باشند. دلیلش هم اینکه

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.