مقاله فقر و فقرزدایی از دیدگاه امام علی(ع) در نهج البلاغه
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله فقر و فقرزدایی از دیدگاه امام علی(ع) در نهج البلاغه دارای ۳۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله فقر و فقرزدایی از دیدگاه امام علی(ع) در نهج البلاغه کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله فقر و فقرزدایی از دیدگاه امام علی(ع) در نهج البلاغه
چکیده
مقدمه
تعریف لغوی فقر و غنا
معانی فقر در نهج البلاغه
الف : فقر به معنای نیاز مالی
ب : فقر به معنای سادگی
ج: فقر به معنای مطلق ناداری
د : فقر به معنای نادانی
و: فقر روحی
علل بروز فقر
الف : شرایط حاکم بر جامعه
ب : زمامداران زراندوز
ج: فخر فروشی
د : حکمت الهی
و: چپاول معاش فقیر
ز : ولخرجی
ح : تصمیم نابجا
ط: حسد ورزی
ی: ترک جهاد
ن: خیانت در امانت
چند پیآمد روحی و روانی فقر
الف : ضربه به کرامت انساتی
ب: اظهار نیاز در برابر غیر خدا
ج: رو آوردن به فرومایگان
د: فقیر محکوم است
چ: سستی در دین
ح: پریشانی روان
پیشوایان و مسئله فقر
یک سوال؟ یک پاسخ
راه درمان فقر
الف: پناه بردن به قرآن
ب: توجه به خویشاوندان فقیر
ج: صدقه دادن
د: صبر و تسلیم در هنگام فقر
پ: قناعت
ت: زکات
ث: حج
چ: روزه
ذ: حفظ اعتدال
دعای امام ( ع ) دررفع عواقب فقر
امام (ع) و چندتوصیه
الف : مشاور فقیر نگیرید
ب : مشاوربخیل و حریص نگیرید
ج : دقت در انتصاب مدیران
د : مسوولیت پذیری مردم
نتیجه گیری
فهرست منابع و مأخذ
مقدمه
در مکتب امام على علیه السلام، همه افراد بشر حق دارند از یک زندگى انسانى بهرهمند باشند. این که دیده مىشود گروهى در ناز و نعمتند، و گروهى دیگر با فقر دست بگریبان، یا بخاطر اینست که ثروتمندان به وظیفه خود عمل نمىکنند، و یا بجهت اینست که فقرا، وظیفه انسانى خود را در تحصیل یک زندگى آبرومندانه انجام نمىدهند و یا به این علت است که زمامداران مردم شایستهاى نیستند و در تدبیر اداره امور و طرح پروژههاى صحیح و بر قرارى عدالت اجتماعى عاجزند. در هر صورت اگر در جامعه اسلامى افرادى پیدا شدند که از زندگى انسانى بى بهره بودند، در مکتب امام علیه السلام تأمین زندگى تنها بعهده حکومت اسلامى است چنانکه آن حضرت در فرمان تاریخیش به مالک اشتر تأکید مىکند. امام علیه السلام نه تنها حق بهرهمندى از یک زندگى انسانى را براى همه افراد جامعه طبق این فرمان ضرورى مىداند، بلکه این حق را شخصا حتى براى غیر مسلمین نیز در دوران حکومت چند سالهاش پیاده فرموده است. سیری در زندگانی و سخنان امام علیه السلام نشان مىدهد که، دنیاى بشریت پیش از آنکه در فکر افراد بى نوا و درمانده بیافتد و زندگیشان را از راه آبرومندى تأمین نماید، در مکتب علوى این گروه داراى زندگى انسانى بودهاند
امام فقر را مرگی بزرگ میداند ” فقر ، مرگ بزرگ است . “
این که از فقرو تنگدستى به نوعى مردن تشبیه شده است، به دلیل آن است که شخص بىچیز، از خواستهها و مقاصدى که سرمایه زندگى مادى است بریده و به خاطر از دست دادن آنها غمگین است. و اما این که بزرگتر است، چون در طول زندگى شخص تنگدست، غمها و سختیهاى تنگدستى پیاپى مىرسد، امّا غم مردن یکباره است. “
امام علیه السلام از زاویه دیگری نیز به مسئله فقر نگاه می کند . خداوند چنان که بندگان خود را با مبتلا ساختن به فقر و نیازمندى و گرفتار ساختن به مشقتها و ناگواریها مىآزماید همچنین آنان را به افزودن اموال و فرزندان آزمایش و امتحان مىکند
” أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ “
“; یعنى گنهکاران مىپندارند ما که اموال و امور دنیوى آنان را زیاد مىکنیم، این امر دلیل رضایت و خشنودى ما از کارها و عقاید پست آنان مىباشد، و حال آن که چنین نیست بلکه ایشان بىخبراند از این که آنچه به ایشان دادهایم براى امتحان و آزمایش آنهاست و این امور بر بلا و گر فتارى آنان مىافزاید; “
تعریف لغوی فقر و غنا
در لغت ، فقرا و فقراء به معنی مردم مسکین و بیچیز واغنیا، مأخوذ از تازی و به معنی توانگران و مالداران است
فقر: درویشی، خلاف غنی. ج فقور،عبارت ازنداشتن مایحتاج است و تفاوت آن با فقد این است که فقد نداشتن چیزی است که بدان نیازی نیست و آن را فقر نتوان گفت
حقیقت فقر نیازمندی است. زیرا بنده همواره، نیازمند است، چه بندگی یعنی مملوک بودن و مملوک به مالک خود محتاج است و غنی در حقیقت حق است و فقیر خلق و آن صفت عبد است
فقیر: درویش که به اندازهء کفایت عیال مال دارد یا درویشی که اندک چیزی دارد و قوت میسر باشد او را. ج فقراء ، بیچیز ،گدا، بیچاره، نادار
غنی.: توانگر. ج اَغْنیاء . توانگر و مالدار . خلاف فقیر . دارا ، دارنده
دراصطلاح شرع، غنی خلاف فقیر است و فقیر کسی است که او ا نصاب لازم شود. در اختیار آمده؛ غنی سه گونه باشد؛ بینیاز و سلیمالمزاج که او را توانایی فراهم آوردن قوت روزانهء خود باشد مالک به نصاب موجب فطریه و قربانی بدون زکوه و مالک به نصاب وجب فطریه و قربانی و زکوه و صرف زکوه به بینیاز سلیمالمزاج بدون اختلاف بین فقها جایز است
دراصطلاح فلسفه ، غنی آن است که ذات و کمال او ( وجود او ) به دیگری متوقف نباشد. برخلاف فقیر که ذات و کمال او به دیگری متوقف است
دراصطلاح تصوف، غنی عبارت از مالک، تمام، پس غنی بالذات متحقق نیست مگر حق را ( خداوند متعال)
معانی فقر در نهج البلاغه
در نهج البلاغه از انواع مختلف و معانی گوناکون آن سخن به میان رفته است که می توان به فقر اقتصادی، فقر مادی، فقر روحی، فقر علم و آگاهی، فقر ایدئولوژیکی فقر فرهنگی و; اشاره ای داشت که به چند نمونه آن اشاره خواهیم داشت
الف : فقر به معنای نیاز مالی
“; درجات فقر از نظر شدّت و ضعف متفاوت است. گاهى منظور از فقر نیازمندى به مال است و گاه نیازمندى به فضیلت هاى نفسانى و آمادگى است ;گاهى مقصود از نیازمندى، هر دو صورت یاد شده است، مالى و کمالات نفسانى ; “
“; و گاهى فقر در این جا بر معناى ظاهرى که همان نیازمندى به مال یا نداشتن مال است حمل مىشود; “
ب : فقر به معنای سادگی
“;گاهى منظور از آن: یک نوع سادگى در زندگى و مبارزه با تجمل پرستى، همراه با آزادگى و بیدارى است; “
فقر همه اولیاء و اصفیایالهی به این معناست. آنها با انتخاب این شیوه در حقیقت مبارزهای بیامان را با زراندوزی، فخر فروشی، خودبزرگ بینی و تجمل گرایی را سرلوحه مبارزات خود قرارداند و البته به این فقر، فخر هم میکردند
کشکول فقر، شد سبب افتخار ما ای یار دل فریب، بیفزای افتخار
“الفقر فخری ” فقر افتخار من است
یک ذره ز حد خویش بیرون نشود خود بینان را معرفت افزون نشود
آن فقر که مصطفی بر آن فخر آورد آنجا نرسی تا جگرت خون نشود
ج: فقر به معنای مطلق ناداری
” ; واژه فقر ـ نادارى ـ گاهی اعمّ از معناى متعارف و رایج آن تلقّى و بر معناى مطلق نادارى و نیازمندى حمل شود تا ستایش خداوند تعمیم یابد، چنان که غنا نیز به معناى سلب مطلق نیازمندى مىباشد، و چون ثابت است که هر ممکن الوجودى در وجود و بقاى خود محتاج خداست و همه موجودات روى نیاز به او دارند، و او پدید آورنده و برپا دارنده وجود انسان است لذا ثابت مىشود که برطرف کننده نیاز هر موجود بلکه هر ممکن، خداوند متعال است “
“;گاهى غنا گفته مىشود و منظور از آن بى نیازى است و گاهى گفته مىشود و مقصود از آن به دست آمدن کارهایى است که بدان نیاز دارد و به هر دو معنى، در مقابل فقر مىباشد. “
د : فقر به معنای نادانی
” هر فقرى رخنهاش بستنى است جز فقر نادانى ” (که چارهاش نشدنى است)
لا فقر اشدّ من الجهل
” نیاز و فقرى، زیانبرتراز نادانى نیست “
مقصود از فقر در این جا نیازمندى به فضیلتها و استعداد مىباشد . سختترین درجات کاهش عقل، نداشتن استعداد است که لازمهاش خالى بودن انسان از فضایل و کمالات نفسانى است
و: فقر روحی
تجربه و مشاهدات تاریخى بروشنى نشان داده است که فقر اقتصادى اغلب مستند به فقر روحى انسانهایى بوده است که حیات مطلوب خود را در تورم خود طبیعى بوسیله مواد اقتصادى و ثروت و مالکیتهاى بیحساب خلاصه مىکردند
علل بروز فقر
الف : شرایط حاکم بر جامعه
یکی از مواردی که باعث بروز فقر در اجتماع می شود شرایط اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی موجود در جامعه است. اینکه چه کسی بر مردم حکومت می کند؟ میزان اهتمام حاکم در برقراری عدالت اجتماعی تا چه اندازه است؟ برخورد و عکس العمل مردم در برابر حاکم چگونه است؟ میزان عمل به احکام اسلامی توسط حاکم و مردم تا چه اندازه است؟ نحوه عمل بزرگان جامعه در برابر مردم ، حضور جدی پرهیز کاران و دلسوزان دین و مواردی از این دست، از مسایلی است که در بروز زود هنگام فقر در جامعه مؤثر خواهد بود
” ;چه بسیار پرهیزکارانى که وقت خود را تلف کردهاند و چه بسیار زحمتکشانى که در پایان زیان بردهاند. در زمانى قرار گرفتهاید که نیکى به طرف نقص و شرارت به طرف افزایش رهسپار است و شیطان تمام طمع خود را صرف هلاکت انسان کرده است. اینک زمانى فرا رسیده که نیروى او تقویت شده، نیرنگهایش همگانى گردیده و به طعمه خود دست یافته است. به هر گوشهاى از اجتماع مىخواهى نگاه کن: فقیرى را مىبینى که با فقر دست و پنجه نرم مىکند، یا ثروتمندى را که نعمتهاى خدا را در غیر رضاى خدا صرف مىکند یا بخیلى را مىبینى که بخل او را ناگزیر کرده حق خدا را نپردازد و یا گردنکشى را مىبینى که گوشش براى شنیدن پند و اندرز سنگین است. خوبان و شایستگان شما کجا رفتند؟ آزادگان و دست و دلبازانتان کجا هستند؟ آنانکه در کسب و کار خود پرهیز مىکردند و در عقائد خویش دقت نشان مىدادند چه شدند؟ مگر تمام آنان از این دنیاى پست کوچ نکردند و رفتند و از لذتهاى آن محروم گردیدند؟ مگر ته ماندهاى بیشتر گذاشتهاند که در اثر بى ارزشى لب براى مذمت آن باز نمىگردد و اعتنایى به نام آنان نمىشود؟ الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا: ما همه در اختیار خدا هستیم و به او باز مىگردیم. فساد جامعه را فرا گرفته، نه منکرى تغییر مىکند و نه کسى جلوگیرى مىنماید آیا با همین روش مىخواهید در خانه قدس الهى همسایهى خدا گردید و گرامىترین بندگان شایسته در نظر خدا باشید افسوس خدا در مورد بهشت گول نمىخورد و خوشنودى او فقط از طریق فرمانبردارىاش بدست مىآید. لعنت بر کسانى که امر بمعروف مىکنند و خودشان عمل نمىنمایند. لعنت بر آنانکه نهى از منکر مىکنند اما خودشان آن را انجام مىدهند; “
ب : زمامداران زراندوز
“; و بیچارگى و فقر آنها بخاطر آن است که زمامداران به جمع اموال مى پردازند و نسبت به بقاى حکومتشان بدگمانند، و از تاریخ زمامداران گذشته عبرت نمىگیرند; “
ج: فخر فروشی
” ; فخر کردن و بالیدن در حالت غنا و توانگرى تخم پریشانى در فقر و پریشانى مىکارد (و یا مىترساند خوارى را در پریشانى، چون وقتى همین ثروتمند فقیر شد دیگر کسى به او اعتناء نخواهد کرد.)
د : حکمت الهی
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.