مقاله سازمان و سازماندهی در جنگ نامتقارن
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله سازمان و سازماندهی در جنگ نامتقارن دارای ۶۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله سازمان و سازماندهی در جنگ نامتقارن کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سازمان و سازماندهی در جنگ نامتقارن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله سازمان و سازماندهی در جنگ نامتقارن :
سازمان و سازماندهی در جنگ نامتقارن
کشورهای مستقل و انقلابی جهان امروز به منظور دفاع و انجام نبرد در برابر تهدیدات احتمالی قدرتهای بزرگ ناگزیر به بهرهگیری از شیوههای عملیاتی نو و منحصر به فرد هستند تا در یک شرایط نابرابر از نظر سطح تکنولوژیک، تسلیحات و توان رزم به جنگ نامتقارن بپردازند. این تهدیدات از سوی استکبار جهانی در سالهای اخیر علیه این کشورها به صورت درگیری
مستقیم خودنمایی کرده و احتمال بروز یک جنگ را بین آنها افزایش داده است. براین اساس و با توجه به مجموعه تهدیداتی که محیط جغرافیایی کشور را طی سالهای اخیر احاطه نموده و هر روز دامنه آن با توجه به حضور نیروهای استکبار جهانی در دو کشور افغانستان و عراق در حال افزایش میباشد و همچنین اینکه بالاخره در یک تعامل نامتقارن، درگیر جنگی ناگزیر با امریکا خواهیم بود لذا در این مقال برآنیم به استراتژی جدید، نوع سازمان و سازماندهی نیروهای درگیر خودی را بنا به الگوهای موجود و احیاناً جدید بررسی کرده تا شاید بتوان الگوی مناسبی را جهت ساختار این سازمان پیدا نمود. انشاءالله.
مقدمه
پیچیدگی روزافزون، شتاب هراسآلود تغییرات و انقلاب شگفتانگیز در فناوری موجب دگرگونی بنیادین در همه عرصهها و از جمله عرصه جنگ شده است. به گونهای که به قول تافلر عصر حاضر شاهد همگرایی سه خط مشخص از توسعه نظامی یعنی برد، شتاب و کشندگی است که به نحوی انفجارآمیز به مرز نهایی خود رسیده است.
این پیشرفت خارقالعاده از سوی ابرقدرتها و به خصوص آمریکا به عنوان فرصتی بینظیر برای حفظ و استمرار هژمونی و سیطره بلامنازع بر جهان مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد.
بیش از ۲۰ حمله نظامی علیه کشورهای جهان در نیمه دوم قرن بیستم، داشتن ۶۳ پایگاه نظامی در ۱۱ کشور خاورمیانه، چنگ و دندان نشان دادن با اتکای به قدرت نظامی به کشورهای استقلالطلب و آزادیخواه جهان، حمایت بیچون و چرا از صهیونیزم و در یکی دو سال اخیر اشغال افغانستان و عراق و تهدیدات مکرر علیه ایران اسلامی، اقدامات عملی نظامی ایالات متحده در این راستا است.
اما واقعیت این است که نامعادله اعمال قدرت نظامی یا تهدید متکی بر آن همواره یکسویه و ثابت نمانده است تلاش برای دستیابی به سلاحهای برتر یا دارای کارآیی مشابه، مقابله با توانمندیهای دشمن از طریق بهرهگری از عواملی نظیر جو، زمان، غافلگیری، فریب، اتکای به توان گسترده مردمی، استفاده از نقاط قوت خود برای ضربه زدن به نقاط ضعف دشمن، ایثار و عملیات استشهادی، انجام عملیاتهای اثربخش تاکتیکی با هدف تأثیرگذاری بر استراتژی دشمن از جمله تدابیر ملتها و دولتها برای رویارویی با قدرت برتر و دارای انگیزه تجاوزگری و سلطهطلبی بوده است که این مهم با مفهوم عدم تقارن تطابق دارد.
جنگ نامتقارن که از سالهای پایانی قرن بیستم وارد ادبیات نظامی شده است به رویارویی دو قدرت ناهمتراز اشاره دارد که طرف ضعیف ضمن اجتناب از مواجهه با نقاط قوت طرف مقابل در چارچوبی خارج از قواعد قابل هضم برای دشمن، نقاط ضعف او را مورد حمله قرار میدهد.
در جنگ نامتقارن همه مولفهها از قبیل استراتژی، طرحریزی، ابزار و تجهیزات، فناوری و نیروی انسانی باز تعریف و بر مبنای این اصل اساسی و در میدان غیر قابل انتظار دشمن مجدداً طراحی میشوند. سازمان و سازماندهی نیز از جمله و بلکه یکی از مهمترین این مقولات است به گونهای که میتوان گفت جنگ در عمومیترین شکل خود میدان درگیری مسلحانه بین دو مجموعه انسانی سازمانیافته است که با تقسیم کار، هماهنگی و تعاملی توانافزا در پی دستیابی به اهداف مشترک خویش که همانا دستیابی به پیروزی بر دشمن است میباشند و این مفهوم قدمتی به درازای تاریخ بشر و تاریخ تخاصمات و تنازعات بین گروهها، قبایل و طوائف، ملتها و دولتها دارد.
لوئیس مامفورد، و شماری دیگر اولین ماشینهای جهان را ارتشها و اولین قطعات تشکیلدهنده آن ماشین را سربازان میدانند. آرتور فریل میگوید جنگ سازمانیافته را در قالب کلمه آرایش میتوان خلاصه کرد. وقتی سربازان در میدان جنگ آرایش پیدا کردند و به جای فعالیت در قالب تعدادی قهرمان بدون فرمانده در چارچوب یک گروه و تحت امر یک فرمانده یا سردسته قرار گرفتند آن وقت بود که از مرز (یا افق نظامی) جنگهای بدوی عبور کرده پای در عرصه جنگهای حقیقی یا سازمانیافته گذاشتند.
هدایت و فرماندهی ۶۰۰ کشتی با قریب ۳۰ هزار نفر که تعداد زیادی از آنها سوارهنظام بودند در لشکرکشی داریوش پادشاه ایران در ۴۹۰ ق.م. و یا بسیج چند میلیونی پیادهنظام و سوارهنظام و قریب ۱۹۰۰ کشتی جنگی از سوی خشایارشاه قطعاً بدون یک سازماندهی دقیق و حساب شده میسر نبوده است.
پیامبر بزرگ اسلام صلیالله علیه وآله وسلم سپاهیان خود را به طلیعه (جلوداران)، ساقه (عقبه)، میمنه (جناح راست)، و میسره (جناح چپ) تقسیم میفرمود. سازماندهی و تقسیم نیروها به یگانها تابع مأموریت، نوع نبرد، زمین، قدرت جنگی نیروها، قدرت دشمن و اسلحه بکارگرفته شده به وسیله طرفین بود. هدف پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم از این
سازماندهی سهولت در فرماندهی و تسلط بر نیروها در هنگام جنگ، تحرک و یا استقرار بود مثلاً در غزوه فتح مهاجران را در سه ستون دویست نفری، اوس را در شکل ستون ۳۵۰ نفر، و قبیله اسلم را در یک ستون ۲۰۰ نفری سازماندهی کرد. یا گروههای چهارگانهای را که وارد مکه شدند برحسب تعداد قبیله به ردیف و شکل هرمی فردی، دوتایی، سه تایی و چهارتایی سازماندهی میکرد. آن حضرت گاهی لشکر را براساس امکانات جدید جنگی سازماندهی میکرد.
در جنگ جمل افراد امام به صورت دستههای هزار نفری سازمان یافته بودند و فرماندهی هر دسته را یکی از اصحاب بزرگوار حضرت به عهده داشت و سرانجام با رشادتهای ابوایوب و دیگر یاران امام، جنگ به پیروزی لشکر حق انجامید و نیروها به شهر بصره وارد شدند. در پیشاپیش یکی از دستههای هزار نفری، سوار نیرومندی حرکت میکرد که کلاه و لباس سفیدی بر تن، شمشیری حمایل کرده و پرچمی در دست داشت.
نمونههای فوق نشان میدهد که سازمان و سازماندهی در جنگ ضرورتی گریزناپذیر و اصلی عمومی است که در تمام جنگها به نوعی وجود داشته است. پیتر دراکر معتقد است که معنای اولیه سازمان ـ که میتوان آن را اولین نظریه سازمان نامید ـ به وسیله فردریک کبیر پادشاه پروس در نیمه قرن هجدهم و به هنگام تعریف ارتش جدید مطرح شد. بنا به گفته او ارتش جدید از سه قسمت تشکیل میشود: پیادهنظام، سوارهنظام، و توپخانه کششی. پس به عبارت دیگر سازمان با چگونگی انجام کارهای متفاوت تعریف میشود. این مفهوم اساسی، شالوده تمام سازمانهای نظامی در طی جنگ جهانی دوم بود. اما همانگونه که کلاوزویتس معتقد است هر عصری شیوه جنگی عجیب مخصوص خود را داشته است. بنابراین هر عصر تئوری جنگ خاص خود را نیز خواهد داشت. و بیتردید دامنه این بحث به سازمان و سازماندهی نیز کشیده خواهد شد.
صاحبنظران در مورد عوامل برتریساز در جنگ نظرات مختلی را ارائه کردهاند. بوتول در کتاب ستیزهشناسی مینویسد: هماکنون ما در عصر سلاحهای انفجاری (اتمی یا غیر اتمی) بسر میبریم برتری متعلق به کسی است که بدعت و تحولی نوین در تسلیحات و یا سازمان نظامی پدید آورد. عدم تناسب علمی و فنی گاه کفایت کرده تا به لشکرکشیهایی که از نقطه نظرهای نظامی کوچک و کماهمیت بودهاند، نتایج معجزهآسای جهانی عطا نماید. (در حمله مراکش به امپراطوری مالی به علت مسلح بودن لشکر مراکشی به سلاح گرم تمدن و امپراطوری یکصد ساله مالی را در هم پیچیده و از صحنه تاریخ حذف نماید).»
برخی از نویسندگان کمیت یا کیفیت نیروی انسانی را عامل تأثیرگذار و اصلی برشمردهاند اما همانگونه که یکی از اندیشمندان با بررسی جنگهای صد ساله میان انگلستان و فرانسه (که طولانیترین و معروفترین جنگ قرون وسط است) میگوید: اما ارزش ارتشها تنها با عدد و رقم تعیین نمیشود. فرانسویها میتوانستند ارتشهایی را که با ۳۰ هزار نفر سرباز به میدان بفرستند اما این نیروها بسیار بد سازمانیافته بودند. ارتش انگلستان گرچه به ندرت میتوانست نیروهایی بیش از ۶ هزار نفر را به میدان نبرد گسیل دارد اما از فرانسویها بسیار سازمانیافتهتر بود.
ترنی های با بیان اهمیت بیشتر برای نهادهای اجتماعی نسبت به فناوری نظامی مینویسد:
بسیاری از نویسندگان درباره نقش بعد تکنولوژی راه مبالغه را میپیمایند اما مطالعه تاریخ حکومتهای بزرگ عهد باستان نشان میدهد که گاه تکنولوژی اسلحهسازی این حکومتها با وضعیت حریف یکسان بود ولی حکومتهای بزرگ از حیث سازمانهای نظامی بر رقیب برتری داشتند.
مقام معظم رهبری در بیانی رسا و گویا همین مفهوم را به صورتی عمیقتر بیان میفرمایند:
نیروی نظامی عبارت است از سازماندهی افراد، یگان نظامی قوامش به سازماندهی است.
ایشان در بیانی دیگر تفاوت سازمانیافتگی و فقدان سازماندهی را چنین بیان میکنند:
این که ده هزار رزمنده سازماندهی نشده باشند. وقتی سازماندهی نشد پس دیگر یک لشکر نیست; اگر صد هزار رزمنده هم سازماندهی نشده باشند هیچ وقت کار یک لشکر را که ده هزار نفر آدم سازماندهی شده است نمیکنند.
در دهههای اخیر طراحی سازمانی (یعنی فرآیند هماهنگسازی مؤلفههای ساختاری) به شدت متأثر از تغییرات شگرف و همه جانبه سازمانها و محیط آنها شده است و این امر پدید آمدن الگوهای جدیدی از سازمان را موجب شده است در واقع میتوان گفت که پیشبینی هوشمندانه آنسوف محقق شده است که در دهههای آینده مفهوم ساختار و توانایی آن آنچنان دگرگونی عمیقی پیدا خواهد کرد که میتوان آن را با دگرگونیهای انتقال از مرحله استحکامات ثابت به مرحله استحکامات سیار در جنگها سنجید. بخشی از تکنولوژی بکار گرفته شده در طرحها یا سازمانهای امروز بر پایه مفهوم خط دفاعی ماژین (خط دفاعی مرز فرانسه در جنگ جهانی دوم) در ساختارهای دائمی یا نیمه دائمی شکل گرفتهاند. اگر نیمی از این استدلال درست باشد گرایش به سوی تواناییهای انعطافپذیر و واکنشپذیر جنگ سیار خواهد بود.
سازمان یک موجودیت اجتماعی آگاهانه هماهنگ شده است که براساس مجموعهای از اصول در جهت نیل به اهداف فعالیت میکند. صاحبنظران عصر حاضر را عصر حاکمیت سازمانها نامیدهاند و سازمان را ابزاری برای توانافزایی، زمینهساز کمال و کامیابی و یک امکان واقعی و گریزناپذیر برای دستیابی به اهداف از پیش طراحی شده از طریق تبیین نقش و ایجاد هماهنگی بین افراد و واحدهای متعدد سازمان میدانند. دراکر برجستهترین هدف سازمانها را اثربخش کردن نقاط قوت و رفع نقاط ضعف انسانها میداند.
فرض بر این است که کوشش سازمانیافته نه تنها در مقایسه با کار انفرادی موفقیت بیشتری را به دنبال دارد بلکه عملکرد سازمان از قانون تضایف پیروی میکند. به بیان دیگر نتیجه حاصل از تلاشهای سازمانی بسی فراتر از جمع تلاشهای فردی است. سازمان پدیده بسیار پیچیدهای است. منشوری کثیرالوجه که شناخت آن مستلزم نگاه چندوجهی است ساختار نحوه قرار گرفتن اجزاء سازمانی، تعامل آنها با یکدیگر و سیستمی متشکل از وظیفه، گزارشدهی، رابطهها و اختیارات است. مطالعات نشان میدهد که در طراحی ساختار باید به این مهم توجه داشت که متغیرهای محتوایی چهارگانه شامل اهداف و استراتژی، محیط، اندازه و تکنولوژی بر متغیرهای ساختاری سهگانه شامل پیچیدگی، رسمیت و تمرکز اثر گذاشته و از نحوه ترکیب و در آمیختن آنها انواع طرحهای ساختاری به وجود میآید.
جان پیترز در این رابطه چنین مینویسد:
در واقع دو شیوه عمده در معماری ساختار نظامی وجود دارد که عبارتند از: شیوه «واکنشدار» و شیوه «واکنشپذیر». در شیوه «واکنشزا»، اصول و پیریزی ساختار نظامی براساس اولویتها و ملاحظات سیاست خارجی صورت میگیرد که البته این به معنای ایجاد یک ارتش مهاجم در عرصه بینالملل نیست. در انتخاب شیوه «واکنشپذیر»، سیاست خارجی کشور باید به دور از تنش و جنجال و براساس اصول معمول و متداول جهانی پیش رود که در نتیجه سازمان نظامی پدید آمده از این سیاست نیز به نسبت سازمانی متعادل و میانهرو خواهد بود.
اما طراحی ساختار نظامی به شیوه «واکنشپذیر» در مقابله با تهدیدهای احتمالی انجام میشود. برای مثال استراتژی ایالات متحده در طول جنگ سرد از همین نوع بود. به این ترتیب که این کشور همواره تغییرات و رخدادهای موجود در سازمان نظامی شوروی سابق را تحت کنترل و ارزیابی قرار میداد و تلاش میکرد تا متعاقب آن، تغییرات لازم را در سازمان نظامی خود ایجاد نماید تا سیاست سد نفوذ همچنان ادامه یابد.
براساس نظر صاحبنظران و با توجه به شواهد و قرائن متعددی میتوان با اطمینان گفت که رقابتهای جهانی و تغییرات فناوری احتمالاً موجب خواهد شد تا در دهههای آینده بین ساختار و استراتژی هماهنگی بیشتری برقرار شود.
عامل مهم دیگر در رابطه با طراحی ساختار، شناخت محیط است. بقای سازمان و افزایش اثربخشی آن ایجاب میکند که سازمانها در قالب سیستمهای باز، مکانیزمهای نظارت و بازخورد را به منظور تعیین و تشخیص محیط و همچنین درک آن، احساس تغییرات حاصله در محیطها و ایجاد جرح و تعدیلات ضروری، ایجاد و توسعه دهند. نکته مهم دیگر اینکه محیط سازمانها یکسان نیستند و هر کدام درجهای از عدم اطمینان محیطی را دارند که بر سازمان اثر میگذارد. عدم اطمینان محیط به معنای فقدان توان پیشبینی تحولات و تغییرات محیط پیرامونی است.
مینتزبرگ معتقد است که هر چه محیط پویاتر باشد ساختار سازمانی زندهتر است. او در اثبات این نظر میگوید ارتشها در زمان صلح یا حتی در زمان جنگ هنگامی که از میدان نبرد باز میگردند گرایشی شدیدی به دیوانسالاری و پافشاری بیش از اندازه به برنامهریزی، مشقهای رسمی و تشریفات دارند و به انضباط نیز توجه بسیار دقیق نشان میدهند. در میدانهای نبرد دست کم در میدانهای تازه نبرد به انعطاف بیشتری نیاز هست و از این رو ساختار سازمانی جمود کمتری دارد. این حکم به ویژه درباره موقعیتهای پویای جنگهای چریکی روایی دارد.
همچنین صاحب نظران مدیریت معتقدند که فناوری نیز بر ساختار اثر میگذارد.
فناوری را چنین تعریف کردهاند: روشها و طرقی که با استفاده از ابزارهای تجهیزات، فنون و دانش و مهارتهای ویژه نیروی انسانی برای انجام کارها اتخاذ میشوند. در اثبات تأثیر فناوری بر ساختار به مطالعات «وودوارد» در اوایل دهه ۱۹۶۰ استناد میشود که با بررسی وضعیت ۱۰۰ شرکت تولیدی الزام به تناسب میان فنآوری و ساختار را به اثبات رساند.
در عرصه نظامی این ضرورت به نحو بارز و مشهودی به چشم میخورد. مثلاً همانگونه که در زمان خود توپخانه تحولی در جنگ محسوب شد، ورود تانک، هواپیما، موشک و; به میدان جنگ ساختارهای گذشته را تغییر داد و ساختارهای جدیدی را الزامی ساخت.
نکته جالب اینکه در عرصه نظامی این ضرورت در دو سوی جبهه ایجاد میشود. هم کشوری که به تکنولوژی جدیدی مجهز میشود و هم طرف مقابل برای مواجهه با شرایط جدید، هر دو ساختار خود را تغییر میدهند، یا اصلاح میکنند و یا ساختارهای جدید را ایجاد میکنند.
در مبحث توانمندسازی نیز به سازمان و سازماندهی توجه شده است. توانایی سازمانهای آینده بستگی به موارد مختلفی دارد که ساختاردهی مناسب یکی از آنها است. یکی از نظرات ارائه شده به شرح زیر است:
۱ ایجاد ذهنیت مشترک
ذهنیت مشترک نمایانگر هویت سازمان در ذهن افراد است. ذهنیت مشترک نتیجه آرمان مشترک و ارزشهای واحد است. ذهنیت مشترک وقتی به وجود میآید که کارکنان علت تلاشهای خود را بدانند، اولویتها را بفهمند و نقش خود را در هدف کلی تشخیص دهند.
۲ بکارگیری مجدد کارکنان
تغییرات محیطی تغییر در ابزار، شیوهها، طرحها و; را ضروری میسازد. کارکنان باید خود بیاموزند که ابزار را بهسازی کنند، روشها را دگرگون کنند، ساده کنند و شیوههای نامناسب را متوقف کنند.
۳ بیمرز شدن
قابلیت افراد باید از حوزه کار مستمر تلقی شود. در سازمان بیمرز افراد با قریحه بدون توجه به سلسله مراتب، وظیفه یا منصب تخصصهای خود را به کار میگیرند.
۴ ایجاد توانمندی تحول
خلق توانمندی تحول، استمرار موفقیت را در خود دارد. چالاکی، نرمشپذیری و سرعت شالوده توانمندی تحول است. برندگان و بازندگان هر دو با آینده نامعلوم سر و کار دارند در حالی که بازندگان در حال تشکیل گروه برای بررسی و شناخت دگرگونی هستند برندگان خود را با دگرگونیها سازگار کردهاند.
۵ مهارت در زودآموزی
یادگیری عبارت است از توانایی سازمان در تولید و تعمیم مفاهیم ثمربخش. سرعت در یادگیری موجب تمایز سازمانها از یکدیگر میشود. میزان این تمایز به سرعت ایجاد و اشاعه مفاهیم وابسته است. سرعت در یادیگری وقتی حاصل میشود که مفاهیم تازه بتوانند به سرعت از یک بخش سازمان به سرتاسر سازمان رسوخ و ضمن پیشگیری از خطاها، موفقیتها را تجدید کنند. زودآموی توسعه نوآوری را به دنبال خواهد داشت.
نگاه اجمالی به دشمن
طرحریزی ساختار مناسب برای جنگ نامتقارن مستلزم شناخت محیط، وضعیت کلی و نقاط قوت و ضعف دشمن و آگاهی به قابلیتهای خودی است و در یک کلام به قول مقام معظم رهبری:
ما باید ببینیم که این مجموعه چگونه میتواند در میدانی که مسئولیت متوجه اوست سبکتر، کارآمدترو قوی دستتر حضور پیدا بکند.
در یک نگاه اجمالی در رابطه با تهدید آمریکا میتوان موارد زیر را برشمرد:
۱ـ دشمن متکی بر فناوری فوق مدرن است. امکان جنگ از راه دور توان حمله به تأسیسات و زیرساختهای اقتصادی، اشراف اطلاعاتی، تکیه بر نیروی هوایی برای آغاز جنگ، جلوگیری از تلفات خودی، قابلیت همزمانی و هممکانی برای گشودن جبهههای جدید، سیالیت و تحرک فوقالعاده از ویژگیهای نیروهای نظامی دشمن است.
۲ـ دشمن همه ابزارهای لازم برای اعمال قدرت غیر مشروع خود را دارد. سازمانها و سیستمهای حقوقی بینالمللی را یا در کنترل دارد یا در حد زیادی میتواند روی انها تأثیر بگذارد. شبکهای وسیع از رسانههای خبری و تبلیغی در اختیار آمریکا یا اهداف و ارزشهای این ابرقدرت است. اقتصاد پیشرفته بخش عمدهای از کشورهای منطقه یا کاملاً در اختیار ایالات متحده قرار دارند و یا نهایتاً همراه میشوند. دشمن سالها برای همفکرسازی، نفوذ در دستگاههای مختلف، نفوذ و ایجاد وابستگی در بین بخری از عناصر داخل کشور و; تلاش کرده است.
۳ـ محیط جنگ نامتقارن به غایت ناپایدار و عدم اطمینان محیطی فوقالعاده بالا است.
۴ـ دشمن علیرغم جثه سنگین و اتکای به ابزار با وجود اشراف اطلاعاتی و تحرک، امکان وارد آوردن ضربه فوقالعاده به یگانهای رزم و نیز ظاهر شدن در موقعیتهای مختلف زمانی و مکانی را دارد.
۵ـ امکان استفاده از یک نیروی نظامی کلاسیک از یکی از کشورهای منطقه با عنوانهای مختلف وجود دارد.
۶ـ دشمن به دنبال یافتن قابلیتهای جدید برای جبران ضعفهای خویش است و به همین جهت انعطاف، چابکی، چند منظورهگی و یافتن توان همه عرصهای شدن را وجهه همت خویش قرار داده است
۷ـ امریکا اولاً دارای ضعفهای ذاتی است که امکان رفع آنها را ندارد. ثانیاً برای غلبه بر بخش دیگری از ضعفهای خود نیاز به زمان نسبتاً قابل توجهی دارد.
نگاهی به سازمان و سازماندهی در سپاه
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از بدو تولد خویش از طریق آزمون و خطا، بهرهگیری از دانش، تجربه، خلاقیت و متناسب با ضرورتها و مقتضیات در هر زمان تلاش کرده است تا مناسبترین گزینه را که با رسالت و فرهنگ آن همخوانی دارد انتخاب کند.
در آغاز سازمان سپاه عمدتاً برای مقابله با ضد انقلاب درون شهری شکل گرفت. سپس در نبرد با ضد انقلاب سازمانیافته و غیر سازمانی کردستان چهره متفاوتی پیدا کرد و در مرحله بعد با درک انقلابی از پیامدهای ناشی از جنگ و در حساسترین شرایط آن در عرصه دفاع مقدس وارد شد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.