مقاله اقتصاد اسلامی


در حال بارگذاری
16 سپتامبر 2024
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله اقتصاد اسلامی دارای ۳۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اقتصاد اسلامی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اقتصاد اسلامی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اقتصاد اسلامی :

تعریف اقتصاد اسلامی
مسأله‌ی اقتصاد، به عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل زندگی بشری، مطرح است، و اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد.
نگاه ویژه‌ی اسلام

اقتصاد اسلامی بر خلاف اقتصاد غربی، بر قناعت و پرهیز از مصرف‌گرایی تأکید دارد. اقتصاد غربی نیازهای انسان را نامحدود و منابع و امکانات جهان را محدود می‌داند؛ در حالی که در اسلام منابع و امکانات نامحدود معرفی شده‌اند. وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا
قرآن،سوره ابراهیم، آیه ۳۴

و اگر بخواهید نعمت‌های خداوند را در شمار بیاورید نمی‌توانید نعمت‌های خداوند را به حد و حصری محدود کنید
اسلام مسأله‌ی اقتصاد را(بر اساس اصالت انسان) به عنوان جزئی از مجموعه قوانین خود که تنها می‌تواند قسمتی از نواحی حیات انسانی را تنظیم کند، مورد توجه قرار داده و حل مشکلات اقتصادی را در اصلاح مبانی عقیدتی و اخلاقی مردم می‌داند
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأَْرْضِ
قرآن مجید، آیه‌ی ۹۶

و اگر مردم ایمان آورده و پرهیزگار بودند، ما ابواب برکات زمین و آسمان را بر آنها گشوده بودیم;
اسلام اقتصاد را در جهت اهداف عالیه‌ی بشر دانسته و بر این اساس، نگرش سوسیالیستی و یا سرمایه‌داری که اقتصاد را مبنا قرار می‌دهند، رد می‌کند.
اصول روش اسلام در توزیع ثروت

اصول روش اسلام در توزیع ثروت تحریم ربا و استفاده از عقود اسلامی است. مزارعه، مساقات، و جعاله جایز است.
اقتصاد اسلامی در ایران
در سال ۱۹۷۸، روح الله خمینی ادعا کرد که شرکت‌های چندملیتی اقتصاد ایران را در دست گرفته‌اندو محمدرضاشاه به طور برنامه‌ریزی شده‌ای کشاورزی را به نابودی می‌کشد تا به خارجیان فعال در حوزه کشاورزی تجاری کمک کند؛ وی اعلام کرد که هدف اصلیش را در اقتصاد کم شدن وابستگی ایران به غرب قرار خواهد داد؛ و این که اقتصاد بر اساس تعالیم اسلام پایه‌ریزی خواهد شد
پانویس

۱ اقتصاد در مکتب اسلام، امام موسی صدر، مقدمه و پاورقی: علی حجتی کرمانی، مقدمه، ص سیزده
روش‌شناسی‌ اقتصاد اسلامی‌
این‌ مقاله‌ درصدد پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ است‌ که‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ اقتصادی‌ تا چه‌ حد از ارزش‌های‌ خود محققان‌ متأثر بوده‌ و این‌ تأثیرپذیری‌ از کدامین‌ مسیرها صورت‌ می‌پذیرد. مؤ‌لف‌ پس‌ از پرداختن‌ چیستی‌ علم، سه‌ جزء اساسی‌ علم‌ اقتصاد در (جایگاه‌ یکی‌ از علوم‌ اجتماعی) را، پیش‌فرض‌ها، داوری‌های‌ ارزشی‌ اندیشه‌ور اقتصاددان‌ و بخش‌ اثباتی‌ آن‌ که‌ به‌ وصف‌ واقعیت‌ می‌پردازد، می‌داند. با توجه‌ به‌ این‌ سه‌ جزء، چهار مسیر برای‌ امکان‌ ورود ارزش‌ها در تحلیل‌های‌ اقتصادی‌ به‌وسیله‌ مؤ‌لف‌ معرفی‌ شده‌ است:

۱ انتخاب‌ پیش‌فرض‌ها؛
۲ انتخاب‌ موضوعات‌ برای‌ تحلیل؛
۳ انتخاب‌ متغیر‌های‌ مناسب‌ برای‌ مطالعه؛
۴ انتخاب‌ روش‌ها و معیارها برای‌ تأیید و آزمون.

روش‌ مؤ‌لف‌ در این‌ مقاله، مقایسه‌ای‌ – تطبیقی‌ بین‌ اقتصاد اسلامی‌ و اقتصاد متعارف‌ است؛ به‌ همین‌ سبب‌ پس‌ از ذکر نمونه‌هایی‌ از ورود ارزش‌ها در اقتصاد اسلامی، نتیجه‌ می‌گیرد که‌ اقتصاد اسلامی‌ از چهار جزء اساسی‌ به‌دست‌ می‌آید: ارزش‌های‌ به‌دست‌ آمده‌ از قرآن، سنت‌ و منابع‌ مرتبط‌ با آن؛ قضایای‌ اثباتی‌ که‌ از طریق‌ علم‌ اقتصاد سنتی‌ وارد علم‌ اقتصاد اسلامی‌ خواهد شد؛ قضایای‌ اثباتی‌ که‌ از طریق‌ قرآن‌ و سنت‌ وارد علم‌ اقتصاد اسلامی‌ می‌شود، و روابطی‌ که‌ مسلمانان‌ و دیگران‌ ممکن‌ است‌ از طریق‌ مشاهدات، تحلیل‌ و تجزیه‌ کشف‌ کنند.

مهم‌ترین‌ دستاورد مؤ‌لف‌ در این‌ مقاله، این‌ فرضیه‌ است‌ که‌ اقتصاد اسلامی، پدیده‌های‌ اقتصادی‌ را در سراسر جامعه‌ بشری‌ اعم‌ از اسلامی‌ یا غیراسلامی‌ مطالعه‌ می‌کند و محدود به‌ مطالعه‌ و تحلیل‌ روابط‌ در جامعه‌ی‌ مطلوب‌ اسلامی‌ نیست.
اهمیت‌ روش‌شناسی‌

شکی‌ نیست‌ که‌ برای‌ تدوین‌ علم‌ اقتصاد اسلامی، تبیین‌ روش‌شناسی‌ روشن‌ و ساده‌ اهمیت‌ دارد. اگرچه‌ به‌ توافق‌ بر روی‌ همه‌ ابعاد روش‌شناسی‌ نیازی‌ نداریم، دیدگاه‌های‌ گوناگون‌ هر چه‌ که‌ هستند، باید منطقی‌ بوده، به‌ روشنی‌ و سادگی‌ تبیین‌ شده‌ باشند. موضوع‌ روش‌شناسی‌ در شکل‌ جدیدش‌ خاستگاه‌ تحقیق‌ کنونی‌ است‌ که‌ به‌ اقتصاد اسلامی‌ محدود می‌شود. تبیین‌ جدیدی‌ از اقتصاد اسلامی‌ به‌وسیله‌ اقتصاددانان‌ و فقیهان‌ در حال‌ انجام‌ است. درباره‌ اهمیت‌ توسعه‌ بیش‌تر تبیین‌ ساده‌ از روش‌شناسی‌ اقتصاد اسلامی، جای‌ شبهه‌ نیست. برای‌ تمرکز مباحث، من‌ به‌ بررسی‌ دو مجموعه‌ اصلی‌ از پرسش‌ها می‌پردازم.
۱ تا چه‌ اندازه‌ ارزش‌ها مهم‌ بوده، به‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ اقتصادی‌ ارتباط‌ دارد؟ تا چه‌ حد تجزیه‌ و تحلیل‌ اقتصادی‌ در واقع‌ از ارزش‌های‌ خود محققان‌ متأثر می‌شود؟ از طریق‌ کدام‌ مسیرها، این‌ ارزش‌ها به‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ اقتصادی‌ راه‌ می‌یابند؟

۲ رابطه‌ بین‌ اقتصاد اسلامی‌ و اقتصاد متعارف‌ چیست؟

اجزای‌ یک‌ علم‌ (تجربی)
مقصود از علم‌ چیست؟ علم‌ چند تعریف‌ دارد؟ یک‌ تعریف‌ ساده‌ و منطقی‌ در این‌جا می‌آید:

علم‌ هر ساختار نظام‌مندی‌ از معرفت‌ است‌ که‌ نتایج‌ کلی‌ را ترسیم‌ می‌کند؛ نتایجی‌ که‌ بتواند به‌وسیله‌ هر روش‌ منطقی‌ (مانند تجزیه‌ و تحلیل‌ منطقی‌ یا مشاهده‌ تجربی) مورد تأیید و آزمون‌ قرار گیرد. در این‌ معنا، اقتصاد به‌ طور آشکار علم‌ است. علم‌ به‌ طور کلی، شامل‌ تعمیم‌های‌ خاص‌ یا گرایش‌های‌ عمومی‌ یا مشاهدات‌ یا قوانین‌ می‌شود. این‌ موارد جنبه‌هایی‌ از علم‌ هستند که‌ به‌طور معمول‌ افراد با مطالعه‌ آن‌ علم، با آن‌ها آشنا می‌شوند. فرد ناآشنا با علم‌ کشاورزی‌ ممکن‌ است‌ بتواند درباره‌ اثر کودها بر تولید، یا اثر آب‌ بر رشد گیاهان‌ و غیره‌ تمرکز یابد. او علم کشاورزی‌ را با روابط‌ معروف‌ بین‌ متغیرها در زمینه‌ کشاورزی‌ پیوند خواهد داد. علم‌ اقتصاد نیز برای‌ چنین‌ فردی‌ می‌تواند بر مطالعه‌ روابطی‌ از قبیل‌ اثر قیمت‌ بر مقدار تقاضا دلالت‌ داشته‌ باشد. این‌ افراد اغلب‌ علم‌ خاصی‌ را از طریق‌ امور کلی‌ که‌ این‌ علم‌ به‌ آن‌ها می‌پردازد، می‌نگرند. بخشی‌ از هر علم‌ از جمله‌ اقتصاد، شامل‌ قوانین‌ یا کلیات‌ یا روابط‌ بین‌ علت‌ و معلول‌هایی‌ است‌ که‌ این‌ علم، آن‌ها را کشف‌ یا تحلیل‌ می‌کند. برای‌ غیرمتخصص، این‌ها مواردی‌ هستند که‌ علم‌ خاص‌ را تشکیل‌ می‌دهند.

کوشش‌های‌ دانشمندان‌ در هر زمینه‌ خاصی‌ سرانجام‌ به‌منظور کشف‌ روابط‌ بین‌ متغیرها، به‌ویژه‌ بین‌ علت‌ها و معلول‌ها درباره‌ آن‌ علم‌ خاص‌ است. رابطه‌ بین‌ متغیرها، وصف‌ واقعیت، شناخت‌ درباره‌ مقولات‌ و واحدهایی‌ که‌ با هم‌ ارتباط‌ دارند، و دیگر موارد که‌ از اجزای‌ علم‌ هستند، جنبه‌ بنیادین‌ و شاید آشکارترین‌ دستاورد آن‌ علم‌ هستند. با وجود این، علم‌ فقط‌ ترکیبی‌ از این‌ روابط‌ نیست. علم‌ اجزای‌ دیگری‌ دارد که‌ کم‌تر آشکار بوده؛ ولی‌ برای‌ مبحث‌ روش‌شناسی‌ فوق‌العاده‌ مهم‌ هستند.

اقتصاد، به‌ویژه‌ اقتصاد کلاسیک‌ و علوم‌ اجتماعی‌ دیگر برای‌ مبحث‌ روش‌شناسی، از سه‌ جزء اساسی‌ تشکیل‌ شده‌ است:
۱ پیش‌فرض‌ها: اندیشه‌های‌ پیش‌زمینه‌ای‌ هستند که‌ در آن‌ علم، مورد آزمون‌ یا تأیید قرار نمی‌گیرند. این‌ پیش‌فرض‌ها، اصول‌ موضوعه‌ برای‌ تحلیل‌ علمی‌ رفتاری‌ فرض‌ می‌شوند.

۲ دومین‌ جزء مهم‌ علم، ماهیت‌ داوری‌های‌ ارزشی‌ است‌ که‌ دانشمند باید در دوره‌ تحقیق‌ علمی‌ خود اتخاذ کند. اصولاً، تجزیه‌ و تحلیل‌ علمی‌ هر موضوع‌ اصلی‌ باید کاملاً‌ بی‌طرفانه‌ باشد. پیش‌ از دوره‌ تحقیق‌ یا در دوران‌ تحقیق‌ نباید موضعگیری‌ پیشینی‌ اتخاذ شود؛ بنابراین، ارزش‌ها چگونه‌ می‌تواند وارد تجزیه‌ و تحلیل‌ علمی‌ شود؟ اما در حقیقت‌ ارزش‌ها در فرایند تحلیل‌ علمی‌ به‌طور اجتناب‌ناپذیری‌ وارد می‌شوند.

۳ جزء سوم‌ علم، بخش‌ اثباتی‌ آن‌ است‌ که‌ واقعیت‌ را وصف‌ کرده، روابط‌ علت‌ و معلولی‌ را که‌ دانشمندان‌ در آن‌ زمینه‌ خاص‌ کشف‌ می‌کنند، ارائه‌ می‌دهد؛ بنابراین‌ در هر علم‌ اجتماعی، سه‌ جزء وجود دارد: پیش‌فرض‌ها یا فروض‌ پیش‌زمینه‌ که‌ خود بخشی‌ از تجزیه‌ و تحلیل‌ نبوده‌ و اصولاً‌ آزمون‌پذیر نیستند؛ ارزش‌ها که‌ به‌طور قطع‌ بر فرایند تحلیل‌ اثر می‌گذارند، و روابط‌ اثباتی‌ که‌ این‌ علم‌ خاص‌ در دوره‌ توسعه‌اش‌ کشف‌ می‌کند.
قضایای‌ ارزشی‌ در برابر قضایای‌ اثباتی‌

یک‌ جنبه‌ فوق‌العاده‌ مهم‌ روش‌شناسی‌ علمی، درباره‌ تمایز بین‌ ابعاد اثباتی‌ و ارزشی‌ هر قضیه‌ است. تفاوت‌ قضیه‌ ارزشی‌ و اثباتی‌ چیست؟ قضیه‌ ارزشی، قضیه‌ای‌ است‌ که‌ در آن، به‌ ترجیحی، تصریح‌ یا اشاره‌ می‌شود؛ به‌طور نمونه، اگر سیاستگذاران‌ بگویند آن‌ها باید بیکاری‌ در کشوری‌ را محو کنند، این، قضیه‌ای‌ ترجیحی‌ است. مفهوم‌ ارزش، زمانی‌ آشکار می‌شود که‌ برای‌ فرد «الف» ترجیحی‌ تبیین‌ شود که‌ با ترجیح‌ مورد نظر برای‌ فرد «ب» متفاوت‌ باشد. اگر بگویم‌ که‌ داشتن‌ نرخ‌ بالایی‌ از رشد مطلوب‌ است، باز هم‌ در حال‌ ساختن‌ گزاره‌ای‌ ارزشی‌ یا گزاره‌ای‌ مبتنی‌ بر ارزش‌های‌ صریح‌ یا تلویحی‌ هستم. گزاره‌ ارزشی‌

نمی‌تواند اثبات‌ یا رد شود. اگر بگویم‌ سیب‌ها را بر پرتقال‌ها ترجیح‌ می‌دهم، این‌ قضیه‌ای‌ نیست‌ که‌ بتوان‌ آن‌ را اثبات‌ یا رد کرد. این‌ یک‌ ترجیح‌ است. فرد ممکن‌ است‌ با آن‌ موافق‌ یا مخالف‌ باشد. این‌ نوع‌ گزاره‌ها در ترجیح‌ امری‌ بر بدیل‌های‌ خود، مرحله‌ مخصوصی‌ از عمل‌ یا سیاست‌ را تجویز می‌کنند؛ به‌ همین‌ سبب‌ قضایای‌ دستوری‌ نامیده‌ می‌شوند. قضایای‌ ارزشی‌ به‌طور آشکار از نوع‌ دیگری‌ از قضایا که‌ قضایای‌ اثباتی‌ نام‌ دارند، متمایز می‌شوند. گزاره‌ اثباتی، واقعیت‌ را وصف‌ می‌کند؛ به‌طور نمونه، اگر اظهار شود قیمت‌ پایین‌تر، تقاضا برای‌ کالا را (با فرض‌ ثبات‌ بقیه‌ شرایط) افزایش‌ می‌دهد، این‌ گزاره‌ای‌ اثباتی‌ است‌ که‌ واقعیت‌ را تبیین‌ می‌کند. این‌ قضیه‌ نمی‌گوید که‌ آیا این‌ واقعیت‌ مطلوب‌ است‌ یا نه. اگر بگویم‌ اکنون‌ در کره‌ ماه‌ مردم‌ زندگی‌ می‌کنند، این‌ گزاره، قضیه‌ای‌ اثباتی‌ و به‌طور آشکار نادرست‌ است؛

زیرا روشن‌ است‌ که‌ هیچ‌ فردی‌ در آن‌جا زندگی‌ نمی‌کند. گزاره‌های‌ اثباتی‌ می‌توانند با تحلیل‌ منطقی‌ یا مشاهده‌ یا گاهی‌ از طریق‌ تجربه‌ اثبات‌ یا ابطال‌ شوند. ویژگی‌ اصلی‌ آن‌ها این‌ است‌ که‌ به‌جای‌ ابزار ترجیح‌ کسی‌ که‌ آن‌ را ایجاد می‌کند، واقعیت‌ را وصف‌ می‌کند. روش‌ جایگزین‌ برای‌ نگرش‌ به‌ چنین‌ اندیشه‌ای‌ آن‌ است‌ که‌ بگویم: قضایای‌ ارزشی، درباره‌ «چه‌ باید باشد»؛ اما قضایای‌ اثباتی، درباره‌ «چه‌ هست» است.
نقش‌ ارزش‌ها

مسیرهای‌ گوناگونی‌ که‌ از طریق‌ آن‌ها، ارزش‌ها وارد تحلیل‌ اقتصادی‌ می‌شوند، عبارتند از:
۱ انتخاب‌ پیش‌فرض؛
۲ انتخاب‌ موضوعات‌ برای‌ تحلیل؛
۳ انتخاب‌ متغیرهایی‌ از میان‌ متغیرهای‌ بی‌شماری‌ که‌ بر هر پدیده‌ اقتصادی‌ تأثیر می‌گذارند و شایستگی‌ مطالعه‌ را دارند؛
۴ انتخاب‌ روش‌ها و معیارهایی‌ برای‌ آزمون‌ و تأیید فرضیه‌ها.

در این‌جا به‌ نمونه‌هایی‌ از این‌ چهار جزء اشاره‌ می‌شود: انتخاب‌ پیش‌فرض‌ها یا فروض‌ پیشین، نخستین‌ جزء است؛ به‌طور نمونه، پرسش‌ از تهی‌سازی‌ منابع‌ طبیعی‌ که‌ امروزه‌ اغلب‌ از آن‌ در اقتصاد بحث‌ می‌شود، در نظر بگیرید. آیا منابع‌ طبیعی‌ برای‌ زندگی‌ بشر کافی‌ و مناسب‌ هستند؟ برای‌ محققی‌ که‌ به‌ این‌ پرسش‌ توجه‌ می‌کند، این‌ پیش‌فرض‌ وجود دارد که‌ با توجه‌ به‌ نرخ‌ رشد جمعیت، منابع‌ موجود کافی‌ است‌ یا می‌تواند کافی‌ باشد. بسیاری‌ از پژوهشگران‌ غربی‌ درباره‌ این‌ موضوع‌ یک‌ فرض‌ ضمنی‌ دارند که‌ جهان‌ پدید آمده‌ است؛ اما نه‌ این‌که‌ به‌وسیله‌ پروردگار عالم‌ و حکیم‌ خلق‌ شده‌ باشد. هیچ‌ قدرت‌ مطلقی‌ در پشت‌ خلقت‌ این‌ جهان‌ و تعیین‌ منابع‌ موجود آن‌ نیست. با این‌ پیش‌فرض‌ ذهنی‌ کاملاً‌ ممکن‌ است‌ که‌ آن‌ها به‌ سراغ‌ این‌ پرسش‌ بروند که‌ آیا این‌ منابع‌ خاص‌ کافی‌ هستند یا نه. اگر به‌ این‌ نتیجه‌ برسند که‌ این‌ منابع‌ در حال‌ کاهش‌ و کمبود هستند، ممکن‌ است‌ این‌گونه‌ تفسیر کنند که‌ یا در رفتارهای‌ انسان‌ اشتباهی‌ وجود داشته‌ یا مقدار اصلی‌ آن‌ منابع‌ از آغاز درست‌ نبوده‌ است.

محقق‌ دیگری‌ که‌ ممکن‌ است‌ مسلمان‌ باشد و درباره‌ همین‌ پدیده‌ تحقیق‌ می‌کند، با صراحت‌ با این‌ پیش‌فرض‌ آغاز می‌کند: جهان‌ و زمین‌ که‌ آفریده‌ ا است، اشیایی‌ را دربرمی‌گیرد که‌ سنجیده‌ و متناسب‌ هستند. افزون‌ بر این‌ می‌دانیم‌ که‌ خداوند در قرآن‌ آشکارا می‌فرماید: او زمین‌ را طوری‌ آفریده‌ که‌ هر آن‌چه‌ برای‌ زندگی‌ خوب‌ انسان‌ ضرورت‌ دارد، در آن‌ هست. با این‌ پیش‌فرض‌ ذهنی، هر نوع‌ ناکافی‌ بودن‌ منابعی‌ که‌ ممکن‌ است‌ یافت‌ شوند، فقط‌ می‌تواند به‌ رفتار انسان‌ نسبت‌ داده‌ شود؛ به‌طور نمونه‌ کمبودها می‌تواند به‌سبب‌ بهره‌برداری‌ افراطی، استفاده‌ مسرفانه‌ یا اتراف‌ منابع‌ باشد. در این‌ مثال، سیاستگذاران‌ در

جست‌وجوی‌ رفتار انسان‌ خواهند بود. مسلمانان‌ هرگز این‌ تلقی‌ را ندارند که‌ مقدار اصلی‌ آن‌ منبع‌ ممکن‌ است‌ کافی‌ نباشد. این‌ نمونه‌ای‌ است‌ از این‌که‌ چگونه‌ پیش‌فرض‌های‌ معین‌ می‌تواند بر عمل‌ یا تحقیق‌ علمی‌ تأثیر گذارد؛ سپس‌ باید به‌ بررسی‌ چگونگی‌ انتخاب‌ موضوعاتی‌ پرداخت‌ که‌ در هر تحقیق‌ اقتصادی‌ مهم‌ شمرده‌ می‌شوند. پیش‌فرض‌های‌ مربوط‌ به‌ این‌ زمینه‌ خاص، بخشی‌ از چشم‌اندازهای‌ عمومی‌ محقق‌ است. نگرش‌ او به‌ انسان، زندگی، معناداری‌ حیات‌ بشری‌ و غیره‌ نادرست‌ نخواهد بود. اگر گفته‌ شود: روشی‌ که‌ در آن، ارزش‌ها بر تحقیق‌ اقتصادی‌ اثر می‌گذارد، از طریق‌ وجود چنین‌ پیش‌فرض‌هایی‌ در بخشی‌ از محققان‌ است؛ به‌طور نمونه، ساختار اصلی‌ این‌ نظریه‌ اقتصاد متعارف‌ به‌ یک‌ جنبه‌ از رفتار اقتصادی‌ بازمی‌گردد که‌ با خودخواهی‌ و نفع‌طلبی‌ تصمیم‌گیرنده‌ تحریک‌ می‌شود.

جریان‌ اصلی‌ تحلیل‌ اقتصادی‌ تا حد‌ فراوانی‌ در این‌ مسیر توسعه‌ یافته‌ است؛ اما انواع‌ دیگر رفتار اقتصادی‌ که‌ با سود یا ضرر شخصی‌ تحریک‌ نمی‌شود، چطور؟ صرف‌نظر از هرگونه‌ منافع‌ ماد‌ی، انسان‌ها می‌توانند با ملاحظات‌ اخلاقی، با ملاحظات‌ معنوی‌ و با شوق‌ دستیابی‌ به‌ اهداف‌ متعالی‌ تحریک‌ شوند. این‌ نوع‌ از رفتارهای‌ اقتصادی‌ را به‌طور معمول‌ اقتصاددانان‌ بررسی‌ نکرده‌اند؛ زیرا این‌ موضوع‌ برای‌ اقتصاددانان‌ نئوکلاسیک‌ جاذبه‌ ندارد. این‌ نگرش‌ که‌ انسان‌ موجودی‌ خودخواه‌ است‌ که‌ دائم‌ به‌دنبال‌ بهبود منفعت‌ خود می‌رود، بسیار غالب‌ شد؛ به‌گونه‌ای‌ که‌ رفتار نوع‌دوستانه‌ای‌ که‌ با پاداش‌هایی‌ غیر از منافع‌ شخصی‌ تحریک‌ می‌شود، به‌طور عمده‌ به‌ فراموشی‌ سپرده‌ شد؛ البته‌ اقتصاددانان‌ تافته‌ جدابافته‌ای‌ نیستند و استثناها همواره‌ می‌توانند یافت‌ شوند؛ اما ساختار اصلی‌ نظریه‌ اقتصادی، آشکارا در همین‌ مسیر است. رفتار نوعدوستانه‌ می‌تواند در محیط‌های‌ گوناگون‌ زندگی‌ پدیدار شود؛ برای‌ نمونه، تأسیس‌ اوقاف، اهدای‌ خون، توزیع‌ کالا و خدمات‌ در خانواده. این‌ موارد و بسیاری‌ دیگر از رفتارهای‌ انسان، ابعاد مهم‌ رفتار اقتصادی‌ هستند که‌ اغلب‌ با ملاحظاتی‌ غیر از منفعت‌ شخصی‌ تصمیم‌گیرنده‌ تحریک‌ می‌شوند.

چرا در تحلیل‌ اقتصادی، رفتار نوع‌دوستانه‌ برجستگی‌ ندارد؟ این‌ که‌ بشر اساساً‌ خودخواه‌ در نظر گرفته‌ شده‌ و این‌که‌ نظریه‌پردازان‌ برای‌ بحث‌ و صرف‌ وقت‌ درباره‌ ابعاد غیرخودخواهانه‌ اهمیتی‌ قائل‌ نشده‌اند، تعبیری‌ از ارزش‌ ضمنی‌ است. این‌ نمونه‌ای‌ بود برای‌ این‌که‌ چگونه‌ انتخاب‌ موضوعات‌ ارزش‌های‌ خاصی‌ را اظهار می‌دارند. در تحلیل‌ نهایی، گزیری‌ از این‌ واقعیت‌ نیست‌ که‌ ارزش‌ها به‌طور قطع‌ بر علم‌ تأثیر می‌گذارند. انتخاب‌ هر موضوع‌ بر نوعی‌ اعتقاد دلالت‌ دارد که‌ این‌ موضوع‌ برای‌ کسی‌ مفید بوده‌ یا به‌طریقی‌ دارای‌ اهمیت‌ است. با صرف‌ منابع‌ در مطالعه، تحقیق، نوشتن‌ و تعلیم‌ این‌ موضوعات‌ خاص، وقت‌ و منابعی‌ که‌ می‌توانست‌ در تحقیقات‌ دیگر صرف‌ شود، مورد استفاده‌ قرار می‌گیرد. باید خاطرنشان‌ کرد حتی‌ اگر زمان‌ مساوی‌ برای‌ همه‌ موضوعات‌ تخصیص‌ داده‌ شود، مطابق‌ یک‌ نظام‌ ارزشی‌ برخی‌ از آن‌ موضوعات‌ بسیار مهم‌ترند.

سومین‌ مسیر که‌ به‌وسیله‌ آن‌ ارزش‌ها به‌ تحلیل‌ اقتصادی‌ راه‌ یافته، معرفی‌ می‌شوند، انتخاب‌ متغیرهایی‌ است‌ که‌ بر پدیده‌ اقتصادی‌ اثر می‌گذارد. واقعیت‌های‌ اجتماعی‌ عموماً‌ پیچیده‌ هستند؛ یعنی‌ از متغیرهای‌ بسیاری‌ ترکیب‌ یافته‌اند؛ به‌طور نمونه‌ بر پدیده‌ خاص‌ رشد اقتصادی، احتمالاً‌ صدها متغیر تأثیر می‌گذارند. همه‌ تئوری‌ها، صرف‌نظر از تورش‌ها، به‌ انتخاب‌ متغیرهایی‌ می‌پردازند که‌ از دیگران‌ مهم‌ترند. این‌ متغیرها می‌توانند در ساختن‌ مدل‌های‌ خاصی‌ از واقعیت‌ مورد استفاده‌ قرار گیرند. صرف‌نظر از تئوری‌ که‌ به‌کار برده‌ می‌شود، فرایند انتخاب‌ متغیرها حتمی‌ و غیرقابل‌ اجتناب‌ بوده‌ و انتخاب‌ متغیرها از ارزش‌ها تأثیر می‌پذیرد. در مثال‌ رشد اقتصادی، تأثیر سرمایه‌گذاری‌ و چگونگی‌ اثرش‌ بر رشد به‌وسیله‌ اقتصاددانان‌ به‌طور کامل‌ بررسی‌ شده‌ است؛ اما برخی‌ متغیرهای‌ دیگر وجود دارند که‌ بر رشد اثر می‌گذارند. در نگاه‌ عده‌ای‌ از اقتصاددانان‌ (غیرکلاسیک) این‌ متغیرها فوق‌العاده‌ مهم‌ هستند؛ به‌طور نمونه، گونار میردال، دو عامل‌ را ذکر می‌کند که‌ به‌ نظر او، بر توسعه‌ در سراسر جهان‌ سوم‌ مؤ‌ثر است. یکی‌ از آن‌ها گروه‌های‌ فشار اجتماعی‌ هستند که‌ جلو هرگونه‌ تلاشی‌ را می‌گیرند؛ تلاشی‌ که‌ وضعیت‌

موجود را بهبود یا تغییر می‌دهد و وضعیتی‌ که‌ بر منابع‌ آن‌ها می‌افزاید. مطابق‌ دیدگاه‌ میردال، مخالفت‌ با هرگونه‌ بهبود اجتماعی‌ به‌وسیله‌ این‌ گروه‌ها، در کشورهای‌ بسیاری‌ مانع‌ بنیادینی‌ برای‌ رشد اقتصادی‌ است. متغیر مهم‌ دیگری‌ که‌ بر تلاش‌های‌ توسعه‌ای‌ و بر رشد مؤ‌ثر است، وجود فساد در بخش‌ عمومی‌ در بسیاری‌ از کشورها است. صرف‌نظر از این‌که‌ موافق‌ گونار میردال‌ باشیم‌ یا نباشیم، ارزش‌ها نقش‌ اساسی‌ در انتخاب‌ متغیرها دارند. بیش‌تر کتاب‌های‌ درسی‌ رایج‌ که‌ به‌ رشد اقتصادی‌ پرداخته‌اند، به‌دلیل‌ مجموعه‌ ارزش‌های‌ خودشان، به‌ متغیری‌ که‌ میردال‌ به‌ آن‌ می‌پردازد، هرگز اشاره‌ نکرده‌اند.

چهارمین‌ مسیری‌ که‌ به‌وسیله‌ آن‌ ارزش‌ها بر تحلیل‌ اقتصادی‌ اثر می‌گذارد، انتخاب‌ روش‌ها و معیارها برای‌ آزمون‌ و تأیید فرضیه‌ها است؛ به‌طور نمونه، اکنون‌ در میان‌ اقتصاددانان‌ رسم‌ است‌ که‌ تا حد‌ امکان‌ به‌ کمی‌سازی‌ توسل‌ جسته، از تحلیل‌ آماری‌ برای‌ آزمون‌ فرضیه‌شان‌ استفاده‌ می‌کنند. دستیابی‌ به‌ رایانه‌ حتی‌ برای‌ کسانی‌ که‌ فروض‌ اساسی‌ این‌ روش‌ را نمی‌دانند، این‌ فرایند را آسان‌ ساخته‌ است. تأکید شدید بر کمی‌سازی، متکی‌ بر ارزش‌های‌ خاصی‌ بوده‌ و از متغیرهایی‌ که‌ کمیت‌پذیر نیستند، غفلت‌ می‌کند؛

در نتیجه‌ در طول‌ زمان‌ تصویر تحریف‌ شده‌ای‌ از واقعیت‌ شکل‌ گرفته‌ می‌شود؛ تصویری‌ که‌ ممکن‌ است‌ درست‌ باشد؛ اما به‌سبب‌ غفلت‌ از قلمروهای‌ خاص، تحریف‌ شده‌ است؛ به‌طور نمونه، بیش‌تر مطالعات‌ مربوط‌ به‌ مهاجرت‌ نیروی‌ کار درباره‌ هزینه‌ها و منافع‌ پولی‌ چنین‌ تصمیم‌هایی‌ بحث‌ می‌کنند؛ زیرا این‌ موارد برای‌ مقداری‌ کردن‌ آسان‌ هستند. جنبه‌های‌ دیگر به‌ حاشیه‌ رانده‌ شده‌ است. شیفتگی‌ به‌ روش‌های‌ کمی‌ به‌ قیمت‌ از دست‌ دادن‌ متغیرهای‌ دیگری‌ است‌ که‌ اگر چه‌ غیرکمی‌ هستند، مهم‌ شمرده‌ می‌شوند. حاصل‌ این‌ شیفتگی، الگویی‌ است‌ که‌ تصویری‌ تحریف‌ شده‌ از واقعیت‌ را ارائه‌ می‌دهد. این‌ مقاله‌ با بهره‌برداری‌ از روش‌های‌ کمی‌ مخالف‌ نیست؛ ولی‌ به‌ این‌ حقیقت‌ توجه‌ می‌دهد که‌ غفلت‌ از برخی‌ متغیرهای‌ مهم، صرفاً‌ به‌ این‌ دلیل‌ که‌ کمی‌ کردن‌ آن‌ها مشکل‌ یا خیلی‌ گران‌ است، تحریف‌ از واقعیت‌ را پدید می‌آورد؛ در نتیجه، چهار مسیر اساسی‌ وجود دارد که‌ به‌وسیله‌ ارزش‌ها وارد فرایند تحلیل‌ اقتصادی‌ می‌شوند:

۱ انتخاب‌ پیش‌فرض‌ها؛
۲ انتخاب‌ موضوعات‌ برای‌ تحلیل؛
۳ انتخاب‌ متغیرهای‌ مناسب‌ برای‌ مطالعه؛
۴ انتخاب‌ روش‌ها و معیارها برای‌ تأیید و آزمون.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.