مقاله در مورد مقایسه پرخاشگری در بین نوجوانان مقطع دوم راهنمایی خانواده های مذهبی و غیر مذهبی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد مقایسه پرخاشگری در بین نوجوانان مقطع دوم راهنمایی خانواده های مذهبی و غیر مذهبی دارای ۷۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد مقایسه پرخاشگری در بین نوجوانان مقطع دوم راهنمایی خانواده های مذهبی و غیر مذهبی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد مقایسه پرخاشگری در بین نوجوانان مقطع دوم راهنمایی خانواده های مذهبی و غیر مذهبی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد مقایسه پرخاشگری در بین نوجوانان مقطع دوم راهنمایی خانواده های مذهبی و غیر مذهبی :

مقدمه
همه افراد بشر مشکلاتی دارند و این مشکلات در نتیجه محرومیت و دوری از عقاید اسلامی گاهی تولید می شود و به عبارت دیگر ریشه در اکثر مسائل انسان و رنجهای حاصل از آن است که اغلب برای افراد انسان دشوار و یا حتی غیر ممکن است که مستقیماً به مشکلی حمله بیاورند و آن را از بین ببرند گاهی مدیریت و دوری از عقاید اسلامی منجر به پرخاشگری می شود که پرخاشگری که در نتیجه محرومیت ایجاد شده ممکن است متوجه فرد یا افرادی که آن را به وجود آورده اند بشود ی

ا اینکه به سوی جانشینان آنها سوق داده شود پرخاشگری ممکن است به جانب خود فرد نیز هدایت شود . جان دالر ، روان شناس امریکایی و همکارانش در کتاب خود به نام پرخاشگری چنی

ن می نویسد که رفتار پرخاشگری همیشه بعد از ناکامی ایجاد می شود یعنی وجود محرومیت و نبود چیزی در زندگی منجر به نوعی رفتار پرخاشگرانه خواهد شد روان پزشکان برای تشخیص و درمان احساس پرخاشگری در کودکان علاوه بر روشهای جالب و مفید آموزش با مسائل مذهبی و مطالب دینی هم انتخاب کرده اند که در این روش به کودک یک خانواده آشنایی با اصول دین و آموزش داده می شود تا شاید بتوانند از میزان خودخواهی و پرخاشگری در جهت رسیدن به اهداف خود بکاهند اگر پدر و مادر را مسئول محرومیت کودک بدانیم خوب رفتار پرخاشگرانه کودک منجر به آنها خواهد شد . رفتار پرخاشگری اغلب در نزد پیشوایان عقاید و افکار جدید ومصلحان اجتماع دیده می شود اگر احتیاج شخص برای رسیدن به مقام اجتماعی سرکوب شود در اوتنفر شدیدی نسبت به تبعیض طبقاتی پیدا می شود و در نتیجه زندگی خود را وقف به دست آوردن حقوق مساوی برای افراد بشر خواهد کرد . هنگامی که می خواهیم رفتار دیگری را بفهمیم باید به دقت و صحت بدانیم که او برای چه منظوری تلاش می کند و با چه عواملی در جنگ است زیرا افراد اغلب بر علیه آن رفتارهایی می جنگند که خود میل دارند انجام دهند اگر پرخاشگری به جای متوجه دیگران شدن جانب خود شخص هدایت گردد از لحاظ سلامت فکر خطر بیشتری ایجاد خواهد کرد . و پرخاشگری یک رفتاری است که در قبال بعضی از ناکامی ها در فرد به وجود می آید که فرد با جایگزین کردن رفتارهای مناسب می تواند پرخاشگری را در خود کاهش دهد . ( شاملو – سعید – ۱۳۸۳ )

بیان مساله
نیازهای انسان متعددند آنهایی که ارضا نمی شوند ، به ایجاد تنش در فرد منجر می شوند از آنجا که تنش حالت خوشایندی است فرد در جستجوی هدفی بر می آید که با رسیدن به آن قادر می گردد تنش خود را کاهش داده و به تعادل دست یابد نیازهای نوجوانان و جوانان نیز همانند سایر افراد متنوع و متفاوتند برخی از این نیازها جسمانی و اساسی اند و بعضی دیگر روان شناختی و متعادلی و مذهبی که برآوردن نیازهای اساسی ضامن بقای حیات است که در این رابطه مسائل و آشنایی با مسائل دینی می تواند میزان اضطراب و تندخویی را کاهش دهد . خوب یکی

از عوامل موثر در کاهش پرخاشگری بوسیله افراد مخصوصاً جوانان می تواند استفاده بهره گیری از عواطف خود و نگرش خود نسبت به مسائل دینی و مذهبی که از طریق کتاب و یا آشنایی با ائمه باشد میزان اضطراب و پرخاشگری را در خود کاهش داده که به اعتقاد صاحبنظران گرچه استفاده از جابجایی از این طریق پاره ای از خطرات و تهدیدات را کاهش م دهد اما خود فرد باید روحیه دینی خود را با هر روشی تقویت کند تا بتواند جایگاهی از این مسائل در زندگی خود داشته باشد، پرخاشگری باعث بالا رفتن اضطراب و ناراحتیهایی در فرد می شود که جهت جبران این خسارتها می تواند به مواردی خود را نزدیک کرد تا این اضطراب را کاهش دهد .

سوال مسئله
آیا پرخاشگری در بین جوانان خانواده های دارای عقاید مذهبی با جوانان خانواده های بدون عقاید مذهبی دارای تفاوت است ؟

اهداف تحقیق
هدف از تحقیق مورد بحث عبارتند از مقایسه پرخاشگری در بین جوانان در گروه از خانواده می باشد اینکه پرخاشگری در خانواده های مذهبی و جوانان آنان که تحت تاثیر عقاید مذهبی هستند کمتر است پرخاشگری در خانواده های غیر مذهبی است و اینکه آیا عقاید و اعتقادات مذهبی و پایبند بودن به اصول دینی می تواند در کاهش پرخاشگری نقش داشته باشد یا نه .

اهمیت و ضرورت تحقیق
جامعه شناسان و کارشناسان امور فرهنگی بر این باورند که محیط زندگی نوجوان و جوان و اوضاع خانواده و اعتقادات دینی و تمایل به فرائض آسمانی می تواند در کاهش رفتارهای نامناسب و اختلالات نقش بسزایی داشته باشد که امید است با پژوهشهایی که در این زمینه انجام می گردد بتوانیم عقاید مذهبی و جایگاه آن در زندگی افزایش داده و میزان رفتارهای ناپ

سندانه و پرخاشجویانه را در زندگی کم و کمتر کنیم گکه استفاده از این تحقیقات در مراکز و نهاد خانواده مورد توجه زیاد قرار خواهد گرفت .

فرضیه تحقیق
بین پرخاشگری نوجوانان دارای عقاید مذهبی و نوجوانان دارای خانواده های عقاید غیر مذهبی تفاوت وجود دارد .

بین پرخاشگری و مذهب رابطه وجود دارد .

واژه ها و متغییرها
پرخاشگری متغیر وابسته
دو گروه خانواده های مذهبی و غیر مذهبی دو گروه مستقل متغیر مستقل

تعاریف عملیاتی و نظری واژه ها و مفاهیم
پرخاشگری عبارتند از رفتارهای خشن که به شکل ناسزاگویی و یا حتی حمله های بدنی که فرد در برابر اضطرابها و شکستها و ناکامیها در برابر زندگی از خود نشان می دهد که در صورت کنترل نشدن به عنوان یک مشکل روانی به حساب می آید و بالاخره عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون پرخاشگری بدست می آورد .
خانواده های مذهبی عبارتند از خانواده هایی که به اصول دین واعتقادات دینی پایبند هستند و تمام رفتارهای خود را منطبق با اصول دین انجام می دهند و در برابر رفتار نامناسب خود را مسئول می دانند .
و خانواده های غیر مذهبی عبارتند از خانواده هایی که به اعتقادات و اصول دینی اعتقاد ندارند به قولی هر چه دل آنها می گوید عمل می کنند و به اصولی پایبند نیستند .

فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق

پرخاشگری
پرخاشگری یکی از پدیده های مهم روانی – اجتماعی است که قسمت اعظم تاریخ مدون انسان پیرامون آن رقم خورده است . برخی سپیده دم تاریخ را با بیان قتل ها بیل به دست قابیل آلوده به پرخاشگری و خشونت می دانند . کوالکسی بر اساس پژوهشهای انجام شده خود می نویسد : از ۵۶۰۰ سال قبل تا امروز بشر فقط ۲۹۲ سال در صلح و صفا گذرانیده و بقیه را در جنگ و ستیز بوده است اگر تاریخ انسان را ورق بزنیم پر است از خونخواری و قتل و غارت

و کشتار . بزرگترین افتخار قهرمانان تاریخ این بوده است که توده های گسترده تری از انسانها را کشته یا به کشتن داده اند . از آن سردار رومی می توان نام برد که چهل هزار غلام را در روم به صلیب کشید و پادشهای که فرمان داد تا هزاران نفر از هواداران یک عقیده را در زمین بکارند و یا از آتیلا و چنگیز ذکری به میان آورد که مردم شهرهای چند هزار نفری را قتل عام کردند و تیمور که سراسر ایران را از کله انسان مناره ساخت و یا از ترومن که صدهزار ژاپنی را در لحظه ای به هلاکت رساند ; این است بیلان تاریخ بشر !
در طی این جنگ و ستیزها ، شمارافرادی که کشته شده و یا در اثر بیماریهای واگیری از میان رفته اند بالغ بر سه میلیارد و ششصد میلیون نفر بوده است یعنی معادل کل جمعیت فعلی کره زمین . اهمیت موضوع وقتی روشن می شود که بدانیم شمار کشته شدگان در امریکا بین سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۵ بیشتر از تلفات ارتش امریکا در ویتنام بوده است . در سال ۱۹۷۵ از هر ده هزار نفر امریکایی یک نفر به طور پرخاشگرانه کشته شده است . در مقایسه آماری پرخاشگری و خشونت در ایران بادیگر کشورها – که مثلاً در هر پنج دقیقه یک نفر به قتل می رسد و در هر ۱۰ دقیقه یک نفر مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد نشان می دهد که در کشور ما هنوز در مقایسه با بسیاری از کشورهای بزرگ ، حتی معدل خشونت و پرخاشگری در جهان ، بسیار پایین است .
روان شناسان اجتماعی ، پرخاشگری را به عنوان یکی از رفتارهای بیمار گونه مورد مطالعه قرار می دهند و در تلاشند تا عوامل موثر در پیدایی افزایش یا کاهش آن را معلوم دارند .

تعریف پرخاشگری
پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده اند که هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگری باشد . آنچه در این تعریف حائز اهمیت است قصد و نیت رفتار کننده است ، یعنی آسیب رسانیدن تصادفی به شخص دیگر پرخاشگری نیست . در عمل بسیاری از پژوهشگران ترکیبی از این دو تعریف را به کار می برند رفتاری که به دیگران آسیب می رساند پرخاشگری نامیده می شود به خصوص وقتی که کودک بداند رفتارش به دیگری آسیب می رساند . اعمال خصمانه ای که از روی قصد باشد نیز پرخاشگری تلقی می شود ( ماسن و همکاران ۱۳۷۶، ۴۲۵)

از این رو ارائه تعریفی روشن و دقق از پرخاشگری همچون تعریف سایر مفاهیم علوم اجتماعی دشوار است این مشکل از آنجا ناشی می شود که همواره نمی توان مرز روشن و قاطعی بین رفتارهای پرخاشگرانه و غیر آن رسم کرد . به عنوان مثال دقیقاً نمی

توان گفت کدامیک از رفتارهای زیر نمونههایی از پرخاشگری محسوب می شود :
سارقی که به هنگام دزدی با صاحب مال گلاویز می شود .
مال باخته ای که در دفاع از اموال خود با دزددرگیر می شود .
یک شکارچی که حیوانی را شکار می کند .

ک جوخه اعدام که موظف به تیرباران محکوم است .
فردی که خودکشی می کند .
مردی که حضور همسرش را در یک مهمانی نادیده می گیرد .
رفتارهای فوق هر کدام بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه اند . اما بین آنها باید تفاوت قائل شد در برخی از آنها یک موجود زنده مورد آسیب قرار می گیرد ( اعدام یک انسان یا شکار یک حیوان ) در بعضی آسیب به غیر از موجود زنده معطوف می گردد در بعضی اوقات گزند ارادی است . و زمانی رو به خویشتن دارد ( مثل خودکشی ) .

انواع پرخاشگری
روان شناسان اجتماعی دو گونه پرخاشگری رااز هم تمیز م

ی دهند :
۱- پرخاشگری هدفی : که در آن پرخاشگری خودش هدف است و غالباً باایجاد درد و هیجان همراه است وقتی خواهر و برادری با هم دعوا می کنند و به یکدیگر مشت می زنند و با توهین به کسی که از او متنفریم و یا صدمه زدن به فردی برای جبران تحقیری که روا داشته نمونه هایی از این نوع پرخاشگری هستند .
۲- پرخاشگری وسیله ای : این نوع پرخاشگری به دلیل خشم یا برای هیجان ایجاد نمی شود بلکه هدف به دست آوردن پاداشهای مطلوب همچون پول یا کالای باار . کودکی که کودک دیگر را می زند تا اسباب بازی مورد علاقه خود را به دست آورد یک بازیکن فوتبال که عملاً به بازیکن تیم مخالف آسیب می رساند تا او را از بازیبیرون کند و احتمال پیروزی تیم خود راافزایش دهد . نمونه ای از پرخاشگری ابزاری یا وسیله ای است .
انواع دیگر رفتار پرخاشگرانه را می توان به شرح زیر برشمرد :
۱- پرخاشگری ناشی از خشم : این نوع پرخاشگری عموماً با علایم بر انگیختگی هیجانی و اغلب ناشی از درد یا ناکامی است . برای مثال : اگر دو موش با هم در قفسی جای داده شوند وقتی به آنها ضربه الکتریکی وارد شود به یکدیگر حمله می کنند اگر یک موش باشد به عروسک یا شیء دیگری حمله می کند در ناکامی اگر از حیوان گرسنه در رسیدن به غذا جلوگیری شود پاسخ پرخاشگرانه در پی خواهد داشت کبوتری که آموخته برای دریافت دانه به میله ای نوک بزند اگر از خوردن دانه باز داشته شود به کبوتر دیگر حمله می کند .
۲- پرخاشگری ناشی از حس غارتگری یا به خاطر شکار : در این حالت حیوان بدون احساس خاصی به شکار خود حمله می کند . این رفتار تا حدودی نتیجه تقلید و ی

ادگیری است گربه ای که به طور طبیعی از مادرش یادگرفته که به موشها حمله کرده آنها را بکشد کشتن موشها را بدین وسیله یاد گرفته است اما اگر به تنهایی پرورش یابد موشی را نخواهد کشت ( فرجی ، ۱۳۷۲ : ۸۳ )
۳- پرخاشگری ناشی از ترس : هر حیوانی که ترسیده باشد وقتی حیوان تهدید کننده خیلی به او نزدیک شد امکان دارد برای دفاع از خود او را گاز بگیرد .
۴- پرخاشگری به خاطر حفظ قلمرو : بسیاری از حیوانات قلمروی را برا

ی خود تعیین کرده و آن را به صورتهای مختلفی نشانه گذاری می کنند مثلاً با ادرار کردن روی مرزهای قلمرو . سپس هر عضو نا آشنایی از نوع خود که وارد قلمرو شود تهدید به حمله می کند اگر حیوان به مکان دیگری انتقال یابد رفتار پرخاشگرانه ناشی از حفظ قلمرو از او سر زده نمی شود .
۵- پرخاشگری نوع دوستانه : پرخاشگری پرنده ای که از جوجه های خود ، یا پستاندار ماده ای که از بچه خود ، زنبور عسل سربازی که از کندو خود محافظت می کند نمونه هایی از پرخاشگری نوعدوستانه است .
۶- پرخاشگری ناشی از نر بودن : در بسیاری از انواع حیوانات واکنش نر بزرگسال نسبت به نر ناآشنا خصمانه است . این واکنش با حفظ قلمزرو رق دارد . زیرا در هر مکان و موقعیتی ممکن است رخ دهد . محرک فراخوان حمله، بوی نر حیوان دیگر است اگر بوی حیوانات نر به وسیله بوی ماده مصنوعی تغییر کند و یا دستگاه احساس بو با عمل جراحی برداشته شود حیوانات دیگر به همدیگر حمله نمی کنند علاوه بر این پرخاشگری ناشی از نر بودن با رقابت بر سر ماده هلا نیز ارتباط نزدیکی دارد زیرا بیشتر در این فصل جفتگیری تفاق می افتد.

علل و انگیزه های پرخاشگری
ریشه های پرخاشگری در کجاست ؟ و پاسخ به این پرسش به عهده کیست ؟ زیست شناس ؟ روان شناس ؟ یا جامعه شناس و یا ترکیبی از این سه ( مدل زیستی – روانی – اجتماعی ) ؟ ; و یا هیچ کدام روان شناس اجتماعی سه نظریه عمده را درباره علل و انگیزه های پرخاشگری مورد تبیین قرار داده اند.
۱- نظریه یستی پرخاشگری
قدیمی ترین علت شناخته شده برای پرخاشگری حول مور این نظریه می چرخد که انسانها از نظر ماهیت زیست شناختی برای پرخاشگری برنامه ریزی شده اند . نخستین و معروفترین نظریه در این باره مربوط به زیگموند فروید ( ۱۹۳۳ ) را می توان نام برد .

فروید کلیه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می کند و می گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود یا به بیرون به صورت پرخاشگری و خشونت و دیگر کشی و یا به درون به صورت اعمال خود – تخریبی و خود کشی . به همین دلیل است که نمی توان خشونت را به کلی ریشهکن کرد و حداکثر کاری که می شود کرد والایش است یعنی هدایت کارمایه‌( انرژی ) این غریزه در جهتی که مورد قبول اجتماع و به سود آن باشد . مثل : ورزش ، فعالیتهای سیاسی ، و رقابتهای سالم حرفه ای .

یافته های جالب زیست شناسی درباره خشونت نیز قابل توجه است : مطالعات انجام شده در دانشگاه بیل در دهه ۱۹۶۰ نشان می دهد که پرخاشگری شکل واحدی ندارد ، تحریک الکتریکی منطقه خاصی از هیپوتالاموس گربه باعث می شود که حیوان جیغ بکشدموهایش سیخ شود ، مردمک چشمش گشاد شود و به موشی که در قفسش قرار دارد با چنگ و دندان حمله کند . سروتونین خون وقتی پایین باشد موجب پرخاشگری می گردد مک گوایر خون ۴۵ گروه مختلف از میمونها را مورد آزمایش متعدد قرار داد سر انجام مشاهده کرد که یکی از مواد شیمیایی وجود در خون میمون حاکم با سایر میمونها تفاوت دارد در انسانها نیز چنین است او خون اعضا و مدیران یک انجمن دانشگاهی را آزمایش کرد در خون آنان سروتتونین بیشتری یافت ( رفیعی ، ۱۳۷۳ : ۲۰ )

کروموزمهای جنسی و پرخاشگری
در زمان حاضر بعضی از پژوهندگان برای اینکه اثبات کنند پرخاشگری پایه و مبنای زیستی ( بیولوژیک ) دارد به کروموزومهای جنسی اضافه اشاره می کنند . با تحقیقات انجام شده مشخص گردیده است مردانی که دارای یک یا چند کروموزوم y یا x اضافی هستند بسیار پرخاشگراند و در میان مرتکبان جنایتهای خشن درصد بالاتری را تشکیل می دهند در سال ۱۹۶۶ ریچارد اسپک که متهم به کشتن هفت پرستار در شیکاگو شده بود الگوی کروموزومی xyy داشت پس از کشف این قضیه پژوهشهای گوناگونی در ایالات متحده امریکا صورت گرفت تا معلوم دارد آیا میان کروموزوم و رفتار پرخاشگرانه رابطه ای وجود دارد یا نه تا این زمان هیچگونه دلیلی دال بر رابطه میان آنها پیدا نشده است .

بلوغ جنسی و پرخاشگری
زیست شناسان بر این باورند بیشترین تغییراتی که هنگام پرخاشگری در بدن و اعمال آن روی می دهد همانهایی است که هنگام به کار افتادن امیال جنسی به وقوع می

پیوندد در واقع باید گفت همانطور که میل جنسی جانور نر را به جنب و جوش می اندازد و او را متجاوز تنسلط جو یا پرخاشگر می سازد ، انسان غالباً با نرمش نوازش و ریشخند طرف معاشقه همراه است و این امر خشونت و تجاوز را تعدیل می کند ولی گاهی هم این چاشنی دلپذیر در کار نیست و تجاوز صورتی خشن و آزار دهنده به خود می گیرد که در کسانی که به بیماری دگر آزاری مبتلایند دیده می شود این افراد از آزار رساندن و شکنجه دادن طرف معاشقه لذت می برند . و احیاناً بدون این رفتار خشونت آمیز که گاه ممکن است منجر به قتل نیز شود نمی توانند شهوت جنسی خود را ارضا کنند . روانکاو انگلیسی درک میلز عقیده دارد که نو

جوانی و بلوغ دوره ناسازگاریهاست و در این دوران نوجوانان ناراحت و مضطرب هستند البته این عقیده ای است که به آسانی مورد قبول واقع نمی شود اما در بیشتر اجتماعات این نکتهمورد قبول قرار گرفته که نوجوانی و بلوغ دوره ای است که طی آن نوجوان به موجودیت و هویت خود پی می برد و این کار برای او معمولاً از راه تضادها و اختلافات واکنشهای دیگری از جمله سرکشی و نافرمانی و ناسازگاری و پرخاشگری و در مراحل حادتر رفتار نوروتیکی و غیر طبیعی و انواع بزهکاری نوجوانان را به دنبال می آورد .

۲- نظریه ناکامی – پرخاشگری
آیا پرخاشگری پاسخی به ناکامی است ؟ به باور جان دالرد و همکارانش پرخاشگری همیشه پیامد ناکامی است و ناکامی همیشه منجر به پرخاشگری می شود هیچ یک نمی توانند بدون دیگری صورت گیرند هر چیزی که مانع رسیدن به هدف شود ناکامی را سبب می گردد در نظریه ناکامی پرخاشگری به جای تاکید روی گرایش انواع آدمها به پرخاشگری به انواع وضعیتها یا تجربه هایی که ممکن است پرخاشگری را در هر فردی رشد دهد ، تاکید می شود خاستگاه ناکامی ممکن است در ساختار شخصیت فرد و یا در محیط خارجی وی باشد . شدت ناکامی متغیر است شدت تمایل درونی به پرخاشگری نیز متغیر است ( اشرف ، ۱۳۵۵ : ۱۵۲ )
روانکاوان نیز نظریه ناکامی – پرخاشگری را می پذیرند و ناکامی را به عنوان یک عامل مهم در پیدایی پرخاشگری می دانند . بروکوویتز ( ۱۹۸۹ ) نشان می دهد که ناکامی حتی زمانی که غیره منتظره و شدید باشد همیشه منجر به پرخاشگری نمی شود احساسی که به شما دست می دهد در بروز پرخاشگری مهم است . یکی از مطالعات گروه ییل به این صورت بوده است که از آزمودنیها خواسته شد که خودشان را در ۱۶ موقعیت ناکامی و سرخوردگی تصور نمایند و آنگاه از آنها پرسیده شد که چه احساسی در این حالت دارند . به عنوان مثال در یک وضعیت افراد تحت آزمایش تصور کرده اند که در انتظار اتوبوس هستند و راننده اتوبوس در ایستگاه از کنار آنها گذشت . بنابراین افرادی که در انتظار سوار شدن بودند ناکام ماندند آزمایش شوندگان در این رابطه گزارش دادند که در این شرایط و ۱۵ شرایط دیگر آنها احساس عصبانیت داشتند ( عصبانی شده بودند ) ین آزمایش فرضیه ناکامی – پرخاشگری را اثبات می کند .

درستی و نادرستی نظریه ناکامی – پرخاشگری
مخالفان این نظریه معتقدند کهافراد ناکام همیشه با کلمات یا رفتار پرخاشگرانه واکنش نشان نمی دهند بلکه چنین افرادی طیف وسیعی از واکنشها را نسبت به ناکامی از خود بروز می دهند . مانند کناره گیری ، نا امیدی و از طرف دیگر تلاش غلبه بر این نا امیدی و از بین بردن ناکامی همچنین همه پرخاشگریها به خاطر ناکامی نیست ، بلکه دلایل متعددی دارد مثلاً بوکسورهای حرفه ای ضربه های محکمی به سر طرف مقابل می زنند که با آسیبهای جدی همراه است به علت اینکه قانون بوکس اجازه می دهد و دیگر اینکه اشتیاق فرد برای برنده شدن و دریافت جایزه است نه به دلیل ناکامی . یا در زمان جنگ سربازان علیه دشمن یورش می برند چون دستور مافوق را اجرا می کنند .
پاستور ( ۱۹۲۵ ) اثبات کرد که همواره ناکامی نیست که افراد را پرخاشگرانه می کند بلکه تصور نا به جا و نادرست ناکامی است که آنها تصور می کنند مثلاً در مثال فوق مسافران منتظر اتوبوس فقط ناکام نشده بودند بلکه حقشان هم از بین رفته بود و این مساله نشان می دهد که دلیل راننده برای عبور از کنار مسافران این نتیجه را پدید آورده و بر آنان تاثیر گذارده و موجب عصبانیت آنها شده است ( یعنی تصور به حق تبدیل شده است )

۳- نظریه یادگیری اجتماعی
نظریه یادگیری اجتماعی بر این حقیقت تاکید دارد که رفتار پرخاشگرانه مانند دیگر رفتارهای اجتماعی آموخته می شود . روان شناسان اجتماعی پا فشاری می کنند که پرخاشگری یک رفتار اجتماعی است که در نتیجه پاداش و تنبیه و نیز از طریق تقلید از لگوها آمو

خته می گردد نمونه این یادگیری در کودکی دیده می شود که برای بهدست آوردن چیزی پا به زمین می کوبد و داد و فریاد می کند تا چیزی را که می خواهد به دست آورد .
به همین دلیل از لحاظ اجتماعی پرخاشگری نه تنها قابل آموزش بلکه قابل پیشگیری و کنترل است .در تایید این عقیده دلایل بسیاری آورده شده است :
۱- دشمنی حیوانات با یکدیگر فطری نیست بلکه اکتسابی است .

۲- وجود کروموزم ( y ) اضافی دلیلی بر ذاتی بودن پرخاشگری نیست بلکه افرادی که دارای این الگوی کروموزومی هستند دارای اندامی درشت و قوی و قدی بلند بوده و همین امر از نظر اجتماعی سبب گزینش آنان به کارهای خشن می شود . مدتها بود که تصور می شد که کروموزوم ( y ) اضافی مردان را به طرف ابر مرد بودن و بسیار پرخاشگر بودن سوق می دهد . مطالعات دقیق با زندانیان داراتی الگوی کروموزومی xyy مشخص کرد که اغلب آنها در اثر جنایاتی غیر خشونت بار مثل سرقت اتومبیل – دزدی – اختلاس و ; دستگیر شده اند و تنها تعداد کمی مرتکب جنایات خشونت آمیزی شده بودند ( اون ۱۹۲۷ ) .
۳- تحریک الکتریکی هیپوتالاموس حیوانی وقتی باعث رفتار پرخاشگرانه می شود که در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار می گیرد . اگر در برابر حیوان قوی تر قرار بگیرد واکنش او فرار و ترس است شناخت نیز در این میان موثر است ممکن است فردی که با کلمه توهین آمیزی عصبانی می شود فرد دیگرنشود اگر ذاتی بود باید هر دو عصبانی می شدند .
۴- در بسیاری از فرهنگها چیزی به عنوان پرخاشگری وجود ندارد . مثلاً به گفته اتوکلاین برگ در یکی از قبایل وقتی دو نفر اختلافی دارند به جای جنگ و دعوا اختلاف خود را با شعر گویی در حضور جمع مطرح می کنند و قبیله داوری می کند برنده مشاعره برنده دعواست همچنین در جامعه ای که پرخاشگری یک رفتار هنجاری تلقی می شود در مقایسه با جوامعی که چنین وضعی را ندارند پرخاشگری به مراتب بیشتر است به بیان دیگر همه ما این مفروضه نسبتاً جهانی را به یاد داریم که مردان همیشه سلطه جو و پرخاشگرند در حالی که زنان مطیع و صلح جویند . اما این الگو ظاهراً از آن چیزی که جهانی تلقی می شود بسیار فاصله دارد در بین افراد آراپش کوه نشینان گینه نو ، هم مردان و هم زنان رفتاری از خود بروز می دهند که آن را صفات زنانه می نامیم . مطالعات انجام شده نشان می دهد که یادگیری رفتار پرخاشگرانه در فرهنگهای گوناگون در مورد پسران و دختران به ویژه در سنین ۳ تا ۶ سالگی نتایج اجتماعی متفاوتی را به همراه دارد کودکان به سرعت می آموزند که دختر کوچکی که هرگز بچه های دیگر را نمی زند و یا با عبارتهای تند مورد خطاب قرار نمی دهد خانم کوچکی است اما پسر بچه ای که در مقابل دیگران جو

اب تند نمی دهد یا نمی تواند حق خود را از همسالان خود بگیرد یک ترسو یا آدم زن صفتی نامیده می شود ( فرهنگی ، ۱۳۷۲ : ۸۱)
۵- تحقیقات برکوویتز ( ۱۹۸۶) نشان می دهد که مشاهده آلات و ابزار پرخاشگری در شخص مشاهده کننده حالت پرخاشگرانه را بر می انگیزد او عقیده دارد که وجود محرکهای خشونت و پرخاشگری ارتباط مستقیمی با ارتکاب خشونت دارد هر چه میزان حضو

ر این محرکها برای فر بیشتر وجود داشته باشد میزان خشونت و مبارزه جویی اونیز بیشتر خواد شد . برکوویتز بر این باور است که این سلاحها در بسیاری از موارد و موقعیتها با ارتکاب خشونت و جنایت ارتباط دارد حتی اگراز آنها استفاده نشود همین وجود آنها در صحنه تمایل شخص را به پرخاشگری و دست زدن به کارهای خلاف بیشتر می سازد .

پرخاشگری چگونه یاد گرفته می شود ؟
تجربه شخصی و مشاهده دیگران به ما یاد داده است که پرخاشگری اغلب بی نتیجه نیست مطالعات نشان می دهد که حیوانات رامی توان با کمک یک سری درگیریها از موجوداتی مطیع و سر به راه به جنگنده هایی افسار گسیخته تبدیل کرد . کودکان را نیز می توان تحت تاثیر قرار داد کودکی که پرخاشگریش نسبت به دیگر کودکان با موفقیت همراه باشد استعداد پرخاشگری بیشتری را در آینده دارد ( پترسون و همکاران ۱۹۶۷ ) به همین ترتیب بازیکنان پرخاشگری هاکی – کسانی که در بازیهای خشن خطاهای بیشتری را مرتکب می شوند- گلهای بیشتری می زنند تا بازیکنان غیر پرخاشگر . بندورا دو گروه کودک را انتخاب کرد و هر گروه را در معرض تماشای یکی از دو فیلم کوتاه قرار داد . در یکی ازاین فیلمها الگو یک فرد بزرگسال بود که عروسکی ( دلقک باد شده ) را به شیوه خشونت بار مورد ضرب و شتم قرار می داد . در فیلم دیگر الگو به روشی غیر خشونت آمیز و آرام و کاملاً ساکت با عروسک بازی می کرد بعد از نمایش فیلم به کودکان هر دو گروه اجازه داده شد که آزادانه در یک اتاق که پر از اسباب بازیها ازجمله عروسک مورد استفاده الگو بود بازی کنند مشاهده رفتار آنان نشان داد که کودکانی که رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیز مدل را دیده بودند بیشتر از گروهی که چنین رفتار را ندیده بودند تمایل به انجام رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیز با عروسک را داشتند .

نقش رسانه های گروهی و فیلمهای تلویزیونی در آموزش پرخاشگری
رسانه های گروهی در شکل دهی و آموزش رفتارهای گوناگون نقشمهمی به عهده دارند . همان طوری که در بحث از نظریه بندورا مطرح شد یادگیری مشاهده ای و سر م

شق گیری از دیگران بخش مهمی از یادگیریهای ما را تشکیل می دهد بر اساس گزارش مجله اخبار امریکا و گزارشهای جهان کودکان امریکایی روزانه یازده ساعت با ویدئو ، تلویزیون کابلی و تلویزیونهایی که بابت هر بار تماشا باید برای آن پول پرداخت سر و کار دارند . بر اساس تحقیق پرایل ( ۱۹۸۱ ) یک کودک امریکایی بین ۵ تا ۱۵ سال به طور متوسط بیشتر از ۱۳۴۰۰ صحنه خشونت بار و خرابکارانه را از تلویزیون تماشا می کند .
رسانه ای گروهی هر روز بیش از پیش فیلمهای خشن و وحشیانه را به نمایش در می آورند .و کتاب و نوارهایی از همین مقوله را منتشر می سازند یافته های پژوهشی

نشان می دهد که فیلمهای سینمایی ، تلویزیونی ، و ویدئویی از عوامل بسیار موثر در کجرویها و بزهکاریهای جوانان هستند نمایش اعمال خشونت بار ، کشتار ، جنایت خون آشامی و نیز صحنه های هیجان انگیز در فزونی و تشدید کجرویها اثر بسزایی دارد البته باید توجه داشت که همه تماشاگران به یک اندازه تحت تاثیر فیلمهای بد آموز قرار نمی گیرند بلکه با توجه به آموخته ها و تجربه های پیشین خود برداشتهای گوناگونی دارند هنگامی که افراد برای تماشای فیلم می روند دارای ضمیری چون لوح سفید نیستند بلکه قبلاً زمینه انفعالی پیدا کرده اند که انتخاب نوع فیلم ، خود دلیل اندیشه پیش ساخته آنان است .
البته نقش رسانه های گروهی را در کم کردن پرخاشگری نمی توان نادسیده گرفت برای نمونه چنانچه عملکرد رسانه های گروهی به شکلی باشد که انتظارات بیش از حدی از نظر اجتماعی و شخصی در مردم پدید آورد که با واقعیات زندگی آنها انطباق نداشته باشد این مساله موجب رنجش تحریک پذیری ، و توهم خواهد شد و کوتاهترین راه برای پالایش روانی برای فرد ، پرخاشگری است . اما اگر رسانه های گروهی واقعیتهای اجتماعی را عرضه کنند و راهکارهای مقابله با ناکامی را به افراد بیاموزند و بتوانند افرادی را به عنوان الگو مطرح کنند که به خاطر شخصیت سالم و پشتکار و ویژگی های مثبت دیگر در زندگی خود موفق شده اند . می توانند نقش مهمی را در بهسازی جامعه ایفا کنند .

کنترل پرخاشگری
روان شناسی فروید ، کلیه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می کند و می گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود یا به بیرون ، به صورت پرخاشگری و دیگر کشی ، و یا به درون . به صورت اعمال خود – تخریبی و خودکشی . به همین دلیل است که نمی توان پرخاشگری را به کلی ریشه کن کرد حداکثر کاری که می شود کرد پالایش آن است یعنی هدایت کارمایه ( انرژی ) این غریزه در جهتی که مورد قبول اجتماع و به سود آن باشد مثل : مسابقات ورزشی ، فعالیتهای سیاسی و رقابتهای سالم . به تعبیر فروید برای پالایش روانی و کنترل پرخاشگری ر

اه حل هایی وجود دارد :
۱- صرف نیرو در فعالیتهای بدنی از قبیل بازیهای ورزشی ، جست و خیز ، مشت زدن به کیسه بوکس و غیره . بازیهای رقابتی راه گریزی است برای کنترل پرخاشگری .
۲- اشتغال به پرخاشگری خیالی و غیر مخرب . شواهد حاکی از آن است که خیالپردازی درباره پرخاشگری احساس بهتری به مردم می دهد و حتی می تواند منجر به کاهش موقتی در پرخاشگری گردد .
۳- اعمال پرخاشگری مستقیم حمله به ناکام کننده ، صدمه زدن به او ، ناراحت کردن او ، ناسزا گفتن به او و جز اینها
۴- دوری جستن از موقعیتهای پرخاشگری
۵- برای رهایی از تنشهای روانی ، بزرگسالان باید فرصتهایی به دست آورند تا مانند کودکان رفتار کنند این روش به آنان این امکان را می دهد تا مانند زمانی که در مهد کودک بوده اند تقریباً هر کاری را که دوست دارند در محیط گردهمایی خود انجام دهند ( بازگشت به زمان کودکی )

رابطه محرومیت با بهداشت روانی
همه افراد بشر مشکلاتی دارند و این مشکلات در نتیجه محرومیت تولید می شود . به عبارت دیگر ریشه اکثر مسائل انسان ، محرومیت و رنجهای حاصل از آن است . اغلب برای افراد انسان دشوار و یا حتی غیر ممکن است که مستقیماً به مشکلی حمله بیاورند و آن را از بین ببرند .
به این دلیل بشر برای کاستن اضطراب ناشی از محرومیت مجبور است دست به رفتارهای موسوم به رفتارهای جبرانی یا سازشی بزند . این رفتارها اکتسابی و از لحاظ مقدار متفاوتند و می توان آنها را رفتارهای عادی و طبیعی دانست زیرا هر فردی برخی از این رفتارها را داراست و به ع شوند محرومیت عبارت است از حالتی که در نتیجه ارضاء نشدن یا احتیاج پدید می آید . محرومیت به دلایلی محیطی اجتناب ناپذیر است . زیرا در محیط شخص همیشه عواملی موجود است که مانع از برآورده شدن تمام احتیاجات او می شود . مثلاً در مواقع بحران اقتصادی و یا مرگ منسوبین و یا جنگ و امثال آن محرومیت از خارج بر موجود تحمیل می شود و گریز از آن امکان پذیر است .

این عواطف شخص را از آنچه که می خواهد و یا از آنچه که می تواند انجام دهد باز می دارد مثلاً یک دانشجوی دانشگاه که بسیار باهوش است با پشتکار زیاد خود را برای گذراندن امتحان آماده می کند ولی در زمان امتحان ممکن است به واسطه ترس از شکست ، قدرت بیان و یادآوری او مختل شود و از عهده گذراندن امتحان بر نیاید . محرومیت در یک احتیاج مهم نسبت به محرومیت در یک احتیاج ناچیز ، نتایج وخیم تری را در بر خواهد داشت . مثلاً در برآوردن احتیاج به غذا تاخیر شود به دلیل اهمیت زیادی که در زندگی انسان دارد احساس محرومیت خیلی شدید خواهد بود

. در حالی که محرومیت شخص برای لباس شیک یا اتومبیل مدل جدید در مقایسه با محرومیت غذا ، چندان شدت نخواهد داشتافراد بشر از لحاظ تحمل مقدار محرومیت با یکدیگر تفاوت بسیار دارند بدین معنی که یک واقع برای فرد به خصوصی ممکن است غیر قابل تحمل باشد ولی دیگری آن را با خونسردی بپذیرد .

بنابراین محرومیت را همیشه باید با در نظر گرفتن خصوصیات فردی اشخاص تعریف کرد .

پرخاشگری
محرومیت اغلب منجر به پرخاشگری می شود پرخاشگری که در نتیجه محرومیت ایجاد می شود ممکن است متوجه فرد یا افرادی که آن را به وجود آورده اند بشود و یااینکه به سوی جانشینان آنها سوق داده شود .
رفتار پرخاشگری همیشه بعد از محرومیت ایجاد می شود یعنی وجود محرومیت همیشه منجر به نوعی رفتار پرخاشگرانه خواهد شد . ممکن است بر اساس تجارب روزانه تصور شود که به آسانی می توان رفتار پرخاشگری را به محرومیت به خصوصی که سبب ایجاد آن شده است مرتبط کرد ولی عملاً چنین نیست .
پرخاشگری مستقیم روشی معمولی برای جلوگیری از جریحه دار شدن غرور به دلیل محرومیت است . روانپزشکان برای تشخیص و درمان احساس پرخاشگری در کودکان ، روش جالب و مفیدی را اتخاذ کردند در این روش به کودک یک خانواده تعدادی عروسک می دهند بدین معنی که تعداد عروسکها درست مساوی تعداد افراد خانواده اوست . در این خانواده پدر و مادر و خواهر و برادر وجود دارند .رفتار پرخاشگری اغلب در نزد پیشوایان عقاید و افکار جدید و مصلحان اجتماع دیده می شود اگر احتیاج شخص برای رسیدن به مقام اجتماعی سرکوب شده در او تنفر شدیدی نسبت به تبعیض طبقاتی پیدا می شود و در نتیجه زندگی خود را وقف بدست آوردن حقوق مساوی برای افراد بشر خواهد کرد . همچنین اگر از میل به نوشیدن مشروبات الکلی در شخص جلوگیری شود ممکن است بعد از مدتی در او مخالفت شدید و متعصبانه نسبت به نوشیدن الکل پایدار شود . هنگامی که می خواهیم رفتار دیگری را بفهمیم باید بدقت و صحت بدانیم که او برای چه منظوری تلاش می کند و با چه عواملی در جنگ است زیرا افراد اغلب بر علیه آن رفتارهایی می جنگند که خود میل دارند انجام دهند اگر پرخاشگری به جای متوجه دیگران شدن به جانب خود شخص هدایت گردد از لحاظ سلامت فکر خطر بیشتری ایجاد خواهد کرد .

مکانیزم های سازگاری
هرگاه فرد به مقصود و هدفی تمایل پیدا کند که قدرت دستیابی به آن را ندارد طبعاً به یک یا چند نوئع از مکانیزم های سازگاری دست خواهد زد . مکانیزم سازگاری وسیله ای است برای ارض

ای غیر مستقیم احتیاجات با کاستن اضطراب و یا به دست آوردن احساس اعتماد به نفس به طور طبیعی هر فردی گاهی احساس محرومیت می کند و چون هر کس باید از شکست غرور خود جلوگیری کند بنابراین می تواننتیجه گرفت که هر شخصی متوسل به مکانیزم های سازگاری شود . این مکانیزم ها به ما اجازه انعطاف پذیری با موفقیتهای متلف را می دهد و شامل رفتار پسندیده است و حتی برای مقابله با محرومیت هملازمک می باشد ولی افراط در این رفتارها ممکن است به ناراحتی های روانی منجر شود . مکانیزمهای اصلی سازگاری عبارتند از : جبران همانند سا

زی ، عذر تراشی ، رویای روز ، بازگشت و سرکوبی عواطف و احساسات .

جبران
جبران به عنوان یک مکانیزم سازگاری عبارت است از اغراق در یکی از مشخصات با رفتارهای شخص، به منظور کاستن احساس حقارتی که بر اثر رفتارها یا مشخصات نامطلوب به وجود آمده است .نوع دیگر از رفتار جبرانی تمایل زیاد به تسلط بر دیگری است که خود طریقی برای پوشاندن احساس حقارت است .
در جنگ جهانی دوم هیتلر و همکارش گوبلز که از پا ناقص بود برای جبران کمبودهای خود دست به قدرت طلبی خطرناکی زدند که نزدیک بود نسل بشر را معدوم سازد و البته این یکی از عوامل

روحی بروز جنگ جهانی دوم بود . رفتار جبرانی همیشه به احساس خود کم بینی و تصور عدم لیاقت و کفاین بستگی دارد بر خلاف آنچه که ادلر می گفت همیشه سرچشمه این احساس کم ارزشی و بی لیاقتی نواقص جسمی نیست بلکه اغلب در اثر ارضاء نشدن احتیاجات صورت می گیرد .

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.