مقاله در مورد تشکیل دفتر های اقتصادی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد تشکیل دفتر های اقتصادی دارای ۱۳۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد تشکیل دفتر های اقتصادی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد تشکیل دفتر های اقتصادی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد تشکیل دفتر های اقتصادی :

تشکیل دفتر های اقتصادی

پیشگفتار :
– هدف از تشکیل هر دفتر اقتصادی :
میتواند موارد زیر باشد :
الف : بدست آوردن سود حداکثر و بطور مستمر و در زمان طولانی
ب – بدست آوردن سهم شایسته ای از بازار مربوطه نسبت به رقیبان در یک رشته صنعت یا در یک منطقه ومحدوده معین و یا حتی در خارج آن محدوده مورد فعالیت
یک شرکت یا سازمان برای بدست آوردن سود از فعالیت اقتصادی خود ، باید هزینه های هنگفت مالی و انسانی را متحمل شود تا بتواند در طی چند سال ( که البته بسته به نوع فعالیت دارد ) به نقطه سربه سری فعالیت مربوط دست پیدا کند .

داشتن هزینه های ثابت هنگفت تا رسیدن به سودآوری و نقطه سربه سری ، شرکتها را برآن داشت تا به یک سری فعالیتها و برنامه ریزیها و تصمیماتی دست بزنند که علاوه بر پرداخت و جبران هزینه های هنگفت ثابت و متغیر شرکت را به سودآوری نیز برسانند .
ازطرفی سودآوری شرکت رابطه مستقیمی با طول عمرآن دادر . یعنی اینکه هرچه شرکت سودآورتر باشد ، چرخه و دوره عمر آن بیشتر و طولانی تر است و نیز

طول عمر یک بنگاه اقتصادی نیز خود باعث می شود تا شرکت به سودآوری دست پیدا کند .
اما ازآنجا که هر شرکت و یا بنگاه اقتصادی در دوره عمر خود مراحل رشد سودآوری و افول را طی میکند بنابر این شناخت عواملی که باعث فرصت برای یک سازمان یا شرکت میشود و نیز عوامل تهدید کننده بقاء و دوام آنچه از داخل و خارج سازمان از ضروریات حیات یا دوره زندگی شرکت میباشند . دیگر اینکه شرکتها برای رسیدن به سود بیشتر و نیز اعتبار و هویت سازمانی احتیاج به داشتن فعالیت در سهم بالای بازار و شناخت ازطرف مشتریان میباشند .که وجود شرکتهای رقیب در یک رشته صنعت باعث رقابت برای رسیدن به سهم شایسته ای ازبازار میگردد .
استفاده از تکنیکها و روشها و استراتژی های خاص و کارآمد شرکت را در رسیدن به پیروزی در این رقابت و نیز دست یافتن به رهبری بازار رهنمون میشود که میتواند با دردست گرفتن سهم عمده فعالیت بازار باعث اعتبار سازمانی برای شرکتها و نیز با استفاده از روشهای کنترلی در بازار بعنوان یک تاثیرگذار قلمداد شود .
حل سوال اینجاست ، چگونه میتوان به این مهم دست یافت ؟
رسیدن به چنین هدفی آرزوی هربنگاه اقتصادی است اما چرا فقط چند شرکت میتوانند موفق شوند و دیگر شرکتها استفاده چندانی نمیتواند از فعالیت خود ببرند .

پاسخ به این سوالات مذکور را به این ترتیب بیان میکنیم .
مدیریت عالی سازمان با عنوان یک تشخیص دهنده و راهبر در سطح بالای سازمانی با انتخاب گزینه های صحیح و درست از استراتژی ها و تصمیمات در شرایط مختلف میتواند سازمان را به سطح مطلوبی از بازدهی و بهره وری و نیز رشد سازمانی سوق دهد . شناخت عوامل محیطی درونی و بیرونی نیز مطلع بودن از اوضاع اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی مدیران را در انتخاب راه و رسم مشخص و مطمئن در پیمودن مسیر خاص یاری میکند .
اما گاهی سازمان یک هدف بلندمدت برای خود در نظر میگیرد . رسیدن به هدف بلند مدت با شناخت از آینده ای که هیچگاه معلوم نیست و در دنیای بسیار متغیر امروزی هیچ معیاری برای آن نمیتواند متصور بود ، چگونه میتواند میسر باشد ؟
جدای از مطالعات محیطی ازقبیل درونی و بیرونی و نیز شناخت از اوضاغ اجتماعی ، سیاسی و فرنگی و نیز قوانین دولتی ، استفاده از نوع تکنولوژی در شرکتها و نیز بررسی بازارها درحال و آینده و تشخیص بموقع تغییر نیازها در جوامع میتواند مدیران عالی سازمان را در رسیدن به اهداف بلند مدت سازمانها رهنمون شوند .
عوامل نام برده فوق خود دارای یک روش سیستمی و موقعیتی است که از آن بعنوان مدیریت استراتژیک یاد میشود . اگر مدیریت استراتژیک با استفاده خلاقانه و درست موقعیتی در مقاطع مختلف زمانی انجام شود سازمان را به سطحی قابل قبول از سودآوری خواهد رساند وگرنه تمامی امکانات منابع و داراییهای سازمان را به باد خواهد داد و شرکت را به زوال و نیستی میکشاند .
شناخت مراحل سیستماتیک مدیریت استراتژیک نخستین گام در استفاده از آن میباشد . داشتن دیدگاهی راهبردی برای مدیران سازمانها امتیازی است که میتواند به بهره وری و موقعیت سازمان بیانجامد ، هرچند که این موضوع آنقدر وسیع است که تنها با مطالعه ای کلی از آن بسنده میکنیم .
تاریخچه :
از مطالعات تاریخی میتوان دریافت که استراتژی های سیاسی و نظامی از دوران پیش از تاریخ نیز وجود داشته اند . با پیچیده تر شدن و بزرگتر شدن و نیز متمدن تر شدن جوامع ، تعارضات وامیران ، سیاستمداران و فرماندهان روز به روز شدت گرفت که به مطالعه مفاهیم استراتژیک نیاز پیدا شد نا آنکه مجموعه ای از عوامل به هم پیوسته که چکیده ای از آن را در سخنان بزرگانی چون سانتسو ، ماکیاولی ، ناپلئون و ;. می بینیم
همچنین بنیادی ترین اصول استراتژی ( نظامی و سیاسی ) در دوران پیش از م

سیحیت در جوامع مهم آن روز ازقبیل ایران ، یونان و روم نیز وجود داشت و سازمانهای امروزی در اولین مرحله این اصول را با محیط و موقعیت خاص خود منطبق کرده اند .
مفاهیم نظامی در گذشته هنوز هم بر اندیشه استراتژیک در دوران جدید سایه افکنده است ازجمله آنکه شارن هودست ، نیاز به تحلیل نیروها و ساختارهای اجتماعی را بعنوان مبنای درک شیوه های فرماندهی اثربخش و مدرک مورد استفاده قرار میدهد .
فردریک کبیر این نکته را در قلمرو فرماندهی خود به اثبات رسانیده است . وی با ت

کیه بر اینگونه تحلیلها ، آموزش و انظباط و اقدام سریع را بعنوان مفاهیم اساسی برای یک فرهنگ منسجم آلمانی که پیوسته باید برای جنگ در جبهه آماده باشند بکار گرفت .
فون بولو نیز چیرگی نقش استراتژیک موضع گیری جغرافیایی و نظامهای پشتیبانی تدارکاتی را در استراتژی مورد تاکید قراردهد
صدها مورد از موارد بالا گویای آن است که تمامی این متفکران و مدیران عصر جدید اصول کلاسیک استراتژی را به دوران یونان باستان بکار گرفته میشد مورد استفاده قرار داده اند .
پس میتوان از تجزیه و تحلیل استراتژی های نظامی – سیاسی در دوران گذشته و بخصوص دوران باستان به نکات قابل توجهی دست پیدا کرد که برای طرح راهبرد های امروزی موثر و مفید واقع شود .
اول اینکه تمامی استراتژی های اثربخس سه عنصر مهم دارند
الف – مهمترین هدفهایی که باید حاصل شوند .
ب – برترین و بهترین سیاستها و روشهایی که باید برای انجام عملیات ها بکار گرفته شوند .
ج – توالی عملیات عمده ای که باید به هدفهای مشخص و معیارهای معین منجر شود
.
دوم : استراتژیهای اثربخش حول چند محور و چند حرکت اساسی که به آنها همبستگی و تمرکز و توازن میدهد تشکیل میشود که بعضی از حرکتها موقتی و بعضی دیگر تا پایان عمر استراتژی پایدارند
.
سوم : استراتژیها نه فقط با مسائل غیرقابل پیش بینی که با امور ناشناخته سروکار دارند و همچنین تحلیل گری نیز نمیتواند معیین کند که تعاملات و نیز نیروهای درون و بیرون سازمان تا چه حد برای سازمان ایجاد فرصت و یا تهدید میکنند

چهارم : همانطوریکه در یک نبود اجزاء یک لشگر یا واحد نظامی دارای استراتژیهای عملیاتی، صحرایی ، جنگی و پیاده و توپخانه و ;. هستند . یک سازمان نیز باید دارای سلسله مراتبی از استراتژیها باشند که به یکدیگر وابسته و پیوسته بوده و دو به دو یک دیگر را تقویت کنند . هریک از این استراتژیها نیز باید خود کم و بیش کامل بوده و با اصل عدم تمرکز همگراباشد
در نتیجه آنکه خمیر مایه استراتژی عبارتست از ایجاد و عنوان موضعی آنقدر قدرتمند که بتواند تعاملات و تغییرات درونی و بیرونی سازمان را خنثی کرده و به هدفهای خود برسد .

تعریف استراتژی و پیدایش آن :
استراتژی در معنی لغوی آن میتوان (( سوق دادن )) گسیل داشتن ، فرستادن بیان کرد
این کلمه از نام استراتگوس ( Strategos ) استراتژیک معروف یونانی گرفته شده است .در بعضی از منابع لاتین هم استراتژی از مفهوم استریوم ( Strratum ) به معنای راه و مسیر بیان شده است .
اما بعلت آنکه استراتژی بیشتر در مفهوم و قلمرو نظامی قرار گرفته است ، از آن بیشتر در حیطه نظامی استفاده میشود . طبق این نظر تعریف جنگی استراتژی عبارتست از علم و هنر ، نحوه آرایش سپاه و یکی از طرفین متخاصم در جنگ است که حرکات طرف دیگر جنگ را خنثی کند . با بررسی در تاریخ و متون گذشته میتوان دریافت که استراتژیهای نظامی و دیپلماتیک از دوران گذشته همراه با تاریخ انسانی بوده است .
نقش مورخان و شاعران و دانشمندان در ادوار گذشته در حقیقت این بوده که مجموعه ای از دانش تجربی و آزموده شده ای را گرد آوری کنند و آنها را بعنوان وسیله ای برای آگاهی ، بندگان بوجود بیاورند .
با رشد و پیشرفت جامعه ها و نیز پیچیده تر شدن آنها ، وجود تعارضات میان امیران مردم ، سیاستمداران و فرماندهان به مطالعه مفاهیم استراتژیک اساسی و آزموده پرداختند تا مجموعه بهم پیوسته از اصول ویژه پدیدار شد .
ورود استراتژی در داخل حیطه علوم اجتماعی در حیطه اقتصاد بعد از نیمه اول قرن بیستم میلادی جای خود را باز کرد .
اما استراتژی در معنای اقتصادی برای اولین بار توسط دو نویسنده به نامهای (( نیومن ))‌ ( Neumen ) و مورگنتون ((Morgenstern )) که هم اقتصاد دان و هم ریاضیدان بودند بکار

گرفته شد . روش آنها بصورت عملکرد فردی بوده که سعی میکردند شرگردهای زیرکانه دوبازیکن را که تلاش میکنند برطرف مقابل برتری یابند بطور منظم بیان کنند .
روابط بین سازمان و محیط خود بمنظور فراهم آوردن امکان برتری یافتن بر رقبا، منابع خویش را به حرکت وا میدارد .
بعلت تغییرات متنوع و پیچیده که هر زمان با ان روبروست در مورد تعاریف و نظرات صاحب نظران اتفاق نظر وجود ندارد .

تعاریف مفهومی استراتژی :

از استراتژی تعابیر و تعریفهای گوناگون شده است که به آنها میپردازیم :

۱- استراتژی به معنای طرح و نقشه : از دیدگاه این نوع تعریف هر استراتژی بعنوان یک نقشه از پیش تعیین شده است که میتوان فرد ، سازمان و یا یک واحد نظامی را به یک هدف معین برساند و یا یک راهنما است برای برخورد با وضعیت جدید .
– در امور نظامی استراتژی ( به معنای نقشه ) تهیه پیش نویس طرح جنگ ، شکل دهی مبارزات اقدامات فردی در درون این طرح و تصمیم گیری در مورد برخوردهای فردی .
– در نظریه بازی عبارتست از یک طرح کامل ، طراحی که معین میکند بازیکن در هر موقعیت ممکن چه انتخابهایی را خواهد کرد .
– در مدیریت طراحی واحد و جامع و یکپارچه است که برای اطمینان از دستیابی به هدفهای اساسی موسسه تنظیم میشود .

۲- استراتژی بعنوان یک الگو : یک تعریف دیگری که میتوان از استراتژی بیان کرد راهنما و الگو بودن استراتژیها که سازمان را در انطباق فعالیتها با آن دارد .
همانطور که پیشتر نیز بیان شد ، بعلت تغییرات محیطی و اینکه محیط شرکت با دیگری تفاوت دارد و نیز توانائیها و ضعفهای شرکتها وسازمانها متفاوت است بنابراین در استفاده از الگو میتوان گفت که شیوه های موفق به تدریج بصورت الگوی اقدامی درمیآیند که استراتژی را تشکیل میدهند اما قطعاً یک استراتژی کلی در این مورد نداریم .
اما همیشه استراتژیها دارای یک نقشه کامل که واز پیش تعیین شده نیستندممکن است نقشه ها تحقق نیابند و الگوها شاید بودن نقشه باشند که از پیش به آن فکر شده باشد .
طبق نظرهیوم : استراتژیها میتوانند بصورت یک دامنه ((RANG )) قرار بگیرند که هریک دارای شرایط خاصی هستند ، از استراتژی برنامه ریزی شده تا استراتژی تحمیلی که سازمان هیچ

نقش در آن ندارد .
الف – الگوهای متفاوت استراتژی :
الف -۱ : استراتژی برنامه ریزی شده : هدفهای دقیق به توسط یک رهبری مرکزی تنظیم و بیان میشود . پس به کمک نظارت رسمی برای اجرای طبیعی آنها در محیطی معمولی و قابل کنترل یا قابل پیش بینی پشتیبانی میشود .

الف -۲ : استراتژی کارسلارانه : هدفها و مقاصد بصورت تصورات ذهنی بیان نشده یک رهبر موجودیت دارند و بنابر این با فرصتهای جدید قابل انطباق هستند . سازمان تحت کنترل شخصی این رهبر است و بنابراین با فرصتهای جدید قابل انطباق هستند .

الف -۳ : استراتژی های ایدئولوژیکی : هدفها بصورت تصورات ذهنی همه اعضای سازمان موجودیت دارند و به کمک هنجارهای مشترک قوی کنترل میشوند .

الف -۴ : استراتژی چتری : (۱) رهبری سازمانی که بطور نسبی بر اقدامات نظارت دارد ، هدفها مرزهای استراتژیک را بیان میکنند و دیگران باید برمبنای آن اقدام نمایند .

الف -۵ : استراتژی فرآیندی : (۲) رهبری سازمان ابعاد فرآیندی استراتژی را کنترل میکند ولی محتوای عملی استراتژی را به دیگران وامیگذارد .
الف -۶ : استراتژی ناپیوسته : (۳) اعضاء واحدهای فرعی که سست گونه به بقیه بخشهای سازمان مرتبط هستند ، الگوهایی در جریان اقدامات و عملیات خود پدید می آورند که این امر در تناقض با هدفهای مشترک یا سازمان مرکزی صورت میگیرد .
الف -۷ : استراتژی توافقی : (۴) اعضای مختلف سازمان با برقراری تعادل متقابل برالگوهایی که در سازمان مطرح است درحالیکه هدفهای مشترک وجود ندارند ، اتفاق نظر دارند .
الف -۸ : استراتژی تحمیلی : (۵) محیط خارجی الگوها را برای اقدامات در سازمان تعیین میکند یابا تحمیل مستقیم ، یا با انتخابهای سازمانی اجباری غیرآشکاری .
۱-۲-۳ : استراتژی به معنای موضع : (۶) پس از دو تعریف بیان شده در مورد استراتژی ، هنوز یک سوال باقی می ماند ، استراتژی در مورد چه چیزی ؟ می دانیم که استراتژی یک موضع سازمانی است و وسیله ای برای مشخص کردن اینکه یک سازمان در کجای محیط رشته صنعت خود ، در کجای بازار ودر کجای محیط جامعه خویش قرار دارد . طبق این تعریف میتوان گفت که با استراتژی نیروی واسط بین سازمان و محیط آن میباشد واز دیدگاه مدیریت یعنی قلمرو بازار تولید و فعالیت یک شرکت .
۱-۲-۴ : استراتژی به معنای دیدگاه : (۷) برمبنای این تعریف ، استراتژی و نحوه پیاده کردن آن در سازمان یک دیدگاه است که محتوای آن تنها در یک وضعیت شاخص و خاص تشکیل نمیشود بلکه نوعی تصویر ذهنی پایدار است نسبت به جهان .

مانند دیدگاه ، رتری طلبی در بازار ، بازاریابی ، تولید برمبنای خواست مشتری و ;;
دید استراتژی به هر سازمان یک هویت یا شخصیت به آن میدهد ، نسبت به نحوه عمل و فعالیت شرکت .
——————-
۱-۲-۳-۴- براین کوئین – جیمز – مدیریت استراتژیک صفحه ۳۹
۵- مینتس برگ ، هنری ، مدیریت استراتژیک صفحه ۳۹
در اینمورد ، بنظر فیلیپ سلزنیک : شخصیت سازمان را تعهدهایی می سازند ، منسجم و مشخص نسبت به چگونگی عمل و بازتاب که در درون آن جای گرفته اند .
بطورکلی میتوان گفت که : استراتژی ها قبل از آنکه پیاده شوند در محیط سازمانی یک مفهوم ذهنی هستند که در ذهن افراد ذینفع وجود دارند .

۱-۲-۵ : استراتژی صاف و مختلط : این تعاریف طبق نظر ایگو رانسف در مدیریت استراتژیک بیان شده است .

۱-۲-۵-۱: استراتژی کلی و مختلط هم نشاندهنده یک قاعده تصمیم گیری آماری است که مشخص میکند سازمان در یک وضعیت معین کدام نوع استراتژی را انتخاب خواهد کرد .

۱-۲-۶ : تعریف استراتژی توسط چند کارشناس مدیریت :

آ.د.چندلر : استراتژی بعنوان تعیین آماج و هدفهای دراز مدت در سازمان و برای تحقق پذیری این آماج تخصیص دادن منابع مورد نیاز و آماده نمودن برنامه های فعالیتی مناسب

تعاریف مدیریتی استراتژیک :
آنتونی بیان میدارد : (( تصمیم گیری در مورد سیاستهای مربوط به اهداف سازمان و تغییرات در آن اهداف ، منابع مورد استفاده در آنها ، تعیین ویژگیهای این منابع ، توزیع و کاربرد آنها ))
تایلس میگوید : (( استراتژی یک مجموعه کاملی از سیاست و اهداف معین و مشخص یک سازمان میباشد ))
طبق تعریف اندروس : (( استراتژی یعنی اینکه سازمان کدام کار را انجام میدهد یا میخواهد انجام دهد ، چه نوع سازمانی است ، یا میخواهد باشد را تعریف کرده است ، آماج ، هدفها و تمامی وظایف و روشهای لازمه برای تحقق بخشیدن به انها را مشخص میکند .
هافر و شندل هم استراتژی را بعنوان فعالیتهای تامین کننده ، همآهنگی بین آنها و منابع داخلی و استعدادهای سازمان با فرصتها و تهدیدهای محیط بیرونی تعبیر میکنند .۴
همانطوریکه میدانیم مدیریت استراتژیک یک فرآنید و سیستم مدیریتی است که مربوط به محیط و تغییرات محیطی سازمان میباشد واز انجا که محیط سازمانی هر شرکت یا سازمان متفاوت و پیچیده است بنابر این تعاریف کارشناسان مدیریت استراتژیک و علم مدیریت با یکدیگر مشابهت چندانی ندارند و هنوز هم کارشناسان نتوانسته اند به یک تعریف جامع ، شاخص و کامل برای مدیریت استراتژیک در همه سازمانها دست پیدا کنند .

مقدمه :
مشارکت از زمان بدو موجودیت انسان و جوامع انسانی در سطح ابتدایی وجود داشته و نیز باعث تغییر در سطح زندگی و پیشرفته شدن آن نیاز به مشارکت بیشتر گردید و همچنین دامنه استفاده از آن نیز افزایش پیدا کند در اهمیت امر مشارکت میتوان بیان کرد که جوامع انسانی دارای اهمیت فراوانی از طیف های مختلف هستند .
کوچکترین واحد بسیار با اهمیت در جوامع انسانی که منشاء پیدایش انسانها مشارکت در امور اداره آن امری مهم و اجتناب ناپذیر میباشد با برقراری ارتباط افراد با محیط بیرون از خانه اگر نسبت

مشارکت در آن به محیط خانوادگی خود تفاوت داشته باشد دوجهت باعث کاهش کارآیی افراد و سپس جامعه و یا سازمان میگردد :

اول : باعث ایجاد تعارض گردیده زیرا خود با زمینه مشارکتی تربیت شده است ودر محیط کار خود دچار تعارض گردیده و بسوی شدن او از خود بیگانگی پیش رفته و احساس ارزشمندی خودی را از دست میدهد .

دوم : سازمانها و جوامع خود تشکیل یافته از افراد زیر مجموعه هستند که در صورت پایین بودن کارآیی این مشکل در ساختار جامعه و یا سازمانی نیز تاثیر گذار خواهد بود .

تاریخچه :
عمر مشارکت تاریخی باندازه عمر تشکیل جوامع انسانی دارد و با تغییر نیازهای افراد ویا جوامع انسانی نوع مشارکت نیز تغییر کرده است مشارکت در جوامع انسانی معمولی از زمان یونان باستان دارد مشارکت بنحوه های گوناگون نیز در مقاطع مختلف تاریخی وجود داشته است . در زمان تشکیل حکومت اسلامی در مدینه توسط پیامبر اکرم (ص) این نگرش مشارکتی در بیانات ایشان و همچنین در زمان علی (ع) وجود داشته است و ایشان بیانات فراوانی از این دست بیان کرده اند که بیانگر این نوع دیدگاه میباشد .
در جوامع امروزی اصلی ترین زیربنای مشارکت اصل برابری مردم است و هرگاه که این اصل برابری همراه با ارزش نهادن به آنها باشد آنگاه مشارکت در جامعه میتواند بصورت یک امتیاز برای موفق شدن و بهره مندی از فعالیتهای جمعی استفاده گردد .

در پذیرش این اصل که مشارکت یک فراگرد است و نه یک فرآورده و یا بعبارتی یک علت است نه یک معلول .

پذیرش این اصل که مشارکت فراگردی است که از راه آن افراد جامعه به دگرگونی دست پیدا میکنند و دگرگونی را متناسب با شرایط بوجود آمده و یا آنکه شرایط جدید خلق میکنند .

با داشتن یک زمینه مثبت فرکی برداشت درست از فلسفه مشارکت بآسانی میتوان آ

ن را علت اصلی دگرگون شدن پیروزیهای یکطرفه به چند طرفه تغییر کرد که در ان اعتماد مردم به هم افزایش پیدا کرده و توان آنها برای افزایش دخالت در امور جامعه افزایش می یابد .

مشارکت مردم در جامعه به زیربنای آن بستگی دارد :

۱- سهیم کردن مردم در قدرت و اختیار
۲- راه مردم به نظارت بر سرنوشت خویش
۳- بازگسودن فرصتهای پیشرفته به روی مردم

مشارکت در جوامع دارای دو بعد است یا دو صورت کلی است که هرکدام با دیگری

رابطه ای تنگاتنگ دارد .
اول : مشارکت مردم در جامعه
دوم : میزان اهمیت دادن حکومت در مشارکت دادن مردم و استفاده از سیاستهای مختلف در اینباره .

مشارکت مردم :
مشارکت مردم در بخشهای گوناگون میتواند صورت بگیرد که عبارتست از بخشهای سیاسی ، اجتماعی ، اختصاصی و فرهنگی .

الف : مشارکت در خانواده :
خانواده بعنوان زندگی مشترک بین زن و مرد تشکیل میشود که هریک دارای وظایف خاص خود هستند مردان برای چرخاندن چرخ اقتصادی خانواده و زنان نیز در تربیت فرزندان و مدیریت امور خانه را بعهده میگیرند . زن و مرد هرکدام میتوانند با تلاش بیشتر خلع ناتوانی دیگری را بپوشانند از دیگر مواردی که مشارکت در آن اهمیت فراوان دارد تربیت فرزندان است در خانواده که مرد و زن هر دو باید با هم به انجام آن بپردازند .

ب : مشارکت اقتصادی :
بیشتر مردم بخش عمده ای از عمر خود را برای گذراندن زندگی روزمره خود و کسب درآمد در فعالیت اقتصادی میگذرانند در بخش اقتصادی مردم این فرصت را پیدا میکنند تا توانائیهای خود را بروز داده و درآمد کسب نمایند مشارکت در زندگی اقتصادی نیزمبنایی برای افراد میآورد تا به احساس احترام به خویش و منزلت و حرمت اجتماعی دست یابند .

ج : مشارکت اجتماعی و فرهنگی :
مردم در جوامع انسانی دارای یک سری ارزشها و عرفهای خاص هستند و خواهان آن هستند این ارزشها و عرفها بصورت یک فرهنگ کامل همه ابعاد زندگیشان را تحت تاثیر قرار دهد و خود را نیز با آن منطبق نماید از عناصر فرهنگی که در هر جامعه ای متفاوت است عبارتند از : زبان ، نوع پوشش ، آداب و سنن و ادبیات و موسیقی .
فرهنگها بعنوان یک وجه تمایز در بین جوامع انسانی باید مورد احترام و ارزش قرار گیرند و پیوسته در تمامی شئونات زندگی خود را نمایان سازند وگرنه به خودی خود منسوخ گردیده و از بین خواهد رفت ارزش یک فرهنگ به ماندگاری آن در طول زمانهای گوناگون است و هرچه که مان

دگاری آن بیشتر باشد آن فرهنگ ریشه دار تر خواهد بود .
د : مشارکت سیاسی :
مشارکت سیاسی مردم در سالهای کنونی رشد و گسترش فراوانی داشته است این نوع مشارکت و فعالیت دارای دو پیش زمینه بوده است :
اول : تاریخی
دوم : اقتصادی و نظامی
در سالهای اخیر و یا در قرن اخیر بعلت خوی استعماری بعضی از کشورها و دستیابی به کشورهای ضعیف تر و نیز غارت منابع آنها و همچنین داشتن پیشینه قوی کشورهای مورد تجاوز استعمارگران باعث گردیده تا مردم به جلوگیری از استعمار کشورهایشان اقدام نمایند .

دوم : از بعد اقتصادی و نظامی :
بدلیل آنکه در کشورهای مستمره اوضاع اسفبار اقتصادی اکثر مردم از یکطرف و از طرف دیگر حکومتهای خودکامه وابسته و یا دیکتاتوری با استفاده از ابزارهای اقتصادی و نظامی مردم را بصورت زندانی تبدیل کرده بودند باعث گردیده که مبارزه علیه این نوع حکومت شکل بگیرد و تشدید شود وبا ساقط کردن دولتها و یا آزادی مستعمرات به حکومت دلخواه خود دست یابند و بتوانند با مشارکت در انتخابات ودر موارد سیاسی دیگر از قبیل عضویت در خوبها و داوطلبی در نمایندگی آن را اداره نمایند وبا این فعالیتها به یک مردم سالاری نیز دست پیدا کنند .
از ویژگیهای نظام مردم سالاری نظام سیاسی با زور کارآمد است که به نهادهای نیرومندازقبیل مطبوعات ، جامعه مدنی و سازمانهای غیردولتی نیازمند است .

۱- زمینه سازی مشارکت توسط دولتها :
همانطور که مردم باید در مشارکت جوامع خود تلاش نمایند دولتها نیز باید زمینه سازی آنرا انجام دهند در سراسر جهان حکومتها همانطور که به سوی اقتصادی مبتنی بر بازار حکومت میکنند برای کاستن از هزینه های خویش نظارتهای دولتی را کنار گذارده و راههای تازه ای را برای مشارکت کردن و فعالیتهایکارآفرینشان باز میگذارند این راهها عبارتند از :

الف : خصوصی سازی ، خصوصی سازی راههای تازه مشارکت مردم در بعد اقتصادی را فراوری دولتها قرار میدهد .

خصوصی سازی باعث میشود که هزینه های تخصیص یافته به بخش دولتی کمتر گردیده و دولت در بخشهای ضروری تر سرمایه گذاری نمایند .

از سال ۱۹۸۰ ب اینطرف نزدیک به هفت هزار شرکت یا سازمان دولتی به بخش خصوصی تبدیل شده اند که از این میان هزار و چهارصد شرکت در کشورهای درحال توسعه بوده اند (۱)

ب : انقلاب اطلاعاتی و زمینه سازی آن توسط دولتها با گسترش جمعی و قرار دادن این وسایل در دسترس مردم اطلاعات در سراسر جهان در زمان وقوع بطور همزمان پخش خواهد شد .

ج : سازمانهای غیردولتی :

این سازمانها در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته اند در سال ۱۹۹۰ در

کشورهای در حال توسعه در حدود پنجاه هزار سازمان غیردولتی وجود داشته که در بخشهای گوناگون فعالیت میکنند . (۲) ازقبیل بهداشت ، آموزش و پرورش .

———————–
۱-۲- مشارکت مردم – دکتر محمد علی طوسی – مجله مدیریت دولتی

با همه زمینه هایی که برای مشارکت در جامعه وجود دارد اما تعداد بسیاری زیادی از مردم از مشارکت در جوامع خود برکنار مانده اند . این محرومان فقیرترین بخشهای مردم جامعه ، ساکنان روستاها ، بسیاری از اقلیتهای مذهبی و نژادی و تقریباً در همه کشورها زنان جامعه .

تعریف مشارکت :

تعریف مشارکت مشکل است زیرا این اصطلاح در بین فرهنگهای مختلف و در بین نظامهای روابط کار معنای یکسانی ندارد . مشارکت در تصمیم گیری مفهوم واحدی است اما به طرق مختلف بعمل در میآید . (۱)

کاتن و همکاران و شوجل بیان میدارد که مشارکت در تصمیم گیری در بسیاری از کشورهای مفاهیم گوناگونی دارند و از آن به تعابیر مختلفی یاد میشود .
و تعریف مشارکت از نظر دیبال عبارتست از : تصمیم گیری مشارکتی در سطح گروه ، دپارتمان و یا سازمان .
کپست میگوید که : کوشش برای تعریف مشارکت کارکنان ، اغلب با سردرگمی و مشکلات همراه است اما ایده اصلی آن است که افراد باید در مورد تصمیماتی که از آن تاثیر میپذیرند حرفی برای گفتن داشته باشند . بعضی از نویسندگان مشارکت را تا سطح تفویض اختیار نیز گسترش داده اند و بعضی دیگر آن را تصمیم گروهی قلمداد کرده اند .

در تعاریف مشارکت ، نویسندگان به فرآیند تصمیم گیری تاکید میکنند و مشارکت را فرآیندی مورد توافقی میدانند که از طریق آن کارکنان قادرند بر تصمیم های مدیریتی اثر بگذارند (( کلارک ، فتچت ، ورابرتر و اکوالیوت ))
——————————–
۱- مشارکت به چه معنی است – دکتر محمد علی طوسی – مجله مدیریت دولتی

دومین بخش از نویسندگان سعی کرده اند تا با تعامل بین نقش آفرینان در تعریفهای خودشان دقیتر باشند . در این مفهوم تاثیرگذاری کارکنان بر تصمیم ها اساس مشارکت را تشکیل میدهد (( میسی پیترسون )) .

در سومین دسته از نویسندگان تاکید بر قلمرو مشارکت نمود فراوان دارد .
چهارمنی دسته از نویسندگان شکل و اندازه مشارکت را مورد تاکید قرار دا

ده اند .
دسته پنجم ، مشارکت را برحسب تصمیم گیری مشترک میکنند و ششمین دسته از نویسندگان درگیری روحی ، روانی کارکنان در تصمیم گیری را مورد لحاظ قرار دادند .
با توجه به تعاریف گوناگون مشارکت را میتوان هزینه درگیری کارکنان در تصمیمهای راهبری تاکتیکی سازمان بحساب آورد که بصورت رسمی / غیر رسمی در شکل مستقیم – غیر مستقیم و با درجه سطح معین و حدود مشخص اتفاق می افتد .۱

چگونه مشارکت مطرح و تنظیم میشود ؟
فرآیند مشارکت عمومی دارای چهار عنصر اصلی میباشد
۱) مساله یا موقعیت
۲) ساختارها ، سیستمها و فرآِندهای اداری در جاییکه مشارکت قرار میگیرد
۳) مدیران
۴) شهروندان

در طراحی مشارکت ابتدایی مشارکت طوری طراحی میشود که حول و حوش مساله اصلی قرار بگیرد . بعد از مساله مردم وافراد جامعه در پیرامون مساله مورد بحث قرار میگیرند . و بعد از مردم مدیران هستند که رابطه بین ساختارها و مساله را ایجاد میکنند ودر آخرین مرحله نیز ساختارها و فرآیندهای اداری ، چارچوبهای سیاسی وجود دارند که مدیران جامعه باید درآن به فعالیت بپردازند .
———————–
۱- رهنمود – فرج الله – درجات مشارکت و نیازهای غالب افراد – مجله مدیریت دولتی

۵-۱-۱ : موانع در سر راه مشارکت :

۱- ماهیت زندگی در جامعه پیشرفته :
موانعی که ناشی از واقعیتهای عینی در زندگی روزانه به موقعیت طبقه اجتماعی شهروندان پیوند خورده است و شامل عواملی مانند انتقال ، محدودیتهای زمان ، ساختار خانواده ، تعداد افراد در نیروی کار .

۲- فرآیند های اداری : دومین مجموعه از موانع فرآیندهای اداری است ، این موانع متناقض و مخالف عقاید عمومی هستند .

۳- تکنیکهای مشارکت : اکثر روشها و تکنیکهای استفاده در مشارکت نامناسب هستند ، غیر موثرترین تکنیک مشارکت شنود عمومی است به نظر مدیران ساختار شنود عمومی و جلسات عمومی مانع تبادل اطلاعات با مفهوم میشود شنود عمومی در واقع درباره ارتباطات نیست بلکه در اصل متقاعد کردن میباشد .

شنود عمومی بصورت یک ارتباط یکطرفه است وابزاری است ناکارآمد جهت مشارکت افراد برای حرکت به سمت مشارکت صحیح مدیران باید در عمل کردن جاریشان تغییراتی را انجام دهند دیگر اینکه نظامهای قانونی و حقوقی ، ارزشها و سنتهای اجتماعی و نیز توزیع نادرست داراییهاست .

۵- ۱- ج : راههای غلبه بر موانع مشارکت :
برای جلوگیری از ناکارآمدی مشارکت و ایجاد یک فرصت واقعی برای نفوذ بر فرآیندهای اداری و پیامدهای آن افرایش خواهد یافت . بنظر لئون (( تغییر تکنیکهای مشارکتی جهت اعمال صحیح و موثرتر بعنوان یک فرآیند یادگیری دوطرفه است که مدیران و شهروندان به یادگیری آن نیازمندند .۱
مدلهای مشارکت صحیح و مطلوب دارای سه بخش اصلی میباشد
۱- توانمند سازی و آموزش اعضای جامعه
۲- آموزش مجدد مدیران
۳- توانمند ساختن ساختارها و فرآیندهای اداری
۵-۲- مشارکت در سازمانها :
در تعریفهای مختلف و گوناگون که در قبل بیان کردیم تعریف از مشارکت به افزایش درگیری کارمندان در تصمیمات متنوع اتخاذ شده در سازمان میباشد . بررسی مشارکت در سازمان بیشتر از دیدگاه بهره وری بررسی میشود .

الف : تاریخچه تئوریک مشارکت :
ماکس وبر جامعه شناس آلمانی و صاحب نظر در علم مدیریت به پیشرفت کار و صنعت و اعمال مدیریت از طریق قوانین و مقررات بدون توجه به احساسات و عواطف و خواسته های انسانی و بالاخص بدون التفات به مشارکت کارکنان تکیه داشته است . اصول مدیریت علمی و اداری بصورتی جامع تر و مناسب تر توسط تیلور و فایول مطرح گردید اما در این نظریه نیز به انسان وافراد بعنوان یک انرژی ماشین و مکانیکی در راستای حداکثر بهره وری از نیروی مصرفی و سرعت در بروز عمل کردن فعالیتهای انسانی نظر داشتند .
دالتون مایو و شاگردانش معتقد بودند که به خاطر اینکه قادر باشیم در سازمانها و ادارات تشکلهای کشوری همزیستی مسالمت آمیزی بین افراد سازمان و اعضای عالیرتبه مدیریت بوجود آوریم لازم است جو و محیطی دوستان و صمیمی را در بین آنها ایجاد نماییم تا بتوانیم از تاثیرات حاصله نتایج بهینه و مطلوبی را کسب نماییم . ۲

———————–
۱- رهنورد – فرج الله – درجات مشارکت و نیازهای غالب افراد – مجله مدیریت دولتی
۲- رهنورد – فرج الله – تبیین فلسفه مدیریت مشارکتی – مجله مدیریت دولتی

اصولاً در اداره کردن سازمانها یک ویژگی مهم را اثبات میکند :
اولاً : مشارکت عامل انتخاب بهتر راه حلها و برای افراد و کارکنان در سازمان یک نوع دموکراسی را برای حمایت از آنها ایجاد میکند .
ثانیاً : با توجه نمودن و ارزش نهادن کارکنان و سازی دخالت آنان را در تصمیم گیریها فراهم میکنند .

ب : اهمیت مطالعه مدیریت مشارکتی :

این اهمیت از چند بعد ناشی می شود :
اول : از جو روانی
دوم : از بعد پیشرفت
سوم : از بعد بهره وری

اول : از بعد روانی :
در بعد اول میتوانیم به این مسئله توجه کنیم که در جوامع امروزی با توجه به اهمیتی که به رفتار انسان و رفتار و گرایشهای او در جامعه داده میشود و نیز در مهمترین بخش هرجامعه که همان خانواده است مشارکت به معنای یک امر ضروری و مهم بیان گردیده و این ایده نیز در تربیت انسانها جای مهمی را پیدا کرده است در سازمانها اگر از این زمینه تربیتی افراد بطور درست استفاده نشود باعث ازخودبیگانگی یا الینه شدن وی میگردد ودر متعارض با جامعه و زمینه تربیتی خویش قرار میگیرد .

دوم : از بعد پیشرفت علم مدیریت :
این مطلب را از نظریات دو نویسنده و صاحب نظر علم مدیریت بیان میکنیم ( بنظر لی پرستون و جیمز بت در مدیریت سه تحول و انقلاب صورت گرفته اولی سلسله مراتب سازمان در مدیریت بود .
دومی : جدا کردن مالکیت از مدیریت
سومی : از بقیه مهمتر است مشارکت در مدیریت میباشد

در حال حاضر ودر عصر کنونی ژاپنی ها براساس این نوع نگرش توانسته اند ی طرح جدید بنام کایزن که یکی از زیر مجموعه های مدیریت مشارکتی است پیاده نمایند و با توجه به نتیجه آن کشورهای دیگر نیز به پیاده کردن ان در جامعه و سازمانهایشان تشویق شده اند .

سوم از دیدگاه بهره وری :
در بخشهای گذشته به سلسله مراتب نیازها و مطابق آن بر نوع مشارکت افراد در سازمان را نیز بیان نمودیم .مشارکت افراد در هر وضعیتی که باشند باعث میگردد که ارزش و احترامی را که در اولین بخش این تقسیم بندی به آن اشاره کردیم که در خانواده ها و جامعه به آن اهمیت داده اند . سازمان نیز که محیط زندگی کاری افراد را تشکیل میدهد به آنان ارج بنهد نیاز خودیابی و احترام را در افراد سازمان تقویت نموده و باعث افزایش بهره وری و نیز کاهش هزینه های نامعلوم سازمان میگردد .

ج : نگرشها و برخوردهای مختلف سازمانها با مشارکت :
در طی سالهای اخیر نگرش بسیاری از مدیران نسبت به مشارکت کارکنان در سازمانها تغییر یافته است .
اما بطور کلی سه نگرش برای برخورد با مشارکت در سازمانها وجود دارد :

۱) سازمان بعنوان ابزار :
در این نوع سازمان مالک و مدیر یک نفر بوده و سازمان و اجزای آن ، مانند یک ماشین عمل کرده و به سود آوری مالک کمک میکنند .

۲) سازمان بعنوان یک موجود زنده :
مالکیت از مدیر جدا گردیده و توسعه سازی است که دارای نقش میباشند .

۳) سازمان بعنوان یک نظام اجتماعی ، کارکنان ومدیران بعنوان گروههای ذینفع اصلی و سهامداران ;. همگی در رشد و بقاء سازمانی مشارکت دارند .
عمده دلایل اساسی حمایت از مشارکت کارکنان در تصمیم گیریهای مدیریت :
الف : تاثیرات مثبت و شگرفی که در روحیه کارکنان بواسطه احترام به عقاید و نظرات و افکارشان برجای میگذارد .
ب : وسیله ای مناسب و معقول است برای برقراری ارتباط مفید و موثر و دائمی و پیوسته بین کارکنان و مدیریت بوده و تصویب طرحها و روشها را میسر سازد .
ج : در راستای تحقق اهداف فرد و سازمان ایجاد انگیزه های قوی می نماید .

اما مشارکت در سازمان خود به سه بخش: عدم مشارکت ، مشارکت جویی و مشارکت کامل تقسیم میگردد .مشارکت در مدیریت عبارتست از (( ایفای نقش از طریق اظهار نظر ، ارائه پیشنهاد ، تصمیم همراه مشورت ، قبول مسئولیت در زمینه فعالیتهای سازمان ، انتخاب نوع کار، بهبود و توسعه کار و توزیع دستآوردهای حاصله )) (۱) و یا آنکه مدیریت مشارکتی عبارتست از مجموعه گردش کار وعملیاتی که تمام کارکنان و زیردستان یک سازمان را در روند تصمیم گیریهای مربوط به آن سازمان دخالت داده و شرکت میسازد . تاکید اصلی این نوع مدیریت بر همکاری و مشارکت علاقه مندانه و داوطلبانه عموم افراد استوار است و میخواهد از ایده ها و نظرات و ابتکارات آنها در حل مشکلات و مسائل سازمانی استفاده کند (( براساس فرآیند این مدیریت بر مبنای تقسیم اختیارات بین مدیریت و کارکنان استوار است ))۲
—————————
۱- مشارکت به چه معنی است – دکتر محمد علی طوسی – مجله مدیریت دولتی

۲- پیشنهادها جهت افزای بهره وری – صدرالله البرزی – مجله مدیریت دولتی

اما آثار و پیامدهای مشارکت کارکنان در اهداف سازمانی :
۱) پذیرش و دگرگونی
۲) تعهد و دلبستگی به اهداف سازمانی

۵-۳ : عوامل کارآیی مشارکت :
مشارکت کارآمد و موثر بآسانی پدید نمیآید و بسیاری از مشاوران و پژوهشگران هم اکنون میکوشند تا بهتر کردن شیوه پرورش مشارکت در تشکیلات سازمانی دست پیدا کنند ، از تجربه ای که در زمینه راهبردهای مدیریت مشارکت جو بدست امده است . چنین آشکار میشود که برای کامیابی این راهبردهای مدیریت مشارکت جو بدست آمده است . چنین آشکار میشود که برای کامیابی این راهبردها در دراز مدت شماری از شرطها و به شرحی که در پی میآیند باید حاضر و آماده باشد .

الف : پشتیبانی ودرگیر شدن مدیریت مالی سازمان و جامعه کارکنان در امر مشارکت :
یک شرط مهم برای موفقیت در حمایت مدیریت مالی میباشد . تازمانیکه مدیریت عالی از کوششهای بهتر کردن کارپشتیبانی نکند و منابع مالی و وقت و تلاش معروف این نگرش نسازد احتمال اندکی است که نگرش مدیریت مشارکتی به پیشرفت درخور توجهی در محیط سازمانی دست پیدا کند . بسیار قابل توجه و با اهمیت است که مدیریت عالی خود رهبری و هدایت مشارکت را برعهده میگیرد و اعضای سازمان را با پشتیبانی و قدر شناسی از کوشش که در این برنامه نیاز دارند دلگرم سازند .

ب : احساس نیاز به مشارکت برای بهتر کردن اوضاع کاری :
بطور کلی زمانیکه کوششهای بهتر کردن اوضاع کاری توجه میشود که مدیریت عالی سازمان یا رئیسان واحدهای عمده آن احساس کنند ک جنبه های اساسی عملکرد سازمانی مانند : بهره وری ، کیفیت کالا ، همکاری درونی ، سازمان یا خوشنودی کارکنان به گونه مطلوبی که توقع میرود وجود نداشته باشد ، همراه با این احساس یک احساس فوریت هم پدید میآید .در احساسی که توجه کردن سریع و سر راست به دشوارهای سازمانی به شیوه ای سازنده تنها راه از میان برداشتن آثار منفی اوضاع به عملکرد سازمان است .

ج : پشتیبانی کارکنان :
رویکردهای مشارکتی به نتیجه نخواهد رسید مگر کارکنان از آن پشتیبانی نمایند .از تحلیلی که درباره نظامهای مشارکتی در بسیاری از کشورهای جهان صورت گرفته است ،معلوم گ

ردیده که برای پشتیبانی مستمر ودرازمدت کارکنان چهار ویژگی باید فراهم باشد :
۱) استقرار نوعی از مشارکت در سود یا بهره وری از کار
۲) پیوند بلند مدت استخدامی وامنیت شغلی
۳) کم کردن تفاوتهای حقوقی امتیازات شغلی
۴) تضمین حقوق مزدی ۱

پیگیری نتیجه هایی که بعلت تلاشهای مشارکت جویانه ایجاد میشوند . بسیار مهم است که کارکنان برای حل دشوارها ، پیگیری و پایداری از خود بروز دهند زیرا دگرگون کردن پیوندهای انسانی در سازمان یک عامل پیچیده است و آنان که در این پیچیدگی درگیر هستند باید تا پایان کار خود از خود صبر و بردباری نشان دهند .
گاهی مدیران و زیردستان آنان در طلب راه چاره ای سریع و فوری برای دشواریها هستند ولی بیشتر برنامه های بهتر کردن اوضاع کاری را نمیتوان با شتاب بانجام رساند وبرای کامیابی نیاز به پیگیری دارد تا بهره های پایداری از آن گرفته شود . دربسیاری از حالتها ، فنون مشارکت جویانه پیامدهای فوری و مثبت دارند ولی این بهتر شدنها اگر بصورت نگرش مستمر و دایم دیده نشوند بزودی حاصل مثبت آن در میان کارهای جاری از نظر پنهان خواهد ماند .

—————————
۱- بهتر کردن سازمان و مشارکت کارکنان – مدیریت دولتی – دکتر طوسی

د : مشاوران شایسته وکاردان :
شرط دیگری که در کامیابی کوششهای مشارکت جویانه اثر دارد وجود مشاوران شایسته وکاردان است . گرچه زمینه های علمی و تجربی اینگونه افراد بسیار متنوع است اما بسیاری از آنان در قلمروهای پویایی شناسی گروه روان شناسی اجتماعی ، روانشناسی بالینی یا راهنمایی و مهارتهای مشاوره معلومات گسترده کسب کرده اند که میتواند از افراد بیرون سازمانی یا درون سازمانی باشد .

ه : برقرار بودن نگرش منظومه ای :
کوششهای بهتر کردن اوضاع کاری در سازمان بطور معمول به نگرش منظومه ای از سازمان و دشواریهای آن نیاز دارد .برپایه این نوع نگرش دگرگونیهای موجود در یک پیوند یا رویکرد سازمانی نیاز به تقویت و پشتیبانی دارند .

۵- ۴ : نحوه مشارکت کارکنان در سازمان :
الف : از طریق ارائه پیشنهاد
ب : تصمیم گیریهای دجانبه
ج : تصمیمهای کاری نیمه مستقل
د : گروههای کنترل کیفیت
ه : جلسات غیر رسمی
و : برنامه ریزی مدیریت مشارکتی

الف : یکی از راههای مشارکت کارکنان در نحوه اداره موسسه یا سازمان ویا انجام یک نوع فعالیت خاص در ارائه پیشنهاد برای بهتر کردن آنها میباشد . ارائه پیشنهاد به دو حالت صورت میگیرد .
در حالت اول : پیشنهاد به مافوق خود که از آن میتوانند بعنوان یک بازخورد در ارزیابی فعالیتهای خود استفاده نمایند .
در حالت دوم : دادن پیشنهاد به منظور انجام آسانتر فعالیتها که کارکنان در اینحالت از تخصص کاری خود استفاده میکنند .

ب : تصمیم گیریهای دوجانبه : این نوع مشارکت در آلمان و بعضی کشورهای دیگر به اجرا درآمده است که درجه خاصی از مدیریت مشارکتی است . در این نوع مشارکت نمایندگان کارکنان و مدیران بطور مشترک سیاستهایی را در سطح سازمان تعیین میکنند .۱
از مزایای تصمیم گیریهای دوجانبه این است که از طریق شرکت نمایندگانشان در هیئتهای مدیره یا شوراهای کار در فرآیند مدیریت مشارکت داشته باشند .
(( به این نوع مشارکت نویسندگان مدیریت میگویند . نوفذ کار بر روابط مدیریت نیروی کار ، بطور نسبی مهمتر از شرکت نمایندگان در هیئتهای مدیرهاست )) ۲
و این به آن دلیل است که در هیئتهای مدیره هر موسسه هیچگونه تصمیم و یا فعالیتی درخصوص تنظیم روابط مدیریت و کارکنان صورت نمیگرید . بطور کلی این نوع روش مشارکت در همه جای جهان دارای پاسخ دهی مناسب نیست به آن دلیل که دیدگاهها و فلسفه های فردی و فرهنگی و نیز میزان سختی یا سهولت شرایط اقتصادی در این کشورها متفاوت است .

ج : تیمهای کاری نیمه مستقل : فرم تکامل یافته طرح کار بر مبنای مشارکت هستند این نوع مشارکت در ابتدا بصورت دیدگاه بر تصمیمهای فنی و اجتماعی بود که توسط امری وتربیت بیان گردید وبعد از تکامل بصورت گروههای کاری نیمه مستقل درآمد . این نوع تیمها بصورت فرمهای کاری نیمه مستقلی هستند که برای حل مسائل موسسه مناسب هستند . اعضای این تیم مسئولیت جمعی برای بررسی مشکلات کیفیت و کمیت و روش انجام کارها را میپذیرند . در تصمیم گیریهای مهم و موثر در سازمان درباره سرمایه تکنولوژی بکار رفته در موسسه و برنامه ریزی بلند مدت فعالیت میکنند .
—————————–
۱- ابعاد مشارکت – دکتر رهنمود – مجله مدیریت دولتی
۲- آثار مثبت مشارکت کارکنان – تنهایی – مجله مدیریت دولتی
(( بروکز براین نکته تاکید دارد که تشکیل گروههای کاری نیمه مستقل که در زمینه مسائل استراتژیکی که در سطوح پائین مدیریت کارساز نیست ، باید از آن اجتناب کرد )) ۱

د : گروههای کنترل کیفیت : این گروهها در تقسیم بندیهای کاری نیمه مستقل جای میگیرند ودر زمانی برای بررسی مشکلات ویا بهتر کردن انجام یک فرآیند در کنترل محصولات موسسه صورت میگیرد . این گروهها از سرپرستان قسمت خط تولید موسسه تشکیل گردیده ودر زمانیکه مشکل مورد نظر دفع ویا آنکه در پیشنهاد فرآیند بهتر ، توافقی صورت گیرد منحل میشوند .

ه : جلسات غیر رسمی : این مشارکت میتواند بطور منظم یا موردی برگزار گردد و هر سطح از مدیریت یا کارکنان را پوشش دهد . این جلسات معمولاً توسط مدیر برگذار میگردد و در زمانیکه هم مدیریت و هم کارکنان در جلسه حاضر باشند بسیار موثر است . مشارکت غیر رسمی اصطلاحی است برای توصیف درگیری غیر رسمی کارکنان در تصمیمات روزانه که برکار آنها تاثیر میگذارد )) ۲

—————————-
۱- ابعاد مشارکت دکتر فرج الله رهنمود ، مجله مدیریت دولتی

۲- آثار مثبت مشارکت کارکنان – تنهایی – مجله مدیریت دولتی
۳- این روش معلول سبک رهبری مدیریت ارشد سازمان است که برای پیشنهادها و انتقادهای زیردستان خود آمادگی داشته باشد و کارکنان را در تصمیم گیری دخالت دهد .
درجات مشارکت کارکنان در سازمانهای گوناگون و رابطه آن با سلسله مراتب نیازها :

یکی از تقسیم بندیهای اساسی که باعث گردیده تا بیشتر به نوع رفتارای انسان در سازمانها توجه گردد نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو بوده است که آن را در سال ۱۹۴۳ مطرح ساخته ، بنظر مازلو سلسله مراتب نیازهای انسان به پنج بخش تقسیم میشود که انگیزه ایجاد شده در او وابستگی به ارضاء هرکدام از نیازهای مذکور دارد . این نیازها بدین قرارند :
نیاز فیزیولوژیکی ، ایمنی ، اجتماعی ، احترام و خودیابی بنظر او تمامی نیازهای بشر در این چند طبقه دسته بندی میشود و بعد از ارضاء یک نیاز ، نیاز دیگر مجال ظهور می یابد .

حال سوال اینجاست که نیاز کارکنان در سازمان :
اولاً : تا چه حدی از این سلسله مراتب ارضاء شده
ثانیاً : با توجه به نوع و درجه نیازها کارکنان در چه درجه ای از مشارکت فعالیت مینمایند ویا آنکه آیا یک رابطه مستقیم بین سلسله مراتب نیازها ودرجات مشارکت وجود دارد ؟

پاسخ به این سوال را با توجه به نظریه رهبری وضعی ، هرسی و بلانچارد بیان میکنیم . در بین سبکهای رهبری و سلسله مراتب نیازها تقریباً یک رابطه مستقیم وجود دارد .
در مدل هنجاری سبک مشارکتی کارها با افرادی مناسب است که دارای نیازهای غالب خودیابی هستند . اما برای کار با افرادی که نیازهای اولیه برانگیخته میشود سبکهای دستوری و تشویقی بیشتر کاربرد دارند . یکی دیگر از مباحثی که باید در مورد درجه مشارکت افراد به آن توجه شود آن است که خیلی از افراد نمیخواهند بخاطر مشارکت در اموری مورد آزار و اذیت قرار بگیرند . و این پرسش قابل مطرح شدن است که آیا علیرغم خواسته افراد و نقطه به این دلیل که فرک میکنیم مشارکت برای آنها خوب است آیا باید آنها را به سمت مشارکت رهنمون شویم ؟
برای پاسخ به این سوال به دو پدیده مهم در مشارکت سازمان برمی خوریم (( کم مشارکتی )) و ((‌بیش مشارکتی )) برطبق عقاید دیویس و نیوااسترادام بعضی از افراد مشارکت بیشتری را در مقایسه با دیگران طلب میکنند که آنهم بستگی به سطح نیازهای بروز داده شده شان برمیگردد .۱

(( بطورکلی براساس نظریات نویسندگان و صاحب نظران مدیریت مشارکتی : افراد با نیازهای اولیه به درجات پائین مشارکت بهتر پاسخ میدهند و افراد با نیازهای غالب ثانوی

ه به درجات بالای مشارکت .
دیگر اینکه مشارکت تنها تحت شرایط خاص است که میتواند برای موسسه سودمند باشد ویا آنکه مورد توجه قرار گیرد (( لاک ، شویجر ، لاکام )).
یک تقسیم بندی دیگر که از درجه مشارکت وجود دارد که به آن میپردازیم :
۱) حق اظهار :
که میزان خورایی مدیران و یا مشارکت پذیری آنان را مورد سنجش قرار میدهد )) ۲
((۲- درجه مشارکت :
که عبارتست از میزان تاثیر کارکنان بر تصمیم گیری و درجه تعهد سازمان به اجرای این پیشنهادها میباشد که عبارتند از :
الف : نظام اولیه صندوق پیشنهادها :
این مشارکت بسیار سطحی است و مدیریت بدون هیچ پاسخ آنرا قبول ویا رد میکند
ب : مشاوره :
مدیریت علل رد ویا قبول پیشنهادها را پاسخ میدهد .

—————————–
۱- درجات مشارکت و نیازهای غالب افراد – رهنمود – مجله مدیریت دولتی
۲- نیاز غالب افراد ودرجات مشارکت – رهنمود – مجله مدیریت دولتی
ج : پیشنهادهای مشترک :
مدیران و سرپرستان و یا تمامی افراد سازمانی هرکدام برای حل مسائل پیشنهادهایی را مطرح میکنند اما رد یا قبول آن برعهده مدیران است .

۳- دامنه مشارکت :
یعنی که در چه سطح از سطوح سازمان یا در چه سلسله مراتب سازمانی مشارکت انجام میگیرد )) ۱

۵-۵ : اهمیت مطالعه مدیریت مشارکتی :
این اهمیت از چند بعد ناشی میشود :
اول : از جو روانی
دوم : از بعد پیشرفت
سوم : از بعد بهره وری

در بعد اول میتوانیم به این مسئله بپردازیم که در جوامع امروزی با توجه به اهمیتی که به رفتار انسانی دارد فرض میکند که کارکنان در حالت درست و وضعیت مناسب راههای صحیح تری جهت انجام کار بهتر پیشنهاد میکنند .

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.