پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی بنی حماد در الجزایر
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی بنی حماد در الجزایر دارای ۱۷۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی بنی حماد در الجزایر کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی بنی حماد در الجزایر
مقدمه
فصل اول
کلیات;
پرسش های پژوهش;
هدف و اهمیت تحقیق
تحلیل منابع تحقیق
فصل دوم
اوضاع جغرافیایی مغرب اوسط;
به دوران فرمانروایی
اوضاع جغرافیایی دوران بنیحماد
مرزهای دولتحمادی و گستردگی و تحول آن
مقدمه
مرزهای جغرافیایی
نمای کلی مرزهای حکومت;
مرحله مرکزیت أشیر
مرحلهی قلعه
دوره مرکزیت شهر بجایه
کشاورزی و اقتصاد دوران بنی حماد
زراعت;
صناعه
تجارت;
فصل سوم
اوضاع سیاسی (تاریخی)
پیش آمد
نسب حماد
شخصیت حماد
نقش دنباله روی در زندگی حماد
پیمان سیاسی بین حماد و بادیس;
نقش عملی در تأسیس حکومت;
صلح و اعلام بر پایی حکومت;
ارزیابی این نقش حمادی ها
فرمانروایان بنی حماد
تاریخ حکومت و سیاست های آنان
دوره درگیری و کشمکش در مغرب;
حماد و آغاز دوره استقلال (۴۰۸ـ۴۱۹هـ )
قائد بن حماد و آغاز نبرد مغرب;
محسن بن قائد
بلکین بن حماد و نیروهای جدید درمغرب;
دوره برقراری آرامش نسبی
ناصربن علناس و آغاز دوره ثبات و آرامش;
منصور و ادامه سیاست ناصر بن علناس;
بادیس بن منصور
عزیز اوج دوره ثبات;
دوره آخر یحیی بن عزیز و آغازافول
استسلام یحیی (آخر امراء حمادیون)
عوامل سقوط دولت
سقوط دولت حمادی
موحدون در الجزایر
سیاست خارجی دولت;
حمادیون و فاطمیون
حمادیون و بنوزیری
حمادیون و بنو خراسان
حمادیون و زناته
حمادیون و قبایل عرب;
حمادیون و مرابطون
حمادیون و اندلسون
حمادیون و مسیحیون
فصل چهارم
اوضاع اجتماعی دوران بنی حماد
طبقات و اجناس;
عادات اجتماعی
نظام سیاسی
نظام اداری
نظام مالی
فصل پنجم
اوضاع فرهنگی بنی حماد
روش تعلیمی
عقاید و مذاهب;
علوم نقلی
علوم دینی
تاریخ و جغرافیا
علوم تجربی
فنون و عمارت;
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی بنی حماد در الجزایر
۱- ابن حمدیس القطی(د.سعد شلبی) رساله ما جستیر بدارالعلوم (فی تاریخ الارب)
۲- الاستبصار فی عجایب الامصار – وصف مکه و المدینه و مصر و بلاد المغرب – لکتاب مراکشی من کتاب القرن السادس الهجری – نشر و تعلیق د – سعد زغلول عبدالحمید، مطبعه جامعه الاسکندریه سنه ۱۹۵۸م
۳- االاسلام (هنری ماسیه) ترجمه بهیج شعبان – منشورات دارعویدات – بیروت
۴- الاسلام فی المغرب و الاندلس (لیفی بروفنسان) – ترجمه د –السید عبدالعزیر سالم – نشر مکتبه النهفته المصریه – سلسله الالف کتاب سنته ۱۹۵۶ م
۵- الاسلام و الثقافه العربیه ج۱ (جزء الاول) (د. حسن احمد محمود)- دارالنهفته المصریه ۱۹۶۳ م
۶- بجایه (کتالوج) سلسله الفن و الثقافه – نشر وزاره الاخبار الجزائریه ، اشراف د. بوروبیه – مدرید ۱۹۷۰ م
۷- البیات المغرب (ابن عذاری المراکشی) کان حیاً سنه ۷۱۲ ه – بیروت – مکتب صادر ۰ مطبعه المناهل ۱۹۵۰ م
۸- تاریخ الاسلام السیاسی (د.حسن ابراهیم حسن) ج ۴ الطبعه الاولی – مکتبه النهفته المصریه – سنه ۱۹۶۳ م
۹- تاریخ الشعرب الاسلامیه (امپراطوریه الاسلامیه و انحلالها) کارل بروکلمان – ترجمه د – بینه فارسو منیر بعلبکی – نشر دارالعلم للملایین – بیروت – الطبعه الاولی ۱۹۴۹ م
۱۰-تاریخ المغرب العربی (د.سعدزغلول عبدالحمید من الفتح العربی حتی قیام دول الاغالبه و الرستمیون و الادارسه) ج ۱ – دارالمعارف ۱۹۶۵م
۱۱- تاریخ العرب (مطول) د. فیلیپ حتی و آخرین – ج ۲ – طبع و نشر دارالکشاف – بیروت – ۱۹۵۱ م
۱۲- التذکار فیمن ملک طرابلس و ماکان بها من الاخبار (لابن غبوش ت: قرن۱۳ هـ) تصحیح الطاهر احمد الزاوی – مکتبه النور – طرابلس ۰ الطبعه الثانیه ۱۹۶۷
۱۳- تاریخ الاسطول العربی (محمد یاسین المحمودی) مطبعه الترقی بدمشق
۱۴- التاریخ الاسلامی و الحضاره الاسلامیه ،الجزءالرابع (د – احمد شلبی) مکتبه نهفته مصر (الطبعه الاولی و االثالثه)
۱۵- التاریخ الدوله الفاطمیه فی المغرب ،مصر، سوریا،بلاد العرب (د.حسن ابراهیم) الطبعه الثانیه ۱۹۵۸ – مکتبه النهفته المصریه – القاهره
۱۶- الحکام بامرالله (محمد عبدالله عنان) مطبعه لجنه التالیف و الترجمه و النشر – ج ۱ – ۱۹۵۹م
۱۷- دایره المعارف الاسلامیه – الطبعه الثانیه ۱۹۳۴ – ترجمه د. محمد الفندی و آخرین
۱۸- الدعوه الی السلام (سی توماس آرنولد) الطبعه الثانیه ۱۹۵۷م مکتبه النهفته المصریه
۱۹- دیوان ابن حمدیس (ت: ۵۲۷ ه) تحقیق د: احسان عباس – دار صادر بیروت ۱۹۶۰ م
۲۰- سندرات الذهب فی اخبار من ذهب (عبدالحی بن العماد الحنبلی)۱۰۸۹ هـ نشر مکتبه القدس سنه ۱۳۵۰
۲۱- العبر فی اخبار العرب و العجم و البربر (عبدالحرمن بن خلدون ت: ۸۰۸) الجزء السادس منشور دار البنانی ۱۹۶۸م
۲۲- عنوان الدرایه فی من عرف من العلماء فی المائه السابعه بیجایه (لابی العباس العنبرینی ت ۷۱۴ه) الطبعه الثعالبیه بالجزایر ۱۳۲۸هـ)
۲۳- فتح العرب للمغرب (د.حسین مونس) نشر مکتبه الآداب بالجمامیز – الطبعه الاولی
۲۴- قاده فتح المغرب العربی (محمود شیت خطاب) الطبعه الاولی – ۱۹۶۶ نشر دارالفتح للطباعه و النشر
۲۵- القاموس الاسلامی – المجلد الثانی – احمد عطیه الله – نشر مکتبه النهفته المصریه ۱۹۶۳م
۲۶ -الکامل فی التاریخ للشیخ عزالدین ابن الحسن المعروف بابن الاثیر
ت: ۶۳۰ ه. دارصادر بیروت ۱۹۶۷
۲۷- کتاب الجزایر (احمد توفیق المدنی)طبع دارالمعارف – طبعه الثانیه ۱۹۶۳
۲۸- – مجمل التاریخ الادب لتونسی من فحر نفتح العربی لافریقیه الی العصر الحاضر – الحسن حسن عبدالوهب- لطبعه الثالثه – نشر مکتب بتونس
۲۹- مروج الذهب و المعادن الجوهر (۴ اجزاء)للرحاله ابن الحسن علی بن الحسین بن علی المسعودی ت: ۳۴۶ ه – ضبط یوسف اسعد داغر ۰ نشر دار الاندلس – بیروت – طبقه الاوالی ۱۹۶۶
۳۰- المسالک و الممالک لابن الحاق ابراهم بن محمد الفارس الاصطخری المعروف بالکرخی (ت: النصف الاول من القرن الرابع الهجری) تحقیق محمد جابر عبدالعال العینی ،وزاره الارشاد ۱۹۶۱ – قاهره
۳۱- المغرب الاسلامی – منذ بناء معسکر القرن حتی انتهاء ثورات الخوارج سیاسه نظم لقبال موسی – استاذ مساعد بجامعه الجزایر – طبقه الاولی – مطبقه البعث بقسنطینه ۱۹۶۹م
۳۲- المغرب الکبیر ج ۲ – د. السید عبدالعزیر سالم – الدار القومیه للطباعه و النشر ۱۹۶۶
۳۳- المغرب فی ذکر بلاد افریقیه و المغرب – جزء من کتاب المسالک و الممالک لا بی عبدالله البکری، ت: ۴۸۷ هـ د. السید عبدالعزیز سالم – الدار القومیه للطباعه و النشر، ۱۹۶۶ م
۳۴- معالم تاریخ المغرب و اندلس
۳۵- صدیق – عبدالرزاق – مهره الفارس
۳۶- الشیبانی – محمدشریف – تاریخ القبایل العربیه فی السواحل الفارسیه
۳۷- القلقشندی – نهایه الارب فی معرفه قبایل العرب
۳۸- مقدمه ابن خلدون (عبدالحرم بن محمد ت: ۸۰۸ هـ) تحقیق د. علی عبدالواحد وافی طبع لجنه البیان العربی الطبعه الاولی ۱۹۵۸
۳۹- المونس فی اخبار افریقیه و تونس لابن عبدالله محمدبن ابی القاسم القیروانی المعروف بابن دینار (مات فی آخر القرن الثانی عشر) تحقیق محمد شمال – المکتبه العتیقه ۱۳۸۷ هـ
۴۰- موجر التاریخ العام للجزایر (عثمان کعاک) نشر مکتبه العرب ب تونس (۱۹۲۵م.)
۴۱- موسوعه تاریخ العالم ج ۲ – اصررها و لیام لانجر – اشرف علی الترجمه – د. محمد مصطفی زیاده – مکتبه المصریه ۱۹۶۳
۴۲- النجوم الزهره – جمال الدین ابوالمحاسن – یوسف بن تقزی بردی ت: ۸۷۴ هـ نسخه مصوره عن طبعه دار الکتب (ج ۵)
۴۳- نظم الجمان لابی الحسن المشهور بابن القطان: ۶۷۰ تقریباً – الجزء ۶ من الکتاب منشورات کلیه بجامعه محمد الخامس – تقحیق د. محمود علی مکی
۴۴- نفخ الطیب من غصن الاندلس الرطیب – اجزاء ۲ و ۳ – لاحمد بن محمد المقری ت: ۱۰۴۱ هـ تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید – مطبعه السعاده به مصر – الطبعه الاولی ۱۹۴۹م
۴۵- نهایه الارب فی معرفه انساب العرب القلقشندی – تحقیق ابراهیم الابیاری – الشرکه العربیه للطباعه و النشر – الطبعه الاولی ۱۹۵۹م
۴۶- وفیات الاعیان و ابناء انباء الزمان لابی العباس شمس الدین احمد بن خلکان ت: ۶۸۱ – تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید – الطبعه الاولی ۱۹۴۸ –مکتبه التهضه المصریه
۴۷- الاسلام و الثاقه ابوبیه – حسن احمد محمود – ج ۱
۴۸- المغرب فی حلی المغرب – ابن سعید – جزءاول
۴۹- جمهره الانساب العرب (لابی محمد علی بن احمد بن سعید بن حزم الاندلس ت: ۴۵۶ هـ سلسله ذخایر العرب – نشر دارالمعارف بمصر ۱۹۶۲ – تحقیق استاد عبدالسلام هارون
مقدمه
حکومت حمادی ها بر مغرب از سال ۴۰۵ تا ۵۴۷ و ۱۳۵ م. نزدیک به یک قرن و نیم دوام داشت طی این مدت آنان توانستند به بسط و گسترش مسائل سیاسی و نظامی بپردازند حاکمان این دولت نه نفر بودند اولین آنها حماد بن بلکین الذیری و آخرینشان یحیی بن عزیز بود که عبدالمؤمن بن علی اولین خلیفه موحدین در سال ۵۴۷ هـ. او را سرنگون ساخت
دولت حمادی اولین دولت بربری مستقلی بودند که توسط مغربیهای اصیل برالجزایر حاکم شدند قبل از آن مغرب شاهد حکومت بنی رستم اباضی بود که شهر تاهرت رابعنوان پایتخت برگزیدند و توسط فاطمیون سرنگون شدند. این دولت در دوران حکومت مغرب نقشی مهم در گسترش اسلام و زبان عربی داشت حماد توانست در استقلال و ایجاد دولتی واحد بر بادیس بن مغر پیشی گیرد پس از آن سعی و تلاش فراوانی از خود نشان داد تا این دولت را تشکیل داده و آنرا سامان دهی و بر آن حکومت کند
می توان این دوره را دوره استقلال بر برها یا دوره ملوک الطوایفی نامید در تصور ما بر خلاف حکومت معاصر آن در اندلس این حکومت به مثابه دوره چهارم حیات سیاسی در مغرب است زیرا سه دوره سیاسی قبل از آن وجود داشت که عبارت است از : ۱ـ دوره والیان (فتوح)، ۲ـ عصر ممالیک عربی مستقل مانند ادریسی ها ، رستمی ها، آل اغلب ،۳ـ دوره وحدت فاطمی ها
دولت حمادی دولیت قبیله ای بود که تحت امر باقی حکام نبود لیکن از لحاظ پیشرفت علمی و تاریخی به دولت قاهره ،بغداد ،قرطبه ، پالومو، فاس و غیره که از متمدن ترین شهرهای آن زمان اسلام بودند نمیرسید دولت حمادی دولیت بود که عده ای به زور مغرب اسلامی را میان خود قسمت کرده بودند
حقیقتاً بنی حماد از بهترین حاکمانی بودند که بر سرزمین هایشان در جهان اسلام حکومت کردند و علی رغم اختلافات داخلی همیشه به فکر راحتی و ارتقاء سطح زندگی مردم عادی و مصالح کشور بودند با وجود همه این شورشها و انقلابات که درون خانواده حمادی بود هیچ گاه شکل حکومت که استبداد موروثی بود تغییر نکرد. دوران حکومت حمادی ها به کرات شاهد تغییر پایتخت بود در ابتدا شهر اشیر ، سپس قلعه؛ و در آخر بجا یه شاهد حکومت پنج تن بود که اولین آنها ناصربن علناس و آخرین آنان یحیی بن عزیر بود
فصل اول
کلیات
پرسش های پژوهش
موضوع: اوضاع سیاسی، تاریخی،اجتماعی ، فرهنگی بنی حماد در الجزایر
سؤال اصلی که مطرح است این است دلیل پدید آمدن این قوم در الجزایر چه بوده است ؟ و چرا بعد از مدت مدیدی دچار انقراض و سقوط شد؟
فرضیه اول این است که ما می بینیم قبیله ای دروادی های مختلف آن بین تمامی شهرهای مغرب پخش شده است . مانند زنانه و صنهاجه چه در مغرب یا مغرب میانه و آفریقا یا امتداد یافتند . همچنانکه قیام دولتها با وحدت سیاسی حقیقی بخش های فراوانی از شهر های مغرب رادر بر می گیرد خود مؤید این اصل است . مانند آن دولت ،فاطمیون و مرابطین می باشند، و دولت حمادی از بدو تأسیس تا زمان سقوط دارای جایگاهی بزرگ و مهم در تاریخ .غرب میانی بوده و ساکنان الجزایر به توقی دادن دولت حمادی همت گماشتند و سعی در گسترش نفوذ دولت حمادی در مغرب اقصی داشتند اما این دولت چند سالی بیشتر بطول نانجامید که باعث سقوط شد و نتوانست براقصی نقاط آن تسلط داشت باشد همچنانکه با مشکل بزرگی مواجه بود که در رأس آنها هجوم قبایل عربی در (۶۴۲ هـ) بود که یکی از دلایل مهم انقراض دولت در سال ۵۴۷ گردیده است
سئوال دیگری که مطرح است این است که تأثیرات حکومت حمادی در مغرب میانی چه بوده است؟ حقیقتاً حمادیها از بهترین حاکمانی بودند که بر سرزمین هایشان در جهان اسلام حکومت کردند علی رغم اختلاف داخلی همیشه به فکر راحتی و ارتقاء سطح زندگی مردم عادی و مصالح کشور بودند . خصوصاً در زمان حکومت ناصر و منصور که به بالاترین حد مجد و ابهت دست یافتند ایجاد کاخ ها، بنا های فراوان ،جذب دانشمندان ممتاز در علوم فقهی و دینی ، بحث و مناظره با علما خصوصاً رجال فقه ، کلام ، علوم طبیعی مانند کیمیا و….. سازش و روابط با دول اروپایی و قبایل عربی هلالی که حالت ثبات سیاسی ، اقتصادی ، مالی و امنیتی را برای دولت حمادی به ارمغان آورد
هدف و اهمیت تحقیق
کارکرد صحیح و درست اقوام و قبائل متعدد در طول تاریخ از لوازم واجب و اجتناب ناپذیر آنان برای برپایی و دوام شان بوده و بازگو کردن عوامل مهم شکوفایی و رشد شان سبب تجربه اندوزی و درس گرفتن از آنان می شود در قرون ۵ و ۶ قدرتهای سه گانه بزرگی مثل زنانه ، بنی زیری ، بنی حماد در مغرب عربی سربر آورند، از میان این دول بزرگ ، دولت حمادی حکومتی محلی و قبیله ای تشکیل داد. درست است به جایگاه دولتهای بزرگ مثل مراطبین ، موحدین نمی رسیدو پایتخت آنان ننیز از نظر ارزش و اعتبار به پای شهرهای فاس و مراکش یا قیروان نمی رسید اما در طول یک قرن و نیم توانستند دست به فعالیت های عمرانی ، کشاورزی ، فرهنگی ، معماری و … بزنند. تا آنجا که مردم دیگر شهرها به هجرت به سوی قلعه و بجایه دو پایتخت مهم آنان ترغیب شدند . به گفته این خطیب شهر قلعه شاهد پیشرفتهای معماری و فرهنگی بسیاری از جمله قصرهای زیبا، برجهای مرتفع ، مساجد زیبا و وسیع بوده است و به راستی قلعه، قلعه علم و مذهب شد
مؤسس دولت (حماد ) نگهبان مرزهای دولت حمادی بوده تا جائیکه حکومت الجزایر شرقی و حفظ و صیانت ان از هجوم قبایل زنانی بر عهده او بوده، از رودخانه شلف تا رودخانه موبویه یعنی بر تمام مغرب تسلط پیدا کرد و جانشینان او نیز رویه او را ادامه داده و به مجدو عظمت وصف ناپذیری دست یافتند و از بزرگترین شهرهای آفریقا و یشرفته ترین آنها شد
اما با تمام این مزایا عوامل زیادی باعث زوالشان شد حمله دشمنان خارجی مثل نورمانها ،بنی هلال، مراطبین و موحدین ، بنی زیری ، فساد و رفاه طلبی و بی کفایتی یحیی بن العزیز ، خیانت وزیرش میون میمون بن حمدون و همکارانش با موحدین و عوامل دیگر خصوصاً اختلاف و انقلابات داخلی سبب ستوطشان شد، این دولت نتوانست شرایط سازگاری و هماهنگی را برای ماندگاری بیشتر قبل از انحطاط فراهم کند ، و زمانی که رو به انقراض میرفت عوامل بسیاری در سقوطش او را یاری کردند
و هدف ما نیز شناخت پیچ و خم های دولت ، عوامل ضعف و قدرت او ، و چگونگی بوجود آمدن دول بزرگ در عرصه سیاست خارجی ، تأثیر دولت از جهات مختلف فرهنگی ، علمی و …. بر شهرهای هم جوار بوده است
بخشی از منابع و مراجع پروژه پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی بنی حماد در الجزایر
روش تحقیق کتابخانه ای ، توصیفی ،مقایسه ای است، بدین منظور که با بررسی کتب و نشریات متعدد که از دوران این قوم بر جای مانده و با تحقیقاتی که بعداً انجام گرفته است توانسته ام بررسی جامع و کاملی از این دولت داشته باشم ،منابع فراوانی ما را در این زمینه یاری داده اند، خصوصاً منابع جامع و کاملی که به فارسی نوشته شده مثل العبرومقدمه این خلدون، کامل ابن اثیر و کتب عربی که ترجمه نشده اند مثل موسوعه تاریخ العالم ج ۲ که براستی منبع عظیم و جامعی بوده است . اگر منابع بزرگ و عظیم تاریخ حمادی را کنار گذاریم بقیه منابع شرح مختصری از دولت در اختیار محقق میگذارند مثل نظم الجمان ، قاموس الاسلامی ، مسالک الممالک ، نجوم الذاهره و; ، خصوصاً زمانی که این حکومت محلی از دل دولت بزرگتری مثل بنی زیری در تونس برخاسته باشد. منابع بسیاری در مورد بنی زیری اطلاع مختصری می دهند امادر مورد بنی حماد مطلبی در کتاب خویش نمیآورند حال شاید روش حکومتی و مملکت داری این دو قوم شبیه هم بوده البته در مواردی مثل عقاید و مذاهب و شیوه و مسلک حکومتی و مدارا با دول خارجی ، با دولت همسایه (بنی زیری) اختلاف داشتهاند
منابع تاریخی بیشتر به بررسی وقایع تاریخی ، سیاسی دولت حمادی می پردازند و کمتر از مسائل دیگر مثل فرهنگی ، مذهبی . روش حکومتی و … سخنی به میان آورده اند و اگر محقق بخواهد اطلاع کاملی در اختیار دیگران بگذارد باید این دولت را توأماً با دولت بنی زیری مطالعه نماید زیرا در حقیقت قالب و شکل منحصر به فرد و واحدی داشته اند
فصل دوم
اوضاع جغرافیایی مغرب اوسط به دوران فرمانروایی
اوضاع جغرافیایی دوران بنیحماد
مرزهای دولتحمادی و گستردگی و تحول آن
۱- پیشدرآمد
۲- سیمای کلّی مرزهای این دولت
۳-مرحله اشیر
۴- مرحله قلعه
۵- مرحله بجایه
مقدمه
مرزهای جغرافیایی
در بررسی هر یک از دولتهای مغرب عربی پژوهشگر خود را در مقابل پدیده دائمی جزر و مد جغرافیایی مرزهای این دولت مییابد یعنی تقسیم جغرافیایی داخلی مغرب عربی که در حقیقت بر اساس جغرافیایی نیست. یکی از حقایق بارز وجودی آن است، ساحل مغرب از کناره دریای مدیترانه از غرب تا برقه و تا طنجه امتداد دارد،از لحاظ جغرافیایی به اقیانوس اطلس متصل است و جغرافیایی آن به تقسیم سیاسیاش ربطی ندارد و نیز در جنوب صحرایی وجود دارد که پدیده جغرافیایی مشابهی از لحاظ آب و هوا در تمامی کشورهای مغرب عربی پدید میآورد و منطقه مرکزی مغرب، مرتفعات (نجود)را تشکیل میدهد که شاید به نوبه خویش در تمامی مغرب عربی یگانه و بیمانند باشد و همچنانکه دریای مدیترانه (دریای روم) وسیلهای برای ارتباطات بود، صحرا نیز وسیله دیگر بود و کودتاها بین شهرهای مغرب عربی مانع نبود بلکه عامل اتحاد کوهها و تپهها بین آنها شده است، تقسیم جغرافیایی مغربی تقسیمی بین افراد سیاسی موجود در مغرب نیست که هر یک از آنها را با مرزهای طبیعی از دیگری جدا کرده باشد بلکه آن تقسیمی است که بطور افقی درداخل این شهرها امتداد یافته به گونهای که هر یک از آنها خود مستقل است که بزرگترین محیطهای جغرافیایی مغرب را شامل میشود. پس هیچ علاقهای بین تقسیم سیاسی و اختلاف در محیط وجود ندارد. شاید آنچه که مؤکد این پدیده است این باشد که ما میبینیم قبیلهای در وادیهای مختلف آن بین تمامی شهرهای مغرب پخش شده است مانند زنانه، صنهاجه که در مغرب یا مغرب میانه و آفریقا امتداد دارند. همچنانکه قیام دولتها با وحدت سیاسی حقیقی بخشهای فراوانی از شهرهای مغرب را در برمیگیرد خود مؤید این امر است
مثال آن دولت فاطمیون و مرابطین میباشد به استثنای دولت موحدین که تمامی مغرب را در برگرفت ومشابهت رسومات و عادات و خصوصیات نژادی و شرایط تاریخی بین گونههای سیاسی که مغرب عربی برآنها تقسیم میشود، دلیل واضحی است افزون برادّلهای که نزدیکی جغرافیایی بین محیطهای مغرب که گونههای سیاسیاش از آن ساخته شده مورد تأییدقرار میدهد.جغرافیدانان عرب، مغرب را در این دورهها به سه بخش تقسیم کردهاند که عبارتند از ۱- آفریقا ( تونس)
۲- مغربمیانی ( الجزایر) ۳- مغرب دور ( مراکش)
« ولایت برقه» که لیبی اطلاق میشد اغلب تابعیت مصر را داشت که در این دورهها فاطمیها بر آن حکم میراندند و یا تأثیر پذیرفتن از مظاهر نزدیکی و شباهت که بیان کردیم پدیدهای موسوم و تکراری مرزهای بین کشورهای مغرب عربی را دستخوش تغییر می ساخت و اغلب حکومتهایی که در مغرب عربی تشکیل میشد، مرزهایشان به تبعیت از ضعف و قدرتشان تن به این تغییرات میدادند و این تغییرات تابع قرادادهای سیاسی داخلی نیز بود، درگیری قبیلهای در این دورهها بر مغرب سایه افکنده بود و به پیدایش این پدیده کمک میکرد و درگیریهایی که همیشه مرزهای جغرافیایی را به شدت دچار دگرگونی میساخت. مشخصه مرزهای کشورهای مغرب عربی در این دورهها این بود که در طی حیات یک حکومت واحد و شاید یک حاکم واحدی به سرعت دچار تغییر میشد غلبهکردن براین پدیده چگونه میسر میشد؟
چگونه میتوانیم بعنوان مثال به مرزهایی مانند حکومت حماد برسیم؟ من این حکومت را مواجه با چندین مرزبندی مییابم و شاید بعضی از آنان بطور عجیبی از این حکومت سخن گفته باشند، به تبع آن بزرگترین وسعت جغرافیایی را که به آن دست یافته را به او دادهاند و همچنان مانده است که این دولت تنها در نیمه دوم زندگیاش به این گستردگی نایل آمده و چند سالی بیشتر به طول نهانجامید که آنرا از دست داد، و نتوانسته براقصی نقاط آن تسلط داشته باشد زیرا با مشکل بزرگ مواجه بود که در رأس آنها مشکل هجوم قبایل عربی در سال ( ۴۲۲ هـ.) به دستور مستنصر فاطمی و وزیرش(الیازوری) وجود داشت
از طرف دیگر بعضی کتابها سعی در ترسیم نقشه این دولت از لحاظ جغرافیایی کردهاند ولی ولایت قسنطنیه والجزایر را به حساب نیاوردهاند، بنابراین خود را مقابل روشی در بررسی مرزهای دولت حمادیها مییابیم که خود را بر من تحمیل میکند( که آن را برگزینم) و این روشی است که میتوان آن را بررسی مرزهای حکومت حمادیها نامید
در این تاریخ به نمادهای عمومی این مرزها که بین عمیقترین حدود مدو عمیقترین حدود جزر (دورترین و نزدیکترین ) امتدادیافته پرداختهایم. پس از این مرزها را به گونهای تقسیم کردهام که تا حد زیادی با مرکزی که این دولت بعنوان نقطه شروع زندگی و حکومت برای دفاع و هجوم انتخاب میکرد تناسب داشته باشد و نیز به نقشی که مرکز حکومت در این دوره داشت نظر داشتهام و نیز به هر مرکز از مراکز حکومت بعنوان نقطه آغازین جهش به مرحله نوین با مرزهای جدید نگاه کردهام. پس وضعیت مرزها تنها پیرو وضعیت حکومت و میزان قدرت و ضعف آن و پشتوانه تمدن و فرهنگیاش بوده است و این اساس تحقیق من درباره مرزهای حکومت حمادیها بوده است
نمای کلی مرزهای حکومت
دولت مغرب تابع دولت فاطمی بود، همانا دولت و مملکت مغرب در کنار دریای مدیترانه بود، بعد از تسلط مسیحیان بر آنجا ضعیف شد و به دولت زیرین در تونس و حمادی در الجزایر تقسیم شد، سپس ظیفه فاطمی (المستنصر) کوشید در سقوط و از بین بردن این اقالیم.[۱]
مرزهای حکومت حمادیها در طول تاریخ دستخوش تغییراتی متوالی بود. در مرحلهی اول مرزهایش براساس مالکیت همگانی که بر حسب تلاش بنیانگذار آن قابل تعدیل است طرحریزی شده است همچنانکه قرارداد سیاسی و صلح بر آن تصریح دارد زیرا هر دو آنها ذکر کردهاند که حماد مؤسس حکومت آن را از کشورهای مغرب نگرفته است. همچنانکه طبیعت روابط سیاسی در آن دوره تابع سطح خود دولت و تواناییاش در حفاظت از مرزها بود. بر اساس این دو عامل مذکور، حکومت حمادی چه در بزرگشدن و چه در کوچک شدن مرزها، دچار نوسان بوده است
با وجود اینکه ویژگی اغلب این مرزها این بود که جزئی را تشکیل داده که امروزه بعنوان کشور الجزایر و (مغربمیانه ) خوانده میشود
مرزهای دولت حمادی تنها در دورههای کمی از روزگارش از الجزایر تجاوز کرده آن وقت که از ناحیه شرق امتداد یافت و برتونس، قیروان، صفاقس وجریده و جزیره جربه توسن حکم یافت، ولی این فرصت را نیافت که بر این قلمرو افزوده و به خاک وی بطور حقیقی حکم راند زیرا که در طی این دوره نزدیک بود که به افول و قهقرا روی آرد
اگرثابت شود که صاغبه از اهالی آفریقا ( تونس) بسوی بنیحماد رفته و تونس از قلمرو معز جدا شده و ریش سفیدان آن نزد پنجمین امیرحمادیها، ناصربنعلناس» (۴۵۴ ـ ۴۸۱) برای رسیدگی به اموراتشان فرستاده شده باشند تمامی اینها تنها چند سالی طول کشید زیرا کارگزار تونس آنها عبدالحق بن خراسان ضهاجی خیلی زود استقلال خویش را اعلام داشت
یکی از مورخین متأخر بر این باور است که مرزهای حکومت بنیحماد از مرزهای دو ولایت الجزایر و قسنطینه تجاوز نکرده است. جز اینکه این دولت در جنوب تازاب و دشت ریغ و رقله وارجلان امتداد داشته و این در داخل امتداد بزرگی را به وی میبخشد تا مرزهای این دو ولایت را نیز در نوردد، زیرا ورقله در جنوب صحرای الجزایر بسیار فرو رفته و این باعث شد که در این دوره حکومت حمادیها بعنوان نماینده بزرگ کشور الجزایر بحساب آورده شود؛ اما در شمال ساحلی کنارههای قلمرو حکومت سرزمینهای کشیده شده از بونه (عنابه) و خلیج سکیکده بندر تجاری ولایت قسنطنیه ـ تا السیق۰ سویس) نزدیک وهران و تلسمان را در برگرفته بود. یعنی حکومت حمادیها از ساحلی بزرگ برخوردار بود که تقریباً نصف ساحل مدیترانهای تلسمان را در برگرفته بود. یعنی حکومت حمادیها از ساحلی بزرگ برخوردار بود که تقریباً نصف ساحل مدیترانهای الجزایر به مساحت ۱۲۰۰ کیلومتر را فرا میگیرد و در بین بونه و الجزایر مجموعهای از شهرهای ساحلی مشهور مانند جیجل و بجایه و أزفون و دلّس و غیره قرار گرفته است
«مراکشی» بر این باور است که مرزهای حکومت از قسنطنیه مغرب در شرق الجزایر تا جائی به نام « سیق» ( سوئیس) در غرب امتداد داشته، او و بعضی از هم عقیدههای وی برآنند که قسنطنیه در آن زمان آخرین کشور آفریقایی بود و ماورای غرب قسنطنیه در مغرب غیرآفریقایی بود و به نظر وی ابتدای مغرب شهری از ولایت قسنطنیه به اسم مسیله بوده است که نرسیده به بجایه و در خشکی واقع شده،
آنچه به نظر میرسد این است که مراکشی کشورهای میله و قسنطنیه و سکیکده را نام برد. و هدف وی از هر کدام از آنها ابتدای مرز شرقی حکومت حمادیها یا الجزایر بوده است
زیرا که همه آنها در کنار هم واقع شده و این مبتکر وجود بونه در مرز شرقی (ساحل) برای این حکومت نیست. همچنانکه واژه مغرب را به کار گرفته و منظور وی از آن کشور الجزایر ( مغرب میانه) و مغرب دور بوده است
«ابنخلدون» در مقدمهاش بر این عقیده است که مرزهای حکومت حمادیها ما بین کوههای اوراس تا تلمسان و ملویه است. و روشن است که کوههای أوراس مرز طبیعی شرق ولایت قسنطنیه است. اما اینکه از تلمسان به عنوان مرز غربی تعیین میکنند. بایستی در آن به این نکته توجه شود که تلمسان از سال ۴۷۴ ه.(۱۰۸۱) در دست مرابطین و قبل از آن نیز در دست زنانه بوده است و مرکز فرمانروایان آنان بود و قبایل زنانه و غیره در حوالی آن ساکن بودهاند ما بر این باوریم که منظور او سرزمین مشترک بین دو ایالت تاهرت و تلمسان بوده اگر او مرزبندی کلی مرزهای دولت را به کار گرفته باشد
وشاید سرزمینی نزدیک به منطقه سیق( سوئیس) مرز مشهور بین حمادیها و مرابطین باشد و خود ابنخلدون در کتاب العبر مرزبندی دیگری را نام برده که منظور ما را تأیید میکند
او گفته که: دولت حمادیها از مسیله و أشیر وطنبه، الزاب، تاهرت، بندر دیاج و سوق حمزه و زواره و فتوحات مغرب میانی است
و این مرز بندی مغرب میانی ابوالفداء را تأیید میکند بر این اساس که از شرق وهدان در تلمسان مسیر یک روزهای در شرق آن تا آخر مرزهای بجایه باشد، اما دایرهالمعارف اسلامی میگوید: که حکومت حمادیها، از دریایمدیترانه تا زیبان ( از شمال تاجنوب) و از خضنه تا تیهرت شهر صحرایی واقع شده بین اغواط ورقله یا بین نیلی و غددایه باشد
در مرزبندی دایرهالمعارف اسلامی و منابع قبلی مسافت فراوانی وجود دارد، همچنانکه مرزبندی از شرق تا غرب ( از خفته تا تاهرت) نیز غیر دقیق است زیرا مرزبندی دایرهالمعارف با دیگر منابع بسیار اختلاف دارد
تعریف ادریسی یکی از جغرافیدانان این عصر،مرزبندی دقیقی از مرزهای حکومت حمادیها را ارائه نکرده است بلکه تها به ذکر شهرهای تابع مغرب میانی بسنده کرده و آنها را به این شکل نام برده است: برشک، جزایر بنیمزغسینه، تدلس، بجایه. جیجل، ملیانه، قلعه، مسیله، غدیر. مقده ، نقاوس، طبنه، قسنطنیه، تیجس، با غایه، تیفاش ، دورمرین، بلرمه، دارملوک میله.) و این مرزبندی فاقد بعضی شهرهاست که بدون شک در این دوره تابع جغرافیایی مغرب میانه بودهاند مانند تاهرت وأشیر که تابع سیاسی دولت حمادی بودند، او همچنین تلمسان و هران را از مغرب میانی ندانسته هر چند که آن دو شهر در عرف جغرافیایی آن دوره علیرغم دگرگونیهای سیاسی تابع حکومت حمادیها بودهاند
واما «البکری» نزدیکترین جغرافیدانان معاصر حمادیها مثل ادریسینخواسته که مرزهای حکومت را بطور دقیقق ترسیم نماید
از همه این موارد میتوان به این نتیجه در واقع رسید که مرزهای حکومت حمادیها به شکل مثلثی بوده که قاعده آن (ورقله در جنوب و مرز شرقی اش (بونه) و خلیج سکیکده و مرز شمال غربیاش با کمی تسامح ( سیق یا سوئیس ) بوده است
دولت حمادیها مجموعه از مشهورترین شهرهای الجزایری مانند الجزایر را دربرمیگرفت که شهری قدیمی دارای آثاری از گذشتگان و مخروبه محکمهای است که نشان میدهد، این شهر مرکز حکومت ملتهای پیشین بوده است
این شهر در گذشته ( ایکسیوم) نام داشته و در اثر یورشهای (وندال) و شورشهای بربرها تخریب گشته تا اینکه «بلکین» فرزند زیری آن را از نو ساخت و آن را بشکل تازه طرحریزی کرد و در این زمان، این مکان بزرگ دیگر تابع این «شهر قسنطنیه » است که هر یک رشته کوه منقطع دارای برکهها و آبگیرها واقع شده و از هیچ جایی امکان رفتن به آن وجود ندارد مگر از ورودی و دری در ناحیه غرب آن، وداخل آن فقط دیوارهایی وجود دارد که اندازه آن بیشتر از نیم قامت نیست( بجز از طرف دروازه میله) و دو دروازه دارد (یکی ملیه در غرب و دیگری قنطره در شرق)
شهری سرد و ساحلی است که امکان دارد صد سال در آن باقی بماند بدون آنکه خراب شود و از بهترین سرزمینهای خداوند است در آن نهری جاری است که به خندق بزرگ آن میریزد و صدای خروش آب آن بگوش میرسد، و رودخانه در دل خندق بدلیل ارتفاع قسنطنیه از خندقش به دستهای از ستارگان میماند و قسنطنیه نیز بر رشتهای از کوههای منقطع واقع شده که وادیها و دشتهای میانی از تمامی جهات آن را فراگرفتهاند. این شهر نیز مانند الجزایر است که در آن آثار زیبا و بناهای بسیار محکم و عجیب از گذشته وجود دارد.و آن از زیباترین شهرهای ناحیه شرق و مرکز اداری، تجاری، فرهنگی و از لحاظ طبیعت جذابترین شهرهای اقلیم الجزایری است و کوههای بلند سکونتگاه قبایل کوچک است و دودودمان «بیبان و بابور» را در خود جای داده است
همچنین این حکومت، شهر« تاهرت» مرکز رستمیها را ضمیمه خود کرد و «تاهرت» شهری بزرگ است که در گذشته دوشهر قدیمی و نو بوده است و بر بلندی کوه کم (ارتفاعی به نام «قرقل» واقع شده و شهر دارای دژ و کنگره و دیوار است و دروازههایی مانند باب الصبا و باب المنازل و باب الاندلس و بابالمطاحن و غیره، و قاهرت بزرگترین مرکز در دل الجزایر است
از شهرهای مهم این حکومت شهر ساحلی « دلس» در فاصله پنجاه میلی از جزایر نبیمزغنه است که شهر مشهور، ساحلی و با ایوانهای محکم دارای دژها، دیوارهای مستحکم، خیمهگاهها و نزهتگاههایی است و در دوران اسلامی که عصر حمادیها را نیز شامل میشود از جایگاه علمی و هنری والایی برخوردار بوده است
این حکومت همچنین شهر «بسکره» را داشت که قلعههای فراوان و قریههای آباد دارد و «ملکه جنوب» نامیده شده و همچنان در دست حمادیها بماند تاهلالیهای عرب بر آنان چیره شدند
از شهرهای دیگر حمادیها میتوان شهر «ملیانه» را نام برد. با آثار قدیمی فراوان که ساخته رومیان بوده و بلکین بنزیری آن را از نو ساخت: و از خرم توین و ارزانترین قسمتهای آفریقا بحساب میآید
وبردشتهای«شلف» و وادیهای بزرگ و روستاهای زیادی مشرف است و از مشهورترین شهرهای دیگر حکومت که بیش از همه در معرض حوادث واقع شده شهر «بونه» عنابه است و آن مرز بین مغرب میانی و آفریقاست ( بین الجزایر و تونس) برتپه بلندی قرار دارد؛
امواج دریا به حصارهای آن برخورد میکند بندرگاه آن با نام بندرگاه زقاق از بندرهای منیع است تقدیر بر آن بود که این شهر ( لبونه) بنا به موقعیت جغرافیاش نقش مهمی در نبردهای حمادیها وزیریها داشته باشد
«شهر سطیف» در بین شهرهای دیگر از جایگاه خاصی برخوردار است بخاطر اینکه یکی از شهرهای بزرگ در منطقه شرقی بوده و با داشتن سرسبزی و روستاهای فراوان که فقط وطن بربرها بوده و نیز دژ پهن آن، تراکم جمعیت، آبهای فراوان و درختان با میوههای مختلف شناخته شده است؛ ودورتا دور آن را حصاری به نام خر بته» فراگرفته ولی امروزه در دوره بکری که معاصر حمادیها بوده بدون حصار مانده ولی آباد با بازارهای فراوان و نرخهای ارزان است، از شهرهای حکومت حمادی، میتوان« مسیله»را نام برد که در ناحیه شمالی «شکره» واقع شده که پر درخت و میوه است، رودی دارد که در غرب آن جاری است و آبش گوارا است و بین آن شهر قسنطنیه کوههای به هم پیوستهای است و دو حصار دارد که در وسط دو حصار قناتی جاری است که در زمان نیاز از آن آب برمیدارند
همچنین شهرهای مشهور فراوان دیگری مانند« کتنس» ساحلی یا دژهای مستحکم، قلعهها، دروازههای مختلف، زمینها، کارگران و کشتزارها وجوددارد مثلاً «غدیر» یکی از شهرهای زیبای حمادیها در نزدیکی مرکز آن «قلعه » قرار گرفته و دارای بادیه نشینان زمیندار است
«القل، متیجه، ورقلان»شهرهای دیگر واقع شده در مرز جنوبی حکومت حمادیاند، علاوه بر اینها پایتخت متوالی حکومت ]«اشیر» «قلعه» «بجایه»[ است که هر یک در تحول مهم جغرافیایی زندگی حمادیها در کنار تحولات دیگر نقش بسزایی داشتهاند. لذا بررسی مفّصل نقش هر یک از آنها در ارتباط با وجود جغرافیایی حکومت بطور مستقل الزامی مینماید
مرحله مرکزیت أشیر
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.