مقاله در مورد بررسی رابطه میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله در مورد بررسی رابطه میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی دارای ۲۹ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد بررسی رابطه میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد بررسی رابطه میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد بررسی رابطه میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی :
بررسی رابطه میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی
فصل اول
طرح تحقیق
• مقدمه
• بیان مسئله
• اهمیت و ضرورت تحقیق
• هدفهای کلی تحقیق
• فرضیه ها
• متغییر های تحقیق
• تعاریف عملیاتی متغییرها
مقدمه
واقعا عدالت یعنی چی؟ میتوان گفت عدالت یکی از گنگ ترین مفهوم هاست و تعریف کاملا مشخصی برای آن وجود ندارد به قول دکتر سروش عدالت نام هیچ فعلی نیست و می تواند صفت هر کاری قرار بگیرد حتی می توانند آدم بکشند و بگویند افکار این آدم ها برای جامعه خطر ناک بود و ما کار عادلانه ای انجام داده ایم اول باید تعریف مشخصی از عدالت داشته باشیم در این صورت با یک تعریف مشخص روبه رو هستیم و لااقل کلاه سرمان نمی رود در ضمن باید بدانیم که عدالت
مفهومی عقلی است و نه دینی یعنی بشر با عقل خود به این مفهوم ارزشمند رسیده البته دین هم آن را قبول دارد و کسی که عدالت را باور دارد باید به عقل بشر هم ایمان داشته باشد(چگونه می توان هم عدالت پذیر بود و هم ولایت پذیر ولایتی که به عقل و تصمیم گیری بشر برای خود ایمان ندارد) و از طرفی هم به گفته مطهری حقیقت میگوید هر آن چه عدل است دین است آن چه گفتم به ما کمک می کند تا تعریف مشخصی از عدالت برای خودمان داشته باشیم شاید بهترین تعریف از عدالت همان باشد که دکتر سروش می گوید :((آن چه که بر خود نمی پسندی بر دیگران هم روا مدار)) اگر آزادی عقیده و قلم و مطبوعات را بر خود مپسندی برای دیگران هم بپسند اگر آزادی اجتماعی را بر خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و اگر دیکتاتوری را بر خود نمی
پسندی بر دیگران هم روا مدار و اگر فقر را برای خود نمی خواهی برای دیگران هم مخواه و راه رشد اقتصادی را برای همه به یک میزان باز کن و برای کسی تبعیض قائل نشو و نکته بسیار مهم دیگر آنکه عدالت اقتصادی و ریشه کن شدن فقر و تبعیض و رانت خواری و مافیا و ; بدون عدالت سازمانی و سیاسی غیر ممکن است و در واقع دستی که آزادی نمی دهد نان هم نمی دهد آیا اگر مردم ما تعریف مشخصی از عدالت داشتند و به این قبیل مسائل آگاهی داشتند.
کلید واژه :
شخصیت ، عدالت ، سازمان
بیان مسئله :
بررسی رابطه میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی ، در این پژوهش به بررسی رابطه میان شخصیت و عدالت سازمانی در جامعه خواهیم پرداخت و با استفاده از روش های آماری موجود به برریی داده ها و آمار های بدست آمده خواهیم پرداخت تا بتوانیم به یک رابطه معنی دار میان دو عامل فوق الذکر دست یابیم .
اهمیت و ضرورت تحقیق :
از آنجا که در جامعه کنونی ما بسیاری از افراد احساس می کنند که عدالت سازمانی مناسبی در جامعه وجود ندارد و این عامل باعث رنجش و انزوای آنها در جامعه گشته است ، توجه به این امر و به کار گیری دست آوردها و پیشنهادات آن می تواند در جامعه بسیار اثر بخش و مفید باشد و کشور را به سوی پیشرفت و تعالی اجتماعی و فرهنگی پیش ببرد .
هدف تحقیق :
هدف از این پژوهش بدست آوردن یک رابطه مشخص میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی در جامعه میباشد .
فرضیه ها :
فرضیه اول
میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی در جامعه رابطه معنی داری وجود دارد .
فرضیه دوم
میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی در جامعه رابطه معنی داری وجود ندارد
تعاریف عملیاتی متغییر های تحقیق :
شخصیت :
شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره میگذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود میزند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد».
عدالت سازمانی :
برابرى از مهمترین ابعاد و بلکه اصلىترین معناى عدالت است. معناى برابرى این است که همه افراد صرف نظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، در إزاى کار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهاى مادى و معنوى موجود در جامعه برخوردار باشند. مبناى برابرى این است که: «انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند; و از این نظر، دو گونه یا چند گونه آفریده نشدهاند». یا به فرمایش رسول اکرمصلى الله علیه وآله: «الناس کأسنان المشط؛ مردم مثل دانههاى شانه هستند». اما آیا برابرى ذاتى انسانها سبب برابرى آنها در همه زمینهها مىباشد؟ و آیا تفاوت استعدادها و شایستگىهاى افراد باعث نابرابرى آنها با سایرین نمىشود؟
ارسطو برابرى را در لحاظ نمودن افراد در برخوردارى از ثروت، قدرت و احترام مىداند و معتقد است باید با هر کس مطابق با ویژگىهایش برخورد کرد. از طرف دیگر، عدهاى برپایى مساوات عادلانه را در دادن میزان آزادى، معقول مىدانند تا میدان براى فعالیت کلیه افراد فراهم گردد:
به موجب این که مقدار فعالیتها و کوششها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان مىآید: یکى جلو مىافتد و یکى عقب مىماند؛ یکى جلوتر مىرود و یکى عقبتر; به عبارتى، معناى مساوات این است که هیچ ملاحظه شخصى در کار نباشد.
فصل دوم
الف : ادبیات تحقیق
ب : مروری بر تحقیقات انجام شده مرتبط با موضوع در داخل یا خارج کشور
مقدمه :
«شخصیت» یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه از طریق ترکیب رفتار (Behavior) ، افکار (Thoughts) ، انگیزش (Motivation) ، هیجان (Emotion) و … استنباط میشود. شخصیت باعث تفاوت (Difference) کل افراد (انسانها) از همدیگر میشود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را میتوان از این جهت که «چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟» و از جهت این که «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطالعه قرار داد.
از طرف دیگر «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی» ، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در «تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او» مربوط میشود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده ، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونههای شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش میدهد. در حالی که برخی تجربهها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد.
شخصیت چیست؟
شخصیت یعنی « مجموعهای از رفتار وشیوههای تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن ، ثبات (پایداری) و قابلیت پیش بینی» مشخص میشود. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.
بی همتایی و تفاوت : شخصیت
یک فرد بیهمتاست و در عین بعضی مشابهتها ، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن (پایداری) : اگر چه افراد در شرایط و محیطهای گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و واکنش و همچنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمی است.
قابلیت پیش بینی : با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص میتوان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات در رفتار» رابطه متقابل دارد.
اختلال شخصیت چیست؟
آیا تابحال کسی را دیدهاید که در برابر یک انتقاد ساده ، واکنش خشمگینانه شدیدی داشته باشد؟
آیا از خود پرسیدهاید که چرا بعضی افراد انواع مختلف «خال کوبی» را روی پوست خود دارند؟
چرا بعضی افراد برای خود بعضی افراد برای خود ، خانواده و ; برنامه ریزی سختگیرانه دارند بصورتی که شرایط بحرانی هم حاضر به تغییر آن نیستند؟
شخصیت میتواند سازگار و یا ناسازگار باشد. «ناسازگاری» زمانی مطرح میشود که افراد قادر نباشند تفکر و رفتار خود را با محیط و تغییرات آن تطبیق دهند. سازگاری یا عدم سازگاری ارتباط نزدیکی با «انعطاف پذیری» دارد. یک شخصیت سالم با وجود ثبات و پایداری به میزانی از انعطافپذیری بهره میبرد. اما افراد ناسازگار در برخورد با موقعیتهایی که واکنش به آنها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز میدهند. بنابراین ، اختلال شخصیت یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت ها»
برابرى اجتماعى در سه عرصه سیاسى، فرهنگى و اقتصادى نمود مىیابد. بسط و توضیح هر یک از این موارد در قسمتهاى مربوط به عدالت سیاسى، اقتصادى و فرهنگى بیان خواهد ش
د
عدالت سازمانی و تعلیم و تربیت :
اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام، هدف اصلى نظریهپردازىهاى سیاسى است. تأملات نظرى درباره مفاهیمى چون عدالت، آزادى، برابرى، جامعه مدنى و ; هنگامى مورد قبول و مؤثر واقع مىشود که با در نظر گرفتن شرایط اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى جامعه، زمینههاى اجرا و عملى شدن بیشترى براى آنها فراهم شود. بىتردید، هدف از تولید علم و نظریهپردازى در جامعه کنونى ایران، رفع مشکلات نظرى براى شفاف شدن مسیر عمل است. پژوهش حاضر نیز به بیان شاخصها و ابعاد عینىتر عدالت اجتماعى براى بالا بردن توان عملى و اجرایى آن در جامعه مىپردازد. وقتى تصویر ذهنى کارگزاران از عدالت اجتماعى شفافتر گردد، مىتوان به تحقق عدالت در جامعه امیدوار شد.
در این پژوهش نخست به ابعاد، مؤلفهها و شاخصهاى عدالت اجتماعى اشاره شده است و در ادامه، سازوکارهایى که به تحقق این ابعاد یارى مىرسانند، در سه بُعد سیاسى، اقتصادى و فرهنگى مورد بررسى قرار گرفتهاند. عدالت فردى و شخصى نیز به عنوان بُعدى مجزا در کنار سه بُعد فوق مطرح شده است، گر چه مىتوان آن را در ذیل عدالت فرهنگى، سیاسى و اقتصادى نیز بیان کرد.
در مورد عدالت اجتماعى پژوهشهاى بسیارى صورت گرفته و هر اندیشمندى به اقتضاى بحث خود تعریفى از آن را ارایه داده است، با این حال هر تعریف تنها گوشهاى از مفهوم عدالت را روشن مىکند. نگارنده با توجه به این مسئله، سعى کرده به ابعادى از عدالت که به نظر مىرسد در نیل به مفهومى روشنتر و کاملتر از عدالت یارى مىرساند، اشاره نماید.
** مقصود از عدالت اجتماعى، ایجاد توازن در جامعه است. منظور از توازن هم همان تناسب است. تناسب به معناى این است که هر چیزى در جاى خودش و در محدوده مناسب جاى بگیرد. امیرالمؤمنین فرمود: «علیکم بتقوى الله و نظم امرکم». در این کلام «نظم» به همین معنا است؛ یعنى هر چیزى باید طبق معیارهاى خاص خود ارزیابى شد. این تناسب باید در همه امور رعایت شود. ما مکرر این نکته را گفته ایم که اصلاً زیبایى همان نظم است. برخى گفته اند: «زیبایى را نمى توان تعریف کرد»، ولى به نظر من تعریف زیبایى این است: «وجود تناسب میان امورى که در کنار هم قرار گرفته اند». صورتى زیبا است که ابرو و چشم و; آن متناسب باشد. اگر بینى کسى دراز باشد، آن صورت دیگر زیبا نخواهد بود.
میزان شیوع اختلال شخصیت
شیوع در جمعیت کلی
میزان شیوع اختلال شخصیت در کل جمعیت حدود ۴ تا ۶ درصد برآورد شده است. اگر چه در بین انواع مختلف شخصیتی تفاوتهای معنیدار وجود دارد برای مثال برآوردها برای اختلال پارانوئید حدود (۰۵ تا ۲۵ درصد) است در حالی که برای اختلال اجتنابی بین (۱ تا ۱۰ درصد) اعلام شده است.
شیوع در بین دو جنس
در میزان شیوع اختلال شخصیت بین دو جنس تفاوت های معنیدار دیده می شود برای نمونه در حالی که طبق برآوردهاا صداجتماعی واختلال وسواسی- جبری در مردان بیشتر از زنان است اختلال مرزی نمایشی و وابسته در زنان بیشتر از مردان (گاهی ۲ برابر مردان) است.
اعطاى حقوق :
منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوهاى است که براى شخص در نظر گرفته شده و بر اساس آن، او اجازه و اختیار ایجاد چیزى را دارد یا آثارى از عمل او رفع شده و یا اولویتى براى او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق براى او، دیگران موظفاند این شئون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذیرند.
طبق تعریف مذکور، عدالت زمانى تحقق مىیابد که به حقوق دیگران احترام گذاشته شود و اجازه و اختیار و یا تصرفى که حق فرد است، به او داده شود و از تجاوز به حقوق فرد پرهیز گردد. حق در معناى ذکر شده به معناى آن چیزى است که باید باشد – چه تا به حال رعایت شده باشد و چه نشده باشد۱۰ – نه به معناى آن چه که هست.
هر چیزى در جامعه داراى حق است و تعادل اجتماع هنگامى میسر مىگردد که این حقوق مراعات شود؛ براى مثال، یکى از بزرگترین حقوقى که افراد بشر دارند، حق تعیین سرنوشت است، حال اگر به دلایلى این حق از انسان سلب گردد به عدالت رفتار نشده است. براى اجراى خوب این بُعد از عدالت اجتماعى، کارهایى باید صورت گیرد: نخست، باید حقوق، اولویتها و آزادىهاى افراد معین و
مشخص شود؛ دوم، جایگاه صحیح این حقوق تعیین گردد و سوم، این حقوق به درستى و از سوى افراد و مراجع ذىصلاح مراعات شود. همه افراد به شناخت حقوق متقابل خود با دیگران ملزماند. سعادت و کمال هر انسانى در گرو شناخت و مراعات حقوقى است که بر گردن اوست.
توازن :
توازن با توزیع عادلانه ارتباط بسیارى دارد. البته نه تنها به این معنا که امکانات به طور شایسته و صحیح به افراد مستحق برسد، بلکه علاوه بر آن، امکانات به حد لازم و مورد نیاز وجود داشته باشد. هر چیزى که اجتماع لازم دارد، باید به اندازه کافى موجود باشد.
نکته دیگر در بحث توازن، این است که امکانات به نحو صحیح در جامعه تقسیم گردد؛ براى مثال، در جامعه کارهاى فراوانى در بخشهاى اقتصادى، سیاسى، فرهنگى، قضایى و ; وجود دارد. اولاً: این
نیازهاى هر بخش، بودجه و نیرو مصرف گردد. عدل به این معنا، سبب دوام و بقا و تأمین عدالت در کل مجموعه مىشود،۱۱ همچنین از پیدایش شکاف طبقاتى و ایجاد طبقه مرفه و ثروتمند در سویى، و طبقات فقیر و نیازمند در سوى دیگر جلوگیرى مىکند. توازن، مصلحت کل جامعه را تأمین مىکند و به این مسئله توجه دارد که توزیع نقشها و امکاناتْ بخشى، مقطعى و محدود نباشد، بلکه همه جانبه بوده و کلیه بخشها و افراد را در بر گیرد.
ابعاد مذکور تصویر روشنترى از عدالت را به ذهن متبادر مىسازد و در تعیین سازوکارهاى تحقق آن یارى مىرساند. در نتیجهگیرى از آنچه آمد مىتوانیم برقرارى مساوات، توازن و روحیه اطاعت از قانون در اجتماع، به نحوى که با مراعات حقوقِ تمامى شهروندان همراه باشد، را به عنوان تعریف عدالت اجتماعى پیشنهاد کنیم. مباحث مقاله حاضر بر اساس همین تعریف ارائه شده است
عدل الهى :
عدل الهى یکى از مباحث مهم در اسلام است. در این مقاله عدل در خلقت و عدل در قانونگذارى (تشریع) و رابطه عدل با حسن و قبح عقلى مورد بحث قرار گرفته است.
یکى از مسائلى که درعلم کلام مورد بحث واقع شد مساله عدل الهى بود، که آیا خداون
د عادلاستیا نه؟این مساله خیلى اهمیت پیدا کرد و شاخهها و متفرعات زیاد پیداکرد، دامنهاش قهرا به مساله اصل عدالت اجتماعى که مورد بحث ماست نیز کشیده شد.این مساله از مساله حادث بودن و قدیم بودن کلامالله هم با آنکه آن مساله فتنهها بپا کرد و خونها برایش ریخته شد بیشتر
اهمیت پیدا کرد به طورى که به واسطه نفىو اثبات در این مساله – یعنى مساله عدل – متکلمین دو نحله شدند: عدلیه و غیر عدلیه.عدلیه یعنى طرفداراناصل عدل الهى، و غیر عدلیه یعنى منکرین اصل عدل الهى.
متکلمین شیعه عمومااز عدلیه هستند، و به همین جهت از همان زمان قدیم معمول شد کهشیعه بگوید اصول دین اسلام پنج تاست: توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد، یعنى از نظر اسلامشناسىشیعى اصول اسلام پنج تاست.
در مساله عدل الهى در دو قسمت بحثشد: یکى اینکهآیا خلقت و تکوین عالم از آسمان و زمین، از جماد و نبات و حیوان، از دنیا و آخرت، بر موازین عدالت و موافق عدالت است ودر خلقت و آفرینش به هیچ موجودى ظلم نمىشود و این عالم به عدل برپاست؟آیا «بالعدل قامت السموات و الارض» (۱) ؟یااینکه خداوند چون اراده و مشیتش مطلق است و هیچ چیز نمىتواند اراده او رامحدود کند، فعال ما یشاء است، یفعل ما یشاء (۲) و یحکم مایرید (۳) ، خلقتش تابع هیچ میزان و هیچ قاعده و قانونى نمىتواند باشد،هر چه او بکند عدل است نه اینکه هر چه مقتضاى عدل است او مىکند.
لهذا در جواب این سؤال که آیا خداوند در قیامتبر وفق موازینى که موازین عدل است رفتار مىکند و طبق حساب و قاعدهاى یکى را به بهشت مىبرد و دیگرى را به جهنم،یا اینطور نیست؟آنها گفتند اینطور نیست، هیچ قانون و ناموسى نمىتواند حاکم بر فعل حق باشد، هر قانون و ناموسىتابع فعل او و امر اوست، عدل و ظلم هم تابع فعل اوست.اگر او مطیع را به جهنم ببرد و عاصى را به بهشت، باز هم چون اوکرده عدل است.اراده او و فعل او تابع میزانى و خاضع در برابر قانونى نیست، همه قوانین و موازین تابع اراده او هستند.
این یک قسمت درباره اصل عدل که راجع به اساس خلقتموجودات و نظام عالم بود که آیا موافق با میزان عدل استیا نه؟ قسمت دیگرى مربوط به نظام تشریع است، مربوطبه دستورهاى دینى است، مربوط به این است که دستورهاى الهى که به وسیله پیغمبراکرم(ص)رسیده و به نام شریعت و قانون اسلامى خوانده مىشود چطور؟ آیا نظام تشریع تابع میزان عدل استیا نه؟آیا عادلانهوضع شده و هر حکمى تابع یک حقیقت و یک مصلحت و مفسده واقعى است، یا اینطور نیست؟ وقتى که به قوانین شریعت اسلام نگاه مىکنیم مىبینیمیک سلسله چیزها تحلیل و تجویز و بلکه واجب شده و یک عده امور دیگر بر عکس تحریم شده و ممنوع شناخته شده: به درستى و امانت امر شده و از دروغو خیانت و ظلم نهى شده.
شک ندارد که بالفعل باید گفت آنچه امر کردهخوب است و آنچه نهى کرده بد است، اما آیا چون خوبها خوب بوده و بدها بد بودهاند اسلام به آن امر کرده و از این نهى کرده؟یاآنکه چون اسلام به این یکى امر کرده خوب شده و چون از آن یکى نهى کرده بد شده و اگر به عکس کرده بود، اگر به دروغ وخیانت و ظلم امر کرده بود اینها واقعا خوب مىشدند و اگر از راستى و امانت و عدالت نهى کرده بود اینها واقعا بد بودندیعنى بد مىشدند؟! شارع اسلام دستور داده که بیع حلال است و ربا حرام، شک ندارد که الآن بیع خوب است و ربا بد، حالا آیا بیعبالذات و به خودى خود چیز خوبى بوده
و براى بشر نافع و مفید بوده و چون خوب و مفید بوده در اسلام حلال شمردهشده و اما ربا بالذات چیز بدى بوده و به حال جامعه بشر ضرر داشته و چون بد و مضر بوده اسلام آن را حرام شمرده و گفته: «الذینیاکلون الربوا لا یقومون الا کما یقوم الذى یتخبطه الشیطان من المس»(۱) و یا بر عکس است، بیعرا چون اسلام گفته حلال استخوب شده و چون ربا را گفته حرام است بد شده.
فصل سوم
روش انجام تحقیق
• جامعه آماری
• نمونه ی آماری و چگونگی گزینش آن
• ابزار جمع آوری اطلاعات
• روش های آماری برای تجزیه و تحلیل اطلاعات
جامعه آماری :
جامعه آماری در این پژوهش نیروی کار شاغل استان قزوین میباشد که به صورت دسترسی تصادفی به بررسی جامعه ای ۲۵۰ نفری از کارگران و تکنسین های شاغل پرداختیم .
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.