مقاله مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدود سنی ۴-۵ ساله در مهد کودک


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۹۷,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدود سنی ۴-۵ ساله در مهد کودک دارای ۹۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدود سنی ۴-۵ ساله در مهد کودک  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدود سنی ۴-۵ ساله در مهد کودک،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدود سنی ۴-۵ ساله در مهد کودک :

چکیده
هدف از تحقیق حاضر مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی حدو د ۵-۴ ساله منطقه ۱۱ شهر تهران است .که در فرضیه عنوان شده بررسی و مقلسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی است که جامعه است که جامعه آماری کود کان که در حدود سنی ۵-۴ ساله در مهد کودک منطقه ۱۱ هستند که جمعاً ۱۰۰۰ نفر هستند که ۱۴۰۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که روش نمونه گیری به صورت طبقه ای بوده است و روش تحقیق استفاده شده از طریق علی و مقایسه ای بوده است .که بعد از اجرای آزمون اضطراب بر روی کودکان وبه دست آوردن نمرات خام آنها از طریق روش x2و مقایسه اضطراب در دو گروه دارای شب ادراری و کودکان عاری بوده است و سطح معنی داری آن برابر ۵% pjبوده است

فصل اول
«کلیات تحقیق»

مقدمه
اضطراب همان آگاهی نسبت به کشمکشهای حل و فصل نشده میان عوامل ساختاری شخصیت است برای نمونه ،کشمکش میان تمایلات نا خود آگاه و هنجارهای سر کوبگر ،تضاد میان تمایلات متفاوتی که هر یک سعی دارد. بر شخصیت فرد مسلط شود میان عوالم خیلاتی و تجربه جهان واقعی ،میان روند های معطوف به بزرگی و کمال و تجربه حقارت و کوچکی و نقص خویش میان آرزوی پذیرفته شدن از .جانب دیگران جامعه یا جهان هستی و احساس طرد شدن از جانب دیگران ، میان اراده معطوف بودن و سنگینی با وجود که برای فرد غیر قابل تحمل می نماید و آرزوی آشکار و پنهان نبودن را بر می انگیزد . تمام این

کشمکش ها اعم از نا خود آگاه و نیز نیمه خود آگاه ،تصدیق شده یا نشده در لحظات نا گهانی یا مداوم اضطراب بروز می کند (تیلش به نقل از فرهاد پور -۱۳۷۹)بنابراین چون رشد روانی و فعالیتهای عضلانی یا حسی و حرکتی افراد با یکدیگر تفاوت فاحش دارند علل ابتدایی آنها به اطراب نیز نمی تواند یکسان

باشد ثانیاًیک حالت عاطفی نظیر اضطراب نمی تواند نزد همه یکنواخت عمل کند بلکه با توجه به پیشینه و تربیت و خصوصیات خلقی و تجربیات فردی و هم

چنین شرایط و موقعیتهای خاص مربوط به اولین تجربه ها شیوه انطباق یافتن عاطفه تغییرمی کند. که اینها می تواند در دوره کودکی باعث ایجاد عواملی مثل مکیدن و یا شب ادراری در کودک حضور پیدا کند که تمام این مسائل می تواند نشاًت گرفته از محیط خانه و یا طرز برخورد افراد دو خانواده در برقراری ارتباط با یک دیگر باشند . که اصطراب قانونی روانی است که براثر کش و قوس در زندگی چه برروی کودک و نوجوان و جوان و;;پیش میآید .

بیان مساله
درمورد ایجاد اضطراب در بین کودکان که دارای شب ادراری می توان با قاطعیت گفت که شواهدی دارد که استعداد به اضطراب در دوران شد قبل از تولد پیدا می شود طوری که اتورانگ ضربه تولد را علت اولیه اضطراب تلقی می کردو نظریه رونکاری بر مسئله جدا شدن از مادر به عنوان منبع اضطراب تاکید می کند هنر به هیجانی حاصل از جدادیها نیز منبع اصلی اضطراب تلقی می شود که این اضطراب باید نیا آمدن فرزند دیگر و یا روابط بر والدین خودش را می تواند به چهره های

مختلف را نشان بدهند که این نام برخی حالات عاطفی که فقط یک علت با یالا امل یک علت مسط دارند که باعث اضطراب می شود کودک کم تجربه به خیلی ساده تر از یک نزرگسال با تجربه اضطراب خودرا آشکار می کند علاوه بر تجربه عوالم متعددی در کتمان یا اظهار اضطراب دخالت دارند که اضطراب کودک به شکلهای گوناگون ضاهر می شود که خوابیدن بردن احساس خستگی ، گونه دیگری ، ;;;. وشب اداری که می تواند مسئله مهم باشد.
سوال مسئله
آیا رابطه میان اضطراب و شب ادارای در مقایسه با کودکان عادی وجود دارد؟

اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر مقایسه اضطراب در بین کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی است به این صورت است که کودکانی که شب ادراری دارند آیا اصطراب و ترس و دلهره شان بیشتر از کودکان عادی است یا نه هیچ تفاوتی ندارند و اصلاً عامل شب ادراری می تواند اضطراب نباشد .
اهمیت وضرورت تحقیق

امروزه سهم بسیاری از بودجه دولتها در کشور های پیشرفته صرف امور تحقیقاتی می شود مرکز فراوانی دست اندکار این امر خطیر بوده و بخش عظیمی از سرمایه گذاریهای این جوامع را به خود اختصاص داده است و به صورت دراز مدت ،میان مدت و کوتاه مدت نتایج حاصل از توسعه مغز ها به بار می نشیند سهم تحقیقات آموزشی در این میان از اهمیت فراوان برخوردار است. و محور اساسی آن رشد استعدادها آنها و آشنایی باوضعیت روانی ،هدایت و بهسازی و بهداشت روانی که انسانها را وادار کرد تا توسعه را درک کنند و از عواملی که باعث اصطراب می شوند چه در زمان کودکی و چه در زمان نوجوانی و جوانی که خود می تواند تاًثیر بسزایی بگذارد که امید است با راه حل اصولی بتوان این مشکلات روحی را در کودکان کم و کمتر کنیم .

فصل دوم
«ادبیات و پیشینه تحقیق»

فرضیه تحقیق
بین اضطراب کودکان دارای شب ادراری و کودکان عادی تفاوت وجود دارد.
متغییرهاو واژها و مفاهیم
شب ادراری کودکان عادی اضطراب
تعاریف عملیاتی و نظر ی واژ ها و مفاهیم
شب ادراری به لغت به معنای ادرار کردن در جای خود در هنگام شب بدون اطلاع داشتن و یا حس کنتل که تعریف عملیاتی آن عبارتند از نمره ای است که آزمودنی ها از آزمون اضطراب بدست آورده اند .
کودکان عادی عبارتند از کودکانی هستند که هیچ مشکلی بخصوص در دفع ادرار خود در هنگام شب ندارند و به طور عادی شب را سپری می کند و عبارتند از نمره ای که آزمودنی ها از آزمون اضطراب بدست آورده اند .
اضطراب : عبارتند از یک حالت درونی روانی است که اضطراب در کودکان خود را با خوابیدن بدون احساس خستگی ، گوشه گیری ،پناه بردن به خیابانهاو دست زدن به کارهای بدون فکر و موارد دیگر که توام با لرزش و نا هماهنگی در بین افکار و اعمال و بالاخره عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون اضطراب بدست آورده است .

مقدمه فصل دوم :
در دوران بلوغ ، نوجوان بیش از هر دوره دیگر از زندگی اش دستخوش هجوم احساسات است و دگرگونیها ، التهابها ، اضطرابها و جلو های غیر معمول و ظا هراً غیر عادی در او ظاهر می شود . اما هیچ جلو های نوجوانی بی معنی ، بی هدف و بیهوده نیست و اگر بزرگسالان را دچار خشم و ناراحتی می کند . دلیلش عدم آشنایی آنان با فلسفه وجود این گونه رفتار های نوجوان است ؛ در حالی که بسیاری از این رفتار ها نیازمند عکس العمل پسندیده و مناسب از سوی والدین و مربیان می باشد . اگر علل وجودی جلو های بلوغ را به درستی بشناسیم و آنها را به نوجوان بشنا سانیم ، هیچگاه در بر قراری ارتباط ، رهبری و ارشاد او دچار مشکل نخواهیم شد .

الف : اضطراب
۱- تعریف اضطراب
اضطراب یک احساس منتشر ، بسیار نا خوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که خبر از خطر ی ناگهانی و قریب الو قوع می دهد و شخص را برای مقابله با تهدید آماده می سازد ( کاپلان و سادوک به نقل از پور افکاری ۱۳۷۱ ) و نیز عبارت از یک ناراحتی دردناک ذهنی در باره پیش بینی یک تهدید و نا خوشی در آینده است ( نوابی نژاد ۱۳۷۱ )

همچنین به عنوان یکی از حالتهای هیجانی یا عاطفه شناخته شده است ( راجرز به نقل از سرمد ۱۳۷۵ )که پاسخی غاطفی و فیزیو لو ژیکی به احساس خطرهمه جانبه درونی می باشد (اخمدی ۱۳۶۹) چاپ سوم فرهنگ و بستر اضطراب را چنین تعریف می کند : حالت مضطرب بودن یا احساس تر کیبی نیرو مند یا مستو لی از عدم یقین ، بیتایی ، بیم و ترس ریشه دار و عمیق درباره یک اتفاق احتمالی و بالاخره از نظر رو انپزشکی اضطراب عبارت است از : نا آرامی ، هراس و ترس نا خوشایند و منتشر با احساس خطر قریب الو قوع که منبع آن قابل شناختن نیست ( راو به نقل از وهاب زاده ۱۳۷۰) و در آن عامل مبهمی از ترس ناشی از پیش بینی حوادث نا مطبوع در آینده وجود دارد . این حالت در فرد حتی قبل از آنکه محرک واقعی ترس زا حضور داشته باشد اتفاق می افتد . ( نوایی نژاد ۱۳۷۱) .

اضطراب همان آ گاهی نسبت به کشمکش های حل و فصل نشده میان عوامل ساختاری شخصیت است . برای نمونه ، کشمکش میان تمایلات نا خو د آگاه و هنجار های سر کوب گر ، تضاد میان تمایلات متفاوتی که هر یک سعی دارد بر شخصیت فرد مسلط شود ، میان عوالم خیالی و تجربه جهان واقعی ، میان رو ندهای معطوف به بزرگی و کمال و تجربه حقارت و کوچکی و نقص خویش ، میان آرزوی پذیرفته شدن از جانب دیگران جامعه ، یا جهان هستی و احساس طرد شدن از جانب دیگران ،میان اراده معطوف به بودن و سنگینی بار وجود که برای فرد غیر قابل تحمل می نماید و آرزوی آشکار یا پنهان نبودن را بر می انگیرد . تمام این کشمکش ها ، اعم از ناخود آگاه و نیز نیمه خود آگاه ، تصدیق شده یا نشده ، در لحظات نا گهانی یا مداوم اضطراب بروز می کند .( تیلش به نقل از فرهاد پور ۱۳۶۶ )

۲- علل بروز و ریشه های اضطراب
در مورد علل ایجاد اضطراب می توان با قاطعیت سخن گفت، شواهدی وجود دارد که استعداد به اضطراب در دوران رشد قبل از تولد پیدا می شود. اوتورانک ضربه تولد را علت اولیه اضطراب تلقی می کرد. نظریه روانکاوی بر مسئله جدا شدن از مادر به عنوان منبع اضطراب تاکید می کند . ضربه هیجانی حاصل از جداییها نیز منبع اصلی اضطراب تلقی شده است. پاسخ اضطراب را برخی از محققان به عنوان پاسخی یاد گرفته تلقی می کنند.(راو به نقل از وهاب زاده ۱۳۷۰)

اما آنچه که مسلم به نظر می رسد سن، جنس،موقعیت اجتماعی،اقتصادی،شرایط خاص زمانی و مکانی ،فرهنگ عمومی و خرده فرهنگ و ده ها عامل دیگر در این پدیده دخالت دارد . از سوی دیگر ، هر چند در تمدن امروزی تشویش به افزایش ورم مفاصل و بیماریهای مشابه و کاهش خلاقیت منجر می شود ، در حالی که تعارض شدید به پیشرفت فکر بشر کمک می کند ،(راجرز به نقل از سرمد ۱۳۷۵) اما واقعیت این است که اولاً عوامل موثر در پیدایش حالات عاطفی و طرز ابراز عواطف به رشد روانی و فعالیتهای عضلانی مربوط است (شریعتمداری ۱۳۶۹)

بنابر این چون رشد روانی و فعالیتهای اعضلانی یا حسی – حرکتی افراد با یکدیگر تفاوت فاحش دارد ، علل ابتلای آنها به اضطراب نیز نمی تواند یکسان باشد. ثانیاً یک حالت عاطفی نظیر اضطراب نمی تواند رد نزد همه یکنواخت عمل کند بلکه با توجه به پیشینه،تربیت،خصوصیات خلقی و تجریبات فردی و همچنین شرایط و موقعیتهای خاص مربوط به اولین تجرب ها ;.. شیوه انطباق یافتن عاطفه تغییر می کند.(احدی و محسنی ۱۳۷۰). به این دلیل شایسته است بر خلاف برخی از حالات عاطفی که فقط یک علت یا لااقل یک علت مسلط دارند ، در مورداضطراب به دنبال علت بگردیم.

۳- آثار علایم و اضطراب
اضطراب هم جسم هم ذهن انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. در واقع اعم از اینکه اضطراب به کودک و بزرگسال ، مرد یا زن، انسان شاغل یا بیکار، و مانند آن مربوط باشد ، آثار و علائم آن تقریبا نزده همه یکسان است با این تفاوت که هر کس با توجه به ویژگیهای شخصیت خود را د ر ابراز این علایم با دیگر تفاوت دارد.
بعضی از افراد فقط عکس العملهای رفتاری نشان می دهند . مثل مواظبت بیش از حد ،تحریک پذیری،بیقرای ، وابستگی مفرط،شتغال خاطر یا محدود شدن فعالیت و تمرکز حواس و بعضیها بیشتر واکنشهای احشایی در یک یا چند دستگاه بدنی دارد (راو به نقل از وهاب زاده ۱۳۷۰)

یک کودک کم تجربه خیلی ساده تر از یک بزرگسال با تجربه اضطراب خود را آشکار می سازد علاوه بر تجربه عوالم متعددی در کتمان یا اظهار اضطراب دخالت دارد . برای روان شدن مطلب ،آثار و علایم اضطراب را از سه زاویه بررسی می کنیم. گفته اند اضطراب کودک به شکلهای مختلف ظاهر می شود : خوابیدن بدون احساس خستگی ،گوشه گیری و پناه بردن به خیالبافی ،دست زدن به اعمال کودکانه پائین از سن خود، تشویش و ناتوانی در تصمیم گیری، رنجاندن بی دلیل دیگران و احساس عدم شایستگی .(راجرز به نقل از سرمد ۱۳۷۵)

بدون شک این آثار و علایم در نزد همه کودکان یکسان دیده نمی شود ختی در ادوار مختلف کودکی در نزد همه کودکان یکسان نیست و در یک کودک واحد هم تفاوت دارد ، پسر و دختر به یک اندازه هر کدام از این واکنشها را نشان نمی دهند و خلاصه تفاوتهای فردی کودکان مانع از آن است که بتوان چنین علایمی را کلی تلقی کرد. به علاوه در مورد نوجوانان و تجلی اضطراب در نزد آنها فراوان سخن گفته و نو شته اند . ( راجرز به نقل از سرمد ۱۳۷۳)
اما آنچه مهم است اینکه این دوره علایم و خصوصیات خاص خود را دارا می باشد که آن را از دیگر سطوح زندگی کاملاً متمایز می کند.
۳-۱- علایم جسمانی

اضطراب اغلب با یک یا چند مورد از احساسهای جسمی همراه می گردد. مثل احساس خالی شدن سردل ، تنگی قفس سینه ،تپش قلب،تعریق، سردرد ، میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار ، بیقرای و میل برای حرکت ، لرزش ( کاپلان و سادوک به نقل از پور افکاری ۱۳۷۱) درد عضلانی ، کش در عضلات ، خشکش دهان ، سرگیجه ، ناراختی معده، لرزش دست و بدن و دل درد از جمله علایم جسمی شایع در اضطراب می باشند.
همچنین اضطراب باعث به وجود آمدن تغییرات فیزیولوژیک در بدن می گردد که ضمن آن بدن خود را گوش به زنگ و اماده برای فعالیت شدید جسمانی می نماید. در طول اضطراب بعضی از فرآیند های بدنی تحریک و بعضی دیگر مهار می شوند .

دستگاه قلب و عروق تحریک می شود، قلب تندتر می زند، فشار خون ثابت می ماند و یا برای راندن خون بیشتری به عضلات افزایش می یابد . کبد قند ترشح می کند و غدد فوق کلیوی اپی نفرین تولید می کنند. دستگاه معدی روده ای مهار می شود و ترشحات و فعالیت دودی ان کاهش پیدا می کند. این تطابقهای بدنی موجو زنده را آماده فعالیت می سازد. خونی که موقتا ً از دستگاهای دیگر بیرون رانده شدن در اختیار دستگاه عضلانی قرار می گیرد . تظاهر بدنی یاحرکتی- احشایی اضطراب نتیجه پاسخهای فیزیولوژی دستگاههای مختلف بدن به افزایش اپی نفرین است. پاسخ پوستی شامل رنگ پریدگی ، تعریق، راست شدن موها و لرزیدن عضلات سطحی می باشد.پاسخ قلبی عروقی معمولاًشامل تا کیکاردی و تپش قلب ، افزایش فشار خون سیستو لیک و انقباضهای قلبی زود رس است گاهی عکس العمل سیستم قلبی عروقی از نوع کاستی فعالیت است که منجر به ضعف و سستی می شود در پاسخ گوارشی ،خشکی

دهان به علت مهار غدد بزاقی وجود دارد ،علاوه براین احساس مزه بد در دهان ،بی اشتهایی ،تهوع ، استفراغ زور وپیچ ،اتساع معده و احساس چیزی متحرک در معده ،اسهال یا یبوست ممکن است عارض گردد . پاسخ تنفسی ممکن شامل تنفس تند و سریع ،آه کشیدن یا تهویه سریع باشد .پاسخ اداری تناسلی شامل فوریت برای ادرار کردن ،تکرار ادرار نا توانی جنسی و درد لگنی می باشد و واکنش عضلانی استخوانی ممکن است به صورت رعشه عضلانی ،گشادی سور اخهای بینی ،سر درد تنشی کششی ،انقباض و کشیدگی پشت گردن ،لرزش صدا ،شکایت از ورم مفاصل یا آرتریت یا درد مفاصل و یا انواع علایم دیگر در عضلات و مفاصل نمایان گردد . واکنش مردمک چشم گشادی آن است .(راو به نقل از وهاب زاده ۱۳۷۰ )

علایم ادراکی اضطراب شامل نگرانی ،ترس حواس پاتی ،بیخوابی ،بی حوصلگی و تحرک پذیری می باشد (احمدی ۱۳۶۹ )و تظاهرات روانی اضطراب عبارتند از :احساس تشویق و درک این ناراحتی توسط قشر مخ ،بنابراین شامل شناخت پاسخهای فیزیولوژیک و نیز با خبر شدن از تشویق است .(راو به نقل از وهاب زاده ۱۳۷۰ )

اضطراب همچنین دگرگونی ادراک را در ارتباط با زمان و مکان و افراد و معانی حوادث تسهیل می کند . این دگر گونیها با پایین آوردن سطح تمرکز ،کاهش فیرا خوانی خاطرات و ایجاد اختلال در توانایی ربط دادن یک عبارت با عبارتی دیگر همراه است . (کاپلان و سادوک به نقل از پور افکاری ۱۳۷۱)

اضطراب بی شک در موارد شدید به تجلی احساس گناه نیز می انجامد . یک وجه دیگر از تفکر هیجانی ، از جمله تفکر مضطرابانه ،انتخابی بودن آن است . بیمار مضطرب مستعد انتخاب بعضی از اقلام در محیط خود . چشم پوشی از اقلام دیگر بوده و به ترتیب سعی میکند ثابت کند که در ترسناک تلقی نمودن یک موقعیت و ابراز واکنش متناسب با آن حق دارد و یا برعکس اضطراب او نابجا و غیر ضروری است . اگر او اشتباهاًترس خود را توجیه نماید اضطراب های او به وسیله واکنش انتخابی شدت خواهد یافت و به ترتیب حلقهای معیوب از اضطراب ،دگر گونی ادراک و افزایش اضطراب به وجود خواهد آمد (کاپلان و سادوک به نقل از پور افکاری ۱۳۷۱).

۴- انواع اضطراب

اگر چه در تعریف اضطراب مشکلاتی وجود دارد که به سادگی نمی توان آن را حل کرد ،اما در تقسیم بندی اضطراب تقریباً توافق نظر همگانی وجود دارد در واقع روانشناسان و دیگر متخصصان علوم رفتاری اضطراب و سایر حالات عاطفی را به دو نوع خفیف و شدید یا طبیعی و بیمار گونه تقسیم می کنند .
۴-۱- اضطراب طبیعی
متخصصان عقیده دارند که حالت خفیف هر یک از هیجانهای انسان نه فقط الزاماً بد و مخرب نیست ،بلکه می تواند سود مند باشد . برای مثال گفته اند : هیجانها در زندگی آدمی دارای اهمیت فراوانی می باشد. به این جهت وظیفه اصلی پرورشکاران، آموختن واکنش های هیجانی بیاد گیرندگان است(پارسا ۱۳۶۸)
با توجه به نکته اخیر، باید گفت که : بندرت می توان باور کرد کسی هیچ وقت دچار اضطراب نشود زیرا زندگانی در هر مرحله و دوره و مکان و زمانی سر شار از انواع فراز و نشیب و مملو از تجربیات تلخ و شیرین انتظارات مطلوب و دلواپسی های متعدد است که هر کدام به دلیل یا به طریقی می تواند اضطراب آور باشد. به این دلیل هرکس در هر زمان ممکن است تا حدودی دستخوش اضطراب شود و رفتارهایی گاه نا معقول از او سر بزند، اما همیشه به این رفتار نابهنجار نمی گویند و چنین کسی را ناسازگار نمی خوانند در واقع این مسئله که آیا اضطراب به هنجار است یا نابهنجار بستگی بعلت شدت مدت آن دارد (راو بنقل از وهاب زاده۱۳۷۰)

اضطراب طبیعی و بهنجار شامل آن لحظات اضطراب آوریست که برای مثال شخص قبل از ورود به جلسه امتحان تجربه می کند یک احساس درماندگی که هیچ کس قادر نیست برای مشکل پیچیده و مبهم خویش راه حلی بیابد.مقداربهنجاری از اضطراب ، مانند دیگر تنشهای عاطفی می تواند خود یک انگیزه برای رفتار باشد مثلاً دانش اموزی که درسی را خوب یادنگرفته است ممکن با اضطراب واکتش نشان دهد و همین اضطراب مانع از داو طلب شدن او برای پاسخگویی به درس در کلاس باشد ،در عین حال این اضطراب می تواند او را برانگیزد تادرس را به خوبی یاد بگیرد تا برآن حالت خویش غلبه کند (نوابی نژاد ۱۳۷۱ ).
۲-۴-اضطراب بیمار گونه

مثل درد جسمانی ،اضطراب می تواند جنبه مرضی داشته باشد به این ترتیب :وقتی که بدون علت معلوم و یا به سبب یک اتفاق جزئی و کوچک عارض گردد و بدون جهت پایا و شدید باشد (راوبه نقل از وها ب زاده ۱۳۷۰) چنانچه اضطراب شدید باشد و تا مدتها ادامه پیدا کند ، به طور معمول حالت خاص عصبی ایجاد می کند و در فعالیت طبیعی و روزمره زندگی اختلال می کند . زیرا افراد مضطرب خطاهای بیشتری مرتکب می شوند . اضطراب نا هنجار به درجات مختلف

وفراوانیهای متفاوت متجلی می گردد اما در نهایت شامل احساسات و رفتاری است که از کارآیی عمل شخص ،جلوگیری به عمل می آورد و در اضطراب شدید و مزمن ، شخص در یک حالت فشار و تنیدگی ناشی از تعارضات درونی قرار می گیرد که با وجود به کار گرفتن انواع مکانیز مهای دفاعی نیزقادر به تخفیف آن نخواهد بود . چنین فردی معمولاً از سر درد ،پشت درد و دل به هم خوردگی شکایت دارد ،بدون آنکه بداند از چه می ترسد . این حالت ترس می تواند ازچند دقیقه تا چندین روز و ماه دوام یابد (نوایی نژاد ۱۳۷۱).
۵- نقش اضطراب

اضطراب در پویایی تمام اعمال انطباق بشری مقام اصلی را اشغال می کند به طوری که :
۱- اضطراب پاسخ طبیعی است در مقابل تهدید
۲- اضطراب نیروی محرکه که بسیاری از اعمال تطابقی ماست .به عنوان مثال اضطراب ناشی از نگرانی از امنیت مالی ممکن است )الف) فردی را وادار به جمع کردن ثروت فراوان نماید (ب) فردی دیگر را وادار به طرح واقع بینانه در سرمایه گذاری بیمه و برنامه دوره بازنشستگی نماید ؛(ج) از طرفی در فرد ثالث موجب وابستگی کامل گردد.
۳- الگوی پیدایش اضطراب همیشه مو

جود و امری فطری است . شاهد این مدعا مشاهدات روانپزشکان اطفال است که به شرح و توصیف اضطرابهای همگانی زیر بنایی در اطفال پرداخته اند که به طور طبیعی با وابستگی اتکایی به مادر همراه است .
– مکانیسمهایی که شخص به وسیله آنها از عمده اضطراب بر آمد ه و در برابر آن از خود دفاع می کند پایه و اساس پیسکو دینامیک و پیسکو پاتو لو ژی را تشکیل می دهد .
– استفاده مستمر از مکانیسمهای دفاعی خاص ،منتهی به ایجاد خصوصیات شخصیتی یا صفات منشی می شود .(راو به نقل از وهاب زاده ۱۳۷۰)

۶- ترس و اضطراب
اضطراب یک علامت هشدار دهنده است ، خبر از خطری قریب الو قوع می دهد و شخص را برای مقابله با تهدید آماده می سازد . ترس ، علامت هشدار دهنده مشابه ، از اضطراب با خصو صیات زیر تفکیک می شود : ترس واکنش به تهدیدی معلوم ، خارجی ، قطعی و از نظر منشأ همراه با تعارض است . تفکیک بین ترس و اضطراب به طور اتفاقی صورت گرفت . متر جمین اولیه آثار فرو ید کلمه آنگست ۲آلمانی را که به معنی ترس است ، به عنوان اضطراب با موضوعی سر کوب شده و نا خود آگاه و ترس با مو ضوعی معلوم و خارجی مربوط است ، نا دیده گرفته است و به وضوح ، ترس نیز ممکن است به موضو عی نا خود آگاه ، سر کوب شده و درونی مربوط باشد که به شیئی در دنیای خارج انتقال یافته باشد . مثلاً پسر بچه ای ممکن است از سگها بترسد ،چون در واقع از پدر خود می ترسد و به طور نا خود آگاه بین پدر خود و سگها تداعی ایجاد می کند ( کاپلان و سادوک به نقل از پور افکاری ۱۳۷۱ )

۷ – رابطه اضطراب با جنس
هر چند تحولات متعدد قرن بیستم در اکثر الگو های ارتباطی تغییرات مهمی به وجود آورده و برای مثال نقش زن ومرد را در خانه و جامعه به یکدیگر نزدیکتر کرده اما هنوز هم دنیای دو جنس ،مذکر و مونث یکسان نیست و تقریباً در کلیه جوامع برای هر جنس ، دنیای جداگانه ای وجود دارد . طبعاً هر چه از جامعه صنعتی و دارای زنان شاغل در کنار مردان و نیز دارای عده بسیار معدودی فرزند ، به جوامع کمتر صنعتی و بیشتر سنتی با زنان بیشتر خانه دار و عده بسیار زیادتری فرزند نزدیک شویم بین دو دنیای یاد شده فاصله زیادتری مشاهده می شود تا در نهایت زن و مرد در دو قطب دیده شوند به عنوان یک نمونه کوچک از این طرز تفکر قطبی در جامعه خودمان می توان به تر کیب ((جنس مخالف )) اشاره کرد که هر چند مثلاًدر زبان انگلیسی نیز عیناً همین تر کیب وجود دارد ،اما مفاهیم این دو ترکیب یکسان نیست . در واقع هنگامی که یک انگلیس زبان اصطلاح ((جنس مخالف )) را به کار می برد فقط از لحاظ زن یا مرد بودن یک نفر را در طرف مخالف دیگری قرار می دهد تا خواننده یا شنونده دقیقاً بداند به کدام جنس تعلق دارد اما در زبان فارسی اصطلاح ((جنس مخالف )) فقط به عدم تشابه زن ومرد اشاره ندارد بلکه در اغلب مواقع مخالفت نقشها و رفتارهای دو جنس از آن مستفاد می شود . همچنین در کتب روان شناسی نکته هایی از ابن قبیل عنوان می شود که تحول عاطفی دختر متفارت از پسر است . دختر جوان مدت زمان طو لانی تری با رو یا های خود زندگی می کند ( احدی و محسنی ۱۳۷۰ )
ولی معمولاً به ریشه های این تفاوت اشاره نمی کنند یا صرفاً در برش عرضی زمان آن را می بینند در حالی که واقعیت این است که تفاو تهای عاطفی دو جنس با توجه به سن آنها متفاوت است و عواطف کلاً یا اکثر به عوامل اجتماعی بستگی دارد ( راجر به نقل از سرمد ۱۳۷۵ ) .
با توجه به آنچه گذشت ،می توان گفت که دو جنس از لحاظ عاطفی با یکدیگر اختلاف دارند اما این اختلاف بیش از آنچه صرفاً به جنس مربو ط باشد ،معلول آموزشهای است که به فرزندان خود می دهیم . ما چه در لباس پدر و مادر چه در نقش عاطفی پسران دختران را براساس ، آنچه از دختر یا پسر خوب یا ایده آل در ذهن داریم ، شکل دهیم و این فقط مخصوص جامعه ما نیست ، به بیان دیگر تقریباً درهمه جا به دختر ها یاد می دهند جهان را ترس آور ببینند همچنین اینکه آنها جنس ضعیف هستند و به هر جهت مردها ازآنها حمایت خواهند کرد ( راجر به نقل از سرمد ۱۳۷۵ ) .

تصادفاً در خصوص آنچه به موضوع بحث ما مربوط می شود یعنی تفاوت اضطراب دو جنس نیز حکم کلی فوق که به عاطفه به مفهوم عام کلمه مربوط می شود صادق است و بررسیهای انجام شده این مطلب را تأ یید می کند .
۸- دید گاهای نظری درباره اضطراب

۸-۱ – دیدگاه روان تحلیلگری
زیگموند فروید اضطراب را هشداری برای ایگو معرفی می کند که از فشار یک سائق نا مطبوع و نا مقبول برای تظاهر آگاهانه و تخلیه خبر می دهد اضطراب به عنوان یک هشدار ، ایگو را برای اقدامات دفاعی در مقابل فشار های درونی تحریک می کند . اگر سطح اضطراب بالاتر از آنچه به عنوان هشدار لازم است نرود ، ممکن است با شدت یک حمله هراس خود نمایی کند . در بهترین شرایط ، استفاده از واپس زدن به تنهایی ،باید بدون پیدایش علائم ،به بازگشت تعادل روانی منجر شود ، چون واپس زدن موثر تمام انگیزه ها و عواطف همراه آنها و خیالات را با راندن به خود آگاه در بر می گیرد . اگر واپس زدن در مقام دفاع نا موفق باشد سایر مکانیسمهای دفاعی ممکن است موجب پیدایش علائم گردند . اضطراب در دوران تحلیلگری ،بسته به ماهیت نتایج ترسناک ،به چهار طبقه عمده تقسیم می شود :

اضطراب سور پرایگو ،اضطراب اختگی ، اضطراب جدایی و اضطراب اید یا تکانه چنین تصور می شود که انواع مختلف اضطراب در طول طیف رشد و نمو اولیه در نقاط متفاوتی به وجود می آیند . اضطراب اید یا تکانه چنین فرض می شود که به ناراحتی ابتدایی و منتشر نوزاد به هنگام احساس مغلوب شدن در مقابل

نیازهاو محرکهایی که خود هیچ کنترلی بر انها ندارد پدید می آید . اضطراب جدایی به مر حله ای کمی دیرتر اما هنوز قبل از دوره ادیپال مربوط می گردد ، که در آن کودک از اینکه نتواند تکانه های خود را کنترل نموده و با معیارها و تقاضا های والدین هماهنگ سازد نگران بوده و می ترسد که محبت آنها را از دست بدهد یا از جانب آنها طرد شود خیالات اختگی که از مشخصات کودک به ویژه ادیپال است ،به خصوص در ارتباط با تکانه های جنسی در حال رشد او ،در اضطراب اختگی بزرگسالی تجلی می کند . اضطراب سوپرایگو نتیجه مستقیم رشد انتهایی سوپرایگواست که سپری شدن عقده ادیپ و ظهوردوره پیش از بلوغ نهفتگی را خبر

می دهد . در مورد منبع و ماهیت اضطراب در دوران تحلیلگری اختلاف عقیده وجود دارد . مثلاً اوتورانک ،پیدایش اضطراب را به فرآیندهای مربوط به ضربه تولد مربوط می سازد ،هاری استک سالیوان روی روابط اولیه مادر و کودک و انتقال اضطراب مادر به کودک تاکید نموده است درمان اختلالات اضطرابی در محدوده این مدل معمولاً مستلزم روان درمانی دراز مدت بینش گرایا روانکاوی معطوف به پیدایش انتقال است تجربه مجدد مسایل مربوط به رشد و انحلال علائم نورو تیک را امکان پذیر می سازد ( کاپلان و سادوک به نقل از پور افکاری ۱۳۷۱ )

۸-۲- دیدگاه رفتار گرایی
طبق نظریهای رفتاری اضطراب یک واکنش شرطی در مقابل محیطی خاص است . در یک مدل شرطی سازی کلاسیک ، مثلاً کسی که هیچ نوع حساسیت غذایی ندارد ، پس از خوردن حلزون صدف دار در یک رستوران دچار ناراحتی شدید می گردد . مواجه شدن بعدی با حلزون ممکن است سبب شود که شخص احساس ناراحتی کند امکان دارد که چنین فردی از طریق تعمیم نسبت به هر غذایی که خودش آماده نکرده باشد حساسیت و سوءظن پیدا کند . یک احتمال دیگر در سبب شناسی این است که شخص با تقلید واکنشهای اضطرابی والدین خود ممکن است واکنش درونی اضطراب را یاد بگیرد . در سالهای اخیر طرفداران نظریه های رفتاری علاقه فزاینده ای به روشهای شناختی فهم و دمان اختلالات اضطرابی نشان داده اند و نظریه پردازان شناختی جانشینهای بالقوه مفید تری برای مد لهای.

اختلالهای اضطراب تعمیم یافته و هراس
گسترهنخست :قلمرو ، تعریف ،شیو های بیان و طبقه بندی اختلالهای اضطرابی
۱- تاریخچه و قلمرو
تا سالهای اخیر ،اختلالهای اضطرابی(اختلالهای بدنی شکل) و اختلالهای تفٌرقی )۲
را در مقوله روان آزردگیها قرار می دادند . این اصطلاح در قرن هجدهم توسط پزشک اسکاتلندی ،ویلیام کولن ۳به کار برده شده بود و یک اختلال عصب شناختی را که به انواع متعددی از اختلالهای رفتاری منجر می شد ، مشخص می کرد (بوتزین ،۴ ۱۹۸۸ )..

در خلال قرن نوردهم ،کسانی را که به رغم سلامت ظاهری جسمانی ، دارا ی رفتارهای انعطاف ناپذیر و خود –تخریب گر بودند ،با عنوان ((روان آزرده )) متمایز می کردند و این گونه تصور می شد که این اشخاصاز نارسا کنش وری نا شناخته ای رنج می برند . سپس در جریان سالهای پایانی قرن نوزدهم و آغاز قرن بیشتم ،دیدکاه مبتنی بر پدید آیی زیست شناختی روان آزردگی ،جای خود را به دیدگاه فرویدی مبتنی بر پدید براین نکته تاًکید کرد که این اختلال از علل

جسمانی ناشی نمی شود ،بلکه ریشه در اضطراب دارد . بدین معنا که وقتی خاطرات و امیال سر کوب شدهنا هشیار کوشش می کنند تا از سطح نا هشیار به سطح هشیاری راه یابند ، اضطراب به منزله علامت هشدار دهندظپایگاه ((من ))آشکار می شود و رفتارهای نورزی به عنوان شیوهبیان اضطراب و یا دفاع علیه آن قلمداد می شوند .

تین نظریهفروید به صورت گسترده ای مورد پذیرش قرار گرفت و مبنای طبقه بندی روان آزردگیها را در طبقه بندی تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی امریکاDSM تشکیل داد. به عنوان مثال ، در دومین طبقه بندی این مجموعهتشخیصی و آماری DSM II ، روان آزردگی بدین گونه تعریف شده است : «اضطراب به منزله خصیصه اصلی روان آزرد گیهاست و می تواند به گونه ای مستقیم بیان شود یا آنکه نا هشیارانه و خود به خود ، بر اساس مکانیزمهای رواشناختی مختلف مهار گردد ))

( DSMII 1968. ( آشکارا مشاهده می شود که این تعریف به طور دقیق با دیدگاه فرویدمطابقت دارد (همان منبع ) .
در دهه های اخیر ،نظریه پردازان مختلف و بخصوص نظریه پردازان رفتاری نگر ،به مخالفت با این دیدگاه پرداخته اند . انتقاد اصلی آنها متوجه این نکته است که روان آزردگی به گستردهای وسیعتر از آنچه در وضع کنونی ،تحت عنوان اختلالهای اضطرابی مشخص می شود پوشش می دهد . به عنوان مثال ،در آنچه اختلال تبدیل نامیده می شود ،اختلالی که مبین از دست دادن غیر ارادی پاره ای از کنشهای حسی یا حرکتی (مانند دیدن ،شنیدن یا راه رفتن ) است ، فرد به هیچ وجه دچار حالت درماندگی نمی شود ، در صورتی که از دیدگاه روان – پویشی ،این تبدیلها به عنوان مکانیزمهای دفاعی اضطرابی تلقی می شوند ، موضعی که به رغم تبیین بازخور((بی تفاوتی تمام عیار )) این بیماران ، جنبه استنباطی دارد و بر داده های قابل مشاهده مبتنی نیست . در حالی که ((یک نظام طبقه بندی قابل اعتماد نمی تواند بر استنباط متکی باشد )) (اولمن و کراسنر ، ۱۹۷۵ ) .

مسلم است که انتقادهای دیگری نیز در این باره عنوان شده اند پاره ای مؤلفان ، اضطراب را مانند هوش ، سازه ای استنباطی می دانند که بر اساس گزارشهای فاعلی ،رفتار های اجتنابی و علایم فیزیو لوژیکی سنجیده میشود ،در حالی که هنوز درباره شیو های سنجش این نشانه های اضطرابی و چگونگی بروز آنها در افراد متفاوت، اتفاق نظر وجود ندارد (لانگ ،۱۹۷۰؛راچمن۲ ، ۱۹۷۸). مشکل اصلی این است که اضطراب در افراد مختلف به گونه های متفاوت بیان

میشود . به عنوان مثال ،پاره ای از بیماران مضطرب ،علایم آشکار فیزیو لوژیکی را نشان می دهند بی آنکه از حالات هیجانی شاکی باشند و بالعکس ،پاره ای دیگر به برانگیختهای هیجانی اشاره دارند . بنابراین ،در حال حاضر هنگامی که دو پژوهشگر دربارهاضطراب سخن می گویند ممکن است پدیدهای متفاوتی را در نظر داشته باشند ؛ مثلاًیکی از آنها به سنجشهای فیزیو لوژیکی استناد کند و دیگری مبنای کار خود را برگزارشهای فاعلی قرار دهد از اینجاست که به کار بردن اصطلاح کلی اضطراب ، بدون مشخص کردن معنای خاصی که از ان برداشت می شود بیش از آنکه به پیشرفت تحقیقات در این زمینه منجر شود تاًخیر یا کندی آن را در پی دارد .

و بالاخره باید گفت که اضطراب را نمی توان در قلمرو آنچه تحت عنوان روان آزردگی مشخص می شود ، محدود کرد . چرا که چنین احساسی نه تنها در افراد بهنجار وجود دارد ، بلکه بیماران افسرده ، روان گسسته و منحرفان جنسی هم از این حالت رنج می برند (ناتان ۳و همکاران ،۱۹۸۰). این جنبهگستردهاضطراب نیز مشکلات بیشتری را در فراهم کردن ضوایط تشخیصی ،ایجاد می کند . پس می توان از خود پرسید که قلمرو اختلالهای اضطرابی براساس چه ضوابطی متمایز کردنی است ؟

در حد خطوط کلی می توان گفت که اختلالهای اضطرابی به مجموعه ای از اختلالهاپوشش می دهند که اضطراب یکی از نشانه های اصلی آنهاست . وجه مشترک این اختلالها ،رنج روانی و بخصوص حالت اضطرابی است که به صورت محض یا همراه با نشانه های دیگر ،متجلی می شود . بنابراین با در نظر گرفتن موضع گیریهای مختلف منخصصان در این زمینه و همچنین با توجه به وجه مشترک این اختلالها ، می توان پذیرفت که هر اختلالی که نشانه اصلی آن اضطراب است، خواه این اضطراب به صورت حاد یا پراکنده و مبهم آشکار شود ،خواه مزمن یا متناوب باشد ،خواه به موقعیتهای معین وابسته باشد یا اینکه در موقعیتهای متنوع بروز کند ،می توانددر قلمرو اختلالهای اضطررابی قرار گیرد . با این حال ،به منظور اجتناب از هر گونه سوءتفاهم ،در سطوری که در پی می آیند به ارائه تعاریف مختلف اضطراب ،شیوه های بیان و بررسی نشانه های آن در سطح بالینی خواهیم پرداخت و سپس طبقه بندی اختلالهای اضطرابی را مطرح خواهیم کرد.

۲- تعریف اضطراب ،جنبه های و جلو های مختلف آن
اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان ،در همهافراد در حدی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد ،به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می شود به گونه ای که می توان گفت ((اگر اضطراب نبود ،همهما پشت میزهایمان به خواب می رفتیم )) (استیفن ۱؛به نقل از کامر ،۱۹۹۵). فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظه ای مواجه کند :اضطراب است که ما را وا می دارد تا برای معاینه ای در یک جادهلغزنده با احتیاط رانندگی کنیم ;;و بدین ترتیب زند گی طولانی تر ،سازنده تر و بارورتری داشته باشیم . بنابراین اضطراب به منزلهبخشی از زندگی هر انسان ،یکی از مؤلفه های ساختار شخصیت وی را

تشکیل می دهد و از این زاویه است که پاره ای از اضطراب های دروان کودکی و نوجوانی را می توان بهنجار دانست و تاًثیر مثبت آنها رابر فرایند تحول پذیرفت ؛چرا که این فرصت را برای افراد فراهم می آورند تا مکانیزمهای سازشی خود را در جهت مواجهه با منابع تنیدگی زا و اضطراب انگیز گسترش دهند . به عبارت دیگر ، می توان گفت که اضطراب در پاره ای از مواقع ، سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد می کند ، امکان تجسم موقعیتها و سلطه بر آنها را فراهم می اورد و یا انکه وی را بر می انگیزد تا به طور جدی با مسؤولیت مهمی مانند آماده شدن برای یک امتحان یا پذیرفتن یک وظیفه اجتماعی مواجه شود .

بالعکس ،اضطراب مرضی نیز وجود دارد ،چرا که اگر حدی از اضطراب می تواند سازنده ومفید باشد و اگر اغلب مردم اضطراب را تجربه می کنند ،اما این حالت ممکن است جنبهمزمن و مداوم بیابد که در این صورت نه تنها نمی توان پاسخ را سازش یافته دانست بلکه باید آن را به منزله منبع شکست، سازش نا یافتگی و استی صال گسترده ای تبقی کرد که فرد را از بخش عمده ای از امکاناتش محروم می کند ،فقط بر اساس راهبرد های محدود کننده آزادی و انعطاف فردی

کاهش می یابد و طیف گستردهاختلالهای اضطرابی را که از اختلالهای شناختی و بدنی تا تر سهای غیر موجه و وحشتزدگیها گسترده اند ،به وجود می آورد. پیش از آنکه شیو های بیان و تظاهرات بالینی اضطراب در جریان تحول را بررسی کنیم ،تعاریف عمد های را این باب آورده شده اند ارائه می دهیم :
الف )اضطراب ،عموماًیک انتظار به ستوه آوردنده است ،به منزله چیزی است که ممکن است در تنشی گسترده و موحش و اغلب بی نام ،اتفاق افتد . این حالت که به شکل احساس و تجربه کنونی مانند هر اغتشاش هیجانی در دو سطح همبستهروانی و بدنی در فرد پدید می آید ،ممکن است به یک تهدید عینی ((اضطراب آور ))(تهدید مستقیم یا غیر مستقیم مرگ ،حادثهشوم شخصی یا مجازات )نیز وابسته باشد (لافون ۱۱۹۷۳).
ب)اضطراب عبارت است از واکنش فرد در مقابل یک موقیعت ضربه آمیز ،یعنی موقعتی که زیر تاًثیر بالا گرفتن تحرکات اعم از بیرونی واقع

شده و فرد در مهار کردن آنها نا توان است (چاپلین ۲،۱۹۷۵).
ج)ناراحتی در عین حال روانی و بدنی که بر اثر ترسی مبهم و احساس نا ایمنی و تیره روزی قریب الوقوع در فرد آدمی به وجود می آید(پیه رون ۱۹۸۵).
د)در چهار چوب ، رفتاری نگری تجربی ،اضطراب به منزله یک کشانندهثانوی است که در پاسخی اجتنابی را در بر می گیرد مثلاًدر حضور یک محرک غیر شرطی۴(معمولاً یک شوک یا تکان ) ،رفتار هایی از حیوان سر می زند که در حکم نشانه های محرز اضطراب قلمداد می شوند و دفع ادرار و مدفوع یا حمله به دستگاههای آزمایش و جز آن در شمار آنها قرار می گیرند (چاپلین ،۱۹۷۵ ).
ه) اضطراب به منزله حالت هیجانی توأم با هشیاری مستقیم نسبت به بی معنا یی نق

ص و نابسامانی جهانی است که در آن زندگی می کنیم (ربر ۵، ۱۹۸۵).
و) نگرانی پیشاپیش نسبت به خطرها یا بدبختیها ی آینده ،توأم با احساس بی لذتی ۶یا نشانه های بدنی تنش . منبع خطر پیش بینی شده می تواند درونی یا بیروی باشد DSM IV)1994 ) .

در یک جمع بندی کلی ، شاید بتوان اضطراب را به عنوان احساس رنج آوری که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونی یا با انتظار خطری که به شیئی نا معین وابسته است ، تعریف کرد . در واقع ،بجز در پار ه ای از نظر یه های رفتار نگر ،از اصطلاح اضطراب معمولاًمعنایی وسیعتر از آنچه با تجربه های رنج آور فرد مرتبط است ، استباط می شود.به عبارت دیگر ،اضطراب مسلتزم مفهوم نا ایمنی یا تهدید ی است که فرد منبع آن را بوضوح درک نمی کند ،در حالی که اصطلاح ترس به احساسی پوشش می دهد که در مقابل یک شی ءکه به منزلهشیئی خطرناک محسوب می شود ، به وجود می آید . از همین زاویه است که اغلب

روانشناسان ترس را از اضطراب متمایز کرده اند . بدین معنا که ترس را واکنش در برابر خطری دانسته اند که با ایجاد حالت احتیاط ،اجتناب و گریز در فرد ، می تواند از وی در برابر خطر ها حمایت کند ؛ در حالی که اضطرابرا به عنوان احساسی توصیف کرد ه اند که نشانه های آن مانند ترسب پراکنده و مبهم است و علت بروز آن نیز مشخص نبست . ضمن آنکه امکان بروز همزمان ترس و اصطراب در یک فرد وجود دارد .

این نکته نیز قابل ذکر است که اگر واقعی بود ن خطر می تواند به عنوان معیار متمایز کننده ترس از اضطراب در بزرگسالی در نظر گرفته شود ،استفاده از این ضابطه در کودکان فقط جنبه نسبی دارد . چرا که کودک همواره نمی تواند خطر ناک را از بی خطر متمایز کند یا یک عمل منع شده بی خطر را از عمل خطرناک تمیز دهد.
بنابراین شاید بتوان از زاویه ای دیگر ،ترس را از اضطرابمتمایز کرد و ترسهای شدید،مزمن و موجد مشکلات در زندگی کودک و والدین را در قلمرو اضطراب قرار داد و با در نظر گرفتن این سه ضابطه ،آنها را ار ترس ها یا اضطرابهای بهنجار دوران کودکی و نوجوانی متمایز کرد .

۳- شیو های بیان اضطراب و انواع آن
۳-۱شیو ه های بیان اضطراب
بیان اضطراب به عنوان یک اختلال هیجانی می تواند محدود یا گسترده بتشد و در این زمینه باید چگونگی ادارک حالت اضطرابی از شیو ه های بیان متمایز شود
در بیشتر مواقع ، بزرگسالان اداراک جسمانی خود را با استفاده از اصطلاحات ((دلشوره )) و یا بالعکس ((بیحالی و وارفتگی )) توصیف می کنند . کودک نیز گاهی به طور مستقیم به بیان حالت خود می پردازد ،اما اغلب ادراک جسمانی وی در رفتارش آشکار می شود ، بدین مهنا که یا بزرگسال را جستجو می کند تا در پناه وی بتواند برخود مسلط شود و یا بالعکس با توسل به برون ریزی هیجانی ،کوشش می کند تا خود را از حالت ((دلشوره ))و فشار های ناشی از اضطراب برهاند .
براساس مشاهدات بالینی می توان شیو ه های مختلف بیان اضطراب در کودک را متمایز کرد : – در رفتار های ظاهری پار ه ای از کودکان هیچ ترس یا اضطرابی مشاهده نمی شود اما مکانیزمهای دائم اجتناب و گریز ،مبین اضطراب عمیق آنها هستند.
– پاره ای دیگر از کودکان ، اضطراب گسترده و ناراحتی بارزی را نشان می دهند ، بدون آنکه بتوانند هیچ گونه دلیلی برای اختلال هیجانی خود ذکر کنند .
– وبالاخره گروهی دیگر ، بلافاصله به بیان نگرانیها و تر سها یی که به طور روز مره گریبانگیر آنهاست می پردازد و به آسانی از جهان تخیلی خود که زیر سلطه خیالبافیهای اضطراب انگیز و موحش است ،پرده بر می دارند .
بنابراین وجود یا فقدان مطابقت بین ادراک حالات اضطرابی و چگونگی بیان این حالات را می توان در سطحمشاهدات بالینی مشخص کرد (ژالنک۱ و همکاران ،۱۹۹۱).
۳-۲ انواع اضطراب
الف )زمینه اضطرابی مزمن
اضطراب مزمن به صورت یک ناراحتی کم و بیش دائم در سطح روانی ، جسمانی و یا ارتباطی آشکار می شود . در کودکانی که دارای این اختلال هستند حالت مراقبت مفرط و باز خورد های دفاعی مشاهده می شود ، به آسانی از جا می جهند و تظاهرات بدنی متعددی مانند اختلا لهای خواب و بخصوص بیخوابی ، بی اشتهایی ،اختلالهای هضمی ،تنفسی یا قلبی را نشان می دهند و بندرت از احساس اضطراب شکایت می کنند .
از دیدگاه اطرافیان ، اضطراب مزمن به صورت ((رفتار های امتناعی )) ویا (( بلهوسیهای )) کم اهمیتی جلوه گر می شود که مدتها معنای آن را بدرستی درک نمی کنند . این حالت معمولاً هنگامی آشکار می شوند که کودک سر گرم نیست و به رغم تمایل ، نمی تواند بازی کند و یا برنامه های خود را تنظیم نماید ؛ اما اگر بزرگسال به وی کمک کند به سازماندهی فعالیت او بپردازد و درکنار وی با قی بماند، معمولاًنا راحتی کودک کاهش می یابد ، تحرک خود را بدست می آورد و احساس شادی می کند .
اضطراب مزمن می تواند به شکل ظاهری احتراز از دیگران یا بی تو جهی نمایان شود؛ واکنشهایی که باید برای اطرافیانبه منزلهعلایم هشدار دهنده به حساب آیند . با این حال ، غالباً کودک اضطراب ، بزرگسال یا همدم دیگری را جستجو می کند و همین گریز از انزوا یکی از رگه های متمایز کننده اضطراب از افسردگی است (ژالنک۱ و همکاران ،۱۹۹۱).
احساس گناهکاری ، احساس درست انجام ندادن و یا بد انجام دادن کار ،احساس تأیید نشدن توسط و بخصوص بزرگسالان نیز از شیوه های معمول بیان اضطراب در کودک هستند . نگرانیهای اضطراب آمیز درباره اطرافیان ،همراه با حدی از نشخوار فکری ، بفراوانی مشاهده می شوند . نگرانیهایی دربارهخود می توانند جایگزین نگرانیها یی در باره دیگران شوند و با احساس خطر بدبختی قریب الوقوع همراه باشند . کودک ممکن است از مرگ ویا هر چیز دیگر بترسد ، بدون آنکه هراسهای واقعی سازمان یافته باشند . این کودکان از آسیبهای که ممکن است توسط عوامل طبیعت بر آنها وارد شوند ( له شدن ، قطعه قطعه شدن ف خفه شدن و;.) وحشت دارند ، از تصادف ، مرگ یا تجاوز می ترسند و اطرافیان در برابر شدت این خیالپردازی که معمولاً با خونسردی نسبی کودک همراه است ، متعجب می شوند .
این حالات گاهی کودک را به اتخاذ بازخوردی تسلیمی می کشاند که بی تردید به منزله آخرین دفاع علیه اضطراب حادی است که در سطور بعد به توصیف آن می پردازیم :
ب ) بحرانهای اضطرابی حاد
کودکان می توانند مانند بزرگسالان ، به بحرانهای اضطرابی حاد دچار شوند . این بحرانها چندین بار در روز یا گاه و بیگاه بروز می کنند ، مدت آنها محدود و آغاز و پایانشان ناگهانی است ( کانر ۱۹۷۲). در اکثر مواقع ، این واکنشها در برابر رویدادی نا گهانی یا موقعیتی خاص ( مانند مرگ یکی از خویشاو ندان یا دوستان ، تجربه جنسی ، مشکلات تحصیلی و جز آن ) و در زمینه اضطرابی مزمنی بروز می کنند . و اگر چه ممکن است چنین رویدادهایی بروز بحرانها را تسریع کنند ، اما فقط در چهار چوب نا ایمنی کودک و پرخا شگری وی علیه خود ، می توانند دارای نقشی باشند . در واقع ،بحراناضطرابی حادبه منزله علامت یک ترس کم وبیش هشیار از رها شدن و از دست دادن محبت والدین یا از خطری جسمانی (معلولیت یا مرگ ) است و بحران هنگامی آشکار میشود که کودک احساس نوعی محرومیت کند، محرومیتی که مانع ارضایی می شود که در خور نیاز های کشانند ه ا ی اوست .
– قبل از بروز بحران ، معمولاً شاهد افزایش تدریجی اضطراب و بروز ((دفا عهایی )) هستیم که کودک برای مبارزه علیه آن به کار می بندد ؛ اما عدم درک اطرافیان موجب می شود تا راهبرد های دفاعی ، مؤثر واقع نشوند و بحرانهای اضطرابی حاد به وجود آیند .
– در وهله بروز بحران ، کودک توانایی مهار خود را از دست می دهد و واقعیت دگر گون می شود تا حدی که گاهی ، به دلیل تغییر ادراک واقعیت ، به علت هجوم چهر ه ها و مناظر کم وبیش دیداری به زمینه هشیاری کودک از بین رفتن مر جهای فضایی – درمانی و بروز یک وهله توهمی را مشاهده کرد . البته نمی توان این حالات را معادل حالات توهمی بزرگسالان دانست بلکه باید اذعان کرد که چنین حالاتی در خانوادگی ،رنج برده اند . در این مواقع معمولاً عمل کردن به صورت نا آرامی کم وبیش مهار نشدنی جانشین بیان روانی اضطراب می شود ، مگر آنکه بالعکس ، با یک باز داری رفتاری که مشابه حالت بهت زدگی است (انقباض چهره ، وجود حالت ملتمسانه در چشمها و(( نقابی از ترس )) که نشانگر تأثر کودک از عدم درک اطرافیان است ) مواجه شویم. غالباً در قله بحران اضطرابی، حالت نا آرامی شدید و حرکات نا منظم و زایدی مانند به هم مالیدن دستها یا باز کردن و بستن انگشتان مشاهده می شود . کودک از نزدیک شدن دیگران به خود ممانعت به عمل می آورد و به نظر می رسد که نمی توان او را آرام کرد . علامتهای بدنی اضطراب مانند تعرق، لرزش ، تشنج ، اختلالهای تنفسی و قلبی ، عارضه های امعایی و احشایی نیز دیده می شوند .
تظاهرات شبانه اضطراب حاد به صورت کابوسها و یا وحشتز دگیهای شبانگاهی بروز می کنند .
– بعد از وقوع بحران ، کودک خود را رها می کند ، خستگی شدیدی بر وی مستولی می شود وبه جستجوی پایگاهی ایمنی بخش می پردازد .
– ج) واکنشهای اضطرابی موقت
اینگونه واکنشها مانند بحرانهای اضطرابی حاد هستند بااینتفاوت که جنبه موقت دارند ، در خلال بیما ریها ، جراحیها و یا پار های از عارضه های تو أم باتب ظاهر می شوند معمولاً در اوج بیماری بروز می کنند و پس از پایان بیماری و حتی پیش از پایان آن ( در صورتی که بیماری طولانی باشد ) از بین می روند . تداوم اضطراب به اضطراباطرافیان وابسته است و در معدودی از ریختهای شخصیتی مشاهده می شود .
۴- بررسی بالینی نشانه های اضطراب در سطوح مختلف
بررسی چگونگی بروز نشانه های اضطراب در سطوح مختلف الزامی است چرا که تغییر پذیری آنها گاهی تا اندازه ای است که نمی توان به آسانی واکنشهای کودک را به حالات اضطرابی نسبت داد . گر چه نشانه هایی را که در سطور زیر بررسی خواهیم کرد دراغلب مواقع بتنهایی جنبه مرضی ندارند ، با این حال هموراه باید از دید گاه اطرافیان و متخصصان بالینی به منزله هشداری محسوب شوند.

۴-۱ اضطراب در سطح رفتار
الف ) اضطراب و خشم
خشم به عنوان یک شیوه بیان اضطراب بسیار فراوان است و در اثر مواقع ، وجود یک اضطراب شدید نه تنها کودک را دچار نا پایداری هیجانی شدید می کند بلکه موجب می شود تا در برابر جزئی ترین سرزنشها یا تذکرها ، حساسیت نشان دهد و به صورت مکرر دچار خشم شود . این خشمها ی ناگهانی که و هله های احساس گنهکاری را در پی دارند ، واکنشهای منفی اطرافیان را بر می انگیزید و به همین دلیل ، شیوه بر خورد آنها با کودک در چنین مواقعی به گونه ای است که تنها آنچه را که وی بیش از هر چیز نیاز دارد یعنی احساس ایمنی و اطمینان خاطر را در او به وجود نمی آورد ، بلکه احساس گنهکاری وی را نیز تشدید می کند .
ب) تخریبگری
هنگام بروز بحرانهای اضطرابی ، کودک ممکن است به تخریبگری بپردازد از مهار کردن خود ناتوان باشد و اطرافیان را مجبور کند تا نقش مهار کننده را ایفا کنند .
این بحرانها که به منزله ((فریاد کمک طلبی )) کودک هستند ، معمولاً با یک حالت در ماندگی شدید همراهند و این نکته را بر جسته می سازند که اضطرابی عمیق ، وجود کودک را فرا گرفته است . مانند آنچه بعد از بحرانهای خشم دیده می شود ، پس از یک بحران تخریبگری نیز ، کودک بشدت نیازمند است تا احساس گنهکاری خود را کاهش دهد و با پناه بردن به بزر گسال ، ایمنی خود را دوباره به دست آورد.
ج) اضطراب ، فزون کنشی ، ۱اختلال توجه
گر چه در مجموعه های تشخیصی اخیر (DMS IV , ICD 10)اختلالهای اضطرابی و فزون کنشی همراه با نارسایی توجه ۲یا بدون آن ،دقیقاً از یکدیگر متمایز شده اند اما در پاره ای از کودکان ، نشانه های این دو گروه از اختلالها به صورت همزمان مشاهده می شوند .فزون کشی و نا توانی در تمرکز بر یک کار ، همراه با گریز نسبی افکار در پاره ای از موقعیتها ، نشانه هایی هستند که روانشاس را در برابر یک جدول بالینی نا منسجم و پراکنده قرار می دهند . در این مواقع ، رفتار کودک مغشوش و نا منظم است و گذار از یک فعالیت به فعالیت دیگر دیده می شود . بدون آنکه هیچ یک از آنها رغبت وی را بر می انگیزد یا انگیز ه ای را در او ایجاد کنند در اغلب مواقع کودک نسبت به اشیانیز نوعی برانگیخیگی نشان می دهد و حرکات خود را بخوبی مهار نمی کند .
تعدد رفتار های اجتنابی گویای از هم پاشیدگی رفتار اوست . کودک مداوم به طرح سؤالاتی می پردازد که در چهار چوب فعالیت او قرار ندارند و از اضطراب انبوه و گسترده وی پرده بر می دارند .
د) اضطراب و اختلالهای حرکتی
متعددی ممکن است به درجات مختلف با اضطراب توأم باشند . در بین این تظاهرات حرکتی اضطراب ، می توان نا توانی مهار حرکتی را قرار داد که بر اساس بی نظمی حرکات ، لرزش و جز آن مشاهده شدنی است . ناتوانی مهار حرکتی گاهی با خنده یا گریه توأم است ، حالاتی که از دست دادن مهار خود را به هنگام اضطراب حاد نشان می دهند . در چهار چوب این حرکات توأم با اضطراب ،غالباً ناخن خایی ، کندن موهای سر بدن یا ابرو و همچنین کشیدن موهای سر را قرار داده اند .

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.