مقاله خلاصه بر زندگی سهراب


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله خلاصه بر زندگی سهراب دارای ۲۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله خلاصه بر زندگی سهراب  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله خلاصه بر زندگی سهراب،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله خلاصه بر زندگی سهراب :

خلاصه بر زندگی سهراب
سهراب در خانواده‎ای دانش دوست و با سابقه‎ای طولانی ار ارادت به فرهنگ و هنر دیده به جهان گشود. مادربزرگش شاعره‎ای بود و پدربزرگش مورخ نامی و نویسنده ناسخ التواریخ از کودکی عاشق شعر و نقاشی بود، به طوری که نخستین شعرش را در هشت سالگی سروده است.
زمانی که سهراب در کلاس دوم دبستان درس می‎خواند، روزی به خاطر بیماری در منزل مانده بود. دل تنگ از دوری مدرسه، قلم بر کاغذ گذاشته و با خطی کودکانه این گونه سروده است:
زجمعه تا سه شنبه خفته نالان
نکردم هیچ یادی از دبستان
زدرد دل شب و روزم گرفتار
ندارم یک دمی از درد، آرام
این دو بیت در واقع قدیمی‎ترین شعری است که از سهراب سپهری به یادگار مانده است. وسواس عجیبی در خواندن و نوشتن داشت. به اغرق نمونه‎های اولیه کتاب «هشت کتاب» را ده بار خواند و غلط‎گیری کرد. به جای همه چیز به خواندن معتاد بود، به اشعار مولانا و حافظ علاقه زیادی داشت.
سهراب شیفته ورزش بود. از تماشای مسابقات ورزشی لذت می‎برد. کم‎تر بعد از ظهرجمعه‎ای بود که با هم به تماشای مسابقه‎ای نرویم و یا در مقابل صفحه تلویزیون به تماشای برنامه‎های ورزشی نشسته باشیم. در میدان مسابقه و هنگام تماشا دچار هیجان فراوانی می‎شد و به تشویق بازیگران می‎پرداخت. اغلب ورزش کاران خوب ایران و جهان را می‎شناخت. مقالات ورزشی را می‎خواند و عجیب این که در این زمینه هم موشکاف و دقیق بود. در نامه‎ای به کیهان ورزشی و خطاب به سردبیر مجله، که خود از اساتید ادبیات دانشگاه بود، در زمینه نگارش و کاربرد غلط بعضی از واژه‎ها چنان تذکرات به جایی داده بود که به اذعان سردبیر، هرگز به فکرش خطور نکرده بود.
در همین نامه سهراب به نکته‎ای اشاره کرده بود که شاید تا آن زمان به مخیله کسی نرسیده بود. چرا که پرسیده بود: «راستی شما کلماتی چون فوتبالیست و گلر را از کجا آورده‎اید؟ کلر یعنی چه؟» سهراب سوای طبع شعر، شیفته نقاشی هم بود، آن طور که خودش می‎گفت: هرجا که برحسب اتفاق، قراری پیدا می‎کردم. در منزل، در کلاس درس و مهم نبود که زنگ کدام درس، نقاشی می‎کردم، تا این که روزی سرانجام سروصدای آموزگارم بلند شد. صدایم کرد و گفت: سپهری همه درس‎هایت عالی است، پسر خوبی هم هستی، اما تنها عیب تو این است که نقاشی می‎کنی.
سهراب روزی برای می‎گفت: آن روزها که هنوز جوان بودم، چند هفته‎ای به استخدام سازمان مبارزه با آفات درآمدم. اتفاقاً در همین مدت ملخ‎ها به روستایی هجوم آورده بودند. مرا برای مبارزه با ملخ‎ها فرستاند. عجب مبارزه‎ای، زیر درخت توت همه حواسم به این بود که خدای ناکرده، پایم ملخی را له نکند!

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.