علت فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران در سالهای اخیر


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 علت فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران در سالهای اخیر دارای ۱۵۷ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد علت فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران در سالهای اخیر  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز علت فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران در سالهای اخیر۲ ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی علت فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران در سالهای اخیر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن علت فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران در سالهای اخیر :

چکیده

هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی و حل مساله در تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار می‌باشد.

نمونه اولیه شامل ۷۶۰ دانش آموز دبیرستانی که بوسیله نمونه گیری تصادفی خوشه ای از مناطق ۲و۴و۱۲ و ۱۵ و ۱۶ انتخاب و پرسشنامه تمایل به فرار مورد ارزیابی قرارگرفته اند. از بین این تعداد ۹۲ نفر از افرادی که دقیقا بالای برش ( یا انحراف استاندارد زیاد بودند) انتخاب و در گروههای کنترل و آزمایش بصورت تصادفی قرارداده شدند.

سپس گروههای حل مساله و گروههای تنش‌زدایی بطور میانگین ۱۰ جلسه تحت آموزش قرارگرفتند، بعد از اجرای آموزشها پس تست روی هر سه گروه تنش‌زدایی و حل مساله و کنترل اجرا شد.

در پژوهش حاضر ۴ فرضیه به شرح زیر بررسی شد:‌

  1. آموزش تنش‌زدایی تدریجی منجر به کاهش تمایل به فرار در دختران در معرض فرار می‌شود.
  2. آموزش مهارت حل مساله منجر به کاهش تمایل به فرار در دختران در معرض فرار می‌شود.
  3. آموزش تنش‌زدایی تدریجی منجر به افزایش مهارتهای مقابله مساله محور در دختران در معرض فرار می‌شود.
  4. آموزش مهارتهای حل مساله منجر به افزایش مهارتهای مقابله ای در دختران در معرض فرار می‌شود.

برای تحلیل اطلاعات از آزمون t استفاده شد و تحلیل نتایج نشانگر رد فرضیه‌های۱و۲و۳و۴ می‌باشد.

علت فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران در سالهای اخیر
فهرست مطالب

فصل اول

مقدمه

طرح مساله

اهمیت موضوع

فرضیه های تحقیق

تعریف متغیرها و اصطلاحهای پژوهش

فصل دوم

۱- تعریف فرار

۲- انواع فرار

۳- ویژگی دختران فراری

۴- دیدگاههای نظری در زمینه علل فرار:

۵- فرار از دیدگاه روان شناسان

۶- فرار از دیدگاه روانکاوان

۷- فرار از رویکرد اجتماعی

۸- پیامدهای فرار

۹- پیشینه کاربردی پژوهش (خارج و داخل کشور)

فرار از دیدگاه اریکسون

فرار از رویکرد اجتماعی

نظریه ادوارد ساترلند

پیامدهای فرار

پیشینه کاربردی پژوهش

یافته های داخل کشور

۱۰- نوجوانی

۱۱- نظریه های مربوط به نوجوانی (دوران نوجوانی)‌

۱۲- مهارتهای مقابله ای و پیشینه کاربردی پژوهش

آموزش تدابیر مقابله ای

پژوهشهای انجام شده در زمینه راهبرد مقابله ای

۱۳- حل مساله

۱۴- انواع مساله

۱۵- سیستمهای تولید

۱۶- نقش لوپ فرونتال در حل مساله

۱۷- رویکردهای نظری به حل مساله

۱۸- الگوی حل مساله

۱۹- پژوهشهای انجام شده در زمینه حل مساله (داخلی و خارجی)

۲۰- آرمیدگی

۲۱- آموزش تنش‌زدایی تدریجی

۲۲- آموزش پسخوراند زیستی

۲۳- آموزش تصویرسازی ذهنی

۲۴- تاریخچه منطق کاربرد

روش آموزش خود زاد

مراقبه متعالی

خواب مصنوعی

آموزش تنش‌زدایی تدریجی

تاریخچه

۲۵- شیوه های تنش‌زدایی تدریجی عضلانی

۲۶- شیوه های ۱۶ گروهی

۲۷- ترتیب آموزش انقباض تنش‌زدایی برای ۷ گروه عضلات

۲۸- ترتیب انقباض تنش‌زدایی برای ۴ گروه عضلانی

۲۹- تنش‌زدایی از طریق یادآوری

۳۰- تنش‌زدایی از طریق شمارش

استفاده از نوار کاست

۳۱- پژوهشهای انجام شده در زمینه آرمیدگی و تنش‌زدایی (داخلی و خارجی)‌

فصل سوم

روش تحقیق

طرح تحقیق

جامعه آماری و نمونه آماری

نمونه

ابزار جمع آوری اطلاعات (ابزار اندازه گیری)‌

۱-پرسشنامه تمایل به فرار: (محقق ساخته)

پرسشنامه روش مقابله

روش اجرا

روش آموزش حل مساله

روش آموزش تنش‌زدایی تدریجی عضلانی (pRT)

روشهای تجزیه و تحلیل

فصل چهارم

فصل چهارم: علت فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران در سالهای اخیر
فهرست جداول

جدول ۴-۱ (توزیع گروه نمونه بر حسب سن)

جدول ۴-۲ (توزیع گروه نمونه برحسب میزان تحصیلات)

جدول شماره ۴-۳ (توزیع گروه نمونه برحسب وضعیت تحصیلی)

جدول ۴-۴(توصیفی رشته تحصیلی دختران)

جدول ۴-۵ (توصیفی ترتیب تولد دختران)‌

جدول ۴-۶ (توصیفی منطقه محل سکونت گروه نمونه)

جدول ۴-۷ (جدول توصیفی وضعیت سلامتی گروه نمونه)

جدول ۴-۸ (جدول توصیفی نوع بیماری افراد بیمارگونه گروه نمونه)

جدول ۴-۹ (جدول توصیفی درمانهای بکارگرفته شده در دختران بیمار)

جدول ۴-۱۰ (جدول توزیع گروه نمونه برحسب بعد خانوار

جدول ۴-۱۱ (جدول سن پدر )

جدول ۴-۱۲ (جدول توصیفی سن مادر )

جدول ۴-۱۳ (جدول توصیفی تحصیلات پدر)‌

جدول ۴-۱۴ (جدول توصیفی تحصیلات مادر)‌

جدول ۴-۱۵ (جدول توصیفی شغل پدر )

جدول ۴-۱۶ (جدول توصیفی شغل مادر)‌

جدول ۴-۱۷ (توزیع گروه نمونه برحسب میزان درآمد پدر)

جدول ۴-۱۸ (توزیع گروه نمونه برحسب زندگی مشترک یا جدایی والدین)

جدول ۴-۱۹ (توزیع گروه نمونه برحسب علت جدایی والدین)‌

جدول ۴-۲۰ (توزیع گروه نمونه برحسب سرپرست)

جدول ۴-۲۱ (توزیع گروه نمونه برحسب رفتار پدر یا ناپدری )

جدول ۴-۲۲ (توزیع گروه نمونه برحسب رفتار مادر یا نامادری)‌

جدول ۴-۲۳ (توزیع گروه نمونه برحسب مورد آزارقرارگرفتن)‌

جدول ۴-۲۴ (توزیع گروه نمونه برحسب شخص آزاردهنده)‌

جدول ۴-۲۵ (گروه نمونه برحسب نحوه آزار و اذیت)

جدول ۴-۲۶ (توزیع گروه نمونه برحسب پایبندی خانواده به اعتقادات مذهبی)

جدول ۴-۲۷ (میزان پایبندی به باورهای مذهبی در میان دختران در معرض فرار)

جدول ۴-۲۸ (میزان رفتارهای خودآسیبی در گروه نمونه)

جدول ۴-۲۹ (توزیع گروه نمونه برحسب ترک منزل بدون اطلاع خانواده)

جدول ۴-۳۰ (توزیع سابقه مورد استفاده جنسی واقع شدن درگروه نمونه)

جدول ۴-۳۱ (توزیع گروه نمونه برحسب سابقه دستگیری و محکومیت در خانواده )

جدول شماره ۴-۳۲ (شاخصهای حاصل از آزمون شیوه مقابله در گروههای آزمایش و گواه)

دول ۴-۳۳ (نتایج آزمون t در مورد تفاوت پیش تست و پس تست در گروه آموزش تنش‌زدایی و کنترل)

جدول ۴-۳۴ (نتایج آزمون t د رمورد تفاوت پیش تست و پس تست گروه حل مساله و کنترل )‌

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری

محدودیتهای پژوهش

پیشنهادها برای پژوهشهای آتی

خلاصه

منابع فارسی (پایان نامه )

علت فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران در سالهای اخیر
فهرست کتب

منابع انگلیسی

پرسشنامه محقق ساخته تمایل به فرار

صل اول

– مقدمه

– طرح مساله

– اهمیت موضوع

– فرضیه های تحقیق

– تعریف متغیرها و اصطلاحهای پژوهش

مقدمه

در سالهای اخیر فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران رو به افزایش است اگرچه این پدیده در نگاه اول یک اقدام فردی است. اما نتایج و پیامدهای مرتبط با آن منجر به یک آسیب اجتماعی می‌گردد.

پژوهشی که در سال ۸۳ انجام شده اعلام می‌کند که آمار فرار دختران طی چند سال گذشته افزایش چشمگیری یافته تا جایی که در سال ۱۳۸۰ صد و بیست و دو نفر اقدام به فرار کرده (آمار ثبت شده توسط بهزیستی و نیروی انتظامی[۱]) اما این تعداد در سال ۸۳ به ۳۰۰ نفر رسیده است. که این مساله لزوم بازنگری در قوانین حمایتی از این دختران را ضروری می‌سازد. چنین سطح آماری البته در سطح جهانی نیز مشاهده شده و براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه بیش از یک میلیون نوجوان ۱۳ تا ۱۹ ساله از خانه متواری می‌شوند. (فتحی ۸۳)

پژوهشهای بسیاری در زمینه فرار نوجوانان بویژه دختران انجام شده است که رخی از آنها علل فرار را اعم از علل زمینه ساز و آشکارساز بررسی می‌کنند.

برخی دیگر پدیده هایی را که بعد از فرار گریبانگیر نوجوانان است را مورد بررسی قرارمی دهند عواملی از قبیل دزدی ، فساد، فحشا، انواع بیماریهایی که سلامت جسمی و روانی را به مخاطره می‌اندازد، سوء‌تغذیه، بی خانمانی و در نتیجه پناه بردن به بیگانه ها، مصرف مواد مخدر. در میان افراد فراری (خیابانی) اعتیاد به مواد مخدر پدیده شایعی است در مطالعه ای که روی ۴۳۲ جوان خیابانی در لوس آنجلس انجام شد نشان داد که ۷۱ درصد آنها سوء مصرف دارو، الکل و یا هر دو را داشته اند که افراد نمونه در این پژوهش جوانان ۱۲ تا ۲۱ ساله بوده اند که از خانه فرار کرده اند ۲/۷۵ درصد تجربه ماری جوانا، ۵/۲۵ درصد تجربه کوکائین، ۴/۸۱ درصد تجربه سیگار و ۹/۸۰ درصد تجربه الکل (دیشر[۲] ۱۹۹۱) .

دسته دیگر از پژوهشها در زمینه پیشگیری تحقیق می‌کنند،‌تحقیقاتی که برروی خانواده های نوجوانان فراری است،‌ویژگی محیطی این افراد، ویژگی شخصیتی و کلا تمایزاتی که این افراد با دیگران دارند. طبق نتایج یک پژوهش که توسط خانم مریم فتحی بر ۵۰ دختر فراری یکی از خوابگاههای نگهداری از این دختران در شهر تهران انجام شده دخترانی که در خانواده های پرجمعیت زندگی می‌کنند به دلیل فقر مالی و اقتصادی و عدم پاسخگویی والدین به نیازهایشان بیشتر از خانه متواری می‌شوند.

همچنین این دختران علل اصلی فرارشان از منزل را در مرتبه اول محدودیت بیش از اندازه والدین آزار و اذیت آنان، ازدواج اجباری، اختلاف خانوادگی، فقر مالی، ممانعت از ادامه تحصیل و اعتیاد پدر و یا مادر عنوان کرده اند.

در این پژوهش ۵/۵۵ درصد از آزمودنیها متعلق به خانواده هایی بوده اند که والدینشان دچار اختلاف خانوادگی بوده و نسبت به یکدیگر رفتار تند و خشن داشته اند. ۸۸ درصد متعلق به خانواده های از هم گسیخته و ۳۱ درصد هم تجربه جدایی پدر و مادر را در ذهن داشتند.

نتایج این پژوهش حاکی از آن است که : ۵/۶۷ درصد از این آزمودنیها با رفتارهای بد، ضرب و شتم پدر و مادر یا اعضاء خانواده روبرو بوده که این خشونت بیشتر از جانب پدر و یا برادران اعمال شده است.

در بین افراد مورد آزمون ۵/۴۲ درصد آنها پدر معتاد، ۲۰ درصد مادر معتاد و ۳۵ درصد پدر و مادر معتاد و ۲۱ درصد نیز خودشان معتاد بوده اند.

نتایج پژوهشها حاکی از آن است که شرایط زندگی دختران فراری بسیار نامناسب است. وجود روابط منفی و گسیخته در خانواده، بی توجهی یا عدم نظارت والدین بر ترل افراطی و سختیگری، وجود تعارضات خانوادگی، پرجمیعت بودن خانواده، طرد و یا تحقیر و عدم موفقیت در تحصیل علل اصلی فرار آنان می‌باشد خصیصه های دوران نوجوانی[۳]، کیفیات روان شناختی این افراد، نوع شخصیت، نوع ارزیابی فرد از تنیدگی و نحوه مقابله با آن، خوش بینی و بدبینی اعتقادات مذهبی، تجربیات قبلی و خصیصه های نظامهای اجتماعی که به عنوان شبکه حمایت کننده بکار می‌روند به منزله متغیر تعدیل کننده ویا واسطه عمل می‌کنند. از طرف دیگر نوجوانان به لحاظ قرارگرفتن در یک دوره تحولی بحران هویت و نقش پذیری بالاخص دختران نوجوان بدلیل خصوصیات خاص خود و محدودیتهایی که جامعه برای آنها ایجاد می‌کند، تنیدگی بالایی را تحمل می‌کنند . حال اگر شرایط زندگی آنها نامساعد باشد و بین اعضای خانواده و بالاخص والدین با فرزند رابطه سرد از نظر عاطفی برقرار باشد بعبارتی نوجوان از یک شبکه حمایت کننده اجتماعی برخوردار نباشد و از طرفی تجربیات کودکی این افراد مملو از شکست و آسیبها باشد منجر به تنیدگی فزاینده شده آسیب پذیری بیشتر خواهدشد.

بررسی هایی که برروی دختران فراری انجام شده، نشان می‌دهد که این افراد از منابع حمایتی و رویارویی کمتری برخوردارند و در مقابل رویدادهای فشارزا آسیب پذیرترند. (معظمی، ۸۰)

نوع ارزیابی فرد از رویدادها و بکارگیری شیوه مقابله ای خاص به نوع شخصیت فرد برمی گردد و اینکه فرد از چه نوع شخصیتی برخوردار است بستگی به شرایط زندگی فرد و تجربیات کودکی نوع رفتار والدین، شیوه تربیتی و غیره دارد. (ساراسون[۴]، ۱۹۹۲)

علاوه بر عوامل ذکرشده عوامل شخصیتی نیز در فرار دختران نقش دارد. دختران شرایط ناگوار و سخت، تمایلات گسیخته خویی، حساسیت هیجانی و اضطراب از ویژگیهای بارز شخصیتی در آنان می‌باشد. (بازیاری ۸۱)

از جمله صفات دیگر دختران فراری عزت نفس پایین می‌باشد که در چندین پژوهش به اثبات رسیده است. عزت نفس و اعتماد به نفس نقش اساسی در روند زندگی فرد دارد. احتمالا انتخاب فرار به عنوان یک راهکار نامناسب به منظور مقابله با مشکلات زندگی معلول عزت نفس کم و سایر ویژگیهای شخصیتی این دختران می‌باشد.

عزت نفس پایین با صفات شخصیتی دیگر از جمله اضطراب، افسردگی و خصومت همبستگی بالایی دارد. چرا که افرادی که عزت نفس پایین دارند می‌کوشند موفقیتها را به بیرون نسبت دهند و شکستها را به درون. بطوری که بک[۵] متذکر می‌شود که اغلب واکنشهای منفی احساسی ناشی از فقدان عزت نفس است . فرد افسرده خود را آدمی بی ارزش تلقی می‌کند که با شدت افسردگی مرتبط می‌باشد.

چنین فردی توسط پیامدهای منفی این صفات مستعد تجربه تنیدگی و استیصال در زندگی می‌باشد و همان طور که نتایج تحقیقات نشان می‌دهد دختران فراری در مقایسه با دختران غیرفراری گرایش بیشتری به اضطراب و افسردگی دارند.

برخی از محققان نشان داده اند که آموزش آرمیدگی عضلانی[۶] و حل مساله[۷] می‌تواند در کاهش تنش دختران فراری موثر باشد. (معظمی، ۸۰)

اما این پژوهش قصددارد با استفاده از پرسش نامه تمایل به فرار دختران در معرض را مشخص نموده و آنها را در گروههای آزمایش آموزش حل مساله، آموزش تنش‌زدایی و گروه کنترل قراردهد و به بررسی اثر این آموزشها در تمایل به فرار بپردازد.

طرح مساله

فرار بخشی از رفتارهای ناسازگارانه است که نوجوانان و کودکان مرتکب آن می‌شوند و فرد به دلایلی محیط زندگی طبیعی خود را ترک می‌کند چنین رفتارهایی مقدمه آموزشهای ابتدایی رفتارهای بزهکارانه بعدی بحساب می‌آید. همچنین آدمیان از نظر نحوه کنترل و تحمل مشکلات با هم متفاوتند بطوری که مشکلات در دوران نوجوانی بدلیل بلوغ بیشتر تجربه می‌شود و دختران در مقایسه با پسران از عزت نفس کمتری برخوردارند و متفاوت از پسران به مشکلات پاسخ میدهند و در برابر مشکلات تحمل کمتری دارند لذا اقدامات آنان در برابر مشکلات فرار از منزل می‌باشد.

اقدامات مقابله ای که در برابر فرار نوجوانان انجام شده است. شامل برگرداندن اجباری آنها به منزل، نگهداری در مراکز موقت و دائم است که نه تنها اقدامی پیشگیرانه و درمانی نبوده بلکه بعضا موجب افزایش فرار این نوجوانان گردیده است.

در پژوهشی که توسط خانم مریم فتحی برروی ۵۰ دختر فراری در شهر تهران انجام شده دخترانی وجود داشته اند که سابقه چند بار فرار از منزل را داشته اند که آنها در مصاحبه با پژوهشگر اعلام کرده ند که هرگز حاضر به بازگشت به خانه نیستند و در مواردی هم که این دختران به خانه تحویل داده شده اند مجددا از منزل متواری شده و در این تعدد فرار دچار آسیبهای جنسی و جسمی بیشتر شده و نهایتا به اعتیاد و فحشاء روی آورده اند. بنابراین پژوهشگر تحویل این دختران به منزل را بدون اندیشیدن تمهیدات ویژه به صلاح ندانسته و نتیجه این بازگشت را مثبت ارزیابی نکرده است.

دلیل مجدد فرار این دختران بعد از تحویل از سوی برخی از آنان این گونه عنوان شده است: خانواده اطرافیان بر ما برچسب دختر فراری گذاشته و بعنوان مجرم به ما نگریسته اند که این رفتارها و آزار و اذیتها کلامی زمینه ادامه فرارمان را فراهم کرده است.

در این پژوهش ۳/۶۵ درصد از دخترانی که بیش از سه بار فرارکرده اند و ۶/۳۱ درصد از دخترانی که ۱ تا ۳ بار فرارکرده اند، حاضر به برگشت به خانه نبوده اند. ترس از آسیب دیدگی مجدد، تکرار آسیبهای قبلی نیز از دیگر علل ترس این افراد در بازگشت به منازلشان عنوان شده است.

این پژوهشگر تغییر روش اجرای طرح مداخله در بحران و عملکرد آن، ارائه خدمات مشاوره ای سازمان بهزیستی به خانواده قبل از ترخیص دختران فراری و بعد از آن، اصلاح قوانین، ایجاد قوانین حمایتی از دختران فراری بویژه آنان که مورد آزار جنسی والدین قرارگرفته اند را از مهمترین کمکهای حمایتی و قانونی نسبت به این دختران آسیب دیده اجتماعی دانسته است.

با توجه به اینکه اقدامات مقابله ای که در برابر فرار نوجوانان انجام شده است، شامل برگرداندن اجباری آنها به منزل، نگهداری در مراکز موقت و دایم است و تحویل این دختران به منزل نه تنها اقدامی پیشگیرانه و درمانی نبوده بلکه بعضا موجب افزایش فرار این نوجوانان گردیده است. لذا اتخاذ شیوه عملی برای درمان و پیشگیری از این پدیده بدفرجام ضروری بنظر می‌رسد.

این پژوهش ابتدا بوسیله پرسشنامه تمایل به فرار به مشخص نمودن دختران نوجوان در معرض فرار پرداخته و سپس به بررسی اثر آموزش حل مساله و آرمیدگی عضلانی برروی نوجوان در معرض فرار و یافتن روشی مناسب و عملی برای مقابله با این پدیده می‌پردازد.

پژوهش حاضر درصد پاسخگویی به سوالات زیر می‌باشد:

۱- آیا تنش‌زدایی تدریجی[۸] در کاهش تمایل به فرار دختران در معرض فرار موثر است؟‌

۲- آیا حل مساله[۹] در کاهش تمایل به فرار دختران در معرض فرار موثر است؟

۳- آیا آموزش تنش زایی تدریجی منجر به افزایش مهارتهای مقابله مساله محور در دختران در معرض فرار می‌شود؟

۴- آیا آموزش مهارتهای حل مساله منجر به تغییر مهارتهای مقابله ای در دختران در معرض فرارمی شود؟‌

اهمیت موضوع

پدیده فرار نوجوانان از منزل یک پدیده اجتماعی است و عدم مقابله مناسب با این پدیده پیامد و عواقب ناگواری برای فرد بویژه اجتماع دارد از طرفی نوجوانان و جوانان سرمایه های ملی هر جامعه هستند که در صورت هدررفتن این سرمایه عظیم خسارتی شاید جبران ناپذیر بر پیکره جامعه وارد می‌شود.

با توجه به اینکه نوجوانی حساسترین دوران زندگی فرد است و مرحله شکل گیری هویت می‌باشد کیفیت گذراندن این دوران در آینده فرد نقش بسزایی دارد. نوجوانی که از حل مسایل عاجز است و اغلب در برابر ناکامی آسانترین راهکار (فرار) را انتخاب می‌کند در شکل گیری هویت منسجم با مشکل روبرو می‌شود. این نوجوان بعد از فرار با مشکلاتی بیش از گذشته روبرو می‌شود. نوجوانی که فرار می‌کند اغلب محیط مناسبی برای زندگانی ندارد. و ازمنابع حمایتی برخوردار نیست. بدون این منابع حمایتی این افراد دمدمی مزاج شده و هویت خود را با توجه به محیطی که در آن هستند، تعریف می‌کنند. (ولف[۱۰] ۱۹۹۹)

نوجوان فراری در محیط کوچه و خیابان است که افراد همسال و همدرد خود را پیدا کرده و به تشکیل گروه و دسته های بزهکاری مبادرت می‌ورزد در صورتی که این افراد به موقع شناسایی و به زندگی طبیعی بازنگردند منجر به تشکیل باندهای مخرب و بزهکار می‌گردد . همچنین آنان برای برطرف کردن نیازهای عادی خود به اعمال ناهنجار دیگر از قبیل دزدی و ولگردی روی می‌آورند.

علاوه بر این نوجوانان فراری با مسایل زیادی مواجه اند و مشکلاتی آنها را تهدید می‌کند آنها در معرض آسیب های جدی در رابطه با سلامت خود هستند. طول مدت زندگی در خیابان رابطه مستقیمی با کاهش سلامت بدنی دارد. آنها درگیر رفتارهایی می‌شوند که برای سلامتی شان مضر است. نظیر سوء مصرف مواد و رفتارهای جنسی ابتلا به بیماریهای مقاربتی، اختلالات پوستی، ضعف سیستم ایمنی، سوء تغذیه و ناهنجاریهای روان شناختی از قبیل افسردگی، کاهش عزت نفس ، احساس عدم کفایت، اعتیاد، اختلالات سلوک و رفتارهای ضد اجتماعی. (فارو[۱۱] و همکارانش ، ۱۹۹۲)

افکار خودکشی هم به فراوانی در نوجوانان فراری موجود است. ۶۵ درصد آنها گزارش کرده اند که در فکر کشتن خودشان بوده اند.

آمارهایی که در زمینه فرار وجود دارد نشان می‌دهد که این پدیده در جامعه ما رو به افزایش است.

بنا به اعلام معاون اجتماعی سازمان بهزیستی ایران در گفتگو با خبرگزاریها و به نقل از شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی[۱۲]، در سال ۱۳۸۳ یک هزار و ۳۴۰ مورد فرار دختران از خانه به بهزیستی گزارش شده است. به گفته نامبرده، ۵۰۲ نفر در تهران، ۸۱ نفر در اصفهان، ۷۳ نفر در فارس، ۶۶ نفر در خوزستان و ۶۲ نفر در استان خراسان در سال ۸۳ از خانه فرارکرده و به خیابان پناه برده اند.

حسن علم الهدی معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، ضمن اشاره به آمارهای فوق از افزایش پدیده فرار دختران از خانه خبر داد ولی هیچ اشاره ای به دلایل این افزایش نکرده است.

فقر، بیکاری، افکار مردسالاری و ارتجاعی، عدم رعایت حقوق دختران براساس باورهای خرافی و مشکلات اجتماعی را می‌توان از مهمترین عوامل فرار دختران از خانه و پناه بردن به خیابان نام برد. (خبرگزاری زنان ایران ایونا)

همچنین معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در گفتگو با خبرگزاری مهر خبرداد:

(افزایش ۲۰ درصدی آمار دختران فراری و زنان آسیب دیده)[۱۳]

دکتر سیدحسن علم الهدی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان این مطلب گفت: آسیبهای اجتماعی هر ساله با روند رو به رشدی مواجه است که این امر در خصوص دختران فراری و زنان آسیب‌دیده رشد ۲۰ درصدی در سال ۸۲ نسبت به سال گذشته را نشان می‌دهد. همچنین وی به وجود ۱۸ مرکز بازپروری زنان آسیب دیده در کشور اشاره نمود و تصریح کرد: این زنان پس از ارجاع به این مراکز ۳ هفته در قرنطینه هستند و پس از انجام معاینات پزشکی و اقدامات اولیه به مدت ۶ تا ۱ سال ضمن نگهداری موقت به حرفه آموزی می‌پردازد . پژوهشی که توسط خانم فتحی در سال ۸۳ انجام شده نیز اشاره به افزایش آمار فرار دختران طی چند سال گذشته شده است. تا جائی که در سال ۱۳۸۰ صد و بیست و دو نفر در تهران اقدام به فرار کرده اند (آمار ثبت شده توسط بهزیستی و نیروی انتظامی)‌اما این تعداد در سال ۸۳ به ۳۰۰ نفر رسیده است.

البته این افزایش آمار در سطح جهانی نیز مشاهده شده است. (کانون زنان ایرانی)

با توجه به رشد و افزایش آمار فرار دختران در سالهای اخیر راهکارهای اساسی و پیشگیرانه برای جلوگیری از این معضل اجتماعی ضروری بنظر می‌رسد و با توجه به اینکه شیوه های مقابله رایج با پدیده فرار در حال حاضر هزینه بر و تا حدودی بی تاثیر است. لذا مشخص نمودن دختران فراری و شیوه های مناسب برای پیشگیری و درمان رفتار فرار ضروری بنظر می‌رسد.

فرضیه های تحقیق

فرضیه های این پژوهش به شرح زیر است:

۱- آموزش تنش‌زدایی تدریجی منجر به کاهش تمایل به فرار در دختران در معرض فرار می‌شود.

۲- آموزش مهارت حل مساله منجر به کاهش تمایل به فرار در دختران در معرض فرارمی شود.

۳- آموزش تنش‌زدایی تدریجی منجر به افزایش مهارتهای مقابله مساله محور در دختران در معرض فرار می‌شود.

۴- آموزش مهارتهای حل مساله منجر به تغییر مهارتهای مقابله ای در دختران در معرض فرار می‌شود.

تعریف اصطلاحات و متغیرهای پژوهش

متغیرهای پژوهش عبارتند از:

متغیر مستقل: آموزش تنش‌زدایی تدریجی و حل مساله

متغیر وابسته: تمایل به فرار، مهارتهای مقابله

فرار[۱۴]:‌

فرار عبارت است از شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و شرایط نامطلوب و یافتن اوقات فراغت بیشتر که گاهی این فرار با این هدف است که شرایط سخت زندگی اجازه اطلاق موجودی انسانی را به کسی نمی دهد.

فرار نوعی رفتار سازش نایافته است که کودک و نوجوان به منظور رهایی از مشکلات خود درخانه یا جاذبه های بیرون از خانه بدون اجازه والدین یا سرپرست قانونی آگاهانه خانه خود را ترک می‌کند و سریعا یا بدون واسطه به خانه برنمی‌گردد.

تعریف عملیاتی فرار

در این پژوهش منظور از نوجوان فراری نوجوانی است که توسط کلانتریها به مراکز موقت یا دائم بهزیستی انتقال داده شده و منظور از نوجوان در معرض فرار نوجوانی است که در پرسشنامه تمایل به فرار نمره بالاتر از برش می‌آورد.

نوجوانی

سازمان جهانی بهداشت نوجوانی را بین سنین ۱۹-۱۰ سال بیان کرده است. در ساده ترین تعریف می‌توان نوجوانی را به یک گروه سنی اطلاق کرد که بین کودکی و بزرگسالی قراردارد. بعبارتی نوجوانی دوره ای از زندگی فرد است که اجتماع به آن بعنوان یک کودک نگاه می‌کند و از طرفی او را بعنوان بزرگسال کامل در نظر نمی گیرد. (پورافکاری ۷۳)

(پورافکاری ۷۳) نوجوانی را به این صورت تعریف کرده است: حالت یا دوره ای از رشد از بلوغ تا پختگی .

تنش‌زدایی تدریجی

به شیوه ها و فنونی اطلاق می‌شودکه برای کاهش تنش و اضطراب بکار گرفته می‌شود بطوری که با آموزش آن به فرد وی می‌تواند بدن خود را بطور ارادی آرام کند.

تعریف عملیاتی:

در این پژوهش تنش‌زدایی تدریجی شیوه ای است که با روش ۱۶ گروهی جکوبسون آموزش داده می‌شود تا آزمودنیها بتوانند بطور تدریجی عضلات بدن خود را تنش‌زدایی کرده و به مهارت خاص تنش‌زدایی دست یابند و در پایان آزمودنیها می‌توانند هرگاه که بخواهند بطور ارادی عضلات بدن خود را آرام نمایند.

حل مساله

آموزش حل مساله را می‌توان به مثابه کمک به فرد برای رشد آمادگی یادگیری[۱۵] او و درنتیجه افزایش احتمال مقابله موثر در طیف وسیعی از موقعیتها. (دیویسن، ۱۹۹۲)

در این پژوهش حل مساله فرد توسط نمره ای که از پرسشنامه مهارتهای مقابله ای بدست می‌آورد، سنجیده می‌شود.

فصل دوم : پیشینه نظری و تجربی تحقیق

تعاریف فرار

فرار در لغت به فرانسه Erasion و در انگلیسی Runaway نامیده می‌شود. معنای آن عبارت است از شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و شرایط نامطلوب و یافتن اوقات فراغت بیشتر (شریفی، معظمی، ۸۰)

این فرار گاهی بدین علت است که شرایط سخت زندگی اجازه اطلاق موجود انسانی را به فرد نمی دهد.

براساس طبقه بندی اختلالات روانی فرار جزء اختلال رفتاری شدید بحساب می‌آید که نه به دلیل ماهیت آن بلکه به دلیل فراهم آوردن مسائل و مشکلات فراوانی است که برای فرد و اجتماع بدنبال دارد. (فرجام ۶۲)

ژاگ بورسا[۱۶] فرار را مکانیسمی در جهت یافتن مجال انبات وجود می‌داند که در خانه فرصتی را نیافته است. (رضوی ۶۵)

میل به فرار ،رهایی از قید و بند خانواده است که نوجوان طالب آن می‌باشد ممکن است فرار منجر به رهایی از قیود و سرپرستی و نظارت پدر و مادر گردد. (کرمی نوری ۶۸ به نقل از سعیدی ۷۲)

فرار ترک شبانه خانه بدون اجازه والدین یا سرپرست است که معمولا بدلیل ناتوانی در بحث با اعضای خانواده یا مشکلات شخصی صورت می‌گیرد. (سعیدی ۷۲)

همانطور که ذکر شد تعریف مختلفی برای فرار ارائه شده است اما تعریف جامعی که اکثر پژوهشگران در این زمینه به آن توافق دارند در ذیل عنوان می‌شود:‌

فرار نوعی رفتار سازش نایافته است که کودک یا نوجوانی به منظور رهایی از مشکلات موجود در خانه یا جاذبه های بیرون از خانه بدون اجازه والدین یا سرپرست قانونی آگاهانه خانه را ترک می‌کند و سریعا یا بدون واسطه به خانه برنمی گردد.

انواع فرار

فرار را می‌توان براساس علت یا شکل ظاهری آن تقسیم بندی کرد. تقسیمات فرار براساس علت آن به شرح زیر است:‌

۱- فرار عکس العملی:‌این فرار بعنوان یک راهبرد هیجانی در مواجهه با مسائل و استرسهایی است که در زندگی نوجوان با آن روبروست. هر فرار یک علت زمینه ساز و نهفته دارد و یک علت آشکارساز که بصورت ناگهانی بروز کرده و منجر به این پدیده می‌شود. در این نوع فرارها،فرار عکس العملی در مقابل عامل آشکارساز محسوب می‌شود. این عامل می‌تواند از دست دادن یک دوست یا محبوب یا شانس یا موقعیت ویژه تهدید توسط اطرافیان و افراد خانواده بدست نیاوردن نمره قبولی و … باشد.

۲- فرار برای راحت زندگی کردن: این فرار معمولا راهکاری برای مواجهه در مقابل علل زمینه ساز می‌باشد. فرد نوجوان در مقابل با مشکلات و مسائلی که در زندگی او وجود دارد، مثل نابسامانی، آشفتگی محیط خانواده، تنبیه و سوء استفاده جنسی و جسمی، فقر اقتصادی و نبود امکانات رفاهی به منظور دست یافتن به شرایط بهتر دست به فرار می‌زند.

۳- فرار بخاطر آینده سازی:‌البته این نوع فرار هم تحت عوامل ذکر شده در دو عامل قبلی رخ می‌دهد با این تفاوت که هدف در این نوع فرار متفاوت است اگر نوجوان زمینه رشد و پیشرفت خود را در یک محیط خانوادگی نابسامان نیابد در حالی که خود را واجد استعداد وتوانایی برای پیشرفت بداند انگیزه فرار در او شکل می‌گیرد . حال اگر شرایط محیطی و شخصیتی دست به دست هم داده و زمینه بروز فرار را در او فراهم کند پدیده فرار رخ می‌دهد.

از بعد ظاهری هم فرار را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

۱- افراد هیستریکی صرعی، فراموشی… که در این نوع فرارها بیمار ممکن است دست به جنایت و قتل هم بزند اما بعدا همه آنها را فراموش کند این نوع فرار ممکن است در اثر بیماری مثلا آلزایمر هم رخ دهد.

۲- فرار عادی: در این نوع فرار فرد چه قبل و چه بعد از فرار بر تمام فعالیتهای خود آگاهی دارد. بعقیده ژانروستروم میل به فرار از زیر بارفشارهای خانوادگی و اجتماعی و پناه بردن به محیطی که نیازها و تمنیات نوجوان در آن بهتر صورت می‌پذیرد و مورد توجه قرار می‌گیرد همیشه در فکر نوجوان وجود دارد. در این دوره است که تمایل به عضویت در گروههای اجتماعی به اوج می‌رسد و شاید به همین دلیل است که بیشتر فرارها در دوره نوجوانی رخ می‌دهد.

ویژگیهای دختران فراری :‌

نوجوان فراری مانند سایر نوجوانان و افراد بزهکار یکسری ویژگیهای متمایز دارند، این ویژگیها به شرایط زندگی آنها اعم از محیط خانوادگی، جامعه، مدرسه و کلا عوامل بیرونی مرتبط است و هم عوامل درونی نظیر ویژگیهای شخصیتی و صنعتی و عوامل درون را دربرمی گیرد.

تحقیقاتی که در زمینه ابعاد شخصیتی نوجوانان فراری انجام شده نشان می‌دهد که این دختران در بعضی از ابعاد شخصیتی با نوجوانان دیگر متفاوتند.

این دختران نسبت به دختران دیگر بی اعتمادی اضطراب آمیزی دارند، پشیمانی در این افراد توام با نامیدی است که ایجاد هراسها و نشانه های ضعف روانی می‌کند.

همه عوامل در دختران فراری تحت عنوان تمایل به افسردگی، خلق غمگین، حساسیت هیجانی، بی ارزش شمردن خود مطرح می‌شود.

در ابعاد شخصیتی دختران فراری عادت دارند که خود را به تنهایی رهبری کنند این بعد به عنوان خودکفایی مطرح می‌شود. این دختران بدون اینکه در رابطه با دیگران سلطه جو باشند، خود رهبری دارند.

از جمله تفاوتهای نوجوان عادی و فراری در ابعاد عزت نفس واحساس کفایت است (ولف[۱۷]، ۱۹۹۹)

نوجوان فراری بعلت روشهای تربیتی ناصحیح و محیط نابسامان که احساس هویت آنها را مخدوش می‌سازد و بعلت فقر و عدم امکانات و نیز شکستهای پی در پی دچار نقص در عزت نفس خود بوده و این عزت نفس آسیب دیده خود می‌تواند عاملی برای فرار باشد.

پژوهشها نشان داده اند که این نوجوانان دارای افکار غیرمنطقی می‌باشند و از حیطه هیجان خواهی نیز این نوجوانان فراری، در بالای مقیاس قرارگرفته اند.

در تعریف باورهای منطقی بک[۱۸] می‌گوید: این افکار با واقعیت هماهنگی دارد و توسط شواهد عینی تایید می‌شود. بصورت شرطی یا نسبی است و بصورت یک کلمه قطعی یا مطلق نمی باشد. با قیودی همچون بهتر است یا مفیدتر است، مطرح می‌شود. منجر به رضایت بیشتر از زندگی می‌باشد. به فرد امید شهامت، جرات و توان عمل می‌دهد و سبب می‌شود فرد از پایگاه روشنی به حوادث بنگرد در حالی که افکار غیرمنطقی افکاری هستند که برخلاق ویژگیهای فوق بوده و منجر به اضطراب، تشویش و دلهره، افت عملکرد در کل نارضایتی و ناخشنودی فرد را فراهم می‌آورند.

نمونه ای از افکار غیرمنطقی بویژه در دختران فراری به شرح زیر است:

۱- دیگران باید کارهای مرا دوست بدارند و بپذیرند.

۲- همیشه باید عملکرد خوب و موفقیت آمیزی داشته باشند.

۳- بعضی از انسانها بد سرشت، پست و شرورند بخاطر گناهانشان لایق سرزنش و تنبیه هستند.

۴- اگر کارها درست پیش نرود، وحشتناک و هولناک و افتضاح خواهدشد.

۵- منشا بدبختیهای انسان در بیرون از اوست و فرد کنترلی بر افسردگیها و تاثیراتش ندارد (استادی، ۷۵)

با مروری بر این افکار که مشخص کننده افکار غیرمنطقی در دختران فراری است در می‌یابیم که این نوجوانان از مرکز کنترل بیرونی برخوردارند یعنی شکستها و ضعفها را به خود و موفقیتها را به عوامل بیرونی نسبت می‌دهند. این افراد با این تفکر غیرمنطقی شرایط نامساعد را غیرقابل تغییر دانسته و به همین دلیل در برابر ناکامیها و سختی ها تحمل خود را زود از دست می‌دهند.

استادی در سال ۷۵ رابطه باورها و افکار غیرمنطقی را با عزت نفس پایین نشان داد یعنی افکار غیرمنطقی بعلاوه عزت نفس پایین منجر به این می‌شود که فرد نوجوان شرایط نامطلوب خود را بدتر از آن چه که هست تصور کند و با آستانه پایینی که او دارد، ساده ترین راه حل و ناسازگارانه ترین راهبرد را که همان فرار است در مواجهه با مشکلات خود بکار برد.

در پژوهشهای انجام شده ویژگیهای شخصیتی نوجوانان بزهکار بصورت زیر توصیف شده اند:

توانایی ابراز وجود در اجتماع ، جسارت و بی اعتنایی، داشتن احساس دوگانه نسبت به شخصیتهای قدرتمند و مرجع، فقدان انگیزش توفیق، خشم و آزردگی، احساس تنفر، احساس دشمنی و خصومت، مظنون و مشکوک بودن، ویرانگری، وفور رفتارهای هیجانی و تکانشی، فقدان کنترل خود.

این نوجوانان معمولا خود را بدین صورت توصیف می‌کنند:‌

تنبل، بد، اندوهگین، غافل و نادان

این توصیفها نشان می‌دهد که این افراد خود را نامطلوب می‌پندارند و گرایش و تمایلی برای دوست داشتن و ارزش گذاری و احترام ندارند.

دختران فراری تصویر مثبتی از خود ندارند و تصویر آنان از خود عموما آشفته، درهم و نامطمئن و متغیر است.

فارینگتون[۱۹] (۱۹۸۲) در یک پژوهش گسترده از نوع طولی صفات این نوجوانان را بدین صورت توصیف می‌کند: احتیاط و ملاحظه کاری در این نوع جوانان کمتر است، آنها در ارتباط با دیگران انصاف کمتری نشان می‌دهند، کمتر دوستانه و گرم بنظر می‌رسند، احساس مسئولیت در آنان کمتر است، بیشتر رفتارهای آنی و تکانشی از خود بروز می‌دهند، پریشانی اندیشه، حواسپرتی نامتعارف دارند. در کارو تکلیف مدرسه کمتر پشتکار و تداوم نشان می‌دهند و نسبت به شخصیتهای آمر و قدرتمند گرایش آشتی ناپذیر دارند، خانم کنپ کا[۲۰] محققی بود که روش بدیعی برای بررسی و توصیف ویژگیهای دختران بزهکار ابداع کرد وی با مصاحبه های نیمه سازمان یافته و مخصوص که خود تدوین کرده بود، ساعات متمادی را با این دختران به سر می‌برد و پس از جلب اعتماد آنها پای صحبتشان می‌نشست. این محقق می‌گوید: یکی از مشکلات عمده این دختران خود آنان هستند زیرا به دلایلی قابل فهم، احساس عدم اعتماد به بزرگسالان در آنان بسیار شدید است.

نیازهای وابستگی ارضاء نشده

کنپ کا دریافت که تمام دختران مورد مطالعه اش از تمایل نیرومندی جهت وابستگی برخوردار بوده اند. به سخن دیگر گرایش شدید به وابستگی زمینه اصلی و زیرساختی شخصیتی آنان را تشکیل می‌داد. این دختران سنین بین ۱۴ تا ۱۸ ساله داشتند. درباره ترسهای خود از دوران کودکی داستانهایی تعریف می‌کردند. آرزوی آنها این بودکه به زمانهای گذشته که امن تر و دوران کم مسئله تر بود برگردند تا بهتر بتوانند بر دشواریهای آن دوره چیره شوند، آنها آرزو داشتند که والدینشان دارای شخصیتی بودند که می‌توانستند به آنها تکیه کنند که با از دست دادن اتکاء دچار پوچی شده بودند و در آغاز نوجوانی احساس آسیب پذیری و بی حمایتی به آنها دست داده بود. این کودکان از کودکی به بزرگسالی (مرحله بلوغ) غرق و کلافه شده بودند. دوران بلوغ در آنها ترس و اضطراب می‌آفرید و به منظور پرهیز از عوارض بزرگسالی تمایل نیرومندی به واپس روی داشتند و احساس تعلق خاطر در آنها ارضاء نشده بود.

در خانواده آنها پدر چهره برتر و برجسته داشت. اما چنین بنظر می‌رسد که مادر والد اصلی و تعیین کننده بوده . بدین ترتیب دختران مادران خود را به چشم رقیب می‌نگریستند و احساس تعارض آمیزی داشتند. آنها احساس عمیق خصومت و رقابت نسبت به مادر و در عین حال احساس وابستگی داشند، پدیده ای که آنرا نشانگان ناکامی و پرخاشگری نام نهادند.

تصویر منفی از بزرگسالی:

در سه بعد عمده مطرح می‌شود که نوعی نمایش تراژدیک به شمار می‌رود.

۱- بزرگسالان مرد به مثابه موجوداتی وحشی و درنده خو و بزرگسالان زن به مثابه موجوداتی غیرمفید، غیرموثر و مظلوم.

۲- همچنین تاریخچه این دختران نشان می‌دهد که ضرب و شتم جسمانی به حالتی ددمنشانه مورد تجاوز قرارگرفتن دختران از سوی بزرگسالان و حتی پدر، فراوانی تنبیهات از سوی والدین در برابر رفتارناشایست در مورد آنان صادق است. بدین ترتیب خانواده آنها سرشار از خشونت و خصومت و چهره های غیرانسانی است. این دختران بعد از فرار، محیط بیرون از منزل نیز برایشان خوشایند نیست.

۳- عامل پیشداوری: این دختران بارها و بارها شاهد بوده اند که اطرافیانشان از آنان گریخته اند با حقارت به آنها خیره شده اند. آنها را طرد و نفی کرده اند و احساس بی ارزشی را به آنها القا کرده اند.

۴- عدم پیشرفت در تحصیل: تحصیل برای این دختران هدف بی معنایی است. آنها بجای تلاش در امور تحصیلی به رویا و خیالبافی پناه می‌بردند و یک ازدواج رومانتیک را گشاینده مشکلات خود می‌پنداشتند. به این ترتیب افت تحصیلی در آنها به بالاترین حد می‌رسد و آنان را از پیشرفت و توفیق اجتماعی باز می‌دارد. خیالبافی در آنها انگیزشی نیرومند بوجود می‌آورد تا وضع موجود خود را حفظ کنند. به این ترتیب عزت نفس و خودباوری خویش را از دست می‌دهند و دور باطلی بوجود می‌آورند و موجب کناره گیری انفعال آمیز آنها می‌شوند.

دیدگاههای نظری در زمینه علل فرار:

قصد فرار از منزل در دختران معمولا از سن ۹ سالگی شروع می‌شود و برای دفعه اول حالت خطرناکی بشمار نمی رود. اطفال و نوجوانانی که فرار می‌کنند پس از ساعتها سرگردانی با حالت افسرده و پریشان وبا نگرانی به منزل باز می‌گردند و در صورت تنبیه اقدام به فرار مجدد یا خودکشی می‌کنند. (دانش ۷۴)

به منظور پیشگیری از پدیده فرار باید از وقوع اولی آن جلوگیری کرد. زیرا همین که نوجوان محیط بیرون از منزل را تجربه کرد و احساس آزادی نمود و یکبار فرار را بعنوان راهکاری جهت مقابله با مشکلات داخل منزل استفاده کرد، احتمالا فرار مجدد را تا چندین برابر افزایش می‌دهد.

به منظور پیشگیری از فرار باید علل آنرا بررسی نمود و آنرا به دید یک معضل روانشناختی اجتماعی نگریست . فرار نیز مانند سایر پدیده های روانی اجتماعی، علت واحدی ندارد و یک پدیده چندعاملی[۲۱] می‌باشد که هریک از نظریه پردازان به عامل خاصی از آن توجه نموده و آنرا بررسی کرده اند.

فرار از دیدگاه روان شناسان

از دیدگاه روان شناسان، ریشه های فرار را می‌توان در فقر اقتصادی، طلاق، جداییهای عاطفی والدین ، اعتیاد، رفاه و آزادی بیش از حد، دوست ناباب، تعرض جنسی توسط نزدیکان، ازدواجهای تحمیلی ، ایجاد شکاف بین نسلها، تنبیه و آزار و اذیت نوجوان در منزل، تبعیض بین فرزندان جستجو کرد.

عواملی که باعث اختلاف و گسیختگی پیوند والدین و فرزندان می‌شود و نوجوان محیط خانه را تهدیدآمیز می‌بیند، منجر به احساس بیگانگی در نوجوان شده و باعث رفتارهای سازش نایافته ای چون فرار می‌شود.

باتوجه به پژوهشهایی که عوامل مختلفی برای فرار نوجوانان عنوان نموده اند. می‌توان این عوامل را به چند دسته تقسیم نمود:

  1. علل خانوادگی
  2. علل مربوط به مدرسه
  3. مهاجرت
  4. علل روانشناختی
  5. اعتیاد
  6. سوء استفاده جسمی و جنسی

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.