تحقیق در مورد اسیب شناسی اجتماعی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تحقیق در مورد اسیب شناسی اجتماعی دارای ۶۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد اسیب شناسی اجتماعی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد اسیب شناسی اجتماعی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد اسیب شناسی اجتماعی :

اسیب شناسی اجتماعی

مقدمه
ای خداوند پاک و بی انباز و یار دست گیر و جرم ما را در گذر
” مولوی“
انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیبهای اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند. از مجموعه این آگاهیها و تجربه ها و آموخته ها، توانسته اند زمینه های مطالعاتی و رشته های مختلفی را برای تبیین بی هنجاریها و نا بسامانیهای زندگی اجتماعی پی ریزی کنند. حاصل این کار پیدایی دانش آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات) است. آسیب شناسی اجتماعی مطالعه بی نظمیها و آسیبهای اجتماعی همراه با علل و انگیزه های پیدایی آنها و نیز شیوه های پیشگیری و درمان این پدیده ها، به انضمام مطالعه شرایط بیمار گونه اجتماعی است؛ زیرا خاستگاه اصلی تبهکاری را باید در کل حیات اجتماعی و نوع خاص روابط انسانی جستجو کرد. نا بسامانیهای اقتصادی-اجتماعی از قبیل : فقر، تورم، گرانی، بیکاری، فقدان امنیت مالی و حقوقی و دیگر عواملی که باعث ” محرومیت“ می شوند، زمینه مساعدی را برای انواع مختلف آسیبهای اجتماعی چون : خودکشی، سرقت، اعتیاد به مواد مخدر، الکلیسم، طلاق، گدایی و ; فراهم می آورند. از این رو مفهوم آسیب شناسی گستره وسیعی پیدا می کند و از ابعاد ارزشی و کاربردی فراوانی برخوردار می گردد.
گروه های اجتماعی
می دانیم که شخص اجتماعی واحد پایه در انواع گروهبندیهای اجتماعی است. اکنون سعی می کنیم گروه اجتماعی را تعریف کنیم. گروه اجتماعی به سبب وجود عینی اش در خارج از ذهنیت انسان نمی تواند سنخ اجتماعی محسوب شود. ماهیت روابطی که اشخاص در گروه ها اجتماعی دارند آن را از جماعت اجتماعی متمایز می کند و در یک گروه اشخاص با هم متحد می شوند، منافع مشترک پیدا می کنند و کنش متقابلشان طبق الگو است. بنابراین، گروه اجتماعی از افراد انسانی که در روابط متقابل هستند تشکیل می شود.
هر مطالعه ای درباره منشاء و شکلبندی گروهها باید عطف به یک گروه خاص باشد که آغاز و انجامی در زمان دارد، در این معنا که در زمان معینی بوجود می اید، مدتی کوتاه یا بلند، دوام می آورد و سپس از بین می رود. نمی توان بدون توجه به ابتدا و انتها از زندگی گروهی سخن گفت. زندگی گروهی و روابط اجتماعی با هستی اشخاص بوجود می آید و بسط می یابد.
۱-۱ مشخصات گروه
تعریف جامعه شناختی واژه ” گروه“ خیلی مفصل تر از آنست که در بالا تذکر دادیم. تعریف کامل تر گروه اجتماعی باید مشخصات زیر را در بر گیرد:
الف)واحد اجتماعی که گروه نامیده می شود، باید از درون، به افرادی که عضو آن هستند، و از بیرون، به اشخاصی که ناظر آن هستند، چنین هویتی را القا کند. منظور این نیست که هر فرد عضو گروه باید شخصا معرف حضور هر فرد دیگر عضو یا غیر عضو باشد. انجمن های سری، لژهای فراماسونری، در تعریف گروه اجتماعی جا می گیرند، در حالی که اعضایشان جمع بسته ای را تشکیل می دهند و نه تنها بر اشخاص خارج که بر بیشتر اعضای گروه ناشناسند. در شهرهای بزرگ شمار گروههای اجتماعی آنقدر زیاد است که هیچ کس نمی تواند همه آنها را شخصا بشناسد، ولی همه آنها کم و بیش قابل شناسایی هستند.
ب)گروه یک ساختار اجتماعی دارد، در این معنا که موقعیت هر عضو یا هر شخص نسبت به موفقیتهای دیگر معین است. روی همین اصل، آرایشی از پایگاههای اجتماعی یا قشر بندی اجتماعی در هر گروهبندی حتی در کوچکترینشان( مثلا در خانواده) مشاهده می شود. در هر گروهی حتی در تساوی طلبانه ترینشان نشانه ای از مراتب فرمانبری و فرماندهی به چشم می خورد.
ج)در گروه نقشهای فردی وجود دارد. به عبارت دیگر، هر عضو با گروه در مشارکت است. هرگاه اعضای گروه نقشهایشان را ایفا نکنند، زندگی گروه خاتمه می یابد. گروه که در آن نوعی کنش شخصی وجود نداشته باشد، از دیدگاه جامعه شناختی قابل تصور نیست.
ج)در گروه نقشهای فردی وجود دارد. به عبارت دیگر، هر عضو با گروه در مشارکت است. هر گاه اعضای گروه نقشهایشان را ایفا نکنند، زندگی گروه خاتمه می یابد. گروه که در آن نوعی کنش شخصی وجود نداشته باشد، از دیدگاه جامعه شناسی قابل تصور نیست.
د)روابط متقابل میان اعضا اس و اساس گروه اجتماعی است. بنابراین، گروهی که اعضایش با یکدیگر تماس و ارتباط نداشته باشند، متصور نیست. و این ارتباط، حتی محدود به دو شخص، باید به صورت فرایندی دو جانبه باشد.
ه)هر گروه هنجارهای رفتاری دارد که بر نحوه ایفای نقشها مؤثرند. این هنجارها نه قواعد مکتوبند و نه مقررات، اما اعضای گروه آنها را مراعات می کنندو بنابراین رفتار فرد وقتی که در گروه است و به علت گروه دستخوش تغییراتی می گردد.
ج)اعضای گروه پاره ای منافع مشترک و پاره ای ارزشهای مشترک دارند. گاهی این ارزشها کاملا واضح نیستند، اما حضور آنها وقتی نمایان می شود که اختلاف در سطح ارزشها باعث متلاشی شدن گروه می شود. فی الواقع، اختلاف نسلها در گروه خانوادگی غالبا چیزی جز اختلاف در ارزشها نیستند.
ح)هستی و دوام گروه منوط به داشتن یک یا چند هدف اجتماعی است.
ط)هر گروه عمری نسبی دارد که می توان دوره زمانی آن را اندازه گرفت. و این یکی از نشانه های مهم افتراق میان جماعت اجتماعی مستعجل و گروه اجتماعی است.
اکنون با جمعبندی مشخصات فوق می توانیم گروه را تعریف کنیم: گروه واحد اجتماعی قابل شناسایی، سازمان یافته و با دوامی از اشخاص اجتماعی است که مطابق هنجارهای اجتماعی و داشتن منافع و ارزشهای مشترک نقشهای متقابلی را به منظور نیل به هدف یا هدفهای مشترک ایفا می کنند. یک جامعه کلی مثل جامعه ایرانی، هندی، فرانسوی و;، ترکیبی از گروههای اجتماعی است که در آن وجود دارند. در درون یک جامعه گروهها عمدتا با کارکردهای اصلیشان از یکدیگر متمایز می شوند، در حالی که جامعه های کلی با فرهنگشان از یکدیگر متمایز می شوند.
۲-۱عضو گیری گروه
هر گروه برای ادامه دادن به حیاتش باید بتواند اعضای جدیدی را به عضویت بگیرد. در اصل اشخاص با تولد یا پذیرفته شدن عضو گروه خانوادگی و خویشاوندی گسترده در می آیند. همه گروههای اجتماعی دیگر اعضای جدید را به شرط داشتن صلاحیتهای لازم به عضویت می پذیرند. یک گروه دوستانه ممکن است عضو جدید را به موجب تفاهم صوری اعضای قبلی در خود بپذیرد. اما بعضی از گروهها از راه گزینش، منصوب کردن یا دعوت کردن عضو جدید می پذیرند. در برخی از گروهها، داوطلب عضویت باید صلاحیتش را با گذراندن آزمون کتبی مطابق رسم و آیین گروه به اثبات برساند. در برخی موارد پرداخت حق عضویت اجباریست.
مسئله عضوگیری گروه جدا از مسئله شکلبندی و منشاء گروههاست. اشخاص در گروهها زندگی می کنند چون موجوداتی اجتماعی هستند. در بسیاری موارد اشخاص در فعالیتهای گروهها مشارکت می کنند بدون آن که درباره عضویتشان به این یا آن گروه از خود پرسشی بکنند. داخل شدن فرد در گروه غالبا به شیوه ای بدون تعلق و نا آگاهانه است. پسر بچه ای ازلباس پیش آهنگی خوشش می آید به عضویت گروه پیش اهنگی مدرسه اش در می آید.
۳-۱ طبقه بندی گروههای اجتماعی
نظر به پیچیدگی و تنوع گروههای اجتماعی نه یک طبقه بندی که چند طبقه بندی از گروهها لازمست. پیش تر اشاره کردیم که گروهها عمدتا با کارکردهای اصلیشان از یکدیگر متمایز می شوند و این تنها یکی از معیارهاییست که در طبقه بندی گروهها می تواند به کار آید . شیوه های تفکیک و طبقه بندی گروهها باندازه دیدگاههای بررسی آنها متعدد است. بسیاری از این نگرشها تنها برای هدفهای مطالعه ای تخصصی مفید اند. و خیلی از طبقه بندیهای ساده نیز ارزش جامعه شناختی ناچیزی دارند. طبقه بندی گروهها در سریهای ممتد بر حسب اندازه شان، مثلا از کوچکترین تا بزرگترینشان، اطلاع خاصی به ما نمی دهد، مگر این که اندازه گروه با صفت دیگری که معنای جامعه شناختی دارد، در ارتباط گذشته شده باشد. طبقه بندی همه گروهها بر حسب دوامشان، از قدیمی ترین و پردوام ترین تا جدیدترین و متغیرترین ممکن است از لحاظ تمرین تاریخی جالب باشد، اما در اینجا هم برای آن که طبقه بندی فایده جامعه شناختی داشته باشد بهتر است که دوام و استمرار گروهها با ویژگیهای دیگر آنها در ارتباط گذاشته شود.
هر گروه اجتماعی مشخصات هشت گانه ای را که پیش تر بر شمردیم دارد، لذا می توان همه گروهها را در سری ممتدی بر حسب هر یک از این مشخصات طبقه بندی کرد، با عنایت به این نکته که برخی از این مشخصات مهمتر از بقیه هستندو می توان گروهها را بر حسب ساختارشان طبقه بندی کرد، یعنی بر حسب انعطاف پذیر بودنیا نبودن موقعیت نسبی اعضا، شدید یاضعیف بودن مراتب فرماندهی و فرمانبری، می توان گروهها را بر حسب نقشهای اجتماعی، از بیشترین تا کمترین توقعی که از اعضایشان دارند طبقه بندی کرد و می توان گروهها را بر حسب روابط متقابل اعضا، زیادی و کمی، نزدیکی و دوری، رسمی و غیر رسمی بودن این روابط در مجموعه پیوسته ای طبقه بندی کرد. می توان گروههای اجتماعی را بر حسب هنجارهای رفتاری، یعنی انتظاراتی که از عضو گروه است تا در رفتارش مراعات کند و یا بر حسب ارزشهای اجتماعی مشترک اعضای گروه، و بالاخره بر حسب نوع هدفهای اجتماعی که گروهها فعالیتشان را برای رسیدن به آنها سازمان داده اند، طبقه بندی کرد.
۴-۱-مبنای مشترک گروههای اجتماعی
از جمله متداولترین و ضمنا ساده ترین نظامهای طبقه بندی گروه ها، نظام طبقه بندی بر پایه چهار مبنای مشترک عضویت در گروه است. این نظام طبقه بندی بیش از آن که نگرشی علمی باشد، روش عملی و مبتنی بر عقل سلیم است که به کمک آن تعداد زیادی از گروهها را می توان در چند مقوله طبقه بندی کرد. چهار مبنای مشترک شیوه عضویت در گروه عبارتند از : الف)نیاکان مشترک،ب)سرزمین مشترک،پ)خصوصیات جسمانی مشابه،ت)منافع مشترک.
الف)نیاکان مشترک نیرومندترین رشته ایست که به طور سنتی انسانها را در روابط اجتماعیشان به یکدیگر نزدیک می کند، گو این که از اهمیت آن در جامعه ای مدرن، پیچیده و خیلی بزرگ کاسته شده است. گروههای مبتنی بر نیاکان مشترک، گاهی گروههای” هم خون“ یعنی گروههایی که اعضایشان با تولد یا ازدواج به یکدیگر می پیوندند. خانواده زن و شوهری با فرزندانش(خانواده هسته ای)، خانواده هم خون(خانواده گسترده) شامل عموها، داییها، عمه ها و خاله ها و فرزندانشان، هر دو از این نوعند، در جامعه های ابتدایی، گروههای هم خون گسترده، طایفه یا ایل نامیده می شوند.
ب)سرزمین مشترک نیز یکی از چهار مبنای بزرگ عضویت گروهی است. چون همه گروههای اجتماعی در زمان و در مکان زندگی می کنند لاجرم باید محدوده مکانی معینی داشته باشند. ” همسایگی“ در مفهوم جامعه شناختی فقط یک جماعت اجتماعی تلقی نمی شود، و ” اجتماع“ حقیقی community/communaute از نمونه های مدرن گروههای سرزمینی بشمار می آیند. بسیاری از انواع گروههایی که با نام محلی شناخته می شوند، مثل انجمن شهرستانیهای مقیم مرکز، اکیپهای ورزشی، گروه همکاری والدین و مربیان مدرسه، انواع تعاونیهای محلی و گروههای مدنی از جمله گروههای سرزمینی هستند.
ج)مشخصات جسمانی(جنس، سن، وزن) گاهی از شرایط عضویت در برخی از گروههای اجتماعی بشمار می آید. فهرست این نوع گروهها بسیار مفصل است، مثل باشگاه جوانان، سازمانهای زنان، انجمنهای اخوت، تیم های ورزشی بزرگسالان، نوجوانان، سنگین وزن، سبک وزن و از این قبیل.
د)داشتن منافع مشترک نیز منشاء گروهبندیهای گوناگونی در جامعه های مدرن است. از لحاظ جامعه شناختی ”گروه منافع“ با معناترین گروه اجتماعی شمرده می شود، زیرا منافع مشترک ایجاب می کند که اعضای گروه با تشریک مساعی هدف یا هدفهای مشترکی را دنبال کنند. انواع انجمنهای دینی، سیاسی، ادبی، هنری، اتحادیه های حرفه ای، تولید کنندگان، مصرف کنندگان نمونه هایی از تعداد بی شمار این نوع گروهها هستند.
جا دارد خاطر نشان کنیم که این چهار مبنای گروهبندی اجتماعی، چهار طبقه انحصاری نیستند، بلکه انتزاعی از واقعیتهای گوناگون و بر حسب روابط متغیری که با هم نوعان خود دارند. در واقعیت امر، یک شخص همزمان می تواند عضو چند گروه اجتماعی باشد، مثلا گروه خانوادگی، گروه خویشاوندی، اتحادیه شغلی، انجمن نیکوکاری، حزب سیاسی، باشگاه ورزشی، گروه تولید کنندگان، گروه مصرف کنندگان و ;
گروه های عمده اجتماعی
طبقه بندی بر اساس کارکردهای اصلی، کارکردهایی که انسانها باید در زندگی گروهی انجام دهند تا جامعه سر پا بایستد، رضایتبخش ترین و معنادارترین طبقه بندی از دیدگاه جامعه شناختی است. همه جا و در هر زمان، موجودات انسانی باید به نحوی با یکدیگر تشریک مساعی کنند تا نیازهای اجتماعی برخاسته از فعالیتهای خانوادگی، تربیتی، دینی، اقتصادی، سیاسی و تفریحی تأمین گردد. این نیازها و کارکردهای اصلی گاهی شرایط اجتماعی و فرهنگی پیشین نامیده می شود، در این معنا که بدون آنها هیچ جامعه ای قادر به ادامه حیات نخواهد بود. بنابراین این کارکردهای اصلی عام و جهانی اند، تحقیقات تجربی نشان داده اند که آنها متغیر نیز هستند.
جامعه شناسان، جهانی بودن گروههای عمده را به اثبات رسانیده اند. با وصف این، اگر این گروهها بدون استثناء در هر جامعه ای وجود دارند. اما اهمیتشان همه جا یکسان نیست. اصلی بودن همه آنها برای بقای جامعه مسلم است، اما در یک جامعه گروههای دینی در صدر اهمیتند، در جای دیگر اولویت از آن گروههای اقتصادی یا سیاسی است. عام و جهانی بودن این گروهها معنایش این نیست که یک شخص اجتماعی همزمان در هر یک از این گروههای عمده جامعه کلی نقش اجتماعی ایفا می کند.
در هر جامعه ای اختلاط و امتزاجی در ایفای نقشها مشاهده می شود. مرد دین در امور اقتصادی-تربیتی-سیاسی وظایفی بر عهده می گیرد، مرد اقتصاد در هیئت امنای مسجد محل عضو است. استاد دانشگاه در کار اجرایی دولت مسئولیتی را بر عهده می گیرد و قس علیهذا. اما آنچه از لحاظ مطالعه جامعه شناختی گروهها اهمیت دارد، تشخیص بدنه دینی، بدنه اقتصادی، بدنه سیاسی، و ;، در هر جامعه ایست، یعنی اشخاصی که کارکردهای مرکزی این گروههای عمده را در هر جامعه ای بر عهده دارند.
گوناگونی و تغییرپذیری این گروههای عمده از لحاظ علمی نیز به اثبات رسیده است. این نیازها، این کارکردها، این گروهها در هر جامعه ای حضور دارند معنایش این نیست که به یک صورت و به یک شیوه حضور دارند. گروههای اقتصادی در یک جامعه صنعتی متفاوت از گروههای اقتصادی در جامعه کشاورزیست. گروههای آموزشی و تربیتی نیز از جامعه ای به جامعه دیگر تفاوتهای چشم گیری دارند. یک جا این تعلیمات کاملا دنیوی هستند، جای دیگر صیغه مذهبی دارند. یک جا زیر نظارت متمرکز دولت قرار دارند، جای دیگر دولت نقش ارشادی کمرنگی در کارکرد گروههای آموزشی-تربیتی بر عهده دارد. همین طور گروههای خانوادگی نیز از جامعه ای به جامعه ای دیگر ، از فرهنگی به فرهنگ دیگر، یک شکل نیستند. میانگین سن ازدواج، میانگین تعداد فرزندان، میانگین تفاوت سن زن و شوهر و شیوه همسر گزینی در جامعه ها بسیار متفاوتند. اما ورای این گوناگونی، هر جامعه ای در کار بازتولید خود است، می کوشد اعضای جدید را (نوزادان، مهاجران) تربیت کند، جامعه پذیر کند، وسایل معشیت در اختیار اعضای جامعه بگذارد، نظم عمومی را تأمین کند، نیازهای دینی را برآورده سازد و به ترمیم جسمانی-روانی اعضای جامعه در چارچوب فعالیتهای تفریحی محکم کند. گروههای عمده که این کارکردها را در جامعه تأمین می کنند عبارتند از:
الف)گروه خانوادگی: از اشخاصی تشکیل شده که کارکردهای اصلی اش نیازهای اساسی زندگی خانوادگی را تأمین می کنند: روابط جنسی، تولید مثل و مواظبت از فرزندان، مناسبات عاطفی متقابل اعضا. در برخی از جامعه ها مفهوم خانواده گسترده است و شامل همه افرادی می شود که به سبب ازدواج، تولد، پذیرفته شدن، روابط متقابلی با یکدیگر دارد. گاهی نیز خانواده مترادف ”خانوار“ بکار می رود که در این حالت اخیر گروه علاوه بر شوهر، زن و فرزندان، کلیه افراد هم خرج را شامل می گردد، مثل خدمتکاران و در گذشته بردگان را نیز شامل می شد.
ب)گروههای تربیتی: از گروههای عمده اند که کارکدهای اجتماعی اصلی شان انتقال فرهنگ جامعه به نسلهای متوالی است، و این وظیفه را به صورت رسمی و غیر رسمی انجام می دهند. در جامعه های ساده این وظیفه را خانواده بر عهده دارد. در جامعه های پیچیده تر، انواع مؤسسات آموزشی و پرورشی از کودکستان تا دانشگاه و انجمن های علمی، فنی، هنری عهده دار این وظیفه اند. مهم نیست که خانواده یا مدرسه این وظیفه را انجام دهد، مهم اینست که در همه جا به عنوان یک کارکرد مهم اجتماعی شناخته می شود.
ج)گروههای اقتصادی: به کار تولید و توزیع کالاهای مادی و خدمات لازم برای حفظ زندگی جسمانی کل افراد جامعه مشغولند. در اینجا گروهها شکل بندیهای گوناگون دارند. در جامعه ای اعضا خانواده با همکاری یکدیگر محصولاتی برای مصرف شخصی تولید می کنند و در جامعه ای دیگر تقسیم کار کاملا تخصصی است. همه شرکتها، مؤسسات، اتحادیه های حرفه ای، بازرگانی، بانکی، بیمه، حمل و نقل دارای کارکردهای اقتصادی هستند.
ه)گروههای سیاسی: کارکردهای مربوط به ادراه و حکومت، حفظ نظم عمومی، قانونگذاری، تفسیر و اجرای قانون را ایفا می کنند. احزاب سیاسی، نظام قضایی، زندانها و ندامتگاها، واحدهای نظامی و انتظامی به هر شکل و صورت از جمله گروههای سیاسیبه حساب می آیند. دولت مدرن که یک گروه سیاسی چند کارکردی است از حفظ امنیت ملی تا حفظ محیط زیست، از حفظ سلامت جسمانی و روانی افراد جامعه تا حفظ قدرت خرید پول ملی در شمول کارکردهای اصلی اش قرار می گیرد.
ز)گروههای دینی: از لحاظ سامان دادن به روابط انسان و خدا در جامعه ها کارکردهای چند گانه ای دارند. به نظم درآوردن و همشکل کردن رفتارهای دینی، ارشاد و نظارت بر انجام فرایض دینی به پاداش رستگاری در جهان آخرت، مشروعیت دادن به روابط زناشویی وتولد فرزندان از جمله کارکردهای گروههای دینی در جامعه است. علاوه بر این کارکردها، گروههای دینی به تعلیم و تربیت خواه در مدارس اختصاصا دینی یا مختلط، امور عام المنفعه، اداره و تولیت بقاع متبرکه و چاپ و نشر کتابهای دینی و اخلاقی می پردازند. در جامعه ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از جمله کارکردهای اصلی گروههای دینی مشارکت در امور سیاسی به ویژه قانونگذاری و امور قضایی است.
ج)گروههای تفریحی و سرگرم کننده: طیف وسیعی از گروههای اجتماعی را در بر می گیرد که کارکردهای اصلی شان عرضه تفریحات سالم(و بعضا ناسالم) و سرگرمیهای متنوع برای عموم افراد جامعه است. فعالیتهای زیادی را می توان در این مقوله جا داد. گروهها و سازمانهای متعددی در جامعه ها به این مهم می پردازند، از جمله گروههای ورزشی، نمایشی تئاتر، سینما، موسیقی و سیاحتی. کارکرد این گروهها برای تأمین نیازهای ترمیم جسمانی و روانی و خلاقیتهای دماغی افراد جامعه بسیار ضروری است.
آسیب شناسی اجتماعی چیست؟
آسیب شناسی اجتماعی مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماریهای عضوی و آسیبهای اجتماعی (کجرویها) قائل می شوند. در واقع، با شکل گیری و رشد جامعه شناسی در قرن نوزدهم میلادی، بهره گیری از علوم مختلف برای بیان فرایندهای اجتماعی نیز معمول گردید و در نتیجه بسیاری از اصطلاحها و واژه های رایج در علوم دیگر چون زیست شناسی، علوم پزشکی، زمین شناسی و مانند آن در جامعه شناسی نیز به کار گرفته شد که از جمله می توان آسیب شناسی اجتماعی را نام برد.
اهمیت گروه ها
بحث گروه های اجتماعی از چندین لحاظ از اهمیت زیادی برخوردار است.
۱-اول آنکه: تشریح و طبقه بندی انواع اصلی گروه ها و نهادهای اجتماعی، مطالعه ساخت اجتماعی را تشکیل می دهد. به همین جهت مطالعه گروه های اجتماعی از اهمیت خاصی برخوردار است.
الف)دیگر آنکه: برای جامعه شنای، گروه ها تنها هنگامی معنا و مفهوم دارد که بین افراد گروه، روابط معین و مشخص برقرار باشد و این روابط منجر به پیدایش یک نوع حس توجه به وضع دیگران گردد. از همین رو است که یکی از مباحث مهم جامعه شناسی و در عین حال روان شناسی اجتماعی، بررسی رفتار افراد در گروه های اجتماعی است. زیرا روان شناسان اجتماعی از جمله ” کلاین برگ“ معتقدند؛ در حالی که جامعه شناس به گروه ها توجه دارد و روان شناسی به افراد نظر می کند، روان شناسی اجتماعی به مطالعه فرد در گروه های اجتماعی است.
” ژرژ گورویج“ جامعه شناس فرانسوی نیز در تعریف روان شناسی اجتماعی می گوید: ” روان شناس احتماعی تحقیق در آن دسته از حالاتی است که از برخورد اشخاص و از برخورد با گروه ها به وجود می آید“. از این رو روان شناسی اجتماعی از روابط افراد در گروه ها و کیفیت متقابل آنها و پدیده های ناشی از این روابط، گفتگو می کند.
ب)عامل دیگری که باز هم اهمیت بحث از گروه های اجتماعی را روشن می کند، توسعه و گسترش انواع گروه های مختلف اجتماعی و تأثیر آنها در زندگی اجتماعی و همینطور ” کارکرد“ و فایده این گروه ها در جوامع و نظامهای مختلف اجتماعی است که با پیشرفت صنعت و تکنولوژی از اواخر قرن گذشته تا زمان حاضر به وقع پیوسته است. همان امر توجه محققین اجتماعی و جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی را از یک طرف و سیاستمداران و کارگزاران حکومتها را از سوی دیگر به تشکیل، بقاء و یگانگی و تطور گروه های اجتماعی معطوف ساخته است.
ج)می دانیم که جامعه سازمانی است مرکب از گروه های مختلف که هر یک عهده دار فعالیتهای معینی هستند. بدین جهت برخی از جامعه شناسان معتقدند که هر چه روابط درون گروه بیشتر باشد، هماهنگ کردن آنها مشکل تر و امکان بروز اصطکاک اجتماعی زیادتر است. بنابراین عامل دیگری که اهمیت مطالعه گروه ها را نشان می دهد ”کارکرد“ و روابط درونی آنها در جامعه است.
آشنایی با آسیب های اجتماعی:
با توجه به اینکه سنین نوجوانی، بیشتر از سایر دوره های تحول در معرض آسیب های اجتماعی و تربیتی قرار دارد، لذا می باید نوجوانان را در حد مورد نیاز با این گونه آسیب ها آشنا ساخت. احتمال ابتلا به اعتیاد، به خصوص اعتیاد به سیگار، احتمال سوق پیدا کردن به سمت فساد، احتمال ارتکاب انواع بزهکاری از قبیل سرقت، قاچاق و حتی قتل و یا افت تحصیلی و تربیتی و دوری از مراکز تربیتی از قبیل مدرسه و یا حتی خانه و ; مواردی از آسیبهایی هستند که همه ساله از میان نوجوانان قربانیان خود را انتخاب می کنند. لازم است در تربیت عاطفی و اجتماعی نوجوان او را با مواردی از این آسیبها آشنا کنیم و خود نیز مراقبت لازم را انجام دهیم.
در میان آسیبهای فوق، توجه به فرایند جدا شدن نوجوان از خانواده و پیوستن او به گروه دوستان، می تواند حائز اهمیت فراوان تری باشد. این فرایند اغلب اوقات بستری است برای پیدا کردن نوجوان به طرف هر یک از آسیب ها.
اگر نوجوان از خانواده سرخورده شود و جایگاه خود را در آن از دست بدهد، در درجه اول برای یافتن جایگاهی مناسب در اجتماع، به سراغ افرادی می رود که او را راحت تر بپذیرد و برای او به عنوان پشتوانه ای اجتماعی به شمار آیند. این گروه اغلب خود از معیارها و هنجارهای مثبت جامعه فاصله دارد و زندگی خود را در سطح نازلی اداره می کند. از ای روست که نوجوان رانده شده هنجارهای نسبتا سختگیران را با سهلگیری می پذیرد. وقتی نواجوان چنین جایگاهی را می یابد، برای حفظ آن جایگاه، ملاکها و معیارهای گروه را پذیرا می شود. کشیدن سیگار ممکن است به رغم میل نوجوان، به عنوان رفتاری که نشانگر عضویت فرد در گروه است، تلقی شود ونوجوان به آن تن دهد. سرقت نیز چنین است. اگر گروهی که سرقت در میان افراد آن یک رفتار عادی به شمار می آید، نوجوانی را به عضویت در درون خود بپذیرد، او را برای بقا در گروه به سرقت کردن وا می دارد. خلاصه آنکه جامعه و تعلیم و تربیت می یابد در مرحله نوجوانی از فرایند گسترده شدن روابط اجتماعی مراقبت به عمل آورند.
کجروی اجتماعی
دگرگونی اجتماعی تغییری است از مبدأ وضعیتی از پیش موجود، و مراقبت اجتماعی فرایندی است که این دگرگونی را به سمت همنوایی و تثبیت آن سوق می دهد. دگرگونی ومراقبت هر دو با هنجارها و با ارزشها سرو کار دارند. هر دو از پدیده های اجتماعی-فرهنگی عمومی هستند، در این معنا که همه جا و همه وقت حضور دارند. دگرگونی ماهیت زندگی اجتماعی آگاهانه پیوسته در راستای ارزشها و هنجارهای جاری در فرهنگ، و مراقبت اجتماعی نیز در جهت همنوا کردن افراد جامعه با این هنجارها صورت می گیرد.
کجروی و نابهنجاری
کجروی اجتماعی و فرهنگی نتیجه نابسامانیها و گسیختگی میان ارزشها و هنجارهای اجتماعی است. جامعه شناس اصطلاح ” بهنجار“ را در عطف به رفتار یا ساختاری منظم و استاندارد شده به کار می برد. معنای سخن این است که این رفتار یا ساختار انتظام یافته به عنوان هنجارهایی برای کشف و ارزیابی آنچه که نابهنجار گفته می شود به کار می آید. به عبارت ساده تر مبنای تشخیص و سنجش ما برای رفتاری نابهنجار پیوسته یک رفتار بهنجار است. فرض بر این است که رفتار بهنجار مورد تأیید و تصویب جامعه است، در حالیکه رفتار نابهنجار منفور و مغضوب است، فرض دیگر این است که برسی اخلاقی کجروی و نابهنجاری با احکام ارزشی همراه است، در حالیکه کجروی در مفهوم مطلق علمی باید از هرگونه جبهه گیری ارزشی محقق،چه عینی چه ذهنی، چه مثبت چه منفی، مبرا باشد.
اگر مراقبت اجتماعی مکانیسمی برای همنوایی اشخاص با الگوهای بهنجار فرهنگ باشد، کجروی فرایندی است که طی آن افراد از مدار این مراقبتها خارج می شوند. اشخاصی که مطابق الگوهای رفتاری معمول، متداول و بهنجار عمل نمی کنند، نابهنجار یا کجرو نامیده می شوند. اما نباید چنین تصور شود که افراد نابهنجار یا کجرو کاملا بدون هنجار هستند.
وقتی دورکیم در قواعد جامعه شناسی جرم را در شمار پدیده های اجتماعی بهنجار قرار می دهد، در واقع می خواهد ارتباط تنگاتنگی را که میان بهنجار و نابهنجار، میان همنوایی و کجروی وجود دارد، گوشزد کند. از دیدگاه جامعه شناختی اشخاص بهنجار در هر جامعه ای آنهایی هستند که مطابق الگوهای رفتاری معمول، متداول و مرسوم عمل می کنند، اعتقاداتشان همان اعتقاد عمومی جامعه است. آنهایی که از این معیار دور می شوند کجرو به حساب می آیند.
ارزشهای اجتماعی
از نظر جامعه شناسی، ارزشهای اجتماعی به عوامل و عناصری اطلاق می شود که اکثریت یک جامعه به اهمیت و اعتبار آن پی برده اند و به صورت واقعیات و اموری در آمده اند که نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه را برآورده می سازند. به بیان دیگر هر چیزی که برای یک نظام اجتماعی مورد نیاز، محترم، مقدس، خواستنی و مطلوب تلقی شود، جزء ارزشهای آن جامعه است.درستکاری، احترام به حقوق دیگران، رعایت والدین، احترام به بزرگترها و مانند آن فقط چند نمونه از این گونه ارزشهای اجتماعی است. در هر جامعه، نیک و بد، زیبا و زشت، شرافتمندانه و ننگبار، دلپذیر و نادلپذیر، معلوم و معین است و مردم هر جامعه همچنین می دانند که چه چیز در بین آنان شایسته آن است که انسان به خاطرش زنده بماند و یا زندگانی اش را در راه آن فدا کند. وقتی که به کودک بدرفتار گفته می شود: تو خجالت نمی کشی، این کار که تو کرده ای زشت است. در واقع، ارزشهای جامعه بدینسان در وجود وی حک می شود و به او یاد داده می شود که به آداب و رسوم احترام بگذارد، بی آنکه دلیلی بر درستی رسوم مذکور، جز استناد به بدیهی بودن آنها، ارائه گردد.(مندراس، ۱۳۶۹:۱۶۲)
هنجارهای اجتماعی
هنجارهای اجتماعی، شیوه های رفتاری معینی هستند که بر اساس ارزشهای اجتماعی جامعه شکل می گیرند و با رعایت آنهاست که جامعه نظام پیدا می کند. دراصطلاح جامعه شناسی هنجارها را الگوهای استانداد شده رفتار و کردار می گویند؛ این الگوها نشان دهنده رفتار ایده آل یا مطلوب افراد جامعه است. مقررات رسمی، قوانین، احکام فقهی و شرعی، آداب و رسوم، شیوه های قومی و نظایر آن از جمله هنجارهای جامعه به شمار می روند.
هنجارهای اجتماعی راهنماهای آشکاری هستند که به مردم یک جامعه می گویند چگونه باید در شرایط خاص رفتار کنند. در واقع، هنجارهای اجتماعی تعیین می کنند که انسان چه باید بگوید و از گفتن چه چیزهایی اجتناب ورزد. باید چگونه بیندیشد و چگونه رفتار کند، چه اعمالی را انجام دهد و از انجام کدام اعمال دوری گزیند و به همین دلیل هر کس می کوشد تا رفتار خود را با هنجارهای اجتماعی سازگار کند تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد.
بنابراین، هنجارهای اجتماعی برای تعضای جامعه مشخص می سازند که در یک موقعیت اجتماعی چه نوع رفتاری را باید در پیش گیرند و از چه نوع رفتار باید پرهیز کنند. به عنوان مثال: هنجارهای ممنوع، عملی را که فرد مجاز به انجام آنها نیست مشخص می کند. مثلا به فرد گفته می شود که دزدی، آدمکشی و وارد آوردن خسارت مالی و جانی به دیگران اجتناب کند و هنجارهای مجاز ، رفتارهایی را مشخص می کند که از فرد انتظار می رود در موقعیت معین، آن را انجام دهد، مثلا از فرد انتظار می رود که به موقع مالیات خود را بپردازد، قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کند و لباس مناسبی بپوشد.
آسیب افت تحصیلی و عوامل آن
یکی از مسائل و مشکلات اساسی نظام آموزشی هر کشوری مسأله افت تحصیلی است. این مسأله هر ساله هزینه های بسیار بالایی را در برداشته (دورنمایی پیشرفت و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها را مبهم می کند. مطابق مطالعات انجام شده ، این مشکل هر ساله در حال افزایش است و بسیاری از دانش آموزان و حتی دانشجویان نمی توانند از پس مواد و محتوای آموزشی طراحی و تدوین شده، برآمده و یا آنها را در موعد مقرر انجام دهند.زمانی این مسأله اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم بسیاری از این افراد، توانایی های لازم را برای کسب موفقیت دارند اما موفق نمی شوند.
منظور از افت تحصیلی” کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموزان از سطح رضایت بخش به سطحی نامطلوب است.“ توجه به تعریف فوق نشان می دهد که مقایسه و سنجش سطح عملکرد تحصیلی قبلی و فعلی دانش آموزان بهترین شاخص از افت تحصیلی است. آنچه در این رابطه شایان ذکر است، این است که این مشکل دارای بعدهای مختلف است که تمامی آن را می توان در سه بعد: فرد، خانواده و مدرسه و جامعه خلاصه نمود. قبل از شرح نقش هر یک از این ابعاد و عوامل باید اضافه نمود که فقط در ذهن و روی کاغذ می توان آنها را از یکدیگر مجزا نمود، در واقعیت گاهی چنان این عوامل در هم تنیده اند و کنش متقابل دارند که تعیین نقش و سهم هر کدام به دشواری امکان پذیر است.
الف)علل فردی:۱-هوش ۲-توجه۳-انگیزه۴-آشفتگیهای عاطفی و هیجان ۵-نارسای های حسی.
۱-هوش: بدون شک یکی از عوامل مهم در افت تحصیلی کمبود هوش و توانایی های ذهنی است. هوش هر فرد را می توان به دو نوه هوش عمومی و اختصاصی تقسیم کرد.
هوش عمومی: نوعی توانایی است که در اغلب فعالیتهای انسان خود را نشان می دهد/ هوش اختصاصی توانایی ذهنی خاص است که فرد در یک یا چند زمینه خاص دارد.
افراد از نظر میزان برخورداری از هوش عمومی و اختصاصی با یکدیگر تفاوتهای بسیاری دارند که باید به آنها توجه کرد. مطالعات نشان داده که در صد بسیار اندکی (حدود ۱۰درصد) از موارد افت تحصیلی به علت ناتوانی ذهنی فرد است.
اما امروزه دیگر آن اهمیت را که در گذشته برای هوش قائل بودند. گفته می شود هر شخص با نردبان صفات شخصیتی خود، راه تکامل و پیشرفت را طی می کند.
بنابراین از بین دو دانش آموز با بهره هوش مساوی، کسی موفق تر خواهد بود تلاش بیشتری داشته باشد.
۲-توجه: برای یادگیری و به خاطر سپردن هر مطلبی اولین شرط، توجه به آن مطلب است بدیهی است اگر دانش آموز از هوش بالایی هم برخوردار باشد. ولی به مطلب یا موضوعی توجه نکند نمی تواند آن را فراگیرد. علت افت و شکست تحصیلی بعضی از دانش آموزان از عدم توجه به معلم و مواد تدریس شده و نیز عدم تمرکز هنگام مطالعه و انجام تکالیف درسی است.
۳-انگیزه: به حالت های درونی فرد که موجب هدایت رفتار او بسوی نوعی هدف مطلوب است، گفته می شود. انگیزه در واقع موتور حرکت هر فردی است.
محققان یکی از دلایل افت تحصیلی را نداشتن انگیزه پیشرفت می دانند. افراد دارای انگیزه پیشرفت بالا به تکالیفی روی می آورند که درجه دشواری آن در حد متوسط باشد و از تکالیف خیلی آسان یا خیلی دشوار پرهیز می کنند.
افرادی که دارای انگیزه پایین هستند به سوی تکالیف نیمه دشوار روی می آورند، اما در تمایل به نزدیک شدن به آنها چندان مهم نیستند. کسانی که ترس زیادی از شکست دارند یا به سوی تکالیف بسیار آسان-که احتمال موفقیت در آنها زیاد است و احتمال شکست بسیار کم است روی می آورند یا به تکالیف بسیار دشوار روی می کنند که بتوان از دشواری آنها به عنوان بهانه ای برای عدم موفقیت استفاده کرد.
معلمان و مربیان می توانند از روشهای زیر برای ایجاد انگیزه در دانش آموز استفاده کنند.
لبف)تلاش در جهت ایجاد احساس نیاز در فرد
ب)تلاش در جهت موفقیت در دروسی که دانش آموز در آنها دچار نگرش منفی ناشی از عدم موفقیت در آن است تا به تصوری مثبت نسبت به توانایی خود در آن مورد دست یابد. زیرا یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزه منجر می شود.
ج)بازگویی هدف آموزشی به دانش آموزان در آغاز درس
د)بازگویی هدفهای موجود متناسب با توانایی درک دانش آموزان
ه)استفاده از تشویق کلاسی در شرایط مقتضی
و)ایجاد شرایطی که در آن دانش آموزان موفقیت خود را احساس کند، زیرا هیچ چیز مانند موفقیت به موفقیت کمک نمی کند.
ز)تکالیف ارائه شده نه بسیار مشکل باشد و نه ساده بلکه در حد متوسط
ح)عدم ارائه تکالیف یکنواخت به عبارت دیگر از خاصیت برانگیختگی مطالب مختلف استفاده می شود.
ت)تبادل نطر با دانش آموز درباره مشکلات درسی و شرکت آنها در طرح نقشه های کار و فعالیت فواید زیادی در پی دارد.
ی)بازخواست تکالیف ارائه شده به دانش آموزان
ث)استفاده از آزمونها و نمره ها به عنوان وسیله ای برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان
ق)ارائه مطلب آموزشی از زبان ساده به دشوار که ابتدا در یادگیری مطالب ساده دانش آموزان را در حد کافی آماده می سازد و قدمی برای رسیدن به موفقیت های بزرگ است.
ز)جلوگیری از ایجاد رقابت و همچشمی در میان دانش آموزان
ک)ایجاد انگیزه با فعال نمودن دانش آموز در هنگام تدریس و ترغیب وی به انجام کارهای مربوط به درس
ل)بالاخره، برقراری رابطه بین مطالب کتب درسی یا واقعیات زندگی در ایجاد انگیزه مؤثر است.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.