بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام دارای ۲۵۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام
جایگاه و موقعیت زن
مزدایی
مسیحیت
اسلام
مفهوم ازدواج و اهداف آن
مزدایی
مسیحیت
اسلام
گونه های ازدواج
مزدایی
تکهمسری
چند همسری
ازدواجهای پنجگانه
ازدواج دروندینی
ازدواج با محارم
مسیحیت
ازدواج موقت (محرمانه)
ازدواج بین الادیانی
اسلام
تکهمسری
چند همسری
ازدواج موقت
فلسفه و هدف
تاریخچه ازدواج موقت
ارکان ازدواج موقت
اختصاصات ازدواج موقت
دیدگاه اهل سنت در باب ازدواج موقت
ازدواج بینالادیانی
اسلام آوردن یکی از زوجین
ارتداد افراد مسلمان
احکام ازدواج
مزدایی
شرایط عقد نکاح
موانع ازدواج
احکام زناشویی
تکالیف زن و شوهر
ازدواج های حرام
مسیحیت
ازدواجهای مخفیانه
شرایط عقد نکاح
تکالیف زن و شوهر
احکام زناشویی
ازدواج های حرام
زنا
اسلام
شرایط صحت عقد نکاح
سن ازدواج
شرایط فسخ عقد نکاح ( در مرد)
شرایط فسخ عقد (در زن)
وکالت در عقد
اولیاء عقد
احکام فقهی ازدواج
ازدواج حرام
موانع ازدواج شرعی یا محرمات
۲- محرمات سببی
۳- محرمات رضاعی
محرمات موقت
تکالیف زن و مرد
۱- حقوق معنوی
۲- حقوق مادی زنان
تاریخچه مختصر مهریه
شی موضوع مهریه
انواع مهر
مقدار مهر
تملّک مهر
نفقه
حدود نفقه
عدّه
زنا
مجازات زنا
اقسام حدّ زنا
اثبات جرم زنا
آداب ازدواج
مزدایی
آداب و مراسم خواستگاری
آداب نامزدی
انتخاب روز فرخنده
مراسم روز عروسی
۱-وکیل پرسان
۲- گواه گیران (مراسم عقد)
۳- عروس کشان
۴- پاتختی
مسیحیت
آداب و مراسم ازدواج
۱- رضایت
۲- خطبه
۳- دادن حلقه یا تبادل حلقه ها
۵- زفاف
اسلام
انتخاب همسر
مراسم خواستگاری
خواستگاری از نامزد دیگری
حدود نگاه کردن هنگام خواستگاری
گزینش دختر
خرج بری
شیرینیخوران
نشان دادن دختر به قابله
خریدن لباس برای عروس آینده
تهیه جهیزیه
مراسم عقد
فرستادن رقعه (کارت عروسی)
آرایش دختر
حنابندان
مراسم عروسی
عروس بران
شب زفاف
پایتختی
روز سوم عروسی
طلاق وازدواج مجدد
مزدایی
طلاق
ازدواج مجدد
مسیحیت
طلاق
ازدواج مجدد
اسلام
طلاق
اختیار طلاق
جواز و مشروعیت طلاق در قرآن
ارکان طلاق
انواع طلاق
لعان، ایلاء، ظهار
ازدواج مجدد
فهرست منابع
Source
بخشی از فهرست مطالب پروژه بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام
۱او ستا: کهن ترین سرودها و متنهای ایرانی ، دوستخواه، جلیل، مروارید، تهران، ۱۳۷۷
۲آذر گشسب،اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، کانون زرتشتیان شریف آباد یزد مقیم مرکز،۱۳۵۲
۳ ابراهیمی محمد، ازدواج با بیگانگان، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه
۴محمدعلیالرازی، جصاص، مطبعه لاوقاف الاسلامیه، آستانه، ۱۳۵۵ ق
۵پرینس، درک، پیمان ازدواج، مترجم: پریسا دادرس، بی ناشر، بی تاریخ
۶دامغانی، محمد تقی، احوال شخصیه زرتشتیان ایران، امیرکبیر، تهران،۱۳۷۷
۷مزداپور، کتایون، حیات اجتماعی زن در تاریخ ایران، دفتر پژوهشهای فرهنگی وابسته به مراکز فرهنگی، ۱۳۶۹
۸مزداپور، کتایون، شایست و لاشایست، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی،
Source
Abrahams, I., »Adultry Christion«, E R E, ed., James Hastings, Charles Scribner’s Sons, EdBendroth, »Marriage Family«, E P, ed., Hans J. Hiller, Brand by Routledge, New York, vol.2,
Bendroth, »Marriage Family«, E P, ed., Hans J. Hiller, Brand by Routledge, New York, vol.2,
Brundage, J. A., »Divorce«, N C E, The Catholic University of America, Washington, vol.4,
Brown, Zigmund, Barbara, »Women Clergy«, E P, ed., Hans J. Hiller, Brand by Routledge, New York, vol.4,
Brundage, J. A., »Divorce«, N C E, The Catholic University of America, Washington, vol.4,
Burrows Miller, Wilday, The Basis of Israelite Marriage, American Oriental Series, ed., Norman Brown,; New Haven Connecticut Baltimore, vol.15,
Cawasgi, Katrak, Jamshid, Marriage in Encient Iran, Printed by S. Krishna Moorthy, Bombay,
Cross, George, »Celibacy(Christian)«, E R E, ed., James Hastings, Charles Scriber’s Sons, Edinburgh, vol.3,
Crichton, J. D., and Geffry Chapman, Christion Celebration the Sacraments, London, 1973, Macmillan Publishers
Darmester, James, The Zend Avesta, S B E, ed., F. Max Muller, Motilal Banarsidass, Delhi, vol.4,
Dhalla Manrckji Nusservanji, »Crimes and Punishments (Parsi)«, E R E, ed., James Hastings, Edinburgh, vol.4,
Fanning, William, H. W., »Widow«, E C, by Robert Applaetion Company, New York, vol.15,
Fanning, William, H. W., »Mix Marriage«, E C, by Robert Applaetion Company, New York, vol.9,
Folly, W. M., »Marriage(Christion)«, E R E, ed., James Hastings, Charles Scribner’s Sons, Edinburgh, vol.1,
Gaynor, H. A., »Concubiage«, E C, by Robert Applation Company, New York, vol.4,
Gray, Louis, H., »Family(Persian)«, E R E, ed., James Hastings, Charles Scribner’s Sons, Edinghburgh, vol.5,
Held, M. L., »Widow in the Bible«, N C E, The Catholic University of America, Washinghton, vol.14,
Heston, E. L., »Non Consummated Marriage Cases«, N C E, The Catholic University of America, Washinghton, vol.9,
Karen, B. and Vest, K. I. D., »Divorce«, E P, ed., Hans J. Hiller, Brand by Routledge, New York, vol.4,
Kelly, G. A., »Marriage«, E R E, ed., James Hastings, Charles Scribner’s Sons, Edinburgh, vol.9,
Lehmkuhl, Aug, »Marriage«, E C, by Robert Applaetion Company, New York, vol.9,
Levis, R. J., »Marriage Canon Law of «, E R E, ed., James Hastings, Charles Scribner’s Sons, Edinburgh, vol.9,
Loftus, W. A., »Marriage Canon Law of, Form of Marriage«, N C E, The Catholic University of America, Washington, vol.9,
Macculloch, J. A., »Adulery«, E R E, ed., James Hastings, Charles Scribner’s Sons, Edinburgh, vol.1,
Marrow, Bone, »Marriage«, E B, Chicago,
Modi, J.J., The Religius Ceremonies and Costoms of Parisees, Jehangir B. K. Arani’s Sons Book-Sellers, Bombay,
Me. Z., »Favor of Faith Cases«, N C E, The Catholic University of America, Washington, vol.9,
Omara, W. A., »Marriage Canon Low of, Inpediments to Marriage«, N C E, The Catholic University of America, Washington, vol.9,
Raghunatha, R. Rao, The Aryan Marriage, Cosmo, Delhi,
Rice, P. W., »Marriage Canon Law of, Preparation of Marriage«, N C E, University of America, Washington, vol.9,
Ropella, C. A., »Marriage Canon Law of, Non Catholic Marriage«, N C E, The Catholic University of America, Washington, vol.9,
Sattler, H. V., »Marriage Canon Law of, Marriage Theology of«, N C E, The Catholic University of America, Washington, vol.9,
Schmidt, J. R., »Marriage Canon Low of, General Principles« , N C E, The Catholic University of America, Washington, vol.9,
Sengupta, Nilakshi, Evelusion of Hindu Marriage, Bomby Popular Prakashan,
Sharon, M. Diane, »Marriage and Singleness in Judaism and Christianity and Islam«, E W W R, ed., Serinity Young, Macmillan Refrence USA, New York, vol.2,
Smith Walter, George, »Divorce«, E C, by Robert Applation Company, New York, vol.5,
Spitzer, A., »Marriage Canon Law of, Marriage«, N C E, The Catholic Univercity of America, Washington, vol.9,
Strahan, James, »Family (Biblical and Christian)«, E R E, ed., James Hestings, Charles Scribner’s Sons, Edinburgh, vol.5,
Thatcher, Adrian, »Marriage«, E P, ed., Hans J. Hiller, Brand by Routledye, New York, vol.3,
Thomassin, Vet, »Widow«, N C E, The Catholic Univercity of America, Washington, vol.15,
Waine Wright, John, B., »Woman«, E C, by Robert Application Company, New York, vol.15,
West, E. W., Pahlavi Text, Part 1, S B E, ed., F. Max muller, Motilal Banarsidass, Delhi, vol.5,
جایگاه و موقعیت زن
آنچه مسلم است این است که در هیچ یک از ادیان و فرهنگ ها زن از وضعیت و موقعیتی برابر با مرد برخوردار نبوده است. این وضعیت نابرابر در همه شئون زندگی نمود دارد
احکام دینی زنان را مخاطب قرار نمی دهد و مسائل مربوط به ایشان به صورت غیر مستقیم و بواسطه مردان مطرح می شود اما این امر در ادیان بسته به فرهنگ ها متفاوت است به عبارت دیگر دامنه این نابرابری ها در همه ادیان یکسان نیست دراین فصل به بررسی وضعیت زن در ادیان مورد بحث می پردازیم.
مزدایی
در میان اقوام و ملل شناخته شده باستان، هیچ جامعهای وجود ندارد که در آن به اندازه دین مزدایی در میان مرد و زن تعاملی خوب و سازنده وجود داشته باشد. به نظر میرسد که زن و مرد در اوستا از حقوقی برابر برخوردارند و نسبت به یکدیگر ارجهیتی ندارند. زن و مرد پرهیزکار معمولاً در کنار هم ذکر میشوند. خطابههای فلسفی که زرتشت در “گاتاها” نسبت به مردان و زنان ایراد میکند نشاندهنده وجود زنانی توانا در زمان زرتشت بوده است. وظایف زن در ایران باستان به فعالیتهای اقتصادی درخانواده محدود نمیشد، بلکه در پیشبرد معنوی و اخلاقی تمام جامعه نقش مهمی را ایفا میکرد او معلم اخلاق به حساب میآمد.[۱] در اوستا همیشه زن یک جزء مهم جامعه شناخته شده و در همه حقوق اجتماعی حتی در مراسم مذهبی نیز با مرد برابر دانسته شده است. در ادعیه زرتشتیان، هرجا از فروهر در گذشتگان یاد شده، فروهر زنان پارسا نیز ستوده شده است. در ایران باستان زن مقام بسیار ارجمندی داشت و دربسیاری از شئون زندگی با مرد همکاری میکرد. درست است که پسر به خاطر شرکت در کارهایی مثل جنگ و شکار و کشاورزی مورد توجه و مهر بیشتر بود، آیات بسیاری دراوستا وجود دارد که در آنها فرد از درگاه خداوند و فرشتگانش خواستار پسر است. با این حال آیاتی در اوستا یافت میشود که بر یکسانبودن ارزش پسر و دختر دلالت دارد در دعای “اهمائه ریشچه”[۲]، فرد درضمن درخواست نعمتهایی مانند تندرستی، شادمانی روانی، زندگی مرفه و آسوده از اهورا خواستار است که فرزندان نامی و مشهور نیز به او عنایت نماید، واژه اوستایی که در این دعا آمده است: “آسنا مچذره زینتم”[۳] است که به معنی فرزند نامی و مشهور است و فرزند اعم از دختر و پسر است در اندرزنامه “آذربادمهراسپندان” آمده است زن و فرزند خود را از فرهنگ باز مگیر که تو را تیمار و رنج گران از آن نرسد و پشیمان نشوی. در مورد آموزش اصول اخلاقی و مذهبی و دیگر دانشها، تربیت دختر و پسر یکسان بود و هر دو به یک اندازه بهرهمند میشدند.[۴]
پروفسور”کریستینسن”[۵] خاورشناس نامی دانمارکی درکتاب خود به نام شاهنشاهی ساسانیان مینویسد: دوشیزگان ایران باستان تنها با وظایف خانوادگی آشنا نمیشدند، بلکه اصول اخلاقی و قوانین مذهبی اوستا را نیز فرا میگرفتند و چه در اجتماع و چه در زندگی خصوصی از آزادی عمل برخوردار بودند. این آزادی عمل به اندازهای بود که اگر دوشیزهای میخواست حتی برخلاف میل والدین خود، با پسری زناشویی کند، پدر و مادر او نمیتوانستند ازاین کار جلوگیری کنند و موبدان بدون رضایت والدین دختر نیز به تقاضای آنها برطبق قانون ترتیب اثر میدادند
شوهر به عنوان “نمانوپئتی”[۶] و زن به عنوان “نمانوپتنی”[۷] خوانده میشد. “گایگر”[۸] در کتاب تمدن ایرانیان خاوری مینویسد: «زن در صف همسری شوهر قرارمیگیرد نه از تابعین او، کنیزش نیست بلکه رفیق و همسر و در کلیه حقوق باید با او شریک و برابر باشد». در ایران باستان زن شخصیت حقوقی داشت و میتوانست صاحب مال و ملک از خود باشد. بنابه نوشتههای کتاب “نیرنگستان” زنان میتوانستند در سرودن “یسنا” و برگزاری مراسم مذهبی با مردان همکاری کنند یا خود به این کار مبادرت کنند. حتی در دوران سالخوردگی هنگامی که عادت زنانگی از آنها رفع میشد میتوانستند وظیفه نگهبانی آتش مقدس را به عهده بگیرند. زنان دانشمند بنا به کتاب “مادیکان هزار دادستان” (هزارماده قانون) میتوانستند به شغل وکالت دادگستری بپردازند و حتی گاهی بر مسند قضاوت بنشینند.[۹] درباره جایگاه والای زن در ایران باستان، در متن پهلوی “مادیکان هزار دادستان”، به مطالب جالبی برخورد میکنیم: اداره خانواده به صورت عادلانهای میان پدر و مادر خانواده تقسیم میشد، مادر در اداره امور داخلی خانواده اختیار تام داشت به گونهای که پدر حق دخالت در کارهای او را نداشت. ایرانیان باستان دختر را مجبور به ازدواج برخلاف میل خود نمیکردند. زن در میان ایرانیان باستان، جایگاه والایی داشت. او از موقعیتی برابر با مرد برخوردار بود، البته این مسأله در کتب دینی ایرانیان به طور آشکارا نمودی ندارد. دختر ایرانی نه تنها وظایف مربوط به خانواده، بلکه اصول اخلاقی و دینی اوستا را نیز فرا میگرفت. او هم در خانه و هم در بیرون از خانه از آزادی برخوردار بود. در اوستا در فهرست شخصیتهای نامبردهای که به خاطر قداست، خرد، قهرمانی و فداکاری ذکر شدهاند، نامهای زنان ممتازی به چشم میخورد. دختر به شوهری داده میشود که جوان، زیبا، سالم، هنرمند، خوشخو، فرهیخته و خوشبیان باشد. عنوان “مانوپتنی” یعنی بزرگ خانواده که اوستا به زن می دهد، نشاندهنده برابری جایگاه مرد و زن است. این مسأله درمتون پهلوی از جمله “دینکرد”، “مینوی خرد” و “دادستان دینیگ” نیز آمده است.[۱۰] زنان ایرانی در دوران باستان در فن تیراندازی، اسبسواری، شمشیرزنی و دیگر فنون پهلوانی نیز آموزشهایی میدیدند و در شکار و جنگ شرکت میجستند.[۱۱]
در دوره هخامنشیان، درصورتی که فرزند میدید که مادرش وارد مکانی میشود که او در آنجا ایستاده است درحالت ایستاده باقیمیماند تا مادر به او اجازه نشستن بدهد. حتی شاه نیز برای مادر خود احترام فراوان قائل میشد و درهنگام غذاخوردن پایینتر از مادر بر سر میز غذا مینشست.[۱۲]
زنان در ایران برخلاف زنان در یونان و روم از حق مالکیت برخوردار بودند و نیز بسیاری از زنان جامعه ایران ساسانی که مربوط به طبقه بالای جامعه بودند، از حقوق اجتماعی بهره مییافتند. همچنین دوده سالار (بزرگ خانواده) میتوانست آنان را برخود سالار و صاحب اختیار یا به اصطلاح پادشاه کند. در آن صورت زن میتوانست شخصاً همسر اختیار کند و نیز برخلاف زنان طبقات پایین، در دادگاه گواه یا داور باشد.[۱۳]
در درون خانواده زن از ارجمندی و قدرتی برخوردار بود که به نقش او به عنوان مادر خانواده (کدبانو) بازمیگشت. در آن دوره اعتقاد بر این بود که “فرهخانه” با کدبانو پیوند دارد و هرگاه جسد او را از خانه بیرون برند “فرهخانه” با وی به در خواهد رفت. فرزندان ملزم بودند که هم از پدر و هم از مادر فرمانبرداری کنند. همسر کدخدا میتوانست در اموال شوهر شریک او باشد. زن حق مالکیت داشت و میتوانست درآمد ویژه ای داشته باشد و دستمزد خود را برای خود نگهدارد. وقتی زن و شوهر با هم وام میگرفتند، به صورت شریک متضامن با آنها رفتار میشد و وامدهنده میتوانست درغیاب شوهر وام را از زن بازپس گیرد.[۱۴]
با این حال از کتابهای پهلوی برمیآید که از اعتبار جنسیت مردانه و اقتدار جامعه هند و اروپائیان باستان در دوره ساسانی، چنان اثری بر جای بوده است که پسرزاده شدن امتیاز تلقی میشد. مرد هم حرمت و مزایای حقوقی بسیاری را دریافت میکرد و هم مسئولیت تأمین معاش زن و فرزندان را برعهده داشت. بدان گونه که زن بیوه مظهر بیپناهی و رنجوری بود، اما زن کوشا و هوشیار با سود جستن از حق تملک و دارایی و کار میتوانست به یاری بخت و دانایی، جایگاه والایی در جامعه بیابد. زن در آن روزگار، توان آن را داشت که مزایایی را با شایستگی ذاتی و کوشندگی از آن خود کند که مردان خودبهخود به محض مرد زادهشدن امکان بهرهمندی از آن امتیازات را مییافتند. [۱۵]
در”گاهان” زن از دو دیدگاه مورد توجه قرار میگیرد که مکمل یکدیگرند، یکی به عنوان گرونده زرتشتی و دیگر به عنوان یکی از دو جنس بشر که نقش و جایگاهی ویژه در زندگی اجتماعی دارد. در مورد اول وجدان زن مورد خطاب است. وی ولی به مثابه نیمی از گروندگان دین شناخته میشود. پیامبر او را فرا میخواند تا بیندیشد و خود، دین خویش را برگزیند. در دومین نظرگاه وی نقش خاص خود را باید به عنوان دختر و همسر و مادر در خانواده ایفا کند. در اینجا زن نقش طبیعی و زیستی زایمان و پرورش نوزاد را برعهده دارد که موجب دوام جامعه و بقای نسل و نوع بشر است. وجدان زن آزاد است که بر اساس رأی و خرد و شناخت خود آنچه را بهتر میداند اختیار کند اما بنابر گواهی آثار مکتوب، روی هم رفته از برابری جایگاه زن و مرد چنان که در”گاهان” میآید بتدریج کاسته میشود و هر چه از متنهای کهن فاصله میگیریم، جنس مذکر بیشتر به چشم میخورد و مقام و منزلت زن تنزل مییابد. در متون نیایشی اوستا یعنی بخشهای غیر گاهانی یسنا و نیز “ویسپرد” و “یشتها”، تأکید بیشتری بر ارجمندی زن وجود دارد. [۱۶]
“گاهان” مژده حیات اخروی را به زن و مرد یکسان میدهد و هر چند وظایف زندگی را میان آن دو تقسیم میکند، نیکی ورزیدن و رستگاری را برای هر دو جنس همانند میشمارد. اوستای متأخر نیز تحتتاثیر آموزههای گاهانی، پیوسته روح بهشتی و جاوید یا “فروهر نیک” و پارسای زن و مرد را در کنار هم میستاید و یا حتی در کتاب “ویدیوداد”، سوگواری را برای هر دو یکسان میداند. “یشت کردن”، بر زن و مرد هر دو واجب است، مراسم ویژه در گذشتگان نیز برای هر دو یکسان است و از جزئیاتی ناچیز در این باره میتوان چشم پوشید.[۱۷]
مسیحیت
از نظر شرع کلیسایی، زن و مرد یکسانند و هر دو مخاطب قانون کلیسایی هستند، گرچه از آنجا که زن به اقتضای جنسیت از عهده انجام بعضی کارها برنمیآید و لاجرم از تصدی بعضی مقامات دینی محروم شده است. با این حال در کلیسای اولیه به زنانی (معمولاً بیوه) برمیخوریم که دارای مقامات کلیسایی همچون “اسقف”، “کشیش” و “شماس” هستند.[۱۸] این زنان چنانچه بخواهند به این مقامات نائل شوند باید واجد شرایطی باشند: دست کم شصت سال عمر داشته باشند، خود را شب و روز وقف عبادت کنند، درصورت بیوه بودن هیچ توجهی به ازدواج مجدد نداشته باشند، به قدیسان خدمت کنند، مهربان باشند و به فقرا کمک کنند
در دوره پس از رسولان مدارک مستندی دال بر بهبود وضعیت بیوهزنان در غرب وجود ندارد شواهد و مدارک نیز در این مورد در شرق نیز مبهم است. اما این امر محتمل به نظر میرسد که بیوهزنان معمولاً به عنوان “شماس” منصوب میشدند.[۱۹]
بااین حال در اول قرنطیان آمده است: زنان در کلیسا ساکت باشند چرا که ایشان مجاز به سخن گفتن نیستند و باید تابع باشند، چرا که شریعت میگوید اگر زنان بخواهند چیزی یاد بگیرند باید در خانه از شوهران خود بپرسند زیرا صحبت زنان در کلیسا شرمآور است(۵-۳۴/ ۱۴). همچنین در اول قرنطیان آمده است: زنان باید در کلیسا خود را بپوشانند(۱۵-۱۴/ ۱۱). زنان اگر چه دربعضی موارد به بعضی مقامات کلیسایی نیز دست یافتهاند، اما عهده دار منصب قضاوت نبودهاند.[۲۰]
اما زن به عنوان عنصری از نژاد انسانی به همراه مرد مکلف است که در جهت رشد و تعالی انسان در همه ابعاد بکوشد. به گفته “پولسرسول” سیطره مرد در جامعه به دلیل ابعاد شخصیتی مرد نیست بلکه به خواست خداوند بوده است پولس دراین باب میگوید: مرد صورت و جلال خداوند است و زن جلال مرد. از نظر کلیسای کاتولیک مرد رئیس و حاکم بر خانواده است. زن به منزله تکهای از بدن و قطعهای از استخوانهای مرد است و باید تابع شوهر خود باشد، البته این بدان معنا نیست که زن ملک شوهر است بلکه کاملکننده وی به حساب میآید، چراکه ریاست و حکومت مرد بر خانواده نمادی از حکومت مسیح بر کلیسا و پیروی زن از شوهر سمبل تبعیت کلیسا از مسیح است. این حکم در ده فوریه ۱۸۸۰ از سوی کلیسا صادر شد البته این دیدگاه همواره مورد توجه کلیسا بوده است و شاید بتوان گفت کلیسا در این حکم این مسأله را دوباره مورد تأکید قرار داده است.[۲۱]
در پروتستانتیزم عقیده بر این است که در مسأله عشق و محبت، زن و مرد از حق مساوی برخوردارند این عقیده در نقطه مقابل نظر کتاب مقدس درباره زن است در عهد عتیق زن همواره تابع مرد بوده است در عهدجدید نیز چنین عقیدهای وجود دارد به طوری که در”افسوسیان”، “کولسیان اول”، “پترس اول”، “تیموتائوس” و “تیتوس” بر تبعیت زن از مرد و سیطره مرد بر زن تأکید شده است. اما پروتستانهای لیبرال عمدتاً به “قلاطیان” و “افسوسیان” استناد میکنند که به نظر میرسد تساوی زن و مرد را مطرح میکنند.[۲۲]
دون برونینگ[۲۳] و همکاران وی به طور تأثیرگذاری نقد خانوادهگرایی و ازدواج را مطرح کردند. مسأله تساوی زن و مرد دیدگاههای مختلفی را به وجود آورد: یک دیدگاه این است که زن و مرد تصویری از خداوند هستند. یکی دیگر از این دیدگاهها مسیحیت تثلیث گرای احیاء شده است که خداوند را در اتحاد افراد در روابط میبینند به طوری که روابط شخصی انسانها منعکسکننده روابط الهی میان قوم خداوند تلقی میشود. یک عقیده دیگر این است که خداوند در مسیح به شکل انسان، نه صرفاً مرد تجسم یافت. بر این اساس، میتوان گفت پروتستانتیزم معتقد است که در مسأله ازدواج، زن و مرد از برابری برخوردارند و تبعیت و پایینتر بودن زن نسبت به مرد نادرست است. [۲۴]
در آغاز قرن نوزده میلادی، پروتستانها این مسأله را مطرح کردند که اگر همگان به خدمت خداوند دعوت شده اند اگر آن گونه که در “قلاطیان” آمده است میان یهودی و یونانی، زن و مرد فرقی وجود ندارد براین اساس چرا زن به انجام خدمات روحانی نپردازد؟ چنانچه پولس رسول گفته است که همه اعضای جامعه مسیحی روحانیانی هستند که به خدمات الهی میپردازند، پس زنان بخشی از این روحانیان به حساب میآیند. اگر مسیحیت از همگان اعم از زن و مرد میخواهد به مطالعه کتاب مقدس بپردازند و به همراه فرزندان خود در شهادت و ایمان مشارکت کنند، پس زنان نیز میتوانند به چنین کاری بپردازند. اگر هر مسیحی بشارت تعمید روحالقدس را دریافت کرده است، پس زن نیز چنین بشارتی را دریافت کرده و به اندازه مرد مستعد نجات است. اما کلیسای کاتولیک رومی همچنان به موضع خود دایر بر عدم صلاحیت زنان درتصدی مقامات روحانی، اصرار میورزد.[۲۵]
بحثها علیه روحانیت زن در پروتستانتیزم به مدت حدود دویست سال جریان داشت و گروههایی که قائل به قابلیت زنان برای روحانی شدن بودند، درحدود نیمه قرن بیستم توانستند به اعتقادات خود جامه عمل بپوشانند. کسانی که معتقد به عدم صلاحیت زنان برای رسیدن به مقامات روحانی بودند، به کتاب مقدس استناد میکردند. ایشان میگفتند که خداوند در خلقت، زن را تابع مرد آفریده است و در این باره به سفر پیدایش استناد میکنند که در آن آمده است: حوا بعد از آدم به عنوان کمک وی خلق شد(۱۸/۱). همچنین ایشان به داستان هبوط آدم اشاره میکنند که در آن حوا، آدم را اغوا میکند و لذا از سوی خدا محکوم شد که همواره تحت سلطه شوهر خود باشد (۲۶-۷/ ۱) ایشان همچنین در عهدجدید به اول قرنطیان استناد میکنند که در آن آمده است: زن باید مرد را تبعیت کند و او را جلال بخشد،(قرنطیان ۸-۷/۱۱) کسانی که معتقد به قابلیت زنان برای رسیدن به مقامات روحانی بودند به عهد عتیق استناد نکردند. ایشان با رد بعضی فقرات کتاب مقدس بر آن بودند که نحوه نگرش به انسان درگذشته، با رویکرد مترقی نسبت به انسان متفاوت است ایشان به این داستان خلقت در سفر پیدایش استناد میکنند که در آن آمده است: زن و مرد با هم و به صورت خداوند آفریده شده و با هم از خلقت بهرهمند گردیدهاند(۷-۲۶/ ۱). ایشان همچنین به نحوه برخورد مسیح با زنان استناد میکنند و میگویند که او نسبت به زنان احترام فراوانی قائل بود. پولس نیز هنگامی که به قدرت عیسیمسیح در تغییر امور اشاره میکرد تأکید داشت که در کلیسا تفاوتی میان نژادها و جنسیتها وجود ندارد چرا که همه در عیسیمسیح یکی هستند. قلاطیان مخالفان همچنین معتقد بودند چون عیسیمسیح مرد بود پس باید روحانیون مرد باشند اما موافقان روحانیت زنان درجواب ایشان میگویند پیش از پرداختن به جنسیت عیسیمسیح، انسانیت وی مطرح است. از سال ۱۹۵۰ تا دهه ۱۹۷۰ میلادی بیشتر شاخههای پروتستان راه را برای رسیدن زنان به مقامات روحانی هموار کردند.[۲۶]
اسلام
زن در دین اسلام جایگاه والایی دارد و از آنجا که در جامعهای که اسلام ظهور کرد زن هیچ قدر و منزلتی نداشت
دادن این امر کافی است نگاهی به آن جامعه افکنده شود. در آن عصر نه تنها در میان جامعه اعراب زن هیچ جایگاهی نداشت بلکه در میان اقوام دیگر نیز وضع بهتر نبود
عرب برای زن نه استقلالی در زندگی قائل بود و نه حرمت و شرافتی، و تنها حرمتی که برای او قائل میشد در چارچوب خانه و خاندان بود. زنان در عربها ارث نمیبردند، و تعدد زوجات آن هم بدون حدی معین، جایز بود، همچنان که در یهود نیز چنین است، و همچنین در مسأله طلاق برای زن اختیاری قائل نبود. در مواردی دختران را زنده به گور میکردند اولین قبیلهای که دست به چنین جنایتی زد، قبیله بنوتمیم بود، و به خاطر پیشامدی بود که در آن قبیله رخ داد، و آن این بود که با نعمانبنمنذر جنگ کردند، و عدهای از دخترانشان اسیر شدند که داستانشان معروف است، و از شدت خشم تصمیم گرفتند دختران خود را به قتل برسانند، و زنده دفن کنند و این رسم ناپسند به تدریج در قبائل دیگر عرب نیز معمول گردید، و عرب هرگاه دختری برایش متولد میشد به فال بد گرفته و داشتن چنین فرزندی را ننگ میدانست به طوری که قرآن میفرماید: [۲۷] پدر دختر از شنیدن خبر ولادت دخترش خود را از مردم پنهان میکرد و برعکس هر چه بیشتر دارای پسر میشد (هر چند پسرخوانده) خوشحالتر میگردید، و حتی پسر زن شوهرداری را که با او زنا کرده بود، به خود ملحق میکرد و چه بسا اتفاق میافتاد که سران قوم و زورمندان، بر سر یک پسری که با مادرش زنا کرده بود نزاع میکردند، و هر یک آن پسر را برای خود ادعا مینمودند
البته از بعضی خانوادههای عرب این رفتار هم سرزده، که به زنان و مخصوصاً دختران خود در امر ازدواج استقلال داده، و رعایت رضایت و انتخاب خود او را کرده باشند، که این رفتار از عرب، شبیه همان عادتی است که گفتیم در اشراف ایرانیان معمول بود، و خود یکی از آثار امتیاز طبقاتی در جامعه است
و به هر حال رفتاری که عربها با زنان داشت، ترکیبی بود از رفتار اقوام متمدن و رفتار اقوام غیرمتمدن، که این اساس ندادن استقلال به زنان در حقوق، و شرکت ندادن آنان در امور اجتماعی از قبیل حکومت و جنگ و مسأله ازدواج و اختیار دادن امر ازدواج به زنان اشراف را از ایران و روم گرفته بودند، و کشتن زنده به گورکردن و شکنجه دادن آنان را از اقوام بربر و وحشی اقتباس کرده بودند[۲۸]
بیشترین شأنی که برای زنان قائل بودند این بود که زنان کالایی بیش نیستند و به زن به عنوان انسان کامل و حتی در برخی موارد انسان نمیگریستند. قبل از ظهور دین اسلام زنها در منتهای بدبختی و فلاکت به سر میبردند و از هر گونه حقوقی که برای انسانها لازمالرعایه بود محروم بودند اسلام در قرآن احیاء کننده حقوق زن است. اسلام به زن، که در طول تاریخ و جوامع بشری از حقوق طبیعی و انسانی خود محروم شده بود. استقلال، شخصیت حقیقی و حقوقی بخشید. و او را همردیف با مردان خلیفهالله فیالارض نامید. با بررسی دیدگاه اسلام، زنان و مردان جوهره انسانی یکسانی دارند. ایشان در انسانیت خود با دیگران برابر هستند و هیچ فرقی در حدود ماهیت انسانی با یکدیگر ندارند. «در حالی که تمدن اولیه غرب بر این واقعیت که زن انسان کاملی نیست، مبتنی بود و نظر اسلام ۱۴۰۰ سال بیش یک ایده انقلابی بود»[۲۹]
لذا «آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده است به مرد نکرده است»[۳۰].اسلام بین زن و مرد از نظر تدبیر شئون اجتماع و دخالت اراده و عمل آن دو در این تدبیر، تساوی برقرار کرده، و علت آن این است که زن نیز مانند مرد میخواهد بخورد و بنوشد و بپوشد، و سایر چیزهایی که در زنده ماندن خود به آنها محتاج است به دست آورد، و لذا قرآن کریم میفرماید:[۳۱].شما زنان و مردان از جنس همدیگر میباشید
پس همانطور که مرد میتواند خود در سرنوشت خویش تصمیم بگیرد و خود مستقلاً عمل کند و نتیجه عمل خود را مالک شود، زن نیز بدون هیچ تفاوت چنین حقی را دارد: « سود و زیاد کارش، عاید خودش میشود»[۳۲]
پس زن و مرد در آنچه که اسلام آن را حق میداند برابرند، و به حکم آیه: «آنچه حق میداند، حق واقعی است»[۳۳]
جایگاه زن در قرآن به گونه است که حتی ملائکه و جبرئیل نیز با ایشان ارتباط دارند و حضرت مریم یکی از این زنان است که یکی سورههای قرآن کریم نیز به نام اوست[۳۴]
این جایگاه رفیع نشان آن است که اسلام برخلاف برخی مکاتب و ادیان زاهدانه مثل گنوسیسم و مانوی که زن را موجودی شیطانی و اهریمنی میدانستند و یا برخی ادیان دیگر که زن را موجب انحراف و گمراهی مردها تلقی میکردند شأن والایی را برای زنان قائل میشود
[۱]. Cf. Cawasji Katrak, Jamshid, Marriage Ancient Iran, p
[۲] . Ahmae Rishcha
[۳] . Asna Machdhara Zintam
[۴] . آذرگشسب، اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، ص ص.۹-
[۵] . Christion Sen
[۶] . Namanu Paati
[۷] . Namanu Patni
[۸] . Geiger
[۹] . همان منبع، ۲-
[۱۰]. Cawasji Katrak, Jamshid, op.cit., pp.7-
[۱۱] . آذرگشسب، اردشیر، ص
[۱۲]. Cawasji Katrak, Jamshid, op.cit., p
[۱۳] . مزداپور، کتایون، حیات اجتماعی زن در تاریخ ایران، ص
[۱۴] . همو
[۱۵] . همان منبع، ص
[۱۶] . همان منبع، ص ص.۳-۵۳ و ۹-
[۱۷] . همان، ص
[۱۸]. Heled, M. L., »Widow in the Bible«, vol.14, p
[۱۹]. Cf. Fanning , William, W. H., »Widow«, E C, vol.15, p
[۲۰]. Cf. Waine, Wright and John, B., »Woman«, E C, vol.15, p
[۲۱]. Idem, p
[۲۲]. Cf. Thatcher, Adrian, »Marriage«, E P, vol.3, p
[۲۳]. Don Browning
[۲۴]. Idem, p
[۲۵]. Cf. Brown Zigmund, Barbara, »Women Clergy«, E P., vol.4, pp.2035-
[۲۶]. Idem, p
۱. «یَتَواری مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَبِهِ». سوره نحل آیه
۲ علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، جلد ۲، ص
[۲۹] . شیخ علیالتمیمی، نگاهی تطبیقی بر جایگاه تعالی زنان در اسلام و غرب، ص
۲- امام خمینی، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی، ص
۳- « بَعْضَکُمْ مِنْ بَعْضٍ». سوره آل عمران، آیه
[۳۲] . «لَها م ا کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ». سوره بقره، آیه
[۳۳] . «وَ یُحِقُ اللّهُ الْحَقَّ». سوره یونس، آیه
[۳۴] . وسائلالشیعه جلد ۲۰، حدیث
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.