مقاله شناسایی تکنولوژی های کلیدی سالنهای مونتاژ با استفاده از روش TOPSIS با رویکرد فازی)
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله شناسایی تکنولوژی های کلیدی سالنهای مونتاژ با استفاده از روش TOPSIS با رویکرد فازی) دارای ۱۸۶ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله شناسایی تکنولوژی های کلیدی سالنهای مونتاژ با استفاده از روش TOPSIS با رویکرد فازی) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله شناسایی تکنولوژی های کلیدی سالنهای مونتاژ با استفاده از روش TOPSIS با رویکرد فازی)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله شناسایی تکنولوژی های کلیدی سالنهای مونتاژ با استفاده از روش TOPSIS با رویکرد فازی) :
چکیده
امروزه تکنولوژی به عنوان یکی از کلیدی ترین داراییهای یک سازمان به حساب میآید. با توجه به پویایی محیط، سرعت دررشد، تحولات، عدم قطعیت بازار، تامین انتظارات و نیازهای مشتریان، شناسایی تکنولوژیهایی که ارزش افزوده برای سازمان ایجاد میکنند یک الزام میباشند. درهر زمان خاص، یک یا چند تکنولوژی مختلف در یک واحد شغلی، کارایی رقابتی را تعیین میکند.تکنولوژیهایی که بیشترین اثر را بر کارایی رقابتی در یک زمان خاص دارند تکنولوژی کلیدی نامیده میشوند. برای شناسایی تکنولوژی های کلیدی، مدیریت باید ابتدا دینامیک بازار و توسعه رقابتی آن در صنعت مربوطه را بررسی کند تا مبنای واقعی رقابت تعیین شود. در این پروژه سعی بر آن است که به ارزیابی تکنولوژیهای موجود در سالنهای مونتاژ ایران خودرو با استفاده از معیارهای شناسایی شده و در نتیجه شناسایی تکنولوژی کلیدی پرداخته شود.
کلمات کلیدی: تکنولوژی، تکنولوژی کلیدی، تصمیمگیری چند معیاره (MADM)، منطق فازی
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه:
پویایی و تغییر و تحول اساسی ادامه حیات و سنگ بناء نظام هستی بشمار میرود. تحول به عنوان عامل شتاب دهندهای است که هر بنگاه اقتصادی را ملزم میسازد با دقت و هوشیاری تغییرات را تحت نظر قرار دهد و حتی پا را فراتر گذاشته و قابلیت حرکت و پیشرفت را همگام با تغییرات در خود ایجاد نماید.لازمه چنین کاری وجود قدرت تصمیمگیری در شرایط مختلف میباشد، از سوی دیگر فضای پیچیده و نادقیق تصمیمگیری در زمان حاضر ایجاب میکند که تصمیم گیرندگان همسو با افزایش پیچیدگیها و تغییرات محیطی ،از شیوهها و ابزارهای گوناگونی جهت تصمیم گیریهای خود استفاده نمایند.و از انجا که تکنولوژیهای کلیدی، تکنولوژیهایی هستند که بیشترین اثر را بر کارایی محصولات وابسته یا اقتصاد تولید مورد نیاز براساس این مبنای رقابتی دارند.
در این تحقیق سعی شده ابتدا اقدام به شناسایی و دستهبندی تکنولوژیهای موجود سالنهای مونتاژ شود و با استفاده از نظر خبرکان از طریق مصاحبه به ارزیابی این تکنولوژیها با استفاده از معیارهای شناسایی شده پرداخته شود و در نهایت با استفاده از روش تاپ سیس با رویکرد فازی به تعیین تکنولوژی کلیدی پرداخته شده است.
۱-۲- تعریف مساله
یک تکنولوژی پایه، تکنولوژی است که در اغلب بخشهای صنعت وجود دارد و در اغلب محصولات دیده میشود،حتی گاهی ممکن است در اغلب مشاغل یک صنف یا سازمان مطرح باشد. یک تکنولوژی پایه صخرهای است که واحد شغلی یا حتی صنف و سازمان مربوطه بر آن ایستاده است و لذا بسیار اساسی است.با این همه برای رقابت بحرانی نیست زیرا برای تمام رقبا به نحو گسترده قابل حصول است ادامه سطح بالای سرمایهگذاری روی تکنولوژی پایه ممکن است رقابت بخش نباشد زیرا در گسترش و بهبود موقعیت رقابتی واحد شغلی نقش چندانی ندارد.
علاوه بر این این تکنولوژیها نسبتا بالغ هستند و به نظر میرسد توان بالقوه بیشتری برای توسعه و تکامل ندارند. بسیاری از شرکتها در زمینه تکنولوژی پایه سرمایهگذاری زیادی میکنند زیرا اغلب به تکنولوژی که باعث ایجاد شغل و فعالیت شده است نوعی التزام احساسی وجود دارد و در غالب موارد هر شکستی را به سختی میتوان جبران کرد در عین حال اثر حاشیهای بر رقابت دارد.
وقتی تکنولوژی بالغ میشود اثر آن بر موقعیت رقابتی کم میشود زیرا یک تکنولوژی جدید تر جای آن را میگیرد و یا چون هر کس ان را به راحتی به دست میآورد، کم اثر یا بی اثر میشود.
تکنولوژیهایی که در مرحله توسعه اولیه با یک توان با لقوه مجسم برای تغییر مبنای رقابتی ما هستند را تکنولوژی در راه مینامیم. برخی از تکنولوژیها ی در راه امروز (نه همه آنها) تکنولوژیهای کلیدی فردا هستند. لذا تکنولوژی در راه ممکن است جایگزین تکنولوژی کلیدی شود.
بطور خلاصه هر مدیر واحد شغلی باید تکنولوژیهای مربوطه در صنعت خود را شناسایی کند و اهمیت استراتژیک آنها را با تعیین اینکه کدام تکنولوژی کلیدی یا در راه است و کدامیک از انها پایه میباشند، معین کند.کاملا واضح است که تصمیمگیری راجع به سرمایهگذاری روی یک یا چند تکنولوژی، تصمیمی استراتژیک با بالاترین اهمیت است به این ترتیب نمیتوان تنها به متخصصین تکنولوژی وکالت داد و مدیران ارشد باید در این تصمیمگیری دخالت کنند.
۱-۳- فرضیات تحقیق
با توجه به بیان مسئله فرضیه ذیل مد نظر است:
فرضیه: اولویتبندی گروههای تکنولوژی در سالن مونتاژ با روش تاپسیس ممکن است.
۱-۴- سابقه و ضرورت انجام تحقیق
با توجه به بررسیهای انجام شده مشخص گردید که عدم آشنایی با روشهای کمی تصمیمگیری و پیچیدگی ادغام معیارهای کیفی و کمی متعدد موجب میشود تصمیم گیرندگان بررسیهای خود را برای یافتن تکنولوژی کلیدی با مفروضات اولیه انجام دهند که این امر گاها موجب تبعات نامناسب بدلیل ارزیابی نادرست و غیر اصولی میگردد. لذا با توجه به اهمیت موضوع شناسایی تکنولوژیهای کلیدی در جهت بهبود هرچه بیشتر تخصیص منابع و سرمایهگذاری در تکنولوژیها ضرورت انجام این تحقیق جهت شناسایی تکنولوژیهای کلیدی احساس میشود.
۱-۵- اهداف تحقیق
از آنجا که در صنایع بزرگ مانند صنایع خودرو سازی سرمایهگذاری روی یک یا چند تکتولوژی از اهمیت بالای استراتژیک برخوردار است و با توجه به محدودیت منابع انتخاب مناسب این تکنولوژیها میتواند روی کل سازمان اثر بسزایی داشته باشد. بنابراین در این پروژه سعی بر آن است برای رسیدن به اهداف فوق به شناسایی تکنولوژیهای کلیدی سالنهای مونتاژ ایران خودرو اقدام نماییم.
۱-۶- روش انجام تحقیق
تحقیق حاضربه لحاظ هدف ازنوع کاربردی وازنظرروش ازنوع تحلیلی توصیفی میباشد که در مرحله اول با مطالعات کتابخانهای ،جستجو درسایتهای معتبرعلمی وبررسی متون علمی ادبیات تحقیق گردآوری میشود. سپس با توجه به ادبیات تحقیق وبررسی وضعیت سالنهای مونتاژ معیارها وز شاخصهای مهم در شناسایی تکنولوژی کلیدی استخراج میشود. در مرحله بعد معیارها وشاخصها ازطریق پرسشنامه به جامعه خبرگان ارائه میشود و ازآنجایی که معیارهای سنجش اهمیت شاخصها ازنوع کلامی هستند بهتردیده شد تا دادهها با طیف فازی جمعآوری و در نهایت با استفاده ازتکنیکهای MADM فازی اولویتبندی میشود.
۱-۷- روش و ابزار گردآوری داده¬ها
دادهها دراین تحقیق به روش ذیل جمعآوری شده¬اند:
روش مصاحبه: برای شناسائی معیارها وشاخصهای اصلی ارزیابی تکنولوژی¬ها
روش پرسشنامه: جهت جمعآوری دادهها از خبرگان برای به دست آوردن وزن تکنولوژی¬ها
۱-۸- جامعه آماری و تعداد نمونه
جامعه آماری این تحقیق خبرگان و کارشناسان قسمت مونتاژ میباشند که تعداد آنها ۲۳ نفر بوده و از بخشهای مهندسی تولید، خدمات و مهندسی نگهداری و تعمیرات میباشند. و از این تعداد ۱۳ نفر دارای تحصیلات کارشناسی و ۵ نفر دارای مدرک کاردانی و ۵ نفر نیز دارای مدارج بالاتر می¬باشند.
۱-۹-روش تجزیه وتحلیل داده¬ها
روشهای تجزیه وتحلیل دادهها فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی میباشد که در ادامه با استفاده ازتکنیک TOPSIS فازی نیز دادهها مورد تجزیه وتحلیل قرارمی گیرد که محاسبات ازطریق برنامه نویسی درنرم افزارEXCEL انجام خواهد شد.
۱-۱۰- محدودیتهای انجام تحقیق
عدم دسترسی به بسیاری ازسایتهای علمی برای دستیابی به مقالات وتحقیقات علمی
کمبود دقت ودردسترس نبودن دائمی خبرگان تحقیق بدلیل موقعیت شغلی آنها
عدم آشنایی خبرگان به تکنیکهای بکاررفته جهت ارزیابی نهایی شاخصها بخصوص در نحوه استفاده ازاعداد مثلثی فازی.
۱-۱۱- تعریف واژگان کلیدی
تکنولوژی:
تکنولوژی تمامی دانشها محصولات، ابزار،روشها وسیستمهایی است که به خدمت گرفته میشود تامحصول یا سرویسی ارائه شود .تکنولوژی فرایند انتقال وتبدیل منابع به محصول ازطریق دانش، تجربه، اطلاعات وابزاراست.
تکنولوژی کلیدی:
تکنولوژیای است که به خوبی در محصولات و فرایندها تجسم یافته است و دارای اثر بالای رقابتی است.
تصمیمگیری چند معیاره(MADM):
به دستهای ازفنون وروشهای تصمیمگیری اطلاق میشود که به منظوراولویتبندی ویا انتخاب مناسب ترین گزینه ازبین تعدادی ازگزینهها وبا استفاده ازچند معیار/شاخص تصمیمگیری بکار میروند.
منطق فازی:
مجموعههای فازی درریاضیات جدید به مجموعههای اطلاق میگردد که عناصرآن به طورنسبی متعلق به آن مجموعه باشند درمجموعههای فازی برخلاف مجموعه قطعی عناصربه دودسته عضو وغیرعضو تقسیم نمیشوند بلکه به میزان عضویت عناصردرمجموعههای فازی بین صفرویک متغیر است.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱- تعاریف تکنولوژی
تکنولوژی ریشه یونانی دارد وازدوکلمه Technè و Logic تشکیل شده است. Technè به معنی هنر، مهارت و آن چیزی است که آفریده انسان باشد. Logic در یونان قدیم به معنی علم، دانش وخرد به کارمی رفته است.
گالبریت:
تکنولوژی عبارت است ازکاربرد سیستماتیک علوم یا نوع دیگری ازدانش واطلاعات نظام یافته که درجهت عملیاتی کردن نیازها مورد بهره برداری قرارمی گیرد.
ارنست:
تکنولوژی به عنوان راهکارها واهدافی تلقی میگردد که انسانها را به تولید ماهرانه واثربخش رهنمون میکند. تکنولوژی به مولفههایی گفته میشود که هنرمندان توسط انسانهایی با تجربه، با اطلاعات ودانش بکارگرفته میشوند وآنان رابه خلق ایده، محصول ویا سرویس نایل میکند.
روزنبرگ وفریشتاک:
تکنولوژی عبارت است ازدانش مربوط به محصول، فرایند وسازمان تولیدکه برای تولید کالا وخدمات به کارگرفته میشود.
کلاکستون:
تکنولوژی عبارت است از بکارگیری شاخههای مختلف علم برای حل مشکلات علمی که به دلیل تنوع شرایط محیطی ممکن است ازناحیهای به ناحیه دیگرتغییرکند.به بیان دیگرتکنولوژی مجموعهای ازروشها، تجربیات وعلوم علمی است که انسانها برای تسلط بر محیط وحل مشکلات مربوط به رابطه خود با محیط به کارمی برند.
نژی:
تکنولوژی درمطالعات مردم شناسی به ابزاری اشاره دارد که انسانهای نخستین برای حفظ بقای خود به کارمی برده اند امروز کاربرد تکنولوژی به طورعمده اشاره به اسباب تکنیکی نظیر ماشینها، ابزارها وتجیزات خودروها، کشتی ها، ساختمانها و بزرگراهها دارد.
طارق خلیل:
تکنولوژی تمامی دانشها محصولات، ابزار،روشها وسیستمهایی است که به خدمت گرفته میشود تامحصول یا سرویسی ارائه شود .تکنولوژی فرایند انتقال وتبدیل منابع به محصول ازطریق دانش، تجربه، اطلاعات وابزاراست.طبقهبندی تکنولوژی و تکنولوژیهای کلیدی
۲-۲- طبقهبندی براساس تاثیر روی محصول
۲-۲-۱-تکنولوژی جدید (new technology)
یک تکنولوژی جدید، هر نوع تکنولوژی جدیدا تولید یا اجرا شدهای است که اثری بارز روی تولید کالا یا ارائه خدمات توسط یک شرکت دارد.لزومی ندارد که این تکنولوژی برای دنیا تازه باشد، بلکه همین که برایشرکت جدید باشد کافی است.ممکن است این تکنولوژی سالها پیش توسط دیگران طراحی واستفاده شده باشد،اما هر وقت که برای اولین بار در موقعیتی جدید استفاده و معرفی میشود، به عنوان تکنولوژی جدید طبقهبندی میشود. تگنولوژی جدید اثر عمیقی بر بهبود بهره وری و حفظ جایگاه رقابتی یک شرکت دارد.
۲-۲-۲-تکنولوژی نوظهور (emerging technology)
یک تکنولوژی نوظهورهرنوع تکنولوژی است که هنوز به طورکامل تجاری وبه بازارعرضه نشده است اما ظرف حدود ۵ سال آینده این چنین خواهد شد .ممکن است درحال حاضرکاربرد آن محدود باشد اما انتظارمی رود درآینده به شکل قابل ملاحظه تکامل یابد.
نمونههای تکنولوژی نوظهورعبارتند از: مهندسی ژنتیک ف ابررسانایی،اینترنت به عنوان جایگزینی برای کامپیوترشخصی. تکنولوژیهای نوظهورصنایع جدید خلق میکنند وممکن است موجب کهنه شدن تکنولوژیهای موجود شوند .این تکنولوژیها میتوانند موجب بروزتغییراتی بزرگ درنهادهای اجتماعی ودرخود اجتماع شوند.
۲-۲-۳- تکنولوژی بسیط (low technology)
واژه تکنولوژی بسیط به آن دسته از تکنولوژیها اطلاق میشود که در بخشها بزرگی از جامعه انسانی گسترده شده اند.بسیاری از صنایعی که ویژگیهای زیر را دارند از این نوع تکنولوژی استفاده میکنند.
– آنها از کارکنانی با سطح آموزش یا مهارت نسبتا پایین استفاده میکنند.
– آنها از عملیات دستی یا نیمه خودکار استفاده میکنند.
– مخارج تحقیقی آنها پایین است.
– پایه تکنولوژی مورد استفاده با ثبات است و چندان تغییر نمیکند.
– محصولات تولید شده، عمدتا از نوعی هستند که نیازهای اساسی انسان را تامین میکنند،نیازهایی چون غذا،مسکن،پوشاک و خدمات اساسی انسانی.
۲-۲-۴-تکنولوژی متوسط (medium technology)
تکنولوژی متوسط شامل مجموعه گسترده از تکنولوژی است که بین تکنولوژیهای پیشرفته و تکنولوژیهای بسیط قرار میگیرد.این واژه به تکنولوژیهای بالقی اطلاق میگردد که در مقایسه با دیگر تکنولوژی ها، بیشتر وراحت تر تحت تاثیر انتقال تکنولوژی قرار میگیرند.صنعت خودکار و کالاهای مصرفی از جمله نمونههایی هستند که از این نوع تکنولوژی بهره میگیرند.
۲-۲-۵-تکنولوژی پیشرفته:
واژه تکنولوژی پیشرفته (های تکhigh tech) به تکنولوژیهای مدرن یا پیچیده اطلاق میشود .طیف گستردهای ازمنابع که مشخصاتی خاص دارند ازاین تکنولوژیها استفاده میکنند اگرشرکتی ویژگیهای زیرراداراباشد آنگاه آن راشرکت بهره مند ازتکنولوژی پیشرفته مینامند.(لارسنLarsen وراجزRogers ،۱۹۸۸- مورمنMohr man وون گینلو von ginlow،۱۹۹۰)
ازکارکنان با تحصیلات بالااستفاده میکند تعداد زیادی ازکارکنان آن رادانشمندان ومهندسان تشکیل میدهند.
تکنولوژی اش با سرعت بیشتری ازدیگرصنایع درحال تغییراست.
با نوآوری تکنولوژیک ،رقابت میکند.
بودجه تخصیص وتوسعه آن بالاست.
می تواند ازتکنولوژی برای رشد سریع استفاده کند وبا ظهورتکنولوژی رقیب رقابیش تهدید میشود.
۲-۲-۶-تکنولوژیهای کدگذاری شده (codified technology) درمقابل تکنولوژی خاموش (tacit technology )
تکنولوژی رامی توان حفظ وبه نحوی موثرمیان کاربران منتقل کرد اگربه شکلی کدگذاری شده ورمزداربیان شود.
تکنولوژی خاموش دانشی است نامدون ونانوشته.این تکنولوژی به روشی یکسان برای گروهی ازمردم بیان نمیشود.این تکنولوژی معمولا برپایه تجارب استواراست ولذادرذهن سازندگانش باقی میماند.طراحان این تکنولوژی کسانی اند که دانش فنی موردنظررادراختیاردارند .دانش پنهان ازطریق نمایش یا مشاهده منتقل میشودوتوسط آنها که به دنبال آن دانش هستند شبیه سازی میشود.انتقال تکنولوژی پنهان ازطریق تعامل میان منبع ومیزبان صورت میگیرد.
ازطرف دیگرتکنولوژی کدگذاری شده به مردم امکان میدهد بدانند یک تکنولوژی چطورکارمی کند اما همیشه به آنها نمیگوید که چرا آن تکنولوژی به آن شیوه عمل میکند.اگرتکنولوژی به شکل کدگذاری شده باشد انتقال آن ساده ترخواهد بود انتقال تکنولوژی پنهان دشوارترزمان بروکم دقت تراست تسلط واحاطه کامل برتکنولوژی نیازمند درک هردونوع دانش آشکارکدگذاری شده ودانش پنهان میباشد.
۲-۳- طبقهبندی براساس اهمیت استراتژیک
برای درک اهمیت استراتژیک تکنولوژیها میتوان آنها را به چهار دسته تقسیم کرد:
– پایه
– کلیدی
– پیشگام
– درحال ظهور
در صورت نیاز شاید بخواهید ارزیابی تکنولوژیهای استراتژیک را گسترش داده و اثر نسبی تجاری آنها را بسنجیم. در کسب و کارهای چند محصولی که از چندین تکنولوژی استفاده میشود ممکن است در اهمیت نسبی تکنولوژیهای داخلی هر طبقهبندی محصول، تغییرات قابل توجهی وجود داشته باشد. برای مثال برخی از تکنولوژیهای کلیدی به شکل سنگینی بر یک محصول اثر میگذازند. درحالی که ممکن است پارهای دیگر اثر کمتری داشته باشند. به همین ترتیب برای یک محصول مشخص برخی از تکنولوژیها بر روی کلیه عوامل کلیدی موفقیت اثر میگذارند. در حالی که سایر تکنولوژیها ممکن است فقط بر روی یک عامل اثر بگذارند. تجزیه وتحلیل میتواند در فرایند اولویتگذاری تکنولوژی ارزشمند بوده و انتخاب استراتژیک را آسانتر کند.
۲-۴-تکنولوژی کلیدی
یکی از اصول انتقال تکنولوژی این است که تکنولوژیها به طور گستردهای ار نظر توان بالقوه در برابر اثرات رقابتی متفاوتند در حالت کلی تکنولوژی، تکنولوژی در دو محدوده اصلی اثر می گذارد:
شکل ۲-۱: تکنولوژی کلیدی
۱- کارایی و عملکرد که به مزیت رقابتی در بازار ختم میشود.
۲- اقتصاد تولید که به مزیت رقابتی ختم میشود.
درهر زمان خاص، یک یا چند تکنولوژی مختلف در یک واحد شغلی، کارایی رقابتی را تایین میکند.تکنولوژیهایی که بیشترین اثر را بر کارایی رقابتی در یک زمان خاص دارند تکنولوژی کلیدی نامیده میشوند.
برای شناسایی تکنولوژیهای کلیدی، مدیریت باید ابتدا دینامی بازار و توسعه رقابتی آن در صنعت مربوطه را بررسی کند تا مبنای واقعی اقابت تعیین شود.تکنولوژیهای کلیدی، تکنولوژیهایی هستند که بیشترین اثر رابر کارایی محصولات وابسته یا اقتصاد تولید مورد نیاز برای این مبنای رقابتی دارند.
۲-۵ – منطق فازی
۲-۵-۱- مقدمه منطق فازی
منطق کلاسیک درارزش صفرویک دارای پیشینهای به قدمت تاریخ فلسفه است. این منطق به لحاظ محدود نمودن قضاوت انسانی به دوحالت خاص تقسیم میشود. اگرچه کاربرد موثری درپایه ریزی منطق ریاضی ارسطویی داشته است. ولی توانایی محدودی جهت فرموله کردن مدلهای مبتنی برمتغیرهای کلامی داشته است.درمقابل مجموعههای فازی ومنطق فازی درفقدان اطلاعات دقیق و کامل برای مدلسازی سیستمهای پیچیده ابزارموثری به شمارمیرود. قضاوتهای ذهنی کارشناسانی که ازتکنیکهای فازی استفاده میکنند نسبت به کاربرد عینی اطلاعات نادرست نتایج بهتری حاصل میکنند. منطق فازی ازناتوانی منطق کلاسیک با شمول زبان مبهم استدلال عقل سلیم وحل ابتکاری مسایل که همه روزه توسط مردم عادی استفاده میشوندنشات میگیرد. نظریه مجموعه فازی قادراست بسیاری از مفاهیم متغیرها و سیستمهای نادقیق ومبهم را به صورت ریاضی نمایش داده وزمینهای را برای تصمیمگیری درشرایط عدم اطمینان فراهم سازد.
۲-۵-۲- سیرتطورمنطق فازی
ازآن زمان که انسان اندیشیدن راآغازنمود همواره کلمات وعباراتی را برزبان جاری ساخته که مرزهای روشنی نداشته اند.کلماتی نظیرخوب، بد، جوان پیر،بلند، کوتاه، قوی،ضعیف، گرم، سرد ،خوشحال با هوش زیبا وقیودی ازقبیل معمولا ،غالبا ،تقریبا وبندرت روشن است که نمیتوان برای این کلمات مرز مشخصی یا فت اما دربسیاری ازعلوم نظیرریاضیات ومنطق فرض شده است که مرزها ومحدودههای دقیقا تعریف شدهای وجود دارد ویک موضوع خاص یا درآن مرز میگنجدیا نمیگنجد.مواردی چون همه یا هیچ فانی یا غیرفانی زنده یا مرده مرد یا زن سفید یا سیاه صفریایک این یا نقیض این .دراین علوم هرگزارهای یا درست است یا نادرست پدیدههای واقعی یا سفید هستند یا سیاه این باور به سیاه وسفیدها ،صفرویکها واین نظام دوارزشی به گذشته بازمی گرددوحداقل به یونان وارسطومی رسد.
منطق ارسطو ریاضیات کلاسیک راتشکیل میدهد. براساس اصول ومبانی این منطق همه چیزتنها مشمول یک قاعده ثابت میشودکه به موجب آن یا ان چیز درست است یا نادرست. میتوان مثالهای فراوانی راذکرکرد که منطق ارسطویی درمورد آنهاصحیح است اما باید توجه داشت که نبایدآنچه راکه تنها برای مواردی خاص مصداق دارد به تمام پدیدهها تعمیم داد. دردنیایی که ما درآن زندگی میکنیم اکثرچیزهایی که درست به نظرمی رسند نسبتا درست هستند ودرمورد صحت و سقم پدیدههای واقعی همواره درجاتی ازعدم قطعیت صدق میکند به عبارت دیگر پدیدههای واقعی تنها سیاه یا سفید نیستند. بلکه تا اندازهای خاکستری هستند.پدیدههای واقعی همواره فازی مبهم و غیردقیق هستند. تنها ریاضی بوده که سیاه و سفید بوده واین خود چیزی جزیک سیستم مصنوعی متشکل ازقواعد ونشانهها نبود. علم ،واقعیتهای خاکستری یا فازی را با ابزارسیاه وسفید ریاضی نمایش میگذاشت واین چنین بود که به نظرمی رسید واقعیتها نیزتنها سیاه یا سفید هستند. بدین ترتیب درحالیکه درتمامی جهان حتی یک پدیده رانمی توان یافت که صددرصد درست یا صددرصد نادرست باشد علم با ابزارریاضی خود همه پدیدههای جهان را این طوربیان میکرد. مجموعههای فازی درریاضیات جدید به مجموعههای اطلاق میگردد که عناصرآن به طورنسبی متعلق به آن مجموعه باشند درمجموعههای فازی برخلاف مجموعه قطعی عناصربه دودسته عضو وغیرعضو تقسیم نمیشوند بلکه براساس آنچه ما تعریف میکنیم میزان عضویت عناصردرمجموعههای فازی بین صفرویک متغیر است درک مجموعههای فازی اولین قدم درورود به مبحث ریاضیات فازی است که درمقابل ریاضیات کلاسیک قرارمی گیرد.
دوحادثه دراوایل قرن بیستم منجربه شکلگیری منطق فازی یا منطق مبهم شد. اولین حادثه پارادوکسهای مطرح شده توسط برتراند راسل درارتباط با منطق ارسطویی بود. برتراند راسل بنیادهای منطقی باری، منطق فازی (مبهم )رانهاد اما هرگز موضوع راتعقیب نکرد. راسل درمورد منطق ارسطویی چنین بیان میدارد:
“تمام منطق نسبیت بنابه عادت فرض را برآن میگذارد که نمادهای دقیقی به کارگرفته شده است. به این دلیل موضوع درمورد این زندگی خاکی قابل بکارگیری نیست بلکه برای یک زندگی ماورا الطبیعه معتبراست.”
دومین حادثه کشف اصل عدم قطعیت توسط هایزنبرگ درفیزیک کوانتوم بود. اصل عدم قطعیت کوانتومی هایزنبرگ به باور کورکورانه ما به قطعیت درعلوم وحقایق علمی خاتمه داد و یا دست کم آنرا دچارتزلزل ساخت. هایزنبرگ نشان دادکه حتی اتمهای مغز نیز نامطمئن هستند حتی با اطلاعات کامل نمیتوانید چیزی بگوئید که صددرصد مطمئن باشید. هایزنبرگ نشان داد که حتی درفیزیک حقیقت گزارهها تابع درجات است دراین میان منطقیون برای گریز خشکی وجزمیت منطق دوازرشی منطقهای چند ارزشی را به عنوان تعمیم منطق دو ارزشی پایهگذاری کردند. اولین منطق سه ارزشی درسال ۱۹۳۰ توسط لوکاسیه ویچ منطق دان لهستانی پایهگذاری شد. سپس منطق دانان دیگرنظیربوخوار،کلین و هی تینگ ،نیزمنطقهای سه ارزشی دیگری ارائه کردند.درمنطق سه ارزشی گزارهها برحسب سه ارزش (۰,۱/۲,۱ ) مقداردهی میشوند لذا این منطق واقعیتها رابهترازمنطق ارسطویی (۰,۱) نشان میدهد.
ولی روشن است منطق سه ارزشی نیز با واقعیت فاصله دارد. لذا منطقهای n مقداره توسط منطقیون ازجمله لوکاسیه ویچ ارائه شد. درمنطق n مقداره هرگزاره میتواند یکی ازارزشهای درستی مجموعه زیررا اختیارکند.
Tn={0,1/n,2/n,…,۱}
روشن است که هرچه n عدد صحیح مثبت بزرگتری انتخاب شود دستهبندی ارزش گزارهها (گرد کردن آنها به یکی از اعداد مجموعه Tn) به واقعیت نزدیکتر خواهد بود و اگرn به سمت بی نهایت میل کند. یک منطق بی نهایت مقداره تعریف میشود که درجه درستی هرگزاره میتواند یک عدد گویا بین صفر و یک را اختیار کند. منطق کاملتر آن است که هرگزاره بتواند هر عدد حقیقی بین صفرویک را اختیارکند که آن را منطق استاندارد لوکاسیه ویچ مینامند .
درواقع ارزش گزارهها دراین منطق طیفی بین درستی ونادرستی یا بین صفرویک است. صفر یا یک سایههای نامحدودی ازخاکستری بین سیاه وسفید وجود دارد. تمایز عمده منطق فازی با منطق چند ارزشی آن است که درمنطق فازی حقیقت وحتی ذات مطلب هم میتواند نادقیق باشد. درمنطق فازی مجاز به بیان جملاتی ازقبیل “کاملا درست است” یا “کم وبیش درست است” هستیم وحتی میتوان ازاحتمال نادقیق مثل “تقریبا غیرممکن “، “نه چندان ” و “بندرت” نیز استفاده کرد. بدین ترتیب منطق فازی نظام کاملا منعطفی رادرخدمت زبان طبیعی قرارمی دهد.
منطق فازی عبارت است از استدلال با مجموعه فازی .مجوعههای فازی توسط ماکس بلک و لطفی زاده ارائه گردید.ابتدا درسال ۱۹۳۷ ماکس بلک فیلسوف کوانتوم مقالهای راجع به آنالیز منطق به نام ابهام رادرمجله علم منتشرکرد که جهان علم وفلسفه مقاله بلک رانادیده گرفت. اگرچنین نمیشدما ا کنون باید منطق گنگ را به جای منطق فازی مورد بررسی قرار میدادیم. سپس درسال ۱۹۶۵ لطفی زاده مقالهای تحت عنوان مجموعههای فازی منتشرساخت دراین مقاله او ازمنطق چند مقداری لوکاسیه ویچ برای مجموعهها استفاده کرد و نام فازی را برای این مجموعهها برگزید تا مفهوم فازی را ازمنطق دودویی دورسازد.
مقاله ماکس بلک برای اولین بارمجموعه فازی رابا چیزی که حالا ما آن رامنحنی عضویت مینامیم تعریف کرد نقاط روی منحنی مقیاس اندازهگیری عضویت عناصرمجموعه فازی A یا نقیض A رانشان میدهند.
نمودار ۲-۲: نمایش مجمموعههای فازی توسط ماکس بلک
در سال ۱۹۶۵ پروفسور لطفی¬زاده مقاله مجموعههای فازی را در مجله اطلاعات وکنترل منتشرنمود. دراین مقاله لطفی زاده آنچه راکه برتراند راسل ،جان لوکاسیه ویچ ،ماکس بلک و دیگران ابهام یا چند ارزشی نامیده بودند فازی نامید. مجموعههای فازی بامثال قد انسان آغاز به کارکرد این مورد ،اولین مجموعه فازی معرفی شده توسط لطفی زاده بود .لطفی زاده مفهوم بلندی قد انسان را با منحنی متناسب آن بیان کرد واین مجموعه فازی رامنحنی عضویت نامید. این همان منحنی ارائه شده توسط ماکس بلک بود که برای هراندازه قد درجه عضویتی را ارائه میکند. هرانسانی تاحدودی بلند است وتا حدودی نیز بلند نیست، بنابراین منحنی بلند نبودن عکس منحنی بلند بودن است. این دومنحنی همدیگر را درنقطه میانی با درجه عضویت ۲/۱ (جایی که A و نقیض A باهم برابرند)قطع میکند. ریاضیات مجموعههای فازی چیز جدیدی نیست مجموعههای فازی همان جبری را مورد استفاده قرارمی دهد که لوکاسیه ویچ نیم قرن قبل درمنطق چند ارزشی اش مورد استفاده قرار داده بود، همان چیزی که درلیست ابهام یا مجموعه ماکس بلک استفاده شده بود اما لطفی زاده نام فازی را به دلیل ارتباطش با احساس عامیانه برای آن انتخاب کرد.
نمودار ۲-۳: مجموعه فازی بیانگربلندی قد انسان
۲-۵-۳- مفاهیم پایهای نظریه مجموعههای فازی
مطابق نظریه مجموعههای قطعی که اساس ریاضیات مدرن راتشکیل میدهد مجموعه گردآیهای معین از اشیا است ودراین تعریف برلفظ معین تاکید میشود به عبارت دیگر هر مجموعه با یک ویژگی خودش تعریف مشخصی میشود. اگریک شی دارای آن ویژگی باشد عضو مجموعه واگرنباشد عضو مجموعه نیست. مثلا ویژگی اعدا حقیقی بزرگتراز۱۰۰ یک ویژگی خوش تعریف است و تشکیل یک مجموعه مید هد چراکه به یقین نمیتوان گفت که یک عدد حقیقی آیا بزرگتراز۱۰۰ هست یا نیست اما ویژگی اعداد حقیقی نزدیک به ۱۰۰ یک ویژگی روشن دقیق و خوش تعریف نیست چرا که به یقین نمیتوان گفت که آیا یک عدد حقیقی مشخص مانند ۱۱۰ دراین ویژگی میگنجد یا خیر .لطفی زاده برای رفع مشکل پیشنهاد میکند به هرعدد ازمجموعه اعداد حقیقی عددی ازبازه [۰,۱] به عنوان درجه نزدیکی آن عدد به ۱۰۰ نسبت دهیم. هرچه این اعداد به ۱۰۰ نزدیکتربود عدد متناظربرای عضویت درآن گردایه اعداد حقیقی نزدیک به ۱۰۰ به یک نزدیک باشد و برعکس هرچه عدد مورد نظر دورتراز۱۰۰ بود درجه عضویت آن درگردآیه اعداد حقیقی نزدیک به ۱۰۰ به صفرنزدیکتر باشد یعنی با عددی بین صفرویک درجه عضویت رامشخص میکنیم.
۲-۵-۳-۱- تابع عضویت
مطابق نظریه مجموعههای قطعی، تابع نشانگر مجموعه قطعی A از X به مجموعه } ۱ و ۰ { میباشد.
حال اگر برد تابع نشانگر را از مجموعه دو عضوی {۱ و ۰} به بازه ] ۱ و ۰ [ گسترش دهیم، تابعی خواهیم داشت که به هر عضو x از X، عددی از بازه ] ۱ و ۰[ را نسبت میدهد. این تابع، تابع عضویت A نامیده شده و به صورت زیر تعریف میگردد:
مجموعه A که به هر X، عددی در بازه ] ۱ و ۰ [ را نسبت میدهد، یک زیر مجموعه فازی نامیده میشود. در تابع ، نزدیکی بیشتر به یک، نشان دهنده تعلق بیشتر x به مجموعه A ونزدیکی بیشتر به صفر، نشان دهنده تعلق کمتر x به مجموعه A است.به لحاظ شهودی میتوان را درجه پذیرش ما در قبول x به عنوان عضوی از مجموعه در نظر گرفت. همچنین در حالت حدی چنانچه باشد، x کاملا در A قرار دارد و چنانچه باشد، x اصلا عضو A نمیباشد.بنا بر این مجموعههای فازی و توابع عضویت آنها، تعمیم یافته مجموعههای قطعی و توابع نشانگر آنها میباشند.
۲-۵-۳-۲-مفاهیم مقدماتی مجموعههای فازی
مجموعه مر جع X و زیر مجموعه فازی A از آن را در نظر بگیرید.مجموعه عناصری از X که باشد، تکیه گاه A نامیده شده و با SUUP A نشان داده میشود.
رابطه فوق نشان میدهد که تکیه گاه یک مجموعه قطعی و تابعی از مجموعه توانی از مجموعه توانی فازی x (مجموعه شامل تمام زیر مجموعههای فازی X) به مجموعه توانی X میباشد.بر این اساس، مجموعه فازی تهی مجموعهای است که هیچ تکیه گاهی ندارد و درجه عضویت تمام عناصر آن برابر صفر است.
در مجموعه A مقدار را ارتفاع مجموعه فازی میگویند و با M نشان داده میشود. اگر ارتفاع مجموعه فازی برابر یک باشد، مجموعه را نرمال و در غیر این صورت آنرا غیر نرمال گویند.روشن است که هر مجموعه فازی زیر نرمال A را میتوان با تقسیم بر ارتفاع آن نرمال کرد.همچنین اگر برای عنصری مثل x در A داشته باشیم ، x را یک نقطه گذر(معبر)می گویند.
۲-۵-۳-۳-زیر مجموعههای فازی
مجموعه مرجع X و مجوعههای فازی A و B را در نظر بگیرید.اگر برای هر داشته باشیم:
، در این صورت A را زیر مجموعه B مینامیم.همچنین دو زیر مجموعه فازی A و B را مساوی گویند اگر برای هر ، باشد.
۲-۵-۳-۴- عملگرهای فازی
یکی از مهمترین قابلیتهای منطق فازی که نقش موثری در انعطاف پذیری بیشتر این منطق در تطبیق با شرایط واقعی دارد، امکان استفاده از عملگرهای متنوع است.ابتدایی ترین تعریف از عملگرهای اصلی اشتراک، اجتماع و متمم برای هر به صورت زیر میباشد:
اشتراک
اجتماع
متمم
که در آن بیانگر مینیمم و بیتنگر ماکزیمم است.این عملگرها مشابه عملگرهای مجموعهای برای مجموعههای قطعی هستند.
عملگرهای مجموعههای فازی ارائه شده در فوق، کلیه مشخصههای جبری مجموعههای قطعی را بجز دو قانون طرد و شمولیت در مجموعههای فازی برقرار نیست.وداریم:
و
این مساله از آنجا ناشی میشود که هیچکدام از مجموعههای فازی A و A دارای کرانهای دقیقی نبوده و اصطلاحا هم پوش هستند البته باید توجه داشت که این همپوشی کامل نبوده و داریم:
علاوه بر عملگرهای اشتراک،اجتماع و متمم تعریف شده، عملگرهای دیگری نیز برای مجموعههای فازی تعریف شده اند که در ذیل به تعدادی از آنها میپردازیم
۲-۵-۳-۴-۱-نرمهای مثلثی
عملگرهای MAX و MIN تعریف شده به دو رده بزرگتر تعلق دارند که نرمهای مثلثی و هم نرمهای مثلثی نامیده میشوند. نرمهای مثلثی و هم نرمهای مثلثی را به طور خلاصه T-نرمها و T- نرم ها( یا S-نرم ها) گویند.این دو رده از اندازهها اولین بار توسط منجر ارائه شد. میتون تعریف نرم مثلثی را به صورت زیر ارائه کرد.
بازه I=[0,1] را در نظر بگیرید، اگر تابع دو متغیره در شرایط زیر صدق کند:
T را یک نرم مثلثی (T- نرم ) گویند اگر
و آن را یک هم نرم مثلثی (T-هم نرم) گویند اگر:
از تعریف فوق معین میشود که T-نرمها و T-هم نرمها دوگان همدیگرند.براین اساس برای هرT-نرم میتوان فقط و فقط یک T-هم نرم تعریف کردبه قسمی که:
نکته دیگر اینکه، اندازههای MIN و MAX ، حالتهای حدیT-نرمها و S-نرمها هستند و داریم:
همچنین دقت شود که عملگرهای زیادی وجود دارند که در شرایط T- نرمها و S-نرمها صدق میکنند که در زیر به تعدادی ار آنها میپردازیم:
بر اساس نرمهای فوق اشتراک و اجتماع دو مجموعه فازی به صورت زیر تعریف میشود.
بر اساس تعاریف فوق میتوان ثابت کرد که برای هر دو مجموعه فازی A و B داریم:
۲-۵-۳-۴-۲-عملگر متمم فازی:
متمم مجموعه فازی A را با A نشان داده ایم و تابعی به صورت زیر میباشد:
یعنی این تابع به هر مقدار € [۰,۱] (x) مقداری را درمجموعه متمم
€ [۰,۱] (x) نسبت میدهد این مطلب را میتوان به صورت زیرنوشت :
(x)=C[ (x)]
درحالت کلی شرایط زیربرای یک عملگر متمم استفاده میشود:
۱- C(1)=0 وC(0)=1
۲- C باید یکنوای غیرصعودی باشد.
۳- C یک تابع پیوسته است.
۴- C برگشت پذیر است یعنی باری هر€ [۰,۱] a داریم :C(C(a))=a
شرط ۱و ۲ راکلاس کلی متممهای فازی تعریف میکنند وشرط ۳و۴ این کلاسهای کلی رابه زیرکلاسهای تخصصی که کاربردهای عملی دارند ،تبدیل میکنیم.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.