مقاله در مورد بررسی تطبیقی رضایت از زندگی دانشجویان دختر و پسر


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
3 بازدید
۹۷,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد بررسی تطبیقی رضایت از زندگی دانشجویان دختر و پسر دارای ۳۰۲ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد بررسی تطبیقی رضایت از زندگی دانشجویان دختر و پسر  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد بررسی تطبیقی رضایت از زندگی دانشجویان دختر و پسر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد بررسی تطبیقی رضایت از زندگی دانشجویان دختر و پسر :

بررسی تطبیقی رضایت از زندگی دانشجویان دختر و پسر

– بیان مسئله :
در جوامع مدرن پدیده های جدید به مرور زمان و بطور تدریجی در همان جوامع به اقتضای مسائل و مشکلات و نیازهای آنجا ابداع شدند، و موجب یک رشد تدریجی در طول تقریباً ۲۰۰ سال در همه زمینه ها از صنعت و کشاورزی و پزشکی گرفته تا فیزیک و نجوم و بیولوژی ; شد. به تدریج به اقتضای رشد هر بخش تقسیم کار و انواع مشاغل بوجود آمد. تولیدات داخلی متناسب با ساختار فرهنگی و نیازهای موجود جامعه افزایش یافت، ابزار بهتر ارضاء نیاز ارائه شد و در عین حال به علت

رشد اقتصادی همسو با نیازها و متعادل ( تدریجی و در همه زمینه ها ) درآمدها نیز افزایش یافت و به مردم امکان تهیه ابزار جدید ارضای نیاز را می داد. در چنین جوامعی نیز فرایند مقایسه اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و لذا فرایند پیدایش نیاز نیز وجود داشت و دارد، اما از آنجا که دستیابی به ابزار جدید ارضای نیاز در حد نیاز احساس شده در هر قشر و گروهی بطور ذهنی امکان پذیر به نظر می رسد، احساس نارضایتی از وضع موجود کم است و اگر اینجا و آنجا احساس نارضایتی بوجود آید، عموماً در حد قابل کنترل می باشد و عنان جامعه از دست اداره کنندگان آن خارج نمی شود. ( رفیع پور، فرامرز . ۱۳۷۸ (ب): ۳۵- ۳۴ با اندکی تخلیص )

ولی در جوامع در حال توسعه از جمله کشور ما ایران امکان رشد اقتصادی مستمر عملاً وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد – بنابر نتایج تحقیقات ( Muller, Edward N. 1995: 972-3 ) – به علت شدت نابرابریهای اجتماعی – اقتصادی عموماً در دست درصد کوچکی از اعضای جامعه است، بنابراین امکان بروز نارضایتی بیشتر فراهم می آید. .
علاوه بر آن با قرار گرفتن در مسیر مدرنیته در کشور های توسعه نیافته به کاهش باورهای تقدیر اندکی تخلیص )
هنگامی که نظام فرهنگی جامعه الگوهایی را ارائه می نماید که نظام اقتصادی امکان برآورده شدن مطلوب اهداف در چارچوب آن الگوها را ندارد. پیامد آن ارضاء نشدن نیازها است، که باعث نارضایتی می گردد. نتایج پیمایش « ارزشها و نگرشها » نیز مؤید وضعیت مذکور است؛ به طوریکه بر اساس نتایج این تحقیق « ۵۶ درصد جوانان خود را فاقد شادابی و نشاطی که یک جوان باید داشته باشد؛ می دانند ( وضعیت و نگرش جوانان. ۱۳۸۱ : ۶۰ ). تا جائیکه نتایج پیمایش مذکور محققان را واقعاً نگران کرده و هشدار می دهند که « وضعیت بهداشت روانی جوانان واقعاً نگران کننده و هشدار دهنده است» ( وضعیت و نگرش جوانان. ۱۳۸۱ : ۱۵۹ ). به نظر می رسد وضعیت مذکور در مورد جوانان تحصیل کرده وخیم تر باشد. زیرا جوانان تحصیل کرده عموماً در خانواده هایی رشد کرده اند که والدینشان علیرغم داشتن سطح تحصیلاتی پایین تر از وضعیت معیشتی مناسبتری در زمان جوانی خود نسبت به فرزندان امروز خویش برخوردارند (مقایسه نسل موجود با نسل گذشته). ثانیاً دانشجویان تحصیل کرده انتظاراتی بالاتر ـ به ویژه در حوزه اشتغال ـ نسبت به سایر جوانان دارند. بنابراین قابل پیش بینی است که رضایت از زندگی آنها به طور قابل توجهی تنزل یافته باشد. نتایج پیمایش «وضعیت نگرش جوانان» نیز کم و بیش مؤید آن است.
«به لحاظ متغیر تحصیلات؛ بیشترین سطح سلامت روانی متعلق به جوانانی است که تحصیلات آنها راهنمایی، دبیرستان، فوق لیسانس و مقاطع بالاتر است و جوانان پیش دانشگاهی و دانشجویان

دوره های فوق دیپلم و لیسانس از این بابت در وضعیت بدتری هستند». (وضعیت نگرش جوانان. ۱۳۸۱ ، ۲۳۸ )
با توجه به اینکه ایران به لحاظ ساختار جمعیتی، کشوری جوان محسوب می گردد شناخت مسائل و مشکلات جوانان اهمیت بسیاری دارد. زیرا چرخهای اقتصاد کشور در آینده به وسیله آنان به گردش در می آید و سرمایه های فرهنگی توسط آنان حفظ می شود.

بنابراین، با پدیده ایی مواجه هستیم که اولاً جمعیت فراوانی از جوانان جامعه را در بر می گیرد؛ ثانیاً جمعیتی سرنوشت ساز (دانشجویان) هستند و کاهش رضایت از زندگی پیامدهایی را به همراه می آورد که می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات اجتماعی دیگر گردد.

۲- اهمیت پژوهش:
یافته های پژوهشی حکایت از آن دارند که رضایت افراد از یک حوزه خاص از زندگی (مثلاً اشتغال یا خانواده) تنها متاُثر از شرایط موجود در آن حوزه نیست؛ بلکه متاُثر از رضایت کلی فرد از زندگی نیز می باشد.(N. Mcintosh. 2001 , p: 53)
به تعبیری دیگر چنانچه ارتقاء رضایت فرد در هر حوزه ای از حوزه های زندگی هدف باشد؛ نباید صرفاً در صدد رفع نیازهای فرد در همان حوزه بود بلکه باید به رضایت کلی فرد از زندگی نیز توجه نماییم. چنانچه اشخاص در یک زمینه عام مطلوب، آرام و رضایت بخش به سر ببرند؛ سپس اگر حادثه ای ناگوار در حیطه خاصی از زندگی برای آنان رخ دهد (مثلاً به لحاظ شغلی،‌ شخص شغلش را از

دست بدهد) با آسیب روانی کمتری مواجه می گردد. بنابراین شناخت ”رضایت از زندگی“ و عواملی که سبب پیدایش یا کاهش آن می شود حائز اهمیت است. نکته دیگری که قابل ذکر است « تاُثیر رضایت از زندگی در مشارکت اجتماعی، حضور با نشاط دانشجویان در تشکل های

مدنی و نقش پیش گیری کننده آن در جلوگیری از افسردگی، بی تفاوتی، پرخاشگری، اعتیاد و خودکشی و فرار مغزها است.» (غفاری، مسعود. ۱۳۸۱ :۲۳ و ۲۲)
موارد مذکور هر یک مسئله ای در خور توجه است که افزایش آن سبب ساز مشکلاتی هم در سطح میانه (دانشگاه) و هم در سطح کلان (جامعه) می گردد. لذا یکی از اهداف محقق بررسی تغییرات رضایت از زندگی بر حسب جنس، گروههای آموزشی، مقطع تحصیلی و وضعیت استقرار (بومی – خوابگاهی) است تا از آن طریق برای دسته هایی که در داخل دانشگاه رضایت از زندگی کمتری دارند؛ به فراخور امکانات دانشگاه پیشنهادات راهبردی ارائه گردد.
به لحاظ تئوریک این پژوهش از دو جنبه حائز اهمیت است: نخست ویژگی خاص جامعه آماری آن است یعنی از آنجائیکه در این پژوهش دانشجویان دارای خاستگاههای جغرافیایی متعددی هستند؛ برخی ساکن شهرهای بزرگ و پرجمعیتی مانند تهران، اصفهان، تبریز و ;، برخی ساکن شهرهایی با جمعیت متوسط (مانند اغلب شهرستانها) و برخی ساکن در روستاها بوده اند؛ لذا در این تحقیق امکان بررسی رابطه «توسعه یافتگی» با «رضایت از زندگی» فراهم می گردد در حالیکه غالب تحقیقات در حوزه جغرافیایی محدودی انجام می پذیرد و امکان این نوع بررسی را برای محقق فراهم نمی آورد.
دوم پرداختن به مفهوم «رضایت از زندگی» است. شایان ذکر است که در نگاه به این مفهوم دو رویکرد تئوریک قابل مشاهده است. رویکرد نخست نگاه به رضایت از زندگی به مثابه یک سازه که اجزای آن از جنس رضایت است: مانند ” رضایت از خانواده “ ، ” رضایت از دوستان “ ، ” رضایت از محل سکونت “ و ;. نگاه دوم به رضایت از زندگی به مثابه یک متغیر بسیط که به اقتضای کلی و عام بودن مفهوم « زندگی » معطوف به حیطه های خاص نمی گردد.
در غالب پژوهشهایی که در حوزه رضایت از زندگی در ایران انجام پذیرفته رویکرد نخست را برگزیده اند بدون آنکه این انتخاب مبتنی بر ارزیابی و توجه به رویکرد رقیب باشد. در این پژوهش، محقق سعی خواهد نمود در حد توان مختصر خود به ارزیابی تئوریک این دو بپردازد و رویکرد دوم را که رویکردی جدید در پرداختن به مفهوم رضایت از زندگی در ادبیات موجود در این پژوهش در ایران است ؛ را اتخاذ خواهد نمود.
لذا اهمیت دیگر این تحقیق پرداختن تئوریک به مسئله ای است که در غالب تحقیقات صورت گرفته مغفول مانده است.

۳- سوالات پژوهش
۱ـ میزان رضایت از زندگی دانشجویان در دانشکده‌های مختلف چقدر است ؟
۲ـ آیا بین میزان رضایت از زندگی دختران و پسران دانشجو تفاوتی وجود دارد؟
۳ـ آیا عوامل اجتماعی موثر بر رضایت از زندگی در دانشجویان دختر و پسر، خاستگاههای واحدی دارد؟
۴ـ متغیر‌های اصلی تأثیر گذار بر رضایت از زندگی کدامین هستند؟
۵ـ در راستای تبیین جامعه شناختی رضایت از زندگی سهم و میزان تأثیر‌گذاری هر متغیر چقدر

است؟

۲-۱ : پیشینه پژوهش
هدف از بررسی پیشینه تحقیق دست یابی به دو نکته است.
۱ـ کنکاش پیرامون ساختار متغیر‌های مورد بررسی به ویژه متغیر وابسته تحقیق یعنی سعی

درشناسایی ابعاد، مولفه‌ها و نهایتاً معرف‌های آن. به زبانی دیگر در این بخش ما در جستجوی فهم چیستی این متغییر هستم و نهایتاً می‌خواهیم به روش روشنی برای سنجش آن دست یابیم.
۲ـ یافتن روابط بین متغیر وابسته با مجموعه متغیر‌های مستقل یا به تعبیری رابطه بین مسئله تحقیق به مثابه یک پدیده اجتماعی با مجموعه متغیرهای اجتماعی که قابلیت پیش بینی آن را دارند.
پس مادر واقع به دنبال«چیستی» متغیر وابسته و «چگونگی تغییرات» آن هستیم.
لذا ابتدا سیری در منابعی که به مفهوم «رضایت از زندگی»یا مفاهیم نزدیک به آن و همچنین عوامل موثر بر آن خواهیم پرداخت؛ و پس از جمع‌بندی و ارزیابی پیشنه پژوهش سعی در ارائه یک مدل تحلیلی که حکایت از شبکه روابط بین متغیرها است؛ خواهیم پرداخت و در انتهای کار فرضیه‌های تحقیق را از مدل استخراج خواهیم نمود. همچنانکه در آخر این فصل به تفصیل خواهد آمد؛ در نگاه به متغیر رضایت از زندگی دو رویکرد نظری وجود دارد: رویکرد نخست به رضایت از زندگی به مثابه یک سازه که دارای ابعادی چند است. ورویکرد دوم به رضایت از زندگی به مثابه یک متغیر بسیط.

در تنظیم پیشینه این تحقیق سعی شده است که ابتدا منابعی که نگاهشان به رضایت از زندگی به مثابه یک سازه است ؛ و سپس منابعی که مربوط به رویکرد دوم است آورده شود. و در انتها نیز منابعی که یا به مفاهیم مشابه به رضایت از زندگی پرداخته اند و یا رویکردشان چندان مشخص نیست؛ ذکر گردد.
نیز پیش از ورود به این بخش به ویژه مقالات خارجی ـ شایسته است اصطلاحات ذیل را که در طول مقاله بارها مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ معرفی نمایم:
مقیاس رضایت مقطعی از زندگی tswls= temporal satisfaction with life scale

مقیاس رضایت از زندگی swls= satisfaction with life scale
مقیاس تلاش در جهت معرفی خود sass= self – anchoring striving scale
خوشبختی ذهنی swb= subjective well – being
کیفیت زندگی qol= quality of life
شایان ذکر است مطالب داخل [ ] توضیحات مربوط به اینجانب می‌باشد که به منظور جلوگیری از اختلاط آنها با متن اصلی مقالات خارجی استفاده شده است.

۲-۱- ۱ : نگاه به رضایت از زندگی به مثابه یک سازه
۲-۱-۱- ۱ : اباذری (و همکاران ). ۱۳۸۳
«موج دوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان، ارزشهای حول محورهای گوناگون را مورد سنجش قرار داده است. تحلیل عاملی یافته های مربوط به رضایت در موارد مذکور نشانگر آن است که رضایت حول سه عامل رضایت مالی، رضایت فردی و رضایت اجتماعی و سیاسی قابل طبقه بندی است:
تحلیل عامل گویه های رضایت از زندگی
۱ ۲ ۳
رضایت از وضع مسکن ۸۶۲/۰
رضایت از وضع مالی ۷۷۵/۰
رضایت از محله سکونت ۶۰۸/۰
رضایت از خانواده ۸۰۴/۰
رضایت از ازدواج ۷۲۲/۰
رضایت از وضع سلامتی ۶۷۰/۰

رضایت از اوضاع سیاسی ۸۶۵/۰
رضایت از اوضاع اقتصادی ۸۴۹/۰

ملاحظه می شود که تحلیل عوامل نشانگر تفکیک پدیده رضایت به سه گروه اصلی رضایت مالی، رضایت فردی و رضایت اجتماعی و اقتصادی است. میانگین رضایت در سه حوزه یاد شده نشانگر آن است که رضایت در حوزه مالی کمترین میزان و رضایت در زمینه فردی بیشترین میزان را برانگیخته است: میانگین رضایت در حوزه مالی ۱۵/۱ ، حوزه اجتماعی ۹/۳ و در حوزه فردی ۹ است. (ص۱۴ )
الف. رضایت فردی
مقوله رضایت از سلامتی از جمله مقولاتی است که در پیمایش های گوناگون انجام پذیرفته و ج

دول مقایسه ای یافته ها حاکی از افزایش میزان رضایت از وضع فردی است:

مقایسه میزان رضایت از وضع سلامتی در سالهای ۱۳۸۲- ۱۳۵۳
۱۳۵۳ ۱۳۷۵ ۱۳۷۹ ۱۳۸۲
ناراضی ۶ ۸ ۱/۱۴ ۱/۷
رضایت نسبی ۲۶ ۱/۱۹ ۶/۱۰ ۸/۱۱
راضی ۶۷ ۸/۷۲ ۳/۷۵ ۱/۸۱

رضایت از وضعیت مالی بیش از سلامتی انتظار می رود که در دیدگاه فرد در خصوص وضع عمومی جامعه منشاء اثر باشد. یافته های مقایسه ای حاکی از آن هستند که در این زمینه نیز با رشد نسبی میزان رضایت مواجه بوده ایم:
مقایسه میزان رضایت از وضع مالی در سالهای ۱۳۸۲- ۱۳۵۳
۱۳۵۳ ۱۳۷۵ ۱۳۷۹ ۱۳۸۲
ناراضی ۲۰ ۷/۱۱ ۲۲ ۴/۱۹
رضایت نسبی ۵۴ ۳/۴۵ ۵/۲۲ ۳/۳۶
راضی ۲۵ ۶/۴۲ ۴/۵۵ ۳/۴۴

وضع شغلی نیز بی تردید یکی از عوامل مهم در زمینه رویکرد فرد در خصوص روند عمومی اوضاع است .
مقایسه میزان رضایت از وضع شغلی در سالهای ۱۳۵۳ ، ۱۳۷۹ و ۱۳۸۲
۱۳۵۳ ۱۳۷۹ ۱۳۸۲
ناراضی ۱۶ ۱/۱۸ ۹/۱۸
رضایت نسبی ۴۰ ۴/۲۴ ۱/۳۵
راضی ۳۷ ۴/۵۵ ۴۶

داده ها حاکی از افزایش نسبی میزان رضایت از اوضاع شغلی است. ( ص۱۶-۱۴ )

وضعیت اقتصادی
پرسش مستقیم در خصوص میزان رضایت از اوضاع اقتصادی در موج دوم پیمایش ارزشها و نگرش های ایرانیان انجام پذیرفته است که نتایج آن به شرح زیر است:
میزان رضایت از اوضاع اقتصادی
میزان رضایت فراوانی نسبی
کم
تا حدودی

زیاد ۵/۷۰
۲۵
۶/۴

اوضاع سیاسی
پرسش مستقیم در باب میزان رضایت از اوضاع سیاسی که در موج دوم پیمایش انجام پذیرفته نشانگر میزان رضایت نسبی پاسخگویان است:
میزان رضایت از اوضاع سیاسی در سال ۱۳۸۲
میزان رضایت فراوانی نسبی
کم
تا حدودی
زیاد ۴/۳۷
۲/۴۷
۴/۱۵
(ص ۱۹ )
عوامل زمینه ای مؤثر بر میزان رضایت
الف. رضایت فردی
در مجموع به نظر می رسد که جنسیت و سن تا حدودی بر متغیر رضایت فردی اثر می نهند. زنان کمتر از مردان احساس رضایت می کنند و با افزایش سن بر میزان رضایت از اوضاع فردی افزوده می شود. میان متغیر تحصیلات و رضایت از اوضاع فردی نیز ارتباط مستقیمی وجود دارد. با افزایش تحصیلات رضایت از اوضاع فردی افزایش پیدا می کند.
میزان رضایت فردی به حسب تحصیلات X=13/185 sig = 0/000 V = 0/060
(ص۲۱ )
ب. رضایت مالی:
در زمینه رضایت مالی، جنسیت اثر معنی داری دارد. اگر در این زمینه اوضاع مالی به نحو اعم مورد توجه قرار گیرد زنان بیش از مردان احساس رضایت از اوضاع مالی دارند.
۲۱X= 49/392 sig = 0/000 V = 0/104 ( ص۲۱ )

سطوح رضایت مالی بر حسب گروههای نسلی ( پیمایش ۱۳۸۲)
جوان میانسال سالمند
رضایت ۱/۱۶ ۸/۲۱ ۲/۲۵
رضایت نسبی ۸/۳۲ ۳/۳۸ ۸/۴۳
عدم رضایت ۱/۵۱ ۳/۳۹ ۳۱

X= 103/275 sig = 0/000 V = 0/106

سطوح رضایت فردی بر حسب گروههای تحصیلی( پیمایش ۱۳۸۲)
فوق لیسانس و دکتری لیسانس دیپلم و فوق دیپلم راهنمایی و دبیرستان ابتدایی بی سواد
۶/۹ ۴/۱۵ ۸/۱۵ ۲/۱۸ ۶/۲۶ ۲/۳۵ رضایت
۱/۳۰ ۱/۳۳ ۴/۳۵ ۷/۳۶ ۱/۳۰ ۲/۳۶ رضایت نسبی

۲/۶۰ ۵/۵۱ ۷/۴۸ ۱/۴۵ ۳/۳۳ ۷/۲۸ عدم رضایت

(ص۲۲ )
اثر عامل توسعه یافتگی مناطق شهری
;. مقایسه یافته ها حاکی از آن است که در حوزه رضایت فردی چندان تفاوت معناداری میان این دو گروه از مناطق وجود ندارد به عنوان نمونه در زمینه رضایت مالی، مسکن و محله سکونت نارضایتی در مناطق توسعه نیافته اندکی بیشتر است اما این تفاوت به نحوی ضعیف معنادار است.

رضایت از اوضاع اقتصادی
سنجش اثر سکونت در مناطق توسعه یافته یا توسعه نیافته بر میزان رضایت از اوضاع اقتصادی از جمله محورهای مهمی است که می تواند بازنمایاننده اثر متغیر مذکور بر تلقی فرد از اوضاع عمومی باشد(ص۲۷)
میزان رضایت از اوضاع اقتصادی بر حسب سطح توسعه یافتگی مناطق کشور ( پیمایش ۱۳۸۲)
X= 54/954 sig = 0/000 V = 0/136
نتایج حکایت از آن دارد که میزان رضایت از اوضاع اقتصادی در مناطق توسعه نیافته در حد معناداری بالاتر است.(ص۲۸)
رضایت از اوضاع سیاسی
آیا همراه با رضایت بیشتر از اوضاع اقتصادی در مناطق توسعه نیافته رضایت سیاسی نیز در این مناطق بیشتر است؟ در این صورت می توان میان این دو الگوی رضایت ارتباطی مستقیم را مفروض گرفت.
X= 83/512 sig = 0/000 V= 0/175
نتایج حکایت از آن دارد که رضایت از اوضاع سیاسی در مناطق توسعه نیافته در حد معناداری بیشتر است.( ص۲۹ )
یک انگاره در تفسیر تفاوت میان رضایت فردی و رضایت از فضای عمومی، به این نکته است که این دو الگوی رضایت، گزارش از تحولات عینی جامعه ایرانی می دهند مطابق با این الگو باید تصور شود که مسیر تحولات در جامعه ایران به واقع موجب افزایش رضایت فردی شده است: اقداماتی که سبب افزایش شاخص های توسعه انسانی در ایران شده اند عبارتند از افزایش و گسترش تحصیلات و آموزش عالی، گسترش امکان تحرک طبقاتی و اجتماعی و اتخاذ سیاستهایی که عملاً به تقویت طبقه متوسط انجامیده موجبات افزایش رضایت فردی را فراهم ساخته است. اما در کنار این تحولات، بی سامانی در عرصه مدیریتی، تعدد و تکثر الگوهای ساماندهی فرهنگی و اجتماعی و عدم انطباق سازمان مدیریتی کشور با تحولات اجتماعی و فرهنگی سبب شده است که فضای عمومی جامعه وضع نامطلوبی بیابد و افزایش جمعیت شهری نیز هر روز به این فضای نامطلوب

دامن زده است.(ص۳۳)
;.تحولات سیاسی اخیر و تمایل جناحین سیاسی به جلب مشارکت و ناکارآمد جلوه دادن حوزه قدرت رقیب سبب شده است که همه رسانه ها در این امر همداستان باشند که فضای عمومی جامعه، اوضاع اقتصادی، چشم انداز تحولات در عرصه های گوناگون فرهنگی و اجتماعی و سیاسی را نگران کننده بنمایانند. مطابق با این الگو افراد هنگامی که از وضع فردی خود سخن می گویند فضای ملموس خود را وانمایی می کنند اما هنگامی که از فضای عمومی سخن می گویند کم و بیش بازتاب دهندگان پیام رسانه ها هستند.(ص ۳۴)پس به طور خلاصه می توان گفت:عوامل

ی که سبب افزایش «رضایت فردی» می شود عبارتند از : ۱- مهاجرت ۲- آموزش ۳- گسترش فضای ارتباطی و رسانه ای.
حقیقتاً هنگامی که فرد در باب وضعیت فردی خود قضاوت می کند مرجع و مبنای مقایسه او چیست؟ ظاهراً رویکرد یاد شده مبنای مقایسه را وضعیت پیشین فردی انگاشته است. اما ممکن است مبنای مقایسه در واقع نه وضعیت فردی بلکه وضعیت دیگران باشد. در این صورت بسیاری از عوامل یاد شده نظیر مهاجرت و ارتباطات ممکن است فرد را به شبکه های دیگری متصل کنند که فضای امن و رضایت بخش پیشین فردی از دست برود و در پرتو وضعیت متفاوت دیگران فرد به رغم بهبود نسبی در وضعیت خود از آنچه دارد بیش از گذشته ناراضی باشد. تا حدودی به این پرسش با کنترل متغیر سن می توان پاسخ گفت. اگر سنین بالا رضایت فردی بیشتری دارند تا حدودی می توان نسبت به صحت ایده نخست گمان برد و چنین انگاشت که افراد با ارجاع به وضعیت فردی خود رضایت از وضع خود دارند. اما اگر با افزایش سن میزان رضایت از اوضاع فردی کاهش یابد در این صورت میزان رضایت رویکرد مذکور چندان پاسخگو نخواهد بود. ص ۶-۳۴تلخیص یافته»
۲-۱-۱- ۲: نایبی. ۱۳۷۵
در این اثر تحقیقی محقق به سنجش توصیفی احساس خوشبختی می‌‌پردازد. سنجش متغیر وابسته از طریق یک گویه انجام پذیرفته «کلاً چقدر احساس خوشبختی می‌‌نمائید؟»
به نظر ما بررسی متغیر وابسته ـ که متغیر اصلی تحقیق است ـ از طریق یک گویه به پایایی (reliability) تحقیق خدشه جدی وارد می‌نماید. و از دقت کار می‌‌کاهد.درهر حال مشخص نیست که آیااحساس خوشبختی یک‌‌‌سازه است یا یک متغیر بسیط؟
آنگاه در حالت نخست باید اهتمام به شناخت ابعاد آن داشته باشد و در حالت دوم باید با افزایش تعداد گویه‌‌ها سطح سنجش آن را از تربیتی به فاصله‌ای ارتقا بخشد.
در این تحقیق برای رضایت از زندگی به مثابه یک متغیر مستقل چهار بعد در نظر گرفته شده است:
رضایت از زندگی خانوادگی، رضایت از مسکن، رضایت از تندرستی و رضایت از شغل. بعد نخست با یک گویه سنجیده شده است: آیا از زندگی خانوادگی خود راضی هستید؟ بعد دوم که رضایت از مسکن است؛ دارای دو مولفه است الف: رضایت از اندازه مسکن ب: رضایت از محله‌ای که فرد در آن زندگی می‌کند.
بعد سوم رضایت از تندرستی است که آن نیز با یک گویه سنجیده می‌گردد و بعد چهارم رضایت از شغل است که دارای ابعاد متعددی است (مافوق، همکار، امکان ترفیع شغلی، امنیت اقتصادی،

فاصله در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد از در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد مطلوب و تفاضل رتبه در‌‌‌‌‌‌‌‌آمد از در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد مطلوب) ص۲۰
نظر به اینکه احساس خوشبختی با رضایت از زندگی دارای همبستگی نسبتاً زیادی است (ص۵۵) نتایج آزمون فرضیات به کار گرفته شده در این تحقیق مفید به نظر می‌رسد.

شماره صفحه آزمون کرامر سطح معناداری ( )
فرضیه
۴۶ ۱۱/۰ ۰۷/۰ احساس خوشبختی با رتبه شغلی پیوستگی دارد

۴۸ ۱۴/۰ ۰۰۵/۰ احساس خوشبختی با تحصیلات پیوستگی دارد
۴۹ ۲۰/۰ ۰۰۰۱/۰ احساس خوشبختی با در‌‌آمد پیوستگی دارد
۵۰ ۱۸/۰ ۰۰۰۱/۰ احساس خوشبختی با امنیت اقتصادی پیوستگی دارد
۵۳ ۲۹/۰ ۰۰۰۰/۰ احساس خوشبختی با رضایت از زندگی پیوستگی دارد
۵۵ ۱۸/۰ ۰۰۰۱/۰ احساس خوشبختی با بیگانگی پیوستگی منفی دارد
۵۸ ۱۳/۰ ۰۴/۰ احساس خوشبختی با جنس پیوستگی دارد

۵۹ ۰۳/۰ ۸۱/۰ احساس خوشبختی با تأهل پیوستگی دارد
۶۰ ۱۳/۰ ۰۴/۰ احساس خوشبختی با وضعیت اشتغال فرد پیوستگی دارد
۸۳ ۱۲/۰ ۰۵/۰ رضایت از زندگی با رتبه شغلی فرد پیوستگی دارد
۸۶ ۱۷/۰ ۰۰۱/۰ رضایت از زندگی با ‌در‌‌‌‌آمد فرد پیوستگی دارد
۸۷ ۱۳/۰ ۰۱/۰ رضایت از زندگی با اعتماد پیوستگی دارد

۸۷ ۳۰/۰ ۰۰۰۰/۰ رضایت از زندگی با بیگانگی پیوستگی دارد

۲-۱-۱-۳: عظیمی هاشمی .۱۳۸۲
این پژوهش با هدف شناسایی رضایت از زندگی و مولفه‌های آن و دینداری و وجوه آن و رابطه بین این دو متغیر دربین دانش آموزان نمونه تحقیق(۱۲۰۰نفر از دانش آموزان دوره متوسطه شهرهای فردوس و درگز و نواحی ۴، ۵، ۷ مشهد) انجام شد. نمونه گیری طرح خوشه‌ای چند مرحله‌ای و ابزار سنجش پرسشنامه می‌باشد. یافته‌ها نشان داد ۵/۴۲% دانش آموزان نمونه تحقیق از زندگی رضایت زیاد دارند و بیش از نیمی از آنان درحد متوسط از زندگی راضی هستند. مقایسه ابعاد رضایتمندی از زندگی در بین دانش آموزان بر اساس مقیاس چند بعدی رضایت از زندگی(دوستان، مدرسه، خود، خانواده و محیط زندگی) حاکی از آن است که بیشترین نسبت نارضایتی دانش‌آموزان از محیط زندگی است…
بررسی توزیع توام دو متغیر دینداری و رضایت از زندگی نشان می‌دهد که هم تغییری مثبت بین این دو متغیر به وضوح قابل مشاهده است و دینداران از زندگی رضایت بیشتری دارند. روابط همبستگی بین اجزا و مولفه‌های هر دو متغیر حاکی از آن است که بعد پیامدی که ناظر بر اهمیت دین در زندگی شخصی و نگاه دین به رضایت، موفقیت، خرسندی، سعادتمندی است. بیشترین وابستگی( r=33%) را با رضایت از زندگی دارد. (به ویژه بارضایت از خانواده و مدرسه)
یافته‌های رگرسیون چند متغیری نشانگر است که دینداری ۱۳% از تغییرات رضایت از زندگی در بین دانش‌آموزان را تبیین می‌کند ۸۷% باقی مانده تغیرات رضایت زندگی در بین دانش‌آموزان تابع عوامل دیگر است.
همچنین از بین ابعاد چهارگانه دینداری بعد مناسکی در کنار ابعاد سه‌گانه دیگر(اعتقادی، تجربی، پیامدی) تاثیر خالص در توضیح رضایتمندی ندارد و بعد پیامدی قوی‌ترین پیش بینی‌کننده رضایتمندی از زندگی در بین دانش‌آموزان تحقیق است. (برگرفته از خلاصه طرح)
هرچند این اثرتحقیقی در زمره بهترین آثار تحقیقی موجود در داخل کشور درباره رضایت از زندگی است؛ اما وجود چند نکته نتایج آن را تردید آمیز نموده است.

نکته یکم: “ از لحاظ روش شناسی، تحدید و تصریح مرز میان متغیر مستقل(بعد پیامدی دینداری) ” و متغیر وابسته(رضایت از زندگی) کاملاً اساسی است.
به عبارت دیگر متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق باید کاملاً جداگانه تعریف شوند و هرگز نباید متغیر مستقل(بعد پیامدی دین) با توجه به متغییر وابسته(رضایت از زندگی) تعریف گردد. زیرا در این صورت، هنگام اندازه گیری روابط بین متغیرها، بخش اعظم واریانس متغیر وابسته به وسیله متغیر مستقلی تبیین می‌شود که قبلاً به شکلی از روی آن ساخته شده است یا به هم مربوط هسند .
نیز می‌دانیم که بعد پیامدی دین درواقع رعایت دیانت در زندگی روزمره به ویژه رفتارهای غیر عبادی است. با توجه به
این دو مطلب در پژوهش مذکور بعد پیامدی دینداری نباید معطوف به رضایت از زندگی باشد. این در حالی است که
گویه ” اعتقاد دینی به انسان کمک می کند که از زندگی خود راضی باشد”و نیز گویه” اعتقاد دینی عامل مهمی در أرامش
روحی روانی انسان است ” (عظیمی هاشمی، مژگان,۱۳۸۲ :۱۶۸ ) از پرسشنامه مذکور ناظربه ارتباط بین دینداری و رضایت از زندگی است.
نکته دوم: ایراد وارد بر کار پژوهشی ایشان این است که تعریف عملیاتی بعد پیامدی دین ناظر به حیطه غالب کنش پاسخگویان نمی‌باشد. می‌دانیم که در ارائه تعریف عملیاتی، محقق باید یک چشمش به تعریف مفهومی(و در صورت فقدان, تعریف اسمی یا تحلیلی) و چشم دیگرش باید ناظر به حیطه غالب کنش پاسخگو باشد. توجه به حیطه غالب کنش سبب می‌شود که پاسخگو خود را در موقعیتی واقعی تصور کند و راحت تر بتواند در مقابل گویه موضع گیری نماید. دو مورد از گویه‌های مذکور در این اثر پژوهشی فارغ از حیطه غالب کنش پاسخگو هستند.
«آدم باید مواظب باشد لقمه حرام نخورد»نیز گویه « مهم نیست که شغل درامدش حلال باشد یا نه مهم این است که شغل پر درامد باشد.» (عظیمی هاشمی.۱۳۸۲ :۱۶۸ ) بدیهی است که معاملات اقتصادی و;.در زمره حیطه غالب کنش افراد در سن و سال دبیرستانی نیست و پاسخگویان در این حوزه فاقد تجربه کافی و لذا فاقد موضع واقعی هستند و لذا امکان ارائه

پاسخهای کلیشه‌ای از سوی پاسخگو زیاد می‌گردد که خود سبب غیر نرمال شدن توزیع خرده مقیاس مذکور می‌گردد که در واقع مقدمه پدید آمدن اشکال سوم است.
نکته سوم:در این اثر تحقیقی متغیر وابسته غیر نرمال است ولذا قابلیت استفاده از تحلیل رگرسیون و آزمون t را ندارد.
اشکالات سه‌گانه مذکور سبب می‌شود که مهمترین نتیجه پژوهش مذکور یعنی« بعد پیامدی

دینداری قویترین همبستگی را با رضایت از زندگی دارد» مخدوش باشد.
۲-۱-۱-۴ : Ryan & Dziurawiec . 2000
محقق به تحقیقی نحت عنوان « دنیا طلبی و نسبت آن با رضایت از زندگی » پرداخته است . این تحقیق درباره پیامدهای اتخاذ یک سبک زندگی مبتنی بر دنیا طلبی است “ نمونه آماری این تحقیق ۱۶۲ نفر استرالیایی از ناحیه شهری Perth بودند که ۶/۵۵ درصد پاسخگویان این تحقیق زن و ۴/۴۴ درصد آنان مرد و میانه سنی آنها ۵/۴۴ سال بود ” p:190
مراد از دنیا طلبی که برای معادل کلمه Materialism آورده شده است سازه‌ای است که در تعریف آن دو رویکرد متفاوت وجود دارد.

رویکرد نخست(Belk ,1984 ,85): مبتنی بر برخی ویژگیهای شخصیتی همچون اهل چشم و هم‌چشمی بودن، بخیل بودن است. P:187
ورویکرد دوم (Dawsan.1992 ): ارزش دانستن محوریت و قدرت، اهل خوشگذرانی بودن و موفقیت را در مالکیت هر چه بیشتر دانستن است. که رویکرد اخیر در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است p: 186
بنابراین آنچنان‌که از فحوای مقاله بر می‌آید مراد از دنیاگرایی، میزان دارایی و ثروت افراد نیست بلکه گرایش و تمایل به کسب دارایی و ثروت‌اندوزی است به تعبیری دیگر ممکن است فردی بضاعت‌ مالی چندانی نداشته باشد ولی ویژگیهای مذکور را ارزش تلقی کرده و عملاً جویای آن باشد.
۹ـ در این تحقیق رضایت از زندگی با استفاده از شاخصهایی از طیف Delighted Terrible ]طیف خوشی فراوان[ که متعلق به (Andrews and withey 1976) است؛ استفاده شده ، رضایت کلی از زندگی و رضایت از زندگی در هفت حوزه اسکان، معیار زندگی ]منظور از معیار زندگی میزان تملک مادی استp=186 [زندگی خانوادگی،موفقیت‌ها، شغل، سلامتی، میزان خرسندی و شادی.)
دنیا طلبی از طریق ۱۴ معرف از نسخه اصلاح شده از طیف دنیا‌گرایی (Richins and Dawson (1990, 1992)) استفاده شده ا ست . p:191
* همبستگی پیرسون از نوع Product – Moment آشکار نمود که هر یک از ابعاد زندگی بطور معنی‌داری با زندگی به مثابه یک کل مرتبط بود.
* نتایج این بررسی حکایت از آن داردکه ، افرادی که به لحاظ دنیا‌طلبی در مرتبه بالاتری هستند رضایت کلی از زندگیشان کمتر است. و نیز در حوزه‌های« معیار زندگی»] که بر میزان تملک مادی فرد تأکید دارد[
« زندگی خانوادگی» و« میزان خرسندی و شادی» کمتر است. حوزه‌های مذکور برخی بر

تملک‌مادی و برخی بر روابط بین فردی تأکید دارد. p:193
۲-۱-۱-۵ : علیخواه.۱۳۸۳
نویسنده در اثر تحقیقی خود تحت عنوان« سنجش مفاهیم اساسی علوم اجتماعی » به جمع آوری مفاهیم اساسی علوم اجتماعی در میان آثار پژوهشی دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا پرداخته است. دو اثر پژوهشی که نویسنده از آنها نیز یاد کرده است آتار پژوهشی آقایان فریدون علیخواه ـ نویسنده ـ و فیض ا; نوروزی است.اگر چه در هر دو اثر مذکور به متغیر « رضایت از زندگی» پرداخته شده است، اما از آنجا که در هر دواثر رضایت از زندگی متغیر اصلی (وابسته)

پژوهش نبوده است؛ به نظرمی رسد به اندازه کافی مورد موشکافی قرار نگرفته است.
به اختصار می توان گفت که در اثر پژوهشی آقای علیخواه برای « رضایت از زندگی» شش بعد در نظر گرفته شده است که عبارت هستند از: ۱- رضایت از زندگی خانوادگی (شامل رضایت از همسر و فرزند) ۲- رضایت از شغل ۳- رضایت از روابط اجتماعی (همکاران و همسایگان) ۴- رضایت از در آمد ۵- رضایت از تحصیلات ۶- رضایت از تسهیلات مهم خانواده. که در سؤالات مذکور میزان رضایت از زندگی در قالب طیف پنج گزینه ای لیکرت مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حکایت از آن دارد که هر چه رضایت از زندگی بیشتر باشد گرایش به آزادی بیشتر است. (صص ۳۴۰-۳۳۹). نکته قابل ذکر در باره کار ایشان این است که متغیر رضایت از زندگی در این تحقیق فاقد روایی محتوایی است .یعنی برخی از حیطه های رضایت از زندگی مانند « رضایت از خود» آورده نشده است.
در اثر پژوهشی دوم نیز می توان به اختصار گفت که برای رضایت از زندگی پنج بعد در نظر گرفته شده است که عبارتند از رضایت از رشته تحصیلی، رضایت از محله سکونت، رضایت از خانواده، رضایت از کشور و رضایت از مسؤولین. در پرسشنامه مذکور متغیر رضایت در قالب طیف سه گزینه ایی لیکرت مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که میزان رضایت از زندگی با فردگرایی رابطه ای زیاد دارد.(صص ۸-۲۵۷)
در باره اثر ایشان دو نکته قابل ذکر است: نکته نخست اینکه متغیر رضایت از زندگی در این تحقیق فاقد روایی محتوایی (Content validity) است .مثلادر این اثر نیز رضایت از خود و رضایت از محیط کار یا تحصیل مورد بررسی قرار نگرفته است. نکته دوم نیز اینکه متغیر « رضایت از مسؤلین» معطوف به متغیر رضایت اجتماعی است نه رضایت از زندگی.
۲-۱-۱- ۶ : Adams. 1969
محقق در اثر تحقیقی خود به نام « تحلیلی از شاخص رضایت از زندگی» برای رضایت از زندگی چند بعد قائل است که عبارت‌اند از: از رغبت به زندگی، تناسب میان اهداف دست‌یافته و آرزوها، شاد و مثبت‌بین بودن، ثبات قدم وشکیبایی و تصور از خود به لحاظ زیستی،‌ روانی و اجتماعی . ( Adams , 1969: 470)
برخی گویه‌های مربوط به این پژوهش به شرح ذیل است.
بعد شادی و مثبت گرا بودن:
۱ـ اکنون همچون ایام جوانی شاد هستم
۲- این ایام بهترین سالهای زندگی من است.
۳- زندگی من از آنچه است می‌تواند بهتر باشد.
۴- این ایام دلگیرترین ایام زندگی من است.
۵ـ غالب کارهایم برای من خسته کننده است.
۶ـ در مقایسه با دیگران من خیلی در خیالات فرومی‌روم.
بعد رغبت به زندگی
۱ـ تاکنون چنین بوده که هر آنچه می‌کردم به آن علاقه می‌داشتم
۲ـ برای یک ماه یا یک سال آینده‌ام برنامه ریزی دارم.
۳ـ درمقایسه با افراد هم سن و سال خودم من فردی موفق بودم.
۴ـ هر قدر که می‌گذرد اوضاع بهتر می‌گردد.

۵ـ پیش بینی می‌کنم که در آینده امور جالب و خوشایندی برایم روی می‌دهد.
۶ـ احساس پیری و خستگی می‌کنم.

۲-۱- ۲ : نگاه به رضایت از زندگی به مثابه یک متغیر بسیط
۲ -۱-۲-۱ محسنی.۱۳۷۹
در این اثر تحقیقی که در قالب کتاب چاپ شده است؛ محقق ابتدا به مفهوم رضایت می‌‌پردازد: «رضایت هم متغیر است و هم دارای ابعاد مختلفی است که بدون تردید با نیازهای بشری و ارض

ای آنها در رابطه است؛» محقق برای رضایت اجتماعی هفت بعد در نظر می‌‌گیرد که عبارتند از «رضایت از شهر محل زندگی، رضایت از خانواده، رضایت از سلامت فردی، رضایت از تغذیه، رضایت از مسکن، رضایت از وضع مالی، رضایت از بخت و اقبال» تمام هفت حوزه مذکور در قالب طیف سه‌ گزینه‌ای لیکرت مورد سنجش قرار می‌‌گیرد.
در این تحقیق رضایت از زندگی گاهی در ذیل رضایت اجتماعی و در زمره ابعاد آن است که در واقع بعد هشتم آن را تشکیل می‌دهد (ص۵۴۰)‌ و گاه چیزی متمایز از آن ابعاد است و در زیر مجموعه رضایت اجتماعی قرار نمی‌گیرد. (ص۲۵۹) در هر حال نظر محقق درباره این متغیر (رضایت از زندگی) چندان مشخص نیست. در هر حال از نظر محقق«رضایت از زندگی، هر چند که موضوع یا زمینه مشخصی را مطرح نمی‌کند، شاخصی برای بیان سطح رضایت از مجموعه عوامل و عناصر زندگی است؛ و به همین نسبت قضاوت‌های کلی گرایانه‌ای را نیز به همراه دارد. سطح نارضایتی کامل از زندگی برابر با ۶/۷% و نسبت افراد کاملاً راضی نیز برابر با ۷/۶۵% است. نسبت آنها که عقایدی در حد وسط دارند و اظهار می‌کنند تا حدی از زندگی خود راضی هستند به ۷/۲۵% می‌رسد. بررسی پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران در سال ۱۳۵۳ در ۲۴ شهر ایران بر روی ۴۴۲۰ نفر نشان می‌دهد که نسبت ناراضیان از کل زندگی (پرسش کاملاً مشابه) برابر با ۷% بوده است. که با نسبت، تشابه کامل دارد.» صص۷ـ۲۵۶
در ادامه رابطه برخی متغیرها با رضایت از زندگی سنجیده شده است که در این میان جنس، سن، وضع تأهل فاقد رابطه معنا‌‌دار است ولی سواد و در‌آمد رابطه معنا‌داری با رضایت از زندگی دارند.
ایراد قابل طرح بر این تحقیق این است که متغیرهای سواد و در‌آمد که هر دو در سطح سنجش رتبه‌ای می‌باشند با آماره کیدو مورد سنجش قرار گرفته است. نیز رضایت از زندگی فرد صرفاً با یک گویه سنجش شده است: «آیا به طور کلی از زندگی خود راضی هستید؟» شایان ذکر است که ارقام مختلف رضایت اجتماعی در این تحقیق بسیار بالا و قابل تردید است:

مجموع رضایت نسبی و کامل (%) حوزه رضایت
۱/۹۷ زندگی خانوادگی
۷/۹۲ وضع تغذیه

۹/۹۱ وضع سلامت
۹/۸۷ وضع مالی
۸/۸۵ وضع مسکن
۴/۸۳ شهر محل زندگی
۶/۷۱ بخت و اقبال

که در مورد رضایت از کل زندگی همچنانکه ذکر شد ۷/۶۵ درصد است. ص۲۵۹
۲-۱-۲- ۲: اینگلهارت، رونالد
در این اثر ارزشمند اینگلهارت با توجه به نتایج تحقیقات طولی و میان فرهنگی به بررسی تطبیقی میزان رضایت از زندگی و احساس سعادت در بین چندین کشور اروپایی پرداخته است. او اشاره می کند که «در جمع بندی نتایج بیش از دویست هزار مصاحبه در نه کشور اروپایی» تفاوتهای میان فرهنگی فراوان را که در طول زمان ثابت بوده اند، مشاهده می کنیم به علاوه این تفاوتهاتنها بازتاب اوضاع عینی اقتصادی به طریق مستقیم و ساده نیستند. مثلا مردم ایتالیا هر سال پایینترین سطح رضایت از زندگی را نشان می دهند، از ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۸ بجز یک سال (که از آخر در ردیف دوم هستند) همیشه در آخر قرار دارند؛ در طول این دوره پانزده ساله هیچگاه درصد ایتالیایی هایی که از زندگی خود بسیار راضی بوده اند از ۱۵ بالاتر نرفته است. فرانسویان با فاصله کمی بالاتر از ایتالیایی ها قرار دارند ;.در نقطه کاملا مقابل، دانمارکی ها قرار دارند که هر سال بالاترین سطح رضایت کلی از زندگی را نشان می دهند بجز یک سال (که در ردیف دوم قرار دارند)، هیچگاه درصد دانمارکی هایی که خود را خیلی راضی بر شمرده اند کمتر از ۴۷ نبوده است. به طور میانگین احتمال اینکه دانمارکی ها از زندگی خود « خیلی راضی » باشند شش برابر ایتالیایی ها است ;.
دیگر ملیت ها موقعیت نسبی خود را به طرزی قابل ملاحظه ثابت نگهداشته اند، تنها با یک استثناء یعنی بلژیکی ها؛ کسانی که در تمام دهه ۱۹۷۰ در میان سه تا از راضی ترین ملیتها قرار داشتند اما در دهه ۱۹۸۰ یک کاهش محسوس و ممتد را نشان می دهند تا آنجا که در ۱۹۸۶ به ردیف ششم سقوط می کنند ;. این ۱۵ تا ۲۰ درصد تنزل در مقایسه با ۵۰ درصد اختلاف که دانمارکی ها را از ایتالیایی ها جدا می کند آنقدر زیاد نیست؛ اما بیانگر کاهش محسوس در احساس سعادت در میان مردم بلژیک در تقابل با ثبات کلی تفاوتهای مقطعی- ملی مورد مشاهده در سراسر این دوره است. تفاوتهای فرهنگی منطقا پایدار هستند، اما نه ابدی. نوسانهای کوتاه مدت وجود دارد و همانطور که در مورد بلژیک نشان می دهد ممکن است دگرگونیهای مهمی در موقعیت نسبی بعضی ملل پدید آید.
;. علت کاهش رضایت از زندگی در بلژیک را می توان تا حدی ناشی از بیکاری و تورمی دانست که در دهه ۱۹۸۰ در این کشور به سطح فوق العاده بالایی رسیده بود ;. در مقابل رضایت از زندگی در آلمان یک روند به سوی بالای نسبتا کم اما قابل درک را نشان می دهد ، کشوری که کمترین نرخ تورم را از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۸ داشته است . بنابراین ما رابطه تقریبا زیادی بین نوسان های کوتاه مدت رضایت از زندگی و تجربه های اقتصادی جوامع مزبور می یابیم.
اما یک جنبه به مراتب قابل توجه تر تداوم فرهنگی است که علیرغم این نوسان های کوتاه مدت استمرار می یابد. با وجود تحولات اقتصادی بزرگ بین تجربه های کشورهای مختلف ما شاهد ثبات قابل توجهی در مراتب نسبی مردم در این کشورها هستیم. ایتالیایی ها و فرانسوی ها در همه حال در ردیفهای نزدیک به آخر و دانمارکی ها و هلندی ها در ردیفهای بالا قرار دارند. و علیرغم این حقیقت که اقتصاد آلمان هم در شرایط مطلق و هم در عملکرد نسبی در طول این دوره در مرتبه بالایی قرار دارد، سطح رضایت از زندگی در میان مردم آلمان پیوسته در حد نسبتا پایینی است

(اگرچه روندی رو به بالا را نشان می دهد). در مقابل هم درآمد سرانه ایرلندیها و هم درآمد سرانه هلندی ها از آلمانی ها کمتر است و اقتصادشان نیز سطح قابل ملاحظه بالاتری از تورم و بیکاری را در این دوره به نسبت اقتصاد آلمان نشان می دهد، معهذا هم ایرلندی ها و هم هلندی ها دائما سطح بالاتری از رضایت از زندگی را نسبت به آلمانی ها نشان می دهند. اگرچه تفاوتهای فرهنگی

در رضایت از زندگی به دگرگونیهای اقتصادی واکنش نشان می دهند اما این واکنش بسیار کند صورت می گیرد. نتیجه گیری ما بسیار ساده اما مهم است: مؤلفه فرهنگی است که زمینه ساز

این پاسخ ها است اساسا هر پاسخی تا حدی متاثر از محیطی است که در آن پرسیده می شود و این سوال هم استثناء نیست. پاسخ ها هم بازتاب نوسان های کوتاه مدت (ناشی از رویدادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نزدیک) و هم بازتاب عامل بلند مدت فرهنگی هستند ;.
به نظر ما تفاوت های مقطعی- ملی یک مؤلفه فرهنگی مهم دارند ;. این تفاوت ها بازتاب هنجارهای فرهنگی مختلف هستند. دوره های طولانی سعادت و ناکامی می تواند هنجارهای متداول در یک جامعه معین را قوی تر یا سست تر کند و به تمایلات نسبتا منفی یا مثبتی منته

ی گردد که بر پاسخ ها تاثیر می گذارد قطع نظر ازاینکه زندگی شخصی فرد پرسش شونده بر چه منوال است. دگرگونیهای کوتاه مدت بیانگر تجربه‌های مستقیم بلاواسطه شخص هستند، اما تفاوتهای مقطعی ـ ملی پایدار بازتاب هنجارهای فرهنگی شناختی هستند و نه غم و شادی فردی که این هم به این معنا نیست که تفاوتها ساختگی هستند. بر عکس، آنها بازتاب تفاوت های عمیق و فراگیر در نگرش هستند. سطح پایین رضایت از زندگی به گرایش های منفی نسبت به کل جامعه مربوط می‌شود… ص۳۲
اشاره می‌کنیم که مؤلفه فرهنگی این تفاوت های مقطعی ـ ملی بازتاب تجربه‌های تاریخی این ملت ها است. دوره‌های طولانی آرزوها و انتظارهای برآورده نشده موجب ظهور نگرش های بدبینانه می‌شود. این گرایش ها ممکن است از طریق جامعه پذیری در دوران پیش از بلوغ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. هراندازه که یادگیری اولیه پایدارتر باشد به ثبات الگوی فرهنگی متمایز بیشتر کمک می‌کند. این واقعیت که ما فقط تا اندازه‌ای می‌توانیم علت های تاریخی تفاوت های فرهنگی را تعیین کنیم، مطمئناً این تفاوت ها را ناپدید نمی‌سازد. آنها ویژگی های فرهنگی مهمی هستند که به تبیین رفتار متفاوت ملت ها کمک می کنند.
به اعتقاد ما یکی از مهمترین علل اختلاف فرهنگی سطح توسعه اقتصادی جامعه است: امنیت اقتصادی احساس عمومی رضایت از زندگی را در جامعه افزایش داده و به تدریج باعث پدید آمدن یک هنجار فرهنگی نسبتاً عالی می‌شود. شواهد تجربی این فرضیه را تأیید می‌کنند…
تفاوت های فرهنگی مورد مشاهده بازتاب تجارب تاریخی چندین نسل یا چندین قرن است و نه فقط ده دوازده سال گذشته.ص۳۳
… اگر چه عامل اقتصادی تنها عامل اختلاف در رضایت از زندگی نیست، به نظر می‌رسد که توسعه اقتصادی با سطوح نسبتاً بالای رضایت از زندگی در ارتباط است.ص۳۵
ارزشها و احساس سعادت رابطه تنگاتنگ اما پچیده‌ای دارند….ص۴۱ وقتی که مردم به خواست

ه‌ای ارزشمند می‌رسند، احساس خوشبختی و رضایت می‌کنند. لیکن این احساس سعادت ذهنی ذاتاً زود گذر است. در کوتاه مدت ممکن است آنچه شما به دست آورده‌اید موجب سرخوشی شود؛ اما در بلند مدت این طور نیست ـ زیرا اگراینگونه بود فعالیت های هدفمند متوقف می‌شد. پس از مدتی، مردم آنچه را دارند بدیهی پنداشته، زیاده خواهی می‌کنند و یا اینکه وقتی به نقطه اشباع می‌رسند، به دنبال سایر خواسته‌ها می‌روند. در صورتی که خواسته‌های معینی مدت های مد نسل جای خود را به نسل دیگر می‌سپارد،
اولویت های کل جامعه ممکن است تغییر یابد. لذا فراگرد دگرگونی فرهنگی با پیامدهای بلند مدت پیگرد و دستیابی به سعادت ذهنی ارتباط دارد.ص۲۴۱
نکته قابل اطمینان این است که از لحاظ ذهنی پیامدهای کوتاه مدت دستیابی به هدفی خاص همانند پیامدهای بلند مدت آن نیست. ص۲۴۱
سعادت ذهنی بنابر تغییرات جدید در وضعیت مالی یا وضعیت تأهل تفاوتهای نسبتاً بزرگی نشان می‌دهد.ص۲۷۳
بنابراین تغییرات محیط اقتصادی و اجتماعی می‌تواند سه نوع تأثیر متفاوت داشته باشد.
۱ـ به طورخلاصه، تغییر وضعیت عینی فرد]مثل درامد و شغل[ می تواند موجب احساس آنی رضایت و نا رضایتی شود .
۲ـوضعیتی که برای مدتی دوام می‌آورد احتمالاً برای چندین سال ـ ممکن است به تدریج سطوح آرزوهای افراد را در یک زمینه معین ارتقاء یا تنزل دهد.
۳ـ وضعیتی که برای مدتی طولانی دوام آورد می‌تواند به دگرگونی ازرشهای نسلی منتهی شود، در نتیجه افراد یک جامعه معین اولویت اصلی خود را به ارزشهای متفاوت خواهند داد.ص۲۴۶
رضایت فرد از کل زندگی بازتاب مجموع رضایت وی در زمینه‌های گوناگون همچون در آمد، مسکن، شغل فعالیتهای فراغت، زندگی خانوادگی و مانند آن است.ص۲۴۳
«کمبل»، «کانورس»و «راجرز» (۱۹۷۶ )چنین مدلی را فرضی می‌کنند. آنها اظهار می‌دارند که رضایت ذهنی فرد از هر جنبه خاص زندگی بازتاب شکاف بین سطح آرزوی او و وضعیت عینی وی است اما سطوح آرزوهای فرد به تدریج با وضعیت او تطابق می‌یابد.ص۲۴۴
سعادت ذهنی در میان گروههایی که برپایه ویژگیهایی کمتر پایدار مثل درآمد یا وضعیت تأهل قرار دارند متفاوت است، اما حتی در اینجا مقدار اختلاف به طور تعجب آوری کم است.ص۲۷۳
بارنز و دیگران(۱۹۷۹) یافته‌های مشابهی را از ایالات متحده و چهار کشور اروپای غربی گزارش می‌دهند.
همانطور که می‌توان انتظار داشت، ثروتمندان از در آمدشان بیش از افراد فقیر راضی هستند، و کسانی که از تحصیلات عالی برخورداند از تحصیلاتشان بیش از افراد کم سوادتر راضی هستند. لیکن تفاوتها کوچکتر از آن چیزی است که می‌توان انتظار داشت؛ و وقتی ما رضایت از زندگی را به طور کلی مورد بررسی قرار می‌دهیم، پراکنش در واقع کم است.ص۲۴۳
سعادت ذهنی به ندرت در میان گروههایی که با ویژگیهای ثابتی چون جنس مشخص می‌شوند تفاوت می‌کند.ص۲۷۳ زیرا شخص به ویژگی های ثابت خودش خو می کند ص۲۴۵
روشن است که زنان در مقایسه بامردان با محرومیتهای عینی فراونی روبرو هستند. اگر محیط عینی، تعیین کننده اصلی احساس سعادت باشد، شخص انتظار خواهد داشت تفاوتهای محسوسی بین زنان و مردان بیابد؛ در صورتی که الگوی آرزو ـ تطابق عمومیت داشته باشد، آنگاه باید در انتظار مشاهده تفاوتهای اندکی باشیم.ص۲۴۹
آیا زنان و مردان در سعادت ذهنی به طرز قابل توجهی باهم تفاوت دارند؟ شواهد مربوط به شانزده کشور غربی مشخص می‌کند که آنها تفاوت محسوسی ندارند…

به طور کلی میانگین شانزده کشور هم برای رضایت از زندگی و هم خوشبختی نشانگر این است که زنان در سعادت ذهنی اندکی از مردان بالاتر هستند لیکن تفاوتها فقط بالغ بر ۱یا۲ درصد می‌شود… ص۲۵۰
… زنان در رضایت از زندگی ۳ درصد و در خوشبختی ۴ درصد بالاتر از مردان قرار می‌گیرند. اینکه زنان دائماً به میزان اندکی خوشبختتر از مردان هستند ممکن است انعکاس این باشد که وضعیت ایشان در نتیجه جنبش زنان، تا حدی در سالهای اخیر بهتر شده است.

… ژاپن جامعه‌ای است که زنان در آن به طور سنتی بسیاربیش از زنان غرب محروم بوده‌اند;زمینه یابی ۱۹۷۳ مردم ژاپن نیز با ۷۳ درصد مردان« راضی» یا « نسبتاً راضی» در مقایسه با ۸۱ درصد زنان (آی وائو. ۱۹۷۶)، به تفاوتهای نسبتاً زیادی در خصوص رضایت از زندگی میان زنان و مردان دست یافت…لیکن این با الگوی آرزو ـ تطابق موافقت دارد. زنان ژاپنی برای قرنها در زندگی تابع پدرانشان در دوران کودکی، شوهرانشان در طول ازدواج و سپس از آن تابع پسرانشان بوده‌اند. سطوح آرزوهایشان بازتاب این واقعیت است. ]لذا به نظر می‌رسد[ پدیده‌ جدید بهبود یافته] است [با آنکه هنوز از برابری بسیار دور است ـ موجب سطوح نسبتاً بالای رضایت از زندگی شده باشد.ص۲۵۱ جمهوری ایرلند از این لحاظ تا حدی شبیه ژاپن است… ص۲۵۳
یک فراگرد تطابق روانی هم توسط «زاجونک» (۱۹۶۸) مطرح گردیده است. وی نشان داده است که میزان علاقه مشخص به یک خواسته معین تابعی از آگاهی وی نسبت به آن می‌باشد که خود تابعی است از مدت زمانی که شخص در معرض آن هدف قرار داشته است.ص۲۵۴
گرایش کلی سعادت ذهنی این است که در شهرهای کوچک کمی بیشتر باشد. ازدحام ، آلودگی ، سروصدا میزان بالای تبهکاری مشخصه بسیاری از شهرهای بزرگ است؛ اینها بر سعادت ذهنی تأثیر منفی می‌گذارند.ص۲۵۸
دینداری با سعادت ذهنی ارتباط دارد. کسانی که مرتباً به کلیسا می‌روند و با ایمان مذهبی دارند خوشبختتر از آنهایی هستند که به کلیسا نمی‌روند و ایمان مذهبی هم ندارند.
… تفاوت در سعادت ذهنی با تفاوت در دینداری به طرز قابل توجهی بزرگتر از تمام تفاوتهایی است که تا کنون مشاهده کردیم. در میان شانزده کشور اروپایی به طور کلی آنهایی که به طور میانگین هفته‌ای یکبار به کلیسا می‌روند ۸ درصد بیش از آنهایی که هرگز به کلیسا نمی‌روند از زندگیشان راضی هستند و ۹ درصد بیش از آنان خوشبخت هستند.
… بیشتر آینهای مذهبی شخص را به محدود کردن سطوح آرزوهایش تشویق می‌کنند ـ که برای به حداکثر رساندن سعادت ذهنی رهیافت درستی است، به ویژه در جوامع ما قبل صنعتی که اقتصاد‌های ثابتی داشته و تحرک اجتماعی در آنها بسیار محدود است.ص۲۵۹
… به نظر می‌رسد تحصیلات به نسبت سن ، جنس ، یا اندازه اجتماع تأثیر بیشتری بر احساس سعادت داشته باشد، اما تاثیر آن (۶ درصد) تا حدی کمتر از گرایش مذهبی است.ص۲۶۰
در همکرد آثار سن، جنس، نژاد ، تحصیلات و حرفه تنها موجب ۸ درصد پراکنش (واریانس)در

شاخص کاملاً معتبر رضایت کلی از زندگی است.ص۲۴۲
نتایج نشان می‌دهد که رضایت از زندگی به طور کلی و خوشبختی یک چیز نیستند، اولی یک برآورد شناختی‌تر و دومی یک حالت بیشتر عاطفی است. (کمبل، کانورس و راجرز ۱۹۷۹ , «اندروز»و «وایتی»۱۹۷۶).
لیکن هر دو پرسش احساس کلی سعادت ذهنی و نه جنبه‌های خاص زندگی شخصی را نشان ه، پاسخهای داده شده به این دو سئوال کاملاً بهم ارتباط دارند زیرا همبستگیهای مورد مشاهده میان آنها در جوامع مورد تحلیل پیوسته بین ۵/۰ تا ۷/۰ است…ص۲۴۸
۲-۱- ۲-۳: ۲۰۰۱ . David Lacland
محقق به ارائه تحقیقی اکتشافی تحت عنوان« رضایت از زندگی در میان دانش‌آموزان خارجی» پرداخته است.
موضوع این تحقیق رضایت از زندگی و عوامل مؤثر بر آن است که در میان ۳۰۴ دانش‌آموز خارجی که مشتمل بر ۱۵۹ نفر مرد و ۱۴۵ نفر زن و در دانشگاه Bergen از نوروژ می‌باشند. دانش‌آموزان بطور متوسط ۲/۳ سال در نوروژ اقامت داشته‌اند (SD = 2/31) در مجموع دانش‌آموزان رضایت از زندگی خوبی را اعلام نمودند. با این وجود دانش‌آموزانی که از اروپا و آمریکای شمالی بودند از همسالانشان در آفریقا و آسیا احساس رضایت بیشتری داشتند نیز به این نتیجه می‌رسیم که عواملی همچون تعداد دوستان ـ رضایت مالی‌ـ احساس تبعیض ـ و اطلاعات دریافت شده اولیه از اقامتگاه خارجی بر رضایت از زندگی دانش‌آموزان مؤثر بود میزان اهمیت این عوامل برای دانش‌آموزان از کشور‌های توسعه یافته و در حال توسعه – با توجه به یافته‌های متناقض- متفاوت است. تناقض این یافته‌ها ممکن است به این علت باشد که این تحقیق در یک زمینه‌ای نوروژی انجام پذیرفته است. مهارت زبانی ـ اگر چه برای زبان کشور میز‌بان و نیز زبان انگلیسی توجه بیشتری می‌شد. و نیز داشتن یک دوست از کشور میز‌بان (نوروژ) تأثیر معنی‌داری بر رضایت از زندگی نداشت. P: 315
۲ـ پاسخگویان:
جمعی مشتمل بر ۳۰۴ دانش‌آموز بین‌المللی که ۱۵۹ نفر آنان مرد و ۱۴۵ نفر آنان زن و از دانشگاه Bergen در نوروژ بودند، در این بررسی‌ مشارکت نمودند. میانگین سن دانش‌آموزان ۲۹۶ سال (sd= 4.9) و متوسط مدتی که در نوروژ اقامت داشتند ۲۳۴ سال (sd= 2.31) بود. مشارکت کنندگان از ۶۴ کشور متفاوت بودند که صرفاً ۳۲ نفر آنان از آلمان بوده‌‌اند. از ۱۸ کشور تنها یک دانش‌آموز به عنوان نماینده حضور داشتند. به خاطر ایجاز و نیز به مقاصد آماری کلیه کشور‌ها را در ۴ ناحیه جغرافیایی طبقه‌بندی نمودیم که شامل کشور‌های بالتیک و اسکاندیناوی و فنلاند و ایسلند (nordic and Baltic که تعدادشان (N=39, 13.5%)) اروپا و آمریکای شمالی (%N = 139,48.1) آسیا (N= 60,20.8%) آفریقا (%N= 51,17.6) است . مقولات با استفاده از اصلاحاتی در کار Bochner and Furnham (1982) صورت پذیرفته است. P: 321
۳ـ مراحل تحقیق
مشارکت‌کنندگان از یک فهرستی از دانش‌آموزان بین‌الملل در UIB در نیمسال بهار ۱۹۹۸ برگزیده شدند. یک پرسشنامه ساخت یافته ۱۲صفحه‌ای از طریق پست برای هر کدام از دانش‌آموزان بین‌الملل فرستاده شد. پرسشنامه‌ها از طریق دفتر دانش‌آموزان خارجی دانشگاه (OFS) توزیع شد.اما مستقیماً به سرپرست این پروژه تحقیقی از طریق پست برگردانده شد. این عمل سبب شد که دانش‌آموزان (پاسخگو) تا حدی ناشناخته بمانند. در اولین صفحه از پرسشنامه حاوی

اطلاعاتی درباره اهداف این تحقیق به دانش‌آموزان بود تا پاسخگویان با انگیزه بیشتری پاسخ دهتد و اینکه بدانند که پاسخها مخفیانه انگاشته می‌شود.
۴ـ مقیاس‌ها:
وسایل اندازه‌گیری مورد بررسی یا برای همین تحقیق طراحی شده‌اند و یا از طیف‌های موجود چه به صورت مستقیم یا با ایجاد اصلاحاتی، استفاده گشته است؛ که توضیح آن خواهد آمد. بجز شاخصهای جمعیتی تقریباً در تمام شاخص‌های گزارش شده از طیف ۵ قسمتی لیکرت استفا

ده گردیده است.
۵ـ متغیر‌های جمعیت‌شناختی:
این مشتمل بر جنس، سن، کشور‌‌شهر‌وندی، مدت زمان اقامت در نوروژ به سال و تعداد نیمسال هایی که به عنوان دانشجو در دانشگاه بوده است.
اینک متغیر های تحقیق و نحوه سنجش آن ها را ارائه می نماییم
اطلاعات دریافت شده:
یک طیف مشتمل بر شش معرف (alpha = 0.68) برای این تحقیق استفاده شده است. مشارکت کنندگان گستره خشنودی و یا ناخشنودی خود را در رابطه با اطلاعات اولیه دریافت شده از جنبه‌های مختلف زندگی در کشور نوروژ بیان می‌کردند که این جنبه‌ها مشتمل بر اطلاعاتی مالی، دانشگاهی زندگی اجتماعی، اقامت یافتن و موضوعات عملی بود. پاسخگویان با مثالهایی از موضوعات مختلف همچون انواع اقامت، وضعیتی از دانشگاه و … جنبه‌های مختلف اطلاعات را تشریح می‌‌نمودند. پاسخ‌ها از بسیار ناراضی تا بسیار راضی دسته‌بندی شده بود.
مهارت‌ زبانی:
این طیف میزان تخصص یا تبحر را در زبان انگلیسی و نوروژی ارزیابی می‌نماید و بهبود‌ یافته (طرح) Berry‌، Kwak، Liebkind، Phinney، Sabatier،Sam، Virta (1994) Westin است. پاسخگویان آنچه را می‌فهمیدند، صحبت می‌نمودند، می‌خواندند و می‌نوشتند چه نور‌وژی و چه انگلیسی، میزان آن را آشکار می‌نمودند. پاسخها در مقولاتی از هرگز تا بسیار زیاد بود. و میزان ساز‌گاری درونی آن ۹۶% و۹۵% به ترتیب برای زبان نوروژی و زبان انگلیسی بود.
فشار دانشگاهی :
طیف اصلاح شده‌ای بود که توسط (۱۹۹۴) Berry etal و نیز (۱۹۹۴) Sam توسعه یافت… ]بقیه مطالب از چاپ افتاده است. در اصل منبع نیز اینگونه است[.
پول در دسترس :
در این خصوص تنها یک سوال از دانش‌آموزان پرسیده می‌شد و آن اینکه خواسته می‌شد در مجموع وضعیت‌ مالی خود را ارزیابی نمایند. چنانچه بسیار ناراضی باشند. (۱) و چنانچه بسیار راضی می‌باشد (۵) در نظر گرفته می‌شود.
رضایت از زندگی:
این سازه از طریق ۵ معرف که طیفی بود که توسط Emmos، Diener ،Larson و (۱۹۸۵) Riffn

اصلاح شده بود. گویه ‌های نمونه در این طیف از این قرار بود.
« من از زندگیم خشنودم» یاْ« چنانچه قرار باشد به زندگیم ادامه دهم هیچ‌ چیزی را تغییر نخواهم داد»
دسته‌های پاسخ از بسیار مخالف تا بسیار موافق بود. همسازی درونی برای این طیف ۸۴% بود گویه ‌‌ها(Indices) برای طیف‌هایی که از سه معرف و یا تعداد بیشتری معرف ساخته شده بود؛ ایجاد شده بود. این گویه‌ها مبتنی بر میانگین نمراتی از ۷۵% تا ۸۰% بود که مربوط به نمرات شاخص‌ اعتبار آنان بود( p: 324 , 322)

۶-نتایج تحقیق :
تحلیلهای Post – hoc (Tukey ’ s HSD) مشخص نمود که دانش آموزان اروپایی و نیز آمریکای شمالی بیشترین رضایت از زندگی را داشتند. دانش‌آموزان آسیاسی و آفریقایی کمترین رضایت از زندگی را داشتند. P: 324
به منظور فهم عواملی که Swl (مربوط به دانش آموزان بین‌المللی) را تحت تأثیر قرار می‌دهند یک سری از رگرسیونهای چند‌گانه به کار گرفته شد. P: 325
مطالعات صورت پذیرفته درباره swl حکایت از آن دارد که اغلب مردم با بی‌اعتنایی نمره‌ای را که بالاتر از نقطه میانی طیف است را برای نمره‌دادن بر‌می‌گزینند Inglehart and Rabier, 1986; Veen hoven , 1994 ‍P: 329 & 330) (
با این وجود ما می‌توانیم به سه عامل اصلی اشاره نماییم تعداد دوستان ـ اطلاعات دریافت شده و احساس تبعیض که در swl در بین دانش‌آموزان کشور‌های در حال توسعه حائز اهمیت است
این حائز اهمیت است که بدانیم رابطه رضایت از زندگی با وضعیت مالی برای دانش آموزان کشور‌های در حال توسعه نسبت به کشور‌های توسعه یافته‌ مهمتر است P: 330
داشتن تعدادی دوست معمولاً کار‌کرد حمایت اجتماعی دارد و حمایت اجتماعی نیز در حکم یک نیروی محافظ است در برابر فشار‌های روانی ( استرس )که ملازم زیستن در یک فرهنگ بیگانه است و لذا سبب افزایش رضایت از زندگی می‌شود (Furnham and Shiekh, 1991) ‍P: 331
بر خلاف انتظار، داشتن دوستی از کشور‌ میزبان میزان رضایت از زندگی فرد را افزایش نمی‌دهد. یافته مذکور ساز‌گار بامطالعات تحقیقات پیشین نبوده است. (see klineberg and Hull , 1979) P: 331
میزان تکلیفی که یک دانش‌آموز دارد (یعنی تعداد ساعاتی که در مطالعه می‌گذراند)swl را پیش‌بینی نمی‌کند. با این وجود فشار روانی( استرس )در فرآیند انجام تکلیف مثلاً مشکلات فهم کنفرانس اثر منفی بر رضایت از زندگی فرد دارد. همچنان که دانش ‌آموزان ،سطوح بالاتر تحصیلی را طی می‌کند بر این نکته آگاه می‌شود و آماده می‌باشد که ساعات متمادی را برای مطالعه در نظر بگیرد. خالی از لطف نیست که بدایند نمرات امتحانی بالا انعکاس ساعات درس خواندن می‌باشند. به عبارت دیگر مثلاً مشکلات فهم کنفرانسها سبب می‌شود که دانش‌آموزان قدری نگران اتمام موفقیت‌آمیز برنامه درسی‌شان شوند.P: 321& 332
تسلط زبانی انگلیسی و در این‌جا نروژی تأثیرش بطور معنا‌دار بر swl دانش‌آموزان بین‌المللی محرز نشد، در حالی که ما چنین انتظاری نداشتیم(با توجه به مطالعات میان فرهنگی پیشین ) P: 332
نکته دیگر اینکه در بین‌ دانش‌آموزان آفریقا‌ای و و آسیایی احساس تبعیض درک شده با رضایت

در زندگی کاملاً مرتبط است. P: 332
این نکته نیز شایان توجه است که عواملی که به عنوان عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی دانش‌آموزان بین‌المللی ذکر شدند مبتنی بر همبستگی است و الزاماً علی نیست. P: 333
۲-۱- ۲ -۴ : Mcintosh. 2001
محقق به ارئه مقاله ای تحت عنوان« گزارشی از اعتبار سازه‌های از طیف رضایت از زندگی در یک مقطع زمانی» پرداخته است . بنیان و اساس این مقاله بر نقد و نظریات (pavot et al ., 1998) استوار است نویسنده بر pavot دو ایراد وارد می‌‌داند: ایراد اول بر تکنیک‌ آماری اتخاذ شده تو

سط Pavot و همکارانش است (pavot et al 1998) زیرا که آنها برای رسیدن به یک راه حل سه عاملی از چرخش قطری از نوع varimax استفاده نموده‌ بودند اما توصیه نویسنده مقاله این است که چرخش مایل oblique rotation در این مورد مناسبتر استp: 38
البته نویسنده مقاله در ادامه از توضیحی روشن درباره نکته فوق اجتناب می‌کند و به مسائل دیگر می‌پردازد. ایراد یا انتقاد دوم بر کار (pavot et al 1998) که هدف دوم مقاله مذکور است؛ بیان این نکته است که میزان همگرایی میان Tswls و دیگر اندازه‌های swb، یک بعد زمانی خاص را که امتحان و توجه نشده است را وارد نموده‌‌اند و لذا دومین هدف این تحقیق را تعیین نمودن این نکته می‌داند که آیا سه بعد Tswls (گذشته ـ حال و آینده) با ابعاد نظیرش در swb همبستگی دارند خیر۹P:3 که نهایتاً فتوا به همبستگی آنها می‌دهد p: 37
اما توضیحی درباره چند طیف معرفی شده در این مقاله:
Tswls: (pavot et al., 1998) اقدام به ابداع ویراش اصلاح شده‌ای از Swls نمودند و آن را Tswls نام نهادند که تفاوت آن با نسخه Swls این است که درسنجش رضایت از زندگی با طیف Tswls ابعاد زمانی در نظر گرفته می شود P: 37
SASS : طیف دیگری که در این مقاله مورد اشاره قرار گرفت طیف SASS یا self – Anchoring striving scale است که مناسب است آن را طیف تلاش در جهت معرفی خود نام بگذاریم: در طیف مذکور ابتدا از افراد درخواست می‌شود که شرحی از بهترین حالات ممکن که در آن تمام امیال و آرزو‌های او محقق گشته‌ را بنویسند و نیز در مقابل شرحی از بد‌ترین حالات ممکن که در آن تمام ترسها و اضطراب‌ها روی می‌دهد‌ـ را بنویسند. سپس به پاسخگو می‌گویند اگر برای حالات نخست حداکثر نمره ۱۰ و برای حالات دوم حداقل نمره ۰ را بخواهیم منظور نماییم. به مرتب نمودن وضع موجود خود بر روی یک سلسله مراتب (از ۰ تا ۱۰) اقدام نمائید.P: 41
SWB: گر چه در جای جای این مقاله از طیف swb سخن به میان آمده؛ اما توضیح روشن و آشکاری درباره آن ارائه نشده است لیکن گفته شده که در این طیف به علت داشتن چشم‌انداز‌های زمانی در اندازه‌گیری اجزایش، کار از دقت بالا تری برخور دار است. P: 37
نیز به نظر می‌رسد Tswls و SASS زیر مجموعه SWB باشند. P: 47
در این تحقیق TSWLS که مشتمل بر سه خرده طیف رضایت از زندگی در گذشته، رضایت از زندگی در حال، رضایت از زندگی در آینده است هر کدام از ۵ معرف و با استفاده از طیفی که در شکل لیکرت است و از کاملاً ناراضی «۱» تا کاملاً راضی «۷» می‌باشند. تهیه شده است معرفهای TSWLS همگی دارای بار‌ارزشی مثبت بوده و لذا نمرات بالاتر هر فرد بیانگر رضایت از زندگی بیشتر در او است P: 41 البته آنچه در اینجا شایسته است مورد توجه قرار گیرد این است که مثبت بودن بار ارزشی گویه‌ها، ممکن است سبب شود دقت پاسخگو کم گردد. P: 39 زیرا اصولاً افراد تمایل به موضع‌گیری مثبت و همنوایی با گویه را دارند.

برخی نکات که البته در این تحقیق به صورت حاشیه‌ای مورد اشاره قرار گرفت ولی شاید دارای اهمیت باشد عبارتند از:
الف: رضایت از زندگی در حوزه‌ای خاص متأثر از رضایت از زندگی در حوزه‌های ویژه مانند رضایت از کار، رضایت از اوقات فراغت، و نیز سلامتی است. P: 53 (Diener et al . 1999 Table I , P. 277)
ب: رضایت از زندگی در این تحقیقات رضایت کلی از زندگی است و در این تحقیقات بر اساس معیارهای عمدتاً ذهنی اندازه‌گیری شده است و آن به این دلیل است که به مردم اجازه داده شود تا بر اساس نظام ارزشی شخصی خودشان، اهمیت هر حوزه‌ای از زندگیشان را بیان نمایند.
ج میان مثبت نگری و رضایت از زندگی در زمان فعلی فرد پیوند و رابطه وجود دارد.
(e.g, Chang et al ., 1997 ; Lucas et al ., Marshal et al ., 1992)
و بر اساس آن رضایت از زندگی در زمان حال و آینده به یکدیگر مرتبط است.
و بحث‌های متقاعد کننده‌ای صورت پذیرفته که نتیجه آن این است که بین ساختار شخصیتی فرد در آینده و تجارب حال و گذشته وی رابطه‌ای است بلکه در واقع اولی مشتق شده و برخاسته از دومی است.
(e f . cottle and Klineberg, 1974; Fraisse, 1963) .
۱ـ چکیده: در این تحقیق اعتبار سازه‌ای و عاملی طیف رضایت از زندگی در یک مقطع زمانی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد (TSWLS; Pavot ,Diener and suh, 1998) که طیف مذکور به منظور سنجش رضایت از زندگی در گذشته، رضایت از زندگی در حال و نیز آینده استفاده می‌شده است.
نمونه مورد نظر ۲۲۳ نفر از دانشجویان روانشناسی بودند که سه طیف Tswls و نیز SWB که بیانگر مقدار کلی از سعادت ذهنی در گذشته، حال و آینده و نیز SASS که مقیاس تلاش در جهت معرفی خود است؛ در مورد آنها مورد ارزیابی قرار گرفت، [ سه مقیاس مذکور برای سنجش رضایت از زندگی استفاده می‌شوند و در این تحقیق میزان همگرایی این سه مقیاس سنجیده می‌شود.]
نتایج تحلیل ساختار کوواریانس یک مدل سه عاملی ( رضایت از زندگی در گذشته، حال و آینده‌ به مثابه عاملهایی متمایز و در عین حال مرتبط) را مورد حمایت و تأیید قرار داده. و نیز نشان داده شد که هر یک از ابعاد گذشته حال و آینده مربوط به TSWLS تا حد بسیار زیادی با متناظر آن در مقیاس کلی swb و نیز SASS مرتبط هستند که در این مقاله ادله نظری و عملی به بحث کشانده شده است.
۲ـ رضایت کلی از زندگی که می توان به عنوان رضایتمندی کلی یک فرد از زندگیش (okun, 1987: 393) تعریف گردد؛ یک جنبه یا بخش به خوبی تحقیق شده از SWB بوده است. (برای اطلاعات بیشتر در این حوزه مراجعه نمائید به (Diener et al., 1999; Kahneman et al ., 1999) در حال حاضر یکی از مشهور‌ترین وسایل خود‌ گزارش دهی ( یعنی گزارش توسط خود پاسخگو selfreport ) برای اندازه‌گیری رضایت از زندگی، طیف رضایت از زندگی است (SWLS; Diener et al 1985) که در امر روان‌سنجی دقیق است. See , e. g., Arrindell et al ., 1999 Lucas et al ., 1996; pavot and Diener, 1993
اخیراًPavot و همکارانش (pavot et al ., 1998) ویرایش جدیدی از (swls) را به نام طیف رضایت از زندگی در یک مقطع زمانی (Tswls) را توسعه داده‌اند که رضایت از زندگی را در گذشته، حال و آینده اندازه‌گیری می‌نماید.

همچنانکه گفته شد (طیف) swb یک متغیر‌ کاملاً ثابت و استوار نیست (ef. Veenhoven, 1994) طیف

مذکور به علت داشتن یک چشم انداز زمانی در اندازه‌گیری اجزایش. نتایج دقیق‌تری را ایجاد می‌نماید . (chamberlain, 1988; paot et al ., 1998) به علاوه در یکی از بررسی‌های اخیر نشان داده شده که توجه زیاد مردم بر جنبه‌هایی از گذشته در برابر زمان حال [ ونیز بر عکس ] سبب ایجاد درجات متفاوتی از swls

شده است.
(Beile and Neidenthal, 1998) بعلاوه (Dienere et al 1999) در آخرین باز‌نگری که در مورد swb داشتند توصیف آنها از سازه رضایت از زندگی یک تمایز در مقاطع زمانی گذشته، حال و آینده وجود دارد. (Table I, P.277) لذا در اندازه‌گیری رضایت از زندگی یک جزء مقطعی نیز وارد شده است که سبب دقت و توجه تجربی بیشتر می‌گردد.
شایان توجه است که گر چه سعادت ذهنی کلی (SWB) که مشتمل بر یک توجه زمانی است مورد توجه وتوسعه قرار گرفته است (e. g; Kilpatrick and Cantril. 1960) اما حرکت نوین به سوی اندازه‌گیری اجزاء SWB (اثر + و رضایت از زندگی) بصورت مجزا است.
(Lucas et al ., 1996; Diener et al 1999 مراجعه نمائید) . P : 37 & 38
۳- در بررسی اخیر نسبت به ویژگیها و قابلیت‌های روان‌سنجی از Tswls توجه بیشتری شده است که در حالیکه از زمان (pavot et al 1998) هیچ کار منتشر‌ شده‌ای رخ نداده است در یک مجموعه از سه بررسی (pavot et al 1998) برای طیف‌هایشان اعتبار و روایی خوبی ملاحظه شد. با این وجود همچنانکه توضیح خواهیم داد؛ دو محدودیت عمده در تحقیق آنها وجود دارد که شایسته است مورد پیگرد قرار گیرد.
نکته قابل توجه مربوط به ساختار عاملی Tswls است : در ارزیابی طیف (۱۹۹۸ , study 2) pavot et al یک نکته‌ای که شایان توجه است این است که برای رسیدن به یک راه حل سه عاملی (رضایت از زندگی در گذشته حال و آینده) به لحاظ تکنیک آماری از چرخش قطری ازنوع varimax استفاده نمودند در حالیکه به نظر می‌رسد گردش مایل در این مورد مناسبتر است مراجعه نمائید به comrey and lee , 1992, Tabachnick and Fidell, 1996,chap13) ) با این وجود به دلایل ذیل از زیر‌طیف‌های Tswls انتظار همبستگی متقابل
وجود دارد.
نکته اول: از یک خاستگاه صرفاً آماری: همسازی درونی بالای طیف Tswls که در آن(آلفا بین ۰۹۱ تا ۰۹۳ است)؛ بیانگر این است که مقدار قابل ملاحظه‌ای اشتراکات میان پاسخهای سه زیر طیف وجود دارد.
نکته دوم: برخی بررسی‌ها ساز‌گاری مقطعی قابل ملاحظه‌ای را در swb آشکار نمودند. (Diener et al.1999 279 –۲۸۰ نیز به shmotkin 1991 ) که نکته مدکور به خاطر استواری و ثبات در برخی ازسرچشمه‌های اصلی swb است (به عنوان مثال ثبات ویژگیهای شخصیتی) نیز مراجعه نمائید به (Diener and lucas, 1999) و به این دلیل است که محتمل بنظر می‌رسد مولفه‌های گذشته و حال از Tswls تا حدی با

هم مرتبط باشند
نکته سوم : پیوند میان مثبت‌نگری و رضایت از زندگی در زمان حال (e. g., chang et al ., 1997; lucas et al ., 1996; Marshall et al ., 1992 ) بیانگر این است که رضایت از زندگی در زمان حال و آینده با یکدیگر مرتبط است. و در پایان بحث‌های متقاعدکننده‌ای انجام پذیرفته است درباره اینکه ساختار‌های شخصیتی در آینده تا حد زیادی از تجارب گذشته و حال وی مشتق و نتیجه گردیده است.
(cf . cottle and klineberg , 1974 ; Fraisse, 1963) زیرا قضاوت در باره رضایت از زندگی ب

ه صورت یک پیوستار زمانی است در مجموع لازم است که رضایت از زندگی در گذشته، حال و آینده را به عنوان هویت‌های نسبتاً متمایز در نظر بگیریم . P : 38 & 39
۴-با توجه به آنچه مورد بحث قرار گرفت ساختار عاملی مناسب برای Tswls مشتمل بر رضایت از زندگی در گذشته، حال و آینده است که در عین حال که با هم همبستگی دارند مع‌الوصف ساختار‌های متمایزی دارند. لذا اولین هدف این بررسی، تعیین تجربی موفقیت این مدل برای Tswls است.
در این تحقیق با توجه به ارزیابی اعتبار عاملی Tswls امکان ورود یک چشم‌انداز زمانی در مفهوم رضایت از زندگی فراهم گردیده است(Diener et al ., 1999; Pavat et al ., 1998) در واقع برخی نظریه پردازان همچون (chamberlain 1988: 593 594) اشاره به این نکته داشته‌اند که گر چه وجود یک چشم‌انداز زمانی در اندازه‌‌های swb متحمل است که سبب افزایش دقت در پاسخ دادن گردد، اما جهت‌گیری زمانی را نمی‌توان به عنوان یک عنصر اصلی و ذاتی از swb در نظر گرفت. برای تعیین اندازه‌های Tswls باید ابعاد نسبتاً مستقل سه گانه از رضایت از زندگی را در این مسیر دنبال نمود. بعلاوه آزمودن تمایزات موجود در خرده مقیاس‌های Tswls توجه به این موضوع دارد که پاسخ یا واکنش محتمل ابزار اندازه‌گیری را تعیین می‌کند. از آنجائیکه معرفهای Tswls همگی بصورت مثبت ساخته شده‌اند Pavot و همکارانش (۱۹۹۸:۳۴۳) به این نکته اشاره نمودند که موافقت محض پاسخگو با گویه می‌تواند پاسخگویان بطور بالقوه را تحت تأثیر قرار دهد.
۵- دومین محدودیت کار تحقیقی pavot et al 1998 این است که میزان همگرایی میان Tswls و دیگر مقیاس‌های swb یک بعد زمانی خاص را که امتحان و توجه نشده است؛ را وارد نموده‌اند. لذا این تحقیق در صدد است که یک تست مفید‌ دیگری از اعتبار سازه‌ای Tswls را ایجاد نماید. پس دومین هدف این تحقیق، تعیین نمودن این نکته است که آیا سه بعد Tswls بصورت متمایز با ابعاد نظیرش در swb که به طور ویژه حال و گذشته و آینده را در بر می‌گیرد همبسته هستند. طیف تلاش در جهت معرفی خود (SASS; Kilpatrick and Cantril , 1960) P: 39- 40
۶ ـ پاسخگویان و مراحل تحقیق
۲۲۳ نفر که مشتمل بر ۶۹ مرد و ۱۵۲ زن ( ۲ نفر جنسیت خود را اعلام نکردند) از میان دانشجویان رشته روانشناسی از دانشگاه Saskatchewan دوره لازم برای مشارکت در این تحقیق را گذراندند. میانگین نمونه به لحاظ سنی ۲۷/۱۹ ( SD= 2.31) است . مشارکت کنندگان به عنوان جزئی از یک

پرسشنامه بزرگتر به تکمیل Tswls و SASS مبادرت ورزیدند در حالی که در گروههای بین ۱۰ تا ۱۵ نفر بودند و تقریباً ۱۵ تا ۲۰ دقیقه به طول انجامید محققان به اختصار توضیح دادند که تحقیق در واقع «بررسی سطوح عمومی رضایتمندی و نارضایتمندی دانشجویان در زندگیشان» است. و بر این نکته تا‌کید داشتند که شرکت در این تست‌ها اختیاری است و نیز پاسخگویان ناشناخته هستند و…
۷- اجزاء و مقتضیات تحقیق

طیف رضایت از زندگی در یک مقطع زمانی (Tswls): این طیف مطابق نظر (pavot et al 1998) مشتمل بر سه خرده طیف است. (رضایت از زندگی در گذشته رضایت از زندگی در حال و رضایت از زندگی در ‌آینده) و هر کدام از پنج معرف و با استفاده از طیفی که در شکل لیکرت است؛ ساخته همگی دارای بار ارزشی مثبت بودند نمرات بالا بیانگر رضایت از زندگی بیشتر بود. آنچه باید مورد دقت قرار می‌گرفت این بود که این طیف نباید مشارکت کنندگان [ پاسخگویان ] را به دوره‌ای خاص متوجه نماید؛ تا قضاوت درباره رضایت از زندگی صورت گیرد. بلکه می‌بایست شرایط هر یک اززمانهای گذشته، حال و آینده‌ را به خودی خود مستقل از دیگر زمانها مورد توجه قرار می‌دادند.P : 40- 41
۸ـ طیف تلاش در جهت معرفی خود SASS
طیف SASS (Kilpatrick and cantril, 1960) وسیله ای است که از طریق یک معرف برای اندازه‌گیر

ی کلی swb مورد استفاده قرار می‌گیرد. در طیف SASS ابتدا از مشارکت کنندگان درخواست می‌گردد که متنی را که مبتنی بر بهترین و بد‌ترین شرایط زندگی از نظر آنان است؛ را بنویسند (یعنی self – anchoring) سپس تصویری از یک سلسله مراتب که در انتهای آن صفر و در بالای آن ۱۰ بود ارائه می‌گردد. نمره صفر حاکی از بدترین زندگی ممکن برای شما و نمره ۱۰ حاکی از بهترین زندگی ممکن برای شما است. از آنان خواست شده بود که با توجه به تصورشان از زندگی کنونی، وضعیت خود را در آن سلسله مراتب روشن نمایند. و به همین ترتیب وضعیت‌های خاصی در گذشته و آینده نیز در نظر گرفته می‌شد به منظور تشخیص swb در هر چهار‌چوب زمانی از یک معرف استفاده شده در پنج سال گذشته و به قبل، از نسخه یا ویرایش اصلی SASS که بوسیله (kilpatrick and cantril 1960) پدید آمده بود چهار‌چوبهای زمانی برای اندازه‌گیری میزان swb برای گذشته و‌آینده بصورتی متمایز وضع نموده شد بدیهی است که این راهکار می‌توان بر طبق اهداف این تحقیق بهبود دارد.
از SASS بطور نسبتاً وسیع در چهار دهه گذشته استفاده می‌شده است.
(e. g., Anderews and withey , 1976; Beckie and Hayduk, 1997; Braungart and Braungart, 1996; cantril , 1965; penckofer and Holm. 1984; Roessler , 1978 a, 1978 b, shmotkin, 1991,1992)
و نیز SASS دارای reliability و validity خوبی بوده است یک نسخه تا حدی اصلاح شده از SASS در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت.
نکته نخست : به جای اینکه دربارهْ ’’وضعیت خود ,,با یک مجموعه‌‌ای از گزاره‌ها درباره بهترین و بدترین زندگی ممکن پرسیده گردد، شرکت کنندگان به سمت یک شناختی از کیفیت زندگیشان جهت داده می‌شوند: «در ذیل تصویری از یک سلسله مراتب است. بالاترین قسمت این سلسله

مراتب را برای بهترین زندگی ممکن که شما می‌توانید برای خود تصور کنید در نظر بگیرید به آن نمره ده، و‌آن حالتی است که تمام آرزوهای شخصی شما، امید‌هایتان و رویا‌هایتان برآورده شده باشد. و از دیگر سو‌ در پایان این سلسله‌ مراتب بد‌ترین زندگی ممکن را که می‌توانید تصور نمائید نمره صفر دهید و آن حالتی است که تمام ترسها و نگرانیها رخ دهد. سپس به سوالات زیر پاسخ دهید و نمره مناسبی را برای هر یک وضع نمائید» این دستور‌العمل‌ها بر مبنای طیف self _ anchoring از ویراش اصلی SASS است و در آن از پیوستاری که توسط خود فرد تعریف می‌گردد استفاده شده است.

(kilpatrick and cantril , 1960: 158 italics in orginal) رویکردی که بوسیله این نویسندگان مورد حمایت قرار می‌گیرد. آشکار است که طیف SASS یک وسیله مناسب برای اندازه‌گیری خوشبختی ۳ بدون اینکه دارای سوالات باز در زمینه معرفی خود باشد.
(e. g., Andrews and withey , 1976; Beckie and Hayduk, 1997; Shmotkin, 1991,1992)
دومین نکته : اینکه یک دوره زمانی ویژه برای زمان «گذشته و‌آینده» در SASS مشخص نشده بود. بعلاوه شرکت کنندگان گذشته و آینده خود را به خودی خود به طور دلخواه تعیین نموده‌بودند (c.f زمان ذهنی Doob, 1971)این استراتژی به این خاطر اتخاذ شده بود که بتواند پاسخهای SASS را نسبت به آنچه در Tswls بر حسب چهار‌چوبی زمانی رخ می‌داد، مستقیم‌تر قابل مقایسه کند بنابراین در مقیاس Tswls نمرات بالاتر همان نمرات بالاتر در SASS , SWB است.P : 41 & 42
نتایج
۹ـ به منظور مشخص نمودن میزان تبیین داده‌های موجود با مدل سه قسمتی (‌رضایت از زندگی رضایت اززندگی در گذشته، حال و آینده که عواملی متمایز و در عین حال مرتبط هستند.) یک تحلیل عامل اکتشافی با استفاده از برنامه EQS (version 5.7 b; Bentler, 1998) استفاده شد.P : 42
۱۰ـ [ در راستای بررسی متد برآورد و شاخص‌های پردازش استفاده شده ] از شاخص CFI که شاخص برازش مقایسه‌ای( Comparative Fit Index) استفاده شده است.P : 42
که میزان‌آن دربازه ۰ تا ۱ است که در این تحقیق میزان آن ۰۹۰ و بالاتر است که بیانگر یک برازش خوب است. [ هر چه به ۱ نزدیکتر باشد حکایت از برازش بهتر دارد.] P : 43
-۱۱نخستین تست برای مدل: نتایج نشان داد که تمام پارامتر‌های مدل معنا‌دار بودند (p:44)
ضرایب آلفا برای فاکتور‌های رضایت از زندگی درگذشته، حال و‌آینده به ترتیب ۰۸۶ و ۰۷۸ و ۰۵۸ بودند که بیانگر یک ساز‌گاری یا همسازی درونی خوب است P:45
۱۲ ـ درباره همگرایی بین Tswls و SASS: شاخص‌های برازش نشانگر برازش خوب با داده‌ها را دارد زیرا:
cfi = 0.92 RMSEA= 0.09
[‌ ریشه مربع میانگین خطای تخمین RMSEA : RMSEA= Root Mean Squared Error of Approximation ]
P:42
از‌آماره RMSEA به منظور ارزیابی برازش مدل استفاده می‌شود که مطابق نظر (۱۹۹۰) steiger و نیز (۱۹۹۳) Browne and cudeck چنانچه میزان آن ۰۰۵ یا کمتر باشد بیانگر برازش بسیار خوب

است اگر میزان آن تا ۰۰۸ باشد نشان دهنده برازش قابل قبول و چنانچه بزرگتر از ۰۱۰ باشد بیانگر این است که مدل غیر قابل دفاع است P:43
[ البته با توجه به اینکه برنامه آماری EQS در ذیل رویکرد SEM (sturctural Equation Modeling) است و رویکرد SEM در واقع Theory Direated است بر خلاف غالب رویکرد‌های آماری که Method Directed است که در آنها عمدتاً تفسیر با استفاده از ضرایب آماری است در رویکرد Theory

Directed تئوری محقق و مقتضیات آن نیز حائز کمال اهمیت است لذا مشاهده می‌کنیم که گر چه میزان RMSEA در این تحقیق ۰۰۹ است و مطابق توصیه Cudeck and Browne و steiger چندان مطلوب نمی‌باشد اما محقق مقاله میزان ۰۰۹ را در این تحقیق و با توجه به مقتضیات تئوریکی آن خوب ارزیابی کرده است.]
۱۳ـ جنسیت تأثیری بر پاسخگویان در میزان swb ندارد. نیز اکثریت تحقیقاتی که در این حوزه نیز آورده شده مویدآن است بویژه تحقیق (pavot et al 1998 )که درباره طیف Tswls صورت پذیرفت P:49
۲-۱-۲-۵ : Disch & etal. 2000
محقق در تحقیقی تحت عنوان« عملکرد دانش‌آموز، امور مرتبط با آن و خوشبختی فردی ـ اجتماعی » به بررسی کیفیت زندگی و رضایت در بین چهارصد و شصت و هفت هزار نفر از دانشجویان و فارغ‌‌‌‌التحصیلان دانشگاه Rhode در ایسلند پرداخته شده است تا روابط میان متغیرهای اصلی و امور مرتبط با آن و حوزه‌‌های با اهمیت را بررسی نماید؛ و نیز قصد اندازه‌گیری رضایت شخصی ـ اجتماعی و خوشبختی فردی را دارد. P: 41
این تحقیق به ویژه در ارتباط با جوانان و دانشجویان به بررسی روابط بین کیفیت زندگی و خشنودی از سویی و ترکیبی از عوامل فردی ـ اجتماعی، شناختی و رفتاری می‌‌پردازد.
Harlow & Newcomb (1990) نشان دادند که هفت عامل عمده دارای تاثیری مثبت و دو عامل دارای تاثیری منفی هستند. عوامل مثبت مذکور عبارتند از: هدف در زندگی، فرصتهای دریافت شده، رضایت کاری، سلامت، دوستان، خانواده و روابط صمیمی و دو عامل منفی نیز که شامل فقدان قدرت و احساس تهی‌ بودن است. که متغیرهای مذکور مدلی را فراهم می‌‌آورند که به زندگی جوانان معنی می‌‌بخشد. P: 48
این تحقیق بر مبنای دو سوال اصلی است که یکی از آنها که مرتبط با کار تحقیقی ما است عبارت است از:

«مهمترین متغیرهایی که قابلیت پیش‌بینی خوشبختی فردی» را دارد چیست؟ و در نهایت این تحقیق در نظر دارد که با استفاده از نتایج آن به بهبود ویژگیهای روان‌‌سنجی کیفیت زندگی و رضایت دانش‌آموزان یا به اختصار SQOLAS بپردازد. P: 49
در این تحقیق متغیرهای جمعیت شناختی زیادی مورد بررسی قرار گرفت که عبارتند از: سن، جنس، تعداد فرزند، قومیت، وضعیت شغلی، ساعات کار، میزان آموزش رسمی فرد، مقطع تحصیلی، وضعیت فارغ‌التحصیلی دانش‌آموز، ورود مجدد دانش‌آموز ]به یک مقطع تحصیلی جدید[‌

و اینکه چند سال بین آموزش قبلی و زمان فعلی فرد فاصله شده است p:51 در این تحقیق برای مقیاس خوشبختی معنوی یا SWBS بر طبق نظر(Ellison. 1983) دو خرده مقیاس تعریف شده است. امّا آنچه پیش از آن قابل ذکر است اینکه در تعریف SWB هیچ تعریف خاصی را ذکر نکرده‌است به این منظور که پاسخگو از یک گستره وسیع و کلی به بازنگری میزان خوشبختی خود بپردازد.
همچنانکه ذکر شد این طیف از دو خرده مقیاس تشکیل شده است: خوشبختی زیستی و خوشبختی دینی ….. در این تحقیق صرفاً از خوشبختی زیستی برای بررسی مقیاس کیفیت زندگی و رضایت استفاده شده است. ;.. در این تحقیق رضایت شخصی از طریق یک گویه که در قالب طیف پنج گزینه‌ای لیکرت آورده شده؛ پرسیده گشته است: «شما به عنوان یک شخص چقدر از خودتان رضایت دارید؟» و پاسخها از بسیار راضی تا ناراضی بود. P: 53
برخی نتایج این تحقیق قابل تلخیص در جدول ذیل است که بر اساس همبستگی پیرسون میان متغیرها ارائه می‌‌گردد. شایان ذکر است که کلیه روابط مذکور ـ‌ که بخشی از فرضیات تحقیق است ـ معنا‌‌‌‌‌‌دار می‌‌باشد و یا به عبارتی این فرضیات تائید گردیده است.
رضایت فردی ـ اجتماعی & خوشبختی/جهت زندگی ۶۱/۰=r
رضایت فردی ـ اجتماعی & عملکرد دانشگاهی ۲۶/۰= r
رضایت فردی ـ اجتماعی & فرایند شناختی عمیق ۳۱/۰= r
رضایت فردی ـ اجتماعی & مشاوره قبلی ۲۳/۰= r
رضایت فردی ـ اجتماعی & تمایل برای مشاوره بعدی ۳۱/۰= r
P:65

۲-۱-۳ : مفاهیم مشابه رضایت از زندگی
۲-۱-۳-۱ : دورکیم
«دورکیم درباره رابطه میان انسان و نیازها و اهداف یا آرزوهایش بحث می کند و معتقد است که در شرایط اجتماعی مستحکم و پایدار، آرزوهای انسانها از طریق هنجارها تنظیم و محدود شده است. با از هم پاشیدگی هنجارها (و لذا از بین رفتن کنترل آرزوها )، آنومی یا یک وضعیت آرزوهای بی حد و حصر (unlimited Aspirations ) بوجود می آید. از آنجا که این آرزوهای بی حد طبعاً نمی توانند ارضاء و اشباع شوند، در نتیجه یک وضعیت نارضایتی اجتماعی دائمی پدید می آید.» ( رفیع پور،فرامرز. ۱۳۷۸ (ب): ۱۸ )
۲-۱-۳-۲ : کونیگ

«به عقیده کونیگ در کشورهای توسعه نیافته یک شکل سنتی و پذیرفته شده از فقر وجود دارد که انسان به آن عادت کرده است. اما شرایط وقتی تغییر می کند، که از طریق گسترش وسائل ارتباط جمعی، یک نوع زندگی دیگر و مرفه تر ( مثلاً با برنامه های تلویزیونی ; ) تا اقصی نقاط جوامع تکامل نیافته رخنه می کند. در پی تضاد این دو عامل، نیازهای بی حد و حصر رشد می کنند و پس از آن، حرکتهای ناگهانی رشد اقتصادی، بسیاری از مواقع یک وضعیت آنومی به شکل یک گم گشتگی فرهنگی جهشی ( و از دست دادن هویت فرهنگی ) را در پی دارد که نه فقط ی

ک نارضایتی عمیق، بلکه علاوه بر آن نا آرامیهای سیاسی گسترده ای را بوجود می آورد.» ( رفیع پور ، فرامرز. ۱۳۷۸ (ب): ۲۷-۲۶ )
۲-۱-۳-۳ : آبراهام ماسلو ـ هرزبرگ
«بر اساس نظر ماسلو انسانها دارای پنج دسته نیازهای فطری ( instinctoid ) می باشند:
۱- نیازهای جسمی، Physiological Needs
۲- نیاز به ایمنی، Security, safety
۳- نیاز به روابط اجتماعی و محبت، Affiliation, Love
۴- نیاز به تاُیید و احترام Recognition, Esteem
۵- نیاز به خویشتن یابی Self Actualization
(. ۸۵ : ۱۹۷۷ ، Maslowبه نقل از رفیع پور.۱۳۷۸ (الف)).
باید متذکر شد که:
اولاً در هر یک از این دسته ها، تعدادی از نیازهای شبیه و نزدیک به هم جای می گیرند. مثلاً در دسته چهارم: نیاز به احترام نیاز به قدرشناسی، حفظ آبرو و غرور، کسب ارزش و منزلت و ; جای می گیرد.
ثانیاً ماسلو معتقد بوده است که این نیازها دارای یک سلسله مراتب هستند: نیازهای پایین یا دون و نیازهای عالی. یعنی برای انسانها ابتدا نیازهای جسمی ( = نیاز پایین ) مهم ند. بعد ارضاء نیازهای جسمی، نیاز به ایمنی برای او مطرح می شود و بعد از آن ” روابط “ و بعد ” احترام “ تا بالاخره در انسانهایی که همه نیازهایشان برطرف شده است, نیاز متعالی به تفکر درباره معنی و محتوا ( = به خود رسیدن ) مطرح می شود.» ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۸ ( الف ): ۴۱- ۴۲ )
بر اساس نظرات هرزبرگ با حذف عواملی که نارضایتی ایجاد می کنند؛ رضایت افرادبه طورقابل

ملاحظه ای بالا نمی رود . به نعبیری دیگر عواملی که رضایت ایجاد می کنند ؛ متمایزاز عواملی هستند که نارضایتی را کم می نمایند .هرزبرگ عوامل رضایت آفرین را عوامل انگیزشی و عوامل نارضایتی آفرین را عوامل بهداشنی نامید .مطابق نظرات هرزبرگ ـ که در حوزه رضایت شغلی ارائه شده است ـ عواملی که سبب نارضایتی می گردند عوامل محیطی هستند ؛ مانند نامناسب بودن وضعیت نور ، دما ، هوای نا مطبوع و حقوق پایین که موارد مذکور چنانچه رفع گردد رضایت فرد را افزایش نمی دهد بلکه نا رضایتی را کم می کند .
«عوامل رضایت زا که هرزبرگ ازآنها تعبیر به عوامل بهداشتی می نمود؛ عواملی مانند موفقیت در کار، طبیعت کارانجام شده ، ارزشیابی و ارزش گذاشتندیگران به کار ،مسئولیتی که فرد احساس

می کند و ارتقائی که به دست می آورد کار ، قرار گرفتن در کل فرایند تولید و احساس مولد بودن است.» (توسلی ، غلامعباس . ۱۳۷۵ :۱۴۳ ]تلخیص شده [)نظرات هرزبرگ هرچند در حوزه رضایت شغلی است ؛ اما قابل تعمیم به حوزه رضایت از زندگی نیز است. حال چنانچه نظرات هرزبرگ و مازلو را بخواهیم با هم تلفیق نماییم می توان گفت نیاز های مرتبه یک و دو مازلو عمدتا عوامل بهداشتی ( به زبان هرزبرگ ) و نیازهای مرتبه سه، چهار و پنج عمدتا عوامل انگیزشی هستند .
۲-۱-۳-۴ : مرتون:
«از نظر مرتون احساس محرومیت نسبی، حالتی است روانی و احساس کمبودی است که فرد پس از مقایسه با فرد یا گروهی که برای او الگو مرجع مقایسه است، بروز می کند.» ( مرتون، رابرت. ۱۹۶۸: ۲۶۸ . به نقل از صفدری، سلمان )
« اصطلاح محرومیت نسبی خود بحثی است که این مفهوم بطور بنیانی از این جهت نافع است که از آن می توان احساس عدم رضامندی را محاسبه کرد.» ( مرتون، ۱۹۶۸، صفحه۲۸۹ . به نقل از صفدری، سلمان ) به نظر می رسد این حالت زماتی پدید می آید که گروه مرجع از مشروعیت بالایی در نزد فرد بر خور دار باشد ولی فاصله فرد تا آن زیاد باشد .

۲-۱-۳-۵ : لوئیس کریزبرگ
«لوئیس کریزبرگ در کتاب خود تحت عنوان « جامعه شناسی تضاد اجتماعی » با استفاده از نظریه های متعدد سه منشاء اساسی را برای نارضایتی تعیین می نماید، این سه منشاء اگر چه از مناظر و دیدگاههای متعدد موضوع نارضایتی را مورد تدقیق قرار داده اند، اما اجمالاً بر یک نکته وفاق دارند و بر این نکته تاُکید می کنند که منشاء نارضایتی را باید در نابرابری و ارزیابی ناشی از آن جستجو کرد. این سه منشاء یا سه نگرش متفاوت را می توان به شرح ذیل دسته بندی کرد: اولین نگاه بر اهمیتِ محرومیتِ مطلق در افراد تاُکید می نماید.
نگاه دوم بر ناسازگاری بین موقعیتهای متفاوتی که افراد در زندگی اجتماعی خود با آن مواجه اند تاُکید دارد و بالاخره نگاه سوم به تغییراتی که در طول زمان در آنچه که مردم دارند و آنچه که تصور می کنند باید داشته باشند، اشارت دارد .»( کریزبرگ. ۱۹۷۳: ۶۸ . به نقل از صفدری،سلمان )
درباره منشاء نخستین نارضایتی های اجتماعی افرادی مثل رالف دارندورف بر این امر احتجاج کرده و بیان می دارد:
« مطمئناً محروم ترین افراد، بدترین احساس ها رادارند، آنها نیازی ندارند تا بدانند محروم هستند.» ( کریزبرگ. ۱۹۷۳: ۶۸ . به نقل از صفدری،سلمان )
«منشاء آگاهی از این محرومیت عموماً افراد پیرامونی یا افرادی که آنها را برای مقایسه مناسب می بیند، می باشند.منشاء دیگر نارضایتی شکاف و نارضایتی بین بخشهای متعدد زندگی فردی است. که افرادی مثل ” لنسکی “و ” گافمن “ نیز آن را مورد توجه قرار داده اند: نارضایتی ناشی از

عدم توازن در مرتبت و منزلت، عدم هماهنگی و ناسازگاری در موقعیت های متفاوت است و باعث خواهد شد که افرادی که در بعضی ابعاد در رتبه بالا و در بعضی ابعاد دیگر در رتبه پایین قرار دارند و یا خود را چنین ارزیابی می نمایند، بطور مشخص ناراضی خواهند بود.» (گریزبرگ. ۱۹۷۳: ۷۰ . به نقل از صفدری،سلمان)
«مردم در مواجهه با چنین شرایطی به دلایل متنوع دچار نارضایتی می گردند. فی المثل افراد مایلند در ابعاد متعدد زندگی شرایط مشابهی داشته باشند. ” دلیل دیگر درباره ناسازگاری موقع

یت که منشاء اعتراض و نارضایتی است این است که عدم توازن مردم را وادار کند که احساس کنند رتبه پایین آنها قابل اعتراض است. “»
( کریزبرگ. ۱۹۷۳: ۷۱ . به نقل از صفدری،سلمان )
«منشاء سوم نارضایتی از عدم پذیرش آنچه مردم دارند و یا فزونی در آنچه که انتظار دارند داشته باشند، ناشی می شود. عدم رضایت زمانی آغاز می شود که مردم در آنچه احساس می کنند باید و یا می توانند داشته باشند، نوعی افت را مشاهده کنند، این شکاف و یا اختلال، پایه های اساسی شورش، خشم، اضطراب و نارضایتی است.»
( کریزبرگ. ۱۹۷۳: ۷۶ . به نقل از صفدری، سلمان )
«در این زمینه می توان سه نوع متفاوت از بروز شکاف بین انتظارات و دستیابی ها را از یکدیگر متمایز کرد، نوع A در حالتی است که انتظارات در طول زمان در حالت یکنواختی قرار دارد ولی دستیابی ها کاهش می یابد، در نوع B که با نظرات افرادی مثل دیویس و برینتون نزدیک است، بر این نکته تاُکید داردکه این وضعیت پس از یک دوره شرایط مناسب به وقوع می پیوندد و نه پس از یک دوره طولانی شرایط نا مناسب. زمانی که شرایط بهبود یافته رو به تزلزل و رکود می رود نوعی نارضایتی بروز می نماید، انتظارات افزایش یافته، امکان تحقق ندارند و چه بسا این شرایط در نهایت باعث بروز شورشها و جنبشهای اجتماعی گردد، آنچنان که گارودیویس در نظریه انقلاب خود بدان اشارت دارند. در نوع C ، مردم انتظاراتشان را درباره آنچه که می توانند و باید داشته باشند، افزایش داده و از این روی بر این نکته بی صبرانه تاُکید می کنند که آنچه بدست می آورند، ناکافی و برای زندگی آنها نامناسب است.» ( کریزبرگ. ۱۹۷۳: ۷۸ . به نقل از صفدری، سلمان )
۲-۱-۳-۶ : کرونبرگ
« بر اساس تئوری کرونبرگ با نام Spill- over- theory یا تئوری تسری رضایت از یک بخش از زندگی بر روی رضایت از بخشهای دیگر زندگی مؤثر است ( مقایسه شود: از کمپ، ۱۳۶۹ ص ۲۷۸ ). مثلاً کسانی که از خانواده خود راضی هستند و یک محیط آرام خانوادگی دارند، ناملایمات شغلی را بهتر تحمل می کنند و شغل خود را خیلی منفی ارزیابی نمی کنند.» ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۲: ۱۷ )
۲-۱-۳-۷ : رفیع پور
” مقایسه اجتماعی “ ( Social Comparison ) مهمترین شرط پیدایش احساس نارضایتی از وضع موجود و احساس نیاز در انسانها است. ( رفیع پور. ۱۳۷۸ (ب): ۳۰ )
باید متذکر شد که ” مقایسه اجتماعی “ خود شروطی دارد و هر کس خود را با هر کسی مقایسه نمی کند. یک بچه عقب افتاده روستائی یا یک زارع فقیر خود را با ارباب و وسایل او و شرایط زندگی و خانواده اش مقایسه نمی کند. بلکه انسان خود را با افراد مشابه یاکسانی که وضعشان کم

وبیش مشابه یا کمی بهتر است، مقایسه می کند. در نتیجه افراد و قشری که از نظر شرایط اقتصادی اجتماعی و فنی نزدیک به قشر بالا هستند، ابتدا خود را با آن قشر مقایسه می کنند.
( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۸ (ب): ۳۱ )
مراحل پیدایش نیاز
در یک جامعه یا در یک گروه، یک پدیده یا وسیله ارضای نیاز، طی مراحل زیر برای دیگران به یک نیاز تبدیل می شود.

ابتدا یک عده از افراد معدود یا خود یک وسیله جدید برای ارضاء بهتر نیاز ابداع می کنند و یا از وجود یک وسیله مناسب در جامعه دیگر مطلع می شوند و از آن در جامعه و شرایط خود استفاده می نمایند. این افراد را نوآوران ( Innovators ) می نامند و اینان عموماً افرادی هستند با شرایط اقتصادی و فکری و تخصصی بهتر که این شرایط را اغلب قشر بالای هر جامعه داراست. ( Rogers, 1995 به نقل از رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۸ (ب))
افراد دیگر نیز تحت شرایطی به پدیده و وسیله فوق احساس نیاز می کنند. برای پیدایش این نیاز دو شرط زیر لازم است:
– ارتباط با قشر بالا و امکان مشاهده آن وسیله و کاربرد آن ( یعنی قشر بالا آنرا نشان دهد و نه آنکه آنرا پنهان سازد ).
– شخص مشاهده کننده خود را با دارنده آن پدیده مقایسه نماید. ( رفیع پور. ۱۳۷۸ (ب) : ۳۰ )
ساختار نیاز در نظامهای اجتماعی متفاوت
در جوامع سنتی و ایستا که همه چیز عموماً به روال گذشته است و نیازها با همان روشها و ابزارهای گذشته ارضاء می شوند نیازها از پویائی نسبتاً کمی برخوردارند و نسبت به گذشت زمان ساخت آنها کمتر تغییر می کند. از آنجا که در اغلب جوامع سنتی آن جوامع بیشتر از دو قشر ارباب ها و رعایا تشکیل شده و به عبارت دیگر جامعه یک جامعه فئودالی است،
– از یک طرف تفاوت بین گروههای قابل مقایسه در قشر پایین بسیار کم است و
– از طرف دیگر فرایند مقایسه اجتماعی به علت تفاوت بسیار زیاد بین قشر بالا و پائین و عدم وجود قشر متوسط ( به عنوان پل ارتباطی بین دو قشر ) فقط بطور مجزا در هر قشر می ماند. بنابراین فرایند فراگیر مقایسه اجتماعی در زمینه پدیده های جدید و نیاز به آنها کمتر روی می دهد و در نتیجه احساس محرومیت نسبی که موجب پیدایش احساس نیاز و نارضایتی از وضع موجود است ( که چرا او باید داشته باشد و من نداشته باشم ) کمتر بوجود می آید. در چنین نظامهای اجتماعی پیشرفت های علمی و ابداع پدیده های جدید کم است، اما در مقابل مردم ( که کمتر پدیده های جدید را می بینند ) به آنچه که دارند راضی اند و تعادل نسبتاً قوی و پایداری بر جامعه حاکم است، هم از جهت ساخت نیازها و هم از جهت رضایت اقتصادی اجتماعی و سیاسی، حتی اگر یک سلطان کم و بیش مستبد بر آنها حکومت و آنها را استثمار کند. ( رفیع پور. ۱۳۷۸ (ب): ۳۴ )
در جوامع مدرن پدیده های جدید به مرور زمان (!) و بطور تدریجی در همان جوامع به اقتضای مسائل و مشکلات و نیازهای آنجا ابداع شدند، و موجب یک رشد تدریجی در طول تقریباً ۲۰۰ سال در همه زمینه ها از صنعت و کشاورزی و پزشکی گرفته تا فیزیک و نجوم و بیولوژی ; شد. به تدریج به اقتضای رشد هر بخش تقسیم کار و انواع مشاغل بوجود آمد. تولیدات داخلی متناسب با ساختار فرهنگی و نیازهای موجود جامعه افزایش یافت، ابزار بهتر ارضاء نیاز ارائه شد و در عین حال به علت رشد اقتصادی همسو با نیازها و متعادل ( تدریجی و در همه زمینه ها ) درآمدها نیز

افزایش یافت و به مردم امکان تهیه ابزار جدید ارضای نیاز را می داد. در چنین جوامعی نیز فرایند مقایسه اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و لذا فرایند پیدایش نیاز نیز وجود داشت و دارد، اما از آنجا که دستیابی به ابزار جدید ارضای نیاز در حد نیاز احساس شده در هر قشر و گروهی بطور ذهنی امکان پذیر به نظر می رسد، احساس نارضایتی از وضع موجود کم است و اگر اینجا و آنجا احساس نارضایتی بوجود آید، عموماً در حد قابل کنترل می باشد و عنان جامعه از دست اداره کنندگان آن خارج نمی شود. ( رفیع پور. ۱۳۷۸ (ب): ۳۴-۳۵ )

ولی در جوامع در حال توسعه از جمله کشور ما امکان رشد اقتصادی مستمر عملاً وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد – بنابر نتایج تحقیقات ( Muller, Edward N. 1995: 972-3 ) – به علت وجود نابرابریهای اجتماعی – اقتصادی عموماً در دست درصد کوچکی از اعضای جامعه است، بنابراین امکان بروز نارضایتی فراهم می آید.
ادراک نابرابری
نابرابری واقعی و عینی در یک جامعه برای پیدایش احساس محرومیت نسبی کمتر مهم است تا ادراک ذهنی نابرابری. زیرا تا وقتی که مردم از نابرابری خبر ندارند، از آن ناراحت نمی شوند. و اما ادراک نابرابری پیش از هر چیز تابع دو عامل است:
۱- قدرت و توانائی ادراک
۲- امکان ادراک (امکان مشاهده، امکان کسب اطلاع) ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۷ : ۷۰ )
ارزیابی نابرابری
مشاهده تفاوت ] قشر فقیر و مرفه جامعه[ از جانب قشر فقیر، بر اساس ارزش های سنتی (traditional)، این طور قابل توجیه بود که ”خوب این را خدا خواسته“ (م.ش.Dahrendorf, 1988:28; Stone, 1971: 52 Behrendt, 1969:149 ). اما مدرنیزاسیون و توسعه، مستقیم یا غیر مستقیم هدفش از بین بردن این نوع ارزشها و گرایشهای تقدیرگرایانه (fatalistic) نیز می باشد;. در چهارچوب توسعه، انسانها باید به قول لرنر (Lerner, 1958:363f) متحول شوند (Empathy) و نظام اجتماعی سنتی را زیر سؤال ببرند. لذا قشر فقیر با مشاهده وضعیت آن ثروتمندان در شمال شهر از خود می پرسد که چرا او باید آنقدر فقیر و اینان آنقدر ثروتمند باشند. از این طریق احساس محرومیت نسبی (Relative Deprivation) جوانه می زند. ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۷ : ۷۳ )
مقایسه اجتماعی
اما تغییر گرایش تقدیر گرایانه برای ارزیابی منفی نابرابری و پیدایش احساس محرومیت نسبی کافی نیست. در اینجا یک عامل بسیار مهم دیگر نقش اساسی ایفا می کند: ” مقایسه اجتماعی‏‏‏‏‎‎‍ٍٍِِ“ (Festinger: Social Comparison ). ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۷ : ۷۴ )
;. انسان خود را با چیزی که اصلاً قابل دسترسی یا در حدود او نباشد، مقایسه نمی کند، بلکه با وضعیتی که به وضعیت او نزدیک است، با انسانها و گروههائی که بر اساس برخی از خصوصیات (Olson, 1986: “related attribute”) شباهت هائی (“similarities”) با او دارند (Atkinson, 1986:130) مقایسه می کند. ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۷ : ۷۵ )
بر اساس تئوری نیاز، مشخص است که (به غیر از نیازهای کاملاً فیزیولوژیکی ناب که تابع قانون گوسن (Gossen)، مبنی بر کاهش فایده نهائی می باشند) هر چه که نیازها بیشتر ارضاء شوند،

احساس نیازمندی کاهش نمی یابد، بلکه برعکس افزایش می یابد. یعنی نیازمندی عینی و واقعی با احساس نیازمندی ذهنی رابطه معکوس دارد.
از این طریق با ارضای نیازهای انسانها، یک جریان تکثیر نیاز (Hegel,1981:348ff) و یا گسترش نیاز (Lukert,1965:68) بوجود می آید که چنانچه افلاطون نیز گفته بود، در ولع و بیشترخواهی ظاهر می شود. ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۷ : ۷۹ ) بنابراین، بر اساس تئوری نیاز و جریان مقایسه اجتماعی بین قشرها،

شدت احساس محرومیت (intensity)، از قشر پایین جامعه به طرف قشر بالا به تدریج بیشتر می شود.
در صورتیکه وسعت (scope م.ش.۱۹۷۰ Gurr,) احساس محرومیت نسبی به علت تعداد بیشتر افراد (جمعیت) در قشرهای پائین جهت معکوس، یعنی از بالا به پایین نشان می دهد و در قشرهای پایین بیشتر است. ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۷ : ۸۳ )
ولع ارتقاء در ایران و عوامل مؤثر بر آن
در ایران نابرابری فرایندی تکان دهنده بوجود آورده،;. بدین معنی که در پی تفاوت ارزشی موقعیت های اجتماعی و بها دادن به موقعیتهای بالا (= ارزش ثروت و قشر بالا)، اکثر افراد همواره مایل به دستیابی به موقعیتی بالاتر هستندو از آن موقعیتی که دارند، راضی نیستند. همه در طلب و آرزوی شرایطی” بهترند “. شرایطی که از نظر مردم، یعنی بر اساس ارزشهای حاکم” بهتر “ تشخیص داده می شود، اما الزاماً واقعی نیست. ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۷ : ۳۶۵ )
بطور خلاصه می توان گفت که:
هر چه فاصله ارزشی بین موقعیتها بیشتر باشد و
هر چه که وقوف به ارزشهای متفاوت موقعیتها بیشتر (یعنی تفاوت درجه ها مشخص تر) و
هر چه که مقایسه اجتماعی بین موقعیتها بیشتر باشد،
در آنصورت میل به ارتقاء بیشتر می شود، تا جائیکه در انسانها ولع پیشرفت و ارتقاء بوجود می آید. پایه اصلی و سر منشأ شرو ع این فرایند در نابرابری و به همراه آن در مدرنیزه کردن سریع، بیرونی (نه از درون خود) و ظاهری جامعه نهفته است. ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۷ : ۳۷۳ )
در این فرایند در ایران دو متغیر اساسی دیگر نقش عمده ای ایفا می کنند:
(۱) نیاز مفرط به احترام ناشی از فرهنگ فئودالی – استبدادی سنتی ما
(۲) پیروی شدید از هنجارها
در نتیجه این دو عامل است که مقایسه اجتماعی و سپس احساس بی عدالتی نسبی (چشم و هم چشمی) بین افراد در مورد پدیده های به ارزش تبدیل شده روی می دهد، که در اینجا پدیده با ارزش، ” پایگاه اجتماعی“ بالاتر است. ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۷ : ۳۸۰ )تحت این شرایط هیچکس از آنچه که دارد و از آنچه که هست راضی نیست و همواره سعی در تغییر موقعیت و تحرک صعودی یا ارتقاء (Upward Mobility) دارد، یعنی مایل است از یک موقعیت اجتماعی با بار ارزشی کمتر (مقام پایین) به یک موقعیت اجتماعی دیگر با بار ارزشی بیشتر (مقام یا پایگاه بالاتر) دست یابد.
یک نتیجه این، عدم ثبات اجتماعی است. زیرا افراد کار و مسئولیت خود را جدی و دائمی تلقی نمی نمایند و دائماً در پی تغییر آن می باشند.
در ایران کنونی نیز، در پی نابرابری زیاد و در نتیجه میل به کسب منزلت اجتماعی از یک طرف و فشار اقتصادی از طرف دیگر، ولع ارتقاء و مدرک گرائی گسترش و با اقداماتی نظیر نظام هماهنگ پرداختها و توسعه مراکز ارائه مدرک تحصیلی، این ولع افزایش یافته است. در نتیجه بیشتر انسانها از وضعیت موجود خود ناراضی هستند. بدین معنی که افراد خوشحال خواهند بود. اگر بتوانند وارد دانشگاه شوند. اما بعد از لیسانس، ولع باز هم بیشتر آنها را فرا می گیرد و در پی فوق لیسانس بر می‌آیند و بعد از آن باز هم به آنچه که دارند راضی نیستند. ( رفیع پور، فرامرز. ۱۳۷۷ : ۳۷۳ )

۲-۱-۳-۸ :گلزاری
ایشان به نقل از خانم الیزابت هارلک که یک روانشناس است اشاره به این دارد که شادکامی مثلثی است با سه ضلع محبوبیت، مقبولیت و موفقیت. محبوبیت و مقبولیت با یکدیگر تفاوت دارد: ممکن است کسی محبوب دیگران باشد ولی او را برای واگذاری کاری قبول نداشته باشند وایشان همچنین اشاره به نیاز‌های انسانی می‌نماید؛ چنانچه این نیاز‌ها به موقع و به شیوه مناسب پاس

خ داده شود. شادی و نشاط به همراه خواهند داشت.
ایشان در ادامه شادی و نشاط را امری فردی و اجتماعی می‌دانند و اشاره‌ می کنند که برخی نابسامانی‌های اجتماعی مانند بی‌نظمی و بی‌قانوی سبب ایجاد افسردگی می‌گردد.( گلزاری ، محمود.۱۳۸۱: ۶ـ۴)
۲-۱-۳-۹: فردوسی پور
ایشان اشاره به سطح انتظارات جوان دارند که باعث می‌شود چنانچه امکانات فرد در حد برآورده شدن آن انتظارات نباشد فرد دچار یأس و ناامیدی می گردد نکته دیگری که ایشان به آن اشاره دارند رضایت به نعمت‌ها و امکاناتی است که حضرت حق در اختیار انسانها قرار داده است.
۲-۱-۳- ۱۰: غفاری
رویکرد ایشان به مسئله افسردگی و رضایت رویکردی روانشناسانه است. به نظر ایشان اگر بتوان چهار احساس مفید بودن, محبوب بودن، مهم بودن و مطرح بودن را در افراد ایجاد نمود در واقع زمینه‌های افسردگی و از نگاه‌ما رضایت از زندگی را افزایش داده‌ایم . بی‌توجهی به نکات مذکور خود زمینه‌ساز معضلاتی مانند اعتیاد و خود‌کشی می‌گردد. (غفاری ، مسعود، ۱۳۸۱: ۳ـ۲۲)
۲-۱-۳- ۱۱: نیکجو
ایشان اشاره به این دارند که احساس رضایت از زندگی به هفت عامل زیر بستگی دارد:
الف- خوش‌بینی (optimism) :یعنی روی مثبت حوادث را دیدن
ب-کار: به ویژه کاری که دارای امنیت شغلی باشد
ج- خانواده: احساس رضایت خانوادگی موجب کاهش اثرات نگرانیهای زندگی می شود. در مطالعه‌ای که در مورد مردان مبتلا به سکته قلبی انجام شده مشخص شده که درد پس از سکته قلبی در بیمارانی که همسری حمایتگر داشته‌اند به طور برجسته‌ای کمتر از بیمارانی بوده که همسر حمایتگر نداشتند.
د-طبیعت: طبیعت ما در زندگی و حیات در روی کره زمین است. احساس آشنایی و آرامش و زیبایی که در دامان طبیعت به انسان دست می‌دهد منبع نیرو‌مندی برای رسیدن به احساس رضایت از زندگی است.
هـ هنر: آشنایی و علاقه‌مندی و استفاده و لذت بردن از هنر‌های هفتگانه می‌تواند در ایجاد و یا تقویت احساس شادی و رضایت از زندگی موثر باشد
و- شوخ طبعی(Humor) :گرچه هنور تحقیقات دقیقی در مورد خنده انجام نشده است، ولی تصور می‌شود که خنده موجب آزاد‌شدن مواد ارپیو‌می در ونزا ـ مانند آندورفین‌هاـ می شود که احتمالاً با احساس راحتی و شادابی پس از خنده ارتباط دارد.

ز: معنویت (spirtuality): منظور از معنویت چیزی ورای عقاید مذهبی مرسوم است معنویت دلالت بر وحدتی آسمانی و عشقی بی‌حد و مرز و طبقه‌بندی نشده دارد. اتصال و اتکال به منبع لایزال، منبعی عظیم از آرامش و اطمینان برای فرد به ارمغان می‌آورد.
۲-۱-۳- ۱۲ قاضی طباطبایی
در بخشی از این تحقیق دردست اجرا محقق به بررسی میزان رضایت از زندگی پاسخگویان پرداخته است. ۹ گویه به کار رفته در این تحقیق به شرح ذیل است.
۱ـ من از دست زندگی‌ام درمانده شده‌ام.
۲ـ من از روند زندگی خود راضی هستم
۳ـ روز به روز که می‌گذرد وضعیت زندگی ما بهتر می‌شود.
۴ـ من در مقابل مشکلات زندگی‌ احساس ناتوانی می‌کنم
۵ ـ احساس می‌کنم در مقابل مشکلات زندگی‌ تنهایم و هیچ پشت و پناهی ندارم
۶ـ در طول زندگی‌ام به آرزوهایم دست یافته‌ام
۷ـ در خانواده ما روز به روز احترام و ادب بین من و همسرم کمتر می‌شود
۸ـ من نسبت به آینده خانواده‌ام خوش‌بین هستم.
۹ـ فکر می‌کنم همسرم از زندگی با من راضی است
۲-۱-۳- ۱۳ : شورای علمی پژوهشگران . ۱۳۸۱

در بخشی از این تحقیق به بررسی « احساس دوستی با اعضای خانواده » می‌پردازد؛همچنانکه در برخی از آثار پژوهشی مشاهده می شود احساس دوستی با اعضای خانواده یکی از ابعاد رضایت از زندگی است. در پیمایش مذکور احساس دوستی با اعضای خانواده با سه گویه سنجیده شده است صص ۲۱۳ـ۲۱۰
۱ـ معمولاً هر چند وقت یک‌بار با اعضای خانواده خود، مشورت و هم‌فکری دارید؟
۲ـ هر چند وقت یکبار با‌آنها اختلاف و بگو‌مگو‌ پیدا می‌کنید؟
۳ـ هر چند وقت یکبار با آنها درد دل می‌کنید؟
به نظر می‌رسد که برای احساس دوستی در این تحقیق دو بعد در نظر گرفته شده یکی بعد عقلایی که معرف آن مشورت با اعضای خانواده است و دوم بعد احساسی عاطفی که معرف آن انجام درد دل و فقدان اختلاف و بگو مگو است. در این اثر تحقیقی به ارائه جدول توصیفی بسنده نموده است در مقایسه میان افراد مجرد و متأهل جدول ذیل حکایت از تفاوت بین میزان مشورت افراد مجرد و متأهل داردبه طوری که افراد متاهل مشورت و همفکری بیشتری با خانواده خود می نمایند(سطح معناداری ۰۵۱/۰ آماره ۰۹۲/۰)
این مقایسه در مورد اختلاف و بگو مگو در بین افراد متأهل و مجرد معنا‌دار نیست ولی در مورد درد دل معنادار است (سطح معناداری ۰۰۰/۰ آماره ۱۹۹/۰)
سه گویه مذکور را چنانچه در بین مردان و زنان مقایسه نماییم مورد مشورت و هم‌فکری معنادار نمی‌باشد در مورد اختلاف و بگو‌مگو نیز معنا‌دار نمی‌باشد ولی در مودر درد دل معنادار است یعنی افراد متاهل بیشتر با اعضای خانواده خود درد دل می نمایند . (سطح‌معناداری ۰۰۱/۰ آماره ۱۳۶/۰)
گر چه در این اثر‌ تحقیقی به ایجاد شاخصی مرکب از سه معرف مذکور نپرداخته است ولی نتایج آن بارقه‌های ایجاد فرضیاتی را در ذهن پدید می‌آورد.
می‌توان گفت احساس دوستی با اعضای خانواده به طور معنا‌داری در بین افراد مجرد و متأهل متفاوت است ولی در بین زنان و مردان این تفاوت قابل ملاحظه به نظر نمی‌رسد.با توجه به اینکه پیش‌بینی می‌شود احساس دوستی با اعضای خانواده یکی از ابعاد رضایت از زندگی باشد؛ پیش‌بینی می‌شود رضایت از زندگی حداقل در بعد مذکور در بین افراد متأهل بیشتر از افراد مجرد است.
۲-۱-۳- ۱۴: وضعیت و نگرش جوانان ایران ، ۱۳۸۰، گزارش نهایی نتایج پژوهشی طرح مشاوره ملی با جوانان
مطابق یافته‌های پیمایش مذکور در پاسخ به سوال” احساس می‌کنم شادابی و نشاطی را که یک جوان باید دارا باشد، ندارم“ ۵۶ درصد پاسخگویان فاقد شادابی و نشاط طبیعی جوانی بوده‌اند (ص۶۰) که حکایت از پایین بودن احساس شادابی و نشاط در جوانان است .
در مجموع به لحاظ بهداشت روانی نتایج واقعاً نگران کننده و هشدار دهنده است شایان ذکر است وضعیت مذکور در میان دختران و پسران تفاوت معنا‌داری ندارد بررسی وضعیت سلامت روانی با دو پرسشنامه انجام پذیرفت و مجموعاً از هر دو پرسشنامه چنین نتیجه‌گیری می‌شود که مشکل روانی در دختران بیش از پسران است هر چند مشکلات روانی خفیف در دختران شیوع کمتری دارد. (ص ۱۵۹)

در تحلیل وضعیت مذکور بر اساس سطح در‌آمد خانواده وضعیت سلامت روانی افراد با درآمد پایین نسبت به افراد، درآمد متوسط و بالا متفاوت است؛ یعنی افرادی که درآمد پایین دارند به طور معنا‌داری نسبت به افرادی که در آمد متوسط و بالا دارند کمتر است ولی بین افراد با درآمد متوسط و بالا تفاوت معنا‌داری (براساس آزمون تو کی) مشاهده نشده است(ص ۲۰۰)
به لحاظ متغیر تحصیلات؛ بهترین سطح رضامندی نسبت به سلامتی به ترتیب متعلق به جوانانی است که تحصیلاتشان راهنمایی؛ دبیرستان؛ فوق لیسانس و مقاطع بالاتر است. جوانان

پیش‌دانشگاهی و دانشجویان دوره‌های فوق دیپلم و لیسانس از این بابت در وضعیت بد‌تری هستند (ص ۲۳۹)
یافته‌های تحلیلی حکایت از آن دارد که رضایت از خانواده با سلامت روانی رابطه مستقیم دارد؛ به این معنا‌ که هر قدر رضایت از خانواده بیشتر شود، سطح سلامت روانی وی بالاتر می‌رود(ص ۲۷۱) نیز چنانچه پاسخگویان را بر اساس میزان سلامت روانی به چهار دسته مشکل‌دار، نسبتاً مشکل‌دار، سالم و کاملاً سالم تقسیم نماییم. با گروه مشکل دار در مقایسه با گروههای دیگر، نگرش مثبت‌تری‌ به دوستانشان دارند. نیز در خصوص مشارکت سیاسی، رابطه مشارکت سیاسی با سلامت روانی رابطه‌ای مستقیم است؛ هر چه افراد سلامت روانی بالاتری بر‌خوردار باشند نسبت به مشارکت سیاسی بهتر می‌اندیشند (ص ۲۷۶) نیز نسبت به رضایت از شغل (ص ۲۸۱) لذت از اوقات فراغت (ص ۲۸۳) مشارکت اجتماعی (ص ۲۸۳) نگرش به نهاد‌های حکومتی (ص ۲۸۵) همه رابطه معنا‌داری وجود دارد.
نیز با توجه به آنکه پیش‌بینی می‌شود رضایت ازخانواده و دوستان از ابعاد رضایت از زندگی باشد و چون جامعه‌آماری ما دانشجویان است بیان آمارهایی در این خصوص مناسب به نظر می‌رسد.
به لحاظ وضعیت اقتصادی دانشجویان دختر ازنظر اقتصادی به طور معنا‌داری بهتر از دانشجویان پسر هستند
(ص ۵۱۳)به لحاظ نگرش به خانواده نیز دانشجویان دختر به طور معنا‌داری نگرش مثبت‌تری دارند(ص ۵۱۴) در مورد گروه دوستان دانشجویان پسر در مقایسه دانشجویان دختر نگرش بهتری نسبت به دوستان خود دارند (ص ۵۱۵)نیز دختران به طور معنا‌‌داری نگرش مثبت به کار‌کرد مساجد و هیاتهای مذهبی دارند (ص ۹ – ۵۱۸)در حوزه دینداری هم در بعد اعتقادات قلبی دینی و هم در اعتقادات رسمی دینی دختران دانشجو به طور معنا‌داری از پسران دانشجو نگاه مثبت‌تری دارند به ویژه در بعد اعتقادات قلبی دینی (۴ـ ۵۲۳) هدف از ذکر مطالب فوق این است که ببینیم اگر رضایت از زندگی را به حوزه های خاصی تفکیک نماییم و در هر یک از حوزه ها به تفکیک زن و مرد نتایج آن را بیان نماییم

؛ در این صورت آیا می توانیم با اطمینان بالایی به تفاوت رضایت از زندگی بین دختران و پسران دست یابیم ؟ قرائن در اینجا به اندازه کافی نیست ولی می توان بر اساس مطالب مذکور احتمال داد که رضایت از زندگی پسران کمتر ییا مساوی رضایت از زندگی دختران باشد .
۲-۱-۳-۱۵: Turksever & Atalik. 2001
محقق به ارائه مقاله ای تحت عنوان « توانائیها و محدودیت‌ها برای اندازه‌گیری کیفیت زندگی در

نواحی شهری» پرداخته است .بنیان نظریات نویسنده متکی بر اندیشه‌های Wish است. از چشم‌انداز محقق کیفیت زندگی دارای دو جنبه است : نخست جنبه مادی آن که در مقاله توضیح روشن و روانی برای‌آن آمده است و دیگری جنبه‌ شخصی که به روشنی مقصود نویسنده مقاله مشخص نیست . لیکن از فحوای متن استنتاج می‌شود که مراد نویسنده مقاله از جنبه شخصی تلقی و قضاوت افراد یک ناحیه یا جامعه درباره امکانات آن ناحیه جنبه مادی است یعنی در نظر گرفتن سطح انتظارات P:163 در مجموع نویسنده رویکرد خود را کیفیت زیست محیطی زندگی یا Environmental quality of life نام‌ می‌گذارند . P : 164 توضیح مبسوط این مقاله به شرح ذیل ا ست :
چکیده:
اخیرا ‘کیفیت زندگی’ در زمره مفاهیمی قرار گرفته است که در حوزه های علمی گونا گون مورد بررسی است و به نظر می رسدکه اهمیت آن به طور قابل ملاحظه‌ای در حوزه‌های سیاست و اقتصاد در حال رشد باشد . افزون بر‌ آن موضوع کیفیت زندگی با فرآیندهای مهاجرت مرتبط است. در یک نگاه کیفیت زندگی متأثر از شرایطی ضروری در یک جامعه یا حوزه‌های خاص است. این نکته که کیفیبت زندگی ، به مثابه یک متغیر قابل اندازه‌گیری معطوف به دو جنبه ذهنی و عینی تحقق است؛ قبلاً بحث شده است. در این نگاه] در این تحقیق[ کیفیت زندگی دو جنبه دارد جنبه روانشناختی و محیطی. ایجاد یک وفاق درباره تعریف مفهوم کیفیت زندگی یک مشکل جدی نیست. همچنانکه wish بیان نمود چنانچه فردی رایج‌ترین تعاریف به کار گرفته شده را با دقت بررسی نماید خواهد دریافت که آنها تا حد زیادی شبیه یکدیگرند به عبارت دیگر آنها مشتمل هستند بر یک وضعیت یا شرایطی که توسط افراد مقیم در یک ناحیه دریافت شده و آنها را به درجات متنوعی از احساس رضایت تفسیر کرده‌اند (wish , 1986) P: 165
از دید‌گاه این طراح، از آنجا که شهر ها مرکز اقتصاد. سیاست، تجارت و دیگر فعالیتها هستند لذا فهم به هم پیوستگی شرایطی که در کیفیت زندگی شهری دخالت دارد مهم است . (sufian, 1993) P: 165
می‌توان گفت که علی‌رغم تمام تنوعاتی که در تعریف کیفیت زندگی (qol) وجود دارد، اما یکی اجماع اساسی در باره معنای کیفیت زندگی (qol) وجود دارد. حوزه‌های متنوعی همچون محل سکونت ،سلامتی و آموزش برای اندازه‌گیری کیفیت زندگی (qol) در نظر گرفته می‌شود P: 165
در مطالعات مربوط به (qol) رایج‌ترین روش تحقیق به کار گرفتن پرسشنامه‌ای درباره (qol) است

.
….بررسی‌های پیشین به این نکته اشاره داشتند که رضایت فرد و اجتماعی که او در آن تعلق دارد اثر قابل توجهی به qol دریافت شده دارد. (Wagner , 1995) لذا Rogerson، به مفهوم سازی qol با وضع یا ایجاد یک اصطلاح جدید پرداخت “کیفیت زیست محیطی زندگی ” En

vironment Quality Of Life ] [او qol را به مثابه ترکیبی از امور مادی و شخصی عرصه زندگی می‌داند]به شکل یک موجود در متن مقاله می توان مراجعه نمود.[
حوزه زندگی مادی:
مشتمل بر کالاها، خدمات و دیگر جاذبه‌‌هایی است که در ارتباط با محیط فیزیکی و اجتماعی است که درآن قلمرو جغرافیایی زندگی مردم است.
حوزه زندگی شخصی :که بوسیله مشخصات و یا ویژگیهای مردم نشان داده شده است.
او qol را که دارای دو جنبه مادی و شخصی است را بیان می‌نماید و اذعان می دارد که این مدل قادر است اشکال پیشین تحقیق را در خود جای دهد.
در این نگاه کیفیت زندگی نمی‌تواند یک وسیله اندازه‌گیری ثابت استانداردی داشته باشد اگر کسی سعی نماید از شرایط یا وضعیت بالای کیفیت زندگی در Monteral که مطابق تحقیقی که sufian (1993) انجام داده در بین ۹۸ شهر از بزرگترین شهر های دنیا درصدراست به Antarctica برود کیفیت زندگی همان نخواهد بود، آشکار است که ویژگیهای اقلیمی، مکان‌شناسی و فیزیکی و رفاه مادی ] در این دو شهر [کاملاً متفاوت است لذا شاخصهای qol بر اساس زمینه] جغرافیایی [یک ناحیه متفاوت است .
در بسیاری از مطالعات مربوط به qol محدودیت هایی وجود دارد. می‌توان گفت از دلایل فراموش‌ نمودن جنبه ذهنی « qol » این محدودیت‌ است که اطلاعات در دسترس نیست تا بتوانیم احساس رضایت را در میان استانها نواحی و شهر ها و یا برخی واحد های دیگر تفکیک و مقایسه نمود. (Wish, 1986) بیان نمود که کیفیت زندگی در یک حومه شهری شبیه است به کیفیت زندگی پیشنهاد شده در یک حومه شهری دیگر و نه شبیه کیفیت زندگی در یک ناحیه مرکزی شهر p:167
مشکلات ویژه‌ای در جمع‌آوری اطلاعات در کشور‌های در حال رشد قابل رویت است. مشکلات اصلی در گرد‌آوری اطلاعات عبارت است از میزان پایین دسترسی به منابع اطلاعات و نیز ناکار‌امدی و نقص در اطلاعات بدست آمده و کمبود‌هایی در جمع‌آوری آنها (Atalik and Baycan, 1996) P: 168
مطالعه موردی qol در ناحیه شهری استانبول :
نمونه مورد بررسی مشتمل بر ۳۸۴از ا فرادی است که مقیم استانبول و از ۲۲ بخش مختلف شهر مطابق تقسیمات شهر‌داری انتخاب شده اند . در واقع شهر استانبول مشتمل بر ۳۲ بخش است اما در این تحقیق ۲۲ مورد از آنها در نظر گرفته شده است .به منظور ایجاد یک نمونه‌گیری قشر ‌بندی شده در شهر استانبول، این ۲۲ بخش انتخاب شده‌اند که نمونه‌گیری در آنها بر حسب ویژگیهای جمعیتی است. یعنی این روش‌ نمونه‌گیری مهمترین ویژگی‌ این شهر که مهاجر پذیری

است را در نظر می‌گیرد. هدف اصلی پرسشنامه فهم رضایت از زندگی مردم در زندگی روز‌مره است به منظور تشخیص] میزان [رضایت مشارکت کنندگان که مقیم استانبول بودند از آنان در خواست شد که با توجه به ۱۸ ویژگی مختلف که درباره کیفیت زندگی qol می‌باشد (مانند مکان زندگی)، در طیفی که عدد ۱ در آن حکایت از رضایت خیلی زیاد عدد ۴ حکایت از رضایت خیلی کم دارد؛ شرحی از میزان رضایت‌‌مندیشان ارائه دهند؛ که به صورت زیر بیان می‌شود: Q = f (Q1 , Q2 , … Qn)

که در آن “Q” اندازه کل کیفیت زندگی یک فرد است متغیر وابسته. Qn ….., Q2 Q1 میزان رضایت از کیفیت زندگی در حوزه‌های مختلفی است که ارائه شده است. در این نمونه متغیر‌های مستقل که میزان رضایت را در qol تعیین می‌نمایند به شرح ذیل است:

آلودگی= E1 سهولت در امر خرید= S1
هزینه زندگی= C1 فراهم بودن آموزش= E2
آب و هوا= C2 میزان آلودگی صوتی= N
سفر به قصد کار= T1 فرصتهای شغلی= j6
روابط با همسایگان= R ازدحام= C3
پارکهاو فضای سبز= P شرایط سکونت= H1
اوقات فراغت= L سلامتی= H2
میزان جرم= C3 ورزش= S2
ترافیک سنگین T2 دسترسی به حمل و نقل عمومی= P:168-170 A
نتایج ، بیانگر این است که سطح رضایت از زندگی در بخشی که با استفاده از طیف اندازه‌گیری‌ شده است میزان رضایت از زندگی در حد متعادل و متوسط است که همچنانکه در جدول I و شکل ۳ ]از مقاله مذکور [ نشان داده شده است در فاصله ۰۳۷۵۰ تا ۰۲۱۵۵ می‌باشد.
با استفاده از تحلیل رگرسیون از نوع stepwise متغیر‌ها وارد و جابجا‌ شدند که آنهایی که اهمیت داشتند عبارتند از “سلامتی، آب و هوا، ازدحام، ورزش، شرایط اسکان، عزیمت به محل کار و آلودگی‌ محیط”. که موارد مذکور مهمترین عوامل تعیین کننده در سطح رضایت از زندگی برای بخشهای نمونه‌‌گیری شده، هستند . گر چه نمرات آن ضرایب چندان بالا نیست و اجازه پیش‌بینی به صورت کلی را به ما نمی‌دهد؛ مع‌الوصف در تعدادی از بخشها تعدادی متغیر تعیین کننده‌تر است. P: 171-173
۲-۱- ۳- ۱۶ : Kousha &Mohseni.1997
بر اساس خلاصه این پژوهش ،نویسنده در مقاله ای تحت عنوان « رضایت از زندگی در میان شهروندان زن ایرانی: یک تحلیل اکتشافی» به رضایت از زندگی زنان ایرانی ـ اعم از آنان که متأهل یا غیر متأهل هستند ـ می‌‌پردازد. نمونه آماری از ۳۳۵ زن (۶۱ درصد آنها متأهل و ۳۹ درصد آنها غیر‌‌‌‌متأهل (مجرد، مطلقه، بیوه) ) تشکیل یافته است.
داده‌ها از طریق پرسشنامه‌‌های خود اجرا که در سالهای ۱۹۹۲ الی ۱۹۹۴ به اجرا در آمد؛ جمع‌‌‌آوری گردید.

نتایج تحقیق که مبتنی بر جداول متقاطع و تحلیل مسیر است؛ حکایت از آن دارد که رضایت از زندگی زنان متأهل مستقیماً با رضایت از ازدواج، اشتغال و اوقات فراغت مرتبط است.
]نکته قابل ذکر[ اینکه رابطه بین رضایت و فعّالیت زنان رابطه‌‌ای متقابل است. مع‌الوصف در خصوص زنان غیر‌‌متأهل رضایت از زندگی آنها تحت تاثیر مقطع تحصیلی و اوقات فراغت آنها است. P: 329
۲-۲ تلخیص و ارزیابی پیشینه پژوهش و ارائه چهارچوب تئوریک :
در اینجاابتدا سعی در تلخیص و ارزیابی مقالات و مطالب ارائه شده و سپس ارائه یک م

دل فرضی که حکایت از شبکه روابط بین متغیرها را دارد، خواهیم پرداخت .
تلخیص مهمترین نکات پیشینه پژوهش :
۱ـ احساس تبعیض – رضایت از زندگی (David Lackland. 2000 . P: 315,338)
۲ـ تعداد دوستان + رضایت از زندگی (David Lackland. 2000 . P: 315,338)
۳ـ رضایت مالی + رضایت از زندگی
(با اقتباس از وضعیت و نگرش جوانان .۱۳۸۰ ) نیز (David Lackland . 2000 p: 315)
۴ـ سطح انتظارات از زندگی + رضایت از زندگی
(Turksevcr etal , 2000 p:163)نیز(فردوسی پور.۱۳۸۱)
۵ـ مثبت نگری + رضایت از زندگی Mcintosh, 2001 p :38)) به نقل از (chang et al 1997 ,…) نیز مراجعه شود به (گلزاری . ۱۳۸۱)
۶ـ دنیا گرایی – رضایت از زندگی Rayan &etal.2000.P:185
اقتباس از : (Ryan and Dziurawiec . 2000 p: 185)نیز مراجعه شود به
(گلزاری . ۱۳۸۱ : ۶)
۷ـ دینداری + رضایت از زندگی (عظیمی . ۱۳۸۲ )
۸ـ سلامت جسمانی + رضایت از زندگی lisa Rayan and Suzane Dziurawiec.2000.P:193
۹ـ بیکاری – رضایت از زندگی lisa Rayan and Suzane Dziurawiec.2000.P:191
۱۰ـ اطلاعات پیشین راجع به دانشگاه + رضایت از زندگی (David Lackland SAM .2000 p:315)
۱۱ـ راهبردی و کار‌بردی بودن محتویات دروس + رضایت از زندگی (اقتیاس از تئوری انگیزش بهداشت، هرز‌برگ)
۱۲ـ رضایت از خانواده + رضایت از زندگی (نیکجو. ۱۳۷۷)
۱۳‍ـ گرایش به معنویت + رضایت از زندگی (نیکجو. ۱۳۷۷).
۱۴-جنس رضایت از زندگی( اقتباس از وضعیت و نگرش جوانان)
۱۵ـ موفقیت آموزشی + رضایت از زندگی lisa Rayan and Suzane Dziurawiec.2000.P:193
۱۶ـ احساس نابرابری اجتماعی – رضایت از زندگیDavid Lackland.Sam.2000.P:315&330
۱۷ـ تاهل رضایت از زندگی (ارزشها و نگرشهای ایرانیان ویژه مشهد )
۱۸- رشد اقتصادی جامعه رضایت از زندگی ( مقایسه بلژیک و آلمان در دهه ۱۹۸۰مراجعه شود به اینگلهارت ،. رونالد . ۱۳۷۳ ، ترجمه مریم وتر )
۱۹- تجارب تاریخی ملل رضایت از زندگی( مقایسه آلمان و دانمارک مراجعه شود به اینگلهارت ،. رونالد . ۱۳۷۳ ، ترجمه مریم وتر )
۲۰- امنیت اقتصادی رضایت از زندگی( اینگلهارت. ۱۳۷۳ ، ترجمه مریم وتر )
۲۱- زندگی در شهرهای کوچک رضایت از زندگی (اینگلهارت. ۱۳۷۳ ، ترجمه مریم وتر )
۲۲- دینداری رضایت از زندگی (مقایسه در ۱۶ کشورمراجعه شود به اینگلهارت. ۱۳۷۳، ترجمه مریم وتر )

۲۳- تحصیلات رضایت از زندگی( اینگلهارت. ۱۳۷۳ ، ترجمه مریم وتر )
۲۴ـ رتبه شغلی رضایت از زندگی (نایبی. ۱۳۷۵ )
۲۵ـ درآمد رضایت از زندگی (نایبی. ۱۳۷۵ )
۲۶ـ اعتماد رضایت از زندگی (نایبی. ۱۳۷۵ )
۲۷ـ بیگانگی رضایت از زندگی (نایبی. ۱۳۷۵ )
۲۸ـ سواد رضایت از زندگی (محسنی.۱۳۷۹)
۲۹ـ درآمد رضایت از زندگی (محسنی.۱۳۷۹)
۳۰ـ آنومی ظهور آرزوهای جدید و بی حد و حصر ناکامی از عدم ارضاء آرزوها نارضایتی اجتماعی (دورکیم به نقل از رفیع پور.۱۳۷۸ (ب) :۱۸ )
۳۱- فاصله زیاد فرد تا گروه مرجع خود احساس محرومیت نسبی احساس نارضایتی (مرتون به نقل از صفدری)
۳۳ـ رشد وسایل ارتباط جمعی اشاعه زندگی مرفه رشد آرزوها و نیاز ها از دست داد

ن هویت فرهنگی نارضایتی ( کونیک . به نقل از رفیع پور.۱۳۷۸ .(ب) ۲۶-۲۷ )
۳۴ـ محرومیت مطلق نارضایتی (کریزبرگ.به نقل از صفدری. ۱۳۷۴)
۳۵ـ وجود موقعیت ها با منزلت های اجتماعی متفاوت نارضایتی (کریزبرگ.به نقل از صفدری.۱۳۷۴)
۳۶ـ انتظارات بالا نارضایتی (کریزبرگ.به نقل از صفدری.۱۳۷۴)
۳۷ـ رضایت از یک حوزه زندگی رضایت در سایر حوزه های ز زندگی (کرونبرگ . به نقل از رفیع پور. ۱۳۷۲ : ۱۷)
۳۸ـمدرنیزاسیون نابرابری اجتماعی ـ اقتصادی مقایسه اجتماعی
میل به ارتقاء نارضایتی (رفیع پور.۱۳۷۷ :۳۷۳)
۳۹ـمدرنیزاسیون تقدیر گرایی مقایسه اجتماعی نارضایتی (رفیع پور.۱۳۷۷ : ۴ ـ۷۳)

ارزیابی پیشینه:
با وجود رویکردهای نظری متنوعی که نسبت به مفهوم «رضایت از زندگی» وجود دارد، به نظر دو رویکرد عمده وجود دارد.
الف :‌ نگاه به « رضایت از زندگی » به مثابه یک سازه
ب: نگاه به « رضایت از زندگی » به مثابه یک متغیر بسیط
الف: نگاه به « رضایت از زندگی » به مثابه یک سازه : در این نگاه رضایت از زندگی سازه‌ای است که دارای ابعادی چند است، هر چند در ذیل این رویکرد نیز تنوعی حاکم است.
الف-۱: در برخی کارهای انجام شده ابعاد رضایت از زندگی عبارتند از: رضایت از زندگی خانوادگی، رضایت از مسکن، رضایت از شغل و رضایت از تندرستی.(نایبی، ۱۳۷۵ : ۲۰)
الف-۲: در اثری دیگر ابعاد رضایت از زندگی عبارتند از: رضایت از خود،‌رضایت از دوستان،‌ رضایت از خانواده،‌ رضایت در محیط زندگی،‌ رضایت از محیط کار -که در آن تحقیق خاص که مربوط به دانش آموزان است، مدرسه است).(عظیمی، ۱۳۸۲ : ۱۱۶) همچنانکه ملاحظه می‌گردد در این دو پژوهش ابعاد رضایت از زندگی از جنس رضایت است.
الف-۳: در اثری دیگری ابعاد رضایت از زندگی از جنس غیر رضایت است:‌ مثلاً عبارت است از رغب

ت به زندگی، تناسب میان اهداف دست‌یافته و آرزوها، شاد و مثبت‌بین بودن، ثبات قدم وشکیبایی و تصور از خود به لحاظ زیستی،‌ روانی و اجتماعی. ( Adam , 1969: 470 ) به نظر ما در نظر گرفتن ابعاد مذکور برای رضایت از زندگی قابل تردید است زیرا قائل شدن به ابعادی برای یک متغیر وبیان تعداد آن ابعاد بر اساس مفاهیم نظری و تئوریک امکان‌پذیر است و تقسیم‌بندی های آماری نمی تواند مبنای درستی برای آن باشد در واقع آمار در اینجا فقط راهنما است, ولی در اثر تحقیقی ا

خیر مبنای این ابعاد یک تحلیل عاملی است.
علاوه بر این بین ابعاد یک سازه باید رابطه منطقی وجود داشته باشد و هربعد مکمل دیگری باشد. به نظر ما آنچه در اثر اخیر به عنوان ابعاد این سازه ذکر می‌گردد تنها در یک مورد قابل پذیرش ا

ست و در سایر موارد جزء متغیرهای پیش‌بینی کننده آن محسوب می‌گردد. نه اجزای آن (تناسب میان اهداف دست یافته و آرزوها،‌ شاد و مثبت‌بین بودن، ثبات قدم وشکیبایی و تصور از خو دبه لحاظ زیستی،‌ روانی و اجتماعی ).البته به نظر می‌رسد مفهوم رضایت از زندگی در زمره‌ معدود مفاهیمی باشد که بین ابعاد متغیر و عوامل تشکیل‌دهنده آن،‌ یا به عبارتی بین چیستی و چگونگی پیدایش خلط روی می‌دهد.که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
الف ۴- اثر پژوهشی دیگر متعلق به Ryan و همکارانش است. در پژوهش مذکور به رابطه‌ بین رضایت از زندگی و دنیا گرایی می‌پردازد که شرح آن به تفصیل ذکر شده است. در مقاله مذکور به ابعادی همچون اسکان, زندگی خانوادگی, شغل, سلامتی و ; اشاره شده است. (Ryan Lisa & Dziurawiec , Suzanne. 2001:191-193 )
ب: نگاه به رضایت از زندگی به مثابه یک متغیر بسیط
در این نگاه« رضایت از زندگی »فاقد ابعاد است و اگر در تحقیقات از گویه‌های متعددی برای سنجش آن استفاده شده قصد محقق ارتقاء سطح سنجش آن از ترتیبی به فاصله‌ای بوده است, هر چند در بسیاری از تحقیقات برای سنجش از یک گویه استفاده شده است:
ب-۱: در یک اثر تحقیقی برای سنجش رضایت از زندگی مستقیماً‌ از خود فرد خواسته می‌شود که میزان رضایت از زندگی خود را در قالب یک طیف چند گزینه‌ای لیکرت علامت بزند « آیا بطور کلی از زندگی خود راضی هستید؟ » (محسنی، ۱۳۷۹ : ۲۵۹ )
چنانکه مشاهده می‌شود محقق در اینجا برای سنجش رضایت از زندگی خود واژه رضایت از زندگی را به کار می‌برد. گرچه اینگونه گویه‌سازی غالباً امری نارواست به ویژه اینکه بخواهیم در تعریف یک واژه از خود آن واژه بهره بگیریم. ولی بنظر می‌رسد در مورد متغیر رضایت از زندگی به علت عام و گویا و کلی بودن مفهوم آن،‌ بهتر از هر روش به کار بردن آن خود آن واژه است. در موارد دیگری نیز این رویه ملاحظه شده است.
مثلاً‌ در اثر پژوهشی رونالد اینگلهارت گرچ

ه رضایت فرد از کل زندگی را بازتاب مجموع رضایت وی در زمینه‌های گوناگون همچون درآمد،‌ مسکن، شغل،‌ فعالیتهای فراغت،‌ زندگی خانوادگی و مانند آنها می‌داند. (اینگلهارت، رونالد، ۱۳۷۳، ترجمه مریم وتر، ۲۴۷) امّا در آنجا هم همچنان که ملاحظه شد مانند مورد قبل در گویه‌سازی هیچ تعریفی را از رضایت رساتر از آن نمی‌دانند که از خود واژه‌رضایت استفاده نمایند. (اینگلهارت. ۱۳۷۳ ترجمه مریم وتر: ۲۴۸- ۲۴۷)

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.