مقاله بررسی علل تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع از دوره ابتدایی به دوره متوسطه در شهرستان قوچان)
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله بررسی علل تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع از دوره ابتدایی به دوره متوسطه در شهرستان قوچان) دارای ۱۳۳ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی علل تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع از دوره ابتدایی به دوره متوسطه در شهرستان قوچان) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی علل تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع از دوره ابتدایی به دوره متوسطه در شهرستان قوچان)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بررسی علل تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع از دوره ابتدایی به دوره متوسطه در شهرستان قوچان) :
بررسی علل تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع از دوره ابتدایی به دوره متوسطه در شهرستان قوچان
مقدمه
معلم در مکتب مقدس اسلام از پایگاه و موقعیت والایی برخوردار است به طوری که حضرت رسول اکرم (ص) فرموده است انما بعثت معلماً به همین سبب توجه به معلمان یک جامعه، یعنی توجه به مقام بشری و توجه به سرچشمه خوبیها , اگر عزت نفس معلمان حفظ شود عزت نفس جامعه حفظ و تأمین میشود.
بیشک نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی و تداوم آن ناگزیر است که به نظام آموزش و پرورش توجه کند و نظام آموزش و پرورش برای تحقق اهداف خود باید به تأمین و تربیت نیروی انسانی لایق و شایسته برای عصر حاضر و آتی بیندیشد. در این راه مهمترین نیروی انسانی همان معلم است.
در فرآیند یاد دهی و یادگیری مهمترین و موثرترین کسی که نقشهای متعدد و سازنده بر عهده دارد معلم است. جایگاه و نقش معلمان به حدی است که صاحب نظران تعلیم و تربیت بدون وجود معلمان شایسته بازسازی و اصلاح نظام آموزش و پرورش را موفقیتآمیز نمیدانند.
امروزه کارگزاران اصلی تعلیم و تربیت معلماناند زیرا آن چه دانشآموزان کسب میکنند متأثر از خصوصیات، کیفیات و شایستگیهای علمی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی و معنوی معلمان است و تعامل مستمر و چهره به چهره معلم با دانشآموزان وی را در موقعیت ممتاز و منحصر به فردی قرار میدهد که هیچ انسان دیگری از چنین موهبتی برخوردار نیست که پژوهشهای گوناگون نیز موید این امر است.
بنابراین با توجه به رسالت و نقش معلمان در رشد ابعاد وجودی کودکان، نوجوانان و جوانان و تربیت نیروی انسانی هر جامعه باید بگوییم که معلمان، نقطه آغاز هر تحول آموزشیاند آموزش و پرورش کلید و فاتح آینده است و معلمان فاتح عرصه تعلیم و تربیت و تمدناند.
لذا توجه جدی و همه جانبه به جذب، انتخاب و تربیت معلمان شایسته، ارتقای علمی، نگهداری و تکریم شخصیت آنان وظیفه مسئولان بالای کشو ر، مدیران عالی و اجرایی وزارت آموزش و پرورش و اولیای دانشآموزان است.
۱-۱ بیان مسأله
در نظام آموزش و پرورش نقش عامل نیروی انسانی بسیار مهم است و معلم از مهمترین عوامل موثر در رشد و توسعه کیفی و محتوی تعلیم و تربیت به شمار میآید. با توجه به افزایش روز افزون تعداد دانشآموزان مدرسه رو به طبع نیاز به جذب و نگهداری آموزگاران دوره ابتدایی بیشتر محسوس است.
بنابراین در نظام آموزشی ایران نیز باید به امر نگهداری و استفاده بهینه از معلمان توجه بیشتری مبذول گردد چرا که کم توجهی نسبت به این امر مهم مسائل و مشکلات عدیدهای را در امر آموزش به وجود میآورد.از این رو سرمایهگذاری در مورد نیروی انسانی آموزش و پرورش به ویژه معلمان در ابعاد کمی و کیفی به مساعد ساختن محیطی تربیتی و ایجاد شرایطی که معلم را به کار خود دلگرم کند امری اساسی است لذا نظام آموزش و پرورش باید با استفاده صحیح از سیستم نگهداری و ایجاد انگیزه و رغبت در معلمان و اجرای طرحهای مناسب جهت حل مشکلات مرتبط با آن از بروز مسائل و مشکلات آموزگاران جلوگیری نماید.
علل و عوامل متعددی هستند که باعث گردیده است معلمان ابتدایی به مقاطع بالاتر انتقال یابند که این عوامل با آموزش و پرورش و بعضاً با جامعه در ارتباط هستند بدین جهت این تحقیق به دنبال پاسخ به سئوال و مسأله زیر است:
دلایل تمایل معلمان دوره ابتدایی به انتقال به مقاطع تحصیلی بالاتر چیست ؟
۱-۲ اهداف تحقیق
هدف اصلی:
بررسی علل تمایل معلمان دوره ابتدایی به تغییر مقطع و انتقال به مقطع بالاتر
اهداف فرعی:
۱- بررسی تأثیر سطح درآمد در افزایش تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع
۲- بررسی تأثیر جایگاه و منزلت اجتماعی در افزایش تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع
۳- بررسی تأثیر میزان سختی کار در افزایش تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع
۴- بررسی تأثیر مشکلات ناشی از تعیین محل خدمت در افزایش تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع
۱-۳ ضرورت و اهمیت تحقیق
تعلیمات دوره ابتدایی، مهمترین دوره نظام آموزش و پرورش رسمی کشور را تحت پوشش قرار داده و به این سبب از اولویت خاصی برخوردار است تعلیمات این دوره نخستین گامی است که در جهت آموزش افراد برای زندگی کردن برداشته میشود با توجه به همین نقش تعیین کننده آموزش ابتدایی در شکل دادن به زندگی است که تقریباً کلیه کشورهای جهان آموزش ابتدایی را به مثابه یک اصل مهم و همگانی پذیرفتهاند و آن را به عنوان زیربنا و رکن اصلی نظام آموزش و پرورش تلقی میکنند.
پیاژه معتقداست که بهترین طرحهای اصلاح و بازسازی آموزش و پرورش در صورتی که معلم به تعداد کافی و با کیفیت مطلوب در اختیار نباشد با شکست مواجه خواهد شد
حتی نتایج حاصل از تحقیقات روانشناسی تربیتی نیز تنها از طریق آموزگاران با تجربه و علاقهمند به مدرسه راه مییابد و بار ترقی جوامع و پیشرفت و تحول روشهای آموزشی هم به دوش معلمان سنگینی میکند.
از طرف دیگر میدانیم ساختهای ذهنی تشکیل شده در دوره ابتدایی شرط اصلی حیات تحصیلی آینده کودک است و تشکیل ساختهای ذهنی دوره بالاتر (نوجوانی) در گرو تشکیل ساخت ذهنی دوره پائینتر (کودکی) است و شخصیت کودک در این دوره تشکیل میگیرد و بسیاری از قوانین اجتماعی را فرا میگیرد.
از آنجا که شرط ورود به دوره های تحصیلی بالاتر گذراندن دوره ابتدایی است سرمایه گذاری برای این دوره و توجه به بهبود کمی و کیفی آن زمینه را برای توفیق دانش آموزان در دوره های تحصیلی بعد فراهم کرده و افت تحصیلی و تربیتی آنان را در این دوره کاهش می دهد .
۱-۴ سئوالات پژوهش
علل و عواملی متعددی هستند که باعث انتقال معلمان ابتدایی به مقاطع بالاتر میگردد که این عوامل از جامعه و نظام آموزش و پرورش نشأت میگیرند سئوالاتی که در رابطه با این پژوهش به ذهن میرسد به صورت زیر مطرح میگردند.
سئوال اصلی:
علل تمایل معلمان دوره ابتدایی به تغییر مقطع و انتقال به مقاطع بالاتر چیست؟
سئوالات فرعی:
۱- آیا سطح درآمد پائین مقطع ابتدایی منجر به تمایل ترک مقطع در معلمان ابتدایی گردیده است؟
۲- آیا کم اهمیت بودن جایگاه و منزلت اجتماعی مقطع ابتدایی منجر به تمایل ترک مقطع در معلمان گردیده است؟
۳- آیا سختی کار بالای مقطع ابتدایی منجر به تمایل ترک مقطع ابتدایی در معلمان گردیده است؟
۴- آیا مشکلات ناشی از تعیین محل خدمت مقطع ابتدایی منجر به تمایل ترک مقطع ابتدایی در معلمان گردیده است؟
۱ -۵ مدل تحقیق :
تحقیق حاضر از جمله تحقیقات توصیفی پیمایشی علـّی است که محقق در این پژوهش قصد دارد به تبیین علت های تمایل به تغییر مقطع معلمان ابتدایی بپردازد .
۱-۶ تعاریف نظری و عملیاتی واژهها
تعریف دوره ابتدایی
نظری :
نخستین مرحله از مراحل تعلیم و تربیت رسمی است که همه کودکان اعم از پسر و دختر از سن ۶ تا ۱۱ سالگی را در بر میگیرد ( صافی ، ۱۳۷۸ ص۷۹ ).
عملیاتی :
منظور کودکان ۶ تا ۱۱ ساله هستند که دوره ابتدایی در قوچان تحصیل می کنند که طول مدت دوره تحصیل آن ۵ سال است .
تمایل:
نظری :
تمایل توجه مستمر فعالیت انسان به سوی جنبهای از جنبههای زندگی است یعنی هر وقت فرصت ظهور پیدا کنند آثار خارجی خود را نشان میدهند.( سیف ، ۱۳۷۵ ، ص۹۸ )
عملیاتی
منظور میل و رغبتی است که یک معلم دوره ابتدایی تمایل دارد دوره ابتدایی را ترک نماید و به مقطع تحصیلی متوسطه رغبت پیدا کند .
تغییر مقطع:
نظری
منظور حرکت و انتقال از یک دوره تحصیلی پائین (ابتدایی) و ارتقاء به یک دوره تحصیلی بالاتر (متوسطه) است که طول دورهای تحصیلی در ابتدایی در کشور ما ۵ سال و در دوره متوسطه با احتساب پیش دانشگاهی ۴ سال است.
عملیاتی
در این تحقیق درصدی از معلمان ابتدایی هستند که به دلیل اخذ مدرک تحصیلی و دیگر عوامل متقاضی انتقال به مقطع تحصیلی بالاتر هستند .
سطح در آمد
نظری
میزان حقوق و مزایایی است که یک معلم در دوره ابتدایی در طول یک ماه خدمت دریافت میکند که میانگین آن به طور متوسط کمتر از چهارصد هزار تومان است.
عملیاتی
منظور درآمد ماهیانه ای است که فرد در مقابل انجام کار موظفی دریافت می کند.
سختی کار
نظری :
یعنی مقدار رنج و ناراحتی که فرد در حین انجام وظیفه متحمل می شود .
عملیاتی:
منظور کارکردن با قشری از کودکانی است که از محیط خانواده بدون زمینه قبلی تحصیلی و آموزشی پا به دبستان میگذارند که معلمان مجبورند وقت و انرژی بیشتری را به منظور دریافت مطالب درسی صرف کنند و در نهایت تحت فشارهای جسمانی و روحی قرار میگیرند.
محل خدمت
نظری
محلی است که معلم آنجا را برای تدریس برای مدت یکسال انتخاب میکند
عملیاتی : منظور محلی است که یک معلم آنجا را برحسب امتیاز و شرایط به مدت یک سال تحصیلی برای تدریس انتخاب می کند .
فصل دوم
مطالعات نظری
۲- ۱ ادبیات تحقیق
مقدمه
در جوامع کنونی معلم به عنوان یکی از عناصر اصلی نظام آموزش و پرورش که تعلیم و تربیت کودکان را به عهده دارد، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. امروزه اکثر کشورهای پیشرفته دنیا بیشترین سرمایهگذاری را در نظام آموزش و پرورش انجام میدهند در این راستا سعی و اهتمام رؤسای نظام آموزش و پرورش کشورهای توسعه یافته در این است که معلمان مجرب، متخصص، لایق و شایسته را بکار گیرند با توجه به اهمیت حرفه معلمی در اکثر کشورهای دنیا بخصوص کشورهای اروپایی و چین و ژاپن معلمان از احترام کافی برخوردارند و عموم مردم این کشورها به معلمان بسیار ارج مینهند. هم چنین با توجه به این که در این کشورها معلمان از حقوق و مزایای عالی بهرهمندند لذا بیشتر نیروهای متخصص تمایل دارند تا در این نهاد به کار اشتغال یابند و همین امر باعث گردیده است که امروزه این کشورها از نظر علمی پیشرفت شایانی داشته باشند.
ژان پیازه میگوید: زیباترین طرح اصلاح و بازسازی آموزش و پرورش در صورتی که معلم به تعداد کافی و با کیفیت مطلوب در اختیار نباشد با شکست رو به رو خواهد شد.
در آموزش و پرورش به هیچ تحول علمی یا نوآوری مطلوب نمیتوان دست یافت مگر این که پیشاپیش در شیوههای کاری معلمان به عنوان کارگزاران واقعی، تغییرات مناسب بوجود آید رمز سعادت و بالندگی نظامهای تعلیم و تربیت را باید در سلامت، رشد و بالندگی معلم جستجو کرد.
امروزه کارگزاران اصلی تعلیم و تربیت معلماناند زیرا آن چه دانشآموزان کسب میکنند متأثر از خصوصیات ـ کیفیات و شایستگیهای علمی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی معلمان است و تعامل مستمر و چهره به چهره معلم با دانشآموزان وی را در موقعیت ممتازی قرار میدهد که هیچ انسان دیگری از چنین موهبتی برخوردار نیست (صافی ، ۱۳۷۸، ص ۲۸).
تعریف آموزش و پرورش
در فرهنگ کشور ما از زمانهای بسیار قدیم اصطلاح تعلیم و تربیت را به کار میبردهاند که بعدها آن را به آموزش و پرورش ترجمه کردهاند. در گذشته تصور بر این بود که یک معلم دو نوع وظیفه در قبال دانشآموز خود دارد. یکی آموزش مفاهیم علمی و دستاوردهای تکنولوژی و دیگری پرورش اجتماعی و مذهبی یعنی تقویت نیروهای اخلاقی و ویژگیهای نیک انسانی (شریعتمداری، ، ۱۳۶۹، ص ۲۵).
اما مطالعه دقیق انسان و رفتار و کردار او مؤید این است که تجزبه انسان به دو جنبه متفاوت بدن و روان درست نیست، بلکه هر رفتاری از کل وجود او سر میزند به طور کلی تربیت به معنای وسیعش یعنی کمک به پیدایش تغییرات مطلوب در افراد (نقیبزاده، ، ۱۳۶۸، ص ۱۲).
تربیت در لغت به معنی نشو و نما دادن، زیاد کردن، بر کشیدن و مرغوب یا قیمتی ساختن است. در این معنی تربیت از حد افراط و تفریط بیرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن است. تعلیم نیز چنانچه صحیح صورت پذیرد نوعی تربیت است. زیرا به پرورش استعدادهای بالقوه آدمی کمک میکند و آدمی از لحاظ فرهنگی ، اجتماعی و اعتقادی محصول تعلیم یا نفوذ بزرگسالان است (شکوهی ،۱۳۶۹ ، ص۲ )
آموزش و پرورش فرایندی است که به وسیله آن جامعه میکوشد تا دستاوردها و آرمانهای خود را برای زندگی بهتر به کودکان خود منتقل کند، فرآیند آموزش و پرورش از لحظه تولد آغاز میشود زیرا از همان روزهاست که پدران و مادران میخواهند رفتارهایی مطابق با فرهنگ خود را به کودکان یاد دهند و میکوشند تا آن گونه نگرشها، ارزشها، مهارتها و معرفتی را در کودکان بوجود آورند که تعیین کننده روند عملیات حاکم در رفتار آنان در تمامی دوران زندگی باشد
(تقیپور ظهیر، ۱۳۶۸، ص ۲۵).
ساختار آموزش و پرورش
در نظامهای آموزشی معمولاً سه سطح آموزش ابتدایی، آموزش متوسطه و آموزش عالی طراحی شده است در سطح آموزش ابتدایی، در اهداف برنامهها، عمدتاً انتقال اطلاعات عمومی به دانشآموزان و پرورش قوای روحی و جسمی آنان مورد نظر است.
در سطح آموزشهای متوسطه در حقیقت بعنوان مرحله بینایی تکمیل و گسترش آموزشهای مقدماتی و ایجاد پایههای لازم برای آموزشهای تخصصی در نظر گرفته میشود و در مرحله سوم یعنی سطح آموزش عالی عموماً جنبههای تخصصی در رشتههای مختلف علمی و فنی، به مثابه آماج نهایی مورد توجه میباشد.
رژیم گذشته از اوایل دهه ۱۳۴۰ درصدد ایجاد تغییراتی در نظام آموزش و پرورش کشور بر میآید و طرحها و برنامهریزیهای جدیدی در عرصه آموزشی تدوین و به مورد اجرا میگذارد در اوایل دهه ۱۳۴۰ نظام آموزش و پرورش کشور به مدت ۱۲ سال و به شرح زیر تقسیمبندی شده بود.
۱- آموزش ابتدایی (تعلیمات عمومی) ۶ سال.
۲- آموزش متوسطه نظری و آموزش فنی و حرفهای (سیکل اول) ۳ سال.
۳- آموزش متوسطه نظری و آموزش فنی و حرفهای (سیکل دوم) ۳ سال.
اما از سال ۱۳۴۷ ساختار نظام آموزش و پرورش کشور به شرح زیر تغییر یافت ..
۱- آموزش ابتدایی ۵ سال
۲- آموزش راهنمایی تحصیلی ۳ سال
۳- آموزش متوسطه نظری و آموزش فنی و حرفهای ۴ سال
و از سال ۱۳۷۱ دوره متوسطه نظام آموزش و پرورش به صورت نظام ترمی و واحدی به سه سال تبدیل شد که سال آخر بنام پیش دانشگاهی مشغول تحصیل میشوند. (صافی، ۱۳۷۸، ص ۶۹).
تاریخچه آموزش ابتدایی در ایران
در نظام آموزش و پرورش، آموزش ابتدایی به عنوان زیر بنا و رکن اصلی آموزش و پرورش کشور محسوب میشود. دوره ابتدایی یکی از دورههای مهم تحصیلی است که در رشد تربیت و تکوین آن تأثیر به سزایی دارد. این دوره را دوره تأدیب خلاقیت و بروز استعدادهای عمومی و کودکی سوم نامیدهاند که گروه سنی ۱۰-۶ سالگی را شامل میشود. این سطح از آموزش به نامهای تعلیمات ابتدایی , تعلمیات اجباری، آموزش همگانی و عمومی خوانده میشود. آموزش ابتدایی در
ایران قبل از تأسیس مدارس به سبک جدید معمولاً در مکتب خانهها صورت میگرفت در قانون اساسی معارف مصوب آبان ماه ۱۲۹۰ شمسی آموزش ابتدایی به عنوان اولین دوره تحصیلی ذکر گردیده و مدت آن نیز ۶ سال تعیین شده است در قانون تعلیمات اجباری مصوب مرداد ماه ۱۳۲۲ شمسی توجه به دوره ابتدایی از نظر برنامهریزی آموزشی و درسی، تربیت و تأمین معلمان مورد نیاز و; مورد تأکید قرار گرفته و تعلیمات ابتدایی، دورههای عمومی، اجباری و مجانی اعلام شده است در سال ۱۳۴۵ شمسی با تغییر ساختار آموزش و پرورش، دوره ابتدایی از ۶ سال به ۵ سال تقلیل یافته و به عنوان مرحله اول تعلیمات عمومی مطرح شده است هم اکنون کودکانی که ۶ سال تمام دارند طبق مقررات مصوب دوره ابتدایی ثبت نام نموده و به مدت ۵ سال این دوره را میگذرانند که تا سال ۱۳۷۶ در پایه پنجم امتحانات بصورت نهایی برگزار میشد و به قبول شدگان گواهینامه پایان تحصیلات ابتدایی اعطا میگردید ولی از سال ۱۳۷۶ به بعد امتحانات نهایی در مقطع ابتدایی حذف گردید و در حال حاضر امتحانات بصورت داخلی برگزار می گردد و به قبول شدگان به جای گواهی نامه پایان تحصیلات ابتدایی ، کارنامه عکس دار اعطا می گردد . (صافی، همان منبع، ص ۷۸).
اهمیت و ضرورت دوره ابتدایی
دوره ابتدایی، در رشد مفاهیم و معانی اموری که کودک در زندگی روزمره با آنها مواجه است، نقش مهمی بر عهده دارد. این دوره تداوم بخش تکوین شناختی، زیستی و اجتماعی کودک است که درخانواده پیریزی شده است. همچنین دورهای است که در آن فرصت و موقعیت مناسبی برای تحصیل، تربیت و یادگیری شیوه ارتباط صحیح با دیگران برای کودک فراهم میگردد و استعدادهای هر کودک بتدریج شکوفا میشود.
با توسعه فرهنگ و تمدن بشرو نیاز انسان به خواندن، نوشتن و حساب کردن و غیره بتدریج بر تعمیم آموزش همگانی و بهرهگیری از تعلیمات اجباری تأکید شده است. به گونهای که در اعلامیه حقوق بشر آمده است:
هر کس حق دارد از آموزش و پرورش بهرهمند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید رایگان باشد. همچنین آموزش و پرورش اجباری است. آموزش حرفهای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط مساوی و کامل در دسترس قرار گیرد تا همه بنا بر استعداد خود از آن بهرهمند شوند.
در ایران تصمیم ایجاد آموزش همگانی و توجه به آموزش ابتدایی ضرورت دارد؛ زیرا:
در قانون اساسی معارف، قانون تعلیمات اجباری و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر عمومی بودن، اجباری و رایگان شدن این دوره تأکید شده است و فراهم کردن شرایط تحصیل در این دوره از وظایف دولت بر شمرده شده است.
از آنجا که گسترش دوره پیش دبستانی (آمادگی) به دلایلی هم اکنون مقدور نیست و اکثر کودکان قبل از دوره دبستان تحت تعلیم و تربیت والدین قرار دارند؛ باید کودکان سنین شش تا ده سال نه تنها از آموزش و پرورش ابتدایی برخوردار شوند بلکه ضعفها و نارساییهای تربیتی ناشی از شرایط نامساعد خانوده، نیز باید در این دوره جبران شود.
از آنجا که شرط ورود به دورههای تحصیلی بعدی گذراندن دوره ابتدایی است، سرمایهگذاری برای این دوره و توجه به بهبود کمی و کیفی، آن زمینه را برای توفیق دانشآموزان در دوره های تحصیلی بعد فراهم کرده و افت تحصیلی و تربیتی آنان را در این دوره کاهش میدهد.
گسترش دوره ابتدایی در شهر و روستا موجب میشود که همه کودکان واجبالتعلیم بتوانند در این دوره تحصیل کنند تا بدین وسیله به تدریج بیسوادی در ایران ریشه کن شود دوره ابتدایی امکان میدهد تا اغلب ناتواییهای یادگیری به شکل مشکلاتی در خواندن، نوشتن و حساب کردن ظاهر شود. این نوع مشکلات معمولاً قبل از ورود به مدرسه شناخته نمیشود.(صافی،همان منبع،ص۴۹ )
در بحث از مفهوم تربیت یا آموزش و پرورش طبعاً مسئله انسان مطرح میشود زیرا در هر جایی که افراد بشر زندگی کردهاند مسئله تربیت مطرح شده است به عبارت دیگر زندگی و تربیت برای انسان در مفهوم لازم و ملزوم بودهاند که بدون یکی دیگری امکان ندارد انسان تا وقتی زنده است به ترتیب نیاز دارد و او را تربیت میکنند یا بتواند زندگی کند.
کانت میگوید: «آدمی موجودی اخلاقی نیست، فقط وقتی تحت تعلیم قرار میگیرد موجودی اخلاقی میشود» (نقیبزاده، ۱۳۶۸، ص ۳۶).
دکتر هوشیار مینویسد: «تأثیر عمیق تربیت در سرنوشت افراد و اقوام و در دگرگون ساختن چهره بشریت ملی قرون و اعصار همواره آشکار بوده است». (هوشیار، ۱۳۷۰، ص ۶۱).
نوزاد آدمی موجودی بسیار ناتوان است زیرا نمیداند برای رفع نیازهای خویش از اندامهای خود استفاده کند و تقریباً همه استعدادهای بیشمارش بالقوه است نه بالفعل، به طوری که تربیتش از جهات مختلف جسمی عقلی و عاطفی نه فقط ممکن، بلکه ضروری است. براستی، آدمی نه تنها تربیت پذیر است، بلکه تنها مخلوقی است که به تعلیم و تربیت نیازمند است تا آنجا که اگر از برکات آن محروم بماند فرصتی قیمتی و چیزی ارزنده را برای همیشه از دست داده است کار این انسان در تمام دوران زندگیش بستگی به نوع و کیفیت تعلیم و تربیتی دارد که در دوران کودکی و نوجوانی دریافت داشته است.
فیوضات میگوید: «بین رشد اقتصادی و توسعه آموزش و پرورش رابطه مستقیمی وجود دارد همچنین آموزش و پرورش برای تحرک و ارتقای اجتماعی و بهرهبرداری از امتیازات اجتماعی و اقتصادی لازم است کسانی که از آموزش کافی بهرهمند شدهاند نسبت به کسانی که از چنین آموزشی بیبهرهاند، جلوترند» (فیوضات، ، ۱۳۷۴، ص ۲۲).
با توجه به آنچه در مورد اهمیت و ضرورت تعلیم و تربیت بیان شد میتوان گفت آموزش و پرورش نوعی سرمایهگذاری است و تخصیص منابع بیشتر به این بخش موجب تسریع رشد اقتصادی میگردد که می توان از عوامل مؤثر در رشد اقتصادی از استفاده بهینه از نیروی کار، سرمایه و تجهیزات فیزیکی و مادی نام برد .
حال با توجه به این که میدانیم دوره ابتدایی پایه و اساس آموزش و پرورش است و شخصیت کودک در این دوره شکل میگیرد و به زعم صاحبنظران علم
اقتصاد، سرمایهگذاری در این دوره را بهترین سرمایهگذاری میدانند میطلبد معلمانی زبده و با تجربه و کارآمد در این دوره بکار گرفته شوند و نیازهای مادی و معنوی آنها را در حد زندگی مطلوب تأمین کنند تا به جز آموزش و پرورش بچهها به چیز دیگری فکر نکنند و با استفاده از تکنولوژی پیشرفته و تجهیزات آموزشی ـ آموزشی اثربخش و مفید ارائه دهند در غیر این صورت اگر توجه کافی به این دوره نشود و نتوانند نیروی انسانی ماهر و با تجربه در این حوزه جذب و نگهداری نمایند اهداف مورد نظر محقق نخواهد شد چرا که نیروهای با تجربه و سوابق بالا از این مقطع به دلیل عدم تأمین نیازهای معیشتی، منزلت اجتماعی، فقدان اضافه کاری ، سختی کار و عدم رشد و توسعه در رشته شغلی خود ناگزیرند از این مقطع به مقطع متوسطه کوچ کنند تا شاید بتوانند موجبات نیازهای معشیتی و منزلتی خویش را فراهم نمایند و کسب اعتبار و ارزش نمایند.
ویژگیهای دوره ابتدایی
دوره سوم کودکی از حدود شش سالگی تا یازده سالگی است. دراین دوره شخصیت کودک سازمان یافتهتر و پیچیدهتر میشود و از نظر جسمی و تواناییهای ذهنی و اجتماعی تغییرات مهمی در او به وجود میآید، از این رو شناخت کودکان دبستانی برای برنامهریزان و مدیران و معلمان دوره ابتدایی ضرورت دارد.
در گزارش اهداف، ویژگیها و اصول آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی اهم ویژگی بدنی و ذهنی کودکان هفت تا ده ساله به شرح ذیل آمده است:
الف) ویژگیهای بدنی
– هماهنگی چشم و دست کامل میشود.
– یادگیری مهارتهای حرکتی، دقیقتر، سریعتر و پیچیدهتر میشود.
– ماهیچههای کوچک، کاملاً رشد میکنند.
– سرعت رشد دختران در این دوره از پسران بیشتر میشود.
– در پایان این دوره، علائم بلوغ (صفات ثانویه) در دختران بتدریج ظاهر میشود.
– در کاربرد صحیح و سریع اندامهای حسی و حرکتی مهارت کافی کسب کرده است.
– رشد جسمی کودک بخصوص از نظر تکامل مراکز عصبی، به جایی رسیده است که میتواند به تحریکات رسیده از خارج، پاسخهای کاملاً اختصاصی بدهد.
ب) ویژگیهای ذهنی و تحول روانی
– تقلید در این دوره آگاهانه انجام میگیرد.
– خودمیان بینی یا خودمداری کودک تعدیل میشود.
– بزرگسالانی را که از نظر او ارزشمند و مورد احترامند الگو قرار میدهد.
– احساس مالکیت در او قوی میشود.
– از تخیل به واقعیت نزدیک میشود.
– قدرت تشخیص میان خوب و بد در اوظاهر میشود.
– کم کم آرامش و ثبات عاطفی پیدا میکند.
– دارای ابتکار عمل و سلیقه شخصی میشود.
– قواعد را درک میکند و رعایت قاعده در کارها را لازم میداند.
– به مرحله تفکر محسوس میرسد.
– قدرت درک علت امور طبیعی را بتدریج پیدا میکند.
– در این دوره کودک دارای حافظه نیرومندی است.
– به حرف زدن علاقه فراوان دارد.
– به رفاقت با کودکان دیگر و همسالان علاقهمند است.
– قبل از اجرای هر کار قادر است طرح و نقشه آن را بریزد.
– به یادگیری علاقه زیاد دارد.
– قدرت درک مشکلات پیرامون خود را پیدا میکند.
– کنجکاوی کودک جهت دار و هدفمند میشود.
با توجه به ویژگیهای کودکان در دوره دبستان تعلیم مفاهیم اساسی، تربیت اخلاقی و اجتماعی و جسمانی او ضرورت دارد.(صافی، همان منبع ، ص ۴۲)
مسائل و مشکلات دوره ابتدایی
مسائل دوره ابتدایی را کجا و چگونه میتوان یافت؟ برای پاسخ گفتن به این پرسش این واقعیت عینی را باید در نظر گرفت که مسائل تربیتی اغلب به مرور زمان پدید میآیند و به تدریج شکل میگیرند بنابراین ارزشیابی مداوم و مستمر بهترین و مؤثرترین وسیله شناخت این دشواریهاست نظارت و ارزشیابی مستمر این امکان را فراهم میآورد که مسائل بنیادی و اجرایی کار مدرسه از اولین مراحل تکوینی از لحاظ محتوی و علت، شناخته شوند و با دور اندیشی قبل از آن که
درمان ناپذیر شوند برای چاره جویی آنها برنامه و تدابیر خاصی فراهم شود در مرحله شناخت مسائل تربیتی این دوره از منابعی باید سود گرفت که با دشواریها برخورد مستقیم دارند وضعیت و کمبودها را عملاً لمس میکنند تجارب کارگزاران آموزش و پرورش از اهم این منابع است. آنچه معلمان، مدیران، راهنمایان آموزشی ـ مربیان تربیتی و دیگر کارشناسان به صورت پیگیر و روزمره درباره ضعف و قوت کار یک مدرسه ابتدایی استنباط میکنند ممکن است به عنوان
موجهترین داوری درباره متحوی و روشهای اجرایی کار مدرسه آموزنده و سودبخش باشد معلمان در کلاس درس و در محیط مدرسه با برنامهها , روشهای اجرایی , دستورالعملهای مدیریت و اولیاء مدرسه در ارتباط هستند و مشکلات را درک و احساس میکنند بدین جهت اهم مسائل و مشکلات دوره ابتدایی عبارتند از:
۱) با توجه به این واقعیت که شهر و روستا مناطق کوچک و بزرگ جامعه صنعتی و کشاورزی قشرها و طبقات مختلف جامعه و بالاخره ملتها طبیعت متفاوت دارند زندگی آرمانی و مطلوب انسانها از بعضی جهات مشترک و عمومی میتواند بر معیارهای واحد بنیاد شود در بسیاری از ابعاد نیز باید هماهنگ با شرایط محلی و منطقهای و به صورت متناسب با وضع خاص و نیازهای اقشار و طبقات مختلف جامعه پیشبینی شود اما در عمل اغلب به این ضرورت کمتر از آنچه مقتضی است میتوان توجه داشت این عدم توجه خود منشاء بروز بسیاری از مسائل بنیادین و اجرایی در کار مدرسه است. بعنوان مثال محتوای یکسان کتابها برای
همه کودکان دبستانی با توجه به اختلاف طبقاتی، اجتماعی آنها مشکلاتی را برای معلمان ابتدایی فراهم کرده است. در روستایی که بچهها از محرکهای محیطی کمتری برخوردارند و دامنه لغات و اطلاعات آنها ضعیفتر است، چگونه میتوان از معلم ابتدایی انتظار داشت آنها را هم پای، دانشآموزان شهری پیشرفت دهند این مشکل زمانی حادتر میشود که همه معلمان ابتدایی در هر شرایطی با هر امکانات و دانشآموزانی که کار میکنند بر اساس یک مدرک با مهمترین ملاک (درصد قبولی) ارزش یابی میشوند، که این امر باعث میشود معلمان پایههای اول تا چهارم در ارزشیابی صحیح و منطقی از دانشآموزان سهلانگاری کرده و بخاطر بالا رفتن درصد قبولی نمرات غیر واقعی به آنها بدهند که خود نوعی افت تحصیلی به حساب میآید و در سالهای آتی تحصیلی خود را بروز میدهد.
شکل تصویرهای کتابهای درسی اغلب به وسیله تربیت شدگان شهر تهیه میشود و عموماً نمونههای فرهنگ شهری است. کودکان روستایی یا کودکان طبقات و مناطق عقب مانده تصاویر کتابها را میبینند بدون آنکه ارتباط آنها را دریابند یا یکی را به کمک دیگری درک کنند از طرف دیگر معلم شاغل در روستا نیز اغلب دارای فرهنگ و تربیت شهری است نحوه بیان مثالهای مورد استفاده طرز فکر معلم با آنچه لازمه رشد تدریجی کودک برخاسته از جامعه کوچک است اغلب سازگار نیست. در شهرها هم این تضاد هست. مثلاً در منطقه صنعتی قسمت زیادی از وقت نو آموزان برای درک مفاهیم خاص کشاورزی مصرف میشود و برعکس، لذا آثار این گونه آموزش از خاطر کودکان بزودی محو میشود.
۲- برنامهریزی دوره ابتدایی با واقعیتهای زندگی هماهنگ نیست. هدفها اغلب از آرمانهای ذهنی متأثرند حال آنکه نیازها از شرایط عینی متأثر میشوند لذا کودکان به صورت مصنوعی و به شکلی بار میآیند که تنها در چهار چوب دیواری مدرسه موفق هستند و برای مقابله با سختیهای زندگی درمانده هستند. مثلاً همه آنها مساحت و محیط یک شکل را به دست میآوردند، و حتی گاهی در امتحانات نهایی اگر اعداد و ارقام مسائل ریاضی عوض شود دیگر قادر به پاسخ گویی نیستند، زیرا یادگیری آنها از سطح دانش فراتر نرفته از طرفی معلم مجبور به حضور رسمی در کلاس است و اجازه ندارد بچهها را برای تدریس به محیط خارج از مدرسه ببرد تا یادگیری او در شرایط عینی صورت بگیرد.
۳) برنامههای ابتدایی با ویژگیهای فردی دانشآموزان هماهنگ نیست.
۴) بین برنامه با امکانات اجرایی هماهنگی نیست مثلاً در ابتدایی برنامههای هلال احمر، بهداشت، امور تربیتی و; پیشبینی شده ولی در اکثر مدارس از مربی هلال احمر، بهداشت و تربیت بدنی خبری نیست و لذا برنامهها عملاً اجرا نمیشوند.
۵) در مدارس ابتدایی اتخاذ تصمیم در مورد سن شروع تحصیلات مدرسهای با توجه به تفاوتهای افراد از حیث ویژگیهای رفتاری و استعدادها و همچنین اثرات محیط یکی از مسائل مهم برنامهریزی آموزشی است و تعیین سن تقویمی معین برای آغاز تحصیل کودکان در عین آنکه در حال حاضر اجتنابناپذیر است ولی بهترین راه حل مسئله نیست. و لذا در مناطق عقب مانده شاهد کودکانی هستیم که در اثر عدم ناسازگاری با محیط و دبستان در پایه اول ترک تحصیل کرده و همه روزه از مدرسه فرار میکنند.
۶) تفاوت و تبعیض بین معلمان و مدیران ابتدایی و سایر مقاطع در زمینههای ساعات کار، نرخ حقالتدریس، حق مدیریت، محل خدمت، نقل و انتقالات مکرر، ارزش و احترام از دید ادارات و مردم و; وجود دارد که این موارد دلایل اصلی تمایل معلمان و مدیران این مقطع در انتقال به مقاطع بالاتر است و لذا قوانین نادرست باعث شده تا برای معلمی که ۴ سال در رشته ابتدایی سرمایهگذاری نموده و میبایست در این مقطع کار کند با تحصیل در رشته دیگر تبدیل وضعیت شده و این سرمایهگذاری به هدر میرود.
۷- یکی دیگر از مهمترین مشکلات دوره ابتدایی ـ برنامهریزی درسی ۲۴ ساعت در هفته است که شش روز از هفته را به خود مشغول میکند و وقت معلم را به صورت تمام وقت میگیرد و فرصت مطالعه و تحقیق را از معلم میگیرد ولی در مقاطع دیگر یک معلم میتواند برنامه درسی خود را در سه روز تنظیم کند و سه روز دیگر هفته را در اختیار خودش باشد.
در مقاطع بالاتر درسها بصورت تخصصی است و هر معلمی رشته و درس مربوط به خود را تدریس میکند و وقت اضافه را میتواند اضافه کاری بگیرد در حالی که در مقطع ابتدایی یک معلم بصورت ثابت به یک کلاس اختصاص دارد و تمام دروس آن پایه را تدریس میکند و شش روز هفته را با یک کلاس میگذراند.
۸- یکی دیگر از مشکلات مدارس ابتدایی وجود کلاسهای چند پایه است. که اغلب این کلاسها در روستا، شکل میگیرند در یک کلاس روستایی ممکن است چند پایه با هم مختلط باشند از دو پایه تا پنج پایه در یک کلاس با یک معلم شکل می گیرد در یک کلاس پنج پایه محتوای آموزشی به ۴۷ کتاب درسی و ۱۲۰
ساعت تدریس در هفته میرسد که معلم ناگزیر است ۲۴ ساعت تدریس در هفته را طوری بین پنج کلاس تقسیم کند که به هیچ کلاسی آسیب نرسد و دچار کمبود وقت نشود عملاً بایستی در یک ساعت به پنج کلاس درس ارائه دهد بدون این که هیچگونه حق الزحمهای بابت اضافه پایه دریافت کند همانند معلمان تک پایه ۲۴ ساعت در هفته محاسبه میشود و از این جهت معلمان مدارس چند پایه سختی کار بیشتری را تحمل میکنند و زودتر فرسوده میشوند و توان کاری خود را از دست میدهند.
۹- دانشآموزان ابتدایی چون از محیط خانواده جدا میشوند و وارد محیط آموزشی میشوند بیشتر بایستی مراقبت و کنترل شوند تا با محیط آموزشی سازگاری پیدا کنند و یاد بگیرند محیط آموزشی قوانین و مقررات خاص خود را دارد و هر گونه رفتاری قابل قبول نیست قوانین و رفتارهای اجتماعی و اخلاقی مدرسه را یاد بگیرند و به آن احترام بگذارند از این جهت معلمان بایستی انرژی و نیروی بیشتری را مصرف کنند تا دانشآموزان را با محیط آموزشگاه عادت دهند از این لحاظ معلمان دچار خستگی میشوند.
۱۰- با توجه به این که در دوره ابتدایی دروس تخصصی نیستند به عبارتی یک معلم کلاس تمام دروس یک کلاس را عهده دارد و تا پایان سال تحصیلی با همان کلاس سر و کار دارد بر خلاف مقاطع تحصیلی دیگر که دروس تخصصی است هر درس را یک دبیربه عهده دارد از این لحاظ هر کسی در دوره ابتدایی از راننده و خدمتگذار گرفته تا رئیس آموزش و پرورش میتوانند کلاسهای ابتدایی را مورد ارزیابی و بازدید قرار دهند و هر کسی به خود اجازه میدهد وارد کلاس دبستانی
شود و ارزشیابی کند (البته مسئله نظارت و ارزشیابی مهم و خوب است ولی مهمتر از آن شیوه ارزشیابی و این که چه کسی ارزشیابی کند مهم است) ولی این مشکل را مدارس راهنمایی و متوسطه ندارند چون دروس تخصصی است و هر کسی به خودش جرأت نمیدهد که وارد کلاس شود و ارزشیابی کند از این جهت که کلاسهای ابتدایی توسط هر کسی و هر مقامی با هر مدرک تحصیلی مورد ارزشیابی و ارزیابی قرار میگیرند معلمان ابتدایی احساس حقارت و دچار سرخوردگی میکنند.
اهمیت و نقش معلم در دوره ابتدایی
امروزه تعلیم و تربیت از دشوارترین ظرفترین و پرثمرترین امور انسانی است و امری پر ارج و وقتگیر به حساب میآید که ثمره نهایی آن دیر به بار مینشیند.
هم چنین نقش معلمان در این امر حساس و مهم بسیار مؤثر و سازنده است. عصر ما را میتوان عصر تحقیقات، فنآوری، آمار، انفجار دانش و عصر ارتباطات دانست معلمان در این عصر بیشترین نقش را در انتخاب و انتقال عناصر فرهنگی و دستاوردهای علمی و فنی و تجارب بشری به نسل جدید و نوخاسته برعهده دارند.
معلمان معاصر همچون نقاشان زبردست و پیکرتراشان هنرمندی هستند که از تن و جان نوباوگان پیکری دلپسند و تصویری دلپذیر ابداع میکنند.
زبان معلمان به گونهای است که مغزهای نرم کودکان و دلهای ساده نوباوگان را در آن میشکافد و نهال اندیشههای سودمند را در آن مینشاند تا پس از رشد و نمو لازم هر نهالی درختی بارور و هر شاخهای شاخساری پرثمر شور و جامعه را از میوههای شیرین و گوارای رفتار و کردار و افکار نیک شادکام و بهرهمند سازد.
با توجه به رسالت و نقش معلمان در رشد ابعاد وجودی کودکان و نوجوانان و جوانان و تربیت نیروی انسانی هر جامعه باید بگوییم که معلمان نقطه آغاز هر تحول آموزشی هستند و ایجاد عالمی نو جز با تربیت آدمی نو از طریق معلمانی خلاق ممکن نخواهد بود آموزش و پرورش کلید فتح آینده است و معلمان فاتحان غرصه علم و تمدن.
به یقین با داشتن معلمانی شایسته، میتوان چهره سازمانهای آموزشی را دگرگون ساخت و فضای مدارس را به فضایی صمیمی، بالنده و روح افزا تبدیل کرد: که
درس معلم گر بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
به علت ارزش و اعتبار معلم سرمایهگذاری در جهت تربیت و تأمین این رکن مهم تعلیم و تربیت بهترین و سودمندترین نوع سرمایهگذاری است.
مدیران جامعه به ویژه مدیران آموزش و پرورش باید باور داشته باشند که زیباترین طرح اصلاح و بازسازی آموزش و پرورش در صورتی که معلم به تعداد کافی و با کیفیت مطلوب در اختیار نباشد با شکست روبهرو خواهد شد. هم اکنون در کشور ما این موضوع با توجه به طرحهای تغییر نظام آموزش و پرورش و کاهش تنگناهای موجود و افزایش کارآیی این دستگاه به خوبی احساس میشود. (نشریه پیوند اردیبهشت، ۱۳۷۷، ص ۲۱).
حال اگر باور داریم دوره ابتدایی پایه و اساس است و تحقق اهداف آموزش و پرورش در موفقیت این دوره نهفته است و رمز موفقیت و رشد و بالندگی آموزش و پرورش و در نهایت کشور را لازمه توجه و اهمیت دادن به این مقطع میدانیم لازمست معلمانی دانش آموخته، با تجربه و خلاق را در این دوره بکار گیریم. و این امر میسر نخواهد بود مگر این که توجه جدی به وضع معشیتی و اجتماعی این گونه معلمان بنمائیم تا هیچگونه دغدغه فکری نداشته باشند و تمام توان خود را در امر آموزش و پرورش کودکان این مرز و بوم به کار گیرند و آنها را با دانش و تکنیک روز مجهز کنند و در عصر تکنولوژی و پیشرفت معلمان خود را با علم روز هماهنگ کنند و آخرین یافتهها را در تدریس خود لحاظ کنند.
اما اگر آموزش و پرورش و دولت قادر به تأمین نیازهای معلمان مجرب نباشد و در جذب و نگهداشت آنها ناتوان باشد یا به مقاطع دیگر انتقال مییابند تا با گرفتن اضافه کاری اندکی از مشکلات بار مالی خود را بکاهند یا به دنبال شغل دوم میروند و فرصت هر گونه مطالعه و خودآموزی از آنها گرفته میشود.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که هر یک از معلمان چه نقشهایی برای خود قائلاند؟ جامعه از معلمان چه انتظاراتی دارد؟ اولیاء از معلمان چه انتظاراتی دارد؟
بدیهی است که آگاهی و توجه به نقشها و وظایف گوناگون یک معلم، موجب میشود هر معلمی آگاهانه به خودسنجی و خود ارزیابی بپردازد و مراقب اعمال و رفتار و گفتار خود باشد و به مسئولیتها و وظایف خطیر خود پی ببرد و ملاحظه کند که تا چه میزان به نقشها و وظایف خود آگاهی دارد و تا چه میزان به آنها عمل میکند.
یک معلم چه نقشهایی دارد و دارای چه وظایفی است؟ یک معلم شایسته چه نقشهایی را ایفا میکند؟ با اندک تأمل در زندگی معلمان بزرگ و موفق تاریخ و مطالعه سیره ائمه اطهار (ع) نقشهایی به شرح زیر مشخص و شناسایی میشوند.
۱- معلم در نقش یاد دهنده ۲- معلم در نقش مربی
۳- معلم در نقش انسان سازی ۴- معلم در نقش الگو بودن
۵- معلم در نقش تخصصی و حرفهای ۶- معلم در نقش متعلم
۷- معلم در نقش اصلاحگر رفتار ۸- معلم در نقش اصلاحگر جامعه
۹- معلم در نقش ناقل فرهنگی ۱۰- معلم در نقش راهنما و مشاور
۱۱- معلم در نقش مدیر آموزشی ۱۲- معلم در نقش تسهیل کننده
۱۳- معلم در نقش تکنولوژیست آموزشی ۱۴- معلم در نقش پژوهشگر
۱۵- معلم در نقش مبلغ مذهبی ۱۶- معلم در نقش انضباطی
۱۷- معلم در نقش قاضی ۱۸- معلم در نقش پدر و مادر
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.