مقاله قصه و قصه پردازی در مثنوی مولوی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
14 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله قصه و قصه پردازی در مثنوی مولوی دارای ۲۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قصه و قصه پردازی در مثنوی مولوی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله قصه و قصه پردازی در مثنوی مولوی

قصه وقصه پردازی درمثنوی مولوی  
۱-۱ نوع تمثیل درمثنوی :  
۲-نوع ادبی داستانهای مثنوی  
۲- ۱ روایت قصه درعنوان :  
۲- کیفیت شامل درقصه های بلندمثنوی :  
۳-عناصر داستانی :  
۳- ۱ پیرنگ قصه های مثنوی :  
۳-ساختار پیرنگی قصه های مثنوی :  
۳-۱-۱-نظری برشباهت ساختاری قصه های مثنوی بابرخی داستانهای دیگر ادبیات کلاسیک داستانی :  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله قصه و قصه پردازی در مثنوی مولوی

 ۱- مولوی ، جلال الدین محمد بلخی : مثنوی معنوی ، تصحیح رینولد الین نیکلسون چاپ هفتم ، انتشارات امیر کبیر ، تهران ، ۱۳۶۰، ص۹۶-

 ۲-حسینی ، صالح : واژه نامه ادبی : چاپ دوم ، انتشارات نیلوفر ، تهران ، ۱۳۷۵

 ۳-براهنی ، رضا : قصه نویسی ، چاپ سوم ، نشر نو. تهران ، ۱۳۶۲، ص۲۸

 ۴-میرصادقی ، جمال : ادبیات داستانی ، چاپ سوم ، انتشارات علمی ،تهران ۱۳۷۶،ص۲۳

 ۵-گاه رویت قصه ها باعنوان ‹‹ داستان ›› ص ۱۱۸۹دفتر ششم )و‹‹ تمثیل ›› ص۸۳۶  دفتر پنجم )و ‹‹ مثل ›› ص ۲۳۵دفتر اول ) آمده است

 ۶-البته این حکم ، مشروط براین است که اطمینان یابیم عناوین داستانها برنوشته خود مولوی باشد والله اعلم

 ۷-دفترپنجم ،ص۹۸۵

 ۸-میرصادقی جمال : عناصر داستان . چاپ سوم ، انتشارات سخن ، تهران ، ۱۳۷۶، صص ۶۱و۶۳

 ۹-شمیسا ، سیروس: انواع ادبی ، چاپ دوم ، انتشارات دانشگاه پیام نور، تهران ، ۱۳۶۹ص ۲۱

قصه وقصه پردازی درمثنوی مولوی

ورت زیبای ظاهرهیچ نیست

ای   برادر  سیرت زیبا   بیار

 مثنوی ، شاهکار عرفانی قرن هفتم واز ستونهای چهارگانه ادب فارسی ، ازمعدود آثار یست که درعین دیرینگی ، ازبسیاری جوانب همچنان تازگی وطراوت خود را حفظ نموده است . زبان راوی ، سادگی وبی پیرایگی لفظی ، معنی ژرف وسهل وممتنع ، بکارگیری قصه وثمیل وبه تبع آن ، جهان شمول بودن این شاهکار جاوید ادب پارسی بدان تازگی بخشیده است که آنرا از بسیاری جوانب از جمله درساختار داستانی قابل بررسی ساخته است

دراین مقاله بانگاهی کلی به داستانهای مثنوی ، به بیان نوع ادبی قصه ها ، ذکر برخی ویژگیهای ساختاری وبالاخره بررسی اهم عناصرداستانی درآنها خواهیم پرداخت

۱-موضوع قصه های مثنوی

داستانها ازدیدگاه محتوا ، موضوع وروح حاکم برآنها ، انواع گوناگونی می یابند که از آن جمله است ؛ داستانهای واقعی ، داستانهای تمثیلی ، داستانهای رمزی ، داستانهای طنزآمیز ، داستانهای وهمی – جادویی، داستانهای رئالیسم جادویی ، داستانهای حادثه پردازانه ، داستانهای عاشقانه ، داستانهای عارفانه ، داستانهای سیاسی – اجتماعی ،  داستانهای اساطیری ، داستانهای حماسی ، داستانهای عامیانه ، داستانهای رزمی ، داستانهای حکمی – اخلاقی ،  داستانهای فلسفی ، داستانهای قرآنی وداستانهای دینی

از این میان ، قصه های مثنوی عمدتا حول محورچهارموضوع ؛ یعنی قصه های عارفانه ، قصه های حکمی، قصه های قرآنی وقصه های تمثیلی می گردد

بیشتر قصه های مثنوی از جنبه ای عرفانی سرشار است . شاعر قصه را ن از جهت ارائه نوع وشیوه پرداخت داستان بلکه باعنایت به لایه های پنهانی قصه ومفاهیم عرفانی آن سروده است . دراین معنی قصه دارای یک روح ویک جسم است ، جسم آن مرئی وروح آن پنهان ودیرباب است وبه آسانی دریافت نمی شود

 گربگویم شمه ای زان نغمها

جانها سربرزنند از دخمها

گوش را نزدیک کن کان دورنیست

 لیک نقل آن بتودستورنیست

(دفتر اول ، بیتهای ۱۹۸۲ و ۱۹۲۹) [۱]

اما ازسوی دیگر ، مولانا راست که : ‹‹ آنچه یافت  می نشوند آنم آرزوست ›› وبدین ترتیب درغالب قصه های مثنوی بنحوی به معنی مقصود نیز اشاره رفته است اما این اشاره درقصه های حکمی وتعلیمی بسی واضحتر ودست یافتنی تر از قصه های عرفانی است ؛ برای مثال درقصه ‹‹ پیرچنگی ›› (دفتر اول ،بیتهای ۱۹۵۰-۱۹۱۳)که ازجمله قصه های عرفانی به شمار می آید ، پیری چنگ زن بسبب آنکه درپایان عمر نمایشی بی خریدارمانده است ، به گورستان رفته وبا گریه وزاری بردرگاه خداوند چنگ می نوازد وچون خداوند حاجت اورا روا می گرداند ،چنگ را به قصد توبه فرو می شکند .عمر خلیفه ، بعنوان مراد ومرشد از او می خواهد که گریه وتوبه رانیز ترک گوید وبه مقام استغراق درآید واوچنین می کند . دراین قصه که بر‹‹ حجاب نور›› نظر دارد ، فهم معنای عرفانی ، آسان نیست ؛ چنگ (وسیله توجه قلبی پیربه خداوند ) خود حجاب درک حق است وشکستن آن وسپس گریه وزاری بدرگاه حق که خود کشف حجاب است درمقامی بالاتر ، حجاب محسوب گردیده وترک آن بایسته است .بدین ترتیب ، درک مقام استغراق عارف واصل حتی برای مولوی نیزغیر قابل دسترس می نماید

حیرتی آمد درونش آن زمان

من نمی دانم ، تومی دانی بگو!

(دفتراول ،بیتهای ۲۲۱۰و ۲۲۱۱)

برخی قصه های مثنوی جنبه حکمی وتعلیمی دارند . دراین گونه قصه ها ،مقصود اصلی ، تعلیم وحکمت است وآموزه های اخلاقی ممثل قصه هاست چنانکه درحکایت آن واعظ که دعای ظالمان می کرد (دفترچهارم ، بیتهای ۱۱۲-۸۱) ، این معنی مشهود است

قصه های قرآنی ،گروهی دیگر از قصه های مثنوی را دربرمی گیرد .مولوی برای بیان اصلی اخلاقی ، دینی یا عرفانی به قصص قرآن توصل می جوید وشاید هم بدین سبب است که استاد شهریار می فرمایند

هم بدان قرآن که اوراپاره سی ست

مثنوی قرآن شعرپارسی ست

ازجمله این قصه ها می توان از قصه هود وعاد (دفتر اول ، بیتهای ۸۸۶۸-۸۵۴یا سوره هود ،شماره ۱۱) یاقصه اهل سبا( دفترسوم ؛ بیتهای ۳۹۷-۲۸۲یا سوره سبا، شماره ۳۴)ویا قصه فرعون وموسی (دفتر سوم ، بیتهای ۱۷۴۵-۸۴۰ یا سوره قصص ،شماره ۲۸)نام برد

درنهایت با اندکی مسامحه می توان تمام قصه های مثنوی ار از نوع قصه تمثیلی (Allegorical   tale)[2] دانست ؛ دراین گونه قصه ها مفاهیمی مجسم جانشین مفهوم ، درونمایه ،سیرت ، شخصیت وخصلت داستانی می شود . بدین جهت داستان دوبعد می یابد ؛ نخست بعد نزدیک که صورت مجسم (ممثل به ) است ودیگربعد دورکه مورد نظرقصه پردازاست (ممثل).بطورکلی گذشتگان ادب فارسی ، برای بهتر وعینی تربیان کردن شؤونات اخلاقی – فلسفی وعرفانی ، گفتار خود را به قصه وتمثیل می آراسته اند. همین گونه است قصه های مثنوی که دربیان وتبیین جنبه های اخلاقی وعرفانی بکارگرفته شده است

۱-۱ نوع تمثیل درمثنوی

قصه های تمثیلی رامی توان به دوقسم تقسیم کرد ؛ تمثیل حیوانی یا فابل (Fable)وتمثیل انسانی

تمثیل حیوانی قصه ایست تمثیلی که شخصیتهای آن را حیوانات تشکیل می دهند . دراین گونه قصه ها ، حیوانات که غالبا درگزینش آنها درارتباط با روحیات شخصیت ممثل ، دقت شده است ،ممثلبه انسانها وجوامع بشری هستند. دیگر ،تمثیلی انسانی است که خود دوشاخه می یابد ؛ مثل گذاری وداستانمثل ، مثل گذاری (Parable )، قصه ایست که درآن اصلی بزرگ واخلاقی (ممثل قبل ،میانه ویا بعد از حکایت تمثیلی (ممثلبه ) ذکر می شود وبعبارت دیگر هم مثل وهم مثلبه هردوحضوردارند. داستانمثل (Exem Plum) قصه ایست که درآن بی هیچ مقدمه ای حکایت تمثیلی ( ممثل به ) ذکر می شود واز موضوع اخلاقی (ممثل ) سخنی به میان نمی آید ، پس خواننده خود به بعد دورقصه دست می یابد

غالب تمثیلهای مثنوی از نوع مثل گذاری (Parable)است ؛ یعنی تمثیل انسانی که درآن ازممثل وممثل به، هردونشان می یابیم .بنگرید اتصال دوطرف تمثیل را درقصخ ‹‹ بقال وطوطی ››؛

طوطی اندرگفت آمد درزمان

بانگ بردرویش زد که هی ! فلان !

ازچه ای کل باکلان آمیختی ؟

تومگرازشیشه روغن ریختی ؟

ازقیاسش خنده آمد خلق را

کوچو خود پنداشت صاحب دلق را

کارپاکان را قیاس از خود مگیر

گرچه ماند درنبشتن شیر ،شیر

جمله عالم زین سبب گمراه شد

کم کسی زابدال حق آگاه شد …

(دفتر اول ، بیتهای ۲۶۴و۲۶۰)

والبته آنچه درباب مثل گذاری بعنوان نوع تمثیل درمثنوی گفته شد از باب تغلیب بوده است وازمسامحه خالی نیست چنانکه درمیان قصه های مثنوی از فابل (تمثیل حیوانی ) نیزسراغ می یابیم .(مانند قصه شیر وخرگوش دفتر اول ،بیتهای ۱۲۰۱- ۹۰۰)، قصه هدهد وسلیمان  (دفتر اول،بیتهای ۱۲۳۳-۱۲۰۲)، قصه شیروگرگ (دفتر اول ، بیتهای ۳۰۵۵- ۳۰۴۱) ویا قصه شترواشتر (دفتر چهارم ،بیتهای ۳۴۳۰-۳۳۷۷) ونیزگاه به داستانمثل هم برمی خوریم مانند حکایت مسجد عاشق کش (دفتر سوم ، بیتهای ۳۹۵۹-۳۹۲۲)

۲-نوع ادبی داستانهای مثنوی

 

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.